سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز


سخنگوی کاخ سفید: ناچاریم نماینده ایران را بپذیریم
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۸
 
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با ابراز نگرانی شدید کشورش از انتخاب سفیر جدید ایران در سازمان ملل، حضور وی در این سمت را «بسیار مشکل‌ساز» توصیف کرد.
سخنگوی کاخ سفید: ناچاریم نماینده ایران را بپذیریم
به گزارش جهان؛ فارس به نقل از فاکس‌نیوز خبر داد، وزارت خارجه آمریکا نگرانی شدید خود را از انتخاب «حمید ابوطالبی» سفیر جدید ایران در سازمان ملل که در تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۹۷۹ همکاری داشته است، اعلام کرد. برخی از قانونگذاران آمریکایی نیز خواستار جلوگیری از ورود وی به خاک این کشور شده‌اند.

«ماری هارف» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اعلام اینکه که کشورش انتخاب ابوطالبی را دلیلی برای نگرانی می‌داند گفت: «به نظر ما، انتخاب ابوطالبی بسیار مشکل‌ساز خواهد بود و این مورد را به دقت تحت‌نظر داریم و درباره این انتخاب احتمالی بسیار نگرانیم.»

وی به اینکه آیا کشورش به ابوطالبی ویزا خواهد داد یا خیر اشاره‌ای نکرد اما گفت: از آنجایی که دفاتر سازمان ملل در نیویورک قرار دارد، آمریکا در کل ناچار به پذیرش نمایندگان کشورهاست.

پیش از این سناتور «تد کروز» با تاکید بر اینکه تلاش خود را می‌کند تا از ورود ابوطالب جلوگیری کند گفت ایران یکی از گروگانگیران سابق سفارت آمریکا در تهران را برای خدمت به عنوان سفیر خود در سازمان ملل برگزیده است.

از سوی دیگر «جان مک‌کین» سناتور جمهوریخواه ایالت آریزونا نیز انتخاب ابوطالبی را اقدامی واقعا تهاجمی از جانب ایران توصیف کرد.

ابوطالبی از دانشجویان پیرو خط امام پیش از این سفیر ایران در ایتالیا، بلژیک و استرالیا بوده است. وی از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی و اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعالیت‌های دیپلماتیک خود را آغاز کرده است.

مذاکرات کارشناسی ایران و ۱+۵ آغاز شد
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۰۱
 
اولین دور از مرحله سوم مذاکرات کارشناسی ایران و گروه ۱+۵ در وین به منظور نزدیک تر کردن دیدگاه های دو طرف در مسیر تدوین متن مشترک دستیابی و رفع ابهامات موجود برای دستیابی به توافق نهایی در موضوع هسته ای دقایقی قبل آغاز شد.
به گزارش جهان،هیات کارشناسی مذاکره کننده ایران به ریاست حمید بعیدی نژاد مدیر کل سیاسی و بین الملل وزارت امور خارجه ظهر پنج شنبه وارد وین شد و بلافاصله پس از ورود نخستین دور از مرحله سوم مذاکرات کارشناسی با حضور هیات های دو طرف آغاز شد.

این مذاکرات سه روز و تا آغاز دور سوم مذاکرات رسمی ایران و گروه ۱+۵ ادامه خواهد داشت و هیات مذاکره کننده ایران به ریاست محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز قرار است روز دوشنبه به وین سفر کند.

سومین دور مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ به میزبانی وین (وین ۳) در مسیر دستیابی به توافق نهایی در چارچوب توافقنامه ژنو قرار است از ۱۸ فروردین ماه به سرپرستی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به مدت سه روز در شهر وین برگزار شود.

در دومین مرحله از مذاکرات هسته ای که طی روزهای ۲۷ و ۲۷ اسفند ماه سال ۹۲ در وین برگزار شد،دو طرف با برگزاری چهار نشست رسمی درخصوص چهار محور همکاری های بین المللی در زمینه فناوری صلح آمیز هسته ای، غنی سازی، تحریم های بین المللی و همچنین رآکتور تحقیقاتی اراک تبادل نظر کردند.

وزیر امور خارجه ایران در پایان «مذاکرات هسته ای وین ۲» در نشست خبری با خبرنگاران درباره موضوعات باقی مانده برای تبادل نظر از مواردی همچون بحث دسترسی ایران به فناوری، بازار تجارت و منابع بانکی، موضع نظارت و بازرسی ها و همچنین مدت زمان دوره نهایی مذاکرات به عنوان محورهایی که می تواند در مذاکرات کارشناسی و رسمی هیات ها مورد بحث قرار گیرد، نام برد.

به گفته وزیر امورخارجه ایران، هدف اصلی از انجام مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ این است که موضوع هسته ای ایران به یک مسئله عادی تبدیل شود و بحث و تبادل نظر درخصوص مسائل مورد اختلاف با هدف نزدیک کردن دیدگاه ها انجام می شود.

ظریف در پایان دومین دور از مذاکرات هسته ای با نمایندگان گروه ۱+۵ در اتریش موسوم به وین ۲، این مرحله از مذاکرات را بسیار مفید و سازنده خواند و گفت: این جلسه در زمینه روشن کردن وضعیت برای طرفین از جلسات بسیار موفق بود زیرا فاصله عمیق ادراکی که تا قبل از این با طرف های مذاکره داشتیم، امروز دیگر این فاصله از بین رفته است.(


روس‌ها درصدد بازگشت به شاخ آفریقا
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۳۵
 
روسیه پس از فروپاشی شوروی و عبور از یک دوره‌ی گذار و فائق آمدن بر مشکلات و تنگناهای اقتصادی، به یمن وجود منابع عظیم انرژی، در حال بازسازی قدرت است. به همین دلیل، می‌کوشد تا بار دیگر جایگاه خود را به‌عنوان قدرتی بزرگ و تأثیرگذار در نظام بین‌الملل، بازیابد و این بار مصر را برای نفوذ خود انتخاب کرده است.
به گزارش جهان به نقل از برهان، روسیه تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همواره از نفوذ بالایی در منطقه‌ی خاورمیانه برخوردار بود. در آن زمان، اکثر کشورهای این منطقه در زمره‌ی دولت‌های بلوک شرق بودند. با فروپاشی شوروی، کشورهای خاورمیانه آرام‌آرام به غرب و به‌خصوص آمریکا نزدیک شدند. با این وجود، روس‌ها نیز همواره دارای نفوذ قابل‌توجهی در منطقه بوده‌اند. با این حال، تحولات اخیر در کشورهای منطقه، باعث شد تا مسکو برخی از کشورهای متحد خود را از دست بدهد.

علاوه بر این، بحران سوریه باعث شد تا برخی کشورهای عربی منتقد سیاست‌های کرملین شوند و پشتیبانی روس‌ها از دولت بشار اسد را پذیرفتنی ندانند. با وجود فشارهای زیاد اتحاد عربی-غربی برای برکناری بشار اسد، مخالفت مسکو و البته ایران مانع این کار شد. حمایت تام‌وتمام روسیه از سوریه باعث شد تا برخی‌ها از کاهش نفوذ مسکو در کشورهای منطقه خبر دهند و سیاست این کشور در دولت‌های عربی و شمال آفریقا را پایان‌یافته تلقی نمایند.

از نظر برخی، حمایت مسکو از اسد، ضمن ارائه‌‌ی تصویری ناخوشایند از این کشور در میان اعراب، باعث کم شدن نفوذ تاریخی روسیه نیز شده است. در مقابل اما عده‌ای با برشمردن روابط رسمی مسکو با گروه حماس، حمایت‌های ضمنی این کشور از برنامه‌ی هسته‌ای ایران، مشارکت در فرآیند مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین، داشتن پایگاه نظامی در سوریه و حمایت وسیع از دولت این کشور و روابط رو به گسترش با عراق، نتیجه می‌گیرند این کشور همچنان دارای نفوذ بالایی در منطقه است.

یکی از پرسش‌های مهمی که درباره‌ی روسیه و سیاست خارجی این کشور در قبال منطقه‌ی خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح می‌شود، میزان نفوذ کنونی سیاست مسکو در این منطقه است و این که آیا صحبت کسانی که معتقدند بعد از تحولات داخلی سوریه و حمایت صریح کرملین از دولت بشار اسد، روس‌ها نفوذ سابق خود را در خاورمیانه از دست داده‌اند، صحیح است یا خیر؟

در پاسخ به این پرسش، فرضیه‌های مختلفی بیان شده و صاحب‌نظران هرکدام بنا بر دیدگاه خود، این مسئله را تحلیل و تفسیر نموده‌اند. از نظر برخی، حمایت مسکو از دولت اسد، ضمن ارائه‌ی تصویری ناخوشایند از این کشور در میان اعراب، باعث کم شدن نفوذ تاریخی روسیه نیز شده است. براساس این دیدگاه، این کشور تنها در صورتی می‌تواند نفوذ خود را افزایش دهد که روابط آمریکا با کشورهای اسلامی منطقه کاهش یابد.

از نگاهی دیگر اما روسیه همچنان از نفوذ قابل‌توجهی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردار است. روابط رسمی با گروه حماس و تروریستی محسوب نکردن این گروه، حمایت‌های ضمنی از برنامه‌ی هسته‌ای ایران، مشارکت در فرآیند مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین، داشتن پایگاه نظامی در سوریه و حمایت وسیع از دولت این کشور و روابط رو به گسترش با عراق، از جمله مهم‌ترین دلایلی است که ما را به این باور می‌رساند که مسکو همچنان دارای منافع عظیمی در خاورمیانه بوده و از نفوذ بالایی برخوردار است. به‌طور کلی، مسکو تلاش کرده تا با اقدامات خود در خاورمیانه تا حدودی نقش ازدست‌رفته‌ی اتحاد شوروی سابق در منطقه‌ی خاورمیانه را احیا کند.[۱]

علی‌رغم دیدگاه‌های موجود، با نگاهی واقع‌بینانه می‌توان گفت تحولات صورت‌گرفته نشان می‌دهد که روس‌ها نه تنها نفوذ خود را در منطقه از دست نداده‌اند، بلکه در برخی کشورهایی که سابقاً در زمره‌ی کشورهای متحد غرب تلقی می‌شده‌اند نیز صاحب منافع شده‌اند. در میان این کشورها، می‌توان مصر را نام برد که با وجود بی‌ثباتی‌هایی که طی سال‌های اخیر به خود دیده است، همچنان مهم‌ترین کشور عربی محسوب می‌شود.

سؤالی که در این مطلب به دنبال آن هستیم این است که دلایل بهبود روابط روسیه و مصر در دوره‌ی جدید چیست؟

در پاسخ می‌توان این فرضیه را مطرح نمود که سیاست روسیه در ثبات و امنیت منطقه و از جمله مصر، باعث شده است تا سران این کشور، مسکو را قابل‌اعتمادتر از آمریکا و دیگر کشورهای غربی ارزیابی کنند.

سفرهای متقابل

از زمان سقوط رژیم حسنی مبارک، رئیس‌جمهور سابق مصر، تاکنون روس‌ها مبادلات سیاسی و اقتصادی خود با قاهره را افزایش داده‌اند. هرچند مسکو و قاهره در دوران ریاست‌جمهوری محمد مرسی نیز مناسبات خوبی داشتند و حتی خبرها از احتمال ساخت نیروگاه اتمی مصر توسط روس‌ها گزارش می‌دادند، اما این تحولات دیری نپایید؛ چراکه دولت مرسی توسط ارتش ساقط شد و اکنون حکامی دیگر بر مصر حکومت می‌کنند. این شرایط اما باعث عدم توجه مسکو و قاهره به توسعه‌ی مناسبات نشده و دو کشور اکنون درصدد هستند تا به بهبود بیشتر روابط خود در زمینه‌های مختلف بپردازند.

در راستای بهبود مناسبات روسیه و مصر، چندی پیش شاهد سفر سرگئی لاوروف و سرگئی شویگو، وزرای امور خارجه و دفاع روسیه، به قاهره بودیم. هرچند برخی مقامات مسکو پیش‌تر حمایت تسلیحاتی از دولت جدید مصر را کم‌اهمیت جلوه می‌دادند، اما همراهی وزیر دفاع روسیه در سفر لاوروف به مصر، نشانی بر این امر بود که کرملین به دنبال صادرات بیشتر تسلیحات است. مصری‌ها معتقدند در صورت عدم تمایل آمریکا به همکاری‌های امنیتی با قاهره، این کشور به سوی روسیه خواهد رفت که به نظر می‌رسد این امر اکنون در حال رخ دادن است.فیلد مارشال عبدالفتاح السیسی، فرمانده‌ی کل نیروهای مسلح، معاون اول نخست‌وزیر و وزیر دفاع مصر، نیز اخیراً به مسکو سفر کرده است. اهمیت این سفر از آنجا بیشتر روشن می‌شود که وی علاوه بر دیدار با وزیر دفاع روسیه، با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، نیز دیدار و گفت‌وگو داشت.

یکی از بحث‌هایی که در سفر السیسی به مسکو مطرح شد موضوع اسلام‌گرایان رادیکال بود. روسیه از زمان شوروی تاکنون همواره اسلام‌گرایان تندرو را خطری برای منافع خود ارزیابی کرده است؛ به‌طوری که در حال حاضر نیز نگران است که خروج نیروهای غربی از افغانستان باعث بی‌ثباتی در بین جمهوری‌های متحد این کشور در دولت‌های آسیای مرکزی شود. وزیر دفاع مصر نیز در دیدار با مقامات روسی،ضمن اشاره به حضور اسلام‌گرایان تندرو در سوریه و لیبی، گفت که خطر تروریسم امنیت مصر و کشورهای دیگر خاورمیانه را تهدید می‌کند و دولت این کشور مصمم به مبارزه با این خطر است.

در حقیقت امر، روسیه در این منطقه فقط یک حریف دائمی دارد و آن اسلام‌گرایی رادیکال است. همین امر در بلند‌مدت، باعث نزدیکی سیاست روسیه و منافع کشورهای دیگری می‌‌شود که شریک این نگرانی‌‌ها هستند. روسیه حتی حاضر است با آن بخش جنبش اسلامی همکاری کند که از گسترش ایدئولوژی خود در حوزه‌‌ی نفوذ مستقیم مسکو خودداری می‌کند. در حقیقت، تجربه‌‌ی چند سال اخیر ثابت کرده است که حضور روسیه در منطقه‌‌ی خاورمیانه و شمال آفریقا، در بُعد وسیع‌تری مورد تقاضا قرار گرفته است. مسکو بیش از پیش به‌عنوان کنشگری خارجی تلقی می‌شود که همکاری با آن موجب ارتقای سطح استقلال کشورهای منطقه در سیاست داخلی و بین‌المللی می‌گردد. با وجود اینکه روسیه از نظر پارامترهای عینی خود نمی‌تواند نقش نیروی مقابل ایالات متحده را ایفا کند، کشورهای منطقه از همکاری با روسیه برای متنوع کردن پیوندهای بین‌‌‌المللی سیاسی و بازرگانی خود استفاده می‌کنند. آنچه ‌برای آن‌ها از همه بیشتر ارزش دارد این است که مسکو همکاری اقتصادی را به اهداف سیاسی مشروط نمی‌کند که همین نوع رفتار معمولی ایالات متحده باعث انزجار این کشورها می‌شود.[۲]

یکی از نکاتی که در جریان مناسبات روسیه و مصر و موضوع دیدار مقامات این دو کشور اساسی می‌نماید مذاکراتی تحت عنوان ۲+۲ است؛ چراکه همواره وزرای خارجه و دفاع این کشور همراه یکدیگر به پایتخت‌های هم سفر می‌کرده‌اند.

بعد از برکناری مرسی توسط ارتش، درگیری‌هایی صورت گرفت که منجر به کشته شدن دست‌کم هزار نفر شد. اگرچه ایالات متحده از موضع‌گیری مستقیم علیه برکناری مرسی خودداری ورزید، اما مداخله‌ی ارتش در سیاست را به ظاهر هم که شده مورد انتقاد قرار داد. واشنگتن از استفاده از واژه‌ی «کودتا» برای برکناری مرسی نیز خودداری کرده است. طبق قوانین ایالات متحده، دولت این کشور مجاز به کمک به دولت‌هایی نیست که در نتیجه‌ی کودتای نظامی به قدرت رسیده‌اند.

با این همه، در واکنش به ادامه‌ی خشونت در مصر، ایالات متحده بخشی از کمک‌هایی را که به‌طور سنتی در اختیار مصر قرار می‌داد، به حالت تعلیق درآورده که از جمله شامل لغو موقت برنامه‌ی تحویل تعدادی هواپیمای اف۱۶ و برخی تجهیزات پیشرفته‌ی نظامی و همچنین پرداخت چند صد میلیون دلار کمک نقدی بود.[۳]

دلایل مسکو برای بهبود روابط با مصر

در هر حال، روسیه با درک شرایط نامناسب سوریه و از دست دادن شرکای خود در خاورمیانه، تلاش می‌کند شریک د‌‌‌‌یگری د‌‌‌‌ر منطقه پید‌‌‌‌ا کند و از طریق آن، بار دیگر روابط با خاورمیانه را توسعه دهد. در این راستا، مصر با توجه به پیشینه‌ی روابط با شوروی، گزینه‌ی مناسب‌تری به شمار می‌آید‌‌‌‌. روسیه از ابتدای وقوع تحولات در مصر، که منجر به برکناری حسنی مبارک شد، مخالف اعتراضات مردمی محسوب می‌شد و بعد از روی کار آمدن محمد مرسی نیز روابط دو کشور بهبود چندانی نیافت، زیرا مرسی و اخوان‌المسلمین از مخالفان سوری حمایت می‌کردند که روسیه به‌شدت از قدرت گرفتن آن‌ها در منطقه نگران است.

روابط مصر و آمریکا پس از کنار زدن مرسی توسط ارتش، رو به وخامت نهاد. همین امر باعث شد تا قاهره به دنبال جایگزینی مسکو به‌جای واشنگتن برآید. به گفته‌ی مقامات مصری، آن‌ها به دنبال افزایش همه‌جانبه‌ی همکاری‌ها هستند.

از سوی دیگر، اروپا و آمریکا کماکان در حمایت از ژنرال سیسی مردد هستند و ترجیح می‌دهند تا زمانی که به خاطر منافع راهبردی خود مجبور نشده‌اند، از شخصی که منجر به شکست اولین تجربه‌ی دموکراسی و انتخابات در مصر شده است حمایت نکنند. در عین حال، منافع اقتصادی ناشی از دور شدن مصر از آمریکا نیز برای روسیه جذابیت دارد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، نیز در خلال سفر السیسی به مسکو، از نامزدی وی برای رقابت در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده حمایت کرد و گفت این یک تصمیم بسیار مسئولانه است. حمایت روسیه به این نحو، حاکی از آن است که روسیه نیز به مصر به‌عنوان یک شریک موقتی نمی‌نگرد و مایل است منافع پایدارتری را در این کشور دنبال کند و نه آنکه صرفاً به دنبال فشار بر آمریکا و ایفای نقشی نمایشی در خلأ به‌وجودآمده باشد.

معامله‌ی تسلیحاتی

فروش تسلیحات همواره یکی از سیاست‌های اصلی کرملین جهت افزایش نفوذ بین‌المللی خود بوده است. براساس آمار ارائه‌شده از سوی مقامات مسکو، روسیه در سال ۲۰۱۲، رقمی معادل ۱۵.۱۶ میلیارد دلار تسلیحات فروخته است. این امر به معنای تحقق پیدا کردن برنامه‌های مقامات کرملین در زمینه‌ی بالا بردن نقش این کشور به‌عنوان یکی از کشورهای عمده‌ی صادرکننده‌ی تسلیحات در جهان است. براساس گزارش‌ها، روسیه در سال ۲۰۱۱ نیز ۱۳.۲ میلیارد دلار تسلیحات به کشورهای مختلف جهان فروخته است و این امر همچنان مسکو را بعد از آمریکا به‌عنوان دومین صادرکننده‌ی تسلیحات معرفی می‌کند.

مصر و اتحاد جماهیر شوروی تا دهه‌ی ۱۹۷۰ متحدان نزدیکی بودند و مصری‌ها همواره مشتری تسلیحات سطح بالای روس بودند، اما قاهره بعد از میانجی‌گری آمریکا بین این کشور و رژیم صهیونیستی، به سمت واشنگتن سوق پیدا کرد. روابط مصر و ایالات متحده‌ی آمریکا پس از کنار زدن مرسی توسط ارتش، رو به وخامت نهاد. این امر باعث شد تا مقامات قاهره به دنبال جایگزینی مسکو به‌جای واشنگتن برآیند. اکنون و بار دیگر مقامات مصری از دوباره فعال شدن مناسبات مسکو و قاهره سخن می‌رانند. به گفته‌ی مقامات مصری، سران این کشور و مسکو به دنبال همکاری‌های همه‌جانبه هستند.[۴]

بعد از سفر السیسی به مسکو نیز رسانه‌های روسی از معامله‌ی تسلیحاتی سه میلیاردی روسیه و مصر خبر دادند. براساس این گزارش‌ها، معامله‌ی صورت‌گرفته با هدف جایگزینی روسیه به‌جای آمریکا، در دریافت کمک‌های نظامی، صورت گرفته است. این رسانه‌ها البته معتقدند معامله‌ی تسلیحاتی روسیه در جریان سفر ماه نوامبر وزرای دفاع و امور خارجه‌ی روسیه به قاهره، مورد بحث قرار گرفته بود.[۵]

برخی گزارش‌ها حاکی از این امر است که طرفین در ماه نوامبر، با معامله‌ی تسلیحاتی به‌ویژه در زمینه‌ی تحویل سیستم‌های دفاع هوایی از مسکو به قاهره، موافقت نموده بودند. در آن زمان، مشکلات مالی مصر باعث شد تا این کشور نتواند بحث تسلیحاتی با روسیه را به پیش ببرد. با این وجود، بعد از سفر ژنرال السیسی به مسکو، روزنامه‌ی «ودوماستی» روسیه از توافق مسکو و قاهره در زمینه‌ی تحویل سلاح‌های روسی خبر داد و اعلام کرد که منابع مالی این معامله توسط متحدان منطقه‌ای مصر، یعنی عربستان سعودی و امارات متحده‌ی عربی، تأمین خواهد شد. پس از برکناری مرسی، که از حمایت مالی قطر برخوردار بود، دولت‌های عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی و کویت اعلام کردند که در مجموع، حدود دوازده میلیارد دلار کمک در اختیار دولت موقت قرار می‌دهند. احتمالاً بخشی از این مبلغ برای خرید تجهیزات نظامی از روسیه به کار خواهد رفت.[۶]

نتیجه‌گیری

سفرهای مکرر مقامات مصر و روسیه و ابراز تمایل دو کشور به گسترش همکاری‌ها از زمان روی کار آمدن دولت، نشان از تلاش روسیه برای بازگشت به شرایط ایده‌آل خود در منطقه‌ی خاورمیانه و شمال آفریقا دارد؛ تلاشی که ظاهراً بی‌نتیجه نیز نبوده است و در مسئله‌‌ی سوریه نیز تأثیر خود را آشکار کرد. روسیه پس از فروپاشی شوروی و عبور از یک دوره‌ی گذار و فائق آمدن بر مشکلات و تنگناهای اقتصادی، به یمن وجود منابع عظیم انرژی، در حال بازسازی قدرت است. به همین دلیل، می‌کوشد تا بار دیگر جایگاه خود را به‌عنوان قدرتی بزرگ و تأثیرگذار در نظام بین‌الملل بازیابد. در این میان، منطقه‌ی خاورمیانه و کشور مصر، به‌عنوان مهم‌ترین دولت عربی، از اهمیت فراوانی برای روس‌ها برخوردار است. بدون شک هرگونه پیوند بین روسیه و مصر می‌تواند قدرت چانه‌زنی مسکو در بحران خاورمیانه را، که اکنون با توجه به تغییرات در مصر و تحولات سوریه ضعیف شده، تقویت کند.

علاوه بر این، از دید کارشناسان مسائل سیاسی، با توجه به موضع دوگانه‌ی آمریکا در قبال تحولات مصر و به‌خصوص آینده‌ی این کشور، رابطه‌ی قاهره-مسکو نیازی دوسویه است که هر دو طرف از آن منتفع می‌گردند. ضمن اینکه ممکن است ژست‌های ناصرگونه‌ی السیسی نیز در این رویکرد نقش داشته باشد.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در جریان سفر السیسی به مسکو، ابراز امیدواری کرد که بعد از تحولات سیاسی مصر و ایجاد ثبات در این کشور، روابط مسکو و قاهره رو به گسترش رود. به گفته‌ی پوتین، روسیه و مصر به مدت طولانی، شرکای سنتی بوده‌اند و مسکو وضعیت باثبات در خاورمیانه را به امنیت و ثبات در مصر پیوند می‌دهد.

منابع:

[۱] . http://www.iras.ir/vdcenv۸x.jh۸zvi۹bbj.html
[۲] . http://www.iras.ir/vdcjhoet.uqe۸ozsffu.html
[۳] . http://www.bbc.co.uk/.../۱۴۰۲۱۳_l۰۳_egypt_sissi_russia.sht
[۴] . http://www.reuters.com/article/۲۰۱۳/۱۱/۱۴/us-egypt-russia-idUSBRE۹AD۰JM۲۰۱۳۱۱۱۴
[۵] . http://www.aljazeera.com/news/middleeast/۲۰۱۴/۰۲/egypt-sisi-heads-moscow-talks-۲۰۱۴۲۱۲۱۰۲۱۵۴۱۵۸۲۸۰.html
[۶] . http://www.globalpost.com/dispatch/news/regions/middle-east/egypt/۱۴۰۲۱۳/egypts-army-chief-abdel-fattah-al-sisi-negotiates-۲-b


مروری بر عملکرد شش ماهه دولت اعتدال در زمینه فرهنگی:
فهرست انحرافاتی که دغدغه رهبری را برانگیخت
فرهنگ، حقیقت فراموش شده‌ای است که اگر نگوییم تمام دولت‌ ها، اما اغلب شان نسبت به آن عملکرد خوبی نداشته‌اند. برخی گروه ‌ها و دولت ‌ها از آن برای نفوذ و ضربه زدن به نظام، و برخی نیز از آن به عنوان ابزاری، برای تداوم دولتشان استفاده کرده‌اند.
  

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عروج؛ به نقل از دیدبان  مقام معظم رهبری دردیدار با مسئولان فرهنگی دولت هاشمی: "درعرصه ی فرهنگ، بنده به معنای واقعی کلمه، احساس نگرانی می کنم وحقیقتا دغدغه دارم، این دغدغه از آن دغدغه هایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصف شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرع کند. من چنین دغدغه ای دارم. البته در سخنرانی ها، از این دغدغه با مردم نخواهم گفت؛ اما نمی‌شود که به شما نگویم. شما خودتان دست‌ اندر کاران مسایل‌فرهنگی هستید و باید از این دغدغه‌ی من خبرداشته باشید."(!)

مقدمه:
فرهنگ، حقیقت فراموش شده‌ای است که اگر نگوییم تمام دولت‌ ها، اما اغلب شان نسبت به آن عملکرد خوبی نداشته‌اند. برخی گروه ‌ها و دولت ‌ها از آن برای نفوذ و ضربه زدن به نظام، و برخی  نیز از آن به عنوان ابزاری، برای تداوم دولتشان استفاده کرده‌اند. شعارهایی مثلِ آزادی و توسعه‌ی مدنی، و در ادامه‌اش افسار گسیختگیِ فرهنگی دوره ‌ی وزارت مهاجرانی و حوادث کنفرانس برلین و غیره از دوره ‌ی اصلاحات را خوب به یاد داریم. و نیز مصاحبه ‌ایی که احمدی‌نژاد در صدا وسیما انجام داد و طی آن نسبت به اقدامات ناجا در حوزه‌ی غفاف وحجاب، برخورد سردی نشان داد. در نظر کارشناسان فرهنگی، نگاه سلیقه‌ای و کوتاه مدت و در جهت منافع گروه‌های خاص، باعث شده، کشور نتواند به خوبی از این ظرفیت در جهت رشد و پیشرفت استفاده کند. دولت یازدهم با اینکه دارای نیروهای باسابقه‌ای درعرصه‌ی فرهنگی است، اما برای اینکه نویدبخش پیشرفت دراین زمینه باشد با اشکالاتی در درون خود مواجه است. گرچه روحانی با معرفی  علی جنتی به مجلس(2)، توانست رای اعتماد 234 تن از نمایندگان را برای این وزارتخانه‌ی مهم به دست آورد(3)، اما چیزی از این اعتماد نمایندگان مجلس نگذشته، شاهد اتفاقاتی ناخوشایندی در عرصه ی فرهنگ هستیم. اتفاقاتی که ذهن را به دوران توسعه گرایی غربی دوران اصلاحات رهنمون می‌سازد.


 

عملکرد دولت درحوزه ‌ی فرهنگ

1- عزل و نصب‌های گروهی و سیل انتقادات به وزیر ارشاد
علی جنتی که قول هایی را به نمایندگان‌ مردم داده بود، فراموش کرد و سیل خانمان سوز تغییرات مدیریتی را نخستین ماموریت خود دانست. مجلس در واکنش به این حرکت خلاف اعتدال (رشد قارچ‌گونه‌ی اصلاح طلبان و در بعضی موارد اصلاح طلبان همراه فتنه گران) در دستگاه ‌های فرهنگی تذکراتی را به وزیر ارشاد اسلامی ارائه کرد. تذکرات مجلس دو جنبه داشت؛ یکی از حیث مغایر بودن چیدمان مدیریت فرهنگی با شعار اعتدال روحانی ودیگر، سابقه‌ی مدیریت تشنج زای اصلاح طلبان در دوره های گذشته هم مزید علت بود. انتصابات مربوط به حوزه ی فرهنگ خود بازگو کننده‌ی این مطلب است(4). اینجا این سوال مطرح می شود، با ورود مدیران قدیمی با تفکر تکنوکراتی، چقدر می‌توان احتمال داد این مدیران، طرز تفکر خود را، در اجرای سیاست های اعلامی، اعمال نکنند؟
2-  برداشتن ممیزی کتاب، افزودن باری بر دوش مردم
علی جنتی، وزیر ارشاد اسلامی در شش ماه حضور خود اعلام کرده است ممیزی قبل از نشرکتاب را ملغی خواهد کرد.(5)  طبق اصل ممیزی کتاب، وزارت ارشاد وظیفه‌ی نظارت بر انتشار کتب را در دست دارد و طبق این وظیفه، اگر با کتاب هایی مواجه شود که درصدد ایجاد تشنج فرهنگی سیاسی و ضربه زدن به مبانی اعتقادی مردم باشند، باید از نشر یا بازنشرآنها جلوگیری کند و خاطیان را به مراجع قضایی معرفی نماید. با اعلام این سیاست از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بازار کتاب و مخاطبین آن که تاکنون با نظارت‌ های انجام شده تا حدی از متون و مطالب انحرافی و فساد انگیز در امان بودند، باید از این پس، خودشان تمام مسئولیت حراست از ایمان، عقاید و احساسات خود و فرزندانشان را برعهده بگیرند و بار دولت را که در این عرصه  می‌تواند توانمندتر باشد، بر دوش کشند. بستن راه آب های سمی از خود منبع آسانتر وکم هزینه تر است، یا پس از انتشار آن؟


3- دولت حقوقدان و عملِ برخلاف قانون
 مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگی اجانب، بخشی اصلی و جدایی ناپذیر از ماموریت هردولتی است. به محض روی کار آمدن دولت آقای روحانی بعضی از وزرا و حتی اعضای کابینه که نوع وظایفشان، بهانه‌ای را برای عضویت در شبکه‌های اجتماعی نمی تراشید اما با عضویت خود در این شبکه ها سبب ایجاد یک دوگانه ی فرهنگی در ذهن مردم شدند. مردم اکنون می نگرند دولتی که با شعار اعتدال بر سرکار آمده است و خود حقوقدان و قانوندان است، به قانون گریزی روی آورده و قوانینی که حتی خودشان در دوره های پنجم وششم و قبل ازآن نوشته اند را زیر پا می گذارد.

استفاده از شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک وتوییتر طبق قوانین کشور ممنوع است و فیلتر هایی هم در این زمینه وضع شده است. این شبکه ها که امروزه در بسیاری از کشور ها عامل تولید سبک زندگی و فروپاشی خانواده ها از درون شده اند، توسط کابینه‌ی روحانی مورد تایید عملی قرارگرفته است.(6) در این بین، ما موضعی روشن از سوی وزیر ارشاد که بند چهارم برنامه‌اش حفاظت از فرهنگ ملی ِایرانی اسلامی بوده، مشاهده نکرده ایم(7).آیا استفاده‌ی کابینه‌ی دولت جمهوری اسلامی ایران ، از شبکه‌هایی که خود، آنها را خلاف قانون شمرده، مبنایی عقلانی، قانونی و مدبرانه دارد؟

 

4- زنان خواننده؛ بازگشت به الگوی فساد پیش از انقلاب به بهانه‌ ی اعتدال
مسئله‌ی دیگر درحوزه سیاست فرهنگی دولت، موضوع موسیقی وخوانندگی به خصوص موضوع تکخوانی زنان است.چندی قبل درسایتها،خبری منتشر شد کهوزیر ارشاد اسلامی پس از تکخوانی خانم محمدخانی گفته است:"من اشکالی در تکخوانی بانوان نمی بینم"(8)این اظهار نظر آقای جنتی باعث ایجاد واکنش هایی ازطرف فرصت طلبان گردید و برنامه‌هایی از این دست در شهرستان‌ها نیز منتشر شد. نماینده‌ی شهرستان بوکان از برگزاری یک کنسرت باخوانندگی یک دختر جوان خبر داده و از انتشار وسیع تصاویر این کنسرت در فضای مجازی ابراز تاسف کرده است.(9) برخی رسانه ها این اظهار نظر وزیر ارشاد را تحت تاثیر فتاوای افرادی چون آقای صانعی (استاد علی جنتی)می دانند! که نظراتشان نسبت به عموم فقها شاذ و نادر است.
 

5- جشنواره‌ فیلم فجر، رویای رونمایی از فیلم هایی در تراز انقلاب اسلامی 
 چندی پیش بود که روحانی در جمع هنرمندان و سینماگران  گفت: هنر ارزشی و غیر ارزشی نداریم(10)، این که معنای این جمله چیست را باید برعهده ی مخاطبین فرهیخته گذاشت و از اظهار نظر یکطرفه در این باب خودداری کرد. در هرحال آنچه در این دوره از جشنواره‌ی فیلم فجر نیز نمایان شد، این نکته بود که چیز جدیدی در مقایسه با دوره های قبل که قابل ارائه باشد و طرحی نو در سینمای کشور در اندازد وجود نداشت. این دور نیز با حاشیه هایی همراه بود، از تذکرات برخی از مراجع تقلید تا جوابیه های بلند و بالا، هم فیلم های فاخربه نمایش درآمد و هم فیلم هایی ضعیف، اما آنچه از دولت جدید به چشم می خورد اصل دخالت محدود در این عرصه ی تاثیر گذار و استراتژیک است.

دولت جدید با به کار بستن سیاست های نامنظم و قدیمی به امور سینما می پردازد که این موضوع، یعنی اصل کاهش تصدی گری دولتی(لیبرال مآبانه)، نوعی عقب نشینی از موضع فعالِ در عرصه ی سینما است. مدیریت واگذارکننده‌ی دولت یازدهم عرصه را برای هدایت گران بیرونی مهیا کرده و قدرت مانوردهی فرهنگی ایران را در منطقه کاهش می دهد. این در حالی است که کشورهای صاحب قدرت از جمله آمریکا، به طور روزافزونی با ابزارهای  سینمایی مثل هالیوود در پی افزایش قدرت سیاسی خویش اند، و به این وسیله تا کنون جنایت های بیشماری رامرتکب شده اند و توانسته اند افکار عمومی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهند.
 

6-بودجه رسانی به روزنامه‌های ‌زنجیره‌ای، تجدیدِ پروژه‌‌ی دشمن
در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، رسانه های فارسی زبان داخلی و خارجی توافق دراز مدتی با یکدیگر امضا کرده اند. این توافق از سال 76 و آغاز دوران موسوم به اصلاحات رنگ جدی و واقعیتی عینی یافت. پدیده نشریات زنجیره ای ثمره همان دوران و مصداقی از واقعیت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران است.

محمدقوچانی: سردبیر هفته نامه آسمان و بسیاری از روزنامه های زنجیره ای موثر در درحوادث تیر 78 . تصویر قوچانی  بعد از آزادی از زندان.

اگر چه قوه قضائیه برخی از حلقه های نشریات زنجیره ای را که نقشی عمده در بحرانهایی چون آشوبهای تیر 78 وفتنه‌ی 88 ایفا کردند، در محاق توقیف قرار داد و بسیاری از عمله‌ی آن مجبور به فرار از کشور شدند، اما بخشی از ظرفیت انسانی نشریات یاد شده همچنان در درون مرزها، فعال بوده و هستند. روزنامه‌ِهای‌شرق، قانون، بهار، هفته نامه‌ی آسمان و ... از این نشریات زنجیره ای هستندکه هر از چندگاهی به مقدسات مردم ایران توهین کرده‌اند روزنامه‌ی شرق در ششم مهر سال گذشته باچاپ کاریکاتوری توهین آمیز نسبت به رزمندگان دفاع مقدس، موجبات ناراحتی ملت ایثارگر را فراهم آورد. روزنامه‌ی قانون به تبعیت از بشرستیزان غربی به حکم اسلامی قصاص در برابر جرم قتل نفس عمد معترض می شود و آن را ازپیش خود ناعادلانه می خواند. روز چهارشنبه، اول آبان ماه 92 نیز، روزنامه «بهار» یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود. و موارد  متعددی که با اندکی جستجو در سایت ها و روزنامه های این جریان می‌توان یافت. پس از تمام این اتفاقات ناراحت کننده بسیار جای سوال است که چرا وزارت ارشاد اسلامی بودجه ی هنگفتی را برای تقویت این جریان ناسازگار فرهنگی در نظر گرفته است.(11)

دیدبان بعد از بازتاب این اخبار و اطلاعات، سعی دارد به زمینه های شکل گیری این نوع سیاست گذاری فرهنگی و نیز نظریات مختلف در این باره بپردازد.

وضعیت کنونی‌فرهنگ، اشتباه مردم در انتخابات ؛یا انتخاب های اشتباه روحانی

کارشناسان نسبت به عملکرد فرهنگی دولت و علل انتخاب کردن این نوع سیاست فرهنگی توسط دولت نظرات گوناگونی دارند. به طور کلی سه دسته وجود دارد.

1-دیدگاه اول،  دولت یازدهم؛ ادامه‌ی سیاست دولت های  توسعه گرا
این افراد با توجه به اظهار نظرهای برخی اعضای  دولت ازجمله وزیر ارشاد چنین  نتیجه میگیرند که دولت، طبق یک برنامه ی مشخص و لیبرال مآبانه قصد فضاسازی در عرصه ی فرهنگ را دارد. سیاست توسعه گرای دولت زمینه ی اصلی این نوع سیاستگذاری نزد این گروه است. از شواهد این گروه برای مدعایشان می توان به هویت سازی دولت اعتدال اشاره کرد که معمولا از شخص آقای هاشمی تا اعضای هیئت دولت وقتی می خواهند خود را تعریف کنند دولت اعتدال را ادامه ی شانزده سال دو دولت توسعه گرای کارگزاران واصلاحات می دانند(12). برای مثال وزیر ارشاد، در آیین افتتاح استودیوی موزه موسیقی ابراز امیدواری کرد: «بتوانیم راهی را که خاتمی آغاز کرد، ادامه دهیم»(13).این گروه همچنین استفاده ی هیئت دولت و اطرافیانش از شبکه های اجتماعی را در راستای قبح زدایی از استفاده ی از این شبکه ها می دانند و این کار را دادن پالس های مثبت به هم مسلکان غربی شان می دانند

. به طور کلی در سیاست لیبرالی تکیه ی اصلی بر این است که از کشور هایی که این نظریه را قبول دارند باید زیر پر و بالشان را گرفت و این همان سیاست است که به آن سیاست توسعه ی برون زا اطلاق می شود چیزی که مقام معظم رهبری در صحبتهایشان در ست نقطه ی عکس آن را فرموده اند ایشان در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در آبان ماه فرمودند: نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی راه حل واقعی مسائل و مشکلات موجود است، اگر ملتی به قدرت و توانایی های خود متکی بود از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمیشود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم. ایشان افزودند: همه حرف ما بامسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیت های متنوع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید.
 

2- دیدگاه دوم، مشاوران کراواتی، زاینده‌ی سیاستهای لیبرالی

 دولت با رویکرد مشاورانی مثل دکتر سریع القلم وآقای ترکان و بقیه ی تیم فرهنگی خود قصد کناره گیری از عرصه ی فرهنگی را دارد تا فرهنگ را به ساختاری صنفی تبدیل کند و با واگذاری قدرت فرهنگی به کارکنان فرهنگ و هنر و هنرمندان و نه مدیران، خود را از این مسئولیت خلاص کند. این گروه دوم با اشاره به مواضع چند ماه گذشته در بدنه ی وزارت ارشاد مبنی بر عدم ممیزی وخصوصی سازی فرهنگی(14) را هدفی دارای منافع دوطرفه می دانند که در صورت زیر بار نرفتن نمایندگان مجلس و قوه ی قضاییه با این رویه خود را از وعده های بلند پروازانه نجات می دهد و درجواب هوادارانش خواهد گفت این مانع را مجلس سبب شد.

با این کار دولت، هوادارانش را مقابل نمایندگان قرار می دهد. این موضوع در افراطی خواندن این نمایندگان نیز موثر و باعث سنگینی کفه ی ترازوی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس آینده می گردد و نیز در صورت تسلیم مجلس به خاطر ترس از فشار دولت و شکست در انتخابات آتی و دلایل دیگر الگوی مورد نظر دولت، و نه الگوی ایده آل برفرهنگ حاکم می شود،که دارای مبانی اسلامی محکمی هم نیست.


3- دیدگاه سوم، استراتژی فرهنگ دولت، بر مبنای تفکر پریزیدنت روحانی


نظرسوم، خود شخص رییس جمهور را علاوه بر تیم مشاورانش مسئول این اوضاع می داند این گروه با توجه به سخنان و برنامه های روحانی در مناظره ی فرهنگی(15) نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این سخنان را مبنای برنامه های دولت می دانند. روحانی در مناظره اش برسه نکته ی اساسی تاکید داشت. در محور اول ایشان به تمرکززدایی فرهنگی و ایجاد نظام صنفی فرهنگی دستور می دهد و این راهکار را از میان چندین راهکار مهمترین میشمارد روحانی اضافه می کند طلاق و دیگر مشکلات از این راه قابل حل است و تا زمانی‌که فرهنگ دولتی است،‌ مسائل ما حل نخواهد شد

. روحانی بر این باور است که، آن کارشناسی که در سازمان ممیزی در حال رصد بازار نشر است این حق را ندارد از فرهنگ این کشور صیانت کند زیرا این با آزادی مردم مغایر است و اساسا تصدی گری باید اصولا کاهش یابد. محور دوم  سخنان او در  باره ی آزادی است: روحانی با بیان اینکه باید به رسانه‌ها و مطبوعات آزادی بدهیم زیرا وقتی به آنها آزادی دادیم، باید جلوی فساد را گرفته و نباید به نهادهای رسمی اکتفا کنیم ودر نهایت: وی درباره ی زنان افزود: باید بیمه ویژه‌ای برای زنان آسیب دیده بوجود بیاوریم . علاوه بر این تشکیل وزارت امور بانوان را در دولت تدبیر و امید پیش‌بینی کردیم تا حقوق ضایع شده‌ی بانوان را به آنها برگردانیم.


جمع بندی
آینده ی سیاست‌های فرهنگی، در دولت یازدهم
در نگاه نهایی پیامدهای این نوع سیاست گذاری فرهنگی، باید مشخص شود. از نگاه تاریخ نگاران و جریان شناسان انقلاب اسلامی، دولت اصلاحات در جواب خفقان و جوِ سنگین دوره‌ی کارگزاران روی کار آمد، و جریان احمدی نژاد با تابلوی آبادگران، درجواب افراط در اصلاح طلبی_ البته نه به معنای حقیقی بلکه به معنای فاصله گرفتن از آرمان ها و شاخص بلند مرتبه ی  انقلاب اسلامی  یعنی امام خمینی (ره) و دعواهای همه روزه  وبی نتیجه برسر آزادی ای که کسی نفهمید آیا به معنای جشن دانس برلین است یا تظاهرات بر ضد خدا _ ، برکرسی نشست. اما به این دوره که می رسیم می خواهیم بگوییم که این دولت در جواب بی نظمی سالهای پایانی و سیاست های نادرست در عرصه ی داخلی و برخی انتصابات مشکل دار و خلاف مصلحت کشور، برکرسی پاستور تکیه زد. به نظر دیدبان در واقع مردم سعی کردند به کسی رای دهند که با مجلس وقوه ی قضاییه تنش زایی نکند و حرف‌هایی که بعد، از آن پشیمان شود نزند و بالاخره قطار کشور را روی ریل خود به حرکت در آورد. اما آیا امروزه مردم جواب دغدغه های خود را دریافت کرده اند؟آیا مشکل مردم این است که تمام کانال های تلویزیونی و ماهواره ای را با دقت بسیار خوب داشته باشند؟ امروزه چقدر رفتن به فیسبوک باعث حل مشکل فرهنگی می‌شود؟ باسیاست تمرکز زدایی از دولت و خصوصی سازی فرهنگی، آیا فرهنگ مردم در تصاحب خود مردم می ماند و فرهنگ غربی دست تطاول خود را برگردن کیان فرهنگ ایرانی اسلامی نمی فشارد ؟آیا باآزادی بی قید و بند در عرصه ی هنر، می‌توان مقابل هنر هدایت شده ای چون سینمای فاسد هالیوودبایستیم؟ نتیجه‌ی این پرسش ها و امثال آن می تواند به روشن شدن جریان فرهنگی دولت نزد افکار عمومی کمک شایانی کند.




دختران را به کلاس‌های مذهبی دعوت کرده تا پس از گذراندن دوره‌ای سه ماهه به سوریه اعزام کنند. س.م. پس از بازگشت از سوریه می‌گوید که به همراه ۹ دختر دیگر بعد از دریافت ۱۲۰۰ دلار و با وعده‌ی دریافت مبلغی ۵ برابر آن به سوریه اعزام شده است».
جنگ سوریه سبب شد تا برای اولین بار واژه ای به نام جهاد نکاح به ادبیات گروههای سلفی وارد شود؛ جهادی که صرفا مخصوص زنان است و درآن برای آسودگی خاطر سلفی ها، زنان خود را در اختیار آنها می گذارند. اولین بار هم یک روحانی وهابی سعودی این حکم را داد و بعدها منکرش شد. 

به گزارش دویچه وله، اوج این ماجرا زمانی بود که بیستم سپتامبر سال گذشته موضوع از سطح گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای خارج شده و یک مسوول دولتی در این زمینه اظهار نظر کرد. لطفی بن جدو وزیر کشور تونس در برابر اعضای پارلمان این کشور خبر داد که بسیاری از زنان تونسی که برای جهاد نکاح به سوریه رفته بودند، حامله از این کشور بازگشته‌اند.

روزنامه تونسی الشروق روز ۲۲ سپتامبر گزارشی را از جهاد نکاح منتشر کرد که در آن با برخی از دختران بازگشته از سوریه مصاحبه شده بود. این روزنامه به روایت داستان یکی از دخترانی پرداخته که به تازگی از سوریه بازگشته است. الشروق به نقل از یک منبع امنیتی تونسی نوشت: «زنانی بین ۳۰ تا ۵۰ ساله با روبنده در مساجد، فروشگاه‌های لباس مذهبی، دانشگاه‌ها و دستشویی‌های حاشیه‌ی شهرها، دختران را به کلاس‌های مذهبی دعوت کرده تا پس از گذراندن دوره‌ای سه ماهه به سوریه اعزام کنند. س.م. پس از بازگشت از سوریه می‌گوید که به همراه ۹ دختر دیگر بعد از دریافت ۱۲۰۰ دلار و با وعده‌ی دریافت مبلغی ۵ برابر آن به سوریه اعزام شده است».

طبق این گزارش، دختران از مرز تونس به لیبی رفته و از آنجا با گذرنامه‌های جعلی عازم ترکیه و سپس به سوریه منتقل شده و به عقد مردان مبارز درآمدند. س.م. به الشروق می‌گوید: «شرکت در جهاد نکاح را پذیرفتم تا با پولی که به دست می‌آورم برای برادر بی‌کارم، کاری فراهم کنم».

به گفته‌ی س.م.: «برخلاف شایعات موجود، هر دختری با دو یا حداکثر سه نفر در ارتباط است و من پس از بازگشت از سوریه متوجه شدم که برادرم سر کار رفته و مشکلات مالی خانواده‌ام نیز تا حدودی از بین رفته اما آنها دیگر پذیرای من نیستند».

این روزنامه تونسی در بخش دیگری از گزارش خود می‌نویسد: «پدر یکی از دختران که به ایدز مبتلا شده می‌گوید که دخترم حامله بازگشت. او به ایدز مبتلا شده و ما کاری نمی‌توانیم انجام دهیم مگر این‌که منتظر مرگ او باشیم.

 
رد پای یک فتوا


عمده رسانه‌ها، شروع ماجرای "جهاد النکاح" را فتوای منسوب به شیخ محمد عریفی مبلغ مذهبی اهل عربستان معرفی کرده‌اند. گفته می‌شد که شیخ عریفی در توییتر خود فتوا داده که زنان و دختران به "جهاد نکاح" بپیوندند.

شیخ عریفی اما صدور این فتوا را تکذیب و اعلام کرد که حساب کاربری توییتر او هک شده و هکرها به نقل از او چنین فتوایی را صادر کرده بودند. عریفی برای اثبات مدعای خود گفت که اگر تعداد حروف این توییت شمرده شود مشخص می‌شود که دروغین است چرا که به جای ۱۴۰ حرف مجاز در توییتر، این فتوا بیش از ۱۷۰ حرف را در بر گرفته است.

از سوی دیگر انور مالک روزنامه‌نگار الجزایری در مطلبی که در وبسایت شبکه فرانس۲۴ به زبان عربی منتشر شد، می‌گوید که اظهارنظر وزیر کشور تونس در مورد دختران بازگشته از سوریه مشکوک است، زیرا از یک سو وزیر تونسی هیچ مستندی برای اثبات مدعای خود ارایه نمی‌کند و از سوی دیگر وزیر کشور با حزب "النهضة" به عنوان حزب حاکم تونس اختلاف داشته و دور از انتظار نیست که برای اعمال فشار بر دولت چنین ادعایی کرده باشد.

 

دولت سوریه و "جهاد نکاح"

با بالا گرفتن موضوع "جهاد نکاح"، روزنامه فرانسوی لوموند گزارشی را در این زمینه منتشر کرد که در آن جهاد نکاح را به کل موضوعی دروغین و آن را ساخته و پرداخته دولت سوریه معرفی می‌کند.


لوموند نوشت: «موضوع جهاد نکاح نخستین بار در شبکه تلویزیون الجدیده سوریه مطرح شد که از شبکه‌های حامی دولت سوریه محسوب می‌شود. پس از آن دختری شانزده ساله بر صفحه تلویزیون الاخباریه سوریه ظاهر شد و اعتراف کرد که به اجبار پدرش در جهاد نکاح شرکت کرده و با ده‌ها مرد ارتباط داشته است».


لوموند به نقل از شاهدان عینی می‌نویسد: «نکته عجیب در مصاحبه دختر شانزده ساله با شبکه الاخباریه این بود که او در تابستان و دمای ۳۰ درجه سوریه، لباسی زمستانی بر تن کرده بود. اهالی روستای نوی در درعا گفتند که او دختر یکی از افسران ارتش سوریه بوده که به ارتش آزاد پیوسته و دخترش ماه‌ها قبل در راه مدرسه ربوده شده بود».

عبدالرحمن الراشد، سردبیر نشریه «شرق الاوسط» گفته است: « وهابیون با شست‌وشوی مغزی دختران و وعده‌های بهشت و حوریان بهشتی آنان را به عنوان برده‌ی جنسی به سوریه می‌فرستند تا در خدمت سربازان باشند اما این اقدام پیش از این در دو دهه آشفتگی الجزایر نیز وجود داشت؛ همان‌طور که القاعده نیز چنین باوری را ترویج می‌کرد و از تمام امکانات خود از جمله سکس برای عضوگیری جوانان استفاده می‌کرد. همین تندروها امروز وارد بحران و هرج و مرج سوریه شده و زنان و مردان را اغفال می‌کنند».

قاچاق زنان از افغانستان و فروش آنان در چند دهه جنگ و بحران باعث شده تا جامعه‌شناسان از این مساله به عنوان یک "پدیده" نام ببرند. در هفته‌های اخیر گزارشی در رسانه‌های افغانستان منتشر شد که طبق آن زنان شوهردار در این کشور با مبلغی بین ۳۳۰ تا ۵۳۰ دلار به فروش می‌رسند. چندی پیش در پاکستان که آن‌جا هم زنان داد و ستد می‌شوند، یک مرجع دینی به دلیل ماه رمضان اعلام کرد که خرید و فروش دختران و زنان در این ماه از سال حرام است.

الراشد در بخش دیگری از مقاله خود می‌نویسد: «در ماجرایی مشابه و در زمان حمله‌ی آمریکا به عراق، زنی سعودی به همراه فرزندش ناپدید شد و پس از گذشت مدتی مشخص شد که به عقد ایمن الزرقاوی و پس از او چندین مرد دیگر درآمده و روند ازدواج‌ها تا کشته شدن زن ادامه داشت».

در جنگ جهانی دوم نیز زنان کره‌ای و چینی تحت عنوان "مایه تسلی" برای سربازان ژاپنی به بردگی جنسی گرفته می‌شدند و در مواردی نیز پس از همخوابگی به قتل می‌رسیدند. لی‌اک سون ۸۶ ساله یک شاهد زنده از این ماجراست که می‌گوید: «ما ۱۱ تا ۱۴ ساله بودیم و تصور نمی‌کردیم که روزی از آن شکنجه‌ها جان سالم به در می‌بریم. خیلی از دخترها سعی کردند که خودکشی کنند؛ خودشان را دار زدند یا بدون این‌که شنا بلد باشند، به دریا رفته و غرق شدند».

اما این پدیده در انحصار شرق و خاورمیانه نیست؛ بلکه پس از فروپاشی روسیه، زنان و کودکان بسیاری به علل مختلف خصوصا مشکلات اقتصادی پیش‌آمده، قاچاقی به کشورهای اروپای غربی رفته و اکثر آنان به عنوان کارگران جنسی در کلوپ‌های سکس مشغول به کار شدند.

اگرچه جهادی به نام "جهاد نکاح" از نظر شرعی و به عنوان فتوا وجود ندارد، اما به نظر می‌رسد آن‌چه در سوریه اتفاق می‌افتد به نوعی در راستای قاچاق زنان که سابقه‌ی جهانی دارد، تعریف می‌شود.

 

شاید این بخش از گزارش روزنامه فرانسوی لوموند بتواند چشم‌اندازی روشن‌تر از آن‌چه در مورد "جهاد نکاح" گفته می‌شود، ارایه کند: «رسانه‌های عربی کماکان به این موضوع پرداخته و جنجال زیادی درست کرده‌اند، با این حال دیگر به فتوای شیخ محمد عریفی استناد نمی‌کنند؛ بلکه از فتوایی مجهول سخن می‌گویند. این رسانه‌ها قبول نمی‌کنند که چنین چیزی وجود خارجی ندارد، چرا که با استفاده از این موضوع می‌توانند فروش بیشتری داشته باشند».

هشت صبح



دیدار تروریست های الاحوازی با معارضین سوری در حاشیه مراسم سالگرد رفیق حریری+عکس

مراسم سالگرد ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان طی روزهای گذشته در حالی برگزار شد که دعوت شدگانی از برخی کشورها در این برنامه حضور داشتند که وجه تشابه اکثر آن ها سوابق تروریستی در دوره فعالیتشان می باشد.

به گزارش رهیاب نیوز، مراسم سالگرد ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان طی روزهای گذشته در حالی برگزار شد که دعوت شدگانی از برخی کشورها در این برنامه حضور داشتند که وجه تشابه اکثر آن ها سوابق تروریستی در دوره فعالیتشان می باشد.

یکی از گروهک های تروریستی حاضر در این برنامه جبهه دموکراتیک الاحواز بود که به نمایندگی از جریان تجزیه طلب خوزستان به لبنان سفر کرده بود.


 


در مراسم برگزار شده به این مناسبت تروریست های الاحوازی همبستگی خود را با جریان المستقبل لبنان اعلام کرده و بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مطالبی را اظهار کردند.

همچنین در این برنامه هیات معارضین دولت سوریه به دیدار با تروریست های احوازی پرداخت و از تلاش های آن ها برای مقابله با ایران تشکر و قدردانی کرد هم چنین نمایندگان گروهک های خلق عرب با تروریست های سوری اعلام همبستگی کرده و خواستار تعامل بیشتر با این گروه ها شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد