اکنون در بین نخبگان و صاحبنظران روسی بحث بر سر اینست که عربستان پشت سر قضیه اقدام تروریستی علیه هواپیمای متروجت پرواز 9268 بوده است یا قطر؟ آیا سعودیهای زخمخورده از اقدام نظامی روسیه در سوریه به تلافی برخاستند و یا شیخ جاهطلب قطری که عدم برکناری اسد را برابر با مرگ منافع خود و آبرو ریزی داخلی میداند؟
گروه بینالملل مشرق- 31 اکتبر بود که هواپیمای متروجت پرواز 9268 روسیه در صحرای سینای مصر سقوط کرد و همه 224 نفر خدمه و مسافر آن کشته شدند. اکنون، دو هفته از آن روز گذشته و برخی از صاحبنظران روس معتقدند که این یک حمله تروریستی بوده و رد پای طراحی این حمله را میتوان در عربستان و قطر پیدا کرد. گمانه سوم، به گروهک داعش مربوط است که ادعا کرده که عامل مجزا و مستقل در این حمله است. (گزارش مشرق از احتمال دوم را میتوانید از
اینجا بخوانید). بالاخص اینکه "الکساندر اسمیرنوف" -قائم مقام شرکت هواپیمایی متروجت و "دیمیتری پسکوف" -سخنگوی کرملین- قویا
نقش مستقل داعش در این فاجعه را رد کردهاند. با این مقدمه، به سراغ بررسی احتمال اول میرویم.
به گزارش از پایگاه شبکه خبری «راشا تودی»، ولادیمیر پوتین، روز گذشته در کاخ کرملین با استناد بر نظر «الکساندر بورتنیکوف» -رییس سرویس امنیتی فدراسیون روسیه- اعلام کرد که علت سقوط هواپیمای مسافربری پروازه 9268 متروجت روسیه در صحرای سینا در روز 31 اکتبر، حمله تروریستی بوده است. رییس جمهور روسیه اعلام کرده که انتقام این عمل را از عاملان آن خواهد گرفت. وی، افزود: «در تاریخ روسیه پیوسته اقدامات تروریستی وحشیانه که ناشی از عوامل داخلی و خارجی بوده است، امنیت روسیه را مورد تهدید قرار داده اما جامعه بینالمللی بداند و آگاه باشد که روسیه این حادثه را فراموش نخواهد کرد، عاملان را خواهد یافت و بدون هرگونه اغماضی با آنها برخورد خواهد کرد».

تحلیلگران نشریه "اکسپرت" روسیه به این نتیجه رسیدهاند پای قطر و عربستان میتواند در این میان باشد. قطر که از حامیان اصلی داعش است و چندین مرتبه بخصوص در قضیه سوریه با روسیه چالش داشته و بین دو کشور جدال لفظی و تهدید رد و بدل شده، چندان میلی به انجام چنین عملی همچون اقدام تروریستی علیه روسیه و هزینهسازی سنگین برای خود ندارد. چرا که درگیر مشکلات مربوط به امیر قبلی است و از طرفی هم ترجیح میدهد که هدف اصلی خود یعنی آتشبیاری معرکه بین عربستان و ایران را دنبال کند.
اما موقعیت عربستان متفاوت است. سعودیها اصلا دل خوشی از روسیه ندارند. آل سعود به کمک آمریکا حسابی در سوریه تاخت اما با ورود روسیه به قضیه سوریه، پوتین نه تنها تمامی کارتهای آل سعود را سوزاند که موجب منزوی شدن عربستان شد. عربستان دل پری از روسیه دارد. اگر روسیه از حمایت اسد عقب ننشیند، این عربستان است که در کارزار جنگ نیابتی علیه ایران، عرصه را به حریف واگذار کرده است. و آنوقت معلوم نیست که متحدان عربستان در خلیج فارس چه واکنشی در مورد این شکست داشته باشند. خیلی بعید به نظر میرسد که آن را یک شرمساری ساده ببینند.نکته در اینجاست که تمرکز سعودیها بر روی داعش فقط مختوم به سوریه نمیشود. آنها، خاورمیانه را تبدیل به عرصه همکاریهای خود با این خلیفه خودخوانده کردهاند. بطور مثال میتوان دید که در یمن در مقابل حوثیهای مورد حمایت ایران با توسل بر نیروهای القاعده و داعش مبارزه میکنند.
اگر به روسیه ثابت شود که عربستان مسئول حمله تروریستی هواپیمای پرواز 9268 بوده، با چند گزینه از سوی پوتین روبرو خواهیم بود: اول اینکه، یک تنش نظامی آشکار بین هر دو بوجود میآید. البته این نامعقولانهترین سناریو است. روسیه به خوبی میداند که آمریکاییها همپیمان و حامی عربستان بالاخص در جنگ هستند. ورود به جنگ با عربستان، نه تنها ممکن است روسیه را به اهدافش نرساند بلکه تفاهم با آمریکا بر سر سوریه را نیز به خطر بیاندازد.
اما احتمال دیگر وجود دارد و آن استفاده از حوثیها است. روسیه نیاز به مسلح کردن آنها ندارد چرا که فیالحال این عمل توسط ایران صورت میگیرد. کافی است که از حوثیها حمایت سیاسی صورت گیرد و مانع از اعمال تحریم علیه آنها شد. "یوگنی ساتانوفسکی" (Yevgeny Satanovsky) که یکی از مشهورترین تحلیلگران روسیه است، معتقد است که اتفاقا باید رد پای قطر را در حادثه تروریستی هواپیمای روسیه دید. او اذعان داشت: «پول، حلال تمامی چیزها در قضیه صحرای سینا بود. درست است که امروزه دشمنی قطر با روسیه فروغ کمی در چشم همه دارد، اما جنگ در سوریه برای "العطیه" نعمت است. این وزیر خارجه که همه کاره سیاست قطر است اگر نتواند موجب سقوط بشار اسد از قدرت شود، در چشم بزرگان قطر خوار خواهد شد". ساتانوفسکی تاکید ورزید:
«دقت کنیم که العطیه حامی بسیاری از گروههای تروریستی سوریه است که روسیه دمار از روزگارشان در آورده است. آری، حتی داعش هم ملعبه دست قطر است. این امیرنشین، تروریسم سینا را هدایت میکند و اخوانالمسلمین را علیه مصر میشوراند». این تحلیلگر برجسته، ادامه داد: «به نظرم، ما با یک حمله تروریستی طراحی شده از سوی قطر روبرو هستیم. اگر یک مامور امنیتی بودم، از فرودگاه شرمالشیخ بوی قطر را استشمام میکردم. و اگر مواد منفجره پیش از انفجار در هواپیما کشف میشد، آنگاه باید رد پای شیخ قطری و گروهکهای تروریستی تحت فرمانش در مصر را مییافتیم». اما تحلیلگران روسی، نظر دیگری دارند. آنها، قطر را فاقد پتانسیل و انگیزه لازم برای اقدام تروریستی علیه روسیه میدانند. به نظر آنها، عربستان با توجه به سبقه نگرشی افرادی چون «بندر بن سلطان»، میل بیشتری به اینگونه رفتار دارد. از آنجایی که سعودیها اکنون آرام گرفتهاند و اهداف مستقل خود رد مصر را قویا دنبال میکنند، میتوان به صراحت گفت که مسئول عملیات تروریستی حادثه سینا (انفجار هواپیما) عربستان بوده است.
سردار علایی: عبور موشک های روسیه از ایران به شدت به ضررمان بود
فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه عبور موشکهای روسیه به شدت به ضرر ایران بود، تاکید کرد: ایران نباید اجازه این کار را به روسیه میداد و باید نسبت به این اقدام اعتراض میکرد و اکنون نیز نباید اجازه چنین کاری را به روسیه دهد، زیرا این اقدام به مفهوم نا امن شدن آسمان ایران برای پرواز هواپیماهای عبوری از فضای ایران است.
به گزارش ایلنا سردار حسین علایی در نشست علمی حضور روسیه در سوریه و تاثیر آن بر منافع و امنیت ملی ایران که توسط انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد، گفت: بحرانهایی که در منطقه خاورمیانه پس از جنگ عراق با ایران از جمله حمله عراق به کویت آغاز شده است، منجر به ظهور تروریسم جدیدی در منطقه و تغییرات موازنه قوا و بر هم خوردن معادلات منطقهای شده که همه آنها منجر به مداخلات نظامی قدرت های بین المللی و منطقه ای گردیده است.
وی ادامه داد: وقتی عراق به کویت حمله کرد، امریکا با حضور و حمله نظامی، عراق را از کویت بیرون کرد. پس از آنکه عراق در درون خود تسلیم نشد، امریکاییها برای سرنگونی صدام از مداخله گسترده نظامی استفاده کردند. به محض آنکه تحولاتی در جهان عرب بهنام بیداری اسلامی یا بهار عربی اتفاق افتاد، همه قدرتهای سلطه جو برای مهار این حرکتها وارد عمل شدند و این مهار از طریق مداخله نظامی صورت گرفت تا با این شیوه، صحنه بهمریختگی دولتها در این منطقه و گذار از دولتهای دیکتاتوری به دولتهای جدید مدیریت شده و اجازه ندهند دولت های جدید بر اساس آراء مردم شکل بگیرند.
سوریه به میدان جنگهای نیابتی تبدیل شده است
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقهای با بیان اینکه اگر شما نگاهی به تحولات خاورمیانه پس از بیداری اسلامی و بهار عربی داشته باشید، به غیر از تونس، مابقی کشورها همه دچار مداخله نظامی چه از طریق مستقیم و چه از طریق غیرمستقیم شدهاند، اظهار داشت: در مصر، محمد مرسی با کودتای نظامی ژنرال سیسی و حمایت قدرتهای خارجی به ویژه عربستان و امریکا سرنگون شد. در لیبی، معمر قدافی از طریق مداخله نظامی ناتو و آمریکا سقوط کرد.
در بحرین هم عربستان با حمایت امریکاییها در اتفاقات داخلی این کشور مداخله نظامی کرد. در یمن حوادثی به وجود آمد که منجر به حمله نظامی عربستان به این کشور با حمایت آمریکا و تمایل غربیها شد. در سوریه نیز وقتی حرکتهایی صورت گرفت منجر به مداخله ترکیه و عربستان و حمایتهای مالی قطر شد و حرکت داخلیای که در سوریه رخ داده بود به میدان جنگهای نیابتی از سوی کشورهایی که فکر میکردند سوریه حوزهای برای امنیت یا نفوذ آنها است، تبدیل شد.
علایی با یادآوری شرایط کنونی سوریه تصریح کرد: سوریه در شرایط کنونی دچار چنین اوضاع بسیار وخیمی شده است که در این راستا، شاهد مداخله امریکا از طریق ترکیه و عربستان برای شکل دادن به حکومت آینده آن کشور هستیم و این مسئله منجر به واکنش روسیه در حوزه نفوذ سنتی خودو حضور نظامی در این کشور شده است. اما چرا روسیه در این بازه زمانی در سوریه حضور نظامی یافته است؟
وی ادامه داد: پس از فروپاشی نظام دو قطبیو از بین رفتن اتحاد جماهیر شوروی ، امریکاییها برای ایجاد نظم نوین جهانی نیاز داشتند تا تمام ساختارهای روسی حاکم در دولتهای خاورمیانه را از بین ببرند و به سمتی حرکت کنند که نه تنها فروپاشی شوروی باعث به قدرت رسیدن مجدد روسیه نشود بلکه روسیه کنونی نیز در حد یک قدرت منطقهای باقی بماند و از امکان بالقوه تبدیل شدن به یک ابرقدرت و قدرت جهانی که بتواند برای امریکا و غرب چالش ایجاد کند، جلوگیری کنند.
روسیه برای امریکاییها همچنان برزگ و مهم است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه روسیه برای امریکاییها همچنان برزگ و مهم است، خاطرنشان کرد: امریکاییها معتقدند که روسیه همچنان باید مهار و کنترل و تضعیف شود. در سالهای اخیر هم مسئله مهم این بوده است که سپر دفاع موشکی امریکا در کدام یک از کشورهای منطقه و اطراف روسیه مستقر شود. بنابراین مهار و مدیریت روسیه برای امریکاییها از اهمیت بسیاری برخودار است. اما روسیه پس از خیزش مردم در کشورهای عربی دچار یک انفعال استراتژیک و یک بیعملی شدند و این بیعملی، منجر شد تا به سرعت پایگاه نفوذ تاریخی خود را در منطقه از دست بدهد.
علایی با بیان اینکه پس از اشغال عراق و فروپاشی حزب بعث، روسیه با سیاستی همراه شد که دست امریکاییها را برای مداخله نظامی در این کشور باز گذاشت تا آنجا که امریکا برای عراق یک حاکم نظامی به اسم پل برمر انتخاب کند، ابراز داشت: دولت عراق از زمانی که حزب بعث بر سرکار آمد، یک دولتی با ساختار روسی بود که دیکتاتوری را بر این کشور حاکم کرد و امریکاییها با اشغال این کشور و استقرار حاکم نظامی به صورت عمدی ساختارهای باقی مانده از جنگ سرد را از بین بردند.
آنها در اولین اقدام ارتش بعث عراق را منحل کردند. وقتی ارتش در یک کشور منحل میشود عملا به معنای پایان نفوذ کشوری است که آن ارتش را به وجود آورده است.
وی با تاکید بر آنکه اگر ساختار ارتش عراق باقی میماند، آن ارتش در آینده همیشه گرایش به سوگیری به سمت کشور مادر یعنی روسیه را داشت، یادآور شد: در آن زمان انتقاداتی مطرح میشد مبنی بر آنکه امریکایی ها در انحلال ارتش بعثی عراق اشتباه کردهاند زیرا ممکن است آنها در آینده توان مقابله با ناامنی را نداشته باشند اما امریکایی ها عمدا این اقدام را انجام دادند و با یک برنامه مطالعه شده، ارتش عراق را منهدم کردند زیرا این ارتش ساخته و پرداخته و مولود روسها بود.
این فرمانده ارشد سپاه با اشاره به اقدامات دیگر امریکا در حمله به کشورهای دیگر بیان کرد: در لیبی هم وقتی ناتو به رهبری امریکا به این کشور حمله کرد، در یکی از بمبارانهای خود، تمامی زیردریاییهاییهای روسی لیبی را از بین بردند در حالی که این زیردریاییها در سرکوب مردم و در اعمال قدرت قذافی در مقابله با مردم نقشی نداشتند.
در واقع ناتو و امریکا با این اقدام، ساختار روسی حاکم در لیبی را از بین بردند و با سقوط قذافی، مابقی ساختارهای باقی مانده از شوروی سابق همگی از بین رفت. با سقوط حکومت های طرفدار بلوک شرق در خاورمیانه به یکباره، روسها از خواب بیدار شدند یا این حس را پیدا کردند که کلاه بزرگی سرشان رفته است و باید بساط خودشان را در خاورمیانه جمع کنند زیرا با حضور گسترده نظامی آمریکا در کشورهای دارای سابقه نفوذ روسیه، کار آنها در این منطقه تمام شده است.
تلاش امریکا برای تنگ کردن حلقه حصار روسیه
علایی با بیان اینکه در افکارعمومی تمایل به روسیه نسبت به امریکا کمتر وجود دارد و روسها جاذبهای برای مردم کشورها ی منطقه خاورمیانه ندارند، عنوان کرد: پس تنها حوزه نفوذ روسیه محدود به همان دولتها و ساختارهایی است که از سوی شوروی سابق ایجاد شده است. روس ها فهمیدند که اگر سوریه نیز مانند لیبی و عراق شود و دولت آن به دست غربی ها بیفتد، روسها محدود به حوزه جغرافیایی خود میشوند و امریکاییها هم به طور مستمر در این حوزه اقداماتی را برای تنگتر کردن حلقه حصار روسیه گسترش دادهاند.
تحولاتی گرجستان را بیتردید همگان بیاد دارند که چگونه آمریکا تلاش کرد تا دولت این کشور را از نفوذ روسیه خارج کند که منجر به مداخله نظامی روسیه شد. آخرین اقدام نیز در اکراین صورت گرفت که روسها قدرت خود در این منطقه را از دست دادند و تنها کریمه به اشغال روس ها درآخمد. بنابراین انگیزه لازم از سوی روسها برای حل مسائلشان با امریکا از طریق مداخله نظامی در سوریه به وجود آمده است و از طرفی، آنها در منطقه جغرافیایی خودشان درگیر مسائلی هستند که در آینده چالشهای مهمی را با امریکا خواهند داشت.
وی اضافه کرد: با این فرض روسها با مداخله نظامی در سوریه، اقدامی برای حفظ منافع ملی خودشان انجام دادهاند تا از این طریق بتوانند با امریکاییها گفتوگو کنند زیرا اگر آنها در سوریهمداخله نظامی انجام نمیدادند مجبور به گفتوگو با امریکا در خصوص اکراین و حوزه نفوذ جغرافیاییشان میشدند ولی اکنون در سوریه حضور دارند و در خصوص مسائل بزرگتری از جمله امنیت خاورمیانه و مسئله تروریسم با امریکا رایزنی و معامله خواهند کرد.
اولین تهدید ایران کشورهای همجوار هستند
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقهای با طرح این سوال که امنیت ملی ایران را چه مسئلهای تهدید میکند؟ بیان کرد: تصور من در پاسخ به این سوال آن است که مهمترین چیزی که امنیت ایران را در طول 50 سال گذشته تهدید کرده است، اوضاع کشورهای همجوار است. در رژیم گذشته، تهدید اول ایران، کشور همجوار غربی یعنی عراق بود و بعد از تشکیل جمهوری اسلامی ایران نیز ، عراق به ایران حمله کرد. اکنون نیز مهمترین تهدید ایران که ممکن است اجرایی شود از سوی ظهور تروریسم در فضای اجتماعی همسایگان است.
علایی با تاکید بر آنکه باید دانست کشورهای همسایه قدرت و توان حمله و درگیری نظامی با ایران را ندارند، گفت: مهمترین تهدید از سوی آنها، این است که در چنین کشورهایی بر اپر مداخله قدرت های خارجی بیدولتی یا دولتهای ضعیف حاکم شود. این بیدولتی مبنای ظهور گروههای تروریستی است که امکان بهکارگیری آنها توسط قدرتهای رقیب مانند امریکا وجود دارد؛ مانند داعش و النصره و سایر گروههایی که در سوریه در حال جنگیدن هستند. از این دیدگاه، یکی از تهدیدهای مهم علیه امنیت ملیمان نداشتن دولت در کشورهای اطراف ایران یا وجود دولتهای ضعیفی است که قدرت اداره کشور خود را ندارند.
اسرائیل هر اقدام عملی علیه ایران را انجام میدهد
وی با اشاره به اسرائیل اظهار داشت: چه بخواهیم و چه نخواهیم، اسرائیل تهدید اول خود را ایران میداند و جمهوری اسلامی ایران هم تهدید اول خود را اسرائیل میداند. اسرائیل هر اقدامی علیه ایران را که عملی بداند، انجام داده و میدهد مانند ترور دانشمندان هستهای که در داخل خاک ایران صورت گرفت. بنابراین مهمترین اقدام برای اسرائیل آن است که دولت ها در سوریه و لبنان به گونهای شکل بگیرند که این دولتها، نه تنها همسو با ایران نباشند بلکه با جمهوری اسلامی ایران زاویه نیزداشته باشند زیرا وجود دولت های همسو با عربستان و ترکیه فضا را برای اجرای اقدامات اسرائیل فراهم میسازنند.
این کارشناس ارشد مسائل بینالمللی ادامه داد: بنابراین از دیدگاه امنیت ملی جمهوری اسلامی، دولتها در سوریه و لبنان و عراق باید دولتهایی باشند که با ایران یا همسو باشند یا آنکه حداقل غیرهمراه با اسرائیل بوده و تن به خواستههای اسرائیل ندهند و اسرائیلیها بر آنها نفوذی نداشته نباشند. حتی نفوذ کشوری مانند ترکیه در سوریه نیز برای ایران بسیار خطرناک است زیرا به محض تفاهم با امریکا و اسرائیل، فضای هوایی ترکیه تحت اختیار امریکا و اسرائیل خواهد بود.
امریکا معتقد به مدیریت ایران است
علایی با بیان اینکه بعد از تهدید تروریسم کشورهای همجوار و اسرائیل، تهدید بعدی ایران، امریکا است، تصریح کرد: آمریکایی ها معتقد به برنامه ریزی برای مدیریت ایران هستند و این مدیریت را نیز با هر روشی مجاز میدانند. مهمترین روشی هم که تا کنون از سوی آنها صورت گرفته است، مسئله تحریم بوده است.
مداخله نظامی، امنیتزدا است
وی با یادآوری اینکه اصولا مداخله نظامی، امنیتزدا است و استقبال از هر مداخله نظامی در هر کجای دنیا برای امنیت ملی همه کشورها خطرناک است، خاطرنشان کرد: مداخله نظامی که از زمان اشغال کویت توسط عراق صورت گرفت تا به امروز، ناامنی در منطقه را توسعه داده است و از نظر من، داعش و گروههایی از این قبیل، ساخته و پرداخته حمله نظامی آمریکا به عراق هستند.
این گروهها که هم اکنون رو به گسترش هستند ، معمولا در بدو تشکیل، مدیریت شده به وجود میآیند ولی پس از تشکیل و با افزایش قدرت، از مدیریت کشورهای بنیانگذار تروریسم خارج میشوند.
این فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس تاکید کرد: هیچ کس شکی ندارد که القاعده توسط امریکاییها درست شد ولی هیچ کسی هم شک ندارد که این القاعده بود که به برجهای دو قلو در نیویورک حمله کرد، هرچند در ایران بسیاری بر روی این مسئله شک و ابهام دارند ولی من در این باره تردیدی ندارم که اتباع عربستان چنین حملاتی را انجام دادند. من شکی ندارم داعش با مدیریت و حمایت امریکا به وجود آمده است ولی اکنون این قدرتها بر روی آن نفوذ کافی ندارند و مدیریت آن را از دست داده اند. حتی عربستان و قطری که به آنها پول میدهند و ترکیهای که داعشیها را آموزش میدهند، امروز داعش در مدیریت کامل آنها هم نیست.
نقش قطر در آزادسازی سربازان سپاه از دست داعش
علایی با اشاره به گروگانگیری افراد سپاه توسط داعش در سالهای قبل ابراز داشت: به یاد دارید در اوایل بحران سوریه، اتوبوسی از برادران سپاه برای زیارت حضرت زینب (ع) به سوریه سفر کرده بود و 48 نفر از سپاهیان به دام داعش افتادند که از طریق قطر آزاد شدند. اگر قطر بر روی داعش نفوذ نداشت، افراد ایرانی نیز آزاد نمیشدند پس آنها نفود دارند ولی این نفوذ به آن معنا نیست که برنامهریزی برای حمله به پاریس تحت مدیریت قطر، عربستان و ترکیه است.
وی با اشاره به حوادث تروریستی پاریس بیان کرد: بدبینانهترین تحلیل آن است که اتفاقات پاریس برای یک اقدام بزرگ برای مداخله بیشتر در خاورمیانه از سوی امریکا و اروپا است ولی من فکر میکنم لازم نیست اینچنین تحلیل کرد زیرا توسعه تروریسم داعش پای همه کشورها را درگیر این موضوع میکند.
کردها در سیاست خارجی روسیه نقش مهمی را ایفا نمیکنند
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که نگاه روسیه به بازیگری چون کردها در تحولات آتی خاورمیانه چیست؟ عنوان کرد: کردها در سیاست خارجی روسیه نقش مهمی را ایفا نمیکنند و این امریکاییها و اروپاییها هستند که برای کردها نقش مهمی را قائل هستند و کردها نیز با کمک امریکا و اروپا امیدوار به تشکیل دولت کردی هستند و شاید براین اساس می توان گفت روسها از ابزار کردها استفاده نکرده و نمیکنند.
ایران باید به شلیک موشک از خرز اعتراض میکرد
علایی در پاسخ به این سوال که آیا شلیک موشکهای روسیه از خرز به سمت سوریه تهدیدی برای ایران محسوب نمیشود؟ تاکید کرد: عبور موشکهای روسیه به شدت به ضرر ایران بود زیرا عبور هواپیماهای خارجی از آسمان ایران را ناامن کرد.
ما در دو سال اخیر تلاش کرده بودیم که نشان بدهیم فضای ایران امن است و به همین خاطر، میزان عبور هواپیماهای خارجی از فضای ایران دو برابر شده بود و این یک درآمد ارزی برای کشورمان ایجاد کرده بود. از سوی دیگر، فضای ایران نسبت به عراق، افغانستان و شمال و جنوب ایران برای پروازهای عمومی امنتر بود، اما بالافاصله با این اقدام، فضای ایران ناامن جلوه داده شد و بسیاری از شرکتهای بینالمللی هواپیمایی عبوریشان را از فضای عراق و ترکیه تغییر مسیر دادند و فضای منفی علیه ایران شکل گرفت. ایران نباید اجازه این کار را به روسیه میداد و باید نسبت به این اقدام اعتراض میکرد و اکنون نیز نباید اجازه تکرار چنین کاری را به روسیه دهد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر آنکه آیا سرمایهگذاری ایران در خصوص سوریه، سرمایهگذاری اشتباهی نبوده است؟ گفت: از دست رفتن سوریه، به معنای افتادن حکومت به دست عربستان و ترکیه و همچنین امریکا است و در نتیجه، گسترش حوزه عمل اسرائیل تا مرزهای ایران را باعث می شود، پس ایران چارهای ندارد تا تهدید را از خود دور کند.
این استاد دانشگاه افزود: ایران این احساس را میکند رها کردن دولت فعلی سوریه، سپردن حکومت به دست کسانی است که توسعه تروریسم را به دنبال میآورد و از سوی دیگر، موجب افزایش امنیت اسرائیل میشود. همچنین عدم موفقیت ایران در سوریه موجب توسعه ناامنی در سایر حوزه های نفوذ ایران یعنی عراق و لبنان خواهد شد.