سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

معاون وزیر خارجه آمریکا: ایران تسلیم شدنی نیست 

   

«این خیال پردازی است که گمان کنیم با افزایش فشار و تحریم، ایران به سادگی تسلیم خواسته های ما خواهد شد. ایران در طول جنگ هشت ساله با عراق محرومیت های بسیار گسترده تری را تحمل کرده است ...»
به گزارش مشرق، پایگاه اطلاع رسانی وزارت خارجه آمریکا (State.gov) با انتشار گزارشی به انعکاس اظهارات "آنتونی بلینکن" معاون وزیر خارجه آمریکا در رابطه با توافق هسته ای پرداخت.

بر اساس این گزارش "بلینکن" روز گذشته با حضور در کنفرانس سالانه "اندیشکده امنیت آمریکای جدید" در واشنگتن به سخنرانی پرداخته و مذاکرات هسته ای را مورد توجه قرار داده است.

در این گزارش آمده است: «"بلینکن" بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی را یک توافق قابل راستی آزمایی معرفی کرده و گفت: "اکنون احتمالی بی سابقه برای دستیابی به توافق جامع با ایران وجود دارد."»

این پایگاه آمریکایی به نقل از معاون وزیر امور خارجه آمریکا نوشت: «اجازه دهید به سرعت به برخی نگرانی ها در رابطه با توافقی که ما به دنبال آن هستیم بپردازم؛ بسیاری از این نگرانی ها بیشتر بر پایه افسانه بنا شده اند تا بر اساس حقیقت:

- نکته قابل توجه اول این است که توافقی که ما برای دستیابی به آن کار می کنیم، منقضی نخواهد شد. چیزی به نام "غروب توافق" در کار نخواهد بود. الزامات مختلف توافق، زمان بندی متفاوتی دارند اما برخی از آن ها مانند پایبندی ایران به تمامی تعهداتش بر اساس ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای)، تعهد به نساختن تسلیحات هسته ای و همچنین دسترسی و نظارت کامل بر اساس پروتکل الحاقی، تا ابد ادامه خواهد داشت.

در مقابل در صورت نبود توافق، تعهدات ایران بر اساس توافق موقت نیز که در حال حاضر برنامه هسته ای این کشور را متوقف کرده است، بلافاصله از بین خواهد رفت و پس از آن ایران می تواند با سرعت زیاد برنامه هسته ای خود با ده ها هزار سانتریفیوژ و بدون هیچ گونه بازرسی ادامه دهد.

- نکته دوم این است که توافق پیش رو آنچنان سطح بالایی از شفافیت را ارائه می کند که در صورت نقض تعهدات توسط ایران ما به راحتی در جریان آن قرار خواهیم گرفت و زمان لازم برای پاسخ دیپلماتیک و یا در صورت لزوم استفاده از دیگر ابزار را خواهیم داشت. بسیار از تحریم ها معلق می شوند و لغو نخواهد شد و تدابیری برای بازگشت خودکار سریع تحریم ها در صورت پایبند نبودن ایران به تعهداتش وجود خواهد داشت.

- سومین مسئله نیز این است که ما تنها توافقی را خواهیم پذیرفت که دسترسی به موقع آژانس بین المللی انرژی هسته ای به هر یک از پایگاه های ایران که برای تایید صلح آمیز بودن برنامه هسته ای این کشور مورد نیاز باشد را تضمین کند.

- مطلب چهارمی که باید مورد توجه قرار گیرد نیز این است که هیچ گزینه بهتری از توافقی جامع برای جلوگیری از تحصیل مواد مورد نیاز یک بمب هسته ای توسط ایران، وجود ندارد.»

در ادامه این گزارش به نقل از "بلینکن" آمده است: «این خیال پردازی است که گمان کنیم با افزایش فشار و تحریم، ایران به سادگی تسلیم خواسته های ما خواهد شد. ایران در طول جنگ هشت ساله با عراق محرومیت های بسیار گسترده تری را تحمل کرده است. و با وجود تشدید فشارهای بین المللی بر ایران در سال های گذشته، تعداد سانتریفیوژهای این کشور از 150 سانتریفیوژ در سال 2002 به 19.000 سانتریفیوژ تا قبل از توافق موقت رسید.

ضمن اینکه به نظر نمی رسد شرکای بین المللی ما که تحریم های ما بدون آن ها موثر نیست، برای ادامه تحریم ها در کنار ما باشند. آن ها با هدف آوردن ایران بر سر میز مذاکره در تحریم این کشور شرکت کردند تا توافقی حاصل شود که منافع امنیتی مشترک ما را تامین نماید نه اینکه ایران را مجبور نمایند برنامه هسته ای صلح آمیز خود را کنار بگذارد. این کشورها تا کنون با وجود خسارت های اقتصادی که تحریم ایران برایشان داشته است با ما همراه بوده اند چرا که متقاعد شده اند آمریکا برای دستیابی به راه حلی دیپلماتیک جدی است. اگر آن ها این اعتقاد را از دست بدهند، ایالات متحده و نه ایران، می تواند منزوی باشد و رژیم تحریم ها فرو خواهد ریخت.»

این مقام آمریکایی، با تاکید بر اینکه توافق هسته ای مانع ادامه خصومت آمریکا علیه ایران نیست، با متهم کردن ایران به حمایت از تروریست به دلیل حمایت از گروه های مقاومت همچون حزب الله و حماس مدعی شد: «رسیدن به یک توافق جامع تغییری در تعهد ما در مبارزه با تلاش های ایران برای گسترش بی ثباتی و حمایت از تروریسم نخواهد داشت.»

 

معاون وزیر خارجه آمریکا: ایران تسلیم شدنی نیست
منبع: جام نیوز
طرح جدید آمریکا درباره غنی سازی ایران 
   
مذاکره کنندگان گروه ۱+۵ با ایران طرح مورد حمایت آمریکا را پیشنهاد داده اند که براساس آن تهران مواد هسته ای خود را صادر کرده و از خارج سوخت رآکتورهایش را وارد می کند.به گزارش مشرق به نقل از آسوشیتدپرس، دیپلمات هایی که خواستند نام آنها فاش نشود گفته اند که براساس این طرح جدید ایران اورانیوم غنی سازی شده خود را در معامله ای به خارج از کشور منتقل می کند و در ازای آن سوخت مورد نیاز خود را از یک کشور دیگر وارد می کند.
این طرح جدید در حالی روی میز مذاکرات هسته ای ایران با گروه ۱+۵ متشکل از آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین و آلمان قرار داده می شود که تنها ۳ روز تا پایان ضرب الاجل هسته ای باقی مانده است. ایران و گروه ۱+۵ در حال مذاکره بر سر نگارش متن نهایی توافق جامع هسته ای براساس راه حل های بدست آمده در مذاکرات ۱۳ فروردین در لوزان سوئیس تا روز ۱۰ تیر هستند.
براساس گزارش آسوشیتدپرس، ایران که می گوید قصد ندارد بمب هسته ای بسازد، نزدیک به ۸ تن اورانیوم غنی سازی شده در اختیار دارد که می تواند در صورت غنی سازی بیشتر تبدیل به پلوتونیوم مورد نیاز برای ساخت چند بمب هسته ای شود. دیپلمات ها به این خبرگزاری غربی گفته اند که پیشتر نیز موضوع خروج اورانیوم از ایران در ازای دریافت سوخت هسته ای مطرح شده که بر روی آن توافقی انجام نگرفته بود.
این در حالی است که ایران بارها تاکید کرده با خروج اورانیوم غنی سازی شده از این کشور مخالف است. طبق این گزارش در صورتی که ایران در مذاکرات این موضوع را بپذیرد، تحولی مهم محسوب می شود.
در حال حاضر جان کری و لوران فابیوس وزیران خارجه آمریکا و فرانسه به همراه محمدجواد ظریف همتای ایرانی شان و همچنین فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در وین به سر می برند. امروز همچنین یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی با حضور در هتل کوبورگ وین با جان کری دیدار کرد.
منبع: مهر
معادلات پیچیده در رویارویی آل سعود با انصارالله 
   
هم‌اینک یک محدوده حدود 3500 کیلومترمربعی به عمق حدود 122 کیلومتر در استانهای عسیر، جیزان و نجران در تیررس حملات موشکی و غیرموشکی انصارالله قرار دارد و این امکان وجود دارد که طی روزها و هفته‌های آینده مناطق بیشتری در معرض تهدید مداوم انصارالله قرار گیرد.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در کیهان به بررسی آخرین تحولات یمن پرداخت و نوشت: عربستان درصدد پیروزی در یک جنگ شکست خورده است و در عین حال می‌خواهد که این «پیروزی نمایان» باشد. برای رسیدن به این پیروزی، رژیم آل‌سعود خود را برای پرداخت هزینه گزاف آماده کرده اما واقعیت این است که از زمان آغاز تجاوز علیه یمن، از این هدف دورتر شده است.
رژیم عربستان با استفاده از تجربه رژیم صهیونیستی، شکل‌گیری یک جریان قوی اعتقادی که ریشه عمیقی در جامعه خود دارد را برای موجودیت خود بشدت خطرناک می‌داند و بر این اساس گمان می‌کند اگر در سالهای آغازین به طور یکپارچه و قاطع به مقابله با آن برنخیزد در آینده قطعا نمی‌تواند از آسیب‌های حیاتی آن در امان بماند. اما در عین حال این رژیم از ابزار لازم برای ریشه‌کن کردن این جنبش انقلابی بهره‌مند نیست بنابراین ناگزیر شده از طریق طرح یک معادله تا حدی پیچیده به این هدف نزدیک شود.
رژیم عربستان در شرایط کنونی و پس از حدود 100 روز از جنگ تحمیلی به این نتیجه رسیده که یک «پیروزی نمایان» می‌تواند مقدمات حذف حریف قوی پنجه را از میدان فراهم کند. منظور رژیم سعودی از پیروزی نمایان یک نوع پیروزی است که اولا کسی درباره برنده شدن عربستان در جنگ تردید نکند و ثانیا شامل یک پیروزی کانونی باشد که لایه‌هایی را در درون خود جای دهد.
براساس آنچه از مواضع رژیم سعودی برمی‌آید «عقب‌نشینی انصارالله از شهرهای تحت اختیار خود» و یا «پذیرش مشروعیت‌ هادی و بحاح از سوی انصارالله»  بصورت توامان و یا حتی انفرادی، پیروزی نمایان عربستان در جنگ با یمن را رقم می‌زند. این البته اگر اتفاق بیفتد واقعیت دارد و پیروزی نمایان خواهد بود. اگر انصارالله عقب‌نشینی از شهرهای مختلف و یا حتی عقب‌نشینی از یکی دو شهر استراتژیک را بپذیرد و آنها را به نیروهای وابسته به رژیم سعودی تحویل دهد در واقع مشروعیت سیستمی - و دولتی- که در این مناطق، پس از واگذاری انصار به وجود می‌آید را پذیرفته است و از آنجا که در سطح بین‌المللی کسی فرمول یک کشور و دو دولت را نمی‌پذیرد در واقع به حق طرف مقابل در نمایندگی کردن عنوان «یمن» را پذیرفته است.
بنابراین عقب‌نشینی حتی اگر از یک شهر استراتژیک مثل عدن صورت گیرد، عقب‌نشینی از چندین موضوع دیگر نیز صورت گرفته است. از این رو تیم اعزامی از ریاض به ژنو، بارها خطاب به نماینده دبیر کل سازمان ملل، گفتند «لابد لِلانسحاب- گریزی از عقب‌نشینی نیست». یا اگر انصارالله مشروعیت دولت هادی و بحاح را بپذیرد، در واقع پذیرفته است که فرماندهی ارتش و اداره استانها و در اختیار داشتن سلاح تنها در صلاحیت دولت است. آنگاه پس از آن انصارالله باید از شهرها عقب‌نشینی کند و به رژیم وابسته به عربستان تحویل دهد و یک‌بار دیگر و برای مدتی نامعلوم سیطره ظالمانه عربستان بر یمن را بپذیرد.
عربستان برای رسیدن به مقصود خود- پیروزی نمایان- از هر ظرفیتی که بتواند فراهم کند، استفاده می‌نماید که به بعضی از موارد آن اشاره می‌شود:
1- خبرهای متعددی از حضور افسران ارشد عملیاتی رژیم صهیونیستی در اتاق جنگ ریاض و در نزدیکی شهرهای مرزی عربستان با یمن حکایت می‌کنند کمااینکه بعضی از خبرهای موثق از چند نوبت عملیات نظامی هواپیماهای اسرائیل  علیه مردم یمن خبر می‌دهند. این موضوع از روابط حساس امنیتی میان رژیم‌های صهیونیستی و وهابی حکایت می‌کنند. حدود دو سال پیش این قلم پس از استفاده رژیم صهیونیستی از خاک عربستان برای حمله به تاسیسات یرموک واقع در شمال شهر خارطوم پایتخت سودان، در این ستون از روابط فعال دستگاه‌های نظامی امنیتی تل‌آویو و ریاض خبر داد هم اینک و پس از جنگ یمن این روابط بسیار آشکار شده به گونه‌ای که دو هفته پیش روزنامه‌های معتبر رژیم صهیونیستی از هم‌پیمانی تل‌آویو- ریاض در جنگ یمن خبر دادند و هیچ مقام سعودی هم در برابر آن موضع نگرفت.
2- پذیرش ریسک کشانده شدن جنگ به درون سرزمین عربستان یکی دیگر از موارد مهم در این بحث است. هیچکس جنگی را علیه همسایه خود شروع نمی‌کند تا سرزمین خود را در معرض آماج حملات متقابل قرار دهد اما به نظر می‌آید دفع خطرات آتی جنبش انقلابی انصارالله برای رژیم وهابی آنقدر مهم بوده که به این ریسک دست زده است.
 عربستان سعودی به خوبی می‌دانست که در صورت حمله نظامی به یمن، انصارالله متقابلا به خاک عربستان هجوم می‌برد کما اینکه این اتفاق بصورت موردی در اثنای عملیات طوفان قاطعیت- عاصفهًْ الحزم- و بصورت گسترده در جریان دو هفته اخیر افتاده است. اما با این وجود این رژیم به چنین خطری تن داد.
هم‌اینک یک محدوده حدود 3500 کیلومترمربعی به عمق حدود 122 کیلومتر در استانهای عسیر، جیزان و نجران در تیررس حملات موشکی و غیرموشکی انصارالله قرار دارد و این امکان وجود دارد که طی روزها و هفته‌های آینده مناطق بیشتری در معرض تهدید مداوم انصارالله قرار گیرد اما رژیم سعودی با علم به چنین واکنشی، عواقب حمله به یمن را پذیرفته است. اما آیا واقعا با پذیرش چنین ریسکی، ریاض به اهداف خود می‌رسد؟ واقعیت مطلب این است که این رژیم در میزان توانایی‌های خود اغراق کرده است.
3- هماهنگی سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی با هزینه‌ زیاد مالی- عربستان برای همراه کردن اعضای دائم شورای امنیت و بخصوص روسیه هزینه هنگفتی را پرداخت کرده است. قراردادهای نظامی که در اوایل جنگ و در جریان سفر وزیر خارجه قبلی عربستان به فرانسه با اولاند بسته شد که به مطبوعات هم راه یافت و قراردادهای سنگین که ارزش آنها از حدود 10 میلیارد دلار فراتر می‌رود و در زمان مذاکرات دو هیئت یمنی در ژنو، در سفر محمدبن زاید- ولیعهد دوم- به سن پترزبورگ میان او و پوتین بسته شد تنها بخشی از هزینه بالایی است که رژیم سعودی متحمل شده است. بر این اساس ما در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای شاهد نوعی همراهی و سکوت معنادار بوده‌ایم. عدم صدور قطعنامه از سوی شورای امنیت که در روز روشن جنگ با این وسعت و دامنه را نمی‌بیند و اسمی از عربستان به میان نمی‌آید، نشان می‌دهد که عربستان و این کشورها به نوعی به توافق رسیده‌اند.
4- تشدید محاصره دریایی با بهره‌گیری از الگوی جنگ نابرابر غزه- رژیم سعودی از اولین روز جنگ به محاصره دریایی یمن مبادرت ورزید و تاکنون اجازه نداده که یک کشتی در سواحل یمن پهلو بگیرد. تشدید محاصره دریایی در واقع به معنای محاصره مردم مظلومی است که هم‌اینک در زیر تابستان گرم به سوخت و دارو و غذا احتیاج دارند عربستان با کپی‌برداری از نسخه رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند تا حریف را ضعیف و آماده تسلیم نماید.
5- ادامه دادن به جنگ و در عین حال تشدید آن در شمال یمن- رژیم سعودی با این نیت که موقعیت استقراری انصارالله را در شمال تضعیف کند، حملات خود را علیه استانهای صعده و حجه گسترش داده است اما واقعیت این است که تصرف مناطق شمالی هدف اقدامات وابستگان به عربستان نیست بلکه هدف اصلی کشاندن محافظان از استانهای حساس تعز و عدن به سمت شمال و سپس استفاده از نیروهای خود برای سیطره بر تعز و عدن است بر این اساس حملات خود را به مناطق شمالی تمرکز داده است.
اما در ورای این مباحث عربستان اساسا ظرفیت ورود به چنین جنگی را نداشت حالا هم علیرغم تشدید حملات، عربستان نمی‌تواند به هدف خود برسد چرا که طرف مقابل عربستان جریان مستحکمی است که زیر بار فشار نمی‌رود. رژیم عربستان روی برتری هوایی، برتری اقتصادی و برتری سیاسی خود حساب کرده است و این در حالی است که نیروی هوایی عربستان قادر به شناسایی دقیق محل استقرار نیروهای پارتیزان نیست و برتری اقتصادی در اینجا معنا و مفهوم ندارد چرا که این جنگ اساسا ماهیت اقتصادی ندارد. برتری سیاسی نیز حداکثر می‌تواند به صدور یک قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل منتهی شود اما نمی‌تواند یک حریف سرسخت را به پذیرش آن وادار نماید.
جنگ نمی‌تواند برای مدت زیادی دوام آورد. از این رو رژیم سعودی ضمن آنکه روی حملات شدید هوایی تاکید می‌ورزد، از دیگران می‌خواهد که راهی برای برون‌رفت عربستان از این مهلکه بیابند چرا که به وضوح می‌داند ادامه جنگ ضربات مهلکی را بر پیکر عربستان وارد خواهد کرد.
چرا داعش آرامش کویت را به هم زد؟ 
   
در ماه‌های اخیر فعالیت اینترنتی و فیزیکی هواداران داعش در کویت زیر ذره‌بین و دوربین‌های مداربسته‌ نهادهای امنیتی قرار گرفت و در هفته‌های گذشته شماری از آنان بازداشت شدند.
به گزارش مشرق، داعش بر تن کویتی‌ها هم زخم زد. نفوذ این گروه تکفیری در کویت بی‌سر و صدا اما اعلام حضور آن خونین و کرکننده بود. حمله ابو سلیمان الموحد، عنصر انتحاری داعش، به مسجد امام صادق (ع) در پایتخت کویت به مرگ 25 نمازگزار روزه‌دار و مجروح شدن 202 تن دیگر انجامید و آرامشی را که کشور کویت به آن می‌بالید به هم ریخت.


طی چهل روز گذشته این چهارمین بار بود که داعش به مساجد شیعیان در منطقه خاورمیانه حمله می‌کرد: دو مسجد در استان الشرقیه عربستان، یک مسجد در صنعا، پایتخت یمن، و این بار مسجد شیعیان در منطقه الصوابر شهر کویت. کویت از سال 2006 تا کنون حمله تروریستی ندیده بود و از این جهت کشوری امن به حساب می‌آمد. اما چه شد که کویت صحنه تئاتر مرگ داعش شد؟

سالگرد تاسیس «خلافت»

داعش یک سال پیش در اولین روز ماه مبارک رمضان تاسیس یک خلافت خودخوانده را اعلام کرد که هدف غایی آن سیطره بر آسیای مرکزی، قفقاز، بالکان، اسپانیا، شمال و مرکز آفریقا و غرب آسیاست. انتخاب این ماه ترفندی برای قداست بخشیدن به خلافت بود. یک سال پس از آن تاریخ و بعد از شکست‌های پی‌درپی در شهرهای سنجار، کوبانی، تکریت و دیگر نقاط، داعش حمله‌های انتحاری و شبیخون‌های شبانه را ابزاری برای نشان دادن علایم حیاتی خود قرار داده است. در هدفی دیگر به منظور جشن گرفتن سالگرد خلافت خودخوانده و تجمیع نیرو، اواسط هفته گذشته ابو محمد عدنانی سخنگوی داعش در پیامی صوتی خواستار گسترش «جهاد» علیه مخالفان در ماه مبارک رمضان شد.

در شرایط فعلی داعش از سه جهت در تیررس مخالفان و دشمنانش است؛ نیروهای مردمی و ارتش عراق، جبهة‌النصره وابسته به القاعده و کردها در سوریه.

پیشروی کردها تا 50 کیلومتری رقه، پایتخت خلافت خودخوانده داعش، و درگیری‌های کشدار با جبهة‌النصره، داعش را در حصار مرگ و زندگی قرار داده است. از این رو، داعش برای رهایی از این منگنه به شهر کردنشین کوبانی در سوریه که مظهر مقاومت شکست‌ناپذیر کردها شده است شبیخون زد و در سطح منطقه‌ای به حامیان جبهة‌النصره و شرکای ائتلاف موسوم به ضد داعش به رهبری امریکا حمله‌ور شده است. کویت آرام یکی از 60 شریک در این ائتلاف است که ترجیح داده با کلام کم‌تر و عمل و پول بیشتر در پشت پرده، مقابله با داعش را به پیش ببرد.

مترسک جبهة‌النصره

در ماه‌های اخیر فعالیت اینترنتی و فیزیکی هواداران داعش در کویت زیر ذره‌بین و دوربین‌های مداربسته‌ نهادهای امنیتی قرار گرفت و در هفته‌های گذشته شماری از آنان بازداشت شدند. هم زمان با آن در عربستان، برادر بزرگ‌تر کویت و برخی شیوخ عرب نیز هسته‌های وابسته به داعش متلاشی شد. افزون بر این، مفتیان سعودی و کویتی در راستای تطهیر و توجیه برخی سیاست‌های منطقه‌ای دولت‌هایشان به سود جبهة‌النصره داد سخن سر داده‌اند که به تقابل ایدئولوژیک با داعش منجر شده است. به تازگی صفی از اعراب شکل گرفته تا در برابر داعش چموش، جبهة‌النصره به عنوان گروهی «میانه‌رو» و شایسته حمایت در جنگ با دولت بشار اسد در سوریه معرفی کند.

داعش به جای آن که در دروازه‌های رقه و زمین‌های استان دیرالزور در سوریه با جبهة‌النصره دست به گریبان شود با حامیان آن رویارو شده است. پاتک داعش در مقابل ضربات کویت و عربستان، حمله به مساجد جمعیت شیعیان در این کشورها بوده که دارای کارکردی دوگانه است. در یک روی این سکه، ناتوانی‌های حکام عربی در تامین امنیت شیعیان برجسته‌سازی شده و در روی دیگر، طرح ادامه دشمنی با شیعیان ضرب شده است.

شیعیان یک سوم از یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت بومی کویت را تشکیل می‌دهند و به یمن دموکراسی نسبی هم زیستی مذاهب اسلامی در این کشور مشهود است. با این حال، سلفی‌گری در فعالیت سیاسی برخی گروه‌ها نقش بارزی دارد و تعداد اندکی از کویتی‌ها جذب گروه‌های افراطی شده‌اند. فضای نسبتا باز سیاسی در کویت و سهولت برقراری ارتباط با صاحب‌منصبان و پول‌سازان کویتی محیط رشد مناسبی برای داعش فراهم کرده است. طبق آمار سازمان ملل، حدود 30 هزار نفر به گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق پیوسته‌اند که تنها 71 نفر آنان کویتی هستند.

انتقام‌گیری از امریکا در کویت

بهره‌برداری خشونت‌آمیز از ماه مبارک رمضان و حمله به شیعیان در درون مرزهای کویت سکویی برای حمله به یک دشمن بزرگ دیگر است؛ امریکا.

یازده ماه پیش در آغازین روزهای حمله ائتلاف تحت رهبری امریکا به داعش در سوریه، رسانه‌ها از یک حساب توئیتری منتسب به ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، نقل قول کردند که وی کویت را محل پاسخ به تهاجم امریکا قرار داده است. وی نوشت که داعش امکان رفتن به سرزمین‌های امریکایی را ندارد بلکه «به کویت می‌رویم. امریکا هم به کویت می‌آید و با آن‌ها می‌جنگیم و انتقام می‌گیریم.»

کویت کشور محبوب امریکا در خلیج فارس است؛ کشوری که از آن‌جا دو بار به رژیم صدام حسین حمله کرد. در سال 1991 به دنبال حمله صدام به کویت امریکا فرصتی یافت تا در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استقرار نظام تک‌قطبی را اعلام کند. امریکا برای اولین بار اجماعی جهانی ایجاد کرد و به منظور به رخ کشیدن ترکتازی‌اش کویت را مقصد خود قرار داد، لذا داعش برای چنگ زدن به صورت این ابرقدرت نزدیک‌ترین راه را انتخاب کرده است؛ یعنی کویت.

اما تقویم یک ساله خلافت خودخوانده شهادت می‌دهد که کویت آخرین ایستگاه داعش نخواهد بود و بهانه آن برای خونریزی بسیار است. تا زمانی که اراده‌ای راستین برای خشکاندن سرچشمه افراط و تکفیر ایجاد نشود کویت و کوبانی و کرکوک و رمادی و قربانی‌های بیشتری در کام داعش فرو خواهند رفت.

منبع:پرس تی وی

اهداف ریز و درشت طرح تجزیه عراق؛
اخیرا جنگ روانی از سوی برخی رسانه‌های مخالف دولت سوریه مطرح شده که مدعی است بشار اسد رئیس ‌جمهور این کشور تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است و در برابر داعش از تدمر و دیگر مناطق اطراف آن عقب نشینی کرده تا دولت کوچک اهل تسنن در محیط حیاتی خود تشکیل شود.
پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
گروه بین‌الملل مشرق - همان طور که پیش‌بینی می‌شد نشست پاریس که دولت‌های ائتلافی ضد داعش برگزار کردند، غیر از برخی مسائل حاشیه‌ای و فرار غرب از مسئولیت خود در اعتراف به ایجاد داعش و مسئولیت در زمینه مهار و رهایی از آن و خشکاندن منابع مالی آن هیچ نتیجه قابل توجهی نداشت.

نظارت بر سیاست‌های غرب در منطقه نشان می‌دهد که داعش وسیله‌ای برای ایجاد هرج‌ و مرج و قتل و کشتار جهت تجزیه منطقه است. در همین راستا  برای اولین بار از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و جنگ بر ضد سوریه به صورت علنی و صریح از نقشه های تجزیه سوریه و عراق سخن به میان آمده است.

پایگاه خبری تحلیلی الثبات در مقاله‌ای در مورد طرح‌های کشورهای استکباری در زمینه تجزیه منطقه نوشت: متأسفانه برخی سیاست‌مداران عرب نیز بعلاوه تعدادی از دانشگاهیان آن ها تجزیه را موضوعی قطعی تلقی می‌کنند که غرب مطرح کرده است. آمریکایی‌ها از مدت‌ها پیش به آن اشاره کرده و لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه نیز به دنبال بازاریابی برای آن است. مسلم است که نظر برخی سیاست‌مداران عرب در این زمینه این است که آن چیزی که غرب برای منطقه طراحی کرده، قضا و قدر قطعی منطقه است.‌ به همین علت است که اگر به عمق وجود آنها مراجعه کنیم می‌بینیم که از خداوند می‌خواهند که قضا و قدر قطعی از آن ها برنگردد.

چهار نکته در باب تجزیه عراق
در مورد ادعاهای غرب در زمینه تجزیه منطقه می‌توان به برخی نکات مهم اشاره کرد که عبارتند از:
اول: برخی از اهل تسنن عراق معتقدند که تجزیه عراق به نفع آنها است و تسلط بر یک دولت را به آنها داده و انزوا و شکستی که بعد از اشغال عراق و براندازی صدام‌ حسین رئیس‌جمهور معدوم این کشور نصیب آنها شده را از بین خواهد برد. قطعاً این نوعی توهم به شمار می‌رود. تمامی پروژه‌های آمریکایی تجزیه عراق از تقسیم آن به نسبت مبانی مردم شناختی و فرقه ای آن است.  یعنی همان طور که کردها 17 درصد و اهل تسنن 20 درصد و شیعیان 60 درصد جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند، تقسیم ثروت عراق نیز باید به میزان ساکنان این طوائف باشد.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
دوم: برای کسب حمایت اهل تسنن عراق از طرح تجزیه این کشور برخی اخبار منتشر ‌شده که مدعی است منطقه الانبار یک صحرای خشک و بی‌ آب و علف نیست، بلکه این منطقه مقادیر گسترده ای از گاز دارد که از گاز روسیه بیشتر است. همچنین گفته می‌شود ذخایر نفتی منطقه بیش از ذخایر نفت ونزوئلا و عربستان سعودی است و ذخایر فسفات آن نیز به اندازه ذخایر فسفات مصر است. علاوه بر این که مقادیر گسترده ای از معادن طبیعی دیگر دارد.

ما نمی‌گوییم الانبار هیچ  ثروت نفتی یا معدنی ندارد، اما انتشار این آمار به ویژه در شرایط کنونی و هم‌زمان با طرح نقشه‌های تجزیه منطقه نمی‌تواند تصادفی باشد، بلکه هدف از انتشار آن اطمینان دادن به اهل سنت عراق به این موضوع است که دولت کوچک احتمالی آنها یک صحرای بی‌آب و علف نیست، بلکه ذخایر گسترده ای از نفت و گاز را در اختیار خواهد داشت، درست مانند دولت کردها و شیعیان این کشور.

سوم: اخیرا جنگ روانی از سوی برخی رسانه‌های مخالف دولت سوریه مطرح شده که مدعی است بشار اسد رئیس ‌جمهور این کشور تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است و در برابر داعش از تدمر و دیگر مناطق اطراف آن عقب نشینی کرده تا دولت کوچک اهل تسنن در محیط حیاتی خود تشکیل شود. همچنین برخی رسانه‌های غربی به نقل از کسانی که آنها را "فعال سیاسی " می‌خواندند، نوشته‌اند که دولت سوریه در مبارزات داعش بر ضد دیگر گروه‌های مسلح به آن کمک کرده و زمینه تسلط آنها بر حومه حلب را مهیا کرده است. چنین اخباری کاملاً با مطالب اعلام شده از سوی همین رسانه‌ها در مورد سقوط قریب‌الوقوع دولت سوریه و شانه خالی کردن ایران و روسیه از حمایت آن تناقض دارد.

چهارم: تجزیه عراق و سوریه در صورت انجام، مرزهای عربستان سعودی را به صورت کنونی باقی نخواهند گذاشت، نقشه‌های تجزیه منطقه‌ای به صورت باز و ملموس شامل عربستان نیز می شود، ترکیه نیز از پیامدهای چنین اقدامی مصون نخواهد بود، چرا که ایجاد دولت کردی بدون بازپس‌گیری اراضی تاریخی کردستان از ترکیه امکان‌پذیر نیست، اراضی که بیشتر آنها در ترکیه قرار دارد. در این شرایط  چه چیزی  مانع از آن خواهد شد که علوی‌های ترکیه نیز  خواستار پیوستن به دولت کوچک علوی در سوریه نشوند ؟
در نتیجه به نظر می‌رسد عرب ها چیزی از تاریخ خود را به یاد نمی‌آورند، این در حالی است که آنها بیشترین صحبت را از تاریخ و گذشته خود می‌کنند و تقریباً در تمامی سخنرانی‌ها و مقالات به تاریخ گذشته ارجاع می‌دهند. احتمالاً روزی می‌رسد که افرادی که به دنبال تجزیه منطقه بودند، از اقدام خود پشیمان خواهند شد چرا که غرب آنها را خوار و ذلیل کرده و معامله ها و توطئه‌های خود را بر خلاف منافع آنها دنبال کرده است، درست مانند اقدامی که انگلیسی‌ها در آغاز قرن بیستم در مورد شریف حسین انجام دادند. این در حالی بود که وعده استقلال به وی داده بودند، اما در نهایت نقشه سایکس پیکو و معاهده بالفور را اجرا کردند. قطعاً طرح تجزیه منطقه قضا و قدر حتمی منطقه نیست و درگیری هنوز پایان نیافته است.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
دوره حکومت‌های موروثی در استراتژی آمریکا به سر آمده است
شبکه خبری تحلیلی عراق القانون نیز در مقاله‌ای در این رابطه نوشت: پروژه جدید آمریکا در منطقه حمایت از گروه‌ها و احزاب تکفیری است که صراحتاً اعلام کردند که به دنبال تشکیل دولت‌های دینی و تکفیری هستند،‌ آمریکا از این منظر این گروه‌ها را مورد حمایت قرار می‌دهد که پروژه جدید این کشور یعنی تجزیه دولت‌های منطقه در راستای مطالبات جنبش صهیونیسم را محقق می‌سازد. به این ترتیب به نظر می‌رسد نقش حکومت‌های موروثی و مأموریت‌ها و دوره آنها به پایان رسیده و زمان دولت‌های کوچک تکفیری فرارسیده است،‌ دولت‌هایی که آمریکا آنها را گروه‌های اسلام‌گرای معتدل خوانده است.

چون مسلمان معتدل در نزد آمریکایی‌ها کسی است که مجاز به قتل مسلمانان دیگر باشد و آشتی خود با اسرائیل را اعلام کند و حتی مبارزه با یهودیان صهیونیست در فلسطین اشغالی را تحریم نماید. مهم‌ترین نمایندگان این اسلام در نزد آمریکایی‌ها امروز جماعت اخوان المسلمین و دولت ترکیه به رهبری اردوغان است که از لحاظ فکری وابسته به جماعت اخوان المسلمین هستند.
  
علی جابر الفتلاوی در این مقاله تاکید می‌کند: همه می‌دانیم که آمریکا سیاست‌های خود در منطقه عربی و اسلامی را از منافع دولت خویش و رژیم اسرائیل می‌گیرد، لابی یهودی صهیونیستی پروژه‌های متعددی را به دولت آمریکا تحمیل می‌کند و آمریکا باید این پروژه‌ها را اجرا کند، در غیر این صورت تغییرات مورد نظر صهیونیست‌ها در دولت آمریکا با استفاده از ابزارهای یهودی صهیونیستی که در نزد سیاست‌مداران آمریکایی شناخته شده است، انجام خواهد شد.

معروف است که مجوز تصدی هر مسئولیت مهم در دولت آمریکا و دولت‌های غربی هواداری صهیونیست‌ها است. براساس این معادله وقتی یک مسئول آمریکایی  یا غربی غیر از دیانت یهودی، پروژه‌های صهیونیستی را با شور و اشتیاقی فراتر از یهودیان صهیونیست می‌پذیرد،‌ ما غافلگیر نمی‌شویم چرا که لابی یهودی صهیونیستی مالک اصلی سرمایه‌ها و رسانه‌ها و ابزارهای تأثیرگذار دیگر بر افکار عمومی این کشورها است.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
نقش شهوت جنسی در ساختار تکفیری ها
یکی از ابزارهای لابی یهودی صهیونیستی اسلام تکفیری است که عربستان سعودی به صورت اصلی میزبان آن است و جریان اخوان‌ المسلمین نیز در این مأموریت با آن رقابت می‌کند، جریانی که مهم‌ترین نقش را در حوادث پس از آنچه بهار عربی نامیده می‌شود، ایفا کرده است. اما ملت‌ها متوجه شدند که این تحولات بهار جریان‌های سلفی بوده و بهار عربی‌ نبوده است. شاخص‌های میدانی نشان می‌دهد که آمریکا و لابی صهیونیستی امروز بر روی جریان تکفیری و سلفی از جمله جماعت اخوان المسلمین بیش از حاکمیت‌های موروثی در رژیم‌های خلیج فارس حساب کردند، این در حالی است که حتی حاکمیت سعودی و مذهب وهابی نیز به تکفیر اعتقاد دارند و همین کشور است که بسیاری از جنبش‌ها و جریان‌های تکفیری را راه‌اندازی کرده است.

جنبش‌هایی که پروژه آینده جنبش صهیونیسم و آمریکا را تشکیل می‌دهند، به ویژه اینکه این جریان‌ها مبارزه با یهودیان و صهیونیست‌ها در فلسطین را تحریم کرده و در عوض مبارزه با مسلمانانی که با دیدگاه‌های آنها اختلاف نظر دارند را واجب می‌دانند و آن را باب ورود به بهشت و لذت بردن از حوری‌های بهشتی می‌دانند.

شهوت در نزد تکفیری‌ها بسیار مهم است، آنها در دنیا به خود اجازه جهاد نکاح حتی با زنان متأهل و دختران نوجوانان را می‌دهند و حتی اگر زن در دسترس نداشتند یکی از عناصر تکفیری اقدام به اشباع غریزه جنسی سایر عناصر تکفیری (از طریق لواط) می کند و فردی که با وی لواط شده نیز مجاهد خوانده می شود، چرا که اسباب لذت جنسی سایر عناصر تکفیری را فراهم می کند. این رویکرد تکفیری چیزی است که وهابی‌ها آن را منتشر کردند. در این دیدگاه همه چیز برای آنها مباح است. اشباع غریزه جنسی، خونریزی و غارت اموال دیگران، تخریب آثار تاریخی و فرهنگی. این دین بی دینی آنها است که در آن شهوت و اباحه گری یکی از اهداف مهم جهاد به شمار می‌رود.
پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟خاستگاه‌های جریان‌های تکفیری در منطقه
حکومت‌های موروثی مستقر در منطقه خلیج فارس مسیر خود را به سمت تغییر پیش می‌برند. این موضوع از طریق شاخص‌های میدانی عمده قابل مشاهده است، از جمله این شاخص‌ها اظهارات اخیر باراک اوباما رئیس ‌جمهور آمریکا بود که چندی پیش تاکید کرد که تهدید دولت‌های خلیجی از سوی ایران نیست، بلکه از سوی ملت‌های آن‌ها است، چرا که آنها فشارها بر ملت خود را افزایش دادند. اما رژیم‌های موروثی عقب‌مانده که ملت‌های خود را از آزادی و دموکراسی و زندگی کریمانه دور نگه داشته‌اند، نمی‌خواهند به این واقعیت اذعان کنند.

عربستان سعودی خود را اسب شکست‌ناپذیر معرفی می‌کند، اما اربابان این اسب با کشاندن آن به جنگ یمن آن را به آغوش مرگ فرستادند.
عربستان سعودی پیش از این جنگ ها را به صورت مستقیم آغاز می‌کرد اموال گسترده‌ای که از جیب ملت خود در سرزمین نجد و حجاز ربوده بود را به دیگران می‌داد تا آنها به نیابت از وی وارد جنگ شوند. اما این بار آمریکا و لابی یهودی عربستان را به دام کشاندند، همین‌ها بودند که به جریان‌های تکفیری مسلح به عنوان متحدان جدید آمریکا اجازه دادند تا در داخل عربستان سعودی وارد عمل شوند.

این اولین مرحله از طرح تجزیه عربستان به دولت‌های تکفیری کوچک و عقب‌مانده است که بخشی از پروژه آمریکایی صهیونیستی جدید است و آمریکا به دنبال اجرای آن در تمامی منطقه با استفاده از ابزارهای گروه‌های تکفیری تروریستی است.

دو محور در منطقه رهبری جریان تکفیری را برعهده دارند، محور اول به رهبری عربستان سعودی و رژیم‌های وابسته خلیج ‌فارس است و محور دوم جماعت اخوان المسلمین است که از سوی قطر و ترکیه حمایت می‌شود. عربستان رقابت با جماعت اخوان المسلمین در این روش را رد می‌کند ، اما تلاش‌های دو محور در برخی زمینه‌ها مانند تجاوز به سوریه و یمن و عراق با هم اشتراک دارند، اما آن ها به عنوان مثال در مصر با هم اختلاف نظر دارند. هر دو محور تکفیری و تروریستی تحت سرپرستی آمریکا و لابی صهیونیستی هستند.

امروز جریان اخوان المسلمین و سازمان‌های تروریستی که آمریکا آنها را اسلام معتدل می‌خواند، مهم‌ترین پروژه‌های محور آمریکایی صهیونیستی را تشکیل می‌دهد، اعتدال این اسلام برای آمریکا از آن ‌رو است که آن‌ها مبارزه با صهیونیست‌ها در فلسطین را تحریم کرده و کشتار مسلمانان به ویژه کسانی که تشویق به قتل صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی می‌کنند را واجب می‌داند.

 
تمامی جریان‌های تکفیری در جهان وابسته به اهل تسنن و یکی از تولیدات این دو محور هستند، بنابراین تمامی علمای اهل سنت که با تروریسم مخالف هستند ، باید بیزاری خود را از این گروه‌ها اعلام کنند، چرا که آنها خطری برای اسلام و مذهب تسنن به شمار می‌روند. پروژه‌های تروریستی با تمامی رویکردها و شاخه‌های خود در خدمت اهداف آمریکایی و صهیونیستی هستند. این سازمان‌ها ابزار اجرای پروژه آمریکایی با هدف تقسیم دولت‌های منطقه به دولت‌های کوچک تکفیری و واگرا در راستای خدمت به اسرائیل هستند. البته عربستان سعودی نیز با تجزیه تمامی کشورهای منطقه موافق است، خط جریان تکفیری سعودی حتی تصور هم نمی‌کند که عربستان یکی از دولت‌هایی باشد که مشمول پروژه تجزیه قرار دارد،‌اما نشانه‌های این هدف در جریان تجاوز به یمن و بعد از مذاکرات برای توافق هسته‌ای با ایران خود را نشان داده است.

رژیم ‌های موروثی در حاشیه خلیج فارس می‌دانند که بقای آنها در حاکمیت به میزان سودی است که به محور آمریکایی صهیونیستی می‌دهند. آنها می‌دانند که این محور آنها را در قدرت قرار داده و به ملت‌ها تحمیل کرده اند و در مقابل این رژیم‌ها نیز باید در خدمت اهداف محور آمریکایی صهیونیستی باشند. شکی نیست که رویکرد وهابی و تکفیری، سازمان‌های تروریستی در دنیا را با استقبال و حمایت مستقیم آمریکا راه‌اندازی کرده است.

از زمان تأسیس سازمان القاعده در افغانستان تاکنون آمریکا متوجه این موضوع شده که چنین سازمان‌های تروریستی با رویکرد اسلام تکفیری سودمندترین رویکرد برای آنها و صهیونیست‌ها به شمار می‌رود، به همین علت توجه خود را معطوف به این بخش کرده و همچنان از تمامی این سازمان‌ها حمایت می‌کند. شاید شنیده باشید که یک سازمان تروریستی آسیب‌های محدودی را به دولت متحد آمریکا وارد کرده یا برخی منافع از پیش تعیین شده آمریکا را هدف قرار داده است،‌در این شرایط آمریکا تا حد مشخصی در برابر این سازمان‌ها می‌ایستد، اما به صورت نهایی آن را از بین می‌برد بلکه موجودیت آنها را حفظ می‌کند و شاید هم آن‌ها را با عنوانی دیگر به دولتی دیگر منتقل می‌کند. سرویس‌های جاسوسی غربی مانند انگلیس نیز در این خط با آمریکایی‌ها همکاری می‌کنند.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
اذعان آمریکایی‌ها به حمایت از جریان‌های تکفیری
ماهیت حمایت آمریکا از سازمان‌های تروریستی از سوی بسیاری از کارشناسان غرب و شرق مورد تأکید قرار گرفته است،‌حتی برخی سیاست‌مداران آمریکایی از جمله هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خود با عنوان گزینه‌های سخت به این موضوع اذعان کرده و می‌نویسد که «توافق برای اعلام دولت اسلامی در روز 5/7/2013 به دست آمد و ما و اروپایی‌ها منتظر صادر شدن این اعلامیه بودیم تا بلافاصله آن را به رسمیت بشناسیم.» به نظر می‌رسد دستور اعلام "دولت اسلامی" براساس موضوعی بود که لابی جهانی یهودی و صهیونیستی از دولت آمریکا و دولت‌های غربی خواسته بود و خود نیز از دور این روند را دنبال می‌کرد.

کلینتون در همین کتاب می‌نویسد که جماعت اخوان المسلمین در دایره نفوذ آمریکایی کار می‌کنند. وی تأکید دارد «بعد از شکست پروژه ما در مصر در پی سقوط اخوان‌المسلمین، رویکرد ما به سمت دولت‌های حاشیه خلیج فارس بود، اولین دولتی که در این روند آماده بود، کویت بود. در مرحله بعدی عربستان و امارات و بحرین و عمان قرار داشتند. بعد از این مرحله طرح تجزیه منطقه عربی از سر گرفته می‌شود و منطقه به صورت کامل به ویژه در ابعاد منابع نفتی و گذرگاه‌های دریایی تحت سلطه ما درمی‌آمد. 

نویسنده تأکید دارد: از نوشته‌های هیلاری کلینتون متوجه می‌شویم که هم‌گرایی بین داعش که آمریکا با هدف تجزیه دولت‌های منطقه تأسیس کرده و بین جماعت اخوان المسلمین وجود دارد. به اعتقاد من داعش شاخه نظامی اخوان‌المسلمین است. این موضوع در جریان حمایت دولت اخوانی در مصر به رهبری محمد مرسی از داعش ملموس بود. علاوه بر اینکه تمامی احزابی که در ابعاد فکری وابسته به اخوان المسلمین هستند از جمله حزب عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان از این جریان حمایت می‌کنند.

بنابراین  ما هم چنین نتیجه می‌گیریم که تاریخ مصرف حاکمیت‌های موروثی در خلیج فارس به پایان رسیده است و بر اساس رویاهای آمریکایی حاکمیت دولت‌های تکفیری وابسته به محور اخوان المسلمین زیر نظر دولت ترکیه و قطر آغاز خواهد شد. این جریان از سوی لابی یهودی حمایت می‌شود و آنها بر روی تحقق این اهداف حساب کرده اند.

شاخص‌های میدانی البته نشان می‌دهد که ملت‌های منطقه به ویژه مردم عراق و سوریه و مقاومت لبنان و یمن این پروژه آمریکایی صهیونیستی را به شکست خواهند کشاند، همان طور که جریان‌های وابسته به تروریسم تکفیری‌ها را رسوا کرده و نقاب از چهره عربستان و ترکیه و قطر به عنوان حامیان این جریان با مسئولیت آمریکا و رژیم صهیونیستی برداشتند.

مقاومت تلاش خود را برای از بین بردن رویکردهای تکفیری متحد با صهیونیست‌ها ادامه خواهد داشت و هدف اصلی ملت‌های مسلمان منطقه نابودی اسرائیل باقی خواهد ماند. این در حالی است که اسلام تکفیری می‌خواهد مسلمانان این هدف را به فراموشی بسپارند. ما باید نسبت به انگیزه‌های پلید آمریکا که در راستای معادله ابقای داعش در عرصه تحولات منطقه تا زمان اجرای پروژه تقسیم یا تغییر معادلات سیاسی به نفع جریان آمریکایی به دنبال اجرای آن است، هوشیار باشیم.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
داعش بیش از دیگران برای اهل تسنن خطرناک است
نکته قابل توجه در فعالیت‌های آمریکایی اروپایی که در کنفرانس پاریس با اظهارات برخی سیاست‌مداران اهل تسنن وابسته به محور داعش دنبال می شد، ایجاد ارتباط بین پروژه آشتی ملی و طرح رهایی از دست داعش و تجزیه عراق بود. منظور آنها از آشتی، عفو سیاست‌مداران وابسته به داعش و بعثی ها بود که ار نظر دستگاه قضایی عراق تحت تعقیب قرار دارند. علاوه بر اینها بازگشت جریان‌های داعشی و بعثی به فعالیت‌های سیاسی و لغو قانون بعثی زدایی و برخی مطالبات دیگر در راستای آن از منافع ملت عراق مطرح شد.

آمریکایی‌ها نیز این طرح را پذیرفته بودند و پروژه آشتی‌ را به عنوان بابی برای رهایی از دست داعش و تجزیه عراق مطرح کردند. سیاست‌مداران اهل تسنن وابسته به جریان‌های داعشی و بعثی و برخی عناصر دیگر که جز منافع شخصی و حزبی خود به چیزی توجه ندارند این پروژه آمریکایی را تأیید کردند. یکی از این سیاست‌مداران زمانی سه ماهه برای دولت حیدر العبادی تعریف کرده که از روز کنفرانس آغاز شده و وی باید در این مهلت طرح آشتی را به اجرا بگذارد. نکته اعجاب‌انگیز این طرح این است که یکی از مقامات نظامی آمریکایی همان مطالباتی را مطرح کرده که سیاست‌مداران وابسته به داعش و حزب بعث در عراق مطرح کرده اند

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که اجرای این سیاست‌ها بیش از دیگران برای ساختار اهل تسنن خطرناک است، همان گروهی که سیاست‌مداران مذکور ادعای نمایندگی آنها را دارند. آنها داعشی‌ها را وارد استان‌های سنی‌نشین کردند و این استان‌ها را تخریب و شهروندان آن را آواره کردند و همچنان به پروژه ویرانگر خود تحت عناوین مختلف نظیر پروژه آشتی با مجرمان تحت تعقیب ادامه می‌دهند. اگر جریان اهل تسنن می‌خواهد از مشکلات رهایی یابد، باید سیاست‌مدارانی که در راستای پروژه تخریب استان‌های اهل تسنن فعالیت می‌کنند را طرد کند.

من اعتقاد دارم که این موضوع خطرناک است و حتی ممکن است دولت‌هایی مانند عربستان و ترکیه و قطر برای اجرای پروژه تجزیه عراق مداخله نظامی داشته باشند. ما از تمامی سیاست‌مدارانی که به نمایندگی از عراق صحبت می‌کنند، می‌خواهیم که صفوف خود را یکپارچه کنند و کشمکش‌های سیاسی که ما را به این وضعیت بد رسانده را رها کنند. آمریکا نمی‌خواهد داعش قبل از موافقت با طرح تجزیه عراق نابود شود.

در عین حال آمریکایی‌ها نمی‌خواهند ارتش عراق به قدرت گذشته خود بازگردد، به همین علت است که با وجود معاهده‌های امضا شده بین طرفین با تجهیز ارتش به تسلیحات تأثیرگذار مخالفت می‌کنند. آنها می‌خواهند افسران فاسد، فعالیت‌های مشکوک خود را ادامه دهند، چرا که کانال اجرای پروژه‌های مشکوک و خیانت‌ بر ضد کشور هستند.


پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
بازی آمریکا با برگه داعش برای ورود به عراق
داعش چنگال جدید آمریکا در منطقه است و وقتی آمریکا آن را وارد عراق کرد اوباما بلافاصله اعلام کرد که ائتلاف بین‌المللی برای مبارزه با آن تشکیل می‌دهد. وی گفت که این ائتلاف دست کم به سه سال زمان برای از بین ‌بردن داعش نیاز دارد، حتی برخی سیاست‌مداران آمریکایی زمانی بیش از سه سال را مطالبه کردند و آخرین سقف زمانی تعیین شده از سوی یکی ژنرال‌های جنگی آمریکا این بود که ائتلاف ضد داعش به پنج سال زمان نیاز دارد تا بتواند داعش را از عراق اخراج کند.
آمریکایی‌ها همچنین وارد کردن داعش در لیست گروه‌های تروریستی را به بهانه اینکه این گروه امتداد القاعده است را رد کردند، چرا که همین کشورها بودند که با کمک عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای محور خلیج‌ فارس سازمان القاعده را در افغانستان تشکیل دادند. تمامی این اقدامات آرزوهای آمریکایی صهیونیستی تکفیری است، اما وقتی که مرجعیت فتوای وجوب کفایی جهاد را صادر کرد و پس از آن گروه‌های مقاومت اسلامی و کمیته‌های مردمی تشکیل شدند، موازنه ها به هم ریخت و تیر نفاق و طایفه‌گرایی به گلوی دشمنان اصابت کرد.

به این ترتیب کمیته‌های مردمی سد محکم حفاظت از عراق یکپارچه شد و آمریکا و متحدانش در عراق و منطقه از این روند ابراز نگرانی کردند و حملاتی را برای تخریب چهره این گروه انجام دادند تا اراده آنها را درهم بشکنند، اما کمیته‌های مردمی به صخره‌ای بزرگ تبدیل شده که بر روی سر دشمنان فرود آمده است.


بنا به این دلایل ما اعتقاد داریم که آمریکا در مبارزه با داعش جدی نیست، بلکه حتی خود برای حمایت از داعش وارد عرصه شده است. عراق هیچ تأثیری در نتیجه حملات آمریکایی‌ها بر ضد داعش ندیده است، بلکه عکس این روال صحیح است. وجود جنگنده‌های آمریکایی در عراق باعث شده داعش توسعه بیشتری پیدا کند و کاروان‌های حمایت از داعش از سوریه به سمت ما حرکت می‌کنند و صدها کیلومتر عراق را در زیر نظر هواپیماهای آمریکایی طی می‌کنند.

حتی برخی هواپیماهای ائتلاف از گروه‌های داعش حمایت می‌کنند و مانع از آن می‌شوند که هواپیماهای عراقی اهدافی که جریان‌های داعش در آن متمرکز هستند را موشک باران کنند، آن هم به این بهانه که این مناطق در مسئولیت هواپیماهای آمریکایی قرار دارد. مبارزان عراقی در میدان بر این موضوعات تأکید دارند و حتی برخی مسئولان آمریکایی نیز به آن اذعان کردند. داعش از یک سال پیش تاکنون وارد موصل شده، اما امروز در استان الانبار پیشروی می‌کند؟‌ معلوم نیست جنگنده‌های ائتلاف بین‌المللی ضد داعش کجا هستند؟
پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
تخریب مقاومت و اسلام؛ هدف اصلی نطفه شوم تکفیر در منطقه
سناتور جان مک کین در این رابطه تصریح می‌کند: حملات هوایی ما به عراق بی‌فایده است،‌ 75% از هواپیماها بدون این که اهدافی را موشک باران کنند به پایگاه‌ها بازمی‌گردند. پل برمر حاکم غیرنظامی آمریکایی در زمان اشغال عراق می‌گوید: «در حال حاضر 14 حمله هوایی در روز انجام می‌شود که سه چهارم آنها بدون موشک باران اهداف به پایگاه‌ها بازمی‌گردند.» به اعتقاد من این‌ها واقعیت‌هایی است که آمریکایی‌های صهیونیست برای اطمینان دادن به داعش و حامیان آنها فاش می‌کنند. این ماهیت تحولات میدانی است.

در مقابل تمامی این سهل‌انگاری‌ها، دروغ‌گویی و امروز و فردا کردن آمریکا در مورد تجهیز ارتش عراق با وجود توافق نامه‌های امضا شده بین طرفین همچنان ادامه دارد. اطلاعات میدانی نشان می‌دهد که داعش ابزاری برای تجزیه و یا تحمیل معادلات سیاسی جدید و واقعیت سیاسی جدید به این کشور است. به اعتقاد من دولت کردستان یکی از طرف‌های این معادله دست، همان‌طور که داعش یکی از بازیگران این عرصه است، اما برخی سیاست‌مداران عراقی که در صف نیروهای ملی قرار دارند از این واقعیت‌ها غافل هستند یا خود را به غفلت می‌زنند.

این حق شهروندان است که در مورد عوامل و انگیزه‌های این غفلت یا تغافل سؤال کنند. فراتر از اینها برخی سیاست‌مداران مطالبات سیاسی داعش و حزب بعث را تحت عنوان آشتی ملی مطرح می‌کنند، درست مانند مطالباتی که پیش از این در عرصه تجمعات در استان الانبار داشتند.

از اطلاعاتی که گفته شد می‌توان فهمید که آمریکا به دنبال تعیین مزدوران جدید برای اداره مناطق خود و تحقق پروژه جدید خود در جایگزینی حاکمان مزدور عرب در رژیم‌های حاشیه خلیج فارس است، چرا که معتقد است دوره حاکمیت‌های موروثی به سر آمده و این اقدام در راستای منافع خود و منافع اسرائیل است.
جایگزین این حکومت‌ها نیز جریان‌هایی هستند که با توصیف اسلام معتدل البته از دیدگاه آمریکایی مطرح شدند. مهترین عامل چنین رویکردی در نزد آمریکایی‌ها امروز جماعت اخوان المسلمین است، به ویژه اینکه این گروه در عرصه سیاسی منطقه فعال هستند و همچنین تجربه ویژه آنها در مصر و ترکیه نشان داد که آنها بهترین افرادی هستند که می‌توانند اهداف آمریکا و صهیونیست‌ها را تأمین کنند.

آنها رویکردهای تکفیری را دنبال می‌کنند که آمریکا بر روی آن حساب کرده است، چرا که بهترین وسیله برای از هم پاشیدن وحدت مسلمانان و تضعیف آن‌ها است و کشتار مسلمانان دیگر را واجب شمرده و مبارزه با یهودیان صهیونیسم در فلسطین را تحریم می‌کند. علاوه بر این که تکفیر چهره اسلام اصیل را نیز مخدوش می‌کند. آمریکا به دنبال تشکیل دولت‌های کوچک تکفیری است تا به نیابت از اسرائیل با مقاومت اسلامی که اسرائیل و آمریکا از آن می‌ترسند وارد مبارزه شود. هدف اصلی از تشکیل این دولت‌ها این است که مبارزه با اسرائیل را به مبارزه بین مسلمانان تغییر دهد.

عربستان سعودی سردمدار تکفیری در منطقه تعامل علنی با اسرائیل را آغاز کرده است، اخوان المسلمین نیز همین روش را در پیش گرفتند. تکفیری‌های دیگر اسرائیل را دشمن نمی‌دانند، بلکه دشمن آنها ایران است. دو محور تکفیری شامل سعودی و اخوانی برای این هدف با هم توافق دارند. اما ما به آمریکا و مزدوران جدید و قدیم آن می‌گوییم که شما شکست ‌خورده‌اید. ملت‌ها انگیزه‌های پلید شما و اهدافتان را متوجه شدند و تیر‌های مرگی که می‌خواهید به سوی آنها پرتاب کنید،را  به خودتان باز خواهند گرداند. مقاومت همچنان خاری در چشم دشمنان ملت‌های منطقه باقی خواهد ماند و تکفیر به عنوان مرکب جدید آمریکا و اسرائیل در منطقه را از بین خواهد برد و قدرت و تجربه و وحدت خود را در برابر صهیونیست‌های اشغالگر افزایش خواهد داد.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
اهداف آشکار و پنهان آمریکا در عراق
پایگاه خبری البدیع نیز در مقاله‌ای به بررسی اهداف حضور آمریکا در عراق پرداخته و می‌نویسد: تمامی صاحب‌نظران بر این نکته توافق دارند که اهدافی که آمریکا برای آغاز جنگ بر ضد عراق در سال 2003 مطرح کرده و مبتنی بر از بین بردن سلاح‌های شیمیایی این کشور بود، اهداف واقعی نبود. به‌ ویژه اینکه گزارش‌هایی که بعد از آن منتشر شد، ثابت کرد که چنین سلاح هایی در آن زمان در نزد صدام وجود نداشته است.

گرچه حوادث جنگ و نتایج طمع‌ورزی‌های مخفی آمریکا در عراق و منطقه نیز این موضوع را به اثبات رساند. آمریکا در نهایت در سال 2011 مجبور به عقب‌نشینی از عراق شد تا انزوای واضح آمریکایی‌ها و ناتوانی آنها از ایستادگی در برابر اراده ملت عراق اثبات شود. آمریکایی‌ها در مرحله بعد با استفاده از گروه‌های تکفیری که در طول هشت سال حضور خود آن را پرورش داده بودند، بار دیگر اقدام به حمله به عراق کردند تا در مرحله بعدی نیت خود برای مداخله در این کشور با هدف تبلیغاتی ضربه ‌زدن به گروه‌های تکفیری و از بین ‌بردن آن چیزی که تروریسم می‌خواندند را عملی کنند.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
بنابراین هدف اصلی اعلام شده آمریکا از مداخله کنونی در عراق حمله به جماعت‌های تکفیری و بازگرداندن امنیت به عراق و منطقه است، هدفی که کاملاً با روند حوادث موجود تناقض دارد. مداخله آمریکا برای افزایش هرج‌ومرج در مناطق تحت سلطه گروه‌های تکفیری و ایستادگی در برابر تشکیلات مردمی و ممانعت از پیروزی‌های بیشتر آنها بر ضد تکفیری‌ها به اندازه ای شدت یافته که بار دیگر تردیدها در مورد اهداف واقعی آمریکا در مداخله در عراق را افزایش می دهد. اهدافی که می‌توان آن ها را در موارد زیر خلاصه کرد:

1-    نفت عراق هدفی گران‌بها برای مداخله آمریکا به شمار می‌رود، چرا که ذخایر گسترده‌ای را شامل شده و استخراج آن نیز آسان است.
2-    تسلط بر دشمنان احتمالی آمریکا از جمله چین یکی از مهم‌ترین اهداف این کشور به شمار می‌رود، چین یکی از رقبای اصلی آمریکا در ابعاد نظامی و سیاسی در سال‌های آینده خواهد بود. البته این کشور وارد کننده اصلی نفت است و عمده نفت خود را از عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس تأمین می‌کند. به این ترتیب حضور وسیع آمریکا در عراق به این کشور اجازه فشار بیشتر و مسلط شدن بر دولت‌های رقیب در منطقه از جمله چین را خواهد داد.
3-    تسلط بر عراق عامل قدرت آمریکا در ایجاد تغییرات ژئو پلتیک افراطی و کشاندن دولت‌های بیشتر منطقه‌ای  تحت حاکمیت خود خواهد بود.

پشت پرده اخبار مشکوک اقتصادی از استان الانبار/ آیا بشار اسد تجزیه عراق را در برابر حفظ نظام خود پذیرفته است؟
4-    آمریکا به خوبی می‌داند که عراق یک قدرت متمدن است و اراضی این کشور خاطره عربی اسلامی به شمار می‌آید و این موضوع حاکمیت فرهنگ و ارزش‌های غربی را تهدید می‌کند.
5-    بحران اقتصادی آمریکا عامل مهم دیگری برای کشیده شدن طبقه حاکم این کشور در مداخله در کشورهای دیگر است. از دیدگاه حاکمان این کشور تنها راه برون‌رفت از این بحران اعمال سیاست‌های وحشیانه برای تغییر رژیم‌ها و استقرار حاکمیت آمریکا بر تصمیم‌سازی کشورهای دیگر و ایجاد بازارهای جدید برای آنها است. با این وجود آمریکایی‌ها از افول مستمر و تاریخی سهم خود از  تولید ناخالص جهانی از 50% در پایان جنگ دوم جهانی به 5/22 درصد در شرایط کنونی رنج می‌برند. طبیعتاً بحران اقتصادی آمریکا رویکردهای افکار عمومی داخلی و خارجی به ویژه طبقه کارگر در این کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
6-    آمریکا نیاز به تقویت پایگاه‌های نظامی خود در صحرای غربی عراق دارد، این نقطه جغرافیایی منطقه ای است که در سال 1991، حدود 41 موشک اسکاد از آن شلیک شد تا در تل‌آویو و یافا و حیفا در عمق سرزمین‌های اشغالی فرود آید. اسرائیلی‌ها امروز از ضرورت حفظ حق نظارت بر صحرای غربی عراق با هدف حمایت از خود و اقدامات سرکوبگرانه خویش در فلسطین و دیگر کشورهای منطقه سخن می‌گویند.
7-    آمریکا با این اقدامات به دنبال نشان دادن خود در برابر ملت‌های دنیا به عنوان حامی دموکراسی و مبارز اصلی با جریان‌های تکفیری است.
8-    تخریب وجهه اسلام در برابر افکار عمومی ملت‌ها و نشان دادن آن به عنوان دین تروریسم و کشتار و تکفیر از دیگر انگیزه‌های آمریکا در خلال اقدامات اخیر است. عامل این اقدام نیز مبانی و ارزش‌های دینی اسلامی است که با رویکردها و ارزش‌های استعمار و آمریکایی در تعارض قرار دارد.
9-    از بین بردن تمامی فرصت‌ها برای ایجاد دولت قوی و مقتدر در منطقه برخاسته از اراده ملت‌ها و احترام به حقوق شهروندی و انسانیت از دیگر انگیزه‌های مهم آمریکا در مداخله در عراق است.
 
این ها اهداف و طمع‌های آمریکا در منطقه است، اما با وجود فشار سنگینی که برای تحقق آنها وارد می‌کند، شاخص‌های میدانی نشان می‌دهد که سیاست‌های آمریکایی در منطقه شکست خورده است و واشنگتن از مداخله در امور داخلی عراق چیزی غیر از ناامیدی و شکست و کمتر شدن نقش منطقه‌ای و جهانی‌ کاخ سفید و افزایش مشکلات اقتصادی و بی‌اعتمادی متحدانش عاید خود نخواهد کرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد