تصویر زیر پیاده روی جان کری با سعود الفیصل را نشان میدهد، سعود الفیصل 75 ساله که از سال 1975 یعنی به مدت 40 سال است که وزارت خارجه عربستان را بر عهده دارد، این روزها از بیماریهای متعدد رنج میبرد.
کارشناس خبری شبکه فرانس 24 روز پنج شنبه هفته گذشته با اشاره به وضعیت جسمی سعود الفیصل که به تازگی از سفر درمانی بازگشته بود بر روی گافهای وزیر خارجه عربستان دست گذاشت که به اشتباه رئیس جمهور سوریه را «صدام حسین» نامید و در پاسخ به سوالی درباره عراق این کشور را سوریه خواند.
مقاله حاضر میگوید خطوط جنگ در داخل یمن، این فقیرترین کشور عرب در جهان و آخرین جلوه دولت رو به سقوط در خاورمیانه، در حال گسترش است و اگر جنگ قریبالوقوعی که احتمال آن نیز بسیار بالا است، رخ دهد، رقابت منطقهای میان عربستان سعودی و ایران شدت خواهد گرفت.

به گزارش مشرق، بحران بوجود آمده در یمن، این کشور را در آستانه جنگی قریب الوقوع قرار داده که میتواند باعث فروپاشی آن و تکرار تجربه عراق، سوریه و لیبی باشد.
سایت «فارین پالیسی» در مقالهای به تحلیل اوضاع فعلی یمن و نقش دخالتهای خارجی در افزایش تنشهای داخلی این کشور پرداخته است. مقاله حاضر میگوید خطوط جنگ در داخل یمن، این فقیرترین کشور عرب در جهان و آخرین جلوه دولت رو به سقوط در خاورمیانه، در حال گسترش است و اگر جنگ قریبالوقوعی که احتمال آن نیز بسیار بالا است، رخ دهد، رقابت منطقهای میان عربستان سعودی و ایران شدت خواهد گرفت.
نویسنده این مقاله مینویسد برخلاف آنکه میراث چنین رقابت مخربی بین عربستان و ایران هماکنون در عراق و سوریه مشهود و ملموس است اما این به اثبات رسیده که هر دو قدرت، برای مجهز نمودن و تسلیح گروههای مورد حمایت خود که خواهان کنترل آن هستند، تلاش میکنند و اگر این داستان در یمن نیز تکرار شود آنچه بر سر به دست گرفتن قدرت میان جناحهای مختلف رخ خواهد داد، میتواند منتهی به وقوع جنگ وحشیانه و شدید داخلی و فرقهای شود که ممکن است به فروپاشی کشور یمن بیانجامد.
از زمانی که حوثیها در سپتامبر گذشته کنترل صنعا، پایتخت کشور را – با کمک دیگر قبایل شمالی و البته ایران- در دست گرفتند، احتمال جنگی قریبالوقوع در یمن رو به افزایش است.
«عبد ربه منصور هادی»، رئیسجمهور مستعفی یمن پس از فرار موفق خود از صنعا به عدن، استعفای خود را پس گرفت. «منصورهادی» اکنون قصد تشکیل کابینه جدید در عدن، شهری بندری در جنوب یمن، دارد.
روی کار آمدن حوثیها در یمن برای ریاض خالی از اهمیت نیست. دولت سعودی در یک سری درگیریها در سال ۲۰۰۹ نتوانست آنها را شکست دهد و اکنون آنها را به عنوان متحد خطرناک ایران نام میبرد.
در ۲۶ فوریه، یکی از حامیان «منصور هادی» به رویترز گفت «سفیر عربستان برای کمک به رئیسجمهور (مستعفی) به عدن سفر کرده است». یک روز پس از حضور سفیر عربستان در عدن، امارت متحده نیز اعلام کرد سفیر خود را به این شهر میفرستد. شایعات حاکی از آن است که کشورهای همسایه قصد دارند دولت جدید منصور هادی را به رسمیت بشناسند. البته کشورهای حوزه خلیجفارس اعتماد چندانی به «هادی» که به عقیده آنها پایتخت کشور را بدون هیچ تلاشی تسلیم جنبش مخالفان کرد، ندارند. اما اگر وی بخواهد برای مبارزه با حوثیها وارد عمل شود، از حمایت مالی و نظامی این کشورها برخوردار خواهد شود. این به معنای آن است که او و ائتلاف در حال شکلگیری متشکل از برخی قبایل، جداییطلبان و شبهنظامیان اسلامی، به ائتلاف کشورهای حوزه خلیجفارس در مبارزه با حوثیها تبدیل خواهند شد.
حوثیها میدانند چه چیزی در حال وقوع است. عبدالمالک الحوثی، رئیس جنبش انصارالله، در سخنرانی ۲۶ فوریه خود با انتقاد صریح از منصور هادی، دولت عربستان سعودی و آمریکا، آنها را متهم کرد که قصد دارند دولت یمن را تبدیل به دولتی دستنشانده کنند. اما این در حالی است که جنبش انصارالله، که از دولت «هادی» به دلیل کمک گرفتن از منابع خارجی انتقاد میکند، خود توسط دولت جمهوری اسلامی ایران حمایت میشود. دولت جمهوری اسلامی ایران در تاریخ دوم ماه مارس، شروع پروازهای دوجانبه تهران- صنعا را اعلام و به این ترتیب شاهراهی حیاتی برای جنبش انصارالله ایجاد کرد و دولت سعودی را باز هم عقبتر راند.
این مقاله در ادامه میگوید این اولین بار نیست که ریاض و واشنگتن، سهواً موجب تقویت روابط ایران و حوثیها شدهاند. عربستان سعودی و البته تا حدی ایالاتمتحده با جانبداری از کمپین مورد حمایت رئیسجمهور اسبق یمن، «علی عبدالله صالح»، در مقابل حوثیها، این جنبش اسلامی را تبدیل به یک قدرت نظامی کردند.
این در حالی است که آمریکا حمایت تسلیحاتی و آموزشی خود از «صالح» برای مبارزه علیه القاعده را ادامه داد درحالیکه شواهد حاکی از آن بود که «صالح» خود از این منابع بر علیه حوثیها استفاده میکند.
اما کشورهای حوزه خلیجفارس و واشنگتن نتوانستند به پیشرفتی در یمن دست یابند. عربستان سعودی یدی طولانی در حمایت از احزاب مختلف در یمن دارد و حمایتهای منفعتطلبانه واشنگتن به امنیت دولت «صالح» طی دهه آخر حکومتش کمک بسیاری کرد اما گرایشات مستبدانه صالح سرانجام موجب سقوط وی در قیام سال ۲۰۱۱ شد.
نویسنده این مقاله از قول یک تحلیلگر محلی در صنعا میگوید: «آمریکاییها و کشورهای حوزه خلیجفارس بهسختی میتوانند ادعا کنند ایرانیها به دنبال بر هم زدن ثباتی هستند که خود در یمن به وجود آوردهاند یا اینکه حوثیها به حامی دیگری غیر از ایران چشم داشته باشند».
باید گفت از اتفاقات عراق، لیبی و سوریه، درسی آموخته نشده است.
کشورهای حوزه خلیجفارس بدون توجه به پیامدهای پیش رو، میخواهند یمن را تبدیل به زمین جنگ کنند و از دیگر سو احتمال ورود آمریکا و قدرتهای غربی به این جنگ محتمل نیز زیاد است.
اما بروز جنگهای تاریخی فرقهای در یمن، نه به دلیل وجود مرزبندیهای داخلی قبیلهای که به خاطر آن است که حامیان مالی این نزاعهای فرقهای از بیرون از مرزها این اختلافات ناچیز را شعلهور میکنند.
بهراحتی میتوان یمن را به صورتی کشوری دید که در آن احزاب مختلف ایدئولوژیک رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند، سنیها در مقابل شیعیان، جداییطلبان در مقابل متحدان و دموکراتها در مقابل قدرتطلبان. این امر میتواند یمن را تبدیل به میدان رقابت ابرقدرتهای خارجی کند.
نویسنده سپس اینگونه ادامه میدهد که: «اما به عقیده من تنشهای یمن حاصل موضوعات محلی و رقابت بر سر منابع است نه رقابتهای منطقهای و یا ایدئولوژیک».
یمنیها که بیش از آنکه ایدئولوژیک باشند، عملگرا هستند معمولاً از قدرتهای خارجی برای رسیدن به منافع خود بهره بردهاند. پیش از آنکه حوثیها کنترل صنعا را در دست بگیرند، «هادی» کار چندانی برای ممانعت از پیشرفت آنها انجام نداد اما مانع افزایش نگرانی عربستان سعودی و صرف میلیونها دلار جهت مبارزه با آنها نیز نشد.
احتمالاً حوثیها نیز به این دلیل به حمایت ایران تکیه کردهاند که منبع دیگری حاضر به حمایت از آنها نیست. «صالح» نقش پررنگی در افزایش ترسهای آمریکا و عربستان از القاعده و حوثیها در جهت تحکیم جایگاه خود داشته است.
بنابراین میتوان گفت یمن خوششانس بوده که چندان در اولویت قدرتهای منطقهای قرار نداشته است. کمکهای خارجی تنها موجب ابقای تنشهای داخلی در یمن شده و هیچگاه نتوانسته نزاعی را پایان دهد. اما اکنون که دو قدرت بزرگ منطقهای یکدیگر را به وارد عمل شدن تحریک میکنند، میزان کمکهای خارجی که به سمت آن سرازیر میشود، افزایش خواهد یافت.
عملگرایان باز هم بر سر قدرت باز خواهند گشت و نزاعی که ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس نتوانستند در عراق، سوریه و لیبی کنترل کنند، شدت خواهد یافت. همانطور که تجارب پیشین منطقهای نشان داده، وقتی جنگی شروع شود، دیگر به پایان رساندن آن کاری دشوار خواهد بود.
نویسنده در پایان به صحبتهای راننده یمنی خود که اهل صنعا است اشاره میکند که میگوید «یمنیها به فرهنگ همزیستی خود میبالند. یمن جایی است که در آن مسجد، یک مسجد، اسلام همان اسلام و یمنیها همان یمنیها بودهاند اما اگر کشور به سوی جنگی سوق داده شود، اینها همه رنگ خواهند باخت».
نویسنده این مقاله در آخر میگوید آنچه در عراق، لیبی و سوریه کارگر نشد در یمن نیز موثر نخواهد بود. و متاسفانه این بار عربستان سعودی، کشورهای حوزه خلیجفارس، ایران، روسیه و البته آمریکا هستند که حاضر نیستند نگاهی به گذشته بیندازند.
منبع: آنا
فارین پالیسی: مجاهدین خلق درباره تأسیسات هستهای جدید ایران دروغ میگویند
بعید به نظر میرسد ایران بخواهد در یک مکان، هم کارت ملی صادر کند و هم اورانیوم غنیسازی کند! من- نویسنده - کسی را یافتم که توانسته است به این مکان برود. این فرد از هتلی در تهران به تأسیسات متیران رفت.
گروه جنگ نرم مشرق- شاخه سیاسی گروه موسوم به مجاهدین خلق- مکان آنچه را که ادعا میکرد یک ساختمان زیرزمینی مرتبط با سانتریفیوژ در حومه تهران است، فاش کرد. این افشاگری با هدف منحرف کردن مذاکرات کنونی هستهای انجام شد که هدف نهایی آن حل و فصل دیپلماتیک موضوع هستهای تهران است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد: «ما در حال حاضر هیچگونه اطلاعاتی در اختیار نداریم که تاییدکننده نتیجهگیری این گزارش باشد». این داستان ممکن است اشتباه باشد. این نخستین باری نیست که شورای ملی مقاومت ایران با صدور بیانیهای تلاش کرده است به افشاگری درباره برنامه هستهای ایران بپردازد. باید سال 2002 را به خاطر آوریم، زمانی که این گروه برای نخستین بار به تأسیسات زیرزمینی غنیسازی در نطنز اشاره کرد. این در حالی است که گزارشهای منتشرشده از سوی افرادی نظیر «مارک هیبز» نشان میدهد آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقریبا از وجود این سایت اطلاع داشتند. یک نهاد اطلاعاتی ممکن است از طریق شورای ملی مقاومت ایران این اطلاعات را به دست آورده باشد. این گروه اغلب داستانهای اشتباه را منتشر میکند. برای نمونه، شورای ملی مقاومت ایران این بار به یک سایت جدید به نام «لویزان 3» اشاره کرد. بنا به دلایلی، آنها درباره «لویزان 2» سخن نمیگویند، همان سایتی که آنها در سال 2008 آن را «فاش» کردند و این اتفاق کمی پس از آن رخ داد که آمریکا گزارش مربوط به تخمین اطلاعات ملی را منتشر کرد که در آن آمده بود ایران برنامه تسلیحات هستهای مخفی را «متوقف کرده است.»
اما زمانی که من - نویسنده - جدیدترین گزارش شورای ملی مقاومت را مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که تناقضهایی در آن وجود دارد بویژه در ارتباط با کرهشمالی. طی اواخر دهه 1990، مخالفتهایی با چارچوب توافقنامه بین آمریکا و کرهشمالی وجود داشت، توافقی که براساس آن کرهشمالی با متوقف کردن تولید پلوتونیوم در ازای دریافت محمولههای نفتی و احداث یک رآکتور آب سبک در کرهشمالی موافقت کرد. ماه آگوست 1998، یک «مقام» آمریکایی در گفتوگو با «دیوید سینجر» خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز اعلام کرد تصاویر ماهوارهای نشان داد کرهشمالی در حال احداث یک رآکتور هستهای زیرزمینی و کارخانه بازفرآوری سوخت در نزدیکی «کومچانگ ری» است اما این موضوع به هیچوجه صحت نداشت. آژانس اطلاعات دفاعی بر این باور بود کومچانگ ری ممکن است محل احداث یک رآکتور مخفی هستهای باشد. درباره دیگر موضوعات شک و تردیدهایی وجود داشت. «جک پریچارد» در آن زمان یک تحلیلگر اطلاعاتی بود. او بعدها اعلام کرد: «هر کسی خود را وارد ماجرا میکند و میگوید ما نمیدانیم این تصاویر مربوط به چیست اما ما نمیتوانیم توضیح بیشتری در این باره ارائه دهیم». مقامات آژانس اطلاعات دفاعی نتوانستند در چارچوب دولت در این باره به اجماع برسند، از این رو، افرادی تصمیم گرفتند این موضوع را به مطبوعات بکشانند.
جامعه اطلاعاتی آمریکا شاید به اجماع در این باره موافق نباشد که کومچانگ ری، یک تأسیسات هستهای زیرزمینی بود اما پس از آنکه نیویورکتایمز گزارشی در این باره منتشر کرد این موضوع اهمیت خود را از دست داد. دولت کلینتون مجبور شد درباره دسترسی بازرسان به این مکان مذاکراتی با مقامات کرهشمالی انجام دهد که این موضوع هزینههای زیادی برای آمریکا در پی داشت. زمانی که بازرسان هستهای وارد این منطقه شدند نتوانستند به هدف موجود در ورای ساخت این تأسیسات پی ببرند اما به این نتیجه رسیدند که در کومچانگ ری تونلهایی حفر شده است که برای ساخت یک رآکتور هستهای «مناسب نیست» و برای تأسیسات بازفرآوری سوخت نیز «به خوبی طراحی نشده است». در این مکان تنها گودالی بزرگ در زیر زمین حفر شده بود.
اما دولت کلینتون از ویلیام پری، وزیر وقت دفاع آمریکا خواست به سبب فعالیتها در کومچانگ ری و دیگر فریبکاریهای کرهشمالی در سیاست آمریکا در قبال این کشور بازنگری کند. با وجود تلاشهای دقیقه 90 برای تعامل با کرهشمالی در چارچوب برنامهای که «فرآیند پری» نامیده میشد، دولت کلینتون زمان را از دست داد. دولت جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا با رسیدن به قدرت سیاست خاص خود را در قبال کرهشمالی در پیش گرفت اما بعدا این خط مشی موسوم به «رویکرد قاطعانه» را پس از آن کنار گذاشت که جامعه اطلاعاتی آمریکا اعلام کرد کرهشمالی یک برنامه بزرگ مخفی غنیسازی اورانیوم را دنبال میکند. مشابه موضوع فعالیتهای کرهشمالی در منطقه کومچانگ ری دلایل متعددی وجود دارد تا اتهامات اخیر مطرحشده از سوی شورای ملی مقاومت ایران را به منزله تلاشی با انگیزه سیاسی برای مانعتراشی در دستیابی به توافق هستهای ایران بدانیم. بلافاصله پس از طرح اتهامات از سوی شورای ملی مقاومت ایران، دلایل کافی برای تردید درباره این ادعاها وجود داشت. بررسی تصاویر ماهوارهای نشان داد هیچگونه شواهدی درباره خاکبرداری گسترده یا حفر تونل در دورهای که این شورا ادعا کرده است - 2004 تا 2008 - وجود ندارد. به نظر میرسد مکان مورد ادعای این شورا فاقد ایستگاه مناسب مبدل برق برای انتقال برق برای فعالیت سانتریفیوژها یا دستگاههای تهویهای باشد که کارگران بتوانند زیر زمین بدون مشکلات تنفسی فعالیت کنند. در ضمن اگر ایران مساحت گستردهای معادل 2 هزار مترمربع را برای ایجاد تأسیسات زیرزمینی خاکبرداری کرده باشد، خاکی که از این منطقه برداشته است به کجا منتقل شده است. علاوه بر این، بیانیهای که شورای ملی مقاومت ایران صادر کرده است، شامل جزئیاتی است که به طور قطع، جعلی است. این شورا مدعی شد تأسیسات مزبور درهایی به ابعاد 3 در 3 متر با عایقبندی دارد که قطر آنها 40 سانتیمتر است و وزنی معادل حدود 8 تن دارد تا بدین ترتیب از نشت اشعههای رادیواکتیو جلوگیری شود.
هیچ دلیلی برای نصب چنین درهایی در تأسیسات غنیسازی اورانیومی وجود ندارد که در معرض نشت گسترده اشعه رادیواکتیو نیست. شواهد دیگری وجود دارد که نشان میدهد تصاویری که شورای ملی مقاومت ایران از این درها ارائه کرده است، در واقع از یک پایگاه اینترنتی تجاری در ایران برداشته شده است. مکانی که شورای ملی مقاومت ایران آن را شناسایی کرده است در واقع تأسیساتی است که شرکت متیران Matiran آن را اداره میکند. شورای ملی مقاومت ایران متیران را شرکتی توصیف کرد که اوراق هویت مانند گذرنامه برای دولت ایران صادر میکند. با توجه به تلاش موفقیتآمیز شرکت متیران برای صدور کارت ملی جدید برای شهروندان ایرانی و گسترش دامنه فعالیتهای خود، احداث این تأسیسات جدید توجیه میشود.
بعید به نظر میرسد ایران بخواهد در یک مکان، هم کارت ملی صادر کند و هم اورانیوم غنیسازی کند! من- نویسنده - کسی را یافتم که توانسته است به این مکان برود. این فرد از هتلی در تهران به تأسیسات متیران رفت.
با وجود ادعاهای شورای ملی مقاومت ایران مبنی بر اینکه این تأسیسات در «منطقهای نظامی» واقع است این فرد بیآنکه در هیچ مرکز ایست بازرسی متوقف شود، توانست به این تأسیسات راه یابد. بررسیهای من به واسطه این فرد نشان داد ایران در این مکان تنها کارت شناسایی صادر میکند و همچنین اتباع خارجی اغلب به این شرکت مراجعه میکنند. این فرد در شرکت مزبور شاهد هیچگونه فعالیت غیرعادی نبود. علاوه بر شرکتهای خارجی که با متیران همکاری میکنند، دستکم 2 هیأت بینالمللی نیز از این مکان دیدار کردهاند. ایران اکتبر 2011 برنامه دیدار یک هیأت به نمایندگی از سازمانهای ثبت احوال ملی کشورهای مختلف از این تأسیسات را بهعنوان بخشی از نشستی که در تهران برگزار شد، سازماندهی کرد. ایران دومین برنامه دیدار از این مکان را آوریل 2013 و در چارچوب نشستی مشابه هماهنگ کرد.
«کارول مورلو» در روزنامه واشنگتنپست نوشت: ادعاهای شورای ملی مقاومت ایران را «نمیتوان به طور مستقل تایید کرد». همه آنچه گفته شد به این معنا نیست که تأسیسات مخفی غنیسازی ایران مایه نگرانی نیست. این موضوع در واقع بزرگترین چالش در مسیر دستیابی به هرگونه توافق هستهای محسوب میشود. ایران هنوز بقایای برنامه ساخت تسلیحات هستهای خود را که پیش از 2013 اجرا میکرد، حفظ کرده است.
علاوه بر این، ایران بارها تلاش کرده است تأسیسات مخفی غنیسازی اورانیوم بسازد. جزئیات نشان میدهد این کشور هرگز قصد نداشت اعلام کند در نطنز یا فردو تأسیسات غنیسازی احداث کرده است. همچنین ایران وجود سایت لویزان- شیان را که مکان اجرای برنامه مخفی ساخت تسلیحات هستهای است، رد میکند با وجود این واقعیت که تهران پس از ابراز تمایل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازدید از این مکان، آنجا را خاکبرداری و تبدیل به یک بوستان کرد. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران یک بار به طور علنی از ساخت دستکم 10 تأسیسات غنیسازی جدید اورانیوم در مکانهای مختلف کشور خبر داد. بنابراین هرگونه توافق جدید با ایران بستگی به میزان اطمینان از توانایی غرب در شناسایی تأسیسات مخفی دارد. اما این مکان یکی از آن تأسیسات مخفی نیست. هرگونه توافق با ایران نشان میدهد این ادعاها پذیرفتنی نیست اما باید به یاد داشته باشیم منافع گروه تروریستی مجاهدین خلق [منافقین] و آمریکا اساسا متفاوت است. این گروه تروریستی بر ادعاهای خود درباره برنامههای هستهای ایران بهعنوان راهی برای جلب حمایت از تغییر رژیم این کشور تأکید میکند. حل و فصل برنامه هستهای ایران از طریق دیپلماسی یکی از موثرترین بهانههای گروه تروریستی مجاهدین را برای حمله به ایران از بین میبرد. در آستانه دستیابی به توافقنامه هستهای و مادامی که یک توافق اجرا میشود، انتظار میرود ادعاهای بیشتری درباره برنامه هستهای ایران مطرح شود. دلایل متعددی برای امیدواری در این باره وجود دارد که توافق هستهای با ایران پایدارتر از توافق با کرهشمالی خواهد بود. یکی از این دلایل این است که منابع اطلاعاتی زیادی درباره برنامه هستهای ایران وجود دارد که میتواند به متمایز کردن واقعیتهای موجود از تصورات و ادعاهای واهی کمک کند.
منبع: وطن امروز
*بهزاد
شاهنده
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«به منظور دید بهتر و فراتر باید یک طبقه بالاتر رفت»
(وانگ جی خوانگ- شاعر دوران سلسله تانگ در چین)
شش قدرت بینالمللی طرف
مذاکره با ایران به نظر میآید که از سد مخالفتها و کارشکنی برخی لابیهای
منطقهای عبور کرده اند. دست کم اظهارات جدید سران کشورهای عضو شورای امنیت سازمان
ملل نشان از این دارد که یک اجماع تاریخی برسر توافق هستهایبا ایران در حال شکل
گیری است. در حلقه دولتهای مدافع توافق هسته ای، نقش شریک آسیایی ایران قابل تأمل
است. چین در اعلامیههای مختلف نسبت به تلاش کسانی که رسیدن به توافق را به چالش
گرفتهاند با ابراز نگرانی تأکید کرده نباید با این تحرکات یک فرصت تاریخی به خطر
بیفتد. چنین رویکردی ناشی از تلقی چین از جایگاه مهم ایران بویژه در منطقه
خاورمیانه است.از نظر « بیجینگ» ایران و حوزه خاورمیانه، منطقهای حساس و در حال
تکوین در نظام بینالملل است.
در واقع افزایش وزن و اهمیت ایران همزمان شده
است با برنامه رشد جهانی قدرت چین. چین که سه دهه نوسازی را با موفقیت پشت سر
گذاشته، طبق اعلام صندوق بینالمللی پول در دسامبر سال 2014 به بزرگترین قدرت
اقتصادی با تولید ناخالص ملی 17 تریلیون و ششصد میلیارد دلاری ( معیار قدرت خرید)
مبدل شده است. بر همین اساس خواهان جایگاه جهانی متناسب با این ظرفیت اقتصادی است.
پیداست که چنین راهبردی از سوی پکن مستلزم آن خواهد بود که با کشورهایی نظیر ایران
که در زمره کشورهای عمده در حال توسعه هستند باب مراوده گسترده بگشاید. این نکته
را «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین در نگرش بینالمللی خویش گنجانده است. او تأکید
میکند که تعامل با «کشورهای عمده در حال توسعه جهان» شامل کشورهایی نظیر برزیل،
آفریقای جنوبی، مکزیک، ایران و... از اولویت خاص برخوردار است.
استراتژی
گشودن باب همکاری نوین با ایران سران پکن را بر آن داشته تا تلاش کنند توافق با
ایران زودتر به سرانجام برسد. شواهد حاکی از آن است که «بیجینگ» بلافاصله پس از
امضای توافق ژنو ازفرصت به دست آمده بیشترین بهره را برده تا جایی که حجم تجارت با
ایران را در مدت کوتاهی به52 میلیارد دلار رسانده است که نشان از رشدی بالغ بر
10درصد نسبت به سال گذشته دارد. البته باید متذکر شد که طرف ایرانی نیز در این فرصت
توانسته تعادل بهتری را بر مناسبات فیمابین برقرار کند که نمونه بارز آن صادرات هشت
و نیم میلیارد دلاری محصولات پتروشیمی و هشت میلیارد دلار صادرات غیر نفتی به چین
است. در مرحله جدید، همکاری تهران و پکن به حوزه مهم دفاعی نیز تسری پیدا کرده و
چین در این راستا ایران را «شریک استراتژیک» خطاب کرده است. ماه سپتامبر 2014 اولین
مانور دریایی دو طرف در خلیج فارس برگزار شد. یکی از نقاط عطف در مناسبات
بینالمللی دو طرف در سفر روحانی و مذاکرات دو طرف حول «سازمان همکاری شانگهای» رقم
خورد. بیجینگ علاقهمندی خود را با پیوستن ایران بهعنوان عضو دائم اعلام کرد (طبق
مقررات فعلی سازمان مزبور از ورود کشورهایی که تحت تحریم «سازمان ملل متحد» هستند
ممانعت به عمل میآید) دیدارها و مذاکرات حاشیه اجلاس شانگهای چین را تشویق کرد
تا تلاش خود را برای عبور از تله تحریم ایران دو چندان سازد.
«شی» رهبر
جمهوری خلق چین که از ابتدای سال 2013 زمام امور این کشور را تا سال 2023 بر عهده
خواهد داشت در طرح « جاده ابریشم جدید» که طرحی بزرگ با بودجه 40 میلیاردی است، نقش
عمده برای ایران لحاظ کرد. او اولین رئیس حکومت این کشور است که منصوب «مائو ز
دونگ» و «دنگ شیا پینگ» نبوده و از طرفی قدرتمندترین رهبر این کشور پس از « دنگ» به
حساب میآید. اهمیت نقش «شی» در این است که او مشی محافظه کاری شاگردان «دنگ» را
تا حدی کنار گذاشته است. نسل گذشته رهبران متأثر از تفکر دنگ شیائو پینگ معتقد
بودند که چین باید قدرت واقعی خود را برای برنینگیختن حساسیت دیگران پنهان سازد
و با نور پایین حرکت کند اما رئیس جمهور جدید چین معتقد به ابراز نقش قاطع پکن در
امور بینالملل است و بر همین اساس خواهان سهم و حضور همتراز با قدرت اقتصادی برای
چین بزرگ است.
البته سیاست «شی» نباید به معنی «بی پروایی و بی ملاحظه گری»
تلقی شود. زیرا حضور قدرتمندانه چین در صحنه بینالملل در وهله اول برای حراست و
پشتیبانی از قدرت فزاینده اقتصادی آن است. از این نظر چینیها یک استثنا در روابط
بینالملل نیستند. امریکا هم زمانی حراست از توسعه اقتصادی را در رأس فعالیتهایش
قرار داد و پس از تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی تراز اول (قدرت اقتصادی اول جهان)
در پایان سده نوزدهم میلادی پروسهای هشتاد ساله را طی کرد تا در پایان جنگ دوم
جهانی به یک ابر قدرت تمام عیار تبدیل شود. انتظار میرود با توجه به فناوریهای
امروزی چین این راه را در مدت کمتری سپری کند.
«شی» قرار است در ماه مه 2015
اولین سفر رسمی را به ایران داشته باشد. وی اولین رئیس جمهور چین خواهد بود که پس
از سیزده سال به ایران سفر میکند. رئیس جمهور چین همزمان صدر هیأت رئیسه حزب
کمونیست چین که 87 هزار عضو دارد و ریاست کمیته نظامی حزب مزبور(فرمانده کل قوا) را
در اختیار دارد. «جییانگ زمین» آخرین ریاست جمهوری خلق چین است که در سال 2002 از
ایران بازدید رسمی داشت.
«خو جینگ تا» که از سال 2003 تا 2013 ریاست جمهوری
چین را بر عهده داشت هیچگاه به ایران سفر نکرد این در حالی است که وی دو بار به
عربستان سعودی سفر کرد! بنابراین در روزهایی که آهنگ نیل به توافق هستهای جدیتر
از گذشته نمایان شده است قدرتهای عضو شورای امنیت نیز گامهای تازهای برای گشودن
باب مراوده تازه با تهران برداشته اند. چینیها قبلاً به دلایلی از جمله روابط
تجاری عمیق با ایالات متحده امریکا نظارهگر تحریمها و گاهی همسو با آن بودند
(چین به دلیل ارتقای سهم تجاری خود قدرت مانور بیشتری نسبت به گذشته در روابط خود
با امریکا دارد) حال عزم یک همکاری جدید با ایران را به نمایش گذاشته است به
گونهایکه حتی اگر مذاکرات با مشکل روبهرو شود، چینیها دیگر حاضر به همراهی با
تحریم کنندگان نیستند. قراردادها و توافقهایی که این قدرت آسیایی با تهران میبندد
عملاً در مسیر تضعیف و بی اثر ساختن تحریمها است.
*استاد پایه مطالعات شرق
آسیا دانشگاه تهران / ایران
از سخنان
وزیر خارجه فرانسه در کنفرانس خبری پاریس بر می آید که فرانسه همان موضع سال 2013
را درخصوص توافق بر سر برنامه هسته ای ایران اتخاذ کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بی بی سی عربی گزارش داد: از سخنان وزیر خارجه فرانسه در
کنفرانس خبری پاریس بر می آید که فرانسه همان موضع سال 2013 را درخصوص توافق بر سر
برنامه هسته ای ایران اتخاذ کرده است.
به گزارش «انتخاب»، تصور می شد به دنبال سفر جان کری به ریاض پس
از گفتگو با محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در مونتروی سوئیس، امور عملا به سمت
امضای توافقنامه چارچوب در روز بیست و چهارم یا سی و یکم این ماه می رود اما از
سخنان فابیوس بر می آید که فرانسه همان موضعی را اتخاذ کرده است که در نوامبر سال
دو هزار و سیزده اتخاذ کرد و باعث به تعویق افتادن امضای توافقنامه شد.
به
نظر می رسد باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا عجله دارد و می خواهد هر طور شده است در
سیاست خارجی خود دستاوردی کسب کند و از سوی دیگر ایران عجله دارد تا راهبرد منطقه
ای خود را دنبال کند و تحریم های آن لغو شود، بر همین اساس این امور به نفع یک
توافق خوب و محکم آنگونه که فابیوس گفت، نیست.
سخنان روز گذشته فابیوس کاملا
روشن بود. وی معتقد است که ایران می خواهد مدت زمان کوتاهی به دست بیاورد، به این
معنا که اگر تصمیم سیاسی گرفته شود، این کشور می تواند بمب اتمی را ظرف پنج یا شش
ماه بسازد. فابیوس مهلتی بیشتر از یک سال را می خواهد تا از چنین چیزی جلوگیری کند
و قدرت کنترل اوضاع را داشته باشد.
یک احتمال وجود دارد و آن این که همه این
حرف ها برای اعمال فشار بر مذاکره کنندگان ایرانی و به دست آوردن توافقی هر چه بهتر
است، اما این سخنان همچنین نشان می دهد که شکافهایی وجود دارد به همین سبب جان کری
به ریاض و پاریس سفر کرد تا تلاش کند جبهه مشترکی به وجود بیاورد. آنچه اکنون نگران
کننده به نظر می رسد این است که امکان دارد این جبهه متشکل از غرب و کشورهای حوزه
خلیج فارس و اسرائیل باشد. آیا گروه پنج بعلاوه یک انسجام و وحدت خود را تا آخر کار
حفظ خواهد کرد؟ پاسخ این سئوالات در روزهای آینده مشخص می شود.