طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواهناخواه خاصیّت برگشتپذیری دارد.
عصر ایران - دومین نامه آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری به عموم جوانان در کشورهای غربی منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن این نامه به شرح ذیل است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتوگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد.
رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد.
هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی به مراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است.
امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست.
امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند.
آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.
لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعهها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولت ها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشهها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دورهی معاصر، جهان غرب با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم.
تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردک ه فرهنگ جایگزین، بههیچوجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم.
این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعهی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد.
مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟
از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند، جذب این نوع گروهها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیهی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگیهای پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابریها و احیاناً تبعیضهای قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقدههایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.
بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتابزده که جامعهی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیونها انسان فعّال و مسئولیّتپذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلیشان محروم سازد و از صحنهی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد جز اینکه با افزایش قطببندیهای موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت.
طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواهناخواه خاصیّت برگشتپذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایستهی این ناسپاسیها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی میشناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. در این صورت، در آیندهای نهچندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالودهای استوار کردهاید، سایهی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آیندهای روشن را بر صفحهی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذر ۱۳۹۴
روسیه می گوید در واکنش به درخواست کشورهای جهان ۱۵۰ هزار نیروی نظامی خود را برای نابودی کامل داعش اعزام خواهد کرد.
![](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/9/9/1356990_653.jpg)
به گزارش مشرق، اکسپرس اعلام کرد: رئیس جمهور روسیه می گوید کشورش قصد دارد برای نابودی کامل داعش ۱۵۰ هزار نیروی نظامی به سوریه اعزام کند.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با اعلام این خبر گفت در آینده ای نزدیک این تعداد نیروی نظامی به سوریه اعزام خواهد شد. به گفته پوتین این اقدام روسیه در واکنش به درخواست فرانسه و دیگر کشورهای جهان برای نابودی کامل داعش در سوریه صورت می گیرد. بر اساس این گزارش روسیه با همکاری کشورهای دیگر حملات گسترده ای علیه تروریست های داعش انجام می دهد که بیشتر آنها شامل حملات هوایی می شوند.
کارشناسان سیاسی نظامی اعتقاد دارند برای نابودی کامل داعش نیاز به عملیات زمینی گسترده ای وجود دارد. سناتورهای آمریکایی نیز بر لزوم شرکت صدهزار نفری نیروهای خارجی علیه داعش در سوریه تاکید دارند.
مک کین سناتور جمهوری خواه آمریکایی با حضور در کنفرانس خبری در کشور عراق گفت برای نابودی داعش کشورهای خارجی باید بیش از ۱۰۰ هزار نیروی خارجی به سوریه اعزام کنند.منبع:
مهر ادعای تکراری منافقین درباره سردار سلیمانی
علیرغم تکذیب چند باره خبر زخمی شدن سردار سلیمانی از سوی روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وب سایت گروهک منافقین با انتشار جزئیاتی بیاساس، همچنان به شایعه پراکنی در این خصوص ادامه میدهد.
گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از باشگاه خبرنگاران، پایگاه اینترنتی گروهک منافقین با انتشار خبری کذب و تکراری که مدرکی برای آن ارائه نشده است، مدعی شد سردار "قاسم سلیمانی،" فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، دو هفته پیش در مناطق جنوبی حلب به شدت مجروح شد و هم اکنون برای مداوا در بیمارستان بقیه الله تهران بستری است. این پایگاه معاند همچنین مدعی شد سردار سلیمانی در چند ناحیه بدن از جمله سر ترکش خورده است.
این درحالیست که یک منبع آگاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دقایقی پیش این ادعاها را به شدت تکذیب کرد.
این وب سایت همچنین مدعی شد: خودروی قاسم سلیمانی در گذر از یک معبر در بخش جنوبی حلب مورد حمله خمپارهای معارضان سوری قرار گرفت و علاوه بر مجروح شدن وی، دو نفر دیگر از سرنشینان خودرو به شهادت رسیدند. سردار سلیمانی بلافاصله بوسیله بالگرد سپاه پاسداران به دمشق منتقل و پس از انجام درمانهای اولیه، به سرعت به تهران اعزام شد.این پایگاه وابسته به گروهک منافقین همچنین در ادامه ادعاهای بیاساس خود، با شاره به جزئیاتی جعلی افزود: سردار سلیمانی در بیمارستان بقیه الله تهران و در بخش "آی سی یو" واحد سی۷ بستری شده است. به دلیل بستری شدن سردار سلیمانی در طبقه هفتم بیمارستان، مراجعین عمومی حق ندارند در این طبقه رفت و آمد کنند. تیمی از پزشکان مجرب برای مداوای سردار سلیمانی انتخاب شدهاند و دکتر "غلامرضا فرزانگان،" متخصص مغز و اعصاب، سرپرستی این تیم زبده پزشکان را برعهده دارد. دکتر "علیرضا جلالی،" رئیس بیمارستان بقیه الله، شخصا بر روند درمان سردار سلیمانی نظارت دارد.وب سایت منافقین در ادامه مدعی شد نیروهای سپاه پاسداران از درز هرگونه اطلاعات و خبری درمورد سردار سلیمانی جلوگیری میکنند و تمام کادر درمانی و پرستاران بیمارستان از پاسخگویی درمورد سوالات مربوط به سردار منع شدهاند.
در این خصوص، یک منبع آگاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره خبر رسانههای ضدانقلاب مبنی بر زخمی شدن سردار سلیمانی در منطقه العیس در ریف حلب اظهار داشت: این موضوع جنگ روانی است و صحت ندارد.وی با اشاره به اینکه خبر زخمی شدن سردار سلیمانی دروغ است، عنوان داشت: با توجه به شکستهایی که داعش در سوریه داشته، رسانههای غربی تلاش میکنند تا با جنگ روانی روحیه داعش را بالا ببرند.
نیویورک پست: توافق هسته ای یکجانبه به نفع ایران است
انتشار نامه معاون وزیر امور خارجه آمریکا خطاب به نماینده جمهوریخواه کنگره درباره برجام سبب انتقادهای دوباره برخی مخالفان از اوباما شده است.
با وجودی که با اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک مخالفت ها با آن در صحنه سیاسی داخلی آمریکا کمی فروکش کرده و حتی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر دست راستی اسراییل که جدی ترین مخالف توافق هسته ای با ایران بود ، دیگر در این باره صحبتی نمی کند، اما انتشار نامه معاون وزیر امور خارجه آمریکا در پاسخ به سوال یک نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا درباره امضا نشدن توافق هسته ای با ایران و موضوع نحوه اجرایی شدن تعهدات در قالب این توافق در چارچوب های حقوقی الزام آور ، واکنش های دوباره از سوی منتقدان توافق هسته ای در پی داشته است.
![نیویورک پست: توافق هسته ای یکجانبه به نفع ایران است نیویورک پست: توافق هسته ای یکجانبه به نفع ایران است](http://cdn.asriran.com/files/fa/news/1394/9/9/531262_369.jpg)
به گزارش
عصر ایران ماجرا از این قرار است که در تاریخ 18 سپتامبر مایک پمپئو نماینده جمهوریخواه ایالت کانزاس در مجلس نمایندگان آمریکا با ارسال نامه ای به وزارت امور خارجه از این وزارت خانه درباره ماهیت حقوقی و الزام آور توافق هسته ای سوال کرده و این پرسش را مطرح ساخته که چگونه توافق هسته ای در قالب "طرح بازبینی توافق هسته ای با ایران" از سوی دولت آمریکا به کنگره ارسال شده در حالی که حتی یک امضا پای این توافق وجود نداشته است.
در پاسخ به سوال این نماینده "جولیا فریفیلد" معاون امور قانونگذاری وزارت امور خارجه آمریکا توافق هسته ای با ایران را یک معاهده و یا حتی توافق اجرایی ندانسته و تاکید کرده است، برجام صرفا یک "توافق سیاسی" بین ایران و گروه 1+5 و اتحادیه اروپا است.
پمپئو اخیرا نامه معاون وزارت امور خارجه آمریکا به خود را منتشر کرده است که در آن معاون امور قانونگذاری این وزارت خانه تاکید کرده است برجام یک معاهده الزام آور بین المللی نیست و از همین رو فاقد امضا بوده است.
در بخشی از پاسخ وزارت امور خارجه آمریکا به این نماینده آمده است:" برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) یک معاهده و یا توافق اجرایی نیست و به همین خاطر به عنوان یک سند به امضا نرسیده است. برجام یک توافق سیاسی بین ایران و مجموعه کشورهای گروه 1+5 (آمریکا،بریتانیا،فرانسه،آلمان،روسیه و چین) و اتحادیه اروپا است. همان طور که مستحضرید ایالات متحده آمریکا سابقه طولانی در حل و فصل مشکلات حساس بین المللی از همین طریق یعنی مذاکراتی که منتج به تعهداتی سیاسی می شود، دارد.
وزارت امور خارجه آمریکا افزوده است:" موفقیت برجام به نحوه الزام قانونی و یا امضا شدن آن نیست، بلکه منوط به تایید انجام تعهدات ایران در قالب این توافق و همچنین درک ایران از این مساله است که در صورت عدم انجام تعهدات هسته ای در قالب برجام تحریم های اعمالی پیشین علیه این کشور بار دیگر اعمال خواهد شد."
این پاسخ وزارت امور خارجه آمریکا درباره الزام آور نبودن اجرای برجام به لحاظ حقوقی دست مایه انتقادات جدید رخی رسانه های آمریکایی از دولت اوباما و توافق هسته ای شده است و منتقدان این توافق را یکجانبه و به نفع ایران دانسته و دولت آمریکا رابه ارایه امتیاز یکطرفه به ایران متهم کرده اند.
در این راستا روزنامه نیویورک پست در سر مقاله روز یکشنبه خود نوشت:
نخست ما فهمیدیم که توافق هسته ای اوباما با ایران یک معاهده رسمی نیست ، بنابراین رییس جمهور به کنگره اعلام کرد نیاز به تصویب آن وجود ندارد.حالا وزارت امور خارجه می گوید این معامله نگران کننده هسته ای حتی از نظر قانونی "الزام آور" هم نیست.
جولیا فریفیلد معاون وزارت امور خارجه در امور قانونگذاری اخیرا در پاسخ به نامه نماینده مایک پمپئو نوشته است توافق هسته ای با ایران تنها در حد یک " تعهد سیاسی" است.
اما تعهدی که حتی ایران هم از تصویب رسمی آن ابا دارد. در اواخر تابستان رییس جمهور ایران حسن روحانی به پارلمان ایران توصیه کرد از تصویب این توافق – یا تعهد - خودداری کنند. او در توجیه این اقدام گفت این اقدام مجلس ایران ممکن است برای دولت ایران تعهدی حقوقی ایجاد کند.
روحانی گفت : چرا ما اصرار داریم با تصویب این توافق در مجلس یک محدودیت حقوقی الزام آور را به مردم ایران تحمیل کنیم؟ به ویژه اینکه به گفته روحانی همه طرف های توافق هسته ای در چارچوب برجام موافقت کرده اند ایران همه تعهدات خود را به صورت داوطلبانه اجرا کند.
فریفیلد در نامه خود نوشته است موفقیت این توافق به الزام آور بودن آن از جنبه حقوقی و یا امضا شدن آن بستگی ندارد. پس ما چطور می توانیم از پایبندی ایران به این توافق اطمینان حاصل کنیم؟
از نظر فریفیلد با انجام " بازرسی های همه جانبه و راستی آزمایی های گسترده که در قالب برجام پیش بینی شده است قرار است چنین اطمینانی حاصل شود به گفته او در جریان این راستی آزمایی ها اگر متوجه شویم که ایران عهد شکنی کرده است می توانیم نظام تحریم ها را دوباره برقرار کنیم.
این در حالی است که اتحادیه اروپا و شرکت های اروپایی هنوز توافق اجرایی نشده گردش پول و سرمایه با ایران را آغاز کرده اند و بسیار ضعیف است که دوباره به گزینه برقراری مجدد تحریم ها تن دهند، از سوی دیگر روسیه به عنوان شریک و متحد ایران می تواند هر گونه اقدام شورای امنیت علیه ایران را وتو کند، وانگهی برقراری مجدد تحریم ها این امکان را به ایران خواهد داد که توافق هسته ای را فسخ کند.
با گذشت هر روز ما بیشتر متوجه واقعیت اصلی این "توافق یک جانبه و به نفع ایران" آقای اوباما می شویم. با این حال کاخ سفید همچنان اصرار دارد مردم آمریکا را حامی این توافق نشان دهد.
بشاراسد:سوری ها خواستار حل سیاسی بحران هستند/ پیروزی های ما درسایه کمک های ایران و روسیه به دست آمده است
بشار اسد رئیس جمهوری سوریه تاکید کرد: ثبات قدم ملت سوریه در طول سال ها و پیروزی های ارتش عربی سوریه در مبارزه با تروریسم ، با کمک دوستان و در راس آنها جمهوری اسلامی ایران و روسیه به دست آمده است.
به گزارش ایرنا، بشار اسد و دکترعلی اکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در امور بین الملل روز یکشنبه در دمشق دیدار کرد و گفت وگو کردند.
در این دیدار حسین امیرعبداللهیان معاون وزیر امور خارجه ، خانم بثینه شعبان مشاور رسانه ای و سیاسی رئیس جمهوری سوریه ، حامد حسن معاون وزیر امور خارجه سوریه و محمدرضا شیبانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه حضور داشتند.
بشار اسد تاکید کرد: در این سال ها برخی کشورهای دشمن سوریه که مدعی مبارزه با تروریسم هستند به باندهای تروریستی به طور روز افزون کمک های مالی و تسلیحاتی کرده اند.
رئیس جمهوری سوریه تصریح کرد: سوریه و دوستان آن بر مبارزه با همه گروه های تروریستی و نابود کردن آنها مصمم هستند و اطمینان دارند که نابودی تروریست ها گامی اساسی برای تقویت ثبات در منطقه و جهان است.
بشار اسد خاطرنشان کرد: سوری ها خواستار حل سیاسی بحران هستند و برای تحقق آن تروریست ها ابتدا باید نابود شوند.