سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

سقوط هواپیمای روسیه در مصر

یک فروند هواپیمای تجاری روسیه در صحرای سینای مصر سقوط کرد.
به گزارش عصرایران به نقل از منابع خبری، این هواپیما 212 سرنشین داشته است.برخی منابع می گویند این هواپیما در قبرس سقوط کرده است.
مقامات مصری هم می گویند که هواپیمای روسی در ایمنی کامل، آسمان مصر را ترک کرده بود.گفته شده این هواپیما از بندر شرم الشیخ مصر به سمت شهر سن پترزبورگ روسیه در حرکت بود و اکثر مسافرانش شهروند روسیه بودند.
 
کوچ داعش از خاورمیانه به آسیای میانه
به گزارش مشرق، زمانیکه «کاندولیزا رایس» مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۰۶ و در جریان تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان از «خاور میانه جدید» سخن گفت، تحلیل ها بیشتر معطوف به نقشه آمریکا برای حمایت از این رژیم و تداوم اشغالگری های آن معطوف شده بود؛ حال آنکه افشاگری های ویکی لیکس مبنی بر تلاش آمریکا برای سرنگونی حکومت سوریه و ایجاد جنگ های داخلی در این کشور از سال ۲۰۰۶ با عنوان «آمریکا نابودی سوریه را از ۲۰۰۶ پیگیری می کرد»، پشت پرده هایی را فاش کرد که نشان می دهد دسیسه اقدامات تروریست ها در سوریه از پنج سال پیش از آغاز آن کلید خورده بود.  
اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، مقوله برهم خوردن ساختار ژئوپلیتیکی منطقه حساس خاورمیانه است. با کمک های مستشاری ایران و حملات هوایی روسیه به در خواست حکومت قانونی دمشق، معادلات محور غربی-عربی در این منطقه با چالش های جدی مواجه شد؛ به گونه ای که اربابان نمی توانند شاهد ماندن تروریست های اجاره ای خود و هلاکت آن ها باشند؛ گویا متوجه اتلاف هزینه هایی شده اند که مصروف آموزش و تجهیز تروریست ها نموده اند.  
افزایش تلفات گروه های مختلف تروریستی در سوریه از یک سو و پیگیری دیگر اهداف راهبردی آمریکا و متحدان غربی آن در موازنه قدرت با ایران و روسیه در منطقه خاورمیانه و قفقاز از سوی دیگر، انتقال تروریست ها به این منطقه را در دستور کار قرار داده است.
در بخش اول این گزارش، پس از بررسی ادبیات پیشین دسیسه شوم غرب برای خاورمیانه، مقدمه ای بر تحلیل اهداف استراتژیک آن ها برای تثبیت حضور در آسیای مرکزی ارائه شده و در بخش دوم پیرامون ابعاد مختلف اهداف محور غرب در تسلط بر این منطقه مطالبی بیان خواهد شد.
بررسی سیر تحولات چند دهه گذشته به ویژه از زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در ۳ دی ۱۳۵۸ مصادف با ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ تا کنون، از یک راهبرد هر چند خطرناک اما قدیمی پرده برمی دارد که در جریان آن ناتو تحت امر آمریکا در هر نقطه ای از جهان که به موازنه قدرت یا حضور استعماری نیاز باشد با مستمسک قرار دادن بهانه هایی از قبیل حقوق بشر، سلاح های کشتار جمعی، حمایت از تروریست ها و ... به آنجا یورش برده و با پوشش تبلیغاتی بنگاه های رسانه ای خود به توجیه فجایع ناشی از آن می پردازد.
پیشتر غالباً حضور مستقیم  و جنگ سخت نیات شوم آمریکا در برخی نقاط جهان را محقق می نمود؛ اما در عصر حاضر مصنوعات دست سازی مانند القاعده، طالبان، داعش و ... برای نیل به اهداف استعماری از طریق «جنگ نیابتی» ابزارآلات خوبی محسوب می شوند.
تجمع اهداف راهبردی متعدد آمریکا در خاورمیانه باعث شد تا خلق داعش و گروه های متنوع تروریستی مانند جبهه النصره و احرارالشام دراین منطقه تسریع شود تا از این رهگذر رؤیای شوم تحقق «خاورمیانه جدید» و تقسیمات ارضی آن بر اساس منافع آمریکا ترسیم گردد.
بدیهی است حمایت های مستقیم و با واسطه رسانه ای و اطلاعاتی آمریکا و برخی از سران مرتجع حاشیه خلیج فارس در این راستا ادامه یافت تا زمانیکه کمک های مستشاری ایران و حملات هوایی روسیه در سوریه، راهبرد از پیش ترسیم شده آمریکا در این منطقه را به چالش کشاند؛ راهبردی که به گفته «هنری کیسینجر» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا «موجب بر هم خوردن ساختار ژئوپلتیکیِ ۴۰ ساله در این منطقه شد».
در این شرایط آمریکا چاره ای جز یکی از گزینه های زیر را ندارد:  
۱) نگه داشتن نایبان خود در منطقه و افزایش کمک های مستقیم و غیر مستقیم به آن ها؛ که البته نوعی اتلاف کمک ها و حمایت های این کشور به آن ها تلقی می شود. لذا این رویکرد نمی تواند ادامه سیاست های آشوب طلبانه غرب برای تداوم حضور را دنبال نموده و بالتبع مطامع محورغربی-عربی را نیز به مخاطره می اندازد.  
۲) کوچ اجباری (احتمالاً) موقت مهره های شطرنج ایجاد خاورمیانه جدید (تجزیه شده و در تعارض با یکدیگر) به نقاطی دیگر برای پیگیری سایر نقشه ها، انتخاب دومی است که سردمداران تروریسم دولتی به پیگیری آن مشغول شده اند. این امر به معنی کنارگذاشتن یا فراموش کردن خاورمیانه جدید با استفاده از عوامل نیابتی نیست؛ بلکه به این معنی است که برای جلوگیری از تلفات بالای آن ها در شرایط کنونی، تروریست هایی که پیشتر آموزش دیده اما مبتدی محسوب می شدند اما اکنون تجربه زیادی را نیز کسب کرده اند به نقطه دیگری منتقل شوند تا هم پیگیری سایر اهداف از دستور کار آمریکا خارج نشود و هم در صورت نیاز بتوان آن ها را زنده به خاورمیانه برگرداند. خارج کردن تروریست ها از جبهه های عملیاتی سوریه و اعزام برخی از این نایبان به «عدن» در جنوب یمن و برخی دیگر به منطقه راهبردی «آسیای میانه و قفقاز» اکنون به سرعت در حال پیگیری است. در این راستا ۲۵ مهر ماه سال جاری، برخی رسانه ها اعلام کردند که هواپیماهای عربستان و ائتلاف ضد یمن با فرود در برخی مناطق تحت اشغال داعش در سوریه (که اماج حملات هوایی روسیه قرار گرفته اند) اقدام به انتقال آنها به شهر عدن در جنوب یمن می کنند؛ چرا که پس از ناکامی های مکرر ائتلاف به سرکردگی عربستان از طریق تجاوز به یمن، استفاده از داعش در عدن یکی دیگر از تلاش های آنها برای تقویت تجاوز و اشغالگری محسوب می شود. خبر پنجم آبان تلویزیون سوریه مبنی بر ورود ۵۰۰ عنصر تکفیری داعش به فرودگاه استان عدن شاهد دیگری بر صدق کوچ اجباری عمال اجاره ای محور غربی-عربی به شمار می آید.  
اما آنچه در این گزارش به دنبال آن هستیم، دلالت های حضور و تقویت تروریست های داعش در منطقه استراتژیک «آسیای میانه و قفقاز» بوده و اهداف انتقال تروریست ها به یمن را به گزارش های آتی موکول می کنیم.
 
واکاوی علل و عوامل کوچ اجباری تروریست ها به آسیای مرکزی
 
*موقیعیت ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی
 
برای درک بهتر این موضوع، ابتدا باید با موقعیت جغرافیایی این منطقه بیشتر آشنا شویم. آسیای مرکزی یا آسیای میانه عرصه پهناوری در قاره آسیا و شامل کشورهای امروزی افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان است.
 
 
کوچ داعش از خاورمیانه به آسیای میانه 
*علل تحرکات در آسیای میانه  قفقاز
 
با فرو پاشی شوروی سابق و ظهور جمهوری های استقلال یافته در سال ۱۹۹۱، منطقه آسیای میانه و قفقاز، آماده شد تا در زمینه های مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی با همسایگان و سایر قدرت های فرا منطقه ای به توسعه مناسبات بپردازد. این منطقه به لحاظ استراتژیک و به دلیل وجود ذخایر زیرزمینی نفت و گاز و موقعیت جغرافیایی آن در ارتباط با دریای خزر و دریای سیاه، از منطقه ای بی اهمیت و دور از محوریت به منطقه ای مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای تبدیل شده است. 
پس از پایان دوران جنگ سرد و پدید آمدن خلاء قدرت در برخی از مناطق جهان،‌ تشکل‌های چندجانبه و سازمان‌های منطقه‌ای رشد قابل ملاحظه‌ای یافتند. آسیای مرکزی از جمله مهم‌ترین منطقه ای بود که در نظام جدید بین‌الملل با خلاء قدرت مواجه شد و فدراسیون روسیه به عنوان میراث دار اصلی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و مجموعه جهان غرب از سوی دیگر تلاش کردند با اتخاذ شیوه‌های گوناگون از این شرایط به نفع خود بهره برداری کنند. تشکیل و تقویت سازمان‌های منطقه‌ای از رویکردهای دو طرف برای همسو نمودن کشورهای آسیای میانه و قفقاز با اهداف، منافع و سیاست‌های خود به شمار می‌رود. روسیه برای ارتقاء جایگاه خود در نظام بین الملل، بازسازی کنترل خود بر بخش انرژی کشورهای آسیای مرکزی با استفاده از اهرم نفت و گاز را مورد توجه قرار داده است.  
روسیه از سویی به تشکل هایی مانند «سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع» که ۹ کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، بلاروس، تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان و مولداوی را به عنوان اعضاء اصلی و ترکمنستان را نیز به عنوان عضو ناظر این سازمان در خود جای داده است، روی آورد و آمریکا نیز از سوی دیگر حرکت آرام و خزنده ای را از عضویت لتونی، لیتوانی، مولداوی در اتحادیه اروپا تا استقرار سامانه های موشک های بالستیک و تجهیزات جنگی سنگین در شرق اروپا و مرزهای غربی روسیه به انجام رساند. گویا بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دست به دست هم خواستار گسترش و تقویت حضور در این حوزه هستند.
منبع: مهر
از هشدار روسیه به آمریکا تا پیمان اسد تا پای مرگ
به گزارش مشرق، بسیاری از بندهای قطعنامه وین درباره سوریه به نفع این کشور است و اگر اجرا شود می توان نسبت به حل بحران سوریه امیدوار بود اما درمیان کشورهای شرکت کننده در نشست، دشمنانی وجود دارند که گرچه شاید این بیانیه را امضا کرده باشند اما قلباً و عملاً اعتقادی به بندهای آن ندارند و دشمنی های خود را علیه سوریه ادامه خواهند داد.مهمترین نکته در بیانیه وین، نبود بند برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه است. این خواسته همواره از سوی کشورهایی همچون آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، ترکیه به ویژه از سوی اردوغان رئیس جمهوری این کشور، رژیم آل سعود که دشمن درجه یک منطقه ای سوریه و بشار اسد است مطرح شده و کوتاه نیامده اند.پس از پایان نشست وین بر سر سوریه که با یک بیانیه 9 بندی همراه بود، مواضع دشمنان سوریه باردیگر مطرح شد تا نشان دهد آنها در پی حل بحران منطقه غرب آسیا که کلید آن از سوریه زده می شود، نیستند بلکه تنها خواهان برکناری رئیس جمهوری هستند که در منطقه به عنوان کشور محور مقاومت اسلامی شناخته می شود.حضور جمهوری اسلامی ایران در این نشست با اقتدار و اتخاذ مواضع قاطع با پافشاری بر ماندن اسد و اولویت نبرد با تروریست های برا ریشه کردن آنها در این بیانیه به خوبی به چشم می خورد.تأکید بر فرایند سیاسی برای آینده این کشور با نقش آفرینی و انتخاب مردم یکی دیگر از بندهایی است که در بیانیه وین گنجانده شده است. تأکید اکثریت شرکت کنندگان در این اجلاس شکست سیاستهای خصمانه آمریکا و همپیمانان او در منطقه است.عصبانیت آنها هم به همین خاطر است. واکنش هایی که تاکنون از سوی کشورهای محور ضد سوریه اتخاذ شده نشان از همین عصبانیت دارد.

اردوغان: برخلاف ایران، تا پایان مقابل «بشار اسد» می ایستیم
رئیس‌جمهور ترکیه که اکنون درگیر برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور است که برای او و حزبش سرنوشت ساز نیز هست، باردیگر بر مواضع خصمانه خود علیه سوریه تأکید کرد و گفت: بر خلاف ایران که می‌گوید تا پایان کنار سوریه می‌ماند، ما نیز تا پایان مقابل آن می‌مانیم.
رئیس‌جمهور ترکیه مدعی شد؛آنچه که در سوریه در جریان است، جنگ معارضان میانه‌رو است و این معارضان اکنون در حال جنگ برای آزادسازی است. آنها نیروهای مقاومت و قهرمانی هستند که هیچ‌کس نمی‌تواند آنها را تروریست بداند.

 عراق: ملت سوریه تنها تصمیم‌گیرنده درباره کشورشان هستند
اما عراق که خود درگیر بحران تروریست های تکفیری داعش است، موضع دیگری نسبت به سوریه اتخاذ کرده است. وزیر خارجه عراق که در  نشست وین حضور داشت تأکید کرد موضع کشورش درخصوص نظام سوریه و رئیس‌جمهوری آن این است که ملت سوریه تنها تصمیم‌گیرنده درباره سرنوشت کشورشان هستند.
«ابراهیم الجعفری» وزیر خارجه عراق بر ضرورت توقف خونریزی در سوریه تأکید کرد و گفت: «عراق با ملت سوریه ابراز همدردی می‌کند و نسبت به انتقال تروریسم در سوریه به کشورهای همسایه هشدار می‌دهد.»

آل سعود همچنان علیه اسد
وزیر خارجه سعودی هم اعلام کرد بشار اسد یا باید از طریق روند سیاسی برای حل بحران سوریه کنار برود یا اینکه در میدان نبرد شکست بخورد.
الجبیر در اعلام مواضع خود به این موضوع اشاره نگرد که اگر در روند سیاسی بشار اسد از سوی مردم رأی بیاورد چگونه از قدرت کنار برود!  مواضع خصمانه و مداخله‌ جویانه رژیم آل سعود درباره رهبری سوریه را تکرار کرد.

حمایت ایران از اسد
اما جمهوری اسلامی ایران هر گونه توافق بر سر کناره گیری اسد را رد کرد. رسانه های غربی عربی در اخبار خود ادعا کرده بودند که ایران هم بر سر کناره گیری اسد از قدرت موافقت کرده است. اما  امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه کشورمان موافقت ایران با کناره‌گیری اسد از قدرت طی 6 ماه را قویاً تکذیب کرد.
ظریف هم در دیدار به کری خطاب به او گفته است؛ اجازه نمی‌دهیم برخی درباره کناره‌گیری اسد اخبار کذب منتشر کنند.

اسد: تا نابودی کامل تروریسم در قدرت باقی خواهم ماند     
اما بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در قبال همه دشمنی هایی که از سوی برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه و کشورهای غربی علیه ملت و دولت این کشور می شود موضع خود را بار دیگر قاطعانه مطرح کرد. بشار اسد رئیس جمهوری سوریه درباره کنارگیری اش از قدرت گفت : از قدرت کنارگیری نمی کنم حتی اگر مجبور شوم تنها بمانم و به تنهایی به نبرد بپردازم .وی گفت: تفنگ ام را برمی دارم و تا آخرین لحظه از کشورم و نظام سوریه دفاع می کنم و تا آخرین تیر ترکش ام می جنگم زیرا من به خاطر تروریست ها و تکفیری ها از قدرت کنار نمی روم و نمی گذارم که آن ها بر سوریه حکم برانند.
وی افزود: این شخص حقیر، وزیر خارجه سعودی(الجیبر) که همیشه از کناره گیری من از قدرت سخن می گوید تاریخ سوریه را نمی داند.
بشار اسد خاطرنشان کرد: من از همه کشورهایی که از سوریه حمایت می کنند و در راس آن ها از روسیه، ایران و سازمان حزب الله لبنان تشکر می کنم. با این همه چنانچه امر اقتضا کند خود به تنهایی از قصر الشعب، تا آخر به نبرد می پردازم و کنار نخواهم رفت.

هشدار روسیه به آمریکا در مورد خطر جنگ نیابتی در سوریه
در پی ادامه حملات روسیه به مواضع تروریست ها در سوریه و تار و مار شدن تروریست ها همراه با عملیات نیروی زمینی ارتش سوریه ، آمریکایی ها که در واقع هیج برنامه ای برای جلوگیری از گسترش تروریست های تکفیری داعش ندارند، از اعزام نیروهای ویژه به سوریه خبر داده اند.
برخی تحلیلگران و کارشناسان غربی آمریکایی این اقدام پنتاگون را یک اشتباه دیگر در عرصه تحولات منطقه دانسته اند. روسیه هم نسبت به این اقدام آمریکا هشدار داده است.روسیه هشدار داده است که اعزام نیروی ویژه آمریکا به شمال سوریه، خطر جنگ نیابتی در منطقه را بیش از پیش افرایش می دهد.
آمریکا اعلام کرده است که قصد دارد ده‌ها نیروی عملیاتی ویژه برای همکاری مستشاری در جنگ علیه گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) به شمال سوریه اعزام کند.لاوروف گفته است آمریکا یک‌جانبه و بدون مراجعه به رهبری سوریه دست به چنین کاری زده است.
اولویت در بحران سوریه مبارزه با تروریست های تکفیری داعش و تأکید بر نابودی آنها در میان اکثریت شرکت کنندگان در اجلاس وین، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور با محوریت دولت کنونی سوریه و طی مسیر دموکراسی همراه با قطع حمایت ها و کمک های دشمنان سوریه از تروریست های این کشور می تواند بحران را خاموش کند، اما به نظر می رسد که تنها خواسته آل سعود، ترکیه و آمریکا برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه است و تا زمانی که این سیاست ادامه داشته باشد بحران حل نخواهد شد بلکه به کشورهای دیگر هم سرایت خواهد کرد.
منبع: میزان
جنگ روانی اعراب به خاطر عکس سرباز روس
به گزارش مشرق، رسانه‌های عربی نیز در کنار شبکه‌های اجتماعی با دست آویز قرار دادن عکس این سرباز روس که صلیب به دست روی تانک نشسته است، آن را دلیل و مدرکی برای اثبات حضور نظامی روسیه در سوریه عنوان کردند. همزمان، سخنگوی رسمی کلیسای ارتودکس روسیه دخالت روسیه در سوریه را "نبرد مقدس" نامید که این حرف نیز باعث جنجال بیشتری در رسانه‌ها شد.

جنگ روانی اعراب به خاطر عکس سرباز روس
اما پس از بررسی این عکس در سایت VKontakte مشخص شد که صاحب این عکس شخصی به نام "نیکیتا استیباوف" یک راهب و سرباز روس است.
وی این عکس را در اول اکتبر منتشر کرده و گفته که این عکس در آگوست گذشته و در منطقه "آستاراخان" (جنوب روسیه) و در یک تمرین نظامی گرفته است.
آغاز حملات مؤثر روسیه علیه مواضع داعش در سوریه، با انتقادهای بسیاری از سوی کشورهای غربی و هم پیمانان منطقه آنها همراه شد. کشورهایی که بیشتر آنان به صورت مستقیم در حال حمایت از گروه های تروریستی در سوریه هستند.
        
یک نویسنده اسرائیلی در تلاش است به هر نحوی که شده کتابی تحت عنوان «آن هفت سال خوب» را وارد فضای نشر و کتاب ایران کند، آن هم از طریق خاک افغانستان که در سال‌های گذشته حیاط خلوت انتشار کتاب‌های ممنوعه نویسندگان ایرانی بوده است.
به گزارش مشرق، یک نویسنده اسرائیلی در تلاش است به هر نحوی که شده کتابی تحت عنوان «آن هفت سال خوب» را وارد فضای نشر و کتاب ایران کند، آن هم از طریق خاک افغانستان که در سال‌های گذشته حیاط خلوت انتشار کتاب‌های ممنوعه نویسندگان ایرانی بوده است.
به گزارش «جوان»‌، مدت‌هاست که کشور افغانستان به حیاط خلوتی برای برخی نویسندگان ایرانی تبدیل شده است؛ مفری برای شماری از نویسندگان، شاعران و حتی مترجمان ایرانی که قائل به قانون ممیزی پیش از نشر کتاب نیستند. آنها این با این تفکر که با وجود ممیزی، شرایط نشر در کشورمان نامناسب است به دور زدن سانسور و انتشار کتاب‌هایشان از طریق راه‌های فرعی می‌اندیشند.

یکی از این راه‌های فرعی به کشور دوست و همسایه ختم می‌شود؛ افغانستان. ظاهراً فرآیند نشر کتاب‌های غیرقانونی در افغانستان و سپس سر در آوردن آنها از بازار نشر ایران آنقدر ساده است که حالا یک نویسنده اسرائیلی هم به فکر استفاده از این ترفند افتاده و می‌خواهد کتابش را از این طریق به ایران بفرستد. «اتگار کرت» ‌یکی از نویسندگان شناخته شده اسرائیلی است. او به تازگی در اظهارنظری گفته است: «‌یک حقیقت زیبا وجود دارد و آن این است که اگرچه خودم نمی‌توانم به تهران بروم اما داستان‌هایم می‌توانند بروند.»کرت نویسنده کتابی تحت عنوان «‌آن هفت سال خوب است» است. این کتاب ظاهراً نقش یک تطهیرکننده را برای مردم اسرائیل و یهودیان ایفا می‌کند تا جایی که کرت اظهار امیدواری کرده این کتاب بتواند نظر مردم ایران را درباره اسرائیلی‌ها عوض کند و ایرانی‌ها به اسرائیلی‌ها به چشم بشر و مردمانی سرکوب شده، بنگرند تا دشمنانی فانی. او در درجه اول کتابش را به یک مترجم افغانی سپرده است تا آن را به زبان پارسی ترجمه کند.  نام این نویسنده و روزنامه‌نگار افغانی «عزیز حکیمی» است. وی به تازگی در گفت‌وگو با روزنامه «گاردین» انگلیس ترجمه کتاب یک نویسنده اسرائیلی را به زبان پارسی اتفاقی بی‌سابقه عنوان کرده است. ظاهراً قرار است نسخه پارسی این کتاب در لندن منتشر و این نسخه‌ها راهی افغانستان شود. جایی که کتاب‌ها از طریق آن به راحتی به بازار نشر ایران راه پیدا می‌کنند. این کتاب قرار است در قالب دیجیتال نیز به فروش برسد و در عین حال برنامه‌هایی برایانتشار آن در کابل در نظر گرفته شده است. در مرحله اول صحبت از انتشار حدود 4 هزار نسخه از این کتاب اسرائیلی و فروش آنها در قالب‌های آنلاین، چاپی و نسخه دیجیتال است. در عین حال هزار نسخه دیگر هم از طریق ناشر کابلی فروخته خواهد شد.
منبع: روزنامه جوان
آمریکایی‌های ایرانی‌تبار چگونه کانال نفوذ نامرئی در ایران شدند+ اسامی
گروه جنگ نرم مشرق- مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم و زمینه‌ها و شرایط به وجود آمده برای توافق هسته‌ای با آمریکا، بحث از سرگیری روابط ایران با آمریکا را نسبت به گذشته داغ‌تر کرد. ایالات متحده در 36 سال گذشته از آغاز انقلاب اسلامی ایران تا کنون به دنبال نفوذ دوباره به این کشور سرشار از انرژی‌های متنوع خدادادی بوده و اکنون فضای مناسبی را برای رسیدن به اهداف مدنظر، در پیش روی خود می‌بیند. البته آمریکا در سال‌های قبل برای مقابله با جمهوری اسلامی تلاش‌های مختلفی از جنس اقدام مستقیم نظامی تا کودتای مخملی انجام داد که هرکدام به شکست انجامید و این شکست‌ها سبب تغییر استراتژی آمریکا در قبال ایران گردید و نفوذ نامرئی به لایه‌های مختلف ایران را در دستور کار خود قرار داد.

با روی کار آمدن دولت یازدهم که طبق تحلیل‌های اندیشکده‌های آمریکایی مشابه زمان روی کارآمدن دولت اصلاحات که به غربی‌ها به ویژه آمریکایی‌ها گرایش داشتند، مذاکرات هسته‌ای ادامه پیدا کرد که به صورت بی‌سابقه و علنی منجر به گفت‌وگوی مستقیم در سطح وزرای امورخارجه دو کشور ایران و آمریکا گردید که این اتفاق در بدو شروع به کار دولت جدید ایران، امید زیادی را در دل سیاست‌مداران آمریکایی برای نفوذ در ارکان مختلف جمهوری اسلامی از جمله امنیتی، سیاسی، فرهنگی و سیاسی زنده کرد.

نفوذ به هر کشوری به ابزاری نیاز دارد که یکی از بهترین ابزار برای نفوذ به سطوح مختلف جمهوری اسلامی، استفاده از ایرانی‌های آمریکایی‌تبار است؛ زیرا بسیاری از این افراد با توجه به اصالت ایرانی خود و با توجه به رابطه‌های خانوادگی، ورزشی، علمی، هنری، فناوری، اقتصادی، تجاری و... که با ایران دارند، به راحتی می‌توانند شرایط ورود مستقیم و غیرمستقیم آمریکایی‌ها را در حوزه‌های مختلف فراهم کنند. همچنین این افراد می‌توانند اطلاعات استراتژیکی از قسمت‌های گوناگون جمهوری اسلامی در اختیار نهادهای مختلف آمریکا قرار دهند.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
به گفته اندیشکده‌های آمریکا، رویکرد سیاسی دولت یازدهم و توافق هسته‌ای
 امید زیادی را در دل سیاست‌مداران آمریکایی برای نفوذ دوباره به ایران زنده کرد

بعضی از این افراد دو ملیتی یعنی ایرانی‌های آمریکایی، با دولت ایالات متحده در ارتباط هستند و در آنجا با تشکیل نهادهای مختلف فناوری-اقتصادی و سیاسی، برنامه برقراری اتصال میان آمریکا و ایران را دنبال می‌کنند تا در کنار منفعت آمریکا از نفوذ به ایران، سود خود را نیز ببرند. برای شفاف‌تر شدن موضوع، این گزارش به معرفی نسبی از جمعیت ایرانی‌های آمریکایی و بعضی نهادهای تاسیس شده به دست آنها و نوع فعالیت‌شان پرداخته است:


معرفی جمعیت ایرانی آمریکایی

ایرانی‌های مقیم آمریکا با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر از جمله جوامع پرجمعیت و تاثیرگذار در آمریکا هستند که به عنوان یک پل ارتباطی میان ایالات متحده و ایران به حساب می‌آیند. یکی از علت‌های تاثیرگذاری، سطح تحصیلات و مشارکت اقتصادی-سیاسی ایرانیان در این کشور می‌باشد؛ بیش از یک چهارم جمعیت ایرانى‌تبارهاى آمریکا دارای مدارک فوق‌لیسانس و دکترا هستند و این بالاترین نرخ در میان 67 گروه نژادی در آمریکا است و همچنین بر اساس فهرستى که گروه مطالعات ایرانى در آمریکا منتشر کرده، بیش از 500 پروفسور ایرانى آمریکایى در این کشور به سر مى‌برند.

علاوه بر اساتید علمی ایرانی و مدیران شرکت‌های بزرگ فناوری و تجاری که اصالت ایرانی دارند، نهادهای فناوری- اقتصادی، و سیاسی مختلفی در ایالات متحده توسط ایرانی‌های مقیم این کشور یا آمریکایی‌هایی که از پدر یا مادر ایرانی متولد شده‌اند، تاسیس گردیده که پتانسیل بسیار بالایی را برای دولت‌مردان آمریکایی جهت اخذ تماس با دولت و مردم ایران جهت نفوذ فراهم آورده است.


معرفی بعضی نهادهای ایرانی - آمریکایی

فناوری- اقتصادی

فعالان ایرانی صنعت تکنولوژی در Silicon Valley نزدیک به دو سال است که گرد یکدیگر آمده‌اند و دو کنفرانس در سال 2014 و 2015 به نام «Bridge» نیز با مشارکت تعداد قابل توجهی از کارآفرینان ایرانی و مدیران شرکت‌های بزرگ «آی‌تی» در ایران تشکیل داده‌اند. «دره سیلیکون» (Silicon Valley) نام رایج و غیررسمی منطقه‌ای در ایالت کالیفرنیای آمریکا است که بسیاری از شرکت‌های مطرح فن‌آوری اطلاعات مانند گوگل، اپل، اینتل، یاهو، اچ‌پی، ادوبی سیستمز، و... در آنجا قرار دارند و به نوعی قطب فناوری آمریکا محسوب می‌شود.

کنفرانس اول در در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و کنفرانس دوم نیز در برلین آلمان برگزار گردید؛ ایجاد «پلی» میان ایرانیان موفق در Silicon Valley با جوانانی که در ایران در عرصه تکنولوژی و اینترنت دست به کارآفرینی زدند، هدف این کنفرانس عنوان شده بود.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
ایرانیان مقیم آمریکا که در حوزه تکنولوژی فعالیت دارند، کنفرانس‌های  Bridge را برای جذب و ارتباط گرفتن با نخبگان و شرکت‌های ایرانی فعال در عرصه تکنولوژی کارآفرینی برگزار کردند

در واقع فعالان ایرانی صنعت تکنولوژی در Silicon Valley با برگزاری کنفرانس «Bridge» یا «پل»، بستری برای شناسایی، دریافت اطلاعات و در صورت امکان جذب نخبگان ایرانی برای نهادهایی مانند (YGL) Young global leaders فراهم کردند. آمریکایی‌ها در چند سال اخیر تمرکز خود را بر سوءاستفاده از نهادهای دولتی و سازمان‌های به ظاهر مردم‌نهاد معطوف کرده‌اند و یک شیوه بسیار خلاقانه را برای نفوذ، هدایت و ایجاد تنش در داخل کشور دنبال می‌کنند. شبکه جهانی متشکل از نخبگان موسوم به (YGL (Young global leaders به معنای «رهبران جوان جهانی»، زیر نظر «مجمع جهانی اقتصادی داووس» شکل گرفته که به‌دنبال شبکه‌سازی بین‌المللی با اهداف مورد نظر دولت آمریکا است. برای آشنایی بیشتر با (YGL) این گزارش را بخوانید.


سیاسی

نهادهای سیاسی تشکیل شده توسط ایرانی‌های آمریکایی بیشتر از نهادهای فناوری- اقتصادی است که از جملۀ آنها می‌توان به «شورای آمریکا-ایران» (American-Iranian Council) یا به اختصار AIC اشاره کرد که یک موسسه غیرانتفاعی در کشور ایالات متحده آمریکا است و مرکز آن در پرینستون، نیوجرسی قرار دارد. به گفته موسسان این شورا، این سازمان با هدف «توسعه و تاسیس گفتگو و تفاهم بین ایران و آمریکا» تشکیل شده است.

یکی دیگر از نهادهای سیاسی، «اتحادیه روابط عمومی آمریکایی‌های ایرانی‌تبار» (Public Affairs Alliance of Iranian Americans) به اختصار پایا، نام یک گروه لابی در ایالات متحده است که مرکز آن در «واشنگتن دی‌سی» پایتخت آمریکا قرار دارد. به گفته موسسان پایا، این سازمان لابی‌گری، با هدف «دفاع از منافع مشترک کل جامعه ایرانی در آمریکا» تشکیل شده است.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
هوشنگ امیر احمدی از اعضای هیات مدیره پایا است که
برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ثبت نام کرد

اما یکی از مهم‌ترین این نهادها، «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) (National Iranian-American Council) یک سازمان غیرانتفاعی و عام‌المنفعه است که در جهت حمایت از حقوق سیاسی ایرانیان آمریکا در چارچوب قوانین در آمریکا تشکیل گردیده و مدیریت این شورا را «تریتا پارسی» بر عهده داشته و مقر آن در شهر «واشینگتن دی‌سی» است. تریتا پارسی که یک ایرانی سوئدی به حساب می‌آید، دکترای خود را از دانشگاه «جانز هاپکینز» با موضوع رابطه ایران و رژیم صهیونیستی دریافت کرده است؛ وی نزد فرانسیس فوکویاما یکی از ایده‌پردازهای نئوکان درس خوانده و سپس تجربه با ارزشی را در کنگره با کار برای یک نماینده به نام «باب نی» به‌دست آورد، اما او این رابطه را در رزومه خود و سایت شخصی‌اش ذکر نمی‌کند («باب نی» به خاطر پذیرفتن رشوه از مشتریان سرخ‌پوست یک لابی‌گر به نام جک آبراموف در سال ۲۰۰۷ به زندان افتاد).


نایاک، محصول کنفرانس آمریکایی‌ها در قبرس برای نفوذ نرم به ایران

حداقل از دو دهه پیش یعنی از زمانی که دولت اصلاحات در ایران بر سر کار آمد، اتاق‌های فکر دولت آمریکا سناریوهای مختلف نفوذ نرم در ساختارهای تصمیم‌گیری ایران را به طور جدی مورد بررسی قرار دارند و در این رابطه در نوامبر ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) در قبرس کنفرانسی موسوم به «گفتمان و اقدام میان مردم ایران و آمریکا» Dialogue and Action Between the People of Iran and America  برگزار کردند؛ این کنفرانس توسط مرکز گفتمان جهانی Centre of World Dialogue (مستقر در قبرس) و یک ان.جی.او به نام همیاران Hamyaran Iran NGO Resource Center که توسط محمدباقر نمازی تاسیس شده، برگزار گردید. هدف از برگزاری کنفرانس مذکور، پیشبرد راه‌های بهبود روابط میان ایران و آمریکا اعلام شده بود.

پژوهشی در این کنفرانس توسط سیامک نمازی (پسر محمدباقر نمازی) و تریتا پاریسی تدوین شده بود و عنوان آن «ایرانی-آمریکایی‌ها: پلی میان دو ملت» (Iran-Americans: The bridge between two nations)   نام داشت؛ در این پژوهش انجام سه مرحله برای بازگشت رابطه میان ایران و آمریکا پیشنهاد شده بود.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
در این تصویر خانواده نمازی و تریتا پارسی که با کمک یکدیگر گروه نایاک را تشکیل دادند، حضور دارند

پژوهش مذکور با جملاتی از سخنرانی رئیس دولت اصلاحات در جمع ایرانیان مقیم آمریکا در سپتامبر 1998 در نیویورک شروع می‌شود که وی به اهمیت مهاجران در بهبود روابط میان تمدن‌ها اشاره می‌کند. نویسندگان در این پژوهش با اشاره به فرصت روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران و رویکردهای غربگرایانه آن، به اهمیت استفاده از ایرانیان مقیم آمریکا در یک فرآیند سیاسی با هدف کاهش اختلافات و رفع سوءتفاهمات میان دو کشور ایران و آمریکا تاکید کرده بودند. در این گزارش، به ویژگی‌های جمعیت‌شناختی ایرانیان مقیم آمریکا پرداخته شده و راه‌های استفاده از آنان به عنوان سفیران فرهنگی میان دو کشور تصریح شده بود.

نویسندگان ضمن ابراز مخالفت با تحریم‌های آمریکا، پیشنهاد کرده بودند مشابه گروه‌های لابی صهیونیستی در آمریکا مثل آیپک، ایرانیان مقیم آمریکا نیز سازمان‌هایی در داخل آمریکا تشکیل دهند. به اعتقاد آنها، ایرانیان مقیم آمریکا باید وارد موضوع بحث آینده روابط ایران و آمریکا به عنوان یک رویکرد منطقی نسبت به ایران شوند، البته به گونه‌ای که از آن حمایت از نظام جمهوری اسلامی برداشت نشود. نویسندگان در ادامه میان ایرانیان مهاجر به آمریکا پس از انقلاب با فرزندان آنها برای پیشبرد این راهبرد، تفاوت قائل شده‌اند. به گفته آنها، ایرانیان مهاجر به آمریکا پس از انقلاب هنوز هم نگاه منفی نسبت به جمهوری اسلامی دارند، اما فرزندان آنها که در خاک آمریکا و در سیستم آموزشی آن بزرگ شده‌اند چنین نگاهی به ایران ندارند و به همین دلیل این فرزندان، قابلیت بیشتری برای پیشبرد سناریوی بهبود روابط میان ایران و آمریکا دارند.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
تریتا پارسی دکترای خود را از دانشگاه «جانز هاپکینز»
با موضوع رابطه ایران و رژیم صهیونیستی دریافت کرده است

نویسندگان این پژوهش بر ضرورت طرد گروه‌هایی همچون منافقین تاکید کرده‌اند زیرا هدف منافقین در تغییر نظام ایران، غیرقابل دسترسی است. نمازی و پارسی توصیه کرده‌اند دولت آمریکا از این پس به جای منافقین، از ظرفیت ایرانیان مقیم آمریکا برای پیشبرد سیاست‌های نفوذ در ایران استفاده کند. در این گزارش بر استفاده از ابزار اینترنت، برای ارتقاء تعاملات میان ایرانیان مقیم آمریکا و دولت و ملت ایران تاکید شده است.

بعد از این کنفرانس بود که نایاک در واشینگتن از سوی پارسی و با همکاری خانواده نمازی تشکیل شد و بنا بر ادعای آنان نایاک اکنون 5000 عضو که حق عضویت می‌پردازند، دارد که تقریبا ۱٪ کل جمعیت رسمی ایرانی-آمریکایی‌ها را شامل می‌شود.


نایاک، مزدور جمهوری اسلامی یا عامل نفوذ آمریکا؟

نایاک از زمان تاسیس، آموزشگاه مناسبی برای ایرانی-آمریکایی‌هایی بوده که به دنبال برقراری رابطه حسنه میان ایران و آمریکا بوده‌اند که یا از دولت آمریکا به نایاک پیوسته‌اند و یا وارد دولت شده‌اند. مدیر تحقیقات فعلی نایاک، «ر.م» یک ایرانی-آمریکایی دو ملیتی است که تا سال ۱۳۸۵ برای شرکت ایرانی «آ.ب» که به شرکت‌های غربی جهت ورود به ایران مشاوره می‌دهد، کار می‌کرد و سپس به مرکزملی تحقیقات استراتژیک دانشگاه ملی دفاع، متعلق به دولت آمریکا پیوست. وی سپس به دفتر ایران وزارت خارجه آمریکا منتقل شد که ناظر بر برنامه‌های گسترش حقوق بشر و دموکراسی در ایران بود. «سحر نوروززاده» نیز که هم‌اکنون مسوول حوزه‌ ایران در شورای امنیت ملی دولت اوباما است و عملا بالاترین رده دولتی در رابطه با سیاست‌های مرتبط با ایران را دارد و کارش هدایت بخش‌های مختلف دولت برای اعمال استراتژی آمریکا در مورد ایران است، از کارآموخته‌های نایاک است.

نایاک به دلیل اینکه شرایط نفوذ به ایران را در دوره اخیر برای خود سهل می‌بیند، به شدت دنبال برقراری رابطه ایران و آمریکا است و حتی با لابی‌گری در آمریکا به دنبال تصویب توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی بوده که این تلاش‌ها باعث شد در بعضی محافل از نایاک به عنوان عامل جمهوری اسلامی نام برده شود که این اتهام با توجه به برگزاری گردهمایی و نشست‌های متعدد با سیاست‌مداران در واشنگتن در مورد وضعیت و سیاست‌گذاری روابط ایران با آمریکا و همچنین سوابق و فعالیت‌های این گروه برای نفوذ بیشتر ایالات متحده به ایران بیشتر به شوخی شبیه است.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
گروه نایاک در گزارشی تحت عنوان «دست‌های دارز- مشت‌های باز»
هفت پروژه برای نفوذ به ایران به دولت آمریکا پیشنهاد می‌دهد

نمونه‌ای از همکاری این گروه با دولت آمریکا را می‌توان در گزارشی تحت عنوان «دست‌های دارز- مشت‌های باز: جهت‌دهی مجدد چشم‌انداز ایران فراتر از توافق هسته‌ای» که بعد از به روی کارآمدن دولت یازدهم و انجام توافق اولیه هسته‌ای میان گروه 1+5 و ایران در سال 92 توسط این گروه منتشر شد، اشاره کرد. در این گزارش که پیشتر در مشرق با عنوان «هفت پروژه آمریکا برای نفوذ در ایران + تصاویر و سند» بررسی شده بود، برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، هفت استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد می‌‌دهد. مطالعه انجام شده در هفت پروژه پیشنهادی، توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان ذهن و قلب عموم مردم ایران و همچنین نخبگان آن را به تسخیر ایالات متحده در آورد. این گزارش علاوه بر پیشنهاد استفاده از ایرانی‌آمریکایی‌ها برای برقراری رابطه جهت نفوذ، به انجام اقداماتی مانند برگزاری نشست‌های علمی میان ایران و اروپا- آمریکا، همکاری در انرژی پاک، کمک به برطرفی آلودگی هوا در ایران، و.... توصیه می‌کند.


حضور ایرانی-‌آمریکایی‌ها در ایران برای جاسوسی

ایالات متحده آمریکا برای نفوذ و ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران به اطلاعات درست و دقیق از داخل ایران نیاز دارد. ایرانی-‌آمریکایی‌ها یکی از ظرفیت‌های آمریکا برای جمع‌آوری اطلاعات هستند که در پوشش‌های مختلف مانند خبرنگاران در ایران حضور دارند. البته نمی‌توان به همه این نوع خبرنگارها مانند «کریستین امان‌پور» برچسب جاسوسی زد اما با دستگیری افرادی مانند "جیسیون رضائیان" یا "رکسانا صابری" نمی‌توان با حسن ظن بالا به این افراد نگریست.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
جیسیون رضائیان که به اتهامات سنگین ضدامنیتی در بازداشت به سر می‌برد،
از نزدیکان گروه نایاک است

از نکات جالب در رابطه با جیسیون رضائیان که به اتهاماتی ضدامنیتی نظیر نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامه‌های ضدتحریمی ایران از جمله هویت واسطه‌های تجاری و ماهیت شرکت‌های همکار ایران در پروسه دور زدن تحریم‌ها و جاسوسی از برنامه هسته‌ای کشورمان روبرو شده، دوستی و ارتباط وی با گروه نایاک و همچنین نزدیکی صمیمی به مالکان و موسسان قدیمی شرکت‌ ایرانی «آ.ب» که پیشتر به آن اشاره شد، است. رکسانا صابری نیز به عنوان "مترجم" در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار می‌کرد و برای جاسوسی به نفع ایالات متحده، توسط دادگاه به هشت سال زندان و پنج سال تعلیق از فعالیت خبرنگاری محکوم شده بود.


حضور ایرانی-‌آمریکایی‌ها در ایران برای مشاوره و برقراری پیوند تجاری

بعد از توافق‌های اولیه هسته‌ای میان آمریکا و ایران، ورود افراد با تابعیت دوگانه به خصوص ایرانی-آمریکایی‌ها برای دلالی و ورود شرکت‌های غربی به ویژه آمریکایی در ایران افزایش یافت. البته پیشتر شرکتی مانند «آ.ب» که در دوره کارگزاران توسط خانواده نمازی تشکیل شده بود، به عنوان یک موسسه مشورتی رابط بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی از جمله شرکت‌های نفتی مانند کرسنت با ایران بوده است، اما اکنون تعداد افراد جدیدی برای این پیوندهای تجاری وارد رقابت با شرکت‌هایی مانند «آ.ب» شده‌اند.

چندی پیش «وال‌استریت ژورنال» در گزارشی به معرفی یکی از این افراد پرداخت که واسطه از سرگیری تجارت غرب با ایران شده‌اند.

ایرانی‌های آمریکایی‌تبار، کانال نفوذ واشنگتن در ایران/// در حال ویرایش
«وال‌استریت ژورنال» در گزارشی تحت عنوان «ایرانی‌های به وطن بازگشته واسطه پیوند تجاری میان ایران و غرب می‌شوند» به بررسی چگونگی ورود شرکت‌های غربی به ایران در بعد از توافق‌های اولیه هسته‌ای پرداخته است

در این گزارش از فردی به نام «ع» نام برده می‌شود که دارای تابعیت دوگانه ایرانی آمریکایی است و به اتفاق دو ایرانی دیگر به تهران برگشته و «وال‌استریت ژورنال» در رابطه با آنها می‌نویسد که این ایرانی - آمریکایی‌ها به ایران آمده‌اند تا به میهن خود خدمت کنند و همچون پُلی بین خانه آبا و اجدادی خود با غرب پیوندی ایجاد کنند. در این گزارش آمده که آقای «ع» هم به شرکت‌های آمریکایی که برای ورود به بازار ایران تلاش می‌کنند، مشاوره می‌دهد و هم به شرکت‌های ایرانی که سعی می‌کنند دامنه فعالیت خود را در حوزه‌هایی همچون مواد غذایی، معدن و صنعت هوا فضا به خارج از کشور گسترش دهند.

البته نمی‌توان به همه این افراد برچسب‌های ضدامنیتی زد اما می‌توان مراقب لابی‌گری آنها و ارتباط با مسئولان دولتی ایران بود تا نتوانند در ارکان مختلف جمهوری اسلامی رسوخ کنند.


ایرانی-آمریکایی‌ها به مثابه بستر مناسب نفوذ

ایرانی بودن گروه ایرانی-آمریکایی‌ها و شناختی که از فضای فرهنگی، اجتماعی، اقتصای و... ایران به واسطه پیوندهایی که در این کشور دارند، باعث می‌شود که دولت ایالات متحده از تفکرات و نیروی انسانی آنها جهت بهره‌برداری و نفوذ در ساختار جمهوری اسلامی استفاده کند.

آمریکایی‌ها در کنار دیپلماسی عمومی برای جمهوری اسلامی که برای تطهیر چهره خود برای ایجاد قرابت در اذهان و اعتقاد ایرانی‌ها است، استفاده از ایرانی‌-آمریکایی‌ها را در این ایام فرصت غنیمتی می‌داند تا بتواند پیاده‌نظام اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی خود را وارد جمهوری اسلامی کند تا شرایط برای حضور مستقیم هموار شود که بتواند مانند گذشته چتر استعمار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی خود را بر ایران گسترش دهد و این موفقیت را با بازگشایی دفتر حافظ منافع یا سفارت خود در تهران جشن بگیرد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد