سخنگوی وزارت خارجه آمریکا میگوید که «وزیر ظریف» میتواند از سوی خود و دولت متبوعهاش هر سخنی بگوید ولی موضع دولت آمریکا در حمایت از تصمیم دادگاه برای مصادره 2 میلیارد دلار ایرانی تغییری نخواهد کرد.
به گزارش مشرق، «جان کربی» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا امشب به تهدید «محمد جواد ظریف» به شکایت از آمریکاییها در دادگاه لاهه به خاطر دستبرد 2 میلیارد دلاری واکنش نشان داد.
ظریف امروز به تصمیم آمریکاییها برای دادن خسارت 2 میلیارد دلاری به خانواده آمریکاییهای کشته شده در انفجار سال 1983 بیروت از حل اموال بلوکه شده ایران واکنش نشان داده و گفته بود که ایران ممکن است به دلیل این کار از آمریکاییها به دادگاه لاهه شکایت و ادعای خسارت کند.
یکی از خبرنگاران امشب از سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پرسید که موضع واشنگتن در قبال نارضایتی ایران از این تصمیم دادگاه آمریکایی و تصمیم ایران برای شکایت در لاهه چیست؟
جان کربی پاسخ داد: «وزیر ظریف میتواند از طرف خود و دولتش سخن بگوید و نیت خودشان را منعکس کند ولی ما کماکان از تصمیم دادگاه حمایت میکنیم.»
کربی ادامه داد: «این تصمیم دادگاه در دفاع از آمریکاییهایی گرفته شده که به دلیل اقدامات ناشی از حمایت ایران از تروریسم، دچار رنج و عذاب شدهاند.»
این 2 میلیارد بناست از محل اوراق قرضهای که توسط دولت جمهوری اسلامی خریداری شده و به سبب نگهداری در آمریکا، به راحتی توقیف شده، پرداخت شود.
«حسین جابری انصاری» سخنگوی وزارت خارجه ایران امروز در کنفرانس خبری وزارت متبوعه خود، در پاسخ به اصرار یکی از خبرنگاران حاضر نشده بود به سال دقیق خریداری این اوراق اشاره کند.
مشکل موصل در این نیست که تروریست ها آن را اشغال کرده اند، بلکه مشکل در اینجاست که این شهر به محور تقابل کردی - عربی، شیعی- سنی، ایرانی - آمریکایی و ترکی - کردی تبدیل شده است.
گروه بینالملل مشرق -مشکل موصل در این نیست که تروریست ها آن را اشغال کرده اند، بلکه مشکل در اینجاست که این شهر به محور تقابل کردی - عربی، شیعی- سنی، ایرانی - آمریکایی و ترکی - کردی تبدیل شده است. عوامل منطقه ای و بین المللی و داخلی متعددی در این درگیری ها حضور دارند، این عوامل به گونه ای در هم تنیده شده اند که امکان تخیل آزاد سازی امن و ساده این شهر را در ذهن انسان بعید قرار داده و تصور حجم بالای درگیری های سیاسی و نظامی و سخت بودن تقابل بعد از آزاد سازی آن را در ذهن تسهیل می کند. تسلط بر این شهر از اولویت های مهم آمریکا است، چرا که این شهر اهمیت زیادی در مدیریت درگیری ها بر ضد روسیه و ایران و دولت سوریه دارد. این شهر همچنین برای ترک ها نیز مهم است و به عنوان گذرگاه جایگزین انتقال سلاح و مهمات به سوریه برای حمایت از گروه های تروریستی مسلح تلقی می شود، البته در صورتی که ارتش سوریه بتواند گذرگاه های انتقال سلاح در مرزهای ترکیه را ببندد. آمریکایی ها تا زمانی که متحدان خود را از کردها گرفته تا عشایر و عناصر ارتش عراق و ایزدی ها یکپارچه نکرده اند، اجازه آغاز این جنگ را نمی دهند. البته این موضوع نیز بسیار سخت و پیچیده به نظر می رسد و با موانع بزرگی دست به گریبان است. آمریکایی ها همچنان به دنبال رسیدن به ترکیب نظامی مناسب خود هستند.
موصل خواستگاه اساسی پروژه آمریکایی مبنی بر تجزیه عراق به دولت های کوچک تحت سلطه خود است. به همین علت آمریکایی ها به همراه متحدان کُرد و عشایر خود اصرار دارند که نیروهای الحشد الشعبی در آزاد سازی این شهر نقش نداشته باشند، آن ها همچنین هر نوع نقش ایران در این زمینه را رد می کنند، چرا که می خواهند از نزدیک شدن ایران به مرزهای سوریه جلوگیری کنند.
آنها می دانند که در نهایت نفوذ در این منطقه برای گروه هایی است که تسلط میدانی را در دست بگیرند و قدرت حفظ آن را داشته باشند. موصل از سوی دیگر در آستانه احتمال آغاز درگیری ها بین کردها و عرب ها و دولت عراق است. این شهر اهمیت ویژه ای برای کردها دارد، چرا که آنها به دنبال حمایت از دستاوردهای خود و توسعه نفوذشان هستند. آنها مطمئن هستند که آمریکایی ها به بهانه فقدان دولت یا ضعف آن، مخالفتی با تسلط آن ها بر این شهر ندارند. به این ترتیب پیشمرگه ها قادر خواهند بود کرکوک و سایر مناطق مورد تنازع را در اختیار گرفته و موقعیت و نفوذ میدانی آن ها تقویت شود، به گونه ای که در ادامه بتوانند رویکردهای جدایی طلبانه و اعلام دولت کرد را دنبال کنند.
الاخبار نوشت: ورود ترکیه به خط درگیری های عراق معادله کردها را دچار تزلزل کرده و الحشد را به خطر انداخته است. البته خطر موجود در حتمی بودن درگیری ها بین نیروهای ترک و حزب کارگران کردستان عراق است. حزب کارگران خود را هدف اصلی ترکیه در عراق می دانند. هر گونه درگیری بین دو طرف باعث می شود الحشد و پیشمرگه به سمت کارگران کردستان گرایش پیدا کنند. آنکارا به دنبال ایجاد سلطنت عثمانی جدید است و به موصل به عنوان پایگاه حیاتی نفوذ خود در این سلطنت در شرایط شکست در سوریه نیاز دارد. ترکیه در این راستا نشست هایی با آمریکایی ها در مورد تشکیل اقلیم سنی در موصل و الانبار داشته است.
اهل سنت چیزی برای از دست دادن ندارند، تمام مناطق از کنترل آن ها خارج شده است و بسیاری از این مناطق خالی از سکنه شده اند. این مناطق یا در اختیار داعش قرار گرفته اند یا اینکه در دست الحشد الشعبی یا در اختیار ارتش هستند. طرف هایی که اهل تسنن آن را ابزاری در دست دولت شیعی قلمداد می کند. به این ترتیب آن ها آمادگی کامل دارند که هر نوع حمایت آمریکا یا ترکیه یا عربستان و حتی داعش را بپذیرند تا دولت بغداد نتواند به این مناطق تسلط پیدا کند.
واشنگتن به تثبیت نفوذ خود در عراق اصرار دارد، آمریکا همچنین به مشارکت ارتش در آزاد سازی موصل نیز اصرار دارد تا بتواند وجهه العبادی را بهبود بخشد. این در حالی است که العبادی به علت مفاسد اقتصادی و بحران های سیاسی و امنیتی موجود در عراق با انتقادات گسترده ای مواجه است. از سوی دیگر برخی از جریان ها سقوط دولت را فرصتی برای تغییر در کشور می دانند و معتقدند که دولت کنونی بقایای اشغالگری آمریکا در عراق است.
در همین راستا روسیه به دنبال تکمیل جبهه درگیری های خود در سوریه با رسیدن به دیرالزور در نزدیکی مرزهای عراق است. مسکو به خوبی می داند که تثبیت مواضع این کشور در عراق بدون هماهنگی با تهران و بدون حمایت الحشد الشعبی مشکل است. در عین حال مسکو باید منافع و نفوذ واشنگتن را نیز در نظر بگیرد و به آن ها آسیب نزند تا بتواند به سهم اقتصادی و سیاسی مورد نظر خود در عراق دست پیدا کند. این در حالی است که مدیر سازمان های جاسوسی آمریکا می گوید: سرسخت ترین دشمن آمریکا روسیه است، نه داعش؛ چرا که داعش امکاناتی مانند روسیه را در اختیار ندارد.
آمریکا مجموعه ای از موانع عملیاتی و سیاسی را برای جلوگیری از پیشروی های میدانی الحشد الشعبی در دستور کار قرار داده است تا این گروه نتواند در سرکوب داعش نقش ایفا کند. آن ها سعی دارند الحشد الشعبی را مانعی در برابر عملیات بر ضد داعش در استان های الانبار و صلاح الدین و دیاله معرفی کنند که جلوی پیشروی آن ها به سمت موصل و کرکوک و فلوجه را گرفته است. کاخ سفید می خواهد این گروه را به بمبی سیاسی و مردمی تبدیل کند که در برابر دولت و جریان های اساسی این کشور منفجر می شود. الحشد الشعبی که در برابر توطئه های آمریکا در عراق ایستاده است، نسبت به هر نوع ایفای نقش واشنگتن در این کشور اعتراض دارد و نسبت به اهداف و انگیره های این کشور تردید دارد.
اصرار این نیروها به همراه متحدان ایرانی آن برای ایفای نقش در درگیریهای موصل با مقدمهچینی آمریکایی ها و اهداف آن ها تناقض دارد. هدف ایران و الحشد الشعبی از ورود در این درگیری ها جلوگیری از تقسیم عراق به اقلیم های متعدد است.
آن ها می خواهند اعتبار ائتلاف بین المللی در مقابله با تروریسم را زیر سوال ببرند و جلوی پیشروی های کردها را به سمت توسعه مناطق سرزمینی و میدانی خود گرفته و جلوی ادعای جدایی طلبانه آن ها را بگیرند. مهم تر از همه اینکه آن ها می خواهند مرزهای سوریه را از مسیر موصل تحت کنترل خود داشته باشند تا بتوانند در روند پشتیبانی از ارتش سوریه در آن ایفای نقش کنند. این طرف های سعی دارند جلوی استفاده آمریکایی ها و ترک ها از استفاده از داعش بر ضد سوریه را بگیرند، این در حالی است که حرف و حریث هایی نیز در زمینه واکنش احتمالی نظامی ترکیه در عراق در صورت پیشروی های الحشد الشعبی به سمت موصل با حمایت ایرانی ها مطرح است. این روند ممکن است تحولات را به سمت تقابل احتمالی بین ایران و آمریکا در دو عرصه عراق و سوریه و شاید هم فراتر از اینها بکشاند.
این در حالی است که کنار گذاشتن نقش تهران و الحشد در درگیری های موصل بعد از دستاوردهای این جریان در مبارزه با داعش و تروریسم بحرانی را برای دولت عراق ایجاد خواهد کرد.
در سایه تشتت و واگرایی موجود به نظر می رسد عملیات موصل مأموریت سنگینی و سختی است که با تناقض های زیادی همراه است و منافع و توافق های سیاسی بین طرف های محلی و منطقه ای و بین المللی را با تردید مواجه کرده و تردیدهایی را در میان طرف های موجود نسبت به دیگران ایجاد می کند.
علاوه بر اینکه هماهنگی بین نیروهای حاضر در عرصه درگیری ها یا تقسیم کاری آن ها بین نقشه های مختلف نیز مشکل به نظر می رسد. شاید برخی از نیروهای حاضر در این درگیری ها انگیزه و توجیه لازم برای بین المللی کردن این بحران را دارند، این در حالی است که همزمان امکان فقدان تضمین ها برای جلوگیری از تکرار سناریوی لیبی در زمینه مناطق تحت سلطه داعش نیز وجود دارد و ممکن است قیمومیت های بین المللی را بار دیگر به عراق بازگرداند. این در حالی است که مبارزه با داعش در موصل یک جنگ عادی نیست، چرا که این گروه تروریستی توانمندی ها و انگیره ها و تجربه خاص خود را دارد و شکست نظامی آن ضرورتا به معنای پایان کار داعش نیست.
وزیر دفاع پیشین ایتالیا میگوید دو سال قبل از آغاز بحران سوریه (سال 1388) در سفر به کردستان عراق، پرسیدم این همه ساختمانسازی برای چیست؟. گفتند «برای آوارگان جنگ سوریه».
به گزارش مشرق، «سامی کلیب» نوسنده سوری الاصل، در روزنامه السفیر لبنان، بحران سوریه را به شکل دقیقتری بررسی و آن را موشکافی کرده است.
در یادداشت کلیب، از نارضایتیهای مردم در ابتدای بحران از دولت تا تلاشهایی که دولتهای بیگانه برای دستبرد به اعتراضات مردمی و سوق دادن آن در جهت منافع خود، انجام دادهاند، سخن گفته شده است.
سامی کلیب مینویسد: مردم دنیای عرب در مورد سوریه بشدت دچار اختلاف نظر هستند؛ طرفداران دولت، رفتارهای آن را توجیه میکنند و در مقابل مخالفان با توجه به فرصتی که به دست آوردهاند، به هر طریقی خواهان براندازی دولت هستند.
وی در ادامه نکاتی را میآورد و مینویسد:
1- مسلما تمامی کسانی که در ابتدای بحران، اقدام به تظاهرات میکردند، مزدور نبودند؛ در میان آنها فقیر، کشاورز و آسیب دیده از اجتماع نیز حضور داشت. در میان آنها کسانی بودند که بر خلاف حکومت فکر میکردند و به علت طرز فکرشان سالها در زندان گذرانده بودند. کسانی بودند که حقشان از سوی یک مأمور امنیتی یا در جریان فساد گرفته شده بود.
این نویسنده سوری الاصل در ادامه به این نکته اشاره میکند: با تمام اینها، به روایت خبری رسانههای غربی در مورد کشورم باور ندارم، چرا که غرضورزی بالایی در آنها وجود دارد. اما به یاد دارم که سازمان شفافیت بینالمللی در سال 2010 سوریه را در بین 180 کشور از لحاظ فساد، در رتبه 127 قرار داده بود. در همان زمان، روزنامه «لوموند» فرانسه، از احتمال تبدیل شدن سوریه به یکی از پیشرفتهترین کشورهای منطقه طی 10 سال پیش رو نوشته بود.
بشار اسد در آن زمان توانسته بود تا حد بالایی امید را به جامعه باز گرداند؛ اما طبقهای از سرمایهداران و فاسدان درون حکومت، مانعی بر سر راه پیشرفت بودند.
2- تمام کسانی که به خیابان آمده بودند، به دنبال دموکراسی یا آزادی نبودند؛ حتی در مورد این دو مقوله، اطلاع چندانی نیز نداشتند. در میان آنها کسانی بودند که علیه حکومت کینه یا تفکرات تندروی اسلامی (سلفی) داشتند.
همچنین در بین آن ها کسانی بودند که آلت دست بازیگران پشت صحنه و سفارتخانهها قرار گرفته بودند. تبهکاران و کسانی که از دست قانون فراری بودند نیز در بین تظاهراتکنندگان حضور داشند.
افشاگری وزیر دفاع سابق ایتالیا در خصوص بحران سوریه
سامی کلیب در ادامه، اطلاعات جدیدی از نقش عوامل بیگانه در شعلهور شدن بحران سوریه و تبدیل آن به جنگ داخلی تمامعیار را بیان میکند و مینویسد:
«میشل ریمبو» سفیر سابق فرانسه در چندین کشور آفریقایی در کتاب «tempete sur legrand moyen – orient» (طوفان در خاورمیانه بزرگ) اطلاعات عجیبی از دست داشتن عوامل بیگانه در بحران سوریه ارائه میکند و مینویسد: در ژانویه 2014 «ماریو مائورو» وزیر دفاع سابق ایتالیا روایتی از سفرش به کردستان عراق در سال 2009 را بیان کرد و گفت که در آن سفر مجتمعهای مسکونی متعددی دیده و سپس پرسیده بود که این همه خانه برای چه منظوری ساخته میشود و در جواب شنیده بود: برای آوارگان جنگ سوریه ساخته میشود.
در آن زمان هنوز دو سال تا آغاز بحران سوریه مانده بود؛ به معنای دیگر توطئه علیه سوریه پیش از آغاز اتفاقات موسوم به بهار عربی (انقلابهای 2011) برنامهریزی شده است.
در این کتاب به نقل از وزیر دفاع سابق ایتالیا آمده است: انقلاب سوریه با کمک «Syria Democracy Program» (برنامه دموکراسی برای سوریه) سازمان غیر دولتی که از سوی «سی آی ای» تغذیه مالی میشود، برنامه ریزی شد و امپریالیسم از تابستان 2001 برنامهاش را برای سوریه آغاز کرده بود.
همچنین قابل توجه است که «دنیس راس» مشاور اسبق باراک اوباما کسی است که پیشنهاد تشکیل «شورای ملی معارضان سوریه» را داده بود. شورایی که به عنوان سخنگوی اول غربیها عمل میکند.
فساد و تبعیض و مبارزه دولت با آن؟!
سامی کلیب در بخش بعدی، مینویسد: فساد در طول جنگ، به گونهای دیگری خود را نشان داد و اگر میخواهیم سوریه از این وضعیت بیرون آید باید در این مورد روشن و پر واضح سخن بگوییم.
«در سه سال ابتدایی اگر در بین برخی افسران و سیاسیون فساد حاکم نمیبود، شاهد سقوط شهرها و مناطق نمیبودیم. برخی از آنها در ازای دریافت پول، مناطق را واگذار میکردند یا موقعیت همرزمان خود را افشا میکردند».
«در برخی مواقع محاصره یک شهر لزوما توجیهات امنیتی نداشت و برخی از اعضای ارتش خود مانع ورود به شهر میشدند تا محاصره به طول بیانجامد؛ چرا که قاچاق سلاح و کالا به داخل شهر برای آنها سودهای دیوانه کنندهای در بر داشت».
«تمام کسانی که از ارتش جدا شدهاند، خائن نیستند، برخی از آنها به خاطر محل زندگیشان مجبور بودهاند که از ارتش جدا شوند، در حال حاضر برخی از افراد داخل "ارتش آزاد" کماکان با ارتش سوریه در ارتباط هستند».
«تمام خانوادههای کشته شدگان یا مجروحان به یکسان از مستمری و مزایای دولت بهرهمند نمیشوند، برخی از آنها که به یک مسئولی وابسته هستند، بیش از دیگران دریافت میکنند».
یک نکته مهم؛ چه انتظاری از دولت سوریه باید داشت؟
«سامی کلیب» در بخش بعدی تأکید میکند که وضعیتی که از دولت سوریه و ارتش بیان شد، به هیچ وجه نباید با مناطقی که تروریستها بر آن حکمرانی میکنند یکسان تلقی شود.
او مینویسد: «به هیچ وجه نباید بین آن چه که گفتیم با بلایایی که مردم ساکن مناطق تحت سیطره تروریستها به آن مبتلا هستند؛ یکساننگری شود.».
«در مناطق تحت تسلط افراد مسلح، انسان هیچ ارزشی ندارد مگر به واسطه حکم نماینده خلیفه و تصمیمات این نماینده که هیچ سنخیتی با زمان حاضر و با انسانیت ندارد. سر بریدنها، قطع دستها، سنگسارها و شلاق زدنها به اندازه کافی گویای حقیقت امروز است».
«این ظالمانه است که از یک دولت در حال جنگ، انتظار حکومتی آرمانی داشته باشیم. همین که دولت سوریه (و ارتش آن) در برابر بزرگترین و سیاهترین جنگ جهانی علیه کشورش مقاومت میکند خود کافی است».
آخرین نکته؛ جنگ کِی تمام میشود؟
شهروند سوری حق دارد این سؤال را بپرسد که پس از این همه کشتار و تلفات، چه چیزی در آینده تغییر خواهد کرد؟ آیا کسانی که باعث بدبختی مردم شدند بار دیگر به کارهای خود ادامه خواهند داد؟
«کمیته مبارزه با فساد» سال گذشته از طرف دولت سوریه تشکیل شد و از مردم خواست تا در مبارزه با فساد به دولت کمک کنند؛ اما اگر شهروندی اقدام به افشای فساد کند، آیا مورد حمایت قرار میگیرد؟
کلیب نوشت: «حکومت سوریه با وضعیت کنونی در جنگ پیروز میشود و مجبور است تا تغییرات بنیادینی در شاکله دولت ایجاد کند؛ اما تا وقتی که مردمی که زیر بمبارانها و کشتار و خونریزی تلفات بسیاری داده است، احساس نکند کرامت سابقش به او باز گشته، سوریه نجات نمییابد».
جنگ با توقف بمباران پایان نمییابد و باید آثار تخریبی جنگ از قلبها و جانها خارج شود و این مسأله مهم تحقق نمییابد مگر با امیددهی واقعی در حکومتداری، در ادارات، مطبوعات و در زندگی روزمره مردم.