بررسی ها نشان می دهد که طی 10 سال اخیر بودجه نظامی و تسلیحاتی منطقه خاورمیانه افزایش 57 درصدی را نشان می دهد و آنچه به این افزایش کمک کرده، بالا رفتن قیمت جهانی نفت و افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت توسط کشورهای این منطقه بوده است.
![دلارهایی که با خون تضمینمیشوند/ درآمد میلیاردی آمریکا از آتش افروزی در خاورمیانه/آماده انتشار دلارهایی که با خون تضمینمیشوند/ درآمد میلیاردی آمریکا از آتش افروزی در خاورمیانه/آماده انتشار](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/6/998995_406.jpg)
گروه بینالملل مشرق - مدیران و صاحبان شرکت ها و صنایع نظامی آمریکا پیش بینی کردند که ظرف ماه های آینده شاهد دریافت درخواست هایی برای خرید ده ها هزار موشک و بمب و دیگر انواع سلاح های ساخت آمریکا از سوی کشورهای عربی باشند که با گروه تروریستی تکفیری «داعش» در حال مبارزه هستند و کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی و بحرین و قطر و اردن و مصر را در برخواهد گرفت تا انبارهای تسلیحاتی خود را که طی سال گذشته میلادی و در جریان مبارزه با داعش خالی شده، پُر کنند.
به موازات این اظهارات که وزارت دفاع آمریکا را مورد خطاب قرار داده بودند، شاهد انتشار گزارش سالیانه مرکز مطالعات بین المللی بودجه های نظامی استکهلم موسوم به «سیبری» هستیم که نشان می دهد، بودجه نظامی عربستان سعودی طی سال گذشته میلادی در منطقه خاورمیانه 5.2 درصد افزایش داشته و این کشور 196 میلیارد دلار را به خرید سلاح اختصاص داده، در حالی که بودجه نظامی جهان برای سومین سال متوالی کاهش را نشان می دهد.
آنچه در ادامه این گزارش می آید، نگاهی تفصیلی به مسابقه تسلیحاتی است که خاورمیانه را در می نوردد و اینکه این مسابقه تسلیحاتی چگونه موجب رشد و شکوفایی صنایع تسلیحاتی و نظامی آمریکایی و غربی شد.عربستان سعودی: حائز رتبه چهارم خریدار تسلیحات نظامی در جهان عربستان سعودی با صرف 80.8 میلیارد دلار فقط در سال گذشته میلادی، رتبه چهارمین کشور خریدار بزرگ تسلیحات نظامی در جهان را به خود اختصاص داد و این مبلغی است که تاکنون بودجه نظامی این کشور شاهد آن نبوده و موجب شده تا عربستان در لیست 15 کشور نظامی جهان، پس از آمریکا و چین و روسیه قرار گیرد.![آمریکا چگونه از جنگ های اعراب استفاده می کند؟ حقایقی ناگفته درباره قراردادهای تسلیحاتی اخیر خاورمیانه آمریکا چگونه از جنگ های اعراب استفاده می کند؟ حقایقی ناگفته درباره قراردادهای تسلیحاتی اخیر خاورمیانه](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/6/998391_118.jpg)
مقایسه این رقم از بودجه نظامی عربستان سعودی در سال 2014 میلادی با سال پیش از آن نشان می دهد که این بودجه شاهد رشد 17 درصدی بوده و هنگامی که دلیل این افزایش بودجه را از مسئولان سعودی سوال می کنیم، آن را به شکل اساسی به رهبری ائتلاف سعودی ضد یمن نسبت می دهند که فرماندهی تجاوز به یمن را در قالب آنچه آن را عملیات «طوفان قاطع» نامیده برعهده دارد و طی آن عربستان اقدام به استفاده از جنگنده های اف 16 کرد که آنها را از شرکت آمریکایی «بوئینگ» خریداری کرده بود. صرف نظر از اینکه سعودی ها دارای روابط نزدیک و عمیق نظامی با کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس و فرانسه هستند و همین روابط نیازهای تسلیحاتی و نظامی آنها را از هر حیث تامین می کند.
مرکز مطالعات «استکهلم» در جدیدترین گزارش خود که آن را 16 مارس 2015 میلادی منتشر کرد، تاکید می کند که عربستان سعودی طی سال گذشته میلادی 45 فروند جنگنده از انگلیس، 38 فروند بالگرد نظامی از آمریکا، 4 فروند هواپیمای باربری از اسپانیا و 600 دستگاه زره پوش از کانادا تحویل گرفته است و بنابر اعلام نشریه «بیزنس اینسایدر» بودجه ارتش عربستان سعودی در سال 2014 میلادی بالغ بر 56.725 میلیارد دلار بود.این درحالی است که عربستان سعودی در 20 آوریل جاری اولین بخش از کمک های نظامی خود به ارتش لبنان را به دولت این کشور تحویل داد که قرارداد خرید سلاح های فرانسوی به ارزش 3 میلیارد یورو است و 250 دستگاه نظامی و بالگردهایی از نوع «کوگار» و غیره را با هدف رویارویی و مقابله با چالش های امنیتی در لبنان شامل می شود.
امارات متحده عربیکشور امارات متحده عربی در میان کشورهایی که بالاترین بودجه نظامی جهان را در اختیار داشتند، جایگاه چهاردهم را به خود اختصاص داد، به گونه ای که بودجه نظامی و
تسلیحاتی این کشور بالغ بر 22.8 میلیارد بود که نسبت به بودجه سال 2006 میلادی این کشور، 3 برابر افزایش را نشان می دهد.در این راستا انتظار می رود، امارات متحده قراردادی را با شرکت آمریکایی «ژنرال اتومیک» برای خرید ناوگانی از هواپیماهای بدون سرنشین – پهپاد – با هدف انجام ماموریت های تجسسی علیه کشورهای همجوار خویش امضا کند و در صورت امضا، این قرارداد اولین قرارداد صدور هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به کشورهایی است که عضو پیمان آتلانتیک شمالی – ناتو – به شمار نمی آیند.
قطرقطر نیز همچون دو کشور عربی فوق الذکر خریدهای تسلیحاتی و نظامی بسیاری داشته است، به گونه ای که طی سال گذشته میلادی قراردادی به ارزش 11 میلیارد دلار را با وزارت دفاع آمریکا – پنتاگون – امضا کرد که خرید بالگردهای هجومی از نوع آپاچی و خمپاره انداز و سیستم های پدافند هوایی از نوع پاتریوت را در بر می گرفت.
در حالی که برآورد شده، قطر برای این خریدهای تسلیحاتی و نظامی خود 23.9 میلیارد دلار هزینه کرده باشد، اطلاعات موثق به دست آمده تاکید می کند که این کشور در حال بررسی قرارداد کلان خرید جنگنده های اف 16 از شرکت آمریکایی بوئینگ است تا با جایگزین کردن آنها به جای جنگنده های فرانسوی «میراژ»، ناوگان هوایی خود را مدرنیزه و به روز کند. افزایش خریدهای تسلیحاتی و نظامی در خاورمیانهبررسی ها نشان می دهد که طی 10 سال اخیر بودجه نظامی و تسلیحاتی منطقه خاورمیانه افزایش 57 درصدی را نشان می دهد و آنچه به این افزایش کمک کرده، بالا رفتن قیمت جهانی نفت و افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت توسط کشورهای این منطقه بوده تا میزان بودجه اختصاص یافته به خریدهای تسلیحاتی و نظامی توسط کشورهای منطقه خاورمیانه در سال 2014 میلادی به 196 میلیارد دلار بالغ شود.
آمریکابرعکس کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بودجه نظامی آمریکا در سال 2014 میلادی نسبت به سال قبل از آن کاهش 6.5 درصدی و نسبت به سال 2010 میلادی که بالاترین بودجه نظامی را به خود اختصاص داده است، کاهش 20 درصدی را نشان می دهد که دلیل آن اتخاذ تدابیر ویژه نظامی برای کاهش بودجه توسط وزارت دفاع آمریکا و مقابله با کسری در بودجه عمومی دولت آمریکا بیان شده است.
براساس گزارش پایگاه اینترنتی آمریکایی «دیفنس نیوز»، از حیث صادرات تسلیحات نظامی، آمریکا جایگاه اول را در میان کشورهای جهان احراز می کند، به گونه ای که سلاح های آن به حدود یک صد کشور مختلف جهان صادر می شود و در این اواخر عربستان سعودی با کنار زدن هند، به مهمترین بازار این سلاح ها و خریدار آنها از آمریکا تبدیل شده است تا پس از آن و در رتبه دوم کشور امارات متحده عربی قرار گیرد.همچنین طی سال گذشته میلادی حدود 47 درصد تسلیحات نظامی که وارد منطقه خاورمیانه شده اند، از آن کشور آمریکا، 12 درصد از آن روسیه و 10 درصد از آن انگلیس بوده است.
نیروی دریایی آمریکابنابر جدیدترین گزارش های منتشر شده، طی ماه های اخیر سهام شرکت های آمریکایی «لوکهید مارتین»، «رایتون ونورتوپ ژرمن» و «ژنرال دینامیک» شاهد رشد و افزایش قابل ملاحظه ای بوده است.
همچنین گروه کارخانجات لوکهید مارتین پس از شرکت «بوئینگ» که دفتر خود را در سال 2011 میلادی در دوحه افتتاح کرده بود، در این اواخر دفتری در پایتخت قطر افتتاح کرد.
افتتاح این دفتر در چارچوب برنامه افزایش فروش های تسلیحات نظامی شرکت لوکهید مارتین صورت گرفت، به نحوی که براساس توافقات صورت گرفته، قطر مکلف است، 30 درصد از خریدهای نظامی و تسلیحاتیش از این شرکت باشد تا بخشی از کسری بودجه وزارت دفاع آمریکا را جبران کند.
«مارلین هیوسن»، رئیس کمیته اجرایی شرکت لوکهید مارتین در این خصوص تصریح می کند: برای جبران کسری بودجه وزارت دفاع آمریکا، فعالیت های خود در خارج کشور را افزایش دهیم.
میزان مبادلات آمریکا با منطقه خاورمیانه این حجم گسترده و بسیار تسلیحات نظامی تا زمانی راهی کشورهای عربی منطقه خاورمیانه خواهد شد که خطری برای موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی نداشته باشند، به گونه ای که در سال 2008 میلادی کنگره آمریکا قانونی تصویب کرد که به موجب آن فروش تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه خاورمیانه تا زمانی که بر تفوق و برتری نظامی «اسرائیل» تاثیر منفی نگذارد، بلامانع است و مهمترین شرط فروش این تسلیحات نظامی حفظ برتری و تفوق کیفی نظامی «اسرائیل» در منطقه خاورمیانه است.
در این میان دولت اوباما برای فروش هرچه بیشتر تسلیحات نظامی خود به ترفند «ایران هراسی» روی آورد و از کشورهای عربی منطقه خواست تا توانمندی نیروهای نظامی خود را بهبود بخشند و قدرت آنها را افزایش دهند که این اقدام نیز نه تنها منافع مالی کلانی برای آمریکا داشت، در نهایت به سود امنیت رژیم صهیونیستی بود.
«آنتونی کردسمن»، پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک بین الملل در این خصوص به این نکته اشاره می کند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در محاسبات استراتژیک «اسرائیل» تهدیدی برای تل آویو به شمار نمی آیند، بلکه برعکس موجب موازنه قوای منطقه ای در قبال ایران و به سود «اسرائیل» می شوند.
![دلارهایی که با خون تضمینمیشوند/ درآمد میلیاردی آمریکا از آتش افروزی در خاورمیانه/آماده انتشار دلارهایی که با خون تضمینمیشوند/ درآمد میلیاردی آمریکا از آتش افروزی در خاورمیانه/آماده انتشار](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/6/998996_877.jpg)
برآوردهای آینده
آمریکا بر این باور است که جنگ های نیابتی تا سال ها در منطقه خاورمیانه ادامه خواهد داشت و این موجب می شود تا کشورهای نفت خیز و ثروتمند منطقه بیش از پیش به خرید جنگنده های اف 35 روی بیاورند که نسل پنجم جنگنده های آمریکایی است که برنامه ریزی برای تولید آن در جریان است و نیروی هوایی آمریکا در اینده خود را به آن مجهز خواهد کرد و از جمله طرح های نظامی بسیار هزینه بر در جهان به شمار می آید و بازاریابی گسترده ای برای آن توسط آمریکا و البته در میان هم پیمانان اروپایی و آسیاییش صورت گرفته و در این راستا رژیم صهیونیستی قرارداد خرید 14 فروند از این جنگنده ها را امضا کرده است، اما به خاطر حفظ تفوق و برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه، فروش آن به کشورهای عربی خاورمیانه ممنوع شده است.
در این راستا تحلیلگران امور نظامی و کارشناسان امور منطقه تاکید می کنند که بحران ها و رقابت های مستمری که برای در دست گرفتن رهبری منطقه میان برخی از کشورهای آن مشاهده می شود، موجب افزایش بیش از پیش درخواست ها برای خرید تسلیحات نظامی پیشرفته و دستیابی به مدرن ترین و پیشرفته ترین تجهیزات نظامی در انواع مختلف آن می شود تا همه در چارچوب مسابقه خطرناک تسلیحاتی قرار گیرد که منطقه شاهد آن خواهد بود و موجب رسم مجدد نقشه کشورهای منطقه و ائتلاف ها و هم پیمانی های موجود در آن خواهد شد.
بمب ویرانگری که عربستان بر سر یمن انداخت+عکس
عربستان در بمباران شدید منطقه «فج عطان» از بمب ویرانگر «MOAB » که از آن به نام «مادر همه بمبها» یاد میشود، استفاده کرده است.
به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری «لحج» یمن، یک کارشناس نظامی آمریکایی که خواست نامش فاش نشود در گفتو گو با این سایت خبری گفته است که عربستان در بمباران منطقه «فج عطان» در صنعاء از بمب معروف «MOAB» استفاده کرده است.
این کارشناس یمنیالاصل، ادامه میدهد پس از چندین بار مشاهده ویدئوی انفجار و تحقیق در مورد آثار و ابعاد انفجار و پرس و جو از برخی کارشناسان امور انفجار در آمریکا به این نتیجه رسیده است که نام بمب به کار رفته در این انفجار MOAB است.
MOAB نام بمب گرمافشاری ساخت آمریکا در سال 2003 است که طول این بمب 9 متر و قطر آن 1 متر بوده و دارای شعاع تخریبی در حدود 137 متر است و به وسیله بمب افکن و با استفاده از یک چتر به زمین پرتاب میشود.به گزارش این پایگاه خبری، برای اولین بار است که این بمب در یک جنگ واقعی استفاده میشود و بمب افکن مصری TU-16 آن را پرتاب کرده است.در انفجار رخ داده در منطقه «فج عطان» در صنعاء پایتخت یمن در تاریخ 4 اردیبهشت بیش از 60 نفر کشته و 400 نفر زخمی شدند.منبع:
فارستوافق لوزان چرا فرو ریخت؟
تب تند مذاکرات لوزان زود به عرق نشست. هیجان القایی به بهانه صدور بیانیه حتی به اندازه چند روز هم پایدار نماند. واقعیتها معلوم کرد جشن و تبریکهای کذایی هیچ پایهای نداشته است.
![](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/2/7/999265_372.jpg)
به گزارش مشرق، یادداشت امروز روزنامه کیهان با عنوان «توافق لوزان چرا فرو ریخت؟» به قلم محمد ایمانی به شرح ذیل است:
تب تند مذاکرات لوزان زود به عرق نشست. هیجان القایی به بهانه صدور بیانیه حتی به اندازه چند روز هم پایدار نماند. واقعیتها معلوم کرد جشن و تبریکهای کذایی هیچ پایهای نداشته است. واکنش مردم و بازار با وجود اهمیتی که توافق در ذات خود میتواند داشته باشد، توأم با خونسردی و به دور از هیجانزدگی برخی محافل خاص بود. مذاکرات در وین ادامه یافت و فردا در نیویورک- در حاشیه نشست بازنگری معاهده NPT - از سر گرفته میشود. در حالی که با اظهارات مقامات آمریکایی ابهامات و پرسشها درباره بیانیه لوزان رو به فزونی گذاشته برخی طرفها از آغاز نگارش توافق نهایی خبر میدهند! دغدغهها و پرسشها اما جای خود باقی است. توافقی با اهمیت توافق جامع نهایی، چیزی نیست که بتوان با شتابزدگی و اصرار بر محرمانه نگاه داشتن مذاکرات تا پس از اعلام توافق نهایی یا عنوان کردن اینکه مذاکرات تحت نظر رهبری است و هیچ دغدغهای وجود ندارد، راه انداخت و جا انداخت و مردم و نخبگان را در برابر عمل انجام شده قرار داد.
رهبر معظم انقلاب در ماههای اخیر چندین بار به صراحت فرمودهاند که ضمن اعتماد و حمایت از تیم مذاکره کننده، نسبت به خدعه و فریبکاری و تقلب و بدعهدی دشمن دغدغه و نگرانی دارند؛ همچنان که با هوشمندی فرمودند در جزئیات موضوع دخالت نمیکنند؛ ایشان مطالبات روشنی را به ویژه در حرم مطهر رضوی و دیدار با مداحان (20 فروردین) مطرح کردند که خطوط قرمز و حداقلهای توافق خوب در مقابل توافق بد است. در عین حال این طراحی را که مذاکرات تا پس از توافق نهایی محرمانه بماند و این پنهانکاری را نیز با عبارت «رهبری درجریان جزئیات ماجرا هستند» پای رهبری بنویسند، به هم زدند.
ایشان نقطه اتکای همدلی به عنوان شعار راهبردی سال را نیز در مطلع کردن نخبگان از جزئیات و واقعیات مذاکرات دانستند و فرمودند «ما چیز محرمانه و مخفی نداریم. این مصداق همدلی است؛ همدلی که گفتیم یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست» و سپس مسئولان را به گزارش و نشست با منتقدان حتی به قیمت عبور از موعد 3 ماهه کذایی (تیر ماه) امر فرمودند. رهبر انقلاب همچنین با بیان اینکه من هیچ وقت به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودهام، از رسیدن به توافق خوب دفاع کردند و در عین حال فرمودند توافق نکردن بهتر از توافق بد است. سپس برخی مطالبات از جمله «1- با ارزش تلقی کردن دستاوردهای هستهای 2- عدم اعتماد به آمریکاییها که بیصداقتی خود را در فکتشیت نشان دادند 3- لغو کامل و یکجای تحریمها در همان روز توافق 4- ممنوعیت ورود به حریم امنیتی و دفاعی به بهانه نظارت و بازرسی 5- ممنوعیت هر شیوه نظارتی که ایران را به یک استثناء در نظارت تبدیل کند 6- عدم توقف توسعه علمی و فنی هستهای در هیچ شرایطی» را برجسته کردند.
بنابراین باید با حساسیت و دغدغه تمام مذاکرات را در هفتههای پیشرو رصد کرد. نه اینکه با برخی مطالب القایی یا برخی بدفهمیها بالش نرم زیر سر افکار عمومی یا نخبگان گذاشت. اتفاقاً اکنون وقت به رخ کشیدن بیصداقتیهای 2 سال گذشته به ویژه 2-3 هفته اخیر آمریکاییهاست. هم اکنون -و نه دو سه ماه دیگر- زمان مقتضی رفع برخی ابهامات و اشکالات مهم است. در اینجا برای رفع یک مغالطه بزرگ باید پرسید مگر ماجرای حکمیت صفین را در غیاب امیر مؤمنان(ع) به وجود آوردند؟ مگر ناکامیهای فتنهآمیز جنگ احد را در غیاب رسول خدا(ص) رقم زدند؟ مگر حلول نهضت آزادی - سلسله جنبان پیچیدهترین نفاق پس از انقلاب- در دولت موقت را دشمنان و بدخواهان پیشنهاد کردند و مگر توافق سعدآباد و پاریس را جز دوستان بستند که رهبر معظم انقلاب پس از 2 سال کژتابی و بدعهدی طرف غربی دستور برچیدن تعلیقها را صادر فرمودند؟ آیا پس از انبوه تجربههای عبرتآموز هنوز هم مجازیم بیعملی، کمکاری، به میدان نیامدن و امر به معروف و نهی از منکر به هنگام (تواصی به حق و صبر) نکردن و کم گذاشتن خود یا برخی متولیان را با این بیان مغلوط بپوشانیم که وقتی ما خوابیم بزرگواری هست که جای ما بیدار و هوشیار و صاحب دغدغه است؟! البته به تصریح رهبر انقلاب وضعیت امروز ما وضعیت بدر و خیبر است اما باید توجه داشت که بد عملی میتواند نبرد پیروز احد را مغلوب کند. از سوی دیگر قبیل همین منطقهای آمیخته با غلط، خون به دل اولیای الهی در طول تاریخ کرد. یک مسئولیت بزرگ متوجه ولی امر است که هدایت و فرماندهی و بسیجگری است و یک مسئولیت، متوجه مسئولان میانی و فرماندهان و نخبگان ماست. باید مالک باشد و تا کنار خیمه معاویه رفته باشد و رعب به جان دشمن بیاندازد وگرنه از صلحطلبی مغشوش ابوموسی اشعری، جز گستاخی و دل و جرأت گرفتن دشمن باز تولید نمیشود.
هر توافقی باید آن قدر قُرص و استوار باشد که بتواند سرپای خود بایستد. آمریکا و برخی کشورهای غربی، طرف اختلاف و دعوای ما در چالش هستهای هستند؛ ضمن اینکه در نشان دادن خباثت و عداوت -به ویژه در یک سال و نیم پس از توافق ژنو- از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند. اولین سؤال مهم درباره قبیل توافق ژنو و بیانیه لوزان این است که چگونه طرف دعوا و اختلاف ما (حتی با اغماض از دشمنیهای آشکار او) همزمان میتواند داور و قاضی در موارد اختلاف هم باشد؟! کارنامه آژانس نیز که اکثریت اعضای آن را آمریکا و کشورهای اروپایی تشکیل میدهند، روشن است. اگر ما 10 یا 15 یا 25 سال طبق توافق، همه فعالیتهای هستهای خود را فریز کردیم، 19 هزار سانتریفیوژ را به 5060 دستگاه رساندیم، غنیسازی 20 درصد در فردو را تعطیل کردیم، بازطراحی در قلب رآکتور اراک را پذیرفتیم، تعهد کردیم ذخایر اورانیوم غنی شده را از 10 هزار کیلوگرم به 300 کیلو برسانیم و در عین حال دل خوش باشیم که غنیسازی تعطیل نشده و با 5060 دستگاه ادامه مییابد!، و اگر به فرض محال بازرسیهای کذایی را نیز پذیرفتیم، و تحقیق و توسعه ماشینهای پیشرفته IR8 را متوقف کردیم و دلمان خوش بود که برخی فعالیتهای محدود مطالعات فیزیک را مجازیم در فردو انجام دهیم و... پس از همه این اعتمادسازیها و راستی آزمایی، حکم و قاضی و داور پرونده (دشمن ما) گفت من هنوز اعتماد ندارم و نمیتوانم سلامت فعالیتهای ایران را تأیید و تضمین کنم، آنگاه در آن 10 یا 15 یا 25 سال بعد دست ما به کجا بند است؟! یا اگر مثلاً زیر تعهدات خود درباره برداشتن تحریمهای هستهای- که در صورت لغو کامل، 17 درصد کل تحریمهاست- زدند، تکلیف چیست؟ توافقی چنین که بنیان آن کج است و طرف بدعهد متقلب هر زمان آماده است پس از اخذ امتیازات لازم زیر تعهدات خود بزند، چگونه میتواند سرپا بماند و آیا اگر به اعتبار این اعوجاج فرو ریخت، آنگاه باید چون خوارج مطالبه توبه عمومی کنیم؟! اصلاً چرا باید در دام خطای محاسباتی که دشمن میچیند بیفتیم و اقتدار وسعت یافته خود در چهارگوشه منطقه را به اعتبار فریب دشمن، ضعف بپنداریم؟!
اگر به تأکید دوستان تیم مذاکره کننده نظیر آقای دکتر ظریف آمریکا قابل اعتماد نیست- که این غیر قابل اعتماد بودن را از جمله اوباما در همراهی با مصوبه سنا و عدم وتوی طرح سنا با وجود وعده قبلی نشان داد- چرا و با چه مکانیزمی باید به او اعتماد کنیم؟! و چرا باید تصور کنیم آنها بعد از 10-15 سال از ما راضی میشوند؟ «لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» (آیه 120 سوره بقره). اما اگر راضی نمیشوند، پس چگونه خوش گمانیم در وسط یک کارزار بزرگ که نقطه عطف و پیچ بزرگ تاریخ است، دشمن حربه اقتصادی خود را کنار بگذارد؟! شاید برخی دوستان با حسن نیت تصور کنند، توافق مد نظر فرصتی جهت پایان دادن به یک چالش دارای هزینه برای کشور است اما برعکس، توافق بد- که تفاهم و توافق مبهم نظیر بیانیه لوزان میتواند مقدمه آن باشد- شروع یک سری چالشها و مزاحمت و طلبکاریها و گستاخیهای بیشتر است چنان که نشریه دی سایت پس از انتشار بیانیه لوزان به نقل از وزیر خارجه آلمان تصریح کرد که پشت پرده مذاکرات لوزان، تلاش غرب برای احیای گفتوگوهای انتقادی دو دهه پیش (دوره سازندگی) با ایران نهفته است. یک ایراد بزرگ روند فعلی مذاکرات که بیانیه لوزان و توافق ژنو نیز این ایراد را به رخ میکشد پذیرش ضمنی متهم بودن ما در قبال مدعیالعمومی دارندگان و کاربران تسلیحات اتمی و کشتار جمعی است! و این مدل نامتوازن منطقا میتواند به سایر حوزههای غیرهستهای نیز سرایت داده شود چرا که عقبنشینی در یک خط، مایه تشجیع دشمن به عبور از خطوط و محورهای بعدی است. آمریکا و غرب با صراحت میگویند ما به ایران اعتماد نمیکنیم بلکه ایران باید - به عنوان یک متهم- مورد راستیآزمایی قرار گیرد اما برخی از دوستان در این سو جز خوشگمانی فاقد مبنا به آمریکا و غرب هیچ سند و گرو و ضمانتی دستشان نیست.
آیا این سوءظن بازجویانه غرب و خوشگمانی برخی از ماها که مدام مسکّن به عوام و خواص میخورانیم تا در بحبوحه کمین دشمن راحتتر به خواب بروند و نگرانی نداشته باشند یا او را منجی اقتصاد ما بپندارند، عجیب و تلخ نیست؟! آیا شگفتآور نیست طبق بیانیه لوزان و اظهارات مقامات آمریکایی که 90 درصد آن از سوی برخی مذاکرهکنندگان تأیید شده، فهرست مطالبات طرف مقابل روشن است اما تنها تعهد آنها در حوزه تحریمها در محاق ابهام کامل قرار دارد؟
آیا عجیب خواهد بود که ریچارد هاس بگوید «امتیازات مهمی را گرفتیم اما لغو تحریمها همچنان بلاتکلیف و نامعلوم است»؟ لوزان اگر یک دستاورد داشته باشد، اثبات همین خباثت و بیصداقتی آمریکاست. آیا ما در لوزان تعهدات خود را قطعی کردیم تا تازه در وین و نیویورک و مذاکرات بعدی درباره چند و چون لغو یا تعلیق 17 درصد تحریمها مذاکره کنیم؟! یعنی برادران خوب ما در تیم مذاکرهکننده و در جبهه دیپلماسی مسئولیتشان این بود که بروند و ابعاد چند لایه محدودیتها و تعلیقهای هستهای را بپذیرند؟ آیا مأموریت این بود یا اینکه با خدعه و شعبده دشمن در حاشیه و ابهام ماند؟ البته به تعبیر هوشمندانه و ظریف رهبر حکیم انقلاب «هنوز هیچ کاری انجام نگرفته و هیچچیز الزامآوری بین دو طرف نگذشته اما ممکن است طرف مقابل که یک طرف لجوج، بدعهد، بد معامله، اهل دبّه درآوردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل این جور سیاهکاریهاست سر جزئیات بخواهد کشور ما را، ملت ما را، مذاکرهکنندگان ما را در یک دایرهای محصور کند».
بنابراین طبق همان نقشه راه کلی که رهبر معظم انقلاب ترسیم فرمودهاند همین هفتهها وقت چشم و گوش تیز کردن نسبت به خدعههای دشمن و پاک کردن اشکالات مهم از چرکنویس لوزان و رفع ابهامهای مهم موجود در آن است. این منطق، منطق غریبی است که دوستان خوشبین به بستن با کدخدا و اوبامای مودب، وقتی پای اعتراض به فکتشیت آمریکاییها به میان میآید، میگویند آمریکا دشمن است چرا به حرف او اعتماد میکنید؟! انگار آمریکا طرف مذاکره و توافق نیست و سوم شخص بیارتباط به این مذاکرات میباشد؟ آیا میتوان پذیرفت آمریکا خلاف تصورات تیم ما از مذاکرات و تفاهم حرف بزند و ما امیدوار باشیم به یک توافق خوب میرسیم و او اجرا میکند؟! آیا در چنین وضعیت نقیضگویی حق نداریم بگوییم بیانیه لوزان مرده متولد شد و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب حق داشتند ضمن تحقیر- نشان دادن حقارت آمریکا- با بیاعتنایی از این مرده عبور کنند؟!
این نوشتار را باید در مجال دیگری شرح و بسط داد. اما اجمالا باید نوشت هدف اصلی آمریکا از روند فعلی، مشغولسازی و انجام عملیات فریب برای عملیات در محورهای دیگر یا دست کم کاستن از سرعت پیشروی و پیشرفت ایران است. مکمل این ایدهآل دشمن میتواند وضعیتی از تعلیق و انتظار و بیعملی و بیتدبیری در رفتار مسئولان یا احاله همه گشایشها به توافق کذایی باشد؛ این دغدغه مهم را حتی برخی حامیان دولت نظیر کرباسچی نیز اخیرا هشدار دادهاند که دو سال از عمر فرصت دولت با همین انتظار محض گذشت. از سوی دیگر باید گوشه ذهنمان باشد که یک علت مهم عدم توافق و طلبکارتر شدن حریف، همین حالت تعلیق و انتظار و امید به خارج به جای اجرای نقشه بدیل (طرح B که همان ساماندهی اقتصادی در قالب اقتصاد مقاومتی است) میباشد. حتی اگر چالش فعلی را معامله فرض کنیم، منطقا داشتن گزینههای بدیل به ما فرصت مانور و چانهزنی بیشتر و خروج از جبریت القایی برخی شبهروشنفکران مدعی آزادی و اختیار را میدهد. به قول معروف همه تخممرغهای آرزوی خود را در سبد مذاکره و توافق با آمریکا نگذاریم که با تلنگری از واقعیات درهم بشکند.
منبع: روزنامه کیهان