در روزهای گذشته دادستان تهران و سپاه پاسداران در فاصله زمانی کوتاهی خبر از برخورد با فعالان حوزه مدلینگ را مخابره کردند، اما پشت پرده عملیات «عنکبوت 2» چه بود؟
به گزارش مشرق؛ در حوزه مدلینگ تا پیش از این می توانستید تصاویر زیادی را در شبکه های اجتماعی و اینترنت جستجو کنید اما این روزها خبرها و متن های تولیدشده با عنوان مدلینگ بیش از تصاویر آن مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است.
در جست وجوی صنعت مدلینگ، مطالب جالبی به چشم می خورند. در تعاریف رسمی درباره مدلینگ می گویند: «مدلینگ ابزاری است که به وسیله آن برندها و شرکت های تولیدی به کمک افرادی که به آنها مدل گفته می شود کالای خود را به معرض نمایش می گذارند.» از شرایط مدلینگ هم نکات جالبی چون فرمول های سفت وسخت قد و وزن به چشم می خورند، اما اگر از این تعاریف ساده و اینترنتی عبور کنیم؛ آنچه این روزها ما از آن به عنوان مدلینگ در ایران یاد می کنیم، تفاوت معناداری با تعاریف جهانی آن دارد. مدلهای مجازی صفحه به صفحه شبکه های مجازی را فتح کرده اند و خبری از موضوع اصلی عکس (همان کالای تجاری) نیست و صرفاً یک جوان با لباسی نیمه برهنه مقابل لنز دوربین ها خودنمایی می کند.
اینجا مدلینگ نه یک صنعت درآمدزایی بلکه راه خودنمایی است که برای دیده شدن در آن حتی هزینه مالی نیز متقبل شوید. وقتی از سعید به عنوان عکاس خبری درباره عکاسی مدلینگ و تفاوتها و مهارتهای آن پرس وجو می کنم، میگوید: «یکی از سخت ترین شاخه های عکاسی همین عکاسی مدلینگ است که شما برای فعالیت در این حوزه باید تخصص ویژهای در حوزه نورشناسی و شناخت فیزیک انسان داشته باشید اما چیزی که در کشور ما رایج است، صرفاً عکاسی های نیمه برهنه در آتلیه های زیرزمینی و حتی آتلیه های رسمی است که عکاس شناخت چندانی هم با تکنیک های عکاسی مدلینگ ندارد.»
پالایش رویکرد اصلی برخورد با ناامنی اخلاقی چند روز پیش دادستان مقابل دوربینها از موفقیت آمیز بودن پروژه در برخورد با برهم زنندگان امنیت اخلاقی فضای مجازی خبر داد. آقای عباس جعفری دولت آبادی از اجرای پروژه های «عنکبوت 1 و 2» سخن گفت و اضافه کرد: «حدود 50 آرایشگاه، 50 مزون و 50 آتلیه عکاسی تحت شاخه اطلاعاتی و قضایی درآمدند و دستگیری هایی انجام و صفحات زیادی بسته شدند.»
اما صدور اطلاعیه رسمی مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داد که خبرهای ویژه و جدید دیگری از برخورد با تخلفات فضای مجازی در راه است. این اطلاعیه، خبر از موفقیت پروژهای داد که طی آن، فضای مجازی و به ویژه شبکه اجتماعی «اینستاگرام» را برای خانواده های ایرانی، امن تر از همیشه کرده است: «پس از حدود دو سال کار مستمر و فشرده اطلاعاتی و در پی وصول تعداد فراوانی شکایت و گزارش از جانب خانوادههای گوناگون از شهرهای ایران مبنی بر ضرورت پالایش اخلاقی، سرویسهای پرکاربرد ارتباطی و اجتماعی خارجی بهویژهاینستاگرام، پروژه عنکبوت 2 را در این محیط با موفقیت به پایان برده و گام بلندی در جهت بهبود نسبی فضای این نرم افزار برای خانواده های ایرانی برداشته است.»
اینستاگرام تا امروز کم حاشیه ترین شبکه اجتماعی در کشور ما بوده است. فعالیت آن از ابتدا رنگ و بوی سیاسی نداشت و تصاویر تولیدشده نیز بیشتر به یک آلبوم شخصی شباهت داشت. هرچند در کشور ما برخی صفحات اینستاگرام با انتشار تصاویر و متن های سیاسی و اجتماعی از این نرم افزار به عنوان یک رسانه استفاده میکردند اما به دلیل اینکه این اپلیکشین برخلاف توییتر و فیسبوک قابلیت موج آفرینی های سیاسی را ندارد، هیچگاه سایه فیلترینگ بر سر آن احساس نشده است. هرچند همواره از ابتدا موضوع فیلترینگ هوشمند صفحات مبتذل مطرح بوده و حتی اجرایی شده است. فیلترینگی که می تواند بر اساس ارزیابی تصاویر و متنهای یک صفحه در اینستاگرام، نمایش آن را برای مخاطبان محدود می کردند.
فیسبوک به عنوان پرطرفدارترین شبکه اجتماعی در ایران تا سال 1390، پس از فیلترینگ و کاهش شدید محبوبیت خود درصدد برآمد تا شبکه اینستاگرام را که تا آن زمان به صورت تخصصی در زمینه انتشار عکس فعالیت می کرد خریداری کند. سرانجام فیسبوک توانست در آوریل 2012 باقیمت سرسامآور یک میلیون دلار این شبکه را تصاحب کند و جالب اینکه اکنون و پس از سه سال، ارزش اینستاگرام 49 برابر شده و باسیاستگذاریهای کلان و پشت پرده این غول آمریکایی، ماهیت شبکه اینستاگرام از شبکه اشتراک عکس به شبکه انتشار مد تغییر پیداکرده است!
در سال ۲۰۱۳ اینستاگرام ۲۳درصد رشد کرد درحالیکه فیسبوک به عنوان کمپانی مادر فقط ۳درصد رشد را تجربه کرد. گفته می شود اگر اینستاگرام همین رشد را حفظ کند، از فیسبوک بزرگتر خواهد شد.
تا جایی که رادیو فردا طی خبری در 24 مرداد 1394 اظهار می کند:«جایزه بخش «رسانه» شورای طراحان مد آمریکا در سال ۲۰۱۵ به اینستاگرام رسید و کوین سیسترم، مدیرعامل این شرکت، آن را از دست کیم کارداشیان، ستاره هالیوودی دریافت کرد. شورای طراحان مد عقیده دارد که اینستاگرام باعث انقلابی در دنیای مد شده و آن را از حالت سنتی آن خارج کرده است. درست است که طراحان مد و فروشگاهی زیادی حالا حساب کاربری اینستاگرام خود را دارند، اما اینستاگرام فضایی را به طراحان ناشناخته، بوتیک های محلی کوچک و افراد خوش پوش در سراسر دنیا داده است تا در قالب عکسهایی شخصی عرضه کننده تن پوشهایشان باشند.»
این روزها اینستاگرام در سایه قداست ظاهری و پشت پرده خود و نادیده گرفته شدن از سوی برخی از مسوولان مرتبط، جولانگاه سیل عظیم شبکههای مد و حتی بهترین بازار خریدوفروش دختران ایرانی شده است!
پروژه عنکبوت چه بود؟پروژه «عنکبوت» با هدف ضربه زدن به فعالیت های ضد فرهنگی و ضد اخلاقی شبکه های اجتماعی پرمخاطب نظیر فیسبوک و اینستاگرام و همچنین سالم سازی فضای فعالیت و جلوگیری از تهدیدات متوجه جامعه کاربران ایرانی، طراحی شد.
در ادامه پروژه عنکبوت 1 و با توجه به رشد شدید شبکه اجتماعی اینستاگرام و هجوم تصاعدی کاربران ایرانی به این شبکه، پروژه عظیم «عنکبوت 2» کلید خورد. بر اساس اطلاعات پروژه عنکبوت 2 را میتوان بهواسطه حجم عملیات انجامشده و نتایج حاصله آن، منحصربهفردترین پروژه پیادهسازی شده روی شبکههای اجتماعی تاکنون نامید که در ادامه به برخی از شاخصه ها و وجوه تمایز این پروژه اشاره می شود.
طبق اطلاعات رسیده به خبرنگار صبح نو، مهمترین شاخصه پروژه عنکبوت2، حجم سنگین عملیات رصد روی تمامی صفحه های ایرانی شاخص در اینستاگرام است. گفته میشود گروه عملیاتی این پروژه در تلاش شبانهروزی سهماهه خود، تمامی صفحات متخلف در اینستاگرام را رصد و شناسایی کرد. در پایان عملیات گروه شناسایی مشخص شد آنچه بیش از همه در شبکه اجتماعی اینستاگرام می بایست موردتوجه قرار گیرد، هدف قرار دادن کاربران ایرانی از طریق انتشار عکسهای مدلینگ حرفهای و آماتور دختران ایرانی در این شبکه است که البته این همان ماهیت تخصصی شبکه اینستاگرام است.در بخشی از اطلاعیه عنکبوت 2 آمده است: «از دیگر شاخصه های منحصربه فرد پروژه عنکبوت 2، جمع آوری بسیار دقیق بانک اطلاعاتی بیش از 300 صفحه متخلف در اینستاگرام است. در این بانک اطلاعاتی عظیم، اطلاعاتی نظیر آیدی اینستاگرام، تعداد دنبالشونده، تعداد دنبالکننده، تعداد پست، آیدی kik، آیدی Line، آیدی Facebook، آیدی سایر شبکه های اجتماعی، ایمیل، تلفن، نشانی، شماره حساب، درجه ابتذال صفحات، افراد مرتبط، صفحات زیرمجموعه، نوع صفحه، عکسهای منتشرشده و ... تمامی صفحات با دقت توسط گروه شناسایی گردآوری شده است.»سرشبکه های صفحههای مدلینگ ایرانی اینستاگرام، بیش از 80 درصد تعداد فالوئرهای ایرانی از مجموع کل صفحات مرتبط با موضوع مدلینگ در اینستاگرام را به خود اختصاص دادهاند که باوجود فیلترینگ چندباره صفحات آنها و همچنین اخیراً سرویس فیلترینگ هوشمند، به صورت کاملاً تصاعدی بر تعداد دنبال کنندگان صفحات آنها افزوده می شود. از دیگر موارد حائز اهمیت درباره سر شبکه های مدلینگ اینستاگرام میتوان به حضور بسیار فعال آنها در خارج از کشور و شرکت در انواع میتینگ های به اصلاح مد، اشاره کرد. در اطلاعیه پیشین سپاه آمده بود: «مجموعاً 170 نفر از مدیران و اداره کنندگان صفحات فوق الذکر (شامل 58 مدل، 51 مدیر مزون و طراح لباس، 59 عکاس و آرایشگر و 2 موسسه فعال در عرصه مد) که موفق به اغوای تعداد قابلتوجهی از جوانان شده و خسارات عظیم اخلاقی به بار آورده بودند، شناسایی و شبکه ارتباطی آنها کشف شد. از این تعداد برای 29 تن از مدیران اصلی و مرتبطین آنها پرونده قضایی تشکیل شد که منجر به بازداشت هشت نفر و احضار بقیه افراد گردید و اماکن مرتبط با جرائم ایشان نیز با حکم قضایی پلمب شد.» شبکه مدلینگ در کشور با تکیه بر پنج پایگاه «آموزشگاهها»، «آرایشگاهها»، «استودیوهای عکاسی»، «مزونها» و «صفحات اینستاگرام» کار خود را پیش برده است و سر شبکه های مدلینگ از همین ظرفیت برای پرورش و رونمایی از دختران و پسران جوان در شبکه های اجتماعی و سپس ارتباط گیری با خارج از کشور بهره بردهاند.
کشف حجاب شرط آموزشگاه عکاسیآنچه در آموزشگاههای عکاسی ایران نیز با عنوان «آموزش عکاسی پرتره و مدلینگ» می گذرد هم خود جای سؤال دارد! نمایش تصاویر Nude یا برهنه در کلاسهای آموزشی، استفاده از دختران به عنوان مدل در کلاسهای عکاسی مختلط و برپایی گالری های عکسهای مبتذل هم مزید بر علت این چرخه است. به طور مثال آموزشگاه «م» در تهران که در ظاهر رسمی توانسته اعتبار خوبی برای خود دست و پا کند، در کلاسهای این موسسه کشف حجاب موضوعی پذیرفته شده است و تربیت عکاسان مدلینگ و کشف و استعدادیابی برای رونمایی از مدلهای جوان یکی از اهداف اصلی این موسسه است.
هر عکس یک میلیون توماناستودیوهای عکاسی و فیلمبرداری اصلی ترین ابزار ارائه مدلهای حرفه ای اند. در حال حاضر حدود صد استودیو فعال و مطرح ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به انتشار عکس های مدلینگ و مبتذل مشغولند. شایان ذکر است مدل های حرفه ای در اکثر موارد با همکاری با استودیوهای عکاسی خانگی و زیرزمینی به معرفی خود و پوشاک موردنظر صاحبان کالا مشغولند. این دسته از استودیوهای عکاسی گاهی برای یک شات عکس از مدلهای حرفهای به آنان رقمی حدود 300 هزار تا حتی یک میلیون تومان نیز پرداخت می کنند و از این طریق به اعتبار و محبوبیت خود در صفحات اجتماعی از طریق انتشار عکسهای مدلها با لیبل خود می افزایند به نحوی که مدل های آماتور می بایست برای عکاسی در این استودیوها مبلغ هنگفتی را به صاحبان استودیوها پرداخت کنند!
مزون هاچرخه مدل ها، صفحات و استودیوهای عکاسی، سرانجام با ارائه مزون ها کامل می شود. بدین ترتیب که مدل ها، پوشاک صاحبان مزون ها را بر تن میکنند و استودیوها، عکس مدل ها را رنگ و لعاب می دهند و صفحات ایرانی اینستاگرام با دریافت سفارش از صاحبان مزون ها به انتشار گسترده این عکس ها می پردازند و مزون ها هم به شدت سود فروش لباس های اغلب مبتذل و حتی مستهجن خود را می برند! جالب آنکه مزون ها برخلاف محدودیتی که مغازه داران با آن مواجه اند، بی هیچ ابایی به انتشار تصاویر عریان مدلها برای ارائه البسه شب و لباسهای زیر زنانه مشغولند. تعداد این مزونهای فعال و مطرح در شبکه اجتماعی اینستاگرام حدود 50 صفحه فعال ارزیابی می شود.
*روزنامه صبح نو ایران و عراق به روایت سرویس تحقیقاتی آمریکا؛
رادیو عراق آزاد و رادیو ایران آزاد در سال 1998 با تأیید رئیس جمهور و کنگره آمریکا تأسیس شد که زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا فعالیت میکند. هدف از تأسیس رادیو عراق آزاد، ایجاد یک حکومت خودمختار محلی در شمال این کشور و رادیو ایران آزاد ترویج سبک زندگی و حکومت دموکراتیک در ایران ذکر شده است.
گروه بینالملل مشرق- وقتی آمریکا در سال 2003 میلادی به عراق حمله کرد، کارشناسان تیزبین پیشبینی کردند که ممکن است برنده این بازی، مهمترین همسایه عراق یعنی ایران باشد. نیروهای ائتلاف چندملیتی البته سود فراوانی از پروژههای اقتصادی نصیب شرکتهای خصوصی خود کردند، اما بودجه عمومی کشورشان را به پای حذف مهمترین دشمن ایران یعنی صدام خرج کردند. ایران نیز که از پیش در میان بسیاری از عراقیها محبوب بود، با تأسیس شبکه خبری العالم ارتباط مجدد خود را با آنها برقرار کرد. این از توده. نخبگان عراقی نیز دائم در رفت و آمد میان تهران و بغداد و نجف هستند. طبیعی است آنها خوب میدانند دولت ایران دلسوزتر از دولت آمریکا است چرا که امنیت و پیشرفت عراق را دارای اثر مستقیم بر امنیت و پیشرفت خود میداند.حالا در بایگانی اسرار ویکیلیکس به اسنادی برخوردیم که به روابط ایران و عراق مربوط میشود و تلاشهایی که کشورهای غربی برای افزایش منافع خود به خرج دادهاند. از تأسیس رادیو آزادی عراق و ایران در یکروز تا فرستادن جاسوس میان گروههای شیعی. اعترافات چشمگیری در لابلای این صفحات به چشم میخورد که شنیدنی است. ما این اسناد را به ترتیب تاریخ نگارش آنها مرتب کردهایم.
رادیو عراق آزاد، رادیو ایران آزاد (1999 میلادی)
این سند به قلم سوزان اپستین از پژوهشگران سرویس تحقیقاتی آمریکا نوشته شده است. رادیو عراق آزاد و رادیو ایران آزاد در سال 1998 با تأیید رئیس جمهور و کنگره آمریکا تأسیس شد، منابع مالی در اختیار آن قرار گرفت و مدیریتش هر دو به رادیو اروپای آزاد (رادیو Liberty) داده شد که زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا فعالیت میکند. در این گزارش به صراحت اذعان شده که هدف از تأسیس رادیو عراق آزاد، بکارگیری ابزارهای متنوع برای سرنگونی صدام و ایجاد یک حکومت خودمختار محلی در شمال این کشور بوده است، کمااینکه هدف از تأسیس رادیو ایران آزاد نیز مقابله با تهدید امنیتی ایران علیه آمریکا از طریق کمک به مردم آزادیخواه و ترویج سبک زندگی و حکومت دموکراتیک در ایران است.اپستین داستان را از آغاز جنگ سرد شروع میکند و فاش میسازد که تأسیس اینگونه شبکههای رادیویی که نام «پخش نیابتی» گرفته است، به این معنا است که دستگاه سیاست خارجی آمریکا، یک گروه اجتماعی یا جبهه سیاسی معترض را در کشوری که حکومت آن کمونیستی یا ضدآمریکایی است در نظر میگیرد و با توجه به محدودیتهایی که آن گروه برای فعالیت در کشور خود دارد، دولت آمریکا این وظیفه را متقبل میشود که صدای آنها شود و ایدههای آنها را برای هموطنانشان پخش کند، تا به این صورت جمعیت بیشتری از آن گروه و ایده حمایت کرده و زمینه تضعیف آن دولت و براندازی وی فراهم شود.
رادیو آزادی که روزگاری هدف اصلیاش اروپا بود، اکنون محصولات خود را به ذهن مردم خاورمیانه صادر میکنداین سند، اعتراف کنگره آمریکا به برنامهریزی دولت آمریکا برای براندازی بعضی دولت ها یا تغییر رفتارشان است. شبکههای رادیویی مانند رادیو آزادی ایران و عراق دقیقاً با همین هدف مورد حمایت مالی دولت آمریکا از بودجه دولتی و از جیب مردم آمریکا قرار میگیرد. بنابر این شبکههای یادشده از هر فرصتی و هر خبر غیرقطعی برای ضربهزدن به دولتهای یادشده استفاده میکنند. اپستین ادامه میدهد که البته دولت آمریکا برخلاف کنگره این کشور، نظر مثبتی در مورد تأسیس رادیو ایران آزاد نداشت زیرا معتقد بود دولتی در ایران بر سر کار آمده است (در 1376 شمسی) که امکان تغییر از بالا را در ایران فراهم کرده است و می توان تعاملاتی با آن داشت. طبیعتاً در چنین وضعیتی تأسیس رادیویی علیه این دولت، دولت ایران را برآشفته و روند نزدیکی را خدشهدار میکند. با این حال نظر کنگره غالب شد و هر دو رادیو در اکتبر 1998 میلادی زیر نظر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا آغاز به کار کردند. این گزارش فاش میسازد که برخلاف ذهنیتی که مقامات وزارت خارجه آمریکا در مورد اثر منفی این رادیو داشتند، پس از تأسیس رادیو ایران آزاد در اظهارات علنی خود تغییر داده و آن را راهی برای تقویت گفتگو میان دو دولت دانستند.در اعتراض به شروع بکار رادیو ایران آزاد، دولت ایران سفیر خود از کشور چک را فراخواند و اعلام کرد پیوندهای تجاری خود با پراگ را کاهش خواهد داد (این بدان دلیل بود که دفتر رادیو اروپای آزادی در چک قرار دارد). قانون مصوب به رادیو اروپا اجازه داده که در صورت نیاز، شبکههای جدیدی نیز تأسیس کند، کمااینکه پیش از ایران و عراق، برای ارمنستان، آذربایجان، تاجیکستان و ترکمنستان نیز شبکههای رادیویی مخصوص پخش میکرد. علاوه بر آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و اسرائیل نیز شبکههای ویژه برای عراق راهاندازی کردهاند گر چه به اذعان کارشناس آمریکایی، اعتبار اندکی نزد مردم دارند. اپستین اعتراف میکند دستیابی به شبکههای خارجی و مطبوعات لاتین در ایران، به مراتب راحتتر از عراق است و دولت ایران تحمل بیشتری در این زمینه نشان میدهد.
این سند همچنین اشاره میکند تأسیس رادیو ایران آزاد و رادیو عراق آزاد در شرایطی صورت گرفته است که صدای آمریکا (VOA) نیز مدتهاست در خاورمیانه برنامه دارد، یک شبکه فارسی، یک شبکه عربی و یک شبکه کردی. شبکههای تلویزیونی نیز متناظر با این سه شبکه رادیویی تأسیس شده است. این رادیو 12 پایگاه در شش کشور عربی دارد و جالب اینکه بازخورد فعالیت آن توسط دفاتر وزارت خارجه در کشورهای خاورمیانه جمعآوری میشود.
هراس غرب از محبوبیت ایران در میان شیعیان عراق (2003 میلادی)
در این سند که معاونت اطلاعات «نیروهای ائتلاف چندملیتی در عراق» (یعنی ائتلافی که با مدیریت آمریکا و هماهنگی ناتو در سال 2003 میلادی به عراق حمله کرد) تهیه کرده و طی دورههای نشر اسناد، علنی شده است، زیر عنوان «سری» به بررسی وضعیت نیروهای نظامی و سیاسی در عراق پرداخته و نقش ایران و ارتباط آن با تک تک نیروها را ارزیابی میکند. در این سند که یک ماه پس از حمله به عراق و سرنگونی صدام نگاشته شده، پیشبینی شده در صورت استقرار یک حکومت مردمی در عراق، شیعیان نقش اصلی را در این حکومت بر عهده خواهند گرفت و احتمالاً بسیاری از آنها ارتباط نزدیک فعلی با ایران را حفظ خواهند کرد. ضمن اینکه به تدریج نجف به جایگاه خود به عنوان مرکز اصلی نگارش آثار و تدریس و نشر تعالیم شیعه باز خواهد گشت.
جاسوسی ژنرال عراقی از گروههای مبارز شیعه (2006 میلادی)
این سند توسط افسران اطلاعاتی نیروهای ائتلاف چندملیتی (ائتلافی که در 2003 میلادی به عراق حمله کرد) تهیه شده و در ژوئیه 2006 میلادی نگاشته شده است. خواندن این سند از آن رو حائز اهمیت است که روش کار نیروهای اطلاعاتی غرب را در مدیریت فضای کشور اشغال شده نشان میدهد. آنها مجبور هستند به دنبال مهرههای بومی برای خود بگردند و تلاش میکنند این کار را از طریق کسب اطلاعات و جهتدهی به بازی سیاسی صورت بخشند. در این سند از مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و نیروهای بدر به عنوان «موجودیتهای ایرانی» نام برده است که در تلاش برای ترویج سیاستهای فرقهگرایانه در عراق هستند. افرادی چون سالم صالح المسلموی فرماندار بابل در برابر ژنرال قیس حمزه العبود قرار دارند (رئیس پلیس بابل) که به ادعای نویسندگان سند، سیاستی بیطرفانه و حکومتی غیرفرقهای را میطلبد. نیروهای اطلاعاتی عراق، وظیفه آرامسازی استان بابل را دارند ولی جیشرالمهدی (نیروهای وفادار به مقتدی صدر) تمایل دارد خود چنین نقشی داشته باشد. با کاهش حضور نیروهای خارجی، نظامیان ضد دولت عراق فعالتر میشوند و باید پلیس عراق، کارآمدی خود را در آرامسازی اوضاع نشان دهد. حمله به نیروهای عراقی و خارجی همچنان ادامه دارد و اگر چه پیوستن تدریجی افراد به پلیس عراق مشهود است، با این حال اگر حکومت بیطرفانه در عراق ترویج نشود، همچنان باید منتظر انفجار مینهای دستساز زیر چرخ خودروهای نظامی عراقی و خارجی باشیم. افسران اطلاعاتی ادامه دادهاند به تدریج مقتدی صدر و سپاه المهدی حمایت مالی و سیاسی خود را از قیس حمزه بیشتر میکنند. این پس از آن رخ داد که قیس حمزه از طریق مردی با نام مستعار «الخابی» با مقتدی صدر دیدار کرد و مقتدی صدر نیز که از تبانی قیس با نیروهای آمریکایی بیاطلاع بوده و تصور میکرد میتواند از طریق وی به مقاصدش برسد، با وی معامله کرده است. در عوض کسب حمایت مقتدی صدر، ژنرال قیس حمزه نیز به وی قول داده است اسلحه و مهمات برای نیروهایش فراهم کرده و به اعضای سپاه المهدی اجازه دهد به آموزشگاه پلیس بابل وارد شود. همچنین قیس متعهد شده است اطلاعاتی پیرامون هرگونه ائتلاف احتمالی علیه نیروهای صدر را به وی برساند. صدر تصور میکند قیس میتواند این اطلاعات را از جلسات خود با افسران آمریکایی به دست آورد.مقتدی صدر از قیس حمزه خواسته است هرگونه عملیات نیروهای نظامی ائتلاف چندملیتی به رهبری آمریکا را به وی اطلاع دهد و به گونهای با نیروهای ائتلاف هماهنگ شود که آنها را از انجام عملیات نظامی در برخی مناطق مشخص، باز دارد. ژنرال العبود پیشتر نیز تلاش سرسختانهای برای اطلاع عملیاتهای نظامی آمریکا در استان بابل به خرج میداد. قیس در مورد سازوکار اطلاعرسانی به سپاه المهدی، با «الخابی» همفکری میکند.
سربازان آمریکا از آن سوی دنیا آمدند تا یکی از دشمنان اصلی ایران در منطقه را حذف کنند!
قیس همچنین از طرف مقتدی صدر مأمور شده است تا هر شهروند عراقی را که به نیروهای اطلاعاتی آمریکا خبررسانی میکند، هدف قرار دهد و افراد مشکوک را نیز بازداشت کند. ژنرال قیس این کار را میتواند انجام دهد چون در افکار عمومی استان بابل، فردی محبوب و مورد اعتماد طرفین برشمرده میشود. این وضعیت ضربه سنگینی به فرماندار بابل، سالم صالح و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق خواهد زد. در پایان، نیروهای اطلاعاتی غربی، ژنرال قیس حمزه را فردی قابل اعتماد برای خود میخوانند. این سند نشان میدهد چگونه محرمانهترین جلسات، ممکن است به صورت کامل و تفصیلی در اختیار نیروهای نظامی جبهه مقابل قرار گیرد. طبیعی است با چنین اشراف اطلاعاتی، آنها نقش مهمی در جهتدهی به بازی سیاسی در عراق دارند و بسیاری از سیاسیون کم تجربه، ممکن است آلت دست قدرتهای خارجی قرار گیرند. طبق این سند، نیروهای آمریکایی در تلاش هستند تا با جناح تندرو (نظیر جریان مقتدی صدر) ارتباط برقرار کرده و به این صورت ائتلافی علیه نیروهای معتدل و متمایل به ایران تشکیل دهند.
نباید دولت عراق به دست نیروهای حامی ایران بیافتد (2009 میلادی)
سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا گزارشی را در ژانویه سال 2009 میلادی تهیه کرده که اهداف ایران را در عراق پساصدام به نمایندگان کنگره ارائه میدهد. به نظر کارشناس این مرکز، کنث کاتزمن، ایران تمام فعالیتهای خود را در عراق پس از سرنگونی صدام بر این معطوف داشته که از تبدیل مجدد عراق به تهدیدی علیه ایران جلوگیری کند، و علاوه بر این، عراق را به حامی سیاستهای خود در منطقه تبدیل کند. وی مدعی شده است در بحبوحه فشار جهانی علیه ایران در پرونده هستهای، ایران میخواهد با نفوذ در عراق بر برگهای برنده خود بیافزاید.این سند، ایران را متهم میکند که با حمایت از گروههای شیعه در عراق به بیثباتی این کشور منجر شده، از این رو تمایل آمریکا برای درنظرگرفتن ایران به عنوان یک تهدید علیه سیاستهای منطقهای آمریکا بیشتر شده است. در واقع این سند مدعی است آمریکا به دنبال استقرار یک وضعیت سیاسی در عراق، متناسب با منافع آمریکا در منطقه است و آنکه در این روند، اختلال ایجاد میکند و اجازه تثبیت آن در عراق را نمیدهد، دولت ایران است که نفوذ قابل توجهی به ویژه در میان اکثریت شیعه عراق دارد.
سید محمدباقر حکیم معمولاً در نمازجمعه تهران حضور مییافت. ایران بسیاری از رهبران جریان حکیم را در دوره ستمگری صدام، پناه داد. کارشناس کنگره آمریکا، این اقدام را یک سرمایهگذاری برای اثرگذاری بر آینده عراق مینامد
سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا یکی از مهمترین دلایل این نفوذ را، پناه دادن ایران به رهبران شیعه عراق در مدت حاکمیت صدام میداند. نمونه آن سیدمحمدباقر حکیم است که بیش از 20 سال در ایران زندگی کرد و پس از سقوط صدام به عراق رفت. دقیقاً به همین دلیل نفوذ ایران در خاندان صدر، با وجود نزدیکی باورهای رهبرانی چون محمدباقر صدر با اندیشههای آیتالله خمینی، اندک است زیرا روحانیان این خاندان با وجود تهدیدات ناشی از حاکمیت حزب بعث در عراق ماندند. صدریها پس از اشغال عراق توسط آمریکا، جیش المهدی را تشکیل دادند اما پس از چندی زد و خورد با نیروهای نظامی آمریکا، نهایتاً آتشبس را پذیرفتند. صدریها همچنین در زمان نگارش سند 30 کرسی در پارلمان عراق داشتهاند.
دلیل دیگری که برای نفوذ ایران در عراق ذکر شده است، آموزش و حمایت چندبعدی از رشد جریاناتی چون شورای عالی اسلامی عراق و شاخه نظامی آن، سپاه/سازمان بدر است. افراد این سازمان در دوره مدیریت "بیان جبر" بر وزارت کشور عراق، وارد نهادهای امنیتی عراق شده و به افسران اطلاعات عراق تبدیل شدند. نویسنده مدعی شده است ایران از شاخه نظامی صدر (با وجود اختلاف در برخی دیدگاههای سیاسی) نیز حمایت میکند و هدف از این اقدام، تقویت بازدارندگی نسبت به حمله آمریکا به ایران از پایگاههای عراق است. سند یادشده این دو نیروی نظامی را متهم ساخته است در درگیریهای فرقهای که پس از تخریب حرم سامرا در عراق اوج گرفت، به کشتن اهل سنت پرداختهاند و با توجه به نفوذ نیروهای بدر در نهادهای امنیتی عراق، از قدرت حاکمیتیِ این نهادها نیز برای این هدف سود جستهاند.
هادی العامری رئیس سازمان و فرمانده سپاه بدر عراق در عملیات ضدداعش در تکریت نویسنده البته به مشکلات ایران برای دستیابی به اهدافش در عراق پرداخته است و یکی از مهمترینِ آنها را انشعاب میان گروههای شیعه حامی ایران میداند. این گروهها که پس از صدام در «ائتلاف عراق متحد» به قدرت رسیدند، حالا دچار اختلافاتی با یکدیگر شده و رقابت آنها با هم به معنای احتمال ائتلاف برخی از آنها با گروههایی است که حامی سیاستهای ایران در منطقه نیستند. چنین رقابتهایی در همه سطوح رقابت سیاسی حتی انتخابات مناصب استانی قابل مشاهده است.
ردپای آمریکا در کردستان عراق (2009 میلادی)
سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در گزارشی پیرامون کردستان عراق در ژانویه 2009 میلادی، نفوذ ایران و عوامل و پیامدهای آن را بررسی کرده است. به باور نویسنده، کردستان عراق با وجود پیشرفت اقتصادی پس از سرنگونی صدام، همچنان از اختلال در روابط سیاسی خود با حکومت مرکزی عراق و همچنین دولت ایران و ترکیه رنج می برد، علاوه بر اینکه آرمان ها و تقاضاهای حکمرانان کردستان موجب جدایی کردها از اقلیت های ساکن به ویژه مسیحیان شده است.
این در حالی است که عراق در سال 2008 میلادی به ثبات نسبی رسیده و آب از آسیاب جنگهای داخلی و فرقهای افتاد و نباید اجازه داد این معضلات در کردستان عراق، بار دیگر زمینه ناآرامی را فراهم سازد. نویسنده تنها راه برای تقویت ثبات را حفظ نفوذ آمریکا در منطقه کردستان عراق میداند، اما مانع مهم در این زمینه را خروج نیروهای نظامی آمریکا در آینده نزدیک معرفی میکند.
سند یادشده، جهتگیری سیاسی کردهای عراق را متمایل به احزاب شیعی حامی ایران میداند و افشا میکند نوری مالکی بارها از حمایت کردها برای خروج از بن بستهای سیاسی حتی در رویاروییهای داخلی شیعیان (مانند اختلاف نظر جناح مالکی با جناح مقتدی صدر) استفاده می کند. نمونه آن حمایت کردها از مقابله نوری مالکی با سپاه مهدی (وابسته به جریان صدر) در مارس 2008 میلادی در بصره است. با این حال روابط آنها به دلیل بیتوجهی مالکی به درخواستهای کردها رو به وخامت گذاشت تا جایی که بارزانی در نوامبر 2008 میلادی در تلویزیون محلی ظاهر شده و مالکی را به تلاش برای ایجاد حکومت تک قطبی متهم ساخت. مالکی نیز استفاده از نیروهای پیشمرگه در خارج از کردستان، تأسیس دفتر حکومت کردستان در کشورهای خارجی و فروش خودسرانه نفت شمال عراق را از اقدامات خلاف قانون اساسی از سوی کردها دانست. شرکتهایی که با کردستان عراق برای استخراج نفت قرارداد بستهاند، عبارت اند از: گنل (ترکیه)، هانت اویل (آمریکا)، دانا گاز (امارات متحده عربی)، بریتیش پترولیوم (بریتانیا)، دی.ان.او آسا (نروژ)، او.ام.وی (اتریش)، اس.کی (کره جنوبی).
مقتدی صدر (داماد شهید محمدباقر صدر) و بارزانی (رهبر کردستان عراق) ابتدا علیه هم موضع میگرفتند اما از اواخر 2008 میلادی وجود یک رقیب مشترک یعنی نوری مالکی موجب پیوند میان آنها شد
نویسنده تأکید میکند کردها طبق قانون اساسی عراق اختیار چنین اقداماتی را دارند اما مهم این است که بیشتر مردم کردستان عراق خواهان استقلال کامل از دولت هستند و مخالفت مالکی با این اقدامات نیز دقیقاً به دلیل بیم از نزدیک شدن حکومت کردستان به استقلال کامل است. البته رهبران کرد در نطقهای رسمی خود در ظاهر بر عدم تمایلات استقلال طلبانه خود تأکید میکنند زیرا اعلام رسمی چنین تمایلی با مخالفت قاطع سایر مردم عراق و دولتهای ترکیه، ایران و سوریه مواجه میشود.
ترکیه کردستان عراق را متهم میکند که مانع فعالیت حزب ترکی-کردی کارگران کردستان (موسوم به پ.ک.ک) نمیشود. این سند افشا میسازد در سال 2007 میلادی، آمریکا دفتری را در آنکارا جهت فعالیت اطلاعاتی مشترک علیه پ.ک.ک تأسیس کرد به این شرط که ترکیه دست از تجاوز به خاک کردستان عراق بردارد. از طرف دیگر، ترکیه با ایران برای مقابله با حزب زندگی آزاد برای کردستان (موسوم به پژاک) همکاری میکند و هر دو حکومت کردستان عراق را به عدم مهار این گروه متهم میکنند. این حزب به گروهی از کردهای ایرانیِ جداییطلب تعلق دارد که از منطقه کردستان عراق برای هماهنگی بسیاری از اقدامات خود استفاده میکنند.
علاوه بر این، اقلیتهای مسیحی، شبکی، صابئین و ایزدیها که همگی در شمال عراق (استانهای کرکوک، اربیل و سلیمانیه) ساکن هستند، استقلال کردستان را تهدیدی برای خود میدانند زیرا ممکن است به محدودیتِ بیشتر در زندگی آنها و حتی اخراجشان بیانجامد. این اقلیتها همچنین مخالف قانون اساسی هستند زیرا آنها نمایندهای در مناصب حاکمیتی ندارند و قدرت میان شیعیان، اهل تسنن و کردها تقسیم شده است.
جمع بندی
ایران و عراق، دو همسایه دیرین اند که اگر چه در ظاهر، ارتباط فرهنگی قدرتمندی با یکدیگر دارند، اما نمیتوان از خصومت متداوم در چند قرن اخیر میان آن دو غفلت کرد. جنگهای ایران و عثمانی در دوره صفویه و سپس قاجاریه که به معاهده ارزروم به تدبیر امیرکبیر ختم شد و سپس جنگ تحمیلی در همین چنددهه پیش، نشان از امکان تکرار آن در دهههای آینده میدهد. این خطر وقتی شدیدتر میشود که طبق اسناد بالا، دولتهایی از آن سوی دنیا دائماً در حال فعالیت اطلاعاتی در مورد گروههای مختلف مذهبی و سیاسی عراق و زمینهچینی برای افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در این همسایه غربی ما هستند. از این رو تنها با تلاش برای کاهش تنشهای سیاسی داخلی در عراق و کمک به حفظ ثبات این کشور از یک سو و کاهش تنشهای قومی از سوی دیگر و همچنین تقویت همکاری اقتصادی و علمی از سوی سوم است که میتوان صلح پایداری در مرزهای غرب و جنوب ایران با عراق ایجاد کرد.منابع: ویکی لیکس
چشمانداز وزنکشی جبهه مقاومت و تروریسم
هماکنون همه خبرها از در پیش بودن روزهای حساسی حکایت میکند و محاصره منطقه «خان طومان» میتواند به آزادی کامل حلب منتهی شود.
مشرق- سوریه از معدود کشورهایی است که کانون یک کشمکش جهانی قرار گرفته است. آمریکا، اروپا، کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی، روسیه و... تمرکز ویژهای روی این کشور نهچندان بزرگ پیدا کردهاند. سوریه در این میان پنج سال پرماجرا را سپری و به یک «نشانه» مهم تبدیل شده است؛ نشانه «ایستادگی و به نتیجه رساندن» یا «کوتاه آمدن و میدان سپردن». مردم سوریه، ایران، حزبالله، علویان، افغانها، عراقیها، پاکستانیها و... هر کدام بخشی از خط دفاعی حفظ سوریه را برعهده گرفتهاند و در این راه مجدانه تلاش میکنند.
در زمان جنگ ایران و عراق، سرلشکر «وفیق السامرایی» در کتابی با نام «دروازههای شرقی» نوشت: صدامحسین میدانست که اگر آنگونه که ایرانیها با عملیات پیدرپی فشار میآورند، بصره سقوط کند، به هیچوجه نمیتوان از سقوط بغداد جلوگیری کرد. السامرایی در این کتاب نوشته بود: اگر بصره با جنگ سقوط کند، برای سقوط بغداد نیازی به جنگ نیست. شاید وفیق السامرایی فقط حقایق جنگ ایران و عراق را تبیین کرده است، ولی اگر قصد تحریک کشورهای عربی، غربی و دیگرانی از این دو جنس را هم داشت، «تحریککنندهتر» از این عبارات پیدا نمیکرد.
هماکنون ۳۵ سال از زمان نوشتن کتاب «دروازههای شرقی» السامرایی میگذرد و دروازه شرقی سقوط کرده، بغداد هم مطابق پیشبینی او بدون جنگ سقوط کرده و جنگ در سواحل مدیترانه میان همه آن سه گروه (غربی، عربی و دیگرانی از این دو جنس) جریان دارد و کمکم به اندازه زمان جنگ ایران و عراق طول کشیده و با برتری جبهه انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرده است.در جنگی که پنج سال از آن میگذرد و هر ماه هزاران تن انواع سلاحهای پیشرفته در آن استفاده میشود، پایتخت هنوز مقاومت میکند، بدون آنکه در جنگ آسیب چندانی دیده باشد؛ سواحل سوریه در دست دولت باقی مانده است، بدون آنکه حتی یک متر از آن سقوط کرده باشد؛ خطوط ارتباطی استانها با دولت مرکزی حفظ شده و دمشق به همه مناطق تحت سیطره ارتش، اتصال زمینی دارد.
بحران شدید امنیتی، نظام سیاسی سوریه را فشل نکرده است و نهتنها رئیسجمهور، دولت و پارلمان سوریه باقی ماندهاند، بلکه در این دوره پنجساله برای هر کدام یک تا دو انتخابات هم برگزار شده و عجیب این است که سوریه در جنگ، «دموکراتیکتر» شده است. سوریه در دوره جنگ پای میز سیاسی است و با دشمنان داخلی خود گفتوگو میکند و برای به بنبست کشاندن آنان میکوشد؛ در عین اینکه به اندازهای که آسیب نبیند، راه را برای آنان باز کرده است.
این در حالی است که اگر هر کدام از کشورهایی که هماکنون برای اسقاط دولت و ارتش سوریه به این کشور تجاوز کردهاند، درگیر جنگ بودند، فضای سیاسی قفل میشد، دولت منتخب پارلمان جای خود را به دولت نظامی میداد و هرگونه تغییری به بعد موکول میشد. حفظ انسجام ارتش سوریه در این دوران خود حکایت جالبی است. ارتش سوریه ترکیب سنی دارد و علویان هم در آن حضور دارند و بخشی از رأس و بدنه را به خود اختصاص دادهاند. این ترکیب پس از پنج سال حفظ شده است و حال آنکه اگر آن را با درگیریهای لیبی یا یمن مقایسه کنید، تعجب خواهید کرد. یکصدم فشاری که روی ارتش سوریه وارد شد، روی ارتشهای لیبی و یمن وارد نشد، اما امروز از ارتشهای لیبی و یمن تقریباً جز یک عنوان و خاطره باقی نمانده است. لیبی به جز یک مقطع کوتاه مورد مداخله نظامی واقع نشد و فرماندهانی، نظیر «خلیفه هفتر» هم تلاش زیادی کردند تا با کمک غرب، سازمان و تأثیر ارتش را حفظ کنند، اما امروز دیگر خبری از ارتش نیست. ارتش یمن نیز که یک زمانی در بین ارتشهای عربی، در رتبه «چهارم» قرار داشت، امروز تقریباً به طور کامل از میان رفته است و هر بخش از این ارتش تحت فرمان قبیلهای، حزبی و... است.
بقای ارتش سوریه و حفظ توان عملیاتی آن پس از پنج سال خود به یک معمای بزرگ تبدیل شده است؛ اما بعضیها که توقع پیروزی یک ارتش کلاسیک را در یک جنگ نامتقارن دارند، تداوم بحران امنیتی سوریه را نشانه ناتوانی ارتش میدانند و به شماتت آن میپردازند.
جنگ در سوریه به مرحلهای رسیده است که تروریستهای تحتالحمایه متوقف شدهاند. داعش در بخشی از استان پهناور «دیرالزور» و نیز کل استان کوچک «رقه» در سوریه و بخش اعظم استان «نینوا» (موصل) سیطره دارد، ولی دستکم دو سال است که در همانجا متوقف مانده است. در عین حال، تبلیغات زیاد غربیها وانمود میکند که مسئله آن داعش بوده و با آن در حال جنگ است.در هفتهای که گذشت، بحث «خان طومان» اذهان زیادی را به خود معطوف کرد و این پرسش را پدید آورد که معنای سقوط این منطقه چیست؟ خان طومان در منطقه جنوبی حلب واقع شده و در ادامه منطقه «العیس» است که در جنوب شرق حلب قرار گرفته است. این منطقه بخشی از همان منطقهای است که با محوریت ایران، در عملیات حیرتانگیز «نصر»، آزاد شد و البته این پیروزی تا منتهیالیه غربی سوریه امتداد پیدا کرد و به عبارتی «حلب» را به «زبدانی» متصل کرد.
پیروزی نصر، یک اقدام «فوق استراتژیک» بود؛ چراکه باز کردن دالانی به عمق نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر مربع در دل منطقه اشغالی دشمن، یک اقدام محیرالعقول به شمار میآید. به عبارت دیگر، حرکتی که از چهار طرف زیر دید و تیر دشمن است، یک اقدام عادی و در چارچوب فرمولهای نظامی شناختهشده جهان نیست. عملیات نصر ثابت کرد که طرف مقابل هنوز میتواند اقدامات فوق استراتژیک طراحی و اجرا کند و نهتنها منفعل نشده، بلکه میتواند ابتکار عمل هم داشته باشد. این عبارت که بعضیها به مقامات آمریکایی نسبت دادهاند و میگویند اوباما به سران عرب گفته است که ما در پشتیبانی از شما در برابر ایران از هیچ چیز کوتاهی نکردیم، اما کو سردار سلیمانی شما، معلوم نیست صحت داشته باشد؛ اما واقعیت این است که در جنگ سوریه، همه امکانات دشمنان انقلاب اسلامی پای کار آمده است اما «سلیمانی» بر همه اینها غلبه دارد.
عملیات نصر 1 و 2 که از نیمه آبان تا نیمه بهمن سال گذشته در حد فاصل جنوب حلب تا شرق طرطوس و شمال حمص و حما امتداد پیدا کرد، یک عملیات در دل منطقه دشمن بود. در جنگها این طور آموخته میشود که برای موفقیت باید نقطه ضعیف دشمن را شناسایی کنی و با حمله به آن قسمت و غلبه بر آن در دل دشمن رعب بیندازی و روحیه آن را تضعیف کنی. به عبارتی، در بیشتر نظریات جنگها از حمله به نقطه قوت دشمن پرهیز داده میشود و نادیده گرفتن آن را شکست قطعی ارزیابی میکنند. همه با نظریه «کلازویتس» آشنا هستند؛ این نظریه معتقد است: «برای تأثیرگذاری بر روند جنگ، به پیروزیهای کوچک مداوم نگاه کن، بگذار زنجیرهای از شکستهای پیدرپی ـ اگرچه کوچک ـ ذهن دشمن تو را به خویش مشغول کند و به جایی برسد که مقاومت در برابر تو را بیفایده ببیند.» اما در عملیات نصر 1 و 2، رزمندگان اسلام این نظریه را که انجیل مقدس «جنگسالاران غربی» است، کنار گذاشتند و به عملیات از نوع دیگری که البته در آموزههای نظامی امام علی(ع) در جنگ صفین ریشه داشت، روی آوردند؛ یعنی حمله برقآسا به نقطه قوت دشمن و در همان جایی که او گمان حمله ندارد.
عملیات نصر در روز اول محرم سال گذشته از سه منطقه در جنوبشرق، جنوب و جنوبغرب حلب آغاز و در یک دوره سه ماهه سبب آزادسازی حدود 2000 کیلومتر مربع از مناطق آلوده به تروریسم منجر شد. وقتی این عملیات در نیمه بهمن به سرانجام رسید، صدها تروریست که حالا دیگر به محاصره درآمده بودند، تسلیم شدند یا فرار کردند و به این ترتیب پس از آن هر روز، بدون آنکه جنگی اتفاق بیفتد، منطقهای به مناطق فتح شده اضافه میشد. این روند کار را به جایی رساند که رزمندگان اسلام به مرز ترکیه نزدیک شدند و با امتداد مناطق آزاد شده به صدها کیلومتر مرز ترکیه و قطع اتوبانی که عملاً به شاهراه انتقال سلاح از ترکیه به سوی تروریستها تبدیل شده بود، برای اولین بار روی خطوط مواصلاتی خارج به داخل تروریست تأثیر جدی بر جای گذاشت.
عملیات نصر مانند صاعقهای بر گروههای تروریستی و کشورهای حامی آنان وارد شد. آمریکاییها که تا چند روز پیش از آغاز عملیات نصر، جنگ در سوریه را «فرسایشی» میدانستند، امکان پیروزی نظامی سوریه و حامیان آن را «محتمل جدی» برشمردند. در همان زمان، تهران سرگرم طرحهای دیگری شد که مبنای آن «نجات نهایی» بود.
دشمن متوجه شد که پرونده سوریه در حال یک نقل و انتقال مهم است. غرب در این مواقع معمولاً روی یک راه حساب ویژهای باز میکند؛ «اعتراف به قدرت حریف و سپس مذاکره». اما این اعتراف عمدتاً در جلسات خصوصی صورت میگیرد و دعوت به مذاکره و «حل سیاسی» به ترجیعبند سخنان تبلیغاتی آنها تبدیل میشود. آمریکا، روسیه را متقاعد کرد که سوریه را میتوان از طریق یک طرح سیاسی با محوریت مسکو به آرامش برساند. پس از آن، طرح سیاسی سوریه با دو مبنای آتشبس و تشکیل دولت ائتلافی و ترکیبی در دستور کار قرار گرفت و دولت سوریه و ایران اگرچه ملاحظاتی داشتند، اما آن را رد نکردند. آتشبس از ۱۸ فروردین ماه به اجرا گذاشته شد و تقریباً همزمان با آن حرکت تروریستها برای بازپسگیری بعضی از نقاط حساس که در «نصر» از دست داده بودند، آغاز شد که در این میان «العیس» و «خان طومان» سقوط کردند.
اما از این طرف اقدام تروریستها در تسلط دوباره به این دو منطقه، راه حرکت دولت سوریه و متحدان آن را باز کرد. با توجه به اینکه آتشبس مقوله دوطرفه است، وقتی از سوی یک طرف شکسته شود، از جانب طرف دیگر هم اعتبار ندارد و این در حالی است که دولت سوریه از این پس با اقتدار بیشتر و بدون آنکه مسئول تداوم جنگ شناخته شود، جنگ را تا پاکسازی مناطق حساس ادامه میدهد.
هماکنون همه خبرها از در پیش بودن روزهای حساسی حکایت میکند و محاصره منطقه «خان طومان» میتواند به آزادی کامل حلب منتهی شود؛ چراکه در این جنگ «حلب» در کانون سرنوشت جنگ قرار دارد و آزادی کامل آن از دست تروریستهای تحتالحمایه به معنای آزادی سوریه خواهد بود. البته هماکنون حداقل ۶۰ درصد حلب در دست دولت سوریه است که باید به طور کامل آزاد شود.
*سعدالله زارعی-صبح صادق
آب پاکی «لاوروف» روی دست آمریکا/ روسیه تا سرکوب کامل تروریسم در سوریه میماند
اظهارات جدید وزیر خارجه روسیه درباره ادامه حمایت ترکیه از داعش و همچنین حملات هوایی موثر مسکو در مبارزه با تروریسم در سوریه پیام قاطعی خطاب به آمریکا و ترکیه درباره ادامه حضور نظامی پرقدرت روسیه در سوریه است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، روابط روسیه و ترکیه همچنان تیره و تار است روابطی که از دیرباز با تنش همراه بوده و در شرایط بحران سوریه به اوج خود رسیده بخصوص از زمانی که هواپیمای سوخوی روسیه توسط ارتش ترکیه سرنگون شد.
از آن زمان آتش خشم روسیه تندتر شده و منتظر است که ترکیه بار دیگر دست به خطای دیگری بزند تا بهای سنگینی از آن بگیرد.
«سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه به تازگی طی سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه دولتی بلاروس گفت که رهبران ترکیه از تجارت نفت با تروریستها نفع بردهاند.لاوروف مبارزه با تروریسم را کاری پیچیده خواند و تاکید کرد که تروریستهای داعش از کشورهای همجوار به سوریه و عراق میرسند و عملیات هوایی روسیه اوضاع سوریه را بهبود بخشیده است.
اظهارات مقام روسی درباره استفاده دولت ترکیه از ارتباط با تروریستها اتهام آشکار به آنکارا در خصوص هماهنگی با تروریسم بود و لاوروف با گفتن اینکه داعش از کشورهای همجوار به سوریه و عراق میآیند پا را در محکوم کردن علنی ترکیه فراتر نهاد، چرا که منظور لاوروف نمیتوانسته کشوری غیر ترکیه باشد.مسکو آنکارا را پایتخت حمایت از تروریسمی میداند که غرب مدعی مبارزه با آن است و غربیها به رهبری واشنگتن با ترکیه برای مبارزه با تروریسم همپیمان شدهاند.بنابراین با وجود اینکه روابط آمریکا و ترکیه در مدت اخیر با ناملایماتی همراه بود اما واشنگتن روابط خود را با ترکیه به عنوان عضو فعال در پیمان ناتو قطع نمیکند.واشنگتن از شدت خصومت و دشمنی بین روسیه و ترکیه آگاه است بنابراین از ترکیه در مقام متحد خود به عنوان اهرم فشاری بر روسیه استفاده میکند و البته در کنار ترکیه کشورهای دیگری همچون افغانستان هستند که میتوانند هر لحظه تهدیدی برای روسیه باشند.چیزی که در سخنان لاوروف اهمیت دارد، اولا این است ک روسیه ترکیه را به حمایت از تروریسم و استفاده اقتصادی از آن متهم می کند و دوم اینکه وزیر روسی تایید کرده که حملات هوایی روسیه در سوریه اوضاع در این کشور را بهبود بخشیده است سخنان لاوروف پیامی آشکار برای آمریکا و ترکیه دارد که همانا حضور پرقدرت و همچنان روسیه در سوریه است و اینکه روسیه به همین سادگی صحنه را ترک نمیکند.