سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به بیانیه صد و سی و سومین نشست وزیران خارجه شورای همکاری خلیج فارس در دوحه، جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را بخش جدایی‌ناپذیر سرزمین ایران خواند و تاکید کرد تکرار ادعاهای بی‌اساس، تاثیری بر حقایق تاریخی نداشته و مردود است.

به گزارش ایسنا، مرضیه افخم تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران روابط مودت‌آمیز با همسایگان مبتنی بر مداخله نکردن در امور داخلی و احترام متقابل را در اولویت سیاست‌های خود قرار داده و برای گسترش و تعمیق مناسبات دوستانه، هیچ‌گونه محدودیتی قائل نیست و از تعامل سازنده و همکاری‌های گسترده و همه جانبه استقبال می‌کند.




برای نخستین بار از آغاز محاصره کوبانی، نیروهای داعش با عبور دادن یک خودروی زرهی از مرز ترکیه، آن را در شمال کوبانی منفجر کردند.
به گزارش مشرق به نقل از سایت خبری Kurdistan-Post، ساعت 5 صبح امروز 29 نوامبر، یک ماشین حامل مواد منفجره در نوار مرزی ترکیه با گذشتن ازخط مرزی مرشد پینار و ورود به کوبانی منفجر شد.
بر اساس اطلاعات به دست آمده این خودرو که متعلق به گروه تروریستی داعش بود پس از گذشتن از مرز مرشد پینار وارد خاک سوریه شد و منفجر گردید.
بعداز این حادثه درگیری های شدیدی بین نیروهای کرد و شبه نظامیان داعش صورت گرفته است.
در همین زمینه نیز خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد: یک خودرو زرهی گروه تروریستی داعش از خاک ترکیه و با عبور از نوار مرزی وارد منطقه ای در شمال کوبانی شده و منفجر گردید.
نواف خلیل سخنگوی PYD در گفتگو با آسوشیتدپرس اعلام کرد: این خودرو از خاک ترکیه وارد کوبانی شده است.
این برای نخستین بار است که از آغاز محاصره کوبانی نیروهای داعش از خاک ترکیه به کوبانی حمله می کنند.
آسوشیتدپرس می افزاید که ترکیه هنوز واکنشی به این حادثه نشان نداده است.



گزارشی از استفاده "غیرصلح آمیز" آمریکا از انرژی هسته ای؛
نیروهای آمریکایی از سال 1945 تا کنون حدود 50 بار از سلاح‌ هسته‌ای به ویژه در عراق و افغانستان استفاده کرده‌اند. با این وجود، حمله به شهر کوبانی از آن جهت حائز اهمیت است که استفاده از سلاح‌های پیشرفته در سوریه توسط نیروهای ائتلاف آمریکایی و یا مستقیماً خود ارتش آمریکا، پیامدهای سیاسی بزرگی به دنبال دارد.

گروه بین‌الملل مشرق - شهر مرزی "کوبانی" یا "عین‌العرب" در سوریه و چسبیده به مرز ترکیه، که مورد حمله داعش از یک سو و هجوم نیروهای ائتلاف به اصطلاح ضدداعش از سوی دیگر بوده است. پس از آن‌که انفجار بزرگی خارج از شهر کوبانی و در جریان درگیری بین این دو به وقوع پیوست، "جف اسمیت" فیزیکدان هسته‌ای و محقق سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آمریکا در تاریخ 29 اکتبر (7 آبان) مقاله‌ای در نشریه سربازان بازنشسته ارتش آمریکا موسوم به "وترنز تودی" نوشت که در آن با بررسی مدارک و شواهد تصویری موجود، درباره این انفجار "غیرعادی" توضیح داده بود.

استفاده آمریکا از سلاح‌های هسته‌ای در سوریه
آیا آمریکا نسل بعدی سلاح‌های مبتنی بر انرژی را در سوریه آزمایش می‌کند؟

اسمیت اگرچه به نتایجی در بررسی‌های خود رسیده است، اما خواستار جمع‌آوری مدارک بیش‌تر در این خصوص نیز شده است. وی معتقد است: "کسی باید اقدام به ساخت و فروش نوارهای ساده آزمایش شیمیایی بکند که با تغییر رنگ، نشان می‌دهند چه نوع مواد رادیو اکتیوی در خاک یک منطقه موجود است، چیزی شبیه به نوارهای آزمایشی که استفاده از آن‌ها برای تشخیص استفاده از سلاح‌های شیمیایی رواج دارد."

این محقق سابق آژانس انرژی اتمی، تخمین می‌زند که نیروهای آمریکایی از سال 1945 تا کنون حدود 50 بار از سلاح‌های هسته‌ای به ویژه در عراق و افغانستان استفاده کرده‌اند. با این وجود، حمله به شهر کوبانی از آن جهت حائز اهمیت است که استفاده از سلاح‌های پیشرفته در داخل سوریه و توسط نیروهای ائتلاف آمریکایی و یا مستقیماً خود ارتش آمریکا، پیامدهای سیاسی بزرگی به دنبال دارد.

برای درک بهتر موضوع، باید اتفاقاتی را کنار هم بگذاریم که طی چند هفته گذشته افتاده و سرنخ‌هایی هستند که به روشن شدن ماجرا کمک می‌کنند. اولین سرنخ، کشته شدن "سرنا شیم" خبرنگار شبکه پرس‌تی‌وی در یک حادثه مرموز رانندگی در ترکیه است. این خبرنگار آمریکایی، گزارش داده بود که داعش، آشکارا از طریق ترکیه و با کمک یک سازمان غیردولتی آمریکایی کمک‌های نظامی هوایی، "تسلیحاتی" و حتی نیروی نظامی دریافت می‌کند. "شیم" تنها چند ساعت قبل از حادثه کشته شدنش و بعد از آن که این گزارش را داد، توسط نهادهای اطلاعاتی ترکیه تهدید به مرگ شده بود.

لحظه انفجار مشکوک در شهر کوبانی - دانلود

سرنخ دوم ملاقات 22 عضو ائتلافی است که آمریکا برای به اصطلاح "مقابله با داعش" تشکیل داده است.اعضای ائتلاف "ضدداعش" 14 اکتبر در واشنگتن با هم ملاقات کردند تا در مورد حملات هوایی علیه داعش بحث و گفتگو کنند. نتیجه مذاکرات، افزایش قابل توجه حجم بمباران آمریکا، به ویژه بر سر مواضع داعش خارج از شهر کوبانی بود. تا پیش از برگزاری نشست ائتلاف، نیروهای داعش آشکارا و با دلیل قرص از این‌که حمله‌ای علیه آن‌ها صورت نخواهد گرفت، در این منطقه در حال انجام عملیات بودند. این وضعیت پس از تصمیم ائتلاف ضدداعش به طور ناگهانی تغییر کرد.

نکته دیگر این‌که رسانه‌های ناآشنا با هواپیماهای جنگی پیشرفته، اخیراً بمب‌افکن‌های سنگین آمریکایی را که بر فراز سوریه پرواز می‌کنند، به عمد یا به اشتباه، هواپیماهای کوچک‌تر شناسایی کرده‌اند. تنها در صورتی که عکس‌های منتشر شده با جزئیات و دقت بیش‌تری بررسی شود، مشخص خواهد شد که آنچه به نظر می‌رسد "اف 18 سوپر هورنت" باشد، واقعاً چیست: بمب‌افکن‌های موتور سنگین "بی1بی 8" که از کشور قطر راهی آسمان سوریه می‌شوند.

استفاده آمریکا از سلاح‌های هسته‌ای در سوریه
یک فروند بمب افکن سنگین "بی‌1بی" آمریکا

پایگاه جدید آمریکا در قطر که میزبان یک ناوگان کامل از بمب‌افکن‌های سنگین ( بمب‌افکن‌"بی52" و هم بمب‌افکن ‌بی1بی ) است، یک بعد جدید به جبهه نظامی آمریکا در خاورمیانه افزوده است. جنگنده‌هایی که قبلاً از جزیره "دیگو گارسیا" در اقیانوس هند به پرواز درمی‌آمدند، در حال حاضر از قطر پرواز می‌کنند. این هواپیماها، که برخی از آن‌ها قادرند حجم عظیمی از بمب را با خود حمل کنند، همان‌هایی هستند که در سوریه می‌بینیم.
"جف اسمیت" در تجزیه و تحلیل شواهد تصویری از حمله اخیر به سوریه می‌گوید: "در این حمله از سلاح متعارف، استفاده نشده است. شکی در این نیست." اما ممکن است این سلاح‌های نامتعارف، سلاح‌های گرمایی (ترمیت)، ترموباریک، اتمی، و یا فسفر سفید بوده باشد. قطعات فلز داغ که به صورت آتش و گدازه از این انفجارها به فضا پراکنده شده‌اند، در کنار نمونه‌هایی که با دستگاه شمارشگر "گایگر" و از خاک منطقه برداشته شده است برخی از سرنخ‌های موجود برای تشخیص سلاح‌های استفاده شده هستند.

اگر تصاویر این انفجارها را با دقت بررسی کنید، متوجه می‌شوید که انفجارهای عادی نمی‌توانند آتشی ایجاد کنند که تا این اندازه در فضا بماند و یا حتی این اندازه بزرگ باشد. همچنین تکه‌های فلزی که در پی انفجار یک بمب در هوا پخش می‌شوند، از لایه بیرونی بمب جدا شده‌اند و بر اساس رنگ‌های مختلفی که دارند ممکن است در شناخت نوع بمب به محققان کمک کنند. در نتیجه انفجار، آهن یا اورانیوم رقیق‌شده به رنگ قرمز درمی‌آید. آلومینیوم، فسفر و منیزیم سفید می‌شوند. سلاح‌های ترموباریک همیشه قرمز می‌شوند. بمب‌های نوترونی هم از بدنه آلومینیومی استفاده می‌کنند و در نتیجه آن‌ها هم به رنگ سفید درمی‌آیند. سرنخ دیگر این است که موج شوک یا موج انفجار در پی عمل کردن این بمب‌ها فقط به یک سو نرفته است، که این هم یک سرنخ بزرگ محسوب می‌شود و جای بررسی دقیق دارد.


اسمیت در پاسخ به این سؤال که حجم تخمینی انفجارهای کوبانی چه‌قدر بوده است، توضیح می‌دهد: "به نظر می‌رسد سلاح‌های مورد استفاده در کوبانی انفجاری بزرگ‌تر از 10 تن تی‌ان‌تی به دنبال داشته، اما اگر از سلاح هسته‌ای با قدرت انفجاری کم و تشعشع بالا و یا از بمب نوترونی در این حملات استفاده شده باشد، این انفجار می‌تواند حتی معادل هزار تن تی‌ان‌تی بوده باشد." وی پس از تحقیق و بررسی شواهد و قرائن نتیجه‌ای را که گرفته است این‌گونه بیان می‌کند: "حدس من این است که نیروهایی آمریکایی، سلاح‌های هسته‌ای کوچکی را آزمایش کرده‌اند که از آن‌ها با عنوان "چاشنی‌های اورانیوم دوتریوم" نیز یاد می‌شود. یک جنگنده اف 16 نمی‌تواند صرفاً با یک بمب متعارف 500 کیلوگرمی، چنین انفجاری ایجاد کند. همین شرایط در مورد کلاهک‌های موشکی کوچک هم وجود دارد. بنابراین شکی نیست که این بمب‌ها، از سلاح‌های غیرمتعارف بوده‌اند."

البته اگر امروز این ادعا قوت گرفته است که آمریکا از سلاح‌های غیرمتعارف در سوریه استفاده می‌کند، به این خاطر است که هر روز دلایل بیش‌تری بر این مدعا کشف می‌شود. نه انفجار در خارج از کوبانی تنها مورد انفجار مشکوک به سلاح‌های غیرمتعارف در سوریه است و نه اسمیت تنها کسی است که آمریکا و متحدانش از جمله اسرائیل را به استفاده از این سلاح‌ها برای مقابله با هم اسد و هم داعش متهم کرده است.

استفاده آمریکا از سلاح‌های هسته‌ای در سوریه
آزمایشگاه "ساندیا" متعلق به شرکت "لاکهید مارتین" آمریکا - تبدیل مواد شبه رادیواکتیو به ذرات بالستیک 100 تا 500 میکرومتری در اثر انفجار

پایگاه اینترنتی "شبکه 4" انگلیس در تاریخ 5 آگوست سال 2013 (14 مرداد 92) مقاله‌ای منتشر کرد که اکنون از وبسایت این شبکه پاک شده است. وقتی در پایگاه "خانه شفاف‌سازی اطلاعات" به همان مقاله برمی‌خوریم، نکته‌ای را می‌خوانیم که در ابتدای متن آمده است: "متن اصلی این مقاله پس از انتشار، هم از وبسایت شبکه 4 و هم از پایگاه ذخیره اطلاعات گوگل پاک شده است. نسخه‌ای از آن مقاله در این‌جا بازیابی و آرشیو شده است." شبکه 4 انگلیس در این مقاله می‌نویسد: "مبارزه با حکومت بشار اسد اواخر بعد از ظهر پنج‌شنبه (1 آگوست مصادف با 10 مرداد) وارد مرحله تازه‌ای شد. یک مخفی‌گاه بزرگ سلاح در شهر حمص که متعلق به "نیروی حفاظت ملی" وابسته به حکومت سوریه بود، منفجر شده است."

این پایگاه خبری انگلیسی سپس به تفصیل به موضوع این انفجار مشکوک می‌پردازد: "ابتدا گزارش شده بود که یک ایستگاه سوخت‌رسانی منفجر شده است، که در آن زمان توضیحی منطقی برای شدت انفجار به نظر می‌رسید، به ویژه که هدف حمله، یک انبار مهمات بود. اما انفجار حمص یک ویژگی عجیب داشت." "گرگ ثیلمان" کارشناس کنترل تسلیحات درباره این ویژگی عجیب توضیح می‌دهد: "این‌گونه به نظر می‌رسد که انفجار در فضایی بالاتر از سطح زمین، یعنی در هوا رخ داده است." این کارشناس تسلیحاتی به صراحت می‌گوید: "واقعیت این است که آنچه در حمص اتفاق افتاد، استفاده از "سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی" بود. احتمالاً حامل آن‌ها نیز موشک‌های کروزی بوده‌اند که از جنگنده‌هایی در نزدیکی مرزهای سوریه و یا سواحل دریای مدیترانه شلیک شده‌اند."

وقتی از ثیلمان می‌پرسیم پس چگونه تا امروز خبری از یک قتل‌عام هسته‌ای در سوریه منتشر نشده است، پاسخ می‌دهد: "سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی به نسبت بمب‌های هسته‌ای قدیمی‌تر این خاصیت را دارند که می‌توان قدرت انفجاری آن‌ها را تنظیم کرد تا اهداف نظامی را مورد هدف قرار دهند. این سلاح‌ها را می‌توان از فاصله‌های دور نیز مورد استفاده قرار داد بدون آن‌که درگیری مستقیم صورت بگیرد و یا زیرساخت‌های غیرنظامی در اطراف هدف نظامی موردنظر از بین برود."

وی در ادامه تصریح می‌کند: "یک نکته را باید به خاطر داشته باشید: یک بمب هسته‌ای می‌تواند قدرت انفجاری به کوچکی یک بمباران متعارف با استفاده از 5 جنگنده اف15 داشته باشد. جنگنده‌های آمریکایی به دلیل حمایت پدافند هوایی روسیه از مناطق درون سوریه، قادر نیستند بر فراز این مناطق پرواز کنند، بنابراین حملات به درون سوریه باید از راه دور و با به کارگیری سلاح‌هایی مثل این بمب‌های هسته‌ای صورت بگیرد." ثیلمان معتقد است که به احتمال زیاد، اسرائیل از این بمب‌ها استفاده کرده است، چرا که تنها رژیم صهیونیستی می‌تواند بدون ترس از ضدحمله و با سلاح هسته‌ای به سوریه حمله کند، چرا که سوریه تا کنون علاقه‌ای به درگیر شدن با اسرائیل نشان نداده است، حتی پس از استفاده رژیم صهیونیستی از سلاح‌های غیرمتعارف. از سوی دیگر، اسرائیل خیالش کاملاً راحت است که اگر جایی از کار هم به مشکل بربخورد، آمریکا پشت این رژیم خواهد ایستاد. هرچه باشد کدام کشور، این سلاح‌های هسته‌ای پیشرفته را در اختیار اسرائیل گذاشته است؟

محقق سابق آژانس انرژی اتمی: آمریکا در نیم قرن،50 بار از سلاح‌هسته‌ای‌استفاده کرده‌است"جان اسنو" نویسنده مقاله شبکه 4 نقل می‌کند که یک استراتژیست نظامی هم که خواست نامش فاش نشود، فایده استفاده از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی را این‌گونه بیان کرده است: "با این نوع حملات، می‌توان ارتش دشمن را به صورت تدریجی و یا یک‌جا با استفاده از حمله هسته‌ای از بین برد. اگر اسد بخواهد ضدحمله بزند، تمام شهرهای سوریه را می‌توان به سادگی و با بمب‌های هسته‌ای بزرگ‌تر از بین برد."

اسنو در ادامه از این استراتژیست درباره مناطق ساحلی سوریه هم سؤال می‌کند و پاسخ می‌شنود: "این مناطق به علت موشک‌هایی که روسیه مستقر کرده است، مسلماً می‌توانند مشکل‌ساز باشند، اما مسئله‌ای نیست... شورشیان اکنون به سلاح‌های شیمیایی مسلح شده‌اند که در گرجستان و دقیقاً برای مقابله با همین سناریو ساخته شده‌اند. ما نبض بشار اسد را در قتل‌عام "خان العسل" سنجیدیم، جایی که یک تیپ کامل از نیروهای ارتش سوریه با سلاح‌های شیمیایی کشته شدند و هیچ عکس‌العملی نشان داده نشد. تصور نمی‌کنیم عکس‌العملی مقابل استفاده بیش‌تر ما از این ابزار هم صورت بگیرد." نویسنده مقاله سپس نتیجه می‌گیرد: "استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی و غیرانسانی مثل تسلیحات هسته‌ای و شیمیایی برای دفاع از حقوق بشر و آزادی در دنیا معمای غیرقابل حلی برای من است."

استفاده آمریکا از سلاح‌های هسته‌ای در سوریه
انفجار در شهر کوبانی سوریه

"گوردون داف" سردبیر ارشد نشریه "وترنز تودی" عامل مهم دیگری را که می‌توانسته در استفاده عجولانه آمریکا از سلاح‌های غیرمتعارف در سوریه دخیل باشد، موضوع انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در این کشور می‌داند و توضیح می‌دهد که شکست داعش و یا حداقل اعلام این‌که آمریکا در مقابل این گروهک پیشرفت قابل‌توجهی داشته است، می‌توانست در پیروزی حزب اوباما در انتخابات تأثیرگذار باشد. البته نتیجه انتخابات صرف‌نظر از این‌که آمریکا از سلاح‌های غیرمتعارف استفاده کرده یا نه، این شد حزب اوباما شکست خورد و قوه مقننه آمریکا عملاً به حزب جمهوری‌خواهی سپرده شد که کاملاً تحت کنترل اسرائیل است. حزب جمهوری‌خواه آمریکا سال‌‌های سال است که خود را وقف تمدید و اعمال تحریم‌های ضدایرانی کرده است، بدون توجه به این‌که سایر کشورهای دنیا با ایران به چه توافقی می‌رسند.

محقق سابق آژانس انرژی اتمی: آمریکا در نیم قرن،50 بار از سلاح‌هسته‌ای‌استفاده کرده‌است"داف" می‌نویسد: "یک عیب بزرگ در دولت آمریکا این است که کنگره، سیاست خارجی را از وزارت خارجه این کشور "ربوده است." قانون اساسی آمریکا به مجلس سنای این کشور اجازه می‌دهد تا درباره پیمان‌نامه‌ها و انتصاب‌های خاص به دولت این کشور "مشاوره و کمک" بدهد، اما لابی اسرائیل در زمان ریاست‌جمهوری بوش این قدرت را گسترش داد و عملاً کنترل سیاست خارجی آمریکا را به دست گرفت.اکنون، قوه مقننه آمریکا، با نفوذی که لابی اسرائیل در آن دارد، می‌تواند هر اقدامی را که دولت این کشور بخواهد انجام بدهد، با "عدم تخصیص بودجه" و یا ادعای "سوء‌استفاده از قدرت اجرایی" بی‌نتیجه بگذارد و حتی دولت را استیضاح کند. فرایند استیضاح نیز در آمریکا کاملاً سلیقه‌ای است، یعنی به نظر استیضاح‌کننده‌ها بستگی دارد و فاقد مبنای قانونی و مشخص است."

به هر حال، اگر آن‌گونه که جف اسمیت می‌گوید، آمریکا در سوریه از سلاح‌های غیرمتعارف و به ویژه هسته‌ای استفاده کرده باشد، صرف‌نظر از این‌که چه توجیهی برای این کار دارد، دیگر نمی‌تواند از تحریم دولت‌های دیگر صحبت کند، به خصوص اگر این تحریم‌ها بر اساس ادعاهایی باشد که اکثر صاحب‌نظران معتقدند اتهامات بی‌اساس درباره نقض قانون منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران است.
سردبیر وترنز تودی معتقد است: "ما به طور قطع می‌دانیم که آمریکا در عراق و افغانستان از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کرده است. این موضوع بارها تأیید شده است. این در حالی است که هیچ یک از این دو کشور به آمریکا حمله نکرده بودند. از سوی دیگر و با توجه به فشارهای آمریکا بر ایران بر سر موضوع هسته‌ای، مدت‌هاست که تحلیلگران با خود کلنجار می‌روند تا نکته‌ای را درک کنند که با هیچ منطقی سازگار نیست: چرا اسرائیل، با آن که سال‌ها پیش از طریق نیرنگ و فریب به سلاح‌های هسته‌ای دست پیدا کرده است و آشکارا، نه تنها قوانین بین‌المللی، بلکه قوانین آمریکا را نیز نقض می‌کند، هنوز هم تحت حمایت واشنگتن است؟" از سوی دیگر، به ازای هر دقیقه که رسانه‌های غربی به تشریح خطر داعش می‌پردازند، یک دقیقه هم صرف هشدار دادن به دنیا درباره تهدید هسته‌ای ایران می‌کنند.

استفاده آمریکا از سلاح‌های هسته‌ای در سوریه
ابری از دود ناشی از انفجار مشکوک در کوبانی

آمریکا به عنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، مطابق با "متمم گلن" مصوب سال 1977، و بر اساس معاهده‌ای که کنگره تصویب کرده است، اجازه ندارد هیچ‌گونه کمکی به کشورهایی کند که پیمان منع گسترش را زیرپا گذاشته‌اند، چه این پیمان را امضا کرده باشند و چه نکرده باشند. بر همین اساس، آمریکا حق کمک به اسرائیل را ندارد. این صرفاً یک "مصوبه" نیست، بلکه یک معاهده رسمی در حوزه اختیار قانون اساسی آمریکاست.

"گوردون داف" در انتهای مقاله خود می‌نویسد: "این ما هستیم، کشوری که در جنگ‌های تجاوزکارانه خود از سلاح‌های هسته‌ای استفاده می‌کند، کشوری که در صورت بروز کوچک‌ترین مشکلی به سرعت و برای "راحتی" به چنین سلاح‌هایی متوسل می‌شود. ما هستیم که همچنان درباره کشورهای دیگر قضاوت می‌کنیم، بدون آن‌ها خودمان بر اساس شواهد، واقعیت‌ها، و مسئولیتی که در قبال کشته شدن میلیون‌ها انسان داریم، محاکمه شویم."




مردم بحرین فقط هزینه انقلاب در کشور کوچک خود را نمی‌دهند. آنان هزینه تغییرات بزرگ در شبه جزیره عربستان و بخصوص تحول بنیادین در عربستان را می‌پردازند.

مشرق- بحرین نزدیک به چهار سال پس از آغاز انقلاب، اینک در آستانه تحول مهم قرار دارد. خبرهای درون و بیرون بحرین مجموعا از چنین تحولی حکایت می‌کنند. بعضی از این خبرها به قرار زیر است: انتخابات مجلس که هفته گذشته از سوی رژیم آل‌خلیفه برگزار شد فقط با مشارکت 15 درصد از شهروندان واجدشرایط مواجه شد در حالی که رقم مشارکت مردم در همه‌پرسی که از سوی نیروهای انقلاب برگزار گردید شامل بیش از 70 درصد شهروندان واجد شرایط بود. رژیم آل خلیفه در واکنش به این افتضاح بزرگ در یک اقدام بی‌سابقه به منزل روحانی عالی‌رتبه و صاحب نفوذ جدی- آیت‌اله شیخ عیسی قاسم- حمله کرد و حال آنکه از عکس‌العمل‌های فوری نیروهای انقلاب خبر داشت. پس از این تحولات، پسر ملک عبدالله پادشاه عربستان - متعب- که در عین حال سمت وزیر گارد ملی عربستان را هم دارد به آمریکا رفت تا با مقامات این کشور درباره بحرین مذاکره کند. وی می‌گوید: کشورش با آمریکا درباره بحرین اختلاف‌نظر دارد که خود   این موضوع بیانگر آن است که از نظر مقامات امنیتی سعودی اوضاع در بحرین وخیم است و نیروهای عربستان علیرغم آنکه طی سه سال گذشته بر «منامه» سیطره داشته‌اند، نتوانسته‌اند کمکی به رژیم متحد خود در بحرین برای بقا بنمایند و آمریکایی‌ها نومیدانه مقامات عربستان را سرزنش کرده‌اند. درباره تحولات بحرین گفتنی‌هایی وجود دارد:

1- برگزاری همه‌پرسی تعیین سرنوشت بحرین که بسیار زیرکانه و هوشمندانه از سوی معارضه به اجرا درآمد، ضربه سنگینی را بر رژیم‌های سعودی و آل‌خلیفه وارد کرده است. این همه‌پرسی دارای ابعاد گوناگونی می‌باشد از یک رو، خود اینکه معارضه بحرینی بتواند یک همه‌پرسی فراگیر در کل بحرین و در طی دو روز یعنی همان روزهای برگزاری انتخابات مجلس از سوی رژیم آل‌خلیفه برگزار نماید، یک اتفاق بسیار جالب و استثنایی است. این همه‌پرسی که در روزهای 30 آبان و اول آذر برگزار شد با استقبال بیش از 70 درصد شهروندان واجد شرایط رأی در بحرین و پاسخ مثبت 99/1 درصد از 250 هزار رأی ریخته شده به صندوق‌ها توام گردید. این در حالی است که انتخابات مجلس که پادشاه بحرین برگزارکننده آن بود، تنها با مشارکت 15 درصد واجدان شرایط رأی مواجه شد و بر حسب اعلام شخصیت‌های مستقل بحرینی، تعداد شرکت‌کنندگان 47151 نفر بوده‌اند به همین دلیل از 40 عضو پارلمان فقط 6 نفر توانسته‌اند در دور اول به مجلس راه یابند و بقیه به دور دوم که دیروز برگزار شد رفتند. این در حالی است که آراء نمایندگان راه یافته به مجلس هم از 2000 رأی فراتر نرفته است! در واقع همه‌پرسی و انتخابات یک دوئل حقوقی بود که در آن انتخابات با سخت‌ترین ضربات همه‌پرسی مواجه گردیده است.

2- برگزاری همه‌پرسی در برابر انتخابات مورد حمایت پادشاه ضمن آنکه دست برتر را در بحرین نشان داد در همان حال ثابت کرد که انقلاب بحرین مسالمت‌آمیز است و مردم در یک روند غیرامنیتی خواستار تغییر بنیادی در کشورشان هستند.  در این همه‌پرسی سوال شده بود: «آیا با انتخاب نظام سیاسی جدید با نظارت سازمان ملل موافقید؟» 99/1 درصد از حدود 70  درصد واجدان شرایط رأی به این سوال پاسخ «نعم» (بله) داده‌اند، مشارکت70 درصدی و پاسخ 99 درصدی پرده‌ها را کنار زد و این نکته که رژیم آل‌خلیفه در میان مردم خویش هیچ جایگاهی ندارد، به اثبات رساند. از این پس کار رژیم آل‌خلیفه در متهم کردن نیروهای انقلاب به اینکه آشوب‌طلب هستند نیز کاملا خنثی گردید. کما اینکه این روند به خوبی نشان داد که بحرین به سرنوشت لیبی - هرج و مرج پس از پیروزی- مبتلا نمی‌شود. از طرف دیگر توانایی نیروهای انقلاب در ساماندهی به همه‌پرسی و برگزاری آن و نیز نتایجی که از آن بدست آمد، نشان داد که هدایت حرکت مردم را نیروهایی متفکر و مدبر در دست دارند و یک سازماندهی قوی پشت انقلاب بحرین وجود دارد. کما اینکه متقابلا ثابت شد که رژیم آل‌خلیفه توانایی  درک شرایط را ندارد و از این رو نمی‌تواند تحولات را مدیریت کند. اگر رژیم درک درستی داشت، انتخابات مجلس را برگزار نمی‌کرد. رژیم با این انتخابات به دست خود ثابت کرد که جایگاهی در بین مردم ندارد. از سوی دیگر وقتی از همه‌پرسی مردمی - استفتاء الشعبی- باخبر شد یا باید جلوی آن را می‌گرفت و یا با رهبران به توافق می‌رسید. رژیم علیرغم آنکه  توان نظامی خود را جمع کرد نتوانست جلوی همه‌پرسی را بگیرد و برنامه‌ای برای توافق با رهبران را نیز دنبال نکرد. در واقع این همه‌پرسی از یک طرف توانایی بالای مخالفان و از طرف دیگر ناتوانی مطلق رژیم آل‌خلیفه را به اثبات رساند. با این وصف از روز دوم آذرماه که نتایج انتخابات رژیم و همه‌پرسی انقلاب اعلام شد، انقلاب جان تازه یافت و رژیم به بحران عمیق‌تری مبتلا گردید.

3- یک روز پس از برگزار شدن انتخابات رژیم و همه‌پرسی نیروهای انقلاب، «متعب بن عبدالله» وزیر گارد ملی عربستان راهی آمریکا شد. متعب با صراحت اعلام کرد که در ارتباط با بحث بحرین و به نمایندگی از همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس با مقامات ارشد آمریکا ملاقات کرده است. وی در این مصاحبه به اختلافات آمریکا و عربستان درخصوص بحرین اشاره کرد و در واقع اذعان کرد که با آمریکا به راه‌حلی برای نجات رژیم آل‌خلیفه و یا کاستن از شدت بحران بحرین نرسیده است یعنی در واقع نه آمریکا و نه عربستان راه حلی ندارند. سفر متعب نقش مداخله‌گرایانه عربستان و آمریکا علیه مردم بحرین را کاملاً برملا می‌کند. او هر چند در مصاحبه خود ادعا کرده است که «بحرین با دخالت‌های خارجی مواجه بوده و عربستان از بحرین علیه مداخلات خارجی حمایت می‌کند» اما واقعیت این است که عربستان و آمریکا در حال اعتراف به این حقیقت هستند که یک حلقه محکم دیگر از حلقه‌های انقلاب اسلامی در یک کشور عرب دیگر در حال شکل‌گیری است و مانند بقیه موارد، جبهه استکباری ناچار به کنار آمدن با آن است. اظهارات متعب و اظهار یأس او نسبت به موفقیت‌آمیز بودن طرح‌های مشترک عربستان و آمریکا برای حفظ رژیم آل خلیفه، قریب‌الوقوع بودن پیروزی انقلاب بحرین را یادآور می‌شود. پیروزی انقلاب بحرین ثابت می‌کند که هیچ نیرویی قادر به مهار انقلاب‌های مردمی نیست. انقلاب‌ها را می‌توان با تأخیر مواجه کرد، هزینه‌های آن را بالا برد ولی نمی‌توان آن‌ها را متوقف و یا متلاشی کرد.

4- حمله نیروهای امنیتی آل‌خلیفه به منزل آیت‌الله شیخ عیسی قاسم نشان داد که این رژیم بر اعصاب خود مسلط نیست چرا که درک این موضوع که اهانت به رهبر روحانی بحرین سبب شعله‌ور شدن خشم مردم می‌شود، چندان پیچیده نبود. حمله به منزل این روحانی با نفوذ در شهر الدراز واقع در غرب منامه، روز سه‌شنبه هفته گذشته و دو روز پس از اعلام نتایج تعیین کننده همه‌پرسی انجام شده و ارتباط این حمله با نتایج انتخابات، نشان می‌دهد که رژیم بحرین هیچ راه‌حلی برای برون رفت از شرایط ندارد و با سیاست‌های خطا عمق بحران را افزایش داده و در باتلاق نادانی‌ها غرق می‌شود.
جالب این است که آیت‌الله شیخ عیسی قاسم در بحرین به متانت و میانه‌روی شهرت دارد و در مقایسه با رهبران روحانی جریان «الوفاق» روحیه مسالمت‌جویی دارد. شیخ عیسی قاسم در طول چهارسال گذشته همواره تحت فشار نیروهایی قرار داشته که خواستار برخورد متقابل امنیتی با رژیم آل خلیفه بودند و شیخ همواره بر شیوه‌های مسالمت‌آمیز سیاسی برای حصول نتایج تأکید می‌کرد. حمله رژیم بحرین به منزل آیت‌الله قاسم، طیف‌های مختلف بحرینی از حزب حق به رهبری مشیمع تا حزب الوفاق به رهبری شیخ علی سلمان تا احزاب دیگر را حول محور شیخ عیسی قاسم منسجم نمود. این در حالی است که در روز جمعه گذشته، لحن شیخ در خطبه‌ها تغییر محسوسی پیدا کرده بود. رژیم بحرین با حمله روز سه‌شنبه به بیت شریف آیت‌الله قاسم به گمان خود درصدد بود تا در مقابل شکست از همه‌پرسی نیروهای انقلاب، یک برگ برنده رو کرده و نیروهای انقلاب را با شرایط پیش‌بینی نشده مواجه گرداند. به گمان آل خلیفه حمله به منزل رهبر روحانی شیعیان بحرینی، زنگ خطر را برای رهبران و احزاب شیعی بحرین به صدا درمی‌آورد و با توجه به روش مسالمت‌آمیز رهبران شیعی و پرهیز آنان از درگیری با نیروهای امنیتی و پلیس، با رژیم کنار می‌آیند تا حریم رهبران مذهبی حفظ گردد. اما رژیم بحرین در محاسبه شرایط دچار خطا شد. واقعیت این است که شرایط قبل و بعد از همه‌پرسی در بحرین متفاوت است. اگر پیش از همه پرسی، واقعه روز سه‌شنبه اتفاق افتاده بود، شاید برخی از شیعیان از اعمال محدودیت علیه رهبران نگران شده و آن را سبب تضعیف انقلاب ارزیابی می‌کردند و احیاناً کمی فتیله را پایین می‌کشیدند اما پس از برگزاری موفق همه‌پرسی، رهبران و توده‌های انقلابی دریافته‌اند که رژیم در یک وضعیت انفعالی قرار گرفته و اشتباهات بزرگ آن- که حمله به منزل شیخ عیسی قاسم از جمله این اشتباهات بزرگ بود- سرعت آن را در سقوط بیشتر می‌کند. تظاهرات بسیار گسترده مردم در دفاع از شیخ و صفوف منسجم رهبران روحانی و سیاسی بحرین در برابر اقدام هتاکانه دولت و برگزاری بی‌سابقه‌ترین نماز جمعه بحرین در جمعه هفته‌ای که در آن به بیت قاسم جسارت شده بود، ثابت کرد که ترفند رژیم آل خلیفه در ترساندن مردم و رهبران مؤثر نبوده است.

5- انقلاب بحرین از حیث تداوم و نیز از حیث مسالمت‌آمیز بودن یک استثنا در میان انقلاب‌های اخیر در جهان عرب است. مردم در این کشور نزدیک به چهار سال در مقابل رژیم سفاک آل‌خلیفه و نظامیان رژیم فاسد عربستان مقاومت می‌کنند بدون آنکه یک گلوله شلیک کنند این در حالی است که در این مصاف تاکنون دهها نفر شهید داده و صدها نفر از آنان مجروح و یا محبوس شده‌اند. تداوم 4 ساله انقلاب در کشوری که مردم آن بسیار فقیر بوده و مخالفت آنان با رژیم بر شدت فقر آنان می‌افزاید، بسیار مهم است و از یک سو از عمق اعتقادات و باورهای دینی و از سوی دیگر از شدت ناملایماتی که از سوی رژیم تحمل می‌کنند، خبر می‌دهد. چنین مردمی حتماً به پیروزی می‌رسند چرا که وعده تخلف ناپذیر خدا آن را بشارت داده است.

مردم بحرین البته فقط هزینه انقلاب در کشور کوچک خود را نمی‌دهند. آنان هزینه تغییرات بزرگ در شبه جزیره عربستان و بخصوص تحول بنیادین در عربستان را می‌پردازند. براین اساس باید گفت سفر متعب به واشنگتن از نگرانی عمیق رژیم سعودی نسبت به شرایط پس ازپیروزی انقلاب بحرین در عربستان حکایت می‌کند و به تجربه دریافته‌ایم که این رژیم‌ها نمی‌توانند مانع وقوع انقلابی شوند که خدای متعال آن را برای اصلاح امت مقرر کرده است.
*سعدالله زارعی/ کیهان



در صورت تجاوز رژیم صهیونیستی؛
با وجود ناکارآمدی سامانه دفاع ضد موشکی گنبد آهنین در هر تجاوز رژیم صهیونیستی، این رژیم با صدها هزار موشک هدف قرار خواهد گرفت.
الوقت: ایران در هفت دقیقه می تواند اسرائیل را نابود کند
گروه بین‌الملل مشرق - تلاش‌های فرمانده شهید حسن طهرانی مقدم فواید زیادی برای ایران داشت و وحشت زیادی را نیز برای اسرائیل به دنبال داشته است، وی وصیت کرده بود که بر روی قبرش بنویسند اینجا مزار کسی است که می‌خواست اسرائیل نابود شود

یکی از رفقای شهید طهرانی مقدم می‌گفت که وی پس از پایان جنگ تحمیلی و حمله عراق به ایران گفتمان تنها موشک‌های اسکاد بی وارداتی را در اختیار داریم، در آن زمان ایران در آغاز راه احداث تاسیسات موشکی خود با توان کنونی‌اش بود، روندی که در ابتدا به نظر خیلی‌ها آرمانی و دور از دسترس به ذهن می‌رسید. همین تلاش‌های در سطح پایین روزی توان ایران را به تولید موشک‌های شهاب 1 و 2 و سامانه زلزال رساند. 

البته برد این موشک‌ها هم به اسرائیل نمی‌رسید، بنابراین لازم بود کارشناسان ایرانی موشک شهاب 3 را تولید کنند که برد آن تقریباً 1150 کیلومتر بود. 

این میزان برد برای رسیدن به سرزمین‌های اشغالی از مرزهای غربی ایران کافی بود، این موشک‌ها حدود 15 سال قبل وارد سامانه های دفاعی کشور شد، اما تلاش‌ها برای توسعه توان موشکی ایران متوقف نشد تا اینکه سامانه موشکی "قدر اِف" و "قدر اِچ" تولید شد. تمرکز این موشک‌ها در میزان تخریب و دقت هدف‌گیری و قدرت مانور بالا و امکان بالای رادار گریزی آن بود.
  
پایگاه خبری الوقت در ادامه گزارش خود از توانمندی‌های موشکی جمهوری اسلامی ایران نوشت: موشک‌های دوربرد سجیل با 2 هزار کیلومتر برد حدود 8 سال پیش دورنمایی شده و آزمایش‌های خود را با موفقیت پشت سر گذاشت، این موشک ویژگی‌های خاصی از جمله قدرت تخریب بالا دارد. 
الوقت: ایران در هفت دقیقه می تواند اسرائیل را نابود کند
به ‌این ‌ترتیب حتی دشمنان نیز اذعان کردند که ایران با وجود تحریم‌ها و فشارهایی که از سی سال پیش تاکنون ادامه داشته، موفق شده تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و نسلی از دانش‌آموختگان و دانشمند تولید کند که باعث شود اسرائیل قبل از هر تجاوز احتمالی بر ضد ایران هزاران محاسبه را در پیش روی خود قرار دهد. 

اگر جدیت تهدیدات موشکی ایران نبود، اسرائیل از مدت‌ها پیش به ایران و تأسیسات هسته‌ای و ساختارهای جمهوری اسلامی حمله کرده بود. 

در مقابل تهدیدات موشکی ایران اسرائیل سعی می‌کرد تا سامانه‌های دفاع موشکی خود را تقویت کند، تازه‌ترین این سامانه‌ها گنبد آهنین است که اسرائیل دو سال پیش از آن پرده برداشت. 

اما عملکرد این سامانه که به اعتراف بسیاری از تحلیلگران و متخصصان مسائل نظامی میلیاردها دلار برای آن هزینه شده است، ناامیدی اسرائیلی‌ها را به دنبال داشت. "ناتان فابر" کارشناس مسائل دفاعی در برابر موشک‌های بالستیک به علت مسائل مالی و عملیاتی در مورد کارآیی سامانه‌های اسرائیل مربوط به دفاع موشکی در صورت بروز جنگ فراگیر در جبهه‌های مختلف ابراز تردید کرد.   

الوقت: ایران در هفت دقیقه می تواند اسرائیل را نابود کند
وی در روزنامه صهیونیستی جروزالم پست می‌افزاید که اگر اسرائیل خود را در جنگ فراگیر در چندین جبهه ببیند، از سوی دشمنانش به‌ صورت روزانه صدها یا شاید 1000 موشک دریافت خواهد کرد، بنابراین احتمالاً این سامانه بنا به عوامل مالی و عملیاتی در این حملات از بین خواهد رفت. 

مفهوم سامانه های دفاع موشکی چند لایه مبتنی بر استفاده از انواع مختلف موشک‌ها برای رهگیری انواع مختلفی از موشک‌های هوشمند در ارتفاع و مسافت‌های مختلف است. 

فابر در این مقاله به نقل از منابعی که نام آن‌ها را فاش نکرده، می‌افزاید که اسرائیل ممکن است در جنگ آینده با 800 فروند موشک بالستیک ایران مورد تهدید قرار گیرد، 400 موشک دیگر سوری از نوع اسکات و حدود 500 تا 1000 موشک تاکتیکی از انواع فتح و فجر در نزد حماس و حزب‌الله و بیش از 100 هزار گلوله خمپاره و توپ از سوریه و حماس و حزب‌الله ماهیت این حملات را تشکیل می‌دهند. 

یک کارشناس موشکی در این رابطه گفت که اطلاعات موجود براساس بیانیه‌های کارشناسان ارتش اسرائیل و سازمان‌های جاسوسی این رژیم نشان می‌دهد که اسرائیل در شرایط کنونی از هدف قرار گرفتن توسط موشک‌های بالستیک در امان نیست و فعالیت درست سامانه های ضد موشکی اسرائیل در معرض تردید قرار دارد. 

الوقت: ایران در هفت دقیقه می تواند اسرائیل را نابود کند
وی ادامه داد که نسبت موفقیت سامانه ضدموشکی گنبد آهنین حدود 66 درصد و یا شاید کمتر از این مقدار است، این آمار از عملکرد سامانه مذکور در جریان عملیات نظامی سال 2012 در غزه برداشت شده است، این در حالی است که هزینه‌های مالی هنگفتی برای استقرار این سامانه‌های موشکی در سرزمین‌های اشغالی پرداخت شده است. 

کارشناسان اسرائیلی می‌گویند که سامانه گنبد آهنین تنها توانست 5 درصد از موشک‌های فلسطینی که در جنگ 2012 غزه از سوی این منطقه به سرزمین‌های اشغالی شلیک شده را منهدم کند. 

هزینه بالای راه‌اندازی این سامانه نیز از دیگر نکات منفی آن است، چرا که هر عملیات رهگیری بر اساس این سامانه حدود 50 هزار دلار آمریکا هزینه دارد. این در حالی است که یهودیان در بسیاری موارد برای رهگیری یک موشک جهت محکم کاری دو موشک شلیک می‌کنند، این بدان معنا است که عملیات ردیابی موشک‌های بسیار کم هزینه فلسطینی برای اسرائیل بین 50 تا 100 هزار دلار است. 
این در حالی بود که جنگ اخیر در غزه کذب ادعاهای مقامات رژیم صهیونیستی در مورد حمایت سرزمین‌های اشغالی از سوی گنبد آهنین را اثبات کرد و نشان داد که این گنبد با وجود هزینه فوق‌العاده‌ای که برای آن شده است، یک گنبد کاغذی بی‌فایده بیش نیست. 
اسرائیل اجازه نمی‌دهد که توافق بین ایران با کشورهای صنعتی در زمینه برنامه هسته‌ای این کشور به نتیجه برسد، این رژیم همواره از تبعات توافق مذکور و از بین رفتن تحریم‌های تحمیل شده بر اقتصاد ایران می‌ترسد و این بزرگ‌ترین کابوس تل‌آویو است. 

الوقت: ایران در هفت دقیقه می تواند اسرائیل را نابود کند
تهران با وجود تمام سختی‌هایی که از محاصره و تحریم و فشارها دیده، اکنون به اینجا رسیده است، حال چه می‌شود اگر درهای بسته نیز به روی این کشور باز شود. از اینجا می‌توان به مفهوم سخن سید بزرگوار امام خامنه‌ای پی برد که بارها تأکید کردند که محاصره بین‌المللی بر ضد ایران یک نعمت است که جمهوری اسلامی از آن استفاده کرده است. 
کسب آمادگی برای جنگ احتمالی بین ایران و رژیم صهیونیستی از سوی هر دو طرف متوقف نشده و اسرائیل هیچ فرصتی را برای ابراز نگرانی و وحشت خود از برنامه هسته ای ایران از دست نمی‌دهد، این در حالی است که تهران بارها اعلام کرده که قطعاً برنامه هسته‌ای این کشور ابعاد نظامی ندارد و ایران هرگز به دنبال تولید بمب اتمی نیست، چرا که آن را از لحاظ شرعی نیز حرام می‌داند. 
اسرائیل مفهوم این سخنان را به خوبی درک می‌کند، چرا که بهتر از هر کس دیگری می‌داند ایران قصد دستیابی به سلاح هسته‌ای را ندارد، اما احساس خطر این رژیم از حزب‌الله و سوریه در شمال و فلسطینی‌ها در مرکز سرزمین‌هایی اشغالی و خطر ایران در فاصله دورتر از مرزها این رژیم باعث می‌شود که این رژیم در صورت تجاوز احتمالی با سرنوشت مرگ‌باری مواجه شود.  



کیم زتر، کارشناس امنیت سایبری در گفتگو با مشرق:
در حمله ویروس استاکس‌نت، پنج شرکت مختلف در ایران آلوده شده بودند. این شرکت‌ها قطعات صنعتی تولید می‌کردند و بدون این‌که بدانند، ناقل این ویروس می‌شدند و موجب انتشار آن در سطح وسیع شدند. این شیوع به نطنز هم کشیده شد و تاسیسات آن‌جا را آلوده کرد.

گروه بین‌الملل مشرق- استاکس‌نت یک "بدافزار" یا به عبارت دقیق‌تر یک "کرم" رایانه‌ای یا تروجان است که با حمله به کنترلگرهای صنعتی در کار آن‌ها و در نتیجه کار سیستم‌های متصل به آن‌ها اختلال ایجاد می کرد. این کرم رایانه‌ای که اولین‌بار در تاریخ 13 ژوئیه 2010 کشف شد، علاوه بر صدمه زدن به سیستم‌های صنعتی، با استفاده از حفره امنیتی موجود در میانبرهای ویندوز و از طریق آلوده کردن رایانه‌های صنعتی، فایل‌هایی با قالب "اسکادا" که مربوط به نرم‌افزارهای "وین‌سی‌سی" و "پی‌سی‌اس 7" شرکت "زیمنس" است را جمع‌آوری و به یک سرور خاص ارسال می‌کرد. این بدافزار بعد از جمع‌آوری اطلاعات از رایانه‌های قربانی تلاش می‌کرده تا با وبسایت‌های windowsupdate.com، msn.com، mypremierfutbol.com و todaysfutbol.comارتباط برقرار کند.

بر اساس نظر کارشناسان شرکت "سیمانتک" که اطلاعات تکمیلی و گسترده‌ای را درباره استاکس‌نت منتشر کردند، هدف سازندگان این کرم رایانه‌ای، خراب‌کاری در تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز در ایران بوده است. خبرگزاری فاکس‌نیوز و سایر رسانه‌های آمریکایی اواخر ماه مه سال 2012 اعلام کردند که استاکس‌نت مستقیماً به دستور اوباما رئیس‌جمهور آمریکا طراحی، ساخته و راه‌اندازی شده است.

به رغم این اعترافات، در همان زمان نیز بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقد بودند که تنها آمریکا نیست که در ساخت و به کارگیری استاکس‌نت دست داشته است. روزنامه اتریشی "استاندارد" ماه ژوئیه سال 2013، به نقل از ادوارد اسنودن اعلام کرد که این بدافزار با همکاری مشترک آمریکا و اسرائیل ساخته شده است.

بدافزار استاکس‌نت
تصویر ماهواره‌ای از موقعیت تأسیسات هسته‌ای نطنز

پیشتر و در تاریخ 16 ژانویه 2011 میلادی، روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای تصریح کرده بود که "اسرائیل استاکس‌نت را در مرکز اتمی دیمونا و بر روی سانتریفیوژهایی مشابه آن‌چه که ایران در تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز دارد، با موفقیت آزمایش کرده است." با این حال، آن‌گونه که بی‌بی‌سی گزارش می‌دهد، اسرائیل و آمریکا هیچ‌گاه به طور رسمی دست داشتن در ساخت و انتشار استاکس‌نت را تأیید نکرده‌اند.

بنابر اظهارنظر کارشناسان شرکت سیمانتک، این بدافزار سیستم‌هایی را هدف قرار داده بود که دارای فرکانسی در بازه 800 تا 1200 هرتز بودند. دستگاه‌های صنعتی با این مشخصات بسیار محدود هستند و غالباً در تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم استفاده می‌شوند. البته هدف استاکس‌نت را نمی‌توان تمام نیروگاه‌های هسته‌ای ایران دانست، به این دلیل که با توجه به عامل‌هایی که در شناسایی هدف این بدافزار نقش داشته‌اند، تأسیسات غنی‌سازی نطنز تنها مرکزی است که می‌توانسته هدف احتمالی این کرم رایانه‌ای قرار گیرد.

شیوه خرابکاری این بدافزار به این شکل بوده است: ابتدا فرکانس‌های مبدل را تا بالاتر از 1400 هرتز بالا می‌برد و سپس آن را تا کمتر از 2 هرتز پایین می‌آورد و سپس آن را فقط برای بالاتر از 1000 هرتز تنظیم می‌کرد. در اصل، این بدافزار سرعتی را که موتور با آن کار می‌کند، به هم می‌ریخت که می‌توانست منجر شود هر اتفاقی بیفتد، از جمله این‌که کیفیت محصول پایین بیاید، اصلاً محصولی تولید نشود، و یا خرابی فیزیکی در موتور به وجود بیاید.

بر اساس آمار کشورهای آلوده شده با استاکس‌نت، کارشناسان معتقدند طراحان این بدافزار یک منطقه جغرافیایی خاص را مدنظر داشته‌اند و گزارش مجله "بیزنس ویک" نیز حاکی از آن است که هدف از طراحی این بدافزار، دستیابی به اطلاعات صنعتی و هسته‌ای ایران بوده است. استاکس‌نت برای جلوگیری از شناسایی شدن، از امضای دیجیتال شرکت "ریل‌تک" استفاده می‌کرد. با این حال، طبق گزارش‌ها، آنتی‌ویروسی گمنام به نام "وی‌بی‌ای 32" برای اولین بار متوجه فعالیت این کرم رایانه‌ای شد.

پایگاه اینترنتی شرکت سیمانتک با انتشار گزارشی آماری، نشان داد که چگونه ایران، هدف اصلی حمله این بدافزار بوده است. طبق این گزارش، طی روزهای اولیه انتشار استاکس‌نت، ایران با 58.85 درصد آلودگی، بزرگ‌ترین میزان آلودگی به این کرم رایانه‌ای را داشته است. دومین کشور از نظر میزان آلودگی، اندونزی بوده که درصد آلودگی غیرقابل مقایسه‌ای با ایران داشت: 18.22 درصد.

با وجود این حمله همه‌جانبه، وزیر ارتباطات ایران در آبان ماه سال 1389، اعلام کرد که رایانه‌های آلوده شده به این ویروس در تأسیسات هسته‌ای کشور، شناسایی و پاکسازی شده‌اند. وی همچنین اظهار کرد که منشأ ورود این کرم رایانه‌ای به ایران، نه از طریق شبکه اینترنت، بلکه از طریق حافظه‌های جانبی بوده که افرادی از خارج از کشور به ایران آورده و بدون بررسی لازم به کامپیوترهای داخل ایران متصل کرده‌اند. همچنین خبرگزاری"دویچه وله" به نقل از هفته‌نامه آلمانی "اشپیگل" در مقاله‌ای این احتمال را مطرح کرده بود که استاکس‌نت، ناخواسته و توسط کارشناسان شرکت "اتم استروی اکسپورت" روسیه از طریق یک حافظه جانبی فلش به رایانه‌های نیروگاه اتمی بوشهر منتقل شده باشد.

اخیرا نیز اخباری منتشر شد مبنی بر این که محققان موفق شده‌اند با ردپایی که استاکس‌نت از خود به جا گذاشته است، شرکت‌هایی را شناسایی کنند که این کرم رایانه‌ای از طریق آن‌ها خود را به تأسیسات هسته‌ای نطنز رسانده است. شرکت‌های آلوده شده قبل از تأسیسات نطنز شامل شرکت‌های "فولاد"، "به پژوه"، "گروه صنعتی ندا" و "کالا الکتریک" می‌شود.

صرف‌نظر از این‌که منشأ این بدافزار چه بوده و یا این‌که چگونه به رایانه‌های حساس ایران وارد شده است، مدارکی که بعدها درباره دست داشتن آمریکا و اسرائیل در ساخت و انتشار این بدافزار به دست آمد، دور جدیدی از تقابل سایبری را بین ایران و غرب آغاز کرد.

خبرنگار بین‌الملل مشرق در خصوص این کرم رایانه‌ای با "کیم زتر" نویسنده کتاب "شمارش معکوس تا روز صفر: استاکس‌نت و به‌کارگیری اولین سلاح دیجیتال دنیا" گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با اینکارشناس "امنیت سایبری" به شرح زیر است.

بدافزار استاکس‌نت
"کیم زتر" نویسنده کتاب "شمارش معکوس تا روز صفر"

لطفاً توضیح مختصری درباره استاکس‌نت بدهید.

"استاکس‌نت" یک ویروس یا کرم رایانه‌ای بود که حول و حوش سال‌‌ 2007 یا 2008 منتشر شد. هدف آن رایانه‌های ایرانی بودند که سانتریفیوژها را در تاسیسات هسته‌ای نطنز کنترل می‌کردند. طراحی استاکس‌نت برخلاف ویروس یا کرم‌های معمول که اطلاعاتی مانند رمز کارت اعتباری یا رمز عبور رایانه‌ها را سرقت می‌کنند، به صورتی بود که می‌خواست از حیطه نرم‌افزار وارد حیطه سخت‌افزار شود و مستقیماً به سانتریفیوژها آسیب وارد کند و عملیات خرابکارانه انجام دهد. بدین‌صورت‌که به رایانه اصلی که سرعت و پیستون‌ها را تنظیم می‌کند، حمله کرد.

انگیزه شما از نوشتن کتاب چه بود؟ مسلماً موضوعی که برای نوشتن انتخاب کرده‌اید، حساسیت زیادی دارد. آیا در جریان جمع‌آوری اطلاعات و نوشتن کتاب، با مشکلی هم روبه‌رو شدید؟

من در سال 2010 به گزارش‌نویسی درخصوص استاکس‌نت روی آوردم. در مراحل اولیه به عمق اهمیت این مسئله پی نبرده بودم و درواقع اکثر خبرنگاران آمریکایی همین وضع را داشتند. چهار ماه زمان برد تا صنف خبرنگاران آمریکا به ضرورت و اهمیت مسئله پی ببرند. من طی این مدت گزارش‌های خبری مختلفی درباره همین موضوع منتشر کردم. ماه نوامبر 2010 زمانی بود که کاملاً بر مسئله و حیطه کاربرد استاکس‌نت احاطه یافتیم و متوجه شدیم به یک کشور حمله کرده و اسرائیل و آمریکا پشت قضیه بوده‌اند. اما آن چیزی که باعث شد در این زمینه کتابی به نگارش درآورم این نبود که انتشار این ویروس فقط یک حمله بوده است، چون این حمله اولین هجوم از این نوع نبود. استاکس‌نت در را به روی حملات مشابه باز کرد و به نوعی در حکم مشروعیت بخشیدن به حملاتی از این سنخ علیه کشوری است که با آن مناقشه سیاسی دارند. از‌ طرفی، یک مسابقه تسلیحاتی دیجیتالی میان کشورهای مختلف به راه انداخت تا قابلیت‌های دیجیتالی خود را بالا ببرند و از قافله آمریکا، اسرائیل، روسیه و چین عقب نمانند.

پروژه استاکس‌نت در آمریکا در زمره پروژه‌های طبقه‌بندی شده و محرمانه است. از‌این‌رو برای گردآوری اطلاعات با مشکلاتی روبه‌رو بودم. آمریکا هیچ‌گاه به‌طور رسمی مسئولیت درست کردن و انتشار این ویروس را برعهده نگرفت. بااین‌حال مسئولان دولتی با ایما و اشاره این مطلب را تأیید می‌کردند. گزارش اولیه‌ای که "نیویورک‌تایمز" منتشر کرد حاوی برخی اطلاعات نادرست بود. توانستم با استفاده از "کد" طراحی ویروس، بسیاری از ایرادهای این گزارش را برطرف کنم. از این اطلاعات می‌توان فهمید استاکس‌نت چطور کار می‌کند، اما نمی‌توان از آن‌ها نتیجه گرفت که چه کسی پشت ماجراست. با این‌حال این مطلب روشن است که مهارت و پیچیدگی که در ساخت و انتشار این ویروس به‌کاررفته، نیاز به تیمی قوی و حرفه‌ای دارد. این موضوع تا حدی کسانی را که ممکن است در این پروژه دخیل باشند، مشخص می‌کند.

گفتید که این بدافزار برای حمله به تأسیسات ایران ساخته‌شده بود. دشواری ساختن چنین ویروسی به چه حد است؟ تیم سازنده چقدر باید تخصص داشته باشد و این کار چه هزینه‌هایی به دنبال داشته است؟

مستحضر هستید که یک نوجوان سیزده چهارده ساله هم می‌تواند یک ویروس عادی را در خانه خود برنامه‌نویسی کند. یعنی اگر بخواهید کارهای عادی مثل سرقت رمز ورود را انجام دهید، بسیار آسان است. اما این ویروس بسیار پیشرفته‌تر است. راحت‌ترین کار در این پروژه، مرحله منتشر کردن آن بوده است. پیچیدگی اصلی در کدنویسی برنامه‌ای است که بخش کنترلی رایانه اصلی را به‌دست گیرد. هدف این بدافزار سامانه کنترل صنعتی بوده که توسط شرکت آلمانی "زیمنس" ساخته شده است. تنها عده معدودی قادر به طراحی چنین سیستم پیشرفته‌ای هستند. آن‌ها باید نقاط آسیب‌پذیر تأسیسات و چگونگی بهره‌گیری از آن‌ها را دقیقاً می‌دانستند و بدون این‌که شناخته شوند به مدت یک سال در سیستم‌ها بمانند و به اهداف‌شان دست یابند. این می‌شود که تکنسین‌های تاسیسات هسته‌ای تاثیرات و خرابی‌ها را می‌بینند، اما نمی‌توانند به منبع مشکل پی ببرند و نمی‌دانند که همه این‌ها کار یک بدافزار است.

از‌ طرفی، کدبندی به صورتی است که نمی‌توان الگوی مشخصی از خرابی‌ها پیدا کرد، بدین‌معنی‌که در جریان حمله، یک‌سری از سانتریفیوژها آلوده می‌شوند و در حمله دیگر سانتریفیوژهای دیگری. یکی دیگر از کارهای هوشمندانه سازندگان استاکس‌نت این بود که طراحی بدافزار این اجازه را می‌داد که همزمان با پیاده‌سازی عملیات خرابکارانه، نتایج و داده‌های خاصی به مرکز رصد فرستاده می‌شد. نکته جالب این است کهاستاکس‌نت جریان عادی اطلاعات روی مانیتور را ضبط کرده و حین انجام عملیات خرابکارانه‌اش آن‌را روی صفحه‌نمایش نشان می‌داد. با این وضع، مسئول بخش مانیتورینگ متوجه تغییرات در سیستم نمی‌شد.

آیا این موضوع آسیب‌پذیر بودن ایران را می‌رساند یا این‌که اگر چنین اتفاقی برای کشورهایی چون چین و روسیه اتفاق می‌افتاد، آن‌ها هم کاری از پیش نمی‌بردند؟

به نظر من این اتفاق برای هر کشوری ممکن بود بیفتد. سامانه‌های کنترل صنعتی ازآن‌جاکه قدیمی هستند و زیاد به‌روز نمی‌شوند، بسیار آسیب‌پذیرند. تازه پس از حمله استاکس‌نت بود که بسیاری از محققان دست‌به‌کار شدند و بسیاری از نقاط ضعف این سامانه‌ها را پیدا کردند.

بدافزار استاکس‌نت
جلد کتاب "شمارش معکوس تا روز صفر: استاکس‌نت و به‌کارگیری اولین سلاح دیجیتال دنیا"

آیا همکاری شرکت‌های آلمانی در این پروژه الزامی بود؟

خیر، بدون آلمانی‌ها نیز استاکس‌نت پیش می‌رفت. باید توجه داشت که حملات در طی چند مرحله صورت‌گرفته است. دست‌کم چهار بار استاکس‌نت به تأسیسات حمله کرده است. نخستین‌بار در اواخر سال 2007 حمله‌ای اتفاق افتاد. آن نسخه از ویروس زیاد قابلیت انتشار نداشت و تنها یک‌سویه این کار را انجام می‌داد. این همان چیزی بود که "گام هفتم پروژه فایل" لقب گرفت که بخشی از برنامه زیمنس برای کنترل سامانه‌های صنعتی بود. یک‌سویه بودن انتشار ویروس این مطلب را می‌رساند که حمله‌کنندگان به نحوی با تأسیسات آشنایی و دسترسی نزدیک داشتند.

در مراحل بعدی حمله به‌ویژه در سال 2010 که حین آن، پروژه استاکس‌نت لو رفت، بیش از 3 میلیون دستگاه در سراسر جهان به این ویروس آلوده شدند. این لو رفتن نشان می‌دهد که حمله‌کنندگان دسترسی قبلی که داشتند را از دست داده بودند. در آن حمله، پنج شرکت مختلف در ایران آلوده شده بودند. این شرکت‌ها قطعات صنعتی تولید می‌کردند و بدون این‌که بدانند، ناقل این ویروس می‌شدند و موجب انتشار آن در سطح وسیع شدند. این شیوع به نطنز هم کشیده شد و تاسیسات آن‌جا را آلوده کرد.

همین اواخر، ایران به یکی از بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه ورود نداد. از قضا این بازرس آمریکایی بود. همان‌طورکه گفتید این ویروس باید به نحوی از سوی کسی منتشر می‌شد که دسترسی مستقیم داشت. آیا ایران حق دارد که در خصوص ورود و خروج‌ها محتاط‌تر عمل کند؟

باید منظورم را واضح‌تر بیان کنم. در مرحله اول انتشار ویروس، نیاز به یک ناقل بوده که دسترسی مستقیم داشته است. این ناقل شاید بدون این‌که خودش خبر داشته باشد، ویروس را منتشر کرده است. اما نکته حائز اهمیت، انتخاب آگاهانه این شخص یا سازمان است. طراحان حتماً می‌دانستند که ناقل، به تاسیسات دسترسی دارد. در حملات بعدی، دسترسی به آن شخص یا سازمان یا دستگاه را از دست دادند و مجبور شدند از شرکت‌ها و راه‌های دیگر وارد شوند. ایران نهایتاً در نوامبر 2010 فهمید که استاکس‌نت در کار "مبدل‌های فرکانسی" اختلال ایجاد می‌کند که چرخش سانتریفیوژ را کنترل می‌کند. این‌شدکه پنج، شش روز سایت نطنز را بست تا رایانه‌های آلوده را پاک کند.

زمانی‌که چنین حملاتی لو می‌روند، قربانیان نسبت به روش به‌کار رفته آگاه می‌شوند و سعی می‌کنند تدابیری بیندیشند که چنین اتفاقاتی دوباره نیفتد. ایران و دیگر کشورهایی که از تاسیسات مشابه استفاده می‌کنند، اکنون در زمینه خرید تجهیزات و تست و رصد تاسیسات احتیاط بیش‌تری به خرج می‌دهند.

درجه تخریبی که این اقدامات داشته‌اند تا چه حد بوده است و برای منطقه می‌تواند چه خطراتی به دنبال داشته باشد؟

این بستگی دارد به طراحی ویروس و میزان دسترسی حمله‌کنندگان به تاسیسات. به‌عنوان نمونه، تاسیسات هسته‌ای آمریکا تدابیر امنیتی متعددی دارند. از‌این‌رو ممکن است یک دستگاه آلوده شود، ولی لزوماً این آلودگی منجر به بروز یک بحران هسته‌ای نمی‌گردد. همچنین اگر بخواهیم صرفاً سیستم برق را مختل کنیم یا ژنراتورها را از کار بیندازیم، نتیجه اولیه و مستقیم فاجعه‌بار نخواهد بود، اما اثر ثانوی یا نتیجه متعاقب است که می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد. بااین‌حال صرف مختل کردن سیستم‌ها چاره‌ساز نیست، بلکه باید این کار بی سروصدا انجام شود.

این سیاست به چه معناست که آمریکا و غرب درعین‌حالی‌که از تاسیسات هسته‌ای بازدید و بازرسی می‌کنند و مذاکره می‌کنند، یک جنگ سایبری علیه ایران به راه انداخته‌اند؟

برخی بر این باورند که اگر ایران کارهایی را که از آمریکا و غرب برمی‌آید نمی‌دید، پای میز مذاکره نمی‌نشست. البته به نظرم، استاکس‌نت لزوماً مؤثرترین روشی نبود که آمریکا برای فشار بر ایران از آن استفاده کرد. اقدامات هماهنگ و جمعی، اهرم فشار آمریکا بود: تحریم‌ها که تنگنای اقتصادی ایجاد کرد، تحرکات دیپلماتیک و خرابکاری‌های دیگری به جز استاکس‌نت هم وجود داشت. غرب دو دیدگاه دراین‌خصوص دارد: نخست گروهی که با این‌گونه اقدامات موافقند. آن‌ها می‌گویند اگر ایران به سمت تولید سلاح هسته‌ای می‌رفت، این اقدامات به شیوه‌ای مسالمت‌آمیزی جلوی آن‌را می‌گرفت. گروه دیگر کسانی هستند که می‌گویند این عملیات خرابکارانه ممکن است بقیه دنیا را به آمریکا بدبین کند.

بدافزار استاکس‌نت

با درنظر گرفتن این نکته که تنها کشوری که علیه یک ملت از بمب اتمی استفاده کرده آمریکا بوده است، درصورتی‌که ایران برای از کار انداختن برنامه تسلیحاتی هسته‌ای آمریکا، به این کشور حمله سایبری می‌کرد، فکر می‌کنید عکس‌العمل مردم آمریکا چه بود؟

گمان می‌کنم این بستگی دارد به تاثیری که این جنگ سایبری خواهد داشت. باید بدانیم که حمله سایبری آمریکا به تاسیسات ایران هیچ تلفاتی درپی نداشته است. از‌طرفی، ایران هم تمایلی به پاسخ دادن به این حمله نشان نداده است. احمدی‌نژاد، آمریکا و اسرائیل را فقط در صحبت‌های خود مقصر شناخت، اما هیچ اقدام عملی به عنوان واکنش صورت نداد و این موضوع به نظرم به این خاطر است که استاکس‌نت تبعات وحشتناکی به‌وجود نیاورده بود. اگر این بدافزار منجر به انفجار می‌شد و شماری جان خود را از دست می‌دادند، نظر و رفتار مردم تفاوت می‌کرد.

واقعیت این است که چنین چیزی به وقوع نپیوسته و خط‌مشی اصلی آمریکا این است که چنانچه به ما حمله کنید، باید منتظر پاسخ باشید. از‌این‌رو، فکر می‌کنم که پاسخ هم باید در حد حمله باشد. با همه این تفاسیر، پیش‌بینی واکنش مردم آمریکا به حمله سایبری و احتمالی ایران به تاسیسات هسته‌ای کشورشان دشوار است.

در همان مقطعی که استاکس‌نت فعال بود، چند تن از دانشمندان هسته‌ای ایران نیز ترور شدند. این موضوع را چطور می‌بینید؟

باید خاطر نشان کنم که آمریکا هرگونه دست داشتن در این قضیه را رد کرده است. البته هنوز معلوم نیست که آیا انفجاری در تاسیسات هسته‌ای رخ داده است یا خیر و یا این‌که چه کسی می‌تواند پشت آن قضایا باشد. از‌این‌رو واکنش نشان دادن به حملاتی که به روشنی معلوم نیست از سوی چه کسی و کدام کشور یا کشورها صورت‌گرفته، دشوار است.

اگر مطلب خاص دیگری هست که بخواهید درباره کتاب‌تان بگویید، لطفاً بفرمایید.

چندین مسئله در این کتاب به‌طور همزمان دنبال می‌شود. درواقع نشان می‌دهد چطور محققان غربی به‌وجود این ویروس پی برده و آن‌را تحلیل کردند. همان‌طورکه مستحضرید ایران در ابتدا از وجود استاکس‌نت بی‌خبر بود. این قضایا افق‌های تازه‌ای از فعالیت‌های محققان امنیت الکترونیکی را نشان داد که صرفاً به ایجاد امنیت برای کاربران‌شان نمی‌پردازند، بلکه ممکن است از عملیات مخفی دولت‌شان علیه یک کشور دیگر پرده بردارند.

با این وضع نه‌تنها شیوه‌های جنگ و ابزارهای آن "نرم" شده، بلکه نقش و ماهیت محققان امنیتی حوزه رایانه دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. در یک نزاع دیجیتال، این تنها رایانه‌های حساس تاسیسات هسته‌ای نیستند که در خط مقدم قرار دارند، بلکه همه رایانه‌هایی که به اینترنت متصل هستند نیز همین وضعیت را دارند.

بحث جالب دیگری که در کتاب آمده راجع‌به شرکت‌های ایرانی است که آلوده به ویروس شدند. در کتاب، چگونگی طراحی این ویروس و رسیدنش به تاسیسات هسته‌ای ترسیم شده است. جالب این‌جاست که یکی از حملات خاص که در سال 2009 صورت پذیرفت، دقیقاً بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2009 در ایران بود. کسانی که پشت پروژه بودند، از آشوب و درگیری‌ها استفاده کرده و سیستم‌ها را با آسودگی خاطر آلوده کردند.

این ویروس به رایانه‌های دیگر در سراسر جهان نیز سرایت کرد. دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟

این اتفاق در سال 2010 افتاد، زمانی که نسخه جدیدی از ویروس که مکانیسم انتشارش دچار تغییر شده بود، منتشر شد. همین باعث شد از کنترل خارج شده و رایانه‌های بسیاری را آلوده کند. ازآن‌جاکه دسترسی مستقیم‌شان را در ایران از دست دادند، این شیوه را برگزیدند.

بدافزار استاکس‌نت

آیا می‌توان گفت که ایران از ماجرا باخبر شده و ارتباط آن‌ها را قطع کرد، اما نتوانست خود ویروس را پاک‌سازی کند؟

خیر. گمان نمی‌کنم این موضوع صحت داشته باشد استاکس‌نت حتی با آنتی‌ویروس‌های معمولی و رایج در بازار هم به راحتی قابل شناسایی نبود. این نشان می‌دهد که بدافزار تا چه حد در مخفی شدن پیشرفته بوده است. یک شرکت بلاروسی که مشتریانی در ایران داشت، برای نخستین‌بار از وجود این بدافزار باخبر شد. داستان از این‌جا شروع شد که رایانه برخی از مشتریانش دچار مشکل شده بود. چند نفر از محققان آن‌جا مسئول حل مشکل شدند، از‌این‌رو ازراه‌دور رایانه‌ها را چک کردند و متوجه این ویروس شدند. البته در ابتدا نتوانستند آن‌را از بین ببرند. این‌شدکه علناً حضور این ویروس را در فضای اینترنت مطرح کردند، شاید دیگر کارشناسان امنیتی بتوانند آن‌را آنالیز کرده و پاک‌سازی کنند. در این میان، کمپانی "سیمانتک" مسئله را به‌دست گرفت و موفق شد پس از چهارماه ویروس را مهار کند.




نخست وزیر اسراییل دو هفته در صدور حکم ایزنکوت تعلل کرد تا فردی مطابق با دیدگاه های خودش را پیدا کند اما به دلیل اینکه غالب فرماندهان ارتش اسراییل دیدگاهی مشابه "بنی کانتس" رییس سابق ستاد مشترک ارتش داشتند، او در نهایت مجبور شد به ایزنکوت رضایت دهد.

رییس جدید ستاد مشترک ارتش اسراییل مخالف گزینه حمله احتمالی نظامی به تاسیسات هسته ای ایران است.

به گزارش عصر ایران به نقل از تایمز اسراییل ژنرال " گادی ایزنکوت" معاون سابق رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل که جمعه شب به عنوان فرمانده جدید ارتش اسراییل معرفی شد، معتقد است مادامی که برنامه هسته ای ایران حاوی تهدیدات عینی و ملموس برای موجودیت اسراییل نباشد، هر گونه مداخله نظامی در این مورد هزینه زا و بی فایده است.

شبکه 10 تلویزیون اسراییل گزارش داد ایزنکوت معتقد است اسراییل باید جدا از رویارویی نظامی با ایران مادامی که به گفته او " ایران خنجر را بر گلوی اسراییل بگذارد" اجتناب کند و رژیم تل آویو نباید در رویارویی نظامی با ایران پیشقدم باشد.

این دیدگاه کاملا متفاوت با دیدگاه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر دست راستی اسراییل است که از سال 2009 به طور مداوم تهدید به حمله نظامی پیشدستانه به تاسیسات هسته ای ایران می کند.

ایزنکوت (نفر وسط تصویر) در کنار ایهود باراک وزیر سابق دفاع اسراییل

دیدگاه رییس جدید ارتش اسراییل درباره حمله به ایران

با این حال نتانیاهو نیز در ماه های گذشته در این زمینه سکوت پیشه کرده و پس از توافق ژنو بین ایران و قدرت های جهانی در نوامبر 2013 دیگر تهدیدات کلیشه ای و همیشگی مبنی بر حمله احتمالی نظامی به ایران را تکرار نمی کند.

برخی کارشناسان معتقدند اسراییل توانایی حمله یکجانبه نظامی به تاسیسات هسته ای ایران را بدون حمایت و پشتیبانی برخی کشورهای منطقه و به ویژه آمریکا ندارد و برخی نیز معتقدند اسراییل می تواند آغازگر یک ماجراجویی نظامی باشد، اما به طور قطع و یقین پایان دهنده ماجراجویی نظامی نخواهد بود و اقدام احتمالی نظامی تل آویو، آمریکا را به دردسر بزرگی خواهد انداخت.
گفتنی است هم اکنون تمامی رهبران نظامی و امنیتی اسراییل دیدگاهی مخالف در مورد رویارویی احتمالی نظامی با ایران دارند . بنی گانتس رییس سابق ستاد ارتش آسراییل و روسای موساد و شین بت ( دو سازمان اطلاعاتی خارجی و داخلی اسراییل) نیز دیدگاهی مشابه با رییس جدید ستاد مشترک ارتش اسراییل دارند.

کانال 10 تلویزیون اسراییل در گزارش شب گذشته خود با اشاره به مخالفت دیدگاه ایزنکوت با نتانیاهو گفت که نخست وزیر اسراییل دو هفته در صدور حکم ایزنکوت تعلل کرد تا فردی مطابق با دیدگاه های خودش را پیدا کند اما به دلیل اینکه غالب فرماندهان ارتش اسراییل دیدگاهی مشابه "بنی کانتس" رییس سابق ستاد مشترک ارتش داشتند، او در نهایت مجبور شد به ایزنکوت رضایت دهد.

طبق این گزارش روابط نتانیاهو و گانتس از زمان جنگ 50 روزه اخیر در غزه تیره تر شد . نتانیاهو انتظار داشت در این جنگ ارتش اسراییل با خشونت بیشتری نسبت به رهبران حماس در غزه و حتی غیر نظامیان مقابله کند در حالی که گانتس در بسیاری موارد در برابر خواسته های نتانیاهو مقاومت می کرد ، از این رو از زمان پایان جنگ غزه نتانیاهو درصدد بود ریاست ستاد مشترک ارتش را به فرماندهی نزدیک تر به دیدگاه های خود بسپارد، اما ظاهرا در این تلاش خود ناکام مانده است چرا که گفته می شود ژنرال ایزنکوت نیز همانند سلفش گانتس و بسیاری دیگر از فرماندهان ارشد ارتش، معتقد است که ورود به مداخلات ماجراجویانه نظامی بدون داشتن یک استراتژی مشخص برای پایان آن گزینه ای منطقی نیست.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد