اتفاقات شب گذشته در باشگاه فولاد به قیمت سکونشینی ایمان موسوی تا پایان فصل تمام می شود.
دقایقی از تمرین سه شنبه شب فولاد خوزستان نگذشته بود که محمدعلی فتحی فیزیوتراپ تیم فولاد از کنار زمین پیغام اسکوچیچ را به ایمان موسوی رساند: «سریعاً تمرین را ترک کن و به دفتر مدیرعامل بیا.»
به گزارش خوزستان اسپورت، ایمان موسوی تا روز پایانی نقل و انتقالات برابر خواسته دراگان اسکوچیچ مقاومت کرده بود. او گفته بود تحت هیچ شرایطی دوست ندارد به تیم ملوان برود. اسکوچیچ و مسئولان فولاد چند بار برای قانع کردن موسوی تلاش کردند اما تلاش آن ها نتیجه ای نداد. ورود نناد نیکولیچ و کورش بختیاری زاده هم کمکی به حل مشکل نکرد و موسوی تحت هیچ شرایطی قبول نمی کرد به ملوان برود.
ملوانی ها برای صدور رضایت نامه سیدجلال رافخایی دو پیشنهاد داده بودند. پیشنهاد اول به نظر معقول می آمد: «ایمان موسوی را به همراه فلان مبلغ بدهید و سیدجلال را بگیرید.» آن ها البته پیشنهاد جالب دیگری هم داشتند: «اگر موسوی نیاید، رافخایی را به شما می دهیم اما دو میلیارد تومان می گیریم!»
پیشنهاد دوم به نظر سنگ بزرگی برای نزدن بود. هیچ تیمی در تاریخ فوتبال ایران، برای گرفتن رضایت نامه بهترین بازیکنان تاریخ این فوتبال، دو میلیارد تومان نداده بود. ملوانی ها سنگ بزرگی انداخته بودند تا فولاد قبول نکند. به نظر می رسید تنها راه برای آوردن رافخایی به اهواز، قانع کردن ایمان موسوی برای نقل مکان به شمال بود.
مهاجم گچسارانی شب گذشته وقتی به محل تمرین تیمش رسید فکر می کرد که پرونده معاوضه او با سیدجلال بسته شده، چون نقل و انتقالات رو به اتمام می رفت و رافخایی با ملوان در جزیره کیش بود. ایمان موسوی اما در همان دقایق ابتدایی تمرین مجبور شد همبازی هایش را ترک کند.
ایمان عصبانی از این اتفاق به دفتر مدیرعامل باشگاه رفت. دراگان اسکوچیچ و کورش بختیاری زاده منتظر او بودند. سیف الله دهکردی مثل همیشه روی صندلی های دور میز کنفرانس نشسته بود. او هیچ وقت عادت نداشته در حضور مهمانانش پشت میز ریاست باشگاه بنشیند. این کار او ناشی از احترام گذاشتن به حاضرین در اتاقش می شد. دهکردی مثل همیشه فقط بر مذاکرات بین کادر فنی و بازیکن نظارت می کرد تا هر جا لازم شد، نظرات آن ها را به هم نزدیک کند.
این بار اما نظرات، فرسنگ ها از هم دور بود. ایمان حاضر نبود ذره ای از مواضعش کوتاه بیاید: «من نمی خوام برم ملوان. دوست ندارم برم شمال بازی کنم. اگه منو نمی خواید، به من رضایت نامه آزاد بدید تا برم.» او عصبی تر از همیشه بود. بیرون آوردنش از تمرین و نگاه های بچه های تیم باعث شده بود که اعصابش بیشتر به هم بریزد.
حرف های ایمان و حرکات عصبی دستش روی اسکوچیچ هم تأثیر گذاشت. حرف های او برای موسوی ترجمه شد: «اوکی اوکی چرا حرفه ای فکر نمی کنی؟ اگه بری ملوان بازی بهت می رسه. اینجا نمی تونی بازی کنی. من نیم فصل اول هم زیاد از تو استفاده نکردم. اگه بمونی توی هیچ کدوم از بازی ها نمی ذارمت جزو 18 بازیکن. من به بازیت اعتقادی ندارم. با خودت و تیمت لج نکن. قبول کن که بری ملوان.»
موسوی با بی تفاوتی به اسکوچیچ فهماند که حاضر نیست از موضع خود کوتاه بیاید. نوبت کورش بختیاری زاده شد که او را قانع کند: «وقتی مربی میگه نمی خوامت به نفعته که بری. اینجا نابود میشی. مگه نمی بینی چه برخوردی باهات میشه؟ اگه نمی خوای فوتبالت نابود بشه قبول کن که بری ملوان.»
ایمان حرف های کورش را قطع کرد: «آقا به چه زبونی بگم که من نمی خوام برم ملوان بازی کنم؟ من حاضرم برم دسته 3 بازی کنم ولی شمال نمیرم. حتماً دلیلی دارم که نمیرم. اصلاً برام مهم نیست که اینجا فوتبالم نابود بشه یا نشه. بدتر از این نیست که منو جلو بچه ها از تمرین بیرون بکشید. چی از این بدتر هست دیگه؟!»
بحث بالا گرفت. اسکوچیچ می خواست دخالت کند که دهکردی از او خواست آرام باشد. دهکردی دریافته بود که موسوی تحت هیچ شرایطی کوتاه نمی آید. او سال ها مربی گری کرده و بهتر از اسکوچیچ با خصوصیات بازیکنان ایرانی آشنا بود. دهکردی می دانست که موسوی حاضر شده در فولاد بماند و سکونشین باشد تا بدین شکل برخوردهای کادر فنی را تلافی کند.
یکی-دو دقیقه بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی سپری شد. همه به موسوی نگاه می کردند و منتظر بودند تا او تصمیم نهایی اش را اعلام کند. سکوت ایمان این تصور را ایجاد کرده بود که شاید تغییر عقیده داده باشد ولی آخرین حرکت مهاجم فولاد نشان داد که این تصور اشتباه بود.
موسوی خیلی سریع از صندلی اش بلند شد و رو به دهکردی گفت: «خداحافظ شما.» بدون این که منتظر جواب باشد. بدون این که به اسکوچیچ و کورش نگاه کند. او با سرعت به سمت در خروجی رفت. اسکوچیچ با کف دست محکم به پای خود کوبید. پرونده انتقال سیدجلال به اهواز با این اتفاق بسته شد.
موسوی هنگام خروج از ساختمان باشگاه شروع به درددل برای حاضرین کرد: «اول فصل چی می گفت حالا چی میگه. مگه من بد بودم. من هم پاس گل دادم هم پنالتی گرفتم. چرا این برخورد رو با من کرد. نمی دونم چه اتفاقی می افته. فقط می دونم شیش ماه باید بشینم رو سکوها. هیچ وقت این قدر تحقیر نشده بودم. می ترسم باز مثل پارسال کار بدم دست خودم. اون بار خدا رحم کرد بهم. دعای مادرم نجاتم داد. امشب میرم آبادان خونه فامیلامون. اینجا بمونم داغون میشم. فردا هم معلوم نیست بیام سر تمرین یا نه. شب بخیر.»
با توجه به اتفاقات شب گذشته در باشگاه فولاد و خصوصیات اخلاقی که از اسکوچیچ سراغ داریم، ایمان موسوی باید تا پایان فصل قید حضور در ترکیب فولاد را بزند. هر چند که اسکوچیچ در هیچ کدام از بازی های دور رفت از ایمان موسوی در ترکیب اصلی استفاده نکرد و این بازیکن را در برخی مسابقات به عنوان بازیکن تعویضی به میدان می فرستاد.