منابع رسانهای خبر دادند که تعداد قربانیان حمله تروریستی امروز در آنکارا به 97 کشته افزایش یافته است.
بیش از ۱۶ روز از فاجعه منا گذشته است و هنوز ۶۷ زائر ایرانی مفقودند. از سوی دیگر سعودیها هم تاکنون ۱۴۰۰ جانباخته را در گورهای دستهجمعی دفن کردهاند.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس، 16 روز از فاجعه تلخ منا گذشت. بنا به گفته مسئولان سازمان حج و زیارت جمهوری اسلامی ایران بیش از 2 هزار نفر در این فاجعه جان باختند ولی مقامات سعودی هنوز اصرار بر کشته شدن حدود 700 زائر دارند.
هماکنون جانباختن 464 زائر ایرانی محرز شده است و پیکر مطهر 397 نفر از این جانباختگان شناسایی و به کشور باز گردانده شدند یا در حال بازگشت به میهن هستند.
اما مسالهای که وجود دارد مفقود بودن 67 زائر ایرانی است. با اینکه هنوز پیکر این مفقودین پیدا نشده است ولی سازمان حج و زیارت احتمال جانباختن آنها را بسیار قوی میداند.
سوال اینجاست که چرا پیکر این قربانیان هنوز پیدا نشده است.
برای پاسخ به این سوال چند فرض مطرح است. در ابتدا مقامات سازمان حج و زیارت میگفتند که دولت سعودی اجازه جستجو در بیمارستانها و سردخانههای مکه را به نیروهای ایرانی نمیدهند. همین امر موجب شد تا میان تعداد زیادی جسد، شناسایی پیکر جانباختگان ایرانی سختتر شود.
در ساعات اولیه وقوع حادثه، پلیس سعودی راه رودی به خیابان 204 که کشتهها در آنجا بودند را بست و حتی اجازه امدادرسانی را ندادند.
بنا بر گفته شاهدان عینی خیلی از افراد حادثه دیده به دلیل عدم امدادرسانی از دنیا رفتند.
از سویی انباشته شدن پیکر جانباختگان در کانتینرهای یخچال دار آن هم برای چند روز متوالی و ممانعت برای تخلیه آنها و شناسایی قطعا مشکلاتی را از نظر بهداشتی و جسمی برای پیکرها به وجود میآورد که شناسایی بدنها و حتی انتقال آنها را هم سخت میکند. که این موارد همه به دلیل عدم کفایت رژیم سعودی برای مدیریت این فاجعه بود.یکی دیگر از فرضهایی که مطرح است بازداشت برخی از زائران ایرانی است که این فرض همچنان در تناقضگویی مسئولان امر مبهم مانده است. مسئولان سازمان حج و زیارت میگویند که ما اطلاعی نداریم و هنوز اجساد زیادی در سردخانه جده مانده و درباره بازداشت زائران ایرانی سرکنسولگری اطلاعات دقیقی نداده است.از سویی مسئولان وزارت امور خارجه دستگیری 2 زائر را تایید میکنند که آزاد شدهاند. اما قطعا 67 زائر ایرانی مفقود شده تماما دستگیر نشدهاند.
فرض دیگری که مطرح است و با اعلام رسمی رئیس سازمان حج و زیارت قوت گرفت، دفن تعداد زیادی از اجساد توسط رژیم سعودی است.
سعید اوحدی روز گذشته اعلام کرد که سعودیها در دو مرحله 1400 پیکر از جانباختگان را دفن کردند. مرحله اول قبل از سفر وزیر بهداشت ایران به عربستان بود که مقامات سعودی اطمینان خاطر دادند که هیچ کدام از این هزار نفر ایرانی نبودند و مرحله دوم که روز یکشنبه به دلیل عدم شرایط نگهداری و از بین رفتن اجساد 400 تن دیگر از جانباختگان را دفن کردند.البته رئیس سازمان حج و زیارت اظهار امیدواری کرد که بدن هیچ زائر ایرانی بین دفنشدهها نباشد.
اوحدی گفت: مقامات سعودی می گویند از همه پیکرهای دفن شده اثر انگشت گرفته اند که این موضوع پیگیری سرنوشت زائران ایرانی را که احتمالا در میان دفن شدگان هستند، امکان پذیر می کند.خلاصه آنچیزی که شاید بتوان با اطمینان گفت این است که قطعا پیکر تعدادی از زائران ایرانی جانباخته فاجعه منا به کشور بازنمیگردد و علیرغم تمام تلاشهای مسئولان ایرانی حاضر در عربستان، بیکفایتی رژیم سعودی و مقامات آن در کنترل و اداره حج تمتع کار دست زائران و خانوادههای داغدار داد تا برخی از آنها حتی مزاری از عزیزانشان برای سوگواری در اختیار نداشته باشند.
گزارش از محمدعلی صفاریان
گروه جنگ نرم مشرق - شبکه خبری «سیانان» پنجشنبه گذشته در گزارشی و با استناد به "منبع ناشناس" از اصابت دستکم چهار فروند از موشکهای روسی به خاک ایران خبر داد که قرار بود به پایگاههای داعش در سوریه برخورد کند. خبرگزاری فرانسه نیز در همین رابطه گزارش داد که مقامهای دولت آمریکا گزارش «سیانان» را تایید کردهاند که چهار موشک شلیک شده از دریای خزر در خاک ایران فرود آمدهاند. بعد از گزارش «سیانان» اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا نیز روز جمعه در کنفرانس مطبوعاتی در لندن در مقام تایید گزارش «سیانان» از "منبع ناشناس" گفت: «شواهدی در دست است که نشان میدهند تعدادی از موشکهای روسی در خاک ایران فرود آمدهاند».
بعد از این هجمه تبلیغاتی ابتدا سرتیپ ایگور کوناشنکوف، سخنگوی رسمی وزارت دفاع روسیه اعلام کرد: «ما برخلاف «سیانان» به منابع "معرفی نشده" استناد نکرده و شلیک موشکهایمان و اصابت آنها به اهداف خود را بهطور زنده نشان میدهیم». در ادامه نیز مسئولان نظامی ایران این خبر را تکذیب کردند و سرتیپ موسی کمالی، جانشین معاون نیروی انسانی ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز به خبرگزاری روسی "اسپوتنیک" گفت که اخبار تعدادی از رسانهها درباره سقوط چهار موشک کروز روسیه در ایران دروغ است.
این اولین موردی نیست که منابع ناشناس آمریکایی درباره اطلاعات موجود در دست خود درباره جزئیات عملیات روسیه علیه داعش در سوریه صحبت کرده و مقامات آمریکا سپس بعضی این اخبار را با توجه به اثر عملیات روانی آن، تایید یا رد میکنند.
«سیانان» در صدها خبری که اعلام میکند، وقتی یک خبر سیاه (دروغ) نیز منتشر میکند، جمعیت فراوانی از مخاطبانش به دلیل اینکه خبرها را از کانالهای خبری (مستقل) دیگری دنبال نمیکنند، آن خبر را باور میکنند و به این صورت خبر دروغ از نفوذ زیادی برخوردار خواهد شد؛ به ویژه اگر آن خبر، دروغ بزرگی باشد که در آن صورت باور آن نیز راحتتر خواهد بود.
سقوط موشکهای کروز روسی در ایران چیزی نیست که از انظار عمومی مخفی بماند و آن هم نه یک موشک بلکه چهار موشک؛ پس زمانی که شبکه خبری «سیانان» در همکاری با کاخ سفید حاضر میشود رسالت حرفهای خود را با انتشار خبر دروغ زیر سوال ببرد، به طور قطع باید مسئله مهمی در رابطه با ائتلاف جدید به رهبری ایران و روسیه وجود داشته باشد که میتوان به طور اجمال به این موارد اشاره کرد:
1. آمریکا میداند که ائتلاف جدید شکل گرفته توسط ایران، روسیه، سوریه، عراق و حزبالله لبنان طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی، شناسایی پایگاههای تروریستها در سوریه را انجام دادند و اکنون بمباران این پایگاهها توسط جنگندههای روسیه آغاز شده است؛ در صورتی که عملیات گروه ائتلاف جدید بتواند داعش و دیگر گروههای تروریستی را ظرف مدت کوتاهی سرکوب و نابود کند، آنگاه عملیات ائتلاف کشورهای غربی در نابودی این گروههای تروریستی زیر سوال خواهد رفت، زیرا که حدود یک و نیم سال است که ائتلاف کشورهای غربی جنگ علیه تروریستها را شروع کردهاند اما پیشرفتی حاصل نشده و به طور قطع علت عدمموفقیت آنها را باید در نداشتن قدرت کافی یا نبود اراده برای انجام آن دانست که هر یک از دو دلیل، رسوایی بزرگی برای ائتلاف کشورهای غربی به رهبری آمریکا است.
2. آمریکاییها بعد از اشغال افغانستان و عراق برای توجیه ماندن در این کشورها به تقویت گروههای مسلح مخالف دست میزدند تا نیاز دولتهای افغانستان و عراق به ایالات متحده برای ایجاد ثبات و تامین امنیت احساس شود. حال اگر داعش و دیگر گروههای تروریستی در سوریه نابود شوند، دولت عراق برای نابودی تروریستها به سمت کمکگرفتن از ائتلاف روسیه و ایران گرایش پیدا خواهد کرد و وابستگی آنها به ایالات متحده از بین خواهد رفت. با این شرایط احتمال اینکه دولت افغانستان هم پس از عراق و سوریه به این ائتلاف بپیوندند، زیاد خواهد بود زیرا که ایالات متحده تا به حال در هیچ جایی قدم نگذاشته که امنیت و استقرار برای آن بوجود آورده باشد.3. در برنامههای آینده ایالات متحده حضور بیشتر در آسیای شرقی، قفقاز و اروپای شرقی قرار دارد و در این راستا علاوه بر حضور فیزیکی نظامی، نیاز به ایجاد نوعی نابسامانی در این مناطق است که حضور فراوان چینیها، چچنیها و سایر تروریستهای سلفی در پایگاههای آموزشی داعش در سوریه و عراق، برای استفاده از این افراد در عملیات تروریستی در آسیای شرقی (مانند چین)، اروپا (مانند روسیه و اکراین) است. عملیاتی که چند روز پیش در بانکوک (تایلند) اتفاق افتاد، نمونهای از برنامه جدید آمریکا جهت وادار کردن کشورها (مانند تایلند) به تقاضای کمک از آمریکاییها جهت تامین امنیت و لشکرکشی به آن کشورها است. یکی از دلایلی که چین نیز در حال پیوستن به ائتلاف جدید ایران و روسیه است، نابود ساختن تروریستهای مد نظر آمریکا است تا اجازه ندهند این تروریستها پرورش پیدا کنند و بعدها برای آنها دردسر ساز شوند که اگر این اتفاق رخ دهد، خلل بزرگی در برنامههای آینده ایالات متحده بوجود میآورد.
4. آمریکا بیش از 30 سال است که به دنبال از بین بردن جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی است و هیچگاه نتوانسته بود به اندازه زمان کنونی به دلیل پرورش و هدایت گروههای تکفیری تروریستی به این جبهه ضربه وارد کند، اما ائتلاف جدید ایران و روسیه به تقویت جبهه مقاومت نیز انجامیده و تمام امیدهای ایالات متحده و همپیمانانش یعنی ترکیه، عربستان سعودی، قطر، امارات، اردن و رژیم صهیونیستی را برای از بین بردن جبهه مقاومت بر باد داده است.
علتهای ذکر شده در بالا فقط بخشی از دلایل غربیها به ویژه آمریکاییها برای شکستن حلقه اتصال ائتلاف جدید به رهبری ایران و روسیه با اخبار دروغ است. رسانههای غربی تا کنون از شروع شکلگیری ائتلاف جدید، خبرهایی را با مضموم اختلافات میان ایران و روسیه در جهت شکستن این اتحاد منتشر کردهاند، اما موفق نبودند و شبکه «سیانان» نیز به همین دلیل با طرح ادعای سقوط موشکهای روسی در خاک ایران تلاش داشت تا فضای عمومی داخلی ایران را بر علیه روسیه تحریک کند اما ناکام ماند.البته رسانههای جریان اصلی در غرب به صورت جدا نیز با "عملیات روانی" تلاش دارند تا توانایی نظامی روسیه را زیر سوال ببرند تا با انگیزه و قدرت همیشگی با داعش مبارزه نکند و با پخش اخباری در رابطه با کشتهشدن شهروندان سوری در اثر حملات هوایی ارتش سوریه، به مشروعیت این حملات خدشه وارد کنند. این درحالی است که کشورهای غربی و رسانههای آنان با توجه به منافع خود به مسایل مربوط به کشتار بیگناهان و غیرنظامیان واکنش نشان میدهند؛ اگر این نظر صحیح نیست پس باید پرسید چرا این رسانهها در رابطه با اخبار کشتار مردم یمن، سرکوب مردم بحرین، بمباران بیمارستان پزشکان بدون مرز در افغانستان، قتل عام مردم بیدفاع فلسطین یا کشتار صدها هزار غیرنظامی توسط ایالات متحده در سرتاسر جهان واکنشی نشان نمیدهند؟
با این سابقه خبری، به جای «سیانان» که مخفف Cable News Network یعنی «شبکه خبری کابلی» است، میتوان از عبارت UNN که مخفف Unconfirmed News Network به معنای «شبکه اخبار تایید نشده» است، استفاده کرد.
کارشناسان پنتاگون و وزارت دفاع روسیه برای جلوگیری از برخورد جنگندههای دو کشور بر فراز روسیه، یک ساعت و نیم با هم گفتوگو کردند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، آمریکاییها که اصرار دارند روسیه باید به ائتلاف تحت رهبری واشنگتن بپیوندد و خبری از هماهنگی با روسها نیست، یک ساعت و نیم با نمایندگان مسکو درباره عملیات در سوریه مذاکره کردند.بر اساس گزارش شبکه خبری سیبیاسنیوز، نمایندگان پنتاگون و نمایندگان وزارت دفاع روسیه امروز ارتباط ویدئویی دیگری با یکدیگر برقرار کردند و در خصوص نحوه تأمین امنیت هواپیماهای جنگنده بر فراز سوریه با یکدیگر گفتوگو کردند.
آمریکاییها اصرار دارند که خلبانان روس از فرکانسهای شناخته شده برای برقراری ارتباط رادیویی استفاده کنند.
محتوای جلسه اول طرفین که آمریکاییها گفته بودند محرمانه میماند، توسط روسها فاش شد و فایل ویدئویی آن روی وبگاههای روس قرار گرفت.
چند روز پیش در خبرها آمد که یک جنگنده آمریکایی برای قرار نگرفتن در مسیر جنگندههای روس بر فرار سوریه، تغییر مسیر داده است.
«جان مککین» رئیس کمیته امور مسلح سنای آمریکا این اقدام را «ننگآور» خواند.
وزارت دفاع آمریکا پس از این دیدار با صدور بیانیهای، اعلام کرده است که طرفین بر سر مسائل ایمنی در طول پرواز در آسمان سوریه، به «پیشرفت» دست یافتهاند.
«پتر کوک» سخنگوی پنتاگون در این بیانیه نوشته است: «مباحث حرفهای بود و خصوصا بر اجرای رویههای مشخص ایمنی متمرکز بود.»
وی افزود: «در طول این گفتوگوها، پیشرفتهایی حاصل شد و ایالات متحده با برگزاری نشستی دیگر با روسها در آینده نزدیک، موافقت کرد.»
جنگندههای روس از چهارشنبه دو هفته قبل به درخواست دولت سوریه عملیات علیه گروههای تروریستی را در این کشور آغاز کردند. از آن زمان، واشنگتن با بیان اینکه حضور جنگندههای روس امنیت هواپیماهای آمریکایی را به خطر میاندازد، خواستار هماهنگی مسکو شده است. با این حال، اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا با بیان اینکه روسیه «راهبردی غلط» در سوریه در پیش گرفته، اعلام کرده است که واشنگتن با مسکو همکاری نظامی نخواهد کرد.
سلاح وحشتناک روسیه برای نابینا کردن عناصر داعش + تصاویر
گروه گزارش ویژه مشرق- «ما حکومتها را شفاف میکنیم!». این شعار سازمانی است که از سال 2006 میلادی وبگاه خود را افتتاح کرده و از رابطهای ناشناس خود، دهها هزار سند را از کشورهای مختلف جمعآوری کرده و در اختیار مخاطبان جهانی خود قرار میدهد. گفته میشود ژولیان (جولیان) آسانژ، خبرنگار استرالیایی ریاست ویکی لیکس را برعهده دارد. وی برای در امان ماندن از فشارها به سفارت اکوادور در لندن پناهنده شده است.
ابتکار در تأسیس این پایگاه اینترنتی از آن زمان تا کنون جوایز متعددی را برای ویکی لیکس به ارمغان آورده و توجه بسیاری از مجامع و کارشناسان سیاسی را به خود جلب کند، تا جایی که خبرنگاران با استفاده از اسناد آن در مصاحبه با سیاستمداران، دردسر بزرگی برای آنها ایجاد کردهاند، دردسری که در بسیاری از کشورها معمولاً با یک جمله خاتمه داده میشود: «این سایت در ارائه اسناد، جهتگیری دارد و یکی دیگر از نیرنگهای غربیهاست!». بله. اینکه ویکی لیکس برای ادامه کار خود مجبور است گاهی سبیل دولتهای قدرتمند جهان را چرب کند، امری بدیهی است، اما این دلیل نمیشود همه اسنادش دروغ باشد! ما نیز در اینجا اگر به نشر این اسناد، اقدام میکنیم، به منزله تأیید همه آنها نیست. (گزارش پیشین مشرق درباره پشت پرده سیاست در ترکیه به روایت اسناد ویکیلیکس)
پایگاه خبری Rinf زیر این عکس تیتر زده است: آیا ایران سلاحهای هستهای مخفی در کره شمالی دارد؟
از اینها که بگذریم، باید در مورد اسناد این سازمان پیرامون ایران، نکاتی را اشاره کنیم. اول اینکه بیشتر اسناد ویکی لیکس که مستقیماً به ایران مربوط است، برگرفته از سرویس پژوهشی کنگره آمریکا است و دوم اینکه با توجه به نشر برخی اسناد ویکی لیکس در سایتهای ایرانی و خارجی، در اینجا تلاش میکنیم آنچه تا کنون به گوش شما نرسیده است را بیاوریم. جالب این است که با وجود اهمیت اسناد زیر، رسانهها توجه چندانی به آن نکردهاند!
دستیابی به فناوری خارجی توسط ایران در موشکهای بالستیک و تجهیزات هستهای (1998 میلادی)
در این گزارش، اتهاماتی علیه کشور ما مطرح شده که عمده آنها با لفظ «reported» آمده است. یعنی خود پژوهشگران کنگره آمریکا نیز صرفاً بر اساس گمانهای نیروهای اطلاعاتی سایر سازمانها به نشر آن پرداختهاند. ابتدای گزارش اشاره شده که ایران در ژوئیه 1998، موشکهای بالستیک خود را آزمایش کرد. این کار در صورتی انجام شد که از چندماه گذشته آن، کنگره در مورد تحریم روسیه بخاطر انتقال فناوریهای نظامی و ساخت رآکتور هستهای در ایران بر کلینتون فشار آورده است. سرویس تحقیقاتی کنگره معتقد است اقدام ایران در مورد آزمایش موشکی، کنگره را بر این امر مصممتر ساخت.
از آنجا که توانمندیهای داخلی ایران برای خیلیها روشن نیست، نویسندگان سند گمان کردهاند انتقال این تکنولوژی به ایران، احتمالاً توسط دولت روسیه انجام شده است، اما به صورت غیرمستقیم، چون روسیه عضو MTCR (کنواسیون پایش فناوری موشکی) است. این کمکهای علمی همچنین شامل فناوریهای درجه یک نمیشود، با این حال ایران را قادر میسازد متحدان آمریکا در منطقه به ویژه اسرائیل را تهدید کند. به تصور سرویس تحقیقاتی کنگره، این تهدید زمانی شدیدتر میشود که ایران در رسانهها متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و شیمیایی است و ساخت رأکتور هستهای و تجهیزات و تأسیسات مرتبط توسط روسیه میتواند به صورت موازی، زمینه دست یافتن ایران به سلاح هستهای نیز بشود.
از آنجا که روسیه عاشق چشم و ابروی ایران نیست، نویسندگان سند مجبور شدهاند بدون ذکر منبع و میزان مبلغ، از دلارهای فراوانی بگویند که روسیه از این طریق از دولت ایران به جیب میزند و اقدامات بیمحابای روسیه با وجود احتمال تحریم توسط آمریکا را به آن نسبت میدهند. البته آنها نمینویسند چرا روسیه باید دلارهای ایرانی را به کمکهای مالی آمریکا (مستقیم و همچنین غیرمستقیم از طریق صندوق بینالمللی پول) ترجیح دهد؟!
اعتراف دیگری که در این سند آمده است به موشکهای اسکاد مربوط میشود. نویسندگان اذعان کردهاند این موشک روسی در جنگ ایران و عراق به دست ایران رسید و ایرانیها با استفاده از متخصصان خود، نمونههای متنوعی از آن تولید کردند. در سال 1993، ایران برای خرید 150 موشک نودونگ از کره شمالی اقدام کرد اما فشارهای آمریکا کره شمالی را از تحویل موشکها منصرف ساخت. با این حال از آن پس تا زمان نگارش سند (1998)، ایرانیان موفق شدند به برخی تجهیزات الکترونیک، آلیاژهای مورد نیاز برای ساخت بدنههای فلزی، سیستمهای هدایت موشکی، موتور موشک، فناوری سوخت موشک و تجهیزات آزمایش موشکی دست یابند.
ایرانیها به اذعان این سند کنگره آمریکا توانستند با مهندسی معکوس موشکهای نودونگ کره شمالی و تکمیل آن با دانش بومیسازی خود، مدلهای متنوعی از جمله شهاب 3 را تولید کنند. نویسندگان از سازمان اطلاعات اسرائیل روایت کردهاند که ممکن است ایران به زودی موشکهای شهاب 5 با برد 5500 و 10000 بسازند که به سواحل غربی ایالات متحده نیز میرسد.
سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا به نقل از گزارشی که در کنگره زیر نظر رامسفلد جمع آوری شده بوده، هدف اصلی نظامی ایران را خودکفایی در ساخت موشکهای بالستیک میان بُرد میداند که اگر دستیابی به برخی تجهیزات و فناوریها از کشورهای دیگر نیز در کار نباشد، باز هم ایران به هدف خود خواهد رسید، گر چه در مدت زمانی بیشتر. این یک اعتراف تکان دهنده به عزم و دانش جوانان ایرانی است.
در این سند، همچنین مشخصات و بُرد موشکهای شهاب 3 و 4 و زلزال 1، 2 و 3 آمده است که در زمان نگارش گزارش، از اطلاعات محرمانه بوده است و مشخص نیست چه کسی چنین اطلاعاتی از برنامههای نظامی ایران در اختیار کنگره آمریکا قرار داده است.
تحریمهای عجیبی که هنوز علیه ایران تصویب نشده است (2000 میلادی)
بخش نخست سند یادشده با تعریف تحریم آغاز میشود. پژوهشگران سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا، هدف اصلی از إعمال تحریم علیه یک کشور را نه تضعیف آن، بلکه تغییر رفتار یا سیاستهای آن میدانند. سپس شاخهای از تحریمهای آمریکا علیه کشورهای دیگر، یعنی تحریمهای اقتصادی را برمیشمارد: ممنوعیت تجارت، محدودیت بر صادرات و واردات، لغو کمکهای مالی، ممنوعیت سرمایهگذاری خارجی در کشور یادشده، پایش نمایندگیهای آن کشور در آمریکا و نهایتاً محدودیت مبادلات مالی که شامل شهروندان، شرکتها یا بخشی از اقتصاد آمریکا شود. تنها در دوره صد و ششم کنگره آمریکا، 150 طرح مرتبط با تحریم کشورهای مختلف ارائه شده است!
در بخشی دیگر از این سند، خبر از تغییر روند تصویب تحریم علیه کشورهای دیگر میدهد، تغییری که دست کنگره را بازتر میکند و طبیعتاً بده بستان در این زمینه نیز بیشتر میشود زیرا بسیاری از نمایندگان کنگره ارتباط قدرتمندی با گروههای فشار دارند. این تغییرات، دولت را ملزم میکند که پیش از إعمال تحریم علیه کشوری دیگر، توجیه تفصیلی آن را به کنگره بفرستد تا کنگره در صورت صلاحدید در مورد هزینهها و فایدههای تحریم، آن را تصویب کند.
در سال 1999 میلادی، کنگره آمریکا تحریم ایران برای جلوگیری از اشاعه هستهای را تصویب کرد. طبق این قانون، رئیس جمهور آمریکا موظف شد هر شخص حقیقی یا حقوقی را که اقداماتش منجر به انتقال کالا، خدمات یا فناوریهای مرتبط با تسلیحات کشتار جمعی به ایران شود، تحریم کند. چنین اشخاصی از هرگونه قرارداد با دولت آمریکا، هرگونه خرید و فروش تسلیحاتی با مؤسسات آمریکایی، دسترسی به هرنوع کالای نظامی و دفاعی و خدمات مرتبط با طراحی و ساخت آن و نهایتاً هرگونه مجوزی برای دسترسی به کالاها و فناوریهای دارای استفاده دوگانه محروم شدهاند.
البته اتهامات دیگری نیز در کنگره علیه ایران مطرح شده است که دستمایه برخی طرحهای قانونی شده: آزار اقلیت مذهبی، کمک به تروریسم در کشورهای دیگر، ساخت سلاح کشتار جمعی. برخی دیگر از انواع تحریمها توسط نمایندگان کنگره مطرح شده که تا زمان نگارش تصویب نشده: تحریم کالاها و فناوریهای مرتبط با ساخت فضاپیما، تحریم فروش رایانههای پیشرفته، تحریم فروش پوشاک و پارچه و ... .
همه پایگاههای هستهای ایران (2007 میلادی)
این سند که توسط سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا و بر مبنای اطلاعات آژانس انرژی اتمی تدوین شده است، وجود مراکز بزرگ و پراکنده برای فعالیتهای هسته ایران را زمینه اتهام خود به ایران قرار میدهد و با ذهنیت توهم توطئه مدعی میشود ایران میتواند فعالیتهای نظامی هستهای خود را در مجموعه پراکندهای از پایگاههای نظامی و هستهای مخفی کند. سپس به تشریح پایگاههای هستهای ایران میپردازد:
اسناد ویکی لیکس مدعی شدهاند ایران موشکهای کره شمالی را مهندسی معکوس کرده و نمونههای مختلفی از آن را میسازد
سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در سند یادشده از روابط دیرینه ایران و هند میگوید که آخرین نمونهاش تشکیل جنبش غیرمتعهدها و تداوم سیاست «نه شرقی نه غربی» توسط دو کشور پس از انقلاب اسلامی بوده است. طبیعی است هند نمیتواند موضع سختی در قبال ایران بگیرد. بوش تلاش میکند همکاری نظامی با هند را در جهت حرکت دادن هند به سمت جبهه غربی در عدم اشاعه هستهای استفاده کند. اما دیدگاههای هند در مورد برنامه هستهای ایران با آمریکا متفاوت است، گر چه از دستیابی ایران به سلاح هستهای دفاع نمیکند.
کنگره آمریکا مدعی شده است برخی اشخاص حقیقی و حقوقی هندی روابط محدودی با ایران در زمینه همکاری نظامی، شیمیایی و هستهای دارند از این رو در چند نوبت از جمله در جولای 2006 میلادی به تحریم آنها پرداخت. کنگره در این ابهام قرار دارد که در صورت وجود همکاری میان ایران و هند، آیا کمکهای تسلیحاتی و هستهای آمریکا به هند، به نفع ایران نخواهد بود و آیا آمریکا این گونه تلاشهای خود برای مهار قدرت هستهای ایران را خنثی نخواهد کرد؟ البته در قوانین آمریکا، دریافت کنندگان کمکهای هستهای آمریکا متعهد میشوند که از انتقال هرگونه فناوری و تجهیزات به کشورهای دیگر خودداری کنند و در صورت چنین اقدامی، کمکهای آمریکا باید متوقف شود. حالا برخی نمایندگان کنگره مدعی هستند چنین موردی برای هند پیش آمده است.
ظاهراً تشرهای کنگره تا حدودی جواب داده است و هند تلاش میکند بر صدور تجهیزات و فناوریها نظارت بیشتری داشته باشد. اما این کفایت نمیکند. نویسندگان سند پیشنهاد میکنند تلاشهای بیشتری معطوف شود بر اینکه هند از تلاشهای دولت بوش برای محدودسازی غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری در ایران و توافق بر پروژههای چندجانبه برای تولید سوخت مورد نیاز ایران و نظارت بر تأسیسات ایرانی جهت عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای حمایت کند.
سانتریفیوژهای ایران با وجود تحریمها همچنان میچرخد (2008 میلادی)
در این گزارش با اشاره به قطعنامههای پیاپی شورای امنیت سازمان ملل که ایران را در صورت عدم تعلیق فعالیتهای هستهای خود به تحریمهای بیشتر نوید میداد، آن را ناکارآمد توصیف کرده است زیرا ایران همچنان به غنیسازی اورانیوم در سانتریفیوژهای تأسیسات هستهای نطنز، افزایش تعداد سانتریفیوژها، تحقیق بر روی سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، تولید سوخت بیشتر برای سانتریفیوژها، توسعه رآکتور آب سنگین و ... ادامه داده است.
سرویس تحقیقاتی کنگره از آنجا که خود سندی برای متهم کردن ایران نیافته است، مدعی شده است که طبق گمان شورای اطلاعات آمریکا، ایران تا سال 2003 میلادی برنامه تولید سلاح هستهای را در پیش گرفته بود، اما در آن تاریخ متوقف شد گر چه این گزینه را همچنان در نظر دارد و هر زمان ممکن است دوباره برنامه خود را از سر گیرد. اعتراف جالب آژانس اطلاعاتی این است که «هیچ چیز جز تصمیم سیاسی ایران نمیتواند مانع از تولید سلاح هستهای توسط ایران شود».
نویسندگان سند اذعان کردهاند که ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کرده است اما آژانس مدعی شده که این همکاریها برای ایجاد اطمینان از همه جوانب برنامه غنیسازی و رآکتور آب سنگین کافی نبوده است! ضمن اینکه طبق اظهار نظر شورا، برخی فعالیتهای مرسوم نظامی ایران نیز ممکن است استفادههای محدودی برای ساخت سلاح هستهای داشته باشد! بنابراین راهبردی که شورا تجویز میکند بسیار قابل تأمل است: دنیا باید تا آیندهای نه چندان دور، همچنان خطر هستهای ایران را حس کند!
بخش مهم دیگری از این سند، اعترافی فنی است به اینکه برنامه هستهای ایران، نظامی نیست. نویسندگان تأکید میکنند ایران فاقد بسیاری از ملزومات یک بمب هستهای است، مواردی که تقریباً قابل دسترس نیست: دانش فیزیک پیشرفته و در عین حال عملیاتی، فناوری ساخت ماشینهای نصب بمب بر موشک، پنهانسازی تأسیسات فرآوری اورانیوم، پنهانسازی عملیات حمل اورانیوم از معدن و انتقال اورانیوم غنیشده از تأسیسات و از همه مهمتر اینکه ایران نهایتاً به ساخت بمبهای ساده اتمی موفق خواهد شد و این بمبها بدون انجام آزمایشهای موشکی (که اثرات آن قطعاً توسط دستگاههای حسگر دریافت خواهد شد) بر موشکهای دوربُرد قابل نصب نیست.
دلیل استعفای رئیس سازمان انرژی اتمی ایران (2009 میلادی)
ویکی لیکس در سندی که خودش مستقلاً منتشر کرده است، مدعی شده که یکی از افراد بسیار نزدیک به برنامه هستهای ایران خبر از بروز یک حادثه در پایگاه هستهای نطنز داده است. این فرد، معرفی نشده است اما ویکی لیکس وی را مورد اعتماد خود میداند. به فاصله دو هفته از اخلال در نطنز، آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی ایران استعفا داده است و به باور پژوهشگران ویکی لیکس، این دو اتفاق به هم مرتبط است، گر چه از پیش از واقعه یادشده نیز استعفای وی مطرح بوده است.
منابع