سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

گزارش نشریه اسکویر از «این 400 میلیون دلار جنجالی»

در ماه ژانویه ایران و امریکا بالاخره به نتایجی رسیدند . آمریکا با پرداخت 400 میلیون دلار نقد از مجموع 1.7 میلیارد دلار بدهی 4 دهه پیش موافقت کرد .

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اسکویر نوشت : برای 37 سال ایران و آمریکا در دادگاه لاهه برای تحویل سلاح های خریداری شده یکدیگر را متهم کرده اند .

به گزارش انتخاب، در ماه ژانویه ایران و امریکا بالاخره به نتایجی رسیدند . آمریکا با پرداخت 400 میلیون دلار نقد از مجموع 1.7 میلیارد دلار بدهی 4 دهه پیش موافقت کرد .

این بازپرداخت با ده ها میلیارد دلار سرمایه و حساب خارجی بلوکه شده ایران که هم اکنون این کشور بعد از توافق هسته ای به آن دسترسی دارد متفاوت است. اما زمان بندی اطلاع رسانی در مورد این تسویه حساب با زمان اجرایی شدن برجام یکی شد که در ظاهر به نظر نوعی زمینه سازی گسترده تر برای از بین بردن دهه ها دشمنی بین دو کشور می رسید.

باراک اوباما نیز از این تسویه حساب با ایران دفاع کرد و گفت: این مبلغ خیلی کمتر از چیزی بود که ایران به دنبال آن بود. ایالات متحده آمریکا با تسویه این میزان از پرداخت میلیارد ها دلار پول بیشتری که ایران به دنبال آن بود جلوگیری کرد و این مبلغ را ذخیره کرد. این کار در راستای منافع آمریکا بوده است.

روز چهارشنبه ماجرا شفاف سازی شد. با تشکراز وال استریت ژورنال برای آغاز این داستان احمقانه.:

به گفته وال استریت ژورنال و سی ا ن ان: باراک اوباما انتقال 400 میلیون دلار به ایران را تایید کرده است. این مبلغ قسط اول از 1.7 میلیارد دلار تسویه ای خواند که توسط دادگاه بین المللی لاهه در ازای خرید های ایران در زمان شاه باید می پراخته است.. به دلیل وجود تحریم های مربوط به ممنوعیت استفاده از دلار های آمریکایی در معاملات با ایران مقامات گفته اند که این پول توسط بانک مرکزی سوییس و هلند تامین شده و در یک هواپیمای بی نام و نشان و در بسته های چوبی حاوی فرانک های سوییس و یورو سایر واحد های پولی خارجی به ایران فرستاده شده است.

به گفته مقامات این بازپرداخت کار سختی بود چرا که ایران قابلیت دسترسی به سیستم مالی جهانی را بر اساس تحریم های مالی بین المللی نداشت.جزییات این ماجرا اولین بار در وال استریت ژورنال منتشر شد.

و داستان آغاز شد.

کاندیدای جمهوری خواه (مجله پولیتیکو):

دونالد ترامپ کاندیدای جمهوری خواه آمریکا با انتشار توئیتی روز چهارشنبه به دنبال گزارش وال استریت ژورنال در روز سه شنبه نوشت:

"وزیر امور خارجه نامناسب آمریکا، هیلاری کلینتون کسی بود که صحبت های پیرامون پرداخت 400 میلیون دلار به صورت نقد به ایران را مطرح کرد."

این ادعا در راستای صحبت های اخیر کلینتون در ارتباط با بازی کردن نقش اصلی اش در آوردن ایران پای میز مذاکره از طریق تحریم ها مطرح شد.

به گزارش مجله پولیتیکو، 400 میلیون پول نقد در واقع قسط اول 1.7 میلیارد بدهی آمریکا به ایران است که قبلا نسبت به پرداخت آن اطلاعی داده نشده بود.

اما به نظر میرسد اسوشیتدپرس در مال ژانویه نسبت به پرداخت این مبلغ اطلاع رسانی کرده است. داستان چیست؟ اینها چه میگویند!

واشنگتن فری بیکون نوشت:

به گزارش واشنتگتن فری بیکون: انتقال هوایی 400 میلیون دلار پول نقد به ایران در ماه ژانویه در ازای آزادی زندانی های آمریکایی در این کشور انتقادهایی را برای پرداخت فدیه آزادی به دولت ایجاد کرده است که کاخ سفید پرداخت هر گونه باج را رد کرده است.

چارلز پیرس نویسنده گزارش اسکویر در گزارش خود به جمع آوری پازل های این داستان پرداخته در پاسخ به ادعاهای واشنگتن فری بیکون بعد از روشن شدن اصل ماجرا نوشت: این پول خودشان است احمق ها. اگر ما این پول را تسویه نمیکردیم چه بفهمید چه نفهمید ما باید 10 میلیارد دلاری که دادگاه حکم علیه ایالات متحده داده بود را میپرداختیم.

هات ایر نوشت:

این گزارش بر اساس ادعای مقامات ارشد بی نامی است که گفته اند زمان بندی این انتقال پول نقد محرمانه با ضمانت دوات ایران مبنی بر آزادی زندانی های آمریکایی درست بعد از دریافت پول نقد همپوشانی پیدا کرده است. این اتفاق درست زمانی افتاده که پول نقد به دست ایران رسیده است.

باید بگویم بله.

پول رایان در دی سی اکزمینر نوشت:

اگر این درست باشد، این گزارش تردید بلند مدت ما را که دولت در ازای آزادی زندانیان آمریکایی که به طور نا عادلانه در ایران بازداشت شده بودند باج پرداخت کرده است را تایید میکند. این داستان حماسه دیگری از فریب مردم آمریکا در توافق خطرناک هسته ای را به نمایش گذاشته است. با این حال عموم مردم استحقاق یک توضیح کوتاه در مورد عمق کمک های این دولت به کشوری که در حمایت از تروریسم جهانی پیشرو است را دارند.

باید بگویم این بزرگترین دروغ تاریخ است.

به عنوان کسی که مدتهاست در این موارد مطالعه داشته و مسائل را میشناسد آیا به نظر شما " باج دادن به ایران برای آزادی زندانیان آمریکایی" واقعا وسیله ای برای جمهوری خواهان جهت پرت کردن حواس ها نیست؟ آیا واقعا جمهوری خواهان می خواهند در همان مسیر تاریخی شان قدم بردارند؟

مرد شماره یک داعش در اروپا کجاست؟ / ابوسلیمان فرانسوی از سوریه گریخته است

یک جاسوس نفوذی فاش کرده است که سرکرده داعش در اروپا که مغز متفکر حملات پاریس و بروکسل بوده، از یک عملیات نظامی در سوریه جان سالم به در برده و گریخته است.دولت‌های غربی با تمام قوا به دنبال دستگیری وی هستند. ابوسلیمان فرانسوی مغز متفکر موج حملات تروریستی اخیر در اروپاست.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس بین الملل «انتخاب»؛ میرور نوشت: یک جاسوس نفوذی فاش کرده است که سرکرده داعش در اروپا که مغز متفکر حملات پاریس و بروکسل بوده، از یک عملیات نظامی در سوریه جان سالم به در برده و گریخته است.دولت‌های غربی با تمام قوا به دنبال دستگیری وی هستند. ابوسلیمان فرانسوی مغز متفکر موج حملات تروریستی اخیر در اروپاست.

به گزارش «انتخاب»، شواهد موجود نشان می‌دهند که وی در حال حاضر در ترکیه است و احتمالاً طی یک قرارداد سری تحت حفاظت مقامات این کشور قرار دارد. اطلاعات بسیار کمی از وی وجود دارد، هیچ عکسی از فردی که در چند ماه اخیر مهم‌ترین تروریست تحت تعقیب در جهان بوده است، وجود ندارد.پس از کشته شدن عبدالحمیداباعود عامل اصلی حملات پاریس،در طی یک عملیات پلیس فرانسه،ابوسلیمان نقشی محوری در شاخۀ اروپایی داعش برعهده‌گرفته و جانشین اباعودشده است.

ابوخالد شورشی کهنه‌کار داعش در سوریه ادعا کرده که ابوسلیمان از شهر جربلس سوریه در نزدیکی مرز ترکیه گریخته است. احتمال داده‌شده که اولین مقصد وی کرکمیش در ترکیه بوده است و 14 نفر از اتباع فرانسه نیز با وی همراه بوده‌اند. ابوخالد مدعی است که وی را بین اکتبر 2014 و سپتامبر 2015 در طول اقامت خود در شهرهای رقه و حلب ملاقات کرده است. ابوخالد می‌گوید در طول این مدت وی نفر دوم در مقام فرماندهی را دارا بوده است.ابوخالد مدعی است که از طریق یکی ازلینک‌های ارتباطی خود، خبرهایی از فرار ابوسلیمان و خروج وی از سوریه در ماه ژوئن دریافت کرده است که در صورت درست بودن این خبر، اتفاق مهمی برای داعش خواهد بود.

گفته می‌شود ابوسلیمان حدوداً 30 ساله است و اصلیتی مراکشی یا تونسی دارد. سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه می‌گویند وی عامل اصلی حملات تروریستی در سرتاسر اروپا بوده است.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در حالیکه مقامات امنیتی آسیای مرکزی نسبت به بازگشت اتباع خود از سوریه و عراق به این کشورها ابراز نگرانی می‌کنند، گروه تروریستی داعش با تغییر استراتژی تبلیغاتی خود، ارزش‌های خانواده را دستمایه تبلیغات خود قرار داده است.

به گزارش فارس به نقل از «استانرادار» اوایل ماه جولای در رسانه‌ها اعلام شد به خاطر وضعیت دشوار و نامطلوب گروه شبه نظامی داعش در سوریه و عراق، طرفداران این گروه تروریستی در حال بازگشت به سرزمین‌های مادری خود هستند.

این خبر بدان معنا است که جمهوری‌های آسیای مرکزی در معرض تهدید بازگشت صدها تن از شبه نظامیان فعال در داعش هستند که بدون شک همه آنها با تجربه مبارزاتی و اهداف بسیار منفی نسبت به دولت‌های این منطقه و رژیم‌های حاکم به وطن باز می‌گردند.

بنا به گزارش، بازگشت شبه نظامیان داعش به آسیای مرکزی می‌تواند 2 دلیل بارز و مرتبط به هم داشته باشد نخست، شرایط دشوار در مناطق سوریه و عراق که به واسطه عملیات نیروی هوایی روسیه به وجود آمده است و دلیل دوم، شرایط ایجاد شده در اثر تنگنای مالی گروه داعش می‌باشد.

حملات هوایی روسیه در این مناطق منجر به تخریب منابع  مالی و اقتصادی گروه داعش از جمله کانال تأمین مالی این گروه از طریق قاچاق نفت و مواد سوختی روسیه به ترکیه، شده که بیانگر این واقعیت است که این گروه تروریستی دیگر قادر به تأمین مالی طرفداران خود نیست و نمی‌تواند حقوق آنها را پرداخت نماید.

نکته قابل توجه این است که بسیاری از اتباع آسیای مرکزی که اخیرا به داعش پیوسته‌اند نه به خاطر مسائل مذهبی و ایدئولوژیکی، بلکه به خاطر پول و وعده‌های مالی این گروه حامی آنها شده‌اند.

کاهش زمینه مهاجرین کاری در روسیه نیز باعث بازگشت بسیاری از اتباع آسیای مرکزی به وطن شد که در حال حاضر برای تأمین مالی خانواده خود به گروه داعش پیوسته‌اند.

به گزارش «رویترز»، داعش در این رویارویی‌ها بیش از یک سوم از زمین‌های تحت تصرف خود را از دست داده است و از مجموع 90.8 هزار کیلومتر مربع، تنها 68.3 هزار کیلومتر مربع در اشغال این گروه تروریستی باقی مانده است.

در سوریه گروه تروریستی داعش در نتیجه حمله ارتش سوریه و حمله هوایی نیروی هوایی روسیه، «پالمیرا» از دست دادند و در دسامبر سال جاری، ارتش عراق شهرهای بزرگ «الرمادی» و «فلوجه» را باز پس گرفت و اکنون نیز در تلاش است که «موصل» را از شر این گروه تروریستی آزاد کند.

به خاطر شکست‌های پی در پی داعش، این گروه تروریستی حملات خود را در عراق و اروپا شدت بخشیدند و دیدیم که در شهر «نیس» فرانسه در اثر انفجار یک اتوبوس، 100 نفر جان خود را از دست دادند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.

به هر حال شکست‌های پی در پی گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق تبعات زیادی برای سایر نقاط جهان دارد.

«سرگئی شایگو» وزیر دفاع روسیه اخیرا در یک کنفرانس علمی–نظامی با اشاره به نتایج نظامی و سیاسی استفاده از نیروهای مسلح در سوریه، اعلام کرد: حدود 4500 نفر از اتباع روسیه و آسیای مرکزی در صفوف داعش و دیگر گروه‌های تروریستی در مناطق عراق و سوریه در حال جنگ می‌باشند که همه آنها در حال بازگشت به سرزمین‌های مادری خود هستند.

بنا به اطلاعات بدست آمده از مرکز تحقیقات ایالات متحده در نیویورک در دسامبر سال گذشته در سوریه و عراق، 2400 نفر تبعه روس، 500 نفر از اتباع ازبک و قرقیز، 386 نفر تبعه تاجیک، 360 نفر ترکمن و همچنین 300 نفر از اتباع قزاقستان در این گروه فعالیت می‌کردند و می‌توان نتیجه‌گیری کرد که اتباع آسیای مرکزی حدود 2000 نفر می‌باشند.

طبق اعلام کارشناسان منطقه، روند بازگشت اتباع این کشورها به منطقه آسیای مرکزی از بهار امسال ملموس‌تر شده است.

بنا به گزارش شبکه اسپوتنیک در ازبکستان، هرچند کانون گروه داعش در آسیای مرکزی و قفقاز است، اما قبل از این 2 منطقه، آنها به افغانستان رفته‌اند که زمینه مساعدی برای تبلیغات این گروه تروریستی و فضایی مطلوب برای آموزش نیروهای ویژه آنان وجود دارد.

تحلیلگران علت بازگشت این افراد به افغانستان را عدم مصونیت این گروه در روسیه و قفقاز می‌دانند.

همچنین این امکان وجود دارد که اعضای داعش در دیگر مناطق روسیه به عنوان مهاجر کاری حضور یابند.

لازم به ذکر است که نیروهای ویژه روسیه در ماه می سال جاری چندین نفر را به اتهام انجام حمله تروریستی در «مسکو» دستگیر کردند که مقادیر زیادی مواد منفجره، سلاح گرم و بولتن‌های تبلیغاتی را به همراه داشتند.

در قرقیزستان نیز نیروهای امنیتی در استان «باتکن» افرادی را به قصد انجام حملات تروریستی دستگیر کردند. آنها از سوریه بازگشته بودند و قصد انجام حملات تروریستی در قرقیزستان را داشتند. طبق اعلام منابع امنیتی «بیشکک»، اتباع این کشور اخیرا با خانواده‌های خود از سوریه باز می‌گردند که بدون شک بازگشت آنها به قصد ایجاد ناآرامی و بی‌ثباتی در این کشور آسیای مرکزی می‌باشد.

بازگشت اکثریت اتباع آسیای مرکزی به قرقیزستان را می‌توان به خاطر وجود فضای دموکراسی در این جمهوری نسبت به فضای بسته حاکم بر تاجیکستان و ازبکستان دانست.

پس از حوادث «اکتائو» در قزاقستان نیز رسانه‌ها به نقل از رئیس کمیته امور مذهبی قزاقستان، تعداد سلفی‌های این جمهوری را 15 هزار نفر برآورد کردند.

تاجیکستان نیز به دنبال نگرانی دولت از رشد افراط‌گرایی تمامی دانشجویان تاجیکی که در خارج از کشور درس مذهبی می‌خواندند را به کشور فرا خواند.

هر چند به خاطر شرایط بد اقتصادی و بازگشت مهاجران کاری از روسیه، اتباع تاجیک برای امرار معاش خود و خانواده به استخدام گروه داعش در می‌آیند و جلوگیری از این روند برای دولت غیر ممکن است.

با این حال «گلبوته ریس فیلادزه»، رئیس انستیتو اوراسیا از «تفلیس»، معتقد است: شکست نهایی داعش در سوریه حتمی و نهایی نشده است و طرفداران آنها نیز که در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نفوذ زیادی دارند، همچنان خطر بالقوه محسوب می‌شوند.

مطالعات کارشناسان آمریکایی در سرویس‌های اطلاعاتی نشان داده است که این کشور دارای یک شبکه گسترده در بین شبه نظامیان افراط‌گرا و اسلامگرا می‌باشد که این شبکه در رشد داعش در سوریه و عراق نقش مهمی را ایفا می‌کند. درست همانند کاری که در برابر «طالبان» و «القاعده» انجام داد.

این یک واقعیت شناخته شده است که خود آمریکا قادر به تکذیب آن نیست.

در سوی دیگر عربستان است که به شدت از جبهه اسلامگرایان افراطی و تکفیری‌ها دفاع و حمایت می‌کند.

علاوه بر اینها، فاکتور اصلی یعنی ترکیه را نیز نباید فراموش کرد که نقش مهمی در مخالفت با رژیم بشار اسد دارد.

به هر حال با توجه به بحران اقتصادی شدیدی که در روسیه وجود دارد، تبلیغات گروه‌های تروریستی به راحتی اتباع کشورهای همسود را به استخدام این گروه‌ها در می‌آورند.

طبق گزارش «رادیو آزادی» در قرقیزستان، داعش استراتژی خود در زمینه استخدام را تغییر داده‌ است و در تبلیغات خود بر ارزش‌های خانواده متمرکز شده و در نوارهای صوتی و تصویری خود دم از شفقت و مهربانی و زندگی صلح‌آمیز می‌زنند.

این تبلیغات در حالی است که رفتار خشونت‌آمیز آنها در رابطه با به اصطلاح کفار هرگز از ذهن جهانیان پاک نمی‌شود.

به هر حال نباید فراموش کرد که تبلیغات گروه‌های تروریستی از هر نوعی که باشد، افرادی را که توسط آنان در سوریه و عراق تربیت می‌شوند آموزه‌ای جز خشونت و خونریزی فرا نمی‌گیرند و حالا با بازگشت به وطن قرار است تمامی این اهداف را با خشونت هر چه تمامتر در سرزمین مادری خود پیاده نمایند.

در هر صورت اتفاقات آینده به وضعیت نظامی-سیاسی این گروه و مناطق درگیر بستگی دارد.

شهرام امیری؛ از آغاز تا فرجام

خبرگزاری فارس: شهرام امیری؛ از آغاز تا فرجام

نقشه بسیار ساده بود؛ شناسایی افراد آگاه به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده برنامه هسته‌ای ایران، برقراری ارتباط پنهانی با آن‌ها، طرح پیشهادات وسوسه‌کننده مالی و رفاهی، انتقال آن‌ها به آمریکا و تخلیه اطلاعاتی.

گروه بین الملل خبرگزاری فارس: سال 2005 است و ایران فعالیت برنامه هسته‌ای خود را بر اساس توافقی با سه کشور اروپایی به حالت تعلیق درآورده است. مرکز یو‌.سی.اف اصفهان پلمپ شده و تمام فعالیت‌های مربوط به ساخت سانتریفیوژ و رآکتور آب سنگین هم متوقف شده است.

بر اساس تفاهماتی که در تهران، بروکسل و پاریس به دست آمده بود، قرار بود که در پاسخ به این «اقدامات داوطلبانه»، نه فقط اروپا از رفتن پرونده اتمی ایران به شورای امنیت جلوگیری کند، بلکه راه را برای عضویت تهران در سازمان تجارت جهانی هم باز کند.

اما در آن سوی میدان و همزمان با تعلیق در تهران، ایالات متحده که تحت رهبری «جورج بوش» شعار روی میز بودن تمام گزینه‌ها را می‌داد، در فکر آغاز عملیاتی تازه علیه ایران بود. دولت بوش که به واسطه جنگ در عراق و افغانستان تا حدی تمرکز بر ایران را کاهش داده و تعداد نیروهای «کارگروه ویژه ایران» را هم به شدت کم کرده بود، دوباره بر تهران متمرکز شده و برنامه تاز‌ه‌ای را به آژانس‌های اطلاعاتی سفارش داده است. برنامه‌ای که دو هدف عمده را دنبال می‌کرد؛ دستیابی به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده و تضعیف توان برنامه نوپای اتمی ایران. (لس آنجلس تایمز، 9 دسامبر 2007)

همان سال بود که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) برنامه موسوم به «فرار مغزها» را کلید زد و از محل «بودجه سیاه» نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده مبالغ کلانی را برای «اغوا کردن» و «فریفتن» دانشمندان هسته‌ای و مقامات مطلع از اسرار ایران کنار گذاشت. (کتاب مخبرها، شاهدان پاسخگو و تحقیقات مخفیانه، ص 212، 2014)

نقشه بسیار ساده بود؛ شناسایی افراد آگاه به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده برنامه هسته‌ای ایران، برقراری ارتباط پنهانی با آن‌ها، طرح پیشهادات وسوسه‌کننده مالی و رفاهی، انتقال آن‌ها به آمریکا و تخلیه اطلاعاتی.

در واقع این اولین بار نبود که نهادهای جاسوسی آمریکا چنین طرحی را در دستور کار قرار می‌دادند. سابقه چنین اقداماتی به دوران جنگ سرد و حتی پیش از آن بازمی‌گردد. در آن زمان واشنگتن تلاش می‌کرد با جذب دانشمندان و مقامات نظامی اتحاد جماهیر شوروی از برنامه‌های سری این کشور کسب اطلاع کند.

بر اساس قانون سال 1949 کنگره، سازمان سیا این اختیار را دارد که سالانه تا سقف 100 نفر را خارج از برنامه عادی مهاجرت به آمریکا، به این کشور منتقل کرده و به آ‌ن‌ها حق اقامت اعطا کند. در برنامه «فرار مغزها» هم که تمرکز اصلی‌اش بر برنامه اتمی ایران بود، مشوق‌های مالی و وعده اقامت در آمریکا، دو ابزار اصلی سیا برای فریب دانشمندان ایرانی بود. (واشنگتن‌پست، 2010)

بر این اساس سازمان سیا به ریاست «پورتر گاس» فهرستی از چند ده دانشمند و مقام ایرانی تهیه کرد، که احتمالا هم اطلاعات مناسبی از برنامه هسته‌ای ایران داشتند و هم نبودن آن‌ها به پیشرفت برنامه ایران لطمه می‌زد.

رسانه‌های آمریکایی آن زمان از قول یک مقام دولت این کشور در مورد مشخصه افراد مورد نظر نوشتند: «کسی که اگر از برنامه حذف شود، شدیدترین اثر را بر برنامه آن‌ها (ایرانی‌ها) داشته یا باعث کند شدن پیشرفت آن شوند.»

از سال 2005 به بعد، گزارش‌های جسته و گریخته‌ای از تلاش‌های آمریکا برای جذب نیروهای ایرانی منتشر شد؛ تلاش‌هایی که به نوشته رسانه‌های آمریکایی نتیجه چندانی در بر نداشته‌اند و «تعداد انگشت‌شماری» هم که از طریق این برنامه راهی آمریکا شدند، افراد رده پائینی بودند که دسترسی چندانی به اطلاعات پرونده هسته‌ای ایران نداشتند.

آنطور که روزنامه لس‌آنجلس تایمز در سال 2007 نوشت، تا آن زمان «کمتر از 6 ایرانیِ دارای موقعیت مناسب» از ایران جدا شده بودند و هیچ‌یک از آن‌ها هم «در جایگاهی قرار نداشتند که بتوانند اطلاعات جامعی در مورد برنامه هسته‌ای ایران» در اختیار آمریکا قرار دهند.

سال 2009 یعنی تقریبا همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، خبرهایی از ناپدید شدن «شهرام امیری» پژوهشگر دانشگاه مالک اشتر منتشر شد. وی که برای «حج» به عربستان رفته بود، تا یکسال بعد به ایران بازنگشت و در این مدت با انتشار ویدئوهایی اعلام کرد که در آمریکا به سر می‌برد.

اندکی بعد از ناپدید شدن امیری، مقامات ایرانی واشنگتن را عامل این رخداد معرفی کرده و منوچهر متکی وزیر خارجه وقت ایران با ارسال نامه‌ای به دبیر کل سازمان ملل رسما اعلام کرد که بر اساس اطلاعات تهران، آمریکا و عربستان در گم شدن این فرد نقش‌آفرینی کرده‌اند.

اما «یان کلی» سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا چند روز پس از صحبت‌های متکی گفت که واشنگتن هیچ اطلاعی از وضعیت امیری ندارد و نمی‌داند که او کجاست. او گفت حتی نام این فرد هم برای آمریکا آشنا نیست و واشنگتن او را نمی‌شناسد.

اما انتشار ایمیل‌های هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا نشان داد که علاوه بر نهادهای اطلاعاتی، این وزارتخانه هم در جریان پرونده امیری بوده است.

در ایمیلی به تاریخ 5 جولای 2010، «ریچارد مورنینگ استون» نماینده موقت وزارت خارجه امریکا در امور انرژى اوراسیا بدون نام بردن از امیری، می‌گوید که وی می‌خواهد برای دیدن خانواده‌اش به ایران بازگردد. او به کلینتون توصیه می‌کند که واشنگتن اجازه این کار را به امیری بدهد.

اندکی بعد، یعنی زمانی که این پژوهشگر ایرانی خود را به دفتر حافظ منافع معرفی کرد، «جیک سالیوان» دستیار وقت وزیر خارجه در ایمیلی به کلینتون دلیل این کار امیری را ناخرسندی او از طولانی شدن روند خروج از آمریکا اعلام می‌کند.

عربستان ایستگاه انتقال به آمریکا

بر اساس گزارش‌هایی که آن زمان منتشر شد، امیری ابتدا توسط نیروهای امنیتی عربستان سعودی در فرودگاه جده برای چند ساعت «بازداشت» شده و مورد بازجویی قرار گرفته است.

روزنامه لس‌آنجلس تایمز پیشتر نوشته بود که تماس با اهداف مورد نظر آمریکا ابتدا با سه واسطه فاصله انجام می‌شود و رابطه ابتدایی از طریق مأموران سیا برقرار نمی‌شود. پس از این مرحله، فرد مستقیما توسط سیا یا «یکی از آژانس‌های اطلاعاتی متحد» مورد مصاحبه قرار گرفته و بعد به آمریکا یا کشور دیگری منتقل می‌شود.

امیری تا یکسال بعد که بالاخره خود را به دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان تحویل داد، چند ویدئو منتشر کرد و اظهارات متناقضی را در مورد وضعیتش مطرح کرد. او نهایتا در تیر ماه سال 1389 به ایران بازگشت. همان زمان متکی در مورد امیری گفت: «باید اول ببینیم که در این دو سال چه گذشته و بعد ببینیم آیا او قهرمان است یا نه. باید برای ایران محرز شود که ادعاهای او در خصوص ربوده شدندش درست است.» (بی‌بی‌سی، تیر 1389)

در فاصله ناپدید شدن تا بازگشت امیری، رسانه‌های آمریکایی گمانه‌زنی‌هایی را در مورد اینکه امیری احتمالا جذب برنامه «فرار مغزها» شده را مطرح کردند، اما مقامات آمریکایی هرگز حاضر نشدند این ادعا را تائید کنند.

تنها بعد از بازگشت امیری بود که واشنگتن، که احتمالا این فرد را یک مهره سوخته به شمار می‌آورد، به صورت غیررسمی تائید کرد که وی هدف برنامه سازمان سیا بوده است.

روزنامه واشنگتن‌پست اندکی بعد از بازگشت این پژوهشگر ایرانی به تهران، از قول مقامات بی‌نام آمریکایی نوشت که سیا در قبال دریافت اطلاعات محرمانه، به امیری پول داده است.

به ادعای آن گزارش، به امیری بیش از 5 میلیون دلار پول و وعده اقامت در آمریکا داده شده بود. یک مقام آمریکایی به واشنگتن‌پست گفته بود که همین رقم نشان می‌دهد که اطلاعات دریافتی از وی تا چه حد ارزشمند بوده است، چراکه «شما چیزی نمی‌دهید که چیزی نگیرید.»

یک مقام آمریکایی دیگر هم گفت «یک بسته مزایای بلند مدت» به امیری پیشنهاد شده بود، که این امکان را به وی می‌داد که یک «زندگی مرفه و راحت» در آمریکا داشته باشد. (سی‌ان‌ان، سپتامبر 2015)

پس از آنکه امیری این پیشنهاد را پذیرفته، در ایالت «آریزونا» مستقر شده و مبلغ وعده داده شده در حسابی بلند مدت یا یک حساب سرمایه‌گذاری واریز شده، به نحوی که بتواند «زندگی وی را تأمین کند.»

مقامات آمریکایی به واشنگتن‌پست گفته بودند که امیری به حساس‌ترین اطلاعات هسته‌ای ایران دسترسی نداشته، اما در تائید اطلاعاتی که واشنگتن از منابع دیگر به دست آورده بوده و همچنین ارائه جزئیات در مورد چند سایت هسته‌ای ایران نقشی «ارزشمند» ایفا کرده است.

روزنامه نیویورک تایمز در سال 2010 نوشت که همکاری امیری با سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا سابقه‌ای چند ساله داشته و او زمانی که در ایران بوده، «اطلاعات مهمی» را در اختیار واشنگتن قرار داده است. بر اساس آن گزارش، اطلاعات امیری حتی در گزارش سال 2007 جامعه اطلاعاتی آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای ایران هم نقش داشته است.

با وجود اطلاعاتی که واشنگتن می‌گوید از امیری دریافت کرده‌، آمریکایی‌ها چندان قدردان وی نبودند و بلافاصله بعد از بازگشت او اطلاعات گسترده‌ای در مورد فعالیت‌های وی در اختیار رسانه‌ها قرار دادند. امیری در جریان معامله با آمریکایی‌ها، هم تخلیه اطلاعاتی شده و هم پول وعده‌ داده شده را به واسطه تحریم‌ها از دست داده بود؛ مسئله‌ای که به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها چندان هم از آن ناراضی نبودند.

یک مقام آمریکایی بعد از بازگشت امیری گفت: «به لطف تحریم‌های مالی علیه ایران، هرچیزی که او دریافت کرده بود، حالا از دسترسش خارج است. او رفته، اما پولش نه. ما اطلاعاتش را داریم و ایرانی‌ها خودش را.»

شهرام امیری بعد از بازگشت از آمریکا به خبرنگاران گفت: «هر ایرانی دیگری نیز جای من بود حاضر نمی‌شد شرافت و حیثیت خود را فدای خواسته‌های مالی‌اش کند و کشور خود را به کشور بیگانه بفروشد.»

روز یک‌شنبه (امروز)، حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که شهرام امیری اعدام شده است. آقای اژه‌ای تاکید کرد که وی اسرار نظام را در اختیار دشمن قرار می‌داده است و بدین ترتیب جاسوس بودن وی را تائید کرد.

به گفته آقای اژه‌ای، این فرد طبق قانون در جلسات متعدد محاکمه شد و حکم دادگاه بدوی او مورد اعتراض قرار گرفت، بعد در دیوان عالی کشور با وسواس پرونده را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت [حکم اعدام] تایید شد.

سخنگوی قوه قضائیه همچنین اظهار داشت: «با کمال تاسف این فرد توبه نکرد و خطای خودش را جبران نکرد... و تلاش کرد تا از درون زندان یک سری اطلاعات را بفروشد.»

نکته بسیار جالبی که حجت‌الاسلام اژه‌ای مورد اشاره قرار داد «رو دست خوردن آمریکایی‌ها از دستگاه اطلاعاتی ایران» بود. وی تاکید کرده که «ان‌شاءالله سیستم اطلاعاتی در زمان خودش این ماجرا را تشریح خواهد کرد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد