تقابل حزبالله و افسران روسی در سوریه تکذیب شد
منابع روسی و حزبالله لبنان ادعاهای معارضان سوری مبنی بر ممانعت نیروهای حزبالله از ورود افسران روسی به شهرک «وادی بردی» در ریف دمشق را به شدت تکذیب کردند.

به گزارش مشرق، منابع نظامی روسی و یک منبع میدانی حزبالله در شهرک «الزبدانی» به فضاسازی برخی رسانههای وابسته به معارضان سوری از جمله شبکه تلویزیونی «الجزیره» قطر مبنی بر ممانعت حزبالله از ورود افسران روسی به شهرک وادی بردی در ریف دمشق، واکنش نشان دادند.
در همین راستا، یک منبع نظامی روسی در گفتوگو خبرگزاری «اسپوتنیک»، اعلام کرد، اخبار مطرح شده درباره ممانعت نیروهای حزبالله از ورود افسران روسی به شهرک وادی بردی، کاملا بیاساس و عاری از صحت است.
همچنین یک منبع میدانی حزبالله در الزبدانی در گفتوگو با همان خبرگزاری روسیه، این ادعا را قویا رد و تأکید کرد «حزبالله هیچ نیرویی در وادی بردی ندارد و نیروهای مستقر در این شهر، وابسته به ارتش سوریه هستند.»
پیش از این منابعی در میان معارضان سوری در گفتوگو با تلویزیون الجزیره ادعا کرده بودند، حزبالله لبنان در منطقه وادی بردی آتشبس را نقض کرده و به همین دلیل اجازه حضور نیروهای روسی به عنوان ضامن توافق آتشبس را به آنها ندادهاند.
منبع: تسنیم
اسرائیل در تیررس موشکهای کوتاهبرد ایرانی قرار گرفت/ سیاست غلط آمریکایی دست برتر را به ایران و روسیه داد
بیتوجهی نسبت به حوادث سوریه و ناتوانی در پیروزی بر داعش باعث ایجاد خلأ منطقهای شده که روسیه و ایران آن را پر کرده اند. این روند باعث ایجاد بحران بیاعتمادی بین دولت آمریکا و متحدانش در منطقه شده است.
سرویس جهان مشرق - آزادسازی حلب از دست تروریستها مرحله جدیدی را در معادلات درگیریها در سوریه و حتی منطقه ایجاد کرد. مبالغه نیست اگر بگوییم که اعلام آتش بس در تمامی اراضی سوریه که ساعاتی قبل از آغاز سال جدید میلادی به وقوع پیوست ، نشانه ای از حل و فصل درگیریهایی بود که پیامدهای بلندمدت آن یک واقعیت به شمار میرود.
مرحله جدید درگیریها در سوریه دارای برخی ابعاد و واقعیتهای استراتژیک است که به 10 مورد از آنها اشاره می کنیم.
اول: اعلام آتش بس شامل تفاهمی در سطح توافق استراتژیک بین روسیه و ایران و ترکیه برای مدیریت امور منطقه غرب آسیا از جنوب سواحل دریای خزر گرفته تا شرق سواحل دریای مدیترانه به شمار میرود.
این روند در آینده در ترسیم نقشههای سیاسی سرنوشت کشورها و منافع آنها در رقابت با آمریکا نقش خواهد داشت و به سطح جنگ سرد با این کشور خواهد رسید.
دوم: توافق سهجانبه به صورت ضمنی شریک چهارمی نیز دارد که همان سوریه است. ایران بهعنوان نماینده سوریه در نشست سه جانبه شرکت میکند و روسیه نیز به عنوان پشتیبان و حامی آن مطرح است.

سوم: بشار اسد رئیسجمهور سوریه خیلی زود تعهد خود به آتشبس را اعلام و آن را روندی برای اصلاح سیاسی و قانونی و تشکیل دولت جدید برشمرد. ازسوی دیگر آزادسازی حلب موازنه های قدرت جدیدی را به دست دولت سوریه ایجاد کرد و باعث شد دولت موقعیت خود را تقویت بخشد و شرایط خود را در مذاکرات آینده با طرف های معارض در آستانه قزاقستان یا ژنو در اولویت قرار دهد. این آزادسازی حلب صورت نمی گرفت، دولت سوریه این اقدام را انجام نمیداد.
چهارم: رجب طیب اردوغان ضمن توافق با روسیه و ایران چرخش آشکاری را به دور از آمریکا آغاز کرد که در نزد آنکارا به عنوان تأمینکننده مالی و تسلیحاتی رقبایش در میان گروههای کرد سوریه به شمار می رفت. از دیدگاه آنکارا، واشنگتن به همراه کردهای سوریه به دنبال ایجاد پروژهای جهت تأسیس رژیم سیاسی کردها بین سوریه، عراق و ترکیه است.

پنجم: عربستان سعودی شکست خود در جنگ براندازی دولت در دمشق و عراق را به علت سهلانگاری و سستی آمریکا در جنگ بر ضد دشمنان این کشور احساس کرد، به همین علت سیاستی را در پیش گرفته است تا بتواند شکستهای دو عرصه عراق و سوریه را کاهش دهد، لذا سعی دارد جبههای خلیجی و عربی بر ضد ایران به راه بیندازد و آمریکا را به ضرورت احیای مجدد حمایت از خود و متحدانش در مقابله با تهران قانع کند.
ششم: آمریکا خطرات ناشی از توافق سهجانبه و پیامدهای منفی آن بر نفوذ و منافع خود در غرب آسیا و امنیت رژیم اسرائیل را می داند، لذا وانمود میکند که آتش بس در سوریه را تأیید میکند، اما در عین حال مجموعه ای از تحریمهای سخت را بر ضد روسیه آغاز کرده که از جمله آنها اخراج 35 دیپلمات روس و مسدود کردن دو مجتمع روسی در ایالتهای نیویورک و مریلند است. آمریکا این اقدامات را به بهانه فعالیتهای اطلاعاتی طرف های مربوطه و ارتباط آنها با حملات الکترونیکی بر ضد ستادهای تبلیغاتی حزب دمکرات آمریکا در جریان انتخابات ریاست جمهوری این کشور انجام داده است. این اقدام می تواند تلاش ترامپ برای مبارزه با تروریسم را با رویکردهای ولادیمیر پوتین مطابقت دهد و خاستگاهی مشترک برای همکاریهای فیمابین در سطح منطقه ای ایجاد کند.
هفتم: نگرانیهای اسرائیل بعد از توافق سهجانبه افزایش پیدا کرده است. این نگرانیها بدان علت است که تلآویو احساس میکند به ویژه بعد از موافقت ضمنی آمریکا با قطعنامه شورای امنیت در رابطه با محکومیت شهرک سازی و لزوم توقف اقدامات انجام شده در این زمینه ، بنا به اظهار نظر عاموس یادلین مدیر سابق سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، آمریکا ارثیهای مشکل دار از مجموعه ای از شکستها را در خاورمیانه به جای گذاشته است.
بیتوجهی نسبت به حوادث سوریه و ناتوانی در پیروزی بر داعش باعث ایجاد خلأ منطقهای شده که روسیه و ایران آن را پر کرده اند. این روند باعث ایجاد بحران بیاعتمادی بین دولت آمریکا و متحدانش در منطقه شده است. مؤسسات حاکم بر رژیم صهیونیستی توافق سهجانبه را در راستای تقویت نفوذ نظامی ایران در سوریه بعلاوه حضور نظامی روسیه در این کشور می دانند. تمامی این تحولات باعث افزایش تکیه رژیم صهیونیستی به آمریکا به عنوان تنها متحد این کشور شده و از سوی دیگر مأموریتهای ترامپ برای حمایت از رژیم تلآویو و پایان دادن به درگیریهای فلسطینی و اسرائیلی به نفع صهیونیستها را پیچیدهتر خواهد کرد.
هشتم: قطعنامه شورای امنیت در محکوم کردن شهرک سازی صهیونیستی و لزوم توقف شهرک سازیها در واقع یک روند سیاسی و گزینه ای برای مذاکرات بین اسرائیل و فلسطینیها به شمار میرود. به این ترتیب فلسطینیها نمیتوانند بعد از این اتفاق به میز مذاکرات بازگردند، چرا که این گونه نتیجهگیری میکنند که کشمکش در رابطه با مطالبات آنها از طریق سازمان ملل متحد مفید تر خواهد بود تا مذاکره با اسرائیل. به این ترتیب ایران نیز از فرصت استفاده خواهد کرد تا حمایت خود از گروههای مقاومت فلسطین را افزایش دهد، چرا که رویکردهای این گروه ها انسجام بیشتری با قطعنامههای شورای امنیت و مشروعیت بینالمللی دارد.

نهم: ایران که از نفوذ گستردهای در عراق و سوریه به ویژه بعد از اعلام آتشبس در این کشور برخوردار است، جبهه نیروهای مخالف داعش و النصرة و متحدانش را تقویت خواهد کرد و احتمال نابودی آنها وجود دارد. این رویکرد یک ویژگی استراتژیک دیگر برای تهران به شمار میرود، چرا که آن را از طریق مسیر زمینی عراق و سوریه به سواحل شرقی دریای مدیترانه می رساند.
این اتفاق مهم نه تنها عامل بازدارنده در برابر رژیم اسرائیل خواهد بود، بلکه میتواند در صورتی که اسرائیل به دنبال حمله به این کشور باشد، تهدیدی موجودیتی برای تل آویو به شمار رود. به این ترتیب اسرائیل هدف آسانی برای موشکهای دوربرد و حتی کوتاه برد ایران خواهد بود. چرا که سطح جغرافیایی ایران از سواحل دریای خزر در شرق به سواحل دریای مدیترانه در غرب متصل میشود.
دهم: پیروزی محور مقاومت ضمن همکاری با روسیه و ترکیه در عقب راندن داعش و جبهه النصره از مناطق تحت سلطه آنها در عراق و سوریه به پدیده تروریسم پایان نخواهد داد، چرا که گروههای تروریستی به روش قدیمی گذشته مبتنی بر ایجاد گروهکهای خفته بین ساکنان و غیرنظامیان ادامه خواهند داد و عناصر تروریست را در بین اهالی شهرها و روستاها مستقر خواهند کرد تا در شرایط، زمان ها مکان های مختلف از آنها برای حمله به مردم استفاده کنند.
از این واقعیت میتوان نتیجه گرفت که ریشهکن کردن تروریسم یک روند است و یک تصمیم صرف نیست. از بین بردن رویکردهای تروریستی نیازمند استراتژی کامل در تمامی ابعاد و با حضور تمامی طرفها و عرصه های مختلف است و تلاش اصلی در این روند باید متمرکز بر از بین بردن عوامل و ریشههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این رویکرد باشد، بنابراین، این مبارزه زمان زیادی به طول خواهد انجامید.
این ها 10 مورد از واقعیت ها و چالش هایی بود که مبارزه سخت و طولانی را می طلبد که ممکن است دهها سال ادامه داشته باشد.
راهکار داعش برای مقابله با شکستهای متعدد در عراق و سوریه چیست؟
شکستهای سنگین گروه تکفیری صهیونیستی داعش در سوریه و عراق و لیبی از علل تشدید حملات این گروه در کشورهای مختلف است. افزایش حملات انتحاری شبکه داعش در کشورهای متعدد نشانگر حجم فشارهای نظامی به این شبکه در عراق و سوریه و لیبی است.

به گزارش مشرق، شکستهای سنگین گروه تکفیری صهیونیستی داعش در سوریه و عراق و لیبی از علل تشدید حملات این گروه در کشورهای مختلف است. افزایش حملات انتحاری شبکه داعش در کشورهای متعدد نشانگر حجم فشارهای نظامی به این شبکه در عراق و سوریه و لیبی است.
افزایش حملات وحشیانه داعش و شدیدتر شدن این حملات به تحقق دو عامل بستگی دارد، نخست این که با افزایش فشارهای نظامی در جبهههای سوریه و عراق برضد داعش این گروه سعی در استفاده از عملیات وحشیانهتری میکند، تا از این طریق به زعم خود موازنه قدرت را به نفع خود نشان دهد و دوم این که از طریق نمایش تصاویر حاکی از عملیات تروریستی وحشیانهتر میکوشد تا تصویر نیرومندی از خود در میدان نبرد باقی بگذارد، اگر چه در واقعیت دستآوردهای چندانی هم ندارد.
گروه تروریستی داعش هر زمان که حلقه فشارها و محاصره نظامی برضد جنگجویانش را در سوریه و عراق محکمتر میبیند، دست به اقدامات وحشیانهتری میزند و حتی برای دامن زدن به این اقدامات وحشیانه از طریق دستگاههای رسانهای خود این قبیل اقدامات را تبلیغ میکند و از این طریق میکوشد تا این جنایات جدید وحشیانهتر از طریق روزنامهها و نشریات جهانی منعکس و گسترش یابند.
از زمان اعلام خلافت خود خوانده داعش در مناطق تحت تصرف خود در عراق و سوریه در اواسط سال 2014، چهره پلید این سازمان تروریستی به دلیل مجازات سنگینی که برای مخالفان خود در نظر میگرفت، بر همگان معلوم شد، این مجازات سنگین را داعش بر ضد مخالفان خود یا کسانی که در برابر تصمیمهای این دولت خودخوانده میایستادند یا شک و تردید به دل راه میدادند، اعمال میشد.
داعش به هر جایی که هستههایش میتوانند بمبگذاری کنند یا عملیات انتحاری انجام دهند حمله میکند و در حملات بین هیچ کشور و گروهی فرق نمیگذارد. در اروپا و ترکیه حملات انفجاری انجام میدهد و بازارها را در عراق و سوریه منفجر میکند و افراد انتحاری به مساجد در کویت میفرستد و عملیات متعدد در عربستان انجام میدهد و در این مدت اخیر نیز کوشیده است فعالیت خود را به ایران بکشاند.
نمیتوان حملاتی را که داعش انجام میدهد از یکدیگر جدا کرد. پس از شکستهای داعش در شهر فلوجه عراق و شهر سرت لیبی بر شدت این حملات افزوده شده و عرصه بر داعش در سوریه نیز در حال تنگ شدن است. شکستهای سنگین داعش برای این شبکه پیامهای روشنی دارد مبنی بر اینکه داعش تا مدتی دیگر کنترل خود را بر پایگاههای اساسیاش و مشخصاً در موصل و الرقه از دست خواهد رفت.
داعش با این حملات میخواهد پیام بدهد که با وجود همه ضربات وارد شده به آن همچنان قادر است عملیات انجام دهد. عملیات نیز به افزایش روحیه هوادارانش و جذب عناصر بیشتر منجر میشود و در عین حال کشورهای هدف را تحت فشار قرار میدهد تا به خودشان سرگرم شوند و نتوانند به کشورهایی که با داعش میجنگند کمک کنند.
گروه تروریستی داعش رای بسط و گسترش تصاویر و فیلمهای مستند مربوط به عملیات خود که شامل اعدامهای جمعی و سربریدنها میشد، از طریق شبکههای اجتماعی به صورت گستردهای استفاده میکرد. این اقدامات در واقع براساس دستهبندی اعمال شده از سوی سازمان ملل جنایت برضد بشریت قلمداد میشوند، از این رو با این اقدامات این گروه تروریستی موفق شد، به سرعت توجه جهانیان را به خود و رفتارش جلب نماید، داعش به منظور تاثیرگذارتر کردن این تصاویر و فیلمها، این مستندها را به زبان انگلیسی هم منتشر میکرد، و برای جلب نگاه و توجه غربیها به خود دست به اعدام شماری از گروگانهای غربی به شیوههای جدید وحشیانه کرد.
داعش به منظور جلب توجه بیشتر رسانههای جهانی در استفاده از شیوههای قتل و اعدام هر روز نوآوری از خود به خرج میدهد و از این طریق شیوههای بیسابقهتری از اعدام را رواج می دهد.
از نظر بسیاری از ناظران و تحلیلگران؛ اقدامات داعش در حملات مرگبار تروریستی به لبنان، عراق، پاریس، بروکسل، ترکیه و مدینه نوعی خودزنی محسوب شده است؛ اما به نظر میرسد اقدامات داعش در گسترش حملات تروریستی دو هدف و نیت عمده داشته باشد:
نخست آنکه داعش با انجام حملات تروریستی به کشورهای همسایه تلاش دارد شکافهای قومی و مذهبی جوامع آنها را تحریک کرده و با ایجاد جنگ قومی و فرقهای در این کشورها برای خود فرصت استراتژیکی برای نفوذ خلق کند.
دلیل دوم هم پوشاندن ضعفهای این گروه از شکستها و ضربههایی است که در ماههای گذشته از ناحیه تشدید حملات به این گروه وارد آمده است.
داعش با انجام این حملات تروریستی میتواند دستاورد دیگری نیز داشته باشد: تحریک اقلیتهای مسلمان در کشورهای اروپایی و جذب عناصر افراطی آنها به درون شبکه خود برای انجام حملات دیگر تروریستی. داعش به خوبی از شکاف موجود درون کشورهای اروپایی آگاه است و میداند نسل دوم و سوم مهاجران مسلمان در بسیاری از کشورهای اروپایی به پدیدهای به نام تبعیض و برخوردهای نژادی اقشار و گروههایی از جوامع اروپایی مواجهاند و از این مساله رنج میبرند.
منبع: باشگاه خبرنگاران
چیستی، چرایی و پیامهای حمله به کلوب شبانه استانبول ترکیه

ضروری است به چیستی، چرایی و پیامهایی که حمله به استانبول در شب سال نو میلادی داشته است، توجه شود. در پرتو هریک از این سه موضوع است که آیندهی تحولات در ترکیه ممکن است دستهبندی شود.
1. شب سال نو میلادی، ترکیه داغدار شد، استانبول شب خونینی را پشت سر گذاشتو همه از این موضوع هراسان شدند. گزارشهای اولیه حاکی از مجروح شدن چندین نفر بود. مهاجمان دو فرد مسلح بودند که وارد باشگاه «رینا» شدند و بهصورت تصادفی(رندمی) شروع به تیراندازی کردند.براساس این گزارش، مهاجمان لباس بابانوئل به تن داشتند و گفته میشود که یکی از آنها داخل ساختمان مخفی شده است و پلیس تلاش میکند با طراحی عملیاتی وارد باشگاه شود. دقت در این واژگان مهم است. «کسانی با لباس بابانوئل به کلوب شبانهای حمله کردند و بهصورت تصادفی 35 جوان را کشتند» و چندین تن را نیز زخمی کردند و از پای درآوردند.
2. کسانی با لباس بابانوئل وارد کلوب شدهاند و به عملیات تروریستی دست زدهاند. این بدین معنی است که در آینده باید شاهد تغییر فرمت و شکل تروریستها، از تروریستهایی با خصوصیات خاص و نشانههایی شبیه داشتن جلیقهی انفجاری به تروریستهایی با نمادهای غربی باشیم. اتفاقی که نقطهی عطف آن کشتار فرانسه با کامیون و زیر گرفتن یکصد و چند نفر و متعاقباً اینبار در استانبول خودنمایی کرده است. این موضوع یعنی تروریستها هر لحظه در حال تغییر چهرهی خود هستند. اینگونه نیست که همیشه قربانیان خود را داخل استخر آب خفه کنند یا با آتش و بنزین آنها را بسوزانند. نمادهای آنها و نحوهی نمایش دادنشان با آنچه پیشتر وجود داشته، متفاوت است.
3. چرا کلوب شبانه؟ این اتفاق میتوانست در جای دیگری بیفتد، اما چرا تروریستها این مکان را انتخاب کردهاند؟ این موضوع دلایل متعددی دارد، اما شاید یکی از مهمترین دلایل آن به پتانسیل سروصدای این محافل برگردد. یکی دیگر از دلایل این موضوع نیز به حساسیت و آسیبپذیری جامعه نسبتبه این محافل برمیگردد.
گفته شده در کلوب شبانه استانبول که مشهور به «رینا» است، نزدیک به ششصد نفر حضور داشتهاند و در حال جشن و شادی شب سال نو بودهاند. جوانانی که در این محافل بودهاند، اکثراً پیرو فرهنگ غربی هستند. بنابراین در رسانههای غربی نیز سروصدای زیادی به پا خواهد کرد.
لذا تروریستها با انتخاب دقیق جامعهی هدف خود تلاش کردند تا بیشترین میزان پروپاگاندا را برای خود بههمراه داشته باشند. موضوعی که در ظهور نسل جدید تروریستهای بینالمللی و سازمانیافته بهوضوح قابل رؤیت است؛ یعنی موضوع رسانهای شدن اقدامات تروریستی و برقراری ارتباط تنگاتنگ با رسانهها که مبدع آن نیز گروه تروریستی داعش بوده است. این گروه بیشترین تلاشش این بوده است که بیش و پیش از هر چیز اعمال خود را ماهیتی رسانهای بخشد تا بدینترتیب هم وحشت عمومی ایجاد کرده و پیشاپیش مردم را از حضور احتمالیاش بترساند و هم بازنمایی از قدرت خود ارائه دهد که معمولاً وجود ندارد یا کمتر از آن میزانی است که بازنمایی میشود.
مسئلهی بازنمایی رسانهای اقدامات تروریستی اخیراً توسط تحلیلگران امور اجتماعی و رسانهای مورد بررسی قرار گرفته است. محور اساسی این تز نیز این است که رسانه مهمترین ابزار برای بسیج افراد و ایجاد تأثیر در ابعاد اجتماعی است. بهطور خاص وقتی در رسانههای غربی کشته شدن جوانان حاضر در کلوب شبانه در شب سال نو میلادی بازنمایی میشود، بدین معنی است که همهی جوانان جامعهی غربی از این موضوع مطلع میشوند، این هم سبب فرستادن پیام برای آنهایی است که مخالف این اقدامات هستند و هم آنهایی که مخالف برگزاری کلوبهای شبانه و ترویج فرهنگ غربی هستند. دستهی اول را با وحشت و ترس مواجه میکند و برای دسته دوم راهنمای عمل تروریستی میفرستد.
چرایی حمله به ترکیه؟
سؤالی که در این بین ممکن است به وجود آید، این است که چرا ترکیه اسیر این موضوع شده است؟ برای یافتن پاسخ، بایستی به اتفاقاتی که در چند هفتهی اخیر افتاده است، نگریست.
1. ترکیه طی روزها و هفتههای گذشته برای آتشبس در سوریه، در کنار روسها در حال رایزنی بوده است؛ آتشبسی که همهی گروههای سیاسی بهجز نصرهی سابق و داعش را دربرمیگیرد. برای سوریه که نیمدهه است اسیر نزاعهای خونین و خیابانی بوده است، اینیک امتیاز است که یکی از بزرگترین حامیان تروریستها گروههای معارض را تشویق به آتشبس میکند.
چرا گرایش ترکیه بهسمت آتشبس اهمیت دارد؟
الف)ترکیه از داعش نفت میخرید و طبق گفتهی رسانهها و مقامات روس، این کشور کانتینرهای نفت را که در صفهای بسیار طولانی راهی ترکیه شدهاند را خریداری کرده و بدینصورت از تروریستها حمایت کرده است.
برای مثال، در دورهای که ترکها و روسها بر سر سرنگونی جت روسی باهم اختلاف داشتند، روسها بارها از این موضوع پرده برداشتند. ولادیمیر ایسایف، کارشناس انستیتو کشورهای آسیا و آفریقای دانشگاه دولتی مسکو، اعلام کرده بود:«آمریکا و غرب در مورد فروش نفت بهوسیلهی تروریستهای داعش به ترکیه چشمپوشی میکند. ترکیه که کشور عضو ناتو است، در سه سال اخیر بهطور منظم از گروه تروریستی داعش نفت خریداری کرده و نفت خام با تانکرهای نفتکش به این کشور حمل میشود.آمریکا و غرب از این تجارت غیرقانونی اطلاع دارند، اما هواپیماهای آمریکایی به کاروانهای کامیونهای نفتکش حامل نفت داعش به ترکیه حمله نمیکنند.» کارشناس روس گفته بود:«این واقعیت نشان میدهد که آمریکا خواهان نابودی داعش نیست و میخواهد این گروه تروریستی منابع مالی برای تأمین فعالیتهای خود به دست آورد.»
موضوعی که کاخ سفید در اظهاراتی مضحک با رد آن، بیان داشته بود که بزرگترین مصرفکنندهی نفت داعش دولت سوریه است. آمریکاییها با مخالفت با این موضوع، دائم بیان میکردند که «بزرگترین مصرفکنندهی نفتی که داعش اقدام به فروش آن میکند، دولت سوریه است.» اما برای همه مشخص بود که ترکیه خریدار اصلی نفت داعش است.
از دیگر سو، آنها با قاچاق انسان و اعضای بدن انسان کسب درآمد میکنند. برکات قارس، کارشناس ترکیهای، در اینباره گفته که فعالیت باندهای قاچاق بدن انسان چیز جدیدی در ترکیه نیست و سالهاست که باندهای صهیونیستی درحال تجارت کلیه و کبد هستند، ولی پس از تحولات سوریه این فعالیت تشدید شده است.بنابراین گزارش، برخی از پزشکان با تابعیتهای مختلف در درمانگاههایی که توسط باندها قاچاق اعضای بدن در مناطق مرزی سوریه با ترکیه ایجاد شدهاند، فعالیت میکنند.
برکات قارس تأکید کرد که خودش سه سوری را که برای درمان از جسر الشغور به ترکیه آمده بودند، در بیمارستانی دیده که بدون کلیه هستند و بدنشان بهشدت عفونت کرده است.یک زن سوری در حلب در اینباره گفته است که یکی از نزدیکانشان که تحت فشار وادار به جدا شدن از ارتش سوریه و پیوستن به نیروهای ارتش آزاد شد،پس از زخمی شدن در یکی از درگیریها در منطقهی «الهلک» با آمبولانس برای درمان به ترکیه رفت و پس از چند روز کشته شد. زمانی که جسد وی را تحویل گرفتیم، پی بردیم که او کلیه ندارد.[1]
ب) از سوی دیگر، با قاچاق میراث فرهنگی سوریه درآمد چشمگیری را به جیب زده است. وزیر فرهنگ سوریه در دیدار با هیئتی رسانهای از مصر در دمشق گفته بود: «کشورهای منطقهای و غربی به قطعنامهی 2199 شورای امنیت درخصوص حمایت از میراث فرهنگی سوریه عمل نمیکنند، طوری که دستگاه اطلاعات ترکیه با داعش در سرقت آثار باستانی ما و قاچاق آن همکاری میکند.»[2]
ج) نهایتاً با آشوبزا کردن سوریه، تمام توریستها را بهسمت کشور خود روانه کرده است. سوریه یکی از کشورهای توریستپذیر بود. وجود آثار باستانی و شهرهای بسیار قدیمی شبیه به پالمیرا، سبب جذابیت توریستی این کشور شده بود و این موضوع برای ترکها که کشور خود را تنها پذیرای توریستهای سایر کشورها میدیدند، چندان خوشایند نبود.
2. بدون تردید ترکیهیکی از صحنهگردانان اصلی منازعات خیابانی و کشتار نزدیک به نیممیلیون نفر در سوریه بوده است. این را تاریخ ثبت خواهد کرد. ترکیه با اعلام حمایت از نیروهای همپیمان خود تا میتوانست بر ناآرامی و تشدید اوضاع در سوریه افزود. حمایتهای ترکیه از این گروهها، که نهتنها میانهرو نبودهاند، بلکه با نگاهی به کارنامهی برخی از آنها مثل مصلح کردن کودکی سیزدهساله نشاندهندهی اوج حماقت ترکها نیز بوده است. حمایت چشمبسته از گروههای وحشی،در این نزدیک به شش سال، سبب شده است تا رسیدن به یک راهحل بادوام در سوریه دشوار باشد.
این آشوبها برای ترکیهی اردوغان چه پیامی دارد؟
1. بریده شدن دستهی چاقو
ترکیهی اردوغان باید بداند حاصل حمایت کورکورانه از عدهای وحشی، چیزی جز بریده شدن دستهی چاقو نخواهد بود. اساساً گروههای افراطی خالقانشان را زود فراموش میکنند. ترکیه نمیتواند خود را از این وحشیها جدا کند. اینک این وحشیها بخشی از ترکیه هستند، بخش لاینفک. بخشی از ترکیه که بهواسطهی اقدامات اشتباه اردوغان ایجاد شده است.
2. اردوغان و لزوم درمان مازوخیسم
ترکیه نیاز دارد تا رهبرانش پختگی بیشتری داشته باشند. مثلاً همین چند روز پیش بود که اردوغان دوباره مواضعش را تغییر داد و بیان داشت شواهدییافته است که نشان میدهد آمریکا و ائتلاف تحت امر او به گروههای تروریستی از جمله داعش و کردها کمک میکند. اولاً بیش از هزار بار سیاستمداران و تحلیلگران از وجود این شواهد، سخن گفتهاند؛ آنهم نه سخن، بلکه ارائه دادهاند و این کشف بزرگ اردوغان نیست. ثانیاً و بهراستی باید دید که اردوغان از چه بیماریای رنج میبرد که مدام مواضع خود را تغییر میدهد. از خاطر نبردیم که همینیک سال پیش بود که سوخو 24 روسی را متلاشی کرد و پا در یک کفش کرد که همهی کسانی که میگویند ترکیه در سوریه مداخله میکند، اشتباه میکنند.
باز به خاطر داریم که بعد از تحریم روسیه، شروع به فرستادن پیامهایی به روسها و عذرخواهی کرد. سپس با وقوع کودتا از آمریکاییها شاکی شد، مجدداً به آنها نزدیک شد و گفت اگر به اتحادیهی اروپا نیاید، درهای اروپا را بهسمت مهاجران میگشاید. حالا که غرب رسوای میدان سوریه شده، ادعا میکند شواهدی از کمک این همپیمانان قدیمی و وثیق دارد. بهراستی این جاهطلب قدرت را چه میشود که به این راحتی تغییر موضع میدهد؟ تو گوییهیچوقت سخنان قبلی را بر زبان نیاورده است.البته مهمتر اینکه ترکیهی اردوغان اسیر تناقضها شده است و البته فقدان یک رهبری منسجم و صادق در آن به چشم میخورد.
3. فهم دقیق از دوستی و دشمنی
غربیها با ترکیه بهقدری بازی کردند که اردوغان را در شناسایی دوستی و دشمنی دچار اشتباه محاسباتی کردند. ترکها گمان کردند که سوریه، ایران، عراق و روسیه دشمنانشان هستند و غرب دوستی وثیق برای آنها بهشمار میرود. ترکها باید بدانند همپیمانان غربیشان ثبات این کشور را نمیخواهند. امید که اردوغان که از مازوخیسم رنجر میبرد نیز این موضوع را بفهمد، وگرنه کشورش را به پاکستان دوم تبدیل خواهد کرد.
فرجام سخن
اتفاقات شب سال نو میلادی در استانبول، که منجر به کشته شدن 35 نفر از جوانان ترک در یک کلوب شبانه شد، یک تلنگر در کنار چندین و چند تلنگری است که به اردوغان زده شده است. در این یادداشت تلاش شد به چیستی انجام این اقدامات توسط تروریستها بهعنوان یک موضوع جذاب رسانهای در دورهای که بهشدت دچار شکست شدهاند، اشاره شود. همچنین به چرایی و علل انجام این اقدامات در این برههی زمانی اشاره و بیان شد که آتشبس سوریه میتواند یکی از این علل باشد. ترکیه در هفتههای اخیر با روسیه وارد مذاکراتی برای ایجاد آتشبس در سوریه شده است و این برای تروریستها که ترکیه نقش پدرخواندهشان را داشته است، چندان خوشایند نیست و این اتفاق میتواند در قالب انتقام از ترکیه بررسی شود.
نهایتاً به پیامهای این اتفاق برای ترکیه اشاره شد. بیان شد که ترکیه در فهم الگوی دوستی و دشمنی خود دچار اشتباه شده و ضروری است که اردوغان نسبتبه این موضوع علم پیدا کند که غرب و همپیمانان غربی او چندان هم بهدنبال ترکیهی باثبات نیستند.
پایگاه برهان
0