سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز





معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران در پی شهادت سردار محمد علی الله دادی به آمریکا پیام داده است.
به گزارش مشرق، ' حسین امیر عبداللهیان' در حاشیه مراسم بزرگداشت شهید 'محمد علی الله دادی' و جمعی از شهدای مقاومت که در مسجد امیر المومنین(ع) در شهرک شهید محلاتی برگزار شد در گفت و گویی این مطلب را اعلام کرد.وی با اشاره به این که پس از شهادت شهید الله دادی از راه های دیپلماتیک برای کشور آمریکا پیام ارسال کردیم،
افزود: در این پیام به آمریکاییها اعلام کردیم رژیم صهیونیست ها با این اقدامات وارد خط قرمزهای ایران شده است.
این مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد: در این پیام به آمریکاییها گفتیم مقامات رژیم صهیونیستی باید منتظر عواقب این اقدام خود باشند.
مراسم گرامی داشت شهادت سردار سرتیپ پاسدار « محمدعلی الله دادی » با حضور مقامات لشکری و کشوری عصر امروز در مسجد امیرالمومنین (ع) در شهرک شهید محلاتی در شرق تهران برگزار شد.
اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی، سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، سردار سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی، سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی زاده، سردار سرتیپ پاسدار حسین سلامی، سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف،عدنان محمود سفیر سوریه در تهران ، محمد خدادی مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و عبدالله صفی الدین نماینده حزب الله لبنان در تهران از جمله افراد حاضر در این مراسم بودند.در این مراسم همچنین حسین شیخ الاسلام مشاور امور بین الملل رییس مجلس شورای اسلامی، غضنفر رکن آبادی سفیر سابق ایران در لبنان ، حجت الاسلام والمسلمین علی شیرازی مسوول نماینده ولی فقیه در سپاه قدس حضور داشتند.سردار سرتیپ محمد علی الله دادی شهید جغرافیای مقاومت اسلامی است که هفته گذشته در دفاع از حرمین و مردم مظلوم سوریه در قنیطره از سوی نظامیان اشغالگر رژیم صهیونیستی همراه با جمعی از اعضای حزب الله لبنان به شهادت رسید. منبع: ایرنا




نقش ژرمن‌ها در فتنه جدید/2
به نظر می‌رسد سرویس امنیتی آلمان بواسطه حزب سبز یا همان عناصر برگزار کننده کنفرانس برلین، برای ایجاد آشوب‌های جدید در ایران، دست به کار شده است.
گروه سیاسی مشرق - انقلاب‌های مخملی برای همسوسازی حکومت‌ها با غرب شیوه‌ای متداول در عصر حاضر است که در چند کشور جهان که برای غربی‌ها اهمیت استراتژیک داشته، پیاده‌سازی شده است.

کشور اوکراین که امروز نیز به‌واسطه جنگ قدرت‌های بزرگ در آتش جنگ داخلی که ریشه در تحولات بین‌المللی دارد می‌سوزد، یکی از عمده کشورهایی است که پروژه انقلاب مخملی در آن با موفقیت درگذشته عملیاتی شد و بعد از کسب این موفقیت غربی‌ها اوکراین را به‌عنوان الگوی عملی انقلاب مخملی در سایر کشورهای جهان موردتوجه قراردادند.

برگزارکنندگان «کنفرانس برلین» در ایران چه می‌کنند؟/ خانم کلودیا روت و حزب متبوعش را بهتر بشناسیم+ تصاویر


ردپای آلمان در انقلاب نارنجی اوکراین

اما نقش اتحادیه اروپا و ازجمله آلمان در انقلاب مخملی اوکراین بسیار پررنگ و قابل‌ملاحظه است. آلمانی‌ها در سیاست جدید خود برای فعال‌سازی دیپلماسی و استفاده از ظرفیت‌های بین‌المللی در راستای منافع این کشور دست‌به‌کار شده‌اند.

در همین راستا "یوآخیم گاوک" (gauk) رئیس‌جمهور آلمان در سخنرانی خود به مناسبت روز ملی آلمان در سال 2013 و همچنین در کنفرانس امنیتی مونیخ در 2014 گفت: «آلمان باید برای به دست آوردن چارچوب مقررات جهانی و شکل دادن به آن مصممانه‌تر در سیاست جهانی شرکت کند.»

50 تن از کارشناسان سیاست خارجی آلمان، ازجمله چند تن از روزنامه‌نگاران، پس از یک سال کار، در ماه اکتبر 2013، گزارشی را منتشر ساخته و خواستار ارزیابی تازه سیاست خارجی آلمان شدند. فارغ از اقدامات نظامی آلمان در کشورهای آفریقایی؛ اینک فعالیت آلمان در «کی‌یف، نشان می‌دهد که سیاست خارجی جدید آلمان یک وجهه غیرنظامی نیز دارد».

روزنامه "تاگس اشپیگل" شادمانه می‌نویسد که اوکراین نشان داد اگر دیپلماسی آلمان با اعتماد به‌ نفس به میدان بیاید، می‌تواند به چه نتایجی دست یابد. و بالاخره اینکه حالا فهمیدیم که منظور دولت ائتلاف بزرگ چیست وقتی سخن از نقش فعال‌تر آلمان در سیاست جهانی می‌گوید.[1]

حضور آلمانی‌ها در تحرکات سیاسی در اوکراین بیشتر به جهت رقابت سیاسی با روسیه مفهوم پیدا کرد. اما ازاین‌جهت آلمانی‌ها توانستند به تجربه خاصی از دخالت سیاسی و مدیریت نرم در سیاست خارجی خود کسب کنند که آن را در عالم واقع‌شدنی و موفقیت‌آمیز قلمداد می‌کنند.

نقش رسانه‌های آلمانی در هدایت افکار عمومی اوکراین نیز در اینجا جالب‌توجه است. اوکراین که به‌عنوان یکی از کشورهای اروپایی علاقه‌مند پیوستن به اتحادیه اروپا بود، ازاین‌جهت نگاهی ویژه به مطبوعات و رسانه‌های اروپایی داشت. 

برگزارکنندگان

سیاست پیوستن به اتحادیه اروپا از سال 2007 توسط «لئونید کوچما» دومین رئیس‌جمهور کشور مستقل اوکراین موردتوجه قرارگرفته است.در یک دورخیز سیاسی، کوچما درخواست رسمی برای عضویت در اتحادیه اروپا داد و بیان کرد که کشورش تا سال ۲۰۰۷ می‌تواند به استانداردهای لازم برای عضویت در اتحادیه اروپا برسد. چیزی که نه‌تنها تاکنون محقق نشده بلکه منشأ اختلافات بزرگی هم در جامعه اوکراین شده است. همین موضوع دست‌آویز برای تخریب دولت اوکراین برای آماده‌سازی افکار عمومی این کشور در جهت اجرای پروژه انقلاب مخملی شد.

در همین زمینه «ویتالی کلیتشکو» از طرف رسانه‌های غربی بخصوص آلمان، در حد رهبر اعتراضات نوامبر 2013 م. معرفی‌شده است. وی بعد از پا گذاشتن به عرصه اعتراضات به‌طور ممتد به فساد هیئت حاکمه اشاره‌کرده است. 

وی در گفتگو با «روزنامه فرانکفورتر آلگمانیه» آلمان بیان داشت: «اوکراین یکی از فاسدترین کشورهای اروپاست و نزدیکی آن به اتحادیه اروپا، اصلاحات زیادی را می‌طلبد که این اصلاحات؛ برای دولت اوکراین، "تجارت‌های سیاه" را غیرممکن می‌کند. بنابراین رئیس‌جمهوری ما، هیچ علاقه‌ای به اروپا ندارد»[2]. او همچنین، در گفتگو با یک روزنامه آلمانی دیگر اظهار کرد: «قرارداد تجاری با اروپا برای ما به‌عنوان امیدی برای اصلاحات هست و باقی می‌ماند. به‌این‌ترتیب، این امید زنده می‌ماند که ما کشور خود را اساساً تغییر داده و بر فساد رایج غلبه کنیم. ما از زمان استقلال در 22 سال پیش، به این مسئله امیدواریم؛ این امید نباید بمیرد»[3]. «کلیتشکو» همچنین در گفتگو با «شبکه خبری دویچه وله» آلمان، گفته بود که سیستم سیاسی اوکراین فاسد است و بزرگ‌ترین ترس و نگرانی‌اش، شکست خوردن در مسیر اصلاحات اساسی است.[4]

از سوی دیگر حمایت از مخالفین دولت اوکراین و همچنین اپوزیسیون سازی در دستور کار دولت آلمان در این زمینه قرار گرفت و آلمانی‌ها جنبش دانشجویی «جوانان پورا» را موردحمایت خود قراردادند. «پورا» جنبشی بالغ‌بر ۱۰۰۰۰ فعال دانشجو بود که در انقلاب نارنجی 2004 م. از سوی «ائتلاف سازمان‌های غیردولتی اوکراین برای آزادی انتخابات» حمایت و بودجه‌اش از طرف «بنیاد جامعه باز»- متعلق به جورج سوروس- تأمین می‌شد. «پورا» به‌واسطه ائتلاف فوق، با سفارتخانه‌های آمریکا و انگلیس در «کیف» و «نهاد فردریش ابرت» آلمان، در ارتباط بود. جنبش پورا به معنی حالا وقتشه است که به‌عنوان رمز فتنه‌گری در اوکراین و پس‌ازآن در فتنه سال 88 در ایران نیز از آن الگوسازی شد.

برگزارکنندگان

هفته‌نامه اشپیگل چاپ آلمان در 14 نوامبر 2005 درباره این جریان به بخشی از واقعیت اشاره می‌کند و چنین می‌نویسد: ‌«از ژانویه 2004 جنبش «پورا» در اوکراین شکل گرفت. «پورا» به معنی «حالا وقتشه!» است. همزمان رهبران اپوزیسیون در جلوی صحنه صف‌آرایی کردند. ویکتور یوشچنکو و یولیا تیموشنکو کسانی بودند که روی آن‌ها سرمایه گذاری شده بود. 65 میلیون دلار تنها از مالیاتی که مردم آمریکا می‌پردازند، از سال 2002 آن هم فقط از صندوق وزارت امور خارجه آمریکا برای انتخابات اوکراین خرج شد.»[5]

اما هفته‌نامه اشپیگل همه واقعیت را بازگو نکرد. جنبش جوانان پورا که از طرف ائتلاف سازمان‌های غیردولتی اوکراین برای آزادی انتخاب «Freedom of Choice Coalition of Ukrainian NGOs» حمایت می‌شد، با توجه به مدل جنبش‌های دانشجویی اوپتور «Optor» در صربستان و کمارا «Kmara» در گرجستان تشکیل شد. ائتلاف برای آزادی انتخاب در اوکراین به‌عنوان یک چتر سازمانی عمل کرد. این سازمان غیردولتی مستقیماً از طرف سفارت‌خانه‌های آمریکا و انگلیس در کیف، و از طرف آلمان از طریق نهاد فردریش ابرت اشتیفتونگ «Fredrich Ebert Stiftung»(که یک‌نهاد مرتبط با سوسیال‌دمکرات‌های حاکم است) موردحمایت قرار گرفت.[6]

حال آلمانی‌ها سعی دارند این تجربه خود را در دیگر کشورها نیز به منصه ظهور بگذارند و ازاین‌جهت نقش فعال‌تری برای سیاست خارجی خود با استفاده از انواع مختلف دیپلماسی ازجمله دیپلماسی پارلمانی و عمومی قائل شده و برای آن برنامه‌ریز می‌کنند.

کلودیا روت و دیدار با محمدرضا عارف

سفر کلودیا روت به ایران و دیدار غیر دیپلماتیک و خارج از عرف سیاسی با محمدرضا عارف نگاه‌ها را به وی معطوف کرده است. روت نایب‌رئیس مجلس قانون‌گذاری آلمان و یکی از اعضای اصلی حزب سبز آلمان است. سبزهای آلمان دیدگاهی منتقدانه نسبت به رشد افسارگسیخته اقتصادی دارند و تحت پوشش حمایت از محیط‌زیست فعالیت قابل‌توجهی سیاسی انجام می‌دهند. البته سبزهای آلمان، پیش از سفر روت به ایران نیز به وقایع داخلی ایران علاقه‌مند بودند و کنش‌های سیاسی در این زمینه انجام داده‌اند. نگاهی به این کنش‌های سیاسی می‌تواند دیدگاه کامل‌تری از علت دیدار عجیب روت و عارف و حمایت گستاخانه وی از فتنه‌گران به ما بدهد.

برگزارکنندگان

حمایت مداوم حزب سبز آلمان از فتنه‌گران

جالب اینجاست که حزب سبز آلمان در موضعی گستاخانه نسبت به وقایع پس از انتخابات سال 88 و بعدازآن حصر سران فتنه نسبت موضع افراطی در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است. این حزب در بهمن‌ماه سال 90 با صدور بیانیه‌ای گستاخانه ایران را متهم به «آدم‌ربایی حکومتی» کرد. نکته جالب‌توجه دیگر در صدور این بیانه این است که بیانیه مذکور با امضاء خاص خانم روت همراه شده است.

برگزارکنندگان

روت در این بیانیه با متهم کردن جمهوری اسلامی ایران نوشته است: «۱۴ فوریه سالگرد ربایش و حصر میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی رهبران جنبش دموکراسی خواهی ایران به دستور حکومت ایران است. این افراد، به همراه صدها معترض دیگر، به‌طور غیرقانونی بازداشت شدند. این دستگیری‌ها نه‌تنها خلاف کلیه قوانین بین‌المللی است بلکه قوانین ایران را نیز زیر پا گذاشته است.»[7]

همایش مشترک سبزهای آلمان و فتنه‌گران سبز

البته پیش‌ازاین حزب سبز آلمان همبستگی خود را با فتنه‌گران سبز ایرانی اعلام کرده بودند. در همین راستا در شهر دورتمند آلمان همایش همبستگی سبزهای آلمان و سبزهای فتنه‌گر برگزار شد. جالب اینجاست که خانم کلودیا روت یکی از سخنرانان این همایش بوده است و ازاینجا بهتر می‌توان متوجه شد که اشراف اطلاعاتی وی در مورد جریان فتنه سال 88 به چه خاطر است.

برگزارکنندگان

روت، دبیر اول حزب سبزهای اول آلمان در این همایش مواضع ایران و به‌ویژه سخنان جواد لاریجانی نماینده ایران در سازمان ملل را زیر سؤال برد و با توجیه علت دخالت آلمان در امور داخلی ایران بیان داشته: «اگر حقوق بشر در ایران با این شدت زیرپا گذاشته می‌شود، مردم سرکوب، شکنجه، اعدام، زخمی و کشته می‌شوند، وقتی چنین سیاستی در قبال تأسیسات اتمی اتخاذ می‌گردد، آزادی اطلاعات محدود می‌شود، اینترنت سانسور می‌گردد، آزادی مطبوعات زیرپا گذاشته می‌شود، حق تظاهرات از مخالفین سلب می‌شود، ما باید دخالت کنیم، دنیا باید با شدت و جدیت دخالت کند.» [8]

میزان دخالت حزب سبزهای ایران البته به این موارد منحصر نمی‌شود. سبزهای آلمان که نگاه ویژه‌ای به امور داخلی ایران دارند و به‌عنوان یک حامی اپوزیسیون ایران در آلمان فعالیت می‌کنند، تحت پوشش موضوع حقوق بشر به مسئله بهایی‌ها نیز پرداخته و ایران را متهم به نقض حقوق عناصر بهایی وابسته به انگلیس کرده است.

برگزارکنندگان

سبزهای آلمانی در حمایت از اپوزیسیون ایران پیگیر مسئله حصر سران فتنه نیز هستند. آنان در الگوی عملی اوکراین توانستند یولیا تیموشنکو که به علت اختلاس و فساد مالی گسترده زندانی‌شده بود را با ترفندهای سیاسی آزاد کنند. از همین رو در ایران نیز موضوع حصر سران فتنه را در دستور کار خود قرار داده‌اند و به‌طور مستمر این موضوع را تحت پوشش مطالبات حقوق بشری از ایران مطرح می‌کنند. [9]

جالب اینجاست که چند ایرانی در حزب سبز آلمان فعال هستند و همین موضوع سبب شده که عطش سبزها برای دخالت در امور ایران بیشتر شود.

از برگزاری همایش جنجالی برلین تا حمایت از منافقین

یکی از مهم‌ترین فعالیت سبزها در قبال مسائل ایران، برگزاری کنفرانس جنجالی برلین توسط نهاد فرهنگی- سیاسی زیرمجموعه این حزب با عنوان «بنیاد هاینریش بل» در سال 2000 بود. واسطه توجه حزب سبز به ایران، دوستان کمونیست سابق سبزها در آلمان هستند که پیش از انقلاب همچون آن‌ها عقاید افراطی مارکسیستی داشتند و حالا هم‌راستا با ایشان همگی به لیبرالیسم افراطی گرویده‌اند. افرادی از قبیل حسن ماسالی - مسئول امور ایران در حزب سبزهای آلمان - و بهمن نیرومند که پیش‌ازاین عضو احزاب چپ آلمان بودند و حالا در حزب سبزها عضویت رسمی دارند.

به همین دلیل، حزب سبزهای آلمان ضدیت‌های فراوانی با جمهوری اسلامی نشان داده است؛ تا جایی که «یوشکا فیشر» وزیر وقت خارجه آلمان، دارای بیشترین ارتباط در سطح اروپا با مسعود رجوی، رهبر گروهک منافقین، است. در نامه‌های یوشکا فیشر به رجوی که در مطبوعات آلمان منعکس می‌شد، وی با لفظ «مسعود عزیز» از رجوی نام می‌برد. «مریم قجر عضدانلو» - همسر سابق مهدی ابریشم‌چی و همسر فعلی رجوی- چندی پیش از کنفرانس برلین، در کنگره زنان حزب سبزها شرکت و به سخنرانی علیه جمهوری اسلامی پرداخت.[10]

آنچه درباره حزب سبز آلمان باید دانست این است که این حزب علیرغم مواضع کنونی خود که نوعی از لیبرالیسم افراطی را در مقایسه با احزاب محافظه‌کار آلمانی ارائه می‌دهد، در اساس بر خواسته از گروه‌های کمونیست افراطی دهه هفتاد و بخصوص جنبش دانشجویی چپ آلمان غربی است. هرچند که مواضع امروز حزب سبزها در قبال ایران، خاورمیانه و مسائل کشورهای جهان سوم، نشان می‌دهد این حزب راه خود را از آرمانهای دانشجویان دهه هفتاد جدا کرده است.

برگزارکنندگان

این حزب، میراث‌خوار آخرین نسل از جنبش‌های اجتماعی ضد وضع موجود در آلمان، یعنی ائتلاف‌های سبز - و ازجمله «ائتلاف زیست بومی لیست سبز هسن»، «ائتلاف سبز هامبورگ» با موضع زیست بوم سوسیالیستی و «ائتلاف سبز برلن» با موضع زیست بوم شبه لیبرال- است که به نوعی میراث دار جنبش دانشجویی دهه 1960 و جنبش اشپونتی (جنبش فرهنگ بدیل در دهه 1970) به شمار می‌آمدند و بیشتر مواضعشان بر سر دفاع از محیط‌زیست در برابر بی‌توجهی کمپانی‌های عظیم صنعتی بود تا مبارزه باکلیت نظام سرمایه‌داری.

اما تغییر نگرش این حزب سبب شده است که برای ترویج لیبرال دمکراسی و سکولاریسم در کشورهای خاورمیانه اقدام کند. اعضای این حزب سعی می‌کنند با وارد شدن در امور داخلی کشورهای مختلف برای حزب متبوع خود وزن سیاسی و وجهه بین‌المللی خاصی فراهم آورند وگرنه حزب سبزی‌ها در آلمان چندان قدرتمند نیستند و قدرت آن‌ها در ائتلاف با دیگر احزاب آلمان تعریف می‌شود.

از همین روست که اعضای حزب سبز آلمان به کشورهای مختلف سفر می‌کنند و به‌عنوان حامی اپوزیسیون‌های کشورهای مختلف ظاهر می‌شوند. مواضع اعضای حزب سبز در حمایت از کردهای عراق در مقابل دولت عراق و داعش یکی از این موارد است.

البته اعضای حزب سبز پیش‌ازاین سفر دیگری نیز با همین رویکرد به ایران سفرکرده و با برخی از نویسندگان و کارگردانان ایرانی دیدار و گفتگو داشته‌اند. که دیدار با امیرحسین چهل تن، نویسنده داستان‌های مبتذل یکی از این موارد بوده است. [11]

برگزارکنندگان

با این اوصاف بایستی نسبت به تحرکات سیاسی احزاب غربی در ایران با حساسیت بیشتری برخورد شود. این سؤال اساسی در این زمینه وجود دارد که چگونه عناصر بیگانه که همواره سیاست براندازی جمهوری اسلامی را با حمایت از اپوزیسیون خارجی مطمح نظر خود قرار داده‌اند و با صدور بیانه و مواضع گستاخانه همواره ایران را متهم به نقض حقوق بشر کرده‌اند، این‌گونه آزادانه در کشور حضور می‌یابند و در قالب دیدارهای دیپلماتیک به فعالیت موردنظر خود می‌پردازند.

جالب اینجاست که برخی از رسانه‌های اصلاح‌طلب نیز به این افراد تریبون می‌دهند و موارد حساسی مانند مذاکرات هسته‌ای که به‌صورت کلی در حیطه وظایف و صلاحیت این افراد نیست را با آنان در میان گذاشته و نظر آنان را جویا می‌شوند. این در حالی است که درگذشته این احزاب پیشنهاد‌های مضحکی جهت تعطیلی فعالیت هسته‌ای به جمهوری اسلامی ایران داده‌اند.[12]

برگزارکنندگان

به هر جهت تحرکات این حزب سیاسی در ایران نشان‌دهنده نوع برنامه‌ریزی غربی‌ها برای ایجاد تغییر در قالب‌های مختلف در راستای منافعشان است، که در این زمینه هوشیاری سیاسی، اصل اساسی مقابله با این برنامه‌ریزی‌هاست.



[1] -http://www.alborznews.net/fa/news/95216

[2]- «اعتراضات گسترده ضد دولتی در راه است»- «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «روزنامه فرانکفورتر آلگماینه»- 1/9/1392

[3]«یک مبارزه کثیف سیاسی در پیش روی ماست»- گفتگوی «ویتالی کلیتشکو» (رهبر اعتراضات نوامبر 2013) با «روزنامه فرانکفورتر روندشای»- «خبرگزاری تسنیم»- 9/9/1392

[4]«سیستم سیاسی اوکراین فاسد است»- گفتگوی «ویتالی کلیتشکو» (رهبر اعتراضات نوامبر 2013) با «شبکه خبری دویچه وله»- 16/9/1392

[5]- «حالا وقتشه؛ از اوکراین تا ایران» روزنامه جوان 27/08/88

[6]-http://vista.ir/article/206772«پشت پرده انقلاب نارنجی»

[7]- http://www.dw.de/%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B5%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%B1%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%A2%D8%AF%D9%85%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/a-15739256

[8] -http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/more/21276/

[9] -http://www.persian.rfi.fr/%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-20120214/%D8%A7%DB%8C%D8%B1

[10]- علوی نیک- سلمان، هشت سال بحران آفرینی اصلاح طلبانریال مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران 1389

[11]- http://jahannews.com/vdcce1q1x2bqme8.ala2.html

[12]- http:


جواب معنادار "جهاد" به یک سوال؛
آویگدور لیبرمن وزیر خارجه در جمع سفیران اسرائیل خاطرنشان کرد «غیر از ایران، اروپا نیز در سال 2015 جزو چالش‌های مهم اسرائیل خواهد بود چرا که برخی پارلمان‌ها و دولت‌های اروپایی موضع‌گیری علیه اسرائیل را افزایش داده‌اند».
پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
گروه بین‌الملل مشرق - اسرائیل قدرتمند است یا ترسیده است؟ پاسخ مختصر به این پرسش را می‌توان در سخنان «جهاد» که 2 سال پیش در مراسم سالگرد پدر عنوان شد جست‌وجو کرد. وقتی پسر 23 ساله جای پدر شهید می‌ایستد و با صلابت سخن می‌گوید نفس این ماجرا بر زایندگی و بالندگی مقاومت شهادت می‌دهد. جهاد مغنیه آن روز از زبان امام حسین علیه‌السلام گفت «خُطَّ الموت علی وُلد آدم مخطّ القلادهًْ علی جیدالفتاهًْ... مرگ مانند گردنبند بر گردن فرزند آدم کشیده و من برای دیدار اجدادم مشتاق‌تر از یعقوب به یوسف هستم. برای من جایگاه شهادتی برگزیده شده که آن را ملاقات خواهم کرد». او از امام زمان(عج) تمنای شهادت کرد و گفت « اُذِنَ للّذین یقاتلون بانهم ظلموا... اجازه جهاد و جنگ به آنها که می‌جنگند داده شد به خاطر آن که مورد ظلم قرار گرفتند و خداوند همانا بر یاری آنها قادر است.» اما برای پاسخ مفصل‌تر باید در برخی نکات تامل کرد. 

1-وضعیت اسرائیل چه در زمینه داخلی و چه منطقه‌ای و بین‌المللی، وضعیت هشدار و اورژانسی است. گزارش محرمانه وزارت خارجه اسرائیل به قلم گیلعاد کوهن (معاون وزارت) که چند روز پیش توسط یدیعوت آحارونوت فاش شد، خاطرنشان می‌کند اسرائیل در سال 2015 به استقبال انزوای بیشتر جهانی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی و دانشگاهی حتی از جانب کشورهای اروپایی می‌رود. 

دو هفته پیش آویگدور لیبرمن وزیر خارجه در جمع سفیران اسرائیلخاطرنشان کرد «غیر از ایران، اروپا نیز در سال 2015 جزو چالش‌های مهم اسرائیل خواهد بود چرا که برخی پارلمان‌ها و دولت‌های اروپایی موضع‌گیری علیه اسرائیل را افزایش داده‌اند». در یک سال گذشته این هشدارها شدت گرفته است. 21 اردیبهشت 92 مئیر داگان رئیس سابق سرویس جاسوسی موساد به جروزالم‌پست گفت «اسرائیل بر لبه پرتگاه ایستاده است. ما نمی‌توانیم خود را اداره کنیم. ریشه تهدید واقعی در سیاست‌های کنونی تل‌آویو نهفته است. اسرائیل به نقطه‌ای رسیده که نمی‌تواند خود را مدیریت کند. ما با پیشامدهای بدی در آینده مواجه می‌شویم». 
پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
آویگدور لیبرمن
مشابه همین هشدار را شبتای شاویت رئیس اسبق موساد دوم تیر 93 در روزنامه هاآرتص نوشت. «من آینده اسرائیل را تاریک و نگران‌کننده می‌بینم. ما در درگیری با فلسطینی‌ها و تشکیل دولت یهودی و سرکوب آنها موفق عمل کردیم اما امروز واقعا نگران آینده پروژه صهیونیسم هستم زیرا از یک‌سو در برابر انبوه تهدیدهای حیاتی قرار داریم و از طرف دیگر با کوری دولت و فلج استراتژیک آن روبه‌رو هستیم. ما به آمریکا وابسته‌ایم اما روابط دو طرف به پایین‌ترین میزان رسیده است. اروپا که بزرگترین بازار ما بود، در حال خسته شدن از دست ماست و به سمت برخی تحریم‌ها تمایل دارد. روسیه به تدریج علیه ما شده و به دشمنان ما کمک می‌کند. » 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
شبتای شاویت
2-بنی گانتز رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح اسرائیل در تحلیلی که اواخر آذر امسال از سوی «دیفنس نیوز» منتشر شد، هشدار داد «اسرائیل از زمین و آسمان و حتی زیرزمین با چالش‌های امنیتی همه‌جانبه مواجه است.»مشابه سخنان او را نتانیاهو اردیبهشت 2 سال پیش در سالگرد تاسیس رژیم صهیونیستی عنوان کرد و گفت «خطرات بی‌سابقه‌ای در کمین موجودیت اسرائیل است، خطراتی به مراتب بزرگتر از جنگ‌هایی که از سال 1948 روبه‌رو بودیم.» بیداری اسلامی و شاخه عمیق‌تر و عملیاتی‌تر آن (مقاومت اسلامی) کابوس بزرگی بود که سراغ رژیم جعلی صهیونیستی رفته بود. 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
بنی گانتز
دان مریدور وزیر اطلاعات اسرائیل اواخر بهمن 91 در گفت‌وگو با المانیتور تصریح کرد «بهار عربی و سرنگون شدن رژیم‌های عربی عامل تقویت محور ایران در منطقه با حضور سوریه و حزب‌الله است و اگر ایران به قدرت حاکم جهان اسلام تبدیل شود، جهان و نظم آن در قرن جدید دگرگون خواهد شد.» چند روز پس از وی آوی دیختر وزیر امنیت اسرائیل (رئیس اسبق شین‌بث) در مصاحبه با دیرکت ماتن گفت «من نمی‌دانم چه کسی بهار عربی را اختراع کرد چون بیشتر به زمستان بارانی شبیه است. دیدیم اخوان‌المسلمین در مصر به قدرت رسید و یک سال کنترل مصر به عنوان بزرگترین کشور و ارتش منطقه و نیز کانال سوئز را به دست گرفت.» 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
دان مریدور
ارزیابی صهیونیست‌ها چنان‌که در مقاله مایکل اورن سفیر اسرائیل در آمریکا(روزنامه واشنگتن پست- 4 خرداد 92) دیده می‌شود، به هم خوردن نقشه خاورمیانه است. «ایران در حال به هم زدن نقشه قدیمی خاورمیانه است. نقشه‌ای که قدرت‌ها در قرن گذشته ترسیم ‌کردند در حال از بین رفتن است.» اسرائیل نقطه پرگار چنین نقشه‌ای بود اما اکنون دور تا دور خود را در محاصره نیروهایی می‌دید که کم یا زیاد مطالبه مردم‌سالاری، اسلام و مبارزه با آمریکا و اسرائیل را داشتند. 

 پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
مایکل اورن 

3-سناریوی جنگ نیابتی در سوریه و سپس توسعه آن به عراق در خرداد ماه امسال، در چنین  بستری تدارک شد تا ضمن اینکه موج بیداری اسلامی را به انحراف می‌کشد، قدرت محور «مقاومت اسلامی» را مستهلک سازد و حتی به عنوان آرزویی بالاتر، این محور را به واسطه یک بدل اسلامی (اسلام قلابی آمریکایی- انگلیسی و صهیونیستی) از هم بپاشد.  فروردین سال 92 کنفرانس امنیتی هرتزلیا از یک پروژه مهم تحت عنوان تشدید جنگ سنی- شیعه به عنوان راهبرد مصوب خود رونمایی کرد. 
حمایت جبهه غربی- عربی- عبری از تشکیل ارتش آزاد سوریه و سپس جبههًْ النصره و داعش، خروجی چنین تصمیم‌سازی‌هایی بود تا ضمن آن که توجه عمومی به امواج بیداری اسلامی- از مصر و لیبی و تونس تا بحرین و یمن- را منحرف می‌کرد، جنگ در درون محور مقاومت را «بومی»، «ملی» و «مذهبی» جلوه دهد. اواخر فروردین 92 عاموس یادلین رئیس سابق سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل به شبکه یک تلویزیون این رژیم گفت «حوادث سوریه از جنبه راهبردی برای اسرائیل خوب و مفید است. ارتش سوریه ارتش قوی و مجهزی است که پیش از این در مرز ما حضور داشت اما اکنون مجبور شده به مناطق شمالی و دمشق تغییر مکان دهد. بهتر است آنها درگیر بحران داخلی باشند. بدین ترتیب محور ایران نیز تضعیف می‌شود.» 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
عاموس یادلین
بنابراین بی‌علت نبود اگر روزنامه معاریو 5 اسفند 1392 خبر داد «عبدالله البشیر فرمانده ارتش آزاد سوریه که دوره آموزش نظامی را در اسرائیل گذرانده و به هنگام مجروحیت در یکی از بیمارستان‌های تل‌آویو بستری شده است. او قبلا مسئول گروه جیش‌الحر در استان قنیطره در مرز سوریه و اسرائیل بوده است.» همان ایام و در حالی که نتانیاهو از تروریست‌های مجروح جنگ سوریه (بستری در فلسطین اشغالی) عیادت می‌کرد، یاکوب عامیدور مشاور پیشین امنیت ملی گفت «سوریه تحت تاثیر ایران، برای اسرائیل به مراتب خطرناک‌تر از سوریه تحت سلطه گروه‌های سلفی و القاعده است.» 

تابستان همان سال مایکل اورن سفیر اسرائیل در آمریکا به جروزالم‌پست گفت «اسرائیل روی کار آمدن القاعده در سوریه را بر باقی ماندن متحد ایران ترجیح می‌دهد. تهدید بزرگ، متحدان ایران و همان هلال استراتژیکی است که از تهران تا دمشق و بیروت کشیده شد و رژیم سوریه، رابط طلایی این قوس است.» 
4- روند فرسایشی جنگ سوریه تا اوایل سال 92 به نفع جبهه مرتجع عبری- عربی (سعودی) ادامه داشت تا اینکه نقش مستشاری ایران و حزب‌الله لبنان، معادلات جنگ را در شمال، شرق و جنوب سوریه (القصیر، قلمون، حلب، قنیطره و...) دگرگون کرد. تجدید حیات ارتش سوریه و عقبه مردمی و مقاومتی آن‌چنان عرصه را برای گروه‌های تروریست تنگ کرد که داعش، جبهه النصره و جیش‌الحر به جان هم افتادند و عقب‌نشینی‌های استراتژیک شروع شد. در این میان گروهک داعش سناریوی تازه‌ای را در شمال عراق کلید زد. 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
نیمه تیر 93 یک ماه پیش از آن که ارتش اسرائیل برای چندمین بار به غزه یورش ببرد، داعشی‌ها به قدرت‌نمایی در منطقه موصل و کرکوک پرداختند. اما اکنون که 7 ماه از آن زمان می‌گذرد، هم جنگ 51 روزه غزه اسباب سرشکستگی صهیونیست‌ها شده و هم هزیمت داعش موجب قدرت‌نمایی مجدد محور مقاومت (ایران، عراق، سوریه و حزب‌الله) شده است. اسرائیل مسئولیت بخش مهمی از این ناکامی بزرگ خود را متوجه تدبیر و قدرت‌نمایی حزب‌الله می‌بیند. 
تامین امنیت و ثبات سوریه به نحوی که ارتش این کشور و حزب‌الله متوجه بلندی‌‌های جولان در جنوب شوند، اعلام باخت استراتژیک سناریوی امنیتی- نظامی تل‌آویو در منطقه است. یوسی میلمان زمانی در جروزالم‌پست خاطرنشان کرد «جنگ سوریه،  حزب‌الله را مجهزتر و قدرتمندتر کرد. بشار اسد بارها سیدحسن نصرالله را به عنوان الگوی خود مورد تحسین قرار داده است. حزب‌الله اکنون می‌تواند با موشک‌های خود تا تاسیسات دیمونا را مورد هدف قرار دهد.» 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
یوسی میلمان
مشابه این تعبیر را رادیو فردا دارد که می‌گوید «پیروزی‌های ارتش سوریه به کمک حزب‌الله از جمله در القصیر و قلمون، بار دیگر موازنه قدرت در خاورمیانه را به هم می‌زند. گروه‌های مسلح بلافاصله پس از شکست گفتند علت شکستشان مواجهه با زرادخانه بزرگ حزب‌الله بوده است.» زود دویچه سایتونگ آلمان این پیروزی‌ها را «زهر چشم حزب‌الله از اسرائیل در سوریه» توصیف می‌کند. 

5-رونن برگمن کارشناس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی آبان امسال به شبکه2 اسرائیل گفت «موجودیت اسرائیل پس از شکست در مقابل حزب‌الله در جنگ 2006 تهدید می‌شود. آنها با 90 هزار موشک تمام اسرائیل را تهدید می‌کنند. ما در جنگ 33 روزه شکست سختی خوردیم.» مقارن همین ایام روزنامه معاریو به نقل از مرکز پژوهش راهبردی بگین- سادات نوشت «80 هزار موشک حزب‌الله مراکز مهم اسرائیل را نشانه گرفته‌اند.» فراتر از اینها آویو کوخاوی رئیس رکن اطلاعات نظامی اسرائیل می‌گوید «حزب‌الله اکنون به قدرت نقطه‌زنی دقیق دست یافته و یک ارتش کامل است.» سرتیپ نوعم تیفون از فرماندهان ارتش نیز در سخنرانی هرتزلیا (شهریور 92) عنوان می‌کند «حزب‌الله به عنوان هشتمین قدرت موشکی دنیا، دشمنی بسیار خطرناک برای ماست.»آنچه صهیونیست‌ها را نگران می‌کند، اعتماد به نفس و ابتکار عمل حزب‌الله به عنوان نوک پیکان محور نابودی اسرائیل است. 

پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
رونن برگمن

حزب‌الله قدرتمندانه اسطوره شکست‌ناپذیری اسرائیل را از جنوب لبنان تا جنوب فلسطین (غزه) و سوریه- به واسطه کمک مستشاری- به چالش کامل کشیده است. این چالش‌ها را متهم شدن اسرائیل به جنایت، نسل‌کشی و اشغالگری تشدید می‌کند. بدین ترتیب امواج بحران خارجی با شدت تمام به فضای سیاست داخلی رژیم صهیونیستی پمپاژ می‌شود. 

دولت نتانیاهو طیفی از بحران مشروعیت، مهاجرت معکوس، انزوای سیاسی و انتفاضه در کرانه باختری را تجربه می‌کند. حمله به گروه چند نفره از مستشاران حزب‌الله در قنیطره را در چنین متنی باید ارزیابی کرد. نتانیاهو می‌خواهد تظاهر به قدرت کند حال آن که به تصریح آلون بن دیوید تحلیلگر امنیتی و نظامی شبکه 10 تلویزیون اسرائیل «اعتماد به نفس حزب‌الله در 8 ساله پس از جنگ 33 روزه، بی‌سابقه است.» اسرائیل فقط نوک پیکان مقاومت را تیزتر می‌کند. 
پیش‌بینی مقامات صهیونیست از آینده اسرائیل/ ماست فروشی که به ترشی ماستش اعتراف می‌کند
آلون بن دیوید

اگر جهاد اسلامی و حماس توانستند در جنگ 51 روزه تا عمق 160 کیلومتری سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دهند چرا حزب‌الله نتواند هر زمان که اراده کند، عمق حیفا و تل‌آویو را بکوبد.
 انتقام خون شهیدان عماد و جهاد مغنیه و ابوعیسی دیر نخواهد شد. 

شهدای مقاومت کابوس را تا عمق دفتر سیاستمداران صهیونیست برده‌اند که مدام از زلزله 9 ریشتری، ایستادن بر لبه پرتگاه و بی‌آیندگی اسرائیل سخن می‌گویند. تلافی‌های حزب‌الله هرگز متقارن و محدود نبوده است. سر نتانیاهو و برخی مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل، کمترین بها برای خون پاک رضوان مقاومت و فرزندان سیراب از مشرب عاشورایی اوست. این ضرب شست، دیر و زود دارد اما قطعا سوخت و سوز ندارد



ژانرال‌های جنگ نرم/17
فرانسیس فوکویاما می‌گوید آمریکا بدون اینکه بخواهد با تجاوز به عراق، ایران را برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای تشویق کرده است.

گروه گزارش ویژه مشرق- با توجه به اینکه علوم انسانی هر کشور و به بیان بهتر، هر تمدنی، برخاسته از نوع نگرش آن کشور/تمدن به جهان است، و اینکه تمامی مولفه‌های روانی و فکری زندگی بشر در هر تمدنی که باشد برخاسته از منش او در علوم انسان‌اش است، پس علوم انسانی در قالب جنگ نرم تعریف شده و کسی که بتواند بنیادهای علوم انسانی یک تمدن را مورد نقد و بررسی قرار دهد قطعا یک ژنرال جنگ نرم است.

در ادامه و در قسمت شانزدهم از بررسی زندگی و افکار و آرای ژنرال‌های جنگ نرم غربی، به سراغ فرانسیس فوکویاما رفته‌ایم:

فرانســیس فوکویاما، در ۲۷ اکتبر ۱۹۵۲ میلادی در هایدپارک شــیکاگو زاده شــد. پدرش، یوشــیو فوکویاما (Yoshio Fukuyama)، نســل دوم آمریکایی‌هایژاپنی‌تبار بود که دکترای جامعه‌شناسی از دانشگاه شیکاگو داشت و به‌عنوان کشیش کلیسای پروتستان خـدمت می‌کـرد. مـادرش، تـوشــیکو کاواتـا فوکویاما، کـه در شــهر کیـوتـو ژاپـن متولد شــد، دختر شــیرو کاواتا، بنیان گذار دپارتمان اقتصاد دانشگاه کیوتو و نخستین رئیس دانشگاه شهر اوساکا بود. فوکویاما دوران کودکی خود را در شهر نیویورک گذراند. در سال ۱۹۶۷ میلادی، همراه با خانواده، به ایالت شیکاگو کوچ کرد و در آنجا دوره دبیرستان را به پایان رساند. مدرک لیسانس خود را در رشته هنر از دانشگاه کُرنل به دست آورد و سپس در رشته فلسفه سیاسی ادامه تحصیل داد و به درجه دکترا از دانشگاه هاروارد نایل آمد. وی در دوره دانشجویی در دانشگاه کرنل به انجمن دانشجوی تلوراید پیوست. در حال حاضر، فوکویاما استاد و رییس گروه توسعه اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز در شهر واشنگتن دی سی است.

فرانسیس فوکویاما

موضعگیری علیه نومحافظه‌کاری

فوکویاما پیش از این جزو نظریه‌پردازان نومحافظه‌کار به شمار می‌آمد، وی در طول دهه‌های اخیر روابط متناوبی را به نومحافظه‌کاران داشته است. اگرچه بعد از حادثه 11 سپتامبر، مشتاقانه حامی حمله عراق بود اما سرانجام دیدگاهش در این‌باره را بعد از حمله به عراق بازبینی و اصلاح کرد. از آن زمان تا کنون، وی به عنوان یک منتقد سرشناس در مورد حمله به عراق تبدیل شده است. فوکویاما در سال ۲۰۰۴ علیه بوش رای داد و در سال ۲۰۰۶ با انتشار مقاله‌ای بلند در نیویورک‌تایمز ضمن مقایسه نومحافظه‌کاری با لنینیسم پایان عصر نومحافظه‌کاری را اعلام کرد. او به علاوه مطلبی در مورد بازداشت نظامیان انگلیسی توسط ایران در صفحه «هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو» سایت روزنامه گاردین نوشته است.

تجربه تغییر

تاریخ همکاری فوکویاما با نومحافظه‌کاران به دهه 1970 برمی‌گردد؛ هنگامی که در دانشگاه کرنل تحت نظر آلان بلوم فیلسوف طرفدار لئو استراوس، تحصیل می‌کرد. سپس در دهه 1980، فوکویاما به دار و دسته پاول ولفویتز در اداره طرح‌ریزی سیاسی وزارت خارجه دولت ریگان پیوست. بنا به گفته جیمز من، بیشتر کسانی که توسط ولفویتز انتخاب می‌شدند، طی دو دهه بعد، از افراد اصلی شبکه نومحافظه‌کاری در بوروکراسی سیاست خارجی شدند.

فرانسیس فوکویاما
آلان بلوم

فرانسیس فوکویاما
لئو اشتراوس

فرانسیس فوکویاما
پاول ولفویتز

سال‌ها بعد، در دهه 1990، فوکویاما نامش را در لیست اعضای موسس پروژه قرن جدید آمریکا (PANC) قرار داد. پروژه‌ای بسیار مهم و سرآمد که به سیاست خارجی ریگانی و مرتبط با نومحافظه‌کاران و دیگر مردان سیاست خارجی در حمایت از تجاوز به عراق معروف شدند. فوکویاما بسیاری از نامه‌ها و قراردادهای پروژه قرن جدید آمریکا را امضا کرده که یکی از آن‌ها شامل نامه حمله به عراق برای جنگ علیه ترور می‌شد و در آن آمده بود که این تجاوز باید انجام شود حتی اگر شواهد کافی برای ارتباط مسئله با عراق وجود نداشته باشد. با اینکه بی‌تفاوتی نامه به اینکه آیا عراق واقعا مسئول حادثه 11 سپتامبر هست یا خیر، مشهود بود اما این نامه اخطار داده بود که «تجاوز به عراق ممکن است کشور را درگیر یک جنگ جهانی علیه تروریسم کند».

طی سال‌های بعد، در سال 2002، فوکویاما از جاه‌طلبی دولت بوش برای حمله یک‌جانبه به عراق حتی با موضع‌گیری علیه قوانین و موسسات بین‌المللی دفاع کرد. فوکویاما در سپتامبر سال 2002 در واشنگتن‌پست نوشت: «اروپائیان می‌گویند که تلاش می‌کنند قانونی را ذیل قوانین بین‌المللی قرار دهند و در عین حال توسط دولت بوش به تهدید شده‌اند که باید دکترینی قابل دست‌کاری را برای پیش‌دستی در اقدام علیه تروریست‌ها فراهم کنند». وی می‌نویسد: «آمریکایی‌ها حق دارند روی این موضوع پافشاری کنند که هیچ چیزی شبیه به یک جامعه بین‌المللی در این موضوع وجود ندارد و دولت‌ملت‌ها باید سرانجام هنگامی که با تهدیدات امنیتی روبرو می‌شوند فقط به خودشان توجه کنند».

به هر حال، با شروع جنگ عراق و افزایش طغیان‌های مردمی خون‌آلود در این کشور، فوکویاما به عنوان یکی از اصلی‌ترین تغییرمسیردهندگان شاخه نومحافظه‌کاری خود را آشکار کرد. وی در این‌باره در سال 2004 می‌نویسد: نومحافظه‌کاری عقل خود را در رابطه با استفاده از حقایق تجربی در عراق از دست داده است. این حقایق بنا به گفته فوکویاما شامل شکست در یافتن سلاح‌های کشتار جمعی در عراق، افزایش گسترده احساسات ضد آمریکا در منطقه جنوب غرب آسیا، افزایش شورش‌ها در عراق، نشان می‌دهد که یک رهبری دموکراتیک قوی در آنجا حضور ندارد و هزینه‌های سنگین مالی و انسانی این جنگ و شکست جلوگیری از فرآیند وخیم شدن مسئله فلسطین نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها در آنجا شکست خورده‌اند. فوکویاما می‌افزاید: «پیش‌بینی اینکه این جنگ اعتبار نومحافظه‌کاری را از میان خواهد برد بسیار ساده است».

فوکویاما مدت‌ها بر صندلی ویراستاری مجله نشنال اینترست تکیه زده و تعداد بسیار زیادی از مناظره‌های میان افراد مسلط آمریکا را راهبری کرده است. فوکویاما در سال 2005 برای مخالفت با برخی از سیاست‌های این مجله، آن را به مقصد آمریکن اینترست ترک کرد. البته جالب است که بدانید خود مجله نشنال اینترست، از ریشه‌های نومحافظه‌کاری خود به سمت جهت‌گیری‌های واقعی‌تر طی سال‌های اخیر حرکت کرده است.

ایران در نگاه فوکویاما

از هنگامی که فوکویاما نسبتا به سمت سیاست خارجی کشیده شد، به شکل قابل ملاحظه‌ای به سمت درگیری دیپلماتیک با ایران کشیده شده است. وی در سال 2007 می‌نویسد: اگر تنها گزینه‌ای که روی میز قرار می‌دهیم این است که ما با شما مذاکره خواهیم کرد، پس قطعا این اتفاق نخواهد افتاد. آنچه ایرانیان مدت‌ها است که به دنبال آن هستند، یک مذاکره بزرگ است: آمریکا انکار کند که به دنبال تغییر رژیم ایران است و مشروعیت قانونی جمهوری اسلامی را بپذیرد، موقعیت منطقه‌ای ایران را باز گرداند و به دنبال روابط دیپلماتیک کامل باشد.

و برخلاف بسیاری از اساتید سیاست خارجی که ایران را به عنوان یک دیکتاتوری شرور معرفی می‌کنند، فوکویاما در سال 2009 می‌نویسد در حالی که جمهوری اسلامی یک لیبرال دموکراسی نیست، با این حال یک حکومت سمتگر هم نیست. با این حال، فوکویاما می‌نویسد بیشتر مولفه‌های خداگرایانه تشکیل‌دهنده ایران با بسیاری از حکومت‌های دموکراتیک سازگاری ندارد و می‌افزاید: ایران می‌تواند به سمت یک عدالت حقیقی در قالب انقلاب اسلامی 1979 حرکت کند.

وی در مقاله‌ای در گاردین در سال 2007 نوشت: «شکست نومحافظه‌کاران در درسی که از عراق گرفتند زمانی آشکار می‌شود که بدانیم ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای بوده و در حال دست‌یابی به برنامه هسته‌ای است. ایران امروز چالش‌های عظیمی با آمریکا و دوستان آمریکا در منطقه دارد. برخلاف القاعده، ایران کشوری است که از لحاظ تاریخی بسیار ریشه‌دار بوده (برخلاف عراق) و توان بالا بردن قیمت انرژی در جهان را نیز دارا می‌باشد.

فرانسیس فوکویاما

وی ادامه می‌دهد: «آمریکا بدون اینکه بخواهد با تجاوز به عراق، ایران را برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای تشویق کرده است. کاملا محرز است که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای است هرچند که ظاهرا اهداف صلح‌آمیز را دنبال می‌کند؛ انرژی هسته‌ای نمی‌تواند برای کشوری که روی ذخایر عظیم نفتی نشسته است معنای زیادی داشته باشد؛ اما در صورت حرکت به سمت دست‌یابی به سلاح هسته‌ای معنا پیدا می‌کند. این برای ایرانیان کاملا خردمندانه است که به این نتیجه برسند که بدون داشتن بمبی که همه دارند، در رنج خواهند بود.»

و اما پایان تاریخ

تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، در سال ۱۹۸۹ مطرح و در سال ۱۹۹۲ در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان که به فارسی نیز ترجمه شده است، تشریح شد. به اعتقاد فوکویاما در دوران پس از جنگ جهانی دوم ارزش‌های لیبرال دموکراسی در سراسر جهان، به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده ‌است، که همه کشورها و جوامع باید، در برابر آن تسلیم شوند و آخرین حد تلاش‌ها و مبارزات ایدئولوژی‌های مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی (لیبرال دمکراسی) سربرآورده ‌است. بنابر این تصور این که نظام سیاسی بهتر و مناسب‌تری به عنوان آلترناتیو و یا بدیل جایگزین این نظام شود وجود ندارد.

با این حال پس از مدتی فوکویاما صراحتا پیش بینی سال‌ها قبل خود از آینده جهان و پایان تاریخ را اشتباه خواند. تئوریسین مشهور آمریکایی در این خصوص دو انتقاد را مطرح می کند. انتقاد نخست فوکویاما مربوط به مخاطبان نظریه وی است : «به نظر من، مردم در تفسیر کلمه «تاریخ» دچار اشتباه شده‌اند. منظور من از پایان تاریخ، پایان حرکت تاریخ به یک سمت خاص بود نه پایان یکسری اتفاقات. سوال کنونی این است که آیا تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی پیش می‌رود و یا نظام جایگزینی پیدا شده که می‌تواند وضعیت را بهتر کند و مردم تمایل داشته باشند به طرف آن بروند؟ من فکر می‌کنم جواب این سئوال هنوز مشخص نیست.»

فوکویاما اخیرا به کرات از شکننده بودن دموکراسی سخن به میان آورده است. از اینکه نظریه پایان تاریخ عملا دیگر نظریه‌ای مستند و موجه نیست و باید از آنچه طی یک دهه اخیر در افغانستان و عراق گذشته، درس عبرت گرفت. یکی از این درس‌های عبرت از دید فوکویاما عبارت است از: «باید از افغانستان و عراق و کشورهای مشابه آنها، یک درس گرفته باشیم و آن اینکه آمریکا قدرت، امکانات و تفکر لازم برای برقرار کردن دموکراسی در کشورهای خاورمیانه را ندارد. حتی نمی‌تواند بحرانی مثل وضعیت موجود در سوریه را حل و فصل کند.»

وی در جایی دیگر می‌گوید: «تاریخ به پایان نرسیده است زیرا کشورهایی چون چین، ایران، روسیه و کره شمالی، از وضع موجود راضی نیستند و همین باعث حرکت آنان به سمت ایجاد تغییر در جهان خواهد شد.

فوکویاما و داعش:

فوکویاما اواخر آذرماه سال جاری در اجلاسی در دبی که به دعوت شبکه العربیه انجام شده بود گفت: «دولت آمریکا و رسانه‌ها بیش از اندازه تکفیری‌های داعش را بزرگ جلوه می‌دهند و درباره آن غلو می‌کنند. فکر نمی‌کنم که داعش یک بازیگر قدرتمند ژئوپولیتیکی در این منطقه باشد. دلیلی که قدرتمند ظاهر شده این است که تمامی آن‌هایی که دور و بر آن هستند، ضعیف هستند. داعش هیچ حامی آشکاری در خارج ندارد، از نظر جغرافیایی داعش در یک جایگاه مطلوب در بیابان‌های سوریه و عراق نیست. داعش به منابع نفتی دسترسی دارد اما نمی‌تواند به صورت قانونی این نفت را به فروش برساند و من معتقدم این گروه به قدری سریع رشد پیدا کرده است که در مقابل حمله هوایی بسیار آسیب‌پذیر شده است.»

دیگر سوابق کاری:

فوکویاما در کنار کارهای مرتبط با سیاست خارجی و مناظرات بسیارش درباره تئوری پایان تاریخ، مطالب فراوانی راجع‌به سیاست و موسسات مرتبط با آن به رشته تحریر درآورده است.

به ویژه، وی می‌گوید به دلیل بی‌اثر بودن موسسات دموکراتیک، دوقطبی شدن سیاسی، و سیستم سیاسی منافع مالی آمریکا، دموکراسی آمریکایی به شکل فزاینده‌ای در حال از ریخت افتادن است. وی در دسامبر سال 2013 در پایگاه منافع آمریکایی می‌نویسد: سیستم‌های سیاسی آمریکایی به مرور زمان در حال پوسیده شدن هستند.

میان سال‌های 2006 تا 2008، فوکویاما در قالب شرکتی در کمبریدج به بررسی وضعیت حکومتی معمر قذافی پرداخت.

فوکویاما درگذشته یکی از اعضای دپارتمان علوم سیاسی اندیشکده رند بوده و اکنون در هیئت امنای این اندیشکده حضور دارد.

وی یکی از اعضای آکادمی جهانی علم و هنر (WAAS) است.

وی اکنون یکی از اعضای مستشاری مرکز مطالعات شمال شرق آسیای پایل در اداره ملی تحقیقات آسیا است.

کتاب‌ها:

پایان تاریخ و انسان آخر (1992) اعتماد: فضایل جامعه و خلق موفقیت (1995)، شکست بزرگ: طبیعت انسان و بازسازی نظم اجتماعی (1999)، آینده پساانسان ما: نتایج انقلاب بیوتکنولوژیک (2002)، ملت‌سازی: حکومت و نظم جهانی در قرن 21 (2004)، پشت سقوط: توضیح توسعه فاصله میان آمریکای لاتین و ایالات متحده (2008)، مبانی نظم سیاسی (2011).


منابع:
http://rightweb.irc-online.org/profile/Fukuyama_Francis

James Mann, The Rise of the Vulcans, New York: Viking, 2004

Francis Fukuyama, "U.S. vs. Them: Opposition to American Policies Must Not Become the Chief Passion in Global Politics," Washington Post, September 11, 2002.

http://nationalinterest.org/article/the-neoconservative-moment-811

http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2005/05/06/AR2005050601448.html

Quoted by Gary Rosen, "The War Among the Conservatives," Washington Post, March 23, 2006, http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2006/03/23/AR2006032301430.htm

Francis Fukuyama, "After Neoconservatism," New York Times Magazine, February 19, 2006,http://www.nytimes.com/2006/02/19/magazine/neo.html?pagewanted=print&_r=0

http://www.washingtonpost.com/opinions/why-are-we-still-fighting-over-obamacare-because-our-system-was-designed-that-way/2013/10/04/0ad4aaf6-2b79-11e3-b139-029811dbb57f_story.html

http://en.wikipedia.org/wiki/Francis_Fukuyama

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد