وزارت خارجه ایران: متاسفانه هر
دو بار جنگندهای سعودی با نزدیک شدن به آنها هواپیمای مذکور را وادار به بازگشت
کردهاند.
جنگنده های ارتش عربستان سعودی مانع از ورود هواپیمای غیرنظامی
ایران حامل کمک های دارویی به آسمان یمن شدند و آن را مجبور به بازگشت
کردند.
به گزارش
عصرایران، وزارت خارجه ایران با صدور بیانیه ای ضمن اعلام این
موضوع از احضار کاردار عربستان سعودی در تهران به همین دلیل خبر داد.برپایه
این بیانیه، هواپیمای ایرانی حامل بیماران یمنی معالجه شده در تهران و کمک های
دارویی و انساندوستانه هلال احمر ایران برای مردم یمن بود.این هواپیما
امروز جمعه از فرودگاه امام خمینی تهران به مقصد صنعا پایتخت یمن پرواز کرد اما در
مرزهای هوایی یمن با مقابله جنگنده های سعودی مواجه و مجبور با بازگشت به تهران شد.
این برای دومین بار در دو روز اخیر است که چنین حادثه ای روی می دهد. روز
پنجشنبه هم جنگنده های سعودی مانع از ورود هواپیمای ایرانی حامل کمک های دارویی و
پزشکی به یمن شده بود.
احمد عسیری سخنگوی وزارت دفاع عربستان سعودی در این
باره اعلام کرد که هواپیمای ایرانی مجوزهای لازم را برای ورود به آسمان یمن دریافت
نکرده بود.هم اکنون مرزهای هوایی و دریایی کشور یمن در کنترل و محاصره کامل
ارتش سعودی قرار دارد.
در بیانیه وزارت خارجه ایران آمده است: در پی ممانعت
جنگدههای عربستان سعودی از ورود هواپیمای ایرانی حامل زنان و کودکان درمان شده
یمنی و کمکهای دارویی و انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران به فضای یمن، عصر جمعه
کاردار سفارت عربستان در تهران به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض جمهوری
اسلامی ایران به وی ابلاغ شد.
در ادامه بیانیه وزارت خارجه ایران آمده است: در این دیدار رییس اداره اول
خلیج فارس گفت: هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در دو روز گذشته با کسب مجوزهای لازم
پروازی در مسیر عمان _ یمن و با انجام هماهنگی کامل با صلیب سرخ و هلال احمر
بینالمللی اقدام به ارسال هواپیما جهت بازگرداندن بیماران یمنی موجود در ایران و
ارسال کمکهای دارویی کرده است که متاسفانه هر دو بار جنگندهای سعودی با نزدیک شدن
به آنها هواپیمای مذکور را وادار به بازگشت کردهاند. او ضمن تاکید بر استمرار تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای کمکرسانی به مردم
یمن و انتقال و درمان مجروحان حوادث اخیر آن کشور، به کاردار عربستان یادآور شد که
اقدام جنگندهای سعودی پس از پایان عملیات تهاجمی اخیر عملاً دخالت آشکار در امور
یمن و آسمان آن کشور است.
اوباما در این نشست در پاسخ به
سوالی از سوی یکی از حاضران درباره اینکه آیا از نتانیاهو برای حضور در کاخ سفید و
دیدار با او دعوت خواهی کرد یا نه؟ جواب داد: هم اکنون نه. دیدار بماند برای بعد از
30 ژوئن (9 تیرماه).
اوباما
گفت که تا قبل از زمان توافق نهایی هسته ای با ایران، با نتانیاهو دیدار نخواهد
کرد.
به گزارش
عصرایران،
روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نشستی با سران
جامعه یهودیان آمریکا گفته است نتانیاهو را قبل از 30 ژوئن آینده (9 تیرماه 1394)
به کاخ سفید دعوت نمی کند بلکه با او تلفنی گفتگو خواهد کرد. به تازگی
رهبران جامعه یهودیان آمریکا به کاخ سفید دعوت شدند تا با اوباما دیدار کنند. هدف
از این اقدام آرام کردن فضای تنش آلود میان واشنگتن و تل آویو و اطمینان دهی به
آنها درباره التزام عمیق آمریکا در برابر اسرائیل است.
دیدار
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در کاخ سفید
- آرشیو
اوباما
در این نشست در پاسخ به سوالی از سوی یکی از حاضران درباره اینکه آیا از نتانیاهو
برای حضور در کاخ سفید و دیدار با او دعوت خواهی کرد یا نه؟ جواب داد: هم اکنون نه.
دیدار بماند برای بعد از 30 ژوئن (9 تیرماه).
30 ژوئن 2015 (9 تیرماه 1394)
پایان مهلت از پیش اعلام شده از سوی ایران و گروه 1+5 برای دست یابی به توافق جامع
هسته ای است.اوباما ادامه داد: هر دیداری با نتانیاهو با انتقاد و سرزنش
سیاست دولت آمریکا و به طور مشخص درباره پرونده هسته ای ایران همراه خواهد
شد.بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از مخالفان سرسخت تلاش های
دیپلماتیک دولت آمریکا برای دست یابی به توافق هسته ای با ایران است.
او با
توافق اخیر لوزان میان ایران و گروه 1+5 نیز به شدت مخالفت کرده بود.
علاوه بر این، حمله عربستان سعودی
به یمن نشانه واضحی از تغییر بزرگ در نگاه و فعالیت های دولت جدید عربستان سعودی در
عصر پادشاه جدید یعنی ملک سلمان است.
عصرایران؛ رضا
غبیشاوی - وزارت دفاع عربستان سعودی در آخرین ساعت های سه شنبه از پایان عملیات
نظامی علیه یمن با نام "طوفان قاطعیت" و ازسرگیری عملیات دیگری با عنوان
"بازگرداندن امید " خبر داد.
براین اساس، از شدت حملات به یمن کاسته خواهد
شد اما همچنان عملیات های نظامی و محاصره هوایی - دریایی یمن توسط ارتش عربستان
سعودی ادامه خواهد یافت.
عربستان سعودی در راس ائتلاف نظامی شامل 8 کشور
عربستان سعودی، سودان، مصر، قطر، کویت، بحرین، امارات و اردن در روز 6 فروردین 94
(25 مارس 2015) حملات هوایی، زمینی و دریایی را به یمن آغاز کرد. این ائتلاف اعلام
کرده بود مواضع حوثی ها و نظامیان حامی علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن را
مورد هدف قرار می دهد و به دنبال حمایت از دولت قانونی یمن به ریاست عبدربه منصور
هادی رئیس جمهور فراری یمن است.
حملات
هوایی عربستان سعودی به شهر صنعا پایتخت یمن
در مقابل حوثی ها می گویند منصور هادی در پی انقلاب مردمی
از قدرت برکنار و از کشور فرار کرد و پایتخت نیز به تصرف انقلابیون درآمد. عربستان
سعودی نیز به دنبال حفظ منافعش و بازگرداندن هادی به قدرت، به یمن حمله نظامی کرده
است.
در این باره می توان به چند نکته اشاره کرد:
1- عملیات توفان قاطعیت در
یمن با شکست عربستان سعودی به پایان رسید. در پایان این عملیات، شهر صنعا همچنان در
کنترل حوثی هاست. پایگاه های ارتش و گارد یمن به طور کامل به حوثی ها و هم
پیمانانشان پیوسته اند و تقریبا کل یمن تحت اختیار حوثی ها و هم پیمانان آنها یعنی
حزب کنگره ملی به رهبری علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن است.
بندر عدن
به عنوان پایتخت موقت یمن و محل استقرار قبلی عبدربه منصور هادی رئیس جمهور فراری
نیز همچنان در آستانه سقوط قرار دارد و هر لحظه امکان سقوط آن وجود دارد.
عملیات
توفان قاطعیت نتوانست حوثی ها را از قدرت در یمن کنار بزند و عبدربه منصور هادی
رئیس جمهور فراری یمن همچنان مجبور است در خارج از این کشور و در ریاض مستقر باشد.
هم اکنون و پس از سه هفته حملات مستمر نظامی سعودی علیه یمن، منصور هادی در
این کشور از حمایت هیچ حزب یا مجموعه سیاسی مهم یا بخشی از ارتش و نیروهای مسلح
برخوردار نیست. او پایگاه مردمی هم ندارد.
تنها نقطه موفقیت این عملیات را
باید در جلوگیری از سقوط کامل بندر عدن و قطع موقت ارتباط فیزیکی حوثی ها با تهران
دانست.
2-
حملات گسترده هوایی، زمینی و دریایی عربستان سعودی به حوثی ها باعث می شود
مرحله جدیدی از برخوردها میان این دو طرف شکل بگیرد و قطعا در این برخورد جدید،
سعودی ها بازنده خواهند بود. حوثی ها به سرعت تلاش خواهند کرد با الگوگیری از حزب
الله لبنان در جنوب این کشور و حماس در منطقه غزه، از قدرت موشکی برخوردار شوند و
در نتیجه در آینده ای نزدیک شاهد خواهیم بود در صورت بروز تنش، حوثی ها بتوانند با
استفاده از موشک مناطق جنوبی عربستان سعودی را مورد هدف قرار بدهند.
محاصره
زمینی - دریایی و هوایی حوثی ها در منطقه صعده در شمال یمن نیز نمی تواند مانعی در
برابر مسلح شدن آنها به قدرت موشکی شود همانگونه که محاصره منطقه غزه و اعمال
محدودیت های بین المللی برای حزب الله لبنان نتوانست مانع از تسلیح این دو گروه به
قدرت موشکی شود.
در چنین وضعیتی عربستان سعودی هم نخواهد توانست با استفاده از
حملات هوایی یا زمینی قدرت موشکی حوثی ها را نابود کند.
3-
حمله عربستان سعودی به یمن و تشکیل ائتلاف نظامی 8 کشور عربی تحت نام "توفان
قاطعیت" نشان دهنده یک تغییر بزرگ در خاورمیانه است. این جنگ، هم خود نشانه یک
تغییر است و هم عامل تغییرات بزرگ خواهد شد. از نظر سطح تغییرات، می توان جنگ یمن
را با جنگ عراق در سال 2003 مقایسه کرد.
علاوه بر این، حمله عربستان سعودی به
یمن نشانه واضحی از تغییر بزرگ در نگاه و فعالیت های دولت جدید عربستان سعودی در
عصر پادشاه جدید یعنی ملک سلمان است.
دولت جدید عربستان سعودی به دنبال دور
شدن از وابستگی به آمریکا در تصمیم گیری ها و اجرای طرح های نظامی - سیاسی - امنیتی
خود در منطقه و تغییر جهت گیری های سیاسی امنیتی ریاض از تماشاچی/ دفاعی به تهاجمی
است.
4- به
نظر می رسد دولت عربستان سعودی به دنبال ناامیدی از بیرون راندن حوثی ها از صنعا،
تلاش می کند از طریق ادامه محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن، قطع ارتباط فیزیکی
دولت حوثی ها با ایران و تضعیف شان، آنها را به شکست بکشاند اما آنهایی که از نزدیک
با تحولات خاورمیانه و ایران آشنایند می دانند چنین تجربه ای قبلا از سوی اسرائیل
درباره حماس و غزه هم تکرار شد اما به نتیجه نرسید.
5- پیش بینی می شود در
آینده حوثی ها تحت هیچ شرایطی از کنترل بر صنعا عقب نشینی نکنند.
اما حالت دوم اینکه ایران صبر می
کند تا نتیجه اختلاف دولت و کنگره آمریکا مشخص شود و در صورت تایید توافق، تعهدات
خود را انجام دهد. در این حالت اگر توافق احتمالی در نظام آمریکا تایید نشود بدون
شک وجهه دولت امریکا در عرصه نظام بین الملل خدشه دار خواهد شد. اما سرانجام توافق
چه خواهد شد و ایران چه خواهد کرد؟
عصرایران ؛ جلیل بیات* با عقب نشینی اوباما، کمیته روابط خارجی سنای آمریکا طرح قانونی شدن نظارت
بر توافق احتمالی هسته ای ایران و گروه 1+5 را تصویب کرد. بر اساس این طرح دولت
آمریکا موظف خواهد بود متن توافق احتمالی را طی 5 روز پس از رسیدن به توافق، تسلیم
کنگره کند.
در واکنش به این موضوع مرضیه افخم سخنگوی
وزارت خارجه اعلام کرده ایران در مذاکرات مربوطه با دولت ها از جمله دولت آمریکا سر
و کار دارد و هر تعهدی بر عهده دولت هاست. همچنین حسن روحانی عنوان کرده طرف ایران
در مذاکرات گروه 1+5 است و نه سنای آمریکا.
این موضع ایران کاملا درست و منطبق بر حقوق
بین الملل می باشد، اما در این بین نکته مهمی که وجود دارد این است که آیا این
موضع، ایران را به هدف خود (اجرای توافق احتمالی و به تبع آن لغو همه تحریم ها) می
رساند یا خیر؟
بد نیست قبل از پاسخ به این سوال برای فهم
موضوع به یک رویداد تاریخی اشاره شود.
در جریان جنگ جهانی دوم، ایران توسط سه
کشور آمریکا، انگلیس و شوروی اشغال شد. در کنفرانس 1942 تهران این سه کشور توافق
کردند ظرف شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از ایران خارج کنند. با پایان
جنگ، آمریکا و انگلستان به این توافق عمل کردند اما شوروی نیروهای خود را از ایران
خارج نکرد و حتی به حمایت از نیروهای تجزیه طلب در آذربایجان پرداخت. تلاش احمد
قوام نخست وزیر وقت ایران برای خروج شوروی از کشور بدین جا ختم شد که روس ها در
مقابل این اقدام خواستار اعطای امتیاز نفت شمال شدند. قوام با این موضوع موافقت کرد
و قرارداد قوام – سادچیکف امضاء شد. با خروج نیروهای شوروی از ایران، روس ها
خواستار اجرایی شدن قرارداد شدند اما قوام اعلام کرد طبق قانون اساسی تمام
قراردادهای خارجی باید به تصویب مجلس برسد که البته مجلس هم این قرارداد را تصویب
نکرد و بدین ترتیب قوام عملا روس ها را فریب داد. (البته در جریان این واقعه تاریخی
نقش اولتیماتوم آمریکا به شوروی هم قابل بررسی است)
حال ببینیم اگر سنای آمریکا توافق احتمالی
ایران با گروه 1+5 را رد کند به نحوی که اوباما هم قادر به وتوی آن نباشد چه اتفاقی
روی خواهد داد. قبل از آن یادآور می شود طبق بیانیه لوزان گفته شده تحریم های
ثانویه آمریکا همزمان با اجرای تعهدات عمده هسته ای ایران
به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، متوقف خواهد شد. از
سوی دیگر فرایند تصویب یا رد توافق احتمالی در کنگره آمریکا در مجموع حداقل 52 و
حداکثر 82 روز زمان می برد.
حال اگر زمان مشخص شده از روز امضاء تا
اجرای توافق کمتر از 52 روز باشد، دو حالت ممکن است روی دهد.
الت اول آنکه ایران طبق توافق و جهت
راستی آزمایی آژانس، تعهدات خود را آغاز می کند به این امید که کنگره آمریکا در این
شرایط توافق را مورد تایید قرار دهد. حال اگر بعد از 52 روز نظام آمریکا توافق
نهایی را تایید نکند، آمریکا چیزی از دست نداده اما ممکن است ایران اقداماتی
غیرقابل بازگشت (همچون بحث تغییر ساختار تقریبا غیر قابل بازگشت آب سنگین اراک) را
انجام داده باشد. (بدیهی است این حالت کاملا بدبینانه به موضوع نگاه می کند)
اما حالت دوم اینکه ایران صبر می کند تا
نتیجه اختلاف دولت و کنگره آمریکا مشخص شود و در صورت تایید توافق، تعهدات خود را
انجام دهد. در این حالت اگر توافق احتمالی در نظام آمریکا تایید نشود بدون شک وجهه
دولت امریکا در عرصه نظام بین الملل خدشه دار خواهد شد. اما سرانجام توافق چه خواهد
شد و ایران چه خواهد کرد؟
در این شرایط تحریم های آمریکا باقی
خواهد ماند و از آنجا که آمریکا عضو دائم شورای امنیت است قطعنامه جدیدی در این
شورا تصویب نخواهد شد و تحریم های شورای امنیت نیز باقی خواهد ماند. اگرچه مشروعیت
توافق زیر سوال می رود (چرا که یک طرف توافق آن را تایید نکرده است) اما ممکن است
اتحادیه اروپا، چین و روسیه راه خود را از آمریکا جدا کنند و بگویند اگر ایران
تعهدات خود را اجرا کند ما نیز بر سر توافق باقی خواهیم ماند و تحریم های اتحادیه
اروپا و برخی کشورهای دیگر لغو خواهد شد.
اگر ایران این شرایط را نپذیرد توافق
شکست خواهد خورد و موضوع بسیار پیچیده خواهد شد. اما اگر ایران بپذیرد، ساختار
تحریم ها (به جز تحریم های شورای امنیت و تحریم هایی که صرفا از سوی آمریکا اجرا می
شود) فرو خواهد پاشید و آمریکا در مسئله هسته ای ایران منزوی خواهد شد. البته در
این شرایط پیش بینی اقدام آتی آمریکا دشوار است.
در مجموع باید گفت اینکه کنگره آمریکا
چه تصمیمی درباره توافق احتمالی خواهد گرفت از هم اکنون مشخص نیست؛ اما به نظر نمی
رسد بازی کنونی، ایران را به مقصود خود برساند.
پی نوشت: این یادداشت حصول توافق
نهایی میان ایران و گروه 1+5 را مفروض گرفته است و گرنه اساسا در حصول چنین توافقی
شک و شبهه بسیاری وجود دارد.
* کارشناس ارشد روابط بین
الملل
سناتور گراهام : اگر با یک رای دو
حزبی بالا موفق شویم توافق نهایی را در کنگره رد کنیم آن وقت دولت (دولت اوباما)
مجبور خواهد شد برای یک توافق بهتر با ایران تلاش کند.
جمهوریخواهان
آمریکا هر روز بهانه ای جدید برای سنگ اندازی در مسیر دولت آمریکا برای توافق هسته
ای با ایران درست می کنند.
به گزارش عصر
ایران و به نقل از روزنامه آمریکایی "یو اس ای تودی" در تازه ترین بهانه گیری
هاو شرط و شروط های جمهوریخواهان کنگره برای تایید توافق هسته ای با ایران، "
لیندسی گراهام" سناتور جمهوریخواه روز چهارشنبه اعلام کرد کنگره نباید توافق هسته
ای با ایران را تایید کند مگر اینکه بازرسی از مراکز نظامی این کشور جزء بندهای
توافق نهایی باشد.
ایران به صراحت و بارها اعلام کرده است بازرسی ها از
مراکز نظامی را نمی پذیرد.
سناتور گراهام با اشاره به اینکه تصریح به بازرسی
از مراکز نظامی در توافق نهایی یکی از هشت شرط او برای رای مثبت به لایحه توافق
نهایی با ایران در کنگره است، افزود:" اگر با یک رای دو حزبی بالا موفق شویم توافق
نهایی را در کنگره رد کنیم آن وقت دولت (دولت اوباما) مجبور خواهد شد برای یک توافق
بهتر با ایران تلاش کند.
او در عین حال تاکید کرد هشت شرطی که او برای تایید
توافق نهایی هسته ای با ایران گذاشته بسیار دست بالاست و شانس همراهی بیش از 60
سناتور با این شروط سخت و دشوار است.
جمهوری اسلامی ایران پس از تصویب طرح
اخیر بازبینی توافق هسته ای با ایران در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا که هفته
گذشته با تعدیلاتی تصویب شد،اعلام کرده است ایران با گروهی به نام 1+5 مذاکره می
کند و اختلافات داخلی بین دولت و کنگره آمریکا هیچ ارتباطی به تهران ندارد و مشکل
داخلی آمریکاست.بر اساس طرحی که اخیرا در کمیته روابط خارجی سنا تصویب و در
روزهای آتی احتمالا برای بحث و بررسی به صحن سنا خواهد آمد، کنگره آمریکا باید ظرف
30 روز پس از امضای توافق نهایی بین ایران و گروه 1+5 آن را مورد بررسی و تصویب
قرار دهد.
سناتور گراهام گفته است رد توافق نهایی با ایران در کنگره به
معنای پایان یافتن رویکرد دیپلماسی و مذاکره با ایران نیست بلکه به این معنا خواهد
بود که تلاش ها برای رسیدن به یک توافق بهتر ادامه یابد.
گراهام شروط دیگر
خود برای موافقت با توافق احتمالی هسته ای با ایران را چنین برشمرد:
1-
میزان غنی سازی اورانیوم ایران تنها برای تامین سوخت یک راکتور (بوشهر) و نه بیشتر
باشد.
2- سازوکاری شفاف و روشن برای بازگرداندن فوری تحریم ها در صورت تخلف
ایران از تعهداتش داشته باشد.
3- همه سایت های دیگر هسته ای ایران به جز
مرکز غنی سازی نطنز را تعطیل کند.
4- راستی آزمایی انجام تعهدات ایران از
سوی بازرسان پیش از هر گونه لغو یا تعلیق تحریم و ارسال پول های بلوکه شده و رفع
تحریم های مالی ایران.
5- ممنوعیت کامل ایران از طرح توسعه و تحقیق روی
سانتریفیوژهای نسل جدید.
6- خارج کردن تمامی ذخائر اورانیوم موجود از
ایران.
7- باراک اوباما باید پیش از هر گونه رفع یا تعلیق تحریم های ایران
باید به کنگره گواهی دهد که ایران هیچ گونه فعالیتی در جهت حمایت از تروریسم
ندارد.
گراهام تاکید کرد لغو فوری و یکجای تحریم های ایران در صورت قید در
توافق نهایی هیچ شانسی برای تصویب در کنگره آمریکا ندارد.
روزنامه های بزرگ جهان اطلاعاتی متناقض از زخمی شدن و یا هلاکت ابوبکر
البغدادی سرکرده گروه تروریستی تکفیری داعش درجریان یک حمله هوایی ائتلاف نیروهای
بین المللی به فرماندهی آمریکا درعراق منتشر کرده اند.
به گزارش ایرنا به
نقل از روزنامه لبنانی السفیر، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اطلاعات منتشر شده در
شماره روز سه شنبه گذشته روزنامه انگلیسی گاردین در باره زخمی شدن البغدادی و تعیین
جایگزین او را رد کرد اما مجله آمریکایی نیوزویک در شماره روز پنجشنبه گذشته خود
نوشت که جایگزین البغدادی و سرکرده موقت داعش فردی است که ابوعلاء العفری خوانده می
شود.گاردین به نقل از یک منبع که ارتباطی قوی با داعش دارد، نوشت:جنگنده
های ائتلاف بین المللی 18 ماه مارس گذشته شهرستان البعاج در استان نینوای عراق را
بمباران کردند که در نتیجه آن البغدادی به شدت مجروح شد تا جاییکه نمی تواند هدایت
عملیات روزانه داعش ادامه دهد.
این منبع افزود: البغدادی در آستانه مرگ قرار
دارد و به همین دلیل سرکردگان داعش نشستی فوری تشکیل دادند تا دراقدامی سریع ،
تدابیر لازم را برای حفظ این گروه و تعیین جایگزین او اتخاذ کنند.
نیوزویک
به نقل از هشام الهاشمی مشاور دولت عراق نوشت که «العفری به عنوان جایگزین موقت
البغدادی برای سرکردگی داعش انتخاب شده است و تنها درصورت مرگ البغدادی جایگزین
قطعی او انتخاب خواهد شد».
ابوعلاء العفری
کیست؟نیوزویک نوشت: اطلاعات بسیارکمی از العفری در دست است اما
الهاشمی او را چنین معرفی کرد، « عبدالرحمن مصطفی شهروند عراقی و متولد موصل که
اکنون در الحضر به سر می برد».العفری قبلا معلم فیزیک در شهر تلعفر در
استان نینوا بوده و تاکنون ده ها مقاله و جزوه از او در باره شریعت چاپ و منتشر شده
و گفته می شود از پیروان مصعب السوری پژوهشگر بارزجهادی است.
نقش و جایگاه العفری در داعشالعفری از
بارزترین سرکردگان داعش در موصل بوده و به تدریج در صفوف اول آن قرار گرفته و از
مهمترین نیروهای تحت سرکردگی البغدادی شده است.وی را فردی بسیار با هوش و
دارای روابطی بسیار نزدیک با البغدادی معرفی کرده و گفته اند که یک سخنور قهار و
داری قدرت نفوذ زیادی است.حسن حسن پژوهشگر امور خاورمیانه می گوید: العفری
یکی از بازیگران اصلی در داعش و اکنون مهمترین عنصر آن است و نقش مهمی را همزمان با
شکست های داعش در سوریه و عراق از ماه سپتامبر گذشته در این گروه برعهده گرفته
است.
شبکه عراقی سومریه نیوز به نقل از کارشناسان امنیتی گزارش داد: العفری
دارای منصب هایی مهم در داعش بوده که از جمله آنها معاونت البغدادی و رییس مجلس
شورای داعش است.
روزنامه انگلیسی تلگراف در ژوئیه گذشته نوشته بود که العفری
زمانی با نام ابو سجی شناخته می شده و رابط بین البغدادی با امیران داعش در مناطق
مختلف بوده است.
روابط العفری با
القاعدهحسن حسن تاکید کرد: اسامه بن لادن برای سرکردگی القاعده در
عراق بعداز هلاکت ابوعمر البغدادی و ابو ایوب المصری در سال 2010، العفری را گزینه
اول خود معرفی کرد.الهاشمی هم خاطرنشان کرد: العفری در سال 1998 میلادی به
افغانستان سفر می کند قبل از اینکه عضوی بارز در گروه القاعده شعبه عراق به سرکردگی
ابومصعب الزرقاوی شود که بعدها و درسال 2004 به تاسیس گروه تروریستی داعش متعهد
شد.
کارشناسان امنیتی احتمال داده اند که العفری تمایل دارد داعش با
زیرمجموعه های القاعده مانند جبهه النصره مصالحه و ساختار سرکردگی داعش را بین
اعراب و بیگانگان به طور مساوی تقسیم کند.
پشت پرده شبکه آمریکاییYGL ؛
طی سالهای اخیر از سوی دولت آمریکا شبکهای جهانی متشکل از نخبگان موسوم به YGL ه (Young global leaders) به معنای رهبران جوان جهانی، زیر نظر مجمع جهانی اقتصاد شکل گرفته که بهدنبال شبکهسازی بینالمللی با اهداف مورد نظر دولت آمریکاست.
گروه سیاسی مشرق؛ هر چند آمریکاییها در طول یک سال گذشته سعی کردهاند اینگونه القا کنند که دیپلماسی، یگانه مسیر پیش روی آنها با ایران است ولی طرح تازه و بسیار پیچیدهای را برای یک فرآیند استحاله از درون و براندازی نرم کلید زدهاند که برخی بازیگران مهم داخلی هم در آن دخیلند.
مجریان طرح مذکور تمرکز خود را بر سوءاستفاده از نهادهای دولتی و سازمانهای ظاهرا مردمنهاد معطوف کردهاند و یک شیوه بسیار خلاقانه را برای نفوذ، هدایت و ایجاد تنش در داخل کشور دنبال میکنند.
شبکهای جهانی متشکل از نخبگان موسوم به YGLطی سالهای اخیر از سوی دولت آمریکا شبکهای جهانی متشکل از نخبگان موسوم به YGL ه (Young global leaders) به معنای رهبران جوان جهانی، زیر نظر مجمع جهانی اقتصاد شکل گرفته که بهدنبال شبکهسازی بینالمللی با اهداف مورد نظر دولت آمریکاست. تعدادی از اعضای این شبکه توسط مجمع جهانی اقتصادی داووس بهعنوان رهبران جوان جهان برگزیده میشوند.تعریف نخبه در شبکه مذکور فردی است که از زمینههای لازم برای تحقق اهداف دولت آمریکا در بعد بینالمللی برخوردار است. افراد این شبکه در قالب همایشهای پیدرپی و بودجههای کلان خرج شده توسط دولت آمریکا برای ماموریتهای سیاسی آموزش میبینند.
براساس سند امنیت ملی آمریکا برای سالهای 2016-2015 شبکه YGL با پوشش علم و فناوری بهدنبال تربیت و سازماندهی جریانی است که بتواند با بهچالش کشیدن حکومتهای مدنظر دولت آمریکا، نقش تاثیرگذاری در عرصه حاکمیتی و جامعه مدنی این کشورها داشته باشد. در واقعYGL اهداف مدنظر دولت آمریکا را بهگونهای پیگیری میکند که به نظر مطالبات اجتماعی کشور هدف قلمداد شود تا حکومتهای مستقل را وادار کنند به خواستههای جماعتی که ظاهرا نماینده عموم مردم هستند تن در دهند.در بخشی از سند امنیت ملی آمریکا آمده است: «ما در حال بهدست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط جهانی و شناسایی رهبران آینده در دولت، کسب و کار و اتصال آنها به یکدیگر و جامعه مدنی و مهارتهای مورد نیاز برای رشد کردن آنها هستیم. ما برنامههای جدید تبادلات میان جوانان آمریکایی از آفریقا گرفته تا جنوب شرق آسیا را پیگیری میکنیم».
این شبکه چند سالی است فعالیت خود را در کشور ما نیز شروع کرده اما به تازگی موج جدیدی از اقدامات خود را با هدف براندازی نرم با سرعت چشمگیری پیگیری میکند.
تشکیلاتYGL در ایرانداستان تشکیلاتYGL در ایران از شرکت «آ» آغاز میشود. مدیریت این شرکت بر عهده خانواده «ن» است؛ پدر و پسری که در دوران اصلاحات یک پای اکثر کارتلهای نفتی آمریکایی و اروپایی در ایران بودند و صدمات جبرانناپذیری را در قراردادهایی یکطرفه و ترکمانچایی به صنعت نفت کشور وارد کردند. ماموریت اصلی «آ» البته فراتر از مسائل مرتبط با انرژی است بلکه این شرکت اهداف خود را در قالب واردات فناوریهای نوین به ایران تعقیب میکند.
«ن» علاوه بر شرکت «آ» مشاورت شرکت نفتی کرسنت را نیز بر عهده دارد. وی با استفاده از نفوذ خود در عرصه نفتی ایران در راستای تحقق منافع غربیها و اماراتیها به دنبال محکومیت ایران در پرونده پرحاشیه کرسنت بوده است. جالب آنجاست که او سرشاخه تشکیلات YGL در ایران است. وی پیش از این نماینده پنهان تشکیلات وابسته به سازمان سیا (NED) در ایران نیز بوده است.پدر او مسؤولیت پروژه تحدید نسل در ایران را بر عهده دارد و در حال حاضر NGOهایی را در حوزه اجتماعی و مدنی تحت پوشش سازمانهای بینالمللی و اقدامات بشردوستانه فعال کرده است. از اعضای اصلی همدست با خانواده «ن» در پیشبرد اهدافYGL در ایران تریتا پارسی از اعضای اصلی نایاک یا همان دلال جدید نفوذ آمریکا در ایران است که به تازگی پیوندهایی با برخی نهادها پیدا کرده است.
افراد سرشاخه این تشکیلات در ایران رابطه نزدیکی با چهرههای ضدانقلاب فارسیزبان مقیم آمریکا و برخی نمایندگان مستعفی مجلس ششم برقرار کردهاند.گستردگی فعالیت شبکه آمریکاییYGL زمانی آشکار میشود که میتوان رد مرتبطان آنها را تا دفتر برخی وزرا دنبال کرد. برای مثال فردی با نام «م ـ ش»، فارغالتحصیل دانشگاه سوآز (از مراکز خاص عضوگیری سرویس اطلاعاتی انگلیس MI6) توانسته بود براحتی پیگیر اهداف تشکیلاتYGLدر درگاه دیپلماسی کشور باشد. وی پیش از این از نهادهای دولتی اخراج شده است.علاوه بر سفرهای ناگهانی هفتههای گذشته آمریکاییها به تهران، این شبکه در راستای اهداف دیپلماسی عمومی غرب به دنبال مهیا کردن سفر تعدادی از اعضای غربی YGL به داخل کشور است. عدهای از عناصر مرتبط با تشکیلات برانداز آمریکایی بزودی همایشی را در اصفهان برگزار میکنند. همایش اصفهان که اواخر اردیبهشتماه سال جاری برگزار میشود با دعوت از تعدادی از اعضای آمریکایی YGL به کشور همراه است.برخی اخبار از این حکایت دارد که تاکنون برای تعدادی از مدعوان آمریکایی همایش اصفهان روادید و ویزا صادر شده و یکی از مجللترین هتلهای اصفهان برای اقامت این افراد رزرو شده است.
در حال حاضر فعالیت تشکیلاتYGL شاخه ایران، بر جذب نخبگان جوان در عرصه علم و فناوری و کارآفرینی متمرکز شده است. لذا این جریان در تلاش است تحت پوشش کنفرانسی با نام Bridge 2015 در خرداد ماه سال 94 در کشور آلمان زمینه سفر بیش از 500 نفر از فعالان این عرصه را با هزینه جمهوری اسلامی فراهم کند و اعضای جدید را با تشکیلات حامی منافع آمریکا در ایران همسو کند.
شبکهسازی از گروههای غربگرا در داخل کشورنکته قابل تامل حضور حمید بیگلری، عضو شورای روابط خارجی سنای آمریکا و همچنین افراد مسالهدار منتسب به بهائیت از قبیل «کامران الهیان» است که علاوه بر سفرهای متعدد به اراضی اشغالی، دارای روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی هستند. حضور این عناصر بدسابقه در میان افراد حامی کنفرانس Bridge نشاندهنده اهداف پنهان برگزاری آن است.
شاخه ایرانی این تشکیلات در تلاش است با نزدیکی به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه و برخی چهرههای سیاسی دیگر اقدامات خود را مشروع جلوه دهد.
تشکیلاتYGL بهطور خلاصه، اهداف عمده ذیل را در کشور دنبال میکند:
1- شبکهسازی از گروههای غربگرا در داخل کشور
2- تسهیل رفت و آمد افراد شبکه به داخل و خارج از کشور از طریق نفود به برخی وزارتخانهها
3- توانمندسازیNGOهای همسو با تشکیلات YGL در کشور
4- ایجاد پوششهای مدنی، علمی، فنی و بهداشتی برای فعالیتهای سیاسی
5- ایجاد کانال دیپلماسی پنهان.
شاید اکنون رمزگشایی از مصاحبه اخیر باراک اوباما با روزنامه نیویورک تایمز و اشاره وی به نیاز دولت آمریکا به رفت و آمد در داخل ایران بسیار ساده باشد، چرا که آمریکاییها کاملا آگاه هستند مردم ایران تمایلی به فعال کردن دوباره لانه جاسوسی این کشور ندارند لذا دولت ایالات متحده تلاش فوقالعادهای را برای داخل کردن مهرههای جاسوسی خود به کشور و سوءاستفاده از فضای تعامل بهوجود آمده دنبال میکند.
بهخوبی مشخص است ایالات متحده در پشت پرده مذاکرات هستهای اهداف براندازانه خود را پیگیری میکند.
هنوز هیچ کدام از تحریمها ضدایران توسط دولت آمریکا تعلیق یا لغو نشده است اما تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی غالبا دارای سابقه فعالیت سیاسی به بهانه سرمایهگذاری به کشور رفت و آمد میکنند اما هیچ قرارداد یا پیش قراردادی بین طرفین
امضا نمیشود.
گشت و گذار 14 روزه خبرنگار اسرائیلی در ایرانظاهرا غفلت از گشت و گذار 14 روزه خبرنگار اسرائیلی در ایران و بیتوجهی دستگاههای مسؤول نسبت به این موضوع نیز چندان بیارتباط با قوت گرفتن فعالیت این تشکیلات آمریکایی در کشور نیست.
شاید لازم باشد دستگاههای امنیتی در برخورد با اقدامات خصمانه دولت آمریکا در ایران جدیت بیشتری به خرج دهند و همچنین با مجازات عاملان این طرح به دولت آمریکا ثابت کنند کشورمان هرگز در قبال امنیت ملی ایران با هیچ کشوری تعارف ندارد و صرفا لفاظی دیپلماتیک نمیتواند سد بیاعتمادی میان ایران و غرب را فرو بریزد.
از طرف دیگر ضرورت دارد دستگاه دیپلماسی کشور با طرح سوال از دولت آمریکا در قبال اقدامات خرابکارانه اخیر خود در ایران درباره حسننیت آمریکاییها در به ثمر رسیدن توافق احتمالی هستهای کسب اطلاع کند. اما مهمترین پیام رمزگشایی از طرح براندازی نرم نوین آمریکا برای مردم است که حتی با حصول توافق نمیتوان از اقدامات خصمانه دولت آمریکا ضد ایران اسلامی غافل شد.
* وطن امروز