سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مقاله ای به چرایی تاکید مقام معظم رهبری بر مسئله مقاومت مردمی و لزوم رساندن سلاح به فلسطین و کرانه باختری پرداخت.
چرا رهبری بر مسلح کردن فلسطینیان تأکید دارند؟

به گزارش مشرق، با توجه به وقایع اخیر فلسطین و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان به تحلیل اوضاع فلسطین پرداختند. مسئله مقاومت مردمی و لزوم رساندن سلاح به فلسطین و کرانه باختری، دو مسئله‌ای بود که مورد تأکید حضرت آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت.

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه‌ای در مطلبی به چرایی این دو مسئله براساس بیانات رهبر انقلاب پرداخته شده است:

 1. چرا مقاومت تنها راه نجات فلسطین است؟

هر کسی از راه مقاومت پا پس کشید ضرر کرد

هر کسی از فلسطینی‌ها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط میکرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانی که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونه‌های هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضی‌ها را حذف کردند، بعضی‌ها را هم تحقیر و تدری‌ء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئله‌ی فلسطین و حل مسئله‌ی فلسطین، جز راه مبارزه نیست، ... آن کسی که این راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئله‌ی فلسطین ضربه میزند. اگر دانسته باشد، اسمش خیانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علی‌ایّ‌حال ضربه است به مسئله‌ی فلسطین؛ ضربه میزنند به مسئله‌ی فلسطین. فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد؛ این را باید بگویند، باید بخواهند؛ دولتهای اسلامی هم باید همین را تکرار کنند.

1388/12/08

2. مسأله تجهیز و کمک به فلسطین چه ضرورتی دارد؟

هدف دشمن از خلع سلاح فلسطین، سهولت حمله به آن است

امروز مسئله‌ى غزه، مسئله‌ى اول دنیاى اسلام است. این [است] که پیغمبر فرمود: مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اهتمام به این امر، در صدر اهتمامات همه‌ى دنیاى اسلام باید قرار بگیرد. آحاد مردم، ملتها، دولتها بالخصوص، مسئولان کشورها، مسئولان دولتها بایستى همه به فکر بیفتند. دو کار باید انجام بگیرد: یک کار کمک به مظلوم است؛ که این کمک به مظلوم به معناى فراهم کردن امکانات حیاتى آنها است. امروز آنها به غذا احتیاج دارند، به دارو احتیاج دارند، به بیمارستان احتیاج دارند، به آب احتیاج دارند، به برق احتیاج دارند، به بازسازى منازلشان و شهرشان و مسکنشان احتیاج دارند، دنیاى اسلام موظف است اینها را فراهم کند. اینها به سلاح هم احتیاج دارند؛ دشمن میخواهد دست اینها را از سلاح خالى کند، تا هروقت اراده کرد و میلش کشید - سرِ یک بهانه‌اى یا بى‌بهانه - به اینها حمله کند؛ اینها هم هیچ نتوانند از خودشان عکس‌العمل نشان بدهند؛ دشمن این را میخواهد. باید در مقابل این خواست ناحق دشمن، عزم دنیاى اسلام خودش را نشان بدهد. این کار اولى است که بایستى انجام بگیرد که کمک به مظلوم است؛ وَ لِلمَظلومِ عَونا؛ عون مظلوم باشید، کمک مظلوم باشید. این کمک، کمکى است که به عهده‌ى همه‌ى دنیاى اسلام است. ما به دولتهاى مسلمان از همین‌جا - سفراى دولتهاى مسلمان اینجا حضور دارند - میگوییم: بیایید بر سرِ کمک‌رسانى به مردم غزه و غلبه‌ى بر موانعى که رژیم صهیونیستى در سرِ این راه به‌وجود آورده است، باهم همدست بشویم، باهم کار کنیم و انواع و اقسام کمکها را به اینها برسانیم. 1393/05/07

چرا رهبر انقلاب بر مسلح کردن فلسطینیان تأکید دارند؟

فلسطین باید در مقابل رژیم صهیونیستی توان دفاعی داشته باشد

سردمداران سیاسى استکبار میگویند باید حماس و جهاد را خلع سلاح کنیم. یعنى چه خلع سلاح کنیم؟ یعنى حالا اینها یک تعدادى موشک دارند که در مقابل حملات بىامان دشمن لااقل از خودشان مختصرْدفاعى بکنند، [اما] همین را هم باید از آنها بگیریم؛ اصلاً باید فلسطین - از جمله غزه - جورى باشد که هر وقت دشمن صهیونیست اراده کرد بتواند حمله کند، بتواند هر آتشى روشن کند، آنها هم اصلاً نتوانند از خودشان دفاع کنند؛ اینها این را میخواهند. رئیس جمهور آمریکا فتوا صادر کرده است که باید مقاومت خلع سلاح بشود! بله، معلوم است؛ میخواهید خلع سلاح شود تا همین مقدار ضربهاى را هم که در مقابل اینهمه جنایت وارد میکند، نتواند وارد کند؛ ما عرض میکنیم بهعکس، همهى دنیا و بخصوص دنیاى اسلام، موظفند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند.

1393/05/07

تنها با برخورد قدرتمندانه میتوان آدم‌کشی‌های رژیم صهیونیستی را متوقف کرد

در مقابله‌‌ى با رژیم صهیونیستى، باید از سوى فلسطینى‌‌ها دست قدرت نشان داده بشود. کسى گمان نکند که اگر چنانچه موشکهاى غزه نبود، رژیم صهیونیستى کوتاه مى‌‌آمد؛ نخیر. حالا شما نگاه کنید ببینید در کرانه‌‌ى باخترى چه میکنند! در کرانه‌‌ى باخترى که موشکى وجود ندارد، سلاحى وجود ندارد، تفنگى وجود ندارد؛ آنجا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببینید آنجا رژیم صهیونیستى  دارد چه‌‌کار میکند: هرچه از دستش بر بیاید، خانه‌‌هاى مردم را خراب میکند، باغهاى مردم را خراب میکند، زندگى مردم را نابود میکند، آنها را به خوارى و ذلت میکشاند، تحقیر میکند؛ اگر لازم شد آب را رویشان میبندد، برق را رویشان میبندد؛ کسى مثل یاسر عرفات را که این‌‌همه با صهیونیست‌‌ها همراهى کرد، نتوانستند تحمل کنند، محاصره‌‌اش کردند، تحقیرش کردند، مسمومش کردند، نابودش کردند. این‌‌جور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیست‌‌ها نشان ندهیم، آنها به کسى رحم کنند، ملاحظه‌‌ى کسى را بکنند، حق کسى را رعایت کنند، ابداً؛ تنها علاجى که تا قبل از نابودىِ این رژیم وجود دارد عبارت است از اینکه فلسطینى‌‌ها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل - که همین رژیم گرگ‌‌صفتِ خشن است - کوتاه بیاید، وجود دارد؛ کمااینکه الان دارند با همه‌‌ى توان دنبال آتش‌‌بس میگردند؛ یعنى بیچاره شدند. آدم‌‌کشى میکند، کودک‌‌کشى میکند، قساوت بیرون از حد و اندازه‌‌ى معقول بشرى نشان میدهد، اما در عین حال عاجز هم هست؛ یعنى در یک محذور، در یک گرفتارى سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتش‌‌بس است. لذا بنده عقیده‌‌ام این است، این اعتقاد ما است که کرانه‌‌ى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌]. کسانى‌‌که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینى‌‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت‌‌نمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش‌‌کارانه، هیچ کارى به نفع فلسطینى‌‌ها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگ‌‌صفت چیزى کاسته نخواهد شد.

1393/05/01

کمک ملتهای اسلامی به مبارزان فلسطینی یک تکلیف شرعی و الهی و انسانی است

ملتهای اسلامی به هر نحو که میتوانند، باید انواع کمکهای خودشان را به آن مردمی که دارند در داخل فلسطین مبارزه میکنند، برسانند؛ این یک تکلیف شرعی و الهی و انسانی است.

  اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشینید، بدانید که دشمن یک سنگر جلو میآید - دشمنی که تمام نمیشود - اسرائیل یک سنگر جلو میآید؛ امریکا که دشمن جهان اسلام است، یک سنگر جلو میآید. اگر شما عقب بنشینید، آنها جلو میآیند. دشمنی میان آنها و میان شما امت اسلام که تمام نخواهد شد. خواسته‌های استکبارىِ استکبار که تمامی ندارد.

منبع: فارس





اولین زنگ خطر برای ترکیه؛
نگاهی به آمار و ارقام تعداد جنگجویان تکفیری اروپایی فعال در سوریه حاکی است که اتریش در رتبه اول میان کشورهای اروپایی قرار دارد، به گونه ای که بیش از نیمی از جنگجویان تکفیری که از اروپا راهی سوریه شدند و دارای ریشه های چچنی هستند، از این کشور می باشند.
وقتی گروه بین‌الملل مشرق - گستره بحران سوریه و منازعات و درگیری های جاری در آن و همچنین دخالت طرف های خارجی در این بحران موجب شد تا نمونه جنگ «افغانستان» این بار در سوریه تداعی کند، چراکه برخی محافل تلاش بسیاری کردند تا بحران جاری در سوریه را بحرانی با ماهیت و ساختاری اسلامی و دارای هویتی مذهبی معرفی کنند و این موجب شد تا بسیاری از جنجگویان بیگانه راهی این کشور شوند و سوریه همانند افغانستان دهه هشتاد قرن بیست به منظومه جهاد جهانی ملحق شود و این نگاه و توجه بسیاری از اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی غربی را در این اواخر به خود جلب کرد. 

در این ارتباط «گیدو استنبرگ»، کارشناس امور بین الملل در مقاله ای تحت عنوان «القاعده چچن: گروه های قفقازی و بین المللی کردن بیش از پیش بحران سوریه» منتشره از سوی مرکز مطالعات امور بین الملل و امنیت آلمان در ژوئیه 2014 میلادی نگاهی دقیق و عمیق بر جنگجویان چچنی در سوریه می ‌اندازد و تلاش می کند، دیدگاهی ارائه دهد که با بررسی نشو و نمای اندیشه جهادی – تکفیری در میان چچنی ها هم بعد تاریخی و با ارائه نقشه گروه های قفقازی در حال جنگ در سوریه هم بعد تحلیلی را توامان بررسی کرده باشد. 

استبرگ سخن خود را با توصیه هایی درباره نحوه تعامل کشورهای اروپایی با تهدیدهای احتمالی که ممکن است، این گروه ها برای جوامع اروپایی داشته باشند، به پایان می رساند. 
 

 نشو و نمای تروریست‌های تکفیری چچنی 

  
به اعتقاد استنبرگ ایده و اندیشه «جهاد» در میان چچنی ها از لحاظ تاریخی با ایده و اندیشه «آزادی» ارتباط پیدا می کند. به گونه ای که تروریست‌های چچنی و دیگر قوم های قفقازی برای سال ها تلاش کردند، سرزمین خود را از سیطره و تسلط روس ها خارج کنند. 

با آغاز جنگ اول چچن ها طی سال های 1994 تا 1996 ایده و اندیشه جهاد برای آزادسازی دولت به خصوص در میان ملی گرایان چچنی که به تنهایی نمی توانستند، این رویای خود را محقق کنند، بیش از پیش تقویت شد تا به این ترتیب این اعتقاد و باور در میان جنگجویان چچنی تقویت شود که جهاد یا مبارزه در قفقاز بخشی از جنگ مقدس برای آزادسازی یکی از اقلیم های مسلمانان از اشغال و حاکمیت روس هاست. 

با پایان جنگ نزاع برسر قدرت میان «اصلان مسخادوف»، رهبر نیروهای سکولار و ملی گرا و «پاسییو»، رهبر جریان های اسلامگرا که در تلاش برای کسب نفوذ بیش از پیش بود، افزایش یافت، به خصوص آنکه وی ارتباط بیشتری با جنگجویان بیگانه و خارجی داشت که برای مشارکت در نبردها و مبارزات پای به چچن گذاشته بودند.  

وقتی
نکته جالب آن بود که رهبری این گروه از جنگجویان خارجی را فردی سعودی – وهابی به نام «ثامر السویلم» معروف به «الخطاب» برعهده داشت. وی طی سال های بعد موفق شد، با همکاری با پاسییو اردوگاه ها و پایگاه های آموزش نظامی برای جنگجویان چچنی و خارجی توامان در چچن دایر کند. 

در جریان جنگ دوم چچن که در سال 1999 آغاز شد و در سال 2002 تقریبا پایان یافت، جریان های تکفیری عملیات های مبارزه و نبرد علیه نیروهای روسی را در دست گرفتند.  

اما در پی کشته شدن خطاب و شماری دیگر از فرماندهان گروه های تکفیری، این گروه ها و جنبش ها در معرض شکست ها و ناکامی های شدیدی قرار گرفتند و روش ها موفق شدند، از سال 2002 میلادی قید و بندهای خود را بر عناصر تکفیری تشدید کنند و منابع پشتیبانی و حمایتی آنها را تا حدود زیادی قطع کنند که این موضوع موجب شد، دو تحول بزرگ و بسیار با اهمیت در اندیشه های تکفیری های چچنی به طور خاص و تکفیری های قفقازی به طور عام رخ دهد. 

اولین تحول آن بود که عملیات های نظامی این گروه های تکفیری از چچن و قفقاز به کشورهای دیگر و به خصوص کشورهای همجوار انتقال یافت، به گونه ای که شاهد وقوع عملیات هایی در داخل خود روسیه نیز بودیم که یکی از مهمترین این عملیات ها حادثه تئاتر «دبرووکا» در مسکو در اکتبر سال 2002 بود و دیگری حادثه مدرسه «بیسلان» در اوستیای شمالی در سپتامبر 2004 بود. 

اما دومین تحول و دگرگونی مهم آن بود که جریان های جهادی تکفیری در منطقه از سال 2007 میلادی زیر لوای گروه موسوم به «امارت اسلامی قفقاز» قرار گرفتند که به منزله ائتلاف سست متشکل از گروه های محلی بود که مهمترین آنها «جماعت داغستان» به شمار می آمد.  

گروه موسوم به «امارت اسلامی قفقاز» حملاتی را علیه ساختارهای زیربنایی روسیه انجام داد و نیروهای امنیتی روس را هدف گرفت، به گونه ای که توسعه و گسترش عملیات های تروریستی این گروه به تهدیدی جدی علیه جمهوری های منطقه قفقاز و روسیه تبدیل شد.   
 
وقتی
نقشه گروه های جهادی تکفیری قفقازی در سوریه 
  
نمی توان فشارهایی که عناصر جهادی تکفیری در منطقه قفقاز در معرض آن قرار گرفتند، را نادیده گرفت و این که این فشارها به تغییر و تحولاتی در اندیشه ها و افکار این افراد منجر شد که مهمترین این تحولات پیوستن آنها به ایده «جهاد جهانی» است که تنها به مشارکت در عملیات های جهادی و مبارزه و نبرد در داخل قفقاز محدود نمی شد، بلکه مناطق دیگر جهان را نیز در بر می گرفت. به این ترتیب سوریه به یکی از مهمترین مناطق حضور و فعالیت این عناصر و گروه ها تبدیل شد و آنچه این دیدگاه را تقویت کرد، ائتلاف موجود بین نظام سوریه با روسیه بود، به گونه ای که جهادی تکفیری های چچنی به طور خاص و قفقازی ها به طور عام شرکت در جنگ علیه نظام سوریه را به نوعی مبارزه و جنگ غیر مستقیم علیه روسیه به شمار می آوردند. 

براساس برآوردهای صورت گرفته در ابتدای سال 2014 میلادی تعداد جنگجویان حاضر و فعال در صفوف گروه های مسلح در سوریه به 80 تا 100 هزار نفر می رسید که 8 هزار نفر آنها خارجی و از تابعیت های غیر عربی بودند، اگرچه در این بین طرف هایی هم بودند که این تعداد را 17 هزار نفر برآورد می کردند. اما در خصوص تروریست‌های تکفیری باید گفت که برآورد می شود، تعداد آنها بین 10 تا 30 هزار نفر برسد و جنگجویان تکفیری قفقازی بزرگ ترین گروه جنگجویان تکفیری غیر عربی فعال در سوریه شمرده می شوند که تعداد آنها بین صدها نفر تا 1500 نفر برآورد شده است. 

در خصوص ظهور جنگجویان تکفیری قفقازی در سوریه باید گفت که ظهور آنها به اوایل سال 2012 میلادی باز می گردد که هم زمان با تحولات اساسی و جوهری در ساختار گروه های مسلح تروریستی در سوریه به شمار می آید و طی آن جایگاه و موقعیت گروه های جهادی تکفیری در این کشور به شدت تقویت می شود و میانگین ورود جنجگویان تکفیری خارجی به سوریه به اوج خود می رسد. 

در این دوره گروه های مسلح در سوریه با مشکلی حقیقی مواجه بودند که در نبود و غیبت فرماندهی مرکزی و یکپارچه که تضمین کننده وحدت و اشتراک اهداف و عملیات ها بود، نمود پیدا می کرد و این موجب شد تا به سرعت در میان گروه های مسلح فعال در سوریه شکاف و اختلاف ایجاد کند و به درگیری ها و رویارویی های مسلحانه بین این گروه ها تبدیل شود. 

در این میان رابطه میان دو گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» و «امارت اسلامی عراق و شام» معروف به «داعش» و رویارویی های صورت گرفته میان آنها بارزترین نمونه این درگیری ها و رویارویی های مسلحانه بین گروه های مسلح فعال در سوریه است. به گونه ای که اگرچه دو  گروه از سازمان تروریستی القاعده در عراق نشات یافته بودند، اما درگیری و نزاع میان آنها بعد و هویتی ایدئولوژیکی داشت و در حالی که داعش ایدئولوژی تکفیری تندروتر و افراطی تری را اتخاذ کرده بود که کوچک ترین انحراف و تخلف اعتقادی از ایده تکفیری سلفی را با خشونت هرچه تمام تر و بدون تسامح مجازات می کرد، مشاهده می شد که جبهه النصره تا جای ممکن از خشونت های غیر ضروری دور و با دیگر گروه های سلفی جهادی همکاری می کرد. 

وقتی
نزاع میان دو گروه تکفیری جبهه النصره و داعش که خیلی زود به درگیری های مسلحانه بین دو طرف تبدیل شد، تاثیرات و بازتاب های خود را بر جنگجویان تکفیری قفقازی در سوریه گذاشت، چون هریک از آنها می بایست یکی از این دو گروه را جهت پیوستن و ادامه مبارزه علیه نظام سوریه انتخاب می کردند، به ویژه آن که اغلب قفقازی های تکفیری در حلب و ادلب مستقر بوده و فعالیت می کردند و این دو شهر از جمله مهمترین پایگاه ها و دژهای این دو گروه مسلح به شمار می آمد. 

به طور کلی نقشه جنگجویان قفقازی به چهار گروه تقسیم می شود که هریک از آنها از حیث تعداد و حجم و عملیات و عملکرد با یکدیگر تفاوت دارند، اگرچه یک عامل مشترک در تمام آنها به چشم می خورد و آن دیدن آموزش های نظامی بسیار خوب برای نبردهاست و به همین دلیل است که خیلی این عناصر به نیروهای نخبه گروه های جهادی تکفیری در سوریه تبدیل شدند. 
 
1) ارتش مهاجرین و انصار 

  

گروه تروریستی تکفیری موسوم به «ارتش مهاجرین و انصار» از جمله معرف ترین گروه های تروریستی تکفیری قفقازی در سوریه به شمار می آید که هسته اولیه تشکیل دهنده این گروه، گروه تروریستی تکفیری موسوم به «کتیبه مهاجرین» بود که به صورت علنی در سپتامبر 2012 و طی شرکت در نبردهای حلب به سرکردگی «ابو عمر چچنی» ظهور کرد و پای به عرصه گذاشت. تنها چند ماه پس از آن بود که گروه موسوم به «ارتش مهاجرین و انصار» تشکیل شد تا ابو عمر چچنی همچنان سرکرده و فرمانده این گروه باقی بماند. 

عملیات گروه تروریستی تکفیری موسوم به ارتش مهاجرین و انصار بر تصرف و تسلط بر پایگاه های نظامی ارتش سوریه تمرکز یافت.
 
از جمله مهمترین عملیات هایی که با همکاری گروه تروریستی تکفیری داعش دست به آن زد، تسلط بر پایگاه هوایی ارتش سوریه در «مناغ» در آگوست سال 2013 بود که دلیلی آشکار بر ائتلاف میان ابو عمر چچنی و داعش بود، به ویژه آن که برخی گزارش ها به این نکته اشاره می کردند که ابو عمر چچنی به سرکرده و امیر داعش در منطقه شمالی سوریه منصوب شده بود. 
 
2) گروه تروریستی تکفیری صلاح الدین چچنی 

  
ائتلاف ابو عمر چچنی با گروه تکفیری داعش برای «صلاح الدین چچنی» که یکی از مهمترین فرماندهان ابو عمر به شمار می آمد، بسیار گران آمد و موجب جدایی وی از گروه ابو عمر چچنی شد تا مدتی بعد گروه رقیب دیگری با همان نشان و نام گروه قبلی یعنی «ارتش مهاجرین و انصار» تشکیل دهد، اما پسوند «امارت اسلامی قفقاز» را به آن اضافه کند. 

صلاح الدین چچنی هنگامی که گروه ابو عمر چچنی را ترک کرد، دلیل این جدایی را عدم عمل به سوگند وفاداری یاد کرد که ابو عمر با وی و رهبر امارت اسلامی قفقاز یعنی «دوکو عمروف» بسته بود. 

در ادامه حمایت دوکو عمروف از صلاح الدین چچنی و گروهش، اعتبار و جایگاه ویژه و بزرگی به این گروه در میان گروه های جهادی تکفیری قفقازی فعال در سوریه بخشید. به گونه ای که از بهار سال 2013 بسیاری از پایگاه های اینترنتی وابسته به امارت اسلامی قفقاز از مشارکت قفقازی ها در نبردهای سوریه و تشکیل گروه «ارتش مهاجرین و انصار» به سرکردگی صلاح الدین چچنی استقبال کردند. در این میان صلاح الدین چچنی پس از تشکیل گروه خود، همکاری با گروه تکفیری جبهه النصره در اجرای برخی عملیات ها علیه ارتش و نظام سوریه را برگزید.  
 
وقتی
3) گروه تروریستی تکفیری سیف الله چچنی 
  
دومین شکاف و اختلافی که در پی اتحاد ابو عمر چچنی با داعش روی داد، جدایی گروهی از چچنی های تکفیری به سرکردگی «سیف الله چچنی» بود که همچون صلاح الدین چچنی، از جمله مهمترین فرماندهان ابو عمر چچنی و معاون اصلی وی به شمار می آمد. برخی منابع بر این باورند که اختلافات میان ابو عمر چچنی و سیف الله چچنی به دلیل رقابت شخصی آنها برای به کسب نفوذ و قدرت بیشتر در گروه «ارتش مهاجرین و انصار» بود، علاوه بر این که سیف الله چچنی به افراط گرایی موجود در گروه ابو عمر چچنی و اتحاد وی با داعش اعتراض داشت. 

سیف الله چچنی پس از جدایی از ابو عمر و تشکیل گروه خود، تلاش کرد، فعالیت های خود را در منطقه حلب و در نزدیکی مرزهای ترکیه متمرکز کند و در این خصوص همکاری با گروه تروریستی موسوم به «جند الشام» را برگزید. با پایان سال 2013 میلادی سیف الله چچنی سوگند وفاداری به گروه تکفیری جبهه النصره را خورد تا این که در فوریه 2014 و پس از درگیری با نیروهای ارتش سوریه در یکی از نبردهایش در حلب به هلاکت رسید تا جای وی را فردی به نام «محمد الخراسانی» بگیرد و تمام وفاداری ها و ائتلاف ها و اتحادهای وی را چه با جبهه النصره و چه جند الشام حفظ کند. 
 
4) گروه تروریستی تکفیری جند الشام 

  
گروه تروریستی تکفیری «جند الشام» تنها گروه بر خلاف سه گروه دیگر تکفیری قفقازی بود که استقلال و عدم وابستگی خود را حفظ و از پیوستن به گروه های مسلح دیگر خودداری کرد. با این حال این امر به معنای عدم همکاری مکرر و مستمر آن با جبهه اسلامی و جبهه النصره نبود. 

گروه تروریستی تکفیری جند الشام به دلیل خونریزی و قساوت قلب و مهارت جنگی اش بسیار بالای سرکرده اش، «مسلم ابو ولید» از معروفیت بسیاری برخوردار است که البته این معروفیت بیشتر به معنای رعب و وحشتی است که این گروه در مناطقی که حضور می یابد، ایجاد می کند. مسلم ابو ولید بخش قابل توجهی از این مهارت و تجربه جنگی خود را مدیون مشارکتش در نبردهای دوم چچن و قرار داشتن در کنار «خطاب» بود.  
عملیات های گروه تروریستی تکفیری جند الشام به طور کلی در شمال استان لاذقیه و به طور خاص در منطقه «الجبلیه» در نزدیکی مرزهای ترکیه متمرکز است و در عملیات های هجومی علیه شهرک ها و روستاهای علوی نشین کوهستانی و ساحلی استان لاذقیه در غرب سوریه مشارکت داشت، البته این گروه در عملیات هایی در حلب و ریف شمالی آن از جمله زندان مرکزی حلب در اوایل فوریه گذشته مشارکت داشت. 
 
وقتی
بحران اروپا  
 
این پیش فرض وجود دارد که گروه های تروریستی تکفیری شرکت کننده در نبردهای جاری در سوریه در آینده تهدیدی علیه کشورهای اروپایی و ترکیه تشکیل خواهند داد، چراکه بسیاری از عناصر این گروه ها پس از جنگ های چچن در خارج از سرزمین قفقاز و چچن، زادگاه اصلی اشان رشد و نمو یافتند. البته در این بین درست است که بسیاری از آنها از طریق گرجستان و ترکیه به سوریه منتقل شدند، اما تعداد قابل توجهی از آنها همچنان در کشورهای اروپایی همچون اتریش و آلمان و فرانسه و بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی اقامت دارند. 

در این راستا نگاهی به آمار و ارقام تعداد جنگجویان تکفیری اروپایی فعال در سوریه به این نکته اشاره می کند که اتریش در رتبه اول میان کشورهای اروپایی قرار دارد، به گونه ای که بیش از نیمی از جنگجویان تکفیری که از اروپا راهی سوریه شدند و دارای ریشه های چچنی هستند، از این کشور می باشند (حدود 100 تکفیری)، بعد از اتریش فرانسه با 80 تروریست تکفیری و سپس بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی و آلمان در رتبه های بعدی قرار می گیرند. 


تهدید احتمالی نهفته از سوی این تروریست های تکفیری برای کشورهای اروپایی در مهارت های جنگی آنها به ویژه جنگ های خیابانی نهفته است که در آینده می تواند، تهدیدی برای امنیت داخلی کشورهای اروپایی باشد. این درحالی است که جنگ در سوریه بر مهارت و تجربه این تروریست ها بیش از پیش خواهد افزود و موجب تشکیل شبکه های ارتباطی گسترده تر در کشورهای دیگر از جمله کشورهای اروپایی خواهد شد و این می تواند راه را برای ورود گروه تروریستی القاعده به داخل اروپا باز کند. 

وقتی
به همین دلیل لازم به نظر می رسد که کشورهای اروپایی از هم اکنون تدابیر لازم برای مقابله با این تهدید احتمالی به خصوص از کشور ترکیه را آغاز کنند و این که اگرچه این کشورها اختلافی عمیق با نظام سوریه دارند و آن را دشمن خود می دانند و برای براندازی آن تلاش می کنند، اما برای مقابله با این تهدید آینده نیاز به همکاری با دمشق و کمک گرفتن و استفاده از تجارب آن دارند. 

سلفیه عنوان عمومی افراد و فرقه‌هایی از مسلمین متجدد، مخصوصاً در مصر و هند است، که ملسمین را از برخی امور تحذیر می‌کنند … مورج عمده آن سید رشید رضا، شاگر محمد عبده بود که مخصوصاً در مجله المنار به تروج آن فکر اهتمام داشت
به گزارش مشرق، سلف در لغت به معنای گذشته است ولی در معنای اصطاحی آن میان متکلمین و فقها اختلاف است. بعضی آن را نسل اول از تابعین بر می‌شمارند (۱) و بعضی دیگر همچون کثیری در کتاب السلفیه بین اهل السنه و الامامیه می‌نویسد: «سلفیه در قرن چهارم هجری ظهور کرد و از جنابله بودند … سپس در قرن هفتم توسط ابن تیمیه احیا شد که امور دیگری بر آن افزود.»(۲) اما این تعریف میان مستشرقین زیاد مورد قبول نبوده و آن را به حرکت که توسط محمد عبده و جمال الدین اسد آبادی در مقابل غرب زدگی و خرافات مصر اشغال شده توسط انگلیس ایجاد شد، منصوب می‌نمایند و حتی برای مدعای خود، نام موسسه ای به نام سلفیه که توسط محب الدین خطیب اداره می‌شد را بیان می‌نمایند.(۳) اما تعریفی که می‌توان به صورت دقیق تر بیان کرد و واژه مأنوس تری در قرن حاضر برای مخاطبین بود، تعریف دائره المعارف مصاحب در مورد سلفیت است، در این دائره المعارف سلفیت این چنین تعریف شده است:

«سلفیه عنوان عمومی افراد و فرقه‌هایی از مسلمین متجدد، مخصوصاً در مصر و هند است، که ملسمین را از برخی امور تحذیر می‌کنند … مورج عمده آن سید رشید رضا، شاگر محمد عبده بود که مخصوصاً در مجله المنار به تروج آن فکر اهتمام داشت..» (۴)

این تعریف شاید در برگیرنده حرکت‌های گروه اخوان المسلمین و به تبع آن افرادی همچون حسن البنا، سید قطب و دیگر سران حرکت‌های جهادی در برابر حکومت اشغالگر بریتانیا باشد، حرکت‌هایی که سرانجام با فاصله گرفتن از افکار تشکیل دهندگانش و مخلوط شدن در جریان وهابیت به عنوان نماینده مسلمین در حال حاضر به جهانیان معرفی می‌شود.اما نکته قابل تأمل در اندیشه‌های این افراد { سلفیت جدید } تکفیر به عنوان یک ابزار کاملاً فقهی و دینی است. ابزاری که هر راه بسته ای را برای آنان باز می‌نماید.لذا برای شناخت این روش و اندیشه بایستی ریشهٔ این جریان را دانست. ریشه ای که در قرن جدید به عنوان آتشی توسط استعمار پیرو استکبار جهانی { آمریکا و صهیونیسم} به دامن اسلامی حقیقی افتاده و نوک پیکانش را به سوی مسلمین جهان اعم از شیعه و سنی نشانه گرفته است. حال در ذیل بخشی از این اندیشه‌ها را بررسی می‌نماییم.

ابن تیمیه:

در مورد زندگی ابن تیمیه کتب و نوشتارهای مختلفی نگاشته شده است. نوشتارهایی که افکار، اندیشه و خرافات فقهی و کلامی او را بازگو کرده است. امانکته قابل تأمل در اندیشه‌های ابن تیمیه مخالفت آشکار با سنت رسول الله به عنوان یک سیرهٔ اصلی است. به طوری که او حتی توسط قضات هر چهار مذهب مصر نکوهش شد و محکوم به حبس گردید.او سرانجام در سال ۷۲۸ ه.ق در حالی که ۶۷ سال داشت در زندان در گذشت. اما چیزی که از ابن تیمیه برجای ماند، تندخویی در بحث، اهانت به مخاطب مباحثه و… است. برهمین اساس بود که کثیری از بزرگان اهل سنت در رد اعتقادات تیمیه کتاب نوشت و تقی الدین سبکی نیز کتالی به نام الدره المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه را به این موضوع اختصاص داد.

بزرگ‌ترین مدافع ابن تیمیه را باید شاگرد وی یعنی ابن قیم جوزی دانست. او کتب متعددی را در این زمینه به نگارش در آورد و از اندیشه‌های او دفاع کرد.این اندیشه‌ها بعدها مبنای تفکر فردی به نام محمد بن عبدالوهاب متولد شهر عیینه از شهرهای کویری عربستان شد.

محمد بن عبدالوهاب:

محمد بن عبدالوهاب نیز راهی را رفت که ابن تیمیه رفت. اما این بار نیز مخالفت‌ها با اندیشه تکفیر دوباره شکل گرفت، پدر محمد که از علمای حنابله بود به مخالفت با او روی آورد و نزاع بین این دو نفر سر گرفت، این نزاع سرانجام با مرگ پدر محمد و کوچ کردن او به منطقهٔ درعیه کمتر گردید. منطقه ای که امیر درعیه به نام محمد بن آل سعود (جد آل سعود) در آن می زیست. استقبال محمد بن آل سعود از محمد بن عبدالوهاب به جایی رسید که محمد بن عبدالوهاب برای آل سعود آرزوی حکومت بر نجد را کرد و در نهایت آل سعود با ابن عبدالوهاب بیعت نمود و فرقهٔ وهابیت شکل گرفت. فرقه ای که با آتش بر نجد سرانجام در سال ۱۲۳۵ ه.ق و با مرگ عبداله بن سعود روبه افول نهاد. فرقه ای که به آل سعود اجازه داده بود هر کس که مخالفت او را می‌کند خونش حلال و اموالش به عنوان محارب تحت لوای آل سعود قرار می‌گیرد.

این تفکر سرانجام دوباره توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل که در کویت اقامت داشت رشد نمود و با همکاری بریتانیا و جاسوسان او دوباره توانست قدرتمند شود و ریاض را فتح نماید و پس از دوسال یعنی در تاریخ ۱۳۲۲ ه.ق حکومت آل سعود را بنیان نهد.حکومتی که در نهایت با دولت انگلیس پیمان دوستی بست و در سال ۱۳۳۷ ه.ق توسط بریتانیا و پس از پایان جنگ، عبدالعزیز را به عنوان پادشاه پذیرفت. این حرکات در نهایت با همکاری و مدیریت جاسوسان انگلیس در مقابل حکومت عثمانی ایستاد و در سال ۱۳۴۴ ه. ق قبه و بارگاه ائمه بقیع را تخریب و قصد آن را داشت تا بارگاه رسول الله را نیز تخریب نمایند که با ترس از خروج مسلمین آن را به حال خود وا گذاشتند.(۵) این تفکر پس از استفاده از نفت و ثروت اندوزی به دنبال گسترده سازی حکومت خود برآمدند. گسترده سازی که آتش آن در حال حاضر دامن خود او را نیز فرا گرفته است.

* انقلابی برای احیاء اسلام ناب

شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران و طلیعهٔ اسلامی استکبار ستیز دیگر مجالی به این اندیشه و تفکر نداد. تفکری که به جای دشمن دانستن استکبار و غرب، خون و مال و عرض مسلمین را حلال می‌دانست. انقلاب اسلامی با شعار وحدت میان مسلمین پابه عرصهٔ حیات گذاشت. انقلابی که رهبر آن اختلاف افکنی و توهین به مذاهب اسلامی را حرام می‌دانست. اما این حرکت از سوی افرادی که منافعشان در خطر بود برتابیده نشد و سرانجام با همکاری هم اقدامات ذیل را نهادینه نمودند:

الف) راه اندازی طرح مهار انقلاب اسلامی

این طرح همزمان با شکل گیری انقلاب اسلامی توسط آمریکا، انگلیس و اسرائیل در منطقه ایجاد شد. حمایت تسلیحاتی از رژیم سعودی عربستان، راه اندازی سپاه صحابه در پاکستان جهت مهار انقلاب اسلامی و کشتار شیعان در همان سال انقلاب اسلامی ایران، کمک به شکل گیری گروه طالبان و القاعده و… بخشی از آن بوده است.در بررسی اسناد موجود در شکل گیری القاعده می‌توان به سندی برخورد که توسط ویکی لیکس منتشر شده است. اسنادی که در آن مستقیماً به نقش عربستان و سازمان‌های اطلاعاتی او در حمایت از القاعده برای مهار انقلاب اسلامی اشاره دارد که سراجام با حمایت مستقیم از جنایتکاران فراملی در سوریه بر همگان آشکار شد.

ب ) تجزیه کشورهای منطقه و ضعیف سازی هویت ملی و استقلال طلبی

آمریکا همیشه دنبال وابسته سازی کشورهای منطقه به خود بوده است. حضور مستشاران این کشور در ایران قبل از انقلاب و منطقه خود گواه این ادعاست. پس از شکل گیری انقلاب اسلامی و شعار نه شرقی و نه غربی و نیز استقلال و آزادی، منافع این کشور شدیداً در خطر قرار گرفت. منافعی که برای او نقش حیاتی داشت. وجود نفت و معادن فراون بخشی از این منافع بوده است.برهمین اساس این کشور با برنامه ریزی جهت بالکانیزه کردن منطقه غرب آسیا و با شعار new middle east بر آن شد تا با کوچک سازی کشورهای منطقه هویت استقلال طلبی آنان را کاهش داده و وابسته سازی آنان را افزایش دهد. تا بتواند همچون به عنوان یک ابر قدرت حضور خود را در منطقه توجیه نماید.

ج ) تهدید زدایی از اسرائیل و راحت گذاری این کشور به اقدامات جنایت طلبانه

حضور لابی‌های اسرائیلی و وابستگی مقامات آمریکا و جهان سلطه به اسرائیل بر همگان آشکار است. انقلاب اسلامی ایران با شعار آزادی ملت فلسطین و سرزمین‌های آن خونی تازه در رگ‌های مردم مقاوم منطقه تزریق کرد. در همین راستا کشورهای استکباری با برنامه ریزی و صرف هزینه و استخدام نیروهای فراملی از جمله استخدام مزدور از کشورهای مختلف (تونس، لیبی، عربستان، یمن، چچن، بخشی از کشورهای اروپایی و…) برآن شد تا خط مقاومت را در منطقه سست نماید و آن را نابود سازد. برنامه ریزی‌ای که بخشی از آن در سوریه و عراق حال حاضر قابل مشاهده است. نکتهٔ قابل تأمل در عراق برخلاف سوریه این است که در عراق حرکت جنایت کارانه با حضور پول‌های سعودی رو به سوی خریدن قبایلی رفت که حامی رژیم بعث صدام بوده و بعثیون در صدر آن قرار دارند و با پروپاگاندای رسانه ای سرپوشی بر ماهیت آنان گذاشته شد. پروپاگاندایی که هر روز در رسانه‌های مختلف به جای تشریح ماهیت اصلی حرکت‌های تروریستی در عراق، اسلام را دینی خشونت طلب معرفی می‌نمایند تا بتواند ضمن کاهش خطر علیه اسرائیل، جنایت‌های این رژیم در پوشش‌های خبری مغفول بماند.

د) مقابله با بیداری اسلامی و نفوذ اسلامی

استکبار نقطهٔ مقابل خود را اسلامی می‌دانست که بر آن تفکر انقلاب اسلامی استوار است. بر همین اساس با صرف هزینه‌های مختلف بر آن شد تا با موج اسلام پذیری جهانی، وقایع و و فجایعی همچون برج‌های دوقلو، بمب گذاری‌های مختلف در اروپا، حمایت از قبایل وحشی آفریقایی به عنوان اسلام، حمایت از تجزیه طلبان سوریه، حزب بعث عراق، گروه‌های تندروی پاکستان و افغانستان را ایجاد نماید. رفتارهایی که با برنامه ریزی رسانه‌های غربی دیگر نماد اسلام حقیقی شده‌اند و با دادن شعار اسلام گرایی به جای نمایش رأفت دینی، خشونت طلبی را به نمایش در می‌آورد، تا بتوانند ضمن خنثی سازی موج اسلام پذیری، اسلام هراسی را ترویج نمایندتا مقابله ای با بیداری اسلامی در منطقه باشند. در همین رابطه رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند:«به نظر ما بیداری اسلامی به وجود آمده است؛ سعی شد از سوی دشمنان اسلام که این بیداری را سرکوب کنند – و یک جاهایی هم سرکوب کردند – اما بیداری اسلامی سرکوب شدنی نیست. »(۶)این بیان به صورت آشکارا نشان می‌دهد که جریان استعماری و استکباری به دنبال خاموشی بیداری اسلامی است .

رشد روز افزون اسلام در منطقه و جهان، دشمنان جهان استکبار را با خطری به معنای نیستی مواجه گردانده است. رشدی که در آن مخالفت و مقابله با جهالت، استعماری پذیری و ظلم پذیری، ظلم نمودن و ظالم بودن، وحشی گری و حمایت از تروریست و.. به عنوان اصل قلم داد می‌شود و آزادی بیت المقدس به عنوان یک آرزو محسوب می‌گردد. این رشد برای جریان استعماری و استکباری به سرکردگی آمریکا قابل پذیرش نبود و در همین راستابا ایجاد موج اسلام هراسی و راه اندازی جریان مخالف اسلام حقیقی، دست به نماد سازی بنیاد گرایانه ای زد تا ضمن نمایش اسلام خشن و تند خوی، اسلام آمریکایی را نهادینه کند. اسلامی که با تجزیه کشورهای منطقه و ضعیف سازی آن بتواند منافع استعمار را تهیه کند و خطری برای اسرائیل نباشدو همچنین آگاه سازی مردم مسلمان منطقه را کاهش دهد. برهمین اساس آمریکا با حمایت از جریان تند روی مدعی سلفیت و خریدن مزدوران فراملی و جنایت‌کار برآن شد تا حلقهٔ مهاری علیه بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران ایجاد کند تا جنگ فرقه ای را در منطقه نهادینه نماید، جنگی که با شعار تفرقه بینداز و حکومت کن، توجهی به چپاول استکبار نداشته باشد.

منبع: دفتر جریان شناسی معاصر


جعفر محمدی در صفحه اش در فیس بوک نوشت:

این عکس، یک نظامی ارتش عراق را نشان می دهد که در یکی از سنگرهایی که برای مقابله با داعش ساخته اند،‌ مستقر شده است.
علت شکست های ارتش عراق در برابر داعش (عکس)
همین یک عکس برای توضیح علت شکست های پیاپی ارتش عراق در برابر داعش کافی است: تمام سینه خاکریز را پتو کرده اند تا خدای ناکرده لباس شان خاکی نشود و زیرشان هم لحاف انداخته اند تا جایشان نرم باشد!
سایه بان هم درست کرده اند تا آفتاب سوخته نشوند.سایه بان هم درست کرده اند تا آفتاب سوخته نشوند. یک کلمن آب خنک هم در سنگر گذاشته اند تا بد نگذرد.
این فضای جنگ در ارتش جدید عراق است.
اما در مقابل ،‌ داعشی ها که بعضی از آنها حتی زندگی در غرب را وانهاده اند، با به جان خریدن همه مصائب در راه هدفی که برای خود تعریف کرده اند،‌می جنگند.
این عکس ،‌ حرف های زیادی برای گفتن دارد... .

انتخابات ترکیه در یک نگاه؛
مردم ترکیه فردا (یکشنبه) به پای صندوق‌های رای می‌روند تا از میان سه نامزد یکی را برای پست ریاست جمهوری که تا امروز تا حد زیادی تشریفاتی بود، انتخاب کنند. دوازدهمین رئیس جمهور ترکیه برای اولین بار به جای تعیین از طریق پارلمان، با آرای مستقیم مردم انتخاب می‌شود.

به گزارش مشرق، خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت: برای پیروزی در انتخابات دهم اوت (19 مرداد) یک نامزد باید اکثریت مطلق آرا یعنی بیش از پنجاه درصد آراء را کسب کند. اگر هیچ نامزدی موفق نشود، دور دوم انتخابات دو هفته بعد در 24 اوت میان دو نامزد با بالاترین آراء برگزار می‌شود. دوران ریاست جمهوری ترکیه پنج ساله است.

انتخابات در ساعت هشت صبح به وقت محلی (ساعت پنج به وقت گرینویچ) آغاز شده و در ساعت 17 به وقت محلی (ساعت 14 به وقت گرینویچ) به پایان می‌رسد.

سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه

1. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه: اردوغان 60 ساله یک دهه است که بر سیاست ترکیه سلطه دارد و احتمال زیادی وجود دارد که بتواند در دور اول پیروز شود. اردوغان که سخنرانی مستعد است در محله‌ای خشن در استانبول رشد کرد و رهبری حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه را که حامیان آن در قلب ترکیه هستند، به دست گرفت.

ترکیه

وی در جریان کمپین انتخاباتی‌اش با انتقاد از مخالفانش وجهه خود را به عنوان مردی نشان داد که مهندسی شکوفایی اقتصاد ترکیه را برعهده دارد. وی از تقویت موضع ریاست جمهوری سخن گفت و متعهد شد تا از اختیاراتی که تحت قانون اساسی کنونی ترکیه به رئیس جمهور اعطا شده است، استفاده کند که از جمله حق برگزاری نشست‌های کابینه است. این سیاستمداران کهنه کار که پیشتر شهردار استانبول بود، به توسعه بخش‌هایی از ترکیه که نادیده گرفته شده‌اند، توسعه سیستم بهداشت و درمان و ارتقای حق اقلیت‌های مذهبی از جمله کردها متعهد شده است. اردوغان که از سال 2003 نخست وزیر ترکیه است، مدافع زنان متدین بود که تحت قوانین سکولار ترکیه از پوشیدن روسری در نهادهای دولتی منع شده بودند. با این حال وی به دلیل مواضع "تفرقه افکنانه" و "پوپولیسم" مورد انتقاد قرار گرفته است. وی طی این سال‌ها تمایلات خود‌کامگی از خد نشان داده و رسانه‌ها را تحت فشار گذاشته است که از جمله آن می‌توان به فیلتر کردن موقت توییتر و یوتیوب اشاره کرد. برخی از این هراس دارند که وی آداب مذهبی بیشتری را به این کشور که به سنگ بنای سکولار خود می‌بالد تحمیل کند. در سال گذشته، میلادی نیز وی با رسوایی‌های فساد که از آن به عنوان کودتای نافرجام یاد می‌کرد، مواجه شد.

2. اکمل‌الدین احسان اوغلو: احسان اوغلو شخصی مودب و مهربان و از چهره‌های آکادمیک است که بین سال‌های 2004 تا 2014 به عنوان دبیرکل سازمان همکاری اسلامی فعالیت می‌کرد. ده‌ها حزب اپوزیسیون از جمله حزب چپ میانه "مردم جمهوری خواه" و حزب راستگرای جنبش ناسیونالیست از وی حمایت می‌کنند. احسان اوغلو 70 ساله در جریان کمپین خود بر مساله وحدت تمرکز کرد و قول داد که اطمینان حاصل کند که رئیس جمهور ترکیه متعلق به تمام مردم این کشور باشد.

ترکیه

احسان اوغلو که به زبان‌های عربی، انگلیس و فرانسوی تسلط دارد، متولد و بزرگ شده قاهره است و همین مساله موجب شده است تا اردوغان ملیت وی را زیر سوال ببرد. وی به عنوان شخصیتی مذهبی که سکولار است، به احتمال زیاد توجه بسیاری از رای دهندگان از طیف گسترده‌ای را به خود جلب می‌کند و انتظار می‌رود که شامل حامیان سابق حزب حاکم عدالت و توسعه نیز بشود. وی از مشکل منابع مالی اندک و حمایت رسانه‌ای رنج می‌برد و در واقع به عنوان شخصی ناشناس وارد عرصه سیاسی ترکیه شده است.
ترکیه

3. صلاح‌الدین دمیرتاش: دمیرتاش جوان سیاستمدار کردی است که ریاست حزب چپ گرای مردم دموکراتیک را برعهده دارد. وی به عنوان وکیلی با تجربه وارد گروه‌های حقوق بشری در منطقه کردستان ترکیه شد و حرفه سیاسی خود را در سال 2007 آغاز کرد. این سیاستمدار جوان در جریان کمپین ریاست جمهوری بر مساله مظلومان، فقرا، جوانان و طبقه کارگر متمرکز شد.

ترکیه

با اینکه گمان می‌رود دمیرتاش جایگاه سوم را بدست آورد اما وی موفقیت‌های بسیاری در حل مساله حقوق کردها و وارد کردن آن‌ها به عرصه سیاست ملی به دست آورده است. تنها چند سال پیش زمانی که کردها به عنوان بزرگترین اقلیت قومی ترکیه از تحصیل به زبان کردی در مدارس منع می‌شدند و با تبعیض بسیاری مواجه بودند، هیچ کس فکر نمی‌کرد که روزی فردی از این اقلیت‌ بتواند نامزد ریاست جمهوری شود. کردها چندین دهه است که یک جنگ چریکی علیه نیروهای ترکیه در جنوب شرق این کشور به راه انداخته‌اند و درگیری‌ها تا سال گذشته میلادی ادامه داشت. بر خلاف چیزی که اردوغان انتظار دارد، دمیرتاش حمایت رای دهندگان کرد را جلب می‌کند و بسیاری از کردها از وی حمایت می‌کنند. حدود 20 درصد از جمعیت کردها با هدف ارتقای وضعیت حقوق بشر و تسهیل محدودیت‌هایی علیه مناطق کردنشین به سمت دمیرتاش جذب می‌شوند. 

ترکیه

نگاهی به روند انتخاباتی ترکیه

این اولین بار است که رئیس جمهوری ترکیه با آرای مستقیم مردم و نه پارلمان انتخاب می‌شود، البته بجز انتخاب ژنرال‌ "کنان اورن" در این سمت از طریق رفراندوم سال 1982؛ وی دو سال پس از آنکه قدرت را از طریق کودتا به دست آورد رئیس جمهور شد.

- رای دهندگان و حوزه‌های انتخاباتی

حدود 53 میلیون تن از شهروندان ترکیه واجد شرایط رای دادن در بیش از 160 هزار حوزه در سراسر این کشور هستند. نزدیک به 8 / 2 میلیون تن از ترک‌های مهاجر در 54 کشور نیز می‌توانستند در رای گیری زود هنگام بین 31 ژوئیه و سوم اوت در دفاتر دیپلماتیک ترکیه در خارج رای بدهند اما کمتر از 250 هزار تن ثبت نام کردند. 

رقبای اردوغان را بشناسید /

- ممنوعیت‌ها

در روز انتخابات مردم ترکیه از حمل سلاح‌های آتش‌زا و یا فروش مشروبات الکلی منع می‌شوند تا ریسک بروز خشونت به حداقل برسد. رسانه‌های خبری ترکیه نیز از 10 روز پیش از رای گیری نمی‌توانند نظرسنجی جدیدی منتشر کنند چرا که این اقدام می‌تواند روی رای شرکت کنندگان تاثیر بگذارد.

- شمارش آراء

ترکیه هیچ گونه نظرسنجی رسمی از رای دهندگان (exit polls) در روز انتخابات ندارد و اجازه نمی‌دهد تا نتایج انتخابات تا زمان رفع ممنوعیت از سوی هیات عالی انتخابات که معمولا چند ساعت پس از بسته شدن حوزه‌های رای گیری است، اعلام شود. نمایندگان رسانه‌های مطرح ترکیه خبرنگارانی را در هر حوزه انتخاباتی که نتایج را به مقر اصلی ارسال می‌کند، مستقر می‌کنند. مقام‌های وابسته به احزاب سیاسی نیز هر کدام در حوزه‌ها آمار را بررسی می‌کنند. نتایج اولیه معمولا در آمار رسانه‌های مختلف متفاوت است اما نتایج رسمی اولیه در تاریخ 11 اوت و نتایج نهایی در 15 اوت اعلام می‌شود.

- دور دوم انتخابات

چنانچه هیچ کاندیدایی نتوانست اکثریت مطلق آرا را به دست آورد، در دوم انتخابات میان دو نامزد پیشتاز در تاریخ 24 اوت برگزار می‌شود.

- کمپین انتخابات

منتقدان بر این باورند که کمپین ریاست جمهوری ترکیه به نفع رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه بود و موقعیت وی به او کمک کرد تا به رسانه‌ها تسلط داشته باشد. 

افتتاحیه رسمی از قطار تندروی آنکارا - استانبول به یک کمپین انتخاباتی تبدیل شد و سخنان وی مستقیما از تلویزیون پخش شد.

- ناظران

هیات‌هایی از سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) و شورای اروپا قرار است بر رقابت‌های انتخابات نظارت کنند. این اتفاق در حالی روی می‌دهد که در جریان انتخابات محلی ماه مارس بر سر تخلفات انتخاباتی جنجال به وجود آورد و آرای بسیاری از حوزه‌ها باز شماری شد.

- جنجال برگ رای

احسان اوغلو که از سوی احزاب بسیاری حمایت می‌شود، این سوال را مطرح کرده است که چرا مقام‌های انتخاباتی حدود 18 میلیون برگ رای اضافی برای رای دهندگان چاپ کرده‌اند و سازمان همکاری و امنیت اروپا نیز گفته است که این اقدام مبنای قانونی مشخصی ندارد. هیات عالی انتخابات ترکیه می‌گوید که این جنجال پس از آن بوجود آمد که برگ رای‌ها در بسته‌های 420 تایی چاپ شد و برگ رای‌هایی که برای هر حوزه ارسال می‌شود در بسته‌های 420 تایی است حتی اگر تنها 30 نفر برای رای دادن در آن حوزه ثبت نام کرده باشند.

منبع: ایسنا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد