تحلیل «فارن پالیسی»؛
هفت نتیجه محتمل از مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+5
۵
در آستانه فرا رسیدن زمان ضرب الاجل تعیین شده برای دستیابی ایران و گروه ۱+ ۵ به چهارچوب توافق نهایی هستهای، دیدارهای دیپلماتیک و گفتوگوهای مقامات ایرانی و غربی افزایش یافته است. در این میان، یک نشریه آمریکایی، هفت سناریو را مطرح کرده که میتواند در نتیجه مذاکرات هستهای جاری میان دو طرف حاصل شود.
کد خبر: ۴۸۴۵۲۷
تاریخ: ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۰ - 17 March 2015
در آستانه فرا رسیدن زمان ضرب الاجل تعیین شده برای دستیابی ایران و گروه ۱+ ۵ به چهارچوب توافق نهایی هستهای، دیدارهای دیپلماتیک و گفتوگوهای مقامات ایرانی و غربی افزایش یافته است. در این میان، یک نشریه آمریکایی، هفت سناریو را مطرح کرده که میتواند در نتیجه مذاکرات هستهای جاری میان دو طرف حاصل شود.
به گزارش «تابناک»، سایت نشریه «فارن پالیسی» در مطلبی به بررسی روند جاری مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+ ۵ پرداخته و مینویسد، با نزدیکتر شدن به ۳۱ مارس، وزیر خارجه آمریکا تلاش خود را برای رسیدن به توافق با ایران شدت بخشیده است. در همین زمینه، این نشریه هفت سناریوی محتمل را به عنوان نتیجه مذاکرات مطرح کرده، ولی مینویسد فارغ از اینکه کدام یک از این سناریوها محقق شود، اصلی ترین نتیجه مذاکرات، تغییر ماهیت روابط آمریکا در خاورمیانه است.
این سناریوها عبارتند از؛
۱- توافقی هستهای که وضع موجود را حفظ کند: ایران به توقف فعالیتهای هستهای خود ادامه میدهد و کشورهای ۱+ ۵ نیز با عدم وضع تحریمهای جدید موافقت میکنند. در عین حال، مذاکرات نیز ادامه پیدا میکند. در این صورت، اروپاییها بر آمریکا فشار خواهند آورد که مفاد توافق را بپذیرد و از وضع تحریمهای جدید که میتواند سبب شکست اتحاد غرب در مقابل ایران شود، خودداری کند. با این حال، رژیم اسرائیل و کشورهای عرب منطقه حامی چنین سناریویی نیستند و کنگره نیز در راستای وضع تحریمهای جدید اقدام خواهد کرد. در حال حاضر، این محتملترین سناریوست.
۲- توافقی هستهای مشتمل بر بازرسیهای سرزده: کلید جلب حمایت برای توافق هستهای (از سوی کشورهای منطقه و کنگره)، ماهیت بازرسیهای پیش بینی شده در آن است. بازرسیهای سرزده این اطمینان را فراهم خواهد کرد که ایران ناگهانی به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت نخواهد کرد. دستیابی به چنین توافقی یک پیروزی برای ایالات متحده خواهد بود، ولی تحقق چنین سناریویی بسیار بعید است.
۳- عدم دستیابی توافق و وضع تحریمهای جدید از سوی ۱+ ۵: با توجه به وضعیت کنونی روابط آمریکا و روسیه، متقاعد کردن روسیه و چین به همراهی و وضع تحریمهای جدید، کاری بسیار دشوار خواهد بود. از سوی دیگر، نامه اخیر سناتورهای جمهوری خواه سبب شد، اعتبار آمریکا در زمینه دستیابی به توافقی پایدار لطمه بخورد. به هر حال، اگر آمریکا بتواند کشورهای عضو گروه ۱+ ۵ را قانع کند که توسل به گزینه نظامی تنها راه موجود است، آنها وضع تحریمهای جدید و جلوگیری از جنگ را ترجیح خواهند داد. این میتواند نتیجهای خوب باشد، ولی با توجه به بیاعتباری کنونی موضع آمریکا، دستیابی به آن دشوار است.
۴- عدم دستیابی به توافق و تحلیل رفتن تدریجی تحریمها: در این سناریو، کنگره آمریکا تحریمهای جدیدی را تصویب خواهد کرد که اثر اندکی خواهند داشت (بخش عمده تجارتی که آمریکا میتواند با ایران داشته باشد، پیش از این تحریم شده است). اروپاییها، روسها و چینیها همگی مخالف تحریمهای بین المللی هستند که از سوی آمریکا وضع میشود. از سوی دیگر، با توجه به کاهش قیمتهای جهانی نفت، کشورهای منطقه خلیج فارس، ترکیه و چین، منفعت خود را در تجارت با ایران خواهند یافت.
مسأله وقتی غامضتر میشود که اروپاییها به این نتیجه برسند که گزینه نظامی آمریکا از روی میز کنار رفته است. این مشابه شرایط عراق در سال ۲۰۰۲ است که تحریمها غیرمشروع جلوه کردند. این یک نتیجه بد برای آمریکا، اما سناریویی محتمل است.
۵- عدم دستیابی به توافق و اقدام یک جانبه رژیم اسرائیل: از نقطه نظر اسرائیلیها، حماس از زمان آخرین جنگ غزه ضعیفتر شده؛ حزب الله در سوریه مشغول است و ایران توان خود را بر مبارزه با داعش در عراق معطوف کرده است. این میتواند زمانی مناسب برای حمله رژیم اسرائیل علیه ایران باشد. اگر اسرائیل تصمیم به اقدام یکجانبه علیه ایران بگیرد، احتمال دارد رقبای ایران در منطقه پنهانی به یاری این رژیم بشتابند. این اقدام میتواند همراهی آمریکا را نیز را به دنبال داشته باشد. با این حال، به عقیده کارشناسان نظامی، درباره اینکه رژیم اسرائیل بتواند به شکل مؤثری زیرساختهای هستهای ایران را از میان ببرد، تردید وجود دارد. این یک نتیجه بد است، اما مدت هاست احتمال آن وجود دارد.
۶- عدم دستیابی به توافق و تشدید صف بندیهای منطقهای: در حال حاضر، بیاعتمادی به سیاست آمریکا در قبال ایران، سبب نزدیک شدن شش کشور منطقه خلیج فارس به یکدیگر و نیز همسو شدن آنها با اسرائیل شده و بر سیاست دیگر کشورهای منطقه نیز تأثیر گذاشته است. به این ترتیب، صف بندی کشورهای منطقه در مقابل ایران شدیدتر خواهد شد. این میتواند نتیجهای خوب برای آمریکا باشد، اما به قیمت اعتبار خودش تمام خواهد شد.
۷- عدم دستیابی به توافق و اقدام یکجانبه آمریکا: هرچند دولت آمریکا پیش از این از احتمال توسط اقدام نظامی علیه ایران صحبت کرده، مواردی از جمله انتقاد اوباما به جنگ عراق، خودداری وی از حمله به سوریه و دیگر موارد، سبب شده کسی باور نکند که وی به اقدام یکجانبه نظامی علیه ایران دست بزند. تاکنون، کاخ سفید خود را میان دو بحث تحریم از یک سو و مخالفت با اقدام نظامی از سوی دیگر گرفتار کرده است. به این ترتیب، اگر توافق نشود، عملاً «هیچ» گزینهای برای آمریکا وجود ندارد.
تصمیم شریف: پاکستان در جنگ سرد علیه ایران شرکت نمی کند
پاکستان همچنین با انتقال سفارت خود از یمن به صنعا، همانند کاری که کشورهای عربی و عربستان انجام دادند، مخالفت کرده است.
گروه بین الملل - کمپین عربستان سعودی برای ساخت یک اتحاد سنی علیه ایران، اکنون از عقب نشینی پاکستان رنج می برد. اسلام اباد تصمیم گرفته است تا از درگیر شدن خود در جنگ سرد ایران و عربستان جلوگیری کند.
به گزارش افکارنیوز به نقل از المانیتور؛ در اوایل ماه جاری، نواز شریف، نخست وزیر پاکستان، برای انجام مذاکرات فوری به دیدار با ملک سلمان عبدالعزیز و مشاوران او دعوت شد. به دنبال اهمیت این گفتگو، پادشاه با شریف در فرودگاه دیدار کرد. موضوع اصلی نفوذ ایران در جهان عرب و ضرب الاجل قریب الوقوع گروه ۵+۱ در پرونده هسته ای ایران بود. پادشاه به دنبال این بود تا اطمینان حاصل کند که پاکستان در کنار عربستان سعودی و متحدان او در جنگ نیابتی در یمن حضور خواهد داشت.
سلمان به طور خاص از پاکستان خواستار اعزام نیروی نظامی به قلمروی پادشاهی برای کمک به دفاع از مرزهای آسیب پذیر جنوب غربی با شمال یمن و جلوگیری از نفوذ ایران شد. سابقه اعزام نیرو ن نظامی پاکستان به عربستان پیش از این وجود داشته است. پس از انقلاب ایران، محمد ضیاء الحق،به درخواست ملک فهد برای جلوگیری از هرگونه تهدید به این کشور پاسخ مثبت داد و در طی بیش از یک دهه، ۴۰هزار پاکستانیدر این تیپ خدمت کردند. امروز اما تعداد کمی از مشاوران و کارشناسان پاکستانی در عربستان خدمت می کنند.
طبق گفته منابع پاکستانی، شریف درحال حاضر تصمیمی برای ارسال نیرو به عربستان سعودی ندارد. شریف گرچه قول همکاری ضد تروریستی و نظامی بیشتری را داده است اما تصمیمی برای ارسال نیروی نظامی در آینده نزدیک ندارد. پاکستان همچنین با انتقال سفارت خود از یمن به صنعا، همانند کاری که کشورهای عربی و عربستان انجام دادند، مخالفت کرده است.
شریف یک مرد محتاط و تصمیم گیرنده ای آگاه است. همچنین مشخص خواهد شد که پاکستان متحد عربستان سعودی باقی خواهد ماند. اما رابطه هسته ای عربستان و پاکستان مبهم و مرموز در پشت پرده باقی می ماند.
تاریخچه همکاری های مخفیانه آل سعود و اسرائیل: از اتحاد آنها شگفت زده نشوید
دو طرف چشم انداز برنامه هسته ای ایران را به عنوان یک تهدید می نگرند. تهدید برای آنها به حدیست که می تواند به یک همکاری تاکتیکی تحت شرایط خاص منجر شود.
گروه بین الملل - کسانی که آشفتگی های روزافزون خاورمیانه را دنبال می کنند، ممکن است از دوستی های روزافزون عربستان و اسرائیل، شگفت زده شوند؛ دو رقیب پیشینی که اکنون با تهدید های برنامه هسته ای ایران و داعش روبرو شده اند.
به گزارش افکارنیوز به نقل از فارین افرز؛ در اواخر نوامبر گذشته،وزیر نفت عربستان سعودی، علی النعیمی، گفت که عربستان، امیدوار است بتواند نفت را به اسرائیل، که هنوز آن را به رسمیت نمی شناسد، بفروشد. نعیمی در جمع خبرنگاران در وین گفت: «اعلیحضرت پادشاه ملک عبدالله، همواره الگویی برای روابط خوب بین عربستان سعودی و دیگر کشورها بود ... دولت یهود نیز از این قاعده مستثنی نیست.» چند ماه پیش از آن، رییس سابق اطلاعات عربستان سعودی، ترکی الفیصل، مقاله ای را در روزنامه هاآرتص منتشر کرد. گرچه فیصل چیزی بیشتر از مواضع پیشین اتحادیه عرب در فرایند صلح انجام نداد اما انتشار این مقاله در روزنامه اسرائیلی قابل توجه است. انجام این اقدامات در طی سالهای اخیر نشانه ای مبنی بر این است که عربستان و اسرائیل ممکن است در یک اقدام هماهنگ، در حمله به تاسیسات هسته ای ایران همکاری کنند.
اما نکته قابل توجه این است که همکاری های غیررسمی میان دو کشور به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در سال ۱۹۶۰، اسرائیل و عربستان نقطه عطفی با یکدیگر پیدا کردند و آن هم کشورها و یا جنبش هایی بودند که موجودیت هر دوی آنها را تهدید می کرد. آنها نه تنها در زمینه استراتژیک بلکه در مراحل تاکتیکی نیز با یکدیگر همکاری داشتند.
در طی دهه ۱۹۶۰، تهدید رییس جمهور مصر، جمال عبدالناصر، رهبر جنبش ملی عرب و محبوب ترین چهره خاورمیانه، شکل گرفت. سخنرانی های سیاسی او و برنامه های رادیویی به میلیون ها نفر در سراسر جهان عرب، اسرائیل، عربستان و انگلستان که اهداف او بودند، می رسید.
در سال ۱۹۶۲، با سرنگونی پادشاهی یمن، ناصر ۷۰هزار نیروی مصری را در جهت حمایت از نظام جدید یمن در برابر رژیم سابق پادشاهی آن، روانه یمن کرد. ناصر همچنین آشکارا اعلام کرد که قصد دارد مرزهای انقلاب را تا عربستان سعودی در شما یمن و عدن در جنوب یمن، گسترش دهد.
عربستان سعودی در عین حال، به خاندان پادشاهی سابق یمن، کمک های مالی می کرد و به آنها پناه داد. در همان حال، تیمی مزدور بریتانیایی، در تلاش برای کمک نظامی به نیروهای ضدمصری بود. اما با وجود موانع طبیعی شمال یمن، ارائه سلاح و پشتیبانی از شبه نظامیان قبایل در محاصره دشوار شده بود.
درحالیکه لندن و ریاض، تمایل نداشتند آشکارا از نیروهای سلطنتی حمایت کنند، آنها به شریکی احتیاج داشتند که مخفیانه حمایت ها را سازماندهی کند. آنها اسرائیل را انتخاب کردند؛ تنها رژیمی که بیش از عربستان سعودی از مصر در یمن شکست خورده بود. رهبران اسرائیل، بر این باور بودند که درگیری نیابتی با مصر با اسرائیل و مصر در صحرای سینا، موجب مشغول شدن بیش ازحد ناصر و جلوگیری از حمله او به سرزمین های اشغالی خواهد شد.
خلبان صهیونیستی، آریه اوز، رهبری ماموریت را بر عهده گرفت. با استفاده از بویینگ ها، او در طی سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶، ۱۴ ماموریت پروازی را به شمال یمن انجام داد. در طی این پروازها، سلاح ها و تجهیزاتی حمل می شد که به نوبه خود توانست در برخی از موارد نبرد را به نفع سلطنتی ها تغییر دهد. خلبانان صهیونیستی برای اجتناب از رویارویی با گشت های جت های جنگنده مصری بر فراز دریای سرخ، از قلمروی عربستان برای پرواز به مصر استفاده می کردند.
برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها برای انجام این ماموریت توسط تعدادی محدود از مزدوران بریتانیایی، رهبران اسرائیلی، خاندان سلطنتی آل سعود و پادشاه سرنگون شده یمن و وزیر امورخارجه او انجام می شد. برای اطمینان از امنیت و پنهانی انجام شدن این ماموریت، آنها شهروندان سعودی و یمنی را درمورد دخالت اسرائیل در این موضوع، در تاریکی رها کردند. یکی از جاسوسان بریتانیایی در یکی از مناطق شنیده بود که یکی از فرماندهان گفته بود: «ببین، حتی خدا هم به شاه کمک می کند.»
جنگ داخلی در سال ۱۹۶۸، تمام شد. به دنبال پاره از توافقات، سلطنت طلبان و جمهوری خواهان،برای تشکیل جمهوری عربی یمن در نیمه شمالی این کشور، متحد شدند. اگر عربستان سعودی و اسرائیل در آن زمان توانستند اختلافات خود را کناربگذارند، اکنون نیز خواهند توانست. دو طرف چشم انداز برنامه هسته ای ایران را به عنوان یک تهدید می نگرند. تهدید برای آنها به حدیست که می تواند به یک همکاری تاکتیکی تحت شرایط خاص منجر شود.
علاوه بر این، پنج دهه پس از همکاری اسرائیل و آل سعود در یمن، روابط غیر رسمی بین دو کشور به قوت خود باقیست. در طی سال های، اکنون، عربستان چشمان خود را بر واردات محصولات اسرائیلی دوخته است و بنابر گزارش ها، تجار سعودی، از طریق اشخاص ثالث اقدام به خرید امکلاک و مستغلات در تل آویو کرده اند. اکنون گمانه زنی ها در مورد بحث های مخفیانه دیپلماتیک و امنیتی همچنان ادامه دارد.
نشانه های مبنی بر گرم شدن روابط دو طرف، چیز جدیدی نیست. کسی نباید از این موضوع شگفت زده شود حتی اگر این روابط بیشتر شوند.
این نخستینبار نیست که غیبت رئیسجمهوری روسیه خبرساز میشود.
وی در سال ۲۰۱۲ مدتی در انظار عمومی ظاهر نشد و شایعات درباره سلامتیاش قوت گرفت.
در آن زمان تعدادی از سفرهای خارجی «ولادیمیر پوتین» لغو شد، و پس از حضور مجددش
کرملین علت این غیبت را بیماری اعلام کرد.
کد خبر:
۴۸۴۴۶۳
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند
۱۳۹۳ - ۱۳:۰۳ -
17 March
2015
این
نخستینبار نیست که غیبت رئیسجمهوری روسیه خبرساز میشود. وی در سال ۲۰۱۲ مدتی در
انظار عمومی ظاهر نشد و شایعات درباره سلامتیاش قوت گرفت. در آن زمان تعدادی از
سفرهای خارجی «ولادیمیر پوتین» لغو شد، و پس از حضور مجددش کرملین علت این غیبت را
بیماری اعلام کرد.
بهگزارش خبرگزاری آنا، شبکه خبری «العربیه» گزارش کرد:
سال گذشته نیز شایعات بیماری «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه قوت گرفت. بعضی از
رسانهها گزارش کردند که وی به بیماری سرطان لوزالمعده دچار شده است. اما بار دیگر
این خبر تکذیب شد.
چرا این غیبتها رخ میدهد؟
غیبت «پوتین» از ۶
مارس از انظار عمومی و لغو سفرش به قزاقستان و دیدار با رئیسجمهوری آن کشور در
«آستانه»، باردیگر در رسانهها و محافل سیاسی مسکو خبرساز شد و شایعه بیماری وی قوت
گرفته است.
با وجود این، صاحبنظران علت غیبتهای «پوتین» را بیماری
نمیدانند و تفسیرهای دیگری برای آن دارند. بعضی معتقدند که هدف «پوتین» از این
غیبتها خروج از انظار عمومی و بررسی اوضاع و تحولات جاری به دور از توجه همگانی
است. طرفداران این نظریه بر این نکته تاکید میکنند که پوتین در یکی از مخوفترین
سازمانهای اطلاعاتی جهان تربیت شده است و همانگونه که راه و رسم این سازمانهای
اطلاعاتی است، مایل است که کارها را در تاریکی و بدون توجه عمومی سازمان دهد و
برای این کار بیماری را بهانه میکند.
سناریوی دومی که با اقبال بعضی از
تحلیلگران «کرملین» مواجه شده است، غیبت «پوتین» را ناشی از جنگ قدرت داخلی در
کرملین به ویژه پس از تنشها با غرب بر سر اوکراین و زیانهای سنگین روسیه از این
رویداد میدانند. به باور این تحلیلگران، بعضی از رهبران اقتصادی روسیه و دیگر
مراکز قدرت در روسیه از رئیسجمهوری خواستهاند تا با غیبت موقت امکان بازگشت به
اوضاع عادی را فراهم کند.
به دلیل اوضاع بحرانی اقتصاد روسیه در سال جاری
میلادی، بعضی معتقدند که کودتایی در روسیه اتفاق افتاده است ولی پشتیبانی نیروهای
نظامی امکان وقوع کودتا را کاهش میدهد. لازم به یادآوری است که به دلیل ساختار
قدرت در روسیه، هرگونه برخورد داخلی در این کشور منجر به کاهش نفوذ آن در منطقه
خواهد شد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدن که تعویق تشکیل دولت جدید در روسیه به
دلیل تلاش برای تثبیت قدرت در این کشور صورت گرفته است. با وجود اوجگیری محبوبیت
«پوتین» به دنبال ضمیمه کردن شبه جزیره «کریمه» به خاک این کشور، ناتوانی در تشکیل
دولت جدید نشان از کاهش نفوذ سیاسی «پوتین» در ماههای اخیر دارد.
تکذیب
بیماری پوتین
برای نفی شایعات، «دیمیتری پسکوف» سخنگوی رسانهای رئیسجمهوری
روسیه، یک هفته پس از غیبت اخیر «پوتین» شایعه بیماری وی را تکذیب کرد و فیلمی از
دیدار «پوتین» با رئیس دیوان عالی روسیه را پخش کرد. باوجود این، سخنان رئیس دیوان
عالی در این دیدار نشان از آن دارد که این دیدار مربوط به سه ماه پیش
میشود.
از سوی دیگر «پوتین» با همتای قرقیز خود «آلماز بیک آتامبایف» در
«سنپطرزبورگ» دیدار و روابط دو جانبه و تحولات اقتصادی منطقه را بررسی کردند.
جمع زیادی از سناتورهای آمریکایی، مخالف یک توافق هستهای با
ایران هستند. شدت مخالفت برخی از آنها به گونهای است که حاضرند به هر روش، مانع
رسیدن ایران و ۱+۵ به یک توافق احتمالی هستهای شوند. یک تحلیلگر مسائل کنگره
آمریکا، پنج انگیزه اصلی سناتورهای آمریکایی برای مخالفت سرسختانه با ایران را مرور
کرده است.
کد خبر:
۴۸۴۴۷۴
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند
۱۳۹۳ - ۱۳:۴۰ -
17 March
2015
برای بیشتر افرادی که به مذاکرات هستهای
بین ایران و ۱+۵ توجه دارند، قانونگذاران آمریکایی به دو دسته کلی تقسیم میشوند.
آنها یا معتقدند باید دست رئیسجمهور را برای مذاکره با ایران باز گذاشت یا آنکه
مصمم هستند، موضع سختتری در برابر ایران اتخاذ کنند، حتی اگر این موضع مذاکرات
هستهای را به هم بریزد.
به گزارش «تابناک»، المانیتور با درج این مقدمه
در مطلبی به قلم جولیان پکت، تحلیلگر مسائل به کنگره آمریکا نوشته است، بررسی
دقیقتر نشان خواهد داد، این افراد انگیزههای متفاوتی برای دشمنی با ایران دارند.
برخی از آنها هواداران سرسخت اسرائیل هستند، برخی بهانههای ژئواستراتژیک مطرح و
برخی دیگر، ایران را یک بازیگر غیرعقلانی و غیرقابل پیشبینی معرفی میکنند.
میزان اعتقاد به هر یک از دلایل فوق در بین این مخالفان ایران متفاوت است.
توجه به همین بهانههاست که نشان خواهد داد، سنای آمریکا در روزها و هفتههای
آینده در قبال مذاکرات با ایران چه مسیری در پیش خواهد گرفت. اکنون جمهوریخواهان
به دنبال رأیگیری در مورد طرحی هستند که توافق هستهای را نیازمند تأیید کنگره
میکند و در صورت نرسیدن به توافق تا ششم جولای تحریمهای جدیدی را علیه ایران
اجرایی خواهد کرد، ولی حتی تندروترین دموکراتها هم موافق رأیگیری در این باره تا
۲۴ مارس نیستند.
هشت سناتور دموکرات و جمهوریخواهی که در ادامه معرفی
میشوند، اصلیترین چهرههای مخالف توافق هستهای با ایران هستند. انتخاب این افراد
از بین سناتورهای مخالف توافق به دلیل جایگاه مهم آنها، مواضع خاص و یا تمرکز
طولانی مدت بر مسائل ایران بوده است.
با وجود این، این هشت تن بخش کوچکی
از مخالفان توافق هستهای با ایران هستند. اخیرا ۴۷ سناتور جمهوریخواه نامهای به
رهبران ایران نوشتهاند، ولی سه تن از افراد زیر این نامه را امضا نکردهاند. باب
کورکر سناتور جمهوریخواه ایالت تنسی و رئیس کمیته روابط خارجی سنا، برای حفظ
موقعیت فراحزبی در موضوع هستهای ایران، از امضای نامه فوق خودداری کرده است.
همتای دموکرات کورکر یعنی رابرت منندز، سناتور نیوجرسی با امضا نکردن نامه
فوق احتیاط کرده تا آمریکا مقصر به شکست کشیده شدن مذاکرات شناخته نشود.
چارلز شومر سناتور دموکرات ایالت نیویورک نیز علاقه زیادی دارد که قهرمان
حمایت از اسرائیل شناخته شود. او از بانیان طرحهایی برای تشدید تحریمها علیه
ایران است.
در میان سناتورهای جمهوریخواه، جان مککین از آریزونا و لیندسی
گراهام از کارولینای جنوبی از مدتها پیش مدعی هستند، ایران در حال تبدیل شدن به
بازیگر غالب در خاورمیانه است و این به ضرر متحدان آمریکا و از جمله عربستان سعودی
و اسرائیل است. این دو عضو کمیته نیروهای مسلح هستند که ریاست آن هم بر عهده مککین
است. این دو از اصلیترین مخالفان تصمیم اوباما برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق
در سال ۲۰۱۱ بودند و نگران این هستند که برداشته شدن فشار از روی ایران با یک توافق
هستهای، بلندپروازیهای ایران را تشدید خواهد کرد.
مارک کرک، سناتور جمهوریخواه ایلینویز به همراه منندز در مسیر تصویب
تحریمهای مورد حمایت دو حزب علیه ایران همکاری کرده است. آخرین تلاش آنها در ماه
ژانویه در کمیته بانکداری سنا به ثمر رسید و اگر مذاکرات برای رسیدن به چهارچوب یک
توافق هستهای تا پایان ماه جاری به نتیجه نرسد، احتمالا در معرض رأیگیری قرار
خواهد گرفت.
سناتور تام کاتن که سابقه یک دوره عضویت در مجلس نمایندگان
آمریکا را دارد، در همین اولین ماههای رسیدن به سنا برای خود نامی به عنوان یک
چهره تندرو دست و پا کرده است. او اغلب سابقه مأموریت نظامی خود در عراق و
افغانستان را به رخ میکشد و نقش ایران در کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق را
انگیزه خود برای از بین بردن یک توافق احتمالی هستهای با ایران اعلام میکند.
در پایان هم باید به مارکو روبیو سناتور جمهوریخواه فلوریدا اشاره کرد که
ممکن است نامزد انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ هم شود. دلیل او برای مخالفت با
توافق هستهای با ایران ساده است؛ او مدعی است، ایران قابل اعتماد نیست چون رهبران
ایران، نگاهی آخرالزمانی دارند!