شوشان/ علی رنجکش:
عقربهها ساعت 11 صبح چهارشنبه 6 آذرماه سال جاری را نشان میداد، زنگ خانه به صدا
درآمد و مردی به عنوان مأمور اداره گاز خواست تا برای بررسی مشکل گاز وارد خانه
شود.
همه چیز عادی به نظر میرسید، زن جوان با دختر جوانش در خانه تنها بودند و
هنوز دقایقی از ورود مامور ادعایی گاز به خانه نگذشته بود که دختر 19 ساله با
چهرهای مضطرب از خانه خارج شد و با جیغ و فریاد از ورود مردی قمهکش به خانهشان
خبر داد.
همین سر و
صداها کافی بود تا پسر همسایه که از شانس آنها پلیس بود از خانه خارج شده و به کمک
مادر و دختر برود. صحنه هولناکی بود، شیرزن جوان در حالی که صورتش غرق خون بود با
دو دست محکم مرد خشن را گرفته بود تا نگذارد فرار کند و مأمور قلابی، زن را روی
زمین میکشاند تا بتواند از دستش رها شود که در این لحظه پلیس جوان با کمک دیگر
همسایهها وارد عمل شدند و مرد قمهکش را دستگیر کردند.
ماجرای حمله خونین مأمور
قلابی گاز به مادر و دختر به پلیس 110 مخابره شد و خیلی زود مأموران کلانتری 15
آبادان به محله کارون رفته و «رضا» 49 ساله را که روی زمین نشسته بود و سیگار
میکشید تحویل گرفتند.
زن جوان با سر و صورتی خونین برای درمان به بیمارستان
منتقل شد و «رضا» که چارهای جز اعتراف نداشت به مأموران گفت: وقتی به عنوان مأمور
گاز وارد خانه شدم فکر کردم مادر خانواده تنها است. تصمیم گرفتم با تهدید قمه طلا و
پولهای داخل خانه را به سرقت ببرم که دختر جوانش از اتاق خارج شد و با دیدن من و
صورت خونی مادرش پا به فرار گذاشت. با جیغ و فریاد در کوچه باعث شد تصمیم بگیرم
فرار کنم اما نتوانستم چرا که همسایهها محاصرهام کردند.
مادر خانواده که
چهرهای کبود دارد و روی بینیاش چسبزده در حالی که هنوز با یادآوری روز حادثه
صدایش از ترس میلرزد به شوک گفت: ساعت 11 صبح بود که زنگ خانه به صدا درآمد و
مأمور گاز خواست در را باز کنم. در خانه قفل بود به همین خاطر جلو در رفتم و مأمور
گاز با چهرهای فریبنده و در حالی که یک کارت شناسایی به گردنش انداخته بود و مرا
خواهرم صدا میزد ادعا کرد در این منطقه چند خانه با افت فشار گاز روبهرو هستند و
باید شیرآلات و مسیر لولههای گاز را بررسی کند.
زن 39 ساله در
ادامه گفت: در حالی که مأمور گاز مردی مطمئن به نظر میرسید وارد خانه شد و به سمت
آشپزخانه رفت و خواست برایش مقداری کف صابون درست کنم و بعد از آن خواست دستمالی
جلوی دهانم بگیرم تا مسموم نشوم، از آن زمان به بعد رفتارهایش مرموز شد و چندباری
پرسید که جز من کسی در خانه است یا نه که گفتم دخترم در خانه است اما وقتی دخترم را
ندید فکر کرد دروغ گفتهام و در خانه تنها هستم.
وی که با یادآوردن آن صحنه وحشت
در چشمانش موج میزد، افزود: مأمور گاز، ناگهان به سمت من حمله کرد و با مشت ضرباتی
به صورتم زد، شوکه شده بودم و خواست طلا و پول در اختیارش قرار دهم وگرنه مرا تحت
شکنجه قرار میدهد. ترسیده بودم و گفتم طلا و پول طبقه بالای خانه است که در همین
لحظه ناگهان قمهای از زیر لباسش بیرون کشید و روی گردنم گذاشت و ادعا کرد اگر
سروصدا کنم مرا خواهد کشت.
بشــدت ترسیده بودم، همان وقت نگار از اتاقش بیرون
آمد و وقتی دید قمه زیر گلویم است شوکه شد، در همین لحظه بود که مرد خشن به سمت
دخترم حمله کرد و نگار را در میان دستانش گرفت تا فرار نکند.وی ادامه داد:
میترسیدم برای دخترم اتفاقی بیفتد، دستان مرد را گرفتم تا اینکه دخترم توانست
فرار کند و به کوچه برود.
وقتی نگار از خانه خارج شد این مرد با آرنج ضربهای به
صورتم زد و خواست فرار کند که با وی درگیر شدم و ناگهان با قمهای که در دست داشت
ضربهای به بینیام زد و صورتم غرق خون شد.
نمیخواستم این دزد از خانه فرار کند
و با هر زحمتی بود دستان وی را گرفته بودم اما وی دستبردار نبود و در حالی که مرا
روی زمین میکشاند قصد داشت از خانه خارج شود که همسایهها به کمکم آمدند.
زن
جوان در پایان گفت: بعد از این ماجرا از لحاظ روحی به هم ریختهام و چند شب است
کابوس میبینم و قرصهای آرامبخش که مرا آرام میکند.
منبع: ایران