سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیلهای سیاسی روز

به گزارش ، یک سال پس از تسلط داعش بر بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های عراق، این سازمان بار دیگر توانست شهرها و سرزمین‌های قابل توجهی در سوریه و عراق را به کنترل خود در آورد. از نوامبر ٢٠١٤ به نظر می‌رسید داعش در سرازیریِ سقوط افتاده بود. تمامیِ تلاش‌های داعش برای تسلط بر مناطقِ استراتژیک متوقف شده بود و در بخش‌های قابل توجهی عقب‌گردهای جدی خود را تجربه می‌کرد. واپسین شکستِ مهم داعش در تکریت رقم خورد. اما ماه می ٢٠١٥ داعش با تسلط بر تدمر در سوریه و رمادی در عراق به همراه شهرها و روستاهای قابل توجهی در دو کشور، نشان داد همچنان تواناییِ عملیاتیِ قابل توجهی دارد. این در حالی است که افزون بر مبارزۀ نیروهای نظامی و شبه نظامیِ عراق در برابر این جریان، ائتلافی از شصت کشور به رهبری ِایالات متحده به صورت روزانه این جریان را هدف قرار می‌دهد. لذا این پرسش مطرح می‌شود که چرا داعش توان عملیاتی خود را بازیافته است .

ائتلاف شصت‌گانه علیه داعش توانست توان عملیاتیِ این جریان را تقلیل دهد اما نتوانست پیشرویِ آن را متوقف کند. در واقع در تمامیِ مناطق آزادشده در عراق، داعش از نیروهای مردمی و ارتش عراق شکست خورد. البته با آغاز کمپین هوایی علیه داعش، این جریان تحت فشارهای جدی قرار گرفت. به همین دلیل آغاز عملیات هوایی علیه داعش، نقش قابل توجهی در کاستن از پیشروی‌های داعش داشت. اما به مرور، از یک سو شدت عملیات به دلیل کاهشِ اهدافِ قابل توجه از یک سو و سازوارتر شدنِ نیروهای داعش با حملات هوایی از سوی دیگر، اثرگذاریِ اولیۀ کمپین هوایی کمتر و کمتر شد. البته مسئله صرفاً عملیاتی نبود. تزلزل ارادۀ ایالات متحده در مبارزه با داعش از سخن گفتنِ وی در مورد اولویت‌هایِ این کشور در سوریه هویدا شد. در حالی که پس از گسترش سرزمین‌های تحت سلطۀ داعش در عراق، واشنگتن آشکارا از اولویت مبارزه با داعش سخن گفته بود، اما با آغاز تحرکات مشترکِ عربستان با ترکیه و قطر در سوریه و تشکیل جیش الفتح (از مجموع جبهۀ النصره، جیش الإسلام و احرار الشام)، اولویت سرنگونیِ اسد باری دیگر به عنوان یک اولویت از سوی مراکز تصمیم‌گیری در ایالات متحده مطرح می‌شود. سود این تزلزل را داعش برده و می‌برد .

بدین ترتیب، داعش باری دیگر توانست دست به تحرکاتی مؤثر زده و بر سرزمین‌های تحت سلطۀ خویش بیفزاید. تأثیرِ کمپین هواییِ ایالات متحده در کاستن از تحرکات داعش، توانست ایالات متحده را در کنار ایران به عنوان بازیگرانِ اثرگذارِ میدان مبارزه با داعش مطرح سازد. چرا که پیش از تحرکِ ایالات متحده، بر هیچ‌کس پوشیده نبود که تحرکِ به‌هنگام ایران در پشتیبانی از متحدان خویش در بغداد و اربیل، مانع سقوط بخش‌های گسترده‌تری از سرزمین‌های عراق شده بود. ورود ایالات متحده در رأس کمپین هوایی، گویایِ جدیتی در متوقف کردنِ خطر داعش بود. اما تأثیر این کمپین بر روی تحرکات و پیشروی‌های داعش، با تأثیر نیروهای فعال بر روی زمین قابل مقایسه نبوده و نیست. به ویژه آنکه داعش به تدریج توانسته است از طریق برخی تاکتیک‌ها، اثرگذاریِ کمپین هوایی را به حداقل برساند .

بدین ترتیب، اگر ورود امریکا به جنگ، انحصار اعتبار مبارزه با داعش را از دست ایران خارج کرده بود، سقوط رمادی و تدمر با بی‌اعتبار کردنِ کمپین هوایی ایالات متحده، باری دیگر نقشِ اثرگذارتر ایران در مبارزه با داعش را نمایان کرد. در واقع، پیشروی داعش به عراقی‌ها و سوری‌ها نشان داد یک قدرت منطقه‌ای همچون ایران در صورتِ جدیت در مبارزه می‌تواند در برابر داعش به مراتب مؤثرتر از ٦٠ کشوری عمل کند که در مبارزه با داعش جدیتِ کافی را ندارند. بدین ترتیب، پیشرویِ داعش، اعتماد عراق به ایران را افزایش و اتکای آن به کمپین هوایی ایالات متحده را تنزل خواهد بخشید .

 نکتۀ دیگر آنکه تا چه میزان می‌توان پیروزی‌های اخیر داعش را نشان تحول در صحنۀ نبرد به سود این جریان دانست. خلیفۀ داعش به عادت سالانۀ خویش در ماه رمضان دست به یک سخنرانی خواهد زد و همچنان که در سال‌های گذشته از استراتژی‌های سالانه‌ای همچون «شکستن دیوارها»، «برداشت سربازان» و «تأسیس خلافت» سخن گفت، ماه رمضان امسال نیز با تکیه بر پیشروی‌های رمادی و تدمر، احتمالاً سخن از بقا و گسترشِ دولت خود خواهد گفت. به عبارتی داعش تمامیِ پتانسیل خود را برای تحقق بخشیدن به پیروزی‌های اخیر متمرکز کرد تا با وارد کردنِ شوک، استمرار ورود مبارزان به سوریه و عراق و ارتقای روحیۀ مبارزان خود را محقق سازد. البته این پیروزی‌ها نشاندهندۀ واقعیت تلخی است که بسیاری از امیدها را به حاشیه می‌راند: داعش سال‌ها در منطقه خواهد بود و ویرانی‌های بیشتری را برای کشورهای منطقه به ارمغان خواهد آورد .

در این میان، جامعۀ جهانی از ایفای نقشی مؤثر در برابر این جریان سر باز زده است. ائتلاف بین‌المللیِ شصت‌گانه علیه داعش در متوقف کردنِ پیشروی‌های داعش ناکام بوده است. در مناطق آزادشده از داعش نیز نیروهای نظامی و شبه نظامیِ عراقی و کردی کنشگر اصلی بوده‌اند و کمپین هوایی تنها نقش پشتیبانی را ایفا کرد که تأثیری حداقلی داشت. داعش با نقض حاکمیت کشورها، برچیدنِ مرزهای سوریه و عراق، کشتارِ مردم بیگناه با انگیزه‌های فرقه‌ای و دینی، انجام عملیات از طریق زیرمجموعه‌ها در کشورهای دیگر همچون مصر، یمن، عربستان، لیبی، تونس و غیره، یک تهدید علیه صلح و امنیت جهانی بوده و هست. با این‌حال، تحرکات جامعۀ جهانی علیه این پدیدۀ ویرانگر – در صورتِ وجود – در سطح تهدید نبوده است. داعش پدیده‌ای نیست که به خاورمیانه محدود بماند. این جریان در صورتِ وجود حداقلِ امکان، همچون عملیات پاریس، دست به عملیات علیه کشورهای غربی نیز خواهد زد. مسئله صرفاً وقت است. زیرا امکانات این جریان به مرور در حال گسترش است. چندی پیش مجلۀ انگلیسی زبان داعش (دابق) از تلاش این جریان برای دستیابی به بمب هسته‌ای از پاکستان نوشت. حتی اگر این سخن را بلوف بدانیم، رسیدن به تسلیحات شیمیایی و در مجموع دیگر تسلیحاتِ کشتار جمعی، چندان دور از تصور نیست. مسئلۀ داعش زمان است و مسئلۀ جامعۀ جهانی درکِ حجم و گسترۀ خطر است. باید ببینیم کدامیک زودتر به مسئلۀ خود خواهد رسید.

مرج/تهران پرس

مامور ارشد سازمان سیا مطرح کرد؛
تلاش اخیر عربستان برای تشکیل ائتلاف ده کشور سنی علیه ایران و خطر شیعه در یمن و خلیج فارس، توفیقی برایش در بر نداشت و ضربه‌ای محکم را به سعودی‌ها وارد کرد: ترکیه و پاکستان –به عنوان دو ریش‌سفید جهان اهل سنت- به این ائتلاف نپیوستند و این در حالی بود که آنها در ابتدای راه اعلام کرده بودند که به ائتلاف سعودی خواهند پیوست.
گروه بین‌الملل مشرق- گراهام فولر کارشناس ارشد سابق سازمان سیا در یادداشتی به تحولات و تغییرات ژئوپلتیک در منتطقه خاورمیانه می پردازد و می نویسد این احتمال وجود دارد که در نتیجه تلاش های ایران و تحولات یمن، ائتلافی رسمی و یا حتی غیر رسمی میان ایران، ترکیه و پاکستان در منطقه به وجود بیاید که هم راستا با روسیه و چین در مقابل آمریکا عمل کند. آیا مفهوم "کمربند شمالی" در دوران جنگ سرد را به یاد دارید؟ کشورهای منظور نظر در کمربند شمالی، ایران، ترکیه، پاکستان، و در برخی موارد هم افغانستان هستند که در مرزهای جنوبی شوروی سابق واقع هستند. در غرب، در آن دوران به این کشورها به عنوان "خاکریز دفاعی" جهت مقابله با تجاوز روسیه به خاورمیانه نگاه می‌شد. آیا امروز دوباره می‌توان شاهد احیای این سد و خاکریز باشیم؟ اما این بار، دیگر این کمربند شمالی علیه روسیه نیست. درست برعکس، این سه کشور دیدگاه‌های مطابقی از حیث ژئوپلتیک با روسیه، چین، و اوراسیا دارند. بحران یمن را می‌توان قابله این فرزند نوخوانده دانست. لذا، این ایران است که سعی در چیدن قطعات این پازل تا رسیدن به ائتلاف قدرت در خاورمیانه دارد.

تلاش اخیر عربستان برای تشکیل ائتلاف ده کشور سنی علیه ایران و خطر شیعه در یمن و خلیج فارس، توفیقی برایش در بر نداشت و ضربه‌ای محکم را به سعودی‌ها وارد کرد: ترکیه و پاکستان به عنوان دو ریش‌سفید جهان اهل سنت- به این ائتلاف نپیوستند و این در حالی بود که آنها در ابتدای راه اعلام کرده بودند که به ائتلاف سعودی خواهند پیوست.


باید توجه داشت که ایران، ترکیه، و پاکستان هیچکدام جزئی از کشورهای عرب خاورمیانه نیستند و اگر می‌گوییم کمربند شمالی، دقیقا منظورمان این نیست که یک بلوک غیر عرب در مقابل یک بلوک عرب ایستاده است. تفاوت میان دو طرف البته ژئوپلتیکی و ایدئولوژیکی است. دید آنها نسبت به آینده با هم تفاوت دارد و همین امر می‌تواند نقشه ژئوپلتیک خاورمیانه را دستخوش تغییر نماید. کشورهای کمربند شمالی، قادر هستند که قدرتی را به وجود آورند که مانع از به ثمر رسیدن آرزوهای نو و ارتجاعی عربستان در خاورمیانه شود.


در مورد یمن نیز دو روایت وجود دارد:

سعودی‌ها برای جلوگیری از گسترش امپریالیسم ایرانی و شیعی که سوریه، عراق، لبنان، و اخیرا یمن را در بر گرفته است، در طبل تشکیل ائتلاف بزرگ و فراگیر جهان اهل سنت کوبیدند. دولت ریاض، به شدت از خروج عنقریب ایران از تحریم‌های اعمال‌شده و ظهور دوباره به عنوان بازیگر مشروع (کدخدای) منطقه نگران است. علاوه بر این، دولت واشنگتن هم دیگر به عنوان یک نیروی ضد ایرانی، برای عربستان قابل اتکا نیست.

روایت دوم اما مربوط به اختلافات مذهبی بین دو کشور نیست. این مورد، مربوط به اهداف سیاسی انقلاب ایران است: انقلاب، سرنگونی قدرت‌های پابرجا، جامعه ضد پادشاهی، حمایت از ساختارهای دموکراتیک کارآمد (آری، مجلس ایران به نسبت مجلس کشورهای عرب، بسیار فعال‌تر و مستقل‌تر است)، مقابله مستقیم با چیره‌گی نظامی و سیاسی دیرینه آمریکا در خاورمیانه، حمایت قدرتمندانه از جنبش فلسطین، و ملی‌گرایی تند و جاندار. خیلی از کشورهای عرب، در حال حاضر ایران را بخاطر شجاعت و استقلال‌اش در قبال آمریکا، تحسین می‌کنند.


البته باید اشاره کرد که ترکیه دارای بهترین، مستحکم‌ترین، و کارآمدترین دموکراسی منطقه است؛ اگرچه گاهی نسبت به جامعه خود از رویکردهای تند استفاده می‌کند. پاکستان نیز، با وجود ظاهر دینی، دهه‌هاست که وارد فرایند دموکراسی شده است؛ اگرچه سال‌هاست که به نوعی تحت حکومت نظامی است. به هر حال، هر سه کشور در دیدگاه علم سیاست از حیث ساختارهای طبقاتی، و اقتصاد کاملا توسعه‌یافته و متنوع، مدرن محسوب می‌شوند.


سه کشور کمربند شمالی، در یک وجه دیگر نیز با کشورهای عرب تفاوت دارند. ایران و ترکیه، دارای هویت ملی قوی هستند. پاکستان نیز در تلاش برای ایجاد یک شخصیت قوی در منطقه برای خویش است. هر سه، کشورهای چند قومیتی هستند و اساسا هم با چالش مشروعیت مفهوم دولت در این رابطه مشکلی ندارند؛ هر چند که نیاز به تلاش برای رفع نارضایتی اقلیت‌های خود دارند. مفهوم آینده و مرزهای این سه، اکنون مورد بحث نیست (اگرچه پاکستان از تبعات حمله آمریکا به افغانستان به شدت متضرر شد).


حال اطلاق ااین صفات به کشورهای عرب‌زبان مشکل است. در میان آنها، فقط مصر از هویت منطقه‌ای با مرزهای ژئوپلتیک کلاسیک برخوردار است و البته پتانسیل‌اش به عنوان کشور مدرن به دلیل حکومت‌داری ضعیف دستخوش اسیب شدید شد تا جایی که امروزه در نظر جهان عرب شامل اسلام‌گرایان، ناسیونالیست‌ها، دموکرات‌ها، و سوسیالیست‌ها چندان اعتباری ندارد- چند کشور دیگر در جهان عرب از حیث سیاسی دارای پتانسیل کارکرد هستند. از این دست، می‌توان به عراق اشاره کرد که تمدن بین‌النهرین را داراست. هر چند که جنگ از این پتانسیل به شدت کاسته و آینده قابل‌ پیش‌بینی را پیش روی‌اش نهاده است. کشورهای کوچک خلیج فارس نیز که دارای اقتصاد نفتی بوده، دارای هویت تاریخی هستند و ساختار سیاسی و اجتماعی آنها دفاعی است. ثبات در جهان عرب، توسط پادشاهان و روسای جمهور دائمی تامین می‌گردد.


حال، چه اتفاقی موجب پشت کردن ترکیه به ائتلاف عربستان شد؟ وقتی در ماه مارس، اردوغان طی حمایت اولیه خود ار کمپین عربستان به انتقاد شدید از نقش ایران در منطقه پرداخت، به این حمایت خوش‌بین بودم. این حمایت کوتاه مدت ترکیه از عربستان در تضاد با سیاست‌های بلند مدت این کشور قرار داشت. من در کتاب اخیرم تحت عنوان "ترکیه و بهار عربی" به این اشاره کردم که ترکیه و عربستان در حال قطب‌بندی ایدئولوژیک هستند: بر سر موضوعاتی چون فرقه‌گرایی، دموکراسی، جهانی‌سازی، سکولاریسم، چند فرهنگ‌گرایی، مدرنیته، و اخوان‌المسلین. هر دو، فقط بر سر سرنگونی بشار اسد نظر واحد دارند.


بهترین تعبیر برای تصمیم اولیه اردوغان را می‌توان فرصت‌طلبی وی دانست -اما همین نگرانی را با خود داشت که با پدیده‌ای به نام "نیروی جدید عرب" روبرو شود. اما دیدار بی‌درنگ او با دولت تهران در اوایل آوریل، وی را از انتقادهای بعدی و ورود به ائتلاف عربستان باز داشت- و نهایتا سیلی محکم وی بر صورت حکومت ریاض نشست. ایران، به دلیل شرایط ژئو پلتیک، بحث انرژی، و سودمندی اقتصادی، هنوز مهم‌ترین کشور منطقه از دید ترکیه است. و دولت آنکارا هم باید بسیار مراقب اقلیت درخور علوی (شبه شیعه) خود باشد. براستی تاثیر ایران در این تغییر عمیق ناگهانی اردوغان چه بوده است؟


این تاثیر در مورد پاکستان نیز کم نبوده است. در ابتدا، دولت اسلام آباد به دعوت عربستان برای حمایت نظامی پاکستان در یمن لبیک گفت. اما نواز شریف نخست وزیر پاکستان- که ارتباط نزدیک و خوبی هم با ریاض دارد، و البته از مخالفت جامعه پاکستان با حضور ارتش این کشور در مناقشه کشوری دور به نام یمن نیز با خبر است، مخالفت مجلس کشور خود را برای عدم پیوستن به ائتلاف عربستان بهانه کرد. "ظریف" -درست در زمانی که فراخوان مشارکت اسلامی جهت رفع مناقشات را ارائه داده بود- بطور ناگهانی به پاکستان سفر کرد. براستی تاثیر ایران در روی گرداندن پاکستان از ائتلاف سعودی چقدر بود؟


شاید هنوز هم آن کمربند شمالی به طور کامل شکل نگرفته باشد. شاید هنوز این سه کشور دچار تضادهایی در دیدگاه‌ بر سر موضوعات مختلف باشند. ائتلاف غیر رسمی کمربند شمالی به نسبت ائتلاف تفرقه‌افکن، ایدئولوژی‌گرا، مخرب، و فرقه‌گرای سعودی، بسیار مترقی‌تر، معتدل‌تر، و آینده‌نگرانه‌تر است. منطقه، هم اکنون نیاز به یک ائتلاف مترقی‌تر تا ائتلاف ارتجاعی سعودی/سنی برای آینده دارد. حمایت روسیه و چین از سیاست‌های ژئوپلتیک غیر مداخله‌گرایانه "کمربند شمالی"، به این سه انرژی و امید مضاعف جهت تحقق امر نهایی داده است. ائتلاف غیر عربی کمربند شمالی، در بحبوحه‌ای که جهان عرب در رهبری سازنده منطقه مستاصل و عاجز است، می‌تواند سازنده و تعیین‌کننده آینده‌ای به واقع مدرن برای خاورمیانه باشد.


ممکن است که عرب‌ها خواهان گوش فرا دادن به غیر عرب نباشند. اما حالا آنها خود خواستار یک پیشنهاد متناوب (به عنوان چاره کار) برای چشم‌انداز تاریک جهان عرب شده‌اند. و باید گفت که خوشبختانه آمریکا با توجه به سیاست آتی خود که در منطقه برگزیده، خود را در چاه این ائتلاف عربی "ضد انقلابی" نیانداخت.

   معاون کری: تسلیم ایران با تحریم بیشتر، داستان‌سرایی است/ احتمال دارد به توافق نرسیم  

   

قائم‌مقام وزارت خارجه آمریکا در نشست کمیته یهودیان آمریکا به طور مفصل درباره مذاکرات هسته‌ای ایران و توافقنامه احتمالی سخنرانی کرد.
به گزارش مشرق، «آنتونی بلینکن»، قائم‌مقام وزیر خارجه آمریکا روز دوشنبه در نشست سال 2015 «کمیته یهودیان آمریکا» (AJC) به طور مفصل درباره مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 سخنرانی کرد. مهم‌ترین محورهای سخنرانی وی، بر اساس متنی که روی وب‌سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته است، در گزارش زیر تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

- «مهلت 30 ژوئن سریعاً نزدیک می‌شود و ما هنوز به توافقنامه جامع نرسیده‌ایم و این احتمال وجود دارد که به چنین توافقی نرسیم. اگر ما در تعداد اندکی از موضوعات کلیدی به چیزهایی که لازم داریم نرسیم، توافقی حاصل نخواهد شد.»

- «برای قطع مسیرهای دست‌یابی ایران به سلاح‌های اتمی، هر گونه ساز و کار جامع بایستی شامل محدودیت‌هایی استثنائی بر برنامه هسته‌ای ایران و نظارت‌های فوق‌العاده و اقدامات شفافیت‌ساز سرزده باشد، به نحوی که توانایی جامعه بین‌المللی برای کشف هر گونه تلاش از جانب ایران برای گریز هسته‌ای، چه به صورت علنی و چه به صورت مخفیانه به حداکثر برسد.»

- «اجازه بدهید از فرصت امروز استفاده کنم و به برخی از نگرانی‌های موجود درباره این توافقی که ما در حال کار بر روی آن هستیم، بپردازم. باید به شما بگویم که بسیاری از این نگرانی‌ها نابجا هستند و بیش از آنکه حقیقت داشته باشند، افسانه‌اند.»

- «اول باید گفت توافقی که ما در حال مذاکره برای رسیدن به آن هستیم، مدت انقضا ندارد. این طور نیست که بگوییم غروبی در کار است و یک روز تمام می‌شود. ملزومات مختلف این توافقنامه مدت زمان‌های متفاوت دارد و برخی از بخش‌های آن اعم از تعهد ایران به تمامی وظایفش تحت ان‌پی‌تی مانند عدم ساخت سلاح‌های اتمی و یا دسترسی‌ها و نظارت‌های شدید پروتکل الحاقی، به طور دائم ادامه خواهند داشت.»

- «در صورت عدم توافق، تعهدات ایران تحت توافق موقت که ما به آن رسیدیم ـ یعنی همان برنامه مشترک اقدام – فوراً به اتمام می‌رسند و سپس ایران به سرعت به سمت یک برنامه صنعتی با دهها هزار سانتریفیوژ حرکت خواهد کرد.»

- «دوم اینکه، این توافق سطحی از شفافیت را در اختیار ما قرار می‌دهد که در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش در قبال جامعه بین‌المللی، ما از آن فوراً با خبر خواهیم شد و زمان زیادی برای واکنش به آن به صورت دیپلماتیک یا از طرق دیگر خواهیم داشت. اکثر تحریم‌ها برای مدت طولانی تعلیق می‌شوند _ یعنی پایان نمی‌یابند – و مفادی برای بازگشت خودکار آنها، در حالت عدم پایبندی ایران به تعهداتش وجود خواهند داشت.»

- «سوم اینکه، ما جز اینکه به آژانس اجازه دسترسی به هر سایت لازم برای راستی‌آزمایی از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران داده شود، هیچ توافقی نخواهیم کرد. تمام!»

- «چهارم، به کلام ساده، برای جلوگیری از دستیابی ایران به مواد هسته‌ای لازم برای سلاح‌های اتمی هیچ راهکار بهتری نسبت به توافق جامعی که مبتنی بر مولفه‌های تعیین‌شده و اعلام‌شده در لوزان باشد، وجود ندارد.»

- «باید بگویم متاسفانه اینکه باور کنیم ایران در صورتی که ما فشارهای تحریم‌ها از این هم بیشتر کنیم به راحتی تسلیم هر مطالبه‌ای می‌شود، یک داستان‌سرایی است. هر چه باشد، ایران در جریان محرومیت‌های ناشی از جنگ با عراق متحمل خساراتی حتی بیشتر از اینها شد و علی‌رغم فشارهای تشدید‌شوند در دهه گذشته، این کشور تعداد سانتریفیوژهایش را از 150 دستگاه در 2002 به 19000 دستگاه در قبل از توافق موقت رساند.»

- «این را می‌دانیم که درست همانند توافق موقت که ما به آن رسیدیم، هر گونه توافق جامع در معرض بررسی قانونی شهروندان ما، کنگره و متحدان نزدیک ما خواهد بود. ما از این بررسی استقبال می‌کنیم و توافقنامه‌ای که در برابر این بررسی‌ها دوام نیاورد را قبول نخواهیم کرد.»

- «امروز ایران به تعهداتش در برنامه مشترک اقدام پایبند بوده است. برنامه هسته‌ایش را متوقف کرده و برخی از جنبه‌های کلیدی این برنامه را برای اولین بار در طول دهه گذشته به عقب رانده است. اما ما این را از کجا می‌دانیم؟ چون امروز، در نتیجه توافق موقت، بازرسان بین‌المللی، یعنی آژانس، به تأسیسات غنی‌سازی ایران دسترسی روزانه داشته و درک عمیق‌تری از برنامه هسته‌ای ایران دارند. آنها توانسته‌اند درباره ساخت سانتریفیوژهای ایران، معادن اورانیوم و سایر تأسیسات ایران اطلاعات جدید کسب کنند؛ و توانسته‌اند این را تأیید کنند که ایران واقعاً به تعهداتش پایبند بوده است.»

- «اگر به توافق جامع برسیم، تعهدات ما برای حمایت از کسانی در ایران که خواستار احترام بیشتر به ارزش‌های جهانی و حاکمیت قانون هستند پایان نیافته و یا در آن تغییری حاصل نخواهد شد. و ما همچنان اصرا داریم که ایران سعید عابدینی، امیر حکمتی و جیسون رضائیان را آزاد کند و به ما در یافتن رابرت لوینسن کمک کند.»

- «بعد از رسیدن به توافق جامع، تغییری در تعهدات ما برای مبارزه با تلاشهای ایران برای گسترش بی‌ثباتی و حمایت از تروریسم ایجاد نخواهد شد. این عوض نمی‌شود – چه با توافق، چه بدون آن.»
منبع: فارس
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد