سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز



فرش قرمز برای بازگشت احمدی نژاد!
در دوران پیش تمام توان احمدی نژاد برای تخریب اصولگرایی به کار رفت و ازاین نظر احمدی نژاد هم می تواند به عنوان رقیب دیگری برای اصولگرایان تبدیل شود و هم در جهت تخریب آنان عمل کند.اصلاح طلبان در این روند سعی می کنند هزینه عملکرد احمدی نژاد به گردن اصولگرایان بیفتد ...
سرویس سیاسی «فردا»؛ چندی پیش یکی از روزنامه های لیبرال تیتر اول خود را به صحبت های احمدی نژاد اختصاص داد. موضوعی که بلافاصله تکذیب شد. صحبت های جنجالی که از یک موضوع حکایت داشت؛ « بازگشت احمدی نژاد». اما هم دیدار احمدی نژاد با پایداریها و هم سخنانش تکذیب شد.

اما موضوع به همین جا ختم نمی شود. لیبرال ها در سخنان خود همواره احمدی نژاد را محور قرار می دهند و درباره بازگشت او سخن می گویند. در این باره ابراهیم اصغرزاده در سخنانی جنجالی بیان داشته است: « مهمترین چالش پیش روی دولت روحانی اصولگرایان تندرو هستند .یک زمان می‌گفتند اطاعت از احمدی‌نژاد اطاعت از خداست و زمانی که قافیه را باختند ازاحمدی‌نژاد عبور کردند. متاسفانه پیروان این تفکر و مدیران و مریدان احمدی‌نژادیسمی هنوز در بدنه سیاسی و اداری دولت حضور دارند و این یک تهدید بالقوه برای دولت آقای روحانی محسوب می‌شود. »

این منتقد اصلاح طلب می افزاید: « روحانی نباید چشم خود را به روی به این خطر ببندد یا خود را به ندیدن بزند. این جماعت که دارای اتاق فکرو حاشیه‌های امن هستند در تاریکخانه‌ها برای دولت نقشه می‌کشند.آقای روحانی هرچه بیشتر بتواند نورافکن خود را به روی این نقاط بتاباند حوزه نفوذ و قدرت مانورش بیشتر خواهد شد.»

این در حالی است که حضور دوباره احمدی نژاد در جریان سیاسی کشور بیشتر منافع لیبرال‌ها را تامین می کند. دو قطبی که مورد توجه لیبرال هاست با حضور احمدی نژاد شکل می گیرد. سعید حجاریان در این زمینه می گوید « احمدی نژاد سبب خیر بود اما محال است به صحنه باز گردد.» شاید هم همین موضوع تلاش رسانه ای لیبرال ها را افزون کرده است. به هر جهت عملکرد دولت دهم و نهم بوده است که سبب شد دولت یازدهم با این سر و شکل بوجود آید و این موضوعی است که اصلاح طلبان از آن به عنوان « سبب خیر » یاد می کنند. برای همین لیبرال ها فرش قرمز را جلوی پای احمدی نژاد پهن کرده اند و هر روز مانور خبری مختلفی در باره حضور وی  و یا احمدی نژادی ها در  فضای سیاسی کشور  می دهند. در این خصوص قرائن نشان می دهد که رسانه های متمایل به جناح اصلاحات برای این امر زمینه سازی می کنند که دایره رقابت را اینگونه شکل دهند. 

این درحالی است که اصولگرایان همواره مطرح می کنند که دیگر زیر بار حضور احمدی نژاد نمی روند و این موضوع در دو سال آخر ریاست جمهوری وی بسیار مورد تاکید قرار گرفت و اصولگرایان در این سالها منتقد اصلی عملکرد احمدی نژاد بودند. صاحبنظران این جریان می گویند که دعوای اصولگرایان و احمدی نژاد بر سر اصول است و به همین دلیل پیوند دوباره اصولگرایان و احمدی نژاد محال به نظر می رسد. این در شرایطی است که احمدی نژاد نیز خود را اصولگرا نمی داند و بر این مساله تاکید کرده است.

اما به هر جهت حضور احمدی نژاد در صحنه سیاست موجب می شود که طیفی از اصولگرایان به حاشیه بروند و دوقطبی مورد توجه اصلاح طلبان شکل بگیرد. در این زمینه اصلاح طلبان نیز با مانورهای رسانه‌ای همین موضوع را تبیلغ می کنند تا فضای رسانه ای در مسیری که آنان هدفگذاری کرده اند قرار گیرد. این در شرایطی است که اصولگرایی یک طیف است و گروه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد اما لیبرال ها بیشتر بر روی جریان حامی احمدی نژاد و برخی از افراد که عملکرد تندروانه ای دارند مانور می دهند تا در افکار عمومی نیز همین قطب بندی شکل بگیرد.

لیبرال ها بر این عقیده هستند که روحانی اگر خود هم اصلاح‌طلب نیست ولی حامل گفتمان آنان است. از این رو سعی دارند مطالبات جناحی خود را در هر برهه از زمان از رئیس جمهور زنده نگاه دارند.

در این باره هر جریانی که بتواند رقیب خودش را خودش انتخاب کند بسیار در مسائل سیاسی موفق خواهد بود. احمدی نژاد ظرفیت ایجاد اختلاف میان اصولگرایان را نیز دارد. البته کارنامه احمدی نژاد در دو سال آخر ریاست جمهوری اش وجهه نامناسبی را برای او رقم زده است. در دوران پیش تمام توان احمدی نژاد برای تخریب اصولگرایی به کار رفت و ازاین نظر احمدی نژاد هم می تواند به عنوان رقیب دیگری برای اصولگرایان تبدیل شود و هم در جهت تخریب آنان عمل کند.اصلاح طلبان در این روند سعی می کنند هزینه عملکرد احمدی نژاد به گردن اصولگرایان بیفتد و دو هدف را دنبال می کنند. اول اینکه همواره مشکلاتی که دولت احمدی نژاد مسبب آن بود را به جامعه یادآوری کنند و از سوی دیگر زمینه را برای ورود احمدی نژاد به صحنه برای جایگزین کردن وی با اصولگرایان آماده می کنند تا با این شرایط پیروز میدان انتخابات آتی مجلس شوند.


کمیسیون امنیت در شورای استانداری «صلاح‌الدین» اعلام کرد که چند هواپیمای ناشناس به تکفیری‌های داعش در جنوب شرق «تکریت» سلاح رسانده‌اند.
فارس: کمیسیون امنیت شورای استانداری صلاح‌الدین از کمک تسلیحاتی چند هواپیمای ناشناس به داعش در جنوب شرق تکریت خبر داد.

کمیسیون امنیت در شورای استانداری «صلاح‌الدین» اعلام کرد که چند هواپیمای ناشناس به تکفیری‌های داعش در جنوب شرق «تکریت» سلاح رسانده‌اند.

پایگاه خبری «السومریه نیوز» نوشت: «جاسم الجبارة» رئیس کمیسیون امنیت در شورای استانداری صلاح‌الدین اعلام کرد که منابع اطلاعاتی ما اخباری را در دست دارند که نشان می‌دهد، چند هواپیمای ناشناس به تکفیری‌ها در نزدیکی شرکت «الدواجن» در منطقه «الدور» در 25 کیلومتری جنوب شرق تکریت، سلاح رسانده‌اند. اما هنوز مشخص نیست این هواپیماها متعلق به چه کشوری است.

بر اساس این گزارش، این اقدام برای نخستین بار صورت نمی‌گیرد و هواپیماهای ناشناس، چندی پیش برای داعش در منطقه یثرب واقع در جنوب تکریت و مناطق دیگر از جمله موصل سلاح آورده‌اند و طی عملیات «هلی برن» به تکفیری‌های داده‌اند.
الجباره گفت: برخی کشورها هستند که می‌خواهند عراق همچنان تحت اشغال داعش باشد و تروریسم در این کشور باقی بماند.
برخی رسانه‌ها نیز اواخر دسامبر گذشته، یک فیلم از کمک تسلیحاتی یک هواپیماهای ناشناس به تکفیری‌ها از طریق یک بالن در منطقه «الخضیره» در جنوب شرق صلاح‌الدین منتشر کرده بودند.
فرماندار شهرستان «بلد» در استان صلاح‌الدین عراق نیز چندی پیش از کمک یک هواپیمای آمریکایی به تکفیری‌های تحت محاصره در این استان و ارسال اسلحه برای آنها خبر داده بود.



نگرانی امریکا از اتحاد نظامی ایران و عراق
شهادت سردار تقوی در سامرا که در حال انجام ماموریت مشاوره ای خود در عراق بود، نیز بیش از پیش مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار گرفته است. این رسانه با تحلیل شهادت این سردار ایرانی بیان داشته اند که هر روز شاهد افزایش فزاینده ای در مورد نفوذ مستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق و مبارزه علیه داعش هستیم.


سرویس سیاسی «فردا»؛ 
به نظر می رسد هرگاه آمریکایی‌ها در هر جا وارد رقابت با ایران می شوند، زمین بازی را به حریف خود واگذار می کنند. این موضوع شامل سوریه، لبنان و اینک عراق می شود. در حالی که آمریکا با تشکیل ائتلاف ضد داعش تبلیغات عظیمی را در این زمینه آغاز کرد اما درواقع این ایران بود که توانست با کمک مستشاری و آموزش و سازماندهی نیروهای عراق کمر داعش در این کشور را بشکند.

تحولات میدانی در عراق به خوبی موید این موضوع است که ایران تاثیر بسزایی در شکست های داعش از ارتش عراق داشته است و از سوی دیگر آمریکایی‌ها در این میان عملکرد درستی نداشتند و با حملات هوایی نتوانستند ضربه سنگینی به داعش وارد سازند و حتی در مواقعی نیز با ارسال سلاح به داعش که به گفته مقامات نظامی آمریکایی یک گاف نظامی بود، به این گروه تروریستی کمک کردند. البته به نظر می‎رسد کمک های نظامی به داعش با این شیوه هنوز ادامه دارد و خبرها حاکی از آن است که چند هواپیمای ناشناس به داعش در جنوب شرق تکریت کمک تسلیحاتی کرده اند.

بعد از خروج  نظامیان آمریکا از عراق، به یک باره داعش با توجه به عدم پالایش ارتش این کشور از بعثی ها به کمک بازماندگان صدام حسین قد علم کرد و این موضوع زمینه ای برای حضور مجدد آمریکا در عراق شد اما آنچه در واقع اتفاق افتاد، سازماندهی ارتش عراق به کمک فرماندهان ایرانی از جمله سردار سلیمانی بود. در این زمینه قرارداد نظامی همکاری میان ایران و عراق نیز به این موضوع کمک شیان توجهی کرد.

در این باره پایگاه اینترنتی میلیتری در 3 ژانویه 2015 (13 دی) در مقاله‌ای به توافق ایران و عراق برای مبارزه با داعش پرداخت و نوشت: « ایران و عراق توافق‌نامه‌ای امضا کرده‌اند که مطابق آن، ایران نیروهای عراقی را آموزش، مشاوره و کمک کند که مشابه توافق آمریکا با عراق به منظور مبارزه با داعش است. خالد العبیدی، ‌وزیر دفاع عراق، اوایل این هفته پس از امضای این توافق با وزیر دفاع ایران گفت: «از نظر ما حمایت ایران از نیروهای مسلح عراقی ضرورتی راهبردی است... ما گزینه دیگری به‌جز همکاری و همسویی با ایران به منظور ریشه‌کنی تروریست‌ها نداریم.» این خبر در میانه نگرانی‌های فزاینده پنتاگون در مورد تلاش‌های جداگانه واشنگتن و تهران در حمایت از دولت بغداد منتشر شد.

خبر توافق نظامی ایران و عراق در حالی منتشر می‌شود که آمریکا برای تقویت آموزش، مشاوره و کمک به 1500 نیروی نظامی عراقی و 1300 نفر دیگر در ماه آینده آماده می‌شود. حدود هزار نیروی اضافی نیز از نیروی هوایی آمریکا به عراق اعزام خواهند شد. کاخ سفید و پنتاگون بارها نگرانی‌های خود را در مورد حضور فزاینده ایرانی شیعه در عراق، ابراز کرده‌اند؛ و از این بابت با رویکرد تفرقه افکنانه نسبت به قدرت گرفتن شیعیان در مقابل سنی ها در عراق هشدار داده اند؛ این درحالی که آمریکا نگران نفوذ ایران در عراق و اتحاد این دو کشور است و اتحاد نظامی را در این زمینه آغازی بر شکل گیری یک همگرایی منطقه ای مستحکم می داند و از سوی دیگر از کاهش حضور خود در این کشور بیمناک است. این درحالی است که رویکرد ایران در عراق برطرف کردن تفرقه میان شیعه و سنی در این کشور است و هیچگاه ایران در این زمینه رویکرد شیعه گری صرف نداشته است.

شهادت سردار تقوی در سامرا که در حال انجام ماموریت مشاوره ای خود در عراق بود، نیز بیش از پیش مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار گرفته است. این رسانه با تحلیل شهادت این سردار ایرانی بیان داشته اند که هر روز شاهد افزایش فزاینده ای در مورد نفوذ مستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق و مبارزه علیه داعش هستیم.
به هر شکل ناراحتی آمریکایی ها از توافق امنیتی ایران و عراق و نیز کمکهای مشاوره ای نظامیان ایرانی به عراق بیش از پیش مشخص است. پیروزی های ارتش عراق با توجه به سازماندهی و مشاورات نظامیان ایرانی، افکار عمومی این کشور را بیش از پیش در مورد ایران امیدوار و خوش بین کرده است. اینک عراقی ها ایرانی ها را متحد اصلی و واقعی خود در مقابله با داعش می دانند و این موضوع شامل سنی ها نیز می شود و در این میان عراقی ها کمتر به نیروهای ائتلاف و آمریکا اعتماد دارند.
مردم عراق به خوبی می دانند که نتیجه این اتحاد شکست داعش بوده و خواهد بود و آمریکایی ها که ثبات در عراق را با این شرایط به نفع خود نمی بینند از این مساله دل خوشی ندارند. 



یالثارات: پیش از ورود به بحث اصلی ، به مرور بخش کوتاهی از مصاحبه تفصیلی سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان با «الاخبار» لبنان می پردازیم که در شماره های 2368 و 2369 این روزنامه در14 و15آوریل 2014 (25 و 26 فروردین سال جاری) منتشر شده بود.

نوبت همه آنها فرا می رسد!
«ابراهیم الأمین» نویسنده و تحلیل گرسیاسی که وظیفه مصاحبه مذکور را برعهده داشت از دبیرکل حزب الله لبنان می پرسد: «در دیدارهای اخیر شما با شخصیت های سیاسی ، حرکت «داعش» به سمت اقلیم کردستان پیش بینی شده بود؟ به نظر شما چرا تغییر جهت به شمال؟ و چرا سعودی ، اردن و ترکیه نه؟!»
و سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به این سوال می گوید: «نوبت همه آنها فرا می رسد! هر کجا که پیروان تفکری تکفیری در آن حضور دارند آن زمین متعلق به داعش است! و این افراد در اردن ، سعودی ، کویت و دولت های خلیج وجود دارد.اگر در این میان دولتهایی نیز باشند که معتقد به حمایت و استفاده از ظرفیت داعش باشند ، «نوبت» آنها نیز فرا خواهد رسید و داعش به آنان رحم نخواهد کرد! این سخن مرتبط با اطلاعات میدانی و جغرافیایی است. حتی ترک ها مشکوک هستند!.آیا داعش با چتر نجات از آسمان آمد؟! جنگجویان از سرتاسر دنیا از همه مرزها (منظورترکیه) وارد می شوند و به آنها پول و سلاح و امکانات داده می شود. ما از ابتدا شاهد بودیم که طباخ این سم کشنده چه کسانی بودند. این افعی که آن را بوجود آوردند و در خانه هایشان آن را بزرگ کردند بر علیه آنها انقلاب خواهد کرد. هرکسی که بود (در این کار مشارکت داشت) چه آمریکائی ها ، چه ترک ها یا دول خلیج! کسی که معتقد است آنها قادر به کنترل این بازی هستند و با استفاده از ابزار آنان قادر به تحکم هستند ، متوهم است.»
بر اساس اظهار نظر سید حسن نصر الله که یک ناظر و بازیگر طراز اول و ذینفع در تحولات خاورمیانه است تسری داعش در تمام مناطق مولد تفکر تکفیری و حمایت کننده فیزیکی از این پدیده حتمی است. اکنون 7 ماه از صدور این رای توسط دبیر کل حزب الله لبنان می گذرد. هر چند یالثارات پیش از این و حتی قبل از اظهار نظر سید حسن نصر الله ، بارها به طرح این نظر و بررسی نشانه های آن پرداخته بود اما در ادامه قصد بر این است تا جدید ترین نشانه های چنین تسری در بعد نظامی بپردازیم و نیز بر اساس اعلام های داعش به تحکیم نظری سید حسن نصر الله در آینده اقدام کنیم. 

داعش و صلیبیون
«شکست جنگ صلیبی» عنوان شماره چهارم ماهنامه بین المللی «دابق» است که داعش آن را ذیحجه 1435 – مهر 1393 (سپتامبر 2014) منتشر ساخته است. داعش در این شماره با ذکر آیاتی از قران ، احادیث نبوی و شارحان سنی نظیر ابن تیمیه و اسلاف القاعده نظیر «ابومصعب زرقاوی» و «ابوعمر البغدادی» به ذکر یک سیر نظری تاریخی به تبیین نبرد نهایی با غرب می پردازد و در نهایت به نقل از «ابومحمد العدنانی» سخنگوی داعش می نویسد: «سربازان دولت اسلامی به اذن الله آماده آغاز جنگ صلیبی آخر هستند. بله ما به اذن الله به آنان یورش می بریم درحالی که آنان را یارای مقابله با ما نخواهد بود. ما به شما (صلیبیون) وعده می دهیم که این نبرد به اذن الله نبرد آخر است و ما شما را در هم خواهیم کوبید.ما روم شما را تسخیر خواهیم کرد و مرزهای شما را فروخواهیم پاشید و زنان شما را کنیز خود خواهیم ساخت. این وعده خدا به ماست که تخلف ناپذیر است.» 
«دابق» در نهایت مسلمانان را به یورش دعوت می کند تا در هر نقطه ای از زمین که قرار دارند به صلیبیون حمله کنند و آنان را به قتل برسانند که البته بر اساس فهرست «دابق» کشورهای آمریکا ، فرانسه ، استرالیا و آلمان در اولویت قرار دارند که مسلمانان باید از حساب گری رخوت آمیز دست بردارند و به قتل کفار بپردازند چرا که بر اساس نقل «صحیح بخاری» یک کافر و قاتل او در آتش جهنم با یکدیگر جمع نمی شوند!.
دعوت داعش برای قتل صلیبیون در حالی است که «سی.آی.ای» نیروهای عملیاتی داعش در عراق و سوریه را بین 20000 تا 31500 نفر تخمین زده  و وزیر دفاع فرانسه نیز این تعداد را بین 20000 تا 25000 نفر برآورد می کند. موسسه اطلاعاتی «مئیر عمیت» وابسته به وزارت خارجه اسرائیل نیز بر رقم 25000 تمرکز نموده و 13000 نفر از این تعداد را خارجی می داند که 3000 نفر از آنان غربی هستند. با این وصف به نظر می رسد مرور اقدامات انجام شده در غرب پس از فراخوان عدنانی قابل درک تر باشد.
18 سپتامبر سال جاری مقامات امنیتی استرالیا دو مرد را با اتهام برنامه ریزی برای اجرای یک مراسم اعدام در ملاءعام دستگیر کردند. آنها برای یک عملیات آدم ربایی برنامه ریزی کرده بودند. «تونی ابوت» نخست وزیر استرالیا در این رابطه اعلام کرد که این افراد بنا داشتند سر فرد مذکور را در زیر پرچم داعش از تن جدا کنند.
23 سپتامبر 2014 نیز «عبدالنعمان حیدر» که یک افغانی تبار مهاجر و 18 ساله بود پس از حمله با سلاح سرد به دو افسر عضو نیروهای ضد تروریسم در ملبورن استرالیا به ضرب گلوله کشته شد. او درحالی به قتل رسید که شماره پنجم ماهنامه «دابق» را همراه خود داشت و پلیس ادعا کرد که دستور این عملیات را به طور مستقیم از «ابومحمد عدنانی» سخنگوی داعش دریافت کرده بوده است.
7 اکتبر 2014 ، 4 مرد توسط اسکاتلند یارد در بریتانیا دستگیر شدند که یکی از آنان به عنوان سوژه «ام آی 5» تحت نظارت بود. وی از نیروهای مرتبط با داعش در انگلستان بود که همراه با گروهش قصد اجرای یک عملیات در انگلستان را داشتند.
22 اکتبر «مایکل زحاف بیبو» که یک بومی کانادایی بود ، 2 سرباز را به ضرب گلوله در بنای یادبود ملی جنگ در «اوتاوا» به قتل رسانید و در مسیر ورود به پارلمان کشته شد. دو روز پیش از آن نیز یک کانادایی تبار دیگر به نام «مارتین کاوتور رولئو» که با داعش به طور آنلاین در ارتباط بود 2 سرباز را از نوار مرکزی «کوئبس» فراری داد. 
23 اکتبر ، «زال تامسون» در نیویورک در حالی با تیشه به 4 پلیس حمله کرد که شماره پنجم نشریه «دابق» را با خود حمل می کرد و ادعا نمود که او به طور مستقیم از «ابومحمد العدنانی» دستور می گرفته است.
 15 دسامبر سال جاری پلیس سیدنی در استرالیا 2 مرد 18 و 25 ساله را به اتهام تلاش برای اعزام نیرو به عراق و سوریه دستگیر کرد که برای مهاجرت استرالیایی ها تسهیلاتی معادل 15000 دلار فراهم می کردند. همان روز نیز یک پناهنده ایرانی تبار به نام «هارون مونس» نیز اقدام به یک آدم ربایی در یک مرکز خرید با پرچم داعش نمود که توسط پلیس کشته شد.

داعش و آل سلول!
اما ماجرا زمانی جذاب می شود که به مرور آراء داعش در مورد عربستان سعودی بپردازیم. داعش در شماره پنجم «دابق» که در ماه محرم سال جاری با عنوان «بقا وگسترش» منتشر نمود ، به پیامهای یکپارچه بیعت از شبه جزیره عربستان ، لیبی ، الجزایر ، شبه جزیره سینا اشاره نمود که روز 17 ماه محرم به دارالخلافه ارسال شده بود!. اما به نظر می رسد مهم ترین این ابلاغ ها ، بیانیه بیعت کسانی باشد که عربستان سعودی ارسال شده بود. متن بیانیه ای که «دابق» آن را به نقل از موحدین شبه جزیره عربستان منتشر ساخته به شرح زیر است: «مجاهدان شبه جزیره عربستان که تحت عنوان موحدین گرهم آمده اند دیگر نیازی به هجرت برای جهاد زیر بیرق خلافت ندارند. زیرا حقیقت عیان و غالب شد. بنابراین به دولت خود بیایید و گرداگرد خلافت بجنگید. مجاهدان سرزمین «بین الحرمین» بشارت می دهند که خود را برای جهاد در کنار شما (ابوبکر البغدادی) آماده کرده و درب خانه های خود را به روی شما گشوده اند. هیچ مرز و گذرنامه ای مانع از رسیدن شما به این سرزمین نخواهد بود.»
«دابق» سپس با تمرکز بر عربستان سعودی به عنوان منشاء مبارزه با کفر و شرک به سابقه مجاهدانی چون «بن لادن» اشاره می کند که از این سرزمین برخواسته اند و اذعان می کند که با دستگیری گسترده و قتل مجاهدان راه جهاد در عمق عربستان بسته شده است. بر این اساس «دابق» در پیامی از «ابوبکر البغدادی» خطاب به مجاهدان عربستان می نویسد: «ای فرزندان حرم خدا ، ای مردم اهل توحید و ولاء و براء ، سر مار و دژ محکم آن در جوار شماست. پس شمشیر های خود را از نیام برکشید. دنیا را رها کنید که بی ارزش است. از این پس امانی برای «آل سلول»     (عنوانی که متعلق به یکی از منافقان دوره صدر اسلام به نام «عبد الله بن أبی بن سلول» است که  برای خوار ساختن آل سعود با این عنوان از آنان یاد شده است) و سربازانش نیست و در سرزمین حجاز جایی برای مشرکان نخواهد بود. پس شمشیر خود را بر «آل سلول» پیش از «صلیبیون» بر کشید و نیروهای آنان را بربایید. زندگی را به کام آنان تلخ کنید. صبور باشید و عجله نکنید. انشاالله به زودی پیشگامان دولت اسلامی به شما خواهند رسید.»
البته هنوز هیچ نشانه ای از انجام عملیات بر علیه رژیم سعودی در عربستان رصد نشده است که منتسب به داعش باشد ، اما بر اساس شواهد موجود به نظر می رسد آل سعود یا به قول خیفه خود خوانده آل سلول ، باید به زودی خود را برای بازگشت موجی که خود تولید و متصاعد ساخته است باشد.

* «دابق» برگرفته از نام جنگی است  که در روستای «مرج دابق» در نزدیکی حلب و25 رجب 922 / 24 آوریل 1516 بین سلطان سلیم اول خلیفه عثمانی و رعایای آن بلاد به رهبری شخصی به نام «قانصوه الغوری» درگرفت که به شکست آنان انجامید و راه فتح دمشق را برای خلیفه عثمانی گشود.
یالثارات 778



سخنان صریح طلایی درباره اثرات فتنه 88
اگر آن اتفاقات نیفتاده بود و اگر آنچه که ما برای تجهیزات مترو پیش‌بینی کرده بودیم به موقع وارد می‌شد، توسعه ظرفیت حمل و نقل ما را افزایش می‌داد. ما در بخش سخت‌افزاری و عمرانی مشکلی نداشتیم. تجهیزات فنی و لوکوموتیوهایی که می‌خواستیم وارد کنیم، می‌توانست ظرفیت ما را افزایش دهد. وقتی آن اتفاقات رخ داد و به تبع آن تحریم‌ها به وجود آمد، توسعه حمل‌و‌نقل دچار رکود شد.
سرویس سیاسی «فردا»خسارت‌های اقتصادی وارد شده به شهر تهران موضوع گفت‌وگوی ما با مرتضی طلایی عضو شورای شهر تهران شد و وی در مورد خسارت‌های اقتصادی به شهر تهران و تأثیر آن بر رفاه مردم با خبرنگاران تسنیم به گفت‌وگو نشست.

طلایی در مورد خسارت‌های اقتصادی فتنه 88 گفت: از نظر مادی در حدود 324 میلیارد تومان به کشور خسارت وارد شد، اگر افکار عمومی دقت کنند، با این رقم چیزی حدود 2 میلیون و 160 شغل می‌توانستیم تولید کنیم و این خسارت جفایی است که جریان فتنه در حق مردم و کشور کرد، اگر با این منظر نگاه کنیم، چیزی حدود 2 میلیون فرصت شغلی را جریان فتنه از بین برد اما خسارات وارده در سطح شهر تهران 63 میلیارد تومان بود که به اموال عمومی شهر تهران وارد شد.

عضو شورای شهر تهران اضافه کرد: همچنین 11 بانک بود که به صورت کامل در آتش سوخته بودند که هم بانک خصوصی بودند هم دولتی. برآورد حاصله خسارت وارده به هر بانک چیزی به طور میانگین حدود 500 میلیون تومان بود. اطلاعات دیگری که از خسارات اقتصادی آن موقع داشتیم، 8 میلیارد تومان دیه‌ای بود که باید برای 22 شهید در فتنه 88 پرداخت می‌کردیم.

وی در مورد تأثیر تحریم‌ها در خدمات رسانی به شهر تهران برای رفاه مردم نیز گفت: در کنار این‌ها خسارات سطح بالاتری هم ماننده تحریم‌ها در محاسبات بود. بخشی از تحریم‌هایی که بعد از حوادث سال 88 و به تبع آن حوادث بر کشور تحمیل شد، اعم از عدم وصول درآمدهای نفتی و گازی بود، به عبارت دیگر در تراز تجاری و بازرگانی ما در سطح کشور، چیزی حدود 100 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد.

طلایی خاطر نشان کرد: بخشی از تجهیزات مربوط به حمل و نقل و مترو را ما وارد می‌کردیم، بعد از حوادث 88 گرفتار تحریم شد. پارک پرندگان که در لویزان احداث کردیم، بخشی از تورهایی که باید برای آن باغ تهیه می‌کردیم خریداری شده بود ولی بعد از آن حوادث 88، تحریم شدیم و به مشکل خورد. خیلی موارد را در حوزه خدمات شهری داشتیم که تحریم شدیم و اجرای آن طرح‌ها به تعویق افتاد که در ارتباط مستقیم با رفاه مردم بود.

عضو شورای شهر تهران اضافه کرد: به عنوان مثال، پله‌های برقی اگر به موقع وارد می‌شد، می‌توانست رفاه مردم را از بین نبرد و تحت تاثیر قرار ندهد. این هم یکی از ابعاد غیر قابل محاسبه‌ای است که به کشور و مردم وارد شد که ما چقدر به آسایش مردم ضربه زدیم و چقدر خدمات رسانی به مردم دچار وقفه شد که این وقفه ناشی از وقوع حوادث 88 بود.

وی با بیان اینکه تحریم‌ها در بخش‌هایی از تجهیزات مترو بود، تصریح کرد: اگر آن اتفاقات نیفتاده بود و اگر آنچه که ما برای تجهیزات مترو پیش‌بینی کرده بودیم به موقع وارد می‌شد، توسعه ظرفیت حمل و نقل ما را افزایش می‌داد. ما در بخش سخت‌افزاری و عمرانی مشکلی نداشتیم. تجهیزات فنی و لوکوموتیوهایی که می‌خواستیم وارد کنیم، می‌توانست ظرفیت ما را افزایش دهد. وقتی آن اتفاقات رخ داد و به تبع آن تحریم‌ها به وجود آمد، توسعه حمل‌و‌نقل دچار رکود شد.

مشروح گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با مرتضی طلایی را در زیر می‌خوانید:

* آقای طلایی با توجه به اینکه در دوران فتنه 88 حضرتعالی عضو شورای شهر تهران بودید، از منظر خسارت‌های اقتصادی به تهران گفت‌وگو را شروع کنیم. در همان دوران آقای قالیباف در گفت‌وگوی ویژه خبری آماری از خسارت‌هایی که به شهر تهران وارد شده بود را اعلام کرد. با توجه به آمار شهردار تهران و تحقیقات شورای شهر از خسارت‌های اقتصادی دوران فتنه 88، خسارت‌های اقتصادی چقدر برآورد شد؟

طلایی: در آن ایام شرایط به گونه‌ای بود که ما در مدیریت شهری تلاشمان بر آن بود که شهر را به حالت عادی اداره کنیم و خسارات و حجم ویران‌گری‌هایی که توسط این افراد ایجاد شده را به حالت اولیه برگردانیم تا مردم که فردای آن روز به سطح شهر می‌آیند، شرایط را عادی ببینند. لذا شاید خیلی از شهروندان از میزان خسارات فتنه‌گران آگاهی نداشته باشند.

*** فتنه 88 فرصت ایجاد 2 میلیون و 160 هزار شغل را گرفت

اطلاعاتی که ما همان زمان جمع‌آوری و پالایش کردیم و تقریباً به صورت اطلاعات پایه‌ای درباره خسارات وارده به شهر در آن مقطع است، البته بخشی از آن پیامدهایی است که در سطح بین‌المللی جمع‌بندی کردیم. از نظر مادی در حدود 324 میلیارد تومان به کشور خسارت وارد شد، اگر افکار عمومی دقت کنند، با این رقم چیزی حدود 2 میلیون و 160 شغل می‌توانستیم تولید کنیم و این خسارت جفایی است که جریان فتنه در حق مردم و کشور کرد، اگر با این منظر نگاه کنیم، چیزی حدود 2 میلیون فرصت شغلی را جریان فتنه از بین برد اما خسارات وارده در سطح شهر تهران 63 میلیارد تومان بود که به اموال عمومی شهر تهران وارد شد.

* این مبلغ خسارت خارج از خسارت‌های اموال خصوصی بود؟

طلایی: بله. فقط اموال عمومی را عرض کردم...

*در آن زمان برخی نهادهای شهری اعلام کردند خسارت‌های اموال خصوصی را هم پرداخت خواهند کرد و مردم خسارت‌ها را به آن نهادها اعلام کنند، این مبلغی که گفتید خارج از خسارت‌های اموال خصوصی و شخصی مردم است؟

طلایی: خیر، جدای از اموال خصوصی است که ما می‌توانستیم آمار آن را تهیه کنیم. البته درست می‌گویید، جبران بخشی از خسارت‌های اموال خصوصی مردم را شهرداری و شورای شهر پذیرفته بود و بخشی را نیز استانداری پذیرفته بود.

همچنین 11 بانک بود که به صورت کامل در آتش سوخته بودند که هم بانک خصوصی بودند هم دولتی. برآورد حاصله خسارت وارده به هر بانک چیزی به طور میانگین حدود 500 میلیون تومان بود. اطلاعات دیگری که از خسارات اقتصادی آن موقع داشتیم، 8 میلیارد تومان دیه‌ای بود که باید برای 22 شهید در فتنه 88 پرداخت می‌کردیم.

*** خسارت 100 میلیارد دلاری در تراز تجاری و بازرگانی

در کنار این‌ها خسارات سطح بالاتری هم ماننده تحریم‌ها در محاسبات بود. بخشی از تحریم‌هایی که بعد از حوادث سال 88 و به تبع آن حوادث بر کشور تحمیل شد، اعم از عدم وصول درآمدهای نفتی و گازی بود، به عبارت دیگر در تراز تجاری و بازرگانی ما در سطح کشور، چیزی حدود 100 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد.

این اطلاعات تقریباً کلی است که از نظر اقتصادی به کشور وارد شد. البته این حجم بالای خسارات اهمیت بالایی دارد اما به اعتقاد من خسارت‌های معنوی به کشور و نظام با هیچ عددی رقمی قابل محاسبه نیست و کسی نمی‌تواند ضررهای ناشی از این حوادث را به باورها و ابعاد معنوی جامعه ما بخواهد محاسبه ریالی کند، یک خسارت بی حد و حصری که ناشی از فتنه به نظام وارد کرد و قطعاً بیشتر از خساراتی است که از نظر اقتصادی وارد شد. خسارات اقتصادی قابل جبران است، اما خدشه وارد کردن به باورها و اعتقادات مردم چیزی نیست که به راحتی قابل جبران باشد.

*همانطور که اشاره کردید در دوران فتنه 88 شاهد تحریم‌هایی در سططح بین‌المللی بودیم. این تحریم‌ها در روند خدمت رسانی به مردم چقدر آسیب وارد کرد؟ زیرا بخشی از تجهیزات لازم برای مترو یا وسایل حمل و نقل عمومی به خاطر تحریم‌ها به ایران وارد نمی‌شد. وضعیت تجهیزاتی که در ارتباط مستقیم با رفاه مردم بود به چه صورت بود؟

طلایی: بخشی از تجهیزات مربوط به حمل و نقل و مترو را ما وارد می‌کردیم، بعد از حوادث 88 گرفتار تحریم شد. پارک پرندگان که در لویزان احداث کردیم، بخشی از تورهایی که باید برای آن باغ تهیه می‌کردیم خریداری شده بود ولی بعد از آن حوادث 88، تحریم شدیم و به مشکل خورد. خیلی موارد را در حوزه خدمات شهری داشتیم که تحریم شدیم و اجرای آن طرح‌ها به تعویق افتاد که در ارتباط مستقیم با رفاه مردم بود.

به عنوان مثال، پله‌های برقی اگر به موقع وارد می‌شد، می‌توانست رفاه مردم را از بین نبرد و تحت تاثیر قرار ندهد. این هم یکی از ابعاد غیر قابل محاسبه‌ای است که به کشور و مردم وارد شد که ما چقدر به آسایش مردم ضربه زدیم و چقدر خدمات رسانی به مردم دچار وقفه شد که این وقفه ناشی از وقوع حوادث 88 بود.

* متروی تهران به دنبال توسعه بود که در شرایط تحریم‌های بعد از فتنه 88 قرار گرفت. این تحریم‌ها چقدر در به تعویق افتادن توسعه مترو تأثیر گذاشت؟

طلایی: بله، تحریم‌ها در بخش‌هایی از تجهیزات مترو بود. اگر آن اتفاقات نیفتاده بود و اگر آنچه که ما برای تجهیزات مترو پیش‌بینی کرده بودیم به موقع وارد می‌شد، توسعه ظرفیت حمل و نقل ما را افزایش می‌داد. ما در بخش سخت‌افزاری و عمرانی مشکلی نداشتیم. تجهیزات فنی و لوکوموتیوهایی که می‌خواستیم وارد کنیم، می‌توانست ظرفیت ما را افزایش دهد. وقتی آن اتفاقات رخ داد و به تبع آن تحریم‌ها به وجود آمد، توسعه حمل‌و‌نقل دچار رکود شد.

* در دوران فتنه 88 بحث‌هایی در رابطه با کارشکنی‌های متروی تهران برای دامن زدن به تجمعات و تظاهرات مطرح بود که به تبع آن خدمت‌رسانی به مردم نیز تحت الشعاع قرار می‌گرفت. شورای شهر تهران در آن دوران چه نظارتی به این مسائل داشت؟ آیا کارشکنی در مجموعه مترو صورت گرفت؟

طلایی: در پاسخ به شبهات صادقانه عرض می‌کنم، به عنوان کسی که بی‌طرفانه نسبت به موضوعات مختلف نگاه می‌کنم می‌گویم و شاهد مدیریت شهری در آن برهه بودم. اگر خدمات شهرداری در آن موقع نبود و خدمات دکتر قالیباف و دکتر شریفی، قائم مقام شهردار نبود، ما شاهد هزینه‌های بالاتری بودیم اما وجود این 2 مدیر ارشد در شهرداری و به کارگیری همه ظرفیت‌های شهرداری باعث شد نگذارند شرایط از حالت طبیعی خارج شود و خرابی‌ها را تا صبح به حالت عادی برمی‌گرداندند.

اما بعضی از دوستان ما صحنه‌هایی را می‌دیدند که با برداشت خودشان با موضوع برخورد می‌کردند. در خود شورا و در شهرداری در سطوح مختلف افرادی بودند که نگاه و باورهای ما را نداشتند و مستقیم و غیر مستقیم تفکر آن جریان را داشتند، این موضوع را کسی نمی‌تواند انکار کند و چه بسا در عملکرد فردی افراد ممکن است بعضی‌ها وظیفه خود را به درستی انجام نداده باشند اما در نگاه به عملکرد کلی ارگان شهرداری آن شائبه‌ها از نظر ما درست نیست.

* برخی نیز در آن دوران می‌گفتند عملکرد مؤسسه همشهری در شرایط فتنه با دوگانگی صورت می‌گیرد اما برخی نیز می‌گویند روزنامه همشهری به خوبی در شرایط مسئولیت خود را ایفا می‌کند. به نظر شما مؤسسه همشهری توانست در جریان فتنه نقش خود را در قالب روشنگری ایفا کند؟

طلایی: شرایط مجموعه مؤسسه همشهری شبیه موسسه روزنامه ایران است. تکلیفی دارد که در راستای سیاست‌های دولت قدم بردارد و اختیارات مستقل چندانی ندارد. مؤسسه همشهری هم موظف بود که شیوه عملکردش را به گونه‌ای تنظیم کند که بتواند با شرایط حاکم بر شورای شهر هم نوا باشد. بالاخره کسانی بودند که نظراتشان با نظرات ما یکی نبود.

نظر شخصی بنده این است که آیا روزنامه همشهری در آن زمان توانست به تکالیف و وظایف خود در آن حوادث عمل کند یا نه؟ اگر ارزیابی عملکرد داشته باشید، همشهری هم می‌تواند نمره‌ای بگیرد اما با توجه به سووال شما که همشهری سیاستی در آن اعمال می‌شد که در برابر فتنه سکوت بکند یا خنثی باشد یا جانب‌داری کند و یا افشاگری کند، بنده این بخش را شخصاً قبول ندارم. یعنی روزنامه همشهری نمی‌توانست در نقش‌ خنثی یا بی‌تفاوت عمل کند. از نگاه بنده می‌توانست بیشتر در افشاگری و پرده‌برداری این جریان نقش داشته باشد اما اینکه بگوییم همشهری در مسایل فتنه خنثی بود یا جانب‌داری کرد را من قبول ندارم.

*در رابطه با 9 دی روزنامه‌ها ویژه نامه‌های خوبی را ارائه کردند، یکی از این ویژه‌نامه‌های خوبی که ارائه شد، ویژه نامه "گذر از فتنه" موسسه همشهری بود. آن روزها، بعضی از اعضای شورای شهر که دارای گرایشات خاصی بودند، نسبت به این ویژه نامه  خیلی اعتراض کردند و حتی انگار  آقای قالیباف را تهدید کردند که اگر این ویژه نامه چاپ شود حمایت‌های ما از شما کم می‌شود، چه اتفاقاتی در آن دوران در شورای شهر اتفاق افتاد؟

طلایی: بله همین‌طور است. از جمله کارهای‌خوبی که در موسسه همشهری انجام شد، همین ویژه نامه "گذر از فتنه" بود که هیچ رسانه‌ای به این کیفیت، آن‌را انجام نداد. بعضی از افراد در شورای شهر در آن زمان نسبت به این ویژه نامه موضع‌گیری و مخالفت کردند. البته با ادبیات مختلف که هر کسی می تواند تفسیری مختلف داشته باشد. اما اینکه در شورای شهر تهران جریانی بود که نقطه مقابل جریان 9دی بود را نمی‌شود انکار کرد. همان‌زمان بخشی از نیروهایی که به جریان فتنه علاقه مند بودند یا با فتنه ارتباط داشتند، در شورای شهر حاضر بودند. مجالی نیست که به همه زوایای آن موقع بپردازیم. بعضی از دوستان در شورای شهر نگاهی مانند ما به مسائل نداشتند و نسبت به بعضی کارها مانند همین ویژه نامه همشهری معترض بودند.

حرف آنها هم این بود، چرا موسسه همشهری، سیاسی عمل می‌کند. در حالی که ما قائل به این نبودیم که سیاسی عمل می کنیم. آنها اینگونه تلقی می کردند که انتشار این ویژه نامه،  یعنی همشهری از  فلان فرد حمایت می کند. در حالی که موضوع مهم برای ما نظام و انقلاب بود. تلقی آنها از این ویژه نامه این بود که همشهری دنبال جانب‌داری یا حمایت از یک جریان سیاسی است اما نگاه دیگری مقابل آنها بود که این ویژه نامه در راستای حمایت از نظام و افشاگری جریان مقابل انقلاب است. انصافا از اقدامات خوب و قابل دفاع موسسه همشهری در آن مقطع همین ویژه نامه"گذر از فتنه" بود که با کیفیت خوبی تولید شد و به نظرم تاثیرگذار بود.

  * اثر حضور مردم در 9 دی بر مسائل اقتصادی و تحریم‌ها چگونه بود؟ برخی می‌گویند حماسه 9 دی توانست جلوی بخشی از تحریم‌ها را بگیرد و روابط ما با سایر کشورها پیشرفت داشت.

طلایی: در طول 35  سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد، دهه مبارک فجر همواره یکی از شاخص‌های ارزیابی دلداگی مردم به انقلاب بود. در طول سالیان متمادی هرچقدر به ماه بهمن نزدیک می شویم، شاهد تبلیغات گسترده از سوی نظام سلطه جهانی برای سیاه‌نمایی شرایط اقتصادی هستیم، اما در 22 بهمن معادلات دشمنان به نتیجه نمی  رسد. یعنی هر چقدر  شدت عملیات روانی دشمن برای ناامید کردن دشمن بیشتر می‌شود، مردم با انگیزه بیشتری در تظاهرات در حمایت از انقلاب اسلامی حضور پیدا می کنند.

مصداق آن نیز در آن جمله شهید بهشتی میدانم که ایشان فرمودند: "ملت ما مثل شیشه است. شیشه هر چه شکسته‌تر شود، برنده‌تر می شود." بنابراین به نظر حقیر آن‌چه در 9 دی سال‌88، اتفاق افتاد، باید به ثمرات فراوان آن روز نگاه کرد. یکی از کارکردهای 9دی خنثی کردن توطئه براندازی بود که دشمنان به دنبال آن بودند. در فتنه 88 دو نکته را باید با هم و در امتداد هم نگاه کنیم، یکی اتفاقات داخلی که در آن سال اتفاق افتاد که از آن با نام "فتنه" یاد می کنیم و در امتداد آن، توطئه خارجی بود که از این فتنه به وجود آمد و طرح براندازی را دنبال می کرد.

مردم در گام اول آبی بر آتش داخلی ریختند و در ادامه نقشه دشمنان را که برای برای براندازی نظام کشیده بودند را نقش بر آب کردند. در رابطه با حضور مردم در 9 دی یک اتفاق غافلگیرانه‌ای که افتاد، این بود که دشمن هرگز فکر نمی کرد مردم این‌چنین برای دفاع از نظامشان حضور پیدا کنند. نظام سلطه تا مدتها گیج بود و نمی دانست باید با این‌مردم چگونه برخورد کند. آن‌ها شروع به موضع‌گیری‌های دو پهلو گرفتند، البته خودشان متوجه شدند که ریشه های این نظام عمیق‌تر از آن است‌که آنها بتوانند با یک حرکت این چنینی به آن خدشه وارد کنند.

 حضور مردم از طرف‌دیگر می تواند رونق اقتصادی، ثبات اقتصادی و امنیت اقتصادی را به همراه داشته باشد. خنثی‌کردن فتنه داخلی و توطئه خارجی امنیتی را به همراه داشت که در بستر امنیت، کار و فعالیت شروع شد. موضوع سرمایه و امنیت یک ارتباط تنگاتنگ دارند. هرجا کوچکترین ناامنی وجود داشته باشد، سرمایه به سرعت فرار می کند. محال است سرمایه جایی بماند که امنیت وجود نداشته باشد.

بنابراین وقتی با حضور مردم امنیت نمایان شد و دیده‌شد که علیرغم همه این توطئه‌ها کشور در ثبات و امنیت است، هم در بخش داخلی ، هم در بخش خارجی، تجارت به رونق افتاد، حتی سرمایه‌گذاران خارجی بابت توقفی که در فعالیت سرمایه‌گذاری خود داشتند، خسارت دادند و مجددا به فعالیت های اقتصادی روی آوردند. به نظرم آنقدری که دنیا نیازمند رابطه اقتصادی با ما است ما نیازمند این رابطه نیستیم، زیرا کشور ما از جمله کشورهایی است که همه شرایط لازم برای سرمایه‌گذاری خارجی را دارا است. امنیت، ثبات و زمینه کار فراهم است  و سرمایه‌گذار نیز جایی می رود که سود خوبی دارد.  همان کشورهایی که به دنبال تحریم ما بودند؛ بعدها به طور غیر رسمی با ما رابطه برقرار کردند تا فعالیتشان را ادامه بدهند. حضور مردم در 9دی باعث این رونق اقتصادی، ثبات و امنیت شد.

* در رابطه با روند طرح ارائه شده درباره نام گذاری یکی از میادین یا خیابان‌های تهران به نام 9 دی توضیح بفرمایید؟ آیا درشورای شهر نسبت به این نام‌گذاری نیز مخالفت‌هایی شد؟ این طرح به چه سرانجامی رسید؟

طلایی: ما بعد از حضور مردم در 9دی، گفتیم درباره 9دی یک نام‌گذاری انجام بدهیم. بنده یک طرح 2 فوریتی تهیه کردم و تا نام‌گذاری انجام شود. عده ای‌ متاسفانه این طرح را امضا نکردند، عده‌ای هم امضا کردند اما به دبیرخانه رفتند و گفتند، امضای ما را کسی نبیند. در قاعده رای‌گیری که ابتدا به ساکن طرح موضوع می‌شود، اصل موضوع  را رای‌گیری می کنند، اگر دو فوریت آن رای آورد، بعد جزییات به رای‌گیری گذاشته می‌شود، که برخی متاسفانه اجازه این که ما به صورت جداگانه این دو را رای‌گیری کنیم را نیز ندادند و به ما گفتند که این طرح‌را زود جمع کنند تا فضای داخلی شورای شهر  متشنج نشود.

یادمان می‌آید حتی یک سال بعد از فتنه88 در همان تاریخ 9 دی که جلسه رسمی شورای اسلامی بود بنده سالگرد 9دی را یادآوری کردم. بعضی‌ها گفتند ما یادمان رفت از 9 دی نام ببریم؛ جالب آنجا بود که بعد از آن‌که بنده گفتم نیز، بازهم از 9دی نام نبردند. حالا اما آنها را میبینم که بعد از پنج سال، تازه درباره 9دی حرف میرنند و موضع گیری می کنند.

خصلت آدم‌ها همین است. بعضی آدم‌ها سطح آگاهی و بصیرت و عمق دیدشان کوتاه است. نمره دید آدم‌ها با هم متفاوت است. بصیرت اگر به معنای عمل به هنگام باشد کسی می‌تواند عمل به هنگام انجام بدهد که از مبانی استواری برخوردار باشد. ریشه‌های فکری و اندیشه‌اش دچار التقاط نباشد.

کسی که در مبانی فکری سیاسی و انقلابی‌اش دچار نوعی التقاط باشد و با ادبیاتی گوناگون با نظام و انقلاب و ولایت بخواهد رفتار کند، رفتارهایش گوناگون خواهد بود. بنده به عنوان کسی که از اول انقلاب در بسیج بوده‌ام، حتی در زمانی که در بازار اصفهان بودم، عکس شهید بهشتی در دستانم بود. هنوز نیز اندیشه‌های شهید بهشتی را چراغ راهی برای امتداد راه امام و رهبری می‌دانم.

بنابراین با انقلاب مغلطه کردن و با انقلاب نگاه معامله‌ای داشتن و ... این‌ها التقاطی است که بعضی‌ها در رفتارهای سیاسی نشان میدهند. در حوادث فتنه کسانی که سکوت کردند و از کنارش عبور کردند و موضع‌گیری نکردند جز کسانی بودند که دچار این نوع التقاط بودند.

* به عنوان سوال آخر، در سال 88 زمزمه هایی بود که آقای قالیباف به دلیل تجربه‌ای که در نیروی انتظامی داشتند، در یک سری از زمینه ها به صورت میدانی به نیروی انتظامی کمک می کردند. در این خصوص صحبت کنید.

طلایی: از خودشان بپرسید. در اینکه آقای قالیباف دانش و یک تجربه و یک اطلاعاتی در حوزه امور امنیتی و انتظامی دارند، حرفی نیست و اگر جایی نیاز باشد که ایشان از دانش و تجربه استفاده کنند حتما این کار را با شناختی که بنده از وی دارم انجام می دهند اما این که آن زمان مصداقی از این باشد خبر ندارم. اما آنچه شهرداری تهران به محوریت دکتر قالیباف در حوادث سال 88 انجام داد تنها امر خدماتی نبود. یک انجام وظیفه و تکلیف انقلابی و ترکیبی از اقدامات خدماتی، فرهنگی، اجتماعی، انتظامی و امنیتی بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد