سناتور تندرو جمهوریخواه: ایمیل هیلاری کلینتون شهرام امیری را به کشتن داد
وب سایت افشاگر ویکی لیکس هزاران ای میل از کلینتون را منتشر کرده است که چند ای میل مربوط به مکاتبات مشاوران و معاونانش با او درباره شهرام امیری است.
یک سناتور جمهوریخواه آمریکایی در اظهاراتی گفت اهمال هیلاری کلینتون نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در چگونگی حفظ و حراست از اسناد طبقه بندی شده دولت آمریکا،منجر به اعدام شهرام امیری کارشناس هسته ای ایران شده است.
به گزارش
عصر ایران به نقل از تارنمای خبری " نیوز مکس" تام کاتن سناتور جمهوریخواه آمریکایی در مصاحبه با برنامه " face the nation" شبکه خبری سی بی اس آمریکا در روز یکشنبه این ادعا را مطرح کرده است.
این سناتور جمهوریخواه به سی بی اس گفت : بی دقتی و اهمال کلینتون در حفاظت از ای میل هایش نشان می دهد او شایستگی احراز سمت ریاست جمهوری آمریکا را ندارد.
گفتنی است وب سایت افشاگر ویکی لیکس هزاران ای میل از کلینتون را منتشر کرده است که چند ای میل مربوط به مکاتبات مشاوران و معاونانش با او درباره شهرام امیری است.
در برخی از این ای میل ها معاونان کلینتون در سال 2010 درباره شهرام امیری نقطه نظرات خود را به کلینتون منتقل کرده اند که بر حسب ظاهر نشان می دهد امیری آن گونه که پس از بازگشت به ایران اذعان کرده بود، از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) ربوده نشده بلکه با برنامه ریزی قبلی از کشور خارج و به آمریکا رفته است.
در این میل ها برخی از معاونان و مشاوران وزیر امور خارجه وقت آمریکا مطالبی را درباره امیری خطاب به کلینتون می نویسند که نشان می دهد او از سفر به آمریکا پشیمان شده و می خواهد به ایران بازگردد.کاتن در این باره به سی بی اس گفت: من نمی خواهم درباره این که این دانشمند هسته ای ایران چه خدمتی برای آمریکا انجام داده یا نداده است قضاوت کنم، اما در ای میل های کاری که از سرور شخصی کلینتون به سرقت رفته و افشا شده است مشاوران کلینتون صحبت هایی با او درباره این دانشمند ایرانی داشته اند.
کاتن افزود: این نشان می دهد چه قدر کلینتون بی پروایانه و با بی دقتی این قبیل اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده را در سرور شخصی خود قرار داده است و من فکر می کنم کلینتون همان رییس جمهوری نیست که برای امنیت آمریکا مناسب است.
این سناتور جمهوریخواه در ادامه با اعلام حمایت از دونالد ترامپ گفت در صورتی که مردم آمریکا یک نامزد جمهوریخواه را انتخاب کنند این کشور دوباره قوی و امن خواهد شد.
او همچنین در ادامه این مصاحبه با باج خواندن پرداخت 400 میلیون دلار از سوی دولت آمریکا به ایران، این اقدام دولت اوباما را غیر عاقلانه خواند.
کاتن از مخالفان جدی توافق هسته ای با ایران است . اوهمان سناتوری است که نامه معروف 47 امضایی سناتورهای جمهوریخواه خطاب به مقامات ایران را نگارش کرده بود و در آن تهدید کرده بود توافق هسته ای تنها با یک امضای رییس جمهور بعدی آمریکا می تواند لغو شود.
فروش توییتر به شاهزاده سعودی چه معنایی برای ایران دارد؟
در حالی که اکنون مدت هاست، شبکه اجتماعی توییتر در ایران فیلتر مانده است و به رغم فرصت هایی که هم به لحاظ اطلاع رسانی سریع و فوری در این شبکه وجود دارد و هم می تواند بستری مناسب برای دفاع از امنیت و فرهنگ کشور در فضای نت باشد، رقبای منطقه ای ایران به ویژه کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی، از این فرصت ها به خوبی بهره گرفته اند و اکنون خبر از آن می رسد که «ولید بن طلال»، شاهزاده میلیاردر سعودی و نوه «عبدالعزیز آل سعود» در پی خرید این شبکه اجتماعی است.
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰ 08 August 2016
در حالی که اکنون مدت هاست، شبکه اجتماعی توییتر در ایران فیلتر مانده است و به رغم فرصت هایی که هم به لحاظ اطلاع رسانی سریع و فوری در این شبکه وجود دارد و هم می تواند بستری مناسب برای دفاع از امنیت و فرهنگ کشور در فضای نت باشد، رقبای منطقه ای ایران به ویژه کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی، از این فرصت ها به خوبی بهره گرفته اند و اکنون خبر از آن می رسد که «ولید بن طلال»، شاهزاده میلیاردر سعودی و نوه «عبدالعزیز آل سعود» در پی خرید این شبکه اجتماعی است.
به گزارش «تابناک»، این خبری است که روز گذشته منتشر شد که بنا بر آن، به نظر می رسد، «استیو بالمر»، مدیر عامل سابق مایکروسافت به همراه شاهزاده سعودی «ولید بن طلال» پیشنهاد خرید سهام این شرکت به بهای حدود 26 میلیارد دلار را پیش کشیده اند.
هرچند هنوز این موضوع رسما تأیید نشده و حتی برخی تحلیلگران احتمال فروش توییتر توسط جک دورسی، مدیر عامل فعلی این شبکه اجتماعی را بسیار ضعیف دانسته اند، نفس مطرح شدن این موضوع معانی بسیاری دارد و البته نکته ای بسیار مهم برای کاربران و مسئولان ایرانی در مورد شبکه اجتماعی توییتر.
«ولید بن طلال» کیست؟
ولید بن طلال بن عبدالعزیز آل سعود، یکی از اعضای خاندان آل سعود و نوه عبدالعزیز آل سعود است. وی را بیش از همه با سرمایه های میلیارد دلاری وی و سرمایه گذاری های بزرگش در کسب و کارهای مختلف در سراسر دنیا می شناسند. مجله فوربس وی را با دارایی خالص بیش از 20 میلیارد دلار به عنوان 26 امین ثروتمند بزرگ دنیا رده بندی کرده است.
اما نکته اصلی در مورد این شاهزاده سعودی، وضعیت مالی و سرمایه گذاری های وی نیست، بلکه آنچه بیش از همه وی را برای ایران و ایرانیان مهم می سازد، گرایش های سیاسی ضد ایرانی وی است.
وی در سال 2013 در مصاحبه ای با خبرگزاری بلومبرگ، با انتقاد شدید از دولت اوباما برای مذاکرات با ایران گفته بود، هیچ اطمینانی به دولت اوباما برای مذاکره با ایران نیست. وی صراحتا اشاره کرده بود که عربستان سعودی، اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه، نگران مذاکرات دولت اوباما با ایران هستند.
وی در همین مصاحبه با لحنی کاملا ضد ایرانی ـ که پژواک صدای صهیونیست های اسرائیل را در خود داشت ـ گفته بود: چرا دولت آمریکا پیشنهاد لغو تحریم ها را به ایران داده است؟ آنها باید فشار را روی ایران نگه دارند. تحریم ها منجر به آمدن ایران به پای میز مذاکره است. چرا این فشار را نگه نداریم؟
وی به بلومبرگ گفته بود: سنی ها کاملا ضد شیعه هستند و البته ضدِ ضدِ ضدِ ایران ـ تاکید از شاهزاده سعودی. تهدید اصلی از سوی ایران است و نه اسرائیل. امپراتوری ایران، تهدید جدی برای همه همسایگان خود است.
سفیر افتخاری عربستان در اسرائیل
کاملا مشخص است، ولی بن طلال نگاه و رویکرد مشابهی با اغلب سران سعودی نسبت به ایران دارد. نگاهی که بسیار نزدیک به نگاه رژیم صهیونیستی است. دلایل آن نیز کامل مشخص است. وی در اکتبر سال 2015 در گفت وگو با خبرگزاری بی بی سی تمام ملت عرب را به کنار گذاشتن تخاصم با یهودیان اسرائیل و همزیستی مسالمت آمیز با این رژیم دعوت کرد؛ هرچند چند ماه بعد این سخنان خود را تکذیب کرد و بعد در یک توییت با انتشار عکسی از یک فلسطینی سعی کرد، ماجرا را به کل پایان دهد.
اما تعیین شدن وی به عنوان سفیر افتخاری عربستان سعودی در رژیم اسرائیل در سال جاری میلادی به خوبی نشان داد که ولید بن طلال چه قرابت دیدگاهی با صهیونیسم دارد. وی بعد از رسیدن به این افتخار گفت: من در واقع کاملا مفتخرم که به عنوان اولین سفیر عربستان سعودی به این کشور زیبا – اسرائیل – معرفی شده ام. اسرائیل سرزمین ثبات در یکی از پر معضل ترین مناطق جهان است و من تقدیر خود را از بنیانگذاری این سرزمین توسط آبای اسرائیل بر مبنای اخلاقیات عالی درجه اظهار می کنم!
اینها دقیقا سخنانی است که از زبان نوه عبدالعزیز آل سعود بر زبان آمده است؛ اما ماجرا به همین جا نیز ختم نمی شود. در ماه ژانویه سال میلادی جاری یعنی 2016 وی همه سرمایه گذاری های مستقیم و غیر مستقیم خود در ایران را به دلیل بالا گرفتن چالش میان ایران و عربستان در منطقه لغو کرد و همه مسیرهای حمل و نقل هوایی Flynas را – که 34 درصد از سهام آن در اختیار هلدینگ بزرگ وی Kingdom Holding است – به ایران متوقف ساخت.
با همه اینها اکنون تصور کنید که این شاهزاده سعودی اقدام به خرید شبکه اجتماعی توییتر کند. به خوبی می توان حدس زد که وضعیت کاربران ایرانی در این شبکه اجتماعی بعد از چنین کاری چه خواهد بود.بی دلیل نیست که ولید بن طلال به دنبال خرید توییتر است. البته این شبکه اجتماعی می تواند به اندازه خود برای این میلیاردر سعودی منفعت اقتصادی داشته باشد؛ اما مهمتر از منافع اقتصادی، چیزی که احتمالا بن طلال در توییتر به دنبال آن است، منافع ایدئولوژیک و سیاسی است.
شبکه اجتماعی توییتر اکنون به یک شبکه اجتماعی غنی و فوق العاده اثرگذار در تحولات دنیای جدید تبدیل شده و اثر گذاری این شبکه به حدی است که می تواند به جریان های سیاسی و اجتماعی جهت بدهد. با این همه، جای سؤال دارد که چرا در حالی که رقبای منطقه ای ایران به شدت به دنبال استفاده از این فرصت ها هستند، هنوز این ابزار و سایر ابزارهای مشابه ـ که می تواند به غنای امنیتی ایران در بحث سایبری اضافه کند ـ در بند فیلترینگ است!
پیدا و پنهان یک اعدامی؛ همه آنچه درباره شهرام امیری میدانیم
با اعلام رسمی خبر اعدام شهرام امیری فردی که در روزهای گرم سال 1389 نقش اول نمایشی پر هیجان بود، نظر قطعی نهادهای امنیتی و قضایی ایران درباره وی آشکار شده است، ولی داستان پرهیاهوی او گوشههای پیدا و پنهان زیادی دارد که برای علنی شدن آن، احتمالا باید سال ها منتظر ماند. این گزارش مروری است بر همه اخبار، شایعات و تحلیلهای مهمی که در هفت سال اخیر در این باره منتشر شده است.
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵ 08 August 2016
با اعلام رسمی خبر اعدام شهرام امیری فردی که در روزهای گرم سال 1389 نقش اول نمایشی پر هیجان بود، نظر قطعی نهادهای امنیتی و قضایی ایران درباره وی آشکار شده است، ولی داستان پرهیاهوی او گوشههای پیدا و پنهان زیادی دارد که برای علنی شدن آن، احتمالا باید سال ها منتظر ماند. این گزارش مروری است بر همه اخبار، شایعات و تحلیلهای مهمی که در هفت سال اخیر در این باره منتشر شده است. به گزارش «تابناک»، بخش علنی داستان شهرام امیری از خرداد 88 شروع شد. امیری که در آن روز 31 سال داشت، برای حج عمره به عربستان رفت، تا سه روز بعد با خانوادهاش در ارتباط بود و بعد ناگهان ناپدید شد.
اکنون و هفت سال بعد از آن ناپدید شدن، غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه اظهار داشته است که خروج امیری از ایران و رفتن او به آمریکا در شرایطی بوده که دستگاههای امنیتی ایران کار را تحت نظر داشتهاند. رسانههای غربی نیز بارها مدعی شدهاند، او پیش از خروج از ایران نیز با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در ارتباط بوده است.
ارتباط امیری با آمریکاییها از چه زمانی شروع شد؟
یک سال و نیم پیش از ناپدید شدن شهرام امیری، روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز در دسامبر 2007 مدعی شد، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از سال 2005 طی برنامهای با نام «فرار مغزها» تلاش کرده است، با فراهم کردن شرایط پناهندگی افراد مهمی از جمله افسران ارشد نظامی، دانشمندان و مدیران ارشد، برنامه هستهای ایران را متوقف و یا حداقل کُند کنند.
هرچند جمعآوری اطلاعات هدف ثانویه این عملیات اعلام شده، منابع مختلف غربی مدعی هستند، اطلاعات جمعآوری شده در همین برنامه بود که در قالب ارزیابی اطلاعاتی شانزده نهاد اطلاعاتی آمریکا در اواخر سال 2007 اعلام کرد، با اینکه این برنامه هستهای نظامی داشته است، این برنامه در سال 2003 متوقف شده است.لس آنجلس مدعی شده است، با توجه به تمرکز دولت کلینتون (1992 تا 2000) بر روی ایران، در پایان کار این دولت، ستادی با حدود یکصد نیرو در سازمان سیا مشغول فعالیت درباره ایران بودند ولی با توجه به تمرکز دولت بوش بر مسأله عراق، فعالیت این ستاد تحلیل رفت، ولی از سال 2005 توجه سیا بار دیگر به ایران معطوف شد. با وجود این، سخنگوی سازمان در پاسخ به این روزنامه تأکید کرد، ایران همواره موضوعی مهم برای سازمان بوده و نباید صرفا با توجه به کوچک شدن ستاد مذکور مدعی بیتوجهی به ایران شد.
سیا تنها نهاد آمریکایی نبود که بر ایران متمرکز شده بود. آژانس ملی اطلاعات (NSA) و نهادهای مسئول ماهوارههای جاسوسی آمریکا نیز در تلاش بودند، اطلاعات هر چه بیشتری درباره ایران به دست بیاورند.سازمان سیا، فهرستی از افراد هدف برای تلاش برای پناهنده شدن آنان را تهیه کرده بود. معیار قرار دادن فرد در این فهرست این بود که «اگر این فرد پناهنده شود، آیا برنامه هستهای ایران کند و یا متوقف خواهد شد؟» پاداش برای پناهندگان احتمالی نیز قابل توجه بود: اقامت در یک کشور دیگر و حمایت مالی مادامالعمر. تلاشهای سیا طی دو سال 2005 تا 2007 ـ هرچند بنا به ادعای لس آنجلس تایمز، به موارد معدودی از پناهندگی منجر شد ـ هیچ یک از این افراد نه نقش غیر قابل جبرانی در برنامه هستهای ایران داشتند و نه میتوانستند تصویر جامعی از برنامه هستهای ایران به طرف مقابل بدهند. بنا به ادعای لس آنجلس تایمز، سیا مستقیم با گزینههای پناهندگی ارتباط برقرار نمیکرد؛ حداقل سه لایه واسط بین سازمان و گزینههای احتمالی قرار داده میشدند تا توجه نهادهای اطلاعاتی ایران جلب نشود.
شش ماه بعد از ناپدید شدن شهرام امیری و در شرایطی که هنوز هیچ اطلاع روشنی از سرنوشت وی نبود، رسانههای فرانسوی به نقل از منابع اطلاعاتی این کشور مدعی شدند که ارتباط سازمان سیا با امیری، یک سال پیش از آن و در زمانی برقرار شد که وی برای کارهای پژوهشی به فرانکفورت مسافرت کرده بود. یک تاجر آلمانی نقش واسطه را بازی کرد، مدتی بعد که امیری برای کمک به نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به وین رفت، ارتباطات ادامه یافت و نهایتا به بهانه حج عمره، وی از کشور خارج شد و به آمریکا رفت. خرداد 88 تا 24 تیر 89؛ روزهای مرموز با طعم فردو، ترور، فیلم و تناقض
مهر ماه 88 و در روزهای پرتنش سیاست داخلی ایران، اظهارات مقامات ایرانی علیه نقش عربستان در مفقود شدن یک پژوهشگر دانشگاه مالک اشتر، ایرانیها را با شهرام امیری آشنا کرد.
خلاصه ماجرا از زبان مقامات ایرانی این بود: «شهرام امیری پژوهشگر و متخصص رادیو ایزوتوپهای پزشکی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر، یکشنبه دهم خرداد 1388تهران را به مقصد جده ترک کرده و سه روز بعد زمانی که برای زیارت حرم نبوی از هتل محل اقامتش خارج شده، دیگر به آن جا برنگشته است».
دو روایت متضاد، دو هدف متضاد
از این جا به بعد، ایران و آمریکا دو روایت متضاد از ماجرای شهرام امیری را تبلیغ کردند. مقامات ایرانی ضمن تبلیغ جایگاه علمی امیری، ارتباط وی با برنامه هستهای را انکار میکردند و اصرار داشتند که وی بر خلاف میلش به آمریکا برده شده است. در مقابل در حالی که مقامات آمریکایی اصرار داشتند از موضوع گم شدن امیری اطلاعی ندارند، رسانههای غربی ادعاهای سنگینی را درباره اطلاعات به دست آمده از امیری زمزمه میکردند.
اکنون روشن شده است که دو طرف، اهداف متضادی را هم پیگیری میکردهاند. بنا به روایت رسانههای غربی، آمریکایی ها قصد داشتند با انکار موضوع و جلوگیری از بازگشت امیری به ایران راه را برای فرارها و پناهندگیهای بعدی هموار کنند و در مقابل، ایرانیها میدانستند که امیری باید برگردانده شود تا اگر خطایی از او سر زده، سرنوشتش عبرتی برای دیگران باشد.
فردو و ترور: ایران در 21 سپتامبر 2009 (آخرین روز تابستان و سه ماه بعد از ناپدید شدن امیری) در نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روند ساخت مرکز غنیسازی فردو را اطلاع داد. شش ماه بعد و در آستانه نوروز 89، در شرایطی که هنوز خبری در مورد سرنوشت و یا حتی حیات یا مرگ امیری منتشر نشده بود، شبکه آمریکایی ایبیسی در گزارشی، افشای وجود فردو را به پناهندگی امیری مرتبط دانست و مدعی شد که ارتباط طولانی مدت سیا با وی از طریق واسطهای در تهران برقرار شده است.
پیش از این منابع خبری فرانسوی، روایت هیجان انگیزتری هم از ماجرا منتشر کرده بودند. در اواخر آذر ماه 88، روزنامه انگلیس تلگراف به نقل از این منابع نوشت که امیری در ماه اکتبر (مهرماه) به محلی سری در فرانکفورت آلمان برده شده تا اطلاعات لازم در خصوص فردو را به بازرسان آژانس ارائه کند که در آستانه عزیمت به مأموریت بازرسی از فردو بودند.
منابع فرانسوی به نقل از مقامات اطلاعاتی این کشور مدعی بودند که امیری اطلاعات ارزشمندی را در خصوص بخشهای داخلی فردو و به خصوص رویههای امنیتی و حفاظتی آن به غربیها داده که از نظر فرانسویها فوقالعاده مفید بوده است. بنا به ادعای فرانسویها، جلسه فرانکفورت آن چنان حساسیتی داشته که اطلاعاتی در خصوص شخص امیری به بازرسان داده نشده و تنها یک منبع آگاه معرفی شده است.
انتشار اخبار هستهای علیه ایران با استفاده از مهرهای غایب به نام شهرام امیری، در حالی بود که در اول دی ماه 1388، علیاکبر صالحی رئیس وقت و فعلی سازمان انرژی اتمی اظهار داشت: نمیدانم این بحث از کجا نشأت گرفته که ایشان دانشمند هستهای است. شهرام امیری هیچ وقت حتی کارمند سازمان انرژی اتمی نبوده است. ما نخواستیم به این بحث ورود پیدا کنیم که شک و تردیدی ایجاد شود. اما بنده اعلام میکنم که ایشان هیچ ارتباطی با سازمان انرژی اتمی ندارند، حتی نمیدانم آقای امیری چه کسی است.
سه هفته بعد از این اظهارات صالحی، مسعود علیمحمدی دانشمند هستهای پنجاه ساله در مقابل منزلش به شهادت رسید. ایمیلهای هیلاری کلینتون و شهرام امیری
منوچهر متکی در نیمه مهرماه اعلام کرد که اسنادی از دخالت آمریکا در ناپدید شدن امیری به دست آمده است. وزیر امور خارجه وقت همچنین دولت عربستان را مسئول ناپدید شدن امیری دانست. در حالی که هنوز دولت عربستان به ادعا واکنش نشان نداده بود، یان کلی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی بود که آمریکا هیچ اطلاعی درباره ناپدید شدن امیری ندارد و تصریح میکرد که این پرونده برای ما ناآشناست.
هرچند انتشار ایمیلهای هیلاری کلینتون توسط وزارت خارجه آمریکا در سال 2015 برای اثبات نقش نهادهای رسمی آمریکا در ماجرای پناهندگی امیری، سوخته و تاریخ مصرف گذشته به نظر میرسند، میتواند به روشن شدن وضعیت آخرین روزهای حضور امیری در واشنگتن کمک کند.
بعد از انتشار چند ویدئوی متناقض که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد، امیری در 24 تیر 89 به ایران آمد. دو روز پیش از آمدن به ایران، وضعیت وی موضوع ایمیلهای رد و بدل شده میان مقامات وزارت خارجه آمریکاست.
در یکی از این ایمیلها، جیک سالیوان دستیار ارشد کلینتون به رئیسش نوشته: «آقایی که در موردش با بیل برنز حرف زدی، آشکارا به بخش حافظ منافع کشورش رفته، زیرا از طولانی شدن روند مهیا کردن امکان خروجش از آمریکا ناراضی است. این مسأله میتواند در 24 ساعت آینده به اخبار پر دردسری تبدیل شود. به تو اطلاع خواهم داد».
ریچارد مورنینگستار فرستاده وقت وزیر خارجه در امور انرژی در منطقه اوراسیا نیز، یک هفته پیش از آن و در پانزدهم تیر خطاب به سالیوان نوشته: «در خصوص موضوعی که در مورد آن صحبت کردیم، یک مشکل روانی و دیپلماتیک داریم، نه یک مشکل حقوقی. باید راهی برای خروج دوستمان پیدا کنیم. ما باید نگرانیهای وی را در نظر بگیریم و موضوع را در قالب یک سوء تفاهم و بدون قصد سوء نمایش دهیم. طرف نمیتواند هیچ کاری بکند، اگر میخواهد برود، بگذار برود».
پیچیدهترین مسأله: امیری چرا برگشت؟بخش مهمی از ابهام درباره سرنوشت شهرام امیری در خرداد و تیرماه 1389 با انتشار چهار ویدئو از بین رفت. ویدئوهایی که اگر چه امیری را به ایران بازگرداند و معمای سرنوشت وی را حل کرد، خود به معمایی دیگر تبدیل شد.
چهار ویدئوی امیری: ابتدا در هجدهم خرداد صدا و سیما ویدئویی بیکیفیت از شهرام امیری پخش کرد که وی در آن مدعی شد، در شهر توسان در ایالت آریزونا است، توسط آمریکاییها تحت شکنجه و فشار روحی شدیدی قرار داشته و از وی خواسته شده که در یک مصاحبه تلویزیونی ادعا کند که فردی مهم در برنامه هستهای ایران بوده و به درخواست خود به آمریکا پناهنده شده و تعدادی اسناد و مدارک و یک لپتاپ حاوی اسناد را به آمریکا منتقل کرده است.
در این ویدئو شهرام امیری با معرفی خود به عنوان محقق دانشگاه گفت که این پیام را در روز ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ در یکی از شهرهای ایالت آریزونای آمریکا ضبط کرده و مدعی شد، روز ۱۳ خرداد سال گذشته "در عملیات مشترک تیم های ترور و ربایش سازمان اطلاعات آمریکا - سیا - و استخبارات عربستان سعودی در مدینه منوره دزدیده شدم."
بلافاصله ویدئوی دیگری در یوتیوب منتشر شد. امیری در این ویدئوی 162 ثانیهای، که به نظر میرسید، در حال خواندن یک متن از پیش تهیه شده است، اظهار داشت: «من هیچ علاقه یی به تحقیقات تسلیحاتی نداشته و در این زمینه هیچ گونه تجربه و دانشی ندارم و یک پژوهشگر در زمینه بهداشت و حفاظت در برابر اشعه هستم مدعی شد» و سپس مدعی شد که برنامه اش در امریکا دریافت درجه دکتراست و پس از پایان تحصیل اگر برایش امنیت لازم فراهم شود به ایران باز خواهد گشت. وی به همسر و فرزندش اطمینان داد که آنان را ترک نکرده و آرزوی دیدار آنان را دارد و در انتظار است تا به محض خاتمه تحصیلات در آمریکا، به خانواده اش ملحق شود اما از امکان سفر و اقامت خانواده خود در آمریکا در حال حاضر سخنی نمیگوید.
ویدئوی سوم در دوم تیر منتشر شد که طی 53 ثانیه، امیری ضمن اعلام قصدش برای بازگشت به ایران، از خانواده خود میخواهد برای او دعا کنند.
ویدئوی چهارم در یازدهم تیرماه روی یوتیوب بارگذاری شد ولی بنا به اظهار امیری، این ویدئو در 24 خرداد ضبط شده است. در این ویدئو که در انتهای آن صدای فرد دیگری هم شنیده میشود، امیری مدعی میشود که در ایالت ویرجینیای آمریکاست و از دست مأموران اطلاعاتی آمریکا فرار کرده و هر لحظه ممکن است دستگیر شود؛ ویدئویی که از او در صدا و سیما پخش شده است، کاملاً صحت داشته و ویدئوی دیگری را که در یوتیوب منتشر شده و در آن اعلام کرده بود که آزادانه به آمریکا آمده است؛ ساخته دولت آمریکاست.
از بازگشت تا اعدامبا وجود همه انکارهای مقامات آمریکایی، روز 22 تیر 89 امیری به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن مراجعه کرد و دو روز بعد هم با استقبال برخی مقامات ایرانی وارد تهران شد و علاوه بر کنفرانس خبری در فرودگاه، فرصت این را یافت که در برنامههای تلویزیونی به طرح ادعاهایش در مورد بیش از چهارصد روز ناپدید شدن خودش بپردازد.
نشانههای متعددی وجود دارد که از 24 تیر 1389 تا 14 مرداد 1395 که اولین خبرها از اعدام امیری منتشر شد، ظاهرا مقامات ایرانی و آمریکایی در یک موضوع اشتراک نظر داشتند؛ از امیری خطاهایی سر زده است؛ هرچند شاید طرفین در مورد شدت و اهمیت این خطا اختلاف نظر داشته باشند.
به طور منطقی، نهادهای امنیتی ایران نمیتوانستند همه ادعاهای مفصل رسانههای غربی در خصوص پناهنده شدن امیری را با اطمینان مردود بدانند؛ داستانی که امیری قبل و بعد از بازگشت به ایران از ماجرای ربودنش در عربستان تعریف میکرد، ابهامات زیادی داشت و علاوه بر آن آمریکاییها دو روز بعد از برگشتن امیری، ادعاهای جدیدی را درباره وی طرح کردند که با محتوای منتشر شده در ایمیلهای کلینتون همخوانی قابل توجهی دارد.
در 26 تیرماه، مقامات ناشناس آمریکایی به نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس گفتند که امیری به خاطر اطلاعات قابل توجهی که به آمریکا داده است، پنج میلیون دلار گرفته و تصور میکند اگر بر داستان ساختگی ربودنش در عربستان اصرار بورزد، میتواند در مقابل فشار نهادهای امنیتی ایران برای فهمیدن حقیقت ماجرا مقاومت کند.
بنا به اظهار مقامات آمریکایی، چالش پیش روی امیری بعد از بازگشت به ایران این بود که مقامات را متقاعد کند که هیچ همکاری با آمریکاییها نداشته است؛ چالشی که امیری شانسی برای غلبه بر آن نداشت.
دو سال پس از بازگشت از آمریکا، خانواده امیری مدعی بودند که برای وی حکم ده سال زندان صادر شده است. حتی اگر هیچ مدرک دیگری هم علیه او وجود نداشت، شاید به قول تام کاتن سناتور تندروی جمهوریخواه، بیملاحظگی و ندانم کاری هیلاری کلینتون برای به آخر خط رسیدن شهرام امیری کافی بود.