یک سند محرمانه دولت آمریکا که در اوایل سال جاری میلادی از طبقهبندی خارج شد و در ماه می توسط یک موسسه حقوقی انتشار عمومی پیدا کرد، نشان میدهد که حکومتهای غربی عامدانه با القاعده و سایر گروههای تکفیری همکاری دارند تا بشار اسد را سرنگون کنند و یک حکومت شاهزادهنشین سلفی جایگزین آن شود.
گروه بینالملل مشرق -در پی حملات مرگبار تروریستی در پاریس (جمعه شب 13 نوامبر) بار دیگر این سؤال در اذهان شهروندان غربی هراسان نقش بسته است که این گروههای تکفیری که در خشونت حد و مرز نمیشناسند، از کجا سر برآوردهاند. برای پاسخ به این پرسش اساسی، چارهای جز رجوع به تاریخ نیست. نیازی نیست که برای یافتن پاسخ چندان در عمق تاریخ به عقب برویم، بلکه کافی است به چند دهه قبل تر برگردیم برخی حقایق تاریخی اکنون فراموش شده را دوباره کنار هم بگذاریم.
در 1 ژوئن سال جاری، محاکمه مردی سوئدی به نام «برلین گیلدو»، در لندن به جرم همکاری با تروریستها در سوریه متوقف شد. دلیل توقف این دادگاه، فاش شدن این حقیقت خجالتآور بود که سازمان اطلاعاتی بریتانیا (ام آی6) دقیقا همان گروهی را در سوریه مسلح کرده بود که این مرد متهم به همکاری با آن شده بود. دادستانها پیگیری مساله را متوقف کردند تا مایه شرمساری بیشتر سرویس اطلاعاتی بریتانیا نشوند. وکیل مدافع گیلدو، ادامه دادرسی را یک «نقض آشکار عدالت» خواند، «وقتی شواهد بسیاری وجود دارد که دولت بریتانیا خود کمکهای گستردهای در اختیار گروههای مسلح مخالف دولت سوریه گذاشته است.»
گزارشهایی وجود دارد که MI6 و سیا بعد از سقوط رژیم قذافی در لیبی، از کانالی مخفی برای انتقال سلاح از زرادخانههای ارتش لیبی به گروههای مسلح مخالف دولت اسد استفاده کردند.
رژه داعش در شهر سرت لیبی
اما سابقه سیا و سرویسهای اطلاعاتی متحدان آمریکا در همکاری با گروههای تکفیری، به دست کم 4 دهه قبلتر از این بازمیگردد. در دهه 1970، در اوج دوران جنگ سرد میان ایالات متحده و اتحاد شوروی، جهانبینی حاکم بر سیاست خارجی آمریکا بسیار ساده بود. در یک سو، اتحاد شوروی و ملیگرایی جهان سومی قرار داشت (که آمریکا دومی را هم ابزاری در دست اولی میدانست)، و از سوی دیگر، کشورهای غربی و افراطگرایی وهابی مسلح، که آمریکا به آن به عنوان ابزاری برای مقابله با گسترش شوروی مینگریست.
مدیر آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA)، در دوران ریاست جمهوری رونالد رِِیگان، ژنرال بازنشسته «ویلیام الدریج اودوم»، در سخنرانی خود با عنوان «فلج راهبردی آمریکا» در دانشگاه براون (8آپریل 2015)، اعتراف کرد:
«با هر مقیاسی که حساب کنیم، ایالات متحده مدتهاست که از تروریسم استفاده میکند. در سالهای 1979-1978 سنا تلاش میکرد تا قوانینی علیه تروریسم بینالملل تصویب کند. هر نسخهای که آنها تدوین میکردند، آمریکا ناقض آن بود.»
در دهه 1970، سیا از جنبش اخوان المسلمون در مصر به عنوان حصاری هم در برابر گسترش اتحاد شوروی و هم گسترش ایدئولوژی سوسیالیسم در میان تودههای عرب استفاده کرد. سیا تلاش کرد از مکتب اسلامی «سارکات» در اندونزی، علیه ژنرال سوکارنوی متمایل به شوروی بهره ببرد.
به علاوه در اواخر همین دهه، سیا از گروه افراطگرای جماعت اسلامی پاکستان علیه ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر سوسیالیست وقت پاکستان، حمایت میکرد. اما داستان القاعده در اوایل دهه 1980 داستان دیگری است.
معمولا نقش اساسی و پررنگ سرویسهای اطلاعاتی غرب، با کمک دولت پاکستان، در پر و بال دادن به «اسامه بن لادن» و شکلگیری سازمان القاعده، امروزه به سادگی فراموش میشود. رابین کوک، وزیر خارجه اسبق بریتانیا، از مخالفان سرسخت حمله نظامی به عراق که به همین دلیل استعفا داد، در مقالهای که حدودا دو هفته پیش از مرگش در جولای 2005 در «گاردین» منتشر شد، چنین نوشت:
«....با این حال، بن لادن محصول اشتباه محاسبه عظیم سازمانهای اطلاعاتی غرب بود. در تمام دهه 80 او توسط سیا تجهیز و توسط سعودیها تامین مالی شد تا با اشغال افغانستان توسط نیروهای اتحاد شوروی بجنگد. القاعده، که در لفظ به معنای پایگاه اطلاعاتی است، در واقع یک فایل کامپیوتری در برگیرنده (نام و مشخصات) هزاران مجاهد بود که با کمک سیا جذب و آموزش داده شدند تا روسها را شکست دهند.» (گاردین، 8 جولای 2005)
عکس زیر صفحهای را در روزنامه ایندیپندنت، چاپ بریتانیا، در سال 1993 نشان میدهد که یک نوع رپرتاژ آگهی برای «اسامه بن لادن» با این عنوان بود: «سلحشور ضد-شوروی ارتش خود را در مسیر صلح قرار میدهد»
دیدار رهبران جهادی با رونالد رِیگان، رییس جمهور وقت آمریکا این روزنامه انگلیسی در گزارش مثبت خود درباره بن لادن نوشت: «وقتی تاریخ جنبش مقاومت افغان نوشته شود، نقش خود آقای بن لادن در میان مجاهدین احتمالا نقطه عطفی در تاریخ بنیادگرایی مسلحانه خواهد بود.»
در انتهای این گزارش کوشش شده بود تصویری انسان دوستانه از بن لادن ترسیم شود:
«تاجر سعودی(بن لادن) که مجاهدین را استخدام کرده بود، اکنون آنها را در پروژههای ساختمانی بزرگ در سودان به کار گرفته است.»
این درست 8 سال پیش از انفجار برجهای دوقلوی نیویورک و زمانی بود که بن لادن در حال آمادهسازی نیروهایش برای تشکیل سازمان «القاعده» بود. پروفسور «اقبال احمد»، یکی از اساتید برجسته علوم سیاسی پاکستان، از اولین کسانی بود که راهبرد اشتباه آمریکا و کشورهای غربی را در حمایت از جنبشهای تکفیری متذکر شد. او در اکتبر 1998 در سخنرانی خود در دانشگاه کلرادو، چنین گفت:
«آمریکا به این موهبت آسمانی (حمله شوروی به افغانستان) به چشم یک فرصت برای برانگیختن یک میلیارد مسلمان علیه آن چیزی نگاه کرد که ریگان «امپراتوری شر» (شوروی) مینامید....پولهای سیا سرازیر شد. ماموران سیا در کل جهان اسلام به دنبال استخدام کسانی بودند که در جهاد بزرگ شرکت کنند. بن لادن یکی از اولین جوایز این جستجو برای سیا بود. او نه تنها عرب، که سعودی بود. نه تنها سعودی، که مولتی میلیونر بود و میخواست سرمایهاش را در این راه بگذارد. او همه جا میگشت تا برای مبارزه با کمونیسم نیرو جذب کند.»
به عقیده احمد، آن چه روابط این دو متحد را تیره ساخت، مساله ورود نیروهای آمریکایی به عربستان در جریان جنگ اول خلیج فارس بود. بن لادن در جریان این جنگ سکوت کرد و هیچ موضعی در برابر حضور کفار در سرزمین مقدس مسلمانان نگرفت. اما وقتی صدام حسین سر جایش نشانده شد، نیروهای آمریکایی نه تنها از عربستان خارج نشدند بلکه با ایجاد پایگاههای متعدد حضور خود را دایمی کردند. از نظر پروفسور احمد، بن لادن این را یک پیمانشکنی آشکار از سوی آمریکا حساب کرد و اختلافات شروع شد.«آمریکا عهد خود را شکست. دوستان وفادار خیانت کرده بودند. کسی که با او پیمان خون بسته بودی خیانت کرد (در این جا، سه سال پیش از وقایع 11 سپتامبر احمد به آمریکاییها چنین هشدار میدهد) آنها به سراغ شما میآیند. آنها قرار است کارهای زیادی انجام دهند. اینها مرغهای جنگ افغانستان هستند که به خانه برمیگردند تا لانه درست کنند.»
داعش؛ تکرار تجربه بن لادن
اما امروز برای درک چرایی رشد و گسترش حیرتآور داعش نیز باید به ریشههای آمریکایی این جریان نگاه کرد. حقیقت این است که داعش، شکل گسترش یافته «دولت اسلامی» عراق است که خود از بستر شاخه القاعده عراق به رهبری «ابومصعب الزرقاوی» سر برآورد. یک سند محرمانه دولت آمریکا که در اوایل سال جاری میلادی از طبقهبندی خارج شد و در ماه می توسط یک موسسه حقوقی به نام «جودیشال واچ» انتشار عمومی پیدا کرد، نشان میدهد که حکومتهای غربی عامدانه با القاعده و سایر گروههای تکفیری همکاری دارند تا بشار اسد را سرنگون کنند. این سند که تاریخ 12 آگوست 2012 را بر خود دارد (یعنی پیش از ظهور و انفجار ناگهانی داعش) از همکاری دولتهای غربی با متحدان منطقهای (دولتهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه) با گروههای تروریستی خبر میدهد که هدف آن سرنگونی دولت اسد است. نکته تکاندهنده در این سند آن جاست که حامیان غربی در آن تاریخ مشتاق بودند که یک «شاهزادهنشین سلفی» (salafist principality) در سوریه شکل بگیرد تا موجب انزوای هر چه بیشتر بشار اسد شود.
طبق این سند، پنتاگون احتمال خیزش دولت اسلامی را به عنوان نتیجه مستقیم این راهبرد پیش بینی میکرد و هشدار داد که این مساله موجب بیثباتی عراق خواهد شد. با وجود پیشبینی این مساله که حمایت غربیها، دولتهای عرب خلیج فارس و ترکیه از «اپوزیسیون سوریه» (که شامل القاعده عراق هم میشد)، منجر به ظهور دولت اسلامی عراق و شام میشود، در آن هیچ نشانی دال بر تغییر تصمیم راهبردی ایالات متحده در حمایت از شورشیان سوریه ارایه نمیشود. به جای آن، در بخش انتهایی سند، ظهور یک «شاهزاده نشین سلفی» مرتبط با القاعده، به عنوان فرصتی برای انزوای اسد محسوب میگردد.
این سند که متعلق به «آژانس امنیت ملی» آمریکا یا NSA است در جای دیگر از آگاهی دولت اوباما از انتقال اسلحه از زرادخانههای لیبی بعد از سقوط قذافی، به شورشیان مسلح سوریه خبر میدهد.
سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا حول محور نفت و اسراییل میچرخد و دو لابی اصلی تاثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا، لابی اسراییل (آیپک) و لابی مجموعههای اسلحهسازی عظیم آمریکایی هستند. حمله به عراق تا حدی عطش نفت این کشور را تامین کرده است، اما دخالت در سوریه، در کنار تحریمهای اقتصادی ایران گره خورده به منافع اسراییل است. در واقع هدف اصلی تحرکات آمریکا در سوریه، محروم کردن دشمنان اسراییل، یعنی حزبالله و گروههای فلسطینی از حمایتهای ایران و سوریه است. داعش برای آمریکا، فراتر از ابزار ترور برای سرنگونی اسد، ابزاری برای فشار بر جمهوری اسلامی است، چرا که این کشور با استفاده از داعش هم بر فشارها بر محور مقاومت میافزاید و هم بهانهای برای حضور نظامی در منطقه فراهم میکند.
سناتور جان مک کین (سناتور جمهوری خواه آریزونا) در مصاحبه ای در برنامه «کتز راندتیبل»، دو روز قبل از حملات پاریس، گفت که «سیاستهای شکست خورده» رییس جمهور اوباما و نقص در رهبری به خیزش داعش منجر شد: به گفته وزیر دفاع روسیه، کشتی های جنگی روسیه در شرق دریای مدیترانه هم با شلیک موشک هایی، اهدافی را در شمال سوریه بمباران کردند.وزارت دفاع روسیه اعلام کرد: 18 موشک بالدار از ناوهای روسیه در دریای خزر به سمت مراکز تروریست ها در شمال سوریه شلیک شدند.
به گزارش
عصرایران به نقل از سایت شبکه "روسیا الیوم"، "سرگی شویگو" وزیر دفاع روسیه گفت: ناوگان دریای خزر روسیه در روز جمعه (دیروز) 18 فروند موشک بالدار را به سمت شمال سوریه شلیک کرد. این موشک ها به سمت 7 هدف تروریستی در سوریه شلیک شدند.
وی در گزارشی خطاب به رئیس جمهور روسیه گفت: این موشک ها به سمت 7 هدف در استان های رقه، حلب و ادلب شلیک شدند و همه اهداف را نابود کردند.به گفته وزیر دفاع روسیه، کشتی های جنگی روسیه در شرق دریای مدیترانه هم با شلیک موشک هایی، اهدافی را در شمال سوریه هدف قرار دادند.
او اضافه کرد که در این حملات 600 فرد مسلح در یکی از اهداف در استان دیرالزور سوریه کشته شدند.
این برای دومین باری است که روسیه با استفاده از موشک های شلیک شده از ناوهای مستقر در دریای خزر خود مناطق گروه های مسلح در شمال سوریه را مورد هدف قرار می دهد.این موشک ها در مسیر دریای خزر تا شمال سوریه، از آسمان ایران و عراق عبور کرده بودند.
مسیر عبوری موشک های بالدار جدید که روز جمعه شلیک شده اند مشخص نشده اما به احتمال زیاد همان مسیر قبلی یعنی مسیر ایران - عراق است.
هنوز مقامات ایران دراین باره اظهار نظر نکرده اند.هم اکنون جنگنده های نیروی هوایی روسیه با استقرار در خاک سوریه، مراکز داعش و گروه های مسلح را در این کشور بمباران می کنند.ارتش روسیه از ناوهای جنگی خود در دریای خزر و دریای مدیترانه نیز در این حملات استفاده می کند.
ایران از عملیات نظامی روسیه در سوریه حمایت می کند.