در عملکرد مسئولان و نمایندگان مردم در قبال حال و هوای تیره و تار خوزستان، قصور و کوتاهی به وضوح مشهود است چراکه اگر غیر از این بود، حالا اخبار پر شده بود از سفر مسئولان به منطقه.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، بار دیگر گرد و خاکی بیسابقه راهی خوزستان شد تا تجدید خاطره کند خاطرات تلخ روزهای سیاه گذشته را... روزهایی را که ریه و جان و دل این مردمان مملو میشود از ذرات چسبندهای که بر سفره خوزستانیها نشانده شده است!
گویی خوزستان سالهاست روی گردگیری را به خود ندیده و در انتظار کمترین توجه برای غبارروبی است، این روزها ما خوزستانیها مدفون شدهایم و نای فریادمان را کسی نه میشنود و نه دلش میخواهد بشنود!
به راستی اگر زلزله، سیل، رانش زمین و هر حادثه غیرمترقبه دیگری در شهر و دیاری رخ دهد، واکنش مسئولان به آن چه خواهد بود؟ اعزام گروههای امدادی؟ تشکیل کارگروه ویژه در دولت، مجلس یا نهادهای استانی و کشوری؟ به صف کردن نهادهای امنیتی و انتظامی یا راهکارهای دیگر؟ حال اگر اتفاق رخ داده از نوع زلزله و سیل نباشد چه؟
اما قریب به یک هفته است که گرد و غبار غلیظ خوزستان را در بر گرفته؛ آنقدر که از آسمان خاک میبارد، امور روزمره مختل شده، نفسها به شماره افتاده و سلامت عموم به خطر افتاده ولی هیچ بحرانی شناسایی نشده که برای رفع و رجوعش، دولت و مجلس جلسه اضطراری تشکیل دهند، تیمهای امدادی به منطقه اعزام شوند و...!
این را به گواه اخبار و شواهد میتوان دریافت که هرچه زیر و رویشان کنیم، ممکن است از برهم خوردن زندگی روزمره مردم فلان شهر در فلان کشور در آنها اثر و نشانهای بیابیم اما از خوزستان، از پاره تن ایران خیر، نه اینکه هیچکسی ندیده باشد، که برخی رسانهها دیدهاند، اما ظاهرا هنوز چیزی به رویت مسئولان نرسیده است.
در عملکرد مسئولان و نمایندگان مردم در قبال حال و هوای تیره و تار خوزستان، قصور و کوتاهی به وضوح مشهود است چراکه اگر غیر از این بود، حالا اخبار پر شده بود از سفر مسئولان به منطقه برای بازدید از حال و روز ساکنان دیاری که از دل خاکش ثروتی بیهمتا استخراج میشود ولی بر خاکش عدهای زندگی میکنند که سهمشان از منافع آن ثروت، خاک خوردن شده است.
اینکه ذرهای امید در دل مردم این مرز و بوم جای گرفت که شاید خانم ابتکار افتخاری دهد و با حضور در این سرزمین، حالی از خوزستانیها بپرسد... اینکه خوزستانیها با به راهاندازی چالش سطل خاک و انواع اعتراضهای ریز و درشتشان ببینند که دیده شدهاند و ذرهای برایشان ارزش قائل هستند... اینکه به بچههای کوچه پسکوچههای خاکی شهرهای این استان ثابت شود که سلامتیشان برای مسئولان آنقدر پراهمیت است که مدارس را با تعطیلیهای جسته و گریخته و نامنظم از حرکت بازدارند... اینکه صدای خس خس نفسهای پدر و مادران مریضمان را هنوز میشنویم و فرزندان بستری شدهمان را بر تختهای بیمارستان... حاکی از این است که همه و همه چیز دست به دست هم داده است که این بار گرد و غبار به درد و غباری بیسابقه مبدل شود که باز هم در مقابل آن سکوت میشود و سکوت و دیگر هیچ!
از سویی دیگر پیشبینیهای هواشناسی نیز صرفا بذر امید را در دل مردم میکارد، پیشبینی بارانهای پراکنده در نقاط مختلف استان که هیچ ردی از آنها پیدا نشد و نشده است!
این روزها خوزستان دیگر نایی ندارد و مردمان این سرزمین نفسی برایشان نمانده تا بتوانند به گردگیری و خانه تکانی شب عیدشان بیندیشند. خوزستان این روزها خوزستان خاکی و بیصداییست که گویی هیچ فریادرسی ندارد.
حال و هوای ما این روزها خاکیست و هیچ رنگی به رخسارهمان جز خاک نمانده است.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931125000564#sthash.Kg6ziqYj.dpuf