وقتی تمام مصاحبه خانم شرمن حاوی مواضعی خصمانه است و پیام اصلی آن عدم تغییر در تحریمها و حتی امکان تحریمهای جدید است،روزنامههای مذکور باید پاسخگو باشند که به چه حقی دست به انتشار این دروغ غیرحرفهای زدهاند؟ چرا حاضر نیستند خیانتها و عهدشکنیهای آمریکا را به تصویر بکشند؟ این رسانهها که رسالت حرفهای خود را زیر پا گذاشتند، باید پاسخگو باشند که به چه علت میخواهند تصویری دروغین و مثبت از آمریکا نشان بدهند؟
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، روز یکشنبه ۵ مرداد، تعدادی از روزنامههای حامی دولت یازدهم، با ذوق زدگی از قول وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجهی آمریکا تیتر زدند: «تعلیق تحریمها آغاز راهی برای لغو آنهاست»؛ این جملهای عجیب بود. تعجب آور این بود که آمریکاییها تا کنون هرگز نگفتهاند که تحریمها لغو خواهد شد. و تا کنون در مذاکرات از هیچ یک از خواستههای خود کوتاه نیامده بودند. در حالی که دولت با ادعای لغو «همه تحریمها» وارد مذاکرات شد، حتی طبق توافقنامه ژنو در بهترین حالت تنها ممکن است سر تحریمهای هستهای -که اتفاقا بخشهای مهم تحریم نیستند- بررسیهای صورت بگیرد و نه لغو آنها.
با این حال به متن اصلی مصاحبه شرمن با سی ان ان رجوع میکنیم. در این مصاحبه هیچ جملهای مبنی بر لغو تحریمها گفته نشده است! بلکه تاکید کرده است که تحریمها لغو نخواهد شد.
به گزارش «یک بیست»، اما عجیبتر تیتر کردن این جملهی دروغین از مصاحبهای است که در آن بدون هیچ گونه نرمشی -حتی ظاهری- مواضع تند آمریکاییها مبنی بر لغو تحریمها را تکرار میکند:
In the first instance, what we have said to Iran and what we’ve said publicly is that we would suspend sanctions, not lift them, because we need to see Iran implement whatever it gets agreed to and comply with those agreements over a period of time.
ما در وهله اول به ایران و به صورت علنی گفتیم تحریمها را به حالت تعلیق در میآوریم و نگفتیم آن را برمی چینیم زیرا ما باید ببینیم آیا ایران آنچه را که توافق کرده است،اجرا می کند و با گذشت زمان نیز از این توافقات تبعیت می کند.
این موضع آمریکایی که نشان از یک بیاعتمادی کامل و از موضعی برتریجویانه است، تنها موضع بد آمریکا در این مصاحبه نیست. شرمن پس از تاکید بر اینکه ایران باید پروتکل الحاقی را کاملا اجرا کند، میگوید:
And all of those steps need to be taken before we would turn to the Congress and ask them to lift the sanctions.
همه این گام ها باید قبل از مراجعه ما به کنگره و درخواست برای برچیدن تحریم ها انجام شود.
وی تاکید دارد که حتی بررسی تحریمها باید بعد از انجام کامل تعهدات ایران باشد. و آن چنان که آمریکاییها میگویند این یعنی پس از ۱۰-۲۰ سال که ایران تعهداتش را انجام داد، باید درباره تحریمها صحبت کرد. یعنی خط خبری دولت که سخن از «ترک برداشتن تحریمها» و «شکسته شدن کاسه تحریم» و…، میداد، به وضوح یک خط تبلیغاتی غیر واقعی است. یعنی خط قرمز برداشته شدن یکجای تحریمها به صورت کامل از طرف آمریکاییها رد شده است.
اما آمریکاییها حتی توقعات بیشتری دارند. شرمن با اشاره به تعطیلی صنعت هستهای ایران و نابودی ذخیرههای اورانیوم ایران در همین مدت، میگوید:
That compliance has added some confidence — not yet enough — so we are hoping if there’s agreement, if there’s compliance, that will add enough confidence that the Congress will feel it can lift.
این تبعیت، به اعتماد افزوده است اما کافی نیست. بنابراین ما امیدواریم در صورت توافق و تبعیت، اعتماد به اندازه کافی افزایش یابد و کنگره بتواند آن را حس کند.
شرمن در این موضع خود اشاره میکند که معیار رضایت آمریکا و کافی بودن اقدامات ایران، واضح و مشخص نیست. بلکه وی از هم اکنون دارد زمینه را برای زیادهخواهیهای گسترده -که ویژگی جدا نشدنی مستکبرین و به ویژه آمریکاست- فراهم میکند. معنای این سخن این است که ایران هر اقدامی انجام دهد، آمریکا میتواند مدعی شود هنوز کافی است و ایران باید اقدامات بیشتری انجام دهد. در واقع این بهانهای خواهد بود که آمریکاییها باج بیشتری از ایران بگیرند. این ابهام و بدون معیار بودن، یکی از نقصهای مهم توافقنامه ژنو بود که منتقدان از همان روز اول به آن اشاره کردند. و آن اینکه معیار رضایت آمریکاییها چگونه سنجیده خواهد شد؟ چرا هیچ مرجع مشخصی برای سنجش کافی بودن اقدامات ایران و ایجاد اطمینان ۱+۵ تعیین نشده است؟ آمریکا مدتهاست از همین ابهام و نبود سقف مشخص برای زیادهخواهی استفاده میکند. اجازهای که در توافقنامه ژنو به آمریکاییها داده است!
شرمن در بخش دیگر سخنانش به ابعاد دیگری از تحریمها اشاره میکند:
We’ve maintained close consultation with them in these negotiations as President Obama said. We didn’t want sanctions during these negotiations; we won’t want additional sanctions during an extension, if that gets agreed to, because we think we need to preserve this negotiating space in good faith. But the Congress has an important role; clearly, any lifting of sanctions will have to be done by the Congress
ما در این مذاکرات از نزدیک به مشورت با آنها ادامه می دهیم. همانطور که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا گفته است ما نمی خواهیم تحریم ها مانع بر سر این مذاکرات شود. ما نمی خواهیم تحریم های اضافی اعمال شود زیرا فکر می کنیم این مذاکرات را با حسن نیت حفظ کنیم اما کنگره نقش مهمی دارد. مسلما هر نوع برچیده شدن تحریم را کنگره انجام می دهد.
وی در این موضعگیری میگوید همه تحریمها به کنگره مرتبط است و ممکن است با همهی اقداماتی که ایران انجام میدهد، کنگره همچنان علاوه بر حفظ تحریمهای قبلی، تحریمهای جدید وضع کند. شرمن اشاره میکند شاید ما نخواهیم تحریم جدید گذاشته شود اما کنگره نقش بسیار حیاتی دارد. اساسا این دفعه اول نیست که دولت آمریکا سعی میکند کنگره را به عنوان یک مشکل معرفی کند و خود را متمایل به حل مشکل. اما واقعیت حضور یکپارچه آمریکا و هماهنگیهای دقیق در حاکمیت آمریکاست. این ساده اندیشی است که گمان کنیم اوباما واقعا میخواهد تحریمها حذف شود ولی کنگره نمیخواهد.
وندی شرمن روند خصمانه دولت آمریکا را در این مصاحبه اینگونه ادامه میدهد:
our sanctions and the European Union sanctions and the U.N. Security Council sanctions are interlinked. So if the United States extends and does not lift, then it will not be possible for Europe to do everything that it wants to do because our banking and financial system, our oil sanctions have a profound effect.
تحریمهای ما ، اتحادیه اروپا و تحریم های شورای امنیت با یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین در صورتی که آمریکا تحریم ها را تعلیق کند و برنچیند، برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نیست هر کاری را که می خواهد، انجام دهد زیرا سیستم بانکی و مالی ما ، تحریم های نفتی ما اثر عمیقی دارند.
وی در این موضع گیری اشاره میکند که بدون ارادهی آمریکا و برداشته شدن تحریمهای آمریکا، اروپا و شورای امنیت نیز تحریمهای خود را بر نخواهند داشت. چرا که این تحریمها در هم تنیده و سیستمهای مالی آمریکا بر باقی کانالها اثر عمیقی دارد. در واقع این تهدیدی است که شرمن مقامات ایرانی را میکند. وی هشدار میدهد بدون برداشته شدن تحریمهای کنگره، هیچ تحریم دیگری هم برداشته نخواهد شد. و البته باز توافقنامه ژنو اجازه این کار را داده است!
احتمالاً آن جملهای از مصاحبه خانم شرمن که باعث شده رسانههای دولتی بر خلاف پیام اصلی مصاحبهی وی، به دروغ چهرهای بزک کرده از آمریکا را نشان دهند، این بخش است
But suspension will indeed start down a road that will give Iran the benefits that it is looking for.
اما تعلیق تحریمها آغاز راهی است که به ایران فوایدی را که بدنبال آن است، می دهد.
این گزاره که احتمالا به دلیل رعایت حداقلهای عرف دیپلماتیک در زمان مذاکره با طرف مقابل، بیان شده است، هیچ سخنی از لغو تحریمها نمیگوید. تنها با منت گذاشتن به این نکتهای اشاره دارد که آمریکاییها با تعلیق تحریمها اجازهی اندکی برای برخی فواید به ایران دادهاند. حتی همین اندک را هم نقدا نمیدهند. بلکه میگوید آغاز راهی است که ممکن است به ایران فایده برساند. یعنی یک وعدهی مبهم، نامشخص و در آیندهای نامعلوم! مانند باقی وعدهها در توافقنامه ژنو.
وی در انتها مصاحبه به همه تاکید میکند که:
everyone needs to remember the U.S. has a trade embargo that goes back 30 years to the time that U.S. hostages were taken in Tehran. So it really precedes the concerns about the nuclear program.
همه باید به خاطر داشته باشند آمریکا تحریم تجاری را اعمال کرد که به سی سال پیش برمی گردد. بنابراین این تحریم ها قبل از نگرانی ها درباره برنامه هستهای ایران نیز وجود داشت
در واقع شرمن دوباره به این نکته مهم اشاره میکند که بحث اصلی طبق توافقنامه ژنو برداشته شدن همه تحریمها نیست. بلکه وضع نشدن تحریمهای جدید مرتبط با هستهای است. اولا همهی تحریمهای اساسی علاوه بر هستهای، بهانههای حقوق بشر، تروریسم، و … هم دارد. لذا وضع تحریم جدید درباره حقوق بشر کاملا توسط آمریکا طبق توافقنامه ژنو مجاز است! دوم این که فقط ادعا شده است که تحریمهای جدید هستهای گذاشته نمیشود. و سخنی از برداشتن تحریمهای قبلی هستهای هم نیست. (تحریمها که لغو نشد؛ چرا توافق ژنو از اعمال تحریمهای «جدید» هم نتوانست جلوگیری کند؟)
وقتی تمام مصاحبه خانم شرمن حاوی مواضعی خصمانه است و پیام اصلی آن عدم تغییر در تحریمها و حتی امکان تحریمهای جدید است،روزنامههای مذکور باید پاسخگو باشند که به چه حقی دست به انتشار این دروغ غیرحرفهای زدهاند؟ چرا حاضر نیستند خیانتها و عهدشکنیهای آمریکا را به تصویر بکشند؟ این رسانهها که رسالت حرفهای خود را زیر پا گذاشتند، باید پاسخگو باشند که به چه علت میخواهند تصویری دروغین و مثبت از آمریکا نشان بدهند؟
فلسطین و خنجرهایی که این روزها از پشت زده می شود!
جمله مشهوری در میان کاربران عربی شبکههای اجتماعی وجود دارد: «مشکل فلسطین این نیست که دشمن اشغالگر آن، بویی از انسانیت نبرده است. مشکل فلسطین همان "خنجر از پشت" است. فلسطین این روزها در حال نبرد با دو گروه صهیونیستی است: "یهودیهای صهیونیست" و "اعراب صهیونیست".»
سرویس بین الملل شفاف: وضعیت بغرنج غزه به جایی رسیده است که فریاد بسیاری از روشنفکران و وجدانهای بشری غیرمسلمان نیز به آسمان بلند شده است؛ با این حال هنوز هم اعرابی را میتوان یافت که در جبهه نبرد، جانب دشمن اسرائیلی را گرفتهاند و برای او میجنگند.
به گزارش سرویس بین الملل شفاف، در ارتش اسرائیل گردانی به نام جوانان عرب وجود دارد! حتی بزرگترین جنایتها در جریان تجاوز اخیر به غزه، از سوی گردان موسوم به «گولانی» انجام شده است که فرماندهی آن را یک عرب دروزی بر عهده دارد! اما ماجرای اعرابِ ارتش اسرائیل، از این حد هم فراتر میرود! بخشی از سربازان «داوطلب» ارتش اسرائیل را زنان مسلمان و فلسطینیزاده شدهای تشکیل میدهند که در قالب گردانهای دفاعی به حالت آمادهباش درآمده و در کنار زنان یهودی در حال نبرد هستند. سرویس بینالملل شفاف، دو نمونه از این سربازان را معرفی میکند.
شاید برای بسیاری از مخاطبان، عبارت «سرباز زن مسلمان در حال دفاع از اسرائیل» کمی عجیب به نظر برسد؛ اما این واقعیتی است که «ریما بابو» با افتخار از آن یاد میکند و از این بابت نیز برای خود "نقش تاریخی" قائل است!
ریما در مصاحبه با نشریه عبری زبان «مکوریشون» با اشاره به داوطلب بودن خود برای خدمت در ارتش اسرائیل و افتخار به این موضوع، تلاش میکند توجیه سیاسی برای این کار خود بتراشد:
«اعراب و یهودیها باید ذیل پرچم واحد زندگی کنند و این اتفاق، این روزها با تفوّق نگرشهای لیبرال و اصلاحطلبانه بر نگرشهای بنیادگرایانه صهیونیستهای افراطی به وقوع پیوسته است. ما اعراب برابریطلب و مخالف تروریسم در میان اعراب سرزمینهای فلسطینی از اکثریت برخورداریم و باید در کنار نیروهای برابریطلب و اصلاحطلب اسرائیل قرار بگیریم و در قالب یک جریان سیاسی قدرتمند وفادار به تلآویو ظاهر شویم. این یگانه راهحل برونرفت از بحران موجود است!»
او حتی یک گام فراتر میرود و از خدمات خود در ارتش اسرائیل سخن میگوید: «ببینید 11 سرباز مصری را در صحرای سینا کشتهاند. چه کسانی به جز تروریستها میتوانند سربازان ارتش ملی را به قتل برسانند. آیا در مصر هم شاهد "صهیونیستهای اشغالگر" هستید؟! واقعبین باشیم! مشکل اصلی اعراب، یهودیان نیستند؛ بلکه مشکل اصلی جوامع عربی را تروریستهای بنیادگرا تشکیل میدهند. من امروز با افتخار اعلام میکنم که بدون کسب اجازه از پدر، خانه را ترک کرده تا در مرزهای جنوبی سرزمین تاریخی اسرائیل(!) در حال مرزبانی باشم و مراقبت کنم تا تروریستهای بیشتری به این کشور وارد نشوند!» جالب است که ریما در حالی رفتار نیروهای تکفیری در مصر را بهانه خوشخدمتی به اسرائیل قرار میدهد که توضیح نمیدهد نیروهای تکفیری در راستای منافع اسرائیل، نوک اسلحههای خود را به سمت سرزمینهای اسلامی هدف گرفتهاند و عملیاتی علیه اسرائیل انجام ندادهاند.

خبرنگار صهیونیست به مرزبانی این "سرباز" بسنده نمیکند و نظر وی را در مورد "جاسوسی" میپرسد. به نظر میرسد ریما، برای جاسوسی هم آمادگی ذهنی کافی دارد: «خب من یک مسلمان عرب هستم و به خوبی میتوانم با اعراب ارتباط برقرار کنم. اگر جاسوسی به معنای تلاش برای برقراری امنیت و رصد تروریستها باشد، با تمام وجود برای این کار مشتاق هستم. اما تصور میکنم با توجه به مشی تروریستی بنیادگرایان، باید مهارت و توانایی خود را در کنار تجربه رزمی افزایش دهم و با احتیاط بیشتری به عملیاتهای جاسوسی اعزام شوم.» او در حالی برای عملیات جاسوسی اعلام آمادگی میکند که اولاًً توضیح نداده که صهیونیستها تا کنون در کدام ارگان جاسوسی اجازه ورود اعراب را دادهاند؛ ثانیاً فراموش کرده که عمده فعالیتهای برونمرزی سازمانهای جاسوسی اسرائیل مانند موساد، در جهت ترور مخالفان تلآویو است و ابداً به برخورد با تکفیریها اکتفا نمیکند.
به گزارش همین نشریه، ریما گرچه پدری مسلمان و عرب دارد؛ اما همراه با 4 برادرش دور از پدر زندگی میکرده است. مادر او و 4 برادرش، یک زن مسیحی اهل اوکراین بوده که در قالب واحدهای صلیب سرخ جهانی به فلسطین آمده و با پدرش ازدواج کرده بود. اما مدتی بعد از پدرش جدا شده و با سپردن فرزندانش به اردوگاههای آوارگان تحت پوشش سازمان ملل، به اوکراین برمیگردد.
به نظر میرسد همین موضوع، انگیزه واقعی ریما برای فعالیت در ارتش اسرائیل را روشن میکند:
«امیدوارم با فعالیت در ارتش اسرائیل و اثبات وفاداری خود به تلآویو، مجوز خروج از کشور را دریافت کنم. آرزوی من این است که بتوانم به دیدار مادرم و خانوادهاش در اوکراین بروم. در حال حاضر، ما هیچ اطلاعی از مادرم و خانوادهاش در اوکراین نداریم و برای یافتن وی، نیازمند مساعدت نهادهای مربوطه در اسرائیل هستم تا اطلاعات خانوادگی نیروهای سازمان ملل را در اختیار من قرار دهند.»
به گزارش سرویس بینالملل شفاف، اعراب خائن و سازشکار، در ارتش اسرائیل و نبرد اخیر علیه غزه سهم پررنگی دارند. برای این موضوع، دادههای بسیاری وجود دارد؛ به عنوان نمونه همین امروز آقای غنوشی اعلام کرده که هزینه مالی نبرد اسرائیل در غزه را شیوخ عرب مخالف مقاومت خواهند پرداخت!
در همین زمینه، جمله مشهوری در میان کاربران عربی شبکههای اجتماعی وجود دارد: «مشکل فلسطین این نیست که دشمن اشغالگر آن، بویی از انسانیت نبرده است. مشکل فلسطین همان "خنجر از پشت" است. فلسطین این روزها در حال نبرد با دو گروه صهیونیستی است: "یهودیهای صهیونیست" و "اعراب صهیونیست".»
آینده چه چیز را در منطقه برای نیروهای مقاومت رقم خواهد زد؟
ژئوپلیتیک سلطه با تمام توان وبرخی اوقات با پولتیک های سیاسی نامتقارن وغیر متعارف وزد و بندهای تعجب آور در تلاش است تا به هرقیمت ، حتی انگهای غیرواقع همچون تروریست ، بنیادگرا ، افراطی و.... ژئوپلیتیک ضد خود یا ژئوپلیتیک مقاومت را اجازه ی بروز و ظهور ندهند وبا ابزارهای فراوان در انحصار خویش و اهرم های فشار جهانی...
سرویس بین الملل شفاف: برابر نظر اندیشمندان مطرح دانش های سیاسی اجتماعی پس از پایان جنگ سرد ومشخصاً فروپاشی نظام سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی سابق مفهوم ژئوپلیتیک نیز همچون بسیاری از مفاهیم جامعه شناختی دچار تغییر شد و شاخصهای فرهنگی نقش محوری و پررنگ تری در سیاست قدرت ایفا نمود و برغم ربایش بسیاری از جایگاهها توسط تکنولوژی ،جایگاه فرهنگ برپاماند و فرهنگ داران حتی عرصه های سیاسی را نیز یکی پس از دیگری به اختیار گرفته مدیریت قابل می نمایند. دراین دوران جنبش های مقاومت خودنمایی کردند و نیروهای ضد ساختاری عمدتاً زیر زمینی و در زاغه های مخوف در قالب نیروهای آزادیبخش دارای فرهنگ و آهنگ در جای جای جهان ستم کشیده و پایمال استضعاف پدیدار شدند و با اقبال آحاد ملتها مواجه گردیدند.
البته پیش از آن انقلاب اسلامی ایران که مهمترین سازه ی شناختی – اخلاقی پارادایم مقاومت و بی بدیل ترین خیزش قرن بود اتفاق افتاده و تمام قد با بهره مندی از یک نظام معنایی و پشتوانه ژرف اعتقادی فرماسیون نظام سلطه ی جهانی را با بانگ رسا به چالش کشاند ، الهام بخش جنبش های به استضعاف کشیده شده گردیده بود و بارقه ی امید را در آنها زنده و زنگ خطر جدی برای نظام مغرورسلطه به صدا در آورده بود و بعنوان مدرنترین ، فراگیرترین و اولین قیام بزرگ علیه نظام های زمینی با بهره مندی از ایدئولوژی یک انقلاب معنایی واندیشه گیِ بیشتر فرهنگی با اتصال خود به ریشه های اصیل دینی به عنوان یک بدیل سیاسی جلوه کرده بود و با دال متعالی اسلام ناب و غنای معنایی ومحتوایی آن، تمام زوایای زندگی انسان را در برگرفته وسیاست را هنرمندانه و شجاعانه همنشین دیانت کرده بود وبه هر دوی آنها رویکرد عرفانی داده بود و همین باعث اقبال مستضعفان به اسلام و ایران ومذهب شده و از همین نقطه نهضتهای آزادیبخشِ در پرده ود فائن العقولِ دیگر را جرأت بروز و ظهور داده بود.
و این ویژگی بارزترین شاخص نظام اسلامی نو ظهور در قرن بیستم گردید و انقلاب اسلامی ایران با پشتوانه همین توده ها درجهان جایگاه ویژه ای یافت وآنگاه این مولود نو پدید با استعانت از جامعیت اسلام و مدد منطق مذهب فلسفه مدار تشیع، نظام سیاسی جدیدی بنا کرد که آن نظام درقالب تعارض و درچارچوب گفتمانی ظهور کرد که انتظاری جز بروز رفتارهای استراتژیک الهام بخش از او نمی رفت اما مقاومت نظام ژئوپلتیک سلطه (DOMINANCE-GEOPOLITICS) در برابر تحولات با به حاشیه راندن تئوریسینهای طرفدارژئوپلتیک جدید (NEO-GEOPOLITICS ) واستمداد از ظرفیتهای همه جانبه پراکنده وریشه دار خود در اقصی نقاط عالم و دال های شناور یا همان قرائت های متأسفانه متنوع درجهان اسلام که عامل متنوع سازی رفتارها ی استراتژیک اند،اندک اندک خود رابازسازی و احیا نمود و با زایش هم سنخان همان گفتمان تهدیدگرخود بویژه پس از بهارهای عربی زیرکانه فرصتهای به زحمت فراهم آمده را فعلاً به تهدیدهای جدی علیه گفتمانهای ژئوپلتیک جدید وژئوپلیتیک مقاومت با سازوکارهای قدرتهای رسمی و به خدمت درآوردن ظرفیتهای همه جانبه ی منطقه ای – طبیعی – سیاسی و کمتر اجتماعی مزدوران فراماسونر خود بدل کرد .
غافل ازاینکه دیگر در عصر بیداری ملتها و انفجار اطلاعات و سرشاری امواج ، قدرت را با یک پارادایم خاص از سلطه نمی شود تعریف کرد و نیز به هیچ وجه نمی توان از سازو کاری که جنبه ی پنهانی مفروضات جفرافیایی و نیروهای اجتماعی تعیین کننده خارج از حیطه ی دولت را که تا به امروز نقش آنها در بازیهای ژئوپلیتیک به حساب آورده نشده اند در محاسبات نادیده شان گرفت.
این ظرفیت ،همان ژئوپلتیک ضد سلطه ای است که از آن در این گفتار به ژئوپلتیک مقاومت (GEOPOLITICS OF RESISTANCE) تعبیرشده است و آن دارای ابعاد گوناگونی است و مقاومت (RESISTANCE) عنوانی است که به این بخش ازدانش ژئوپلتیکی اطلاق می شود.
میزان انطباق این نگرش ژئوپلتیکی در مناطق جغرافیایی بسته به بافتهای متفاوت انسانی ، شرائط اقلیمی ، میزان آزادیهای سیاسی ومدنی ، سابقه ی استعماری و اهمیت منطقه ودخالت قدرتها درآن مناطق متفاوت است .
بعنوان مثال منطقه ی ژئوپلیتیک خاورمیانه عموماً وکشورهای حوزه ی خلیج فارس خصوصاً در آغاز هزاره ی سوم میلادی جایگاه ویژه ای در ژئواستراتژی و ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ جهانی به خود اختصاص داده اند این موقعیت و دلدادگی اغلب به دلیل وجود سه عامل مهم از قبیل 1- ذخائر قابل توجه انرژی 2- موقعیت جغرافیایی و 3- این حقیقت که این منطقه نقطه حساسی از سیستم جهانی در آینده است می باشد .
از همین رو کشورهای واقع درحاشیه خلیج فارس به شدت مورد توجه وعلاقه ی دولتها و کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای بویژه بازیگران بزرگ جهانی اند واین وضعیت ، خلیج فارس را به مثابه ی یک منطقه ی فراتر از ژئوپلیتیک با حساسیت خاص درکانون توجهات سیاست نظام سلطه ی جهانی قرار داده زیرا حقایق جغرافیایی همیشه از جمله عواملی بوده که همواره مورد توجه دست اندرکاران سیاست خارجی کشورها قرار داشته و مورد توجه باقی خواهد ماند.
به همین خاطر در این منطقه از دیر باز شاهد تقویت بیش از پیش حضور برخی بازیگران، حتی با حرکت در راستای به خدمت گرفتن واقعیتهای منطقه ای درجهت نیل به اهداف ونیات ایدئولوژیک خود بوده وهستند .
آنچه این موضوع را پر اهمیت تر جلوه داده همان وجود ذخائر عظیم انرژی درمنطقه و موقعیت حساس آن در تقابل با منافع استراتژیک قدرت هائی همچون آمریکا ، اروپا، روسیه، چین ، هند، جمهوری اسلامی ایران، و رژیم اشغالگر اسرائیل می باشد لذا این قدرتها کشورهای منطقه را در دو سوی پازل جنگ علیه تروریسم و یا همراهی با مقاومت ضد نظام سلطه قرار داده و بواقع همه ی این حساسیتها از جمله مواردی است که بیان کننده ی نقش و اهمیت عامل ژئوپلیتیک در این بخش از عالم است.
از اینرو ژئو پلیتیک سلطه با تمام توان وبرخی اوقات با پولتیک های سیاسی نامتقارن و غیر متعارف وزد و بندهای تعجب آور در تلاش است تا به هرقیمت ، حتی انگهای غیر واقع همچون تروریست ، بنیادگرا ، افراطی و.... ژئوپلیتیک ضد خود یا ژئوپلیتیک مقاومت را اجازه ی بروز و ظهور ندهند وبا ابزارهای فراوان در انحصار خویش و اهرم های فشار جهانی چون حقوق بشر سازمان ملل ،شورای امنیت ، آژانس بین المللی انرژی اتمی ،بانک جهانی ، تحریمهای یک جانبه ، سلطه ی رسانه ای و... مهار کند هر جا که شیرازه نیز از دستشان در رفته و ژئوپلیتیک مقاومت برغم تمام مساعی توفیق یافته با برافراشتن عروسک خیمه شب بازی دموکراسی و به صحنه آوردن تیرهای ذخیره در ترکش خود راه را بر مجاهدان تنوع طلب بسته و آنها را در کوتاه مدت زمین گیر نموده اند.که نمونه هایش کم نیستند از آن جمله مصر، بحرین ،لیبی، تونس و... اما مکر آنها در برابر مکر مردانیکه الهام بخش شان خدا است طرفی نبسته وبارها شاهد فتح و ظفر پیش درآمد وعده ی طلوع صبح قریب و تفوق و نصرت نهائی الهیِ نزدیک بوده ایم و ظهور رویکرد مقابلِ نظام سلطه (ژئوپلینتیک سلطه) در شرف تحقق است وآن رویکرد چیزی جزنگرش از پائین به بالا در حل معادلات جهانی و منطقه ای یعنی نقطه ی مقابلش که نگرش از بالا به پائین است نیست ، نگرشی که رهیافتش درحل معادلات و مخاصمات جهانی ومنطقه ای تنها و تنها از رهگذر صندوقهای آراء و گسترش مشارکت واقعی به معنای دموکراتیزه شدن واقعی و راستین نه صوری و اسمی که البته قابلیت تحقق نیز دارد دست یافتنی است و به نظر می رسد نظام سلطه راه دیگری برایش در این زور آزمائی نابرابر نمانده و تمام این تلاشها عِرض خود است و زحمت انسانهای اندیشمند با مقداری که پاسداشت حرمتشان حداقل لقلقه زبان همه ی بدخواهانش می باشد. یاد آوری این نکته درپایان ضروری است که این گزارش دارای ماهیتی بالقوه است نه بالفعل .
بنابراین رشد عرصه های مختلف اجتماعی و تربیت نیروهای مدنی وتسریع در مکانیسم فرایند سیاسی –اجتماعی- فرهنگی- واقتصادی جوامع هدف می تواند راه را برای تأسیس نهادهای ضروری واسط دولت – ملت هموار سازد تا با ایجاد یک جامعه ی مدنی فعال وکارآمد تحصیل خصم نیز حاصل آید .
العزه لله ولرسوله وللمومنین
غلام کرمی اردی کارشناس ارشد علوم تحقیقات تهران
مشاور وزیر خارجه ایران، سخنان علی رضا زاکانی، نماینده تهران همزمان با ادعای معاون وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه ساخت و سازهایی برای تغییبر کاربری سایت فردو در حال انجام است را مصداق بارز تشویش اذهان عمومی دانست.
ایران و آمریکا کم اختلاف داشتهاند، مواضع آنها در داخل کشورشان هم به شمار اختلافات دو کشور اضافه شد. مواضعی که حول محور توافق احتمالی روی تاسیسات هستهای فردو و راکتور آب سنگین اراک است. از معاون وزیر خارجه آمریکا، اصرار و از معاون وزیر خارجه ایران، انکار.
ایران تاکید دارد که روی راکتور اراک و تأسیسات فردو هیچ توافقی حاصل نشده است.
این را عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران پس از طرح ادعاهای وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا و بیان کرد.
وندی شرمن که ریاست هیات مذاکره کننده آمریکا در گفتوگوهای اتمی گروه ۱+۵ با ایران را بر عهده دارد، در نشست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا ضمن ارایه گزارشی از آنچه در آخرین دور گفتوگوهای دو طرف در وین ۶ گذشت گفته بود: «میتوانم به شما بگویم که ظرف شش ماه گذشته، پیشرفتهای محسوسی داشتیم. ما به تبادل ایدهها پرداختیم، اختلافات بر سر مسائل کلیدی را کم کرده و حوزههایی که نیازمند کار بیشتر هستند را مشخص کردیم. به عنوان مثال، ما گفتوگوهای سازندهای داشتیم درباره اینکه چگونه باید خطرات تاسیساتی چون فردو و اراک را کاهش دهیم.»
اگر چه معاون وزیر خارجه سخنی از دست یابی به توافق درباره تاسیسات فردو و اراک به میان نیاورده بود، عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره کننده ایران در واکنش اعلام کرد که: «حصول هر گونه توافق درباره اراک و یا فردو تکذیب میشود و اصولاً هنوز هیچ توافقی در هیچ یک از موضوعات مورد مذاکره از جمله درباره این دو سایت به دست نیامده و اختلافات همچنان باقی است».
اختلاف برداشت شرمن و عراقچی کجاست؟
علی خرم، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل، درباره اختلاف نظر و برداشت ایران و آمریکا درباره تاسیسات فردو و اراک گفت: اگر چه ممکن است برداشت معاون وزیر خارجه آمریکا درست باشد اما این یک برداشت قطعی نیست.
وی افزود: وقتی چنین اختلافی بروز پیدا میکند که دو طرف درباره موضوعی مثلا فردو و اراک گفتوگوهایی داشته باشند اما این گفتوگوها منتج به تصمیم گیری نشده است. در این شرایط یک طرف اصل گفتوگوها را ملاک اظهار نظر قرار میدهد.
خرم ادامه داد: در مذاکراتی که میان ایران و گروه ۱+۵ در جریان است از جمله موضوعاتی که مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، تاسیسات اراک و فردو بوده است. طبیعی است در این مذاکرات گفتوگوهایی صورت گرفته است و طرف مقابل هم نقطه نظرات خود را بیان کرده است.
نماینده پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل تصریح کرد: ممکن است در جریان گفتوگوها طرف ایرانی صرفا سکوت کرده باشد و از موضع گیری خودداری کرده باشد تا به ته ذهن طرف مقابل پی ببرد اما این به معنای این نیست که سکوت ایران و یا عدم موضع گیری درباره نقطه نظر طرف آمریکایی در جریان مذاکرات یک توافق قطعی است.
خرم افزود: اساسا ایران و گروه ۱+۵ هنوز به هیچ توافق قطعی و نهایی در مذاکرات هستهای دست پیدا نکردهاند و هیچ سندی تهیه نشده است که حکای از توافق حول محور موضوعاتی از جمله فردو و یا اراک باشد.
وی با تاکید بر اینکه وندی شرمن دروغ نمیگوید چرا که در آینده نزدیک با تیم مذاکره کننده ایران رو در رو میشود گفت: همانطور که عرض شد ممکن است طرف آمریکایی صحبتی که با طرف ایرانی داشته است را توافق قطعی دانسته در حالی این صحبتها از طرف ایران قطعی به نظر نمیرسد.
مشاور وزیر خارجه افزود: معمول این است که در مذاکرات هر دو طرف سناریوهایی که درباره موضوع مورد اختلاف دارند تا انتها بیان کنند و مخالفتی هم نسبت به آن در جریان طرح موضوع صورت نگیرد چرا که پی بردن به موضع طرف مقابل میتواند امکان بهتری برای تصمیم گیری فراهم کند.
خرم تاکید کرد: بنابراین طرح موضوع از طرف آمریکاییها به معنای پذیرش آن از طرف هیات ایرانی نیست چرا که توافقی هنوز حاصل نشده است.
او در عین حال تاکید کرد: «آقای دکتر ظریف و تیم مذاکرهکننده نیز باید بطور علنی ضمن بیان شفاف توافقات انجام گرفته، جواب روشن و آشکاری را در پاسخ به سخنان بیاساس و خطرناک وندی شرمن بدهند تا دیگر شاهد این گزافهگوییها نباشیم.»
تشویش اذهان عمومی
علی خرم درباره ادعای یک نماینده مجلس درباره تغییر ساختار در سایت فردو گفت: نمیدانم اطلاعات ایشان از کجا بوده است اما ممکن است این سخنان برپایه یک برداشت شخصی بوده باشد.
وی افزود: اما نکتهای که در این باره میتوان بیان کرد این است که جوری نباید صحبت کرد که گویی مملکت صاحب ندارد و به نوعی هر کی به هر کی است و هر فرد و گروهی که هر تصمیمی که خواست میتواند در کشور بگیرد و اجرایی کند.
مشاور وزیر خارجه ادامه داد: قطعا مذاکرات هستهای با این درجه از اهمیت خط به خط آن توسط تمامی مقامات عالی رتبه کشور حلاجی و تجزیه تحلیل میشود و به اطلاع بالاترین مقام کشور میرسد و هر گونه تصمیمی با کسب اجازه از ایشان به مرحله اجرا گذاشته میشود.
خرم با بیان اینکه این گونه اظهار نظرها مصداق بارز تشویش اذهان عمومی و کم لطفی به ساختار نظام و به نوعی سیاه نمایی در کشور است گفت: تاکنون هر توافقی که میان ایران و گروه ۱+۵ به دست آمده و هر توافقی که از این پس دو طرف به آن دست پیدا خواهند کرد برپایه اطلاع و اجازه مقامات عالی رتبه کشور است و اینگونه نیست که بدون اطلاع تصمیمی گرفته شود.
نماینده پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل افزود: باید اجازه داد تیم مذاکره کننده هستهای ایران که توانسته است اطمینان مقامات عالی رتبه کشور را جلب کند با قدرت گامهای اعتماد ساز خود را در مسیر جلب اعتماد نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هستهای بردارد.
وی تصریح کرد: اعتماد موضوعی نیست که با حرف و سخن جلب شود، برای جلب اعتماد نیاز به اقدامات عملی است، همانطور که ژاپنیها نزدیک به ۱۸ سال برای اعتمادسازی برنامه هستهای خود را متوقف کردند. در دوران اعتمادسازی هم قرار است ما کارهایی بکنیم که در توان مان است و آن را موقتا انجام نمیدهیم.
خرم در خاتمه گفت: بنابراین در شرایطی که نظام تصمیم گرفته است که کشور در مسیر اعتمادسازی قرار گیرد بهتر است که همه با هم بدون در نظر گرفتن تفکرات سیاسی و جناحی تیم مذاکره کننده را مورد حمایت قرار دهیم تا در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم.