در طول تاریخ معاصر جهان اسلام، علمای بزرگی از اهل سنت در مقابل سیاستهای عربستان سعودی ایستادگی کردهاند،این عالمان بزرگ اهل سنت به دفاع از شیعه در برابر تکفیر و ترور وهابیت افراطی پرداختند.
برای فهم بهتر معضل تکفیر و ترور که امروزه دامنگیر جهان اسلام شده است، ابتدا باید به ویژگی متمایز سلفیه معاصر وهابی از گذشتهاش توجه کرد. سلفیه وهابی اندیشه و عقیدهای جدید نیست و قدمت تاریخی نسبتاً زیادی دارد؛ با اینحال، هرگز عقیدهای فراگیر در جهان اسلام نبوده است و در طی تاریخ برخی از سران آن همچون ابن تیمیه به زندان خلفای وقت افتادهاند و برخی دیگر همچون شیخ محمد بن عبدالوهاب (1122 - 1212 ه.ق) تحت تعقیب بودهاند.
خلافت عثمانی، محمد بن عبدالوهاب و پیروانش را بهعنوان خوارج میشناخته و با آن جنگیده است که خود تاریخی مفصل دارد؛ با این توصیف، وجه تمایز سلفیه از گذشتهاش را باید با شکلگیری دولت سوم سعودی موردتوجه قرار داد که در آن کشور جدیدی با عنوان عربستان سعودی شکل میگیرد (1351 ق) و با سلطنت عبدالعزیز آل سعود (1902 - 1953 م) آغاز میشود. در آن زمان، برای اولین بار این عقیده در تاریخ جهان اسلام، دارای دولتی پشتیبان و باثبات نسبی شد که با بهرهبرداری از موقعیت بسیار راهبردی جغرافیایی (سیطره بر شهرهای مقدس مکه و مدینه) و استفاده از تقویم اسلامی (موسم حج) و قدرت مالی فزاینده (با اکتشاف نفت و گاز در عربستان سعودی) این اجازه را به شیوخ سلفی داد که طرحهای وسیعی را برای تربیت سلفی جهان اسلام تدارک ببینند و با استفاده از ویژگیهای سه گانه راهبردی یادشده، به تعلیم و تربیت نسل جوان جهان اسلام و بهویژه تربیت علمای آتی کشورهای اسلامی بپردازند.
دولت سعودی هوشمندانه، توسعه فرهنگی خود را با ایجاد «شبکههایی» در جهان اسلام آغاز کرد. مفهوم شبکه در درک چرایی ظهور خرده گروههای وهابی در سراسر جهان و مهمتر از آن علت استمرار و تداوم حضور فرهنگیاش اهمیت دارد. شبکه ساختاری از خطوط است؛ یعنی در شبکه، ذرات، نه جدا از هم که در ارتباط با یکدیگر درک میشوند و میان مجموعهای از تأسیسات، نقلوانتقالات، سازمانها و ... ارتباط برقرار میکند؛ مانند شبکه انتشارات، شبکه مدارس و مساجد سلفی، شبکه رسانههای ماهوارهای، شبکه رسانههای اینترنتی و ...؛ برای مثال، آل سعود به مجموعهای از انتشارات در جهان اسلام کمک مالی میکنند تا به مدح حکومت سعودی و یا دفاع از وهابیت و نشر آن بپردازند؛ مانند:
- «المکتب الاسلامی» در دمشق و بیروت (زهیر الشاویش)
- «مطبعة النهضة» در مصر
- «المکتبة السلفیة ومطبعتها» در مصر (متعلق به محبالدین خطیب)
- «مطبعة المنار» (رشید رضا) در مصر
- «ادارة ترجمان السنة» (ناشر آثار ضد شیعی احسان الهی ظهیر) در لاهور پاکستان، که به تعبیر مرحوم علامه عسکری، در پس هر انفجار تروریستی ضد شیعیان در پاکستان، آثار تکفیری الهی ظهیر حضور دارد.
- «مطبعة القرآن و السنة» در امرتسد هند
- «المطبعة المصطفویة» در بمبئی هند
- «مطبعة الإعتدال» و «مطبعة الترقی» در دمشق
- مطبعة امالقری (در مکه)
در منابع جدیدی که در یک صدمین سالگرد تأسیس دولت سعودی تألیف شده است، مانند کتاب «الملک عبدالعزیز و العمل الخیری السعودیة» تألیف عمر بن صالح بن سلیمان العُمری، بهصراحت به کمکهای مالی ملک عبدالعزیز به پارهای از انتشارات در جهت نشر سلفیه اشارهشده است و مسئله صرفاً گمان و احتمال نیست. برای مثال، از زمرة آثار منتشر شده در «مطبعة المنار» میتوان به کتاب «الهدیة السنیة و التحفة الوهابیة النجدیة» اثر شیخ سلیمان بن سحمان اشاره کرد که در پاسخ به کتاب «النفخة الزکیة فی الرد علی شُبه الفرقة الوهابیة» اثر عبدالقادر الکیلانی اسکندرانی نوشتهشده بود و شیخ محمد ابن مانع که از مبلغان شهیر سلفی وهابی در سعودی و قطر بود، مقدمهای را بر چاپ دوم آن نوشته است.
از دیگر کتابهای موردحمایت پادشاهی سعودی در انتشارات المنار، کتاب «الضیاء الشارق فی رد شبهات المازق المارق» اثر شیخ سلمیان بن سحمان است که ردیهای است بر کتاب «الفجر الصادق» اثر جمیل افندی صدقی الزهاوی. خطای بزرگ ما آن است که اینگونه مراکز فرهنگی را جدا از هم تصور میکنیم، درحالیکه اگر بر روی نقشة جغرافیایی، با ترسیم خطوطی، ارتباطات میان مراکز مادر و مراکز وابسته را به هم متصل کنیم، بهصورت معناداری، خطوط در عربستان سعودی متراکم میشود. در خصوص شبکههای اینترنتی و ماهوارهای و نیز در آموزش عالی که دولت سعودی بزرگ ترین جریانهای نقلوانتقال استاد – دانشجو را باهدف اجرای برنامه تربیتِ سلفیِ جهان اسلام، به راه انداخته است، موضوع کمابیش چنین است.
در طول تاریخ معاصر جهان اسلام، علمای بزرگی از اهل سنت در مقابل سیاستهای عربستان سعودی ایستادگی کردهاند و دار التقریب قاهره را باید یکی از کانونهای اصلی بیداری اسلامی در این زمینه شمرد . |
آنها در این مسیر دستاوردهای زیادی را در تغییر بافت فرهنگی برخی از کشورها داشتهاند و در موارد زیادی نیز با ناکامی مواجه شدهاند. در ادامه به چند نمونه از ناکامیهای آنان در مواجهه و جذب عالمان تقریبی اهل سنت اشاره میشود.
نمونههایی از مقاومت در برابر سیاستهای ضد تقریبی سعودی
در طول تاریخ معاصر جهان اسلام، علمای بزرگی از اهل سنت در مقابل سیاستهای عربستان سعودی ایستادگی کردهاند و دار التقریب قاهره را باید یکی از کانونهای اصلی بیداری اسلامی در این زمینه شمرد که در سیاق شکلگیری آن بسیاری از عالمان بزرگ اهل سنت به دفاع از شیعه در برابر تکفیر و ترور وهابیت افراطی پرداختند و بر وحدت اسلامی میان شیعه و اهل سنت تأکید کردند. (1) البته باید به این موضوع توجه داشت که از ابتدای ظهور سلفیه وهابی (از دوره شیخ محمد بن عبدالوهاب) تاکنون، آثار بسیاری از سوی علمای اهل سنت در نقد افراط و تفریط های آن نوشته است.
سید مرتضی رضوی کشمیری، فهرستی از علمای سنی منتقد وهابیت را در ملحق کتاب «البراهین الجلیة فی دفع شبهات الوهابیة و دفع تشکیکاتهم» اثر سید محمدحسن قزوینی (متوفی 1380 ق) جمعآوری کرده است و فهرست مذکور، به صورتی کاملتر و با افزودن اسامی علمای شیعه توسط عبدالله محمد علی، با عنوان «معجم ما الّفه علماء ألأمة الإسلامیة للرد علی خرافات الدعوة الوهابیة» در مجلة «تُراثنا» شمارة 4 (17) سال چهارم شوال 1409 ق منتشرشده است. همچنین «عبدالله محمد علی» کتابی را با عنوان «مـعـجـم الـمـؤلـفـات الإسـلامـیـة فی الـرد عـلـى الـفـرقـة الـوهـابـیـة» نوشته است که در سال 2009 م در بیروت منتشر شد و در آن بالغبر 822 منبع اسلامی (شیعی و سنی) معرفیشده است. از دیگر چهرههای بارز علمای اهل سنت که در برابر فشارهای آل سعود و شیوخ وهابیت ایستادگی و مقاومت کردهاند، عبارتاند از:
1. شیخ محمد شلتوت (1893-1963 م) عالم الأزهر و مفتی بزرگ اهل سنت، از بزرگان تقریب مذاهب اسلامی است که فتوای مشهوری درباره مذهب شیعه دارد. او تسلیم فضای سنگینی که مخالفان وهابی تقریب مذاهب اسلامی به راه انداخته بودند، نشد و با این شجاعت و تقوا، درسی بزرگ به نسلهای آتی علمای شیعه و سنی داد. یکی از مخالفان سرسخت تقریب مذاهب اسلامی در آن روزگار، محب الدین الخطیب (1886 – 1969 م) بود که از دوستان شیخ عبدالعزیز بن باز مفتی سعودی و از حقوقبگیران دربار آل سعود بود که آثارش درباره شیعه، بهویژه کتابش با عنوان «الخطوط العریضة الاسس التی قام علیها دین الشیعة الإمامیة الاثنی عشریة» که در مخالفت با اقدام شیخ شلتوت و دار التقریب قاهره نوشته شده است، از منابع معرفیشده در فتاوی هیئت کبار علمای سعودی است. علمای شیعه نیز بر این کتاب نقدهای محکمی نوشتهاند که میتوان به آثار آیات عظام صافی گلپایگانی و مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی اشاره کرد.
2. از اصحاب دار التقریب که باوجود مخالفت درباره سعودی، بهتقریب میان مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی میان شیعه و سنی تأکید کردهاند میتوان به عبدالمجید سلیم مصر (1882 – 1957 م) محمد محمد المدنی (1907-1968 م) حسن البنا (1906-1949 م) اشاره کرد. برای مثال، حسن البنا در جریان ممانعت دولت سعودی از ورود کتاب «الحج علی المذاهب» (از انتشارات دارالتقریب قاهره)، آن را در دو صفحه به قطع بزرگ در روزنامه اخوان المسلمین منتشر کرد و آن را در میان حجاج توزیع کرد که اقدامی در تقابل با سلفیه وهابی به شمار میرفت.
3. حامد حفنی داود، زبانشناس و اندیشمند سنی مصری و استاد دانشگاه عین شمس قاهره بود که آثار متعددی در دفاع از تقریب مذاهب اسلامی و نیز دفاع از شیعه در برابر تکفیر وهابیت دارد که پارهای از آنها را سید مرتضی رضوی کشمیری در انتشارات نجاح جمعآوری و منتشر کرده است. او نیز همواره هدف دشمنی مخالفان تقریب مذاهب اسلامی بوده است.
دکتر علی عبدالواحد وافی، جامعهشناس و زبانشناس شهیر مصری و از محققان صاحبنام در زمینة مقدمه و تاریخ ابنخلدون بود که با دارالتقریب در ارتباط بود. او تسلیم فشارهای وهابیت سعودی نشد و در راستای تحکیم تقریب مذاهب اسلامی کتابی با عنوان «بین الشیعة و السنة» را نگاشت |
4. دکتر علی عبدالواحد وافی، جامعهشناس و زبانشناس شهیر مصری و از محققان صاحبنام در زمینة مقدمه و تاریخ ابنخلدون بود که با دارالتقریب در ارتباط بود. او تسلیم فشارهای وهابیت سعودی نشد و در راستای تحکیم تقریب مذاهب اسلامی کتابی با عنوان «بین الشیعة و السنة» را نگاشت. کتاب مذکور خشم شیوخ سلفی را برانگیخت و آنگاهکه از منصرف کردن او از مسیر تقریب و وحدت اسلامی مأیوس شدند، به اشاره دولت سعودی، احسان الهی ظهیر مأمور نوشتن کتابی با عنوان «الرد علی الدکتور علی عبدالله وافی فی کتابه (بین الشیعة و اهل السنة)» شد که با دلارهای سعودی در چاپخانه «ادارة ترجمان السنة» منتشر شد.
5. شیخ محمد غزالی که بهرغم آنکه آل سعود از طریق اهدای جوایز و اعطای کرسی درسی به او کوشیدند تا او را متمایل به خود کنند، ذرهای از آرزویش مبنی بر وحدت اسلامی کوتاه نیامد. او سرسختانه از فتوای شیخ شلتوت در اعلام شیعه بهعنوان مذهبی اسلامی دفاع کرد. اتهام دروغین عقیده شیعه به تحریف قرآن را رد کرد و بر برادری اسلامی تأکید کرد و در بحبوحة جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در فرازی تاریخی که آتش خشم وهابیهایی نظیر شیخ عبدالله الموصلی را (در کتاب «عقائد الشیعة حتى لا ننخدع) برافروخت، چنین آرزو کرد که کاش میتوانست گروهی از اهل سنت را برای یاری شیعه در جنگ با حزب بعث عراق اعزام کند، ولی افسوس که توان چنین کاری را ندارد. لازم بهذکر است که کتاب موصلی که بخش جالبتوجهی از آن بهنقد و رد مواضع تقریبی شیخ محمد غزالی اختصاص دارد، دهها بار با هزینة شیوخ وهابی تجدید چاپشده است.
6. شیخ متولی الشعراوی (1911-1998 م) از علمای بزرگ الازهر بود که در برابر عقاید افراطی وهابیت ایستادگی کرد او نیز باوجود کوششهای سعودی در دعوت او به تدریس، بهعنوان یکی از منتقدان پرنفوذ عقاید افراطی وهابیت باقی ماند. دلبسته مادیات نبود و با آنکه حقوق تدریس در عربستان ده برابر حقوقی بود که در مصر به او پرداخت میشد، زمانی که عرصة خدمتی دید، به مصر بازگشت. از زیارت قبور، بنای مراقد اولیای الهی آشکارا دفاع کرد و فتوای مرحوم شلتوت را در جواز تعبد به مذهب شیعه تأیید کرد. نظرات تقریبی او درباره شیعه و دفاع از فتوای شیخ محمود شلتوت در روزنامة الاهرام سال 103 شمارة 32932 منتشرشده است.
7. شیخ محمد سید طنطاوی (1928 – 2010 م) عالم دینی مصری، مفسر قرآن و مفتی سرشناس الازهر نیز فتوای شیخ شلتوت را مبنی بر اعتبار تعبد به مذهب شیعه تأیید کرد و برخلاف نظر شیوخ سعودی، اختلاف میان شیعه و سنی را در فروع دانست و تأکید کرد که تقریب اصل است و همة مسلمانان به هم نزدیک هستند و دوری و جدایی میانشان مطلقاً وجود ندارد؛ بلکه آنچه هست همکاری در کار نیک و تقواست نه در راه گناه و تجاوز ... سیرة زندگی آن مرحوم نشانهای از عدم توفیق سیاستهای آموزشی سعودی در جذب علمای تقریبی جهان اسلام است. از مجادلات معروف او با شیخ عبدالعزیز بن باز زمانی بود که شیخ عبدالعزیز بن باز مدعی شد که با صحبت با جنی از بتپرستان هندو که به بدن زنی مسلمان رفته و کنترل بدن زن را در دست گرفته بود، توانسته او را هدایت کند و راضیاش کرده است که از بدن زن خارج شود. طنطاوی آن را رواج خرافات دانست و آن را مردود دانست. عبدالعزیز بن باز در رد طنطاوی، رسالهای را با عنوان «إیضاح الحق فی دخول الجنی فی الإنسی و الرد على من أنکر ذلک » نوشته است.
کوششهای وهابیت برای خارج کردن علامه شهید سعید رمضان البوطی از محور تقریب و مقاومت اسلامی بهجایی نرسید و سرانجام او را در عملیات تروریستی در مسجد به شهادت رساندند. |
8. علامه شهید سعید رمضان البوطی (1929 - 2013 م)، شهید راه عزت و افتخار که فتاوی تقریبی بسیاری دارد. کوششهای وهابیت برای خارج کردن این عالم فرهیخته از محور تقریب و مقاومت اسلامی بهجایی نرسید و سرانجام او را در عملیات تروریستی در مسجد به شهادت رساندند. بوطی بهخوبی درک میکرد که آمریکا در هیچیک از جناحبندیهای منطقه قرار نمیگیرد، مگر آنکه اسرائیل هم در همان جناح است. در منطق و نگاه بوطی، نقد و اصلاح نظام سیاسی کشور سوریه لازم بود؛ اما نه در قالب توافقاتی خارجی که زیر نظر وزرای امور خارجه آمریکا از قبیلِ هیلاری کلینتون یا جان کری صورت گرفته باشد. شیوخ سلفی تکفیری همچون عدنان العرعور که برندة جایزة سعودی شاهزاده نایف بن عبدالعزیز آل سعود است، نتوانستند شادی خود را از شهادت آن عالم گرانقدر اهل سنت پنهان دارند و با افتخار شادی تکفیری خود را در اینترنت (بهویژه در یوتیوب) منتشر کردند.
9. فتحی محمد عنایه معروف به فتحی یَکَن، (1933- 2009 م) اندیشمند اسلامی و رییس جبهة عمل اسلامی لبنان و دبیر کل سابق جماعت اسلامی لبنان بود. فتحی یکن از اعضای مجمع تقریب مذاهب اسلامی در سوریه بود و با مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی همکاری و همفکری داشت. دکتر فتحی یکن کتاب «أبجدیات التصور الحرکی للعمل الإسلامی» را در حمایت انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی نوشت.
10. علامه شیخ حسون مفتی سوریه است که کوششهای دولتهای سعودی و قطر برای همراه کردن او با جریان تکفیری در سوریه بهجایی نرسید و به جرم عدم سازش با تکفیر و ترور، فرزندش را به شهادت رساندند و این عالم راسختر از گذشته مسیر وحدت اسلامی را ادامه داده است.
11. شهید فتحی شقاقی (1951 – 1995 م) پزشک، اندیشمند و مبارز فلسطینی که سازمان جهاد اسلامی فلسطین را پایهگذاری کرد. از آثار مهم او در دفاع از وحدت اسلامی میان شیعه و سنی و مبارزه با وهابیت، کتاب «السنة و الشیعة ضجة مفتعلة» است. او سرانجام توسط عوامل موساد (سازمان تروریستی امنیت اسرائیل) در سفری که از لیبی به ایتالیا داشت، به شهادت رسید.
پانوشت
1. نویسنده در نوشتاری دیگر با عنوان «تقریب بین مذاهب اسلامی؛ سیره کهن علمای شیعه» بهتفصیل به دفاع علمای شیعه از برادران اهل سنت پرداخته است. ببینید: خبرگزاری نسیم (9 / 6 / 1393 ه.ش) به نشانی:
http://www.nasimonline.ir/detail/News/921539/162
دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931006000971#sthash.SLKZJw1M.dpuf
پس از ناکامی عرستان در مقابل محور مقاومت در منطقه، هم اینک سعودی ها در کشور همسایه خود یمن، سیاست تقویت گروههای تکفیری و تضعیف شیعیان را دنبال می کنند.
یمن همسایه جنوبی عربستان سعودی، بیش از نیم قرن تجربه دخالت وهابی ها را تجربه کرده است. پس از اقدامات مداخله جویانه عربستان در سوریه و عراق و شکست از محور مقاومت، به دنبال تقویت گروههای تکفیری و تروریسم در یمن میباشند. همواره ریاض، بهطور سنتى در تحولات یمن نقش مستقیم ایفا نموده است. سیاست سعودیها در یمن بیشتر از گذشته تقویت گروههای تکفیری و مهار گروههای شیعی و در رأس آنها انصارالله میباشد.
بعد از تسلط گروه شیعی انصارالله بر یمن و پیروزی حوثیها، ریاض درصدد تقابل جدی برای دفع خطر این گروه برآمده است. در واقع راهبردهایی را برای مهار حرکت اصلاحی یمن در نظر دارد، که اشاره میشود.
1- تقویت ارتش وابسته یمن
ارتش یمن پس از پیروزی و برتریهای میدانی الحوثیها، تضعیف شده و چندان رغبتی برای مقابله با این گروه ندارد. لذا عربستان با یک اقدام نظامی مشترک با ایالات متحده، تغییر موازنه داده و تقویت ارتش را در دستور کار خود قرار داد. سعودیها در این برنامه تاکتیکی نظامی مشترک، تجهیز ارتش یمن به هواپیماهای بدون سرنشین را آغاز کردهاند. همچنین این اولین باری است که آمریکا سعی دارد هواپیمای بدون سرنشین را در اختیار کشوری قرار دهد که در نبرد با مخالفان خود بازنده بوده است.
2- جلوگیری از تشکیل دولت مردمی در یمن
عربستان سعودی با حمایت همه جانبه از حکام تمامیتخواه کشورهای عربی خلیج فارس، مایل به شکلگیری حکومتهای مردمی در منطقه نمیباشد. بسیاری از فعالین سیاسی عربستان از نبود آزادیهای مدنی و حکومتهای مردمی در این کشور رنج میبرند.
باید در نظر داشت که عربستان و دو بازیگر خارجی، یعنی شورای دستنشانده همکاری خلیجفارس و آمریکا، یک هدف مشترک را دنبال میکنند و آن، جلوگیری از تشکیل دولت مردمی و دگرگونی در ساختار سیاسی یمن است. در حقیقت ساختار سیاسی توتالیتر و تمامیتخواه عربستان به دنبال نفی شیوههای دمکراتیک و جلوگیری از تشکیل دولت مردمی در کشورهای همسایه میباشد.
3- سیاست مهار و کنترل حرکتهای شیعی
با توجه به بیثباتی در یمن ارتباطات شیعیان بین دو کشور، تهدیدهای متعددی متوجه پادشاهی آلسعود شده است. لذا سعودیها راهبردی متفاوتی را در قبال یمن اتخاذ کردهاند. در این زمینه پس از جنبش اصلاحی انصارالله، هر گونه تردد بین مرزهای دو کشور به شدت مراقبت میشود و نظارت و مراقبتهای دقیق مرزها توسط مرزبانان سعودی انجام میگردد. در همین راستا عربستان سعودی بهمنظور جلوگیری از سقوط اقتصادی دولت وابسته یمن، اقدام به ارسال کمکهای مالی نموده است. در واقع نفوذ در میان بازیگران داخلی یمن از جمله؛ سلفیها، قبایل و ارتش از دیگر سیاستهای ریاض در راستای سیاست مهار و کنترل آنها در این کشور میباشد.
باید در نظر داشت که عربستان و دو بازیگر خارجی، یعنی شورای دستنشانده همکاری خلیجفارس و آمریکا، یک هدف مشترک را دنبال میکنند و آن، جلوگیری از تشکیل دولت مردمی و دگرگونی در ساختار سیاسی یمن است. |
مرزهای مشترک دو کشور و جمعیت ناراضی شیعه در عربستان و ترس از قدرتیابی حوثیهای شیعی و الهامبخشی از انقلاب اسلامی ایران، برای انقلاب مردم یمن و حتی عربستان بهویژه شیعیان، از دیگر عوامل نگرانی و بیم سعودیها شده و آنها را به نقشآفرینی جدی برای مهار حرکتهای شیعی واداشته است.
واقعیت این است که سعودیها در جریان درگیرىهای دولت مرکزى با حوثىها، به شکل خاص و جهتدار از دولت وابسته یمن بهشدت پشتیبانی کرد. در واقع عربستانیها مقابل خروش و موج انقلابی مردم قرار گرفتهاند. آل سعود درصدد است تا انتقال قدرت در یمن طی یک فرایند زمانی طولانیمدت صورت بگیرد، تا رأس نظام که فرد متبوع آنهاست، کنارهگیری کند و پیکره نظام که همچنان در سایه نفوذ آنها قرار دارد، باقی بماند و حفظ شود.
به هر تقدیر اقتدار مردمی و مرجعیت گروه شیعی انصارالله در یمن باعث شده تا استراتژی ریاض در تقابل با محور شیعی منفعلانه باشد. هر چند که دلارهای نفتی این کشور برای مهار حرکتهای انقلابی صرف و خرج میشود؛ اما در واقع ناکامی سیاستهای انزواگرایانه حکام سعودی هر روز عرصه را بر آنها دشوارتر مینماید.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931013000597#sthash.YLtk9lNr.dpuf
برای یافتن حلقهی ارتباط بین آمریکا و جریانهای تکفیری، بررسی منافع مشترک آنها مفید به نظر میرسد.
رهبر انقلاب در دیدار با شرکتکنندگان در «کنگرهى جهانى جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» فرمودند: «یک نکتهى غیرقابل انکارى وجود دارد و آن این است که جریان تکفیر و حکومتهایى که پشتیبان و حامى آن هستند، کاملاً در جهت نیات استکبار و صهیونیسم دارند حرکت میکنند؛ کار آنها در جهت هدفهاى آمریکا و دولتهاى استعمارى اروپا و رژیم اشغالگر صهیونیستى است. شواهدى این معنا را قطعى میکند. جریان تکفیر ظاهر اسلامى دارد، اما عملاً در خدمت جریانهاى استعمارى و استکبارى و سیاسى بزرگى است که علیه دنیاى اسلام دارند کار میکنند.» در نوشتار زیر سعی شده است تا مستنداتی از این موضوع بیان شود.
در غرب و حتی همین منطقهی غرب آسیا، کم نیستند کسانی که با نگاه "شائل بن افرایم" تحلیلگر صهیونیست، نسبت به داعش و ارتباط مستقیم آن با منافع ملی ایالات متحده موافقاند. بن افلایم معتقد است که داعش کاملاً مطابق منافع راهبردی و ملی آمریکا عمل میکند و فرصت کنونی که به یمن جریان تکفیری ایجاد شده، نقطهی عطفی است که آمریکا میتواند از آن برای ایجاد نوعی موازنهی قوا در منطقه استفاده کند و بهنوعی قدرت ایران را، که با حملهی آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین و به قدرت رسیدن دولت شیعی در این کشور و تقویت محور مقاومت شامل حزبالله و حماس روندی رو به تزاید داشت، تعدیل کند.
این تحلیلگر صهیونیست ادعا میکند دامنهی نفوذ ایران که از غرب افغانستان تا مدیترانه را در بر میگیرد، چالشی بزرگ برای ایالات متحده محسوب میشود و داعش قویترین سد موجود برای مقابله با نفوذ ایران در غرب آسیاست.1 بن افلایم معتقد است این گروه تکفیری در خدمت به منافع آمریکا در منطقه، گوی سبقت را از متحدان اصلی ایالات متحده، نظیر اسرائیل و اردن، ربوده است. این تحلیلگر صهیونیست، دست آخر، در یادداشت خود به مسئولان آمریکایی توصیه میکند که فکر مقابله با داعش را از سر بیرون کنند؛ چراکه آمریکا با هر اقدام علیه داعش، عملاً به نفع ایران کار میکند و اگر این گروه تکفیری از بین برود، مورخان در آینده با شگفتی خواهند گفت که ایالات متحده، شامات را دودستی و در سینی سیمین، به ایران تقدیم کرد.
1. تربیت جریان تکفیری در دامن آمریکا
اساساً بسیاری به زندان «بقا»، که آمریکا بسیاری از رهبران بلندپایهی داعش را در آن بهاصطلاح محبوس و سپس آزاد کرد، مدرسهی بقا میگویند که در آن، افرطیگری و حتی شیوهی انجام عملیات تروریستی مشق میشود. افرادی نظیر ابو ایمن عراقی، ابوبکر البغدادی و اسامه البلاوی، که همگی از سران جریان تکفیری محسوب میشوند، سابقهی حضور در زندان بقا و سپس آزادی از آن را در کارنامه دارند.2
حتی حمایت تسلیحاتی آمریکا از جریان تکفیری هم بر کسی مخفی نمانده است. در جریان محاصرهی کوبانی توسط تکفیریها و در شرایطی که آمریکاییها مدعی بودند تلاش دارند با ارسال هوایی محمولههای نظامی به مبارزانِ کُرد کمک کنند، بسیاری از این سلاحها به دست نیروهای موسوم به داعش افتاد.3
این اتفاق تنها یک بار انجام نشده و بارها تکرار شده است و آمریکاییها به هر لطایفالحیلی که شده نیروهای داعش را تسلیح کردهاند. چندی پیش هم یک نمایندهی عراقی فاش کرد که هواپیماهای آمریکایی، تجهیزاتی برای گروه تروریستی داعش در منطقهی محاصرهشده «جلولا» در استان دیاله، پرتاب کردهاند.4
اساساً فارغ از هرگونه ارتباط ارگانیک میان آمریکا و تکفیریها، بررسی خطمشی این جریان در تمامی منطقه، بهخوبی نشاندهندهی آن است که این گروه در راستای تأمین و تضمین منافع ایالات متحده و متحدانش نظیر رژیم صهیونیستی، گام برمیدارد. بیتردید صرف اینکه مجروحان داعش در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی مداوا میشوند و حتی نخستوزیر این رژیم از مراحل درمان آنها بازدید و بر آن نظارت میکند، خود گویای بسیاری از مسائل است.5
2. انحراف بیداری اسلامی
بیتردید یکی از بزرگترین ضربات پدیدهی شوم تکفیر به جهان اسلام، انحراف موضوع بیداری اسلامی بوده است. در ابتدای کلید خوردن فرایند بیداری اسلامی در منطقه، تکفیریها کوشیدند که نسخهی بدلی بیداری اسلامی را در سوریه ارائه دهند و با این نگاه، جنایات سازمانیافتهی خود را در سوریه آغاز کردند که هنوز هم ادامه دارد. پروپاگاندای غربی و عربی هم به کمک آنها شتافت و تلاش کرد اتفاقاتی که در مصر، لیبی، تونس و... بهعنوان بیداری اسلامی به وقوع پیوسته بود با رخدادهای سوریه همسانسازی کند6 و تروریستهای وارداتی سوری را با انقلابیون التحریر، الخضرا و اللؤلؤ در یک سطح قرار دهد.
بهواقع سوریه را باید نقطهی آغاز تلاش جریان تکفیری برای مقابله با بیداری اسلامی قلمداد کرد. پس از آن هم جریان تکفیری خود را به تمامی کشورهای میزبان بیداری اسلامی تسری داد و تلاش کرد در مقابل جریان اصلی و واقعی بیداری اسلامی قرار گیرد. در این میان، برخی اشتباهات راهبردی انقلابیون هم کاتالیزوری بود که تلاش تکفیریها در انحراف بیداری اسلامی را تسریع میکرد. شاید بارزترین این اشتباهها، اشتباه استراتژیک اخوانالمسلمین مصر در همپیمان شدن با گروههای تکفیری7 بود که انقلاب مصر را تا حد زیادی به نقطهی صفر بازگرداند.
اما مصر تنها نقطهی تلاقی جریان تکفیری و بیداری اسلامی نبود. در لیبی وضع بهمراتب از مصر هم بدتر شد و با دخالت تکفیریها، اکنون لیبی عملاً به کشوری ورشکسته و بیدولت تبدیل شده که فاقد هرگونه ثبات سیاسی است. در پاکستان، عراق و هر نقطهی دیگری که شمیم بیداری اسلامی وزیدن میگرفت، جریان تکفیری به نیابت از استکبار جهانی، بهسرعت خود را به آن منطقه میرساند تا مانع به بار نشستن بیداری امت اسلامی شود. حتی در یمن هم هرچند که تاکنون جریان تکفیری نتوانسته است بیداری اسلامی را از پای درآورد و ضربات سخت و جبرانناپذیری از انقلابیون پذیرفته است، اما تقابل اصلی میان قائلین به اندیشهی اسلام ناب و جریان تکفیر وجود دارد. بهواقع جریان تکفیری در تمامی منطقه و در شرایطی که استکبار جهانی امکان حضور مستقیم نداشته، جنگ نیابتی (Proxy war) را به نفع استکبار جهانی و علیه بیداری اسلامی، کلید زده است.
3. تنزل جایگاه مسئله فلسطین
از نگاه دیگر، ایجاد و تأسیس پدیدهی تکفیر در منطقه را میتوان تلاشی برای تغییر نگاهها از مسئلهی فلسطین دانست و این موضوع یکی از مهمترین دستاوردهای جریان تکفیری برای جبههی استکبار جهانی است. در حالی که از زمان تأسیس رژیم نامشروع صهیونیستی همواره مسئلهی فلسطین بهعنوان موضوع اولویتدار جهان اسلام شناخته میشده است، ظهور پدیدهی تکفیر وسیلهای بود که نگاهها را از موضوع فلسطین به تروریسم تکفیری معطوف کند.
اساساً خود مقامات رژیم صهیونیستی هم چنانکه آویگدور لیبرمن، وزیر خارجهی پیشین این رژیم اذعان کرد، بهدرستی دریافتهاند که داعش کوچکترین تهدیدی برای صهیونیستها محسوب نمیشود و حتی میتواند فرصت قابل ملاحظهای برای مقابله با گروههای مقاومت قلمداد شود. حتی در جریان جنگ پنجاهروزهی غزه، داعش حاضر نشد کوچکترین اقدامی در یاری مقاومت فلسطین انجام دهد.
این در حالی است که مقامات رژیم صهیونیستی کوشیدهاند بین داعش و حماس، نوعی همسانی ایجاد کنند و حماس و دیگر گروههای مقاومت را هم پیرو اندیشهی تکفیری و با همان خوی سبعیت نشان دهند و از این طریق، جنایات خود علیه مردم فلسطین را توجیه کنند؛ تا آنجا که نتانیاهو در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد، مدعی شد که حماس داعیهی تشکیل خلافت اسلامی را در سر میپروراند.8
البته موضوع تسلیح کرانهی باختری، که توسط مقام معظم رهبری مطرح شد، بهعنوان یک پادگفتمان، موضوع فلسطین و تسلیح مقاومت در کرانهی باختری را مجدداً در رأس و اولویت جهان اسلام قرار داد.
4. ویران کردن کشورهای اسلامی
تکفیریها با به راه انداختن جنگهای فرسایشی داخلی، بسیاری از تجهیزات و زیرساختهای کشورهای اسلامی را نابود کردهاند. شکی نیست که تخریب و نابودی زیرساختهای کشورهای اسلامی و خصوصاً کشورهای محور مقاومت، که مانع بسیار جدی در راه پیشرفت این کشورهاست، همواره از آمال استکبار جهانی بوده است.
چندی قبل، سازمان ملل متحد تخمین زد که بازسازی سوریه، عراق و غزه به مبلغی معادل 750 میلیارد دلار نیاز دارد. سخنگوی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد اعلام کرد که تنها جنگ سوریه، امکانات مسکونی، آموزشی و صنعتی را در این کشور با مشکلات جدی مواجه کرده است؛ بهطوریکه در طی درگیریها با داعش، صدها ساختمان در شمال و شرق این کشور آسیب جدی دیده است.9 هرچند در عراق وضع بهتر از سوریه است، اما بدون شک بازسازی استانهایی نظیر نینوا و الانبار، که مورد هجوم تکفیریها قرار گرفته است، هزینهی بسیاری را طلب میکند. میتوان به تخریب زیرساختها، قطع بخشی از صادرات نفت کشورهایی نظیر سوریه و عراق را هم افزود تا مشخص شود چه هزینهی اقتصادی گزافی را کشورهای محور مقاومت در جنگ با داعش متحمل شدهاند.
افزون بر همهی این مشکلات و تخریبهایی که تکفیریها در سوریه شکل دادهاند، حملات بهاصطلاح ائتلاف ضدداعش که توسط آمریکا رهبری میشود هم خسارتهای جبرانناپذیری به زیرساختهای این کشور وارد کرده است. این ائتلاف که بدون کسب اجازه از دولت منتخب و مشروع سوریه بهصورت غیرقانونی به این کشور حمله میکند، در حملات هوایی که به بهانهی مقابله با داعش انجام شده، بارها پالایشگاهها و چاههای نفت سوریه را هدف قرار داده است. شاید تکفیریها و آمریکا، که بهدرستی دریافتهاند پیروز جنگ سوریه نخواهند بود و معادلات در این کشور آنگونه که پیشبینی میکردند پیش نرفته است، بهنوعی «سیاست زمین سوخته»10 را در سوریه پیش گرفتهاند.
5. تضعیف جبهه مقاومت منطقهای
بدون تردید جبههی مقاومت منطقهای، یکی از مهمترین دغدغههای آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است که برای تضعیف آن، از هیچ اقدامی دریغ نکردهاند. جبههی مقاومت منطقهای متشکل از ایران، سوریه، حزبالله و برخی گروههای مقاومت فلسطینی، همواره در تقابل با اهداف آمریکا و صهیونیستها قرار داشتهاند؛ جبههای که اکنون مورد هجوم داعش قرار گرفته است. بهواقع داعش به نمایندگی از استکبار جهانی، قصد داشت سوریه را نابود کند و یکی از بازیگران مهم جبههی مقاومت منطقهای را، که پل ارتباطی بین ایران و حزبالله و گروههای فلسطینی محسوب میشد، قطع کند.
اما دخالت بهموقع حزبالله در سوریه و ایستادگی ارتش این کشور و کمکهای مستشاری جمهوری اسلامی، سبب شد که داعش نتواند به اهداف خود برسد و عملاً معادلات در سوریه با تصرف قصیر به دست حزبالله و ارتش این کشور کاملاً تغییر کرد. در عراق هم معادلات داعش آنگونه که استکبار انتظار داشت، پیش نرفت و کمکهای بهموقع جمهوری اسلامی مانع از سقوط مناطق حساس عراق و بهصورت خاص اقلیم خودمختار کردستان شد. پس از آن هم فتوحاتی نظیر فتح آمرلی، ضعف داعش را در تقابل با جبههی مقاومت منطقهای بهخوبی نمایان کرد. با این حال، به نظر میرسد که استکبار جهانی بر این باور است که هرچه فرسایشیتر شدن این جنگ به تضعیف جبههی مقاومت منجر میشود. لذا با وجود آنکه هیچیک از معادلات آنها در سوریه، عراق و لبنان رنگ واقعیت به خود نگرفته است، کماکان بر ادامهی جنگ فرسایشی اصرار دارند.
6. ارائهی چهره مخدوش از اسلام
یکی از مهمترین خدمات جریان تکفیری به استکبار، ارائهی چهرهی قلبشده و دروغین و در عین حال کریه از اسلام به جهان است. داعش در حالی اقدامات و فجایع غیرانسانی خود را به اسلام نسبت میدهد که در میان تمامی گروههای اسلامی، علیه جریان تکفیری اجماع وجود دارد. رهبر انقلاب چندی پیش با اشاره به اقدامات داعش فرمودند: «اینها درست بهعکس عمل کردند؛ مسلمان را کشتند، غیرمسلمانِ غیرمتعرض را زیر شمشیر نشاندند، تصویر آن در همهى دنیا پخش شد، همهى دنیا این را دیدند. همهى دنیا دیدند که یک نفرى به نام اسلام دست کرد از سینهى یک آدم کشتهشده، دل او را بیرون آورد و به دندان کشید! این را دنیا دید. اینها به نام اسلام تمام شد...»11
الازهر هم چندی پیش اعلام کرد که جریانهای تکفیری با این دست اقدامات، به دنبال ارائهی چهرهی مخدوش از اسلام هستند.12 جالب آنکه هیچ مذهب، مسلک و مرامی از تکفیر تکفیریها در امان نمانده است. تکفیریها بارها اهل تسنن را هم تکفیر کرده و به فجیعترین شکل ممکن، به قتل رساندهاند. اقدامات آنها علیه علویها، شیعیان، اهل تسنن، مسیحیها و ایزدیها، در واقع تلاش استکبار جهانی برای ارائهی چهرهای هرچه مخدوشتر از اسلام به جهان بوده است.
7. باز کردن پای آمریکا به منطقه
یکی دیگر از خدمات داعش به ایالات متحده، باز کردن دوبارهی پای این کشور و متحدانش به منطقه است. پس از آنکه آمریکا در پی مخالفت غیرتمندانهی مقامات وقت دولت عراق با امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده، مجبور به ترک خاک این کشور شد، عملاً جایگاه سابق خود را در منطقه از دست داد و از حضور در ژئوپلیتیکترین و ژئواستراتژیکترین منطقهی جهان بازماند، اما اکنون به لطف داعش و جریان تکفیری، آمریکا تلاش دارد در قالب ائتلاف بهاصطلاح ضدداعش، حضور پررنگتری در منطقه داشته باشد. حتی به نظر میرسد که ایالات متحده میکوشد منطقه را به حیاطخلوت خویش بدل سازد. حملات گاهوبیگاه به سوریه به بهانهی مبارزه با داعش، نمونهای از این تلاشهاست. بهواقع آمریکا به دنبال پاکستانیزه کردن منطقه، به بهانهی مبارزه با داعش در عراق و سوریه است.
حملات آمریکا به پاکستان، که در جریان آنها، بسیاری از مردم عادی و حتی دهها تن از نظامیان پاکستانی کشته شدهاند، بدون هرگونه هماهنگی با دولت پاکستان انجام میشود و نقض حریم هوایی پاکستان توسط پهپادهای آمریکایی، به شیوهای معمول تبدیل شده است. اکنون به نظر میرسد که این سناریو در خصوص عراق و سوریه هم در حال تحقق است که تهدیدی مهم علیه امنیت غرب آسیا محسوب میشود.
8. تجزیه کشورهای اسلامی
سیاست نانوشتهی استکبار همواره تلاش برای تجزیهی کشورهای قدرتمند اسلامی بوده است. سیاست مزدورانهای که در تاریخ معاصر، بارها خود را به رخ کشیده است. اکنون یکی از مسئولیتهای واگذارشده به داعش، انجام این مهم است. داعش در سوریه توانسته است بخشهایی از خاک این کشور را به تصرف خود درآورد. بخشهایی نظیر حلب و ادلب عملاً در اختیار این گروه تکفیری قرار دارد و دولت امکان تصرف چندانی در این مناطق ندارد. در عراق هم اساساً طرح جو بایدن، معاون رئیسجمهور ایالات متحده، که در سال 2006 مطرح شد، ناظر بر تجزیهی این کشور بود. بایدن در طرح خود خواستار تشکیل سه منطقهی خودمختار شیعیان، اهل تسنن و کردها در عراق شده و آن را تنها نسخهی حل بحران این کشور دانسته بود.13
اقدام داعش در حمله به منطقهی سنینشین موصل و اعلام خلافت در این منطقه را میتوان گام اول طرحی دانست که جو بایدن بیش از هشت سال پیش کلید زده بود. بهواقع نگاه اصلی ایالات متحده و متحدانش، نبود کشور اسلامی و عربی قدرتمند در منطقه است. تحقق این سناریو، گامی مهم در تحقق امنیت رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
نتیجهگیری
در مجموع برای یافتن حلقهی ارتباط بین آمریکا و جریانهای تکفیری، بررسی منافع مشترک آنها مفید به نظر میرسد. فارغ از آنکه دوستان آمریکا نظیر قطر، کویت، عربستان14 و ترکیه15 از حامیان اصلی داعش محسوب میشوند، پیگیری این موضوع که فعالیتهای جریانهای تکفیری منافع کدام دسته از بازیگران را در نظام بینالملل تأمین میکند، بسیار راهگشاست.
تجربهی تلخ چند سال اخیر درگیری با جریان تکفیری بهخوبی نشاندهندهی این موضوع است که تکفیریها با هدف قرار دادن امواج بیداری اسلامی و محور مقاومت منطقهای علیه رژیم صهیونیستی و تلاش برای تبدیل موضوع فلسطین به یک مسئلهی دستهچندم در جهان اسلام، نعلبهنعل مطابق منافع ایالات متحده و متحدانش پیش رفتهاند. بهواقع آمریکاییها تصور میکنند که اگر در منطقه دست به یک اقدام اساسی نزنند، منطقه کاملاً در تسخیر جبههی مقاومت درمیآید و این جبهه، رژیمهای وابسته به آمریکا را یکییکی در خود ادغام و حذف میکند.
افزون بر همهی اینها، شکننده و بینتیجه بودن ائتلافی که توسط آمریکا و در ظاهر علیه داعش تشکیل شد، خود شاهدی متقن بر این مدعاست که آمریکا بههیچوجه عزمی جدی برای مقابله با جریان تکفیری که قرار است منافع کاخ سفید را از مصر تا یمن تأمین کند، ندارد.
بیتردید سالها بعد، آنگونه که بن افلایم نگران است، مورخان نخواهند نوشت که آمریکا شامات را دودستی و در سینی سیمین، به ایران تقدیم کرد، اما خواهند نوشت که سرنوشت غرب آسیا را مردانی نوشتند که نه به قرائتهای موهوم و مخدوش و تکفیری و آمریکایی، که به قرائت ناب از اسلام ایمان داشتند و در راه دفاع از آرمانهای خود، «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» بودند.
منابع:
1. http://www.internationalpolicydigest.org/2014/08/26/isis-actually-good-u-s-strategy-region/
2. http://english.al-akhbar.com/node/21519
3. http://www.washingtonpost.com/news/checkpoint/wp/2014/10/21/u-s-accidentally-delivered-weapons-to-the-islamic-state-by-airdrop-militants-allege/?Post+generic=%3Ftid%3Dsm_twitter_washingtonpost
4. http://fa.alalam.ir/news/1643019
5. http://www.washingtonsblog.com/2014/09/turkey-israel-directly-supporting-isis-al-qaeda-syria.html
6. http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/post/syria-revolution-revolt-against-bashar-al--assads-regime/2011/03/15/ABrwNEX_blog.html
7. http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=28426
8. http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-4575977,00.html
9. https://www.middleeastmonitor.com/news/americas/14162-un-rebuilding-syria-iraq-and-gaza-will-cost-750bn
10. اصطلاح «سیاست زمین سوخته» یک استراتژی نظامی، به معنی از بین بردن تمامی منابع در دسترس نیروی دشمن است.
11. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در «کنگرهى جهانى جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام».
12. http://fa.alalam.ir/news/1633032
13. http://www.al-monitor.com/pulse/politics/2014/08/turkey-iraq-usa-isis-biden-syria.html
14. http://www.cfr.org/iraq/us-playbook-iraq-syria/p33161
15. http://www.washingtonsblog.com/2014/09/turkey-israel-directly-supporting-isis-al-qaeda-syria.ht
منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931014001298#sthash.uIS9Ed30.dpuf