قسمت اول: چرا شیطانپرستی؟
واژه شیطان
برای ورود به مبحث شیطانپرستی لازم است تا ابتدا به معنی و مفهوم شیطان بپردازیم، البته سعی ما بر این است که این بحث را مختصرا ً به پایان ببریم، هرچند معتقدیم، در معنا و مفهوم شیطان نزد اقوام مختلف و نگاه آنها به این موضوع باید در مجالی دیگر به تفصیل سخن گفت . واژه شیطان از قدیمیترین واژگان مورد استفاده نوع بشر است. علمای علم لغت بر قدمت آن همداستان هستند. گروهی ریشه آن را به زبان یونانی (شاطان) و سُریانی (شَطَن) و تعدادی نیز ریشه آن را مربوط به زبان عربی (از ریشه شَیط) دانستهاند (۱)
مفهوم شیطان
مفهوم شیطان گسترهای وسیع از مصادر کلامی و فکری انسانها را در بر گرفته است. این گستره از اشاره به ابلیس تا اشاره به هر نوع پلیدی را در بر میگیرد. در این قسمت و چند قسمت بعدی ما برآنیم تا به مفهوم شیطان در برخی از ادیان و عقاید کهن بپردازیم؛ به دیگر سخن هدف ما در چند قسمت نخست آن است که شیطان معرفی شده در هر اعتقادی را بشناسیم .
ادیان ابراهیمی و مسئله شیطان
در ادیان توحیدی ( ابراهیمی ) (۲) شیطان فرشتهای (۳) مغضوب درگاه الهی معرفی میشود. اما تنها کتاب مقدسی که به تفصیل از ماجرای شیطان و نحوه تسلط او بر بندگان و تولید شر سخن میگوید قرآن کریم است. تورات امروزی که بیشتر به یک دائرةالمعارف تاریخی شبیه است تا کتاب آسمانی ، به جز اشارهای گذرا در سِفر پیدایش (۴) و داستان مار – و نه شیطان – حرفی در مورد کارکرد و عمل شیطان نمیزند و از این گذشته، سخنی نیز در رابطه با ماهیت وجودی او نمیگوید. انجیل امروزی نیز که تنها در برگیرنده زندگانی عیسی (ع) است، جز پارهای موارد داستانی و تذکارهای اخلاقی، اشاره چندانی به موضوع شیطان ندارد. (۵) با این حال در مکاتیب دیگر مسیحی آثاری در معرفی شیطان وجود دارد، به ویژه در نگاه آخرالزمانی، نقش شیطان بسیار گسترده و جدی است.
شیطان در اندیشه یهودی
با آنکه دین یهود یکی از قدیمیترین ادیان ابراهیمی و توحیدی است و قاعدتا ً باید حاوی مطالب مفصلی در مورد شیطان باشد، اما لااقل در یهودیت و کتب یهودی امروزی اثر زیادی از شیطان پیدا نمیکنیم. در تورات به جز داستان حضرت آدم در سفر پیدایش و نیز قسمتهایی از کتاب ایوب، سخن دیگری از شیطان به میان نیامده است. با این حال امروزه شاهد وابستگی بسیاری از عرفانهای ساختگی و دروغین و اندیشههای انحرافی که به شیطانپرستی موسوم شدهاند، به صهیونیسم یهودی هستیم. اما باید دانست که آنچه امروز در یهودیت محل چنین سخنانی است، نه دین یهود، که شاخهای از گرایشهای مذهبی یهودی است، که در آینده به گوشههایی آن اشاره خواهیم کرد.
بدون شک در دین یهود – با توجه به توحیدی بودن آن – سخن در مورد شیطان وجود داشته است، اما در گذر دوران و همپای سایر تحریفهایی که بر متون مقدسه یهود وارد شده، این بخش نیز کنار گذاشته شده است. در تورات امروزی، زمانی که سخن از گناه به میان میآید، کلام متوجه قوم بنیاسرائیل است و آنها خود مسئول به وجود آمدن گناه و عذاب معرفی میشوند و سخنی از وسوسه در میان نیست. این مسئله باعث شده است که علمای علم ادیان، ورود مبحث شیطان در تعالیم یهودی را وامدار سایر ادیان بدانند.
پینوشتها:
۱- آرتور جفری، واژگان دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدرهای، انتشارات توس، ص ۲۸۱
۲- ادیان توحیدی که متعلق به پیامبرانی از نسل حضرت ابراهیم هستند. اسلام ، یهودیت و مسیحیت
۳- البته قرآن کریم ابلیس را از گروه جنیان می داند: ن ک سوره کهف آیه ۵۰
۴- کتاب مقدس، ترجمه فاضلخان همدانی، ویلیام گلن و هنری مارتن، نشر اساطیر ۱۳۸۰، صفحات ۵ و ۶ (سفر پیدایش: فصل سوم)
۵- همان، اناجیل اربعه
.
………………………………………………………………………………..
.
قسمت دوم: شیطان در اندیشه مسیحی
مسیحیت به نسبت یهودیت بخش مفصل تری را به شیطان اختصاص داده است. انجیل های اربعه به صراحت از شیطان تحت نام های لوسیفر، اژدها، مار پیر و … نام برده اند(۱). تصویر شیطان در مسیحیت، تصویر فرشته ای است یاغی که می کوشد در برابر خواست و اراده خداوند بایستد، این فرشته تنها نیست، بلکه در راس گروهی از فرشتگان یاغی که از آن ها به دیو (Demon) تعبیر می شود قرار دارد. بیشتر فرق مسیحی بر این باورند که شیطان تا جایی اجازه عمل دارد که خداوند به او اجازه دهد. در حقیقت در مسیحیت، اراده الهی قادر است در برابر خواست شیطان بایستد و از کار او جلوگیری کند. با این وصف شیطان در مسیحیت، دست کم اختیار دنیا را به شکلی وسیع در دست دارد. این اندیشه و تفکر بر آثار ادبی جهان مسیحیت تاثیر فراوانی گذارده است. کریستوفر مارلو (قرن شانزدهم) در نمایشنامه معروف «دکتر فاستوس» شخصیتی را به نمایش می گذارد که نشان دهنده چنین تصوری از شیطان، دنیا و جهان پس از مرگ است. فاستوس پزشکی است که در برابر نعمات دنیا حاضر است روح خود را به شیطان بفروشد و سرانجام همراه وی به دوزخ ابدی وارد شود. این طرز تفکر در جهان مسیحیت بعدها تعمیم بیشتری یافت و شیطان سپاهیانی از جن را برای منظور خویش به کار گرفت.
در میان تمام اندیشه هایی که در آن ها سخن از مفهوم شیطان رفته است؛ مسیحیت بیشترین اصطکاک مفهومی را با شیطان پرستی نوین داراست. قدر مسلم آن است که با وجود تمامی تاریخ نگاری ها، شیطان پرستی نوین، با تمام ضمائم و ادعاهایش، در آغوش مسیحیت متولد شد و مفهوم شیطان پرستی در جهان امروز بیشتر سبقه مسیحی دارد؛ به همین دلیل ناچاریم در ادامه بحث در این باره نیز مختصرا صحبت کنیم.رشد مسیحیت در اروپا با پذیرش دین مسیح به وسیله امپراتوری روم شرقی آغاز شد. امروز هر آگاهی می داند که در جریان این پذیرش بسیاری از ارزش های رومی رنگ دیانت مسیحی گرفت. رومی ها با وجود پذیرش آیین جدید تمایلی به چشم پوشی از چپاول و استثمار ملت ها نداشتند، به همین دلیل مسیحیت را در اختیار مطامع خود گرفتند. آن ها در مسیر گشودن سرزمین های شمالی هر سمبل و آیینی را با نام شیطان به دم تیغ می سپردند. روش وحشیانه آن ها بعدها به سنتی مسیحی بدل شد و به پاپ ها، زعمای بعدی کلیسا و دنیای مسیحیت به ارث رسید. آن ها در کنار حکمرانان خود کامه اروپایی، بسیاری از مخالفانشان را به جرم جادو و همکاری با شیطان به آتش سوزان سپردند، ماجرای ژاندارک (۲) در فرانسه یکی از معروف ترین این مصادیق است. این امر اثر نامطلوبی بر اندیشمندان اروپایی گذارد؛ گریز از مذهب و ستایش زندگی مادی- در برابر معنویتی که کلیسا مدعی آن بود- یکی از برجسته ترین این آثار محسوب می شد.
با فرارسیدن رنسانس و رشد تفکر در اروپا، بنیاد دیانت مسیحی به شدت با چالش مواجه شد. اندیشمندان غربی افسانه های مدفون شده روم و یونان باستان را از زیر خاک بیرون کشیدند و به وسیله آن به مقابله با کلیسا و مسیحیت پرداختند. این تقابل بر نگاه های سنتی نیز بی تاثیر نبود؛ شیطان در نقش یک پرومته (۳) حالا به عنصر محبوبی بدل شده بود، در کنار آن رشد اومانیسم و چسبیدن به حیات مادی زمینه را برای گسترش نگاه های نو به دنیا مهیا کرد.
در چنین وضعی بود که اندیشه های کهن شیطان پرستی گوتیک و غیر آن، که سال ها مورد نفرت عامه بودند؛ بازیابی و در شکل و رنگ جدید ارائه شدند. این نوع اندیشه ها که در نهاد خود توجه تام به اصالت لذت و تمتع بی حد و حصر از دنیا را نهادینه کرده بودند، جهان غرب را به سوی پرتگاهی هدایت کردند که به تعبیر آلوین تافلر در عرض پنجاه سال به ناگاه میراث اخلاقی چند هزار ساله را بر باد دادند و انسان غربی را در فقدان گنجینه اخلاقی و انسانی خود به سوگ نشاندند.(۴)
با این حال نگاه نوین به شیطان- به صورتی که امروز می بینیم- به یکباره زاده نشد- زمانی به مدت دو قرن لازم بود تا لایه های تهوع آور نگاه مادی و اومانیستی اروپاییان مبدل به عصاره تفکر شیطان پرستی نوین لاویایی و مانند آن شود. این نگاه ها، زمانی به شدت تقویت شد که نتیجه اندیشه به اصطلاح خردورزانه روشنفکران اروپایی، به دو جنگ مهلک و پیاپی با بیش از ۶۰ میلیون کشته بدل شد. پوچی حاصل از نگاه به دنیا بحرانی تازه را به وجود آورد و این فقط آغاز ماجرا بود. انسان های خسته از میتینگ های (۵) هیستریک (۶) نژادپرستانه پس از پایان دوران اقتدار کلیسا، ناگاه با همان تفکرات در آغوش آنارشیسمی (۷) گرفتار آمدند که تنها در صدد شکستن حد و مرزها بود. شیطان پرستی نوین مولود منحوس چنین شرایط اسف انگیزی در غرب است.
البته ذکر این نکته لازم است- و ما در ادامه نیز به آن خواهیم پرداخت- که شیطان پرستی در انواع متعدد و با نگاه های متنوع از مدت ها پیش و به صورتی محدود در اروپای مسیحی وجود داشته است، اما سیلان این انحراف در قرن حاضر و به ویژه در پنجاه سال اخیر به وقوع پیوست.
۱ – کتاب مقدس، بخش اناجیل اربعه
۲ – ژاندارک یا دوشیزه اولئان رهبری مبارزه مردم فرانسه با اشغالگران انگلیسی را برعهده داشت و در اخراج اشغالگران نقش جدی ایفا کرد. وی به جرم جادوگری به دست انگلیسی ها و با رای دادگاه کلیسا اعدام شد.
۳ – الهه یونانی که آتش آگاهی را به انسان بخشید، زئوس (خدای خدایان) او را در کوهی به بند کشید اما بعدها نجات یافت. غربی ها عمل شیطان در مسیحیت و یهودیت را مصداق همان عمل پرومته می دانند. با این تفاوت که پرومته در اساطیر یک قهرمان است و شیطان در مسیحیت یک منفور.
۴ – آلوین تافلر، موج سوم
۵ – به معنای گردهمایی های تبلیغاتی و پرجمعیت
۶ – جنون آمیز
۷ – هرج و مرج گرایی
.
………………………………………………………………………………..
.
قسمت سوم: اسلام و مسئله شیطان
در دین مبین اسلام مسئله شیطان به گونه ای متفاوت تر از آن چه در ادیان ابراهیمی موجود- که بارها دستخوش تغییر بوده اند- بیان و ترسیم شده است. برخلاف کتب امروزی یهودی و مسیحی ، قرآن تصویری کامل از شیطان به دست می دهد. لفظ شیطان به تنهایی و همراه با ترکیباتش- شیاطین- هشتاد بار در قرآن تکرار شده است.مفهوم شیطان در قرآن در دو محور اسم عام- در معنای هوای نفسانی- و اسم خاص- موجودی که به سوی بدی ها سوق می دهد- ارائه شده است. در مفهوم عام، قرآن، هوای نفسانی افراد را شیطان درون آن ها نامیده و پیروی از آن را قرار گرفتن انسان در معرض سقوط و انحطاط می داند، چیزی که خردگرایان اروپایی ابدا قائل به آن نیستند.
قرآن کریم داستان شیطان را- در معنای خاص – بازگو کرده است، اما آن چه در مورد شیطان بیشتر در قرآن به چشم می آید اعمالی است که او برای انحطاط انسان مرتکب می شود. براساس قرآن شیطان به انسان ها وعده فقر و تهی دستی می دهد(۱) به فحشا و منکر دعوت می کند(۲)، با شایعه و سخنان بیهوده پیروانش را می ترساند(۳) ، انفاق انسان ها را با سلاح غرور و خودنمایی نابود می کند(۴) ، مردم را برای داوری به سوی طاغوت سوق می دهد(۵) گمراه می کند و خرافات را جاری و ساری می کند(۶)وعده دروغ می دهد و به آرزوهای دراز سرگرم می کند(۷) با شراب و قمار به جدال خداخواهی می آید(۸) کارهای زشت را زیبا جلوه می دهد(۹) وعده باطل می دهد(۱۰)اسراف را ترویج می کند(۱۱) جنگ و نزاع به پا می کند(۱۲) در تلاش است تا مومنان را به غم و اندوه مبتلا کند(۱۳) و با آن که تنها می تواند بر کسانی وساوس خویش را القاء کند که خود آن ها او را به رهبری برگزیده اند، در محضر خداوند به آن ها خیانت می کند و از آن ها به خاطر اعمال قبیحشان بیزاری می جوید!(۱۴)
برخلاف مسیحیت که به واسطه ارائه ناصحیح دین و اخلاق و ممزوج شدن آن با خرافه های باستانی اقوام اروپایی ونیز فقدان یک متن مذهبی معتبر و واحد، نتوانست در برابر فلسفه های به وجود آمده پس از رنسانس ایستادگی کند، اسلام، با وجود رشد در محیطی که بار میراث چند هزار ساله مکاتب بشری را بر دوش می کشید، به راحتی توانست از مرزهای اعتقادی خود در برابر هجوم اندیشه های ناصواب جلوگیری کند. این امر گذشته از وجود کتابی به نام قرآن در میان مسلمین، به روح اسلامیت نیز مربوط بود. آن ها به سفارش پیامبر خود می بایست جویای دانش می بودند حتی اگر در چین باشد و حکمت و دانش را از هرکس ولو منافق فرا می گرفتند.چنین دید وسیعی، توانست مسلمین را در برابر ضربات ناشی از حمله اندیشه های انحرافی به خوبی بیمه کند، در این میان سهم فلاسفه و فقهای مسلمان و به ویژه فیلسوفان و فقیهان شیعه، در پاسخ گویی به مسائل حکمت و فلسفه ، در تمام ابعاد آن، انکار ناشدنی است. چنین بود که افکار گرایش به شیطان و شیطان پرستی در جامعه اسلامی بسیار کمتر از اروپا شایع و گسترده شد. با این وصف افراد و گروه هایی در جامعه اسلامی در گذشته و حال متهم به شیطان پرستی شده اند که از این میان می توان به اشخاصی نظیر سرمد کاشانی و فرقه هایی نظیر یزیدی ها در عراق اشاره کرد. اما نکته ای که باید در نگرش به این افراد و گروه ها در نظر بگیریم فهم این مسئله است که نگرش آن ها به شیطان بالکل متفاوت با نگرشی است که در غرب چه گذشته و چه حال با نام شیطان پرستی شناخته شده است.
برخلاف برخی گروه ها نظیر یزیدی ها که دارای انگاره های خاصی در پرستش شیطان هستند و به نوعی علنا مدعی پرستش موجودی به نام شیطانند، اندیشه و تفکر بسیاری از متهمان به این موضوع مبهم و ناشناخته است. بسیاری از این افراد نظیر سرمد کاشانی از دلباختگان فرقه های صوفی منشی نظیر نقطویه بوده اند که در اعتقادات خرافی خود به تناسخ و عقایدی شبیه به مذاهب هندی معتقد شده بودند(۱۵) با این حال می توان قاطعانه بیان داشت که بخش اعظم این متهمان از وابستگان به صوفیه تشکیل شده اند که بررسی علل و دلایل این گرایش ها مجال و موضوعی خاص و درخور می خواهد.
موج جدیدی که در سرزمین های اسلامی تحت عنوان شیطان پرستی گسترش یافته- و در برابر مشابه اروپایی اش بسیار خفیف تر و ضعیف تر می نماید- ارتباطی با عقاید گذشتگانی که از آن ها یاد کردیم ندارد . این موج در حقیقت حرکتی است که به تبع مسخ فرهنگی گروهی از جوانان این کشورها و از خودبیگانگی جدی آن ها پدیدار شده است. با ورود فناوری های نوین به کشورهای اسلامی از یک سو و عدم تلاش زعما در مسلح کردن نسل جوان به عقبه اعتقادی مناسب از طرف دیگر، ابتکار عمل در ایجاد الگوهای جدید در کشورهای اسلامی به راحتی در اختیار استعمار قرار گرفته است و استعمارگران با سخاوت هرچه تمام تر در بذل و بخشش اعتقادات منحط خود به جوانان مسلمان کوتاهی نمی کنند.
پینوشتها:
۱-بقره: ۲۸۶
۲ -نور: ۲۱
۳ -آل عمران: ۱۷۵
۴ -نساء:۳۸
۵-نساء:۶۰
۶ -نساء: ۱۱۹
۷ -نساء: ۱۲۰ و محمد: ۲۵
۸ -مائده: ۹۱
۹ -انعام: ۴۳
۱۰ -ابراهیم: ۲۲
۱۱ -اسراء: ۲۷
۱۲ -قصص:۱۵
۱۳ -مجادله: ۱۰
۱۴ -ابراهیم: ۲۲
۱۵ -برای اطلاعات بیشتر ن ک به: دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نام پسیخانی و نقطویه