به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس، وزارت دفاع روسیه امروز (جمعه) در بیانیهای اعلام کرد که روند خروج عناصر مسلح از حلب همچنان ادامه دارد.وزارت دفاع روسیه افزود: 6 هزار و 500 نفر از جمله 3 هزار فرد مسلح طی 42 ساعت گذشته از حلب خارج شدهاند.مرکز روسی آشتی میان طرفهای درگیر در سوریه اعلام کرد که روند اخراج عناصر مسلح از حلب با همراهی افسران این مرکز و کارمندان کمیته بین المللی صلیب سرخ انجام میگیرد.
در همین حال، وزارت خارجه ترکیه با بیان اینکه سومین کاروان «اخراج تروریستها» از حلب تخلیه شده است، آمار افراد خارج شده را 8000 نفر اعلام کرد.خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) نیز گزارش داد که 2300 تروریست به همراه خانواده هایشان با اتوبوس و آمبولانس از گذرگاه «الراموسه» با نظارت هلال احمر سوریه به ریف جنوب غربی حلب منتقل شدند.
به گزارش سانا، شامگاه روز گذشته 1406 تروریست به همراه خانواده هایشان در دو نوبت از حلب خارج شدند و این مسئله تا تخلیه مناطق «صلاح الدین، الأنصاری، المشهد و الزبدیة» ادامه خواهد داشت.
در مناطق شرقی حلب گروههای تروریستی حضور داشتند که بیشتر آنان به «جبهه النصره، احرار الشام و نور الدین الزنکی» وابسته بودند و واشنگتن آنان را «معارضان میانهرو» میخواند.
بنا بر این گزارش، همه مقدمات و تدابیر لازم برای اسکان افراد غیر نظامی در حلب فراهم شده است که از مناطق شرقی این شهر خارج میشوند.کادرهای پزشکی نیز خدمات مختلف درمانی به افراد بیمار و زخمی ارائه میکنند. ارتش سوریه نیز طی هفته های گذشته امنیت خروج خانواده ها از گذرگاههای بشردوستانه را تأمین کرده است.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس – سمیه همایونروز: شهر حلب از نظر نظامی در کنترل نیروهای ارتش سوریه و نیروهای مردمی است. آزادی حلب فقط آزادی یک شهر و منطقه نبود که اگر چنین بود آمریکا و متحدانش به هر ترفندی متوسل نمیشدند تا در روند آزادسازی آن مانع تراشی کنند. آزادی این شهر استراتژیک نه تنها توازن قوا در این جنگ چندین ساله را تغییر خواهد داد بلکه پیامی بسیار روشن و قاطع برای همه طرفها و بازیگران درگیر در بحران سوریه به همراه خواهد داشت داشت.
علت اهمیت حلب برای تروریستهای تکفیری
از آنجائیکه حلب چهارراه مهم سوریه برای ارتباط با شمال و جنوب این کشور تلقی میشود و از طرفی هم مرز ترکیه است، گروههای تروریستی تکفیری چهار سال پیش یعنی در سال 2012 تمام توان خود را به کار گرفتند تا آن را تصرف کنند و به این ترتیب سهولت ارسال سلاح به سایر نقاط سوریه برای تروریستها و تردد نیروهایشان را تضمین کنند. در واقع، به دلیل اهمیت استراتژیک و ژئوپولوتیک این استان بود که آنها حساب ویژهای روی آن باز کرده بودند.
اما نیروهای ارتش سوریه هم در این میان بیکار ننشستند و در یک سال گذشته، برای جلوگیری از تحرکات فراوان تکفیریها که به دلیل شرایط خاص حلب از این منطقه صورت میگرفت و همچنین برای آزادسازی اراضی مهم در غرب سوریه، اقدام به انجام سلسله عملیاتهایی در حلب کردند. نیروهای ارتش به خوبی میدانستند که حلب به دلیل موقعیت جغرافیایی و نزدیکی به مرزهای ترکیه به عنوان مهمترین معبر لجستیکی تکفیریها به شمار میآید و برای پیشروی مقاومت در سایر جبههها، ابتدا باید کار حلب را یکسره کرد.
اما آنچه به آنها برای نیل به این هدف کمک کرد، ورود روسیه به عرصه جنگ داخلی سوریه و کمک به پیشبرد اهداف ارتش سوریه در مبارزه با گروههای تروریستی بود. طی دو هفته گذشته، حملات هوایی جنگندههای روسی در اطراف شهر حلب و به طور کلی استان حلب مسیر را برای پیشروی نیروهای ارتش سوریه در کنار حزبالله لبنان باز کرد. به این ترتیب بود که نیروهای سوری و متحدانش در حملات خود موفق شدند مناطق بستان القصر، الکلاسه، باب انطاکیه، الجلوم، العقبه و همه بخشهای قدیمی حلب و اطراف قلعه حلب را از وجود تروریستها پاک کنند. به این ترتیب، بعد از ورود روسیه به جنگ سوریه که باعث شد وزنه قوا به سمت ارتش این کشور سنگینی کند، این پیروزی میتواند به عنوان اولین پیشروی بزرگ نیروهای ارتش سوریه از زمان شکلگیری بحران قلمداد شود.
متوقف شدن کمک تسلیحاتی ترکیه
اما آزادسازی حلب چند دستاورد مهم در پی داشت. شاید فوریترین دستاورد این آزادسازی، ایجاد مانع بر سر راه کمکهای نظامی و تسلیحاتی ترکیه به شورشیان و تروریستها باشد. علاوه بر این مسیر اصلی تجهیز و تردد نیروهای داعش از سمت ترکیه نیز بسته خواهد شد.
زمینهسازی برای آزادسازی سایر مناطق اشغالی
با آزادسازی حلب، بزرگترین معبر انسانی و لجستیکی تکفیریها سقوط کرد و در تسلط نیروهای ارتش سوریه و مقاومت قرار گرفت که این امر علاوه بر تاثیرات قابل توجه بر معادلات میدانی سوریه، میتواند زمینهساز بزرگترین اقدام در راستای آزادسازی مناطق اشغالی غربی و شمالی در سوریه شود.
تغییر معادلات میدانی
از طرفی همه مسائل مطرح شده در حوزه دیپلماتیک و گفتگوهای بینالمللی نیز ریشه در معادلات میدانی دارد و هر طرف که در حوزه نبرد بر روی زمین و میدان عملیاتی دست برتر را داشته باشد، از قدرت بالاتری نیز در حوزه دیپلماتیک نیز برخوردار است. بر همین اساس عملیات در حلب علاوه بر معادلات میدانی، برای بالا بردن توان طرفهای درگیر در مذاکرات و گفتگوهای بینالمللی هم از جایگاه ویژهای برخوردار بود که میتواند جریان گفتگوهای بینالمللی را به سمت سوریه و مقاومت تغییر دهد؛ نکتهای که در سخنان «ژان مارک آیرو» وزیر خارجه فرانسه میتوان مصداق آن را یافت؛ آنجا که گفت: «معارضان سوری برای مشارکت در مذاکرات با دولت دمشق بدون پیش شرط آمادگی دارند».
بهانههای حقوق بشری محور غربی-عربی
با توجه به اهمیت این موضوع بود که محور غربی-عربی که با هدف تجزیه سوریه و تشکیل دولتی برای مخالفان وابسته به خود، سرمایهگذاری هنگفتی برای باقی ماندن این شهر در دست تروریستها و تکفیریها کرده بود، همزمان با پیشرویهای ارتش سوریه در حلب پای وضعیت حقوق بشری در این شهر را پیش کشید و خواستار آتشبس شد. البته این نخستین باری نبود که آمریکا خواستار آتشبس شده بود. در واقع، ایالات متحده بارها در جریان پیشروی ارتش سوریه در حلب با اعمال فشار برای آتش بس، زمینه تقویت گروههای تروریستی را فراهم و از شکست نهایی آنها جلوگیری کرده بود و قصد داشت این بار هم چنین کند که نشد زیرا روسها با این مسئله مخالفت کردند.
در همین راستا بود که «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه بعد از اعلام به بنبست رسیدن مذاکرات خود با «جان کری» وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد: « افراد مسلح باید حلب را ترک کنند».
وی در توضیح علت ناکام ماندن مذاکراتش با همتای آمریکایی خود اظهار داشت: «افراد مسلح بارها از آتشبسهای گذشته در سوریه برای تجدید قوا استفاده کردهاند لذا از آنها میخواهیم که از طریق مسیرهای امنی که برای آنها ایجاد شده حلب را ترک کنند و امکان برقراری هرگونه آتش بس دیگری وجود ندارد».
بطلان طرح تقسیم و تجزیه سوریه
خط بطلان بر تقسیم و تجزیه سوریه، از دیگر دستاوردهای آزادی حلب به شمار میآید. با آزادی حلب دیگر جایی برای طرح ترکیه و عربستان برای ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه و سپس جنوب این کشور باقی نمیماند. در نگاهی کلانتر باید پیروزی حلب را شکست طرح خاورمیانه آمریکا برای ترسیم مجدد مرزهای منطقه ارزیابی کرد که میتواند به متزلزل شدن موقعیت آمریکا در منطقه منتهی شود.
شکست آمریکا از روسیه
ورود روسیه به جنگ سوریه که با دعوت دولت قانونی سوریه صورت گرفت و سرمایهگذاری هنگفت آمریکا بر روی گروههای تروریستی در سوریه، از یکسو آمریکا و متحدانش و از سوی دیگر، روسیه و متحدانش را در مسیری قرار داد که بسیاری از کارشناسان از وقوع جنگ سرد جدید در روابط مسکو-واشنگتن سخن میگفتند. در نتیجه پیروزی در حلب به معنای برنده شدن روسیه در جنگ سرد بوده است. به بیان دیگر، با توجه به تبلیغات بسیار درباره جنگ سوریه تحت عنوان «جنگ نیابتی میان آمریکا و روسیه»، شکست داعش در حلب در واقع به معنی شکست آمریکا و پیروزی روسیه به شمار میآید؛ نکتهای که «آندرو جی تبلر» از کارشناسان اندیشکده واشنگتن در تحلیلی درباره عواقب آزادی حلب و اثرات آن بر توازن قوا در عرصه جنگ نوشت: «این امر شکستی ویژه برای آمریکا و متحدان سنتی آن چون ترکیه، عربستان سعودی، قطر و اردن است. البته این مورد در مواجهه با حضور ایران و روسیه در سوریه نیز نوعی شکست محسوب میشود».
کارآمدی محور مقاومت بر ائتلاف ضدداعش
البته آزادی حلب پیام مهم دیگری در پی داشت و آن «اثبات کارآمدی محور مقاومت و ناکارآمدی ائتلاف ضد داعش» بود. در حالی که 64 کشور عضو ائتلاف ضد داعش که بزرگ ترین حامیان نظامی و مالی این گروه هم در میان آنها قرار دارند، اقدامی چشمگیر در جهت مقابله با آن این گروه تروریستی انجام ندادهاند، جبهه متحد و منسجم مقاومت اسلامی و روسیه اقدامات بزرگی در جبهههای مختلف سوریه انجام دادهاند یکی از بزرگترین دستاوردهای آن آزادی حلب از دست تروریستهای تکفیری بود؛ اقدامی که بعد از وقوع آن باید منتظر تغییر موازنه راهبردی در بحران چندین ساله سوریه به نفع دولت و متحدان این کشور بود.
5 نفز از جمله 2 آمریکایی و 3 ایرانی از سوی وزارت دادگستری آمریکا به تلاش برای برداشت یک میلیارد دلار پول از یکی از حسابهای بانکی ایران در کره جنوبی متهم شدهاند.

به گزارش مشرق، بخشهایی از تعهدات غربیها ذیل برجام انجام شده ولی هنوز هم تعامل بانکی با ایران، مقولهای نهچندان ایمن و بیخطر برای خارجیها و بخصوص شهروندان آمریکایی محسوب میشود.
خبرگزاری رویترز امروز از ایراد اتهام به یک مرد 77 ساله آمریکایی به نام «کنت زانگ» به ظن دست داشتن در «برداشت غیرقانونی» از یک حساب متعلق به ایران خبر داده است.
آنطور که رویترز از مقامات وزارت دادگستری آمریکا نقل کرده، آقای زانگ با 3 ایرانی و یک آمریکایی دیگر برای تبدیل پولهای ایران در حسابی در یکی از بانکهای کره جنوبی و انتقال آن، تلاش کرده است.
آمریکایی ها گفتهاند که این 5 نفر، با یک میلیارد دلار پول ایرانی داخل این حساب سر و کار داشتهاند.
آزادسازی حلب زمان پیروزی را نزدیکتر میکند ، اما همچنان پیچیدگیهای زیادی وجود دارد که در نتیجه تصمیم استعماری- صهیونیستی برای ادامه روند فرسایش دولت سوریه بر سر این مسیر قرار داده شده است.

سرویس جهان مشرق - غالب قندیل تحلیلگر مسائل منطقهای در مقالهای با اشاره به آزادسازی شهر حلب نوشت: هر اندازه که اشغال حلب یک حادثه بزرگ به شمار میرفت، آزادسازی آن مهمتر و تأثیرگذارتر است، چرا که یک نقطه عطف استراتژیک در روند تحولات بحران سوریه و پیروزی روند ملی گرایی در این کشور به رهبری بشار اسد رئیسجمهور سوریه به شمار می رود که مردم این کشور در کنار سایر متحدان و شرکای سوریه در مقابله با تروریسم و توحش برای رسیدن به آن جانفشانی زیادی از خود نشان دادهاند.
فارغ از گفتمان پیروزمندانه و احساسات عاطفی صورت گرفته در پی دستاورد بزرگ ارتش عربی سوریه و متحدانش ، این پیروزی مجموعه ای از نتایج سیاسی و عملیاتی بر پایه تحولات آینده در میدان سوریه و معرکه دفاع از این کشور را به دنبال داشته است که عبارتند از:
اول: توسعه مناطق تحت سلطه دولت سوریه و مؤسسات این کشور و ارتباط حلب و اطراف آن به صورت مستقیم با سایر بخشهای آزاد شده از سوریه به دولت ملی این کشور عمق مردمی و سیاسی و جغرافیایی و نقش اقتصادی گسترده ای می دهد، چرا که حلب نقش مهمی در جغرافیا و اقتصاد و عرصه مردمشناختی در عرصه ملی سوریه داشته و مرکز ثقل صنعت و کشاورزی و تجارت و تولید و تبادل در سوریه به شمار می رود.
به این ترتیب بعد از مرحله آزادسازی حلب تحولات اقتصادی و مالی مهمی آغاز میشود که استحکام بخش مبانی پایداری سوریه بوده و فرصت مستقیم خیزش و بازسازی در امتداد مناطق تحت حاکمیت دولت از رأس البسیط گرفته تا حومه شرقی و شمالی حلب را مهیا می کند.
دوم: بر کسی پوشیده نیست که بعد از پیروزی حلب فرصت انتقال نیروی گسترده مبارزاتی که دولت سوریه برای پیگیری آزاد سازی حلب تدارک دیده بود، به جبهههای دیگر وجود دارد که بر اساس آن آزادسازی خاک سوریه از دست گروهکهای متجاوز بر اساس طرح فرماندهی نظامی سوریه و متحدانش دنبال شود. به این ترتیب با وجود به هم خوردن گسترده برگه ها در نتیجه تلاش ائتلاف متجاوز از طریق تحریک داعش و جریانهای ترکیه در عرصه عملیاتی ، به نظر میرسد طی روزهای آینده این اتفاق رخ خواهد داد.
سوم: آزادسازی حلب تمامی فرضیههای باجخواهی آمریکاییها و ترکیه تحت حمایت نیروهای ناتو و کشورهای خلیج فارس جهت مهار دولت ملی سوریه از طریق سازش با گروههای وابسته به القاعده و سایر گروه های تروریستی در تعیین سرنوشت آینده کشور را از بین برد.
گروههایی که ارتباط گستردهای با ترکیه در شمال کشور و رژیم صهیونیستی در جنوب دارند و محکوم به اقدامات تروریستی بوده و سعی دارند خود را فراتر از سازش ها و آشتی های انجام شده از سوی دولت ملی رشد دهند. اینها همان گروه هایی هستند که تمایلات خارجی متخاصم با رویکردهای ملی سوریه دارند.
چهارم: باید به این نکته توجه داشت که بعد از پیروزی حلب چالشها همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. آزادسازی حلب زمان پیروزی را نزدیکتر میکند ، اما همچنان پیچیدگیهای زیادی وجود دارد که در نتیجه تصمیم استعماری- صهیونیستی برای ادامه روند فرسایش دولت سوریه بر سر این مسیر قرار داده شده است. اردوگاه متجاوز به سوریه با شکستهای متراکم خود تمامی نیروهای ذخیره خود را برای جلوگیری از خیزش دولت سوریه یا دستکم مانعتراشی در این روند در دستور کار قرار داده است.
چرا که سوریه نقش اساسی در موازنه های منطقهای داشته و همین موضوع شتاب گروههای مذکور در به تحرک درآوردن داعش و شبه نظامیان وابسته به ترکیه به سمت شهرهای تدمر و حلب را تفسیر می کند. این در حالی است که ارتش عربی سوریه همچنان مشغول هضم دستاوردهای خود و تثبیت مواضعش در شهر حلب و اطراف آن است. هدف از این اقدامات متفرق کردن نیروهای ارتش بود تا به گروهکهایی فروپاشی شده در پایتخت دوم سوریه یک فرصت دیگر داده شود.
پنجم: تحقق پیروزی چند هفته قبل از روی کار آمدن رئیسجمهور منتخب آمریکا یک واقعیت جدید را در نحوه تعامل با سوریه روی میز قرار میدهد. معادلات جدید منطقهای و بینالمللی که به نفع دولت سوریه تغییر پیدا کرده است، منطق خود را تقویت کرده و آن را به دیگران تحمیل میکند. همان طور که یک سال قبل گفتیم دیکته واقعیت میدانی و موازنه نظامی قابل پاسخگویی نیست و قبل از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا این یک دستاورد استراتژیک بزرگ است که میتواند تغییرات زیادی را در عرصه سیاسی و جنگی ایجاد کند.
این پیروزی که شهدا و جانفشانیهای زیادی به دنبال داشته است، یک دستاورد تاریخی برای ارتش عربی سوریه و تمامی نیروهای متحد آن است و معادله قدرت تأثیرگذاری را در آینده تحولات سوریه ترسیم خواهد کرد. اگر ثبات مردم و جانفشانیهای سخت و محکم فرماندهان و وفاداری متحدان و هوشیاری آنها نسبت به محوریت نقش سوریه در آینده منطقه و جهان نبود، این پیروزی به دست نمی آمد، پیروزی که به صورت مستقیم به تمامی این متحدان نیز مربوط است.
روزنامه البناء لبنان نیز در مقاله ای می نویسد: تقریباً اجماعی بین کارشناسان مسائل استراتژیک وجود دارد مبنی بر اینکه جنگ آزادسازی حلب پشت سر گذاشته شده است، اما سوالی که وجود دارد، این است که مرحله بعد از این جنگ چگونه خواهد بود؟
بعد از آزادسازی حلب درگیریها مانند قبل ادامه پیدا خواهد کرد، جنگ نیابتی منطقهای از سوی دولتهای متعدد در داخل منطقه و خارج از آن دنبال خواهد شد. این دولتها تمایل یا قدرت ورود مستقیم از طریق نظامیان خود به عرصه درگیریها را ندارند، لذا این مأموریت را به دوش گروهکهای محلی تروریستی گذاشته اند تا دستاوردهایی را در عرصههای عملیاتی در نقاط مختلف کشورهای عربی از شرق گرفته تا غرب به دست آورند.
گروهکهای داخلی نایب جنگ آنها، به علت سختیهایی که میکشند ، پول و سلاح و تجهیزات و حمایت لجستیکی و انسانی از دولتهای وکیل دریافت می کنند. آنها کمک های انسانی را به صورت عناصر سلفی افراطگرا دریافت می کنند که از دولتهای آسیای میانه و دولتهای عربی و غیر عربی برای آنها ارسال میشود.
مهمترین عرصههای عملیاتی این گروهها در سوریه و عراق و یمن و لیبی است. تمامی این عرصهها ارتباطی با طرح سیاسی یا استراتژی در چارچوب هدف قرار دادن یک یا چند دولت همسایه نیز دارند. این طرح عملیاتی در عراق و سوریه مرتبط با توطئه ای هستند که اوضاع داخلی آنها را هدف قرار داده و به علاوه ارتباط استراتژیکی با طرح متعلق به رژیم صهیونیستی و ترکیه دارد.
عرصه عملیاتی در یمن، علاوه بر ارتباط با هدف قرار دادن جبهه داخلی ، ارتباط استراتژیک با عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد. توطئه عملیاتی در لیبی نیز علاوه بر ارتباطات اوضاع داخلی با جریانهای حاضر در مصر و تونس و الجزایر نیز مرتبط است.
شاید بتوان گفت تأثیرگذارترین و مهمترین این عملیاتها در عرصه سوریه و عراق دنبال میشود، چرا که این روند متعلق به طرح آمریکایی اسرائیلی برای تجزیه این دو کشور در آن واحد است. به نظر میرسد آمریکا اخیرا به شکست متحدان خود از عناصر باقیمانده از ارتش آزاد و جبهه النصره در درگیریهای حلب اذعان کرده است، با این وجود از حمایت از آنها در سایر مناطق و عرصههای عملیاتی در سوریه و عراق برای پیگیری جنگ بر ضد دولتهای دمشق و بغداد دست برنمیدارد.
آیا اقدام جنگندههای آمریکایی در موشک باران برخی مواضع به ویژه بیمارستان شهر القائم در مرز بین سوریه و عراق با هدف حمایت از گروه تروریستی داعش صورت نگرفته است؟ گروهی که برای ادامه اشغالگری خود در شهر موصل عراق و شهر الرقه و اطراف آن در سوریه مبارزه میکنند. آیا حمله هوایی آمریکا به شهر مرزی القائم پس از تسلط ارتش سوریه و متحدانش در بیشتر مناطق شرقی حلب صورت نگرفت؟ آیا این حمله هم زمان با حمله داعش از پنج محور در حومه شرقی حمص به شهر تدمر نبود؟ آیا اقدام ترکیه برای تقویت نیروهای خود در همسایگی شهر الباب واقع در شمال حلب و حمله مستقیم یا نیابتی از این کشور از سوی نیروهای سپر فرات مرتبط با این تحولات نبود؟
علاوه بر تمام اینها، حملات هوایی آمریکاییها هم زمان با حمله هوایی رژیم صهیونیستی به منطقه الصبوره واقع در غرب دمشق و مواضع نظامی دیگر در نزدیکی فرودگاه المزة در جنوب غربی دمشق دنبال شد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی ادعا میکند که این دو حمله هوایی را به صورت پیش دستانه برای جلوگیری از انتقال موشکهای به هم زننده توازن برای حزب الله لبنان انجام می دهد.
جان کری وزیر خارجه آمریکا به همراه فدریکا موگرینی هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بودند که یکسره شدن سرنوشت جنگ حلب به جنگ در سوریه پایان نخواهد داد. این اظهارات همزمان با اظهارات آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مطرح شد که در آن مدعی شده بود که جنگ در سوریه تنها با برکناری بشار اسد و تجزیه این کشور به رژیمهایی بین اقلیتهای مذهبی و قومی و اخراج یگانهای نظامی ایران از سوریه به پایان خواهد رسید.
تمامی این مواضع و پیشبینیها و تحرکات نشان میدهد که جریانهای خارجی که در دو عرصه عملیاتی در سوریه و عراق سرمایه گذاری کردهاند ، به دنبال تمدید جنگ نیابتی در این کشورها هستند و تا رسیدن به یکی از این دو حالت به این روند ادامه خواهند داد: حالت اول روشن شدن سرنوشت جنگ به نفع سوریه یا عراق و حالت دوم رسیدن جریانهای خارجی متخاصم در سوریه و عراق به سازش هایی مبتنی بر تشکیل دو دولت در این دو کشور است.
همچنین در این میان مشکل دیگری نیز وجود دارد که به کابوس سرکردگان اسرائیل تبدیل شده است، این مشکل ، موجودیت روسیه و ایران در سوریه و پیامدهای این حضور بر ضد آن چیزی است که رژیم اسرائیل تحت عنوان امنیت داخلی از آن یاد میکند. تلآویو از حضور نظامی روزافزون روسیه در سوریه نگران است و بعلاوه از پیامدهای پیروزی دولت دمشق و بغداد بر گروههای تروریستی نیز میترسد ، چرا که میداند این روند در آینده باعث میشود پل زمینی ارتباط بین ایران و سواحل دریای مدیترانه تامین شود و این موضوع امنیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد انداخت.از سوی دیگر منازعه بین تحلیلگران مسائل راهبردی رژیم صهیونیستی در رابطه با اقدامات لازم اسرائیل در مرحله انتقالی بین پایان ریاست جمهوری باراک اوباما و روی کار آمدن دونالد ترامپ و برعهده گرفتن رسمی قدرت در تاریخ 20 ژانویه 2017 همچنان ادامه دارد.
اما آنچه که از پیگیری رسانههای عبری زبان برداشت میشود، این است که دیدگاه غالب در رابطه با این مدت، انتظار برای شناخت سیاستهای ترامپ در قبال ایران و سوریه در آغاز سال آینده میلادی است. در این شرایط آنها میتوانند برنامههای لازم را در دستور کار خود قرار دهند. در این شرایط اسرائیل تلاش خواهد کرد بازدارندگی خود در برابر حزبالله و سوریه را با حملات هوایی به مواضعی که لیبرمن مدعی وجود موشک های پیشرفته و کشتار جمعی در آن شده است، تقویت کند.
به این ترتیب جنگ منطقه ای نیابتی استمرار خواهد داشت و هیچ پیروزی نهایی در آینده کوتاه مدت برای آن قابل تصور نیست.
اقتصاد ایران به چین وابستهتر شد+ نمودار
با وجود انتقاداتی که دولت یازدهم نسبت به چینی شدن اقتصاد کشور در دوره مدیریت دولتهای نهم و دهم مطرح کرده، اما آمارهای رسمی نشان میدهد در دوره فعلی، اقتصاد ایران به شدت به چین وابستهتر شده است.

سرویس اقتصاد مشرق - در هشت ماه اول امسال سهم چین از تجارت خارجی غیرنفتی ایران به 20.7 درصد رسید که رشد چشمگیری نسبت به دولت دهم نشان میدهد.
با وجود انتقاداتی که دولت یازدهم نسبت به چینی شدن اقتصاد کشور در دوره مدیریت دولتهای نهم و دهم مطرح کرده، اما آمارهای رسمی نشان میدهد در دوره فعلی، اقتصاد ایران به شدت به چین وابستهتر شده است.
بر اساس آخرین آمار گمرک، به لطف سیاستهای تجاری دولت روحانی، هماکنون بیش از یک پنجم صادرات و واردات ایران با چینیها انجام میشود.
گمرک، مجموع تجارت خارجی غیرنفتی کشور در هشت ماه نخست امسال را 55.4 میلیارد دلار اعلام کرده که 11.5 میلیارد دلار آن با چین بوده که سهمی 20.7 محسوب میشود.
سهم عظیم چینیها از تجارت خارجی ایران در حالی است که در سال 1391 به عنوان آخرین سال عملکرد اقتصادی دولت قبل، چینیها فقط 14.4 درصد در تجارت خارجی ایران، سهم داشتند. در آن سال مجموع تجارت غیرنفتی ایران 94.9 میلیارد دلار و سهم چین از این رقم 13.7 میلیارد دلار بود.
بر این اساس، آمارهای گمرک نشان میدهد سهم چین از تجارت خارجی غیرنفتی ایران در هشتماهه اول امسال نسبت به سال 1391 بیش از 6 واحد درصد افزایش یافته است.
کاهش وابستگی اقتصاد کشور به کشورهای مختلف، یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است. ضمن آن که افزایش سهم چین از تجارت خارجی کشور در دولت قبل، به تحریمها نسبت داده میشد، اما اکنون با اجرای برجام، این مسئله قابل تامل است.