سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیلهای سیاسی روز

سؤالاتی مهم درباره کودتای ترکیه که بی‌پاسخ ماند

طی سه روزی که از واقعه کودتای نافرجام در ترکیه می گذرد، بحث ها و گمانه زنی های فراوانی درباره این واقعه و ابعاد مختلف آن مطرح شده است؛ از نقش احتمالی فتح الله گولن و جنبش منسوب به وی گرفته تا احتمال دخالت خود رئیس جمهور ترکیه در ماجرا. یک تحلیلگر سرشناس ترکیه ای در مطلبی به بررسی مجموعه ابهامات و پرسش هایی پرداخته که درباره این ماجرا باقی مانده است.
کد خبر: ۶۰۷۰۹۰
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۸ 21 July 2016
سؤالاتی مهم درباره کودتای ترکیه که بی‌پاسخ ماندطی سه روزی که از واقعه کودتای نافرجام در ترکیه می گذرد، بحث ها و گمانه زنی های فراوانی درباره این واقعه و ابعاد مختلف آن مطرح شده است؛ از نقش احتمالی فتح الله گولن و جنبش منسوب به وی گرفته تا احتمالی دخالت خود رئیس جمهور ترکیه در ماجرا. یک تحلیلگر سرشناس ترکیه ای در مطلبی به بررسی مجموعه ابهامات و پرسش هایی پرداخته که درباره این ماجرا باقی مانده است.

به گزارش «تابناک»، چنگیز جاندار، نویسنده و روزنامه نگار سرشناس ترکیه ای، در مطلبی که در پایگاه اینترنتی «المانیتور» منتشر کرده، به بررسی ابهامات موجود پیرامون کودتای اخیر در ترکیه پرداخته است. محور اصلی مطلب وی، بررسی این فرضیه است که شخص رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، به نوعی در این ماجرا دخالت داشته است.
در این مطلب آمده است: زمانی که کودتا در ترکیه در جریان بود، خبرنگار «نیویورک تایمز» از من پرسید که آیا از وقایع شگفت زده شده ام یا نه؛ و انتظار داشت که پاسخ من این باشد: «بله، البته». من می خواستم که به صراحت بگویم «نه» و به آن خبرنگار یادآور شوم که تنها دو هفته پیش، در جریان گفت و گویی که با وی در استانبول داشتم، درباره معامله «فاوستی» (شیطانی) با او صحبت کردم که اردوغان با نظامیان داشته که به نظر من، راه را برای وقوع کودتا طی دو سال آینده باز می کرد.
اما در نهایت، پاسخی که به این خبرنگار دادم، این بود: «بله، شگفت زده شدم. انتظار نداشتم که این واقعه ظرف دو هفته اتفاق بیفتد».
آنچه مرا بیشتر شگفت زده می کند، میزان آماتور بودن اقدامات کودتاگران در شب 15 ژوئیه است. به عنوان کسی که از سال ها پیش ناظر کودتاهای نظامی و تلاش های مختلف برای کودتا در ترکیه بوده، هرگز ندیده بودم که کاری با این عظمت، با چنین سبکسری غیرقابل توضیحی انجام گرفته باشد. هیچ یک از کودتاهای قبلی که در ترکیه اتفاق افتاد، به اندازه این یکی غیرحرفه ای و عجیب و غریب نبود.
هر که ناظر وقایع کودتای اخیر بود، می تواند از خود بپرسد که «این چیست؟ چه کسی پشت آن است؟ آن ها چه کار می کنند؟ برای چه؟».

در هیچ یک از کودتاهای قبلی یا تلاش های نافرجام برای کودتا در ترکیه، ساختمان پارلمان توسط هیلکوپترها و جنگنده های نظامی بمباران نشده بود. افزون بر این، چرا تلاش اخیر برای کودتا می بایست با بستن یک طرف از پل بسفر آغاز می شد؟ چرا مسیر بخش آسیای ترکیه به اروپا مسدود شد، اما مسیر اروپا به آسیا همچنان باز ماند؟
چرا کودتاچیان، با آنکه می دانستند اردوغان نه در آنکارا است و نه در استانبول و در واقع در شهر مارماریس در تعطیلات به سر می برد، برای بازداشت وی اقدامی نکردند؟ آن ها اجازه دادند که اردوغان از مارماریس به فرودگاه دالامان رفته و از آنجا با یک ساعت پرواز، خود را به استانبول برساند.
چرا کودتاچیان اقدام به اشغال کانال های تلویزیونی اصلی نکرده و به جای آن، وقت خود را صرف تصرف کانال «تی آر تی» کردند که از میان کانال های دولتی، کمترین بیننده را دارد؟ آن ها در واقع به اهداف خود اجازه دادند که خود را سازماندهی کرده و با استفاده از کانال های پربیننده تر، تلاش برای کودتا را به چالش بکشند.
به این ترتیب، این کودتای نافرجام، پرسش های بسیاری را بر جای گذاشته؛ درباره اینکه چه کسی آن را سازماندهی کرد و اینکه چرا این کار، چنین سرسری و بدون تدبیر انجام گرفت. اردوغان و بینالی ییلدریم، نخست وزیر ترکیه، مکرراً فتح الله گولن، روحانی ترکیه ای را که در آمریکا در تبعید است به عنوان فرد پشت پرده کودتا معرفی می کنند.
با این حال، پذیرفتن این نکته که برخی پست های کلیدی در ارتش ترکیه – به عنوان یک کشور عضو ناتو که در میان کشورهای این سازمان، بزرگترین ارتش را از نظر تعداد سربازان پس از آمریکا دارد – تحت کنترل یک گروه اسلامی (جنبش گولن) قرار داشته باشد، دشوار است. 
از سوی دیگر، سرعت و وسعت اقدامات دولت ترکیه در فاصله اندکی پس از کودتا که به بازداشت چند هزار نفر در داخل ارتش، قوه قضائیه و دیگر نهادها منجر شد، این گمانه را به وجود آورده که اردوغان و دولتش، آماده این کودتا بودند و اطلاع دقیق داشتند که چه کسی در داخل سیستم در این ماجرا دست دارد.
این ابهامات، سبب شده نظریات مربوط به وجود توطئه در این جریان، قوت بگیرد. یکی از مهمترین این دیدگاه ها، به این صورت است که بیان می کند کودتا، روند سرراستی دارد. نخست، شما رهبر کشور را دستگیر می کنید و سپس به سراغ رسانه ها می روید. پس از آن، رهبر کشور را به شکلی تحقیرآمیز، در رسانه حاضر می کنید؛ اما در این کودتای اخیر، کودتاچیان در شرایطی اقدام خود را انجام دادند که رئیس جمهور در تعطیلات بود.
افزون بر این، کودتاچیان از مردم خواستند، به خانه هایشان بروند، در صورتی که اردوغان از مردم خواست به خیابان ها بریزند؛ بنابراین، طرفداران کودتا در خانه بودند و طرفداران اردوغان در خیابان. همچنین گزارش شده که کودتاچیان به سمت مردم شلیک کرده اند؛ امری که قاعدتاً نباید خواستار انجام آن باشند، زیرا سبب می شود حتی طرفداران بالقوه کودتا نیز مخالف آن شوند. به عبارت دیگر، همه چیز به بهترین شکل برای نفع بردن اردوغان ترتیب داده شده بود که اکنون به یک قهرمان ملی تبدیل شده است.
اما به نظر من، محتمل ترین گزینه این است که اردوغان ـ احتمالاً به لطف نیروهای غربی ـ با برخی عناصر در ارتش هماهنگی کرده تا یک کودتای نمایشی را سازماندهی کنند؛ هرچند شاید برخی افرادی که اکنون مشغول جشن گرفتن «پیروزی دموکراسی بر کودتای نظامی هستند»، از گفته من خشمگین شوند، تا زمانی که تعداد پرسش های موجود درباره این ماجرا، بیش از پاسخ هاست و تا زمانی که ابهامات باقی مانده، باید انتظار مطرح شدن تئوری های مشابه بیشتری را نیز داشت.
چهار درس مهم «برجام» برای کشورهای خواستار فناوری هسته‌ای
در حالی که تنها چند روزی از نخستین سالگرد حصول توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 می گذرد، بحث ها درباره این توافق و دستاوردها و پیامدهای آن همچنان در میان محافل مختلف داغ است. در این میان، یک مطلبی که نشریه «نشنال اینترست» به تازگی منتشر کرده، نشان می دهد که محافل تندرو غربی تا چه حد از دستاورهایی که ایران بر اساس «برجام» به دست آورده، ناخرسند هستند.
کد خبر: ۶۰۷۹۴۳
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۱ 21 July 2016
چهار درس مهم «برجام» برای کشورهای خواستار فناوری هسته‌ایدر حالی که تنها چند روزی از نخستین سالگرد حصول توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 می گذرد، بحث ها درباره این توافق و دستاوردها و پیامدهای آن همچنان در میان محافل مختلف داغ است. در این میان، یک مطلبی که نشریه «نشنال اینترست» به تازگی منتشر کرده، نشان می دهد که محافل تندرو غربی تا چه حد از دستاورهایی که ایران بر اساس «برجام» به دست آورده، ناخرسند هستند.

به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» با انتشار مطلبی در پایگاه اینترنتی خود، به انتقاد از آنچه ایران در برجام به دست آورده، پرداخته است. اما در خلال این مطلب که به قلم بهنام طالب‌لو، یک عضو ایرانی «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» (مؤسسه ای که به داشتن رویکرد ضدایرانی شهره است) به نگارش درآمده، می توان به حقایق جالبی درباره رویکرد افراطیون غربی درباره توافق هسته ای دست یافت.
نویسنده این مطلب ادعا می کند که فقط ایران خطوط قرمز خود را حفظ کرد و غربی ها غنی سازی ایران را پذیرفتند، محدودیت های برنامه موشکی ایران را نابود کردند، امکان خروج به بهانه تحریم های غیرهسته ای را به ایران دادند، و نهایتاً حتی به دیگران هم این جسارت را دادند که با مقاومت و مذاکره هوشمندانه بتوانند مبانی ترتیبات هسته ای را تغییر دهند.
در این مطلب به طور خلاصه آمده است: در توافق هسته ای ایران (برجام) که سال گذشته به امضا رسید، بیان شده که این توافق، قرار نیست به عنوان نمونه ای برای هیچ دولت دیگری مورد استفاده قرار گیرد. با وجود این، با توجه به مرکزیت داشتن موضوع ایران در مباحث عدم اشاعه هسته ای برای بیش از یک دهه، این توافق بی تردید بر مباحث آتی درباره عدم اشاعه هسته ای تأثیر می گذارد. با وجود بندهایی از برجام که ناظر بر محدود کردن توانایی ایران برای تولید و ذخیره مواد هسته ای است، این توافق سابقه و نمونه ای بسیار ضعیف را برای توافقات آتی ایجاد کرده و شیوه مذاکراتی که برای دستیابی به آن انجام گرفت، پیامی اشتباه را برای دولت هایی که بالقوه ممکن است در پی اشاعه هسته ای باشند، ارسال می کند.

در بهترین حالت، برجام تعلیقات و یا ممنوعیت هایی موقت را بر برنامه هسته ای ایران اعمال می کند. این محدودیت های موقت، محصول مشترک فقدان عزمی قاطع در طرف غربی و مصمم بودن ایران به ایستادگی در مقابل فشارهای غرب برای دستیابی به توافق مورد نظر خود بوده است.
این توافق، چهار درس بزرگتر را برای بازیگران بالقوه مسأله دار هسته ای مطرح می نماید؛ نخست اینکه ایستادگی و عدم مصالحه، می تواند سبب شود که جامعه بین المللی، غنی سازی داخلی را بپذیرد. چندین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل، بر عدم پایبندی ایران به ضرورت تعلیق همه فعالیت های هسته ای خود دلالت داشت. با این حال، برجام از رهبران ایران نمی خواهد که موقت و یا حتی به شکلی نمادین، غنی سازی در سطوح پایین را تعلیق کنند.

در همین چارچوب، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که چند روز پس از امضای توافق به تصویب رسید، به شکلی ضمنی، تأکید ایران بر برخورداری از «حق غنی سازی» را تأیید می کند. در آینده، کشورهایی که به دنبال اشاعه هسته ای هستند، می توانند اشاره کنند، این ایران بود که پای خطوط قرمز خود ماند، نه تنها ابرقدرت جهان که حمایت جامعه بین المللی را نیز با خود داشت. درس دوم آنکه متحد غرب بودن، بدان معنا نیست که در موضوع فناوری هسته ای، با کشوری برخورد منعطف تر صورت پذیرد. متحدین کلیدی آمریکا مثل کره جنوبی یا امارات که پیشتر، برنامه هسته ای خود را محدود کرده بودند، اکنون اشاره می کنند که ایران، کشوری که به واسطه عدم پایبندی خود، چندین بار تحریم شد، اجازه یافت به توافقی دست یابد که به آن، اجازه داشتن یک برنامه هسته ای در مقیاس صنعتی را می دهد.
درس سوم، ایجاد یک تمایز ساختگی میان مواد هسته ای شکافت پذیر مورد نیاز برای ساخت سلاح های کشتار جمعی و تجهیزات مربوط به استفاده و پرتاب این سلاح هاست. این امر، مشخصاً به مباحثی که راجع به برنامه موشکی ایران مطرح است، مربوط می شود. در حقیقت، برجام درباره آنچه جامعه اطلاعاتی آمریکا محتمل ترین راه برای پرتاب بمب ایران می داند، یعنی موشک های بالیستیک، سکوت کرده است.
در نهایت، آخرین درس اینکه طولانی و مفصل بودن یک توافق (159 صفحه) به معنای دقیق بودن آن نیست. برجام، دربردارنده یک بخش مبهم است که به آن «شرایط عدم اجرا» گفته می شود و بر اساس آن، طرف های توافق می توانند در شرایط خاصی، از توافق کنار بکشند. وجود چنین بندی، به مذاکره کنندگان ماهر جمهوری اسلامی ایران این امکان را می دهد که بر اساس نظر خود، طرف مقابل را به نقض برجام متهم کرده و از آن کنار بکشند.
بارزانی، کردستان عراق را «حیاط خلوت» اسرائیل و پادگان عربستان می‌کند؟
ضعف سعودی‌ها در پشتیبانی اطلاعاتی از این گروه‌های تجزیه طلب کرد ایرانی را نیز رژیم صهیونیستی پوشش داده و در واقع پول از سرویس امنیتی عربستان و اطلاعات ـ به ویژه اطلاعاتی که مانع از گرفتار شدن این تروریست ها شده ـ از سمت افسران سرویس خارجی اسرائیل تزریق می‌شود تا تحرکاتی شبیه آنچه ریگی در شرق ایران رقم زد، در غرب ایران شکل بگیرد.
کد خبر: ۶۰۷۹۳۸
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۳ 21 July 2016
افزایش تحرکات در کردستان عراق، که برگرفته از برنامه‌ریزی بلندمدت رژیم صهیونیستی برای ایجاد یک «حیاط خلوت» بیخ گوش ایران است و به تازگی با سرمایه‌گذاری مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی ابعاد پیچیده‌تری یافته، این نگرانی را در پی داشته که آیا مسئولان کردستان عراق  می خواهند منافع ساکنان این منطقه از عراق را به عنوان ابزار بازی دشمنان ایران در صحنه سیاسی خاورمیانه قرار دهند؟
به گزارش «تابناک»؛ کردستان عراق همواره یکی از نقاط مورد توجه اسرائیل بوده است. در دوره‌ای به واسطه حضور صدام حسین و در دوران کنونی با نگاه به ایران، رژیم اسرائیل کوشیده پایگاه خود را در کنار ایران برپا کند و بزر‌‍‌گ‌ترین پایگاه‌های اطلاعاتی‌اش را در این بخش خودمختار از عراق توسعه دهد؛ اقدامی که با همراهی اقلیم کردستان و برخی عناصر کلیدی فعال در این اقلیم همراه بود و بدون پرده‌پوشی و کاملاً علنی رخ داده است.

صهیونیست‌ها در دوران حیات رژیم اشغالگر اسرائیل همواره روابط حسنه‌شان را با بارزانی و برخی اشخاص مؤثر در کردستان حفظ کرده‌اند و عملاً به متحد سنتی بارزانی تبدیل شده‌اند. در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و پیش از قرارداد الجزایر میان پادشاه ایران و صدام حسین، رئیس جمهور عراق، ایران همچون اسرائیل از کردهای عراق حمایت تسلیحاتی و نظامی می‌کرد، ولی محمدرضا پهلوی پس از قرارداد الجزایر ،حمایت از کردها را ـ که در جنگ با صدام حسین بودند ـ متوقف کرد و مأموران ارشد موساد که در کردستان عراق فعال بودند نیز به سرعت این مناطق را ترک کردند.«العیزر گیزی زفریر / Elizeir Geizi Tsafrir» از شناخته‌شده ترین این مأموران بود که بعدها نیز فعالیت‌هایی در اقلیم کردستان داشت و رابطه‌ای شخصی با مسعود رهبر فعلی منطقۀ کردستان آغاز کرد. عکس هایی از آن روزها که «زفریر» برای اولین بار به یکی از سایت‌های فارسی زبان داده بود، نمایانگر رابطه تاریخی بین اسراییل و بخشی از کردهای عراق است. این عکس ها نشان می دهند که رهبران کرد در خانه خود چه احساسی نسبت به سیاستمداران و سران نظامی و اطلاعاتی اسراییل داشته اند.

این روابط آنچنان عمیق و نزدیک است که مسعود بارزانی سال گذشته در گفت و گو با شبکه دوی اسرائیل به صراحت عنوان کرده بود تمایل دارد روابط خود را با اسرائیل گسترش دهد. همزمان فروش نفت عراق بدون هماهنگی با حاکمیت عراق به رژیم صهیونیستی، انگیزه‌های اقتصادی جدی برای صهیونیست‌ها نیز به وجود آورده، اما با این حال همچنان انگیزه اصلی، «ایران» است.صهیونیست‌ها پس از پیروزی انقلاب و به خصوص پس از سقوط صدام، کوشیدند تا از کردستان عراق به عنوان پایگاه عملیاتی استفاده کنند و بسیاری از گروه‌های تجزیه طلب کردِ ایرانی، در اقلیم کردستان توسط افسران ارشد موساد تأمین مالی، اطلاعاتی و نظامی شده‌اند که پشتیبانی اطلاعاتی اثر بسیار ویژه‌ای در عدم انهدام کامل برخی از این گروهک‌ها داشته و عملاً زمینه ساز یک تروریسم وسیع دولتی شده است. پس از شرایطی که برای جلال طالبانی پیش آمد و قدرت به دست مسعود بارزانی افتاد، ماجراجویی در کردستان عراق رو به فزونی گذاشته و سیاست‌های توسعه اقتصادی و تبدیل کردستان عراق به یک قطب اقتصادی، جای خود را به تحرکات سیاسی و انفعال شدید اقتصادی داده است.در این شرایط که اعتراضات خیابانی از سوی گروهی از کردها نسبت به شرایط اقتصادی اقلیم کردستان و نحوه مدیریت اقتصادی این اقلیم توسط خانواده بارزانی مطرح شد و حتی سخن از فساد اقتصادی در ساختار مدیریت کلان این منطقه به میان آمد، بارزانی و تیمش کوشیدند با سر دادن شعارهای سیاسی، مطالبات اقتصادی کردها را در حاشیه قرار دهند و اسیر هیجانات زودگذر کند. همزمان عربستان با وعده‌های اقتصادی، کوشید بستر فعالیت عملیاتی ضدایرانی را در این منطقه فراهم سازد.
در یک سال اخیر، عربستان کوشیده با تزریق منابع عظیم مالی و تسلیحاتی به گروهک های تروریستی کرد، زمینه اقدامات تروریستی را در مناطق غربی ایران فراهم نماید و به جای آنکه همچون اسرائیل نگاه اطلاعاتی به این گروه‌ها داشته باشد، تلاش کرده بهره برداری عملیاتی از این گروه‌های تروریستی برای ناامن‌سازی مناطق غربی ایران و ایجاد جنگ نیابتی داشته باشد.
ضعف سعودی‌ها در پشتیبانی اطلاعاتی از این گروه‌های تجزیه طلب کرد ایرانی را نیز رژیم صهیونیستی پوشش داده و در واقع پول از سرویس امنیتی عربستان و اطلاعات ـ به ویژه اطلاعاتی که مانع از گرفتار شدن این تروریست ها شده ـ از سمت افسران سرویس خارجی اسرائیل تزریق می‌شود تا تحرکاتی شبیه آنچه ریگی در شرق ایران رقم زد، در غرب ایران شکل بگیرد.
البته هدف بلندمدت از این طرح صرفاً یک سلسله حملات تروریستی متکی بر تاکتیک‌های جنگ‌های چریکی نیست و حضور مستمر عوامل این گروه‌های کرد و تلاش برای تحریک کردهای بومی ایران برای اقدامات نامتعارف، نشان می‌دهد هدف‌گذاری مشخص عربستان و اسرائیل، تلاش برای ایجاد بحران در خاک ایران ـ مشابه بحران در کردستان ترکیه ـ و درگیر کردن توان نظامیِ ایران در خاک خود است.
در واقع این دو رژیم در تلاش هستند تا سیاست دفاعی که ایران در خارج از خانه طراحی کرده را به اتاق خواب ایران منتقل کنند و متأسفانه برخی عناصر کلیدی تصمیم گیر در اقلیم کردستان از جمله شخص بارزانی که در تجزیه کردستان هر یک از کشورهای منطقه استقبال می‌کنند، نه تنها اعتراضی به عربستان و اسرائیل نکرده‌اند بلکه اجازه استفاده از اقلیم کردستان به عنوان پایگاه این سلسله اقدامات را صادر کرده‌اند و شواهد نشان می‌دهد این اتفاقات با چراغ سبز اقلیم کردستان در حال وقوع است.
در روزهای اخیر اقلیم کردستان کوشید با صدور اطلاعیه‌ای از خود سلب مسئولیت کند اما اگر واقعاً چنین همراهی وجود ندارد، باید عملی مشاهده شود و اقلیم کردستان با عناصری که در کردستان عراق سازماندهی می‌شوند و در قالب چندین گروهک تروریستی سلسله اقدامات تروریستی را در خاک ایران پیاده‌سازی می‌کنند و مجدداً به کوهستان‌های کردستان عراق می‌گریزند، برخورد امنیتی و نظامی کند.
اگر این برخورد با جدیت از سوی اقلیم کردستان صورت نپذیرد، اظهارات اخیر اقلیم کردستان در تبری جستن از این اقدامات خرابکارانه در خاک ایران، یک ریاکاری سیاسی تلقی می‌شود و برای حفظ ظاهر ماجرا است. در صورتی که این تلون سیاسی برخی سران کردستان عراق برای تصمیم گیران ارشد ایران به اثبات برسد، طبیعتاً ایران در مقابل چنین ریاکاری با تکیه بر توان سیاسی، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی، واکنشی در خور نشان خواهد داد.
محور «ترکیه - ایران - روسیه» در منطقه شکل می‌گیرد؟
پس از وقوع کودتا در ترکیه و محکوم کردن کودتا توسط ایران و روسیه و در مقابل، سکوت مقامات و محافل غربی در ساعات ابتدایی کودتا و همچنین تنش هایی که بین ایالات متحده و ترکیه بر سر استرداد فتح الله گولن به وجود آمد، برخی رسانه ها و تحلیل گران بر این باورند که شاید ترکیه در سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کند؛ تغییراتی که ممکن است در راستای بهبود روابط و مناسبات ترکیه با ایران و روسیه و فاصله گرفتن هر چه بیشتر این کشور از غرب و ایالات متحده باشد.
کد خبر: ۶۰۸۱۱۸
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۶ 22 July 2016
محور «ترکیه - ایران - روسیه» در منطقه شکل می‌گیرد؟پس از وقوع کودتا در ترکیه و محکوم کردن کودتا توسط ایران و روسیه و در مقابل، سکوت مقامات و محافل غربی در ساعات ابتدایی کودتا و همچنین تنش هایی که بین ایالات متحده و ترکیه بر سر استرداد فتح الله گولن به وجود آمد، برخی رسانه ها و تحلیل گران بر این باورند که شاید ترکیه در سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کند؛ تغییراتی که ممکن است در راستای بهبود روابط و مناسبات ترکیه با ایران و روسیه و فاصله گرفتن هر چه بیشتر این کشور از غرب و ایالات متحده باشد.
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، سایت روسی «آر بی تی اچ» و پایگاه آمریکایی «المانیتور» به امکان چرخش روسیه به سمت ایران و روسیه پرداخته و معتقدند، کودتای اخیر در ترکیه به صورت فزاینده ای بر شکاف میان ترکیه و غرب افزوده است؛ شکافی که شاید پس از تصفیه و بازداشت های گسترده مخالفان در دوران پسا کودتا توسط دولت اردوغان، عمیق تر شود و ترکیه را به سمت بهبود روابط با رقبای غرب از جمله ایران و روسیه سوق دهد.

در همین رابطه، سایت روسی «آر بی تی اچ» با انتشار مطلبی به حمایت های ایران و روسیه از اردوغان در مقابل کودتاچیان پرداخته و معتقد است،محکوم کردن کودتا توسط تهران و مسکو و حمایت از دولت قانونی این کشور، می تواند نقطه عطفی در چرخش ترکیه به سوی بهبود مناسبات با این دو کشور باشد.

این رسانه روسی نوشته است، تاکنون اردوغان با حمایت از مخالفان بشار اسد، خود را در یک جنگ نیابتی با ایران و روسیه ـ که از دولت سوریه حمایت می کنند ـ قرار داده بود؛ اما اخیرا و به ویژه بعد از وقوع کودتا در ترکیه و حمایت های ایران و روسیه از دولت این کشور، به نظر می رسد می توان شاهد تغییر در سیاست خارجی ترکیه و تعامل آنکارا با تهران و مسکو به ویژه در سوریه باشیم.

در ادامه این سایت روسی معتقد است، گرم شدن ناگهانی روابط میان محور ترکیه ـ ایران و روسیه وقتی محتمل تر می شود که اردوغان می گوید، فتح الله گولن که در آمریکا زندگی می کند و مورد حمایت آمریکایی هاست، پشت این کودتا بوده است. اصرار آنکارا به دست داشتن گولن در این کودتا، باعث واکنش آمریکایی ها شد و جان کری وزیر خارجه آمریکا نیز در مقابل ادعای حمایت آمریکا از کودتاچیان و گولن گفته بود که هر گونه ادعای مقامات ترکیه مبنی بر نقش آمریکا در کودتای نافرجام ترکیه کاملا نادرست و برای روابط میان دو کشور بسیار مضر است.

«بینالی ایلدریم»، نخست وزیر ترکیه نیز با هشدار به آمریکایی ها گفته است: «من هیچ کشوری را نمی شناسم که پشت این مرد (گولن)، رهبر جنایتکاران تروریست، به خصوص پس از ماجرای دیشب ایستاده باشد. کشوری که پشت این مرد بایستد دوست ترکیه نخواهد بود. حتی این (ایستادگی) به معنای عملی خصمانه علیه ترکیه است».

از طرف دیگر، مخالفت ها و انتقادهای بی سابقه و تند مقامات و رسانه های غربی علیه اردوغان در یک هفته گذشته و در اعتراض به تصفیه گسترده مخالفان، باعث شده شکاف بزرگی میان ترکیه و غرب پدید بیاید. به طوری که رسانه های غربی در واکنش به امکان احیای مجدد حکم اعدام در ترکیه علیه مخالفان، از لزوم قطع مناسبات با ترکیه، اخراج این کشور از ناتو و لزوم تحت فشار قرار دادن دولت این کشور سخن گفتند؛ موضوعی که می تواند موجب دور شدن بیش از پیش ترکیه از الحاق به اتحادیه اروپا شود.

در کنار اینها، نزدیکی روابط میان مسکو و آنکارا می تواند نشانه دیگری از دور شدن ترکیه از غرب و تغییر در سیاست خارجی این کشور باشد.

در همین رابطه نیز پایگاه آمریکایی «المانیتور» نوشته است: «ائتلاف تحت رهبری امریکا معتقد است که ترکیه همکاری لازم برای مبارزه با داعش و دیگر گروه های سلفی به عمل نیاورده است. با این حال، به نظر می رسد در داخل ترکیه احساس غالب حمایتی از سوی گروه های معارض سوری از اردوغان وجود دارد. با این حال، فشار برای تغییر سیاست خارجی ترکیه از جانب عوامل بیرونی است. حملات اخیر داعش در خاک ترکیه و وخیم شدن روابط اقتصادی ترکیه و ضرورت عمیق روابط آن کشور با روسیه و ایران به عنوان کشورهای مهم منطقه ای و بین المللی آنکارا را به تجدیدنظر در سیاست های خود وادار خواهد کرد».

المانیتور در ادامه اشاره می کند، به نظر می رسد پس از شکست کودتا، اردوغان در فهرست کشورهای خارجی دوستش تجدیدنظر سریعی داشته باشد و می نویسد: «روسیه و ایران از دولت اردوغان حمایت کرده اند. بر خلاف کشورهای غربی ایران بلافاصله کودتا را محکوم کرد و ظریف در این باره تعللی به خود راه نداد و پیامی را در توئیتر منتشر کرد. روحانی نیز تماسی تلفنی با اردوغان داشت. در مقابل اما پادشاه عربستان سعودی که به نظر می رسد متحد ترکیه درباره سوریه است، دو روز پس از شکست کودتا به اردوغان بابت کشته شدگان تسلیت گفت».

از طرف دیگر، منابع نزدیک به ایران می گویند که عربستان و امارات پشت سر این کودتا بوده اند تا نظر اردوغان را درباره نزدیکی به ایران و روسیه عوض کنند. همچنین اردوغان از موضع امریکا راضی نیست و حتی برخی از مقام های حزبش امریکا را به حمایت از رهبران کودتا متهم کرده اند.

برخی گزارش ها نشان می دهند که جنگنده ها از پایگاه هوایی ایجرلیک امریکا کمک گرفته و سوخت گیری از آنجا صورت گرفته بود. البته امریکا این ادعا را رد کرده و گفته است در روابط دو کشور خلل ایجاد خواهد کرد. اتحادیه اروپا نیز ترکیه را درباره احیای قانون اعدام برای مجازات کودتاگران تهدید کرده و گفته در این صورت ترکیه باید عضویت در آن اتحادیه را فراموش کند.

این پایگاه آمریکایی در ادامه مدعی شده، امریکا نیز در حال تغییر جهت به سوی احداث پایگاه های نظامی تازه در اقلیم کردستان عراق و وابستگی کمتر نظامی به ترکیه برای انجام عملیات خواهد بود. همه این موارد در کنار یکدیگر می توانند سیاست ترکیه درباره بحران سوریه را تغییر داده و آن کشور را به ایران و روسیه نزدیک تر سازند.

در نهایت، المانیتور می گوید که اکنون اردوغان با دو گزینه در قبال بحران سوریه روبه روست: «یا حفظ وضع موجود و سوار شدن بر موج حمایت محافظه کارانه ملی گرایانه و یا برداشتن گام های اعتماد ساز برای تقویت همکاری ها با روسیه و ایران. محاسن گزینه دوم آن است که دست کم ترکیه را قوی تر می کند و لزوما به معنای کوتاه آمدن ترکیه درباره پذیرش استقلال کردها در شمال سوریه نخواهد بود».
بهانه جدید جمهوری‌خواهان برای ضربه زدن به «برجام»
گردهمایی حزبی جمهوری خواهان، در حالی هفته گذشته در کلیولند برگزار شد که جنجالی شدن معرفی دونالد ترامپ به عنوان نامزد نهایی این حزب در انتخابات ریاست جمهوری، بقیه مسائل را تحت الشعاع خود قرار داد. با وجود این، یکی از مباحثی که به ویژه برای ایران اهمیت دارد، نوع رویکرد این حزب به توافق هسته ای و طرح های جدید آن برای ضربه زدن به این توافق است.
کد خبر: ۶۰۸۷۳۰
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۱ 24 July 2016
بهانه جدید جمهوری‌خواهان برای ضربه زدن به «برجام»گردهمایی حزبی جمهوری خواهان، در حالی هفته گذشته در کلیولند برگزار شد که جنجالی شدن معرفی دونالد ترامپ به عنوان نامزد نهایی این حزب در انتخابات ریاست جمهوری، بقیه مسائل را تحت الشعاع خود قرار داد. با وجود این، یکی از مباحثی که به ویژه برای ایران اهمیت دارد، نوع رویکرد این حزب به توافق هسته ای و طرح های جدید آن برای ضربه زدن به این توافق است.

به گزارش «تابناک»، روزنامه «هافینگتون پست» در مطلبی به کنوانسیون حزبی اخیر جمهوری خواهان در کلیولند پرداخته و اشاره می کند که این حزب، برنامه ای مدون برای شماری از مسائل طراحی کرده که نقض توافق هسته ای ایران، بخشی از آن است.

در موضوع توافق هسته ای، این حزب تلاش دارد اقدامات خود را بر اساس قانون اساسی توجیه کرده و استدلال کند که چرا رئیس جمهور بعدی آمریکا باید تعهدات این کشور بر اساس توافق مذکور را ملغی کند. به این ترتیب، جمهوری خواهان تلاش دارند چنین وانمود کنند که لغو توافق، امری اصولی و قانونی است، نه یک بازی سیاسی علیه باراک اوباما و یا تلاشی در راستای رویای همیشگی این حزب برای تغییر نظام در ایران.

در بخشی از برنامه حزبی جمهوری خواهان که در کلیولند اعلام شد، آمده است: «ما توافق دولت با ایران برای برداشتن تحریم های بین المللی و قرار دادن صدها میلیارد دلار در اختیار حکومت ایران را یک توافق شخصی میان رئیس جمهور و شرکای مذاکره کننده وی می دانیم که برای رئیس جمهور بعدی، الزام آور نیست. بدون تصویب اکثریت دو سوم سنا، این توافق، وضعیت یک معاهده را دارا نیست. یک رئیس جمهور جمهوری خواه، به این توافق ملزم نخواهد بود».

افزون بر این، در برنامه مذکور تلاش شده توافق هسته ای ایران در ارتباط با همه توافقنامه های دیگر بین المللی آمریکا در نظر گرفته شده و از این جهت نیز امکان عدم پایبندی به آن فراهم شود:

«ستایشگران رسانه ای اوباما، تعهدات شخصی وی ـ از توافق مربوط به تغییرات آب و هوایی و تسلیحات ایران گرفته تا دیگر موضوعات ـ را وافقاتی قطعی جلوه دهند. اما این گونه نیست و یک دولت جدید جمهوری خواه، با همکاری کنگره در راستای احیای نظم مبتنی بر قانون اساسی در روابط خارجی آمریکا اقدام خواهد کرد. تمامی موافقتنامه های اجرایی بین المللی و ترتیبات سیاسی که دولت کنونی وارد آن ها شده، باید ملغی و باطل تلقی شده و صرفاً به عنوان ترجیحات رئیس جمهور فعلی در نظر گرفته شود».

به یاد بیاوریم که کنگره تحت کنترل جمهوری خواهان، اغلب در به تصویب رساندن بودجه هم ناموفق بوده، چه برسد به معاهداتی مثل کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت. از سوی دیگر، با توجه به اینکه دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواهان مکرراً اعلام کرده که خود را به تعهدات آمریکا در «ناتو» هم متعهد نمی داند (تعهداتی که در زمان خود، توسط سنا نیز به تصویب رسیده) باید گفت که این تأکید جمهوری خواهان بر نگرش اصولی به توافقات و معاهدات، به هیچ وجه از روی صداقت نیست.

با این حال، نکته ای که جمهوری خواهان به آن توجه ندارند، این است که در صورت نقض توافق از سوی آمریکا، نه تنها ایران به طور کامل از محدودیت هایی که بر برنامه هسته ایش اعمال شده رها می شود، بلکه متحدان آمریکا نیز از این کشور فاصله خواهند گرفت. نکته دیگر آن که کنگره در عمل این توافق را به تصویب رسانده است. در حقیقت، مخالفان توافق در کنگره نتوانستند در مهلت 120 روزه تعیین شده پس از توافق، از اجرایی شدن آن جلوگیری کنند.

به هر ترتیب، وجود این ادبیات در برنامه حزبی جمهوری خواهان، حاکی از آن است که تلاش این حزب برای ضربه زدن به توافق هسته ای ایران و ملغی کردن آن، جدی است و انتظار می رود در صورت ریاست جمهوری ترامپ، دولت بعدی آمریکا در این مسیر حرکت کند
نقشه هایی که بارزانی برای موصل عراق کشیده است!
حکومت اقلیم کردستان با پناه دادن به رهبران عرب سنی سعی در بهره برداری از دوران پساداعش در موصل دارد. در واقع، حکومت اقلیم کردستان از مخمصه رهبران عرب سنی استفاده کرده است تا القا کند که دولت مرکزی عراق نماینده واقعی عرب های سنی نیست. بارزانی ها درصدد هستند با بی اعتبار کردن مقامات بغداد، دور نگه داشتن آنها از موصل را آسان تر کنند.
کد خبر: ۶۰۸۹۶۸
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۸ 25 July 2016
نقشه های بارزانی برای بعد از آزادسازی موصلبرای اغلب بازیگرانی که در نبرد علیه داعش درگیرند، آزادسازی موصل به عنوان دومین شهر بزرگ عراق همچنان یکی از اولویت های اصلی است. یکی از بازیگران اصلی در نبرد علیه داعش، حکومت اقلیم کردستان و نیروهای پیشمرگه آن است که مورد حمایت ایالات متحده نیز هستند.
 
به گزارش «تابناک»، در همین رابطه «نیچروان بارزانی» نخست‌وزیر اقلیم خودمختار کردستان عراق در مصاحبه ای با «صدای آمریکا» به موضوع آزادسازی موصل و دوران پس از بیرون راندن داعش از این شهر اشاره کرده و بار دیگر بر استقلال منطقه کردستان و جدایی از عراق اصرار ورزیده است.
 
بارزانی در پاسخ به اینکه نیروهای کرد چه نقشی در آزادسازی موصل خواهند داشت، گفت: «برای ما در منطقه کردستان عملیات موصل بسیار مهم است، زیرا موصل شهری است که‌ به‌ اربیل و دهوک نزدیک است و تا حد زیادی بر کرکوک هم تأثیر دارد؛ بنابراین، ما به عنوان منطقه کردستان عملیات آزادسازی موصل را بسیار مهم می‌بینیم. به طور حتم نیروی پیشمرگه در این عملیات نقش اساسی خواهد داشت. بدین منظور با بغداد، نیروهای ائتلاف بین‌المللی و به ویژه‌ با آمریکا هماهنگی داریم. اکنون در مرحله‌ طراحی نقشه‌ عملیات قرار داریم. پس از طرح نقشه‌ عملیات آزادسازی موصل و روشن شدن اینکه‌ هر طرفی چه‌ نقشی خواهد داشت، عملیات شروع می‌شود».

وی در مورد مشکلات پیش روی عملیات آزادسازی موصل نیز گفته است: «به نظر من نبود آمادگی برای عملیات آزادسازی موصل دو دلیل دارد؛ نخست تفاوت موصل با سایر مناطق است. به همین دلیل هم به‌ لحاظ نظامی و هم به‌ این لحاظ که‌ پس از آزادی موصل چگونه‌ این کلانشهر را اداره‌ می‌کنند، باید بسیار دقت شود. به نظر من اداره‌ موصل پس از آزاد شدن بسیار مهمتر است. جدا از این آماده‌ شدن ارتش عراق هم تاکنون کافی نبوده‌ و ممکن است چند ماهی طول بکشد تا آماده‌ شوند».

نخست وزیر دولت اقلیم کردستان در مورد توافق نظامی اخیر آن ها با آمریکا افزوده است: «این توافق دو بخش است؛ بخشی از آن کمک های مالی است که‌ آمریکا به‌ نیروی پیشمرگه می‌دهد. بخش دیگر آن هم یک پروتکل نظامی بین ما و آمریکاست. طبق آن همکاری‌های نظامی که‌ به‌ منطقه کردستان داده‌ می‌شود، نباید به‌ دست طرف‌های دیگر برسد؛ یعنی موازینی که‌ آمریکا برای خود مهم می‌داند در این پروتکل ـ که‌ به‌ امضای دو طرف رسیده‌ ـ گنجانده شده‌اند. علاوه‌ بر این، توافق شامل همکاری و هماهنگی میان طرفین برای آزاد کردن موصل و سایر مناطق تحت تصرف داعش است».

بارزانی در مورد اینکه قاسم سلیمانی فرمانده‌ سپاه قدس ایران از «نوری المالکی» رئیس حزب «الدعوه»‌، حزب حاکم خواسته‌ که‌ از اجرای این توافق جلوگیری کند و به ویژه‌ اینکه‌ اجازه‌ ندهند هیچ پایگاه نظامی دیگر آمریکا در منطقه کردستان ایجاد شود نیز گفته که از این اطلاعات بی خبر است و تصور هم نمی کند درست باشد.

وی در پاسخ به اینکه برنامه شما برای موصل بعد از داعش چیست، نیز گفته است: «به‌ نظر من اینکه‌ پس از داعش چکار می‌کنیم، مهمترین پرسش است. آمدن داعش همراه با بدبختی‌های زیادی برای کردها و به ویژه‌ منطقه کردستان بوده‌ است. امیدواریم با رفتن داعش هم چنین اتفاقی تکرار نشود. در مورد مرحله‌ پس از داعش بسیار نگران هستیم. آن ‌هم به‌ دو دلیل: نخست اینکه‌ باید برادران ما در بغداد بدانند که‌ داعش از بطن جامعه‌ عراق سر بر آورده‌ و از جای دیگری نیامده‌ است. بینش و طرز فکر داعش در عراق شکل گرفته‌ است. داعش ترکیبی از «شوونیست» های عراقی با تندروهای اسلامی است. ممکن است پس از آزادی موصل، داعش دیگر زمینی برای خلافت اسلامی خود نداشته‌ باشد، ولی به نظر ما داعش به عنوان یک سازمان تروریستی می‌ماند و تنها رفتارش تغییر می‌کند. اکنون علیه‌ داعش جنگ جبهه‌‌ای داریم ولی آن زمان داعش به‌ ایجاد هسته‌‌های مخفی و جنگ پارتیزانی در عراق روی می‌آورد. معضل داعش در عراق راه حل نظامی ندارد. لازم است پدیده‌ داعش با دقت و به‌ لحاظ سیاسی بررسی و سپس راه حلی برای از میان بردن آن پیدا شود».

بارزانی در این مصاحبه گفه است: «به نظر من استقلال منطقه کردستان حق ملت ماست. حق تعیین سرنوشت، مشروع است و معتقدم این به عنوان یک هدف برای ما و همه‌ مردم کردستان باقی می‌ماند. آنچه‌ برای ما پس از داعش مهم است، مرزهای کردستان است. ما باید این مرزها را که‌ با خون پیشمرگه‌‌ها آزاد شده‌‌اند، تعیین کنیم».

نخست وزیر دولت اقلیم در مورد استقلال کردستان پس از آزادی موصل نیز اظهار داشته: «به‌ هر سمتی برویم، نخست باید بدانیم حیاط خانه‌ ما تا کجاست. یعنی چه‌ در عراق بمانیم و چه‌ مستقل شویم، یا اگر فدرالی یا کنفدرالی باشیم، اولویت نخست تعیین مرزهایی است که‌ با فداکاری فرزندان این ملت و پیشمرگه‌‌های کرد آزاد شده است‌».

در نهایت وی در مورد واکنش ایران و ترکیه و همچنین احزاب داخلی کرد از جمله اتحادیه‌ میهنی و جنبش تغییر نسبت به مسأله استقلال اقلیم گفته است: «ما شرایط را خوب درک می‌کنیم. شما به‌ هر کشوری که‌ به‌ استقلال رسیده‌ نگاه کنید، می‌بینید که‌ به‌ لحاظ اقتصادی، سیاسی و ... مشکلات به‌ مراتب بیشتری از ما داشته‌‌اند و به‌ آنها گفته‌اند فعلا زمانش فرا نرسیده، مشکلات داخلی دارید و الی آخر... ولی این مانع استقلال یا کنفدرالی ما نمی‌شود.

کشورهایی هستند که‌ پس از استقلال با مشکلات زیاده‌ مواجه‌ شدند، ولی آنها را حل کردند. ما از طرح خواسته استقلال یا هر سیستم برای حکومتی برای کردها در عراق، قصد ایجاد آشوب در منطقه‌ را نداریم. در حاکمیت عراق چند سال است که‌ به‌ همه‌ ثابت کرده‌ایم که‌ عامل ثبات و امنیت هستیم. یعنی ما نه‌ عاملی برای ایجاد مشکل، بلکه‌ عامل ثبات در منطقه‌ هستیم. طرح استقلال به عنوان یک راه حل ارائه‌ شده‌، نه‌ آنکه‌ بخواهیم بر مشکلات عراق بیفزاییم. زمانی که‌ در سال ٢٠٠٣ به‌ عراق برگشتیم، امیدوار بودیم بغداد پایتخت یک عراق جدید است. امیدوار بودیم قانون اساسی و سیستم حکمرانی و بینش جدیدی دارد؛ ولی اکنون پس از سیزده‌ سال نمی توان به‌ نقطه‌ شروع برگشت.

در واقع دو نوع عراق داریم؛ عراق پیش از موصل و عراق پس از تصرف موصل. بازگشت به‌ اصول شکست خورده‌ عراق ٢٠٠٣ امکان پذیر نیست، ولی هر تصمیمی بگیریم ـ چه‌ استقلال چه کنفدرالی ـ معتقدیم بغداد به عنوان شریک استراتژیک ما می‌ماند. این مسائل را نخست با بغداد مورد گفت وگو قرار می‌دهیم. در چنین حالتی نه‌ آنکارا و نه‌ ایران آنقدر تعیین کننده‌ نخواهند بود. طرفی که‌ در درجه‌ اول باید با گفت وگو مسائل را با آن حل کنیم بغداد است».

حال پرسشی که مطرح می شود اینکه اقلیم کردستان از دخالت و حضور در عملیات آزادسازی موصل و دوران پس از آن چه اهدافی را دنبال می کند؟

ناظران می گویند، دولت اقلیم کردستان از مشارکت در آزادسازی موصل چند هدف عمده را دنبال خواهد کرد: نخستین هدف که به نظر می رسد تحقق آن دور از دسترس است و با موانع و محدودیت های زیادی روبه روست، الحاق موصل به دولت اقلیم و منطقه کردستان است. این هدفی است که هم دولت عراق حتما با آن مقابله خواهد کرد و هم مورد تأیید و حمایت بین المللی نیست. مهم تر آنکه، با توجه به اینکه موصل اکثریت جمعیتی عرب سنی را در خود جای داده، در صورتی که اقلیم بخواهد آن را به خود الحاق کند با تناقضی در اهدف اعلامی مواجه خواهد شد. هدفی که می گوید ماهیت اقلیم یک دولت متشکل از قومیت کرد است، در حالی که اکثریت جمعیت موصل عرب هستند؛بنابراین، اینکه اقلیم با پیگیری این هدف چطور می خواهد این تناقض را حل کند مشخص نیست.

دومین هدف دولت بارزانی این است که تلاش دارد با مشارکت در آزادسازی موصل و ورود نیروهای پیشمرگه به این شهر و شکست داعش، از موصل به عنوان یک اهرم سیاسی برای فشار بر دولت عراق و چانه زنی با بغداد برای تحقق خواسته هایش که مهم ترین اش استقلال است استفاده کنند. در واقع، وقتی نخست وزیر اقلیم می گوید، « آنچه‌ برای ما پس از داعش مهم است، مرزهای کردستان است. ما باید این مرزها را که‌ با خون پیشمرگه‌‌ها آزاد شده‌‌اند، تعیین کنیم»، بدین معناست که دولت اقلیم  می خواهد از حضور در موصل بعد از داعش به عنوان یک اهرم کلیدی برای ترسیم نهایی مرزهای کردستان عراق استفاده کند.

هدف سوم که «بنیاد کارنگی» نیز بدان پرداخته، اطمینان خاطر حکومت اقلیم کردستان از این است که برگزیدگان سیاسی آینده در موصل و دیگر مناطق عرب سنی که از داعش پاک سازی شده اند، دوست کردها باشند.

رهبران حکومت اقلیم کردستان شبکه ای از هم پیمانان عرب سنی اهل موصل تشکیل داده است. برخی از این هم پیمانان پیش از اشغال موصل به دست داعش با حکومت اقلیم روابطی داشتند. پس از اشغال موصل توسط داعش و آوارگی بسیاری از رهبران عرب سنی آنجا پیوند کردها و آنها بهبود یافت. بسیاری از این افراد که شامل مقامات سابق، شیوخ قبایل و شخصیت های مذهبی می شود، رفتن به منطقه نسبتاً باثبات کردستان را به بغداد بی ثبات و تحت قدرت شیعیان ترجیح دادند.

به همین دلیل، حکومت اقلیم کردستان با پناه دادن به رهبران عرب سنی سعی در بهره برداری از دوران پساداعش در موصل دارد. در واقع، حکومت اقلیم کردستان از مخمصه رهبران عرب سنی استفاده کرده است تا القا کند که دولت مرکزی عراق نماینده واقعی عرب های سنی نیست. کردها درصدد هستند با بی اعتبار کردن مقامات بغداد، دور نگه داشتن آنها از موصل را آسان تر کنند و در همان حال میان خود و جامعه ی عرب سنی و رهبران آن پل می زنند؛ رهبرانی که کردها امیدوارند بتوانند در موصل به قدرت برسانند و این به کردها این امکان را می دهد که پروژه ی تشکیل یک منطقه ی حائل میان اقلیم کردستان و مناطق عرب نشین بالقوه بی ثبات شمال عراق را پیش ببرند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد