سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

گفت‌و‌گوی استفان والت با ماهنامه ایرانی «دیپلمات»؛

توافق هسته‌ای بخشی از برنامه مهار ایران نیست

استفن والت بر این باور است که باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، پراگماتیستی است که به لزوم دشمنی همیشگی ایران و آمریکا معتقد نیست. اوباما را آمیزه ای از «ایده آلیسم» و «رئالیسم» می داند که شیوه تعاملش با قدرت های منطقه ای مانند ایران با نحوه برخوردش با قدرت های جهانی تفاوت دارد.

کد خبر: ۵۳۷۰۸۷
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۲ - 06 October 2015
توافق هسته‌ای بخشی از برنامه مهار ایران نیستاستفن والت بر این باور است که باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، پراگماتیستی است که به لزوم دشمنی همیشگی ایران و آمریکا معتقد نیست. صاحب کرسی پروفسوری روابط بین الملل رنه بلفر در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، در گفت و گو با ماهنامه ایرانی «دیپلمات» همچنین اوباما را آمیزه ای از «ایده آلیسم» و «رئالیسم» می داند که شیوه تعاملش با قدرت های منطقه ای مانند ایران با نحوه برخوردش با قدرت های جهانی تفاوت دارد.

به گزارش «تابناک»، در ادامه بخش هایی از این مصاحبه مفصل استفن والت با ماهنامه دیپلمات می آید:

جایگاه ایران در سیاست خارجی آقای اوباما چیست؟ آیا او پیگیر عادی سازی کامل روابط با ایران است یا در واقع در تلاش برای مهار ایران است؟ پروژه او برای ایران چیست؟

من فکر می کنم، رئیس جمهور اوباما معتقد نیست که ایالات متحده و ایران مقدر است دشمن بمانند و دشمنی تنها رابطه ممکن بین این دو کشور است. او از اوایل ریاست جمهوری خود می خواسته که امکان برقراری روابطی متفاوت بین ایالات متحده و ایران را بررسی کند. این امر عمدتاً بر برنامه هسته ای ایران متمرکز بود و ما اکنون توافقی داریم که می تواند این مشکل را به کناری بگذارد. من فکر می کنم که اوباما دوست دارد ببیند آیا پایه ریزی روابطی سازنده تر بین دو کشور ممکن است یا نه. اینکه این اقدام ممکن باشد یا نه به آنچه ایران و همچنین آمریکا خواهند کرد بستگی دارد؛ اما به نظر من، او پذیرای امکان روابط بهتر با ایران است و باور دارد، چنین موضوعی برای ایالات متحده و همچنین ایران و همین طور برای دیگر کشورهای منطقه بهتر است.

یعنی توافق هسته ای چنان که برخی کارشناسان می گویند، برای مهار ایران در درازمدت نیست؟
من فکر نمی کنم که توافق هسته ای بخشی از یک برنامه مهار باشد، بلکه فکر می کنم این توافق برای محدود کردن یکی از جنبه های قدرت بالقوه ایران طراحی شده است. توافق هسته ای با حذف احتمال دستیابی سریع ایران به سلاح هسته ای در صورتی که ایران در مقطعی در آینده چنین تصمیمی بگیرد، این احتمال را کنار می گذارد؛ بنابراین، من معتقد نیستم که مهار ایران در وجوه دیگر ، هدف درازمدت آمریکا یا دستکم خواسته دولت آمریکا باشد. آنها می خواهند مطمئن شوند که ایران بر کل منطقه خاورمیانه غلبه پیدا نمی کند. دیدگاه من این است- و این لزوماً نظر اوباما نیست- که ایران قادر نخواهد بود بر کل منطقه غلبه پیدا کند و بنابراین، ما باید قادر باشیم روابطی سازنده تر با ایران برقرار کنیم.

ممکن است تهران و واشنگتن در موضوعاتی مانند مقابله با داعش نگاه مشترک داشته باشند، اما در موضوعاتی مانند سوریه تفاوت دیدگاه های مهمی وجود دارد. به نظر شما اوباما چگونه می تواند توازنی میان این موضوعات برقرار کند؟

بازسازی نظمی پایدار در خاورمیانه اقدامی نیست که یک کشور بتواند انجام دهد. نه ایالات متحده و نه عراق، ایران، عربستان سعودی و ... هیچ یک به تنهایی نمی توانند چنین کنند. چنین امری با خارج کردن هر یک از بازیگران مهم منطقه از دور و بی توجهی به منافع آنها هم ممکن نیست. اگر ما یا دیگران چنین کنیم، کسانی که محروم شده اند، هر کاری می کنند تا مانع این اقدام شوند و جلوی آنچه را در حال روی دادن است، بگیرند. به نظرم اکنون فرصتی برای تمام کشورهای منطقه فراهم آمده که کار کردن با هم را شروع کنند، تا بعضی از کشمکش های موجود را پایان دهند و نظمی پایدارتر را بازسازی کنند. اگر چنین نکنیم، باید با چالش هایی در تمام منطقه سروکله بزنیم. باید اضافه کنم که در این شرایط، ایران کشور بسیار باثبات تری از برخی همسایگان خود به نظر می رسد؛ بنابراین، امیدوارم ـ این امید من است و نمی توانم چنین چیزی را تضمین کنم ـ توافق هسته ای در را به روی همکاری بر سر دیگر موضوعات نیز باز کند.

به نظر شما آیا هم اکون لابی اسرائیل قدرت به چالش کشیدن توافق هسته ای را دارد؟
آشکار است که رئیس جمهور اوباما در سنا از حمایت کافی برای به سرانجام رساندن توافق برخوردار است. شاید تلاشی برای منحرف کردن توافق با اشکال دیگری از قانونگذاری در کار باشد، ولی اگر ایران و ایالات متحده آرام بمانند و تنها پیگیر اجرای توافق باشند، توافق به سرانجام خواهد رسید و هر دو طرف نفع خواهند برد.

شما ایشان را یک «ایده آلیست» می دانید یا یک «رئالیست» یا چنانکه برخی می گویند آمیزه ای از هر دو؟
من هم مانند بسیاری افراد فکر می کنم، او آمیزه ای از هر دوی این هاست. او به وضوح اهداف رئالیستی دارد: به رسمیت شناختن اینکه قدرت نظامی، ابزاری غیرقابل پیش بینی است، دریافت او مبنی بر اینکه شما نمی توانید سیاست خارجی را بر این اساس جلو ببرید که همه چیز همان طور که شما می خواهید پیش می رود، به رسمیت شناختن این واقعیت که قدرت واقعاً اهمیت دارد و داشتن نیات خوب کافی نیست. همه این ها عناصر رئالیستی هستند، همچنین درک اینکه اگر شما بیش از اندازه تهاجمی عمل کنید، دیگران عموماً به نیروهایی می پیوندند که در تلاش اند جلوی شما را بگیرند. اما او تحت تأثیر اهداف ایده آلیستی نیز هست: او به عدالت و حقوق بشر اهمیت می دهد. این ها باعث شده که او بعضاً کار درست را انجام دهد و گام هایی بردارد که به خوبی جواب نداده است؛ بنابراین، چنان که گفتم، او مخلوطی از ایده آیسم و رئالیسم است.

دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه وهابیت و اسرائیل امروز تهدید اصلی هستند، مسئولیت حادثه منا را بر عهده عربستان دانست و با اشاره به فرصت تحکیم‌ پیروزی‌ها در سوریه، گفت: جنگ با اسرائیل واقع خواهد شد و باید برای آن آماده باشیم.

کد خبر: ۵۳۷۳۲۰
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۲ - 07 October 2015
دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه وهابیت و اسرائیل امروز تهدید اصلی هستند، مسئولیت حادثه منا را بر عهده عربستان دانست و با اشاره به فرصت تحکیم‌ پیروزی‌ها در سوریه، گفت: جنگ با اسرائیل واقع خواهد شد و باید برای آن آماده باشیم.

به گزارش خبرگزاری فارس، «سید حسن نصرالله» در دیدار سالانه خود با مبلغان مذهبی و مداحان در آستانه محرم الحرام، خطر اصلی برای منطقه را «وهابیت» و «دشمن اسرائیلی» دانست و بر وحدت اسلامی در زمان فعلی تأکید کرد.

سید حسن نصرالله نقش عربستان و اسرائیل را کاملا در خدمت منافع آمریکا دانست و گفت که این کشور (سعودی) از صدام علیه ایران و از تروریست‌ها در عراق و افغانستان و جاهای دیگر منطقه حمایت کرده و مسئولیت حادثه منا بر عهده مسئولان ریاض است.

به گفته سید حسن نصرالله خطر موجودیتی هنوز سوریه را تهدید می‌کند اما محور مقاومت باید تلاش کند با دور کردن آن طرح منطقه‌‌ای آمریکا را خنثی کند و سوریه امروز مقابل فرصت‌های بیشتری برای تقویت پیروزی‌هاست.

مراعات می‌کردیم تا اینکه عربستان شروع به کشتار یمنی‌ها کرد

به گزارش «النشره»، دبیر کل حزب‌الله لبنان در ابتدای این دیدار با بیان اینکه «ما همیشه تلاش می‌کردیم که در رسانه مراعات کنیم» گفت: اما زمانیکه آل سعود عامدانه کشتار مردم یمن را آغاز کرد، باید بعد از این تحول اساسی در یمن، موضع خود را اعلام می‌کردیم.

نصرالله گفت: نقش عربستان از زمان تاسیسش مانند اسرائیل، در خدمت منافع آمریکا در منطقه بوده است. همین کشور بود که جنگ صدام [دیکتاتور عراق] را علیه ایران حمایت مالی کرد، سپس در افغانستان، پاکستان و عراق... استخبارات عربستان سعودی است که گروه‌های تکفیری را در عراق از سال 2003 اداره کرده. عربستان مسئول هر خونی است که از اتباع مذاهب مختلف در این کشور [عراق] ریخته می‌شود.

عربستان در جنگ 33 روزه با ما جنگید

نصرالله با اشاره به جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان در سال 2006، گفت: عربستان در جنگ 2006 با ما جنگید. اولین کسی که به دلیل ریختن خون ما در جنگ تموز در قیامت مورد سوال قرار می‌گیرد، آل سعود است... عربستان تلاش کرد با کاهش‌دادن بهای نفت، محور مقاومت را از ایران تا روسیه و ونزوئلا بزند.

نصرالله افزود: عربستان همیشه در این کار [کاهش‌دادن قیمت نفت، نقش] خودش را مخفی می‌کرد، اما الان که دستش رو شد و ورشکسته شد رسوا شد و علنا آن را اعلام می‌کند.

عربستان داعش و القاعده در یمن را مدیریت می‌کند

دبیر کل حزب‌الله در ادامه با اشاره به یمن، گفت: امروز عربستان داعش و القاعده را در یمن مدیریت می‌کند حال آنکه این تروریست‌ها در آینده خطری هستند برایش. اما عربستان امروز کور است و توجهی نمی‌کند حتی وقتی که خودش را آزار بدهد.

مسئولیت حادثه منا بر عهده ریاض است/ رفتارشان در منا، داعش‌وار بود

دبیر کل حزب‌الله لبنان در ادامه مسئولیت فاجعه منا را بر عهده عربستان دانست و گفت علت این حادثه «مدیریت شکست‌خورده‌شان و درس‌نگرفتنشان از اشتباهات پیشین بود».

نصرالله گفت: آنچه [در حادثه منا] رخ داد، رفتاری داعش‌وار بود که کاملا از انسانیت به دور بود. عامدانه مردم را کمک نکردند و ساعت‌ها آنان را در شرایطی سخت نگاه داشتند. علاوه بر مسئله لودرها، حجاج را بدون تمایز میان کشته‌ها و زنده‌ها در کانتینرها ریختند.

نصرالله درباره علت حادثه پرسید: چرا با اینکه می‌دانستند این دسته از حجاج از ملیت معینی هستند و دارند از این راه می‌روند، مسیر را بسته بودند؟

دبیر کل حزب‌الله گفت:‌اگر ایران صدایش را بلند نکند، قضیه فیصله داده می‌شد و دفن می‌شد آنکه دفن شده بود و به زندان می‌افتاد آنکه افتاده بود... بلندشدن صدای [اعتراض] ایران نتیجه تکبر عربستان بود. چرا که وزیر خارجه عربستان درخواست محمد جواد ظریف همتای ایرانی‌اش برای جلسه‌ای جهت بررسی موضوع را رد کرد.

وهابیت؛ خطری موجودیتی برای منطقه/امروز وقت وحدت اسلامی است

نصرالله در ادامه وهابیت را خطر موجودیتی برای منطقه دانست و گفت:‌وهابیت تلاش می‌کند به همه جا برود حتی تا شیلی [در آمریکای جنوبی]... امروز وقت وحدت اسلامی است. تکفیری و وهابی سنی نیست بلکه اینها بخشی کوچک از امت یک میلیاردی مسلمانان هستند.

خطر موجودیتی علیه سوریه هنوز رفع نشده

دبیر کل حزب‌الله لبنان در بخشی دیگر از سخنانش درباره سوریه گفت: ما امروز در سوریه مقابل فرصت‌هایی برای تحکیم پیروزی‌ها و شکستن طرحی هستیم که علیه منطقه آماده شده و تلاش می‌کنیم از آن بهره‌برداری کنیم... خطر موجودیتی هنوز پا بر جاست اما تلاش می‌کنیم آن را دور کنیم. این فرصت مقابل ما هست و مرحله آینده شاهد پیروزی‌ها خواهیم بود .

جنگ با اسرائیل واقع خواهد شد وباید آماده باشیم

نصرالله تأکید کرد: نباید از دشمن اسرائیلی خود غافل شویم. اگر جنگ امروز با تکفیری‌هاست، نباید فراموش کنیم که (جبهة) النصره و القاعده و داعش همه خُدّام صهیونیست‌هایی هستند که سقوط نظام سوریه به سودشان است و این طرح‌شان از سال 2006 است... برای همین باید مثل دشمن همیشه آماده باشیم بدون اینکه مردم را بترسانیم، چون جنگ با او [اسرائیل] واقع خواهد شد و این نیازمند آمادگی است.

نصرالله گفت: نخست وزیر دولت اسرائیل بنیامین نتانیاهو «امروز دچار سرگردانی است.. کرانه باختری [امروز] مقابل انتفاضه سوم قرار دارد. اسرائیل تلاش کرد که مانع توافق هسته‌ای شود «اما توافق امضا شد و این مسئله فرصت‌ها و باب‌های زیادی مقابل ایران باز خواهد کرد».

در افق لبنان، حل بحران دیده نمی‌شود زیرا همه منتظر وضع منطقه هستند

نصرالله در ادامه با انتقاد از جریان 14 مارس و کارشکنی‌ها در خصوص حل بحران لبنان [و انتخاب رئیس جمهور] گفت: در افق، [راه] حلی برای کشور دیده نمی‌شود زیرا همه منتظر وضعیت منطقه هستند تا تکلیفشان را روشن کنند حال آنکه می‌دانند خودشان قادرند تصمیم بگیرند و به خارج تکیه نکنند.

نصرالله درباره انتخاب رئیس‌جمهور هم گفت: ما وارد مسئله قانون 60 نمی‌شویم؛ قانونی که همین ترکیب را ایجاد خواهد کرد. ما خواستار قانون نسبت [طوائف] هستیم که تقسیم‌بندی درست را ارائه می‌دهد و آنکه این قانون را رد می‌کند، جریان 14 مارس است بخصوص حزب المستقبل که از روی کار آمدن سران سیاسی جدید می‌ترسد زیرا می‌دانند که آنان در انتخابات اخیر 35 درصد رأی خودشان را از دست دادند و اهل سنت، به 8 مارس رأی دادند.

مقایسه تجربه دو جنگ نیروهای روس؛

چرا سوریه برای روس‌ها مانند افغانستان نخواهد شد؟

این روزها به موازات ادامه عملیات نظامی روسیه در سوریه، تحلیل هایی درباره جنبه های مختلف این روند و همچنین پیامدهای آن در منابع مختلف مطرح می شود. یکی از تحلیل های کم و بیش رایج، مقایسه این عملیات با اقدامات نظامی روس ها در گذشته، چه دوره شوروی و چه فدراسیون روسیه است. المانیتور در مطلبی به مقایسه عملیات روس ها در سوریه با حمله سال 1979 آن ها به افغانستان پرداخته است.

کد خبر: ۵۳۷۳۷۹
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۰ - 07 October 2015
چرا سوریه برای روس‌ها مانند افغانستان نخواهد شد؟این روزها به موازات ادامه عملیات نظامی روسیه در سوریه، تحلیل هایی درباره جنبه های مختلف این روند و همچنین پیامدهای آن در منابع مختلف مطرح می شود. یکی از تحلیل های کم و بیش رایج، مقایسه این عملیات با اقدامات نظامی روس ها در گذشته، چه دوره شوروی و چه فدراسیون روسیه است. المانیتور در مطلبی به مقایسه عملیات روس ها در سوریه با حمله سال 1979 آن ها به افغانستان پرداخته است.

به گزارش «تابناک»، پایگاه تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به مقایسه اقدام نظامی روسیه در سوریه با حمله اتحاد شوروی به افغانستان در سال 1979 پرداخته و با بیان اینکه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، از ماجرای افغانستان به خوبی درس گرفته، به بیان تفاوت های این دو عملیات با یکدیگر پرداخته است.

به اعتقاد بروس ریدل، تحلیلگر این سایت، ولادیمیر پوتین، با اقدام نظامی در سوریه، پا جای پای یوری آندروپوف، رئیس پیشین خود در «کا گ ب» گذاشته که در سال 1979، به منظور محافظت از دولت مورد حمایت خود در افغانستان، به اقدام نظامی در آن کشور دست زد؛ اما برای موفق شدن در کاری که آندروپوف در آن شکست خورد، پوتین باید منابع انسانی قابل توجهی را فراهم نماید. با وجود این، تفاوت های قابل توجهی نیز در این دو ماجرا وجود دارد که به نفع پوتین است. از جنبه شباهت نیز عربستان سعودی دشمن اصلی پوتین خواهد بود؛ همان گونه که برای آندروپوف بود.

در پاییز سال 1979، آندروپوف مهمترین حامی مداخله نظامی شوروی در افغانستان به منظور حفظ دولت کمونیست این کشور بود. در آن زمان، حزب مارکسیست افغانستان به سرعت در حال از دست دادن کنترل کشور بود و آندروپوف، رئیس «کا گ ب» هشدار می داد که شکست در افغانستان، به معنای بی ثبات شدن کل منطقه آسیای مرکزی خواهد بود.

به هر ترتیب، آندروپوف توانست لئونید برژنف، رهبر وقت شوروی را متقاعد کند که روس ها می توانند به یک پیروزی آسان و کم هزینه دست پیدا کنند. پیشتر و در سال 1956، آندروپوف سفیر اتحاد شوروی در مجارستان و همان کسی بود که درخواست مداخله نظامی شوروی در این کشور را داد؛ مداخله ای که سبب شد مجارستان در مدار شوروی بماند.

اما جهان اسلام با اروپای شرقی متفاوت است. تنها چند روز پس از آنکه نیروهای ویژه هوابرد روس وارد کابل شدند، موجی از مخالفت اسلام گرایان در افغانستان آغاز شد. عربستان سعودی به پاکستان وعده داد، از مقاومت «مجاهدین» در مقابل نیروهای روس حمایت مالی خواهد کرد. فهد، سلمان را که در آن زمان حاکم ریاض بود، مسئول جمع آوری کمک های مالی برای مجاهدین افغان کرد. سلمان توانست ده ها میلیون دلار کمک مالی را بدین منظور جمع آوری کند که از هزینه ای که «سیا» و اداره اطلاعات عربستان برای حمایت از مجاهدین و پاکستان می کرد، بیشتر بود. فهد توانست کشورهای اسلامی را علیه مسکو بسیج کند.

روس ها هیچ گاه به شکل صحیحی منابع لازم را برای جنگ افغانستان تأمین نکردند. آن ها در اوج تلاش های خود، تنها حدود 100 هزار نیرو را در افغانستان مستقر کردند که برای برقراری آرامش در این کشور بسیار اندک بود. زمانی که آندروپوف به رهبری حزب کمونیست رسید، شمار نظامیان را در افغانستان افزایش داد؛ اما این تعداد هرگز کافی نبود. روسیه شمار نیروهای خود را در مجارستان دو برابر کرده و در سال 1979 از ارتشی عظیم نیز برخوردار بود؛ اما هرگز منابع کافی را به نبرد در هندوکش اختصاص نداد.

در نتیجه درگیری ها در افغانستان، میلیون ها افغان به پاکستان و ایران پناهنده شده و دست کم یک میلیون نیز کشته شدند؛ اما مجاهدین شکست نخوردند. پس از مرگ آندروپوف، میخائیل گورباچف فرمان عقب نشینی از افغانستان را صادر کرد؛ امری که سبب بی اعتبار شدن واحد چهلم ارتش سرخ شد. چند ماه بعد، دیوار برلین فرو ریخت، «پیمان ورشو» از هم گسیخت و اتحاد شوروی فروپاشید؛ اتفاقی که پوتین آن را بدترین فاجعه ژئوپلیتیکی در قرن بیستم خوانده است.

اکنون در سوریه نیز درگیری ها سبب خروج میلیون ها تن از کشور و کشته شدن هزاران تن شده است. از سوی دیگر، کنترل مناطق سنی نشین و کردنشین تا حد زیادی از دست دولت دمشق خارج شده است؛ اما خاندان اسد، از دهه 1970 روابطی بسیار نزدیک با روس ها داشته اند و شکست آن ها به هیچ وجه برای پوتین پذیرفته نیست.

با وجود این، تفاوت های مهمی میان سوریه و افغانستان وجود دارد؛ نخست اینکه تمرکز پوتین در وهله اول بر حفظ مناطق تحت کنترل علویان در حاشیه دریای مدیترانه قرار دارد. به عبارت دیگر، اولویت روسیه، لاذقیه و طرطوس است. البته همین امر نیز نیازمند وجود نیروی زمینی است و حملات هوایی به تنهایی برای دستیابی به چنین هدفی کفایت نمی کند.

تفاوت دوم آنکه پوتین از متحدان منطقه ای برخوردار است که آندروپوف از آن ها بی بهره بود. ایران، حزب الله و نیروهای مسلح شیعه عراقی مدت هاست در کنار نیروهای اسد حضور دارند. در دهه 1980، ایران با وجود درگیر بودن در جنگ با عراق، از مجاهدین افغان حمایت می کرد. گفته می شود، اخیراً نیروهای ایرانی و عراقی حضور خود را در سوریه افزایش داده اند. در این میان، روسیه در شرایط رقابت سعودی- ایرانی، خود را به شدت به محور ایرانی و شیعی نزدیک کرده است.

یک تفاوت دیگر این است که در سوریه، پوتین دیگر با کشوری چون پاکستان طرف نیست. در زمان جنگ افغانستان، ضیا الحق، رئیس جمهور پاکستان، بزرگترین دشمن مسکو به شمار می رفت و ضمن پناه دادن به مجاهدین افغان، سلاح و آموزش نظامی نیز در اختیار آن ها قرار می داد. ضیا با پذیرش همه ریسک ها، توانست بر شوروی پیروز شود. در حال حاضر، نه ترکیه و نه اردن، حاضر نیستند آنگونه که پاکستان در مسأله افغانستان وارد شد، به موضوع سوریه ورود کنند.

در این میان، ریاض بیش از دیگران مایل است، در سوریه به نقش آفرینی بپردازد. محمد بن نایف، ولیعهد سعودی، وظیفه رسیدگی به موضوع سوریه را در عربستان بر عهده دارد و مأموریتش این است که سوریه را به باتلاقی برای روس ها تبدیل کند. ملک سلمان آماده است میلیاردها دلار برای خلاص شدن از دست اسد هزینه کند و محمد بن نایف، تجربه فراوانی در جنگ های مخفی دارد. سعودی ها آماده پذیرش هیچ گونه مصالحه ای در مورد اسد نیستند.

از سوی دیگر، باید اشاره کرد که در زمان جنگ افغانستان، جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، واکنشی غیرآشکار اما قاطعانه به مسکو نشان داد. وی ائتلافی جهانی را برای حمایت از ضیا و فهد تشکیل داد. کمتر از دو هفته پس از تصرف کابل به دست روس ها، نخستین محموله تسلیحات آمریکایی توسط «سیا» به کراچی انتقال داده شد. اما باراک اوباما، رئیس جمهور فعلی آمریکا، با چالش های به مراتب پیچیده تری در موضوع سوریه مواجه است. تلاش های وی برای ایجاد یک نسخه سوری از مجاهدین به شکست انجامیده و هیچ ضیایی نیز برای کمک به وی وجود ندارد. وی تنها می تواند به محمد بن نایف اتکا کند!

ناوهای روسیه 26 موشک از دریای خزر به سمت داعش شلیک کردند

کد خبر: ۵۳۷۳۹۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۰ - 07 October 2015
ناوهای روسیه 26 موشک از دریای خزر به سمت داعش شلیک کردند

به گزارش خبرگزاری میزان ، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد چهار ناو جنگی این کشور 26 موشک به سمت مقرهای داعش در سوریه شلیک کرده اند.

در همین حال خبرگزاری رویترز گزارش داد که کشتی های جنگی روسیه در دریای خزر موشک هایی را به سمت مواضع گروه تروریستی داعش در سوریه شلیک کردند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد