جانشین خمینی شگفتی آفریده است
«رهبری آیتالله خامنهای همه را در داخل و خارج ایران شگفتزده کرد. ایران امروز با اعتماد به نفس بیشتری پیش میرود.»
به گزارش مشرق، این تحلیل را سرکیس نعوم روزنامهنگار معروف لبنانی در روزنامه النهار منتشر کرد. وی که چندی پیش سفری به تهران داشته در گزارشی نوشت: از همان ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی ایران، شخصیتهای خارجی به ویژه کسانی که از کشورهای عربی و اسلامی به ایران سفر میکردند، متوجه میشدند که مقامات جمهوری اسلامی ایران تلاش دارند آنها را قانع کنند که برنامه دینی، سیاسی و ایدئولوژیک آنها پیروز خواهد شد و توان لازم را برای تحقق بخشیدن به آن دارند. و دیگر این که ایران در نهایت به قدرتی بزرگ نه فقط در منطقه بلکه در سطح جهان تبدیل خواهد شد و میتواند کشورهای مستضعف جهان سوم را زیر چتر خود گرفته و در جهان تکقطبی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، هدایت محور جهانی مقابل ایالات متحده آمریکا را برعهده گیرد.
در ادامه این گزارش آمده است: بیشتر کسانی که به ایران سفر میکردند با شنیدن سخنان مقامات ایرانی قانع میشدند چرا که اولا به اصل ایدئولوژی ایران ایمان داشتند، دوم این که با چشمان خود دیده بودند ایران چطور توانست حمله عراق در زمان صدام حسین را که از پشتیبانی گسترده آمریکا و کشورهای عربی برخوردار بود به عنوان اولین چالش پیشروی خود پشتسر بگذارد. دلیل سوم هم این بود که این نظام نوپا توانست برنامه بلندپروازانهای را در سطح منطقه مطرح کرده و تا حد زیادی آن را به مرحله اجرا درآورد.
وی ادامه میدهد: البته حوادث خشونتبار و نظامی که از اواخر سال 2010 در منطقه روی داد تردیدهای زیادی را در خصوص ادامه اجرای کامل و صددرصد این برنامه و تکمیل آن ایجاد کرد. از همین رو این باور در بعضیها ایجاد شد که ایران احتمالا از برنامه گسترده چند بعدی خود دست کشیده و به برخورداری از نقش مهم منطقهای اکتفا خواهد کرد و آن را جایگزین برنامه بلندپروازانه میکند. اگرچه برخی از شخصیتها از ایران دیدن کرده و از نزدیک در جریان تلاشهای همهجانبه ایران قرار میگرفتند اما این باور در آنها ایجاد نشد که اهداف بلندپروازانه ایران به طور کامل قابل تحقق است.
امروز چطور؟ کسانی که این روزها از ایران دیدن میکنند به ویژه آنهایی که از نزدیک با اوضاع پیچیده و دشوار منطقه و رویدادها و اختلافهای موجود بین کشورهای منطقه در خصوص سیاستهای بینالمللی آشنا هستند، نتایج واقعبینانهای استنتاج میکنند.
ایران که قبلا اعتماد به نفس خود را از ایمان کامل به ایدئولوژی کسب میکرد و از طرفداری تودههای مردم در داخل ایران و حتی در کشورهای اسلامی خرسند بود امروز به دنبال کسب موفقیتها و دستاوردها، احساس آسودگی و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده است.
نعوم با اشاره به دستاوردهای هستهای ایران و حفظ آن با وجود فشارهای غرب میافزاید: از دستاوردهای دیگر ایران این است که با وجود چالشهای متعدد با دنیا و تحریمهای بینالمللی، اروپایی و آمریکایی، توانست تمام تلاش خود را صرف بازسازی زیرساختهای شهری و اقتصادی ساخته و قدرت نظامی بسیار مهمی را بنا کند. کسانی که امروز به تهران سفر میکنند، با مشاهده ساختمانها، خیابانها، میدان،ها، هتلها، رستورانها، پلها و زیرگذرها، احساس میکنند به پایتخت جدیدی از ایران سفر کردهاند. البته بدان معنا نیست که ایران توانسته است همه مشکلات اقتصادی خود را حل کند.
سرکیس نعوم افزود: زمانی که آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر انقلاب و ولیفقیه جانشین امامخمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شدند خیلیها تصور میکردند با یک فرد معمولی و عادی روبهرو هستند. نگرانیهایی هم وجود داشت. با وجود همه تصورات، آیتالله خامنهای رهبر انقلاب، برخورد بسیار حکیمانهای با مشکلات داشتند و همگان را شگفتزده کردند.این روزنامهنگار، تثبیت دموکراسی و انتخابات در ایران و ایجاد رفاه نسبی را از جمله دستاوردهای جمهوری اسلامی عنوان کرد و افزود: فعالیت و نقشآفرینی بدون محدودیت زنان در جامعه که نیمی از جمعیت ایران میباشند از دستاوردهای دیگر نظام جمهوری اسلامی میباشد.
تحلیلی بر نامه رهبر انقلاب به رئیسجمهور؛
برجام تنها راه و روش نفوذ در کشور نیست و قطعا در ادامه راه، آمریکا تلاش زیادی برای نفوذ فرهنگی و سیاسی در کشور ما خواهد داشت و مسؤولان و مردم باید به تلاشهای آینده غرب توجه خاصی داشته باشند و راههای خنثیسازی این نفوذها را بهخوبی شناسایی کنند و راهحلهایی برای این جنگ فرهنگی به کار بگیرند.
گروه سیاسی مشرق- برجام یکی از مهمترین توافقهای بینالمللی است که دارای نکات و ظرایف فراوانی است. این توافق پس از بررسی قانونی در مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی و با تأیید توسط مقام معظم رهبری به صورت مشروط پذیرفته شد و روند قانونی آن به اتمام رسید. نامهای که مقام معظم رهبری خطاب به رییس جمهور نوشتند حاوی نکات بسیار دقیقی است که در ادامه برخی از آنها را مرور خواهیم کرد.
1- از تمامی کسانی که دوره فشرده دوساله مذاکرات هستهای را با جدیت دنبال و به هر طریقی به پیشبرد این روند کمک کردند، باید تشکر کرد. در این دوره، تیم مذاکرهکننده سعی در نشان دادن نقاط مثبت برجام داشت و منتقدین نیز نقاط ضعف این توافق را برجسته میکردند، اما کمیسیون ویژه برجام در مجلس توانست با بررسی مستدل و منطقی، گزارش کاملی از پیامدها و نتایج برجام منتشر کند. این کمیسیون پس از 40 روز بررسی کارشناسانه و استفاده از مشاوران باسابقه و مذاکرهکنندگان قبلی و فعلی این گزارش را تهیه کرد و رییس و اعضای این کمیسیون تلاش زیادی برای تبیین دقیق نقاط ضعف و قوت برجام داشتند.
2- نکاتی که توسط مقام معظم رهبری خطاب به رییس جمهور مطرح شده، نکات جدیدی نیستند. ایشان از شروع مذاکرات این نکات و خطوط قرمز را مطرح کرده بودند و همواره بر این نکات تأکید داشتند. لغو تحریمهای اروپا و آمریکا، عدم تصویب تحریمهای جدید، حل شدن مسئله PMD و عدم ارائه گزارشهای دوپهلو از سوی آژانس، حفظ آب سنگین اراک، تبادل اروانیوم غنیشده، برنامهریزی برای رسیدن به 190 هزار سو و تحقیق و توسعه هشت بندی است که رهبری مجددا بر آن تأکید کردهاند. ایشان در سخنرانیهای دو سال گذشته بارها این مسائل را مطرح کرده بودند و این نشان میدهد که ایشان امر جدیدی را مطرح نکردهاند.
تنها دو نکته جدید در میان نامه رهبر انقلاب به چشم میخورد که آن دو نکته نیز با توجه به بیاعتمادی به آمریکا مطرح شده است؛ نکته اول مربوط به تفسیر از برجام است؛ باید توجه داشت که هنوز سه ماه بیشتر از برجام نگذشته که مقامات آمریکایی میخواهند تفسیرهای عجیب و غریب خود را به ایران و دیگر کشورها القا کنند و بر این تفاسیر اشتباه خود نیز اصرار دارند و رهبری در این حوزه با یک برنامه بسیار دقیق و عالی این ترفند آمریکاییها را خنثی کردهاند و آنهم مرجع بودن مذاکرات در هنگام ابهام در یک مسئله است؛ یعنی، اگر در هنگام اجرای یکی از بندهای برجام اگر ابهامی پیش بیاید، نباید به تفسیر آمریکا مراجعه کرد و تنها متن مذاکرات و حرفی که آمریکاییها و تیم مذاکرهکننده ما در مذاکرات زدهاند، ملاک است نه تفسیرهای بعدی. نکته دیگر مشخص کردن هیئتی برای نظارت بر اجرای برجام است که وظایف و اعضای این هیئت از سوی شورای عالی امنیت ملی مشخص میشود.
3- خطاب نامه مقام معظم رهبری به حجت الاسلام حسن روحانی است و در دو سال گذشته وزارت خارجه مسئولیت مذاکرات هستهای را بر عهده داشته است و میتوان گفت که وظیفه اصلی اجرای برجام و رفع نقاط ضعف این توافق بر عهده دولت است. در نهایت باید گفت که دولت باید بیشترین تلاش را در اجرای دقیق نکاتی که مقام معظم رهبری مطرح کردهاند، از خود نشان بدهد و تلاش کند که هرچه بیشتر منافع ملی کشور را محقق کند.
4- امت حزبالله، دلسوزان و منتقدین باید توجه داشته باشند که نامه مقام معظم به رییس جمهور به عنوان فصلالخطاب در مسئله برجام تلقی میشود و پس از این نامه بایستی هر فرد و نهادی به خوبی وظایف خود را انجام دهد و دولت نیز باید نقاط ضعف و قوت این توافق را در هنگام اجرا در نظر بگیرد.
منتقدین نیز بایستی به نکاتی که مقام معظم رهبری مطرح کردهاند، توجه ویژهای داشته باشند و آن را به عنوان معیار و تراز در نظر بگیرند و اجرای این نکات را از دولت طلب کنند و به حاشیههای برجام کمتر مراجعه کرده و رئوس مطالبی که مقام معظم رهبری مطرح کردهاند را به عنوان نکات اصلی در جامعه مطرح کنند.5- یکی از مباحث کلانی که طی ماههای اخیر مقام معظم رهبری مطرح کردهاند بحث نفوذ دشمن و راههای این نفوذ است. ایشان در سخنرانی در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه در تاریخ 15/7/1394 با اشاره به مذاکرات اخیر هستهای فرمودند: «در این مذاکرات، طرف مقابل، تلاش داشت، از هر فرصتی برای نفوذ استفاده کند و حرکتی بر خلاف منافع ملی کشور انجام دهد، البته مذاکره کنندگان ایرانی، حواسشان جمع بود، اما بالاخره آمریکاییها در جاهایی فرصت پیدا کردند.» ایشان در سخنان دیگری در تاریخ 25/6/1394 میفرمایند: «نفوذ اقتصادی و امنیتی البته خطرناک است و پیامدهای سنگینی دارد اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن، خطر بسیار بالاتری است که همه باید مراقب آن باشند.» این دو فراز از بیانات ایشان نشان میدهد که نفوذ سیاسی و فرهنگی بسیار مهم است و در مذاکرات اخیر نیز نفوذهایی هر چند کم از طریق دشمنان در کشور ما اتفاق افتاده است،
اما باید توجه داشت که برجام تنها راه و روش نفوذ در کشور نیست و قطعا در ادامه راه، آمریکا تلاش زیادی برای نفوذ فرهنگی و سیاسی در کشور ما خواهد داشت و مسئولین و مردم باید به تلاشهای آینده آمریکا توجه زیادی داشته باشند و راههای خنثیسازی این نفوذها را به خوبی شناسایی کنند و راهحلهایی برای این جنگ فرهنگی به کار بگیرند.
6- بیشترین تلاش مقام معظم رهبری و دیگر مسئولین این است که برجام با کمترین هزینه به اجرا درآید و بیشترین منافع ملی برای کشور به دست آید. بر همین اساس، باید رسانهها و افراد صاحبقلم به این نکته توجه داشته باشند که در جامعه دوقطبی ایجاد نکنند و طوری وانمود نکنند که میان مسئولین شکافی وجود دارد. رسانههای منتقد نیز باید توجه داشته باشند که باید بیشتر نقاط قوت برجام را مطرح کرده و دولت را در اجرای هر چه بهتر این توافق یاری دهند و سعی کنند کشور در آرامشی مثالزدنی به سمت اجرای برجام حرکت کند.
با نفوذ به شیوه آلمانی آشنا شوید؛
ژرمنها با اهداف خاص به تهران آمدند و کنفرانسی امنیتی را که آشکارا با سیاستهای ایران در تناقض است، در تهران برگزار کردند. کارشناسان، حضور آلمانها در ایران را بخشی از پروژه نفوذ غرب میدانند زیرا حضور آلمانها حساسیت کمتری نسبت به حضور آمریکا و انگلیس ایجاد میکند.
گروه سیاسی مشرق – ایران همواره در خاورمیانه پرتلاطم و طوفانی بهعنوان جزیره ثبات شناخته میشود و این موضوع نیز به مدد قدرت نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی محقق شده است. اینکه خاورمیانه به چه سبب به انبار باروتی تبدیلشده که هرچند روز یکبار به طور شدید منفجر میشود، نیز بهخوبی قابلتشخیص است. کشورهای غربی با توجه به منابع انرژی و همچنین استراتژیک بودن این نقطه مهم جهانی معادلات را بهگونهای رقمزدهاند که بتوانند از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند و متأسفانه در این امر برخی از کشورهای مرتجع منطقه نیز دست در دست غرب گذاشته و در آتشافروزیهای خاورمیانه شریک تجاری آمریکا و غرب شدهاند. محیط خاورمیانه بسیاری از کشورهای دنیا که دارای قدرت و ثروت هستند و میخواهند مانور قدرت دهند را به خود جلب میکند. بهغیراز آمریکا برخی از کشورهای اروپایی نظیر آلمان نیز سودای حضور مستمر در خاورمیانه بهواسطه برخی از کشورها را دارد. در این میان بعد از توافق هستهای و بهظاهر بهبود ارتباطات ایران و کشورهای اروپایی و غربی، برخی از کشورها برای تأمین منافع خود به کشورمان نزدیک شدهاند و در قالب هیئتهای مختلف با اهداف سیاسی و اقتصادی متعدد به ایران سفر میکنند و گاه کنفرانسها و نشستهای تجاری و سیاسی، امنیتی در کشورمان با حضور غربیها برگزار میشود.
اخیراً کنفرانسی در تهران با حضور وزیر خارجه آلمان برگزار شد که در نوع خود بسیار جالبتوجه بود. برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران این سؤال را به وجود میآورد که ژرمنها در کشورمان به دنبال چه اهدافی بودند که کنفرانس خود را به تهران آوردند.
کنفرانس امنیتی "مونیخ" که ضلع سوم مثلث ماسونی "داووس" (اقتصادی) و "بیلدربرگ" (سیاسی) به شمار میآید در سال ۱۹۶۲ توسط ادوارد هاینریش فن کلایست اشمنتسین، نظامی معروف آلمانی بنیان گذاشته شد، یکی از کنفرانسهای معروف جهان است که صرفاً مختص به اظهار نظر و رایزنیهای سیاسی و نظامی است و تصمیمی در آن گرفته نمیشود اما اهمیت زیادی در جهان بینالملل پیدا کرده و به "داووس امنیتی" شهرت یافته است. مخالفان این کنفرانس آن را کنفرانس «ناامنی» میخوانند چراکه همواره امنیت در این کنفراس حول منافع غرب تعبیر و تعریف می شود و دولتمردان آلمانی نیز آن را ظرفیتی برای مطرح کردن این کشور قلمداد میکنند.کنفرانس امنیتی مونیخ از این نظر فرصتی برای گسترش ارتباطات بهویژه در سطح امنیتی و باز شدن پای آلمان در کشورهای هدف است. ازاینروست که شاهد آن هستیم که بلافاصله بعد از پایان مذاکرات هستهای آلمانها در ایران حضور مییابند. به نظر بسیاری از کارشناسان آلمان در این حیطه وظیفه خاصی برای خود تعریف کرده بود که در یک پکیج بینالمللی و ائتلافی با کشورهای غربی میگنجد. [1]
البته این موضوع سابقه دیرینه دارد و به این چند سال اخیر بازنمیگردد. در همین راستا "یوآخیم گاوک" (gauk) رئیسجمهور آلمان در سخنرانی خود به مناسبت روز ملی آلمان در سال 2013 و همچنین در کنفرانس امنیتی مونیخ در 2014 گفت: «آلمان باید برای به دست آوردن چارچوب مقررات جهانی و شکل دادن به آن مصممانهتر در سیاست جهانی شرکت کند.»[]
اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان، سومین مقام آلمانی است که پس از حصول توافق هستهای در ماه جولای، به ایران آمده است. از اظهار نظرهای اشتان مایر و مسئولان کنفرانس مربوطه هدف اصلی برگزاری این کنفرانس در ایران بهخوبی آشکار میشود.
سایت دویچهوله فارسی در این باره مینویسد اشتان مایر، وزیر خارجه آلمان روز شنبه (۱۷ اکتبر) با سه هدف وارد ایران شده است. آشتی میان مقتدرترین کشورهای اسلامی منطقه برای هموار کردن زمینه صلح و آشتی در سوریه و یمن، گفتوگو پیرامون به جریان انداختن توافق هستهای، و تحکیم روابط کشورش با ایرانمیانجیگری میان ایران و عربستان به ظاهر یکی از مباحثی است که آلمانها در ایران دنبال میکردند. آلمانها مدعی بودند که میتوانند میانه ایران و عربستان بگیرند. اشتانمایر بعد از سفر به ایران راهی عربستان شد اما عادل الجبیر وزیرخارجه عربستان در کنفرانس مشترک خبری در سخنانی گستاخانه مدعی شد ایران سوریه را اشغال کرده است.[3]
البته مشکل اصلی در این زمینه عدم هماهنگی سیاستهای ایران در سوریه با سعودیها و ژرمنهاست اما معلوم نیست آلمانها با وجود اینکه به خوبی از سیاست ایران کلی ایران در این زمینه با خبر بودند به چه سبب و به چه امید منافع خود در سوریه را در ایران دنبال کردند؟
اشتانمایر بعد از دیدار با پادشاه عربستان از تلاش ناکام خود در این عرصه سخن گفت و بیان داشت که شکاف ایران و عربستان بسیار عمیق است و کاری از دست آلمان در این زمینه ساخته نیست.[4] جالب اینجاست که کسی از آلمانها نخواسته بود که در این زمینه اقدامی کنند اما به نظر میرسد این کشور در پی نفوذ سیاسی در خاورمیانه سعی دارد برای خود نقشآفرینی و سناریوسازی کند.
به گفته برخی از کارشناسان حضور آلمانها در ایران بخشی از پروژه نفوذ غربی به ایران است. چراکه حضور آلمانها حساسیت کمتری از حضور آمریکا و انگلیس در ایران ایجاد میکند و آلمانها نیز با توجه به استراتژی گسترش نفوذ خود در کشورهای مختلف از این موضوع استقبال میکنند.
جالب اینجاست که در خصوص سوریه نیز مقامات شرکتکننده در کنفرانس برخلاف سیاستهای جمهوری اسلامی ایران سخنرانی کردند که در آن نماینده سوریه و روسیه به عنوان دو کشور تاثیرگذار حضور نداشتند و اشتان مایر در قبل تهران مدعی شد که راه حل خروج بحران سوریه کنار گذاشتن بشار اسد از قدرت در این کشور است.[5]
آلمانها با هدف دخالت در امور سوریه به نمایندگی از اتحادیه اروپا پا به تهران گذاشتند و ولفگانگ ایشینگر، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ، خواهان استراتژیای برای سوریه شد که "گزینههای عملی نظامی قابلاعتمادی" را در برگیرد. البته بهزعم آلمانها گزینه نظامی قابلاعتماد گزینهای است که منافع آنها را در بربگیرد، هرچند که این کشور با ائتلافی که با آمریکاییها داشتند هیچ کار خاصی درزمینهٔ مبارزه با تروریسم در سوریه انجام ندادند.جالب اینجاست که آلمانها بسیار علاقمند بودند که ایران را وارد این ائتلاف شکست خورده کنند اما در این عرصه نیز ناکام ماندند. [6]از همین روست که ایشینگر از یکهتازی روسیه در سوریه انتقاد میکند.[7]
به هر جهت این سئوال بسیار مهم در خصوص تحرکات آلمانیها در تهران بوجود میآید که دستاوردهای برگزاری چنین کنفرانسی که ظرفیت نفوذ غرب از طریف آلمان را در کشورمان ایجاد کرد چه بود؟ مشخص است که آلمانیها با اهداف خاصی به تهران آمدند و کنفرانس امنیتی خود را که به طور واضح با سیاستهای ایران در تناقض است برگزار کردند. به نظر میرسد در این زمینه نیز یک حفره سیاسی آنهم از سوی دولت و وزارتخارجه ایجاد شده که آلمانها از این طریق نفوذ کردهاند و با قدم زدن در تهران سعی برآوردن منافع خود کردند. جالب اینجاست این موضوع در شرایطی در ایران اتفاق میافتد که روسیه در حال عملیات شدید نظامی در سوریه است و با توجه به اینکه ایران و روسیه در زمینه مبارزه با تروریست همراستا شدهاند برگزاری این کنفرانس بر خلاف منافع ملی دو کشور درگیر در سوریه یک بیسلیقگی و بیتدبیری درحوزه سیاست خارجی دولت تدبیر و امید تلقی میشود که ظرفیتهای مختلفی را آنهم در پایتخت کشورمان در اختیار طرف مقابل قرار داده است.
گزارش مشرق از آینده داعش در یمن؛
القاعده و داعش در یمن مورد حمایت آلسعودند و ریاض به نام حمایت از نیروهای یمنی، به آنها پول و مهمات میدهد اما جالب اینجاست که این تروریستهای تکفیری در طول تاریخ نشان دادهاند که فرزندان خلفی برای اربابان خود نیستند و در نهایت به اربابانشان هم خیانت میکنند.
گروه بینالملل مشرق - هجوم ارتش عربستان سعودی به یمن دوباره توجهات را به سوی گروه القاعده یمن جلب کرد، گروهی که سابقه چند ده ساله در این کشور دارد و این روزها دوباره در یمن قدرت گرفته، به گونه ای که القاعده حتی کنترل برخی از مناطق این کشور را به صورت علنی به عهده گرفته است.از ابتدای هجوم عربستان سعودی به یمن، سعودی ها ضمن همکاری با القاعده سعی کرده اند که با پوشاندن هویت این گروه تکفیری، وجود آن را در یمن انکار کنند. "مشرق" در این گزارش به وضعیت گذشته، امروز و آینده القاعده و نیز داعش در یمن پرداخته است.
ظهور مدارس وهابی در یمنفعالیت جریان وهابی در یمن سابقه ای چند ده ساله دارد و شروع آن به دهه شصت میلادی می رسد. عربستان سعودی پس از فروپاشی نظام حکومت امامان زیدی در یمن در سال 1962 شروع به تاسیس مدارس وهابی در یمن کرد. این مدارس برای مقابله با جریان تشیع در مناطق مختلف یمن از جمله استان صعده مرکز اصلی شیعیان یمن تاسیس شد و این مدارس بستر لازم برای نیروگیری القاعده در یمن را فراهم کرد.
جریان های وهابی یمن در دهه هشتاد میلادی هزاران تن از جوانان این کشور را به بهانه مقابله با نیروهای اتحاد شوروی روانه افغانستان کردند که بسیاری از این افراد بعدها به القاعده پیوستند و هسته های این گروه تروریستی را در یمن ایجاد کردند.
اسامه بن لادن و یمن
یمن زادگاه اصلی خاندان اسامه بن لادن سرکرده سابق گروه القاعده است، به همین دلیل رهبر سابق القاعده از همان ابتدای تاسیس این گروه تروریستی در دهه نود به یمن توجه ویژه ای داشت.
فعالیت شاخه یمنی القاعده از سال های پایانی دهه نود آغاز شد، اما فعالیت های میدانی این گروه در یمن غالبا به حملات کوچک به اهداف غربی همچون ناو آمریکایی «کول» در سال 2000 در خلیج عدن یا حمله به سفارت آمریکا در صنعا در سال 2008 منحصر بود و القاعده از یمن بیشتر به عنوان مکانی برای پشتیانی حملات این گروه تکفیری درکشورهای دیگر استفاده می کرد.در سال 2009 میلادی دو شاخه یمنی و عربستانی القاعده با هم ادغام شدند و گروه القاعده فی الجزیره العرب را تاسیس کردند که مرکز آن در یمن قرار داشت، اما رهبران اصلی آن عمدتا تبعه عربستان بودند.
حکومت القاعده در جنوب یمندر سال 2011 و همزمان با انقلاب یمن، القاعده گروه جدیدی را به نام انصارالشریعه در جنوب این کشور تشکیل داد، گروهی که با اشغال مناطق به دنبال اقامه شریعت موردنظر القاعده بود. گروه انصارالشریعه با سوء استفاده از ضعف دولت مرکزی در آن زمان توانست که استان «ابین» در جنوب یمن را اشغال کند، اما عمر امارت القاعده در آن استان چندان زیاد نبود و ارتش یمن و نیروهای مردمی این کشور پس از چند ماهی القاعده را از این استان بیرون کردند.
با وجود اخراج القاعده از استان ابین، درگیری بین این گروه تکفیری و نیروهای نظامی یمن در سال های بعد ادامه پیدا کرد، اما القاعده دیگر مجال برپایی امارت اسلامی در جنوب یمن را پیدا نکرد و به محض استقرار در یک منطقه هدف حملات ارتش یمن قرار می گرفت.اشغال استان نفت خیر یمن به دست القاعده
هجوم عربستان به یمن، فرصت جدیدی برای القاعده بود تا دوباره در جنوب یمن فعالیت خودش را گسترش دهد، تروریست های القاعده در واقع به عنوان پیاده نظام عربستان در این جنگ بودند و پس از حملات هوایی عربستان به مواضع ارتش یمن و نیروهای مردمی این کشور، به این مواضع حمله می کردند و سعی در گسترش مناطق تحت سیطره خود داشتند.نیروهای القاعده چند روز پس از شروع هجوم عربستان به یمن، با خیانت استاندار وقت استان «حضرالموت» یمن و برخی از فرماندهان نظامی این استان که به «عبدربه منصور» رئیس جمهور فراری یمن وفادار بودند، توانستند که بدون درگیری مناطق گسترده ای از این استان مهم از جمله شهر «المکلا» مرکز آن را به اشغال خود دربیاورند.استان حضرالموت بزرگترین استان یمن است که تقریبا یک سوم مساحت این کشور را تشکیل می دهد و در این استان چاه های نفت زیادی وجود دارد که امروز فروش نفت این چاه به منبع درآمدی برای القاعده تبدیل شده است. همچنین پیش از این وجود مناطق کوهستانی زیاد در استان حضرالموت زمینه را برای ایجاد اردوگاه های آموزشی و پایگاه های نظامی القاعده در مناطق مختلف استان حضرالموت را فراهم کرده بود.
گروه انصارالشریعه پس از اشغال استان حضرالموت شروع به غارت اداره ها، بانک های دولتی و پایگاه های ارتش یمن کرد و با برپایی یک امارت اسلامی دست به قتل و جنایت به نام اجرای شریعت زد، اقداماتی که صدای مردم این استان را درآورد و سبب شد که مردم بارها با برگزاری تظاهرات خواستار خارج شدن نیروهای القاعده از این استان شوند.
ظهور داعش در یمندر سال های اخیر با قدرت پیدا کردن داعش در عراق و سوریه، تعدادی از نیروهای القاعده یمن با جدا شدن از این گروه، با ابوبکر البغدادی سرکرده داعش بیعت کردند و شاخه یمنی داعش را وجود آوردند، گروهی که فعالیت های تروریستی آن بیشتر در جنوب یمن و صنعا پایتخت این کشور متمرکز است و پس از هجوم عربستان به یمن، فعالیتش شکل علنی به خود گرفت.داعش در یمن در مرحله تربیت نیرو است، کمپ های آموزشی این گروه در مناطق مختلف جنوب یمن افتتاح شده و دسته های مختلفی از عناصر تکفیری در این اردوگاه ها آموزش می بینند.این گروه تروریستی هم اکنون صرفا به یک سری عملیات های ایذایی و انتحاری می پردازد، عملیات هایی که بیشتر در صنعا پایتخت یمن صورت می گیرد و مساجد صنعا هدف اصلی عملیات های انتحاری داعش هستند.
اما در آینده نزدیک باید در انتظار ظهور علنی داعش در شهرهای مختلف جنوب یمن با پرچم این گروه تروریستی باشیم، کما اینکه هم اکنون هم نیروهای داعش با پرچم این گروه تروریستی در مناطق مختلف جنوب یمن حضور دارند و حتی در برخی از شهرها مراسم رژه علنی برگزار کردند.جنگ القاعده و داعش در یمناز یک سال پیش درگیری بین القاعده و داعش در مناطق مختلف دنیا به خصوص در سوریه و اخیر افغانستان شروع شده که هزاران تن از نیروهای تکفیری در این درگیری ها به هلاکت رسیدند، القاعده، داعش را یک گروهی خوارج گونه می داند که زیر فرمان رهبر القاعده نمی رود، به همین دلیل با این گروه درگیر شده است.
درگیری های القاعده و داعش در یمن هنوز آغاز نشده است، اما به نظر می رسد که با توجه به گسترش حضور داعش در یمن که باعث کاهش نفوذ القاعده در این کشور می شود، درگیری ها بین القاعده و داعش دیر یا زود آغاز شود، درگیری هایی که خونین بار خواهد بود.آل سعود؛ حامی اصلی تکفیری ها در یمنرژیم عربستان سعودی خود را از یکی از دشمنان گروه های تروریستی به خصوص القاعده و داعش می داند که به مبارزه با این گروه های تروریستی می پردازد، اما این رژیم در حمله خود به یمن اعلام کرد که به دنبال مبارزه با القاعده در این کشور نیست، با وجودی که مناطق اصلی حضور القاعده یمن در مجاورت مرزهای مشترک عربستان با یمن قرار دارد.
القاعده و داعش در یمن مورد حمایت عربستان است و این کشور به نام حمایت از نیروهای یمنی به این گروه ها پول، سلاح و مهمات می دهد، اما این گروه های تکفیری در طول تاریخ نشان دادند که فرزندان خلفی برای اربابان منطقه ای خود نیستند و در نهایت به اربابانشان خیانت می کنند.جنگ داخلی مزدوران در یمنتاکنون درگیری های زیادی بین القاعده و داعش از یک سو و گروه های مسلح دیگر همچون گروه های تجزیه طلب جنوب یمن و طرافداران عبدربه منصور رئیس جمهوری فراری رخ داده،
این گروه ها گرچه در هدف مبارزه با ارتش یمن و حرکت انصارالله متحد هستند، اما در بین خودشان اختلافات زیادی دارند که این اختلافات به درگیری های مسلحانه منجر می شود.سیاست مشترک داعش در مناطق مختلف دنیا این است که پس از حضور در منطقه ای، با بین بردن گروه های مختلف، خود کنترل آن منطقه را به دست می گیرد و حکومت خود را تشکیل می دهد، به همین دلیل داعش حتی اگر با گروه یا جریانی هم متحد شود، دیر یا زود به هر حال به آن گروه خیانت می کند و آن گروه را از بین می برد.
آینده داعش در یمنبراساس مطالب ذکرشده می توان گفت که در آینده نزدیک باید در انتظار رشد جریان داعش در جنوب یمن و ظهور امارت های داعشی در این منطقه از یمن باشیم، اتفاقی که البته با جنگ های خونین بین القاعده یمن و گروه های تجزیه طلب جنوب یمنی و طرافداران رئیس جمهوری فراری از یک سو و داعش رخ خواهد داد و رویای عربستان برای بازگشت عبدربه منصور و دولت فراری اش به یمن از طریق حمایت از القاعده را نقش بر آب خواهد کرد.
مذاکره داعش و جبههالنصره برای ادغام و تشکیل ائتلاف علیه ارتش سوریه
وزارت دفاع روسیه روز چهارشنبه اعلام کرد گروههای تروریستی داعش و جبههالنصره در حال بررسی ائتلاف علیه بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه هستند.
به گزارش مشرق، «ایگور کوناشنکو»، سخنگوی وزارت دفاع روسیه روز چهارشنبه از نشستهایی بین عناصر گروههای تروریستی داعش و جبههالنصثره برای ائتلاف علیه بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه خبر داد. خبرگزاری اینترفکس روسیه با اعلام این خبر از قول سخنگوی وزیر دفاع این کشور افزود اطلاعات گردآوری شده توسط نهادهای اطلاعاتی مسکو نشان میدهد دو گروه تروریستی یاد شده مذاکراتی را برای بررسی ادغامشان و قرار گرفتن در جبههای واحد علیه نیروهای ارتش سوریه برگزار کردهاند.
«کوناشنکو»، روز چهارشنبه گفت چندین واحد فرماندهی جبههالنصره و داعش در این گفتوگوها حضور داشتهاند. وزارت دفاع روسیه بر این باور است که این مذاکرات با هدف تشکیل ائتلافی جهت جلوگیری از حمله ارتش سوریه به گروههای تروریستی انجام شده است. گروه تروریستی «جبههالنصره» که با القاعده اعلام بیعت کرده اوایل سال 2012، یک سال بعد از آغاز ناآرامیها در سوریه تشکیل شد و در ابتدا با داعش همکاری کرد. اما در سال 2013 دو گروه از یکدیگر جدا شده و درگیری مسلحانه با یکدیگر را آغاز کردند.منبع: فارس
11 سناتور دموکرات، خواستار پاسخ واشنگتن به آزمایش موشکی ایران شدند
11 سناتور ارشد از همحزبیهای رئیسجمهوری آمریکا در نامهای به وزیر خارجه این کشور خواستار پاسخ یکجانبه واشنگتن به آزمایش موشک «عماد» توسط ایران شدند.
به گزارش مشرق، یازده سناتور ارشد دموکرات، با ارسال نامهای به جان کری، وزیر خارجه آمریکا خواستار پاسخ یکجانبه واشنگتن به آزمایش موشکی ایران شدند.
به گزارش روزنامه صهیونیستی جروزالمپست، سناتورهای آمریکایی در نامه یاد شده از آزمایش موشک «عماد» که یکشنبه هفته گذشته انجام شد ابراز «نگرانی عمیق» کرده و از دولت آمریکا خواستهاند در قبال رفتارهایی از ایران که نقض «برجام» قلمداد میشود، سیاست «عدم تحمل» را به کار بگیرند.
«سامانتا پاور»، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد روز جمعه (24 مهرماه) در بیانیهای اعلام کرد واشنگتن بعد از بررسی اطلاعات موجود، آزمایش موشکی ایران را نقض آشکار قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد میداند.مقامهای آمریکایی به رغم این تأکید کردهاند آزمایش موشک «عماد»، برجام را نقض نکرده است. موشک دوربرد «عماد»، که نسل جدید موشکهای بالستیک ساخت وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران است روز یکشنبه (19 مهرماه) با موفقیت آزمایش شد. «عماد» نخستین موشک دوربرد ایران با قابلیت هدایت و کنترل تا لحظه اصابت به هدف است.جروزالمپست اضافه کرد 9 نفر از 11 سناتور امضاکننده نامه جدید به کری جزو نمایندگانی بودهاند که با رأی مثبت به «برجام» در مجلس سنا، از دیپلماسی باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در قبال ایران حمایت کردهاند.منبع:
فارس