حتی سعودی های مروج وهابیت، می توانند به مدد شکاف اقتصادی ایجاد شده، تبلیغ و ترویج فرقه وهابیت را در ایران شدت بخشند و بکوشند حتی جغرافیای مذهبی ایران و منطقه را نیز تغییر دهند.
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - ایران و عربستان ، دو رقیب مهم منطقه ای هستند. هر چند این رقابت عمدتاً در لایه های فوقانی سیاستگذاران دو کشور و در عرصه هایی مانند منازعات نفتی، نفوذ سیاسی در کشورهای منطقه، جنگ های نیابتی و ... دنبال می شود، ولی در روزهای اخیر با فاجعه ای که که در منا به وقوع پیوست، داغ مردم ایران از سعودی ها تازه و بحث رقابت و تخاصم ایران و عربستان، در سطح عمومی جامعه مطرح شد.
چند روز پیش، یادداشتی نوشتم با این عنوان
"چرا عربستان، بحرین، امارات و ... علیه ایران گستاخی میکنند؟! "که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد. امروز آن بحث را مشخصاً در عرصه اقتصاد ادامه می دهم تا مشخص شود که در ورای جو احساسی که این روزها جامعه را فراگرفته - و البته طبیعی و ستودنی است - واقعیت های ناظر به آینده چیست؟
ابتدا سه تعریف را که البته بسیاری از خوانندگان بر آن واقف هستند، از باب یادآوری، مختصراً مروری ساده و ابتدایی می کنیم:
تولید ناخالص داخلی: هر آنچه در داخل یک کشور، در طول یک سال تولید می شود،مجموعاً قیمتی دارد که به آن "تولید ناخالص داخلی" گفته می شود (GDP).
درآمد سرانه: اگر رقم تولید ناخالص داخلی کشوری را تقسیم بر تعداد جمعیت آن کنیم، درآمد سرانه به دست می آید.
رشد اقتصادی: افزایش تولید یک کشور در هر سال نسبت به سال پایه را رشد اقتصادی می گویند.
این سه اصطلاح، مهم ترین شاخص ها برای تعیین جایگاه جهانی کشورها در اقتصاد است.
اما برای پیش بینی آینده اقتصادها، از "قانون 70" (Rule Of 70)استفاده می کنند. این قانون اقتصادی برای پیش بینی زمان لازم برای دو برابر شدن حجم اقتصاد یک کشور به کار می رود. مثلاً کشور الف که تولید ناخاص داخلی اش 100 میلیارد دلار در سال است اگر می خواهد بداند کی به عدد 200 میلیارد دلار خواهد رسید، از این فرمول استفاده می کند.
قانون 70 می گوید: اگر عدد 70 را بر رشد اقتصادی یک کشور تقسیم کنید، تعداد سال های لازم برای دو برابر شدن تولید ناخالص داخلی به دست می آید.
با این حساب، ابتدا بیایید ببینیم حجم اقتصاد ایران، چه زمانی دو برابر وضعیت کنونی می شود؟
رشد اقتصادی ایران در حال حاضر 0.6 درصد است و پیش بینی می شود اگر با همین آهنگ پیش برویم، متوسط رشد 7 سال آتی، 1.7 درصد باشد. (اعداد این متن، تقریبی اند)
با تقسیم 70 بر 1.7 ، عدد 40 به دست می آید. یعنی 40 سال طول خواهد کشید که تولید ناخالص داخلی ایران، دو برابر شود (در سال 1434)!
با این اوصاف،40 سال طول خواهد کشید که درآمد سرانه ایرانیان که هم اکنون حدود 4500 دلار است، به 9000 دلار برسد. (در قانون 70، محاسبات جمعیتی نیز لحاظ شده است.)
اما عربستان چه؟ سعودی ها هم اکنون 7500 دلار درآمد سرانه دارند(برخی آمارها ، اعداد بزرگتری را نشان می دهند). رشد اقتصادی شان نیز در 7 سال آتی، 3.5 درصد پیش بینی شده است. البته در سال های گذشته، رشد متوسط شان بیش از 3.5 درصد بوده است.
با تقسیم 70 بر 3.5 ، عدد 20 به دست می آید. یعنی اقتصادی عربستان، 20 سال بعد دو برابر خواهد شد (نصف مدت زمان ایران).
به عبارت دیگر، 20 سال بعد، درآمد سرانه سعودی ها، از 7500 دلار کنونی به 15000 دلار می رسد. چنانچه روند ادامه یابد، بعد از 40 سال درآمد سرانه عربستان، 30 هزار دلار خواهد بود.خلاصه عدد و رقم های بالا این است: اگر اوضاع به همین وضع پیش برود، در سال 1434 ، درآمد سرانه سعودی ها 30 هزار دلار و درآمد سرانه ایرانی ها، 9000 دلار خواهد شد. به عبارت دیگر، فاصله کنونی درآمد سرانه ایران و عربستان که تنها 3 هزار دلار به نفع عربستان است در آن زمان به 21 هزار دلار به نفع سعودی ها، می رسد.افزایش فاحش اختلاف اقتصادی ایران و عربستان، به معنای این است که سعودی ها می توانند در دورنمای بلند مدت، برتری خود بر ایران را ببینند. این برتری می تواند از حوزه اقتصاد فراتر رفته و با توجه به اهمیت اقتصاد در عرصه های سیاسی، روابط بین الملل ، نظامی و ... این حوزه ها را نیز شامل شود.حتی سعودی های مروج وهابیت، می توانند به مدد ثروت خود و شکاف ایجاد شده بین درآمد خود و ایرانیان، تبلیغ و ترویج فرقه وهابیت را در ایران شدت بخشند و بکوشند حتی جغرافیای مذهبی ایران و منطقه را نیز تغییر دهند.
تازه آنچه ذکر شد، مقایسه ایران و عربستان است و اگر بخواهیم کشورهای دیگر مانند ترکیه ، کشورهای جنوب خلیج فارس،کشورهای آسیای میانه، چین، اروپا، آمریکا و ... را بررسی کنیم خواهیم دید که چه رقابت سهمگین و بی رحمانه ای در جهان در جریان است و ما درگیر چه مسائل پیش پا افتاده ای در کشور هستیم!
فراموش نکنیم که اقتصاد همانند سایر علوم دیگر - به مثابه سنن الهی - با هیچ کس تعارف ندارد و درگیر خوب و بد و شعارها و احساسات نمی شود بلکه قواعد خود را تحمیل می کند. آنچه نیز خواندید، آینده اقتصاد ایران و عربستان در مقایسه با یکدیگر بر اساس علم است. تنها راه باقی مانده (تأکید می کنم:تنها راه باقی مانده) اصلاح سریع روندهای اقتصادی است.
ما چاره ای جز زدودن موانع داخلی و خارجی رشد اقتصادی سریع نداریم. رشد اقتصادی کنونی، هر چند نسبت به دوران دولت قبل که حتی به منفی 5 درصد هم رسید، بهتر است ولی نمی تواند در بلند مدت، منجی ایران باشد. ما به رشد بالای 7 درصد نیاز بسیار بسیار ضروری ، حیاتی و تاریخی داریم.
البته رسیدن به این رشد، بسیار سخت است چرا که در جهان امروز، برای افزایش یک دهم درصدی رشد نیز برنامه های متعددی را باید سختگیرانه اجرا کرد چه رسد به این که بخواهیم از این اعداد بالا صحبت کنیم. با این حال، هر چند سخت و حتی طاقت فرسا، ولی شدنی است و تمام امیدها هم به همین امکان است تا بتوانیم با "عملگرایی"، موازنه را به نفع خود کنیم.
«بهبود روابط خارجی»، «اصلاح ساختارهای داخلی اقتصاد» و «تعهد جدی و صادقانه دولت و مردم برای تحقق رشد اقتصادی و پذیرش خوب و بد آن» ، گزاره هایی هستند که موجودیت ایران و زندگی ایرانیان، بدان ها بسته است و الّا به سرعت، کوچک و کوچک تر و ضعیف و ضعیف تر می شویم و در جنگل دنیا، توسط قوی تر ها خورده خواهیم شد، تعارفی هم در کار نیست.
خبرگزاری رویترز با اشاره به گزارشهای منتشر شده مبنی بر سفر چند ماه قبل سردار قاسم سلیمانی به مسکو، مدعی شده است که مداخله نظامی روسیه در سوریه، نتیجه آن سفر است.
به گزارش مشرق، خبرگزاری رویترز در گزارشی مدعی شده است که حملات هوایی روسیه به سوریه که از چهارشنبه هفته گذشته آغاز شد، نتیجه سفری است که منابع غربی مدعیاند در ماه جولای سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به مسکو انجام داده است.
این خبرگزاری به نقل از «منابع منطقهای» ادعا کرده است که سردار سلیمانی که تا پیش از این بر روند عملیات زمینی نظارت داشته، حالا هم محور برنامهریزی برای عملیات هوایی روسیه در سوریه، است.
«سه مقام ارشد منطقه» که خواستهاند نامشان فاش نشود هم گفتهاند که پیش از آن سفر ادعایی هم رایزنیهایی میان تهران و مسکو برای تقویت تلاشها جهت مبارزه با تروریسم در سوریه صورت گرفته بود.
رویترز با بیان اینکه برنامهریزی برای آغاز عملیات از چند ماه قبل آغاز شده بود، نوشته است: «این یعنی زمانی که مقامات غربی تصور میکردند که موضع مسکو در مورد آینده (بشار) اسد (رئیسجمهور سوریه) در حال نرم شدن است، تهران و مسکو در حال بحث در مورد راههای تقویت وی بودهاند.»
این خبرگزاری حتی ادعا کرده است که تصمیم ایجاد یک اتاق مشترک عملیات برای مبارزه با داعش در جریان سفر سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه به تهران اتخاذ شده است. رویترز تاریخ این سفر را «چند ماه قبل» اعلام کرده، در حالی که آخرین سفر وزیر خارجه روسیه به ایران به دو سال قبل بازمیگردد.
رویترز در ادامه ادعای تکذیبشده هفته قبل خود در مورد اعزام نیروهای ایرانی به سوریه را هم تکرار کرده و آن را بزرگترین حضور ایران در این کشور خوانده است. به ادعای این خبرگزاری، قرار است عملیاتی گسترده در مناطق شمال غرب و غرب سوریه، با حمایت هوایی روسیه انجام شود.
تأمین تسلیحات پیشرفته برای ارتش سوریه از دیگر مفاد توافقی است که به ادعای رویترز بین تهران و مسکو شکل گرفته است.
از هفته گذشته که عملیات روسیه در سوریه آغاز شد، رسانههای غربی موج سنگین خبری علیه آن به راه انداختهاند. ماریا زاخاروا سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز سهشنبه با انتقاد از این رویکرد، گفت با وجود اطلاعرسانی شفاف روسیه در مورد عملیات در سوریه، رسانههای غربی به خبرسازی علیه این حملات میپردازند.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه هم از این رویکرد انتقاد کرده و گفته است زمانی که هنوز جنگندههای روس از فرودگاه بلند نشده بودند، برخی از رسانههای غربی مدعی شدند که حملات آنها به کشته غیرنظامیان منجر شده است.
منبع: فارس
آل سعود، کماکان در برابر اشغال جزایر «تیران» و «صنافیر» توسط رژیم صهصونیستی سکوت اختیار کرده و اما در مقابل، درباره جزایر سهگانه ایرانی پر مدعا و گستاخانه موضع میگیرد.
به گزارش مشرق، «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان سعودی، در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل در اظهاراتی مداخلهجویانه و تجاوزطلبانه علیه تمامیت ارضی ایران مدعی شده که از ایران خواسته است به آن چه اشغال جزایر سه گانه متعلق به دولت امارات متحده عربی خوانده است پایان دهد و در عین حال با فرافکنی مدعی شده که نیاز به تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس داریم.
وزیر خارجه عربستان چند روز پیش تر از آن هم با اظهاراتی گستاخانه رییس جمهوری ایران را خطاب قرار داد و با لحن بی ادبانهای گفت: «ایرانیها و رئیس جمهورشان آخرین کسانی هستند که میتوانند درباره سلامت حجاج یا دموکراسی سخن بگویند».
دولت عربستان در فراری روبه جلو و برای انحراف افکار عمومی بینالمللی از فاجعه منا در حج امسال، سه جزیره همیشه ایرانی را گستاخانه، عربی خوانده است در حالی که سرنوشت دو جزیره عربستانی «تیران» و «صنافیر» که از سال 1967 تاکنون در اشغال اسرائیل قرار دارند را در سانسور و سکوت سنگین خبری قرار داده است!
موقعیت دو جزیره تیران و صنافیر در ساحل عربستان
قابل توجه این که جزیره «تیران» با مساحت 80 کیلومتر مربع و جزیره «صنافیر» با مساحت 33 کیلومتر مربع، 10 برابر بزرگتر ازجزیرههای سهگانه ایرانی هستند که در دهانه تنگه تیران قرار دارند که این تنگه به عرض 13 کیلومتر خلیج ایلات یا عقبه را که منتهی به تنها بندر اسراییل در این خلیج با نام بندر «ایلات» میشود را از دریای سرخ جدا میکند.
بندر «ایلات» اسرائیل در خلیج ایلات، محلی است که بخش مهمی از صادرات و واردات این رژیم از آن صورت میگیرد. اسراییل از طریق این بندر، ارتباط کرانههای جنوب شرقی مدیترانه را به سواحل شرقی و جنوبی آفریقا و کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا برقرار میکند. این بندر از طریق خط لوله و راههای زمینی با دیگر بندر اسرائیل به نام «اشکلون» در کران های شرقی مدیترانه ارتباط دارد. این مساله از سویی موجب بی نیازی این کشور از کانال سوئز شده و از سوی دیگر بر اهمیت استراتژیک بندر مذکور میافزاید. بنابراین تنها راه ارتباطی این بندر به دریا، تنگه «تیران» است؛ جایی که خلیج ایلات را به دریای سرخ مرتبط میکند و دو جزیره تیران و صنافیر در آن قرار دارند.
در این میان، یادآوری تاریخ کرانههای جنوبی خلیج فارس از جمله سواحل عربستان و امارات کنونی برای شیوخ بی کفایت آل سعود و آل مکتوم امارات حاوی نکات آموزنده ای است.
در منابع تاریخی آمده، در حالی که حاکمیت بلاانقطاع ایران بر کرانههای جنوبی خلیج فارس تا سده هجدهم میلادی به طور مستمر ادامه داشته، در اواسط قرن هجدهم، با حمله وحشیانه راهزنان صحرانشین از جمله قبایل «آل ثانی»، «آل مکتوم» ، «آل نهیان» و اعراب «حواله» کرانههای ایرانی جنوب خلیج فارس مورد تاخت و تاز و غارت قرار گرفت.
پس از درگذشت کریمخان زند در سال 1783 به وسیله اعراب طایفه «عتبی» و قبایل «الصباح» با سوءاستفاده از فرصت پیش آمده بر کرانه های جنوب خلیج فارس مسلط شدند و با راهزنی و دزدی دریایی از کشتیهای تجاری ایرانی و بینالمللی روزگار می گذراندند. این گونه بود که در قرن 18تا19 به کرانههای جنوبی خلیج فارس و به ویژه امارات عربی متحده امروزین، با نام «ساحل دزدان» یا «ساحل قراصنه» یا در اسناد و نقشه های قاطع و غیر قابل انکار بینالمللی با نام (Pirate Coast) شناخته می شد.
نام سواحل دزدان دریایی در نقشه تاریخی برای کرانههای جنوبی خلیج فارس در کادر قرمز نمایان است
پس از این دوران، به دلیل ضعف و سوء تدبیر سران بی کفایت قاجار، این قبایل راهزن کرانههای جنوبی خلیج فارس، به انحای گوناگون، سعی در گسترش نفوذ و اقتدار خود کردهاند و برای دور ساختن ایرانی تباران منطقه از ایران، حتی از ابراز سرسپردگی به استعمار انگلیس هم دریغ نکردند.
استعمار بریتانیا هم برای حفظ امنیت ناوگان دریایی خود در کمپانی هند شرقی و خلیج فارس، در صدد مصالحه با این دزدان بر آمد.
این گونه بود که شیوخ عرب خلیج فارس در سال 1861 معاهده دوستانهای با دولت انگلیس بستند و به موجب آن به موارد زیر متعهد شدند:
نخست: تعهد به خودداری از ادامه تجارت برده.
دوم: تعهد به خودداری از جنگ و دزدی دریایی .
سوم: تعهد به واگذاری ارجاع موارد شکایت تجاوزات دیگران به حکمیت و قضاوت انگلیسیها
چهارم: تعهد به سکونت و تجارت آزادانه انگلیسیها در قلمرو مناطق اشغالی آنها
پنجم: کسب تصویب نامه، اجازه و رضایت انگلیس در هرگونه قرارداد و عهدنامهای با دولتهای دیگر و عدم اجازه به هر کشور دیگری که بخواهد در خاک آنان نمایندگی سیاسی و کنسولگری و مخزن سوخت تأسیس نماید.
ششم: اختصاص انحصاری رهن و فروش و پیشکش یا عنوانهای دیگر فقط به انگلیس به نحوی که هیچ کشور دیگری حق نداشته باشد از این امر منتفع گردد.
قابل توجه این که همه مفاد قراردادهای بسته شده با شیوخ جنوب خلیج فارس تا سال 1971 که انگلستان تصمیم گرفت، از خلیج فارس خارج شود، پا بر جای و به مرحله اجرا درمیآمد.
این مرور تاریخی نشان میدهد که ایران تاکنون با سعه صدر و چشم پوشی فراوان گستاخیهای آل سعود و ادعاهای ارضی علیه تمامیت ارضی ایران را بی پاسخ گذاشته ولی مطابق فرموده مقام معظم رهبری ادامه گستاخیهای سعودی به ویژه پس از بیکفایتی آشکار آنان در مدیریت حج میتواند حق ایران را برای پاسخ قاطع و کوبنده محفوظ بدارد.
«7 فرمان» اندیشکده هریتیج علیه ایران
یک اندیشکده آمریکایی در مجموعه سفارشهایی به دولت آینده آمریکا خواهان حضور ناوهای هواپیمابر در خلیج فارس، کمک نظامی بیشتر به رژیم اسرائیل، ایجاد دفاع چند لایه موشکی و موارد دیگر برای مهار ایران شد.
به گزارش مشرق، اندیشکده آمریکایی «هریتیج» در گزارشی خطاب به دولتمردان آینده آمریکا، «7 فرمان مسیر مقابله با جمهوری اسلامی» را بعد از برجام ارائه داده است.
بر اساس این گزارش، گسترش تحریمها علیه ایران، تقویت نیروی نظامی آمریکا برای برهم زدن زمان گریز هستهای ایران، تقویت متحدین آمریکا منجمله اسرائیل، اولویت بالا به برنامه دفاع موشکی، جلوگیری از گسترش سلاح هستهای، افزایش تولید حاملهای انرژی در خاک آمریکا برای مقابله با افزایش بهای نفت و سرانجام مذاکره برای توافق بهتر با ایران از آن جمله هستند.
*فرمان اول، افزایش تحریمها علیه ایران
_ دولت آمریکا بهتر است به فوریت همه تحریمهای اعمال شده علیه ایران را که بر اساس توافق وین به تعویق در آمده بود احیا کند و با تعامل با کنگره تحریمها را افزایش داده و بر برنامه هستهای ایران، حمایت این کشور از تروریسم، برنامه موشکی بالستیک ، مداخله در امور عراق ، سوریه و یمن و نیز نقض حقوق بشر و البته نگهداری 4 آمریکایی در خاک ایران تمرکز کند. دولت جدید آمریکا باید سپاه پاسداران ایران را نیز به عنوان سازمانی تروریست معین نماید و شرکتهای غیر ایرانی که با سپاه پاسداران داد و ستد اقتصادی دارند را تحریم کند.
*فرمان دوم، تقویت نیروی نظامی آمریکا و بازدارندگی بیشتر علیه گریز هستهای ایران
_ هیچ تکه کاغذی نمیتواند مانع از گریز هستهای ایران شود. تنها عامل بازدارنده اصلی مقابل ایران و تلاش این کشور در دست یابی به قابلیت هستهای حمله پیش دستانه نظامی آمریکا است. البته ایران در سال 2003 به دنبال حمله آمریکا به افغانستان و عراق بسیاری از جنبههای نظامی برنامه هستهای خود را متوقف کرد. برای موفقیت توان بازدارندگی، لازم است آمریکا بنیه نظامی خود را که به دلیل کاهش بودجه در سالهای اخیر تضعیف شده بازسازی کند. شکست دولت اوباما در فراهم آوردن طرح دفاع ملی منجر به فقدان حضور ناوهای هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس از سال 2007 به این رو شده است. چنین علائمی از کاهش توانایی نظامی، خطرات ناشی از توافق هستهای را تشدید کند.
*فرمان سوم، تقویت متحدان آمریکا به ویژه اسرائیل
_ توافق هستهای تاثیر تباه کنندهای را بر روابط دوجانبه آمریکا با متحدینش به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی برجا گذاشته است. دولت بعدی آمریکا باید به حفظ منافع امنیتی مهم آمریکا و متحدینش در منطقه توجهای ویژه مبذول داشته و با ایجاد توازن قوای مطلوب در منطقه موجب مهار ایران شود. واشنگتن باید با افزایش فروش سلاح به اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس که از سوی تهران تهدید میشوند مبادرت کرده و البته مراقب باشد که فروش سلاح به اعراب منطقه برتری کیفی نظامی اسرائیل را در پی شعله ور شدن نبرد بین اعراب _ اسرائیل تهدید نکند. آمریکا و متحدین اروپایی این کشور همچنین باید برای ایجاد امنیت جامع در برابر تهدیدهای ایران، همکاریهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را با اسرائیل و اعضای شورای همکاری خلیج فارس که شامل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است را فراهم آورند. چنین ائتلاف مهمی به مهار افزایش قدرت ایران کمک کرده و هم اقدام نظامی علیه این کشور را در (صورت لزوم) تسهیل میکند.
*فرمان چهارم، توجه ویژه به دفاع موشکی
_ توان موشکی بالستیک ایران که در خاورمیانه بزرگترین نیرو است، تهدیدی فزاینده علیه همسایگانش است. واشنگتن باید به اسرائیل برای تقویت دفاع موشکی و کمک به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای ایجاد دفاع موشکی لایه لایه کمک کرده تا تهدید موشکی ایران را کم اثر سازد. نیروی دریایی آمریکا نیز باید آماده استقرار کشتیهای جنگی مجهز به سپر دفاع موشکی بالستیک «اجیس» باشد تا در برابر توان بالقوه حملات موشکی ایران به کشورهای عرب خلیج فارس و اسرائیل کمک کند. آمریکا همچنین باید سامانههای رهگیری موشکی که با دفاع چند لایه مجهز است را فراهم آورد.
*فرمان پنجم، جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای
_ واشنگتن بیش از 5 دهه است که مخالف گسترش فنآوری هستهای چون غنی سازی اورانیوم به متحدانش است. با اقدام نابخردانه و استثنا قرار دادن ایران، دولت اوباما پذیرش غنی سازی اورانیوم از سوی یک دولت سرکش را اذعان کرد. در واقع دولت اوباما موقعیت غنی سازی بهتری را به دولت ایران تا دولتهای «فورد» و «کارتر» که به شاه سابق ایران داده بودند، بخشید. توافق کوتهبینانه دولت اوباما با ایران منجر به گسترش مجموعهای از برنامه هستهای در بین کشورهای مورد تهدید چون امارات متحده عربی، عربستان سعودی، ترکیه، مصر خواهد شد. برای جلوگیری از چنین پیامدی دولت بعدی آمریکا ضرورت دارد به کشورهای یاد شده اطمینان دهد در صورت افزایش قابلیتهای هستهای ایران علیه این کشور اقدام نظامی میکند و همچنین تهدید نظامی ایران به منافع این کشورها را دفع خواهد کرد.
*فرمان ششم، افزایش تولد حاملهای انرژی آمریکا و رفع محدودیت صادرات نفتی
_ توان اقتصادی ایران در کنار تحریمها با کاهش بهای جهانی نفت که 80 درصد تامین کننده در آمد حکومت ایران است به طور موثری کاسته شده است. با رفع محدودیتهای غیر ضروری بر اکتشاف و حفاریهای بالقوه در مناطق غنی ساحلی و مناطق نفت خیز آلاسکا، واشنگتن میتواند با به حداکثر رساندن فشار برای کاهش قیمت جهانی نفت در طولانی مدت کمک کند. همچنین رفع محدودیت بر صادرات نفتی آمریکا که میراث سالهای 73 و 74 میلادی بابت بحران انرژی پیش آمده به واسطه تحریم نفتی اعراب بود، باعث افزایش مزیتهای تولید بیشتر نفت و گاز خواهد شد.
*قانون هفتم، مذاکره با ایران برای توافق بهتر
_ دولت اوباما در مذاکره با ایران ضعیف وارد عمل شد و آشکار بود که واشنگتن بیش از تهران نیاز به توافق هستهای دارد. این موجب امکان چانه زنی ایران شد و آنها نیز با زیرکی از این موقعیت استفاده کردند. دولت بعدی آمریکا باید در جستجوی توافقی با ایران باشد که به طور دائم این کشور را از دست یابی به سلاحهای هستهای باز دارد. این امر حداقل به موارد ذیل نیاز دارد:
*متوقف کردن فعالیتهای غنی سازی اورانیوم ایران.
*از بین بردن بخش قابل توجهی از زیر ساختهای هستهای ایران به ویژه فردو ، نطنز و تاسیسات آب سنگین اراک.
* اجرای بازرسی قوی هر موقع و هر زمان و نظارت بیدرنگ تاسیسات هستهای ایران.
*ارتباط دادن تحریمهای ایران به میزان تبعیت این کشور.
* اطمینان یافتن از اینکه ایران در تلاشهای سابق در مسیر ساخت سلاح هستهای واقعیات را گفته است.
* و سرانجام تعیین فرآیند آشکار و سریع برای بازگرداندن تحریمها در صورت تخلف ایران.
منبع: فارس
داعش چگونه ثروتمندترین تشکیلات تروریستی تاریخ معاصر شد؟ +تصاویر
پیروزی قاطع جناح مالکی در انتخابات مجلس ملی عراق در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۴ خشم مخالفان وی در داخل و خارج خصوصاً کشورهای عرب منطقه را برانگیخت. آنان یقین داشتند که نور المالکی با کسب اکثریت کرسیهای مجلس، بار دیگر به نخستوزیری عراق انتخاب خواهد شد و روند مقابله با مخالفان خود را در داخل و خارج شدت خواهد بخشید.
سرویس بین الملل فردا: در این گزارش به چگونگی تصرف موصل و منابع درآمدی داعش می پردازیم:
تصرف موصل و پیامدهای آن
پیروزی قاطع جناح مالکی در انتخابات مجلس ملی عراق در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۴ خشم مخالفان وی در داخل و خارج خصوصاً کشورهای عرب منطقه را برانگیخت. آنان یقین داشتند که نور المالکی با کسب اکثریت کرسیهای مجلس، بار دیگر به نخستوزیری عراق انتخاب خواهد شد و روند مقابله با مخالفان خود را در داخل و خارج شدت خواهد بخشید.
سرویسهای اطلاعاتی کشورهای همجوار همگام با سرویسهای اطلاعات کشورهای اروپایی و آمریکا به این نتیجه رسیدند جهت تضعیف دولت نوری مالکی و ایجاد فضای چانهزنی جهت سهم خواهی بیشتر، لازم است حملاتی از ناحیه گروههای تکفیری به داخل عراق صورت گیرد و دولت آینده عراق را با تهدیدات و چالشهای جدی مواجه کنند تا زمینهساز مذاکرات دولت آینده عراق با سایر گروهها و کشورها شود.
کشورهای عربستان، قطر، ترکیه، اقلیم کردستان عراق، نمایندگان آمریکا و... طی هماهنگیهایی که باهم کرده بودند تصمیم میگیرند که داعش را حمایت و تجهیز کنندتا رسماً وارد عراق شود و استانهای مناطق میانی و شمالی عراق را تصرف کند. آنان جهت هماهنگی و بررسی جوانب طرح، در اول ژوئن ۲۰۱۴ با حضور نمایندگان داعش در یکی از کشورهای همجوار عراق و سوریه گرد هم میآیند. در این کنفرانس که خبر آن توسط برخی از خبرگزاریها منتشر شد، تصمیم بر این میشود موصل بهعلت وجود تعداد زیادی نظامیان بعثی، حضور اکثریت اهل سنت، همکاری برخی از مسئولین دولتی و وجود انبارهای سلاح و مهمات،ظرف چند ساعت توسط داعش تصرف و در آنجا مستقر شود.
در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۰ خرداد ۹۳) ستون نظامی گروه تروریستی داعش از طریق خاک سوریه وارد عراق شد و بدون هیچگونه مقاومت یا درگیری از سوی نظامیان و مسئولین منطقه،استان موصل و مناطق پیرامونی آن ظرف چند ساعت بهطور کامل به تصرف داعش درمیآید.
تصرف موصل با سکوت و تأیید ضمنی اکثرکشورهای عربی منطقه خصوصاً عربستان سعودی قرار میگیرد و عربستان رسماً از این اقدام تجاوزکارانه بهعنوان انقلاب مردمی نام میبرد.
ارتقاء گروه داعش به دولت اسلامی (دا)
در ۸ تیر ماه سال ۱۳۹۳(۲۹ژوئن ۲۰۱۴)،۲۵روز پس از اشغال موصل، ابوبکر البغدادی درحالیکه لباسی سیاهرنگ بر تن کرده بود، عمامه مشکی بر سر و با محاسنی بلند همانند خلفای صدر اسلام داشت، برای اولین بار بهعنوان خطیب نماز جمعه در مقابل دوربین قرار گرفت و خطاب به مسلمانان جهان اقدام به خواندن خطبه کرد.
وی در این خطبه با زبانی آمیخته با تهدید به بیان اهداف خود و به کاربردن شمشیر برای برپایی حکومت اسلامی اشاره کرد و درنهایت نام گروه «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» را به «دولت اسلامی» (دا) تغییر داد و خود را ولی و خلیفه انتخابشده مسلمانان معرفی کرد و از همه مسلمین خواست با او بیعت کنند تا هدف خود را محدود به اشغال عراق و سوریه نکند.
«اعلان خلافتِ» خودخوانده ابوبکر بغدادی، سیل پیکارجویانِ خواهان جهاد از اروپا و دیگر کشورها را روانه موصل کرد.
داعش پس از اعلام تشکیل خلافت اسلامی، بلافاصله کلمات نوشتهشده روی پرچم خود را نیز به ۲۳ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر کرد و اسکناسهای یک، پنج و ده دیناری را با آرم داعش چاپ و در موصل و تکریت و برخی از مناطق استان دیاله توزیع کرد.
داعش در شهرهای تحت تصرف خود دفاتری با عنوان «حسبه» ایجاد کرد تا بر اجرای شریعت اسلام نظارت کند و محاکم قضایی را دایر تا بر تخلفات رسیدگی کند. دفاتر دیگری هم با نام «دعوه» ایجاد میکند که وظیفه آن تبلیغ افکار و اعتقادات مذهبی داعش برای مردم است.
نخستین نشریه داعش به دو زبان انگلیسی و عربی در ماه رمضان در ۵۰ صفحه با نام دابق منتشر شد، این نشریه در دو نسخه عربی و انگلیسی در فضای مجازی منتشر میشود. نسخه چاپی بین ساکنان مناطق تحت اشغال داعش در عراق توزیع و نسخه اینترنتی نیز از طریق ایمیل به گیرندگان در فضای مجازی ارسال میشود. این نشریه با کیفیت حرفهای بسیار بالایی تولید میشود و هدف از آن ترویج دولت خلافت ادعا شده است.
چاپ گذرنامه، ایجاد پلیس مخصوص به خود، صدور نفت، راهاندازی شبکه رادیویی و تلویزیونی، چاپ پلاک ماشین، برگزاری گشتهای گردشگری و... از دیگر اقدامات داعش بوده است.
حکومت خود خوانده داعش هماکنون بر حداقل ۴۰ درصد از سرزمین سوریه، ۳۰ درصد از خاک عراق و سیطره بر ۸۰ درصد از منابع زیرزمینی و نفتی سوریه و اعمال حاکمیت بر حداقل ۱۰ میلیون از شهروندان عراقی و سوری برخوردار است. قلمرو داعش طبق نقشه منتشره از سوی این گروه تمام عراق و منطقه شامات است و شبهجزیره عربی و شمال آفریقا و اندلس تا خراسان بزرگ جزء قلمرو حکومتی آنان است که باید این مناطق را آزاد و به قلمرو حکومتی خود اضافه کنند.داعش معتقد است مرزهای کنونیِ بین کشورهای اسلامی که حاصل تجزیه امپراتوری عثمانی است، در پی موافقتنامه سایکس ـ پیکو، بین فرانسه و بریتانیا به وجود آمده و باید برچیده شود و همه مرزها به حالت پیش از جنگ جهانی اول برگردد.
منابع مالی داعش
راهبرد اصلی داعش در حوزه مسائل مالی مبتنی بر خودکفایی و عدم وابستگی به منابع مالی خارجی است. البته این به معنای آن نیست که داعش از پذیرش کمکهای برخی حامیان خارجی خود امتناع کند. کشورهای غربی و عربی خصوصاً کویت، عربستان و قطر از سالهای۲۰۱۳-۲۰۱۲، میلیونها دلار به سازمانهای تروریستی سوریه از جمله داعش کمک کردند و داعش نیز از تمامی این کمکهابهرهمند شد. لکن داعش بنیاد مالی و اقتصادی خود را بر کمکهای مالی خارجی بنیاد ننهاده است.به همین علت امروز داعش بهعنوان ثروتمندترین تشکیلات تروریستی تاریخ معاصر شناخته میشود و از نظر تأمین مالی نیز دارای عملکردی موفق و ساختاری مافیایی و بسیار پیچیده است. برخی از منابع مالی داعش عبارتاند از:
۱- غارت اموال مردم و ادارت
برابر گزارشهای منتشر شده از سوی آگاهان مراکز اقتصادی، گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۳ ماهانه ۸ میلیون دلار از طریق مصادره و غارت اموال مردم عادی و تاجران و مغازهداران محلی در استانهای تحت تصرف، درآمد داشته است؛ داعش پس از ورود به شهر موصل و اشغال استان نینوا به بانکها حمله کرده و حدود ۴۳۰ میلیون دلار وجوه نقدی این بانکها را به غارت برده است. بر اساس برخی ازگزارشهای منتشر شده، داعش تاکنون درآمدی معادل دو میلیارد دلار اندوخته است که از بودجه سالانه برخی کشورها بیشتر است.
همچنین فروش عتیقهجات و آثار باستانی سوریه و عراق، از دیگر راههای تأمین منابع مالی داعش است. حیدر العبادی نخست وزیر عراق در هنگام افتتاح موزه عراق در سال ۱۳۹۳ طی سخنانی جامعه بینالملل را فرا خواند تا به فکر حفظ بازمانده آثار باستانی و هویت فرهنگی عراق باشند.
۲- مواد مخدر، و پولشویی
داعش به روش گروههای مافیایی از طریق آدمربایی، سرقت، موادمخدر و پولشویی درآمد قابلتوجهی کسب میکند. طبق اظهارات خبرنگار نشریه آمریکایی «دیلی بیست» عناصر داعش پس از نفوذ به مناطقی در شمال غربی عراق، شمار قابلتوجهی از شهروندان را ربوده و سرمایههای آنان را مصادره کرده است.
۳- نفت
نفت یکی دیگر از مهمترین منابع مالی گروه تروریستی داعش است. مایک گیگلیو از سایت خبری «بازفید» که به یکی از مناطق مرزی سوریه و ترکیه رفته بود، در مورد قاچاق نفت توسط داعش مینویسد: دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش روزانه یکمیلیون دلار از محل فروش منابع نفی شرق سوریه عایدی دارد. قیمت بالای سوخت در ترکیه محرک نیرومندی برای قاچاقچیان جهت پذیرش ریسک قاچاق نفت است.تجار ترک خریداران اصلی نفت قاچاق داعش به کمتر از نصف قیمت رسمی آن هستند. منابع نفتی تحت کنترل این گروه تروریستی شامل ۶۰ درصد منابع شرق سوریه و تعدادی از حوزههای نفتی پراکنده در شمال غرب عراق است. داعش با فروش نفت و با پول آن سلاح تهیه میکند و دستمزدها را میپردازد.
۴-کمکهای مالی برخی از کشورهای منطقه
عناصر داعش از سوی برخی کشورها مانند عربستان و قطر بهصورت گسترده حمایت مالی میشود؛ دیوید کوهن معاون وزارت خزانهداری آمریکا در اندیشکده موسسه کارنگی طی سخنانی در این مؤسسه گفت:
«داعش همچنان ارتباطهای مهم خود را با تأمینکنندگان مالی کشورهای خلیج (فارس) حفظ کرده است و ما شاهد ادامه روند تأمین مالی داعش هستیم».
همچنین هیثم مناع رئیس مرکز حقوق بشر اسکاندیناوی با انتشار یک تحقیق تحت عنوان داراییهای دولت اسلامی در عراق و شام از طرفهایی که از این گروه تروریستی حمایت مالی به عمل میآورد و نیز سرشناسترین فرماندهان آن به اضافه مهمترین ابزار و راهکارهایی که داعش فعالیت خود را با تکیهبر آن انجام میدهد، پرده برداشت. مناع در این تحقیق از وجود فهرست ۱۲۷نفره از منابع تأمین مالی داعش ازجمله از سوی کشورهای کویت و عربستان خبر داده و گفت که این فهرست به سازمان ملل تحویل دادهشده است. علاوه بر موارد فوق، مؤسسه زوراء وابسته به داعش با توزیع اطلاعیههایی با عنوان «زاحمیهم علی الجنان» از زنان خواست تا با حمایت مالی از این گروهک بابی از بهشت را برای خود باز کنند، زیرا انفاق به جنگجویان، یکی از درهای بهشت است.
۵- باجگیری و گرفتن مالیات و جزیه
باجگیری سیستماتیک از شرکتهای کوچک و کمپانیهای بزرگ، ازجمله شرکتهای ساختمانسازی، و حتی نمایندگان حکومت محلی نیز یک منبع دائمی تأمین مالی این گروه است. علاوه بر این، داعش از جمعیت غیرمسلمان ساکن در مناطق تحت اشغال این گروه، مالیات اخذ میکند و پس از اعلام تأسیس خلافت، بر حملونقل کالا به مناطق غربی عراق عوارض گمرکی وضع کرده است.
بر اساس اطلاعات سرویس امنیتی عراق، داعش از محل گروگانگیری به قصدباجخواهی، ۲۵ میلیون دلار درآمد کسب کرده است. علیرغم تکذیب فرانسه، اطلاعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه در آوریل ۲۰۱۴ داعش بابت آزادی ۴ تبعه فرانسه، ۱۸ میلیون دلار دریافت کرده است. بهعلاوه این گروه با سرقت و قاچاق اشیای عتیقه نیز ۳۸ میلیون دلار به دست آورده است.
بنا به اخبار خبرگزاریها، داعش از کامیونها را متوقف و از آنهاباج خواهی میکند و تا مبلغ ۱۰۰۰ دلار از آنها اخاذی میکنند. ابوهاجر، مسئول مالی پیشین گروه داعش طی مصاحبهای که بصورت زنده از شبکه تلویزیون بی بی سی پخش شد گفت: داعش از مغازهها، شرکتهای برق، داروخانه، پمپ بنزین، و شرکتها نفتی مالیات میگیرند و اگر کسی مالیات ندهند او را میکشند.
مهر - سومین پرواز انتقال جانباختگان فاجعه منا با 90 پیکر مطهر صبح سه شنبه در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست و عملیات تخلیه این اجساد برای انتقال به پزشکی قانونی انجام گرفت تا پس از طی تشریفات لازم به خانواده آنها تحویل شود.
تاکنون 308 پیکر مطهر جانباختگان منا در سه پرواز وارد کشور شده است؛ در نخستین پرواز 104 نفر، در دومین پرواز 114 جان باخته و در سومین پرواز، پیکر 90 نفر به کشور منتقل شده است.گفتنی است در اثر سوءمدیریت مقامات سعودی در مناسک حج تمتع امسال در منا 466 نفر از زائران ایران جان خود را از دست دادند که تاکنون پیکر مطهر 308 نفر ار آنان به کشور منتقل شده است. عکس های زیر از هواپیمای عربستانی حامل 90 جانباخته را ابولفضل ماهرخ عکاسی کرده است.