ایالات متحده در حال پذیرش ادامه فعالیت چند صد سانتریفیوژ ایران در تاسیسات هستهای زیرزمینی فردو در نزدیکی قم است.
به گزارش «تابناک» و به نقل از آسوشیتدپرس آمریکا انتظار دارد که در مقابل ایران کار غنیسازی و تحقیق و توسعه در سایتهای هستهای دیگر خود را محدود کند.
بنا به گفته مقامات غربی که جزئیات این مساله در اختیار آسوشیتدپرس گذاشتهاند، طبق این گونه معاملهای، ایران اجازه خواهد داشت به فعالیت غنیسازی در فردو ادامه دهد البته به این شرط که این غنیسازی به توانایی ساخت سلاح هستهای منجر نشود و تحت نظارتهای بینالمللی قرار داشته باشد. در مقابل ایران باید تعداد سانتریفیوژهای فعال خود در نطنز را کاهش دهد و محدودیتهای دیگری را بر کارهای هستهای خود بپذیرد.
مقامات غربی گفتهاند که سانتریفیوژهای مستقر در فردو به جای غنیسازی اورانیوم، با موادی مانند روی، زنون و ژرمانیوم کار میکنند که جداسازی ایزوتوپهای آن در بخشهای پزشکی، صنعتی و علمی کاربرد دارد. سانتریفیوژهای فعال ایران به صورتی کار خواهد کرد که تولید مواد هستهای مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای حداقل یک سال طول بکشد.
در حالی که مذاکرات هستهای در لوزان حساسترین روزهای خود را پشت سر میگذارد و مقامات در انتقال جزئیات مذاکرات به رسانهها دارای محدودیت هستند، یک مقام ارشد آمریکایی از اظهار نظر در باره پیشنهادهای مختلف مطرح در این باره خودداری کرده است ولی گفته که از ابتدای مذاکرات، تغییر تاسیسات فردو به گونهای که در آن غنیسازی اورانیوم انجام نشود، مطرح بوده است.
مقامات غربی گفتهاند که توافق احتمالی بر سر فردو یکی از چند گزینه پیچیده فنی است که در مذاکرات مورد بحث قرار گرفته است. ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا برای بحث بر سر چنین مسائلی در ادوار اخیر مذاکرات هستهای حضور داشته است.
کارشناسانی غربی به آسوشیتدپرس گفتهاند که معامله بر سر فردو موضوعی مشکلزا است زیرا از نگاه آنها تاسیسات فردو امکان این را دارد که به سرعت برای غنیسازی اورانیوم مورد استفاده قرار گیرد. ایالات متحده و متحدان غربی آن خواهان خروج کامل سانتریفیوژها از فردو بودهاند.
از سوی دیگر ایران در باره موضوع بازرسیهای سرزده نیز دارای ملاحظاتی است و این در حالی است که بنا به ادعای غربیها، ایران هنوز به سوالات در باره ابعاد احتمالی نظامی گذشته فعالیتهای هستهای خود به طور کامل پاسخ نداده است.
غربیها در گذشته مدعی بودهاند که حتی وجود چند صد سانتریفیوژ در فردو نگرانکننده است زیرا این تاسیسات از موقعیتی خاص برخوردار است که حمله نظامی به آن را بسیار مشکل میکند.
اولی هاینون که پیش از این به عنوان معاون آژانس بینالمللی انرژی اتمی پرونده ایران را در دست داشت، ششهزار سانتریفیوژی را که ظاهرا تاکنون مورد توافق غربیها قرار گرفته است نیز زیاد میداند. وی در مورد ادامه فعالیت چندصد سانتریفیوژ در فردو گفته است که تک تک سانتریفیوژها را باید به حساب آورد.
یکی از مقامات غربی، به آسوشیتدپرس گفته که شمار سانتریفیوژهایی که در فردو به کار ادامه میدهند، 480 دستگاه خواهد بود و این باعث خواهد شد که شمار کل سانتریفیوژهای ایران به حدود 6500 دستگاه برسد. دیوید آلبرایت از موسسه دانش و امنیت بینالمللی گفته است که وجود چندصد سانتریفیوژ بیشتر تهدید عظیمی نیست مگر این که در فردو مستقر شوند.
بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی در مشهد مقدس حکایت از این داشت که علیرغم ادعای رئیسجمهور آمریکا، در ایران کسی مخالف یک توافق هستهای که در آن حقوق ایران حفظ شده باشد، نیست.
به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی آتلانتیک در مطلبی در باره چرایی موافقت رهبری ایران با یک توافق خوب هستهای نوشته: رهبران کمی در دنیا هستند که به اندازه رهبر جمهوری اسلامی ایران قدرتمند و در عین حال برای غربیها رمزآلود باشند. بیشتر مطالبی که در این باره به زبان انگلیسی نوشته شده، بیش از آن که آگاهیبخش باشد، گیجکننده هستند. در حال حاضر یکی از گمراهکنندهترین فرضیات در باره رهبری ایران این است که آیتالله خامنهای بنا به دلایل ایدئولوژیک مخالف یک توافق منطقی با ایالات متحده است. ولی احتمالا رهبر ایران به اندازه رئیسجمهور روحانی با یک توافق هستهای موافق است. رهبری ایران، یک توافق احتمالی را نه به معنای خیانت به انقلاب ایران بلکه گامی در جهت برآورده شدن اهداف انقلاب میداند.روشن است که رهبری ایران عمیقا به ایالات متحده بیاعتماد است و به نیات آمریکا و نیز توانایی این کشور در عمل به یک توافق احتمالی بدبین است. وقتی اوباما رئیسجمهور آمریکا در اولین پیام نوروزی خود در سال 2009 لحنی آشتیجویانه در برابر ایران در پیش گرفت، رهبری ایران به سرعت واکنش نشان داد و در سخنرانی خود در مشهد، جرایم آمریکا علیه ایران از جمله حمایت از شاه پهلوی، حمایت از صدام در جنگ با ایران، حمله به یک هواپیمای مسافربری ایران در سال 1988 و نیز تحریمها علیه ایران را مرور کرد. رهبری ایران نسبت به نیات رئیسجمهور آمریکا ابراز بدبینی کرد و این سوال را مطرح کرد که روشن نیست که در ایالات متحده، کنگره تصمیمگیر نهایی است یا رئیسجمهور با عناصر پشت پرده؟
برای فهم چرایی بیاعتمادی آیتالله خامنهای نباید به مرور خاطرات تلخ از آمریکا کفایت کرد. رهبری فعلی ایران به عنوان یار نزدیک به آیتالله روحالله خمینی و نیز رئیسجمهور سابق ایران شاهد بسیاری از این حوادث بوده است. رهبری ایران نه تنها شاهد این حوادث بوده بلکه در متن بسیاری از آنها بوده است. بدبینی رهبری ایران به آمریکا نتیجه چهار دهه تجربهای است که با خود همراه دارد.رهبری ایران در سخنرانی نوروزی امسال خود نیز ادعای اخیر اوباما در باره مخالفت برخی عناصر در ایران با یک توافق هستهای را رد کرد و بر رد پذیرش هر گونه زورگویی تاکید کرد. این سخنان آیتالله خامنهای تکرار مواضع قبلی بود که راه را برای مذاکره با واشنگتن به شرط تامین منافع ملت ایران باز گذاشته بود.مساله مهم برای رهبری ایران این است که از موضع ضعف وارد مذاکره نشود. در نگاه رهبری ایران، انقلاب ایران را از وابستگی به غرب نجات داده است. هدف انقلاب این بوده است که کرامت و استقلال کشور را باز گرداند.آیتالله خامنهای خود در این باره گفته: «ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتیاش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیمگیری سیاسیاش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعی بود برای چرای آمریکائیان و نظامیان آمریکائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد.»
ایرانیها میگویند که اگر ایران در موضع ضعف وارد مذاکره با آمریکا شود، آمریکا ایران را مجبور به پذیرش الزاماتی خواهد کرد که بار دیگر خلیج فارس را به پایگاه قدرت آمریکا تبدیل میکند. آنها به مصر اشاره میکنند که بعد از پذیرش پیمان کمپ دیوید و عادیسازی روابط با اسرائیل به تدریج نفوذ و موقعیت خود را در جهان عرب از دست داد. مصر که زمانی در پی به دست آوردن رهبری منطقه بود، اکنون نیازمند حمایت سیاسی اسرائیل، کمکهای نظامی آمریکا و بذل و بخششهای سعودیها است تا بتواند به بقای خود ادامه دهد.این دقیقا همان دلیلی است که آیتالله خامنهای با یک توافق هستهای خوب مخالف نیست. برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی، ایران در حال رسیدن به توافقی با قدرتهای غربی است که نه تنها در آن استقلال ایران حفظ میشود، بلکه به رسمیت هم شناخته میشود. چنین قراردادی، اولین نمونه در دویست سال اخیر است که ایران بعد از چالشی بزرگ با قدرتهای جهانی وارد مذاکره میشود و از آن شکست خورده بیرون نمیآید.از سال 1813 به این سوی، نتیجه تعامل و درگیری ایران با قدرتهای بزرگ، شکستهای پیاپی بوده است. در سال 1828 و در جریان قرارداد ترکمنچای، ایران بخشهای زیادی از سرزمینهای خود در قفقاز و آسیای مرکزی ایران را به نحو خفتباری از دست داد و اکنون هر قرارداد بد با طرفهای غربی با ترکمنچای مقایسه میشود.
به نظر میرسد که نظام فعلی ایران مصمم است که دیگر این گونه به طرف غربی امتیاز ندهد. اگر ایران از غنیسازی اورانیوم دست بکشد دیگر قادر نخواهد بود آن را پس بگیرد. تفاوت مذاکرات فعلی ایران با مذاکرات قبلی این است که قرار نیست ایران از قابلیت غنیسازی خود دست بکشد و وقتی که دوره توافق احتمالی هستهای به پایان برسد، با برنامه هستهای ایران مشابه برنامه هستهای ژاپن یا سوئد رفتار خواهد شد.رهبری ایران همزمان با داعیه رهبری جهان اسلام، از قدرت ملیگرایی ایرانی آگاه است. اشاره آیتالله خمینی به موضوع کاپیتولاسیون حتی با وجود ادعاهای ملیگرایانه شاه، راه را بر سرنگونی وی باز کرد.
مساله اکنون این است که بعد از دههها تقابل، ایران در حال پیروزی در راهی است که دیگر کشورهای خاورمیانه در آن شکست خوردهاند: ایران کشورهای بزرگ را مجبور کرده است بر سر میز مذاکرهای با ایران بنشینند که در آن، حقوق، استقلال و کرامت ایران مورد تاکید قرار گرفته و به آن احترام گذاشته شود. ایران به جای تن دادن به کاپیتولاسیون، طرف مقابل را وادار کرده است که برای مثال، به حق غنیسازی ایران تن دهند.
ماه گذشته، آیتالله خاتمی امام جمعه تهران، نمایی از نگاه رهبری ایران به مذاکرات هستهای را بیان کرد. وی ضمن پیروز دانستن ایران در روند مذاکرات هستهای اظهار داشت که کشور فروخته نشده است، فروخته نمیشود و فروخته نخواهد شد؛ در طول ۲۰۰ سال اخیر هروقت جنگی در این کشور اتفاق افتاده پایان جنگ با از دست دادن بخشی هایی از کشور همراه بوده است اما فقط در عصر ولایت فقیه بود که هشت سال جنگ کردیم و وجبی از خاک را از دست ندادیم.