سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز

بهنود تحت الحمایه‌ی کدام زن است؟

فرحناز ‌کریمی رابط بین صهیونیست‌ها و برخی از روزنامه‌نگاران ایرانی از مهم‌ترین عوامل راه‌اندازی شبکه‌های رسانه‌ای ضدانقلابی در پروژه‌ی براندازی نرم بنیاد هلندی جاسوسی هیفوس محسوب می‌شود.


سرویس سیاسی فردا:
فرحناز ‌کریمی رابط بین صهیونیست‌ها و برخی از روزنامه‌نگاران ایرانی از مهم‌ترین عوامل راه‌اندازی شبکه‌های رسانه‌ای ضدانقلابی در پروژه‌ی براندازی نرم بنیاد هلندی جاسوسی هیفوس محسوب می‌شود.
 
او که متولد اصفهان و جزو سیاستمداران حزب سبزهای چپ هلند می‌باشد از فعال‌ترین عناصر ضد انقلاب در خارج از کشور بوده که عضویت در سازمان منافقین را نیز در کارنامه‌ی کاری خود دارد. فرحناز به دلیل اقدامات مسلحانه سازمان منافقین و فعالیت‌های تروریستی آن مجبور به ترک ایران می‌شود که با ورود به پارلمان هلند نقش به سزایی را در تعریف پروژه‌های ضد ایرانی که در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است ایفا می‌کند.
 
کریمی به همراه مسعود بهنود که از عوامل ساواک بوده و در اسرائیل آموزش دیده است، مبادرت به راه‌اندازی سایت روزآنلاین کرده و پروسه‌ای را برای جذب خبرنگاران ایرانی در آن تعریف می‌نماید.
 
وی در راستای طرح براندازی نرم، تلاش‌هایش را برای جذب منابع مالی از طریق دولت هلند جهت حمایت از سایت روزآنلاین و تاسیس شبکه‌ی تلویزیونی ادامه داده و طرحی را در پارلمان هلند در این زمینه مطرح کرده است. کریمی در نهایت بودجه‌ی خوبی را در این رابطه دریافت می‌کند.
 
راه‌اندازی روزآنلاین، رادیو زمانه، شبکه‌های اجتماعی و خبری برای زنان، تشکیل کمپین علیه جمهوری اسلامی ایران و حمایت از جنبش‌های فمنیستی در راستای مقابله با جمهوری اسلامی بخشی از اقدامات این عنصر وابسته است.
 
او هم‌چنین در طرح تشدید تحریم‌ها علیه ایران توسط اتحادیه‌ی اروپایی نقش داشته و درخواست قرار دادن نام کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را در لیست تحریم‌های آن اتحادیه تهیه کرده بود.
 
فرح‌کریمی در سال 2004 همراه با نماینده حزب لیبرال به نام هانس بالن طرحی را جهت کمک‌ مالی به مبلغ 60 میلیون یورو با هدف توسعه رسانه‌‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران تهیه کرده که بخشی از آن به تشکیلات خانه آزادی که از سازمان‌های ضد انقلابی و تحت حمایت وزارت امورخارجه آمریکا می‌باشد اختصاص یافته است. خانه آزادی که از بنگاه‌های اصلی مبارزه با مذهب در ایران محسوب می‌شود، توسط رئیس سابق سازمان امنیت و اطلاعات آمریکا (جیمز وولسی) اداره می‌شد. باید توجه داشت که این تشکیلات تمرکز اصلی خود را بر روی تغییر نظام سیاسی ایران معطوف کرده‌ است و بودجه‌های دریافتی از دولت هلند را در همین زمینه مصرف می‌کند.
 
او در سال 83 پیشنهاد الحاقیه‌ی بودجه برای وزارت امورخارجه هلند در جهت کمک به موسساتی نظیر روزآنلاین ارائه می‌کند و توانسته از طریق بنیادهایی همانند هیفوس مبالغ قابل توجهی(یک مورد آن 730هزار یورو می‌باشد) برای این سایت دریافت کند. کریمی موفق به دیدار با محمد‌خاتمی در هلند می‌شود و به تبادل نظر با رئیس جمهور اسبق ایران در خصوص جایگاه اپوزسیون می‌پردازد.
 
البته او پیش از این، دیدارهایی با اعضای مجلس ششم همانند محسن میردامادی (رئیس کمسیون امنیت ملی مجلس ششم) نیز داشته است.
 
فرح کریمی که نقش اپوزسیون خارج از کشور را به خوبی درک کرده است، از ارتباط خود با عربستان سعودی هم پرده برداشته و درمصاحبه‌ای با رادیو زمانه می‌گوید من به عنوان فعال حقوق بشر با عربستان همکاری می‌کنم!
 
کریمی در زمینه دشمنی‌اش با ملت ایران هیچ گونه کم‌کاری نداشته به گونه‌ای که پس از انتخابات سال1388 به دولت‌های غربی پیشنهاد مداخله در امور داخلی ایران را‌ می‌دهد!

کماندوهای دریایی حماس دلفینی را در سواحل نوار غزه به دام انداختند که مجهز به دوربین و دستگاه کنترل از راه دور رژیم صهیونیستی بود.

فارس: منابع آگاه اعلام کردند تعدادی از کماندوهای دریایی گردان‌های «القسام» شاخه نظامی حماس موسوم به «قورباغه‌های انسان‌نما» موفق شدند در اقدامی یک عملیات ویژه نیروی دریایی رژیم صهیونیستی را خنثی کنند.
منابع آگاه در گفت‌وگو با روزنامه «القدس» اعلام کردند متوجه تحرکات عجیب و غریب یک «دلفین» در منطقه ساحلی نزدیک به بندر غزه شدند و در پی این موضوع مجموعه‌ای از کماندوهای دریایی القسام وارد عمل شدند.متخصصان گردان‌های القسام که مجهز به دستگاه‌های ویژه برای پیگیری هر تحرکی در زیر آب هستند، دلفین را به طرف ساحل هدایت کردند و متوجه شدند این دلفین مجهز به دستگاه کنترل از راه دور و دوربین است.
همچنین بر روی دلفین مذکور نیزه‌ها و تیرهای کوچکی نصب شده بود که امکان کشتن هر انسانی را دارد و این طرح با هدف کشتن کماندوهای مقاومت بوده است.
چند ماهی است که دیگر مناطق مختلف سوریه بین چهار قدرت اصلی ذکر شده دست به دست نمی‌شود و به نظر می‌رسد هر یک بر مناطق مورد نظرشان استیلا پیدا کرده‌اند و دیگر از آن تغییرات عمده خبری نیست.
ایسنا: پس از گذشت نزدیک به چهار سال و نیم از آغاز بحران سوریه که پس از مدتی به درگیری‌ مسلحانه چند طرفه تبدیل شد، اکنون به نظر می‌رسد خاک این کشور میان چهار قدرت فعال در عرصه میدانی این کشور یعنی دولت، مخالفان، نیروهای کرد و داعش تقسیم شده‌ است.

به گزارش شبکه الجزیره، چند ماهی است که دیگر مناطق مختلف سوریه بین چهار قدرت اصلی ذکر شده دست به دست نمی‌شود و به نظر می‌رسد هر یک بر مناطق مورد نظرشان استیلا پیدا کرده‌اند و دیگر از آن تغییرات عمده خبری نیست.

شاید برجسته‌ترین تغییراتی میدانی نقشه سوریه در سال جاری گسترش نفوذ کردها در شمال این کشور باشد. کردها که پیش از این تنها در شمال شرقی سوریه و برخی نقاط کوچک دیگر مستقر بودند، اکنون تقریبا بر تمامی نوار شمالی این کشور از حسکه تا شمال حلب و نیز منطقه عفرین در شمال غربی سوریه کنترل یافته‌اند.

مخالفان مسلح سوری نیز در حالی که در مناطق مختلف استان حلب از جمله شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا با دولت سوریه درگیر هستند، کنترل بخش‌های وسیعی از شرق این شهر و حومه آن در جهات چهارگانه را به دست گرفته‌اند.

داعش نیز علاوه بر شهرهای منبج، الباب و جرابلس و درگیری با مخالفان در چندین منطقه، مناطق حومه حلب از جمله فاصله میان شهرهای مارع و اعزاز (در نزدیکی مرز ترکیه) را در کنترل خود دارد.
همچنین این گروه تروریستی مناطق گسترده‌ای از صحرای مرکز و شرق سوریه را درست دارد و نیروهای آن در استان‌های رقه و دیرالزور متمرکز بوده و با دولت سوریه در تدمر و اطراف آن و نیز حومه شرقی حمص درگیر هستند.
داعش در استان حسکه، واقع در شمال شرق سوریه نیز با کردها در نبرد است و در اطراف حلب با مخالفان سوری می‌جنگد.
اما استان ادلب، به نظر می‌رسد بیشتر این استان به جز شهرهای کفریا و الفوعه که اغلب شیعه نشین بوده و تحت محاصره و زیربمباران مخالفان هستند، مابقی این استان دردست مخالفان تندرو از جمله النصره باشد.
نوار تحت کنترل دولت سوریه بیشتر در بخش غربی سوریه از مرز شمالی این کشور با ترکیه گرفته تا مرزهای جنوبی با اردن را شامل می‌شود که استان لاذقیه، بخش‌های عمده‌ای از استان حماة، بخش غربی استان حمص و همچنین دمشق و برخی مناطق اطراف پایتخت تا استان السویدا و نیز یک سوم استان درعا در جنوب را در بر می‌گیرد.در مناطق تحت کنترل دولت اما برخی نقاط تحت نفوذ مخالفان است که از جمله آنها می‌توان به سلسله‌ بلندی‌های ترکمان و جبل الاکراد در لاذقیه، مناطق وسیعی از دشت الغاب در حومه حماة، شهرهای الرستن و تلبیسه در حومه حمص، بخش بزرگی از غوطه شرقی و غربی در اطراف دمشق و نیز بشتر مساحت استان درعا اشاره کرد.
ملت انقلابی قربانی بلندپروازی مقامات جوان دو شیخ نشین
رقابت امارات و عربستان بر سر نفوذ در جنوب یمن این دو را وارد کشمکش های خونین کرده است که در آن هر یک از طرفین در تلاش برای به دست آوردن سهم بیشتر هستند.
سرویس مقاومت و ایثار فردا-  درحالی که عربستان و امارات در یمن نقاط نفوذی را برای خود در نظر گرفته و به طور ضمنی در این خصوص به توافق رسیده اند، اما اکنون کشمکش خونین این دو بر سر تقسیم نفوذ در این کشور علنی شده است.

به گزارش روزنامه «الاخبار» ،  یکی از دلایلی که یمن همواره با صفت خوشبخت به کار می رود، این است که هم بر دریای سرخ و هم بحر العرب مشرف است، به گونه ای که «بهشت جاودان» بین این دو قرار گرفته و این موقعیت منحصر به فرد امتیازات اقتصادی زیادی را برای یمن به ارمغان آوره است که ناشی از وجود میدان های نفتی در این سرزمین است هر چند  نتوانسته مردم این کشور را از شر فقر شدید در امان نگاه دارد.
 
*کشمکش امارات و عربستان بر سر تقسیم نفوذ  از عدن تا حضرموت
 
در این میان حمله امارات عربی متحده به جنوب یمن در چارچوب تجاوزات پی درپی سعودی جا دارد که هدف از آن تقسیم نفوذ بین ریاض و ابوظبی در محدوده ای است که از عدن آغاز شده و تا حضرموت امتداد می یابد و البته تقسیم نفوذ در این محدوده کمشکش خونین بین دو طرف را رقم زده است.
نکته قابل ملاحظه اینکه در ابتدای تابستان سال گذشته «أنور عشقی» سرلشکر بازنشسته سعودی از تریبون شورای روابط خارجی آمریکا، تصور خود از آینده خاورمیانه را ترسیم کرد.
در این نشست معروف که با مشارکت «دوری گولد» مدیر سرویس اطلاعات اسرائیل برگزار شد، عشقی دو پروژه اقتصادی مرتبط با یمن را به طور مستقیم عرضه کرده و به بحث و بررسی گذاشت.
پروژه اول به نام «مدینه النور» (شهر نور) بود که از یمن  توسط جسر النور تا  جیبوتی امتداد می یافت و به عبارت دیگر در آن شاخ آفریقا به شبه جزیره عرب پیوند می خورد.

اما در پروژه دوم نیز میدان نفتی «واعد» در استان «جوف» واقع  در شمال یمن تا صحرای ربع الخالی بود که به گفته عشقی حمایت از آن نیازمند اتحاد کشورهای حوزه خلیج فارس با یمن بود تا بتوان برداشت از میدان های نفتی را که بیشتر آن در خاک یمن و تحت حاکمیت این کشور است، حفظ کرد.

به نظر می رسد اقدام سال گذشته جنبش انصار الله که موجب خارج شدن یمن از چتر عربستان و به طور کلی عربهای خلیج فارس شد، نگرانی برخی کشورها را از اینکه مبادا منابع یمن و پروژه های اقتصادی بزرگ احتمالی آن را از دست بدهند، به دنبال داشت.

*رویکردهای سیاسی و اقتصادی حمله به یمن

به این ترتیب هر چند حمله به یمن رویکرد سیاسی روشنی دارد، اما رویکرد اقتصادی آن نیز واضح و در دو حالت این عربستان و امارات هستند که نقش اصلی را در این خصوص ایفا می کنند.

منابع یمنی در حالی به تحولات میدانی این کشور اشاره دارند که از توافق بین عربستان و امارات بر سر تقسیم نفوذ در جنوب یمن نیز غافل نمانده و از کشمکش بین این دو بر سر تقسیم سهم خود از عدن تا حضرموت خبر داده اند.

*پروژه 140 میلیارد دلاری مدینة النور

پروژه مدینه النور در سال 2006 و در پی دیدار علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن با بیش از یکصد و 50 شرکت از نقاط مختلف دنیا به تصویب رسید و قرار شد اجرای آن به «عبدالله بقشان» تاجر یمنی واگذار شود.
بنابر اعلام منابع یمنی هزینه تقریبی و اولیه این پروژه بزرگ را حدود 140 میلیارد دلار برآورد شده و در صورت اجرا گلوگاه های اقتصادی در شاخ آفریقا و کشورهای شبه جزیره عرب را به هم مرتبط می کرد به ویژه اینکه نقشه مهندسی آن هفت سال پیش طراحی و تصویب شده و نشان می داد که مساحت مدینه النور چند برابر دبی است.

اما مرکز مدیریت این شهر در منطقه «الحره» در عدن قرار داشت و جالب اینکه اگر به چند سال قبل بازگردیم، متوجه می شویم امارات با استفاده از شرکت «بنادر دبی » تمام تلاش خود را برای کنترل و جلوگیری از شکوفایی آن به کار گرفت.
نکته قابل ملاحظه دیگر اینکه از زمان آغاز حملات به یمن، رهبران جنوبی از مسئولان اماراتی مطالبی را با این مضمون می شنیدند که امارات حتی پیش از آغاز ناآرامی ها در جنوب یمن اعلام کرده بود که  بازسازی این منطقه را بر عهده خواهد گرفت.

در ژوئیه گذشته نیروهای اماراتی نه تنها آغازگر حمله به عدن بلکه حامی عملیات موسوم به «تیر طلایی» بودند که به میزان زیادی نقشه نفوذ ارتش و جنبش انصار الله در جنوب را دستخوش تغییر کرد.

*توسل امارات به سیاست زمین سوخته در عدن

در این حمله که حدود یک ماه پیش صورت گرفت، جنگنده های اماراتی بیش از صد بار عدن را هدف حملات هوایی قرار دادند تا پشتیبانی هوایی را برای گروههای مسلح فراهم کرده و بتوانند بخش زیادی از این استان را تحت اشغال خود در آورند تا جایی که شیوه ای که امارات در عدن در پیش گرفت به سیاست زمین سوخته معروف شد.

اما مدینة النور در یمن از استان ابین تا بندر «المخا» در تعز و در سواحل دریای سرخ امتداد می یابد و کاملا محدوده ای است که امارات عملیات نظامی خود در جنوب را بر آن متمرکز کرده است.
به گفته عشقی محقق ساختن پروژه مدینه النور نیازمند احیای بندر آزاد در عدن است و این نکته ای است که می توان از آن به مشارکت گسترده ابوظبی در حمله به یمن پی برد.

*حملات نظامی امارات و طرح قیمومیت عربهای خلیج فارس بر یمن

به عبارت بهتر امارات همزمان با عملیات نظامی خود در یمن راه حل ابتکاری را برای حل و فصل بحران این کشور نیز پیشنهاد کرد که محور آن مبتنی بر قیمومیت موقت کشورهای عرب خلیج فارس بر یمن تا پیش از پیوستن آن به شورای همکاری خلیج فارس بود.
به نظر می رسد حمله به یمن برای امارات به هر قیمتی ضرورت داشت تا با این اقدام پیش از این تسلط یک کشور عرب خلیج فارس بر سایر استان های جنوبی یمن مانند لحج و أبین، بتواند اهداف خود ار محقق سازد.

به عبارت دیگر در حالی که جنگنده های نیروهای ائتلاف علیه یمن در روزهای گذشته تعز را بیش از پیش زیرآتش گرفتند، برخی منابع اعلام کردند که ائتلاف در صدد طراحی حمله گسترده به بندر «المخا» در ساحل تعز در چند روز آینده و با حمایت امارات است.

*فرود احتمالی نیروهای ائتلاف علیه یمن در بندر المخا

این حمله در چارچوب سناریوی مشابه حملات به استان های جنوب غربی یمن جا دارد به این ترتیب که پیش بینی می شود نیروهای نظامی خارجی در بندر المخا مشرف به تنگنه باب المندب فرود بیایند.
حمله به بندر المخا پس از تسلط بر زنجبار در استان أبین انجام می‌گیرد و هدف از آن گشودن خط ساحلی بین المللی است که بین تعز و ابین امتداد می یابد و جالب اینکه تحولات جاری نشان می دهد حمله به أبین نیز فقط به منظور تحقق همین هدف صورت گرفت.

*زورآزمایی عربستان و امارات در المخا
 

بندر المخا در واقع ورودی پروژه مدینه النور به شمار می آید که شامل هزاران واحد مسکونی و آسمان خراش است تا واقعا به دبی دوم تبدیل شود.
به گفته منابع یمنی، عربستان نیز به نوبه خود در تلاش برای فرود آوردن نیرو در المخا است و عدن و العند را به امارات واگذار کرده است اما امارات این را نمی پذیرد و در صدد است نیروهای اماراتی عملیات تسلط بر المخا را برعهده بگیرند و البته این تلاش امارات برخاسته از توافق ضمنی بین دو کشور است مبنی بر اینکه حضرموت و مارب و جوف متعلق به عربستان و عدن ، لحج و تعز نیز سهم امارات است.

* کشمکش خونین امارات و عربستان در یمن

محافل یمنی که در جریان توافق تقسیم نفوذ بین امارات و عربستان در یمن به ویژه جنوب این کشور قرار دارند، بر کمشکش خونین بین دو طرف تاکید کرده اند اما  کشمکش های علنی بین امارات و عربستان سوال های متعددی در مورد اختلافات پشت پرده ائتلاف علیه یمن و تعارض منافع بین این دو حکایت دارد که به نظر می رسد قابل کنترل نیست.

عربستان به دنبال حضرموت، مأرب و جوف است تا به این ترتیب تسلط خود بر میدان های نفتی را تضمین کرده و پروژه هایی را که این روزها زیاد از آن سخن می گوید، به ویژه پروژه گذرگاههای نفتی در حضرت موت تا بحر العرب را به اجرا در آورد به گونه ای که ریاض را از تنگه هرمز بی نیاز کند.

* حملات هوایی امارات علیه نیروهای حامی عربستان

اما در حالی که این آتش است که مرزهای نفوذ عربستان و امارات در یمن را ترسیم می کند، رقابت بین این دو در دو موضوع اصلی نمود یافته است که عبارتند از:
 
نخست: حملات هوایی نامشخص که در آن بارها نیروهای مسلح هوادار منصور هادی و ارتش و انصار الله هدف قرار گرفتند.

دوم: رقابت بر سر به دست آوردن حمایت عشایر یمن
 
در ژوئیه گذشته جنگنده های ائتلاف علیه یمن مقر نظامی «العبر» را که حامی منصور هادی بود، هدف قرار دادند که کشته شدن 120 سرباز یمنی را به دنبال داشت.

ابهام این بمباران چندان زود برطرف نشد و در مورد آن شایعه پراکنی های زیادی به گوش رسید، اما به نظر می رسد عملیاتی که بارها علیه اهداف متعلق به ارتش و نیز جنبش جنوبی یمن صورت گرفت در چارچوب کشمکش امارات و عربستان جا دارد، زیرا پس از آن روشن شد که این جنگنده های اماراتی بودند که پایگاه العبر در حضر موت را که تحت تسلط عربستان است، هدف قرار دادند.

علاوه بر این معلوم شد، حملات هوایی به نیروهای مسلح وابسته به جنبش جنوب در عدن و یمن که عامل آن نامشخص بود، در واقع از سوی جنگنده های اماراتی و با هدف قرار دادن رهبران جنوبی حامی عربستان بود.
 
* تلاش امارات برای پاکسازی سعودی ها از مناطق تحت نفوذ خود در یمن
 
آخرین مورد از این حملات چند روز پیش در منطقه «الوضیع» در أبین رخ داد که در جریان آن 40 نفر کشته شدند و یک روز پیش از آن نیز منطقه «العلم» بین عدن  و أبین در چارچوب عملیات برنامه ریزی شده مورد حمله قرار گرفت تا مناطق معروف به «مناطق نفوذ امارات» از هرگونه نیروی عربستانی پاکسازی شود.
 
اما در چارچوب کشمکش برای جلب حمایت بزرگان و قبایل یمنی به نظر می رسد که امارات زیر پای عربستان را خالی کرد، زیرا توانست توجه و حمایت عشایر سعودی یمن را به خود جلب کند.
 
به گفته منابع یمنی امارات توانست حمایت سرلشکر «هاشم الاحمر» را به خود جلب کند، وی پسر عبدالله الاحمر رئیس سابق مجلس نمایندگان یمن و یکی از بزرگترین متحدان عربستان در این کشور و نیز برادر حمید الاحمر سرلشکر فراری است.
 
در این میان بسیاری از سران مأرب عازم دبی شده و در آنجا با مسئولان اماراتی تشکیل جلسه می دهند، این در حالی است که سران دیگر این استان که از مناطق نفوذ عربستان به شمار می آید، همچنان در جده و ریاض رفت و آمد دارند.
 
* در خطر بودن نیروهای امارات در جنوب یمن
 
علاوه بر این بنابر اعلام منابع یمنی عربستان در مناطق مورد توجه خود در یمن از امنیت نسبی برخوردار است، زیرا نیروهای آن در مرزهای مشترک با یمن  متمرکز هستند و از آنجا که صحرای بزرگ این مناطق را در برگرفته است در صورت بروز هرگونه رویایی، میزان خسارت وارده به نیروهای سعودی چندان نخواهد بود اما برعکس، این وضعیت برای امارات فراهم نیست زیرا نیروهای آن در جنوب یمن در معرض خطر جدی قرار دارند.
 
با توجه به همین شرایط امارات اخیرا تعدادی از افسران و سربازان خود را در نبرد با ارتش و جنبش انصار الله از دست داد و جدیدترین خسارت های آن به آتش کشیده شدن یک تانک اماراتی در عدن در نبردهایی بود که در آن نیروهای جنبش انصارالله برای نخستین بار از موشک های کورنیت استفاده کردند.

منبع: العالم فارسی
به مناسبت سالگرد خیانت آمریکایی ها در ۲۸ مرداد به ملت ایران
تاریخ ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب مملو از خیانت های آمریکایی ها بوده که به نظر غیر قابل چشم پوشی می آید.

سرویس سیاسی فردا؛ خبر بازگشایی سفارت آمریکا در کوبا در مقطعی نزدیک با توافق هسته ای میان ایران و گروه 5+1 مجددا گمانه زنی ها را درخصوص بهبود روابط دولت ایران و آمریکا پس از 36 سال مطرح کرد.

از آن جایی که تا زمان پایان یافتن دوره ریاست جمهوری اوباما زمان زیادی باقی نمانده است، وی همه تلاش خود را برای حل موضوعاتی می گذارد که چالش های چندین ساله را متوجه ایالات متحده کرده است که شاید با حل هر چند مقطعی یا مشروط آن مسائل، کرسی ریاست جمهوری را برای دوره ای دیگر در دست دموکرات ها نگه دارد.

یکی از آن موضوعات پرونده مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ بود که در نهایت با توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک همراه شد. اگر چه این توافق هنوز به تصویب نهادهای مربوطه در دو کشور نرسیده و وارد فاز اجرایی نشده و با مخالفت هایی از طرف جمهوری خواهان کنگره آمریکا وجود دارد؛ اما برخی صرف رسیدن به این مرحله از توافق را نیزاقدامی بزرگ و درخور توجه می دانند.

همزمان موضوع دیگری نیز در کانون توجه دیپلماسی ایالات متحده بوده که این مسئله به پایان رسیدن قطع روابط آمریکا و کوبا بوده است. در همین راستا چند روز پیش برای نخستین بار در طول ۷۰ سال گذشته، جان کری وارد کوبا شد و در مراسم برافراشته شدن پرچم این کشور در سفارت آمریکا، بعد از ۵۴ سال تعطیلی شرکت کرد. کری در این مراسم با تاکید بر اینکه لغو تحریم‌های کوبا در گرو تصمیم کنگره است، وعده داد که کاخ سفید برای لغو تحریم‌ها با کنگره همکاری می‌کند. همانند موضوع ایران در پرونده کوبا نیز جمهوری خواهان، اوباما را به عجله در بهبود روابط متهم می‌کنند و معتقدند هاوانا هنوز از رژیمی دیکتاتور محور بوده و به یک دموکراسی تبدیل نشده است.

اما در این میان برخی رسانه های برون مرزی و بعضا داخلی تلاش دارند تا از این چرخش تاریخی در روابط آمریکا- کوبا به عنوان فصلی جدید که قابلیت بهره برداری و شبیه سازی برای موارد دیگر نیز دارد یاد کنند. عده ای این موضوع را سیگنال ایالت متحده به ایران توصیف می کنند که آمریکا قابلیت این نرمش و انعطاف را دارد تا با دشمنان خود که دهه هاست با آن ها مقابله می کند، روابطش را از سر بگیرد.

فارغ از اینکه به لحاظ ماهوی مقایسه دو کشور و ایران و کوبا غیر ممکن است؛ زیرا ایران کشوری ایدئولوژیک بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی اساسا و به طور آشکار با سیاست های آمریکا در منطقه و جهان مخالفت ورزیده است؛ در حالی که کوبا سیاست های سوسیالیستی و کمونیست را دنبال می کرد که پس از فروپاشی کشور اصلی این اردوگاه، یعنی شوروی، دیگر محلی از اعراب نداشت و به نظر بازگشایی روابطش با آمریکا صرفا اقدامی تبلیغاتی و تاکتیکی بوده تا اینکه بر معالات جهانی تاثیر چشمگیری داشته باشد.

از طرف دیگر تاریخ ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب مملو از خیانت های آمریکایی بوده که به نظر غیر قابل چشم پوشی است؛ آن زمان که مصدق قدرتمندانه جلوی روباه پیر ایستاد و توانست با کمک نیروهای مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی نفت ایران را ملی اعلام کند، آمریکا چندسالی بود که از سیاست دکترین مونروئه عبور و از لاک انزوا خارج شده بود. این کشور که پس از جنگ دوم جهانی به اصلی ترین کنشگر در عرصه روابط بین الملل تبدیل شده بود بسیار هوشمندانه دست دوستی به سمت دولت مصدق دراز کرد و پس از اعتماد طرف ایرانی، خنجر آمریکایی را که به زهر انگلیسی آغشته بود، به بدنه دولت فرو کرد و کودتای 28 مرداد 32 رقم خورد.

آمریکا در گام نخست با ملی شدن صنعت نفت در ایران موافق بود؛ اما این موافقت تا آنجا ادامه داشت که به انحصار شرکت نفت وابسته به انگلیس پایان داده شود، نه اینکه صنعت نفت به نحوی که هدف دولت ایران بود، ملی شود. آمریکا همواره  می ترسید اگر ایران بتواند نفت را به نحوی ملی کند که اداره تولید و فروش آن را هم کاملا خودش به عهده بگیرد الگویی برای کشورهای نفت خیز خاورمیانه خواهد شد.

از طرفی دیگر، با آغاز جنگ سرد یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از توسعه نفوذ کمونیسم در کشورهای دنیا به ویژه خاورمیانه بود؛ ایالات متحده ایران را یکی از کشورهایی می‌دانست که در آن کمونیست‌ها فعالیت دارند و معتقد بود که باید از نفوذ کمونیسم در ایران جلوگیری شود؛ به همین منظور استراتژیست‌های آمریکا با روی کار آمدن آیزنهاور دموکرات تصمیم گرفتند سیاست سازش با مصدق را کنار بگذارند و با سیاست انگلیس که تنها راه حل مساله نفت را سقوط مصدق می‌دانست همراهی کنند.

با روی کار آمدن "آیزنهاور" و "والس" رییس وقت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در آمریکا، خیانت و توطئه‌چینی دولت آمریکا علیه نهضت ملی ایران تشدید شد و سردمداران آمریکایی برای همراهی دوستان انگلیسی‌شان جهت سرنگونی کردن دولت قانونی ایران مصمم شدند.

مقدمات چرخش سیاست آمریکا از اسفند 1331 با سفر "ایدن" نخست وزیر انگلیس به واشنگتن و تشکیل کنفرانسی مرکب از وزرای خارجه دو کشور و مشاوران آن‌ها آغاز شد و نتیجه کنفرانس چیزی جز سقوط دولت قانونی در ایران نبود.

پس از جلسات مشترک میان مقامات آمریکا و انگلیس و تشکیل ستاد مشترکی در ایستگاه اطلاعاتی انگلیس در قبرس، سازمان سیا اختیار یافت که با بودجه تخصیص یافته به برنامه‌ریزی کودتا در ایران بپردازد و این تصمیم به اطلاع "هندرسون" (سفیر آمریکا در ایران) و "گودیران"(رییس سازمان سیا در ایران) رسانده شد. در 4 آوریل 1953 یک میلیون دلار به پایگاه سیا در تهران داده شد تا بنا به تایید "گودیران" و "هندرسون" در هر راهی که  سرنگونی مصدق را تسهیل و تسریع می‌کند، مورد استفاده قرار گیرد.

متخصصان "سیا" در امور ایران پس از اختیار یافتن در ماه مارس، تدارک کودتا را آغاز کردند. آنان وضعیت را مورد مطالعه قرار دادند و در 28 فروردین 1332 گزارش اولیه‌ای تهیه کردند که طبق آن یک کودتای مورد حمایت "سیا" در ایران امکانپذیر و "زاهدی" بهترین نامزد برای جانشینی مصدق است.

بعدها و در سال 2000 مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت کلینتون به خاطر نقش تأثیرگذار آمریکا در کودتای 28 مرداد از مردم ایران عذرخواهی رسمی کرده و با تکیه بر واژه کودتا اعتراف کرد که براندازی دولت ملی ایران در سال 32 موجب پسرفت توسعه سیاسی در ایران شد. این اتفاق بعدها در دولت باراک اوباما هم رخ داد و هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه وقت هم به خاطر کودتا از ایران به شکل رسمی عذرخواهی کردند.

با این همه، اما هیچ وقت خاطره تلخ سرنگونی یک دولت ملی در ایران توسط ایالات متحده امریکا پاک نشده است.

از این دست اقدامات در تاریخ ایران بسیار بوده و ذکر و تفصیل آن خارج از بحث است؛ اما نکته ای که در این میان بسیار اهمیت دارد این است که خوی استکبارگری و قلدرمابانه ایالات متحده هیچ گاه تمام شدنی نیست و تا آنان سیاست های خود را در برابر کشورهای منطقه و مظلومان جهان و همچنین جمهوری اسلامی ایران اصلاح نکنند، ایران همچنان به سیاست استکبارستیزی ادامه خواهد دارد و آمریکا را دشمن دانسته و اجازه نفوذ آن را به هر طریقی نخواهد دارد.

همان طور که رهبر معظم انقلاب مجددا در دیدار علما، صاحب‌نظران و میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهل بیت (ع)و اجلاس اتحادیه‌ رادیو و تلویزیون‌های اسلامی مواضع نظام را تکرار کردند: « امریکایی ها می خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در امریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته ایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکایی ها نمی دهیم.»

در داخل این گروه مخوف چه می‌گذرد؟
داعش؛ پدیده‌ای قرون وسطایی در هزاره سوم
کد مطلب : 88097
گروه بین الملل: گروه موسوم به «دوله‌الاسلامی» -داعش با کشتارهای وحشیانه و رفتار قرون وسطایی‌اش، سوژه‌ای خوب برای رسانه‌ها فراهم کرده و همین امر باعث شهرت همراه با وحشت و خوفش در دنیا شده است. مقاله زیر بر پایه کتاب عبدل بری عطوان* نوشته شده که علاوه بر انتشار در لندن، قرار است از سوی انتشارات دانشگاه کالیفرنیا در آمریکا نیز در سپتامبر امسال منتشر شود. خلاصه‌ای از این مقاله به نقل از نیویورک‌ریویو (9 جولای 2015)، به‌نظرتان می‌رسد که حاوی اطلاعاتی جالب‌توجه از چگونگی گردش امور در داعش است. از اشتباه‌های احتمالی در ضبط فارسی نام‌های عربی پوزش می‌طلبم.
داعش؛ پدیده‌ای قرون وسطایی در هزاره سوم
عبدل عطوان، که در مقام یکی از معروف‌ترین روزنامه‌نگاران دنیای عرب، از فرصت دیدار با رهبران داعش برخوردار بوده و به‌علاوه کتابش را بر پایه دیدارهایی از مرز ترکیه-سوریه و گفت‌وگوهایی برخط (online) با جهادی‌ها نوشته است، تصویری کم‌وبیش قانع‌کننده از داعش و تشکیلات برخوردار از مدیریت قاطع آن ارائه می‌دهد؛ تشکیلاتی که به قول او کارایی بوروکراتیک و کاردانی نظامی را با استفاده کامل از فناوری اطلاعاتی (Information Technology) درهم آمیخته است.

ابوبکر بغدادی، خلیفه خودخوانده، به دلایل امنیتی و نیز به‌منظور افزایش وجهه رمزآلود و اسرارآمیز خود، به‌ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود. او را گاهی «الشَبح» یا «شیخ نامرئی» می‌نامند، «زیرا وقتی با فرماندهانش صحبت می‌کند، نقاب بر صورت می‌زند». نام واقعی او ابراهیم بن‌عواد بن‌ابراهیم البدری‌القریشی است. او در سال 1971 در سامره، شهری در عراق که در زمان عباسیان (1258 ـ 750 م) [656 ـ 133 ق ] مرکز خلافت بود، به دنیا آمد و تلاش دارد از همان عباسیان تقلید کند. مهم آن است که بو بدری، قبیله او، نسب به قریش می‌برد. در سنت قدیم سنی‌ها خلیفه باید از قریش باشد.
 
بنا بر زندگی‌نامه آنلاین بغدادی، که در «الحیات»، شبکه رسانه‌ای داعش، منعکس‌ شده است، او از خانواده‌ای مذهبی است که شامل چند امام جماعت و دانشور قرآنی است. گفته می‌شود به «دانشگاه اسلامی بغداد» رفته و درجه‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را از آن دانشگاه گرفته است. رساله دکترای او در باب فلسفه و عملکرد حقوق اسلامی شامل بررسی فرهنگ و تاریخ اسلام بود. بغدادی در زمانی به این دانشگاه وارد شد که صدام‌حسین، به‌منظور برانگیختن احساسات مذهبی و میهنی مردم متعاقب تحریم اقتصادی سختی که بعد از بیرون‌راندن سپاهیان صدام از کویت در 1991 بر عراق تحمیل شد، به‌ترغیب احساسات مذهبی روی کرده بود.
 
درحالی‌که تحصیلات دانشگاهی البغدادی -که هم بن‌لادن و هم الظواهری جانشین او فاقد آن بودند- به او اعتبار و مزیتی قابل ملاحظه می‌دهد، «تجربه‌های او در میدان‌های نبرد و شهرتش به‌عنوان یک طراح جنگی زیرک نیز باعث شده تا از حمایت فرماندهان نظامی و مدیران کارکشته رژیم بعثی برخوردار شود». عطوان می‌نویسد: «داعش همواره از مزیت اقدامات غیرمنتظره برخوردار بوده است [...] به جای جنگ‌کردن تا مرگ، گروه‌های جنگی آن هرگاه ببینند که در نبردی نمی‌توانند پیروز شوند، به‌سرعت پراکنده شده و در مکانی مناسب‌تر دوباره گردهم جمع می‌شوند [...] برای مثال، در ژانویه 2015، زمانی‌که آمریکایی‌ها هدف‌های داعش را در بغداد بمباران کردند، جنگجویان داعش از عراق بیرون شدند و در سوریه دوباره به‌هم پیوستند [...] در نتیجه، اراضی تحت کنترل داعش در سوریه، بین اوت 2014 و ژانویه 2015، دوبرابر شد».
 
اگرچه برخی نسبت به وفاداری بعثی‌های سابق تردید دارند و معتقدند آنها برای بازگشت به قدرت که پس از تجاوز آمریکا به عراق از دست دادند، به داعش پیوسته‌اند، این احتمال هم هست که اعتقادات مذهبی عامل پیوستن آنها به داعش بوده است. به‌خصوص که اکنون شیعه‌ها در عراق دست بالا را دارند. آن‌طور که عطوان توضیح می‌دهد، داعش «سازمانی کاملا متمرکز و با انضباط است» که از تجربیات صدامیان سود می‌برد. دستگاه امنیتی کارکشته‌ای دارد و درعین‌حال، ظرفیتش برای تفویض اختیار زیاد است. «خلیفه» صاحب اقتدار اصلی است؛ با وجود آنکه در خطابه‌هایش به پیروان خود می‌گوید «وقتی اشتباه می‌کنم تذکرم دهید» هرگونه تهدید، مخالفت، یا حتی کلام متضاد، به نابودی بلافاصله «گناهکار» منجر می‌شود.
 
بغدادی دو معاون دارد که هر دو از اعضای سابق حزب بعث عراق هستند. آنها هر دو در اردوگاه بوکه (Bucca)، زندان گَل‌وگشاد آمریکایی‌ها در جنوب عراق که اکنون به‌عنوان «دانشگاه جهادی» از آن یاد می‌شود، با بغدادی هم‌بند بودند. در آن «دانشگاه» بود که بعثی‌ها و سنی‌های شورشی توانستند دارای پیوندهای ایدئولوژیکی و مذهبی شوند. ابومسلم الترکمانی، معاون اول بغدادی، عضو سازمان اطلاعات دهشتناک ارتش بود و معاون دوم بغدادی، یعنی ابوعلی الانباری، در ارتش صدام درجه سرلشکری داشت.
 
بغدادی و معاونان او هدف‌ها و برنامه‌های کلی گروه را معین می‌کنند. این هدف‌ها و برنامه‌ها از طریق سلسله‌مراتب تشکیلاتی ابلاغ می‌شود و فرماندهان نظامی و مدیران اجرائی محلی اجازه دارند برنامه‌ها را به ترتیبی که خود تشخیص می‌دهند در مناطق تحت کنترل داعش پیاده کنند. همچنین تعدادی شورای مشورتی تشکیل شده است و «وزارتخانه»های گروه توسط کمیته‌ها اداره می‌شود و رئیس هر وزارتخانه عضو کابینه بغدادی است.
 
قدرتمندترین اینها، «شورای شریعت» است که بر اجرای بی‌رحمانه تخلفات شرعی -«تجاوز از حدود الاهی»- نظارت دارد. داعش یک «پلیس شریعت» نیز تشکیل داده که شبیه «شرطه» عربستان‌سعودی است. پلیس عادی تحت نظر دستگاه اداری داعش عمل می‌کند و اعضای آن یونیفورم‌های سیاه می‌پوشند. اتومبیل‌های این پلیس آرم داعش دارند.
 
عطوان می‌نویسد: «دادگاه‌های شریعت به همه شکایت‌ها، اعم از مذهبی یا مدنی، رسیدگی می‌کنند و شکایت‌ها می‌تواند از طرف پلیس یا افراد مطرح شود. شورای آموزش نیز بر تعلیمات و برنامه‌های درسی، که کاملا بر آموزه‌های سلفی مبتنی است، نظارت دارد. در بسیاری موارد تعلیمات مدارس ابتدایی و متوسطه عربستان‌سعودی مورد استفاده است. تدوین بعضی موضوع‌ها، ازجمله نظریه تکامل، ممنوع است. به دختران آموزش داده می‌شود اما در مدرسه‌ها و دانشکده‌های مخصوص اناث. زنان، برخلاف عربستان، حق رانندگی دارند».
 
عطوان توضیح می‌دهد تروریست‌های داعش حقوق خیلی خوبی می‌گیرند و کاملا منضبط‌ هستند و قساوت‌هایی که مرتکب شده و روی اینترنت نمایش می‌دهند، بخشی از یک استراتژی منسجم است: «کشتن‌ها، کله‌زدن‌ها، درآوردن قلب‌های قربانیانی که به آنها تجاوز شده و گذاشتن قلب‌ها روی سینه قربانیان، اعدام‌های دسته‌جمعی، فروانداختن هم‌جنس‌گراها از بام ساختمان‌های بلند [...] این کارهای وحشتناک و وحشیانه به دقت فیلم‌برداری شده و از طریق «وزارت» رسانه‌های داعش توزیع می‌شود و چون هر قساوت جدید به‌جای قساوت قبلی در صدر اخبار رسانه‌ها قرار می‌گیرد، در اختیارداشتن صفحات اصلی رسانه‌ها تضمین می‌شود».
 
منابع «ایدئولوژیکی»
اینها که گفته شد، صرفا نوعی سادیسم نیست، بلکه سیاستی است که به نحوی نظام‌مند از اندیشه‌های مطرح‌شده در متون‌های جهادی اقتباس می‌شود. از همه مهم‌تر، رساله مدیریت توحش اثر ابوبکر ناجی ایدئولوگ القاعده است که آنلاین به آگاهی تروریست‌ها می‌رسد. این رساله که در 2004 منتشر شد، منطقی برای اعمال خشونت و قساوت ارائه می‌دهد و اکنون «نقشه راه» جناب «خلیفه» است. این رساله کاملا بر آثار تقی‌الدین بن‌تیمیه (1328 ـ 1263 م) مبتنی است، متکلم قرون وسطا که الهام‌بخش وهابی‌های عربستان محسوب می‌شود و دستورات غلاظ و شدادی دارد که فرمانروایان چگونه باید مقررات مذهبی را اعمال کنند. ناجی، که در یکی از حملات هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا به وزیرستان پاکستان در 2008 کشته شد، خشونت و قساوت را عنصر ذاتی کشمکش‌ها و مرحله‌ای لازم برای استقرار خلافت اسلامی می‌دانست.
 
اندیشه احیای خلافت اسلامی، از زمان سقوط امپراتوری عثمانی به‌دست کمال آتاتورک در سال 1924، همواره از آرمان‌های مسلمانان تندرو بوده است. بغدادی و دستیاران او در اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به‌دقت به این اندیشه دامن می‌زنند. هدف آنها ظاهرا ایجاد نهادی فراملیتی در ورای قبیله‌ها و اجتماعات دنیای اسلامی است. آنها تاکنون موفقیت‌هایی داشته‌اند، ازجمله، علاوه بر اراضی و مناطقی که در عراق و سوریه در تصرف دارند -پهنه‌هایی که از وسعت کشور انگلستان تجاوز می‌کند- توانسته‌اند از برخی از ساکنان مناطق دور از یکدیگر نظیر نیجریه، پاکستان و یمن «بیعت» بگیرند و اکنون در سیرته، زادگاه معمر قذاقی در لیبی، کنترل یک فرودگاه را در اختیار دارند.
 
نکته قابل‌توجه در برنامه و «نقشه راه» داعش، فروش آثار باستانی و عتیقه موجود در مناطق تحت تصرف آن است. ازجمله گفته می‌شود در اماکن باستانی ابتدا به‌دقت اقلام و اشیای نفیس و قیمتی را جدا می‌کنند تا از طریق دلالان بین‌المللی به فروش برسانند و بعد به شکل نمادین با بیل و کلنگ به جان بعضی از آثار بی‌ارزش یا غیرقابل فروش می‌افتند و در «اجرای تعالیم دینی» عکس و فیلم آنها را به گستردگی نمایش می‌دهند. فروش اشیای عتیقه، اکنون که درآمد داعش از طریق فروش نفت به علت بمباران‌شدن دو حوزه نفتی آنها در عراق توسط هواپیماهای آمریکایی کاهش یافته، از منابع مهم درآمد داعش است.
 
تعداد نفرات
عطوان که در اواخر سال 2014 از مناطق متصرفی داعش دیدار کرده بود، تعداد جنگجویان داعش را بیش از صد هزار نفر برآورد می‌کند که یک‌سوم آنها -دست‌کم 30 ‌هزار نفر- خارجی هستند (یعنی غیرعراقی و غیرسوری). بنابر برآورد «مؤسسه واشنگتن»، ترکیب تروریست‌ها به این صورت است: لیبیایی (حدود 21‌درصد)، تونسی و سعودی (16‌درصد)، اردنی (11‌درصد) و لبنانی (8‌درصد). حدود دو ‌هزار داوطلب ترکیه‌ای نیز در این ارتش حضور دارند. حضور اروپایی‌ها به این ترتیب است: یکان‌های فرانسوی و بلژیکی (عمدتا از آفریقای شمالی‌تبارها) حدود شش ‌درصد و بعد از آنها، بریتانیایی‌ها با 5/4 ‌درصد مجموع جنگجویان. مقامات استرالیایی هنگامی که دریافتند حدود 200 استرالیایی به داعش پیوسته‌اند، حیرت‌زده شدند. استخدام افراد فقط منحصر به تسلط بر اینترنت و از طریق آن نیست، بلکه مثل گروه‌های تبهکار گانگستری، داعش هم از راه‌هایی گوناگون - ازجمله دادن دستمزدهای کلان یا دادن نوعی «کارت اعتباری» - برای جلب افراد جدید استفاده می‌کند.
 
بودجه گروه
با وجود از دست‌دادن دو حوزه نفتی که گفتیم، درآمد اصلی گروه هنوز از محل فروش نفت است. مجموعا «سازمانی است ثروتمند که منابع درآمدی متعددی دارد که از طرف هم‌قطاران محلی و جهانی آن سرازیر می‌شود. بودجه گروه را شورای اقتصادی مدیریت می‌کند. این شورا گزارش‌های سالانه خود را هر سال در ماه مارس ارائه می‌دهد. در این گزارش‌ها، جزئیات حمله‌ها و عملیات نظامی گروه، همراه با درآمدها و هزینه‌ها، درج می‌شود. مجموع دریافتی‌ها از مناطق تحت کنترل گروه در ژانویه 2015 معادل دو ‌میلیارد دلار گزارش شده است، که حدود 250 ‌میلیون دلار غنیمت جنگی به آن اضافه می‌شود.
 
از بازی روزگار اینکه، از تحریمی که آمریکا و اتحادیه اروپا بر فروش نفت بر سوریه تحمیل کرده‌اند، داعش سود می‌برد، زیرا مستقیما به سوریه نفت می‌فروشد. خسارت مالی‌ای که حملات هوایی آمریکا به حوزه‌های نفتی سوریه در دیرالزور وارد کرد، با فتح پالیمرا [تِدمر، شهر قدیم سوریه، در حدود 225 کیلومتری شمال شرق دمشق] توسط داعش جبران شده است، زیرا پالمیرا دو حوزه گازی و یک معدن فسفر دارد که بزرگ‌ترین معدن در سوریه است. سایر منابع درآمد گروه شامل سرقت از بانک‌ها، باج‌گرفتن در ازای آزادکردن گروگان‌ها، «عوارض عبور» دریافتی از ایست‌های بازرسی جاده‌ها و مالیات‌ها و عوارضی که از بازرگانان ساکن مناطق تحت کنترل گروه وصول می‌شود، از غیرمسلمانان ساکن این مناطق «جزیه» دریافت می‌شود.
 
ازجمله «غنایم» جنگی، عتیقه‌ها و آثار باستانی است که از نواحی باستانی، نظیر پالیمرا، به دست می‌آید. همان‌طور که اشاره شد، این نواحی پس از آن ویران می‌شود که همه چیزهای باارزش و قابل فروش از آنها خارج شده باشد. به‌جز پالیمرا سایر مناطق باستانی تحت کنترل داعش - و محل درآمد آن - عبارتند از آثار یونانی و بیزانسی باقی‌مانده از آپامیا [افامیه کنون] ، دورا - ائوروپوس [شهر باستانی سوریه، احداث حدود 300 ق م] و رَقّه [شهر قدیم در بین‌النهرین].
 
پیشینه گروه
عطوان، علاوه بر توصیف ساختار داخلی داعش و استفاده ماهرانه آن از اینترنت، شرحی مستند نیز از آغاز کار گروه ارائه می‌دهد، که ظاهرا به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده عراق تحت رهبری ابوموسی بن‌زرقاوی شروع به فعالیت کرد. زرقاوی خشونت کامل پیشه کرد و در انطباق با عقاید افراطی وهابی خود، به حملات شدیدی به مسجدهای شیعیان و مراکز تجمع زائران دست زد. به گمان عطوان، استراتژی زرقاوی این بود که، از طریق برانگیحتن جنگ داخلی بین شیعیان حاکم و سنی‌ها، با اشغال عراق از سوی آمریکا مبارزه کند. این استراتژی موجب افزایش نفوذ گروه بر سنی‌های بومی عراق و جلب جنگجویان سنی از کشورهای همسایه (سوریه، اردن و عربستان‌سعودی) می‌شد؛ کشورهایی که سنی‌ها در آنها اکثریت‌اند.
 
زرقاوی در ژوئن 2006، بعد از آنکه تصویری رامبوگونه از خود بر اینترنت نهاد و باعث شناسایی مخفیگاهش از سوی دستگاه‌های امنیتی آمریکا شد، در حمله جت‌های جنگی آمریکا به قتل رسید. جانشینان او با سایر گروه‌های سنی عراق متحد شدند و «دولت اسلامی عراق» (ISI)، یعنی هسته اولیه داعش، را تشکیل دادند. جهادی‌هایی که بر نظام‌های پیچیده سیبرنتیکی مسلط نبودند، بنا بر روند داروینی، به‌سرعت حذف شدند و عرصه را به‌دست برادران خود که از نظر فنی کاردان‌تر بودند، سپردند.
 
عطوان متذکر می‌شود هیچ‌یک از جانشینان زرقاوی، ازجمله بغدادی، با بن‌لادن یا جانشین او، ایمن الظواهری، بیعت نکردند. داعش در طول هشت سال گذشته عملا از القاعده مستقل بوده است، عاملی که جداشدن افراد از سایر گروه‌های بنیادگرای اسلامی و پیوستن آنها را به داعش تسهیل می‌کند؛ ازجمله این گروه‌ها جبهه النصره در سوریه است که پیوند رسمی خود را با القاعده حفظ کرده است. این جبهه که مورد حمایت قطر و سایر کشورهای خلیج‌فارس قرار دارد، اکنون پیشگام مخالفت داخلی با رژیم اسد است. داعش، اما به جای تهدیدکردن سیاسی دمشق، توجه خود را بر ایجاد یک دولت متمرکز کرده است.
 
اینک پرسش اصلی این است که این ماجراها به کجا می‌انجامد؟ اجلاسی که در اوایل ژوئن گذشته از 24 گروه متشکل در ائتلافیه ضد اسد تشکیل شد و هدایت آن را آمریکا و فرانسه بر عهده داشتند، در تنظیم یک استراتژی جدید شکست خورد. [اگر هدف سرنگون‌کردن دولت سوریه است. اساسا چرا 24 گروه؟ 24 گروه چندنفره که همه آنها ادعای زعامت دارند و هر کدام هم مدافع منافع غالبا متضاد دولت‌های حامی خود هستند، معلوم نیست که چکار خواهند کرد. به این جماعت متشتت و جاه‌طلب، که با پول‌های آمریکا و اروپا و عرب‌ها معلوم نیست چکار می‌کنند، اساسا امیدی می‌توان بست؟]
 
اکنون که داعش رمادی، مرکز ایالت انبار در عراق و حومه‌های نزدیک حلب را در سوریه در کنترل دارد، کاملا آشکار است حملات هوایی ائتلاف غرب به رهبری آمریکا برای دورکردن داعش کافی نیست. فقط پیشمرگان کرد و شبه‌نظامیان شیعه توانایی و اراده پیشگیری از رشد داعش را در عراق دارند.
 
اما عربستان چه می‌کند؟ آن‌طور که عطوان می‌نویسد، هم خاندان سعود و هم داعش مدعی‌اند از «راه راستینی» که محمد بن‌عبدالوهاب در قرن هجدهم میلادی نشان داد پیروی می‌کنند. با این حال، هر کدام دیگری را به ارتداد متهم می‌کند. تردید کمی وجود دارد که مردم عربستان کدام‌یک را برحق می‌دانند. در نظرسنجی آنلاین جولای 2014، بیش از 92‌ درصد از شهروندان عربستان موافق بودند داعش «با ارزش‌های اسلام و قوانین اسلامی مطابقت دارد».
 
داعش، در مخالفت خود با حکمرانان عربستان، «عشق خاندان سلطنتی به تجمل و پذیرش فساد را که آنها را از نظر عقیدتی و اخلاقی برای حکمرانی فاقد صلاحیت می‌کند»، برجسته می‌کند. [و دراین‌میان، عامل نمایان، فقدان استراتژی میان‌مدت و درازمدت در آمریکا و متحدان آن است. به فرض دشوار که آنها در برانداختن اسد موفق شوند و حکومت را به ‌دست آن جبهه 24 گروهی بسپارند، آیا به‌احتمال قوی چند ماهی نخواهد گذشت که اختلافات و کشمکش‌های نهادی و درونی این گروه‌ها باعث خواهد شد که سقوط کنند و کار سوریه به دست جبهه النصره یا داعش بیفتد؟ آیا آمریکا و اروپای غربی مطمئنند با یکی از این دو گروه بهتر از دولت کنونی سوریه می‌توانند کار کنند، یا کانون مخالفت دیگری با استکبار غرب در منطقه برپا خواهد شد؟]

وقتی روزنامه وابسته به شاهزادگان آل سعود هم افشاگری می کند

ایران تصمیم گرفت به جای تمرکز برای نزدیکی به همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، صرفا بر روابط با عمان و کویت تمرکز کند. اوج این تلاش را می توان در عدم همراهی این دو کشور در حمله به یمن ذکر کرد که عمان به صراحت از ورود به این جنگ خودداری کرد و کویت نیز به بهانه های مختلف از حضور پررنگ، سرباز زد...

گروه بین الملل فردا – روزنامه فرامنطقه ای «الشرق الاوسط» که امتیاز آن در اختیار شاهزاده های آل سعود است در شماره امروز خود از نگرش ریاض به تهران و اختلافات شیوخ مرتجع خلیج فارس بر سر ایران گزارش ویژه ای منتشر کرد و در آن از خشم مقامات ریاض نسبت به کویت و عمان خبر داد؛ زیرا به نظر می رسد این دو کشور خود را به محور تهران نزدیک کرده اند و فضای شورای همکاری خلیج فارس را از دو قطبی دوحه-ریاض به سه قطبی تبدیل کرده اند! در ادامه بخش هایی از این گزارش را همراه با تعدادی کد خبری ملاحظه می کنید.

عمان با وساطت بر سر مذاکره میان ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته ای ایران، به مرور به ایران نزدیک شد.
بعدها در جریان تجاوز آل سعود به یمن نیز مسقط از موضع گیری علیه جنبش انصار الله و همراهی با آل سعود خودداری کرد.
برخی تحلیلگران پیش بینی می کنند ایران و عمان می توانند اتحاد راهبردی بر سر مسائل منطقه ای را کلید بزنند.

گزارشگر این روزنامه به نقل از یکی از مقامات عالی رتبه دربار آل سعود می نویسد: «تهران تقریبا یک سال قبل (سپتامبر 2014) توانست شکاف جدیدی در شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس ایجاد کند. در آن زمان، قطر نسبت به این موضوع هشدار داد و حتی مقامات دوحه به مسقط سفر کردند؛ اما به نظر می رسید تمرکز ایران بر پرونده هسته ای و اختلاف با کشورهای 5+1 است و قصد ندارد از عمان به عنوان برگه ای در معادلات خلیج فارس استفاده کند!»

سلطان قابوس همچنان در دیدارهای رسمی شورای همکاری خلیج فارس، با مقامات آل سعود به گرمی رفتار می کند.
اما نویسنده الشرق الاوسط از عصبانیت و نگرانی ریاض نسبت به روابط تهران-مسقط خبر می دهد.

در روز 22 سپتامبر (معادل با 31 شهریور 93) رسانه های داخلی آل سعود از تشکیل جلسه محرمانه ای در دربار پادشاهی قطر خبر دادند. در این جلسه که به میزبانی «خالد العطیه» وزیر امور خارجه قطر برگزار شد، سه وزیر خارجه حضور داشتند که قطعا یکی از آنان، وزیر خارجه اسبق عربستان بود که اخیرا از دنیا رفت. در مورد این جلسه محرمانه، اطلاعات بیش تری منتشر نشد، اما الشرق الاوسط بعد از یک سال در مورد این جلسه می نویسد: «در آن روز، دوحه بر ضرورت آغاز گفت و گوهای راهبردی و مستقیم با تهران تأکید کرد و حتی جمع بندی نهایی این بحث به جلسه بعدی هر سه ضلع در ریاض موکول شد. دوحه معتقد بود برای پیش گیری از ایجاد اختلاف در مورد تهران، کشورهای عربی حاشیه خلی باید به صورت موازی و مشترک مذاکره با جمهوری اسلامی را کلید بزنند. در آن زمان، دوحه معتقد بود این کار باید زودتر کلید بخورد؛ اما کشور دیگری – که نام آن ذکر نشده؛ اما به نظر می رسد عربستان باشد – با اظهار این نکته که تهران درگیر مذاکرات هسته ای است و نباید در این موقعیت رابطه آن با کشورهای عربی عادی شود، مذاکرات را به آینده موکول می کرد.»

نشست وزرای خارجه شورای همکاری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس
در این نشست که در دوحه برگزار شد، وزیر خارجه قطر رسما پیشنهاد مذاکره با تهران را داد؛ اما با مقاومت شدید سه کشور عربی مواجه شد.

ماه ها بعد، خالد العطیه در نشست رسمی وزرای 6 کشور عضو شورای همکاری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بار دیگر بر ضرورت مذاکره با تهران تأکید کرد که با بی تفاوتی عربستان، بحرین و امارات مواجه شد. همان زمان نقش عمان در مذاکرات هسته ای ایران کاملا رسانه ای و روشن شده بود و پادشاه کویت نیز به ایران سفر کرده بود. به این ترتیب، نگرانی در مورد وقوع شکاف در داخل شورای همکاری قابل پیش بینی بود؛ اما بحرین با حمایت دو کشور دیگر با گنجاندن «محکومیت دخالت ایران در کشورهای حاشیه خلیج» سرپوش گذاشت.

عربستان تا پیش از توافق هسته ای، همه تلاش خود را برای جلوگیری از آن به کار گرفت.
حتی در ماه های آخر دوره سعود الفیصل، برخی از همکاری اسرائیل با عربستان در این مورد خبر می دادند.

همزمان با نشست مزبور، حسین امیر عبدالهیان معاونت امور منطقه وزارت خارجه در مصاحبه ای از آمادگی تهران برای گفت و گو با همسایگان عربی حاشیه خلیج فارس بر سر مسائل منطقه ای «مانند سوریه، یمن و...» خبر داد. این درست در فضایی بود که از انصار الله در صنعا، پایتخت یمن حضور یافته بود و سرنوشت دولت منصور هادی در یمن در هاله ای از ابهام بود.

مقامات واشنکتن و مسکو به صراحت به اعراب می گویند مسأله خودشان با ایران را حل کنند.

در ماه های بعد، حوادثی رخ داد که پرونده مذاکره با ایران را از میز کار وزرای خارجه ریاض، ابوظبی و منامه دور کرد. ابتدا اختلافات در دربار آل سعود، امکان تغییر رویکرد ریاض در قبال تهران را منتفی کرد که این اختلافات نهایتا به کنار رفتن سعود الفیصل منتهی شد. همزمان، بحران یمن به شدیدترین مرحله خود رسید و آل سعود به سرکردگی جناح سلمان تصمیم به حمله مستقیم گرفت. چند انفجار در بحرین و انتساب عوامل آن به تهران نیز در رادیکال تر شدن فضا علیه ایران نقش داشت. به این ترتیب، ریاض سخت ترین مواضع را علیه برنامه هسته ای ایران اتخاذ کرد؛ تا حدی که مواضع آل سعود و اسرائیل در قبال ایران به یکدیگر بسیار نزدیک شد.

جان کری بعد زا توافق وین، با حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس در دوحه به کشورهای عربی تأکید کرد که باید وارد «فاز دوران تعامل و همکاری با ایران» بشوند.

ایران در این فضا تصمیم گرفت به جای تمرکز برای نزدیکی به همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، صرفا بر روابط با عمان و کویت تمرکز کند. اوج این تلاش را می توان در عدم همراهی این دو کشور در حمله به یمن ذکر کرد که عمان به صراحت از ورود به این جنگ خودداری کرد و کویت نیز به بهانه های مختلف از حضور پررنگ، سرباز زد. از سوی دیگر ایران توانست در ژنو و وین با کشورهای بزرگ غربی و شرقی به توافق برسد و جایگاه خود را در نظام بین الملل تثبیت کند.

سفر پادشاه کویت به تهران و رفتارهای بسیار شاد وی در ایران، بحث های بسیاری را در رسانه های عربی و شبکه های اجتماعی ایجاد کرد.

حال در فضای کنونی، همه قدرت ها بر سر لزوم دست یابی به راه حل سیاسی در بحران های یمن و سوریه معترفند. ایران توانسته مشکلاتش با کشورهای ابرقدرت را کاهش دهد و حتی وزرای خارجه واشنگتن و مسکو به صراحت به اعراب می گویند مشکلشان را با ایران حل کنند. به نظر می رسد اکنون قطر دلیلی برای وفاداری به ریاض نمی بیند و از آمادگی بیش تری برای مذاکره و توافق سیاسی با تهران برخوردار است. همان گونه که تهران نیز امیدوار است با قطر به توافقات راهبردی دست یابد. حسن روحاین رئیس جمهور ایران اخیرا در یک اظهار نظر گفته است: «بدون شک، توافق هسته ای باعث تعمیق و گسترش روابط ایران با همسایگان خود به ویژه قطر خواهد شد.»

وزیر خارجه قطر در عین حفظ مواضع خود علیه ایران، بر مذاکره و همکاری با تهران تأکید دارد.

به نوشته الشرق الاوسط، در این موقعیت عربستان نسبت به رویکردهای کویت و عمان بدگمان است. آیا ایران می تواند متحدان راهبردی برای خود در داخل شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کند؟ در جریان نزاع ریاض با دوحه – بر سر جماعت اخوان المسلمین - ، دو کشور نامبرده کاملا بیطرف ماندند و حالا بیم آن وجود دارد که ایران توانسته از فاصله نسبی این دو کشور با دوحه و ریاض استفاده کرده و محور سوم را در شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کرده باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد