شکاف در دکترین نظامی آمریکا
ناگفته های شکار پرنده آمریکایی
گروه پژوهش های خبری - شکار پهباد آمریکایی 'RQ-170' که یکی از ستون های انقلاب در امور نظامی آمریکا در حوزه کسب اطلاعات به شمار می رود، به معنی شکافی عمیق در دکترین نظامی آمریکا است. بر زمین نشانده شدن پهباد آمریکایی 'RQ-170' در ایران باعث بحث های زیادی در باره سرنوشت دکترین نظامی آمریکا موسوم به 'انقلاب در امور نظامی'(1) شده است. هک ناوبری این پرنده مدرن که وسیله ای برای دستور دادن به موشک ها و سایر سلاح های مستقر در ناوها و پایگاه های نظامی آمریکایی قرار می گیرد، این گمانه را در بین متخصصان نظامی تقویت کرده است که رخنه به سیستم کنترل و شلیک موشک های آمریکایی هم امکانپذیر شده است. اگر با رخنه به یکی از این مراکز کنترلی، موشکی آمریکایی به سمت سایر نیروهای این کشور در زمین و یا نیروهای انگلیسی متحد آنها شلیک شود فاجعه تمام عیاری برای ارتش آمریکا رقم خواهد خورد که فراتر از تلفات مادی و انسانی است. این فاجعه به نااطمینانی از حوزه نبرد مربوط می شود که برای یک ارتش از دشمن کشنده تر است.
**ماهیت انقلاب در امور نظامی(RMA)
------------------------------------------
در مورد وقوع انقلاب هایی در امور نظامی(تغییرات اساسی در شیوه های نبرد) در میان متخصصان و صاحبنظران نوعی توافق نسبی وجود دارد، لیکن مباحث اساسی بر سر انقلاب اخیر در امور نظامی به کار گرفته شده به وسیله آمریکا است که بسیار مورد مناقشه قرار گرفته و اتفاق نظر اندکی حتی در میان طرفداران سرسخت آن وجود دارد. این مناقشه مربوط به موجودیت و نیز چیستی و چگونگی این انقلاب نظامی است.
مباحث عمومی راجع به انقلاب اخیر در امور نظامی از زمان فروپاشی شوروی و ورود آمریکا به منطقه خلیج فارس جهت جنگ علیه عراق شروع شد. آمریکا در آستانه ورود به جهان تک قطبی جهت اثبات قدرت سیاسی و نظامی خویش به روش های مختلفی نظیر تئوریزه کردن مباحثی مانند 'نظم نوین جهانی'، 'پایان تاریخ' و 'برخورد تمدن ها' متوسل شد که به نظر می رسد تئوری 'انقلاب در امور نظامی' نیز در راستای دستیابی به این اهداف طرح ریزی شده باشد و از این طریق جنگ خلیج فارس به رهبری آمریکا توسط نومحافظه کاران آمریکایی به راه انداخته شد.
مفهوم' انقلاب در امور نظامی' اولین بار در اوایل دهه 1970 توسط دانشمندان و تئوری پردازان اتحاد شوروی سابق مطرح شد که آغازش از ورود اصطلاح 'انقلاب فنون نظامی' به ادبیات نظامی امنیتی بود. این افراد به سرپرستی 'مارشال نیکولای اوگارک اف' رییس ستاد مشترک ارتش شوروی، معتقد بودند که این انقلاب می تواند قابلیت های تسلیحات متعارف را افزایش دهد. این افراد قصد داشتند که به این طریق پیشرفت های تکنیکی نظیر حس گرها، موتورهای جت و مهمات هدایت شونده را توسعه دهند. این در حالی بود که در آن زمان مجموعه جدیدی از سیستم های قدرتمند نظامی نظیر جنگنده های نامریی، ارتباطات جهانی و موشک های کروز توسعه یافته بودند.
در صحنه عمل آمریکایی ها توانستند اولین بار به طور عملیاتی از این انقلاب استفاده کنند. عملیات طوفان صحرا به رهبری آمریکا در جنگ علیه عراق در 1991 آغاز این حرکت بود. در این اقدام از سیستم های پیشرفته و ردیاب جهانی با تسلیحات هدایت شونده لیزری علیه صدام استفاد شد.
مباحث انقلاب در امور نظامی، انقلاب در تکنیک نظامی و جنگ اطلاعاتی در زمینه تکنولوژیکی است. انقلاب در امور نظامی، از یک طرف فرایندی است که به بازتعریف و استحاله در طرحها و برنامهریزیهای دفاعی، استراتژیهای نظامی، دکترینها، ساختار نیروها و چگونگی تخصیص منابع و چهارچوبهای عملیاتی سازمانی مربوط میشود و از طرف دیگر، نوعی تئوری است که در نتیجه رفتار ایالات متحده در محیط پسا جنگ سرد، شکل گرفته و در حال تقویت شدن است.
**ماهیت انقلاب در امور نظامی
-----------------------------------
محور اصلی 'انقلاب در امور نظامی'، به نظامیگری و چگونگی تحول آن در آمریکا باز میگردد که برای حفظ سلطه قدرت خود در محیط پسا جنگ سرد، تغییراتی را در تجهیز نیروی نظامی خود به تکنولوژیهای برتر و سلاحهای کشنده و مرگبار، افزایش سرعت انتقال و گسترش تواناییهای آنان در هر گوشهای از جهان و ... به وجود آورد.
هسته اصلی این انقلاب نقش تکنولوژیک و انفورماتیک در تبدیل سیستمهای جنگی به سیستمی هوشمند، تغییر در ساختار و ویژگیهای جنگ، فلج کردن دشمن با عمل پیشگیرانه، تأمین اهداف در اسرع وقت، عدم تلفات انسانی و ... است.
دفتر ارزیابی وزارت دفاع آمریکا 'انقلاب در امور نظامی' را این گونه تعریف می کند: 'انقلاب در امور نظامی یک تغییر عمده در ماهیت جنگ است که در نتیجة کاربرد خلاقانه و ابتکاری از تکنولوژیها و تغییر چشمگیر در دکترین نظامی و مفاهیم عملیاتی به وقوع پیوسته و باعث ایجاد تغییراتی بنیادی در ویژگیها و چگونگی عملیات نظامی شده است'.
'ارال تیلفورد' مدیر بخش تحقیقات موسسه مطالعات استراتژیک 'دانشکده جنگ'(2) در آمریکا معتقد است که انقلاب در امور نظامی، انقلابی اساسی در روش سازماندهی مؤسسات و سازمانهای نظامی، تجهیزات و آموزش برای جنگ و نیز روش هدایت خود جنگ است و همة اینها به مجموعهای از فاکتورهای سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی بستگی دارد و لزوماً نمیتوان آن را به حوزه تحولات تکنولوژیک منحصر دانست.
ویلیام کوهن، وزیر دفاع سابق آمریکا نیز انقلاب در امور نظامی را اینگونه تعریف میکند: 'انقلاب در امور نظامی زمانی اتفاق میافتد که ارتش یک ملت، فرصتی را برای تحول در استراتژی، دکترین نظامی، آموزش، سازمان، تجهیزات، عملیات و تاکتیکهای خود برای دستیابی به دستاوردهای نظامی چشمگیر به روشی اساساً جدید، به دست آورد'.
**اهداف
----------
ایجاد تغییرات در استراتژی نظامی آمریکا در دهه پایانی قرن بیستم و آ غاز هزاره سوم که شامل تحولات تکنولوژیکی نظامی، تولید بمب های دقیق، مدرن تر کردن سیستم نظامی آمریکا و بالابردن امکانات عملی سازمان های جاسوسی و سربازان آمریکایی است، این اهداف را تعقیب می کند؛
1- کسب پیروزی با کمترین تلفات نیروی انسانی
2- بهره جستن از تعداد کمتر افراد نظامی، اما تند و چابک
3- تغییرات ساختاری در نظام بین الملل و تفوق نظام تک قطبی ارتش ایالات متحده در یک محیط استراتژیک جدید
4- یکپارچگی تاکتیک ها، ساختار نیروها و پیشرفت های تکنولوژیک
5- تمرکز زدایی و فشردگی سلسله مراتب
6- سیستم های ضربتی دقیق
7- افزایش قابلیت مانور واحدها
8- عملیات جنگ اطلاعاتی
**عناصر ثابت در RMA
-------------------------
وضعیت انقلاب در امور نظامی در ارتش آمریکا نسبتاً مبهم و ناپایدار به نظر می رسد، اما برخی از عناصر ثابت قابل شناسایی هستند؛
- فرماندهی، کنترل، کامپیوتر، ارتباطات، امور نظامی
- جاسوسی، نظارت، شناسایی و اکتشاف
- مهمات و تسلیحات هوشمند و هدایت شونده و دقیق با برد بالا
- تسلیحات جدید؛ لیزر فیبری، میکروویو، تسلیحات غیرکشنده، تکنولوژی رمزگذاری
- حس گرهای جدید و آمیختگی اطلاعات
- تکنولوژی های نامریی سازی و استتار
- پایگاه های نظامی کم هزینه و سریع الانتقال و سیستم های پرتاب، هواپیماهای بدون سرنشین 7 و موشک های کروز
- موشک و دفاع هوایی
- جنگ فضا محور
- تکنیک های خودکار شناسایی هدف
- سیستم های راداری پیشرفته و حس گرهای مادون قرمز و تصویرپردازی از شرایط جغرافیایی با جزییات دقیق
- انطباق سازمانی
- نوآوری عملیاتی
**رویکردهای مختلف و موجود به RMA
------------------------------------------
1- برخی معتقدند که انقلاب وجود ندارد. طرفداران این تفکر معتقدند که تغییرات اخیر در حوزه نظامی، تغییرات تکاملی است تا تغییرات انقلابی. به اعتقاد آنها به دلیل وجود شرایط مالی ـ دفاعی نامطلوب و هزینهبر بودن این فرایند برای دولتها، توانمندیهای نظامی کنونی در آینده چندان تغییراتی زیادی را تجربه نخواهد کرد.
2- برخی دیگر مانند تئوریسینهای رادیکال نیروی هوایی آمریکا معتقدند این انقلاب موفق بوده است. استدلال این افراد برتری قدرت هوایی در این انقلاب و در نتیجة پیشرفتهای چشمگیر در تواناییهای هدفگیری دقیق و ساخت هواپیماهای مدرن و غیرقابل شناسایی است.
3- گروه دیگری نیز انقلاب را نزدیک می دانند. این بینش که بیشتر از جانب استراتژیستهای غیرنظامی وزارت دفاع آمریکا حمایت میشود، معتقد است؛ انقلاب واقعی در امور نظامی، در 5 الی 10 سال آینده از طریق ورود تجهیزاتی که در برنامههای دفاعی سالهای آینده آمریکا پیشبینی و طرحریزی شده است، محقق خواهد شد.
4- دریادار ویلیام، نایب رییس سابق ستاد مشترک آمریکا، دیدگاهی دیگری به نام انقلاب پنهان را مطرح می کند. این انقلاب بر مرکزیت تسلیحات هدفگیری دقیق و نیز برتری اطلاعاتی در فرایند انقلاب در امور نظامی تأکید دارد. این دیدگاه معتقد است که انقلاب در امور نظامی، فرایندی در حال ظهور است که در ابعاد هوایی و دریایی به وقوع پیوسته ولی در حوزه نیروهای زمینی چندان محقق نشده است. این دیدگاه RMA را انقلاب بخشی تصور میکند و قایل به زنجیروار بودن فرایند انقلاب در امور نظامی نیست.
5- انقلاب چندبعدی رویکرد دیگری نسبت به تحولا ت اخیر است. این تفکر در ادامه دیدگاه 'انقلاب مخفی' است. این دیدگاه بر این باور استوار است که انقلاب اخیر در امور نظامی نه تنها عملیات زمینی است بلکه نبردهای هوایی و دریایی را نیز متحول خواهد کرد و تنها به یک حوزه متعلق نمیباشد. این مکتب جنگ را به دو حوزه جدید یعنی حوزة فضا و اطلاعات نیز تسری داده و بر شبکهای شدن جنگهای جدید تاکید میکند. این بینش معتقد است؛ جنگهای زمینی آینده تحت تسلط عملیات ضربتی عمیق، با ویژگی تحرک بالای نیروها و اشکال مختلف پنهانکاری خواهد بود. این دیدگاه پیشبینی میکند که سیستمهای بدون سرنشین و هدایت شونده در حوزههای مختلف هوایی، زمینی و دریایی، گسترش خواهد یافت و باعث تکثر قدرت بازیگران در حوزههای مختلف و در نهایت پویایی عملیات هوایی میشود. در این مدل جنگ فضایی و همینطور جنگ اطلاعاتی، جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است.
6- انقلاب خرد عنوان رویکرد بعدی است. این بینش معتقد است که گسترش حسگرها و سیستمهای تسلیحاتی بسیار کوچک و ارزان، هرگونه تحرکی را در جبهه نبرد غیرممکن خواهد ساخت و گونههای سنتی مبارزه را نیز منسوخ خواهد کرد. این گروه بر تغییر شیوههای جنگهای متعارف و استراتژیهای هستهای بازیگران و بروز کردن فرایند انقلاب در امور نظامی معتقد است.
**جریان حاکم
----------------
این انقلاب هم مانند بسیاری از انقلاب های دیگر فراز و نشیب هایی زیادی داشته است. کولین گری Collin Gray معتقد است که این انقلاب در طول حیات خود تا به امروز با پنج موج همراه بوده است:
1- ارایه زمینه های اولیه RMA توسط متفکران نظامی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 80.
2- تطابق مفهومی، اصلاح و یکپارچه سازی RMA در تفکر استراتژیک غرب در طول اوایل دهه 90
3- به اوج رسیدن بحث های پیرامون RMA از اواسط تا اواخر دهه 90
4- تغییر جهت به سمت تحول دفاعی در اوایل 2000 تا 2005
5- بازگشت به تفکرات دوم و سوم از 2005 تا به امروز
وی معتقد است که این گفتمان با تمام فراز و نشیب های خود تا به امروز بر ادبیات نظامی کنونی حاکم است. در اوایل تمام دغدغه های این جریان بر چیستی و زمان احتمالی وقوع آن بود، اما در حال حاضر بحث ها به بلوغ خود رسیده و همگان با پذیرش وقوع این انقلاب به دنبال RMA های ممکن، به صرفه و مطلوب هستند.
گری معتقد است که مفهوم انقلاب در امور نظامی از سال 2001 تا 2005 به 'تحول دفاعی' شده و از 2005 تا به امروز به 'فراتر از مدرنیزه' تبدیل شده است.
با توجه به ماهیت و اهداف انقلاب در امور نظامی، اطلاعات و ناوبری دقیق و دور از صحنه نبرد اهمیت اساسی دارد. هواپیماهای بدون سرنشین در متن کسب اطلاعات قرار داشته و چشم ارتش آمریکا محسوب می شوند. این هواپیماها که در تمام نبردها پیروز بوده اند هم اکنون در معرض دستیابی دشمنان آمریکا قرار گرفته اند. لو رفتن فناوری این پهبادها و شبکه کنترلی آنها که میلیاردها دلار هزینه دربر داشته به این معنی است که دکترین آنها دیگر مختص به ایالات متحده نیست.
پژوهش**م.م**9123
--------------------------------------------------------------
1- Revolution in Military Affairs