سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز




نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که ماه گذشته بدون دعوت کاخ الیزه به پاریس سفر کرده بود می‌گوید به رغم مخالفت‌های داخلی و خارجی برای سخنرانی در کنگره درباره مذاکرات ایران به واشنگتن سفر خواهد کرد.

به گزارش مشرق، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روز یکشنبه گفت به رغم مخالفت‌هایی که با سخنرانی‌اش در کنگره وجود دارد به واشنگتن سفر می‌کند، همان‌طور که ماه گذشته به پاریس رفت.

برخی گزارش‌ها ماه گذشته حاکی از آن بودند که دولت فرانسه تمایلی به دعوت از نتانیاهو جهت شرکت در راه‌پیمایی سران کشورهای دنیا در پاریس نداشته است.به گزارش هاآرتص، نتانیاهو روز یکشنبه در کنفرانس فعالان فرانسوی زبان حزب لیکو گفت: «من نه فقط به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل بلکه به عنوان نماینده کل مردم یهود به پاریس رفتم.»

نتانیاهو به رغم حضور دعوت‌نشده در راه‌پیمایی پاریس گفت: «من هر کجا که دعوت بشوم می‌روم تا موضع اسرائیل را درباره کسانی که می‌خواهند ما را بکشند انتقال دهم.»نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در توضیحات بیشتر در این باره گفت: «اولین و مهم‌ترین دسته از کسانی که می‌خواهند ما را بکشند رژیم ایران است که علناً می‌گوید قصد دارد ما را نابود کنم.»

وی در ادامه تأکید کرد تنها او ـ و نه رقبایش ـ می‌تواند در برابر ایران و جامعه بین‌المللی قد علم کند.نتانیاهو گفت: «من در برابر فشارهای بین‌المللی قد علم کرده‌ام و این فشارها کم نیستند؛ دیگران حتی قبل از انتخاب شدن، در برابر این فشارها تسلیم می‌شوند.»نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در پایان به تکرار ادعاهای خود درباره برنامه هسته‌ای ایران پرداخت و با بیان دوباره اینکه «توافقی بد» با ایران در حال شکل‌گیری است گفت هر کس که نگران امنیت اسرائیل است باید با این توافق مخالفت کند.جان بینر، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا چهارشنبه دو هفته پیش تنها یک روز پس از آنکه «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا در نطق سالانه خود از کنگره خواست تلاش برای تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران را متوقف کند، از نتانیاهو دعوت کرد برای سخنرانی در مورد مذاکرات هسته‌ای ایران در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان، به واشنگتن سفر کند.

مقامات دولتی آمریکا با بیان اینکه دعوت از نتانیاهو بدون هماهنگی کاخ سفید صورت گرفته و اقدامی خارج از پروتکل‌های دیپلماتیک است، اعلام کرده‌اند در صورتی که نتانیاهو به آمریکا سفر کند، نه اوباما و نه هیچ‌یک از مقامات ارشد دولت با وی دیدار نمی‌کنند.همچنین بسیاری از کارشناسان، رسانه‌ها و حتی برخی از نمایندگان کنگره به انتقاد از این سفر پرداخته و تصمیم نتانیاهو برای سخنرانی در کنگره را دخالت در امور داخلی آمریکا خوانده‌اند.

 نتانیاهو در داخل فلسطین اشغالی به استفاده تبلیغاتی از سفر به آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی رژیم‌صهیونیستی، متهم شده است. با این وجود نتانیاهو اعلام کرده در نشستی که روز 12 اسفند (3 مارس) برگزار می‌شود، شرکت می‌کند.منبع: فارس



مشرق گزارش می‌دهد؛
انگلیسی‌ها اصرار دارند تجهیزاتی را بدون نظارت بازرسان جمهوری اسلامی ایران وارد سفارتشان در تهران کنند، اصرار بر مخفی‌کاری روباه با توجه به سبقه تاریخی منفی آنها باعث گمانه‌زنی‌هایی در رسانه‌ها و کارشناسان مختلف، درباره این عمل انگلیسی‌ها شده است.
گروه سیاسی مشرق - موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران از جمله مواردی است که با کش و قوس‌ها فراوانی روبرو بوده است . پس از بسته شدن سفارت این کشور طی وقایعی که در آذر سال 1390 اتفاق افتاد، مساله بازگشایی سفارت این کشور مراحل مختلفی را طی کرده است.ط

 پس از اینکه جک استراو در صدر هیئتی به ایران سفر کرد، موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران قوت گرفت. دیدار رئیس جمهور کشورمان و نخست وزیر انگلیس که پس از سال‌ها در این سطح انجام می‌شد، ناظران سیاسی را بیشتر به بهبود روابط دو کشور امیدوار کرد اما پس از آنکه دیوید کامرون سخنان تندی را علیه کشورمان در صحن سازمان ملل ابراز داشت، موضوع بازگشایی سفارت کشورش در تهران بازهم به محاق رفت. با وجود اتخاذ سیاست تنش زدایی توسط وزارت خارجه کشورمان هنوز هم روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس در نازلترین سطح قرار دارد.

اصرار انگلیس برای انتقال مخفی تجهیزات به سفارت برای چیست؟ / / آماده انتشاراما بنابر آنچه طرفین بیان داشته اند، مشکل فنی قفل دیگری به سفارتخانه این کشور قبل از بازگشایی زده است که مدتی است ادامه دارد. 
در همین رابطه فلیپ هاموند، وزیرخارجه این کشور در اوایل آذرماه سال‌جاری مدعی شد که تلاش‌ها برای بازگشایی سفارت این کشور در تهران به دلیل موافقت نکردن دولت ایران با ورود تجهیزات رایانه‌ای مورد نیاز سفارت، با مانع روبه‌رو شده است. اما امساله دیگری در میان است و تجهیزاتی که انگلیسی‌ها مصر هستند به سفارت خود وارد کنند در دو کانتیر قرار دارد که آنان اجازه بازرسی را به ایران برای ورود این محموله به سفارت خانه شان نمی‌دهند.
بنابر گزارش فایننشال تایمز مقامات انگلیس گفته‌اند درخواست ایران برای بازرسی محموله های حامل لوازم مورد نیاز برای تجهیز مجدد سفارت انگلیس در تهران، قابل قبول نیست، چون این کانتینرها حامل تجهیزات ارتباطی بسیار حساس هستند که برای حفظ امنیت این سفارتخانه ضرورت دارند. 
پاسخ ایران در این زمینه نیز تاکنون مشخص بوده است. در این رابطه عباسعلی منصوری رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و انگلیس گفته است: «انتقال تجهیزات مربوط به سفارت‌ها باید بر اساس کنوانسیون وین باشد و کشورها نمی‌توانند هرگونه وسیله و دستگاهی را به کشور دیگری وارد کنند و قطعاً انگلستان برای ایران هیچ تفاوتی با دیگر کشورها ندارد.» 
موضوع قابل توجه در این زمینه مطالبه غیر قانونی انگلیس برای نوسازی تجهیزات سفارت این کشور است. گرچه هر سفارتخانه‌ای می تواند به حد مطلوب اطلاعاتی از اوضاع سیاسی، اقتصادی و ... کشورهای میزبان خود کسب و به کشور خود ارسال کند اما انگلیسی‌ها به بهانه از بین رفتن تجهیزات گذشته خود سعی دارند سیستم مخابراتی و ارتباطی در سفارت خود بنا کنند که خارج از عرف دیپلماتیک و تجهیزات معمول در هر کشوری است.
این درحالی است که سفارت انگلیس در زمان فتنه 88 از هر وسیله ممکن برای یاری دهی فتنه گران استفاده کرد و بعضا بسیاری از اخبار دروغی که توسط رسانه‌های بیگانه از جمله بی بی سی فارسی در این دوران از اوضاع ایران منتشر شد توسط عناصر سفارت این کشور و تجهیزاتی که آنان در اختیار فتنه گران قرار دادند از جمله موبایل‌هایی که خارج از سیستم مخابرات کشورمان فعال بودند، مخابره می شد. 
بازگشایی سفارت انگلیس و بر قراری روابط در عمل موضوع منفی نیست اما مسئولان سفارت انگلیس مطرح کرده اند که با بازگشایی این سفارت امور کنسولی که وظیفه هر سفارتخانه ای است از جمله صدور ویزا و ... در این سفارتخانه انجام نخواهد شد و این مساله، این سئوال را بوجود می آورد که پس با سطح نازل روابط اقتصادی و سیاسی این سفارتخانه به چه منظور بازگشایی می شود. مشکل نیز از جایی اب می خورد که انگلیسی هایی که بی اعتمادی به آنان در میان ایرانیان ضرب المثل شده و بی اعتمادی در مورد به طور عمیقی در لایه های مختلف اجتماعی و سیاسی کشور رسوخ یافته است، سعی دارند تجهیزات خود را بدون نظارت ایران وارد سفارت کنند. 
در این باره کارشناس فنی جاسوسی در مصاحبه ای با مشرق نیز نگرانی مقامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه احتمال جاسوسی انگلیس با وارد کردن تجهیزات جدید دور از چشم مقامات ایرانی را معقول و مشروع قلمداد کرده است. دانکن کمپل در این باره گفته است: «نگرانی اصلی تهران این است که نکند این تجهیزات، تجهیزات جاسوسی باشند. چراکه سفارت‌های انگلیس هم مثل سفارت‌خانه‌های آمریکا، استرالیا، فرانسه، آلمان و حتی چین مجهز به تجهیزات جاسوسی هستند و از این تجهیزات برای شنود مکالمات تلفن‌همراه و ارتباط بین نهادهای دولتی کشورهای مختلف استفاده می‌کنند.» 

«السیب» مرکز جاسوسی خاورمیانه‌ای انگلیس 

تاکید انگلیسی ها برای وارد کردن تجهیزات نو بدون نظارت ایران در سفارت این کشور درحالی است که این کشور در زمینه جاسوسی با سازمان سیا برنامه های مشترکی را به اجرا گذاشته است و شریک جاسوسی آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود. از سوی دگیر افشارگری های ادوارد اسنودن در مورد پایگاه های جاسوسی انگلیس در خاورمیانه بویژه در روستای السیب عمان و همچنین استفاده از کابل های اینترنتی دریایی در خلیج فارس به این فرضیه دامن می زند که تجهیزات جدیدی که انگلیسی ها می خواهند دور از چشم بازرسان کشورمان وارد سفارت کنند به این مساله مربوط می باشد.اصرار انگلیس برای انتقال مخفی تجهیزات به سفارتش چیست؟ / مهمترین شریک جاسوسی آمریکا در خاورمیانه
در همین رابطه اطلاعات فوق محرمانه ای از برنامه عملیاتی مخفیانه انگلیس، از جمله شنود کابل های زیر دریایی در خاورمیانه که تا کنون مخفی مانده بودند، افشا گردیده است. این در حالیست که فشار دولت بریتانیا باعث شده بود برخی از سازمان های رسانه ای، از انتشار اسناد محرمانه جلوگیری کنند اما با این حال چنین خبری در تیتر بسیاری از خبرگزاری ها قرار گرفته که تاکیدی بر جاسوسی بریتانیا در خاورمیانه بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس است.
این پایگاه های جاسوسی، بخشی از برنامه های مخفی دولت بریتانیا موسوم به " Circuit" است که در شهر السیب در سواحل شمال عمان واقع شده اند و در آن کابل های زیردریایی مختلفی از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس عبور می کنند. 
شهر السیب مقر اصلی سازمان جاسوسی GCHQ  در عمان است که عملیات پایگاه های جاسوسی خود را با اسامی " Timpani"، " Guitar" و " Clarinet" رمز نموده است. Timpani ظاهرا نظارت بر ارتباطات عراق را بر عهده دارد، Clarinet نظارت بر ارتباطات یمن، و Guitar هنوز فاش نشده است که مربوط به جاسوسی از کدام کشور می باشد.اصرار انگلیس برای انتقال مخفی تجهیزات به سفارتش چیست؟ / مهمترین شریک جاسوسی آمریکا در خاورمیانه

تمپورا پروژه عظیم جاسوسی تحت نظر انگلیس 

همه این موارد اما تحت نظر یک پروژه جاسوسی عظیم تحت عنوان « تمپورا» توسط سازمان سیا و سازمان جاسوسی انگلیس طراحی شده است. تمپورا بیش از یکسال است که کلید خورده و در این جهت بسیاری از مکالمات تلفنی و همچنین محتوای ایمیل های افراد مختلف در جای جای دنیا رصد و در اختیار این دو سازمان جاسوسی قرار می گیرد. این طرح به بهانه جلوگیری از حمله غافلگیرانه تروریستی و خنثی کردن این موارد کلید زده شد اما در عمل سعی دارد منافع کشورهای غربی را تامین کند و موارد امنیتی پوششی برای جاسوسی است.  
تمپورا به طور بالقوه بسیار خطرناک است. کافیست تصور کنیم که یک دولت انحصار طلب و توتالیتر، فعالیت‌های مکالمه‌ای و اینترنتی تک‌تک شهروندان را به صورت ۲۴ ساعته ثبت و ضبط کرده و زیر نظر دارد. دولت‌های آمریکا و انگلیس به راحتی می‌توانند طی زد و بندهای سیاسی، اطلاعات جمع‌آوری شده خود را به بهای پیروی از سیاست‌های لندن و واشنگتن به دولت‌های ضد مردمی کشورهای دیگر بفروشند یا می‌توانند با استفاده از این اطلاعات، گروه‌های تروریستی مورد حمایت خود در کشورهای دیگر را از نظر اطلاعاتی در سطح برتری قرارد دهند.
اصرار انگلیس برای انتقال مخفی تجهیزات به سفارتش چیست؟ / مهمترین شریک جاسوسی آمریکا در خاورمیانهشراکت سیا و GCHQ در این پروژه جاسوسی سبب شده است تا در جایی که امکان حضور امریکا وجود ندارد، انگلیسی ها بتوانند کمبود آنان را برطرف سازند. جالب اینجاست که اطلاعات جاسوسی با درجه ارتباط بالایی میان طرفین رد و بدل می شود و جاسوسان انگلیسی می توانند به راحتی به اطلاعات طبقه بندی شده سازمان سیا دست بیابند. با این وجود پتانسیل بالای انگلیسی ها برای جاسوسی و ارتباط و همپیمانی جاسوسی با امریکا سبب می شود که جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری بیشتری نسبت به بازگشایی سفارت این کشور اقدام کند.
چه اینکه این کشور سعی دارد برخی از تجهیزات را به طور مخفی و دور از بازرسان کشورمان وارد سفارت خود کند که این موضوع نیز به هر حال زمینه سوء ظن و بدگمانی را ایجاد می کند. با توجه به سوابق این کشور در تحرکات ساختار شکنانه در فتنه سال 88 نیز این گمانه زنی ها بیش از پیش تقویت می شود و این موضوع که بایستی با دقت نظر بیشتری در مورد بازگشایی سفارت انگلیس ونوسازی تجهیزات این سفارت اقدام شود، به عنوان یک مطالبه دیپلماتیک بیشتر اهمیت می یابد.  



پیشروی مبارزان کُرد درحالی پس از آزادسازی «عین العرب» در شمال سوریه ادامه دارد که به نظر می‌رسد، ریف‌های رقه و حلب میدان‌های بعدی رویارویی «داعش» و کُردها در شمال سوریه باشد.
به گزارش مشرق، به نظر می‌رسد، جبهه عملیاتی شمال سوریه که استان‌های مهم «حلب» و «رقه» را در برمی‌گیرد، روز یک‌شنبه شاهد تحولات میدانی بسیار مهمی بوده است.


موقعیت استان‌های رقه به رنگ صورتی و حلب به رنگ کرم نشان داده شده

 

رقه: تب و تاب داعش در استان رقه

 

منابع محلی از استان «رقه» در شمال سوریه که مهمترین پایگاه گروه تروریستی تکفیری «داعش» در این کشور شمرده می‌شود، اعلام کردند که جنگنده‌های ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری آمریکا با پرواز در آسمان شهر رقه اقدام به پخش اطلاعیه‌هایی کردند که در آن از اهالی این شهر خواسته شده بود، هرچه سریع‌تر و فورا منازل خود را ترک کنند.این منابع محلی تاکید می‌کنند، چند روزی‌ است که موارد فرار میان عناصر تکفیری داعش در این شهر به شدت افزایش یافته است.در کنار این تحولات، از شهر مرزی «تل ابیض» و ریف آن نیز گزارش شده،‌ پس از آنکه این شهر از سوی گروه موسوم به «گردان‌های انقلابیون رقه» منطقه نظامی اعلام شد، ساکنان آن که عمدتا از عشایر سوریه هستند، از روز گذشته (یک‌شنبه) تخلیه تل ابیض و ریف آن را آغاز کرده و راه مناطق مرزی ترکیه را پیش گرفتند.گروه موسوم به «گردان‌های انقلابیون رقه» از جمله گروه‌های مسلحی است که در کنار ائتلاف مبارزان کُردهای سوریه در شهر «عین العرب» یا همان «کوبانی» با گروه تروریستی تکفیری داعش مبارزه می‌کند.

در مقابل این تحولات داعش بسیاری از عناصر خود را راهی شهر مرزی تل ابیض کرد و به تبع گروه «گردان‌های انقلابیون رقه» این گروه نیز تل ابیض و ریف آن به ویژه مناطق «الخان»، «الجرادی» و «حروب» در غرب شهر را منطقه نظامی اعلام کرد و خواستار تخلیه آن از اهالی به خاطر پیشروی مبارزان کُرد و گروه‌های هم پیمان با آنها به سمت این شهر شد.این منابع تصریح کردند:‌ پس از آن داعش به عناصر خود دستور حفر خندق در بخش‌های غربی شهر تل ابیض را داد که از روستای «منبطح» آغاز و به بزرگراه تل ابیض در غرب شهرک «عین العروس» منتهی می‌شود.

همچنین داعش در حال تخلیه مواضع و مقرهای خود در شهر «عین عیسی»،‌ از توابع تل ابیض و کاهش شمار عناصر خود در این شهر کرده است تا اینگونه که از شواهد امر برمی‌آید، تل ابیض پس از عین العرب عرصه جدید رویارویی داعش و کُردهای سوریه باشد.

 


نقشه حلب؛ جرابلس در دایره قرمز مشخص شده

 

حلب:‌ اوضاع بحرانی رقه به حلب نیز سرایت کرده است

 

در کنار خروج صدها خانوار ساکن منطقه تل ابیض و ریف آن در استان رقه، در ریف شمالی حلب و به طور مشخص در شهر «جرابلس» نیز تحولات مشابهی در جریان است، به گونه‌ای که اهالی این شهر بخصوص بخش غربی جرابلس درحال تخلیه خانه‌های خود هستند.نزدیک شدن موعد رویارویی مبارزان کُرد این منطقه با داعش و بیم از حملات هوایی علیه مواضع داعش در این شهر، ساکنان مناطق غربی جرابلس را به تخلیه خانه‌هایشان واداشته تا سومین عرصه رویارویی مبارزان کُرد با داعش شهر جرابلس باشد که از جمله مناطقی است که داعش در آن حضور و فعالیت گسترده‌ای دارد.تصاویر زیر نشان دهنده گوشه‌ای از آوارگی ساکنان شهر جرابلس و ریف آن در نزدیکی پل موسوم به «الباسل» روی رود «فرات»‌است.

 از زمان شکست سنگین داعش در عین العرب، این شکست‌ها همچنان دامان داعش را گرفته تا به تبع آن این گروه تروریستی تکفیری در ریف جنوبی و غربی عین العرب نیز ده‌ها روستا را از دست بدهد، تا در ادامه پیشروی‌های مبارزان کُرد،‌ آنها به نزدیکی بزرگراه بین المللی حلب – حسکه در جنوب منطقه «ناصرین» و غرب شهرک «الشیوخ» برسند.به همین دلیل داعش که خطر مبارزان کُرد را در دو منطقه جرابلس و منبج به خوبی احساس کرده است، اقدام به فراخوان عناصر خود از شهر الباب و تجدید نظر در انتشار مواضع خود در شهر منبح کرده است، چون به خوبی می‌داند، از دست دادن منبج و جرابلس به معنای خروج کامل داعش از ریف شرقی و شمالی حلب است. دلیل این امر هم قطع راه‌های امدادی و کمک رسانی از ریف شمالی به مناطق تحت تصرف داعش در این منطقه و همچنین ریف شرقی است.این درحالی است که اطلاعاتی به دست آمده که تاکید می‌کند، آنکارا از داعش خواسته تا جای ممکن از تردد و نقل و انتقال در اراضی‌اش خودداری کند که در صورت تایید خبر فوق، این می‌تواند یکی از مهمترین دلایل فروپاشی سریع داعش و شکست‌های سنگین آن در این مناطق باشد،‌ به گونه‌ای که گروه‌های درحال مبارزه با داعش طی روزهای اخیر با سیطره بر شهرک «الشیوخ» و بیرون راندن داعش از آن، ارتباط دو شهر جرابلس و منبج را قطع کردند.

 منابع محلی سوری اعلام کرده‌اند، به موازات این تحولات میدانی داعش روز گذشته اقدام به ارسال کاروانی متشکل از ده‌ها خودرو حامل سلاح‌های سبک و نیمه سنگین از شهر مرزی «الباب» به سمت محورهای درگیری این گروه با مبارزان کُرد در ریف شمالی حلب کرد.به این ترتیب همانند جبهه عملیاتی جنوب،‌ جبهه عملیاتی شمال سوریه نیز روزهای آینده آبستن تحولات میدانی مهمی خواهد بود.منبع: فارس


کشوری که به هم ریخته است؛
بدون کمک بین المللی سالانه هشت میلیارد دلاری به افغانستان که قرار است تا پایان سال 2016 ادامه یابد، دولت این کشور حتی نمی تواند حقوق 350 هزار سرباز و مامور پلیس خود را که مقابل طالبان قرار دارند، بپردازد.
گروه بین‌الملل مشرق- پس از گذشتن یک ماه از خروج نمادین نیروهای خارجی از افغانستان، نگاه به هزینه های گزافی که این نیروها در افغانستان متحمل شدند و هیچ ثمری برای مردم افغانستان نداشتند می تواند چشم انداز روشنی از وجهه حضور فعلی به اصطلاح غیرنظامی این نیروها در روزهای جاری به ما بدهد.

کشته شدن نزدیک به چهار هزار نفر از نظامیان خارجی در افغانستان طی سیزده سال گذشته نشان دهنده این واقعیت است که جنگ افغانستان بیش از آنچه تصور می‎شد برای نیروهای خارجی هزینه داشته است.

مسلم است که هزینه‎های ناتو و کشورهای خارجی مستقر در افغانستان فقط در کشته شدن بیش از سه هزار نظامی خلاصه نمی‎شود بلکه این کشورها مقدار زیادی از سرمایه‎، سلاح و تجهیزات نظامی خود را از دست داده و همچنین هزاران نفر از سربازان این کشورها زخمی و دچار مشکلات روانی شده‌اند.

پرسش مهم و اساسی این است که افغانستان پس 13 سال تحمل سختی و مشقت روز افزون با حضور پررنگ و نیروهای خارجی اکنون چه جایگاهی دارد؟



تاثیر اقتصادی نیروهای خارجی بر افغانستان

گزارشات رسمی می گویند که حضور نظامی ناتو در افغانستان در این مدت هزینه‎های سنگینی داشته اما از هزینه‎های مصرف شده کشورهای خارجی که مدعی هستند برای بهبود زندگی مردم افغانستان به مصرف رسیده تغییر ملموسی در زندگی مردم عادی این کشور رخ نداده است. نرخ بیکاری در این کشور به بالاترین حد خود در دهه اخیر رسیده است. به نظر می رسد که انتقال سیاسی و کنترل امور امنیتی این کشور با مانع اقتصادی تقریبا دشواری مواجه شده است. سرمایه گذاران در افغانستان پول خود را از این کشور خارج و آن را به کشورهای امارات متحده عربی، چین، پاکستان، هند و ترکیه منتقل می کنند.

دفتر بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان (SIGAR) می گوید از سال 2002 میلادی تاکنون آمریکا بیش از 104 میلیارد دلار به افغانستان کمک کرده است. این رقم حتی از طرح مارشال که به برخاستن اروپا از خاکستر جنگ جهانی دوم کمک کرد، بیشتر بود؛ اما این پول هنگفت به جای بازسازی افغانستان صرف عملیات رزمی شد. در حال حاضر  نیروهای افغانی که مقابل طالبان می جنگند، هنوز حقوقشان از خارج کشور تامین می شود.

انتظار می رود درآمد امسال دولت کابل حدود یک میلیارد و 800 میلیون دلار باشد. این رقم کمتر از پول حاصل از تجارت مواد مخدر- که وجوه صندوق خزانه طالبان را تامین می کند- افغانستان است. بدون کمک بین المللی سالانه هشت میلیارد دلاری به افغانستان که قرار است تا پایان سال 2016 ادامه یابد، دولت این کشور حتی نمی تواند حقوق 350 هزار سرباز و مامور پلیس خود را که مقابل طالبان قرار دارند، بپردازد.

امروزه افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر در جهان با رتبه نخست در فساد اداری با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند.


تاثیر نظامی نیروهای خارجی بر افغانستان

پس از سیزده سال ادعای مبارزه با تروریسم و میزبانی افغانستان از نظامیان خارجی، این کشور همچنان در جمع بدترین و خطرناک‎ترین کشورهای جهان جای دارد.

در ابتدای حمله نظامی آمریکا به افغانستان بیش از 150 هزار نظامی از 45 کشور دنیا در افغانستان حضور داشتند. بر اساس پیمان امنیتی امضا شده، نیروهای ناتو در تاریخ 31 دسامبر سال 2014 میلادی به مأموریت جنگی خود در افغانستان پایان دادند و در سال جاری میلادی، مأموریت غیر نظامی ناتو در افغانستان آغاز شده است؛ مأموریتی که بیشتر جنبه مشورتی، آموزشی و حمایتی برای نیروهای افغانستان خواهد داشت.

در واقع آمریکایی‌ها با تغییر رویکرد خود از مبارزه با تروریسم به مذاکره و همچنین شورشی نامیدن گروه‌های طالبان به جای گروه‌های تروریستی، می‌خواهند هم شکست خود را توجیه و به نوعی به دستاورد تبدیل کنند و هم حضورشان را برای سال‌های آینده نهادینه سازند. به همین جهت مقامات آمریکایی مدعی‌اند عضویت در طالبان به معنای تروریست بودن نیست. نیروهای امنیتی افغان حدود 350 هزار نفر هستند که از این پس، به تنهایی مسئولیت تامین امنیت را در برابر طالبان بر عهده دارند.



پس از حملات11 سپتامبر سال 2001 و حمله آمریکا به افغانستان برای مبارزه با تروریسم (القاعده و طالبان)، نه تنها امنیت و ثبات در افغانستان حاکم نشده است، بلکه با پایان سال2014، هنوز گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به طالبان به حملات تروریستی خود ادامه می‌دهند؛ به طوری که در استان‌های «کنر» و «نورستان» در شرق، «هلمند» و «قندهار» در جنوب و «بدخشان» و «قندوز» در شمال کشور توانسته‌اند مناطقی را تحت کنترل گرفته و حتی حملات‌شان را به طور بی‌سابقه‌ای افزایش دهند و حملات‌شان را از عملیات‌های انفجاری و انتحاری به حملات گروهی تبدیل کنند.

اکنون کشورهای عضو ناتو در حالی افغانستان را ترک کرده اند که تروریست‌ها در این کشور به اندازه‎ای قدرتمند شده‌اند که می‎تواند دولت را در نقاط مختلف این کشور با چالش جدی امنیتی مواجه سازند.
نیروهای امنیتی افغانستان به رغم روحیه بالا و تعهد نسبت به منافع و آرمان‎های این کشور در ستیز با دشمنان و تروریست‎های داخلی و خارجی همچنان چشم به راه کمک‎ کشورهای خارجی برای تأمین نیازهای امنیتی کشورشان هستند.

گروه‌های تروریستی و افراط‌گرا به لحاظ کمی و کیفی برتری‌های نگران کننده‌ای نسبت به سال‌های گذشته بدست آورده‌اند
 و به نظر می‌رسد مماشات آمریکا در برابر سیاست‌های دوگانه پاکستان در قبال افغانستان و چشم بستن بر حمایت‌های علنی و آشکار این کشور از طالبان، در واقع نشانگر استراتژی درازمدت آمریکا در مورد تداوم جنگ برای اهداف شوم خود در منطقه می‌باشد.

اهداف شوم آمریکا در امضای قرارداد ننگین امنیتی

پیش نویس قرارداد امنیتی امضا شده چند ماه پیش، شباهت های بسیاری با توافقنامه امنیتی آمریکا با عراق دارد و به نحوی تدوین شده که در عمل حاکمان دولت مرکزی افغانستان را نادیده انگاشته و تمامی امور امنیتی این کشور را برای مدتی نامعلوم در اختیار آمریکا قرار می دهد. 

به همین دلیل، دولت سابق به رهبری حامد کرزای علاوه بر اعتراض های شدید همسایگان خود، از سوی احزاب و گروه های داخلی و ملت افغانستان نیز با انتقادها و اعتراض های گسترده و شدیدی روبرو شده بود و برای گریز از این فشارها، پذیرش این قرارداد را منوط به تأیید آن در لویه جرگه (مجلس بزرگان و ریش سفیدان افغانستان) اعلام کرد و پس از تایید آن، کرزای امضای این توافقنامه را به روی کار آمدن دولت جدید منوط کرد.

این قرارداد نکات منفی و ابهام های زیادی دارد و همچنین این قرارداد به صورت کامل در دسترس همگان قرار نگرفته است. آنچه امضا شده، بر اساس مقداری تغییرات بوده که باز هم مشخص نیست چه مواردی اصلاح و چه تصمیماتی برای آینده بر مبنای آن گرفته شده است. با این حال به نظر می رسد این قرارداد به صورت مقدمه امضا شده و طرفین بر کلیات آن موافقت کرده اند. 


بر اساس این قرارداد تعداد نیروهای آمریکایی تا سال 2016 تا همین تعداد باقی خواهد ماند و پس از آن نزدیک به 12 هزار نیرو خارج شده و 9 هزار نیرو به صورت محدود حضور دارند. این افراد نیز برای تامین امنیت سفارتخانه و پایگاه های آمریکایی در افغانستان حضور خواهند داشت. این قرارداد به نوعی تمامیت ارضی افغانستان را با توجه به در اختیار داشتن پایگاه ها به دست آمریکا، زیر سوال می برد. از طرف دیگر نیروهای آمریکایی در پایگاه ها از مصونیت قضایی برخوردار خواهند بود.

بر مبنای قرارداد، دولت افغانستان از مراجعه به هر گونه دادگاه صالحه بین المللی ممنوع شده است و تنها از طریق آمریکا باید به آن دادگاه ها ارجاع داده شود. حتی مشکلاتی که خود افغانستان دارد باید از طریق آمریکا به دادگاه مراجعه شود. به همین دلیل این قرارداد جایی را برای اینکه اختلاف بین طرفین به وجود بیاید، باقی نمی گذارد. این موضوع مهمی است که در صورتی که خود آمریکا تصمیم بگیرد، به آن عمل خواهد کرد و هیچگونه اعتراضی از طرف دولت افغانستان قابل پذیرش نیست.


بر مبنای قرارداد، تعداد نیروهای آمریکایی تا سال 2015 به نصف کاهش خواهد یافت و پس از آن تا سال 2016 تقریبا اکثر نیروهای آمریکایی از این کشور خارج می شوند و تنها پایگاه ها در اختیار آمریکا باقی خواهد ماند. در این پایگاه ها نیز نیروهای سیا هستند که تعدادشان به 9 هزار نفر خواهد رسید. 

از طرفی این قرارداد نکات ابهام دیگری نیز دارد مبنی بر اینکه افغانستان به هیچ وجه به صورت مستقل نمی تواند بدون اجازه آمریکا تصمیم گیری کند. این تصمیم گیری در حوزه پروازهای خارجی، برنامه های دفاعی و همچنین مذاکرات بین المللی است که باید حتما نظر آمریکا اعمال شد. نیروهای هوایی افغانستان، با وجود اینکه ماهیت خارجی ندارند اما در اختیار آمریکا خواهند بود. از طرفی رفت و آمد آمریکایی ها در افغانستان آزاد بوده و بدون پرداخت هیچگونه مالیات است.


سخن آخر

استراتژی شکست خورده آمریکا و دیگر نیروهای خارجی در افغانستان نشان می دهد که موفقیت ملموس در این زمینه به دست نیاورده اند. آنها شاید بیشتر به خراب تر شدن اوضاع کمک کرده اند تا ترمیم و تصحیح اوضاع.

نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا طی حضور سیزده ساله خود در افغانستان دستاوردهایی را معرفی کرده است که هیچ کدام از آنها به صورت مستند قابل اعتماد نیستند. اقدامات نیروهای ائتلاف در افغانستان بیشتر جنبه تامین امنیت نیروهای خود را داشت و جان مردم افغانستان- چه نظامی و چه غیرنظامی- برای آنها اهمیت ابزاری داشت.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد