روسیه: هواپیماهای تهدید کننده را در آسمان سوریه هدف قرار میدهیم
در همین حال، شبکه خبری راشاتودی، گزارش داده بالگرد روسی هم هدف حمله ترکیه واقع شده است. این رسانه هنوز به جزئیات بیشتر اشاره نکرده است.
پیش از این شبکه خبری «العربیه» گزارش داده بود که که اخبار تایید نشده نشان میدهد که یک بالگرد روس در منطقه «جبل اکراد» واقع در ریف «لاذقیه» سوریه سقوط کرده است.
گفته میشود مأموریت این بالگرد، جستجو برای یافتن خلبانهای دو جنگنده سوخو 24 بودند که ترکیه ساعاتی قبلتر آنها را ساقط کرده بود.
گروه بینالملل مشرق- روز سهشنبه 3 آذر، یک فروند جنگنده سوخو 24 روسیه، در حریم هوایی نزدیک مرز سوریه با ترکیه (یک کیلومتر داخل سوریه) توسط یک فروند اف-16 ترکیه هدف قرار گرفت[1]. این حادثه مهم چند ساعت بعد، واکنش پوتین را به دنبال داشت که در یک نشست خبری ترکیه را «همدست تروریستها» توصیف کرد که از پشت به روسیه خنجر زده است[2].
وی تأکید کرد: «این واقعیت که ترکیه پس از این حادثه، به جای آنکه با روسیه تماس برقرار کند، به سرعت تقاضای تشکیل جلسه ناتو را مطرح کرد، جای نگرانی دارد. ظاهراً ترکیه میخواهد ناتو در خدمت منافع داعش باشد.» پوتین ضمن اشاره به احترامی که روسیه برای منافع منطقهای سایر کشورها قائل است، هشدار داد که این وحشیگری ترکیه بدون پاسخ نخواهد ماند.
طی سالهای اخیر سکه روابط ترکیه و روسیه دو روی کاملاً متفاوت داشته است. دو کشور که با هم اختلافنظرهای جدی از جمله در زمینه سوریه دارند، در این سالها رابطه دوستی خوبی برقرار کردهاند. به همین خاطر حادثه روز سهشنبه از جوانب مختلفی عجیب به نظر میرسد. ترکیه با این اقدام خود روابطی را به خطر انداخت که شواهد نشان میدهد قطع شدنشان میتواند برابر با قطع شدن رگ حیات آنکارا باشد.
اردوغان: از سکوت مقابل پوتین تا حمله به جنگنده روس
دشمنی اردوغان با اسد بر هیچکس پوشیده نیست. بنابراین تصمیم پوتین برای ورود به جنگ سوریه در دفاع از اسد، مسلماً به مذاق اردوغان خوش نیامده است. اردوغان در دوراهی پذیرش یا رها کردن «اسد و پوتین با هم»، مجبور بود گزینه اول را انتخاب کند. وی در چند سال اخیر همه تلاش خود را کرده تا گروههای جهادی مخالف اسد را مدیریت و تسلیح کند. در مقابل، ولادیمیر پوتین از یک سو، یکی از قابلاتکاترین شرکای بشار اسد بوده[3] و از سوی دیگر، همه گروههایی را که ترکیه به دنبال حمایت از آنهاست، «تروریست» خطاب کرده است[4].
آنکارا سه سال است تقاضای تعیین یک منطقه امن در شمال سوریه را دارد تا معارضین سوری در آنجا بتوانند آرام بگیرند. همچنین تلاش کرده تا منطقه پرواز ممنوع بر فراز بخشهایی از سوریه اعلام شود تا معارضان از حملات احتمالی ارتش این کشور نیز در امان باشند. ظاهراً هدف از این اقدامات، تسخیر حلب و نهایتاً تصرف دمشق برای سرنگون کردن دولت اسد است. این در حالی است که تصمیم پوتین مبنی بر حمایت از بشار اسد، عملاً همه نقشههای ترکیه را بر باد داده است. با این حال، رئیسجمهور ترکیه مقابل این اقدامات پوتین، چارهای جز سکوت و یا نهایتاً محکوم کردنِ لفظی آنها نداشته است.
اردوغان اصولاً سیاستمداری است که به ندرت در انتقاد از اتحادیه اروپا، آمریکا و اسرائیل، کوتاه میآید، اما به همان نسبت مقابل روسیه، نرمش به خرج داده است، به طوری که در چهار سال اخیر، کمتر دیده شده که رئیسجمهور ترکیه انتقاد سفت و سختی از پوتین کند. اما دلیل این سکوت نسبی چیست؟ دلیل را باید در ساختار اقتصاد و بخش انرژی روسیه و ترکیه جستجو کرد.
روسیه با اختلاف زیاد نسبت به کشورهای دیگر، بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی در جهان است[5]. از آنطرف، ترکیه دومین خریدار بزرگ گاز و از وابستهترین کشورها در این زمینه است. آنکارا 57 درصد[6] از گاز طبیعی مورد نیاز خود را از روسیه وارد میکند. در عین حال، اوایل سال جاری میلادی اردوغان در اقدامی که بسیاری از کارشناسان و حتی شاید دولتها را متعجب کرد، پروژه 20 میلیارد دلاری نیروگاه هستهای «آکویو» را که هدف از ساخت آن، کاهش وابستگی ترکیه به گاز طبیعی بود، به خود روسها داد.
طبق آمار، حجم روابط تجاری میان دو کشور[7] در سال 2014، معادل 31 میلیارد دلار بوده است[8] که البته سهم روسیه از این روابط 25 میلیارد دلار و سهم ترکیه، تنها 6 میلیون دلار بود. البته سنگینی کردن کفه ترازوی اقتصادی در روابط دوجانبه به ضرر ترکیه و وابستگی شدید این کشور به روسیه اگرچه عوامل مهمی در برخورد آرام اردوغان با پوتین بودهاند، اما تنها عوامل نبودهاند.
رئیسجمهور ترکیه، پیشرفتهای اخیر در صنعت ساخت و ساز کشورش و درآمد دستکم 600 میلیارد دلاری[9] شرکتهای نزدیک به خودش از این صنعت را هم مدیون سرمایهگذاری سرمایهداران ترک در روسیه[10] است. به علاوه، بسیاری از این درآمدها خرج تشکیل رسانههایی شده که به طور متقابل از دولت اردوغان حمایت کردهاند. اگر روابط میان مسلمانان ترکیه و ترکهای مسلمان در روسیه[11] را هم به این معادلات اضافه کنید، متوجه خواهید شد که روابط ترکیه و روسیه[12] پیچیدهتر از آن است که اردوغان بتواند به راحتی آنها را قربانی دشمنیاش با اسد و چه بسا حتی دوستیاش با آمریکا و اروپا کند.
چرا «خنجر از پشت»؟
تا پیش از سال 2011 که ترکیه در منطقه حرفی برای گفتن داشت (و اردوغان و اسد هم هنوز با هم دشمن نشده بودند)، «احمد داوود اوغلو» نخستوزیر ترکیه، در اظهاراتی معروف، سیاست کشورش را مبنی بر «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» دانسته بود. این اظهارات سادهاندیشانه و نسنجیده پس از ورود مکرر جنگندههای روسیه به حریم هوایی ترکیه باز هم به این شکل تکرار شد که «روسیه همسایه و دوست ماست و منافع ما با هم تناقض ندارد.»اردوغان که میدانست در مقابله با روسیه موفقیتی به دست نخواهد آورد، عملاً برتری ژئوپلتیک روسیه را پذیرفته بود و تلاش میکرد صرفاً به منافع اقتصادی خود در این رابطه اکتفا کند[13]. اما به نظر میرسد اینبار (ظاهراً زمانی که سوخو 24 روسیه وارد حریم هوایی ترکیه هم نشده بود) ترکیه سیاست خود را زیر پا گذاشته است.آنچه میتواند پیشزمینهای برای هدف قرار دادن جنگنده روس توسط ترکیه باشد، این است که ترکیه از موشکهای زمین به هوا و هوا به هوای روسیه در سوریه، احساس خطر میکند. ترکیه این موشکها را هشداری علنی علیه خود میبیند چرا که اردوغان قبلاً به نیابت از معارضین و تروریستها، اقدام به ساقط کردن جنگندهها[14] و هلیکوپترهای[15] سوری کرده است. حمله اخیر ترکیه به سوخو 24 روسیه را هم شاید بتوان از همین دست عملیاتها ارزیابی کرد.
نکته جالب در واکنش پوتین به این حملات، استفاده رئیسجمهور روسیه از عبارت «خنجر از پشت» بود. این عبارت را شاید بتوان با اشاره به دیدار «مهم» حدود یک ماه پیش میان یک هیأت نظامی روس با «علی کمال آیدین» معاون وزیر خارجه ترکیه بهتر درک کرد[16]. اواسط ماه اکتبر امسال، هیأتی به سرپرستی «سرگئی درونوف» جانشین فرمانده نیروهای هوایی روسیه از این کشور عازم ترکیه شد و با کمال آیدین دیدار کرد.
این دیدار میان مسئولین بلندپایه نظامی ترکیه و روسیه که از نظر معاون وزیر خارجه ترکیه «یک گام مهم» تلقی میشد، با محوریت «جلوگیری از سوانح هوایی» و سوءتفاهمهای مربوط به آنها میان دو کشور انجام گرفت. داستان از این قرار بود که وزارت خارجه ترکیه 3 اکتبر با انتشار بیانیهای، از ورود چند جنگنده روس به حریم هوایی این کشور اعلام نگرانی شدید کرده بود. البته وزارت دفاع روسیه هم در آن زمان، ضمن تأیید این مطلب، شرایط نامناسب جوی و اشتباه در مسیریابی را دلیل حضور چند ثانیهای یک فروند جنگنده سوخو 30 در حریم هوایی ترکیه اعلام و از این اتفاق، عذرخواهی هم کرد[17].
به هر حال، بعد از دیدار میان مقامات نظامی دو کشور و تلاش برای اینکه از وقوع چنین حوادثی در آینده جلوگیری شود، اقدام اخیر ترکیه در سرنگون کردن جنگنده روس (حتی در صورت احتمالِ تأییدنشده ورود این جنگنده به حریم هوایی ترکیه)، بیمورد و در بهترین شرایط، بسیار سختگیرانه، به نظر میرسد. پوتین هم با عبارت «خنجر از پشت»، ضمن اشاره به اینکه روسیه برای بمباران تروریستها در سوریه است و به هیچ عنوان تهدیدی برای ترکیه محسوب نمیشود، احتمالاً همین اقدام بیمورد یا سختگیری ترکیه را مدنظر داشته است، چرا که ظاهراً آنکارا از آن «گام مهمی» که همین یک ماه پیش برداشته بود، پشیمان شده است.
«پاسخ» پوتین به شکسته شدن سکوت اردوغان
هنوز نمیتوان به طور قطع گفت که آیا جنگنده روسیه وارد حریم هوایی ترکیه شده است یا نه، اگرچه شواهد نشان میدهد که ادعای ترکیه صحت ندارد، چون هم لاشه جنگنده درون خاک سوریه سقوط کرده و هم خلبانهای ر
همانطور که در ابتدای گزارش ذکر شد، پوتین هشدار داده (بخوانید «تهدید کرده») که اقدام ترکیه علیه جنگنده روسی، بیپاسخ نخواهد ماند. اکنون آنچه که در آیندهای احتمالاً نه چندان دور مشخص میشود این است که پاسخ پوتین به اردوغان از چه جنس خواهد بود. اهرمهای مختلف اقتصادی که در این گزارش به آنها اشاره شد، قطعاً گزینههای زیادی را جلوی پوتین میگذارد تا رئیسجمهور روسیه مجبور به توسل به قدرت نظامی به عنوان یکی از گزینههای دم دستش نشود.
این در حالی است که کرملین ممکن است توسل به گزینههای «سختگیرانه» را هم حق خود بداند، به خصوص اگر صحت برخی گزارشها در رسانههای معتبر غربی اثبات شود، مبنی بر اینکه خلبانهای روس بعد از آنکه خود را به خارج از جنگنده اجکت کرده و از حادثه جان سالم به در بردهاند، هنگام فرود با چتر نجات، توسط شورشیان ترک درون خاک سوریه و به ضرب گلوله کشته شدهاند[18].
شرایط در نبرد روسها بر ضد تروریستهای سوری با دخالت اخیر ترکیه بهگونهای پیش میرود که بدون پاسخگویی متناسب، شان بینالمللی روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ بهشدت زیر سوال خواهد رفت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، هنوز ظهر روز سهشنبه سوم آذر بهوقت تهران فرانرسیده بود که خبرگزاریهای بینالمللی از سرنگونی یک هواپیمای سوخو ۲۴ روسیه توسط جنگندههای ارتش ترکیه خبر دادند. ساعاتی بعد مشخص شد که یک بالگرد ارتش روسیه نیز به هنگام عملیات جستجو برای یافتن خلبان جنگنده ساقط شده، هدف قرار گرفته و منفجر شده است.
با این وصف در یک روز روسیه هم یک جنگنده در سوریه از دست داده است و هم یک بالگرد، آن هم در تقابل با یک عضو ناتو. اگرچه بهصورت رسمی کسی به مسکو اعلان جنگ نداده اما به نظر میرسد در عمل، این اقدامات چیزی جز اعلان جنگ به دولت پوتین نیست.
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، سهشنبه شب و در کنفرانس خبری مشترک با همتای فرانسوی خود در واشنگتن به صراحت این ادعا را طرح کرد که سیاست روسها مبنی بر انجام عملیات در نزدیکی مرزهای ترکیه و همچنین حمله به مخالفان مسلح میانهروی سوری [که تحت حمایت غرب و کشورهای عربی منطقه هستند] عامل اصلی سرنگونی جنگنده روس بوده است. این تلویحا بدان معناست که روسها باید دست از راهبرد عملیاتی کنونی خود در سوریه بردارند؛ چهبسا که اگر چنین نشود ممکن است وقایعی نظیر وقایع روز سهشنبه باز هم برای روسها تکرار شود.
موقعیت روسیه در نظام بینالمللی، همچنان که در اسناد راهبردی این کشور نیز مطرح شده، موقعیت یک ابرقدرت منطقهای و قدرت بینالمللی است. چنین موقعیتی میطلبد که روسها نهتنها از یک قدرت نظامی قابل توجه برخوردار باشند، بلکه این قدرت را بهرخ بکشند. آنگونه که مورگنتا میگفت، یکی از سهدسته سیاستهای کشورها، سیاستهای منتج به «پرستیژ» است که بهمعنای نمایش قدرت بهکار میرود. بدون هیچ تردیدی، اقداماتی که ترکیه در روز سهشنبه انجام داد - و احتمالا بدون هماهنگی با اعضای ناتو هم انجام نداده است - بیش از هرچیز پرستیژ روسیه و بالاخص شخص ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور را هدف قرار داده است.
اکنون روسها به عنوان یک قدرت بینالمللی، در موقعیت یک انتخاب سخت قرار گرفتهاند: یک راه این است که در برابر اقدام آنکارا سکوت کرده و آن را در مجامع سیاسی و عرصههای غیرمستقیم پاسخ بگویند. در این صورت اولا ابهت خود در میادین نبرد را به بازی گرفتهاند و ثانیا هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که اتفاقاتی از این دست بار دیگر برای آنها رخ ندهد.
راه دیگر آن است که پاسخی درخور برای ترکیه در نظر بگیرند. در این صورت اگرچه پرستیژ خود را احیا میکنند اما ممکن است بحران بین روسیه و غرب وارد مراحل جدیدی شده و هزینههای بیشتری متوجه روسیه شود.
بر این اساس، روسها مجبور به یک انتخاب راهبردی بین دو هزینه هستند. پاسخ ندادن هزینهای از جنس پرستیژ دارد که برای یک قدرت بزرگ بینالمللی قطعا جبرانناپذیر خواهد بود و پاسخ دادن هم هزینههایی دارد که ممکن است درگیری در جنگی بزرگتر و یا پذیرش تحریمهای بیشتر، یکی از آنها باشد.
احتمالا مساله روزهای آتی در نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر در روسیه این است که چگونه پاسخ بگویند که هزینهها به حداقل برسد، نه پرستیژ از دست برود و نه نبردی سختتر پیش پای مسکو قرار گیرد. اگر شرایطی رخ دهد که ترکیه بدون درگیری بیشتر حاضر به عذرخواهی یا ابراز تاسف شود، ممکن است خواسته روسها تامین گردد.
به نظر میرسد روزهای آینده، روزهای تعیینکنندهای باشند.