تلخ و شیرین زندگی یک زوج خبرنگار+عکس
قرار بود فقط هوایش را داشته باشم
«المیرا شریفی مقدم» گوینده اخبار شبکه خبر متولد 18 خرداد 1360 در تبریز است اما در تهران بزرگ شده و سال 79 وارد شبکه خبر شده است. «داود عابدی» گزارشگر محبوب این شبکه که بیشتر مخاطبان گزارش هایش را در برنامه «دوربین خبرساز» به یاد دارند متولد اول تیر 1354 در محله مجیدیه تهران است. عابدی از سال 75 کارش را در «مجله بامدادی» رادیو شروع کرده و بعد از آن در سال 78 درست از زمان تاسیس شبکه خبر وارد این شبکه شده است. وقتی از نحوه آشنایی شان و شکل گیری ازدواجشان می پرسم هردو سر شوخی را باز می کنند. عابدی با خنده می گوید: «خانم شریفی مقدم من را از تلویزیون می دید و اصلا به خاطر من همه تلاشش را کرد که وارد شبکه خبر شود.»
شریفی مقدم هم ادامه می دهد: «بله من از بچگی آقای عابدی را در تلویزیون می دیدم واز هواداران ایشان بودم.» حالا عابدی قصه اصلی را با چاشنی طنز برایمان تعریف می کند: «من با عموی همسرم از قبل دوست بودم. یک بار ایشان به من گفت که من برادرزادهام هم به شبکه خبر آمده و هوایش را داشته باش. من هم فکر کردم برادرزاده اش یک آقاست و الکی گفتم باشه هوایش را دارم. اما یکبار که وارد تحریریه شدم و خانم شریفی مقدم خودش را معرفی کرد تازه فهمیدم دوستم ایشان را می گفت و از همان جا بود که فکر ازدواج با خانم شریفی به ذهنم افتاد و مراقبت های ویژه آغاز شد. در نهایت هم سال 82 باهم ازدواج کردیم.»
کار خبر آدم را معتاد می کند
یک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت 8 صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت 10 صبح بچه ها را که شامل «امیرابوالفضل» و «امیرارسلان» هستند به مهدکودک می رسانند و بعد به محل کار می روند. بعد از خواندن خبر 13 شبکه خبر خانم شریفی مقدم با بچه ها دوباره به خانه بر می گردند. آن وقت ساعت 6 بعد از ظهر آقای عابدی به سمت خانه می آید و بعد از جابه جا کردن کلید در راهروی ساختمان خانم شریفی مقدم دوباره به محل کار می رود. بعد از خواندن خبر 20 و انجام کارهای روتین ساعت 11 شب دوباره به خانه برمی گردد. دراین مدت هم آقای عابدی به قول خودش به شغل شریف خانه داری مشغول است.
وقتی از سختی های این نوع زندگی و داشتن دو فرزند می پرسم، شریفی مقدم جواب می دهد: «جالب است بدانید فرزند اول من «امیرابوالفضل» 24 فروردین 89 به دنیا آمد. فرزند دومم «امیرارسلان» نیز 14 اسفند همان سال به دنیا آمد. واقعا سخت بود. من یک سال و نیم از کار دور بودم. اما الان همیشه کنارهم هستند و ما خیالمان راحت است. اما به هیچ وجه امکان نداشت کس دیگری شغل من را قبول کند. فقط یک همکار که خودش به سختی های کار آشناست این شغل را قبول کرد. خب ما هردو از جوانی در شبکه خبر بودیم کار خبر خیلی سخت و پرفشار است اما آدم را به خودش معتاد می کند. ما تمام این سختی ها را به خاطر بچه هایمان تحمل می کنیم و حاصلش هرچیزی باشد برای بچه هاست.»
عابدی هم وقتی به سختی کار می رسد آرام می گوید: «من امسال وارد بیستمین سال کاری شدم. واقعا خسته شدم چون استرس و فشار کاری زیادی را تجربه کردم. حتی احساس می کنم دین خودم را ادا کرده ام و دلم می خواهد بازنشسته شوم که بروم پیش فرزندانم.»
بغضی که برکت داشت
تپق زدن و گاف دادن جزء جدانشدنی برنامه های زنده است. وقتی از سوتی ها و تپق هایشان در آنتن شبکه خبر می پرسیم عابدی خاطرات زیادی برای گفتن دارد: «چندسال پیش که برای پوشش داربی به استادیوم آزادی رفته بودم می خواستند از استودیو به من ارتباط زنده بدهند. یکی از عوامل گفت که من کنار دوربین می ایستم هر موقع دستم را تکان دادم ارتباط برقرار شده و شما حرفهایت را شروع کن. یک لحظه جمعیت شروع کرد با صدای بلند شعار دادن و این همکار ما کلا حواسش پرت شد. نگو همان لحظه گوینده هم مرا صدا کرده و می گوید ارتباط زنده برقرار است. حالا همان موقع هم من بی خبر از این موضوع عینک دودی م را در می آورم و می زنم و به بچه ها می گویم: چطوره؟ خوبه؟ بعد همه این ها روی آنتن پخش شد.»
بعد از گفتن این خاطره شریفی مقدم می گوید: «آقای عابدی کلا راحت است و فقط چند لحظه قبل از ارتباط صاف می ایستد و جدی می شود.» اما دوسال پیش خانم شریفی مقدم هنگام خواندن یک خبر در بخش خبری 20 بغض کرد که فیلم آن هنوز هم در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد. بغضی که حسابی برکت داشت: «دقیقا دو سال پیش یک گزارش از دزفول ارسال شده بود که یک دختربچه 3 ساله بسیار زیبا در سرش تومور بدخیمی درآورده بود. این تومور صورت این بچه را کج کرده بود. به من گفتند که این گزارش قرار است پخش شود. من هم چون بی نهایت روی بچه ها حساسم گفتم من به تصویر نگاه نمی کنم چون اگر نگاه کنم نمی توانم خبر را بخوانم. من خبر را خواندم و برگشتم که تصویر بچه یک لحظه بزرگ فیکس شد. خواستم بگویم دعا می کنیم هیچ مادری غم و درد فرزندش را نبیند که یکهو بغض شد. از شانس من هم نصف ایران این خبر و بغض من را دیدند. همینطور پیام به شبکه می آمد. گریه من اصلا تبدیل به یک ولوله شد. از ستاد اجرای فرمان امام تماس گرفتند که این بچه هرجا هست و هزینه درمانش هرچقدر می شود ما به عهده می گیریم. شبکه خبر هم بغض من را در فواصل زمانی مختلف پخش کرد و شب بعد ما دوباره ارتباط گرفتیم. شکر خدا این بچه از دزفول به اصفهان منتقل شد و تومورش تخلیه شده بود. چندجراح پلاستیک تماس گرفتند و گفتند ما این دختر را به صورت رایگان جراحی می کنیم. بعد چند عمل جمجمه هم انجام شد تا اینکه صورتش به حالت عادی برگشت. با اینکه مجبور شدند چشمش را تخلیه کنند اما بعد از یکسال حال این دختر کاملا دگرگون شد. در گزارش قبل اصلا حرف نمی زد، اما این بار هم حرف زد هم شعر خواند و دست تکان داد. شاید گویندگی هیچ سودی برای کسی نداشته باشد اما آنقدر مردم در حق من و این بچه دعا کردند که این موضوع بزرگترین منفعت من از گویندگی خبر شد. هنوز پیگیر این دختربچه هستم و دلم می خواهد یک روز ببینمش اما فعلا تهران نیامده است.»
روی آنتن باهم شوخی می کنیم
همکار بودن آقای عابدی و خانم شریفی مقدم حاشیه های جالبی هم داشته است. مخصوصا زمانی که آقای عابدی در نقش گزارشگر و خانم شریفی مقدم در نقش گوینده در آنتن شبکه خبر باهم ارتباط برقرار می کنند. عابدی هم در مصاحبه خودش اعتراف می کند که هربار این اتفاق می افتد هم خنده اش می گیرد هم قلقکش می آید که روی آنتن شیطنت کند تا کلی از این خاطره ها باهم داشته باشند.
شریفی می گوید: «دریکی از راهپیمایی های روز قدس، ما از استودیو با آقای عابدی که در سطح شهر بود ارتباط زنده گرفتیم. بعد از چند دقیقه مدیر خبر در گوش من گفت که کافیه و من هم به آقای عابدی گفتم. خیلی ممنون آقای عابدی فرصت ما تمام شد که یکهو آقای عابدی خیلی جدی گفت: «اجازه بدید من حرفمو بزنم.» همان لحظه مدیر خبر گفت «اشکال نداره چیزی نگو بگذار حرفشو بزنه!» بعد از گفتن این خاطره عابدی می خندد و می گوید: «خب می خواستم از قانون همسری استفاده کنم.»
قصه شیطنت های عابدی به همین جا ختم نمی شود و خانم شریفی مقدم ادامه می دهد: «یک بار من و آقای بابان خبر مشروح می خواندیم که با آقای عابدی ارتباط زنده گرفتیم. آقای بابان سلام و علیک کرد و باهم شروع به حرف زدن کردند. بعد که حرفهای آقای عابدی تمام شد با خنده به آقای بابان روی آنتن گفت به خانم شریفی مقدم هم سلام برسانید!» عابدی که در حین همه این خاطره ها می خندد می گوید: «یکبار هم روی آنتن اسم کوچک همسرم را کنار اسم فامیلش آوردم. عده ای که موضوع را نمی دانستند خرده گرفتند و گفتند چرا اسم کوچک این خانم را روی آنتن گفتی. من هم گفتم یعنی اسم خانمم را هم نمی توانم بگویم؟»
بحث به اینجا که می کشد عابدی می گوید سبک و سیاقش با بقیه خبرنگارها متفاوت است و دلش می خواهد گاهی شوخی کند. بعد رو به همسرش می گوید: «اما خانم شریفی دیسیپلین خودش را دارد.» که شریفی مقدم به طعنه می گوید: «می خواهد بگوید من خشنم!»
فیروز کریمی خوش مصاحبه ترین چهره ورزشی
وقتی از بهترین اخباری که خوانده اند و گزارش هایی که گرفته اند می پرسم، عابدی به یک گزارش در دوربین خبرساز اشاره می کند که باعث شده یک ورزشگاه در محله محروم که قرار بود به دست معارضین بیفتد، نجات پیدا کند. «چند معارض قرار بود یک ورزشگاه را در یکی از نقاط محروم بگیرند که من با دوربین خبرساز رفتم و گریه بچه هایی که در این ورزشگاه بودند را داخل گزارش آوردم . بعد از پخش این گزارش رئیس جمهور وقت بودجه جداگانه ای برای کمک مالی به این ورزشگاه اختصاص دادند و این ورزشگاه به دست معارضین نیفتاد.»
شریفی مقدم هم بهترین خبری که این روزها خوانده را پایان مذاکرات طولانی و نفس گیر هسته ای می داند و می گوید: «روزهای پرکار برای ما واقعا دلچسب است، روزهایی که کم کار هستیم بیشتر از کار کردن خسته می شویم. روز پایان مذاکرات هم روز بسیار شلوغی بود و من گوینده خبر بودم.»
زمانی که از خوش مشرب ترین و خوش برخورد ترین چهره هایی که با آنها مصاحبه کرده اند می پرسم، عابدی بلافاصله نام «فیروز کریمی» را می آورد و می گوید: «عالیه» بعد هم از «علی پروین» و «علی دایی» به عنوان دیگر خوش مصاحبه های ورزشی نام می برد.
اما شریفی مقدم می گوید یکی از بهترین افرادی که با او تلفنی در برنامه ارتباط زنده گرفته اند «سرهنگ جعفر محمدنژاد» فرمانده پلیس راه مازنداران است که بسیار خوب با برنامه ارتباط برقرار می کند. در بازدید رئیس جمهور سابق از شبکه خبر نیز شریفی مقدم مجری بوده که از نظر ایشان آقای احمدی نژاد هم یکی از چهره های خوش مصاحبه سیاسی بوده است.
رقابت گروه های خبری سیما باعث پیشرفت شده
تفاوت «شبکه خبر» و «واحد مرکزی خبر» شاید برای بسیاری از مخاطبین سوال باشد. وقتی از این تفاوت و وجود رقابت بین این دو واحد خبری می پرسیم، عابدی این رقابت را تایید می کند و شریفی مقدم حرف را ادامه می دهد: «واحد مرکزی خبر خبرگزاری صدا و سیماست که بخش های خبری سیما را تغذیه می کند. اما شبکه خبر صرفا یک شبکه بین المللی خبر است که در تمام شبانه روز خبر و برنامه های خبری دارد، مانند «پرس تی وی» و « بی بی سی» مسلما هر خبر را هر شبکه ای زودتر پخش کند در این رقابت برنده است. اما تفاوت هایی هم در شیوه پخش و خبرخوانی این دو شبکه وجود دارد. گویندگان شبکه خبر حتی در رسمی ترین بخش های خبری خود راحت تر خبر می خوانند و محاوره هایشان بیشتر است. در شبکه خبر سعی می شود گوینده ارتباط ساده تر و صمیمی تری با مخاطب داشته باشد که اصلا جزو سیاست های این شبکه است. البته خوشبختانه این رقابت تاکنون باعث پیشرفت هردو گروه خبری شده است. ما جوانی مان را پای شبکه خبر گذاشته ایم. من فقط 18 سال داشتم که وارد شبکه خبر شدم. برای همین عرق زیادی به این شبکه داریم.» عابدی هم می گوید: «ما برای شبکه خبر خیلی زحمت کشیدیم به خاطر همین دوست داریم در همین شبکه بازنشسته شویم.»
شبکه خبر در چند سال اخیر خبرنگاران و گویندگان خبر جوانی را جذب کرده که به قولی نسل بعدی این شبکه هستند. عابدی درباره گویندگان جوان و کسانی که علاقه به کار خبر در رسانه دارند توصیه های جالبی دارد: «من از تلفن جواب دادن و بالا و پایین پریدن در رادیو به اینجا رسیده ام. اگر استعداد در خودشان می بینند، بیایند. اما اگر می خواهند با پارتی بازی بیایند این کار را نکنند. آنتن تلویزیون واقعا بی رحم است. پس بهتر است صبر کنند و صیقل داده شوند بعد بیایند. چند بعدی باشند. من خودم گزارش هایم را در راه بازگشت به شبکه تدوین می کنم. باید از هرچیزی سر دربیاورند، وگرنه خودشان زود از دور خارج می شوند.»
وقتی خبرنگاران، سوژه میشوند! + تصاویر
خبرنگاری به معنای حقیقی آن، یک حرفه سخت، پرمسئولیت و پر از استرس است. وقتی خبرنگار باشید از همان لحظهای که قصد رفتن به محلی برای انجام مصاحبه یا تهیه گزارش دارید تا زمان انتشار آنها، هر لحظه ممکن است در برابر اتفاق پیشبینینشدهای قرار بگیرید که باید بهترین تصمیم را درباره آن بگیرید. اهالی رسانه در تهیه و انتشار اخبار و گزارشها با دقیقهها و ثانیهها سروکار دارند و تیزبینی، درست فکر کردن، مسئولانه عمل کردن و بهترین کلمات را برای بیان بهتر و دقیقتر مسأله انتخاب کردن، ضرورت کار آنهاست.
خبرنگارها خط مقدم تهیه خبرند و در معرض حوادث و ماجراهای بسیاری قرار میگیرند؛ ماجراهای بزرگ و کوچکی که گاه در مقابل چشمانشان اتفاق میافتد و کمتر کسی به اندازه آنها از جزئیاتش باخبر میشود.
حوادث تلخ و شیرین در عالم خبرنگاری بسیارند و خیلی از آنها هرگز فراموششدنی نیستند. خبرنگار که باشید با شادی سوژههایتان شاد میشوید و با غم آنها غمگین. خبرنگارها بنا به وظیفه اجتماعی و اقتضای شغلیشان باید همهجا سرک بکشند و از جزئیات رخدادها سردرآورند. گزارشگران رسانهها هر جا که ماجرایی در جریان باشد، فرقی نمیکند روز یا شب، حضور دارند. گاهی محل تهیه گزارش توأم با خطر است و زمانی موقعیتی کاملاً امنیتی برقرار میشود. کار در هر دو این شرایط سختهایی را برای آنها ایجاد میکند، با این حال باید زودتر از همه به محل تهیه گزارش برسند و به عنوان آخرین نفر نیز محل را ترک کنند.
17 مرداد در تقویم ایران به عنوان روز خبرنگار نامگذاری شده است. این روز سالروز شهادت محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) است که سال 1377 در حادثه تروریستی در مزار شریف افغانستان به دست نیروهای طالبان به شهادت رسید. این روز برای گرامیداشت همه خبرنگاران خستگیناپذیری است که جسورانه برای ارتقای سطح آگاهی عمومی جامعه و انعکاس دوسویه خدمات و مشکلات تلاش میکنند و سختیهای شبانهروزی را به جان میخرند.
این تصاویر گوشههایی از پشت پرده تلاشهای خبرنگارها، عکسان و تصویربرداران را برای پوشش اخبار در حوزههای مختلف نشان میدهد که عموماً در آن سوی دوربینها میماند.
حاشیه پوشش خبری نشستها و همایشها زمان مناسبی برای خبرنگاران است که با دیدن مسئولان ارشد یا فعالان حوزههای مختلف، آنها را احاطه کنند و پرسشهایی درباره مسائل روز را از آنها بپرسند. خبرنگاران تلاش میکنند سوالاتشان را مطرح کنند و در عین حال به خوبی پاسخها را بشنوند تا در انتشار آن اشتباهی رخ ندهد؛ البته گاه تجمع خبرنگاران آنقدر زیاد است که این کار با دشواری انجام میشود.
جلسات علنی مجلس شورای اسلامی یکی از پرکارترین موقعیتها برای رسانهایهاست. تنظیم درست گزارش نطق و تذکرهای نمایندهها و ارسال سریع و دقیق آن به دفاتر خبرگزاریها و روزنامهها موضوع مهمی برای همه رسانههاست. مجلس جایگاه ویژهای برای استقرار خبرنگارها و عکاسها دارد که بتوانند از فاصله مناسبی شنونده و نظارهگر مباحث در صحن علنی مجلس باشند.
جشنواره فیلم فجر روزهای داغ خبری سرویسهای سینمایی و فرهنگی خبرگزاریها و روزنامههاست. اکران فیلمها و جلسات نقد و بررسی اغلب تا نیمه شب ادامه دارد. اکرانها از صبح که انجام میشود خبرنگارها میدانند تا نیمه شب باید در همان محوطه بمانند و بصورت فعال در جلسات نقد و بررسی شرکت کنند تا بتوانند بهترین گزارشها را برای رسانههای خود ببرند.
نمایشگاه کتاب هم روزهای پرمشغلهای را برای آن دسته از خبرنگارانی که در حوزه ادب و نشر مینویسند، رقم میزند. پوشش خبری نمایشگاه و حاشیههای آن برای همه رسانهها اهمیت دارد. ازدحام در نمایشگاه باعث میشود در زمان حضور مسئولان ارشد کشوری برای حفظ مسائل امنیتی، از خبرنگاران و عکاسها خواسته شود لباسهای یکسانی به تن کنند تا با در رعایت نظم نمایشگاه، امکان تهیه گزارش خبری داشته باشند.
گاهی اوقات در نشستها و همایشهای بزرگ امکان حضور مستقیم خبرنگارها در محل برگزاری مراسم وجود ندارد. مواردی هم مسئولان امنیت سالن اجازه ورود تعداد محدودی از خبرنگاران را میدهند و ورود به سالن سخت میشود. در این مواقع بلندگوهای سالن به کمک خبرنگارها میآیند و آنها ترجیح میدهند در سکوت در اطراف یک بلندگو جمع شوند و ضبط صوتهایشان را برای ضبط شدن در کنار آن قرار دهند.
نشست سخنگوی دولت با رسانهها معمولا هر هفته برگزار میشود. در طول برگزاری این نشست خبرنگاران ضمن پرسیدن سوالات خود درباره موضوعات روز، به دقت یادداشتبرداری میکنند.
با پایان یافتن برگزاری یک نشست یا همایش، کار خبرنگارها تمام نمیشود. ارسال یا خواندن گزارش برای تحریریه خبرگزاری یا روزنامه، فصل دیگری از روند پوشش خبری یک برنامه است. این کار باید با دقت و سرعت انجام شود و ممکن است چند ساعت طول بکشد. گاهی یک اشتباه کوچک در انتقال یک کلمه یا تایپ شدن نادرست آن، لطمه بزرگی به اعتبار رسانه میزند.
کمتر پیش میآید که رئیسجمهور یکباره در جمع خبرنگارها حاضر شود؛ چراکه نشستهای رئیسجمهور معمولاً با اعلام قبلی و تشریفات رسمی برگزار میشود. اما جلسههای هیأت دولت گاهی فرصت چنین رودرویی را برای خبرنگاران فراهم میکند و قطعاً آنها نمیتوانند سوالهای پیدرپی خود را از رئیسجمهور مطرح نکنند.
حیاط دولت برای برخی خبرنگارها یکی از محلهای پرخاطره است. گاهی باید برای پایان یافتن جلسه دولت دقایق زیادی در بیخبری انتظار کشید. اما جلسه که تمام میشود و وزرا بین خبرنگاران حاضر میشوند، مصاحبه پشت مصاحبه است که روی دست خبرنگاران میماند و باید هرچه زودتر برای رسانههایشان گزارش کنند. وزیر اقتصاد و دارایی هم از جمله وزرایی است که بنا به موضوعات روزی که درباره شرایط اقتصادی کشور مطرح میشود، سوالات زیادی باید از او پرسید.
خبرنگار محیط زیست بودن هم اقتضائات خاص خود را دارد. این نشست خبری پس از یک جنگلنوردی طولانی و در خانهای کوچک در بالای کوه انجام شده است.
انتظار کشیدن جزئی جدانشدنی در نشستها و برنامههای پرچالش خبری است. هر لحظه ممکن است خبر مهمی اعلام شود و باید برای داشتن واکنش درست و مناسب آن آماده بود. دوربینها را هم نمیتوان کناری گذاشت یا حتی دقایق کوتاهی محل نشست را ترک کرد. گاهی طولانی شدن گفتوگوها هم برای خبرنگاران، خبر به حساب میآید و البته در چنین فضایی بازار گمانهزنیها و شایعات داغ میشود. اعلام نتایج دور نهایی مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در وین خبرنگاران و تصویربرداران را در مقابل هتل کوبورگ در انتظار نگه داشته است.
گاهی حضور در محل حادثهها یا برخی نشستها برای نمایندگان رسانهها چندان ساده نیست. ازدحام جمعیت هم در محل حادثه بر مشکلات میافزاید. سال گذشته وقتی یک هواپیمای مسافربری در تهران سقوط کرد، ازدحام مردم و ممانعت پلیس کار را برای عکاسها و خبرنگاران دشوار کرده بود.
تهیه گزارشهای توصیفی و خبری از حوادث و مردم مصیبتدیده یکی از قسمتهای تلخ کار رسانههاست. خبرنگاران برای انعکاس رنج و غم حادثهدیدهها با آنها همصحبت میشوند و تلاش میکنند ابعاد آن را به خوبی به تصویر بکشند. در مراسم تشییع یکی از شهدای حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان در بیرجند که سال گذشته رخ داد خبرنگاران تصاویر و گزارشهای زیادی از این حادثه منتشر کردند.
اغلب اوقات انتشار یک عکس یا فیلمی کوتاه از پروندههای قضایی جنجالی برای افکار عمومی جذاب به نظر میرسد. همزمان با برگزاری جلسات دادرسی پروندههای مهم و جنجالی تعداد زیادی از خبرنگاران پشت در دادگاه جمع میشوند تا همزمان با خروج متهم و یا وکیل وی بتوانند اطلاعاتی از او درباره روند دادرسی بگیرند. ممکن است این انتظار ساعتها طول بکشد. در جریان برگزاری یک دادرسی در دادسرای امور جنایی تهران عکاسها تلاش میکنند از میان تکههای شکسته شده درِ ورودی دادگاه عکاسی کنند.
خبرنگاری و عکاسی اجتماعی هم دنیای خاص خود را دارد. باید دوربین و کاغذ و قلم برداری و به دنبال سوژههای مختلف به کوچه و خیابان بروی. تهیه گزارش از مناطق مختلف شهریی و روستایی و مسائل و مشکلات آنها دلسوزی و موشکافی بسیار میخواهد. عکاسی در شهر، توجه این کودک را به خود جلب کرده است.
عموماً جابجایی عکاسها و خبرنگاران در سفرهای استانی یا راهپیماییها با اتوبوس و وانت انجام میشود. عکاسها با حرکت آهسته ماشین از سوژهها عکاسی میکنند.
مشکلات شهرها و حاشیه آنها همیشه موضوع مهم و مورد توجه خبرنگاران حوزه شهر است. دفن زباله و انباشت ضایعات یکی از موضوعات همیشه پربحث این بخش است. خبرنگاران و عکاسها هر از گاهی سری به حاشیه شهرها میزنند تا دغدغه کنترل این زبالهها و مشکلات ناشی از آن را زنده نگه دارند.
میدان تهیه گزارش و خبر برای اهالی رسانه بسیار متنوع و متعدد است، علاوه بر این همه کار آنها در این مکانها خلاصه نمیشود. این روزها رشتههای دیگری در کار رسانه ، چون روزنامهنگاری علمی برجسته شدهاند که جایگاه و شرایط خاص خود را دارند. همچنین کار در تحریریه و ویرایش اخبار و سیاستگذاری رسانه هم حساسیتهای زیادی دارند. امروزه سختیهای کار خبرنگاران و دیگر ژورنالیستها ، این حرفه را به یکی از مشاغل سخت و زیانآور در دنیا تبدیل کرده است.