سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیلهای سیا سی روز

روزهای سختی در انتظار ترکیه است!
دولت ترکیه برخی عناصر معتمد خود از نیروهای ارتشی و امنیتی ریشه دار را به عنوان رابط بین خود و گروه های تروریستی انتخاب کرده است و با وساطت آنان به تروریست ها سلاح می رساند.
گارد اردوغان

سرویس بین الملل فردا؛ مسعود صدرمحمدی: چند ماه پیش در یک همصحبتی با یکی از روزنامه نگاران ترک که از وابستگی هایش با جناح لاییک ترکیه خبر داشتم صحبتمان به مسئله ارسال کمک های نظامی توسط اردوغان به گروه های مسلح تروریستی در سوریه کشید. آن روزها پرونده محاکمه دو خبرنگار ترک به دلیل انتشار تصاویر کامیون های حامل سلاح و موشک به گروه های تروریستی بحث روز بود و در جمع های تخصصی و خبری این موضوع روز بود.
آن روزها آن دوست خبرنگار شیوه ارسال توسط دولت ترکیه به گروه های تروریستی سوریه را بسیار پیچیده تر و حرفه ای تر از آن چیزی که بتوان به این راحتی افشا کرد می دانست و معقتد بود هیچ کدام از کشورهای همسایه مانند ایران و روسیه و عراق که مدعی اند اسناد ارسال سلاح توسط ترکیه به گروه های تروریستی را در دست دارند هیچ گاه نخواهند توانست این اسناد را علنا منتشر کنند. او دلیل این مسئله را مدلی که اردوغان برای ارسال سلاح در پیش گرفته است می دانست.

ماموران ارتشی بازنشسته رابط دولت و تروریست ها

ترکیه از ارتباط مستقیم و بلاواسطه در موضوع سلاح با گروه های تروریستی خودداری می کند. یعنی از اینکه ماموران ارتش یا نهادهای امنیتی سلاح و موشک به تروریست ها تحویل دهند سر باز میزنند؛ چرا که در حال و آینده می تواند مشکلات سنگینی به همراه داشته باشد. شیوه ای که در این موضوع کارکرد قابل توجهی دارد استفاده از ماموران ارتشی بازنشسته است که دارای لابی های قدرت در نهادهای دولتی و امنیتی هستند!

دولت ترکیه برخی عناصر معتمد خود از نیروهای ارتشی و امنیتی ریشه دار را به عنوان رابط بین خود و گروه های تروریستی انتخاب کرده است و با وساطت آنان به تروریست ها سلاح می رساند.
این شیوه دو مزیت مهم دارد: اولا در آینده اگر اتفاقی پیش بیاید و اسنادی منتشر شود این نه دولت ترکیه که چند نفر شخص متهم خواهند بود و دولت خواهد توانست حق به جانب بوده و این اشخاص را متهم کند و با محاکمه هر چند صوری آنها مسئله را حل کند.
ثانیا سرویس های امنیتی کشورهای دیگر در پیگیری و افشا گری با مشکل مواجه خواهند شد چرا که با هر افشا گری معلوم خواهد شد که سیستم امنیتی آن کشور در کدام یک از این شاخه ها نفوذ کرده و امکان ردیابی جاسوسان آن سرویس و ریشه کنی آنها به وجود خواهد آمد.
آن روزها این سخنان برای من در حد اطلاعات خام و ادعای غیر موثق اما قابل اعتنایی بیش نبود. اما دیروز روزنامه جمهوریت با انتشار یادداشتی که توجه همه رسانه های ترک را به خود جلب کرد پرده از این سیستم برداشته و فاز جدیدی از افشاگری ها در مورد همکاری های دولت ترکیه با گروه های تروریستی را افشا کرد.
این روزنامه ماه ها پیش هم با انتشار تصاویر کامیون های حامل سلاح و مهمات به گروه های تروریستی مستقر در سوریه زلزله رسانه ای در این موضوع ایجاد کرده بود که به محاکمه و زندانی شدن خبرنگاران و سردبیر آن انجامید.

شرکت خصوصی برای فعالیت های امنیتی

روزنامه جمهوریت در شماره روز دوشنبه خود  به قلم چیغدم توکر (Çiğdem Toker) از شرکتی نام برد که متشکل از افسران عالی رتبه اخراجی و مستعفی ارتش است. این شرکت به صورت رسمی فعالیت های امنیتی و نظامی خصوصی! را ماموریت تاسیس خود می داند و رئیس آن در مصاحبه ای که در سال 2012 یعنی در ماه های آغازین تاسیس این شرکت داشته است رسالت این شرکت را انتقال تجربیات نظامی و امنیتی ترکیه به برادران کشورهای مسلمان عنوان کرده است.
شرکت  SADAT A. Ş. در سال 2012 توسط عدنان تانریوردی که ژنرال بازنشسته ارتش ترکیه است تاسیس شده است. این شرکت علاوه بر افسران جوان و پیر مستعفی و اخراجی ارتش که دارای تجربیات قابل توجه باشند از میان اساتید دانشگاه در رشته هایی مانند روانشناسی و اقتصاد نیز به عنوان هیئت علمی مشاوره بهره برداری می کند.  شرکت در سایت رسمی خود اعلام کرده که حاضر به ارائه بسته های آموزش نظامی خاص به مخاطبان خود است. بسته های آموزشی تخریب، اقدامات پلیسی، مرزبانی، توپخانه و خمپاره از جمله موضوعاتی است که شرکت برای آنها بسته های آموزشی برگزار می کند.
مسئله ای که در این میان توجه را جلب می کند حجم مالی سنگین این آموزش ها و اقدامات و مسئولیت های سنگین آن مورد نیاز است و سرمایه بسیار پایین شرکت است. به راستی اولا مخاطبان این شرکت چه کسانی هستند؟ ثانیا سرمایه لازم برای انجام این بسته های آموزشی از کجا تامین می شود؟ ثالثا سازوکارهای شرکت برای تامین لجستکی این آموزش ها چیست؟

نکته قابل توجه سکوتی است که دولت ترکیه در قبال این شرکت اختیار کرده و از ارائه هر توضیحی در مورد فعالیت های آن خودداری می کند.
بر اساس مقاله روزنامه جمهوریت تاکنون 4 بار نمایندگان حزب جمهوری خلق (CHP) در مجلس از مسئولان دولتی در قبال موضوعات قابل توجهی در رابطه با این شرکت توضیح خواسته اند که هیچ کدام از این سوالات با پاسخ همراه نبوده است. نمایندگان حزب مخالف سوالاتی در مورد صحت انجام آموزش های جنگ شهری برای افراد عضو ارتش آزاد سوریه توسط این شرکت، دریافت وام ها و هدیه های مالی سنگین و قابل توجه از دولت اردوغان، رابطه این شرکت با برخی دولت های خارجی و وجود یا عدم وجود مجوز های لازم و نظارت های ضروری در مورد فعالیت های این شرکت را ارائه داده اند که هیچ گاه مسئولان دولتی در این موضوعات پاسخی نداده اند.

در حالی که توجه همه به نقش این شرکت در جنگ سوریه و آموزش هایی که به گروه های تکفیری می دهد جلب شده بود ادعایی جدید؛ اما غیر مرتبط با این مسئله توجه همه را جلب کرد.

اردوغان مانند صدام به دنبال گارد اختصاصی است

صباحت تونجل، (Sebahat Tuncel) رئیس حزب تندروی کردی مناطق دموکراتیک (DBP) که هم اکنون در جنوب شرق ترکیه در حال جنگ با دولت هستند در سخنانی از این شرکت نامبرده و گفته است: شرکتی به نام SADAT وجود دارد که تصمیم داشت 34 کُرد روستایی را به آتش بکشد؛ اما وساطت یک سرهنگ ارتش مانع این کار شد!
با مطرح شدن نام این شرک و در صورت صحت ادعاهای گفته شده می توان نتیجه گرفت که اردوغان در پی ایجاد یگانی نظامی که تحت امر خود بوده و در مواقع لزوم به نفع او اقدام کند، است! یگانی که نه از ستاد کل ارتش که از کاخ ریاست جمهوری دستور می گیرد و البته هم اکنون در جنوب شرق این کشور در یک جنگ داخلی در حال تجربه آزمایی است و تجربیات پیشین و جدید خود را به برادران خود در سوریه و هر جایی که نیاز باشد انتقال می دهد.

هرچند اصل قضیه خدمات آموزشی و تسلیحاتی شرکت SADAT  به معارضان سوری با ادعاهای چند ماه پیش خبرنگار ترک تطابق داشت؛ اما فقره پایانی ادعای جمهوریت مبنی بر  اینکه اردوغان شاید در پی ایجاد یک ارتش یا واحد نظامی موازی با ارتش ترکیه است برایم مبهم و غیر قابل باور بود. از این رو با تعدادی از خبرنگاران و صاحب تجربه های سیاسی ترکیه باگرایشات مختلف وارد ارتباط شده و در مورد احتمال صحت و عدم صحت این ادعا صحبت کردم. اما یکی از خبرنگاران این ادعا را به ضرس قاطع تایید کرد و گفت: همانند گارد مخصوص ریاست جمهوری صدام اردوغان نیز به دنبال ایجاد یک گارد نظامی خاص برای ریاست جمهوری ترکیه است.

او وقتی مقاومت من درباره این موضوع را دید صراحتا گفت: «دوست عزیز، من خودم به یکی از جلسات همین موسسه دعوت شدم که موضوع آن جلسه اهداف و چشم اندازهای این شرکت بود.»موضوع جالب شده بود و من در خواست جزئیات بیشتری کردم. او ادامه داد: «سال 2013 در یکی از رسانه های منسوب به جریانات سلفی کار می کردم و خبرنگار معتمدی برای آنها بودم. به یکی از جلسات همین شرکت دعوت شدم و در آنجا بود که با سخنان بسیار عجیبی از این افراد مواجه شدم. آنها همگی سلفی و به شدت تحت تاثیر اردوغان قرار بودند. به نظر آنها باید از اردوغان به هر قیمتی که شده در برابر ارتش لاییک و طاغوتی ترکیه حمایت کرد و برای روزهای سختی که احتمال دارد در آینده ای نزدیک بالاخره با آن روبه رو شویم عِده و عُده تدارک دید؛ روزی که قوه های شیطانی علیه حاکم حق اسلامی [اردوغان] دست به کودتا یا هرگونه کارشکنی بزنند.»

اگر این ادعاها صحت داشته باشد -که به احتمال بسیار قوی نیز چنین است- باید در انتظار درگیری های سیاسی بود که وارد فاز نظامی نیز خواهد شد.

روزهای سختی در انتظار ترکیه است!

ضرورت مبارزه با داعش در عرصه اجتماعی و سیاسی را به موازات مبارزه نظامی
هدف از این راهبرد، بیمه شدن داعش در برابر آزادسازی مناطق است. یعنی اگر تمام شهرها و مناطق تحت کنترل داعش در عراق هم آزاد شود، این سازمان هسته های فعال در کنار بدنه حامی در عراق خواهد داشت و می تواند اردوگاه های خود را به شکل پنهانی در بیابان های وسیع غرب عراق راه اندازی کند تا ...
سرویس بین الملل فردا؛ علیرضا مجیدی: جامعه عراق هنوز از شوک انفجار بزرگ الکراده بغداد بیرون نیامده بود که خبر حمله تروریستی انتحاری به مرقد مطهر فرزند امام هادی، جناب سید محمد در منطقه بلد واقع در جنوب سامرا و 70 کیلومتر بغداد منتشر شد. 

با وجود این که بیش از ده سال از حضور گسترده و عملیات های متعدد تروریست های تکفیری وابسته به القاعده و داعش در عراق می گذرد، هر دو عملیات اخیر با مجموعه حملات تروریستی پیشین تفاوت بارز و معناداری داشت. همین نکته در کنار واکنش های عمومی و حتی تغییر مقامات ارشد امنیتی عراق، ایجاب می کند ابعاد این دو عملیات مورد موشکافی و تأمل همه ناظران منطقه ای و دلسوزان عراق قرار گیرد.

انفجار تروریستی
نمایی از حرم مطهر سید محمد فرزند جلیل القدر امام هادی، بعد از حمله تروریستی داعش

در عملیات نخست، شدت و عظمت فاجعه به حدی بود که هنوز خیلی ها از شوکش بیرون نیامده اند. ابهامات فراوان درباره نحوه و نوع انفجار هم بر پیچیدگی موضوع افزوده است. انفجاری که بیش از 300 قربانی گرفت و تعداد زیادی تا این لحظه جزو مفقودین هستند، بدون اینکه اثری از خودروی بمبگذاری شده پیدا شود.

اما مساله عجیب تر اینکه هیچ گودی ناشی از انفجار که معمولا در همه انفجارها در مکان توقف خودرو ایجاد می شود پیدا نشده است. و مساله دوم حرارت بسیار بالای ناشی از انفجار است که حتی دو روز بعد از حادثه در مکان انفجار فروکش نکرده بود. 

انفجار تروریستی
محله الکراده، چند ساعت بعد از حمله انتحاری تروریست داعش

نتایج تحقیقات نشان می دهد که داعش برای نخستین بار در انفجار کراده از مواد نیتروژنی و فسفر ضعیف شده استفاده کرده که قدرت سوزانندگی بالایی دارد و جابجایی آن به ویژه در هوای گرم این فصل از سال بغداد جز در داخل یخچال های مخصوص امکان پذیر نیست، برای همین فرضیه خودروی انتحاری فعلا جای خود را به کانتینرهای یخچالی داده است. 

در عملیات دوم، مزاری مورد حمله قرار گرفت که حتی از سوی افراطی ترین لایه های بعثی و سنی عراق هم مورد احترام ویژه قرار داشت. منطقه بلد واقع در جنوب استان صلاح الدین و در فاصله 70 کیلومتری شمال بغداد، تنها منطقه شیعه نشین در استان صلاح الدین عراق بود که هزاران شیعه در چند روستا، در مجاورت و آسایش و حسن همزیستی در کنار اهل تسنن این استان زندگی می کردند.

انفجار تروریستی
جناب سید محمد فرزند امام هادی، مورد احترام ویژه اهل تسنن منطقه و استان صلاح الدین قرار دارد.

علت اصلی بقا و امنیت شیعیان در منطقه بلد، حمایت های جدی بومیان سنی نشین این منطقه بود که احترام ویژه ای برای فرزند والامقام اما دهم شیعیان قائل بودند. شدت احترام اهل تسنن این منطقه به مقام سید محمد به اندازه ای بود که حتی طبق یک رسم محلی، عروس و دامادهای جوان در ابتدای زندگی مشترک خود یک نماز شکر در این حرم به جا می آوردند. به همین علت، حتی در جریان قیام شیعیان علیه صدام حسین و دیکتاتوری بعث در شعبان 1991، این منطقه شیعه نشین از هر گونه تعرض در امان ماند!

حتی در دوران اوج عملیات های تروریستی تکفیری ها در عراق به فرماندهی ابومصعب الزرقاوی، منطقه بلد در شمال عراق یک منطقه استثنایی محسوب می شد که – به استثناء چند مورد نادر – همواره از تعرض و ناامنی تروریست های تکفیری در امان مانده بود. به عنوان یک قرینه هم می توان به بیانیه فوری و محکم «هیئة علماء عراق» اشاره کرد که بزرگ ترین تشکیلات روحانیون افراطی اهل تسنن عراق است، اما حمله به این بارگاه را – احتمالا برای حفظ پایگاه مردمی خود در میان اهل تسنن این منطقه! – محکوم کرد.

انفجار تروریستی
نمایی از ورودی شبستان حرم مطهر جناب سید محمد بعد از حمله تروریستی
یکی از تروریست ها قصد داشت خود را به ضریح برساند که پیش از ورود به شبسان از سوی یکی از زوار شناسایی و از پشت نقش بر زمین شد. این تروریست بلافاصله با انفجار خود، علاوه بر به شهادت رساندن این مدافع حرم و تعدادی از زوار، به ورودی شبستان آسیب وارد کرد.

در مورد علت این رفتار جدید داعش، باید تحلیل جامعی از آینده داعش داشت. بسیاری از مقامات امنیتی و نظامی عنوان کرده اند که با آزادسازی موصل، پرونده داعش برای همیشه در عراق بسته خواهد شد؛ اما واقعیت این است که داعش برنامه های مفصلی برای آینده خود – حتی بعد از آزادی موصل از اشغال این سازمان تروریستی – تدارک دیده است. فهم این عملیات های جدید، تنها زمانی کاملا ممکن می شود که طرح مذکور داعش را بهتر بشناسیم. در این یادداشت، تنها بر یک بعد تمرکز می کنیم:

به نظر می رسد هم اکنون داعش با پذیرش این نکته که کاملا در موضع ضعف قرار گرفته، قصد دارد خود را «مدافع واقعی اهل تسنن عراق» نشان دهد. در این زمینه، آن ها حداکثر استفاده را از عملیات فلوجه بردند که حتی بخش زیادی از سلفی های منتقد داعش در سطح منطقه نیز به حمایت از داعش در فلوجه روی آوردند!

اختصاصی فردانیوز- انفجارهای تروریستی بغداد و صلاح الدین از زاویه ای دیگر؛ آیا دور جدید انفجارهای تروریستی داعش در راه است؟/ برنامه داعش برای بقا در عراق چیست؟
یکی از دیوارنوشته های نمادین در برابر مکان اصلی انفجار الکراده
این انفجار، ملت عراق را دچار حیرت و حزن شدیدی کرد.

برای جا انداختن عبارت «مدافع واقعی اهل تسنن عراق»، داعش به شدت نیازمند عصبانیت و خشم شیعیان است. به این منظور، دو هدف تاکتیکی در الویت قرار گرفته است. اولا باید شیعیان خشمگین و عصبانی باشند تا به هر بهانه ای به هموطنان سنی خود حمله کنند؛ ثانیا هر شهروند سنی در نگاه توده های شیعه، یک تروریست یا انتحاری بالقوه تصور شود. برای همین منظور و با توجه به تجربه موفق القاعده عراق (سازمانی که داعش از دل آن ظهور کرد) در زمینه انفجار سامرا، این عملیات ها در دستور کار قرار گرفته است.

به این ترتیب، توده های اهل تسنن از آزادسازی مناطق تحت کنترل داعش آزرده خاطر خواهند شد؛ زیرا می دانند در این صورت باید انقیاد و برتری اکثریت (شیعیان) را بپذیرند! این در حالی است که اهل تسنن نه تنها خود را برتر از شیعیان می دانند – به خصوص در ادبیات داعش که شیعیان را مشرک و نجس می خواند -؛ بلکه با تصور خشم شیعیان تصور می کنند شیعیان از آنان انتقام جنایات داعش را خواهند گرفت!!

اختصاصی فردانیوز- انفجارهای تروریستی بغداد و صلاح الدین از زاویه ای دیگر؛ آیا دور جدید انفجارهای تروریستی داعش در راه است؟/ برنامه داعش برای بقا در عراق چیست؟
شهروندان به شکل مردمی برای ادای احترام به شهدای الکراده، نماز می گذارند.

داعش در راستای برنامه های خود برای توسعه منطقه نفوذ و اشغالگری، واحدهایی را به مناطق مختلط (ساکنان شیعه و سنی) فرستاده بود تا هسته های اولیه عملیاتی و سازماندهی را تشکیل دهند که اصطلاحا به ان ها «خلایا النائمة» گفته می شد.

با اجرایی شدن این راهبرد، اهل تسنن برای حفظ هویت و مقاومت در برابر قدرت شیعیان، به این هسته های سازمانی می پیوندند. این هسته ها، در کوتاه مدت و حتی میان مدت، فاقد هر گونه ارتباط با سازمان داعش در مناطق اشغالی خواهند بود تا برخورد با آن ها سخت تر شود. اما از سوی دیگر، بخشی از این هسته ها باید خود را برای انجام عملیات های انتحاری آماده سازند تا از نگاه شیعیان، هر شهروند سنی یک انتحاری بالقوه تصور شود.

اختصاصی فردانیوز- انفجارهای تروریستی بغداد و صلاح الدین از زاویه ای دیگر؛ آیا دور جدید انفجارهای تروریستی داعش در راه است؟/ برنامه داعش برای بقا در عراق چیست؟
شهروندان عراقی صحنه های شکوهمندی در همدردی با خانواده های شهدای الکراده خلق کرده اند.

از نظر عملیاتی، در فاز نخست باید چند انفجار تروریستی بزرگ انجام داد تا خشم شیعیان نمود اجتماعی پیدا کند. هر چه گستره و عمق این خشم بیش تر باشد، داعش بهتر به این هدف خود دست یافته است. در فاز بعدی، باید عملیات های تروریستی کوچک اما روزمره و در مناطق مختلف - از طریق مواد منفجره ای که در همان مناطق محلی قابل دستیابی باشد یا حتی سلاح سرد! - انجام شود تا هم شیعیان تحریک شوند؛ هم ناامنی متقابل بین اهل تسنن و شیعیان ایجاد شود.

هدف ایده آل عملیاتی در این بخش، راه افتادن جنگ شیعه سنی در سطح خیابان ها به شکل نزاع های خیابانی است. اما حتی اگر این هدف در آن سطح هم محقق نشد؛ همین که اهل تسنن احساس ناامنی و سرکوب کنند و از سوی دیگر خشم شیعیان نمود اجتماعی یابد برای داعش کفایت می کند!

انفجار تروریستی
شهروندان عراقی صحنه های شکوهمندی در همدردی با خانواده های شهدای الکراده خلق کرده اند.

هدف از این راهبرد، بیمه شدن داعش در برابر آزادسازی مناطق است. یعنی اگر تمام شهرها و مناطق تحت کنترل داعش در عراق هم آزاد شود، این سازمان هسته های فعال در کنار بدنه حامی در عراق خواهد داشت و می تواند اردوگاه های خود را به شکل پنهانی در بیابان های وسیع غرب عراق راه اندازی کند تا بعد از افزایش حمایت های توده های سنی و کادر سازمانی، بار دیگر به ملت مسلمان عراق حمله کند.

در پایان بار دیگر باید تأکید کنیم تحلیل فوق، تنها یکی از ابعاد برنامه وسیع داعش برای بقا بعد از آزادسازی موصل را بیان می کند. به نظر می رسد به موازات تلاش رزمندگان برای سرکوب نظامی داعش، باید تلاش هایی در عرصه سیاسی و اجتماعی علیه داعش صورت بگیرد تا بتوان این غده سرطانی را از جامعه مسلمانان عراق دور کرد.

انفجار تروریستی
نمایی از ورود نیروهای امدادی به الکراده، دقایقی بعد از حمله انتحاری داعش
وضعیت صنعت هسته‌ای یک سال پس از برجام در گفتگو با دکتر حسین طالبی:
تعدادی از سانتریفیوژهایی که جمع کردیم نزدیک به 40 درصد در فرایند جمع آوری از بین رفت؛ یعنی سانتریفیوژهای نوع 1 موقع خاموش کردن حدود 35 تا 40 درصد آن از بین می رود و 35 درصد هم هنگام راه اندازی مجدد از بین خواهد رفت.
نیروگاه اتمی

سرویس سیاسی فردا: یک سال از آن همه شور و اشتیاق برای توافقی گذشت که دولت یازدهمی ها و حامیانشان وعده می دادند که قرار است پس از آن تمامی مشکلات کشور حتی (آب خوردن) حل شود. با این وجود در آستانه یک ساله شدن برجام هستیم و به نظر می توان به دور از هیاهوی رسانه ای و حمایت های دو آتشه از این رویداد وضعیت صنعت هسته ای مان را ارزیابی کنیم از این رو با دکتر حسین طالبی طادی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فیزیک هسته ای گفتگو کردیم.

2 تا 4 سال دیگر می توانستیم سوخت راکتور بوشهر را تامین کنیمدکتر حسین طالبی طادی

فردا: در یکسالگی برجام وضعیت صنعت هسته ای به چه صورتی است، یعنی این صنعت دکوری و بلااستفاده شده؟

شاید استفاده از واژه دکوری و بلااستفاده مناسب نباشد؛ اما واقعیت آن است که اگر صنعت هسته ای را زنجیره ای تمام درنظر بگیریم، قبل از اجرای برجام تقریبا تمام قسمت های این زنجیره را به لحاظ تکامل داشتیم؛ اما به لحاظ حجم نه؛ یعنی فرض کنیم اگر همه قسمت های هسته ای قرار بود سوخت تولید کند حجم تولید مثلا برای یک راکتور بوشهر کافی نبود؛ اما اگر روندی که قبل از برجام آغاز شده بود یعنی از سال های 86 و 87 که در آن سال ها اوج هم گرفته بود، ادامه داشت پیش بینی می شد نهایتا بین 2 تا 4 سال بعد از آن سالی که برجام اجرایی شد به حدی می رسیدیم که صنعت هسته ای مان حداقل آن موادی را که برای راکتور بوشهر نیاز داریم؛ تولید کنیم یعنی همان 150 هزار سو یی که صحبت می شود.

بالفعل شدن ظرفیت سانتریفیوژها کار یک دکمه بود

فردا: تاثیر برجام بر این روند چگونه بود؟

برجام این پیشرفت را تقلیل داد؛ یعنی کار انجام شده بود و ظرفیتی از سانتریفیوژها نصب و ساخته شده و آماده به کار بودند؛ اما به دلیلی که اواخر دولت قبل بود راه اندازی نشده و به دولت جدید منتقل شدند و در دولت جدید هم این اتفاق متوقف ماند تا به برجام رسید و بعد از برجام هم به کل این موضوع کنسل شد و ظرفیتی که بالقوه بود و بالفعل نرسیده بود؛ اما بالفعل رساندن آن کار یک دکمه بود کنسل شد. قبل از برجام ظرفیتمان به حد تجاری نرسیده بود؛ اما به آن سو حرکت می کرد ولی برجام کاری کرد که آن اسکله نیمه تجاری هم که داشتیم بسیار کمتر از قبل شود و مهم ترین اتفاقی که افتاد این بود که روند متوقف شده است؛ یعنی طبق آن متنی که وجود دارد به هیچ عنوان در این 8 ساله برجام و بعد از آن هم حدود 15 سال تا رسیدن به حد مورد نیاز برای کفاف راکتور بوشهر عقب افتاده ایم؛ حدودا 10 تا 15 سال از آن برنامه ای که می رفت تا ما را به یک صنعت کاربردی برساند.

 70 درصد سانترفیوژها برای استفاده مجدد قابل استفاده نیستند

فردا: صالحی در صحبت های اخیرش گفت برجام به لحاظ فنی، خسارتی به صنعت هسته ای  وارد نکرده است، شما موافق این گفته هستید؟

واقعیت این است که خسارات وارد شده؛ اما استدلال می کنند برجام ارزش این خسارت را داشت. این ارزش داشتن را من نمی دانم و کسی که کار اقتصادی می کند، باید بگوید در قبال چیزهایی که از صنعت هسته ای از دست دادیم (که خود آقای صالحی هم این را تاکید کردند) چیزی که به دست آوردیم، کفایت می کند یا نه. به نظر بنده حتی فرد غیر فنی هم در یک سال گذشته متوجه شده است که چیز زیادی در این یک سال به دست نیاوردیم؛ اما اینکه ما در این یک سال خسارت بهمان وارد نشده کاملا غلط است؛ زیرا ظرفیت نصب شده حدود 19 هزار سانتریفیوژ بود که الان به 5 هزار کاهش پیدا کرده است. آن تعدادی را که جمع کردیم، نزدیک به 40 درصد در فرایند جمع آوری از بین رفت؛ زیرا ذات سانتریفیوژ ها این طور است یعنی سانتریفیوژهای نوع 1 موقع خاموش کردن حدود 35 تا 40 درصد آن از بین می رود و 35 درصد هم هنگام راه اندازی مجدد از بین خواهد رفت و البته فرایند انبارداری را هم می توان به آن اضافه کرد که آن هم آسیب زننده است؛ به عبارتی نزدیک به 70 درصد سانتریفیوژهایی که جمع کردیم روزی که دوباره بخواهیم از آن استفاده کنیم، آنها را نخواهیم داشت. یعنی دقیقا باید دوباره آن را تولید کنیم؛ حالا اگر اسم این خسارت نیست باید از آقای صالحی سوال کرد که پس چیست؟

فردا: پس از اجرای برجام در دی ماه 94 زمزمه های تعدیل نیرو در سازمان انرژی اتمی به گوش رسید، علت چه بود؟

تعدیل نیرو به معنای اینکه کسی را اخراج کنند، نبوده؛ اما بخش قابل توجهی از نیروهای سازمان انرژی اتمی پروژه ای هستند که وقتی پروژه تعریف شده و متناسب با آن نیروها مشغول به کار می شوند. تقریبا میزان پروژه ها بسیار کم شده که معلول دو واقعه است و نمی توان به طور کلی به برجام ربط داد. به طور کلی در تمام دولت چون بودجه کم شده سازمان ها به این سمت رفتند که پول ها را فقط صرف کارهای حیاتی کردند و نهایتا اینکه هم اجرای برجام و دست به عصا شدن سازمان و بحث کمبود بودجه ای دولت سبب این تغییرات شد. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد