پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
گروه جنگ نرم مشرق - سناتورها و ژنرالهای آمریکایی به دنبال حمایت و تجهیز یک گروهک تروریستی نظامی (منافقین) برای مقابله با ایران هستند.
به گزارش سایت «گلوبال ریسرچ» در جلسه اخیر استماع کنگره آمریکا، سناتور اسبق آمریکایی «جوزف لیبرمن»، ژنرال «جیمز جونز» فرمانده اسبق تفنگداران آمریکا و کلونل بازنشسته ارتش آمریکا «وزلی مارتین» از سناتورهایی آمریکایی خواستند تا نه تنها واشنگتن به حمایت از گروهک تروریستی منافقین ادامه دهد، بلکه از گروههایی نظیر منافقین در داخل ایران برای به خطر انداختن موجودیت نظام ایران حمایت کند.
سناتور لیبرمن در ابتدای سخنان خود گفت: اقدام ما برای خارج کردن گروهک منافقین از فهرست گروههای تروریستی نه تنها کار درست و منطقی بود، بلکه حقیقت این است که ما باید از آنها و دیگر گروههای مخالف نظام ایران بیش از پیش حمایت نماییم.
وی همچنین تاکید کرد: ما باید از فرصت ایجاد شده توسط توافق هستهای استفاده کنیم. این توافق نباید مانعی برای مقابله ما با اقدامات ایران در سوریه شود. ما باید تحریمهای خود علیه ایران در زمینههای حقوق بشر و حمایت از تروریسم را حفظ کنیم. نظام ایران ناامید شده است. ما میتوانیم با حمایت از گروههای مخالف این تغییر را ایجاد کنیم. آنها به کمک ما نیاز دارند. آنها میتوانند نظام ایران را تحت فشار قرار دهند.
آمریکا بدون آنکه از اقدامات خود از لیبی تا سوریه که باعث آشوب، گسترش تروریسم، کشتارهای دستجمعی و نابودی تمدنها شده است، شرمسار باشد، حالا به دنبال آن است تا با همان تاکتیک یعنی استفاده از گروههای نیابتی تروریستی جامعه ایران را نابود سازد.
در حالیکه لیبرمن، ژنرال جونز و کلونل مارتین توضیحی درباره نحوه حمایت آمریکا از تروریستهای منافقین در جنگ نیابتی با ایران ارائه ندادند، اما به نظر میرسد که آنها درباره جزئیات این حمایت نیز به نتایجی رسیدهاند.
اما گروهک منافقین سازمانی تروریستی است. این گروهک سالها حملات تروریستی و خرابکارانهای را علیه نظام ایران و هموطنان خود و همچنین آمریکاییها انجام داده است. این گروهگ در داخل ایران اقداماتی برای ترور شخصیتهای سیاسی و غیرنظامی و همچنین دانمشندان این کشور انجام داده است. این گروهک همچنین در هند، گرجستان و تایلند نیز عملیاتهایی برای بدنام کردن نظام ایران انجام داده است.
این اولین باری نیست که در یک جلسه استماع در کنگره آمریکا، افرادی تلاش میکنند تا خاطرات اقدامات تروریستی گروهک تروریستی منافقین را پاک کنند.
گروهک تروریستی منافقین این امکان را برای آمریکا فراهم آورده است تا به صورت محدود با ایران درگیر شود. این نقش منافقین در سال 2009 چند سال قبل از آنکه این گروهک از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا خارج شود در گزارشی از موسسه بروکینگز با عنوان «کدام مسیر به سوی ایران؟ گزینههایی برای راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران» مطرح شد.
در این گزارش آمده بود: شاید مهمترین گروه مخالفی که توجه آمریکا را برای جنگ نیابتی با ایران جلب کرده، شورای ملی مقاومت ایران است که توسط گروهک منافقن بنا نهاده شده است. منتقدان معتقدند که این گروه غیردموکراتیک، فاقد مقبولیت و ضدآمریکایی است. برخلاف این مسائل، این گروه سابقه طولانی در مخالف با نظام ایران دارد و عملیاتهای زیادی را از قبیل حملات موفق و عملیاتهای جمعآوری اطلاعات انجام داده است که بسیار برای آمریکا ارزشمند میباشد. طرفداران آمریکایی این گروهک تروریستی میگویند که منافقین همپیمان آمریکا در تلاش برای تغییر نظام در ایران محسوب میشوند و از آنها میتوان به عنوان یک گروه نیابتی برای جمعآوری اطلاعات استفاده کرد.
برای اثبات این که این گزارش موسسه بروکینگز تنها یک بحث نظری نبوده است میتوان به این مساله اشاره کرد که اندکی بعد در سال 2012 این گروهک از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شد. این نکته که گروهی از سناتورها و نظامیان بازنشسته آمریکایی یکبار دیگر این هفته بر استفاده از گروهک منافقین علیه نظام ایران تاکید کردند، باید هشداری باشد مبنی بر اینکه منتظر اقدامات جنایتکارانه دیگری از جانب این گروهک باشیم.
لیبرمن پیشنهاد میکند که آمریکا باید جنگ نیابتی و تلاش برای تغییر نظام ایران را بدون توجه به توافق هستهای به پیش ببرد. همین مساله در گزارش سال 2009 موسسه بروکینگز نیز آمده بود:
هر گونه اقدام نظامی علیه ایران با مخالفتهایی در سراسر جهان مواجه میشود و نیازمند شرایط بینالمللی مناسب است. بهترین روش برای کاهش مخالفتهایی جهانی و افزایش حمایتها این است که حمله تنها زمانی صورت گیرد که پیشنهاد بسیار خوبی به ایرانیها شده باشد و آنها آنرا رد کرده باشند. میتوان این مساله را نشانهای برای اثبات اقدامات ایران در دستیابی به تسلیحات اتمی تعریف کرد.
مشخص است که نویسنده گزارش موسسه بروکینگز در سال 2009 و سخنرانی لیبرمن در جلسه استماع کنگره آمریکا در این هفته هردو به تلاش آمریکا برای استفاده از توافق هستهای برای فریب و تغییر نظام ایران اشاره میکنند.
برای آنهایی که از مداخله نظامی روسیه در سوریه متعجب شدهاند، یک مساله باید واضح باشد. آمریکا تنها به سوریه، عراق، افغانستان و لیبی بسنده نمیکند. مشخص است که هدف بعدی واشنگتن ایران است.
به گزارش مشرق، در دو روز اخیر، دو خبر درباره دو رسانه با ماهیت و کارویژه کاملا متفاوت منتشر شد. روز دوشنبه و در جلسه هیات نظارت بر مطبوعات، عملکرد رسانه های مکتوب و الکترونیک در خصوص مذاکرات هسته ای بررسی و با توجه به تبصره 2 ماده 5 قانون مطبوعات و بند 8 ماده 6 هفته نامه« 9دی» توقیف و پرونده آن به دادگاه ارجاع شد. همچنین مقرر شد بابت برخی تیترها و مطالب روزنامه «کیهان» و پایگاه اطلاع رسانی«رجا نیوز» به این رسانه ها تذکر داده شود.درست یک روز پس این اقدام، وزرات ارشاد مجوز فعالیت محدود شبکه «بی بی سی» برای تهیه گزارش در ایران را صادر کرد.مجوزی که در جریان وقایع پس از انتخابات سال 88 و به خاطر نقش آفرینی مخرب شبکه«بی بی سی فارسی» در آن شرایط لغو شده بود.
بنابر اعلام اداره کل رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 141 رسانه بین المللی دارای دفتر نمایندگی فعال در ایران هستند و رسانههای دیگری که در ایران دفتر ندارند، می توانند مجوز فعالیت زمان دار دریافت کنند.تلویزیون BBC یکی از رسانه های خارجی غیرمقیم به کشور در ماه مرداد که از اداره امور خبرنگاران و رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز فعالیت دریافت کرده،مجوزی که البته مشروط و محدود است. «حسین نوش آبادی» سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم در مصاحبه خود با نسیم با محدود دانستن مجوز فعالیت بی بی سی به تهیه گزارش پیرامون مسائل هسته ای گفت:«دفتر بیبیسی در ایران از مدتها قبل تعلیق بوده و همچنان هم مجوزی ندارد و تعلیق است و تنها برای یک هفته فعالیت خواهد کرد آنها تعهد داده اند که در چهارچوب مقررات و ضوابطی که برایشان تعیین شده است طی یک هفته گزارشی را در خصوص مسائل هسته ای تهیه کنند».
همزمانی این دو اتفاق با انتقاد و هجمه سنگین رسانه های اصولگرا مواجه شد. رسانه هایی که با یاد آوری وعده های انتخاباتی روحانی مبنی لزوم شنیدن صدای منتقدین و دلسوزان از یک سو و سابقه نامطلوب فعالیت شبکه BBC در وقایع مختلف کشور از سوی دیگر، این تصمیمات را خلاف منافع کشور می دانند. وطن امروز در شماره امروز خود در این باره نوشت:«ردپای گرگ فرانسوی هنوز پاک نشده، صدای پای روباه میآید! انگلیسیها میهمانان بعدی پاستور هستند! این بار اما آنها میآیند که بمانند! ….انتشار خبر لغو موقت تعلیق مجوز بیبیسی در ایران در حالی است که در ایران دیپلماتهای حسن روحانی خود را برای پذیرایی از وزیر خارجه انگلیس آماده میکنند! سفری که میتواند بازگشایی سفارت انگلیس در تهران را که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی مطرح شد، تسریع کند». رجا نیوز هم در یادداشتی با عنوان«روحانی دوست و دشمن را مشخص کرد» با انتقاد از آن چه «برخورد گاز انبری با سه رسانه انقلابی» نامیده بود نوشت:«به نظر می رسد علاقه مندی برای تولید گزارش های هسته ای توسط BBC و در مقابل دلخوری از گزارش های هسته ای رسانه های خودی سبب شده است تا دولت اقدام به صدور مجوز برای این رسانه کند».
همان گونه که پیش بینی می شد با توافق هسته ای میان ایران و 1+5 شاهد افزایش و تسهیل مروادات بین ایران و کشورهای غربی در عرصه های مختلف هستیم. مراوداتی که در حوزه اقتصاد و تجاری زودتر آغاز شده و به تدریج به سایر حوزه ها نیز تسری می یابد. در این میان حضور پررنگ رسانه ها و حتی نهادهای فرهنگی این کشور ها نیز امری محتمل و تاحدودی ناگزیر است. البته این فضا متقابل بوده و با اندکی تدبیر و دور اندیشی می توان زمینه را برای فعالیت موثر و پررنگ رسانه های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای اروپایی نیز فراهم کرد. انتقادات تند و تیز برخی رسانه های اصولگرا و استفاده از تعابیری همچون گرگ و روباه برای کشورهای اروپایی اگرچه پایی در حقایق تلخ گذشته و اقدامات مخرب این کشورها در قبال جمهوری اسلامی ایران دارد اما رویکردی ایجابی نیست و گرهی از وضعیت فعلی باز نمی کند. اتفاقا اعلام رسمی فعالیت شبکه های غربی و نطارت بر فعالیت های آنان می تواند مانع از بروز بسیاری از ناهماهنگی ها و مشکلات بعدی باشد. ضمن این که قدرت چانه زنی رسانه ای ایران برای داشتن دفاتر نمایندگی در این کشورها را هم افزایش می دهد. البته این به معنای فراموش کردن برخی اتفاقات گذشته نیست. به یاد داریم که فعالیت شبکه هایی نظیر پرس تی وی و یا العالم هم در حوزه فعالیت خبرنگاران و هم در فراهم ساختن زیر ساخت های فنی و ماهواره ای با چه محدودیت هایی از جانب مدعیان آزادی بیان مواجه بود. اخراج خبرنگاران و عدم همکاری با دفاتر رسمی رسانه ای در کنار قطع کردن کانال های تلویزیونی بخشی از این اقدامات مخرب بود تا از فعالیت رسانه هایی که به زعم آنان برای منافع ملی ضرر داشتند جلو گری شود. با در نظر گرفتن چنین سابقه ای و در فضایی به دور از جنجال های بی نتیجه سیاسی، می توان این مرادوات رسانه ای را به گونه ای مدیریت کرد که کفه فرصت ها بر تهدیدها و چالش ها بچربد. همان گونه که اقتصاد و بازرگانی دوران پساتوافق نیاز به مدیریت دارد،از هم اکنون باید تدابیر لازم برای مدیرت تعاملات رسانه ای پساتوافق را نیز پیش بینی کرد. تدابیری که در صورت موفقیت به افزایش قدرت مانور دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید.
جلیل خبره/