سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز


داعش فردای اربعین منتظر قدرت‌نمایی ایران باشد
یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۲
مرجع : روزنامه کیهان
روزنامه سعودی الحیات اعلام کرد: داعش منتظر قدرت‌نمایی و اقدام کلیدی ایران و متحدانش در فردای روز اربعین باشد.
به گزارش افکارنیوز، روزنامه الحیات نوشت: محمدجواد ظریف و ابراهیم الجعفری و ولید المعلم وزیران امور خارجه ایران و عراق و سوریه نشستی در تهران با حضور مسئولان شورای امنیت ملی برگزار کردند. در همین حال، چاک هیگل وزیر دفاع مستعفی آمریکا روز گذشته وارد بغداد شد و با حیدر العبادی، نخست‌وزیر و همتای عراقی خود خالد العبیدی درباره مقدمات استقرار ۱۶۰۰ نظامی آمریکایی که قرار است به زودی وارد عراق شوند گفت‌وگو کرد. العبادی از هیگل خواست برای مقابله با داعش بیشتر کمک کند.

به گزارش «تیک» به نقل از الحیات منابع ایرانی اعلام کردند در دیدار سه جانبه در تهران «تشکیل ائتلاف منطقه‌ای برای مقابله با گروه‌های تکفیری و تندرو» بررسی شد. به گفته این منابع، نمایندگان گروه‌های عراقی و فلسطینی و لبنانی نزدیک به تهران به منظور هماهنگ کردن مواضع و چارچوب این ائتلاف که تهران آن را سرپرستی می‌کند وارد ایران شدند.

امیر موسوی، مدیر مرکز پژوهش‌های راهبردی و روابط بین‌المللی پیش‌بینی کرد «بعد از پایان مراسم اربعین امام‌حسین(ع) در روز شنبه، تحولات مهمی در زمینه مقابله با داعش روی دهد.» او گفت: «هیئتی از عشایر سنی عراق وارد تهران شد و قرار است اعضای آن با شماری از مسئولان بلندپایه وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی و نیروی قدس دیدار کنند.»






ارسال به دوستان
جایگاه ایران در نظم نوین خاورمیانه

ایران یگانه قدرت چهاربعدی منطقه است که پتانسیل‌های بی‌بدیلی برای نقش‌آفرینی در معادلات منطقه‌ای و جهانی در اختیار دارد.

خبرگزاری فارس: جایگاه ایران در نظم نوین خاورمیانه

مقدمه

خاورمیانه، امروز در یکی از حساس‌ ترین و بحرانی ‌ترین مقاطع تاریخی خود به‌سر می‌برد. داعش گستره وسیعی از سوریه و عراق را مورد تاخت‌و تاز قرار می‌دهد. لیبی در فقدان حکومت مقتدر مرکزی، عرصه جنگ گروه‌های مسلح است. مصر پس از انقلابی نافرجام، مجدداً به‌دست نظامیان سپرده شده، و در یمن نیز جنبش الحوثی در آستانه انقلابی تاریخی قرار دارد. این رخدادها هم‌زمان با طرح زمزمه‌هایی مبنی‌بر تمایل آمریکا برای خروج از منطقه، موضوع بیداری اسلامی، و گسترش رقابت قدرت‌های منطقه‌ای، نشان از وقوع تحولات عظیمی است که می‌تواند آینده منطقه و جهان را دگرگون کند. وضعیتی مشابه اروپای قرن نوزدهم که در کشاکش جنگ‌های خونین، هر یک از قدرت‌های اروپایی سودای برتری بر دیگر کشورها را در سر می‌پروراند و در نهایت در سایه بیم‌ها و امیدها، نوعی نظم جدید در اروپا پدیدار شد که مورد پذیرش عمومی قرار گرفت.

خاورمیانه امروز نیز با توجه به اهمیت انکارناپذیرش در معادلات جهانی، عرصه رقابت قدرت‌های نوظهوری است که با انگیزه توسعه منافع خود، درصدد بازتعریف نظم حاکم در منطقه هستند؛ رویدادی که با انگیزه‌های مختلف ملی، قومی، فرقه‌ای، و مذهبی به‌دنبال احیای امپراتوری‌هایی است که در گذشته‌های دور و نزدیک هویت آنها را دچار غرور می‌کند.

با توجه به مطالب یادشده، رقابت اصلی در خاورمیانه، میان چند کشور قدیمی ایران، ترکیه، عربستان، و مصر است که هر یک از آنها حداقل دوره‌ای از تمدن شکوفا را در سابقه خود دارند.(1) علاوه بر این کشورها، پنج عضو دائم شورای امنیت به‌همراه رژیم صهیونیستی و قطر نیز به‌دنبال نقش‌آفرینی گسترده در معادلات منطقه‌ای هستند که در ادامه به انگیزه‌های آنها می‌پردازیم.

از میان بازیگران فرا منطقه‌ای، به‌جرأت می‌توان آمریکا را مؤثرترین بازیگر خاورمیانه دانست که با هدف حفظ امنیت انرژی خلیج فارس و همچنین امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه حضور دارد. روسیه و چین هم با بازتعریف منافع راهبردی خود در خاورمیانه در سایه پرونده هسته‌ای ایران و بحران سوریه، درصدد توسعه نفوذ خود در خاورمیانه هستند. انگلستان نیز سیاست خاورمیانه‌ای خود را همسو با سیاست‌های واشینگتن پیش می‌برد و فرانسه نیز با توجه به سوابق گذشته‌اش، مسائل لبنان و سوریه را با حساسیت بالایی دنبال می‌کند.(2)

در میان بازیگران منطقه‌ای، ترکیه میراث‌دار امپراتوری عثمانی است و به‌دنبال احیای نفوذ خود بر سرزمین‌های این امپراتوری از دست رفته به‌ویژه عراق، سوریه، فلسطین، و مصر است. در این میان، با وجود سلطه تاریخی امپراتوری عثمانی بر کشورهای عربی، رقابت شدیدی میان عربستان و قطر برای در دست گرفتن رهبری جهان عرب در حال انجام است. مصر نیز به‌عنوان ملتی که سابقه آن به پیش از اسلام باز می‌گردد، معمولاً در مواجهه با تحولات منطقه، رویکردی مستقل در پیش می‌گیرد. رژیم صهیونیستی هم به‌عنوان دولتی مصنوعی که حاصل غصب بخشی از سرزمین‌های فلسطین،‌ سوریه و اردن است، تحولات منطقه را از منظر تحکیم امنیت و تثبیت موجودیت تأسیسی خود به‌عنوان تنها بازیگر غیرعربی و غیراسلامی منطقه رصد می‌کند.

ایران یکی دیگر از قدرت‌هایی است که به اذعان اغلب کارشناسان، نفوذ بالایی در منطقه داشته و می‌تواند در معادلات آن نقش‌آفرینی کند. بهره‌مندی توأمان از دو هویت شیعه و ایرانی، موقعیت ویژه‌ای به کشور داده است و در حالی که اغلب حکومت‌های منطقه در معرض تهدید وقوع انقلاب‌های مردمی هستند، ثبات و امنیت ایران تحسین‌برانگیز است؛ ازاین‌رو، با توجه به قدرت و منابع گسترده ایران، بدیهی است که این کشور درصدد توسعه نفوذ خود و شیعیان در منطقه باشد.(3)

جایگاه ایران در آینده خاورمیانه

ایران یگانه قدرت چهاربعدی منطقه است که پتانسیل‌های بی‌بدیلی برای نقش‌آفرینی در معادلات منطقه‌ای و جهانی در اختیار دارد. البته در کنار این قدرت منطقه‌ای،‌ عربستان به‌عنوان قدرتی سه‌بُعدی مطرح است که به مدد ثروت‌های ناشی از فروش منابع انرژی و همچنین تعامل نزدیک با آمریکا و استفاده از اهمیت کعبه نزد مسلمانان، به‌نوعی از رقابت یا تقابل نرم با ایران وارد شده است که کارشناسان از آن به‌عنوان جنگ سرد جدیدی در خاورمیانه نام می‌برند. پس از ریاض نیز می‌توان از رژیم صهیونیستی به‌عنوان قدرتی دوبُعدی نام برد که به مدد حمایت‌های غرب و همچنین بهره‌مندی از فناوری پیشرفته، سودای نقش‌آفرینی در معادلات منطقه‌ای دارد.

با این حال، همان‌طور که ذکر شد، به‌رغم توطئه‌های گسترده آمریکا و غرب، ایران نیز برای پیشبرد اهداف خود دست خالی نیست و مرور تجربیات تاریخی، حاکی از تداوم پیروزی‌های تهران بر رقبای منطقه‌ای، ازجمله عربستان است.

در حقیقت، صرف‌نظر از تحولات دهه اخیر در عراق، افغانستان و ظهور پدیده بیداری اسلامی،‌ نفوذ ایران در منطقه به بیش از سه دهه قبل، یعنی زمان پیروزی انقلاب اسلامی باز می‌گردد. انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان الگویی برای غلبه بر حکومت‌های استبدادی به‌شدت مورد اقبال جوامع عرب قرار گرفت و هم‌زمان با تمایل جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب، موجی از تحول‌خواهی منطقه را در بر گرفت و با وجود ممانعت شدید ایالات متحده، ایران موفق شد ضمن ایجاد حزب‌الله لبنان، اتحادی راهبردی نیز با دولت سوریه برقرار کند.

پس از آن نیز با توجه به حضور فراوان شیعیان در کشورهای اطراف، نفوذ ایران ادامه پیدا کرد و به‌ویژه پس از سقوط صدام و به قدرت رسیدن شیعیان، ‌نخستین ناکامی عربستان در مواجهه با ایران رقم خورد. به قدرت رسیدن حماس در نوار غزه نیز شوک بزرگ دیگری بود که ریاض و تل‌آویو نتوانستند از آن جلوگیری کنند. در جریان بیداری اسلامی نیز دومینوی شکست‌های عربستان و متحدان غربی‌اش ادامه یافت و سقوط مبارک در مصر و علی عبدالله صالح در یمن و تداوم قیام الحوثی‌ها ضربه جبران‌ناپذیری بر منافع عربستان در منطقه بود. علاوه بر این، در بحران سوریه هم به‌رغم حمایت‌های همه‌جانبه قدرت‌های غربی، عملاً ایران دست برتر را در معادلات منطقه در اختیار دارد. از سوی دیگر، روشن شدن دامنه جنایات گروه‌های تکفیری، همچون داعش نیز به‌شدت چهره جهانی جریان سلفی و وهابیت را مخدوش کرده است؛ زیرا هم‌زمان با دیدگاه‌های معتدل حکومت ایران و شیعیان، همواره شاهد زایش و پیدایش گروه‌های تروریستی همچون القاعده، النصره، ‌طالبان، و نظایر آن هستیم که از ارتکاب به هیچ جنایتی ابایی ندارند.(4)

به همین دلیل، برخلاف طرح آمریکایی خاورمیانه جدید که برمبنای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و منافع بلندمدت واشینگتن طراحی شده بود، روند تحولات در افغانستان، عراق، فلسطین، لبنان، سوریه و دیگر مناطق، شرایط را به‌گونه‌ای فراهم آورده است که موازنه قدرت به نفع ایران و متحدانش در حال تغییر است و فضا برای نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای، بیش از پیش فراهم می‌شود.(5)

ایران، محور نظم نوین خاورمیانه

با توجه به مستنداتی که ذکر شد، اغلب کارشناسان با اذعان به نقش مهم ایران در آینده خاورمیانه، معتقدند اگر قرار باشد نظم جدیدی مبتنی بر اراده یکی از بازیگران فعلی منطقه شکل بگیرد، قطعاً آن کشور ایران است و تهران برنده حتمی تحولات بلندمدت خاورمیانه است.

ترکیه به‌عنوان کشوری که سودای احیای امپراتوری عثمانی را در سر می‌ پرواند، به‌دلیل فاصله زیاد جغرافیایی و فرهنگی با خاورمیانه، نفوذ زیادی در کشورهای عربی ندارد. عربستان نیز به‌دلیل جمعیت کم،‌ ضعف ساختاری، فقدان نهادهای دموکراتیک و همچنین اقتصادی متکی بر نفت، توان لازم برای ظاهر شدن به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای را ندارد. در این میان، تنها کشوری که هم‌زمان ضمن همکاری با دولت‌های افغانستان، عراق و سوریه برای مقابله با جریان‌های تروریستی، می‌تواند به‌عنوان بازیگری کلیدی در تحولات لبنان و فلسطین ظاهر شود ایران است که در گستره وسیعی از کابل تا شمال آفریقا نقش‌آفرینی مؤثری دارد. از سوی دیگر، برخلاف جریان وهابیت و سلفی، ایران به نمایندگی از جریان شیعه ایدئولوژی ملایم و معتدلی دارد که برای جوامع خسته از خشونت و ترور بسیار خوشایند است.

بنابراین، برخلاف تبلیغات منفی رسانه‌های غربی علیه جمهوری اسلامی، رابرت کاپلان معتقد است ایران به‌عنوان واحدی باثبات و مقتدر در میان بیابانی از واحدهای ضعیف سیاسی قرار دارد. به اعتقاد وی خطر جریان سلفی به رهبری عربستان به‌مراتب بیش از خطر ایران برای آمریکاست. بنابراین، وی به دولتمردان کاخ سفید توصیه می‌کند به‌دلیل هم‌گرایی منافع تهران و واشینگتن در منطقه خاورمیانه، امنیت این منطقه به‌دست ایران سپرده شود و ایالات متحده با خروج از منطقه توان خود را برای مهار چین به‌کار گیرد.(6) با همین استدلال، برخی کارشناسان تلاش‌های اخیر دولت آمریکا برای حل پرونده هسته‌ای ایران را در این راستا ارزیابی می‌کنند و معتقدند آمریکا چاره‌ای جز پذیرش قدرت جمهوری اسلامی در خاورمیانه ندارد؛ موضوعی که در تضاد آشکار با منافع و امنیت رژیم صهیونیستی به‌عنوان متحد راهبردی واشینگتن است. با این حال، برخی کارشناسان معتقدند هم‌زمان با افول منزلت و جایگاه رژیم صهیونیستی برای قدرت‌های غربی، این رژیم کارکردهای قبلی خود برای قدرت‌های غربی را از دست داده است و این کشورها به‌دنبال نقش‌آفرینی مستقیم در منطقه هستند.

دکتر مهدی مطهرنیا، کارشناس روابط بین‌الملل، در این خصوص معتقد است هدف از تأسیس رژیم صهیونیستی در ابتدا ایجاد پایگاهی جدی در خاورمیانه بود تا به‌واسطه آن امنیت منطقه را برای غرب تأمین کند. با روشن شدن ماهیت تجاوزکارانه این رژیم و افزایش فشارهای بین‌المللی بر تل‌آویو،‌ کارکرد این رژیم برای قدرت‌های غربی نیز تغییر کرده است و از شریکی حیاتی، به همکاری کلیدی برای آنها بدل شده است.(7) بر همین اساس، قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه آمریکا، برای حفظ نفوذ خود در منطقه، ناگزیر به تعامل با دیگر قدرت‌های منطقه‌ای هستند که در این میان ایران به‌واسطه امتیازهای متعددی که ذکر شد، اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. Wilf, Einat. “The New (Dis) Order of the Middle East”. July 22, 2014. At: http://www.theglobalist.com/the-new-disorder-of-the-middle-east/

2. قادری، علی. «بازیگران عرصه خاورمیانه». عصر ایران. 23/2/1391.

At: http://www.asriran.com/fa/news/213180

3. Wilf, Einat. Ibid.

4. Gause III, F. Gregory. “Beyond Sectarianism: The New Middle East Cold War”. BROOKINGS DOHA CENTER ANALYSIS PAPER, Number 11, July 2014. p. 16-19.

At:http://www.brookings.edu/~/media/research/files/papers/2014/07/22%20beyond%20sectarianism%20cold%20war%20gause/english%20pdf.pdf

5. Nasr, Vali and Takeyh, Ray. “The Costs of Containing Iran”. Foreign affairs. February 2008.

At: http://www.foreignaffairs.com/articles/63048/vali-nasr-and-ray-takeyh/the-costs-of-containing-iran

6. Pillalamarri, Akhilesh. “Iran's Important Role in the Future of the Middle East”.

http://thediplomat.com. June 21, 2014.

At: http://thediplomat.com/2014/06/irans-important-role-in-the-future-of-the-middle-east/

7. مطهرنیا، مهدی. «بررسی آینده اسراییل؛ از سودای نیل تا فرات تا سقوط در ورطه افول». ماهنامه 42. آبان 1393.

سید عبدالمجید زواری

منبع: ابرار معاصر تهران

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930918001377#sthash.8Z3azN3K.dpuf



ارسال به دوستان
واکاوی طرح ایجاد منطقه حایل در سوریه

فشارهای مستمر جبهه ضدسوری اخیرا با طرح مجدد ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه توسط ترکیه، وارد مرحله جدیدی شده است، اما معادلات سیاسی و میدانی در سوریه به گونه ای به نفع نظام دمشق است

خبرگزاری فارس: واکاوی طرح ایجاد منطقه حایل در سوریه

سوریه با گذشت نزدیک به چهار سال از بحران، فراز و نشیب های متعددی را آزموده است. واقعیت آن است که دمشق به عنوان یک حلقه اساسی در محور جبهه مقاومت، با پایداری خود و کمک متحدان، از خطر توطئه جبهه ضدسوری مبنی بر براندازی نظام عبور کرده است. با این حال دشمنان از پای ننشسته و با آن که از جا به جایی قدرت در سوریه ناامید شده اند، اما در جهت تضعیف نظام و استمرار جنگ فرسایشی در این کشور، هر از گاهی طرح های جدیدی ارائه می کنند.

یکی از این طرح ها ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه است. مهمترین مدعی این طرح ترکیه است که با توجه به ادامه سیاست ضدسوری توسط رجب طیب اردوغان و نیز دارا بودن مرزهای طولانی با سوریه، بیش از هر کس بر این طرح اصرار می ورزد.

سابقه طرح منطقه حائل

طرح ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه تازگی ندارد و به اوایل بحران بازمی گردد. در آن زمان داوود اوغلو، وزیر خارجه وقت ترکیه از تصمیم کشورش برای تشکیل منطقه حایل در صورت شکست ماموریت کوفی عنان خبر داده بود. اما به دلیل عدم همراهی سایر کشورهای ضد سوری، موفق به اجرای آن نشد.

البته ترکیه در طرح این موضوع برجنبه های انسانی آن تاکید داشت. برای مثال اردوغان در سازمان ملل اعلام کرد ارتش ترکیه برای مشارکت در ایجاد یک منطقه حائل در داخل خاک سوریه آماده است تا این منطقه پناهگاهی امن برای آن دسته از پناهندگان سوری شود که از دست داعش می گریزند.

در شرایط فعلی که بحران در شمال سوریه شدت یافته و داعش به مناطق مرزی (از جمله شهر کوبانی) نفوذ کرده است، بار دیگر زمزمه ایجاد منطقه حائل از سوی آنکارا به گوش می رسد. ترکیه مدعی است چنین طرحی عامل تسریع در سقوط بشار اسد و کمک به معارضان سوریه خواهد شد. به همین دلیل رئیس شورای ائتلاف ملی مخالفان سوریه اعلام کرده است ایجاد منطقه حائل، به عنوان سرزمین مردم سوریه و نقطه آغاز فعالیت ائتلاف ملی و دولت موقت خواهد بود. جرج صبرا با بیان این که ائتلاف ملی سوریه و دولت موقت از جمله طرح هایی است که از مدت ها پیش برای ورود به خاک سوریه و فعالیت در آنجا مطرح بوده است، مدعی شد، ایجاد منطقه امن، نظام سوریه را تحت فشار مضاعف قرار داده و بشار اسد ناچار به عقب نشینی خواهد شد.

طرح منطقه حائل در جریان تشکیل ائتلاف ضدداعش در مباحثات مقامات آمریکا و ترکیه نیز مطرح شد، اما تاکنون دو طرف به توافقی نرسیده اند. بر خلاف آن که رسانه‌های آمریکایی از نزدیک شدن مواضع آمریکا و ترکیه در خصوص سوریه خبر می دهند، اما واقعیت به گونه‌ ای دیگر است. «جو بایدن» معاون رئیس جمهوری آمریکا در سفر اخیر خود به ترکیه تلاش کرد ترک‌ ها را به پیوستن به ائتلاف علیه داعش ترغیب کند. پاسخ مقامات ترکیه آن بود که آن ها آمادگی کامل دارند که به جنگ ضد داعش بپیوندند، اما با این شرط که این اقدام موجب آن نشود که نظام سوریه مناطقی را که از دست داده به سادگی بتواند پس بگیرد.

شرط دوم ترک ها آن بود که آمریکا با طرح ایجاد منطقه حائل و منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه موافقت کند. در این صورت ترکیه آماده‌ است در جنگ ضد داعش، پایگاه آنجرلیک و هر گونه تسهیلات نظامی یا لجستیکی دیگر را در اختیار ارتش آمریکا قرار دهد.

نکته قابل توجه در سخنان بایدن اشاره به نقش برجسته ایران است. وی به دولت ترکیه اعلام کرده است که نمی‌تواند بدون موافقت ایران، منطقه حائلی در مرز ترکیه با سوریه ایجاد کند، زیرا چنین کاری علاوه بر آن که  بحران سوریه را پیچیده تر می سازد ، موجب تنش بیشتر در مناسبات آنکارا و تهران خواهد شد. پیش بینی واشنگتن آن است که هر گونه ایجاد تنش با ایران موجب گره خوردن بیشتر پرونده هسته ای و روند مذاکرات با ایران خواهد شد، لذا لازم است جانب احتیاط از سوی متحدان آمریکا در منطقه حفظ شود. پاسخ ترک ها اما قابل توجه بوده است. اردوغان در گفت وگو با بایدن تاکید کرده است اگر منطقه حائل را از ایرانی‌ها می‌خواستیم، با شما صحبت نمی‌کردیم...

اهداف ترکیه

با توجه به آن چه بیان شد، ترکیه با طرح ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه، چندین هدف را دنبال می کند:

1/ خارج شدن مناطق شمالی از سیطره دولت سوریه و گشوده شدن فضا برای گروه های معارض؛

2/ ضربه زدن به کردهای سوریه و از بین بردن طرح حکومت خودگردان در مناطق کردنشین سوریه؛

3/ کنترل بیشتر بر مرزهای ترکیه با سوریه به ویژه پس از خارج کردن مناطق کردنشین سوریه از سیطره نیروهای حزب اتحاد دموکرات؛

4/ تاکید بر اجرای عملیات نظامی زمینی در خارج از مرزهای کشور ترکیه به منظور وارد کردن ضربات بیشتر به سوریه و حداقل خسارت به ترکیه؛

5/ مهار داعش و سایر گروه های تروریستی که ممکن است خطری علیه مرزهای ترکیه ایجاد کنند.

موضع آمریکا چیست؟

به نظر می آید آمریکا به رغم تلاش ها و هزینه های زیادی که طی سال های گذشته علیه سوریه متحمل شده است، در قبال بحران این کشور همچنان گرفتار سردرگمی و فقدان راهبرد مشخص می باشد.  چنین واقعیتی در تحلیل «دنیس راس» از مشاوران اندیشکده واشنگتن و دستیار ویژه باراک اوباما در سال‌های 2009 تا 2011 به خوبی بازتاب یافته است. «راس» بر این باور است که آمریکا هنوز به رویکرد مشخصی در قبال موضوع سوریه دست نیافته است. وی در مقاله ای به بررسی بحران کنونی سوریه و راه ‌های مقابله با آن پرداخته و به این جمع بندی رسیده است که در حال حاضر تمامی گزینه‌های پیش‌ روی آمریکا نامناسب هستند و هر یک از این گزینه‌ها آمریکا را با معضلی سخت رو به رو می‌سازد. از یک سو بمباران‌ اهداف و مواضع داعش توسط آمریکا به تقویت حکومت بشار اسد منجر شده است و آمریکا به دلیل ترس از واکنش متحدان سوریه نمی‌تواند با حکومت بشار اسد مقابله نماید. از طرف دیگر تلاش آمریکا برای بهبود روابط با ایران، توجه به نگرانی‌ های ایران در موضوع سوریه و عدم مقابله جدی با حکومت بشار اسد، موجب آشفتگی و خشم کشورهای سنی منطقه و متحدان عرب آمریکا شده است و حتی این نگرانی وجود دارد که آمریکا متحدان عرب خود را از دست بدهد.

در چنین شرایطی دولت اوباما ناچار به محافظه کاری و احتیاط در قبال بحران سوریه می باشد، لذا تمایلی به طرح ایجاد منطقه حائل، حداقل در شرایط فعلی ندارد. به نظر می رسد جمع بندی کاخ سفید آن است که مضرات اجرای این طرح بیش از منافع آن است، لذا درخواست ترکیه هر چند به طور کلی از سوی واشنگتن رد نشده است، اما آن گونه که وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده است برای گفتن این که درباره ایجاد منطقه امن و یا منطقه حائل در سوریه با ترکیه به توافق رسیدیم، هنوز خیلی زود است.

موضع متحدان سوریه

هر گونه طرحی که با سیادت و تمامیت سوریه در تعارض باشد به طور طبیعی با مخالفت شدید سوریه و متحدانش مواجه خواهد شد. وزارت خارجه روسیه ضمن ابراز مخالفت با طرح ترکیه اعلام کرد: تنها مرجعی که صلاحیت ایجاد مناطق حائل در کشورها را دارد، شورای امنیت است.

جمهوری اسلامی ایران نیز از دیرباز با طرح هایی مانند منطقه پرواز ممنوع و منطقه حائل مخالف بوده و آن را به مثابه دخالت در امور داخلی سوریه و منافی راهکارهای سیاسی و گفت وگوی ملی جهت حل بحران خوانده است. در واقع ایران با توجه به حضور و نقش تعیین کننده ای که در سوریه ایفا کرده است، بر این باور است که طرح های یک جانبه ای مانند ایجاد منطقه حائل به سادگی قابل اجرا نیست و همان گونه که «بایدن» اعتراف کرده است، ترکیه در پروژه های ضدسوری خود، قادر به نادیده گرفتن ایران نیست.

جمع بندی

فشارهای مستمر جبهه ضدسوری اخیرا با طرح مجدد ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه توسط ترکیه، وارد مرحله جدیدی شده است. با این حال معادلات سیاسی و میدانی در سوریه به گونه ای به نفع نظام دمشق و محور مقاومت رقم خورده که اجرای چنین طرح های بلندپروازانه ای را با موانع جدی مواجه کرده است.

اجرای طرح ایجاد منطقه حائل یا پرواز ممنوع به طور طبیعی باید از کانال شورای امنیت و با اجماع آرا عبور کند و با توجه به حضور و حق وتوی دو متحد سوریه (سوریه و چین) در شورای امنیت، امیدی به این طرح در چهارچوب بین المللی نیست.

اقدام یک جانبه با حمایت قدرت های غربی خصوصا آمریکا جهت اجرای چنین طرحی نیز کار آسانی نیست و برای ترکیه و جبهه ضدسوری تبعات منفی زیادی در بر خواهد داشت. دشمنان سوریه بیش از هر چیز از واکنش متحدان سوریه به ویژه جمهوری اسلامی نگران هستند که در پرونده سوریه همچنان دست برتر را دارد.

ترکیه با آن که از موانع و مشکلات این طرح آگاه است و حتی موفق به دریافت چراغ سبز کامل از آمریکا نشده است، هر از گاهی روی این طرح مانور می دهد تا حداقل به برخی از اهداف تبلیغاتی و سیاسی خود دست یابد. طرح مجدد این پروژه در شرایط فعلی از یک سو حاکی از استیصال جبهه ضدسوری و به ویژه ترکیه در مقابله با سوریه است و از دیگر سو آنکار سعی دارد در گیرودار تشکیل ائتلاف به اصطلاح جهانی علیه داعش، از آمریکا امتیازگیری کند.

فرزان شهیدی

منبع: پایگاه بصیرت

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930917001319#sthash.sUBIQrbQ.dpuf





دکتر احمد نادری
انترناسیونالیسم شیعی و پدیده پیاده روی اربعین

اربعین برای شیعیان، هم جنگ مانور است، و هم جنگ وضعیت. جنگ مانور، پیاده‌روی و شکل منسکی آن است و جنگ موقعیت، اعلام حضور شیعیان، در هرجا که نیاز باشد. و این یعنی: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء.

خبرگزاری فارس: انترناسیونالیسم شیعی و پدیده پیاده روی اربعین

پیاده‌روی اربعین را می توان از مناظر مختلفی تحلیل کرد. اولین بعد، بعد تئولوژیک و دینی است. اگر بخواهیم در بحث تئولوژیک، نقطه حرکتی برای بحث در نظر بگیریم، سفارشات و احادیثی است که ائمّه اطهار در مورد زیارت اربعین داشته اند. احادیث امام صادق (ع)، و حدیث معروف امام حسن عسگری (ع)درباره نشانه‌های مؤمن در این مورد بسیار مورد ارجاع بوده و هستند.

ابعاد دیگری که من می‌خواهم به آنها بپردازم، ابعاد اجتماعی، منطقه‌ای و بین‌المللی این پدیده است. اجزای این پدیده در مطالعه از بیرون، شامل سه بعد اصلی است: بحث پیاده‌روی، زیارت، اطعام و پذیرایی. بحث زیارت، بیشتر اعتقادی و تئولوژیک است و دو تای دیگر، بیشتر حالت مناسکی دارند. ذیلا به دو بعد اجتماعی و منطقه ای آن بطور خلاصه اشاره می شود:

ابعاد اجتماعی این کنگره عظیم از این قرارند:

اول: بحث سیستم عقیدتی و گوناگونی اشکال بروز و ظهور آن. سیستم های کلان اعتقادی از بالا به اذهان مردم نفوذ کرده، و در فرهنگ‌ها، افراد و مناطق مختلف ظهور و بروز پیدا می‌کند و رنگ مناطق و فرهنگ‌های مختلف را به خود می‌گیرد. سیستم، جهان‌بینی و اعتقادات شیعی که از بالا می‌آید، در جاهای مختلف دنیا، حتی در ایران، چند نوع شکل ظهور و بروز منسکی پیدا می‌کند. مثلا ما می بینیم که عزاداری شهرها متفاوت است؛ و به‌تبع، کلیت عزاداری ایران با کشورهای دیگر متفاوت است. دورکیم در جامعه شناسی دین خود اینگونه مطرح می‌کند که چگونه این سیستم از بالا می‌آید و گوناگونی را در نقاط مختلف رقم می‌زند. من از این بحث دورکیم برای طرح بحث خودم استفاده می‌کنم.

در اربعین، اشکال گوناگون از جاهای مختلف دنیا به سوی وحدت و یکی شدن پیش می‌روند. انگار این مسیر، نقطه وحدتی است برای این جهان‌بینی که در سراسر جهان پخش شده. جهان‌بینی شیعی در اینجا یک‌بار دیگر در حالت یک منسک، یکپارچه می‌شود. این آدم های مختلف با فرهنگ‌های مختلف از جاهای مختلف، در یک مسیر، با یک هدف پیش می‌روند به سمت وحدت.

این اجتماع، از یک ‌منظر با حج قابل قیاس است و از ‌منظری دیگر نیست. از لحاظ جمعیتی قابل قیاس نیست. جمعیت حج نهایتاً سه میلیون‌ نفر است و مسلمانان سنی در حج بیشترند. زیارت اربعین، مستحبی است، مثل حج، واجب نیست و در پی انجام ندادن آن، عقوبتی اخروی و حتی دنیوی برای دینداران در نظر گرفته نشده است، اما می بینیم که شیعیان می‌آیند و در این منسک و مراسم شرکت می‌کنند. از این جهت با حج قابل مقایسه است.

دومین بعد: نظریه طرد در جامعه‌شناسی محرومیت است. اگر بخواهیم طرد را در یک دیکوتومی قرار دهیم (بنا به تز معروف لوی اشتراوس، انسان شناس ساختارگرای فرانسوی، انسان با دیکوتومی‌ها جهان می‌فهمد)، پدیده طرد را اینگونه می فهمیم: طرد/ مشارکت. این دو ضد هم هستند و با کمک هر یک، دیگری را می توان فهمید.

طرد سه حوزه دارد:

اول، اقتصادی: که شامل محرومیت از تولید یا مصرف در حوزه اقتصاد است.

دوم، سیاسی: که شامل محرومیت از مشارکت سیاسی در حوزه عمومی است.

سوم، اجتماعی:  که شامل عدم دسترسی به تسهیلات و منابع اجتماعی است. این‌سه حوزه، حوزه‌های اصلی طرد  در علوم اجتماعی هستند. طرد همچنین دارای پنج منبع اصلی است:

یک. مادی (فقر)

دو. روابط اجتماعی، انزوای اجتماعی و عدم مشارکت.

سه. فعالیت‌های مدنی.

چهار. طرد از خدمات اساسی.

پنج. طرد از روابط همسایگی.

با استفاده از این نظریه، شیعیان جمعیت‌هایی بودند که در طول تاریخ با یک طرد عظیم مواجه بودند، این جمعیت، به جز دوره‌های کوتاه استثناء، همیشه به‌خاطر اقلیت بودنشان تحت ظلم اکثریت‌ها بودند که به معنای دقیق کلمه، آن‌ها را در هر سه‌حوزه مطرود کرده بودند و از منابع پنج‌گانه محروم؛ و به تعبیری، از آنان یک "جهان پنجم" ساخته بودند. تعبیر جهان های اول و دوم و سوم و چهارم؛ در کتاب گلاسنوست جهانی اثر وینسنت و گالتون آمده است. از نظر آنها، جهان اول شامل کشورهای پیشرفته صنعتی غربی؛ جهان دوم شامل حوزه کشورهای سابق بلوک شرق و سوسیالیسم؛ جهان سوم شامل خاورمیانه و کشورهای عمدتاً جهان عرب؛ و جهان چهارم، شامل آسیای جنوب‌شرقی و مینی ژاپن ها (که از لحاظ اقتصادی ژاپنی اند و از نظر فرهنگی چینی. اگر بخواهیم با نظریه طرد، شیعیان را در یک دسته بندی قرار دهیم، در اینجا ما از شیعیان به عنوان یک جهان پنجم یاد می کنیم. جمعیتی که به تعبیر فولرو فرانکه، در طول تاریخ، مورد طرد و "مسلمانان فراموش شده" بوده اند.

با این طرد تاریخی و اجتماعی، شیعیان اکنون فرصتی برای مطرح کردن خود، در قالب پیاده‌روی اربعین را یافته اند. از آنجا که شیعیان در طول تاریخ مورد ستم قرار گرفتند، از یک هم‌بستگی قوی برخوردارند و این همبستگی در اشکال مختلف عزاداری و بخصوص مراسم اربعین خود را نشان می دهد.

سومین بعد: تفکر تاریخی تشیع و اتوپیای این جهانی است. تشیع، رفرنس‌های دنیوی برای جوامع دارد که عبارتند از: جامعه مدینه در دوران حاکمیت پیامبر، دوران کوتاه حاکمیت امام علی (ع) و از همه مهم‌تر، با یک نگاه آینده‌نگرانه، حکومت امام مهدی (عج) در آخرالزمان. بخش اندکی از اتوپیای تشیع در حکومت امام مهدی در پیاده‌روی اربعین قابل مشاهده است. در این مراسم، همه هرچه دارند می‌آورند و به هم کمک می‌کنند و اوج ایثار و از خودگذشتگی را می توان مشاهده کرد.

چهارمین بعد: صورت‌بندی و درک افراد مختلف از این پدیده است. درک افراد از این پدیده، علی‌رغم تفاوت‌های فرهنگی مشهود، یک درک واحد است. حتی کسانی که از مذاهب دیگر در این مراسم شرکت می کنند، درکشان به سمت درک زوّار شیعه می‌رود و شبیه آن می‌شود.

بررسی ابعاد سیاسی، منطقه ای و بین‌المللی:

اولین بعد: یک اینترنشنالیزم شیعی است، که ریشه در فرهنگ و جهان‌بینی شیعه نسبت به امر جهانی و پدیده جهانی شدن دارد. جهانی‌شدن اجزای مختلفی دارد که هسته اصلی آن، یک‌سری ارزش‌هایی است که با ابزارها به مناطق مختلف دنیا فرافکنی می‌شود. یکی از فرهنگ‌هایی که داعیه جهانی‌شدن دارد، فرهنگ شیعی است. شاید بهتر باشد بگوییم فرهنگ اسلامی، اما بعد شیعی آن خیلی برجسته‌تر است. پیاده‌روی اربعین، بروز و ظهور یک انترناسیونالیزم شیعی است. ریشه مذهبی آن به این نکته بر می گردد که در تفکر شیعی، چیزی به اسم مرز نداریم. همه زمین قلمرو امام است و امام بر کل کائنات، تسلط و تصرف دارد. (الارض و مافیها کلها للامام). بنابراین، گوناگونی‌های فرهنگی در این پیاده‌روی رنگ می‌بازد و جزئی از روبنای سیستم نظری جهانی شیعی می شود و زیربنای آن نیز، تفکراتی است که به آن اشاره شد.

دوم: پیوستگی تاریخی و فرهنگی ایران و عراق و قدرت ایران در این پیاده‌روی. سعود الفیصل بعد از سقوط صدام در سخنرانی ای که در شورای روابط خارجی آمریکا داشت، اینگونه بیان داشت که: در سال 1991 ما (عربستان) و آمریکا جنگیدیم برای اینکه عراق به دست ایران نیفتد، اما اکنون بدون هیچ دلیلی آنرا به ایران تقدیم کرده ایم.  ژان بودریارد در مورد جنگ خلیج فارس در مقاله مشهوری تحت عنوان "جنگ عراق اتفاق نیفتاد"، (Iraq war didn’t take place) از رویکرد آمریکا در این جنگ انتقاد کرد. به گفته وی، صدام عروسک خیمه شب بازی ای بود که از روبرو به وی شلیک میشد، اما او نبایستی می مرد، چرا که پس از صدام، هیچ آلترناتیوی برای حکومت عراق به‌جز رفرنس ایرانی وجود نداشت. آنها با صدام جنگیدند ولی او را نگه داشتند. در سال 2003 وقتی که شیعیان و کردها حکومت را به‌دست گرفتند، کاملاً متمایل به جمهوری اسلامی ایران شدند و فرایند نفوذ ایران در عراق کامل شد. پیاده‌روی اربعین، به فهم سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه کمک می‌کند. این پدیده یکی از نشانه های قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مرکز هماهنگ‌کننده جهان تشیع است.

سوم: مقاومت و تفکر ضد امپریالیستی. موجودیت شیعه در ادوار تاریخ، با نفی حکومت‌های خودکامه بازیابی می‌شود. رفرنس مهم شیعه در این مورد، جمله مشهور امام حسین (ع) است که: هیهات مناالذله!

چهارم: هم‌بستگی در برابر تکفیری‌ها. در علوم اجتماعی گفته می‌شود که خطر هجوم خارجی، هم‌بستگی (Integration) داخلی به وجود می‌آورد. اکنون منطقه با خطری غرب‌ساخته بنام داعش روبروست که از یک تفکر سیاه و سفید تکفیری بهره مند است. در ابتدا، تکفیر القاعده شامل دشمن دور یعنی آمریکا و صلیبیون بود، اما اکنون در فاز جدید، یعنی در داعش، تهدید متوجه دشمن نزدیک، یعنی روافض است و معتقدند که باید آن‌ها را کشت. آنها روافض و شیعیان را بدعت‌گذاران در دین می‌دانند که بایستی برای پاک شدن دین، آنها را کشت، لذا جان، مال و ناموس شیعه از نظر آنان حلال است. حضور بیش از پیش مردم در اربعین امسال، به‌خاطر همان خطر خارجی است که هم‌بستگی را بیشتر می کند. شعار امسال عراقی‌ها در فضای مجازی این بود که: "لو تمطر دواعش، هم نزور حسین"، یعنی "اگر داعش، مثل باران ببارد، ما به زیارت حسین خواهیم رفت"! سال‌های قبل‌تر، شعار "لبیک یا حسین" بود و پارسال برای قضیه سوریه و مدافعین حرم، شعار "لبیک یا زینب" و "کلّنا عبّاسک یا زینب" هم اضافه شد.

در همین بعد، بحث پیدایش یک پرستیژ جدید در روابط بین‌الملل هم مطرح می شود. متفکرین رئالیست و نئورئالیست روابط بین‌الملل، پرستیژ را نشان دادن قدرت واحدها، مردم و کشورها به قدرت مقابل برای ایجاد بازدارندگی می‌دانند. پیاده‌روی اربعین، پرستیژ جدیدی در روابط بین‌الملل به وجود آورده است. پارسال این جمعیت حدود بیست‌میلیون بود، که بسیار زیاد و بی نظیر است. از سال 2006 تا الان،9 اجتماع به عنوان بزرگترین اجتماعات صلح‌آمیز بشری به ثبت رسیده، که هر نه‌تای آن اجتماعات شیعیان در عاشورا و اربعین در کربلاست.

پنجم: بحث گرامشی در جنگ مانور و جنگ وضعیت. آنتونیو گرامشی، فیلسوف و جامعه شناس ایتالیایی، با استفاده از تحرکات جنگ جهانی اول، بحثی را برای وضعیت های نظامی و سیاسی در جوامع مدرن مطرح می کند که به "جنگ مانور" و "جنگ وضعیت" مشهور است.  اربعین برای شیعیان، هم جنگ مانور است، و هم جنگ وضعیت. جنگ مانور، پیاده‌روی و شکل منسکی آن است و جنگ موقعیت، اعلام حضور شیعیان، در هرجا که نیاز باشد.و این یعنی: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء.

یکی از خطراتی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد، دولتی شدن پیاده‌روی اربعین است. از پارسال، اشتیاق به حکومتی کردن مبحث اربعین شروع شده و امسال بیشتر شده است. این پدیده، از گذشته به صورت مردمی و خیلی منظم تداوم یافته است و اگر توسط دولت جمهوری اسلامی و عراق، بخواهد تصدی‌گری صورت پذیرد، از حالت مردمی آن کاسته می‌شود و در نتیجه، از این اجتماع عظیم پرمغز، یک ظاهر می‌ماند و از هسته تهی می شود. پدیده مشابه آن را می توان در اعیاد شعبانیه در ایران مشاهده کرد. در طول تاریخ، اعیاد شعبانیه بصورت مردمی گرامی داشته شده و تدارکات آن با پول مردم انجام پذیرفته است. در سالهای اخیر و عمدتا دهه اخیر، شاهد آن بوده ایم که این پدیده حالت دولتی به خود گرفته است و لذا، شور و اشتیاق مردمی در تدارکات در حال کاهش است. پس، مسئولین محترم این نکته را درک کنند که در این پدیده منحصر به ‌فرد،  بایستی کمتر دخالت کرد.

دکتر احمد نادری، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و متخصص انسان شناسی خاورمیانه

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930922000017#sthash.cONfN8uT.dpuf





جزوه راهنمای داعش در «تجاوز جنسی» به اسرای زن
یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۳
این بروشور توسط موسسه تحقیقات خاورمیانه واشنگتن دی سی ترجمه شده است.
جزوه راهنمای داعش در «تجاوز جنسی» به اسرای زن
گروه بین الملل - روزنامه ایندیپندنت بروشور «شنیع» داعش را منتشر کرده است که نشان می دهد داعشی ها مجازند زنان را دستگیر کرده و از آنها به عنوان برده جنسی استفاده و به آنها تجاوز کنند.

به گزارش افکارنیوز؛ این بروشور توسط موسسه تحقیقات خاورمیانه واشنگتن دی سی ترجمه شده است.



سوال اول این بروشور این است: کنیزداری چیست؟
جواب: زنان دشمن که توسط مسلمانان دستگیر شده اند.

سوال دوم: چه چیزی باعث حلال بودن برده داری می شود؟
جواب: آنچه سبب می شود برده داری زنان مجاز باشد، بی ایمانی اوست.

سوال چهارم: آیا داشتن رابطه جنسی با اسیر زن جایز است؟
جواب: داشتن رابطه جنسی با اسرای زن جایز است.

سوال پنجم: ایا برقراری رابطه جنسی با اسیر زن بلافاصله پس از دستگیر کردن او مجاز است؟
جواب : اگر او دختری باکره باشد، کسی که او را دستگیر کرده است بلافاصله می تواند به او تجاوز کند اما اگر او باکره نیست، رحم او ابتدا باید پاک شود!

سوال ششم: آیا فروش برده های زن جایز است؟
جواب: خرید و فروش و یا اعطای برده ها و اسرای زن به عنوان هدیه جایز است.

سوال نهم: اگر برده باکره توسط مالکش غیرباکره شود، فروش او جایز است؟
جواب: اگر او مادر شود فروش او جایز نیست.

سوال سیزدهم: ایا داشتن راتباط جنسی با برده ای که به سن بلوغ نرسیده است جایز است؟
جواب: اگر او برای داشتن ارتباط آماده باشد، داشتن رابطه با وی جایز است.

سوال‌هایی هم درباره حکم شرعی به کنیز گرفتن دو خواهر، یا یک دختر با عمه و خاله‌اش نیز مطرح شده است. 

به نظر می‌رسد پخش این بروشور به منظور تحریک برخی جوانان و تشویق آن‌ها به پیوستن به گروه داعش از راه آزاد گذاشتن رابطه جنسی با زنان و دختران مخالفان باشد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد