چرا کلاه سبزهای ارتش در سوریه شهید دادند؟
سرویس سیاسی فردا؛ گروه دفاعی امنیتی: خبر شهادت اولین نیروی کلاه سبز ارتش ایران در سوریه و سه تکاور مدافع حرم دیگر که با فاصله کمی از آن به ایران رسید قدری ناباورانه بود. هرچند میدان جنگ قواعد خود را دارد اما اتفاق در مورد ورزیده ترین نیروهای ارتش رخ داده بود که نام چند افسر ارشد نیز در میان آنها وجود داشت قدری مبهم بود. خبر در رسانه ها انعکاس یافت و تصویر این شهدای پر افتخار همراه با یک سوال، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد: چطور با این سرعت اولین نیروها شهید شدند؟
عده ای گفتند کلاه سبزهای افسانه ای ایران در جریان یک کمین غافلگیرانه به شهادت رسیده اند. برخی شدت گرفتن درگیری ها و نبرد در یک محیط نا آشنا را دلیل اصلی آن عنوان کردند. با توجه به تجربه های قبلی برخی پرسیدند آیا کار تک تیر اندازهای معارض است؟ یا اینکه این نیروها در جریان یک حمله مورد حمایت کافی قرار نگرفته اند و در میدان تنها مانده اند؟ همه اینها گمانه زنی هایی بود که همراه با این اتفاق آغاز شده بود؛ اما ماجرای شهادت همزمان این چهار نفر با همه گمانه زنی ها فاصله بسیار داشت. واقعیتی از جنس حماسه که امیرپوردستان در معراج شهدای تهران جزئیات آن را تشریح کرد.
نیروهای ویژه هوابرد
«نوهد» مخفف عبارت «نیروی ویژه هوابرد» است که نیروهای آن به «اشباح قدرتمند» هم مشهور هستند. روی ساختمان مرکزی مقر اصلی آنها در کنار آرم ویژه این یگان کوماندویی جمله ای نوشته شده که هر بیننده ای آن را به خاطر خواهد سپرد: «آشیانه عقاب های آسمان».
تیپ مستقل 65 نوهد پرآوازه ای در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در زمره 5 نیروی ویژه برتر دنیا قرار دارد. شکل گیری این تیپ به اوایل سال 1332 برمیگردد که 10 نفر از پرسنل نظامی وقت نیروی هوایی و زمینی ارتش، بعد از اعزام به فرانسه اولین یگان چتربازی در ایران را تشکیل دادند این واحد در سال 1338 به گردان چتربازی ارتقاء یافت.
در سال 1349، نام این تیپ به تیپ 23 نیروهای ویژه هوابرد تغییر کرد. در دهه 50 به دلیل نیاز موجود، دو یگان دیگر به نامهای «رهایی گروگان» و گروهان «عملیات روانی» نیز به ساختار تیپ 23 اضافه شد و این تیپ متشکل شد از 3 یگان «رهایی گروگان»، «جنگهای نامنظم» و «عملیات روانی و یگان پشتیبانی».
در اوایل دهه 60 نیز در زمانی که جنگ تحمیلی ادامه یافت، تیپ نیرومخصوصهای ارتش با حضور سربازان وظیفه در آن، به لشکر 23 تکاور تبدیل شد. در سال 1370، با نظر فرمانده کل قوا تیپ 65 نوهد با سه گردان متشکل از یگان رهایی گروگان، عملیات روانی و پشتیبانی به علاوه آموزشگاه جنگهای نامنظم و فاوا، مجدداً به صورت مستقل درآمد و از لشکر 23 منفک شد.
مستشارهای کلاه سبز
تقریبا یک هفته پیش که در تنکی اخبار پایان نوروز 95، اعزام تعدادی از نیروهای تیپ 65 نوهد به سوریه در قالب حضور مستشاری به یکی از پربازدید ترین اخبار خبرگزاری های ایران بدل شد و به رسانه خارجی نیز راه پیدا کرد. هرچند رسمیت حضور مستشاری نیروهای نظامی ایران در قالب نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سابقه ای چند ساله دارد اما این حرکت پیام های مشخصی در خصوص حضور جدی ایران در میدان های درگیری با تروریست های تکفیری داعش و النصره با خود به همراه داشت که می گفت ایران جدی تر گذشته در میدان سوریه حاضر است و قصد کوتاه آمدن ندارد.
روز 16 فروردین 95 امیر علی آراسته معاون هماهنگکنندۀ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این خصوص به تسنیم گفت: «ما از تیپ 65 و هم یگانهای دیگر به عنوان مستشار به سوریه نیرو اعزام میکنیم. این اعزام مختص تیپ 65 تکاوری نیست و مستشاران تیپ 65 الان در آنجا حضور دارند.»
مشخص بود که حضور نیروهای ویژه تکاور در مناطق درگیری سوره با جغرافیای خاص طبیعی و جنگ شهری، علاوه بر کارآزمودگی بیشتر و ارتقای تجربه جنگی این نیروها، برتری نظامی در مقابل تروریست ها را افزایش خواهد داد و چنین هم شد.
شهادت چهار افسر تکاور
درست یک هفته بعد از این تصویر شهید «ستوان دوم محسن قیطاسلو» به عنوان اولین شهید کلاه سبز ارتش در سوریه منتشر شد. ستوان دوم «شهید مجتبی یداللهی منفرد» کلاه سبز دیگری بود که به قافله شهدای مدافع حرم پیوست. سروان «شهید مرتضی زرهرند» از تکاوران تیپ 258 شهید پژوهنده شاهرود و سرهنگ «شهید مجتبی ذوالفقار نسب» فرمانده رکن دوم تیپ ۴۵ تکاور شوشتر نیر شهدای دیگر ارتش ایران در سوریه بودند.
بعد از ظهر سه شنبه 24 فروردین 95 در حاشیه مراسم وداع با پیکر این شهدای تکاور نیروی زمینی، امیر سرتیپ پوردستان ماجرای شهادت آنها را شرح داد. ماجرایی که شرح یک ایستادگی مردانه در برابر حمله گسترده تروریستها در جبهه حلب سوریه است. مقاومتی که درکنار دیگر رزمندگان موجب شد، حمله گسترده تروریستها ناکام بماند و آنها به عقب رانده شوند. امیر پوردستان در این خصوص گفت: «در عملیاتی که چند هزار نفر از نیروهای جبهه النصره و تکفیریها حمله وسیعی و گستردهای را به جنوب حلب انجام داده بودند، تعداد 4 نفر از عزیزان نیروهای زمینی به شهادت رسیدند. در این درگیری، تعدادی از تانکها و نفربرهای گروهک تروریستی النصره منهدم شد و تروریستها 200 نفر کشته دادند.»
مرور اظهارات ژنرال سرگئی رودسکوی، رئیس اداره عملیات ستاد کل ارتش روسیه موید همین مطلب است. چراکه وی چند روز پیش گفته بود: «بنا بر اطلاعات ما حدود 8 هزار عضو جبهه النصره در جنوب غرب حلب مستقر شدهاند و حدود هزار و 500 نفر دیگر هم در شمال این شهر موضع گرفتهاند. مشخص است که [تروریستهای النصره] حمله بزرگی را برای قطع کردن مسیر بین حلب و دمشق طرح ریزی کردهاند.» و این همان حمله ای بود که با رشادت مدافعین شکست خورد اما طی آن چهار ستاره دیگر به آسمان پر ستاره شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوستند.
از سلاحهای هوشمند تا مدرسه تک تیراندازی
امیر پوردستان در جمع خبرنگاران موارد دیگری نیز در مورد فعالیت های ارتش در خصوص جنگ های نیابتی و درگیری های منطقه اعلام کرد: «داعش را در حد و اندازهای نمیبینیم که یک یگان نظامی را وارد کنیم ... در ماموریت مستشاری سوریه تعدادی از کارکنان نیروی زمینی (نزاجا) حضور داشتند که به حمدالله با قوت و استحکام در کنار نیروی قدس و سایر کسانی که در جبهه انجام وظیفه میکنند، حضور مومنانهای داریم.»
وی پس از نسشت خود در گفتگو با نسیم آنلاین نیز گفت: «در کنار طراحی و تهیه مهمات و سلاحهای خاص این نوع جنگها، نیروی زمینی ارتش اقدام به تشکیل و تأسیس مدرسه تک تیراندازی و تربیت نیروهای واکنش سریع در جنگهای نوین منطقهای مبادرت ورزید و در مدت زمان معین تعداد مشخصی نیرو را برای تربیت در این مدارس جذب و به کار گیری میکند. کلیه اقدامات مذکور در راستای تامین امنیت در شرایطی از حالت بالقوه به بالفعل رسیده است که فضای حاکم بر ما فضای تحریم است.»
وی در پایان با بیان اینکه در فضای موجود باید از درون بجوشیم و توان بالقوه را بالفعل کنیم گفت: «در این راستا از جمله فعالیتهای مهم تهیه مهمات هوشمند و پرتابی آن هم به شکل صد در صد بومی و به کارگیری آن در کلیه یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران است.»
هاآرتص: مصر به جزیره سعودی تبدیل شده است
به گزارش مشرق، روزنامه هاآرتص نوشت که توافقنامه مصر و عربستان درباره دو جزیره تیران و صنافیر به منزله ریسمان نجات اقتصادی مصر است اما در عین حال مصر به یک جزیره سعودی تبدیل شده است.
بارئیل تحلیلگر این روزنامه افزود که ریاض از قاهره می خواهد مواضع عربستان در خصوص بشار اسد رئیس جمهور سوریه و ضرورت کناره گیری وی از قدرت را تائید نماید و همچنین از قاهره انتظار دارد تا در جنگ عربستان علیه یمن، کمک نظامی بیشتری ارائه کند.
این تحلیلگر صهیونیستی تصریح کرد که از جنبه رسمی در توافق صلح امضا شده بین مصر و اسرائیل هیچ بندی برای ممانعت مصر از تبادل زمین با هر کشوری وجود ندارد اما سیطره عربستان بر این دو جزیره می تواند برای تل آویو نگران کننده باشد زیرا بر خلاف مصر، عربستان به حفاظت از آن متعهد نخواهد بود.
در همین رابطه روزنامه الاهرام دیروز دوشنبه نوشت که طرف مصری در تماس با طرف اسرائیلی آن را در جریان بیانیه مشترک شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان و شریف اسماعیل نخست وزیر مصر که در آن تاکید شده است عربستان اجرای تعهدات مصر درباره معاهده صلح با اسرائیل را محترم خواهد شمارد، قرار داد.
بر اساس این گزارش، طرف مصری به طرف اسرائیلی تاکید کرد که در صورت اجرای توافق با عربستان برای ترسیم مرزهای دریایی در خلیج عقبه، پس از موافقت مجلس نمایندگان، عربستان اجرای تعهدات مصر در معاهده صلح با اسرائیل را محترم خواهد شد و این تعهدات نیز عبارت است از استمرار حضور نیروهای چند ملیتی حافظ صلح به منظور حفظ صلح و امنیت دو جزیره صنافیر و تیران و عدم اجازه برای استفاده از این دو جزیره جهت اهداف نظامی و نیز آزادی دریانوردی در خلیج عقبه.
به نوشته الاهرام، توافق تعیین مرزهای دریایی بین مصر و عربستان به منزله اعتراف صریح طرف سعودی به مرزهای شرقی مصر از رفح در شمال تا خط عرضی 22 درجه در جنوب است.
از سوی دیگر سامح شکری وزیر خارجه مصر نیز بر پایبندی این کشور به معاهده صلح با رژیم صهیونیستی تاکید کرد.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز طی اظهاراتی گفت که صلح با مصر در حال حاضر قوی تر از هر زمان دیگری است.منبع: تسنیم
گروه جنگ نرم مشرق- اگر از شما بپرسند نقطه اشتراک فیلمهای هالیوودی «آرگو» و «سی دقیقه پس از نیمهشب»، رمان «نور شیطان» نوشته «ریچارد نورث پترسون»، مسابقه «آشپز برتر» شبکه «براوو»ی آمریکا؛ سریال «امور مخفی» شبکه «یواسای نتورک» آمریکا؛ مستند «ایر آمریکا: ایرلاین محرمانه سیا» در «شبکه تاریخ» آمریکا، و مستند «جنگ محرمانه علیه تروریسم» شبکه بیبیسی انگلیس، چیست، احتمالاً جوابی نخواهید داشت؛ پاسخ این سؤال حمایت آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا «سی.آی.ای» (CIA) از این محصولات است.
سایت آمریکایی «وایس نیوز» (news vice) اسنادی که نشان میدهد سازمان «سی.آی.ای» نقش مهمی در تولید محصولاتی در حوزه سرگرمی داشته را منتشر کرده است
سایت آمریکایی «وایس نیوز» (news vice) اسنادی که نشان میدهد سازمان «سی.آی.ای» نقش مهمی در تولید محصولاتی در حوزه سرگرمی داشته را منتشر کرده است. همه این آثار در حوزه سرگرمی، از «دفتر امور عمومی» (Office of Public Affairs) «سی.آی.ای» بودجه دریافت کردهاند. این دفتر مسئولیت ارتباط با خبرنگاران و نمایندگی سازمان «سی.آی.ای» در صنعت سرگرمی را به عهده دارد.
در این اسناد افشا شده فقط نام هفت موردی که در بالا به آنها اشاره گردید، آمده است؛ البته دخالت «سی.آی.ای» در ساخت فیلم «سی دقیقه پس از نیمهشب» (برنده یک جایزه اسکار در سال 2013) قبلاً هم افشا شده بود. همچنین درباره فیلم ضدایرانی «آرگو» (برنده جایزه اسکار سال 2013 که جایزهاش را «میشل اوباما» اعلام کرد)، حدس زده میشد که در زمینه تولید از «سی.آی.ای» کمک گرفته باشد، چون موضوع فیلم، یکی از عملیاتهای مخفی «سی.آی.ای» بود. با این وجود، دخالت «سی.آی.ای» نه در ساخت آرگو و نه در تولید سایر پروژههایی که سازمان «سی.آی.ای» طی یک دهه گذشته در آنها دست داشته، تا پیش از این رسماً افشا نشده بود.
طبق گفته وبسایت «سی.آی.ای» (CIA)، هدف این سازمان از ارتباط با صنعت سرگرمی، کمک به فیلمسازان، فیلمنامهنویسان، کارگردانان، و نویسندگان برای "درک بهتر مأموریت اطلاعاتی" سازمان «سی.آی.ای» است: «هدف ما ارائه تصویری دقیق از مردان و زنان در سازمان «سی.آی.ای»، و مهارت، نوآوری، جسارت، و تعهد آنها به خدمت به عموم مردم است. اگر شما هم عضوی از صنعت سرگرمی هستید و دارید روی پروژهای کار میکنید که به «سی.آی.ای» (CIA) ارتباط دارد، این سازمان ممکن است بتواند به شما کمک کند. ما میتوانیم اعتبار بیشتری به فیلمنامهها، داستانها، و سایر محصولاتی ببخشیم که در حال ساخت هستند.» اما واقعیت پشت همکاری «سی.آی.ای» با برخی پروژههای حوزه سرگرمی چیست؟
وبسایت (CIA): «هدف ما ارائه تصویری دقیق از مردان و زنان در سازمان «سی.آی.ای»، و مهارت، نوآوری، جسارت، و تعهد آنها به خدمت به عموم مردم است»
رابطه سازمان «سی.آی.ای» با صنعت سرگرمی (عمدتاً در آمریکا) به دهه 1950 برمیگردد. با این حال، پس از انتشار «سی دقیقه پس از نیمهشب» درباره عملیات مخفی «سی.آی.ای» برای دستگیری یا کشتن اسامه بنلادن بود که این رابط مورد بررسی دقیقتر قرار گرفت. دو بازرسی مستقل در اینباره صورت گرفت که هر دو بعدها افشا کردند که «کاترین بیگلو» و «مارک بوال» سازندگان این فیلم، «باران هدیه بر سر افسران سازمان سی.آی.ای (CIA) حاضر در این عملیات ریختند» و از آنطرف، به دستور "لئون پانتا" مدیر وقت سازمان «سی.آی.ای»، دسترسی بیسابقهای به امکانات «سی.آی.ای» پیدا کردند که شامل دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده میشد.
در میان هفت پروژهای که در ابتدای گزارش به آنها اشاره شد، حمایت «سی.آی.ای» از «سی دقیقه پس از نیمهشب» به شکل چشمگیری بیش از سایر پروژهها بوده است. با این وجود، اسنادی که بعدها افشا شد، نشان میداد روایت ارتش آمریکا از عملیات دستگیری و قتل اسامه بنلادن (اگر نگوییم دروغ محض بوده) دستکم تحریف شده بوده است. بنابراین دخالت «سی.آی.ای» در ساخت فیلمی درباره «محرمانهترین عملیات تاریخ» میتواند با هدف کنترل افکار عمومی در اینباره و اعتبار بخشیدن به روایت دولتی از این واقعه با کمک روش مؤثر سرگرمی بوده باشد.
دخالت «سی.آی.ای» در ساخت فیلم «سی دقیقه پس از نیمهشب» درباره عملیات دستگیری و قتل اسامه بنلادن، میتواند با هدف کنترل افکار عمومی در اینباره و اعتبار بخشیدن به روایت دولتی از این واقعه با کمک روش مؤثر سرگرمی بوده باشد
فیلم ضدایرانی آرگو روایتی از عملیات مخفیانه «سی.آی.ای» برای نجات شش دیپلماتهای آمریکایی است که سال 1979 و پس از تسخیر سفارت این کشور در ایران، در محل اقامت رسمی سفیر کانادا در تهران پناه گرفته بودند. در حالیکه این عملیات واقعاً صورت گرفته است، آنچه فیلم روایت میکند بر اساس کتاب «استاد تغییر چهره» نوشته «تونی مندز» یکی از افسران سازمان «سی.آی.ای» است.
حمایت «سی.آی.ای» از فیلم ضدایرانی آرگو
آرگو سال 2013 برنده سه جایزه اسکار شد و نوامبر 2014، سازمان «سی.آی.ای» به مناسبت سی و پنجمین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در تهران، مطابقت روایت این فیلم با واقعیت را بررسی کرد. «سی.آی.ای» نوشت که «بن افلک» کارگردان فیلم آرگو، در خلق برخی از صحنههای دراماتیک فیلم درباره عملیات نجات، آزادانه از خلاقیت خود استفاده کرده است. دخالت «سی.آی.ای» در ساخت فیلم آرگو قطعاً انگیزههای زیادی داشته است، اما یکی از مهمترین این انگیزهها میتواند ارائه تصویری از ایران که دقیقاً مدنظر «سی.آی.ای» (CIA) در قالب یک فیلم باورپذیر و بر اساس واقعیت است.
جالب اینکه طبق اسناد فاش شده، در سه مورد از هفت پروژه ابتدای گزارش، یعنی« آشپز برتر»، «جنگ محرمانه علیه تروریسم»، و »آرگو» طی جلسات، مصاحبهها و بازدیدهایی که «سی.آی.ای» مجوز آنها را داده بود، احتمالاً اتباع خارجی هم شرکت کردهاند. هرچند در این اسناد آمده است: «به دلیل عدم وجود شواهد کافی، نمیتوان تعیین کرد که میزان حمایت سازمان «سی.آی.ای» از این هفت پروژه چه اندازه بوده و اتباع خارجی تا چه میزان اجازه پیدا کردهاند تا در فعالیتهای تحت حمایت «سی.آی.ای» شرکت کنند.» این نکته از آن جهت اهمیت دارد که آرگو فیلمی درباره ایران است و اتباع خارجی از جمله ایرانی ممکن است مستقیماً درباره آن با عوامل «سی.آی.ای» همکاری کرده باشند.
سرآشپزها برای چه کسی غذا میپزند؟
"لئون پانتا" مدیر وقت سازمان «سی.آی.ای» که از فیلم «سی دقیقه پس از نیمهشب» حمایت کامل کرده بود، خودش موضوع یکی از قسمتهای مسابقه «آشپز برتر» بود. این قسمت که «دستپخت محرمانه» نام داشت و سال 2010 پخش شد، از آشپزها میخواست تا «به یک غذای شناختهشده، هویتی کاملاً جدید بدهند تا به طور خاص برای یک نفر پخته شده باشد: لئون پانتا، مدیر (CIA) که خوب میداند داشتن هویت جدید یعنی چه.در این قسمت آشپزها برای پانتا و همکاران نزدیکش آشپزی، و نتیجه کارشان را در اتاق غذاخوری خصوصی پانتا درون دفتر مرکزی و به شدت حفاظتشده «سی.آی.ای» سرو میکنند. حضور شخص پانتا در این برنامه علاوه بر محبوب کردن شخصیت وی، ماهیت سازمانی را که پانتا مدیر آن است، مردمیتر از آنچه که واقعاً هست، نشان میدهد.
رمان «نور شیطان» داستان یکی از اعضای القاعده را روایت میکند که به دستور اسامه بنلادن، هدایت عملیات سرقت یک سلاح هستهای از ارتش پاکستان و سپس رساندن آن به مقصدش یعنی رژیم صهیونیستی را به عهده دارد. از سوی دیگر، «بروک چندلر» مأمور سابق «سی.آی.ای» که ساکن واشنگتن است، قبلاً در لبنان و علت اشتباه همکارش، هویتش مشخص شده و دیگر نمیتواند برای «سی.آی.ای» کار کند. با این وجود، چندلر میگوید چگونگی انتقال بمب به رژیم صهیونیستی و راه پیدا کردن آن را میداند.وی طی ماجرایی که در رمان روایت میشود، باید اولاً شک و تردیدهای سازمان «سی.آی.ای» و کاخ سفید درباره خودش را از بین ببرد و سپس بمب را پیدا کند و قبل از آنکه غرب آسیا (خاورمیانه) از بین برود، بمب را غیرفعال یا منفجر کند. داستان رمان و موضوع نجات غرب آسیا (خاورمیانه) توسط «سی.آی.ای» قطعاً انگیزه خوبی برای حمایت این سازمان از «ریچارد پترسون» نویسنده رمان بوده است.
مستندهایی برای اشاعه دروغهای «سی.آی.ای»
شبکه بیبیسی، مستند 50 دقیقهای خود با عنوان «جنگ محرمانه علیه تروریسم» را اینگونه توصیف میکند: «داستانی از درون جنگ اطلاعاتی که طی ده سال پس از 11 سپتامبر علیه القاعده در جریان بوده است.» این شبکه انگلیسی بسیار هم به "دسترسی بیسابقه" عوامل ساخت مستند به منابع اطلاعاتی غربی و سازمانهای اِعمال قانون، و مصاحبههای اختصاصی با افراد در خط مقدم مبارزه با تروریستها، از مأمورین سازمان "سی.آی.ای" و "اف.بی.آی" گرفته تا "ام.آی.5" افتخار میکند. همکاری «سی.آی.ای» با این مستند هم مسلماً برای مدیریت وجههای بوده که از این آژانس به مخاطبان شبکه بیبیسی ارائه خواهد شد.
«شبکه تاریخ» (History channel) آمریکا نیز مستند خود درباره "ایر آمریکا" را اینگونه معرفی میکند: «نگاهی به ایرلاین غیرنظامی منحصربهفردی که با نام "ایر آمریکا" شناخته میشود و سازمان «سی.آی.ای» به طور مخفیانه آن را تصاحب کرده و مدیریت میکند. "ایر آمریکا" چه با انجام مأموریتهای مخفی بر فراز چین و کره، و چه با حمایت هوایی [از نیروهای آمریکایی] در جنگ ویتنام و جنگ مخفی در لائوس، نقشی محوری در اجرای سیاستهای آمریکا در جنوب شرقی آسیا ایفا کرده است.»«سی.آی.ای» با دخالت در این پروژه، نه تنها وانمود کرده به شفافیت اعتقاد دارد و حتی به مستندی کمک کرده که میخواهد «ایرلاین» محرمانه این سازمان را به مردم معرفی نماید، بلکه توانسته به دقت، تمام ابعادی از اطلاعات محرمانه خود را کنترل کند که قرار است در اختیار عموم مردم قرار بگیرد و همین اطلاعات چه بسا «حرفهایگری» و «موفقیتهای» «سی.آی.ای» را به مخاطبان مستند نشان میدهد.
سریالی که پایش را از گلیمش درازتر کرد
سریال «امور مخفی» با آنکه از حمایت «سی.آی.ای» برخوردار بود، اما سرنوشتی متفاوت با موارد قبلی داشت. این سریال روایت زندگی «آنی واکر» یکی از مأمورین سازمان «سی.آی.ای» است که «به خاطر مهارتش در زبانشناسی و جاسوسی به مأموریتهای مخفی اعزام میشود. البته اگرچه واکر در ظاهر، به خاطر مهارتهای زبانی خود انتخاب شده، اما واقعیت این است که کارفرمایان او در سازمان «سی.آی.ای» ممکن است به دنبال چیز دیگری در گذشته او باشند.»پنج فصل از این سریال در شبکه «یواسای نتورک» پخش شد، اما دسامبر 2014 یعنی دو سال پس از انتشار گزارش بازرسان درباره ارتباط «سی.آی.ای» با صنعت سرگرمی، جلوی ادامه پخش آن را گرفتند. احتمالاً انتشار این گزارش که موجب اصلاحات اساسی در شیوه ارتباط دفتر امور عمومی «سی.آی.ای» با صنعت سرگرمی شد، ارائه تصویری از مقامات «سی.آی.ای» را ممنوع کرده که مشابه آن در سریال «امور مخفی» به نمایش گذاشته میشد.آنچه این فرضیه و همینطور انگیزه «سی.آی.ای» از دخالت در حوزه سرگرمی را موثقتر میکند، اظهارات «دین بوید» مدیر دفتر امور عمومی «سی.آی.ای» (CIA) است که میگوید: «این سازمان اکنون کارمندان دفتر امور عمومی را موظف کرده تا هر سال در کلاسهای آموزش «اخلاق» شرکت کنند. این دفتر همچنین سیاستها و روشهای خود را با هدف حفاظت از اطلاعات طبقهبندیشده و مقابله با افشای غیرمجاز اطلاعات، تقویت کرده است.»این در حالی است که بوید پیشتر گفته بود، وقتی «سی.آی.ای» با صنعت سرگرمی همکاری میکند، اولویتش حفاظت از اطلاعات طبقهبندیشده و مصالح امنیت ملی، و در عین حال، اطمینان از ارائه تصویری آگاهانه و متعادل از زنان و مردان [عضو] سی.آی.ای (CIA) است.
نفوذ «سی.آی.ای» در افکار عمومی آمریکا بیش از اینها است
همانطور که گفته شد، تاریخ تولید فیلم توسط «سی.آی.ای» یا دخالت این سازمان در تولید فیلمهای هالیوودی به چند دهه قبل برمیگردد. به عنوان نمونه، «سی.آی.ای» مخفیانه حق انتشار پخش داستان «مزرعه حیوانات» را پس از مرگ «جورج اورول» در سال 1950، خرید و نسخهای انیمیشن از این داستان را ساخت که هدف اصلیاش سیاهنمایی اتحاد جماهیر شوروی بود، نه پرداختن به انتقادات عمومیتر اورول از قدرت.
همچنین همکاری «سی.آی.ای» با صنعت تولید فیلم در آمریکا، یکطرفه هم نبوده است و نه تنها «سی.آی.ای» به فیلمسازان کمک کرده، بلکه عوامل هالیوود هم در عملیاتهای مخفی «سی.آی.ای» دست داشتهاند. به عنوان مثال، «آرنون میلکان» (arnon Milchan) تهیهکننده افسانهای هالیوود، اعتراف کرده که سالها برای موساد کار میکرده است.
وی به رژیم صهیونیستی کمک میکرد تا سلاحها و فناوریهای مورد نیاز برای ساخت سلاحهای هستهای را به دست بیاورند. طبق برخی گزارشها، میلکان در دوران اوج فعالیتهایش، 30 شرکت را در 17 کشور دنیا اداره میکرد و معاملاتی را رقم میزد که صدها میلیون دلار ارزش داشتند. میلکان اتفاقاً گفته که «سیدنی پولاک» کارگردان هالیوودی نیز در برخی از این معاملهها نقش داشته است.
نقش «سی.آی.ای» در بازداشت خبرنگاران آمریکایی در کشورهای دیگر
آنچه در این افشاگریها و رسواییها اغلب نادیده گرفته میشود، این است که کمک سازمان «سی.آی.ای» به فیلمسازان یا جا زدن خودش به عنوان فیلمساز یا خبرنگار (آژانس تا به امروز هم این کار را حق خود میداند)، فیلمسازان و خبرنگاران واقعی را در خارج از کشور در معرض خطر قرار میدهد.
واقعیت این است که کارشناسان آمریکایی به ندرت توجهی به این نکته مهم نشان میدهند. وقتی فیلمسازان و خبرنگاران آمریکایی در کشورهای دیگر به عنوان جاسوس دستگیر و بازداشت میشوند، این کارشناسان ابراز خشم و انزجار میکنند، اما همینها وقتی سازمان «سی.آی.ای» از فیلمسازها یا خبرنگاران به عنوان پوششی برای جاسوسی از کشورهای دیگر استفاده میکند، مهارت و خلاقیت این سازمان را تحسین میکنند.
این بیتوجهی گاهاً بسیار جالب بهنظر میرسد؛ «جان استوارت» فیلم ضدایرانی «گلاب» را درباره بازداشت «مازیار بهاری» خبرنگار و فیلمساز ایرانی-کانادایی به اتهام جاسوسی در ایران در سال 2009، تنها 18 ماه پس از «آرگو»یی اکران کرد که یکی از عملیاتهای سازمان «سی.آی.ای» را به تصویر میکشید که دقیقاً مانند پرونده «بهاری» بود. آرگو به خاطر به تصویر کشیدن عملیات «سی.آی.ای» در استفاده از عواملی برنده اسکار شد که خود را به عنوان «فیلمساز» جا زده بودند. آمریکاییها در حالی به «آرگو» اسکار میدهند که هیچکدام توجه نمیکند که موضوع همین فیلم موجب میشود تا اتفاقاتی مانند موضوع «گلاب» رخ دهد.
البته نمیتوان گفت که اگر «سی.آی.ای» همین امروز دست از استخدام خبرنگاران و فیلمسازان بردارد، کشورهای دیگر هیچ خبرنگار یا فیلمساز خارجی را دستگیر نمیکنند، اما حداقل کاری که کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی میتوانند در این خصوص بکنند، این است که وقتی «سی.آی.ای» تفاوتی میان جاسوسی و خبرنگاری قائل نیست، این سازمان را به ادامه این روند، تشویق نکنند. هر قدر که استفاده «سی.آی.ای» از خبرنگاران به عنوان جاسوس رواج بیشتری پیدا کند، خبرنگاران و فیلمسازان واقعی در خارج از آمریکا بیشتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت.