گزارش ویژه؛
لابی
عربی چیست و چه نقشی در سیاستهای منطقهای آمریکا دارد؟ +تصاویر
هزینه بسیاری از موسسات، اندیشکدهها و دانشگاههای آمریکایی را عربستان سعودی تأمین میکند. دلارهای نفتی سعودی به سیاستها و خروجی جلسات این مراکز جهت میدهد و آن را تا مرحله سیاستگذاری همراهی میکند.
گروه گزارش ویژه مشرق - یکی نفت دیگری را تامین میکند، دیگری امنیت آن یکی را؛ این جمله شاید در ظاهر ساده به نظر برسد اما همین جمله ساده اساس روابط دیرینه آمریکا و عربستان سعودی است. روابطی که اگرچه روزهای سرد و گرمی را پشت سر گذاشته اما همچنان بعنوان عمیقترین پیوند ایالات متحده با یک کشور در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. ملاقاتهای پی در پی مقامات آمریکا و عربستان با یکدیگر نیز حکایت از نقش ویژه و موثر عربستان در اجرای سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه دارد.
در جریان آخرین دور مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 در وین و در حالی که همه انتظار دستیابی طرفین به توافق نهایی را داشتند، این وزیر خارجه عربستان بود که با حالتی سراسیمه میهمان سرزده وین شد و با وزیر خارجه آمریکا در فرودگاه رایزنی کرد. شاهزادههای سعودی هم که هر کدام عهدهدار مسئولیتی در حکومت سلطنتی شدهاند این روزها مدام در حال مراجعه به واشنگتن و دیدار با سیاستمداران آمریکایی هستند تا بلکه از الان بتوانند جایگاه خود را در فردای عربستان مستحکمتر کنند. اما در پس روابط رسمی و دیپلماتیک مقامات، روابط تاحدودی پنهان و غیررسمی میان دو کشور نیز در جریان است. روابطی که از آن با عنوان "لابی" یاد میشود.
لابیگران در ایالات متحده آمریکا
لابیگران در ایالات متحده آمریکا مجموعهای از گروههای رسمی و غیررسمی هستند که با دریافت حمایتهای مالی از سوی برخی دولتها میکوشند تا سیاستهای کاخ سفید و کنگره آمریکا را به سمتی هدایت کنند که منافع آن دولتها را تامین کنند؛ این لابیگری گاهی بصورت مستقیم بر روی سیاستمداران آمریکایی انجام میشود و گاهی نیز از طریق تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی آمریکا.
لابیگرها لزوما نباید عضو گروههایی سازمان یافته باشند بلکه آنها میتوانند بصورت مستقل و انفرادی نسبت به حمایت یا مخالفت با قانون خاصی اقدام کنند؛ هرچند برخی از آنها حقوقها و دستمزدهایی نیز از سوی دولتهای خارجی دریافت میکنند.
از معروفترین دولتهایی که بصورت گسترده در حال لابیگری در ایالات متحده آمریکا هستند دولت جعلی اسرائیل و همچنین عربستان سعودی هستند.
اتحاد نامرئی در خاورمیانه
دکتر میچل بارد (Mitchell Bard) مدیر اجرایی شرکت غیرانتفاعی تعاونی آمریکا و اسرائیل "American-Israeli Cooperative Enterprise" یا (AICE) و تحلیلگر مسائل سیاسی است که اغلب در حوزه ایالات متحده آمریکا و خاورمیانه فعالیت میکند. او همچنین مدیر کتابخانه مجازی یهودیان است که جامعترین دانشنامه مجازی در دنیا درباره تاریخ و فرهنگ جامعه یهودی محسوب میشود.
میچل بارد
میچل بارد همچنین به مدت سه سال سردبیر گزارش "شرق نزدیک" در خبرنامه هفتگی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) بوده است. او پیش از فعالیت در آیپاک، به عنوان یک تحلیلگر در بخش رای گیری ستاد انتخاباتی جورج هربرت واکر بوش از سال 1988 فعالیت کرده است. او بعنوان کارشناس در بسیاری از شبکهها مثل فاکس نیوز، اماسانبیسی، ان بی سی، سی بی سی، الجزیره و ... حضور یافته و نویسنده 23 کتاب در حوزه تخصص خود بوده است. یکی از کتابهای او کتاب "لابی عرب" است که در سال 2010 منتشر شد.
میچل بارد در این کتاب مدعی وجود اتحادی نامرئی در خاورمیانه با هدف تضعیف اهداف آمریکا در خاورمیانه شده و میگوید این اتحاد نامرئی یا لابی در دهههای گذشته همچنان فعال بوده است.
کتاب "لابی عرب" نوشته میچل بارد
بارد میگوید به موجب این لابی عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نفت را به آمریکا و متحدانش عرضه میکنند و در عوض آمریکا کمک میکند که خانواده سلطنتی در عربستان قدرت خود را مستحکم کنند. تضمین خرید اسلحه توسط کشورهای نفتخیز از ایالات متحده آمریکا نیز یکی دیگر از توافقات صورت گرفته در این توافق قدیمی است بطوری که رقم خرید اسلحه از ایالات متحده توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس در طی 50 سال گذشته، پیش از نگارش این مطلب در سال 2010 بیش از یکصد میلیارد دلار بوده است.
میچل بارد از نفوذ لابی عربی در آمریکا میگوید
او به نوعی باجگیری نیز اشاره کرده و میگوید که آمریکا همواره کشورهای نفتخیز را بخاطر موضوعاتی چون عدم رعایت حقوق بشر شهروندانشان، حمایت از نظامیانی که به اسرائیل حمله میکنند، گسترش "اسلام افراطی" در سراسر جهان و حمایت از تروریسم در بعضی کشورها مورد انتقاد قرار میدهد، اما همهی این انتقادات به سرعت در مقابل تهدید به عرضه نفت از سوی این کشورها، رنگ میبازد.
انجمن ملی روابط اعراب و آمریکا (The National Council on U.S.-Arab Relations) در سال 1972 تاسیس شد؛ این انجمن یک گروه سیاسی است که اهداف خود را تلاش برای تقویت روابط ایالات متحده با کشورهای عربی و همچنین ترویج سیاستهای آمریکا بر پایه عدالت و صلح برای همه متحدانش در خاورمیانه عنوان کرده است.
در اوایل دهه 1990 بخاطر درگیریهای بین اعراب و اسرائیل و به دنبال آن تحریم نفتی در سال 1993 احساساتی ضدعربی در آمریکا رو به رشد گذاشت و این مسأله در دولت ایالات متحده و برخی متحدانش مورد بررسی قرار گرفت؛ در نتیجه دستورات اجرایی و مفادی قانونی برای مبارزه با تروریسم صادر شد که همین مسأله فعالیتها در زمینه حقوق آمریکاییهای عربتبار را تحت تاثیر قرار داد و باعث ایجاد گروههایی مثل انجمن دانش آموختگان عربی–آمریکایی در دانشگاهها، کمیته ضد تبعیض آمریکایی-عربی و دیگر موسسات عربی- آمریکایی شد.
به گفته مایکل لوئیس Michael Lewis، مدیر بخش تجزیه و تحلیلهای سیاسی "کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل" یا همان آیپک AIPAC، گروههای مذکور برای سالهای بسیاری با هم در خصوص مسئله فلسطین کار میکردند؛ اقدامات آنها شامل انتشار روزنامهها، کمپینهای تبلیغاتی علیه کمکهای مالی ایالات متحده به دولت اسرائیل و خریدهای دولتی از اوراق اسرائیل، محکوم کردن حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی، تقاضا از دولت آمریکا برای تحت فشار گذاشتن اسرائیل و همچنین برگزاری تظاهرات حمایت از فلسطین میشد.
لوئیس خاطرنشان میکند که این گروهها با برخی افراد در کنگره آمریکا نیز در ارتباط بودند و میکوشیدند تا ضمن انتقاد از حامیان رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا، قطعنامههایی در حمایت از فلسطین در دولت به تصویب برسانند و همچنین شکایتهایی را از دولت جعلی اسرائیل در دادگاههای ایالات متحده طرح کنند.
به گفته لوئیس پس از آن بود که سازمان آزادیبخش فلسطین به توافق با اسرائیل رسید اما باقی ماندن برخی اختلافات در این گروهها باعث ادامه یافتن لابیها برای فلسطین میشد.
"لابی عرب" چیست؟
لابی عرب شامل آن دسته از گروهها و افرادی میشود که به طور مستقیم و غیرمستقیم به دنبال متقاعد کردن سیاستگذاران آمریکایی به منظور حمایت از منافع اعراب چه در داخل ایالات متحده آمریکا و چه خارج از این کشور هستند. این لابی که بر نگرانیهای اعراب تمرکز دارد، به هیچ وجه به طور انحصاری از اعراب تشکیل نشده است. بعبارت دیگر لابی توسط ایدئولوژی آن تعریف شده است و لذا افرادی خارج از نژاد عرب هم میتوانند در آن حضور داشته باشند. ایدئولوژی این لابی گرایش به طرفداری از اعراب از یک سو، و مخالفت با اسرائیل از سوی دیگر است. لابی عرب در امریکا به طور کلی به دنبال ترویج برنامههای خود از این طریق است که نشان دهد آنها به نفع منافع ملی آمریکا نیز هستند و همچنین در مقابل میکوشد تا سیاستهای طرفداری از اسرائیل را پرضرر نشان دهد.
بسیاری از بازیگران در گروههای لابی عربی مستقیما توسط دولتهای عربی حمایت میشوند. نیویورک تایمز در گزارشی این افراد را افرادی عضو گروههای نخبگان، اعضای سابق کنگره و برخی دیپلماتهای سابق و پرنفوذ توصیف کرده که به ملتهای خاورمیانه کمک کردهاند و تلاشهای دیپلماتیک خود را نیز در آمریکا معطوف به مسائل حساسی مانند معاملات اسلحه، مبارزه با تروریسم، نفت و رفع برخی محدودیتهای تجاری میکنند.
برخی از لابیگرهای قدرتمند که در آمریکا مشغول فعالیتند باب لیوینگستون ، تونی پادستا و توبی مافت هستند. دولتهای عربی نیز دهها میلیون دلار به این بنگاههای لابی که به دنبال نفوذ هرچه یشتر در دولت و مجلس آمریکا کار هستند پرداخت کردهاند.
باب لیوینگستون (Bob Livingston)
باب لیوینگستون (Bob Livingston) متولد 30 آوریل سال 1943 نماینده سابق جمهوریخواه آمریکا از لوئیزیانا است. او در فاصله سالهای 1995 تا 1999 رئیس کمیته تخصیص در کنگره بود؛ کمیتهای که مسئولیت تایید لوایح تخصیص بودجه در مجلس سنا است. او همچنین بعنوان جانشین رئیس مجلس سنا در سال 1998 انتخاب شد اما تصمیم به بازنشستگی گرفت.
تونی پادستا (Anthony T. Podesta) متولد سال 1943 نیز یک لابیگر آمریکایی است که دلیل معروفیت او ایجاد گروه پادستا (Podesta Group) است. پادستا برای گروههای بسیاری لابی کرده است از جمله بانک مرکزی آمریکا و مصر. همچنین در مبارزات انتخاباتی افرادی چون تد کندی، جورج مک گاورن، مایکل دکاکیس و بیل کلینتون حضور داشته است. او اخیرا برای نمایندگان دموکرات پنسیلوانیا جو سستاک، کریس کارنی، و پاتریک مورفی کار میکرده است. پادستا دارای ارتباط نزدیکی با باراک اوباما و کاخ سفید است و بارها از او بعنوان یکی از قدرتمندترین لابیگرهای واشنگتن نام برده شده است.
تونی پادستا (Anthony T. Podesta)
توبی مافت (Anthony John "Toby" Moffett) متولد 18 اگوست سال 1944 هم یک سیاستمدار دموکرات سابق آمریکایی از ایالت کانکتیکات است که بعنوان عضوی از منطقه ششم کنگرهای کانکتیکات از سال 1975 تا 1983 در مجلس نمایندگان آمریکا خدمت کرده است. مافت در حال حاضر رئیس گروه مافت است که این شرکت دارای روابطی دولتی است و در واشنگتن مشاورههای استراتژیک انجام میدهد.
توبی مافت (Anthony John "Toby" Moffett)
در پی حادثه یازده سپتامبر عربستان سعودی بنگاههای لابی Patton Boggs و Qorvis را در ازای پرداخت چهارده میلیون دلار در سال به استخدام خود در آورد. هزینههای لابی دولتهای عرب که به افراد لابیگر مستقل پرداخت شده نیز معمولا به سطح 50 هزار دلار و بالاتر میرسد.
پاتون باگز یکی از بنگاههای لابیگر استخدام شده از سوی عربستان
تنها در سال 2009 امارات متحده عربی مبلغ پنج میلیون و سیصد هزار دلار صرف کرد تا بتواند به فناوری هستهای دست پیدا کند. در سال 2009 مراکش سه میلیون دلار، الجزایر ششصد هزار دلار و ترکیه یک میلیون و هفتصد هزار دلار را صرف لابیگرها در واشنگتن کردهاند.
به گفته هاوارد مارلو، رئیس اتحادیه گروههای لابیگر آمریکا، این نوع رژیمها پول زیادی در اختیار دارند و همین یک جاذبه بزرگ برای لابیگران محسوب میشود. بر اساس گزارش موسسه پروپابلیکا ProPublica که یک شرکت غیرانتفاعی مستقر در شهر نیویورک است، از هر ده دولتی که در واشنگتن در حال لابی هستند، 4 دولت عربی هستند. امارات متحده عربی با هزینه کردن مبلغ 10 میلیون و 914 هزار دلار در سالهای 2007 و 2008 در رتبه اول قرار دارد. عراق، مراکش و عربستان سعودی نیز هر کدام مبلغی بیش از سه میلیون دلار هزینه کردهاند و ترکیه هم که کشوری غیرعربی محسوب میشود سه میلیون دلار هزینه کرده است.
گروههای عربی آمریکایی حمایت از حقوق مدنی
کمیته عربی-آمریکایی ضد تبعیض یا "American-Arab Anti-Discrimination Committee” در سال 1980 توسط سناتور آمریکایی جیمز ابورزک تشکیل شد. این کمیته بزرگترین سازمان مردمی عربی-آمریکایی در زمینه حقوق مدنی در ایالات متحده آمریکا است. مری رز اوکار، نماینده سابق کنگره آمریکا رئیس فعلی این کمیته است. کمیته ضد تبعیض در خط مقدم مقابله با تبعیضات ناشی از عربستیزی و تعصبات نسبت به آمریکاییهای عربتبار قرار دارد. این کمیته همچنین خواستار سیاستی متعادلتر از سوی آمریکا درخصوص خاورمیانه است.
موسسه اعراب آمریکایی (یا آمریکاییهای عربتبار) "Arab American Institute” نیز در سال 1985 توسط جیمز زاگبی تاسیس شد که یک شرکت غیرانتفاعی در واشنگتن است که بر روی مسائل و منافع آمریکاییهای عربتبار در سراسر ایالات متحده متمرکز شده است. این سازمان به دنبال آن است که نقش آمریکاییهای عرب تبار را در سیستم سیاسی آمریکا از طریق کاندیدا شدن و یا از طریق رای دادن افزایش دهد.
لابی عربی غیررسمی
طبق نوشته میچل بارد، اتحاد نامرئی که اهداف آمریکا در خاورمیانه را تضعیف میکند، لابی غیررسمی اعراب است که شامل اهدای دهها میلیون دلار به دانشگاههای آمریکا برای مطالعات اسلامی میشود. چرا که این منابع مالی تنها به دانشگاههایی سرازیر میشوند که دورههای آموزشی برگزار میکنند و محققانی را به استخدام خود در میاورند که مطابق میل دولتهای نفتی کار کنند. دورههای آموزشی این دانشگاهها و مطالعات انجام شده نیز بر روی موضوعاتی مثل صهیونیسم بعنوان یک "جنبش سیاسی نامشروع" و یا شکل امپریالیسم اروپا و اینکه یهودیت یک تاریخ تا حد زیادی اساطیری و اختراع شده است، متمرکز شده است.
قدرت لابی
در سال 2007 در یک جلسه توجیهی که در مرکز مطبوعات خارجی وزارت امور خارجه آمریکا برگزار شد، جیمز زاگبی ( James Zogby) رئیس موسسه آمریکاییهای عربتبار، لابی موسسه خود برای دولتهای عربی را تکذیب کرد. او خطاب به حضار گفت: لابیهای عربی زیادی وجود دارد؛ هر دولت عربی برای انجام کارهای خود لابیگرهایی را استخدام میکند و ما آمریکاییهای عربتبار یک گروه لابی عرب نیستیم. من فکر میکنم چیزی که در جامعه یهودی جالب است این است که جامعه یهودی حامی اسرائیل است و دولت اسرائیل با عناصر حاضر در جامعه یهودیان آمریکا بسیار رابطه بسیار نزدیکی دارد و با آنها درخصوص مسائل مختلف و منافع مشترک همگرایی دارد و همین امر مفهوم لابی اسرائیلی را به وجود آورده است. زاگبی همچنین گفت واقعیت در مورد آمریکاییهای عرب تبار این است که ما در حال ظهور به عنوان یک گروه سیاسی هستیم.
جیمز زاگبی ( James Zogby)
ریشه لابی عرب در امریکا را می توان در سال 1951 مشاهده کرد. یعنی زمانی که سعود بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی از دیپلماتهای ایالات متحده درخواست کرد تا او تامین مالی یک لابی طرفدار عرب را بعنوان یک وزنه در مقابل کمیته صهیونیستی-آمریکایی آیپک بر عهده بگیرد.
سعود بن عبدالعزیز دومین پادشاه سعودی در اولین سفرش به آمریکا
در حالی که سرعت رشد لابی عرب در ابتدا کند بود، رفته رفته و با گذشت زمان روند جدیتری پیدا کرد؛ بخصوص زمانی که نفت خارجی توانست نقش مهمی در اقتصاد آمریکا بازی کند. بعنوان مثال پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1976، شرکت نفتی عربی آمریکایی "آرامکو" در حمایت از اعراب یک صندوق راهاندازی کرد. در ماه می سال 1970 نمایندگان آرامکو به جوزف سیسکو (Joseph John Sisco) معاون وقت وزارت امور خارجه آمریکا هشدار دادند که فروش تسلیحات به اسرائیل میتواند به روابط دو کشور آسیب بزند و تهدیدی نفتی برای آمریکا بوجود بیاورد.
جوزف سیسکو (Joseph John Sisco)
همچنین هدایت درآمدهای نفتی بعنوان یک اهرم فشار برای لابی عرب، تحت تاثیر سیاستهای آمریکا در اوایل سال 1973 نشان داده شد؛ در ماه جولای آن سال رئیس استاندارد اویل کالیفرنیا که در حال حاضر "شورون" نام دارد در نامهای از 40 هزار کارمند و 262 هزار سهامدار خود خواست تا به نمایندگان منتخب خود برای حمایت از آرمانهای مردم عربستان فشار بیاورند.
در کنار آن رئیس شرکت نفتی تگزاکو نیز از ایالات متحده خواست تا ارزیابی مجددی درخصوص سیاستهایش در خاورمیانه داشته باشد.
وقتی که در اکتبر 1973 جنگ دیگری بین اعراب و اسرائیل در گرفت، رؤسای شرکای تجاری "آرامکو" به اتفاق هم نامهای هشدارآمیز خطاب به کاخ سفید صادر کردند و نسبت به افزایش کمکهای نظامی کاخ سفید به اسرائیل هشدار دادند. مدت کوتاهی پس از آن تحریم نفتی اوپک در واکنش به حمایت غرب از اسرائیل، آغازگر دورانی بود که در آن لابی عرب خیلی برجستهتر و قابل مشاهدهتر از همیشه شد. در اینجا بود که قیمت نفت که تا پیش از اکتبر سال 1973 به مبلغ 2.60 دلار در هر بشکه بود در عرض سه ماه چهار برابر شد و به حدود 12 دلار در هر بشکه رسید.
در سال 1977، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در دفتر خاطرات خود اذعان کرده که لابی عرب او را با شدت و قدرت تحت فشار گذاشته بود آنهم در شرایطی که او درگیر مذاکرات صلح بین رئیسجمهور مصر، انور سادات و مناخم نخستوزیر اسرائیل بود.
یکی از افراد برجسته در میان کسانی که در دهههای اخیر برای عربها لابی میکردند، کلارک کلیفورد بود که در سال 1998 از دنیا رفت؛ کسی که نیویورک تایمز از او به عنوان مشاور کلیدی هری ترومن، رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا یاد کرده است و البته برای منابع عربستانی به عنوان یک لابیگر پر نفوذ شناخته میشد. یکی دیگر از چهرههای کلیدی لابیکننده برای عربها "فرد دالتون" (Freddie Dalton)، رییس سابق شورای مشاوران امنیت بینالملل وزارت خارجه آمریکا و دستیار ویژه رئیسجمهور جان اف کندی بود.
"فرد دالتون" (Freddie Dalton)
در 19 جولای سال 2005، روزنامه هیل نزدیک به کنگره آمریکا گزارش داد که دالتون با پشتکاری قابل ملاحظه در تلاش بود تا کنگره را برای دو قرار داد فروش اسلحه به عربستان سعودی متقاعد کند. آژانس اطلاعاتی "AIA" (Air Intelligence Analyst – Operational Intelligence) که یک نهاد متخصص در بررسی اطلاعات در مورد آسیا و شرق اروپا محسوب میشود، شاهزاده بندر بن سلطان که از سال 1983 تا 2005 سفیر عربستان در ایالات متحده آمریکا بود را به عنوان با نفوذترین و موثرترین تبعه خارجی در آمریکا معرفی کرده و نوشته بود که او دارای ارتباطات موثری با مقامات عالیرتبه در وزارت امور خارجه آمریکا، پنتاگون و سازمان سیا است.
بندربن سلطان در سالهای 1990 و 1991 جورج بوش پدر را برای عملیات عملیات نظامی برضد عراق در کویت تحت فشار قرار داد
بندربن سلطان همچنین یکی از شرکتکنندگان اصلی در بسیاری از مذاکرات مخفی مربوط به منافع ایالات متحده در خاورمیانه بوده است. بر اساس گزارش این آژانس اطلاعاتی، این بندربن سلطان بود که در فاصله سالهای 1990-1991 جورج بوش پدر رئیسجمهور وقت آمریکا را برای راهاندازی عملیات نظامی به منظور بیرون کردن نیروهای عراقی از کویت تحت فشار قرار داد. علاوه بر این پدرش سلطان بن عبدالعزیز آل سعود نیز یکی از چهرههای پیشرو در سلسله حاکم بر عربستان بود و او بدین ترتیب به تعیین میزان همکاریهای نظامی کشورش با ایالات متحده در خلیج فارس کمک کرد.
در جریان یک جلسه مطبوعاتی که هیأتی از کنگره آمریکا در ژانویه 1998 در دمشق برگزار کرد، "نیک رهل" (Nick Joe Rahall) نماینده لبنانیتبار کنگره آمریکا از غرب ویرجینیا، گفت: "نفوذ و مشارکت لابی عرب ما در مبارزات سیاسی ایالات متحده در حال رشد است و سفر ما نیز با حمایت موسسه آمریکایی-عربی که یکی از موثرترین گروههای لابی عرب در واشنگتن است و همچنین و یک گروه نسبتا جدید به نام انجمن ملی بازرگانان آمریکایی-عربی انجام شده و ما از طریق این گروهها در حال افزایش تاثیر و مشارکت خود هستیم."
"نیک رهل" (Nick Joe Rahall)
برخی از اعضای گروههای لابیگر عرب در امریکا دارای درآمدهای مالی عظیمی از جهان عرب هستند. به عنوان مثال ملک فهد پادشاه اسبق عربستان سعودی پیش از مرگش در سال 2005 به مرکز کارتر که بنیانگذار آن جیمی کارتر رئیسجمهور سابق آمریکا است کمکهای مالی چندین میلیون دلاری کرده بود تا بتواند او را بعنوان یک فرد طرفدار عربستان در مقابل اسرائیل تبدیل کند. همچنین در سال 2005، برادرزاده پادشاه، شاهزاده الولید بن طلال چیزی در حدود 5 میلیون دلار به همین موسسه داده بود.
شاهزاده ولید بن طلال
مرکز کارتر، یک سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی است که در سال 1982 توسط رئیسجمهور سابق آمریکا جیمی کارتر و همسرش روزالین کارتر تاسیس شده است. این مرکز با همکاری دانشگاه ایموری، در زمینه پیشبرد حقوق بشر و کاهش مشکلات انسانها فعالیت میکند. این مرکز توسط یک هیئت امنا اداره می شود که متشکل از بسیاری از افراد برجسته کسب و کار، آموزشگران، مقامات سابق دولت، و افراد خیر برجسته است.
مرکز کارتر از جمله موسسات آمریکایی است که با بودجه دربار سعودی اداره میشود
این مرکز در آتلانتا مستقر است و به بهبود کیفیت زندگی مردم در بیش از 80 کشور جهان کمک کرده است. با این حال از آنجا که این مرکز با بودجه عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای منطقه اداره می شد همواره مورد انتقاد بوده است.
"آلن درشوویتز" (Alan Dershowitz)
"آلن درشوویتز" (Alan Dershowitz) (وکیل آمریکایی، حقوقدان، نویسنده، و مفسر سیاسی که از طرفداران اسرائیل محسوب میشود) مدعی است که مرکز کارتر انتقاد از اسرائیل را در دستور کار خود دارد و این بخاطر این است که بسیاری از منابع مالی آن از سوی کشورهای خاورمیانه تامین میشود. یکی از اولین تامین کنندههای مرکز کارتر، "آقا حسن عابدی"، معروف به آقا سحاب است؛ بانکدار پاکستانی و بنیانگذار بانک اعتباری و بینالمللی به نام تجارت که پانصد هزار دلار به این مرکز کمک کرد. عابدی و بانکش (BCCI) همچنین هشت میلیون دلار دیگر به دوهزار پروژه مرکز کارتر در سرتاسر جهان کمک کردند.
آقا حسن عابدی بانکدار معروف پاکستان از جمله حامیان موسسات آمریکایی بود
به گزارش مرکز کارتر، 3 درصد از مقدار کل مشارکتهایی که این مرکز از زمان تاسیس خود در سال 1982 تاکنون دریافت کرده از سوی اهداکنندگانی از کشورهای عربی خاورمیانه بوده است از جمله یک کمک هفت میلیون و ششصد هزار دلاری در سال 1993.
بر اساس گزارش موسسه اعراب آمریکایی، تا سال 2010 حدود 3.5 میلیون نفر از اعراب در ایالات متحده زندگی میکردند که نیمی از آنها در 5 نقطه متمرکز شدهاند؛ کالیفرنیا، فلوریدا، میشیگان، نیوجرسی و نیویورک .
نزدیک به 40 درصد از این آمریکاییهای عربتبار لبنانی هستند که دین اغلب آنها مسیحی است و تمایل چندانی به لابی عرب و دیدگاههای ضداسرائیلی ندارند. در مقابل، درصد کمی از جمعیت آمریکاییهای عربتبار را اعراب فلسطینی تشکیل میدهند که تعداد آنها چیزی در حدود 70 هزار نفر است اما به خاطر فعالیتهای سیاسی سطح بالای خود، نظرات و نگرانیهای آنها بسیار مورد توجه رهبران سیاسی و رسانه ها قرار گرفته است. از آنجا که آمریکاییهای عربتبار در هنگام رایگیری یک بلوک خیلی مهم از لحاظ تعداد و اندازه به حساب نمیآیند لذا لابی عرب تمرکز خود را بر روی تلاشهای قابل توجه جهت ایجاد همدلی در بین عموم مردم بعنوان وسیلهای موثر برای تاثیرگذاری روی سیاست های ایالات متحده آمریکا معطوف کرده است.
نقشه پراکندگی مسلمانان (عمدتا اعراب) در آمریکا
لابی عرب برای همین منظور اقدام به برقراری اتحاد با بسیاری از سازمانهای ضد جنگ، حقوق مدنی، آزادیهای مدنی و عدالت اجتماعی کرده تا نفوذ خود را به حداکثر برساند. این تلاشها البته تنها اختصاص به ایالات متحده آمریکا ندارد بلکه در سراسر دنیا و از طریق مطبوعات، بیانیههای رسمی، نشریات و همچنین اقدامات مستقیم نیز دنبال میشود و این افراد به دنبال شکل دادن به افکار عمومی به عنوان وسیلهای موثر برای تصمیمگیری در رای دهندگان و در نتیجه تاثیر غیرمستقیم بر مصوبات نمایندگان کنگره آمریکا هستند.
به گفته "استیون امرسون" کارشناس تروریسم، انجام بررسی میزان نفوذ و وسعت لابی، کاری دشوار است و معیارهای ارزیابی چنین چیزهایی به راحتی در دسترس نیست. قدرت واقعی لابی را در سطح محلی میتوان احساس کرد؛ جایی که اعضای آن از جامعه جوایز دریافت میکنند؛ در شوراهای روابط انسانی شرکت میکنند؛ در برنامههای درسی آموزش و پرورش محلی تغییر ایجاد میکنند، مدارس را متقاعد میکنند تا تعطیلات آنها را به رسمیت بشناسند و از پلیس محلی و مقامات ایالتی بخواهند تا در مراسمهایشان حضور پیدا کنند.
اما در سراسر کشور نفوذ لابیگرها وقتی احساس میشود که آنها به جلسات مطبوعاتی وزارت امور خارجه آمریکا دعوت می شوند یا در سفرهای جادهای خارج از کشور تحت حمایت قرار میگیرند و ...
یکی از مواقعی که آنها واقعا نفوذ خود را نشان دادند وقتی بود که جورج بوش را متقاعد کردند تا از استفاده کردن از اصطلاح "فاشیسم اسلامی" دست بردارد.
جورج بوش کشورش را در حال مبارزه با "فاشیستهای اسلامگرا" میدانست
امروزه و در حالی که لابی عرب دارای چندین دوست در کنگره آمریکا است، اثر آن بعنوان یک نتیجه از تلاشهای مشترک با سازمانهایی مانند اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا برای رقیق کردن اقدامات ضد تروریستی به طور ویژهای احساس میشود. امرسون میگوید لابی عرب با پیشبینی اینکه جمعیت اعراب در آمریکا در حال رشد است، به دنبال ایجاد یک شبکه مردمی در سراسر ایالات متحده است و این باعث می شود تا در آینده از لحاظ نفوذ سیاسی در موقعیتی خاص قرار بگیرد.
"بنی آونی" روزنامهنگار نیویورک پست در مطلبی به تاریخ 4 مارس 2010 در این رسانه مینویسد:
"نفوذ لابی یهودی بر سیاستهای ایالات متحده همچنان رو به رشد است اگرچه لابی عرب، به رهبری عربستان سعودی، هم به سوی موفقیت در جریان است. لابی عربی با دلارهای نفتی خود دانشگاهها، دیپلماتهای سابق، شرکتهای روابط عمومی و روزنامهنگاران ساده لوح را مورد توجه خود قرار داده است و دو خط را دنبال میکند:
- اینکه اسرائیل را به صلح با اعراب ترغیب کند
- اینکه هیچ جایی برای یک کشور یهودی در خاورمیانه وجود ندارد
این هفته، کشورهای عربی به رهبری عربستان خبرنگاران غربی را متقاعد کردند که آنها در حال پیشبرد روند صلح با اسرائیل هستند. در همین حال، دانشگاه ها در امریکا، کانادا، اروپا و جهان عرب مراسمی تحت عنوان "هفته آپارتاید اسرائیل" برگزار کردند که کمپینی ناپسند برای این که به جهان نشان دهند صهیونیسم یعنی نژاد پرستی."
او در بخش دیگری از این مطلب نوشته است:
"در حالی که حمایتهای مالی عربستان از دانشگاه های آمریکا افزایش می یابد، شعارهای ضد اسرائیلی در دانشگاههای برکلی و کلمبیا ، نیویورک و کالج بروکلین به اوج رسیده است."
هرچند لابی عربی از دانشگاههای آمریکا حمایت میکند اما نمیتوان حرکت ضداسرائیلی
در دانشگاههای این کشور نظیر دانشگاه کلمبیا را به پای این لابی نوشت؛ اصولا لابی
عربی سر ناسازگاری با اسرائیل ندارد
گزارش نیویورکپست به مقالهای از آنتونی گلیز محقق بریتانیایی نیز اشاره کرده که او در این مقاله به ارتباط بین حمایت مالی عربستان از دانشکدهها و رشد عقاید ضد غربی و ضد اسرائیلی در مکانهایی مانند دانشگاه هاروارد و جورج تاون اشاره کرده است.
Alan M. Dershowitz نیز در تاریخ 24 آگوست 2010 در مقالهای در دیلیبیست (The Daily Beast) نوشته است: در حالی که رسانهها و سیاستمداران از حوادث یازدهم سپتامبر به بعد مشغول بحثهای دیوانهوار خود درباره خوب یا بد بودن ساخت و ساز و یا جلوگیری از ساخت و ساز یک مرکز جامعه مسلمانان در نزدیکی بیت المقدس هستند، ایران همچنان به ساخت سلاح هستهای ادامه میدهد و اسرائیلیها و فلسطینیان نیز در حال تجربه مسیری آزمایشی برای حل صلحآمیز درگیریهای قدیمی خود هستند.
ویرجینیا، یک لابی بزرگ و بد است که سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه را نسبت به آن چیزی که مردم آمریکا انتظار آن را دارند منحرف میکند. یکی از مهم ترین ویژگیهای لابی عرب این است که هیچ حمایت مردمی ندارد در حالی که لابی اسرائیل صدها هزار نفر طرفدار دارد. با این حال چرا لابی عرب، و به ویژه لابی عربستان سعودی قدرتمند است؟
جلسه استماع شورای روابط خارجی سنا
در این جلسه، ریچارد کلارک معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در امور نظامی درباره فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان سعودی در برابر اعضای شورای روابط خارجی توضیح داده و از فروش این سلاحها و ورود آن به منطقه خاورمیانه دفاع میکند.
ابزار اصلی اعمال نفوذ عربستان سعودی پول است. آنها مقدار زیادی از پول را صرف خرید (یا اجاره) مقامات وزارت امور خارجه سابق، دیپلمات ها، دستیاران کاخ سفید، و رهبران سیاسی در آمریکا میکنند.
روز ششم سپتامبر 2014 روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی اقدام به افشاگری درخصوص برخی اندیشکدههای آمریکایی کرد.
این روزنامه نوشت که این اندیشکدهها در پی توافقاتی با برخی دولتهای خارجی میکوشند تا بر سیاستهای دولت آمریکا اثر بگذارند.
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، این اندیشکدهها مراکزی هستند که بسیاری از قانونگذاران، مقامات دولتی و رسانهها از دیرباز برای دریافت تحلیلهای مستقل در زمینه سیاست و پژوهش به آنها مراجعه میکنند. در این گزارش لیستی هم از کشورهای مختلف دنیا که به این اندیشکدهها کمکهای مالی کردهاند هم منتشر شده بود. یکی از این کشورها عربستان سعودی بود.
بر اساس این گزارش، عربستان سعودی به اندیشکدههای شورای آتلانتیک، اندیشکده بروکینگز، مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) و همچنین موسسه خاورمیانه کمک مالی انجام داده است.
پس از انتشار گزارش نیویورک تایمز، برخی دیگر از رسانهها از جمله سایتهای آنتیوار و نیشن هم اقدام به افشاگری و انتشار گزارشها و اسنادی در این رابطه کردند. سایت نیشن در تاریخ 18 سپتامبر به سفر جان کری به جده برای دیدار با پادشاه عربستان به مناسبت سالروز یازدهم سپتامبر اشاره کرد و گفت این دیدار، دیداری نمایشی بوده است و هدف اصلی سفر همکاری عربستان و آمریکا برای مقابله با گروه افراطی داعش بوده است. در این مقاله همچنین بر این نکته تاکید شده که اقتصاد آمریکا تحت وابستگی شدید به نفت عربستان قرار دارد و این مسأله مشکلاتی را برای آمریکا بوجود آورده است. در ادامه مقاله سایت نیشن به موضوع لابی عربستان در آمریکا اشاره شده و از نورمن کولمن بعنوان یک سناتور سابق جمهوری خواه که مبالغی را از سوی عربستان دریافت کرده، نام برده شده است. او رهبری دو بنگاه لابی به نامهای the American Action Network وCongressional Leardership Fund را برعهده دارد که بر اساس اسناد منتشر شده مبلغ هشت میلیون دلار را برای تبلیغات انتخاباتی جمهوری خواهان هزینه کرده است.
همچنین بر اساس این گزارش، سفارت عربستان سعودی از طریق سازمان مشاورهای "هوگان لووِلز" (Hogan Lovells) ملاقاتی با "اِد رویس" (Ed Royce)، رئیس کمیته سیاست روابط خارجی مجلس آمریکا انجام داده که در این دیدار درخصوص مسائل خاورمیانه از جمله ایران و سوریه گفتگو بعمل آمده است.
"اِد رویس" (Ed Royce)
بنگاه لابی the American Action Network اعلام کرده است که قصد تبلیغات منفی علیه سناتور "امی برا" به دلیل تأثیرگذاری بر سیاستهای عربستان سعودی را دارد. همچنین تبلیغات علیه دموکراتهایی مانند "آن کریک پاتریک، جو گارسیا، پت گالجو و جان فاست" نیز در دستور کار این مؤسسه قرار دارد.
طبق این گزارش، ارتباط میان مؤسسه Hogan Lovells و سفارت عربستان سعودی، ارتباطی ده ساله است. بر اساس تفاهمنامه منعقده بین این مؤسسه و سفارت عربستان به تاریخ 13 مارس 2014، این سفارت، در سال 2014، مبلغ 180 هزار دلار به صورت ماهیانه به این مؤسسه پرداخت میکند. این مبلغ در سال 2013 حدود 50 هزار دلار بوده است.
سایت آنتی وار نیز پس از انتشار گزارش نیویورک تایمز در گزارشی به بررسی عملکرد اندیشکدههای آمریکا و نفوذ مالی گسترده کشورهای خارجی در این مراکز سیاستگذاری پرداخت.
این پایگاه در مطلبی به قلم "جاستین رایموندو" نوشت: موسسه بروکینگز اگرچه دریافت کمکهای مالی را در ازای نگارش مقالاتش انکار میکند اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد. بروکینگز همچنین با مرکز سابان که خود یک منبع تبلیغات در حمایت از اسرائیل در آمریکا به شمار میرود همکاری میکند. مرکز سابان همچون یک حزب اسرائیلی در آمریکا فعالیت کرده است و تکمیلکننده غیرحزبی ایپک در مؤسسه خاور نزدیک واشنگتن بوده است
یکی دیگر از مراکزی که از کمکهای مالی عربستان سعودی بی بهره نبوده، مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی، Center for Strategic and International Studies ((CSIS است. این مرکز در زمینه انجام مطالعات سیاسی و تجزیه و تحلیلهای استراتژیک سیاسی، اقتصادی و امنیتی در سراسر جهان فعالیت میکند. مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی که در واشنگتن مستقر است همواره از اقدام نظامی علیه ایران دفاع کرده است. این پایگاه که در این راستا گزارشهای متعددی منتشر کرده، چندی پیش به مذاکرهکنندگان غربی توصیه شده بود که محدود کردن برنامه موشکی ایران باید جزیی از هرگونه توافق هستهای باشد. آبان ماه سال جاری نیز وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه آمریکا در نشستی که در این مرکز برگزار شده بود، حضور پیدا کرد و گزارشی از روند مذاکرات با ایران را برای حاضران در این نشست تشریح کرد.