سامانه اس 300 در مرکز پدافند هوایی سایت فردو قرار گرفت
به گزارش مشرق، مرد با کت و شلوار مارک انگلیسی پشت گیت کنترل بلیط ایستاده است؛ با ثبت شدن مهر خروج بر روی پاسپورت، دیگر خیالش راحت میشود که میتواند تهران را به مقصد مورد نظر ترک کنند، اما نزدیک شدن دو جوان که کارت یکی از نهادهای امنیتی را به وی نشان میدهند، همه چیز را تمام می کند؛ «شما بازداشت هستید!»
تا آن لحظه هیچ کس نمیدانست که پیرمرد بازداشت شده چه کسی است ولی چند روز بعد خبر از برخی منابع درز میکند؛ «بازداشت یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای در بخش پولی و بانکی»؛ خبر آنقدر شوکه کننده بود که عباس عراقچی از مسئولان ارشد وزارت خارجه و اجرای برجام، نه میتوانست خبر را تائید کند نه تکذیب.
هفته گذشته بود که کریمی قدوسی از نمایندگان مجلس از بازداشت یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای خبر داد؛ خبری که به سرعت در فضای رسانهای پخش و با اینکه از سوی وزارت امور خارجه در همان ابتدا تکذیب شد اما گمانهزنیها درباره نام فرد بازداشت شده را کاهش نداد.
ساعتی بعد برخی رسانهها نام فرد بازداشت شده را به نقل از یک نماینده مجلس، «عبدالرسول دری اصفهانی» عنوان کردند که ظاهرا در حالی که قصد خروج از کشور را داشته بازداشت شده است.
اتهام فرد بازداشت شده مشخص بود، «جاسوسی»؛ رویدادی که حالا میتوانست به یک «برجام گیت» برای دولت روحانی تبدیل شود چون دری اصفهانی مسئول مشاوره و پیگیری برداشته شدن تحریمهای پولی و بانکی مرتبط در برجام بود؛ تحریم هایی که بسیاری معتقدند تغییری در وضعیت آنها ایجاد نشده است.
با تایید بازداشت دری اصفهانی توسط سخنگوی قوه قضاییه فکر خیلیها را به 10 سال پیش باز می گرداند؛ سالی که خبر وجود یک جاسوس در تیم مذاکره کننده هسته ای به مدیریت حسن روحانی، فضای سیاسی و رسانه ای ایران را تحت تاثیر خود قرار داد.
این روزها و درست زمانی که تقریبا همان تیم مذاکره کننده بر سر کار هستند، زمزمههای وجود یک جاسوس در تیم به گوش میرسد؛ حالا خیلی ها میخواهند بدانند، این جاسوسها از کجا آمدهاند؟
جاسوسها در تیم!/ چه کسی متهم به جاسوسی را به تیم هستهای برد؟
«بازداشت من شایعه است و من هم اکنون در دفتر کارم...» این بخشی از مصاحبه منتسب به عبدالرسول دری اصفهانی است که ساعتی پس از انتشار خبر بازداشت وی از سوی یکی از سایت های مربوط به فعالیت های بانکی منتشر شد.
سایت بانک مردم خبر مصاحبه خود با دری اصفهانی را با عنوان «پایان همه شایعه سازی ها» منتشر و در آن صریحا بازداشت فرد مذکور را تکذیب کرد، اما این مصاحبه دقایقی بعد به دلایل نامعلومی از روی خروجی این سایت حذف شد تا خبر بازداشت دری اصفهانی بیشتر رنگ تائید به خود بگیرد.
خبرگزاری دولتی ایسنا نیز در خبری بازداشت یکی از اعضای مرتبط با تیم مذاکره کننده را تائید کرد و نوشت «فرد مورد اشاره عضویتی در ستاد برجام و وزارت خارجه نداشته و فقط در مقاطعی از طرف یکی از بخشهای اقتصادی کشور برحسب نیاز در تیم مذاکرهکننده و مسائل مربوط به برجام حضور داشته است»
با کنار هم قرار دادن این اطلاعات، این خبر که جاسوس بازداشت شده همان عبدالرسول دری اصفهانی است، تقویت ش؛ اما این فرد کیست و چگونه وارد تیم مذاکره کننده شده است؟
با یک جستجوی کوتاه در فضای مجازی اطلاعات مختصری از سابقه فعالیت های دری اصفهانی پیدا می کنید؛ اطلاعاتی نظیر اینکه وی بهعنوان حسـابرس یکی از بزرگترین مؤسسـات حسابرسـی بینالمللـی، معـاون مالـی و حقوقـی، داور ایـران در دیـوان داوری حـل دعـاوی ایـران و آمریـکا (به مدت 10سـال) و مشـاور ارشـد هماهنگـی بینالمللـی یکـی از بزرگتریـن وزارتخانههـای ج.ا.ا (بـه مدت 15سـال) فعالیت داشـته و فارغالتحصیل کارشناسـی ارشـد حسـابداری از دانشـکده حسـابداری نفت است.
دری اصفهانی حدود یک سال پیش عضو هیات مدیره بانک سامان بوده است که در تاریخ 31 مرداد سال 94 از این سمت استعفا میدهد؛ دلیل استعفای وی از سوی روابط عمومی بانک سامان «نظر بانک مرکزی جمهوری اسلامی» عنوان شده است.
اما نکته قابل تامل نحوه ورود دری اصفهانی که تابعیت انگلیس را نیز دارد، به تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان است.
وی در مصاحبه ای با روزنامه دنیای اقتصاد در مردادماه سال 94 در پاسخ به سوالی درباره نحوه ورودش به تیم مذاکره کننده هسته ای میگوید: «ورود من به مذاکرات دو مقطع دارد. بار اول در حدود یک سال و اندی پیش کمیتهای در نهاد ریاست جمهوری به سرپرستی آقای دکتر نهاوندیان تشکیل شد که هدف آن انتقال تجارب متخصصان مختلف و مشورت به دولت درخصوص این پرونده بود. از من نیز برای حضور در این جلسات دعوت به عمل آمد. متاسفانه در آن مقطع به دلیل سفرهای کاری متعددی که داشتم جلسات کمی را توانستم حاضر شوم. بعد از این جلسات تصمیم بر این شد که علاوه بر کسانی که دارای تخصص و تجربه در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماسی هستند، از متخصصان امور بانکی و مالی هم استفاده شود. جناب آقای دکتر سیف هم از من خواستند که در این حوزه به مذاکرهکنندگان کشورمان کمک شود؛ من هم با کمال میل پذیرفتم.»
اکنون دیگر مشخص است چه کسانی این فرد متهم به جاسوسی را وارد تیم مذاکره کننده هستهای کردهاند؛ آنهم با علم به اینکه وی دو تابعیتی بوده و پیش از این سابقه حضور در نهاد حسابرسان خبره انگلیس را در کارنامه داشته است.
حضور دری اصفهانی در آنجا سوال برانگیزتر می شود که مشاورههای وی به برداشته شدن تحریم های پولی و بانکی از جمله سوئیفت و برقراری رابطه میان بانک های ایرانی و اروپایی و همچنین پذیرش قوانین FATF از سوی ایران، مربوط بوده که هماکنون به یکی از مشکلات اصلی پس از اجرای برجام تبدیل شده است.
اما دری اصفهانی پیش از اجرای برجام خیلی مطمئن درباره برداشته شدن تحریم های پولی و مالی حرف می زد؛ «در برجام تقریبا تمام فعالیتهای تجاری، مالی، بانکی و خدماتی از شمول تحریم خارج میشود، بهطور قطعی بگویم بخش بانکی، مالی و بیمه را کامل در بر میگیرد.»
البته نه تنها این وعده دری اصفهانی برآورده نشده بلکه این سوال نیز ایجاد شده که آیا کسی که سالها در نهادهای پولی و بانکی بین المللی فعالیت کرده، با نوع برخوردهای سیاسی و فنی کشورهای غربی در مورد برداشتن تحریمهای پولی و مالی آشنا نبوده است یا عدم برنامه ریزی درست و گرفتن تضمین های لازم در این زمینه، ریشه در جای دیگری دارد.
قطعا این همان سوالی است که مسئولان تیم مذاکره کننده هسته ای باید پاسخی صریح برای آن داشته باشند که آیا مشاوره های این فرد متهم به جاسوسی در تنظیم بخش مالی و بانکی برجام موثر بوده و چه مقدار از مشکلات امروز این پخش، مربوط به مشاوره های این فرد است؟
دری اصفهانی اما تنها نمونه حضور یک متهم به جاسوسی در تیم مذاکره کننده هسته ای که رهبری کلان آنرا حسن روحانی بر عهده دارد، نیست.
جاسوسی که سعی کرد حسن روحانی را تخلیه اطلاعاتی کند
سال 86؛ روند پرونده هستهای ایران کاملا تغییر کرده و جمهوری اسلامی ایران که تا سال 84 و طی 2 سال مذاکره تمامی فعالیت های هسته ای خود را تعلیق کرده بود، حالا در مرز بدست آوردن چرخه کامل سوخت قرار دارد.
12 اردیبهشت ماه سال 86 اما خبری عجیب در فضای رسانهای کشور منتشر میشود؛ روزنامه اعتماد از بازداشت حسین موسویان عضو تیم سابق مذاکره کننده هسته ای به ریاست حسن روحانی، توسط نهادهای امنیتی خبر می دهد؛ بازداشتی که البته روز 10 اردیبهشت اتفاق افتاده بود و با تاخیری 2 روزه خبر آن منتشر شد.
در همان ساعات اولیه زمزمههایی پیرامون دلایل بازداشت موسویان که در آن زمان عضو مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در فضای رسانه ای کشور منتشر می شود؛ سایت روزنامه اعتماد ملی وابسته به مهدی کروبی در اولین اقدام تلاش کرد این بازداشت را به انتقادات اخیر موسویان از تیم مذاکره کننده جدید ( با مدیریت علی لاریجانی) ربط دهد.
بعد از ظهر روز 12 اردیبهشت ماه اما یک منبع آگاه دلیل بازداشت موسویان را اینگونه توضیح داد: «تحقیقات مقدماتی از موسویان که به اتهام ارتباط با عوامل خارجی و تبادل اطلاعات با آنها دستگیر و در حال حاضر در زندان اوین بهسر میبرد، آغاز شده است»
نکته قابل تامل واکنش هماهنگ رسانه های غربی به بازداشت موسویان بود؛ تقریبا همه این رسانهها تاکید داشتند که «بازداشت موسویان در واقع نوعی واکنش به انتقادات اخیر او به سیاست های هسته ای تیم مذاکره کننده جدید است»؛ واکنش هایی فراوانی که حجم و گستردگی آن در همان ساعات اولیه، برای برخی عجیب به نظر می رسید.
سه روز بعد از بازداشت موسویان، برخی رسانه های داخلی به نقل از منابع آگاه تائید کردند که اتهام جاسوسی حسین موسویان عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای و عضو کلیدی تیم سیاسی حسن روحانی(دبیر سابق شورای امنیت ملی) که هم اکنون در اوین به سر می برد تایید شده است.
بر اساس این اطلاعات موسویان در تماسهای مختلفی با دیپلمات های خارجی برخی اطلاعات طبقه بندی شده را در اختیار آنها قرار میداده است.
گمانه زنی ها درباره پرونده موسویان ادامه دارد اما وی 8 روز پس از بازداشت با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی از زندان آزاد می شود؛ آزادی موسویان موجی از انتقادات را ایجاد میکند و برخی نمایندگان وقت مجلس با انتشار نامه ای به این تصمیم دادستانی اعتراض می کنند.
پایگاه خبری الف چندی بعد در مطلبی از نشست محسنی اژه ای وزیر اطلاعات وقت، با اعضای کمیسیون اصل نود مجلس خبر می دهد؛ محسن اژه ای ظاهرا در این نشست گفته بود که «موسویان بهخاطر یک سری ارتباطات با عوامل خارجی و تبادل اطلاعات با آنها دستگیر و بازداشت شده است...وقتی اقدامات حسین موسویان برای ما محرز شد، موضوع را در جلسهای با آقای روحانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، در میان گذاشتیم، لکن بعد از این جلسه، انتقال اطلاعات از سوی آقای موسویان شدت بیشتری به خود گرفت که تعجب کارشناسان اطلاعاتی کشور را و عکسالعمل بعدی ما را موجب شد.»
این اظهارات اژه ای نشان می داد که اعتماد جدی میان مسئول سابق تیم مذاکره کننده هسته ای و موسویان وجود داشته است؛ حسن روحانی رئیس وقت مرکز بررسی های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به بازداشت موسویان میگوید: «آقای موسویان، فردی خدوم است و دستگاه قضایی باید این موضوع را برای مردم روشن کند و انشاءالله این مسئله بهزودی آشکار خواهد شد.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در موضعی مشابه، حمایت تلویحی خود از موسویان را ابراز میکند؛ «حقیقت این موضوع بهزودی معلوم میشود. فعلا اجازه دهید در این مورد، بیش از این چیزی نگویم.»
آذرماه سال 86 خبر دیگری از پرونده موسویان منتشر شد؛ معاون امنیتی دادستان تهران، رفع اتهام جاسوسی از موسویان را اعلام کرد.
این اعلام اعتراض جدی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت را در پی داشت و وی در حاشیه جلسه هیات دولت با اشاره به این اقدام دادستانی گفت: «اتفاقی افتاده، مطالبی منتقل شده است و کسانی که در نقطه مقابل ما هستند از اطلاعات آگاهی دارند، از این رو شایسته است متن اطلاعاتی که داده شده منتشر شود تا ملت بدانند ما نگران چه هستیم و چه اطلاعاتی به دیگران؛ یعنی به غیر از ملت ایران داده شده است تا ملت ایران نیز از این اطلاعات مطلع شوند»
بعد از این واکنش محمود احمدی نژاد مرتضوی دادستان وقت تهران، دستور صادر شده از سوی معاون امنیتی خود را نقض و مجددا دستور بررسی پرونده موسویان با همان اتهام جاسوسی را صادر کرد.
در نهایت پس از کش و قوس های فراوان 20 فروردین 1387 دادگاه انقلاب تهران موسویان را به اتهام «اخلال در امنیت ملی» مجرم شناخته شده و براساس ماده 507 قانون مجازات اسلامی، به دو سال حبس تعلیقی و پنج سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم کرد.
اما این پایان ماجرای پر جنجال حسین موسویان، عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در دوران ریاست حسن روحانی نبود؛ علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت دهم، در مصاحبه ای که 31 مردادماه سال 89 انجام شده بود، تاکید کرد که در تیم مذاکره کننده دولت اصلاحات و به مدیریت حسن روحانی هیچ جاسوسی وجود نداشته است.
این اظهارنظر صالحی واکنش وزارت اطلاعات را در پی داشت و این وزارتخانه که حالا حیدر مصلحی را در راس خود می دید، در اطلاعیه ای تاکید کرد: « وزارت اطلاعات قویا اعلام میدارد با عنایت به رای صادره از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب اسلامی تهران که قطعی گردیده است، آقای حسین موسویان به جرم «جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده با پوشش مسئولین نظام و مامورین دولت و در اختیار قرار دادن اطلاعات مزبور به دیگران (افراد فاقد صلاحیت و بیگانگان)» به دو سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از مشاغل دیپلماتیک در وزارت امور خارجه و اشتغال در امور بینالملل سایر نهادها و ارگانهای کشور محکوم گردیده است و لذا قدام نامبرده مصداق روشن و کامل جاسوسی میباشد.»
این تاکید وزارت اطلاعات مبنی بر جاسوس بودن حسین موسویان مستند به حکم قطعی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی بود؛ حکمی که بررسی آن پرده ای قابل تامل از پرونده موسویان را روشن میکند.
24 اسفندماه سال 88 نشریه رمز عبور که آن زمان با همکاری روزنامه ایران منتشر می شد، متن حکم قطعی دادگاه موسویان را پس از حدود دو سال، رسانه ای کرد.
متن این حکم که از سوی قاضی صلواتی صادر و پس از عدم اعتراض متهم قطعی شده، شامل اقدامات موسویان علیه امنیت ملی و صورت مذاکرات وی با دیپلمات های خارجی به ویژه انگلیسی و ژاپنی است که همه آنها با حضور کارشناسان رسمی وزارت اطلاعات، مترجمان دارالترجمه های رسمی (احتمالا به دلیل انگلیسی بودن مکالمات) و کارشناسان خبره این عرصه، مورد بررسی قرار گرفته بود.
از مهم ترین اطلاعاتی که موسویان در مکالمات خود با دیپلمات های خارجی به آنها منتقل می کرده، پیرامون اختلافات میان شورای عالی امنیت ملی و وزارت امورخارجه، اختلاف نظر بین تیم جدید هستهای با تیم قبلی و بیاعتمادی ریاست جمهوری به شورای عالی امنیت ملی و وزارت امورخارجه، بوده است.
در متن منتشر شده از حکم موسویان، صورت مکالمات موسویان با دیپلمات های خارجی نیز موجود است؛ همان صورت مکالماتی که محسنی اژه ای وزیر وقت اطلاعات تاکید داشت که اگر دستگاه قضایی اجازه دهد، میتوان برای تنویر افکار عمومی و تائید جاسوس بودن موسویان، آنرا منتشر کرد.
اما مکالمه حسین موسویان و متیو گلد کاردار سفارت انگلیس در تهران یکی از قابل تامل ترین مستندات مطرح شده در حکم دادگاه است.
در بخشی از حکم دادگاه موسویان مکالمه وی با کاردار وقت سفارت انگلیس در تهران به شرح زیر آمده است؛ گفت و گویی که در سال 83 و در اوج مذاکرات هستهای میان ایران و سه کشور اروپایی انجام شده:
((گفتوگوی متهم در مورخ 17/12/83 با متیوگلد: «... آقای روحانی در مذاکراتشان اعلام کردند که با تضمین بلندمدت موافق هستند. البته من این موضوع را نپذیرفتم ولی دکتر روحانی این را گفته بود. به هر حال من معتقد هستم آقای روحانی مواردی را با شما مذاکره کرده که ایران سر آن موافقت پیدا نکرده است. چون من میدانم که عوامل داخلی آن را رد میکنند. گفتههای دکتر روحانی فقط برای این است که به اروپائیان کمک بکند که به نظراتی برسند...»
گفتوگوی متهم در مورخ 25/12/83 با میتوگلد: «گلد: شما جلسهای با رهبر در روز شنبه داشتید. نتیجه جلسه چه شد؟ موسویان: نه روز شنبه ما جلسهای با رهبر نداشتیم.»
اندکی پس از اتمام مکالمه با میتوگلد سریعاً متهم در جهت تحصیل اطلاعات محرمانه مطرح شده در جلسه خدمت مقام معظم رهبری با دکتر حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی تماس حاصل نموده و با زیرکی تمام ایشان را تخلیه اطلاعاتی مینماید که متأسفانه صحبتهای آقای روحانی با متهم بنابر این دلایل فنی – بخش عمده آن – قابل بهرهبرداری نبوده است ضمن این که به لحاظ روابط پیچیده متهم از این که آیا مطالب تحصیل شده از مکالمه تلفنی با جناب آقای دکتر حسن روحانی را به میتوگلد متصل نموده است یا خیر؟ اطلاع دقیقی در دست نیست، اما در این نکته که بلافاصله پس از پایان مکالمه با میتوگلد در جهت تخلیه اطلاعاتی دبیر شورای عالی امنیت ملی اقدام نموده است هیچ شکی وجود ندارد.))
تاکید دادگاه مبنی بر اینکه «موسویان برای تخلیه اطلاعاتی حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی اقدام نموده است» همان نکته قابل تاملی است که در کنار دیگر مستندات موجود در پرونده موسویان، شکی باقی نمی گذاشت که وی اطلاعات مهمی را در اوج مذاکرات هسته ای در اختیار بیگانگان قرار میداده است.
نفوذیها از کجا می آید؟
حالا هیچ کس مسئولیت ورود آنها به حساس ترین تیم مذاکره کننده ایران را قبول نمیکند و حتی از اظهارنظر درباره آن پرهیز دارد؛ هیچ کس نمیخواهد هزینه وارد کردن فردی با اتهام جاسوسی را به تیم مذاکره کننده هسته ای بپذیرد؛ حتی حسن روحانی که بهمن ماه سال قبل نشان درجه 3 خدمت را به سینه دری اصفهانی چسبانده است.
واقعیت اما چیزهای دیگر را نمایش میدهد؛ تاثیرگذاری در سیاست های ایران در مذاکرات هستهای همان برنامه ای بود که طرفهای غربی مذاکره کننده از 13 سال پیش برای آن برنامه ریزی کرده بودند.
شاید گرفتن رابطه با موسویان به عنوان کسی که در مقطعی تقریبا سخنگوی تیم مذاکره کننده بود با همین هدف انجام شد تا در آن مقطع برخی تصمیم گیران ایران در مذاکرات را راضی به پذیرش تعلیق مطلق کنند.
زمزمهها نشان میدهد که هدف غرب در مذاکرات اخیر نقطه تمرکز دیگری داشته است؛ هدف گذاری آنها حفظ تحریمهای «بانکی و مالی» بود؛ یعنی همان چیزی که قرار بود نقطه قوت برجام برای ایران باشد، باید به نقطه ضعف آن تبدیل و ایران را از رسیدن به فواید آن محروم می کرد.
آقای کت و شلواری با موهای سفید شاید این روزها مشغول پاسخ به سوالاتی خاص باشد؛ سوالاتی که پاسخهای وی میتواند، راز گرههای کور ایجاد شده برای ایران در زمینه برداشته شدن تحریمهای مالی پس از برجام را، افشا کند.منبع: فارس
گروه سیاسی خبرگزاری فارس: شاید قرار است این هفته یا چندهفته بعد عدهای در فرودگاه مهرآباد منتظر باشند تا از «سِر آلیانس»- این فعال اقتصادی انگلیسی- استقبال کنند. اما همانها شاید همانقدر که از استقبال او خوشحال هستند، از حاشیهساز شدن سفر آلیانس به تهران نیز دلواپس باشند. چراکه سر آلیانس نه یک فعال اقتصادی معمولی بلکه یک چهره بدنام سیاسی امنیتی نیز هست.
سال گذشته برخی اخبار از تلاش یکی از نزدیکان حاشیهساز یک مقام ارشد دولتی برای ارتباط با آلیانس و باز کردن پای او به مناسبات داخلی اقتصادی شنیده شد. اما طی ماههای گذشته نیز برخی لابیهای اقتصادی ایرانی دیدارهایی با داوود آلیانس داشتهاند و گویا مقرر شده همکاریهایی بین مجموعه اقتصادی او و برخی طرفهای ایرانی در زمینه صادرات و واردات انجام شود.
واسطه جدید این ارتباط «محمود ه.ر» -برادر یکی از دیگر از مقامات که از بازنشستگان وزارت امورخارجه است. او که رفت و آمدش به انگلستان به خاطر ویزای پنجساله اعطایی این کشور تسهیل شده، در لندن با آلیانس دیدار کرده و سفر آلیانس به تهران نیز نتیجه این دیدار است.
اما داوود آلیانس مهمان و شریک جدیدی که برخی میخواهند پایش را به ایران باز کنند کیست؟
رفیق بختیار، دوست تلآویو
تابستان 94 بود که دوربین بیبیسی مهمان خانهی یک تاجر ایرانی الاصل صنعت نساجی انگلستان بود. داوود آلیانس یک یهودی کاشانی بود که دهه بیست شمسی از ایران به انگلستان رفته بود، فعالیتش را از شهر منچستر آغاز کرده بود و حالا که جلوی دوربین رسانه ملکه نشسته بود؛ صنایع نساجی «کوتز ویلا» متعلق به او در بریتانیا و چند نقطه دیگر جهان، بیش از 75 هزار کارگر داشت. روزنامه ساندی تایمز در سال 2012 داوود آلیانس را صد و نود و هشتمین ثروتمند انگلیس معرفی کرد. او همچینی رئیس و سهامدار اصلی یکی از بزرگترین مؤسسات سفارش مستقیم کالا در بریتانیا است که از طریق پست سفارشی بیش از بیست هزار قلم کالا را می پذیرد.
پس از آن مصاحبه برخی رسانههای ایرانی به چرایی توجه رسانه انگلیس به او پرداختند؛ مدتی بعد کتاب خاطرات آلیانس با نام «زندگی بازاری» منتشر شد و بیبیسی هم گزارش تبلیغی دیگری از آن منتشر کرد.
ملکه الیزابت دوم در سال (1980 میلادی) به واسطه موفقیت آلیانس در تجارت و تأثیرات مهم در صنعت پارچه بافی انگلستان لقب "سِر" (یکی از عالی ترین رتبه امپراطوری بریتانیا) را به او اعطا کرد. او در سال 1984 میلادی لقب CBE -فرماندهی در نظام امپراطوری بریتانیا- و در سال 1989 لقب "شوالیه" را دریافت کرد. سرانجام در سال 2004 به عنوان لرد آلیانس منچستر انتخاب شد و اولین ایرانی بود که به عضویت مجلس لردهای انگلیس پذیرفته شد.اما این فقط بخشی از سوابق مهمانِ جدید است.
آلیانس بیش و پیش از آنکه یک فعال موفق اقتصادی باشد؛ یک فعال امنیتی سرویسهای غربی است. در سالهای قبل از انقلاب به خاطر لابی ایرانیان یهودی در ارتش؛ ارتش شاهنشاهی یکی از مشتریان ثابت تولیدات نساجی آلیانس بود. یهودی بودن آلیانس و سرمایهدار بودنش باعث شد نزد موساد و سایر سرویسهای غربی نیز اعتبار و وجهه داشته باشد و در مواقع لازم کارهایش را با آنها جلو ببرد. هم پول و سرمایهی او به کار اسرائیلی میآمد و هم لابیهای اسرائیلی به کار آلیانس میآمدند.
آلیانس که هم مثل تمامی مدافعان سلطنت از انقلاب اسلامی ناراحت بود؛ هم برای رجال زمان پهلوی شناخته شده بود و هم با سرویسهای خارجی ارتباط خوبی داشت به حلقه وصل اپوزیسیون و ضدانقلاب تبدیل شد. آرشیو ملی بریتانیا اواخر دسامبر2010- زمستان89- بخشی از سندهای دیپلماتیک مربوط به 30 سال پیش خود را از حالت سری خارج کرد که بخشی از آنها درباره سلطنتطلبان فراری بود. نام داوود آلیانس به عنوان «شریک منچستری بختیار» که دیدارهای متعددی با مقامات انگلیسی برای قانع کردنشان برای حمایت از بختیار داشته به چشم میخورد.
«دیدارهای آلیانس به نیابت از بختیار با مقامات بریتانیایی همچنان ادامه می یافت. روز 19 ژوئن/ 29 خرداد، دیوید میرز رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه به دنبال درخواست اضطراری آلیانس با او دیدار کرد. این دیدار به دنبال دیدار بختیار با آلیانس انجام شد. آلیانس تاکید کرد که «بختیار هم اکنون در پول غلت میزند و آماده برای اقدام است. او یک سازمان در ایران و سه ایستگاه رادیویی دارد، یکی به صورت سیار، مستقر و فعال در اطراف تهران، یکی در عراق و یکی در جایی دیگر. آلیانس یک بار دیگر به نیابت از بختیار از میرز درباره «موضع بریتانیا» در قبال فعالیت های بختیار سوال کرد. به گفته الیانس، بختیار از آمریکاییها دست کشیده و آنها را «احمق و بیربط» میداند. ولی از نظر بختیار بریتانیاییها عاقلترند.»
هرچند آلیانس با بختیار اختلافاتی داشت اما این دلیل نمیشد که در تلاش ناکام جریان بختیار یعنی کودتای نوژه نیزکمک نکند.
سالها بعد وقتی جهانشاه بختیار-نوه بختیار- هم خاطراتش را منتشر کرد از کمکهای موساد و آلیانس برای فراری دادن بختیار از ایران تمجید کرد و نوشت «داوود آلیانس یک یهودی ایرانی تبار که در لندن تاجر شده است، در جلسات با ماموران موساد شرکت می کند. آنها به مادرم توضیح می دهند: ما نقشه داریم اما به زمان نیاز داریم، باید زمینه را آماده کنیم، آیا موافق هستید؟ مادرم موافقت می کند.»
پس از فرار بختیار است که او متوجه میشود کسی که موساد قول همکاریاش به بختیار را داده بود همین آلیانس معروف است. «چند روز بعد داوود آلیانس به دیدن ما می آید. پدربزرگم می گوید: «پس آدم ما در انگلیس شما هستید؟». در پیامهایی که موساد به پدربزرگم در زیرشیروانی میفرستاد، آلیانس تحت عنوان «آدم ما در انگلیس» معرفی میشد. آلیانس تائید میکند: «بله، من هستم» و اضافه میکند: «یک کادو برای شما دارم». 2 میلیون فرانک (300000یورو) در حسابی به نام او در سوئیس واریز کرده بود.»
سال89 بود که مهاجرانی پس از خبر خودکشی یکی از اعضای خاندان پهلوی، درباره لیلا پهلوی که او هم سالها قبل خودکشی کرده بود از آلیانس نام برد و نوشت «ابهام بر شرایط سخت اقتصادی و مالی لیلا پهلوی در سالهای پایان عمرش هم سایه افکنده است؛ تا حدی که او ناگزیر شده بود از یک ایرانی پر آوازه میلیاردر به نام «لرد آلیانس» کمک بگیرد.»
اما آلیانس در طول سه دهه بعد بیشتر به عنوان یک چهره اقتصادی معروف شد. یک تاجر یهودی ایرانی که هم به ایرانی بودنش افتخار میکند و هم با نهادهای مختلف اسرائیلی روابط خوبی دارد.
آلیانس مدیریت و عضویت در برخی از اتاق فکرهای صهیونیستی از جمله موسس مطالعات امنیت ملی اسرائیل، بنیاد قرن آینده، مرکز بهبود اقتصادی و اجتماعی اسرائیل، بنیاد دموکراتهای لیبرال دوست اسرائیل را نیز بر عهده دارد. مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه تل آویو هم به پاس خدمات و کمکهای آلیانس به نام او نامگذاری شده است. در این مرکز زبان فارسی به نیروهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی آموزش داده می شود.
آلیانس به تهران میآید؟
فعالیتهای به ظاهر خیریه و بشردوستانه هم بخشی از اقدامات چهرههایی چون آلیانس است. در دهه 80 بود که -بنای زیارتگاه موشه حلوی – یکی زیارتگاههای یهودیان ایران با کمک 50 هزار دلاری آلیانس بازسازی شد. در جریان زلزله بم 70 هزار دست لباس برای آسیبدیدگان فرستاد و هزینه احداث بیمارستانی را به عهده گرفت.
اواسط دهه 70 بود که تلاش شد او به بهانه زیارت قبر مادرش به ایران مسافرت کند، اما موفق نشد. حالا و پس از حدود دودهه مجدداً بحث حضور این چهره بدنام ایرانی- اسرائیلی-انگلیسی در ایران مطرح میشود و تاسفبارتر اینکه برخی محافلی که به حمایت برخی چهرههای دولتی پشتگرم هستند بانیان این دعوت هستند.
طبیعی است که ارتباطات امنیتی و سیاسی آلیانس با اسرائیل، انگلستان و سرویسهای غربی حضور او را از یک اقدام اقتصادی چالشی امنیتی تبدیل خواهد کرد. آیا دستگاههای امنیتی و و در رأس آنها وزارت اطلاعات نسیت به این سفر حساس هستند؟ آیا برای حضور آلیانس در تهران از این نهادها استعلامی صورت گرفته یا خواهد گرفت؟ اینکه آلیانس قرار است در داخل با چه افراد و محافلی دیدار کند و روی کدام یک از بخشهای اقتصادی ایران دست بگذارد نهادهای مسئول اطلاعاتی را حساس کرده یا خواهد کرد؟