سرویس سیاسی فردا؛
خبر کوتاه بود؛
«سفارت انگلیس در تهران پس از چند سال تعطیلی روز
یکشنبه اول شهریور 94 با حضور وزیر خارجه آن کشور بازگشایی میشود!»
این خبر روزنامه گاردین شامگاه چهارشنبه 28
مرداد به سرعت محافل خبری و رسانهای را پر کرد؛ اما مقامات کشورمان که عموما
سفرهای روسا و مسئولان خارجی را از هفته ها قبل اطلاع رسانی کرده و درباره جزئیات
آن اظهار نظر می کردند، این بار پس از آشکارشدن توسط این روزنامه انگلیسی فقط آن را
تایید کردند.
بعد از اغتشاشات و آشوب های پس از انتخابات 88 و روشن شدن همدستی سران
فتنه با دشمنان قسمخورده نظام، اسناد و مدارک معتبری از دخالت سفارت انگلیس در آن
ماجرا به دست آمد؛ از سوی دیگر دستگیری بعضی عوامل مرتبط با سفارت انگلستان که در
خطدهی و جریانسازی آنها مشغول بودند و همچنین همکاری آنان برای ترور دانشمندان
هستهای ایران موجب اعتراض تعدادی از دانشجویان و مردم در تهران شد که در نهایت در
سال 90 مجلس شورای اسلامی با تصویب ماده واحدهای دولت را به کاهش سطح روابط با
انگلیس در حد کاردار ملزم کرد و از آن زمان روابط تیره انگلیس با کشورمان آغاز
شد.
متن ماده واحده مجلس شورای اسلامی میگوید: «وزارت امور خارجه موظف است در چارچوب حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت بزرگ ایران ظرف دو هفته روابط سیاسی را با دولت انگلیس به سطح کاردار تنزل دهد و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل ممکن برساند.»تبصره یک: در صورت تغییر سیاستهای خصمانه کشور مزبور، وزارتخارجه میتواند سطح روابط را ارتقاء دهد.این مصوبه دلیل کاهش مناسبات دیپلماتیک بین ایران و انگلیس را به روشنی بیان کرد؛ یعنی «حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت ایران».حال باید دید پس از 4 سال، احتمال پایمال شدن حقوق مردم و منافع ملی از سوی دولت انگلستان کم شده است! و انگلستان از خوی استعماری خود دست برداشته که دولت یازدهم درصدد گشایش سفارت آن برآمده است؟
خسارت یا غرامت؛ مسئله این است!
نکته مهم دیگری که توجه به آن بسیار اهمیت دارد، تقاضای دولت انگلیس برای دریافت خسارت از دولت ایران است که دلیل آن ورود تعدادی از دانشجویان معترض به سفارت قبل از تعطیلی آن بود که زمینه افزایش تنش بین دو کشور را فراهم کرد. در روزهای گذشته خبری مبنی بر اینکه ایران به انگلیس غرامت پرداخت کرده دست به دست در رسانه ها چرخید تا اینکه روز گذشته مجید تختروانچی، معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرد: «این خبر که تاکنون به انگلیس غرامتی داده شده است صحت ندارد و بحث خسارتی که به سفارت انگلیس در تهران وارد آمد یکی از مباحثی است که در دستور کار دو کشور قرار دارد و تصمیم در این مورد گرفته نشده است. هنگامی که دو سفارت فعالیت خودشان را به صورت کامل برقرار می کنند بحث خسارت میتواند یکی از موضوعاتی باشد که به آن خواهند پرداخت و ارزیابی خسارت زمان بر خواهد بود. وی ادامه داد: آنها باید تخمین خود از خسارت را اعلام کنند و بعد کارشناسان ما در فرایندی که زمانبر است این موضوع را بررسی میکنند. همانطوری که در اوایل دهه هشتاد میلادی سفارت ما در لندن خسارتی دید و این خسارت از سوی انگلیس به ما پرداخت شد.»
اگر نگاهی اجمالی به روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس
در تاریخ معاصر بیندازیم، در می یابیم که انگلیس در همه این سال ها با خباثتی مثال
زدنی و منحصر به فرد، در مقاطعی مختلف ضربات جبران ناپذیری را به ایران زده
است.
جدا کردن افغانستان از ایران
براساس پیمان پاریس؛ تحمیل قرارداد رویترز که براساس آن، ایران به مدت 70 سال کاملا
به انگلستان فروخته شد؛ تحمیل قرارداد تالبوت (انحصار توتون و تنباکو) به ایران که
با حکم آیتالله میرزای شیرازی لغو شد؛ تحمیل قرارداد دارسی به ایران برای
اکتشافات، استخراج و غارت منابع نفتی؛ اشغال ایران در چارچوب حمله متفقین به ایران
و تحمیل قحطی و فقر به ملت و وارد آوردن خسارات جانی و مالی فراوان؛ نقش مستقیم در
کودتای 28 مرداد 1332 برای همراهی با آمریکا؛ همراهی با آمریکا برای سرکوب انقلاب
اسلامی ملت ایران؛ حمایت و پشتیبانی از سلمان رشدی؛ مشارکت در تحریمهای ایران طی
33 سال گذشته و... تنها بخشی از اقداماتی است که دولت انگلستان در جهت منافع خود و
علیه ایران انجام داد.
باید از مقامات دولتی که بازگشایی مجدد سفارت انگلستان را در دستور کار خود قرار دادند پرسید که آیا مواضع و منفعت طلبی انگلستان تغییری کرده که قرار است روابط دیپلماتیک از سطح کاردار غیر مقیم به سفیر ارتقا پیدا کند؟ آیا در دوره سخت مذاکرات هسته ای حمایت یا اقدام ویژه یا حسن نیتی از دولت انگلستان مشاهده شده که پاداش آن پهن کردن فرش قرمز برای روباه پیر است؟
به نظر می رسد از امروز و با بازگشایی سفارت انگلستان در ایران و ارتقای سطح روابط باید بیشتر از قبل اقدامات و فعالیت های این سفارتخانه را زیر ذربین گرفت و به صورت به آن ویژه توجه کرد؛ زیرا تکرار تاریخ هزینه گزافی دارد!
"تجزیه عراق" همچنان به هدف مبنایی ایالات متحده آمریکا در منطقه تبدیل شده است. این هدف خطرناک، توسط دو حزب اصلی آمریکا یعنی جمهوریخواه و دموکرات مورد توجه قرار داشته و دو رئیس جمهور فعلی وسابق آمریکا نسبت به تحقق آن اقدامات وقیحانه ای صورت داده اند. نکته قابل تامل اینکه واضع نظریه تجزیه عراق، جو بایدن معاون فعلی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکاست.
نکته قابل تامل اینکه باراک اوباما همواره در سخنان خود ادعا کرده بود که ایالات متحده از عراق خارج شده است اما هم اکنون شاهد تلاش تیم اوباما برای تجزیه رسمی عراق هستیم. نکته بسیار مهم دیگر اینکه درست یکسال قبل منابع آگاه در گفتگو با روزنامه القبس چاپ کویت اعلام کردند که جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا اخیرا با شماری از هیئت های عراقی در واشنگتن دیدار کرده است. بایدن خطاب به این هیئت ها در اظهاراتی مداخله جویانه گفته است که ایجاد سه اقلیم شیعی - سنی و کردی راه حل بحران فعلی عراق است!
بر این اساس جو بایدن در ژوئن سال ۲۰۱۳ خواستار برپایی اقلیم شیعی، سنی و کردی شده بود و راهکار بحران عراق را تبدیل آن به سه اقلیم دانسته بود.در این میان، کنگره ایالات متحده آمریکا در صدد است به هر نحو ممکن روند تجزیه عراق را تسریع کند. در این میان دو حزب اصلی آمریکا خطوط کلان و میانی و حتی کوتاه مدت مشترکی دارند. همین مسئله سبب شده است تا سناتورهای آمریکایی با همکاری بیشتری این پروسه خطرناک را پیگیری کنند.
چندی پیش مقتدی صدر رهبر جریان صدر با اشاره به مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا برای تعامل با کردها و سنیها به عنوان دو کشور آن را سرآغاز تجزیه آشکار عراق دانست. همچنین چندی قبل سیاستگذاران جمهوریخواه کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان آمریکا خواستار به رسمیت شناخته شدن کشوری برای شبه نظامیان کرد و سنی عراق شده بودند. در این خصوص سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه تاکید کرده است که کشورش اجازه اقداماتی چون تجزیه عراق را نمیدهد.
لاوروف که در نشستی در حومه مسکو صحبت میکرد، گفت: «ما هرگز موضعی که جو بایدن معاون رئیسجمهور ایالات متحده به صراحت مطرح کرد و گفت عراق باید به بخشهای شیعه و سنی تقسیم شود و کردها هم آنچه را میخواهند دریافت کنند، در دستور کارمان قرار نمیدهیم.» وی موضع بایدن را که در سال ۲۰۰۶ طرحی برای سه پاره شدن عراق را مطرح کرده بود، «بسیار غیرمسئولانه و مهمتر از آن، غیرقبال قبول» خواند و گفت فردی در آن سوی آبها میخواهد به مردم عراق دیکته کند که کشورشان باید به چه شکل باشد.
لاوروف افزود: «ما چنین کارهایی نمیکنیم که امروز به سنیها بگوییم بیرون بروید و بار دیگر به شیعهها بگوییم جابهجا شوید. این مهندسی اجتماعی و دستکاری خارجی ساختار یک کشور است.معتقدیم که عراقیها، شیعه، سنی و کرد، خودشان باید در مورد اینکه چطور کنار هم زندگی کنند، تصمیم بگیرند.»اخیرا هم ژنرال ریموند اودیرنو رئیس ستاد ارتش آمریکا بار دیگر مسئله تجزیه عراق را مطرح کرده و مدعی شد که این «شاید تنها گزینه باشد.»مقامات سابق و فعلی آمریکا در صدد عادی سازی موضوع تجزیه عراق برای افکار عمومی کشورشان هستند. در چنین شرایطی دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی در صدد تامین اهداف و منافع خود در عراق هستند. یکی از افرادی که برای عادی سازی پروسه تجزیه عراق تلاش می کند، رئیس سابق سازمان سیا « هایدن» است. «مایکل هایدن» رئیس اسبق سازمان سیا سال گذشته مدعی شد که زمان تجزیه عراق به سه کشور فرا رسیده است.هایدن که با شبکه «فاکسنیوز» گفتگو میکرد، در این مورد گفت تصور میکند که عراق به سه کشور شیعه، سنی و کردی تقسیم شود.
رئیس اسبق آژانس امنیت ملی آمریکا که پیشتر با آغار تحرکات گروه تروریستی «داعش» گفته بود موجودیت عراق به عنوان یک کشور به پایان رسیده، در مصاحبه خود نیز گفت: «فکر میکنم به آن مرحله (تجزیه عراق) میرسیم... شاید تا الان این وضعیت به صورت دوفاکتو (غیررسمی) برقرار بود، اما احتمالا تا چند وقت دیگر، این وضعیت به صورت دوژور (رسمی) درآید.»
پایگاه آمریکایی خبر داد برخی
گزارشها از همکاری عربستان با القاعده علیه حوثیها در یمن حکایت دارد اما آمریکا به
دلیل حمایت ریاض از توافق هستهای ایران انتقادی به سعودیها نمیکند.فارس: یک پایگاه آمریکایی در گزارشی با انتقاد از حملات عربستان
سعودی و حامیان وی به یمن تاکید کرد که این حملات سبب تقویت القاعده در این کشور
شده است.
در گزارش دیلی بیست با عنوان «جنگ مورد پشتیبانی آمریکا در یمن
دارد القاعده را تقویت میکند»، آمده است: «وقتی سعودیها شروع به هدف قرار دادن یمن
کردند، ایده و نظر عقب راندن و پس زدن نیروهای نیابتی ایران در یمن بود اما به نظر
میرسد برنده واقعی در این جنگ نیروهای وابسته به القاعده باشند».
در این
گزارش میخوانیم: «مقامات دفاعی آمریکا تایید میکنند که جنگ مورد پشتیبانی آمریکا
در یمن القاعده را در آنجا تقویت کرده است که این تهدیدی جدی برای امنیت آمریکا
است. به گفته مقامات آمریکایی جنگجویان مرتبط با القاعده در شبه جزیره عرب پس از
ماهها حمایت آمریکا از مداخله سعودی در یمن، اکنون در حال نزدیک شدن به شهر بندری
جنوبی عدن هستند».
در همین ارتباط «آرون زلین» تحلیلگر بنیاد واشنگتن برای
امور خاور نزدیک گفت که از زمان مداخله نظامی سعودی در یمن، القاعده در شبه جزیره
عرب به تدریج در حال گسترش ظرفیت و توان خود است و اکنون آنها قویتر
هستند».
در گزارش دیلی بیست آمده است: «نه تنها عربستان سعودی در متوقف کردن
توسعه و گسترش گروه (القاعده در یمن) ناکام مانده بلکه برخی از این نگران هستند که
پادشاهی(عربستان) در حال همکاری با القاعده در شبه جزیره عرب برای جنگ با حوثیها
است کسانی که عربستان سعودی آنها را مورد حمایت ایران و بزرگترین تهدید میداند.
برخی گزارشها حاکی است که القاعده در شبه جزیره عرب و عربستان سعودی در تلاشهای ماه
گذشته برای بیرون راندن حوثیها از عدن با هم همکاری کردند».
یک مقام
آمریکایی مسئول در مقابله با تروریسم به این پایگاه گفت: «اکنون مشخص است که
القاعده منتفع بزرگ آشوب یمن بوده است. در حالی که ائتلاف به رهبری سعودی عقب رادن
حوثیها را آغاز کرده اما آنها قادر نبودهاند همزمان با القاعده
بجنگند».
دیلی بیست همچنین گزارش داد: «در روزهای اخیر گزارشها از کنترل
القاعده بر مرکز تجاری شهر بندری عدن و همچنین ناحیه طواحی که در آنجا یک کاخ ریاست
جمهوری قرار دارد حکایت دارند. در شمال این شهر واقع در "دار سعد" حدود ۲۰۰ جنگنده
القاعده در جایی که زمانی پایگاه نظامی ارتش بود، در حال آموزش هستند».این
پایگاه آمریکایی هشدار میدهد: «تسلط القاعده بر عدن به این گروه فرصتی برای دست
یافتن به منابع جدید و مناطق امن میدهد. از نظر بسیاری این اقدام معادل غلبه سال
گذشته داعش بر موصل عراق خواهد بود».
«بروس ریدل» مقام بازنشسته سازمان
اطلاعات مرکزی آمریکا با هشدار درباره غلبه و حضور القاعده در شهر بندری عدن،
درباره خطرات ناشی از تلاش آنها برای براه اندازی توطئهها علیه آمریکا و حملات
تروریستی ضد این کشور ابراز نگرانی کرد.
دیلی بیست در ادامه درباره حمایتهای
واشنگتن به ریاض در حملات نظامی به یمن نوشت: «ارتش آمریکا با ارائه کمکهای
اطلاعاتی، سوخت رسانی مجدد به هواپیماهای کشورهای عربی و همچنین محاصره (دریایی و
هوایی) یمن، در حال حمایت از حملات عربستان سعودی علیه حوثیها بوده
است».
پایگاه آمریکایی همچنین تصریح کرد: «با وجود مزیتجویی القاعده،
مقامات آمریکایی تاکنون علاقهای برای انتقاد عمومی و علنی از مداخله سعودی در یمن
نشان ندادهاند. این پادشاهی البته متحد منطقهای قدیمی است و ذخایر نفت آن قیمتها
را در بازارهای جهانی تعیین میکند. از نظر "ریدل" آمریکا کمک سعودیها برای پیش
بردن توافق هستهای ایران را نیاز دارد».