دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به سخنان ضد ایرانی عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی واکنش نشان داد.
خبرگزاری ایسنا: محسن رضایی ضمن انتقاد صریح از صحبتهای خام و به دور از عرف دیپلماتیک عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی به وی پیشنهاد کرد برای آموزش آداب سیاست و دیپلماسی به ایران سفر کند.فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس با برشمردن برخی رفتارها و سخنان جبیر، رفتار وی را مشابه افراد بدوی و صحرانشین دانست.
متن این یادداشت که در صفحه شخصی وی در اینستاگرام منتشر شده به شرح زیر است:
«آقای جبیر وزیر تازهوارد عربستان میگوید دولت عراق حق ندارد برای دفاع از کشورش از ایران کمک بگیرد و از طرف دیگر اشغال یمن را حق قانونی خود میداند و یا با تانک وارد بحرین شدهاند و از طرفی حتی حاضر نیستند حفاظت از اتباع کشورهای دیگر را در مراسم حج بپذیرند و در دادن ویزا کارشکنی میکنند.
رفتار ایشان مشابه همان افراد بدوی و صحرانشینی است که تازه به شهر آمدهاند و شتر خود را در وسط میدان ریاض خواباندهاند. آقای جبیر چند هفتهای ایران بیایید تا به شما آموزش سیاسی و دیپلماسی بدهیم!»
اواخر اردیبهشت جانشین فرمانده سپاه در یک سخنرانی از نامهنگاریهای رییسجمهور آمریکا و درخواست وی از ایران برای کمک به حل مشکلات جهان صحبت کرد؛ خبری که در فضای آن روزها گم شد و کمتر بدان توجه شد.
سرویس بینالملل فردا؛ روزنامه صبحنو نوشت: اواخر اردیبهشت جانشین فرمانده سپاه در یک سخنرانی از نامهنگاریهای رییسجمهور آمریکا و درخواست وی از ایران برای کمک به حل مشکلات جهان صحبت کرد؛ خبری که در فضای آن روزها گم شد و کمتر بدان توجه شد. اشاره سردار حسین سلامی به نامهای بود که رییسجمهور آمریکا اواخر سال گذشته یا احتمالاً فروردینماه امسال برای پنجمین بار به رهبر معظم انقلاب نوشته و آنچنان که مشخص است بار دیگر از ایران خواسته است برای حل مشکلات جهان همکاری کند.
جانشین فرمانده سپاه گفته بود: تمام عظمت انقلاب شکوهمند اسلامی که سیمای ایران را در جهان تغییر داد، این است که از ایرانی که در جغرافیای آمریکا توصیف میشد، ایرانی مقتدر ساخته شده است. به گونهای که رهبر آمریکا به نمایندگی از مقامات سیاسی کشور خود، به عالیترین مقام کشورمان نامه میدهد و از ایشان میخواهد تا با یکدیگر برای حل مشکلات جهان همکاری کنند.
رهبر معظم انقلاب در بیانات فروردینماه امسال در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی به محتوای درخواستهای آمریکاییها بعد از برجام اشاره کردند. ایشان فرمودند: «حرف طرف مقابل یعنی همان دستگاه تبلیغاتی و فکرساز و جریانساز، این است که میگوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است و هدف از توافق هستهای این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مسوولان ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند؛ مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقه غرب آسیا -یعنی همین منطقهای که غربیها به آن میگویند خاورمیانه- جنجالها و آشفتگیهای بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فروبنشیند. چهکار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتوگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکاییها یا طبق توافق آمریکاییها انتخاب کنیم.»
رییسجمهور آمریکا با پذیرش واقعیت جمهوری اسلامی در این نامهها و با پذیرش ایران مقتدر، درخواستهای خود برای حل مشکلات طرفین را به درخواست کمک برای حل مشکلات جهان ارتقا داده است.
چه کسی پیام میدهد؟ معمولاً نامههایی که اوباما به رهبر معظم انقلاب مینویسند یا از طریق سفیر آمریکا در سازمان ملل به سفیر ایران تحویل داده میشود یا از طریق سفیر سوییس در تهران به مقامات کشورمان تحویل داده میشود. نامه اخیر از طریق جولیو هاس سفیر سوییس در تهران به مقامات ایران تحویل داده شده است. درباره روال تحویل نامههای اوباما به مقامات ایران، آقای منوچهر متکی درباره اولین نامهای که اوباما به رهبر معظم انقلاب نوشت میگوید: این نامه توسط سفیر آمریکا در سازمان ملل به سفیر ما تحویل داده شد و ایشان به ایران آوردند که ما در وزارت خارجه آن را ترجمه کرده و برای مقام معظم رهبری فرستادیم. روزنامه واشنگتنپست درباره دومین نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب مینویسد که این نامه از طریق سفارت سوییس در تهران به مقامات ایرانی منتقل شده است.
چه پیامی میدهند؟ در پنج نامهای که اوباما به رهبر ایران نوشته است مسیر درخواستهای وی از مذاکره برای حل مشکلات دو کشور تا درخواست کمک از ایران برای حل مشکلات منطقه وجهان و تغییر خط داده است. این تغییر در نامههای اوباما با مروری بر سخنان رهبر معظم انقلاب درباره نامهنگاریهای رییسجمهور آمریکا روشن میشود. اردیبهشتماه سال 88 پیش از انتخابات ریاستجمهوری آن سال، باراک اوباما رییسجمهور آمریکا نامهای به رهبر انقلاب مینویسند. به نوشته سیانان در این نامه اوباما درخواست مذاکره برای حل مسائل دو کشور را مطرح میکند. روایت رهبر معظم انقلاب از این نامه و حسننیت آمریکاییها جالب است. رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه معروف 29 خرداد سال 88 به نامهای که رییسجمهور آمریکا برای ایشان نوشته بود اشاره میکنند و ضمن مخالفت با زورآزماییهای خیابانی آن مقطع و نقلقول برخی مقامات آمریکایی در آن هنگامه، مبنی بر اینکه ما منتظر چنین روزهایی بودیم که مردم به خیابانها بریزند، فرمودند: «این سخنان در حالی بیان میشود که از آن طرف نامه مینویسند و ابراز علاقه برای روابط و اظهار احترام به جمهوری اسلامی میکنند، کدام را باید باور کرد؟»
شهریورماه سال 88 بار دیگر اخباری درباره نامهنگاری باراک اوباما در رسانهها منتشر شد. روزنامه واشنگتنپست درباره محتوای این نامه نوشته بود که اوباما در این نامه درخواست مذاکره برای روابط بهتر بین دو کشور را مطرح کرده است اما رهبر معظم انقلاب پاسخی به این نامه ندادهاند.
بعدها رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه در بهمنماه سال 90 اشاره دیگری به یکی از این نامهها کردند و فرمودند: «بدون هیچ دغدغهای عهدشکنی میکنند، زیر قولشان میزنند، زیر حرفشان میزنند، نه از خدا خجالت میکشند، نه از خلق خجالت میکشند، نه از طرف مذاکره خجالت میکشند؛ راحت دروغ میگویند! من نمونههای زنده دارم -که حالا در اینجا جای بحثش نیست؛ شاید آن وقتی که لازم باشد، عرض بکنم- همین اظهاراتی که آمریکاییها کردند، رییسجمهور آمریکا کرد؛ نامهای که به ما نوشت، جوابی که ما دادیم؛ بعد عکسالعمل و اقدامی که آنها با مضمون آن نامهها کردند. اینها یک روزی در اختیار افکار عمومی دنیا -آن وقتی که لازم باشد- قرار خواهد گرفت؛ خواهند دید که اینها چه جوریاند، حرفشان چقدر اهمیت و ارزش دارد، وعدهشان چقدر ارزش دارد.» 24 شهریور 93 رهبر معظم انقلاب در ترخیص از بیمارستان از درخواستهای پنهانی دولت آمریکا از ایران خبر دادند و فرمودند: «در همان روزهای سخت حمله داعش به عراق، سفیر آمریکا در عراق طی درخواستی از سفیر ما در عراق میخواهد که ایران و آمریکا جلسهای برای مذاکره و هماهنگی درخصوص داعش داشته باشند. سفیر ما در عراق، این موضوع را به داخل کشور منعکس کرد که برخی مسوولان هم با این جلسه مخالفتی نداشتند اما من مخالفت کردم و گفتم، در این قضیه ما با آمریکاییها همراهی نمیکنیم زیرا آنها نیت و دست آلودهای دارند و چگونه امکان دارد که در چنین شرایطی ما با آمریکاییها همکاری کنیم.» تقریباً دو ماه بعد از این سخنان رهبر معظم انقلاب روزنامه والاستریت ژورنال از نامه چهارم اوباما به رهبر معظم انقلاب سخن گفت و اعلام کرد اوباما در این نامه با تشریح اوضاع منطقه و سوریه درخواست کمک از ایران را مطرح کرده است.
نامههای بی جواب علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی این نامه را تأیید کرد و محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که در این سالها آمریکاییها چهار نامه به رهبر انقلاب نوشتند. نامه اول را رهبری پاسخ داد. اوباما نامه دومش را هنگام فتنه 88 نوشت و رهبری به نامههای دوم و سوم و چهارم اوباما پاسخ ندادند و در هفتههای اخیر سخن از نامه دیگری از رییسجمهور آمریکاست که در آن برای مذاکره درباره حل مشکلات جهانی از ایران استمداد شده است؛ مشکلاتی که امروز مسائل منطقه بهویژه سوریه و عراق را به مهمترین چالش بینالمللی تبدیل کرده و راه برونرفت از این کلاف پیچیده و سردرگم جز از طریق همفکری و همراهی با جمهوری اسلامی میسر نیست.
بعید به نظر می رسد که نامه اخیر اوباما که آفتاب ریاستش بر آمریکا رو به غروب است و بیاعتمادی و بیاعتباری قول و قرارهای او بیش از هر زمانی بر ایرانیان مسجل شده است، پاسخی متفاوت از سه نامه اخیرش داشته باشد.
وبسایت «میلیتاری امبدید» در مطلبی به توصیف توانمندی نظامی ایران پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ وبسایت «میلیتاری امبدید» در مطلبی با توصیف ایران به عنوان چهارمین دشمن آمریکا پس از روسیه، چین و کره شمالی نوشت: ایران کشوری با جمعیتی بین 75 تا 80 میلیون نفر است که بیش از نیمی از آن را جوانان زیر 35 سال تشکیل میدهند. این کشور با وسعتی اندکی کمتر از آلاسکا، با 395 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، پس از عربستان، مقام دوم را در خاورمیانه در اختیار دارد.
ارتش این کشور بیش از 525 هزار نیروی نظامی فعال دارد که از این تعداد، حدود 350 هزار نفر را پرسنل کادر و 220 هزار نفر را سربازان کمتر آموزش دیده تشکیل میدهند. حدود 1.8 میلیون ایرانی نیز جزو نیروی احتیاط هستند. نیروی دریایی ایران دارای 18 هزار ملوان است و نیروی هوایی حدود 37 هزار پرسنل دارد. مابقی نیروهای نظامی این کشور را مرزبانان یا گروههای نظامی نخبهای مانند سپاه ویژه قدس (با 15 هزار نیروی زبده) تشکیل میدهند.
نیروی دریایی ایران دارای 400 ناوگان دریایی است که از این تعداد، بیش از 250 مورد از آنها را قایقهای گشتی کوچک تشکیل میدهند که در ژانویه 2016 برای دستگیری ملوانان آمریکایی مورد استفاده قرار گرفتند. نیروی دریایی ایران همچنین دارای 33 فروند زیردریایی است که از این حیث، ایران را در رده پنجم جهان قرار داده است.
از این 33 فروند زیردریایی، 3 مورد از آنها زیردریایی 4 هزار تنی "کلاس کیلو" ساخت روسیه با موتور دیزلی – الکتریکی هستند که میتوانند در اعماق دریا حرکت کنند. مابقی زیردریاییهای ایران زیر 600 تن وزن دارند که برای دفاع از بنادر و آبهای ساحلی یا مینگذاری مورد استفاده قرار میگیرند. طبق شایعات، این زیردریاییها که با فاصله کمی از سطح دریا حرکت میکنند، ساخت کره شمالی هستند. با این حال، هیچ یک از زیردریاییهای ایران از قابلیت پرتاب موشک برخوردار نیستند.
ناوگان نیروی هوایی ایران شامل بیش از 300 هواپیما است که بیش از نیمی از آنها را جتهای جنگنده (شامل سوخو-24، سوخو-25 و میگ-29 اس روسیه؛ میراژ اف-1 اس فرانسه؛ جنگنده چینی چنگدو اف-7 اس؛ حدود 40 جنگنده اف-14 تامکت آمریکا؛ 60 فانتوم اف-4 قدیمی و چند فروند تایگر اف-5) تشکیل میدهند.
برخی از این جنگندهها به وسیله شاه سابق ایران خریداری شده و برخی دیگر نیز در دهه 1980 میلادی در خلال جنگ عراق غنیمت گرفته شدند. مابقی ناوگان هوایی ایران را بالگردها، هواپیماهای باری و آموزشی تشکیل میدهند. بیشتر هواپیماهای جنگنده ایران، قدیمی و برخی نیز برای استفاده از قطعات یدکی آنها اوراق شدهاند. ایران در حال حاضر قصد دارد تا در صورت افزایش بهای نفت، چند فروند جنگنده جدید و پیشرفته سوخو-30 را از روسیه خریداری کند.
ایران همچنین 150 سامانه موشکی هاوک آمریکا را در اختیار دارد که از زمان شاه باقی ماندهاند. این کشور سامانههای موشکی دیگری را نیز از روسیه و چین خریداری کرده است و در آوریل 2016 اولین سامانه دفاع موشکی اس – 300 را از روسیه تحویل گرفت. این کشور در ماههای اخیر موشکهای دوربرد و میانبرد متعددی را نیز آزمایش کرده است.
ایران در حال حاضر، با در اختیار داشتن این تسلیحات قدیمی و تسلیحات جدیدی مانند تانک ذوالفقار که در داخل این کشور تولید شده است، هشتمین ارتش قدرتمند جهان را در اختیار دارد. توانمندی نظامی این کشور به غیر از برنامه موشکی آن دارای ماهیتی تدافعی است.
روابط نزدیک ایران با روسیه تاکنون اجازه تعرض به این کشور را از سوی آمریکا یا اسرائیل نداده است. جنگندههای اسرائیلی در ژوئن 1981 رآکتور اتمی عراق و در سپتامبر 2007 نیز یک رآکتور هستهای را در سوریه منهدم کردند. اما ارتش اسرائیل با وجود لفاظیهای فراوان نتوانست عملیات مشابهی را علیه تاسیسات هستهای ایران انجام دهد.
این وبسایت در پایان مدعی شد: در حال حاضر، بزرگترین نگرانی درباره ایران، توسعه روزافزون برنامه موشکی بالستیک این کشور است که در صورت تجهیز شدن به کلاهکهای هستهای میتوانند تجربه کره شمالی را برای دنیا تکرار کنند.
ادعای هافینگتن پست: ایران به این 6 دلیل یمن را ترک نمیکند
هافینگتن پست در مطلبی به بیان دلایل حمایت ایران از انصارالله یمن پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ وبسایت «هافینگتن پست» در مطلبی به قلم «مجید رفیعزاده» – رئیس شورای بینالمللی آمریکا – نوشت: وقتی کشوری درگیر نزاع میشود، برخی کشورهایی که مرز مشترکی با آن ندارند نیز از این فرصت برای پیشبرد منافع سیاسی خود در جنگ استفاده میکنند. ارتباط ایران با جنگ یمن نیز همین گونه تعریف میشود.
نقش ایران در جنگ یمن یک نقش چندبعدی است. یمن در ظاهر برای ایران از اهمیت استراتژیک یا ژئوپولتیک خاصی برخوردار نیست و جنگ یمن حتی یک تهدید امنیتی نیز برای ایران به شمار نمیرود. پس چرا این کشور مصمم به نقشآفرینی در جنگ یمن و هدایت آن به نفع خود است؟
عامل ایدئولوژیک
یک بُعد مهم از نقشآفرینی ایران در جنگ یمن، بُعد ایدئولوژی است؛ چراکه یکی از ستونهای اصلی سیاست خارجی ایران مبتنی بر اصول انقلاب اسلامی است که یکی از اهداف پنهان آن، به ادعای نگارنده این مطلب، گسترش دامنه انقلاب در سطح منطقه است. بر همین اساس، این کشور، هدایت امور سیاسی کشورهای مسلمان دیگر را وظیفه دینی و ایدئولوژیک خود میداند. ضمن اینکه این کشور میخواهد نفوذ ایدئولوژیک خود را به رخ رقیب منطقهای خود یعنی عربستان نیز بکشد.
علاوه بر این، آمریکاستیزی نیز یکی دیگر از ارزشهای انقلاب اسلامی ایران است و این کشور با افزایش نقش خود در معادلات یمن میکوشد تا دامنه نفوذ آمریکا در منطقه را نیز به نفع خود تعدیل کند.
عوامل استراتژیک و ژئوپولتیک
ایران خود را قدرت برتر خاورمیانه میداند یا دستکم دوست دارد به خاطر اهمیت استراتژیک، موقعیت جغرافیایی، توانمندیهای نظامی، قدرت اقتصادی، جمعیت زیاد و ثروت و منابع طبیعی وافر به آن به چشم یک قدرت برتر منطقهای نگاه شود. بنابراین، وجود چنین نگاهی باعث میشود مقامات ایران سیاستهایی را دنبال کنند که هدف آنها مقابله با قدرت سایر بازیگران منطقهای (بویژه عربستان سعودی) برای حفظ موازنه قدرت در سطح منطقه یا تغییر این موازنه به نفع تهران است.
در ادامه این مطلب ادعا شده است: بر خلاف اینکه جنگ یمن تهدیدی را متوجه امنیت ملی ایران نمیکند، برای امنیت ملی عربستان به دلیل مرز مشترک با این کشور یک تهدید بزرگ به شمار میرود. به همین دلیل، ایران با حمایت از انصارالله یمن میکوشد تا از این فرصت برای به چالش کشیدن عربستان و آسیبپذیر نشان دادن آن استفاده کند.
علاوه بر این، تهران با نقشآفرینی در جنگ یمن میخواهد عربستان را در گرداب یمن فرو برد تا مانع از دخالتهای بیشتر آن در سوریه و عراق به عنوان متحدان منطقهای اصلی ایران شود. ضمن اینکه شاید ایران در آینده بتواند از برگ برنده خود در یمن به عنوان یک اهرم فشار برای تغییر سیاستهای عربستان نسبت به سوریه، عراق و بحرین استفاده کند.
عوامل اقتصادی، قومی و فرقهای
به لحاظ اقتصادی، یمن به اندازه سوریه برای ایران هزینهبر نیست و این کشور با صرف هزینهای اندک میتواند در نزدیکی مرز عربستان حضور داشته باشد.
به ادعای نگارنده این مطلب، به لحاظ قومی و مباحث مربوط به ملیگرایی، یکی از ابعاد رقابت ایران و عربستان، رقابت بین نژاد فارس و عرب است. بنابراین، نفوذ در یمن به عنوان یک کشور عرب از این نظر نیز میتواند به نفع تهران باشد.
در پایان این مطلب ادعا شده است: درست است که ایران خود را حامی تمامی مسلمانان جهان از جمله شیعه و سنی میداند، اما نمیتوان انکار کرد که با توجه به حمایت مستمر عربستان از مسلمانان اهل سنت، تهران نیز حمایت از شیعیان را در مقابل حمایت عربستان از اهل سنت در دستور کار خود دارد تا از این طریق، نفوذ خود را در میان شیعیان سایر کشورها افزایش دهد. ضمن اینکه حمایت از گروههای شیعه در سایر کشورها (مانند حزب الله لبنان) به مرور زمان میتواند اهرم سیاسی قدرتمندی را برای اثرگذاری بر امور داخلی کشورها در اختیار تهران قرار دهد.