علت ورود عربستان و ترکیه به خاک سوریه چیست؟
یعلون: محور تهران-دمشق-بیروت یک کابوس است
به گزارش مشرق، «بحران کره» تنها مسئله باقیمانده از جنگ سرد به شمار میرود. پس از جنگ 1950 تا 1953 بین دو کره جنوبی و شمالی و برقراری آتشبس، این منطقه همچنان در وضعیت جنگی قرار دارد.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کره شمالی مهتمرین متحد خود را از دست داد. از طرفی این کشور نمیتوانست به حمایت چین در قبال حمله احتمالی کره جنوبی و آمریکا دلخوش کند زیرا توسعه اقتصادی تمام ذهن چینیها را به خود مشغول کرده بود و آنها حاضر نبودند رشد خود را قربانی چالشهای کره شمالی بکنند. پیونگیانگ که موجودیت خود را در خطر میدید به سمت نگاههای امنیتی سوق پیدا کرد. این کشور برای حفظ مصونیت و ایجاد نوعی بازدارندگی نسبت به تهدیداتی که از جانب آمریکا، ژاپن و کره جنوبی احساس میکرد دو مسئله را در دستور کار قرار داد:
اول موشکهای دوربرد و دوم دستیابی به سلاح هستهای.
همین تصمیم باعث شد تنشها در این شبهجزیره باقی بماند.[1]
در ماههای اخیر کره شمالی چهارمین آزمایش اتمی خود را انجام داد و با ارسال یک ماهواره به فضا -که با موفقیت در مدار زمین قرار گرفت- دور جدیدی از تنشها شروع شد. کشورهای مختلف دنیا هدف این اقدام «تحریکآمیز» را سنجش برد موشکهای بالیستیکی دانستند که میتواند قابلیت حمل کلاهک هستهای داشته باشد و این موضوع باعث به خطر افتادن امنیت پایگاههای آمریکا -درگوام، آلاسکا و هاوایی- و نیز تهدید متحدین آمریکا-کره جنوبی و ژاپن- میشود. مقامات و رسانههای آمریکایی با سوء استفاده از این اتفاق تلاش کردند نام ایران و کره شمالی را به بهانه آزمایشهای موشکی کنار هم قرار داده و با این بهانه جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت فشار بگذارند.
در این یادداشت سعی میکنیم با یادآوری سیاستهای مشابه پیشین، پیامدهای احتمالی همانندسازی ایران و کره شمالی را مورد واکاوی قرار دهیم.
مناسبات آمریکا و کره شمالی
کره شمالی در دوران جنگ سرد جزو دنبالهروان شوروی محسوب میشد. جهتگیریهای ضد امپریالیستی کره شمالی، این کشور را در جبهه مخالف آمریکا قرار میداد. پس از پایان جنگ سرد و تغییر معادلات در شرق آسیا، تلاشهایی در راستای خروج تسلیحات هستهای از دو کشور کره جنوبی و شمالی و خاتمه یافتن روابط خصمانه بین این دو صورت گرفت. با امضای «بیانیه مشترک شمال–جنوب برای غیر هستهای شدن شبهجزیره[I2] » در سال 1991، کره جنوبی اعلام کرد تسلیحات هستهای خود را خارج خواهد کرد[I3] . کره شمالی و آمریکا نیز در 1994 با امضای توافقی تحت عنوان «چارچوب توافق شده»[2] اعلام کردند که در قبال ساخت راکتورهای آب سبک و «عادی شدن» روابط اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا با کره شمالی، این کشور تأسیسات هستهای خود را متوقف و بهتدریج و طی سه مرحله حذف کند.[3]
بعد از امضای این سند، مخالفتها در داخل آمریکا با آن شروع شد. نمایندگان کنگره، اعم از قانونگذاران مجلس نمایندگان و مجلس سنا که «چارچوب توافق» را مماشات در برابر «رژیمی سرکش» قلمداد میکردند، شروع به وضع قانونها و مصوباتی کردند که اجرای توافق را روز به روز با دشواریهای بیشتر مواجه میکرد. از آنجا که مهمترین بخشهای تعهدات آمریکا نیاز به بودجه داشت موجی از طرحها و قطعنامههایی که تخصیص اعتبار برای «چارچوب توافق» را با محدودیت مواجه میکردند، آغاز شد.[4] کنگره آمریکا که در سال 1995 تا 1996 -یعنی از چند ماه بعد از توافق کره شمالی- با اکثریت جمهوریخواه تشکیل شد، در مجموع 52 طرح پیشنهادی علیه کره شمالی ارائه کرد که از میان آنها، 12 طرح به قانون تبدیل شد.[5]
در سالهای بعد هم همین روال ادامه پیدا کرد. میزان این کارشکنیها به حدی بود که «استفان باسورث»، رئیس سازمان «کیدو» (سازمانی بینالمللی که برای نظارت بر اجرای «چارچوب مورد توافق» تشکیل شده بود)، بعدها در مصاحبهای درباره همین اقدام آمریکاییها گفت: «این سند، دو هفته بعد از امضای آن، یک یتیم سیاسی بود.»[6] و [7]
در ادامه ی رویکرد سختگیرانه نومحافظهکاران آمریکایی نسبت به کره از سال 2001 به بعد، واشنگتن تعهدات خود را تعلیق و بعد از آن کره نیز توقف در بازفرآوری خود را خاتمه داد و بازرسان آژانس را اخراج کرد.
میتوان ادامه تعاملات و تنشها بین این دو کشور را در جدول[8] زیر خلاصه کرد:
سپتامبر 2003: اعلام پتانسیل ساخت 4 تا 6 بمب توسط کره | آوریل 2003: مذاکرات سه جانبه بین آمریکا، چین و کره شمالی با پیشنهاد چین با هدف پایان دادن به مذاکرات هسته ای کره که به مذاکرات هسته ای 6 جانبه تبدیل و بعد به دلیل تنش آمریکا و کره دو سال معلق شد |
ژوییه 2005: از سرگیری مذاکرات 6 جانیه | امضای سندی تحت عنوان «بیانیه اصول» در سپتامبر 2005 |
سال 2005: تفاسیر متقاوت اطراف بیانیه از متن | عمیق شدن اختلافات |
اکتبر 2006: اولین آزمایش اتمی کره | تصویب قطعنامه 1718 شورای امنیت |
فوریه 2007: امضای سند «برنامه عملی» برای اجرای بیانیه مشترک بین گروه 6 | همکاری کره با آژانس در مورد تاسیسات هسته ای |
سال 2007: اعلام دو عنصر: حذف کره از فهرست حامیان تروریسم و لغو برخی تحریم ها | تخریب قسمت هایی از مجتمع جداسازی پلوتونیوم یانگبیون |
مارس 2009: پرتاب موشک کره شکالی به فضا و اعلام نقض تعهدات کره | بازسازی مجتمع جداسازی پلوتونیوم یانگبیون و اخراج بازرسان |
مه 2009: انجام دومین آزمایش هسته ای | صدور قطعنامه 1874 شورای امنیت |
دسامبر 2011: مرگ کیم جونگ ایل | احیای مذاکرات و اعلام اعطای کمک غذایی در مقابل فریز هسته ای |
مارس 2012: پرتاب موشک ماهواره بر به فضا به مناسبت سالگرد تولد رهبر سابق کره | توقف کمک غذایی آمریکا و صدور قطعنامه 2087 شورای امنیت |
فوریه 2013: سومین آزمایش هسته ای | صدور قطعنامه 2094 شورا در 7 مارس 2013 |
«کلارک سورنسون»، تحلیلگر آمریکایی دانشگاه مطالعات بینالمللی «جکسون» میگوید:
«مردم اغلب از من میپرسند چرا کره شمالی این اقدامات وحشتناک را انجام میدهد؟ پاسخ به این سوال در یک یا دو جمله کار راحتی نیست. این مسائل، طی زمان طولانی شکل گرفتهاند و بنابراین، آنها را تنها میتوان در بستر تاریخیشان به درستی درک کرد. مسئله اینجاست که در اخبار به ندرت به مسائل کره شمالی یا کره جنوبی پرداخته میشود، مگر در مواردی که بحرانی بروز میکند. بنابراین، وقایع روزانهای که آن بحرانها را به وجود میآورند، اغلب در ذهن مردم نیستند. بخش اعظم کاری که کره شمالی انجام میدهد، واکنش به اقدامات یا سیاستهای آمریکا است، اما اغلب اقدامات و سیاستهایی که کره شمالی را آشفته میکند یا در رسانهها گزارش نمیشوند و یا در لابهلای سندهایی مدفون میشوند که آنها را یا آدمهای خیلی بیکار میخوانند یا خود کرهایها. نتیجه این وضعیت این است که بخش زیادی از کارهایی که کرهایها انجام میدهند، از دید خودشان در واقع منطقی و نظاممند است اما حتی از دید یک آمریکایی آگاه به اخبار، تحریکآمیز و احمقانه است.»[9]
در تمام این سالها هر دو کشور برای حل و فصل مسالمتآمیز مشکلات، خود را آماده مذاکره اعلام کردهاند. ولی کره شمالی معتقد است پیشنهاد آمریکا برای مذاکره با هدف تحریف افکار عمومی صورت میگیرد.
پیونگیانگ اعلام کرده است که اگر آمریکا خواهان مذاکره است باید از رفتارهای دوگانه (دعوت به مذاکره از یک سو و تشدید حضور نظامی در منطقه و برگزاری مانور مشترک سالانه با کره جنوبی و وضع تحریم) دست بکشد.
پیونگیانگ فکر میکند که این کشور، قربانی سیاست خصمانه آمریکا، شامل مانورهای نظامی گسترده و مشترک با کره جنوبی و حتی تهدیدات آشکار استفاده از سلاح هستهای علیه کره شمالی است. در این شرایط پیونگیانگ قصد ندارد بدون هیچگونه تضمینی از برنامه هستهای خود امتناع کند برای آنکه آنرا ابزار دفاع از تمامیت ارضی خود میداند.
اوباما در مصاحبه مطبوعاتی خود که با همراهی رئیس جهمور کره جنوبی برگزار میشد، گفت:
«گمان میکنم رئیس جمهور پارک نیز با من موافق است که در نقطهای که پیونگیانگ بگوید ما آمادهایم در ازای بهبود روابط و کاهش تحریمها، گفتگوهای جدی برای خلع سلاح اتمی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که ما نیز آماده بر سر میز گفتگو خواهیم بود.»[10]
ولی کره شمالی اعلام کرد که مذاکره و جنگ نمیتواند همراه با یکدیگر انجام شوند. اگر آمریکا و کره جنوبی که عروسک خیمهشببازی واشنگتن است، خواهان مذاکره به صورت جدی هستند باید یک تصمیم قاطعانه بگیرند.[11] گفتگو و انعطافپذیری در عین اقدام به برگزاری رزمایشهای نظامیِ مکرر قابل قبول نیست. غیرهستهایسازی شبهجزیره کره با نقل و انتقال تمامی تجهیزات جنگی هستهای آمریکا از شبهجزیره کره آغاز میشود که این امر میتواند به خلع سلاح هستهای جهانی منجر شود.
همانندسازی ایران و کره شمالی
همانندسازی ایران و کره شمالی در موضوعات هستهای و موشکی یکی از اقدامات مهمی است که در این سالها توسط مقامات رسمی و رسانههای غربی علیه ایران انجام شده است.
در 12 فوریه 2013 نمایندگان پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، در بیانیهای نسبت به برنامه هستهای ایران و کره شمالی ابراز نگرانی کرده و برنامه هستهای این دو کشور را چالشی «جدی» برای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) ارزیابی کردهاند.[12]
در روزهای اخیر هم، در آمریکا، نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری این کشور چهارمین آزمایش هستهای کره شمالی را دستاویزی برای تکرار اتهامات تأیید نشده قبلی درباره برنامه هستهای ایران استفاده کرده و با مقایسه «برجام» با توافق هستهای واشنگتن و پیونگیانگ در سال 1994، ضرورت پیگیری سیاست فشار بر تهران همزمان با اجرای توافق را مورد تأکید قرار دادند.
برخی از این افراد بیانیه باراک اوباما در استقبال از این توافق را تکرار ادعاهایی عنوان کردند که بیل کلینتون 21 سال پیش مطرح کرد.[13] کلینتون در آن زمان اعلام کرده بود: «امروز، پس از 16 ماه مذاکرات سخت و پرتنش با کره شمالی، ما توافقی را نهایی کردیم که آمریکا، شبه جزیره کره و جهان را به مکانی امنتر تبدیل خواهد کرد. بر اساس این توافق، کره شمالی پذیرفته است که برنامه هستهای فعلی خود را متوقف کند و با بازرسیهای بینالمللی از تمام تأسیسات موجود خود موافقت کرده است... پایبندیها از سوی آژانس بینالملل انرژی اتمی تصدیق خواهد شد.» [14] هشت سال بعد، آن توافق از هم گسست و چهار سال بعد از آن، کره شمالی نخستین آزمایش تسلیحات هستهای خود را به انجام رساند.
در حالی که سادهترین تفاوت دو برنامه آن است که هیچ توافقی با کره شمالی به اندازه توافق پیشنهادی با ایران، دقیق و خاص نبوده است. چارچوب توافق شده بین آمریکا و کره شمالی در سال 1994 میلادی تنها چند صفحه بود، در حالیکه توافق ایران و ضمیمههای آن صدها صفحه را به خود اختصاص میدهد. افزون بر این، ایران پایبندی خود را به معاهده منع گسترش هستهای اعلام کرده است و همین مسئله پشتوانه حقوقی برای توافق نهایی خواهد بود. اما کره شمالی با این ادعا که در قانون اساسی این کشور به اهمیت زرادخانه هستهای اشاره شده است، مدتها پیش از اِنپیتی خارج شد. از سوی دیگر، بازرسان نیز مرتباً به مراکز هستهای مهم ایران دسترسی داشته و خواهند داشت؛ گرچه تلاش آنها برای اطلاع از کارهایی که گفته میشود قبلاً برای طراحی تسلیحات هستهای در ایران صورت گرفته، راه به جایی نبرده است. توافق با ایران، تمهیداتی برای نظارت بر تجهیزات در همه مراکز شناخته شده هستهای دارد و ایران را به رقیقسازی ذخایر سوخت هستهای مناسب برای استفاده در سلاح و انتقال آن به خارج این کشور ملزم میکند. در حالیکه، اکنون سالها است که هیچ بازرسی وارد کره شمالی نشده است.
در بحثهای موشکی نیز غرب سعی بر آن دارد تا با تکرار ادعای همکاری ایران با کره شمالی، مسیر همانندسازی را طی کرده و این دو کشور را عامل بیثباتی و رقابتهای تسلیحاتی معرفی کند. نمونههای زیادی از این دست ادعاها و خبرسازیها در راستای همانندسازی این دو کشور وجود دارد. از جمله این خبرسازیها، گزارشهایی است که رویترز و وال استریت ژورنال در مقاطع مختلف منتشر کردند.
رویترز مدعی شده بود منابع دیپلماتیک به خبرگزاری رسمی کره جنوبی گفتهاند چند مقام ایرانی در مراسم پرتاب موشک کره شمالی به فضا حضور داشته و از نزدیک شاهد این اقدام بودهاند. طبق تحریمهای شورای امنیت، صادرات و واردات تکنولوژی و تجهیزات موشکی و هستهای به ایران و کره شمالی ممنوع است اما بر اساس گزارش اخیر کارشناسان سازمان ملل، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق کره (کره شمالی) با استفاده از شرکتهای هواپیمایی ایران ایر و کوریو ایر در جهت تبادل تکنولوژی موشکی اقدام کردهاند.[15]
در اقدامی دیگر در ادامه این خبرسازی غربیها علیه ایران، روزنامه وال استریت ژورنال مینویسد: «دولت کره شمالی تا به اینجا سه آزمایش هستهای انجام داده و ادعا میکند کلاهکهایی هستهای دارد که میتواند آنها را روی موشکهای میانبرد خود سوار کند. اگر این ادعا حقیقت داشته باشد، قرار دادن این کلاهکها روی موشکهای شهاب ایران، که نسخهبرداری شده از نمونه کرهای است میتواند مشکل زیادی ایجاد کند در حالی که ایران بیش از ده سال است که در ساخت موشک با کره شمالی همکاری میکند.»[16]
تمام این ادعاها در حالی مطرح میشود که در گزارش تحقیقاتی سال 2014 کنگره آمریکا حاکی از آن است که اطلاعات طبقهبندی شده و غیر طبقهبندی شده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا نشان میدهد هیچ مدرک عینی دال بر تعامل تهران و پیونگیانگ در زمینه همکاری هستهای وجود ندارد. این گزارش در مورد تمامی موضوعاتی که به همکاری هستهای و موشکی بین ایران، کره شمالی و سوریه مربوط میشود، مینویسد: هرچند برخی خبرهای غیر رسمی حاکی از همکاریهایی بین این سه کشور است این اخبار از اعتبار و رسمیت کافی برخوردار نیستند.[17]
پیامدهای همانندسازی ایران و کره شمالی
همانندسازیها و تکرار گزاره «برای اینکه ایران به نقطهای همانند کره شمالی نرسد...» برای آن صورت میگیرد که با ترویج ایرانهراسی جهت اقناع افکار عمومی، زمینهی اقدامات بعدی شامل تحریم، توجیه اقدامات نظامی نظیر فروش سلاح یا حضور مستقیم نظامی در منطقه غرب و شرق آسیا و گسترش حوزه و عمق نفوذ برای مدیریت تحولات این دو منطقه را در میان نخبگان و تودهها- در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی- فراهم نمایند و این مسئله را نیز بهانهای برای تلاش به منظور تغییر رفتار ایران قرار دهند و بدین ترتیب، زمینههای برخورد با ایران را در صورت مقاومت احتمالی، آماده سازند.
این سناریو را میتوان در اتفاقات بعد از آزمایش اتمی و موشکی کره شمالی مشاهده کرد.
بسیاری از منتقدان برجام در آمریکا به ویژه جمهوریخواهان تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند تا از آزمایشات موشکی اخیر کره شمالی بعنوان بهانهای برای وادار کردن دولت آمریکا برای تحریم ایران سوءاستفاده کنند. بهانه جدید آمریکاییها و زمینهسازیهای پیرامونی آن میتواند دو گونه تحریم علیه ایران در پی داشته باشد:
1. تحریمهای مستقل به دلیل آزمایش موشک بالستیک عماد؛
2. تحریم های مشترک نظیر آنچه در گذشته علیه «ایران و عراق»[18] یا «ایران و لیبی»[19] وضع شد.
با اینکه اعمال بسته تحریمی کنگره علیه ایران به دلیل آزمایش موشکی به تأخیر افتاد ولی احتمالا آنچه در ذهن اعضای کنگره میگذرد آن است که اولاً با وضع تحریمهای سنگین علیه کره شمالی پیام غیرمستقیمی –با مضمون رفتار مشابه؛ تنبیه مشابه- به ایران فرستاده شود. ثانیاً با اغراق درباره توانایی موشکی کره شمالی و احتمال دستیابی ایران به این مرحله، تحریمهای موشکی متوقف شده علیه ایران را با شدت بیشتری به جریان بیندازند. ثالثاً با استفاده از تجربه قانون روادید ایران را مشمول تحریمهایی کنند که به ظاهر به آن مربوط نمیشود.
بخشی از این احتمالات در حال به وقوع پیوستن است. به عنوان مثال میتوان به لایحه جدید سنا اشاره کرد که به دنبال تحریمهای بیشتر علیه دولت «کیم یونگ اون» رهبر کره شمالی و آنهایی که به این دولت کمک میکنند، میباشد. این لایحه خواستار تحقیقات و تنبیه آنهایی است که آگاهانه کالاها و فناوری مرتبط با سلاحهای کشتار جمعی را وارد کره شمالی میکنند؛ در نقض حقوق بشر، پولشویی و جعل و تقلب مشارکت دارند و از دولت کره شمالی حمایت میکنند و در تروریسم سایبری دست دارند.[20]
در همین راستا، سناتور جان تون، مایک راندز و جان کورنین طرحی را با نام قانون تحریم «ایران و کره شمالی» در سنای آمریکا پیشنهاد کردهاند که براساس آن در صورت تلاش ایران برای دریافت تکنولوژی هستهای از کره شمالی، تمامی تحریمهایی که طبق توافق هستهای رفع و یا تعلیق شدهاند بازگردانده شوند. براساس این طرح، اگر رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا تایید کند که ایران این قانون را نقض کرده است باراک اوباما باید تحریمها علیه ایران را بازگرداند.
و در نهایت میتوان به تلاشهای نمایندگانی از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه اشاره کرد که اتخاذ تحریمهای موشکی علیه ایران را خواستار شدند.
اقدام بعدی آمریکا پیش بردن همزمان دو پروژه توجیه اقدامات نظامی نظیر فروش سلاح یا حضور مستقیم نظامی در منطقه غرب و شرق آسیا و گسترش حوزه و عمق نفوذ برای مدیریت تحولات این دو منطقه خواهد بود.
اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در واکنش به آزمایشهای کره شمالی گفت: «ایالات متحده آمریکا قصد دارد سامانههای دفاع موشکی خود در آلاسکا و هاوایی را از 30 به 44 سامانه افزایش دهد و کیفیت این سامانهها را ارتقاء دهد.»
همچنین آدمیرال جیمز وینفلد، معاون رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرد: «اگر کره شمالی به توانایی موشکی با قابلیت حمل کلاهک هستهای دست یابد، تهدید جدی و خطرناکی برای ژاپن و کره جنوبی و همچنین نیروهای نظامی مستقر ما در این منطقه خواهند بود. این مسئله تنها اهمیت استقرار سیستم دفاع موشکی بالستیک منطقهای را تقویت میکند.»[21]
در واقع هراس ایجاد شده علیه کره شمالی به تشدید درخواستهای همسایگان آن برای دریافت سلاحهای جدید از آمریکا خواهد انجامید.
در عمل نیز آمریکا و کره جنوبی اعلام کردهاند که مذاکرات رسمی در خصوص استقرار سامانههای دفاع موشکی «تاد» را در زودترین زمان ممکن آغاز میکنند. کره جنوبی تاکنون به دو دلیل تمایلی به اعلام علنی و آشکار این تصمیم نداشته است اولاً به خاطر مخالفتهای داخلی؛ بنابراین این اقدام کره شمالی میتواند نقطه عطفی برای کره جنوبی باشد و موجب پیروزی دولت کره جنوبی بر بخشی از ساختار سیاسی شود که نسبت به استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا ابراز نگرانی میکنند. ثانیاً کره جنوبی نگران خشم و ناراحتی چین، بزرگترین شریک تجاری خود بوده است.
ژاپن نیز که به شدت نگران برنامه موشک بالستیک کره شمالی است، اعلام کرده است که استقرار سامانه دفاع موشکی تاد را برای ارتقای قدرت دفاعی خود در نظر میگیرد. سخنگوی دولت ژاپن میگوید: «وزارت دفاع ژاپن هیچ طرح قطعی برای استقرار سامانههای تاد ارائه نکرده ولی وزارت دفاع بر این باور است که تجهیزات نظامی میتواند قابلیتهای دفاعی کشور را ارتقاء دهد.»
علاوه بربعد نظامی، این اقدام آمریکا اهداف و تبعات سیاسی نیز دربر دارد. به عبارت دیگر تقویت سیستم پدافند کره جنوبی و ژاپن در شرایطی انجام میشود که روابط چین و آمریکا نیز به بهانه اقدامات پکن در ساخت جزایر مصنوعی در دریای جنوبی چین به شدت تیره و تار شده است. آمریکا برای مهار جدّیترین رقیب اقتصادی خود نیازمند حضور بیشتر در منطقه بود که کره شمالی این بهانه را در اختیار آن قرار داد. تحرکات نظامی آمریکا در منطقه شرق آسیا پیام مستقیمی به چین خواهد بود که اگر چین تهدیدی را علیه آمریکا و یا کشورهای متحد آمریکا همانند ژاپن یا تایوان انجام دهد، با آن مقابله خواهند کرد.
چنین مسئلهای موضوع تازهای نیست، آمریکا قصد داشت در لهستان و چک سامانه ضد موشکی بالستیک را مستقر کنند و اعلام کرد که این استقرار در برابر تهدیدات احتمالی موشکی ایران است و روسها معترض شدند، به دلیل آنکه روسها میگفتند مسئله ایران تنها یک بهانه است، چراکه این سامانه میتواند علیه روسیه هم بکار گرفته شود. به معنای دیگر هدف آن بیشتر کنترل فضا در برابر موشکهای بالستیک روسیه است و نه ایران، زیرا برد موشکهای ایران هنوز به آن میزان نرسیده است. به هر حال بزرگنمایی خطر موشک و گسترش ترس از کره شمالی به ترس از ایران و همچنین فشار به ایران از طریق ایجاد محدودیت علیه کره شمالی از اقدامات قابل پیشبینی است.