به گزارش مشرق، با توجه به وقایع اخیر فلسطین و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان به تحلیل اوضاع فلسطین پرداختند. مسئله مقاومت مردمی و لزوم رساندن سلاح به فلسطین و کرانه باختری، دو مسئلهای بود که مورد تأکید حضرت آیت الله خامنهای قرار گرفت.
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای در مطلبی به چرایی این دو مسئله براساس بیانات رهبر انقلاب پرداخته شده است:
1. چرا مقاومت تنها راه نجات فلسطین است؟
هر کسی از راه مقاومت پا پس کشید ضرر کرد
هر کسی از فلسطینیها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط میکرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانی که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونههای هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضیها را حذف کردند، بعضیها را هم تحقیر و تدریء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئلهی فلسطین و حل مسئلهی فلسطین، جز راه مبارزه نیست، ... آن کسی که این راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئلهی فلسطین ضربه میزند. اگر دانسته باشد، اسمش خیانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علیایّحال ضربه است به مسئلهی فلسطین؛ ضربه میزنند به مسئلهی فلسطین. فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد؛ این را باید بگویند، باید بخواهند؛ دولتهای اسلامی هم باید همین را تکرار کنند.
1388/12/08
2. مسأله تجهیز و کمک به فلسطین چه ضرورتی دارد؟
هدف دشمن از خلع سلاح فلسطین، سهولت حمله به آن است
امروز مسئلهى غزه، مسئلهى اول دنیاى اسلام است. این [است] که پیغمبر فرمود: مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اهتمام به این امر، در صدر اهتمامات همهى دنیاى اسلام باید قرار بگیرد. آحاد مردم، ملتها، دولتها بالخصوص، مسئولان کشورها، مسئولان دولتها بایستى همه به فکر بیفتند. دو کار باید انجام بگیرد: یک کار کمک به مظلوم است؛ که این کمک به مظلوم به معناى فراهم کردن امکانات حیاتى آنها است. امروز آنها به غذا احتیاج دارند، به دارو احتیاج دارند، به بیمارستان احتیاج دارند، به آب احتیاج دارند، به برق احتیاج دارند، به بازسازى منازلشان و شهرشان و مسکنشان احتیاج دارند، دنیاى اسلام موظف است اینها را فراهم کند. اینها به سلاح هم احتیاج دارند؛ دشمن میخواهد دست اینها را از سلاح خالى کند، تا هروقت اراده کرد و میلش کشید - سرِ یک بهانهاى یا بىبهانه - به اینها حمله کند؛ اینها هم هیچ نتوانند از خودشان عکسالعمل نشان بدهند؛ دشمن این را میخواهد. باید در مقابل این خواست ناحق دشمن، عزم دنیاى اسلام خودش را نشان بدهد. این کار اولى است که بایستى انجام بگیرد که کمک به مظلوم است؛ وَ لِلمَظلومِ عَونا؛ عون مظلوم باشید، کمک مظلوم باشید. این کمک، کمکى است که به عهدهى همهى دنیاى اسلام است. ما به دولتهاى مسلمان از همینجا - سفراى دولتهاى مسلمان اینجا حضور دارند - میگوییم: بیایید بر سرِ کمکرسانى به مردم غزه و غلبهى بر موانعى که رژیم صهیونیستى در سرِ این راه بهوجود آورده است، باهم همدست بشویم، باهم کار کنیم و انواع و اقسام کمکها را به اینها برسانیم. 1393/05/07
فلسطین باید در مقابل رژیم صهیونیستی توان دفاعی داشته باشد
سردمداران سیاسى استکبار میگویند باید حماس و جهاد را خلع سلاح کنیم. یعنى چه خلع سلاح کنیم؟ یعنى حالا اینها یک تعدادى موشک دارند که در مقابل حملات بىامان دشمن لااقل از خودشان مختصرْدفاعى بکنند، [اما] همین را هم باید از آنها بگیریم؛ اصلاً باید فلسطین - از جمله غزه - جورى باشد که هر وقت دشمن صهیونیست اراده کرد بتواند حمله کند، بتواند هر آتشى روشن کند، آنها هم اصلاً نتوانند از خودشان دفاع کنند؛ اینها این را میخواهند. رئیس جمهور آمریکا فتوا صادر کرده است که باید مقاومت خلع سلاح بشود! بله، معلوم است؛ میخواهید خلع سلاح شود تا همین مقدار ضربهاى را هم که در مقابل اینهمه جنایت وارد میکند، نتواند وارد کند؛ ما عرض میکنیم بهعکس، همهى دنیا و بخصوص دنیاى اسلام، موظفند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند.
1393/05/07
تنها با برخورد قدرتمندانه میتوان آدمکشیهای رژیم صهیونیستی را متوقف کرد
در مقابلهى با رژیم صهیونیستى، باید از سوى فلسطینىها دست قدرت نشان داده بشود. کسى گمان نکند که اگر چنانچه موشکهاى غزه نبود، رژیم صهیونیستى کوتاه مىآمد؛ نخیر. حالا شما نگاه کنید ببینید در کرانهى باخترى چه میکنند! در کرانهى باخترى که موشکى وجود ندارد، سلاحى وجود ندارد، تفنگى وجود ندارد؛ آنجا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببینید آنجا رژیم صهیونیستى دارد چهکار میکند: هرچه از دستش بر بیاید، خانههاى مردم را خراب میکند، باغهاى مردم را خراب میکند، زندگى مردم را نابود میکند، آنها را به خوارى و ذلت میکشاند، تحقیر میکند؛ اگر لازم شد آب را رویشان میبندد، برق را رویشان میبندد؛ کسى مثل یاسر عرفات را که اینهمه با صهیونیستها همراهى کرد، نتوانستند تحمل کنند، محاصرهاش کردند، تحقیرش کردند، مسمومش کردند، نابودش کردند. اینجور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیستها نشان ندهیم، آنها به کسى رحم کنند، ملاحظهى کسى را بکنند، حق کسى را رعایت کنند، ابداً؛ تنها علاجى که تا قبل از نابودىِ این رژیم وجود دارد عبارت است از اینکه فلسطینىها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل - که همین رژیم گرگصفتِ خشن است - کوتاه بیاید، وجود دارد؛ کمااینکه الان دارند با همهى توان دنبال آتشبس میگردند؛ یعنى بیچاره شدند. آدمکشى میکند، کودککشى میکند، قساوت بیرون از حد و اندازهى معقول بشرى نشان میدهد، اما در عین حال عاجز هم هست؛ یعنى در یک محذور، در یک گرفتارى سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتشبس است. لذا بنده عقیدهام این است، این اعتقاد ما است که کرانهى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینىها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچ کارى به نفع فلسطینىها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگصفت چیزى کاسته نخواهد شد.
1393/05/01
کمک ملتهای اسلامی به مبارزان فلسطینی یک تکلیف شرعی و الهی و انسانی است
ملتهای اسلامی به هر نحو که میتوانند، باید انواع کمکهای خودشان را به آن مردمی که دارند در داخل فلسطین مبارزه میکنند، برسانند؛ این یک تکلیف شرعی و الهی و انسانی است.
اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشینید، بدانید که دشمن یک سنگر جلو میآید - دشمنی که تمام نمیشود - اسرائیل یک سنگر جلو میآید؛ امریکا که دشمن جهان اسلام است، یک سنگر جلو میآید. اگر شما عقب بنشینید، آنها جلو میآیند. دشمنی میان آنها و میان شما امت اسلام که تمام نخواهد شد. خواستههای استکبارىِ استکبار که تمامی ندارد.
«سلفیه عنوان عمومی افراد و فرقههایی از مسلمین متجدد، مخصوصاً در مصر و هند است، که ملسمین را از برخی امور تحذیر میکنند … مورج عمده آن سید رشید رضا، شاگر محمد عبده بود که مخصوصاً در مجله المنار به تروج آن فکر اهتمام داشت..» (۴)
این تعریف شاید در برگیرنده حرکتهای گروه اخوان المسلمین و به تبع آن افرادی همچون حسن البنا، سید قطب و دیگر سران حرکتهای جهادی در برابر حکومت اشغالگر بریتانیا باشد، حرکتهایی که سرانجام با فاصله گرفتن از افکار تشکیل دهندگانش و مخلوط شدن در جریان وهابیت به عنوان نماینده مسلمین در حال حاضر به جهانیان معرفی میشود.اما نکته قابل تأمل در اندیشههای این افراد { سلفیت جدید } تکفیر به عنوان یک ابزار کاملاً فقهی و دینی است. ابزاری که هر راه بسته ای را برای آنان باز مینماید.لذا برای شناخت این روش و اندیشه بایستی ریشهٔ این جریان را دانست. ریشه ای که در قرن جدید به عنوان آتشی توسط استعمار پیرو استکبار جهانی { آمریکا و صهیونیسم} به دامن اسلامی حقیقی افتاده و نوک پیکانش را به سوی مسلمین جهان اعم از شیعه و سنی نشانه گرفته است. حال در ذیل بخشی از این اندیشهها را بررسی مینماییم.
ابن تیمیه:
در مورد زندگی ابن تیمیه کتب و نوشتارهای مختلفی نگاشته شده است. نوشتارهایی که افکار، اندیشه و خرافات فقهی و کلامی او را بازگو کرده است. امانکته قابل تأمل در اندیشههای ابن تیمیه مخالفت آشکار با سنت رسول الله به عنوان یک سیرهٔ اصلی است. به طوری که او حتی توسط قضات هر چهار مذهب مصر نکوهش شد و محکوم به حبس گردید.او سرانجام در سال ۷۲۸ ه.ق در حالی که ۶۷ سال داشت در زندان در گذشت. اما چیزی که از ابن تیمیه برجای ماند، تندخویی در بحث، اهانت به مخاطب مباحثه و… است. برهمین اساس بود که کثیری از بزرگان اهل سنت در رد اعتقادات تیمیه کتاب نوشت و تقی الدین سبکی نیز کتالی به نام الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه را به این موضوع اختصاص داد.
بزرگترین مدافع ابن تیمیه را باید شاگرد وی یعنی ابن قیم جوزی دانست. او کتب متعددی را در این زمینه به نگارش در آورد و از اندیشههای او دفاع کرد.این اندیشهها بعدها مبنای تفکر فردی به نام محمد بن عبدالوهاب متولد شهر عیینه از شهرهای کویری عربستان شد.
محمد بن عبدالوهاب:
محمد بن عبدالوهاب نیز راهی را رفت که ابن تیمیه رفت. اما این بار نیز مخالفتها با اندیشه تکفیر دوباره شکل گرفت، پدر محمد که از علمای حنابله بود به مخالفت با او روی آورد و نزاع بین این دو نفر سر گرفت، این نزاع سرانجام با مرگ پدر محمد و کوچ کردن او به منطقهٔ درعیه کمتر گردید. منطقه ای که امیر درعیه به نام محمد بن آل سعود (جد آل سعود) در آن می زیست. استقبال محمد بن آل سعود از محمد بن عبدالوهاب به جایی رسید که محمد بن عبدالوهاب برای آل سعود آرزوی حکومت بر نجد را کرد و در نهایت آل سعود با ابن عبدالوهاب بیعت نمود و فرقهٔ وهابیت شکل گرفت. فرقه ای که با آتش بر نجد سرانجام در سال ۱۲۳۵ ه.ق و با مرگ عبداله بن سعود روبه افول نهاد. فرقه ای که به آل سعود اجازه داده بود هر کس که مخالفت او را میکند خونش حلال و اموالش به عنوان محارب تحت لوای آل سعود قرار میگیرد.
این تفکر سرانجام دوباره توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل که در کویت اقامت داشت رشد نمود و با همکاری بریتانیا و جاسوسان او دوباره توانست قدرتمند شود و ریاض را فتح نماید و پس از دوسال یعنی در تاریخ ۱۳۲۲ ه.ق حکومت آل سعود را بنیان نهد.حکومتی که در نهایت با دولت انگلیس پیمان دوستی بست و در سال ۱۳۳۷ ه.ق توسط بریتانیا و پس از پایان جنگ، عبدالعزیز را به عنوان پادشاه پذیرفت. این حرکات در نهایت با همکاری و مدیریت جاسوسان انگلیس در مقابل حکومت عثمانی ایستاد و در سال ۱۳۴۴ ه. ق قبه و بارگاه ائمه بقیع را تخریب و قصد آن را داشت تا بارگاه رسول الله را نیز تخریب نمایند که با ترس از خروج مسلمین آن را به حال خود وا گذاشتند.(۵) این تفکر پس از استفاده از نفت و ثروت اندوزی به دنبال گسترده سازی حکومت خود برآمدند. گسترده سازی که آتش آن در حال حاضر دامن خود او را نیز فرا گرفته است.
* انقلابی برای احیاء اسلام ناب
شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران و طلیعهٔ اسلامی استکبار ستیز دیگر مجالی به این اندیشه و تفکر نداد. تفکری که به جای دشمن دانستن استکبار و غرب، خون و مال و عرض مسلمین را حلال میدانست. انقلاب اسلامی با شعار وحدت میان مسلمین پابه عرصهٔ حیات گذاشت. انقلابی که رهبر آن اختلاف افکنی و توهین به مذاهب اسلامی را حرام میدانست. اما این حرکت از سوی افرادی که منافعشان در خطر بود برتابیده نشد و سرانجام با همکاری هم اقدامات ذیل را نهادینه نمودند:
الف) راه اندازی طرح مهار انقلاب اسلامی
این طرح همزمان با شکل گیری انقلاب اسلامی توسط آمریکا، انگلیس و اسرائیل در منطقه ایجاد شد. حمایت تسلیحاتی از رژیم سعودی عربستان، راه اندازی سپاه صحابه در پاکستان جهت مهار انقلاب اسلامی و کشتار شیعان در همان سال انقلاب اسلامی ایران، کمک به شکل گیری گروه طالبان و القاعده و… بخشی از آن بوده است.در بررسی اسناد موجود در شکل گیری القاعده میتوان به سندی برخورد که توسط ویکی لیکس منتشر شده است. اسنادی که در آن مستقیماً به نقش عربستان و سازمانهای اطلاعاتی او در حمایت از القاعده برای مهار انقلاب اسلامی اشاره دارد که سراجام با حمایت مستقیم از جنایتکاران فراملی در سوریه بر همگان آشکار شد.
ب ) تجزیه کشورهای منطقه و ضعیف سازی هویت ملی و استقلال طلبی
آمریکا همیشه دنبال وابسته سازی کشورهای منطقه به خود بوده است. حضور مستشاران این کشور در ایران قبل از انقلاب و منطقه خود گواه این ادعاست. پس از شکل گیری انقلاب اسلامی و شعار نه شرقی و نه غربی و نیز استقلال و آزادی، منافع این کشور شدیداً در خطر قرار گرفت. منافعی که برای او نقش حیاتی داشت. وجود نفت و معادن فراون بخشی از این منافع بوده است.برهمین اساس این کشور با برنامه ریزی جهت بالکانیزه کردن منطقه غرب آسیا و با شعار new middle east بر آن شد تا با کوچک سازی کشورهای منطقه هویت استقلال طلبی آنان را کاهش داده و وابسته سازی آنان را افزایش دهد. تا بتواند همچون به عنوان یک ابر قدرت حضور خود را در منطقه توجیه نماید.
ج ) تهدید زدایی از اسرائیل و راحت گذاری این کشور به اقدامات جنایت طلبانه
حضور لابیهای اسرائیلی و وابستگی مقامات آمریکا و جهان سلطه به اسرائیل بر همگان آشکار است. انقلاب اسلامی ایران با شعار آزادی ملت فلسطین و سرزمینهای آن خونی تازه در رگهای مردم مقاوم منطقه تزریق کرد. در همین راستا کشورهای استکباری با برنامه ریزی و صرف هزینه و استخدام نیروهای فراملی از جمله استخدام مزدور از کشورهای مختلف (تونس، لیبی، عربستان، یمن، چچن، بخشی از کشورهای اروپایی و…) برآن شد تا خط مقاومت را در منطقه سست نماید و آن را نابود سازد. برنامه ریزیای که بخشی از آن در سوریه و عراق حال حاضر قابل مشاهده است. نکتهٔ قابل تأمل در عراق برخلاف سوریه این است که در عراق حرکت جنایت کارانه با حضور پولهای سعودی رو به سوی خریدن قبایلی رفت که حامی رژیم بعث صدام بوده و بعثیون در صدر آن قرار دارند و با پروپاگاندای رسانه ای سرپوشی بر ماهیت آنان گذاشته شد. پروپاگاندایی که هر روز در رسانههای مختلف به جای تشریح ماهیت اصلی حرکتهای تروریستی در عراق، اسلام را دینی خشونت طلب معرفی مینمایند تا بتواند ضمن کاهش خطر علیه اسرائیل، جنایتهای این رژیم در پوششهای خبری مغفول بماند.
د) مقابله با بیداری اسلامی و نفوذ اسلامی
استکبار نقطهٔ مقابل خود را اسلامی میدانست که بر آن تفکر انقلاب اسلامی استوار است. بر همین اساس با صرف هزینههای مختلف بر آن شد تا با موج اسلام پذیری جهانی، وقایع و و فجایعی همچون برجهای دوقلو، بمب گذاریهای مختلف در اروپا، حمایت از قبایل وحشی آفریقایی به عنوان اسلام، حمایت از تجزیه طلبان سوریه، حزب بعث عراق، گروههای تندروی پاکستان و افغانستان را ایجاد نماید. رفتارهایی که با برنامه ریزی رسانههای غربی دیگر نماد اسلام حقیقی شدهاند و با دادن شعار اسلام گرایی به جای نمایش رأفت دینی، خشونت طلبی را به نمایش در میآورد، تا بتوانند ضمن خنثی سازی موج اسلام پذیری، اسلام هراسی را ترویج نمایندتا مقابله ای با بیداری اسلامی در منطقه باشند. در همین رابطه رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند:«به نظر ما بیداری اسلامی به وجود آمده است؛ سعی شد از سوی دشمنان اسلام که این بیداری را سرکوب کنند – و یک جاهایی هم سرکوب کردند – اما بیداری اسلامی سرکوب شدنی نیست. »(۶)این بیان به صورت آشکارا نشان میدهد که جریان استعماری و استکباری به دنبال خاموشی بیداری اسلامی است .
رشد روز افزون اسلام در منطقه و جهان، دشمنان جهان استکبار را با خطری به معنای نیستی مواجه گردانده است. رشدی که در آن مخالفت و مقابله با جهالت، استعماری پذیری و ظلم پذیری، ظلم نمودن و ظالم بودن، وحشی گری و حمایت از تروریست و.. به عنوان اصل قلم داد میشود و آزادی بیت المقدس به عنوان یک آرزو محسوب میگردد. این رشد برای جریان استعماری و استکباری به سرکردگی آمریکا قابل پذیرش نبود و در همین راستابا ایجاد موج اسلام هراسی و راه اندازی جریان مخالف اسلام حقیقی، دست به نماد سازی بنیاد گرایانه ای زد تا ضمن نمایش اسلام خشن و تند خوی، اسلام آمریکایی را نهادینه کند. اسلامی که با تجزیه کشورهای منطقه و ضعیف سازی آن بتواند منافع استعمار را تهیه کند و خطری برای اسرائیل نباشدو همچنین آگاه سازی مردم مسلمان منطقه را کاهش دهد. برهمین اساس آمریکا با حمایت از جریان تند روی مدعی سلفیت و خریدن مزدوران فراملی و جنایتکار برآن شد تا حلقهٔ مهاری علیه بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران ایجاد کند تا جنگ فرقه ای را در منطقه نهادینه نماید، جنگی که با شعار تفرقه بینداز و حکومت کن، توجهی به چپاول استکبار نداشته باشد.
منبع: دفتر جریان شناسی معاصر
به گزارش مشرق، خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت: برای پیروزی در انتخابات دهم اوت (19 مرداد) یک نامزد باید اکثریت مطلق آرا یعنی بیش از پنجاه درصد آراء را کسب کند. اگر هیچ نامزدی موفق نشود، دور دوم انتخابات دو هفته بعد در 24 اوت میان دو نامزد با بالاترین آراء برگزار میشود. دوران ریاست جمهوری ترکیه پنج ساله است.
انتخابات در ساعت هشت صبح به وقت محلی (ساعت پنج به وقت گرینویچ) آغاز شده و در ساعت 17 به وقت محلی (ساعت 14 به وقت گرینویچ) به پایان میرسد.
سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه
1. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه: اردوغان 60 ساله یک دهه است که بر سیاست ترکیه سلطه دارد و احتمال زیادی وجود دارد که بتواند در دور اول پیروز شود. اردوغان که سخنرانی مستعد است در محلهای خشن در استانبول رشد کرد و رهبری حزب اسلامگرای عدالت و توسعه را که حامیان آن در قلب ترکیه هستند، به دست گرفت.
وی در جریان کمپین انتخاباتیاش با انتقاد از مخالفانش وجهه خود را به عنوان مردی نشان داد که مهندسی شکوفایی اقتصاد ترکیه را برعهده دارد. وی از تقویت موضع ریاست جمهوری سخن گفت و متعهد شد تا از اختیاراتی که تحت قانون اساسی کنونی ترکیه به رئیس جمهور اعطا شده است، استفاده کند که از جمله حق برگزاری نشستهای کابینه است. این سیاستمداران کهنه کار که پیشتر شهردار استانبول بود، به توسعه بخشهایی از ترکیه که نادیده گرفته شدهاند، توسعه سیستم بهداشت و درمان و ارتقای حق اقلیتهای مذهبی از جمله کردها متعهد شده است. اردوغان که از سال 2003 نخست وزیر ترکیه است، مدافع زنان متدین بود که تحت قوانین سکولار ترکیه از پوشیدن روسری در نهادهای دولتی منع شده بودند. با این حال وی به دلیل مواضع "تفرقه افکنانه" و "پوپولیسم" مورد انتقاد قرار گرفته است. وی طی این سالها تمایلات خودکامگی از خد نشان داده و رسانهها را تحت فشار گذاشته است که از جمله آن میتوان به فیلتر کردن موقت توییتر و یوتیوب اشاره کرد. برخی از این هراس دارند که وی آداب مذهبی بیشتری را به این کشور که به سنگ بنای سکولار خود میبالد تحمیل کند. در سال گذشته، میلادی نیز وی با رسواییهای فساد که از آن به عنوان کودتای نافرجام یاد میکرد، مواجه شد.
2. اکملالدین احسان اوغلو: احسان اوغلو شخصی مودب و مهربان و از چهرههای آکادمیک است که بین سالهای 2004 تا 2014 به عنوان دبیرکل سازمان همکاری اسلامی فعالیت میکرد. دهها حزب اپوزیسیون از جمله حزب چپ میانه "مردم جمهوری خواه" و حزب راستگرای جنبش ناسیونالیست از وی حمایت میکنند. احسان اوغلو 70 ساله در جریان کمپین خود بر مساله وحدت تمرکز کرد و قول داد که اطمینان حاصل کند که رئیس جمهور ترکیه متعلق به تمام مردم این کشور باشد.
3. صلاحالدین دمیرتاش: دمیرتاش جوان سیاستمدار کردی است که ریاست حزب چپ گرای مردم دموکراتیک را برعهده دارد. وی به عنوان وکیلی با تجربه وارد گروههای حقوق بشری در منطقه کردستان ترکیه شد و حرفه سیاسی خود را در سال 2007 آغاز کرد. این سیاستمدار جوان در جریان کمپین ریاست جمهوری بر مساله مظلومان، فقرا، جوانان و طبقه کارگر متمرکز شد.
با اینکه گمان میرود دمیرتاش جایگاه سوم را بدست آورد اما وی موفقیتهای بسیاری در حل مساله حقوق کردها و وارد کردن آنها به عرصه سیاست ملی به دست آورده است. تنها چند سال پیش زمانی که کردها به عنوان بزرگترین اقلیت قومی ترکیه از تحصیل به زبان کردی در مدارس منع میشدند و با تبعیض بسیاری مواجه بودند، هیچ کس فکر نمیکرد که روزی فردی از این اقلیت بتواند نامزد ریاست جمهوری شود. کردها چندین دهه است که یک جنگ چریکی علیه نیروهای ترکیه در جنوب شرق این کشور به راه انداختهاند و درگیریها تا سال گذشته میلادی ادامه داشت. بر خلاف چیزی که اردوغان انتظار دارد، دمیرتاش حمایت رای دهندگان کرد را جلب میکند و بسیاری از کردها از وی حمایت میکنند. حدود 20 درصد از جمعیت کردها با هدف ارتقای وضعیت حقوق بشر و تسهیل محدودیتهایی علیه مناطق کردنشین به سمت دمیرتاش جذب میشوند.
نگاهی به روند انتخاباتی ترکیه
این اولین بار است که رئیس جمهوری ترکیه با آرای مستقیم مردم و نه پارلمان انتخاب میشود، البته بجز انتخاب ژنرال "کنان اورن" در این سمت از طریق رفراندوم سال 1982؛ وی دو سال پس از آنکه قدرت را از طریق کودتا به دست آورد رئیس جمهور شد.
- رای دهندگان و حوزههای انتخاباتی
حدود 53 میلیون تن از شهروندان ترکیه واجد شرایط رای دادن در بیش از 160 هزار حوزه در سراسر این کشور هستند. نزدیک به 8 / 2 میلیون تن از ترکهای مهاجر در 54 کشور نیز میتوانستند در رای گیری زود هنگام بین 31 ژوئیه و سوم اوت در دفاتر دیپلماتیک ترکیه در خارج رای بدهند اما کمتر از 250 هزار تن ثبت نام کردند.
- ممنوعیتها
در روز انتخابات مردم ترکیه از حمل سلاحهای آتشزا و یا فروش مشروبات الکلی منع میشوند تا ریسک بروز خشونت به حداقل برسد. رسانههای خبری ترکیه نیز از 10 روز پیش از رای گیری نمیتوانند نظرسنجی جدیدی منتشر کنند چرا که این اقدام میتواند روی رای شرکت کنندگان تاثیر بگذارد.
- شمارش آراء
ترکیه هیچ گونه نظرسنجی رسمی از رای دهندگان (exit polls) در روز انتخابات ندارد و اجازه نمیدهد تا نتایج انتخابات تا زمان رفع ممنوعیت از سوی هیات عالی انتخابات که معمولا چند ساعت پس از بسته شدن حوزههای رای گیری است، اعلام شود. نمایندگان رسانههای مطرح ترکیه خبرنگارانی را در هر حوزه انتخاباتی که نتایج را به مقر اصلی ارسال میکند، مستقر میکنند. مقامهای وابسته به احزاب سیاسی نیز هر کدام در حوزهها آمار را بررسی میکنند. نتایج اولیه معمولا در آمار رسانههای مختلف متفاوت است اما نتایج رسمی اولیه در تاریخ 11 اوت و نتایج نهایی در 15 اوت اعلام میشود.
- دور دوم انتخابات
چنانچه هیچ کاندیدایی نتوانست اکثریت مطلق آرا را به دست آورد، در دوم انتخابات میان دو نامزد پیشتاز در تاریخ 24 اوت برگزار میشود.
- کمپین انتخابات
منتقدان بر این باورند که کمپین ریاست جمهوری ترکیه به نفع رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه بود و موقعیت وی به او کمک کرد تا به رسانهها تسلط داشته باشد.
افتتاحیه رسمی از قطار تندروی آنکارا - استانبول به یک کمپین انتخاباتی تبدیل شد و سخنان وی مستقیما از تلویزیون پخش شد.
- ناظران
هیاتهایی از سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) و شورای اروپا قرار است بر رقابتهای انتخابات نظارت کنند. این اتفاق در حالی روی میدهد که در جریان انتخابات محلی ماه مارس بر سر تخلفات انتخاباتی جنجال به وجود آورد و آرای بسیاری از حوزهها باز شماری شد.
- جنجال برگ رای
احسان اوغلو که از سوی احزاب بسیاری حمایت میشود، این سوال را مطرح کرده است که چرا مقامهای انتخاباتی حدود 18 میلیون برگ رای اضافی برای رای دهندگان چاپ کردهاند و سازمان همکاری و امنیت اروپا نیز گفته است که این اقدام مبنای قانونی مشخصی ندارد. هیات عالی انتخابات ترکیه میگوید که این جنجال پس از آن بوجود آمد که برگ رایها در بستههای 420 تایی چاپ شد و برگ رایهایی که برای هر حوزه ارسال میشود در بستههای 420 تایی است حتی اگر تنها 30 نفر برای رای دادن در آن حوزه ثبت نام کرده باشند.