این کار البته قانونی هم بود: تمام محتویات نیز در بخش
حقوق و شرایطِ پیش از نصب برنامه به آنها گفته میشود، اما کاربر بدون مطالعه
موافقت میکند. از طرف دیگر نیز افراد دارای موقعیتهای حساس سعی میکنند از
کامپیوترهای شخصیِ خود استفاده نکنند و به همین دلیل به کافی نتها میروند. آنها
فکر میکنند که اگر مدام کافی نت خود را تغییر دهند، از لحاظ امنیتی برایشان مشکلی
پیش نخواهد آمد؛ غافل از اینکه مدیریت تمام کافی نتها کنترل شده است.
اما
دیگر چنین اتفاقاتی به راحتی رخ نمیدهد. ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکا که الان در مسکو زندگی میکند، در مورد نقش کافی نتها در جاسوسی از
نشست سران جی 20 لندن در سال 2009 افشاگری کرد. به همین دلیل، حالا همه هشیارتر
شدهاند. در برخی از کشورهای کافی نتها بسته شدهاند. کارکنان این کافی نتها
بالاجبار باید نقل مکان میکردند و در برخی از موارد هم هویتهای جعلی جدیدی به
آنها داده شده است. به همین دلیل برخی میگویند که دیگر نمیتوان به سادگی رد
تروریسم را زد.
بخش اعظمی از جاسوسیها سختتر و هوشمندانهتر شده است.
دیگر مامورین اطلاعاتی نمیتوانند مانند گذشته هویت جعلی بسازند و یا هویت اصلی خود
را حفظ کنند. انتظارات فراوان از اهمیت دادن به مسئله حریم شخصی افراد علیالخصوص
در حوزه دیجیتال، بدین معنا است که هرگونه فعالیت آژانسهای امنیتی و سرویسهای
اطلاعاتی موجب خشم عموم مردم میشود.
سرویسهای اطلاعاتی و دروغگوییبه طور کلی
باید گفت که کار سرویسهای جاسوسی فقط جاسوسی است و آنها در این کار خیلی هم خوب
عمل میکنند. اما افشاگریهای اسنودن همه چیز را عوض کرد. در جاسوسی عملا هیچ
قانونی وجود ندارد. در واقع میتوان گفت که ارتباطات خصوصی اتفاقی عادی است.
کشورهایی که در ظاهر با هم دوست هستند، از یکدیگر جاسوسی میکنند. خبر مربوط به
جاسوسی ایالات متحده از تماسهای تلفنی آنگلا مرکل یک نمونه از افشاگریهای مربوط
به جاسوسیِ بین کشورهای در ظاهر دوست است که در نهایت موجب اخراج رئیس بخش سازمان
سیا از برلین شد و میتوان این مسئله را یکی از نقاط تاریک روابط دو کشور دانست.
در کنار این مسائل، جمعآوری اطلاعات الکترونیکی مانند شنود مکالمات خصوصی
مطرح شده است، چرا که از کسانی که هیچ ربطی به جرائم، مسئله تروریسم و کارهای
دولتی ندارند نیز شنود میشود. سرویسهای جاسوسی غربی همواره تاکید کردهاند که
علاقهای به اطلاعات خصوصی مردم ندارند، اما این کار لاجرم یکی از محصولات جانبیِ
جمعآوری اطلاعات از اهداف اصلی آنها است. مردم برخی از کشورها در ظاهر اهمیتی به
این مسئله نمیدهند. در طرف دیگر میتوان به فرانسه اشاره کرد که تصویب قوانین
جاسوسی موجی را به راه انداخت. در آلمان نیز به بهانه اتفاقات قدیم مانند نازیها و
اشتازی، همچنان بحثهایی راجع به این مسئله مطرح است.
اطلاعات چه کسانی باید
سرقت شود؟ این اطلاعات کجا باید نگهداری شوند؟ تا چه مدتی؟ چه کسانی میتوانند به
آن دسترسی داشته باشند؟ این سوالها از جمله سوالاتی است که بین شهروندان یک کشور و
دولت آن کشور رد و بدل میشود.
بریتانیا و ایالات متحده در تلاشاند تا
اقداماتی را در راستای کاهش نگرانیهای عمومی انجام دهند. برای نمونه، آژانس امنیت
ملی آمریکا دیگر به طور مستقیم ارتباطات الکترونیکی بین شهروندان این کشور را سرقت
و نگهداری نمیکند: آژانس امنیت ملی آمریکا باید قبل از هر کاری مجوزهای لازم را
بگیرد (دسترسی به شهروندان خارجی محدودیتی ندارد). در بریتانیا نیز درخواستهای
رسمی مبنی بر تصویب قوانین جدید مطرح شده است.
آژانسهای امنیتی و
سرویسهای جاسوسی به شدت از دست ادوارد اسنودن و طرفدارانش ناراضی هستند. آنها
میگویند که پس از اقدامات اسنودن باید اقداماتی را در راستای جلب اعتماد عمومی
انجام دهند، زیرا ترکیب قدیمی فعالیتهای پنهانی و جهل عمومی دیگر جواب نمیدهد.
جاسوسها اینک به این نتیجه رسیدهاند که کار خود را قانونی کنند، به ویژه زمانی که
باید به اطلاعات شهروندان سرک بکشند. این کار به طور قطع چندین سال زمان خواهد
برد.
افشاگریهای اسنودن نشان داد که جاسوسی الکترونیکی جدیتر از چیزی است
که فکر میکردیم. او راهحلهایی برای فرار از دست جاسوسها نیز نشان داد. برای
مثال، سیستمهای پیامرسان رمزنگاریشده خیلی امنتر از ایمیل و تماس تلفنی است و
جاسوسها سختتر میتوانند به اطلاعات آن دسترسی پیدا کنند. کلیدهای رمزگذاریِ آن
نیز تنها در اختیار دو طرف مکالمه هستند. بنابراین کسب مجوز از شرکتی مانند اپل
بیفایده است و سرویسهای جاسوسی نیز نسبت به این مسئله شکایت کردهاند. جیمز
کورنی، مدیر سازمان FBI میگوید که شرکتهای تولیدکننده نرمافزارهای رمزگذاری
باید کلیدهای رمزگشایی را به کسانی که مجوز میگیرند، ارائه کنند. منتقدان این امر
نیز میگویند که این کار بیهوده و خطرناک است: محل نگهداری کلیدهای رمزگشایی هدف
حمله قرار خواهد گرفت.
ادوارد اسنودن تمام
معادلات قدیمی را به هم زد البته جاسوسها بر روی خروجی یا
ورودی پیامرسانها تمرکز کردهاند. آنها میگویند که اگر بدانی کاربر چه چیزی
نوشته یا چه چیزی را میبیند، دیگر مهم نیست از چه میزان اطلاعات رمزگذاری شده در
آن پیام استفاده شده است.
مشکل بزرگ دیگری البته سر راه جاسوسان قرار
دارد. اگر آنها به راحتی میتوانند اطلاعات شخصی دیگر را بدزدند، بنابراین دیگران
نیز میتوانند به نحوی اطلاعات او را سرقت کنند. در سالهای قبل همه چیز روی کاغذ
نگهداری میشد و اگر کسی میخواست آنها را ببیند، دشوار بود. برنامهریزی برای
بررسی پروندهای خاص کاملا سخت بود، چرا که آنها در جای خاصی بایگانی شده و دسترسی
به آنها با کسب مجوز ممکن بود.
این مسئله اما حالا تغییر کرده است. سرقت
از کامپیوترها در مقایسه با سرقت از پروندههای کاغذی قدیم آسانتر است. اتصال به
اینترنت بدین معنا است که میتوان به طریقی اطلاعات آن کامپیوتر را سرقت کرد. این
موضوع حتی شامل کامپیوترهایی است که تحت شدیدترین تدابیر امینی حفظ میشوند. امروزه
میتوان با یک تلفن همراه دستکاری شده به هر کامپیوتری جاسوسافزار ارسال و یا
دریافت کرد. در حال حاضر میتوان، حجم بالایی از اطلاعات را بر روی یک چیپ کوچک
کامپیوتری به اندازه دکمه آستین پیراهن منتقل کرد. به همین دلیل، در بعضی از بخشها
شیوههای سنتی مانند ماشین تحریر و کاغذ کربن دوباره متداول شده است.
ادوارد اسنودن هم از همین ضعف استفاده کرد. او تکنسین ساده سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکا بود و موفق شد حجم زیادی از اسناد محرمانه این سازمان و آژانسهای
دیگر را استخراج کند. گفته میشود تاکنون تنها بخشی از آن اطلاعات مطرح شده است.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویسهای دیگر حالا دارند حجم خسارات وارده را
اندازهگیری میکنند. اما اگر این اطلاعات (با فرض اینکه تاکنون چنین اتفاقی رخ
نداده باشد) دست چین و روسیه بیفتد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ محل استقرار جاسوسهای
آمریکایی و انگلیسی تغییر پیدا کرده تا ایمن بمانند. حتی به برخی از آنها هویتهای
جدید اعطا شده است.
فقط اسنودن
نبود!افشاگری اسنودن در حقیقت بزرگترین فاجعه اطلاعاتی غرب است و تنها
یکی از نمونههای چند سال اخیر است. جِفری دلیزله، افسر نیروی دریایی کانادا در سال
2012 دستگیر و در سال 2013 به 20 سال زندان محکوم شد. او به مدت پنج سال از پروژه
«استون گوست» برای روسیه جاسوسی میکرد. این پروژه یک شبکه مشترک اطلاعاتی بین
کشورهای فایو آیز (Five Eyes) یعنی نیوزلند، ایالات متحده، استرالیا، انگلستان و
کانادا بود. افشاگری اسنودن هم بیشک جزئیات بیشتری را در اختیار پروپوگاندای ضد
غربی گذاشت. اما در این بین حرفهای جان شینلدر، کارشناسی جاسوسی آمریکا، جالب است.
او میگوید که جاسوسی جِفری دلیزله (Jeffrey Delisle) بدین معنا است که روسیه قبل
از آن هم فعالیتهای جاسوسی زیادی انجام میداده است.
شاید از همه بدتر
فاجعه دفتر مدیریت کارکنان آمریکا باشد. این آژانس که نام آن کمتر به گوش خورده
است، کار کسب مجوز امنیتی برای میلیونها آمریکاییِ کارمند دولت فدرال (و همسر و
فرزندانشان) را انجام میدهد. با این حال، افراد غیرمجاز (احتمالا جاسوسان چینی؛
زیرا مقامات آمریکایی آن را به صورت عمومی اعلام نمیکنند) در سراسر این شبکه و
پایگاههای اطلاعاتی آن فعال بودند. تا اینجای کار پیشبینی میشود که اطلاعات
مربوط به 22 میلیون نفر دست افراد غیرمجاز افتاده است.
در آن ماجرا فرمهای 127 صفحهای SF-86 دست
افراد غیرمجاز افتاد. کسانی که میخواهند در شغلهای حساس استخدام شوند باید حجم
عظیمی از اطلاعات گذشتهی خود را در این فرمها ذکر کنند. این اطلاعات حتی ارتباطات
خارجی آن را هم شامل میشود. رخنهی اطلاعاتی دیگری هم در «دفتر مدیریت کارکنان
آمریکا» موسوم به (OPM) رخ داده است: دادههای محرمانهی کارکنان که مربوط به
جزئیات حساس زندگی شخصی آنها بوده و مشکلاتی عدیدهای را به همراه دارد. برای
نمونه میتوان به روابط خارج از ازدواج، بیماریهایی که از راه جنسی منتقل میشوند
و دیگر مشکلات جسمانی به علاوه نتایج تستهای پلیگراف (دروغسنجی) اشاره کرد.
مسائل امنیتی دفتر مدیریت کارکنان آمریکا به شکل مضحکانهای ضعیف است و آنها حتی
دادههایی که در اختیار دارند را هم رمزگذاری نمیکنند. این رخنهی اطلاعاتی به این
شکل بود که هکرها شناسه و رمز کاربری یکی از کارمندان بخش بازرگانی دفتر را سرقت
کردند و توانستند به اطلاعات زیادی دست پیدا کنند. در نتیجه، مدیر دفتر مدیریت
کارکنان آمریکا استعفا داد.
دفتر مدیریت کارکنان آمریکا با کارکنان کنونیِ
سازمان سیا و سرویسهای اطلاعاتی دیگر همکاری نمیکند، اما این اطلاعات باعث میشود
که چینیها و کشورهای دیگر بتوانند جاسوسها را ردیابی کنند. هستهی فعالیت
دستگاههای اطلاعاتی غربی این است که افسران خود را در قالب مقامات رسمی سفارت به
کشورهای دیگر ارسال کنند. به این اتفاق «پوشش رسمی» گفته میشود. عناوینی مانند
«وابسته اقتصادی، معاون اول (خارجی) و مشاور اطلاعاتی» خود گویای ماهیت اصلی این
مشاغل است.
هویتها جاسوسهای دیگر اما به راحتی مشخص نمیشود. ممکن است
آنها در قالب مدیران رده پایین و یا مشاور مقامات فعالیت کنند و کارهای روزمره
آنها را انجام دهند. ماهیت فعالیت آنها نباید طوری باشد که توجه سرویسهای
ضداطلاعاتی کشور هدف را به خود جلب کند. اما وظیفه اصلی جاسوسها بسیار حائز اهمیت
است: جمعآوری اطلاعات از طریق ارتباطات مخفی (قرارهای پنهانی در نقاط از پیش تعیین
شده و بدون نیاز به ملاقات حضوری دو جاسوس)، گوشبهزنگ بودن برای دریافت سیگنال از
منابع موجود و کارهایی از این دست. آنها همچنین کارهای لازم برای ملاقات ماموران
در مکانهای غیرحساس را نیز انجام میدهند علاوه بر آن، اگر جاسوسی به صورت کاملا
مخفیانه در حال انجام ماموریت خود باشد و آن کار زیر نقاب فعالیتهای دیپلماتیک
نباشد، توسط این دسته از جاسوسان پشتیبانی میشوند.
اگر از 30 دیپلمات
ارسالشده، نام 28 نفر در پایگاه اطلاعاتی دفتر مدیریت کارکنان آمریکا (OPM) آمده
باشد، بنابراین میتوان گفت آن دو شخص دیگر به طور حتم از افسران مخفی اطلاعاتی
باشند. همچنین میتوان گفت که چه کسانی از دنیای اطلاعاتی به کار عادی دیپلماتیک و
بخشهای دیگر خدمات دولتی منتقل شدهاند. به طور خلاصه، دفتر مدیریت کارکنان آمریکا
مشخص میکند که چه کسی دیپلمات واقعی است و چه کسی وانمود میکند که دیپلمات است.
بنابراین، سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر به راحتی میتوانند سوابق جاسوسها را
رهگیری کنند و ببیند آنها در چه ماموریتهایی مشارکت داشتهاند. گرچه فعالیتها و
ارتباطات گذشتهی این جاسوسها در حال حاضر به کار سرویسهای اطلاعاتی کشورهای هدف
نمیآید (زیرا آنها دیگر فعالیت مهم جاسوسی ندارند)، اما آن کشورها میتواند با
استفاده از الگوهای گذشته رویههای حاضر را پیگیری کنند. از این طریق منابع
جاسوسها دستگیر، زندانی و یا اعدام میشوند.
یک مشکل دیگر این است که
افرادی میتوانند از اطلاعات مربوط به ضعفهای شخصی دیگران بهرهبرداری کنند. به
طور کلی، هرگاه یک افسر اطلاعاتی میخواهد از کسی را برای پیشبرد هدف خود سو
استفاده کند از چهار ضعف شخصیتی استفاده میکند. سازمان سیا این چهار مورد را به
این صورت معرفی میکند: «پول، ایدئولوژی، سازش و خودپرستی.» مواردی مانند اشتباهات
مالی، لغزشهای جنسی، دیدگاههای سیاسی و مشکلات شخصیتی این رویه را تسهیل
میکند.
تکنولوژی دنیای جاسوسی را زیر و رو
کرده است کارشناسان داخلی سرویسهای اطلاعاتی معتقدند که
دههها زمان میبرد تا آثار رخنهی اطلاعاتی دفتر مدیریت کارکنان آمریکا از بین
برود. با این اوضاف باید اضافه کرد که بازسازی یک سرویس اطلاعاتی انسانی در عصر
دیجیتال بسیار دشوارتر است. پیش از ظهور پایگاههای الکترونیکی و بررسیهای
بیومتریک (زیستسنجی)، راحتتر میشد هویتی جدید برای جاسوسها ساخت. جاسوسها در
قدیم با یک پاسپورت معتبر، چند چک مسافرتی و تعدادی کارت ویزیت میتوانست صاحب
هویتی جدید شود.
اما حالا ایجاد هویت جعلیِ معتبر بسیار دشوارتر است. کسی
که چندین سال از یک کارت اعتباری خاص، گوشی همراه استفاده نکرده و یا هیچ قبضی برای
او صادر نشده است، میتواند یک جاسوس بالقوه باشد. البته پیشینهی این موارد را نیز
میتوان جعل کرد، اما این امر زمانبر است. از همه بدتر، بررسیهای زیستسنجی است.
برای نمونه، وقتی شخصی وارد روسیه میشود، چندین آزمایش زیستسنجی مانند ساختار
استخوانهای صورت، شیوه راه رفتن، اسکن شبکیه چشم و آزمایش DNA صورت میگیرد تا
مشخص شود که آن فرد قبلا با هویتی دیگر وارد خاک این کشور شده است یا خیر.
سرویسهای جاسوسی به راحتی نمیتوانند این مسائل را حل و فصل کنند. استفاده از
افرادی که با هویت واقعی خود به عنوان جاسوس در حاشیه امور اصلی فعالیت کنند، بسیار
دشوار است.
تکنولوژی دنیای جاسوسی را زیر و رو کرده است. ابعاد یک جاسوسیِ
موفقیتآمیز با کمک تکنولوژی بسیار گستردهتر شده است. در آن روی دیگر سکه، هرگونه
بیدقتی منجر به یک فاجعه اطلاعاتی خواهد شد که از نظر عمومی هم به بدترین شکل
سرزنش خواهد شد.