مروریبر واکنشهایایرانیان در برابر تکنولوژی
آیا میدانستید؟
کد مطلب : 56200
گروه جامعه-رسانه ها: روزنامه اعتماد نوشت: 80سال زمان زیادی نیست ولی چگونه میشود که طی این زمان نه چندان زیاد، اشتباه معینی را بارها و بارها مرتکب شویم و هیچگاه هم زحمت مراجعه به گذشته را برای فهم ماجرای اشتباه به خود ندهیم. جالب اینکه با همان قاطعیت بارهای قبل از اشتباه خود دفاع و آن را تکرار میکنیم. کافی است که به واکنشهایی که در ایران نسبت به وسایل ارتباطی جدید بروز داده شده است اشاره کنیم.
ـ وقتی تلگراف آمد، کسی حاضر نبود از آن استفاده کند. گفتهاند که ابتدا آن را مجانی کردند. بعد وقتی که مردم عادت کردند، هزینهاش را گرفتند. الان هم بانک مرکزی هم خواسته هزینه پرداخت از طریق کارتخوانها را از همین طریق از فروشندگان بگیرد!!
ـ نخستین باری که بلندگو آمد، با تحریم برخی آقایان مواجه شد و حاضر نبودند که در منابر و مساجد و هنگام سخنرانی از بلندگو استفاده کنند. گویی که برخی از آنها به صراحت آن را حرام میدانستند. البته آوردهاند که یک بار واعظ مشهوری با بلندگو سخنرانی میکند و در میان سخنرانی با هماهنگی قبلی آن را قطع و اندکی هم آهستهتر صحبت میکند. پس از آن صدای اعتراض مردم بلند میشود که نمیشنویم و او نیز از فرصت استفاده کرده و دستور میدهد که بلندگو را روشن کنند تا رضایت مردم تامین شود و از این طریق بلندگو را حلال کند!!
ـ وقتی که دستگاههایگیرنده رادیویی آمد، دولت وقت رضاشاه، داشتن آن را منوط به گرفتن مجوز خاص از پلیس کرده بود چون میترسیدند که مردم عادی یا مخالفان، موجهای رادیویی خارجی را بگیرند. این مجوز از طریق شهربانی کل کشور برای دارنده صادر و عکس و مشخصات رادیو نیز در آن قید میشد و محدود به نگهداری در منزل بود! در ذیل مجوز آمده بود که حق انتقال دستگاه رادیو را به دیگران ندارد و اگر دستگاه از کار افتاد خواست یکی دیگر بخرد باید جواز جدید بگیرد و اگر خواست آن را به محل دیگری ببرد باید به شهربانی جدید اطلاع دهد!!
ـ تلویزیون که آمد، از طرف دولت پهلوی دوم نهتنها مخالفتی نبود که ترویج هم میشد چرا که برخلاف رادیو، نحوه استفاده مردم کاملا در اختیار دولت بود و گرفتن شبکههای خارجی میسر نبود. البته در آن زمان بسیاری از مرم به دلایل مذهبی یا اقتصادی، تلویزیون یا حتی رادیو نداشتند و از آن استفاده نمیکردند.
ـ نوار کاست هم برای خودش داستانی داشت. به ویژه دستگاههای تکثیر آن با حساسیت رژیم گذشته همراه بود. البته در همان زمان دستگاههای تایپ، استنسل و از همه مهمتر فتوکپی، به ویژه دو مورد اخیر، به هر کسی فروخته نمیشد و برخی نیروهای سیاسی قربانی سرقت دستگاه استنسل (پلیکپی) مدارس میشدند!!
ـ اوضاع گذشت تا ویدیو آمد که همان کاست تصویری بود. خرید و فروش و داشتن دستگاه آن ممنوع بود. شعار مینوشتند که آوردن ویدیو به خانه مساوی است با تبدیل شدن آن به فاحشه خانه! این مرحله نیز گذشت تا دیسکهای سیدی وارد میدان شد. تقریبا از این مرحله مقاومتها به صورت پراکنده درآمد ولی باز هم بود.
ـ ماهواره که آمد، یاد ورودگیرندههای رادیو افتادیم چون انحصار شبکههای تلویزیونی را از میان میبرد. اینبار جدیتر وارد میدان شدند و استفاده از آن را منوط به داشتن مجوز کردند و قانون نوشتند و داشتن آن را ممنوع کردند ولی به گمانم زودتر از مجوزهای داده شده بهگیرندههای رادیویی، منسوخ شد و عملیات راپل و هلیکوپتر هم از پس ماهواره برنیامد.
ـ بگذارید کمی به عقب برویم. وقتی که فکس آمد، داشتن آن چیزی در حد اتهامات مهم تلقی میشد و به هر کسی داده نمیشد و استفاده از خط تلفن برای فاکس اجازه لازم داشت!
ـ کامپیوتر خوششانس بود زیرا ابتدا ادارات دولتی آن را وارد کردند و در کارهای علمی و اداری استفاده میشد و سپس به مرور زمان و با آمدن pc مردمی شد. اول هم برنامههای حجیم مثل فیلم را نمیتوانست در خود ضبط و پخش کند. PCهای اولیه، دارای حافظه Ram 640 کیلوبایت و هارد 20 مگابایتی بودند که برای استفادهکنندگان امروزی هیچ محسوب میشود.
ـ اینترنت هم به تبع کامپیوتر وارد شد ولی با احتیاط بیشتر و ابتدا موسسه فیزیک نظری مجوز میداد که چه کسی آن را داشته باشد. سالها گذشت و این راه هم باز شد. البته کوششها برای ایجاد اینترنت ملی کم نبود و حتما بسیاری هم از این راه منتفع شدهاند. نوش جانشان که پول گرفتند و البته کار چندانی در این راه نکردند!
ـ موبایل اما از ابتدا وضع دیگری داشت زیرا قابل کنترل و فقط هم یک وسیله تلفنی بود، البته هنوز فکر ردیابی نبودند که آن نیز حل شد. ضمنا درآمدهایش بسیار بود شاید هیچ شرکتی به اندازه مخابرات در ایران سودده نیست. جلوی سود را که نمیشود گرفت به ویژه وقتی دست دوستان باشد ولی کمتر کسی فکر میکرد که وقتی به چهارراه و تقاطع موبایل و اینترنت برسیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حالا رسیدیم و آن اتفاق هم افتاده. وایبر و واتس آپ و دهها مورد دیگر که در راه است و آیندهیی که نمیدانیم، از این نظر چگونه است؟ حدود 80 سال است که وقت خود را صرف مبارزه با این شیوهها کردهایم، به جای آنکه خود را نسبت به عوارض احتمالی آنها واکسینه کنیم و از آنها بهرهمند شویم. در جایی که حکومتها فکر کردند وسیله جدید در کنترل است، مروج آن شدند، مثل تلویزیون یا موبایل ولی در مورد سایر موارد چون تمام حساسیتشان معطوف به کنترل فیزیکی بوده از تغییری که در فضای رسانهیی به وجود آمده غفلت کردند. فکر کنترلپذیری؛ هرگونه اندیشیدن به پیامدها را مانع شده است. آنها متوجه نبودند که دنیای رسانهیی و ارتباطات در حال دگرگونی برگشتناپذیر است ولی چون فقط فضای جدید نفی میشود و درباره آن اندیشیده نمیشود، به تقابل میرسند و البته در این تقابل هیچ راهی جز عقبنشینی ندارند مگر آنکه زندگی در این دنیای جدید را بیاموزند. البته در این 80 سال نشان دادهاند که تمایلی برای پذیرش و آموختن ندارند. به نظر شما این رفتار تا کی دوام خواهد آورد؟ یک چیز مسلم است. با گذشت زمان، فاصله ممانعت و ممنوعیت تا همگانی شدن این رسانهها در حال کاهش بوده است.