سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز


اظهارات ناپخته‌ای که ورشکستگان سعودی را ذوق زده کرد
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۲۰
 
یک روزنامه وابسته به آل سعود از اظهارات هاشمی رفسنجانی علیه دولت عراق استقبال کرد.
اظهارات ناپخته‌ای که ورشکستگان سعودی را ذوق زده کرد
به گزارش جهان، آقای هاشمی پیش از این مدعی شده بود دل مردم عراق با دولت عراق نبود وگرنه داعش متوقف شده بود و نمی‌توانست این موفقیت‌ها را کسب کند.

روزنامه سعودی الشرق الاوسط با استقبال از این سخنان نوشت: تنگنای دولت عراق در حل بحران اخیر فرصتی برای هاشمی رفسنجانی فراهم کرد تا مراکز تصمیم گیرنده درباره عراق و در رأس آنها سپاه پاسداران را هدف قرار دهد. وی در تازه‌ترین اظهاراتش نوری المالکی نخست وزیر عراق را مسئول شکست روند سیاسی در این کشور دانست و او را فردی مطرود مردم توصیف کرد و گفت که دولت او فاقد حمایت مردمی برای ایستادن در برابر داعش است.

الشرق الاوسط نوشت: بحران عراق فرصتی برای افرادی در داخل ایران فراهم کرد تا مراکز تصمیم گیرنده درباره عراق و در رأس آنها سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را هدف قرار دهند و بگویند وی تاکنون در پایان دادن به بحران عراق که خطری واقعی برای امنیت ملی ایران و نفوذ تهران در عراق و منطقه محسوب می‌شود، ناکام بوده است.

حسن فحص ضمن ستایش از آقای هاشمی می‌نویسد: سخنان رفسنجانی در ظاهر خطاب به مالکی، ولی در باطن خطاب به حامیان او در تهران است آن هم در شرایطی که ایران در سطح داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی به علت برنامه هسته‌ای‌اش دوره سختی را می‌گذراند.

روزنامه سعودی که به تبع آل سعود از شکست‌های زنجیره‌ای عربستان درعراق و سوریه و لبنان ناراحت است، افزود: اصرار حامیان دولت عراق در تهران به راه حل نظامی در عراق مانند سوریه در هیچ یک از دو کشور نتیجه بخش نبوده است.

این ادعای الشرق الاوسط در حالی است که برخلاف انتظار سعودی‌ها و آمریکایی‌ها ۲ انتخابات مهم در عراق و سوریه با استقبال گسترده دو ملت و پیروزی متحدان جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

انتخابات اخیر عراق و رأی قاطع به اسلامگرایان ضد آمریکا، به روشنی نشان داده که دل ملت عراق با چه کسی است. اشغال موصل و تکریت که نقشه‌ای آمریکایی- سعودی و با پشتوانه آنها بود، با همکاری عناصر نفوذی بعث در استانداری و ارتش صورت گرفت. در مقابل نیز این خود مردم بودند که برای سرکوب داعش بسیج شدند و حرکت آمریکایی- عبری داعش متوقف شد. آیا شیوه ارعاب‌افکنی تروریست‌ها را می‌توان به نفوذ آنها یا عدم مقبولیت دولت نسبت داد؟

آقای هاشمی سال گذشته نیز در بحبوحه حمله تبلیغاتی آمریکا علیه دولت سوریه و در حالی که تروریست‌ها از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده بودند، دولت سوریه را همسو با تبلیغات غرب متهم کرد که شگفتی ناظران رسانه‌ای را برانگیخت و این سؤال را ایجاد کرد که چه کسانی و با چه انگیزه‌ای به آقای هاشمی تحلیل و اطلاعات غلط می‌دهند؟
منبع:کیهان




واشنگتن پست با اشاره به تمدید مذاکرات:
ایران برگ برنده مذاکرات را در دست دارد
کد مطلب : 50367
گروه سیاسی: روزنامه واشنگتن پست در گزارشی تحلیلی نوشت:‌ ایران به دلیل امتیازاتی که در مذاکرات هسته‌ای به دست آورده از عدم دستیابی به توافق هراسی ندارد و از این‌رو برگ برنده را در دست دارد. بنابراین دولت آمریکا باید با افزایش فشار بر ایران نگرانی‌های این کشور را افزایش دهد تا به نتیجه مطلوب در مذاکرات برسد.
ایران برگ برنده مذاکرات را در دست دارد
واشنگتن پست در این باره نوشت: دولت باراک اوباما با تمدید توافق اولیه ایران و گروه 1+5 موافقت کرده است. اما کمتر کسی معتقد است که ایران در ماه‌های باقیمانده با توجه به بازگشت بخشی از سرمایه بلوکه‌شده‌اش و ماه‌هایی اضافه‌تر برای تحقیق روی سانتریفیوژ‌هایشان در مورد کاهش این سانتریفیوژها تصمیم‌گیری کند. دلیل این مسئله آن است که ایران در حال پیروزی در مذاکرات است. ایران توانسته غرب را متقاعد کند تا در ازاء چند اقدام قابل بازگشت تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور را کاهش دهد. ایران درواقع امتیازاتی را به دست آورده که برایش فردایی بدون هرگونه بازرسی و محدودیت درخصوص برنامه هسته‌ای‌اش را به تصویر می‌کشد. توافق اولیه این‌گونه به نظر می‌آید که اگرچه غرب حتی غنی‌سازی را به رسمیت نمی‌شناسد، مایل نیست که تمام فعالیت‌های غنی‌سازی ایران را متوقف کند. ایران در این مذاکرات دست برنده را دارد.

علاوه بر این، ایران دیگر از این مسئله که به توافق نرسد هراسی ندارد. این کشور پس از پشت سرگذاشتن شش‌ ماه، اکنون چهارماه دیگر را به دست آورده است. باراک اوباما در تحریم‌ها طرف ایران را گرفته و با تحریم‌های مشروط مخالفت کرده است. ممکن است ایران به طور کامل از تحریم‌ها رهایی نیابد. اما به درستی می‌داند که تحریم‌ها از این بدتر نخواهد شد. از طرفی دیگر، با توجه به شکست اوباما در مواجهه با یک حمله نظامی محدود علیه سوریه‌ای جنگ‌زده و ضعیف‌تر ایران با تهدید نظامی جدی از سوی آمریکا مواجه نیست. اگرچه این کشور ظرفیت آن را دارد،‌ تمایلی برای انجامش ندارد.

مشخص نیست که اوباما بخواهد این معادله را تغییر دهد. اما در صورت تمایل می‌تواند با به کارگیری اقدامات محکم فشار را بر ایران بر سر میز مذاکره افزایش دهد. به عنوان مثال کاهش تحریم‌ها را مشروط به محدودیت بیشتر و قابل راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای ایران کند. درخصوص توافق با کنگره رایزنی بیشتری داشته باشد. اعتبار حمله نظامی آمریکا و اسرائیل را تقویت کند. گفت‌وگو با هم‌پیمانان منطقه‌ای را افزایش دهد. 

واشنگتن پست در ادامه آورده است: کنگره نیز باید با برگزاری جلسات استماع درخصوص امکان استفاده از اقدام نظامی، اعتبار گزینه نظامی را تقویت و از حق هم‌پیمانانش در منطقه برای دفاع از خودشان در صورت به دست نیامدن توافق دفاع کند. با این حال حتی اگر تمام این اقدامات انجام شود چه کسی باور می‌کند که اوباما برای استفاده از زور وارد عمل شود؟

همچنین آمریکا می‌داند با حمایت از اسرائیل و تقویت قوای نظامی آن از طریق ارسال تجهیزات مورد نیاز ارتش اسرائیل می‌تواند فشارها بر ایران را افزایش دهد چون اسرائیل پیشتر تمایل خود را برای حمله نظامی نشان داده است. به نوشته واشنگتن پست، این اقدام تلاش‌های دیپلماتیک را از هر طریق مستحکم می‌کند؛ اول اینکه، با ارسال یک پیام واضح به ایران برای استفاده از حمله نظامی نگرانی‌های تهران را در مورد عدم دست‌یافتن به توافق نهایی افزایش می‌دهد. دوم اینکه، موضع آمریکا را بر سر میز مذاکره تقویت می‌کند و می‌فهماند که آن‌ها حاضرند در صورت شکست دیپلماسی از راه‌های دیگر استفاده کنند. این روزنامه آمریکایی در پایان نوشت که هیچ‌یک از این اقدامات در شرایطی که رییس جمهور مایل به استفاده از آن نیست معنی نخواهد داشت. اما کنگره در این میان می‌تواند و باید در این راه گام بردارد.


خطرناک‌ترین گروه‌های تروریستی و داعیه خلافت اسلامی!
داعش یا القاعده، کدامیک خطرناکترند؟
کد مطلب : 50301
گروه بین‌الملل: نشریه آمریکایی فارین پالیسی، در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته است که دو سازمان تروریستی القاعده و داعش، کدامیک خطرناک تر هستند.
داعش یا القاعده، کدامیک خطرناکترند؟
این نشریه نوشته است دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش"، که اکنون خود را "دولت اسلامی" می خواند، سعی دارد تا سرکردگی تروریست های جهان را به دست گیرد. این سازمان بعد از آنکه در ماه فوریه گذشته از القاعده اخراج شد، دست به انتقادهای تندی علیه آن سازمان و رهبرش ایمن الظواهری زد و سپس به جنگ دولت عراق رفت و پس از تصرف مناطق گسترده ای در آن کشور، برپایی مجدد "دولت خلافت اسلامی" را اعلام کرد. 

به نوشته فارین پالیسی، داعش همچنان با گسترش سرزمین های تحت تصرف خود در عراق و سوریه خبرساز است. این فتوحات با وحشیگری خارج از وصفی همراه است، داعش خبر این کشتارها را با افتخار در رسانه های اجتماعی به نمایش می گذارد. پیروزی های خونبار داعش این باور را در میان تحلیلگران غربی بوجود آورده که القاعده دیگر به حاشیه رفته است. دولت اسلامی اکنون به یک چالش فراملی تبدیل شده و نیروهای آن در عراق و سوریه بسیار ترسناکتر از القاعده هستند.
 
به عقیده نویسنده مقاله نشریه فارین پالیسی «به نظر می رسد که این تحلیلگران نیرویهای دولت اسلامی را بیش از اندازه ارزیابی می کنند و توان القاعده را نیز دست کم گرفته اند. در 3 تا 5 سال آینده این سازمان القاعده به رهبری الظواهری خواهد بود که بیشترین تهدید را برای آمریکا و دیگر کشورهای غربی به وجود خواهد آورد. دولت اسلامی با وجود پیشروی های سریع آن در عراق و سوریه، نقطه ضعف خود را نیز نشان داده است. این سازمان نتوانسته شبکه ای گسترده در خارج از این دو کشور به وجود آورد، و به دلیل وحشیگری و سازش ناپذیری،بسیاری از همکاران بالقوه را از خود دور کرده است.» 

شبکه القاعده هنوز پابرجاست 
نشریه فارین پالیسی در ادامه به تلاش داعش برای توسعه شبکه خود اشاره کرده و نوشته است: «دولت اسلامی در سه نوبت سعی کرد تا شاخه های منطقه ای القاعده را مجبور به بیعت با ابوبکر البغدادی، خلیفه خود بکند، و در هر سه مورد شکست خورده است.» به گفته ابوسلیمان المهاجر، مسئول امور دینی القاعده، در نوامبر 2013، البغدادی سعی کرد که بی سروصدا از امکان بیعت شاخه های القاعده با خود مطلع شود. این مقاله افزوده است: «در ماه مه 2014، ابومحمد العدنانی، سخنگوی دولت اسلامی، به طور علنی از تمامی شاخه های القاعده خواست تا این سازمان را ترک کرده و با "انتشار یک بیانیه رسمی" راه و روش این سازمان در جهاد را تایید کنند. اما هیچیک از شاخه های القاعده دولت اسلامی را تایید نکرد، و در عوض امارت قفقاز، یک گروه جهادی مخالف دولت روسیه، برای اولین بار به طور علنی الظواهری را امیر این امارت خواند.» 

نویسنده مقاله، آشکارترین رویارویی میان داعش و القاعده را، اعلام برپایی خلافت اسلامی از سوی داعش دانسته و در این باره نوشته است: «اعلام خلافت از سوی دولت اسلامی در ماه ژوئن سال جاری، آشکارترین رویارویی آن با القاعده بوده است. برپایی خلافت اسلامی آروزی همه 
دولت اسلامی در تاکتیک قوی است، اما استراتژی ندارد. در عوض برنامه های القاعده در سالهای آینده خواب را از چشم تحلیل‌گران مبارزه با تروریسم خواهد گرفت
جنگجویان جهادی است، این نه تنها نشانه ای از قدرت است، بلکه راهی برای مشروعیت هر حکومت اسلامی است. سید قطب، یکی از متفکران پیشتاز اندیشه جهادی، معتقد بود که مسلمانان، بدون خلافتی که تمامی آنها را متحد کند و قانون شرع را جاری سازد، نمی توانند به درستی به دین خود عمل کنند. این خلافت فرضی بر تمام ارکان جامعه تسلط دارد، و اعلام خلافت دولت اسلامی اقدامی جسورانه برای تسلط یکجانبه بر تمامی جهان اسلام و از جمله همه گروههای جهادی است. در بیانیه رسمی اعلام خلافت آمده است که "با گسترش اقتدار خلافت اسلامی، مشروعیت تمامی امارات، گروهها، دولتها، و سازمانها لغو می شود."» 

در ادامه این مقاله آمده است: «با این همه هیچ یک از شاخه های رسمی القاعده به خلافت البغدادی نپیوست. دولت اسلامی بدون تردید در میان شاخه های القاعده طرفداران بسیاری دارد- به ویژه در میان عناصر ناراضی و رده های پائین این سازمان- اما این طرفداری نتوانسته به یک انشعاب گسترده منجر شود. واکنش شاخه های مختلف شبکه جهانی القاعده به اعلام خلافت دولت اسلامی هم متفاوت بوده، اما هیچ یک از آنها حاضر به بیعت با بغدادی نشده اند. در اول ژوئیه، شاخه القاعده در مغرب اسلامی، ضمن تجلیل از پیروزی سنی ها در عراق از دولت اسلامی خواست تا با رقیبان جهادی خود در سوریه آشتی کند؛ پیامی که به نظر می رسد بیانگر نظرات الظواهری و رهبری مرکزی القاعده باشد. همین سازمان در 14 ژوئیه هم در بیانیه ای بار دیگر خلافت دولت اسلامی را رد کرد.» 

درباره موضع دیگر گروه های اسلامگرای تندرو در خصوص خلافت اعلام شده از سوی داعش، نشریه آمریکایی نوشته است: «انصار الشریعه تونس هم ضمن تکذیب پیوستن خود به تشکیلات دولت اسلامی، موضع جهادیهای مغرب را در باره رد خلافت اسلامی تکرار کرد. اگرچه القاعده شاخه شبه جزیره عرب، که به خطرناکترین شاخه این سازمان معروف است، مستقیما با اعلام خلافت دولت اسلامی برخورد نکرده، اما در پیامهای اخیر خود چندان موافقتی هم با این موضوع نشان نداده است. در ابتدای ژوئیه، جهادی های این شاخه شعری از ناصر الوحیشی منتشر کردند که در آن به تمجید از الظواهری پرداخته است. کمی بعد ویدیویی از دو نفر از رهبران فکری القاعده منتشر و از کسانی که به جهادی ها "دشنام" می دهند انتقاد شد. این ویدیو آشکارا علیه مقامات و هواداران داعش است که با ظواهری به دشمنی برخواسته اند.» 

ابومحمد مقدسی و ابوقتاده، دو نفر از رهبران فکری القاعده هم در پیام های جداگانه ای به انتقاد از اعلام خلافت از سوی دولت اسلامی پرداخته و نگرانی خود را از کشتار جهادی هایی که حاضر به بیعت با این خلافت نیستند،اعلام کرده اند. شبکه القاعده دست نخورده باقی مانده، و با وجود عضوگیری گسترده داعش، هنوز استعدادهای دست اول جهادی در اردوی القاعده باقی مانده اند. 

داستان دو استراتژی فارین پالیسی نوشته است این اولین باری هم نیست که تحلیلگران به این باور رسیده اند که القاعده تحت شعاع جهادی های عراق قرار گرفته است. بنا بر این مقاله «در سالهای 2005 تا 2007 هم سلف پیشین دولت اسلامی، القاعده عراق به رهبری ابومصعب الزرقاوی، اسامه بن لادن را به حاشیه راند. در آن زمان زرقاوی استان انبار عراق را تصرف کرد و موجی از خشونت علیه مخالفان و شیعیان را به راه انداخت. در آن زمان نیز الظواهری از رویکرد زرقاوی خشنود نبود، و در نامه ای از او خواست تا "گول تمجید جوانان تندرو را نخورد که او را شیخ کشتارها می خواندند."» 

نشریه آمریکایی ادامه داده است: «در آن زمان خشونت های زرقاوی باعث طرد او توسط روسای قبایل عراق شد و سرانجام 
وضعیت دولت اسلامی در حال حاضر ممکن است روشن باشد، اما آینده آن تاریک است
شکست او به تضعیف سازمان القاعده منجر گردید. اما از پاره ای جهات داستان زرقاوی با داعش متفاوت است. در آن زمان آمریکا سربازان و پول بسیاری برای شکست زرقاوی وارد میدان کرد. اما در حال حاضر آمریکا حاضر به جنگ در عراق نیست و دولت بغداد هم انسجام چندانی ندارد. نوری المالکی، نخست وزیر عراق محبوبیتی ندارد، و ارتش عراق هم عملکرد ضعیفی از خود نشان داده است.» به عقیده نویسنده مقاله «با شکست الزرقاوی در عراق و شروع بهار عربی، سازمان القاعده در روش خود برای برقراری دولت اسلامی و قانون شرع قدری ملایمتر شد، و به هواداران خود توصیه کرد تا در اجرای قوانین اسلام در سرزمینهای تحت کنترل خود با احتیاط و به آهستگی حرکت کنند.» 

بازگشت القاعده به قدرت نشریه آمریکایی در مقاله خود تاکید کرده است: «تردیدی نیست که دولت اسلامی قدرت قابل توجهی دارد، اما در این باره قدری هم اغراق شده است. اینکه داعش در تصرف موصل 400 میلیون دلار پول موجود در بانکهای آن شهر را ضبط کرده هنوز تایید نشده است. درآمد روزانه 1 میلیون دلار از فروش نفت حوزه های تحت تصرف داعش هم چندان دقیق نیست. داعش این درآمد را باید با دیگر گروهها تقسیم کند، و از طرف دیگر داعش مخارج زیادی برای اداره مناطق تحت تصرف خود دارد. وضعیت دولت اسلامی در حال حاضر ممکن است روشن باشد، اما آینده آن تاریک است. این سازمان در سوریه فقط دشمن تراشی کرده، و ائتلاف گروهای سنی آن در عراق هم به سرعت به سمت زدوخوردهای درون گروهی حرکت می کنند.» 

فارین پالیسی نوشته است: «در عوض القاعده در میان مدت وضعیت بهتری دارد. کاهش حملات پهپادی آمریکا به القاعده در پاکستان، و خروج این کشور از افغانستان، زمینه را برای فعالیت مجدد جنگجویان القاعده در مناطق دور افتاده افغانستان فراهم کرده است. به گفته رابرت گیتس، وزیر پیشین دفاع آمریکا، القاعده در جنوب آسیا موفق به تشکیل یک "سندیکای" جهادی شده است. القاعده اکنون رابطه نزدیکی با طالبان افغانستان، شبکه حقانی، حرکت جهاد اسلامی، حرکت اسلامی ازبکستان، جیش محمد، لشگر طیبه، و طالبان پاکستان دارد.» 

مقاله نشریه آمریکایی ادامه داده است: «همانگونه که دولت اسلامی در ماههای اخیر در عراق پیشرفتهای قابل توجهی داشته، پیش بینی می شود که القاعده هم در ماههای آینده به پیشرفتهایی در افغانستان برسد. القاعده اخیرا وفاداری خود به ملا عمر، رهبر طالبان افغانستان، را بار دیگر اعلام کرده است. این می تواند تلاشی از سوی القاعده برای قرار دادن ملاعمر در مقابل بغدادی، به عنوان یک رهبر موجه جهادی ها باشد.» 

در این مقاله دلایل دیگری هم درباره احتمال پیشی گرفتن القاعده از داعش مطرح کرده است : «از طرف دیگر ممکن است که روشهای خشن دولت اسلامی، حتی با جهادی ها، دست آخر باعث پیشی گرفتن القاعده شود. در سوریه مردم و دیگر گروههای شورشی، جبهه النصره، وابسته به القاعده، را بدیلی قابل قبول تر از دولت اسلامی (داعش) می دانند. حتی اگر القاعده نتواند دولت اسلامی را در سوریه شکست دهد، هنوز بزرگترین تهدید برای جهان باقی خواهد ماند. دولت اسلامی در تاکتیک قوی است، اما استراتژی ندارد. در عوض برنامه های القاعده در سالهای آینده خواب را از چشم تحلیل‌گران مبارزه با تروریسم خواهد گرفت.»



یادداشت اندیشکده واشنگتن؛
مداخله دوحه در دیپلماسی آتش‌بس میان حماس و اسرائیل و بحران غزه گویای بلندپروازی این کشور برای ایفای نقش منطقه‌ای وسیع‌تر است که واشنگتن باید با آن مقابله کند.
به گزارش مشرق، اندیشکده «واشنگتن» در یادداشتی به قلم «سایمن اندرسون» مدیر برنامۀ سیاست خلیج فارس و انرژی این مؤسسه نوشت: وقتی خالد بن محمد العطیه، وزیر خارجۀ قطر، در ۲۶ جولای در پاریس دربارۀ تلاش‌های دیپلماتیک برای برقراری آتش‌بس بین اسرائیل و حماس اظهارنظر می‌کرد، جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا در کنار او ایستاده بود. پیش از آن در جریان ملاقات چاک هگل، وزیر دفاع آمریکا و حمد بن علی العطیه، وزیر دفاع قطر در پنتاگون، قراردادی تسلیحاتی به ارزش ۱۱ میلیارد دلار امضا شد که شامل موشک‌های پاتریوت، بالگردهای آپاچی و موشک‌های ضدتانک را می‌شد.

*متن کامل این مقاله بدون تأیید دیدگاه‌های مطرح شده و محتوای آن جهت استفاده کارشناسان و مخاطبان محترم در ادامه آمده است.

قطر چگونه در بحران غزه دخالت می‌کند؟
 
■حمایت قطر از حماس■

این روابط دوجانبه، نتیجۀ درآمدهای عظیم گازی دوحه، و نیز سخاوتمندی آن است که پایگاه هوایی بسیار بزرگ العدید خود را، که در عملیات عراق و افغانستان نقشی تعیین‌کننده داشته است، در اختیار نیروی هوایی آمریکا قرار داده است. اما این مناسبات بهایی دارند. قطر حاکمیت خود را به‌طور کامل بر پایگاه العدید گسترده است و اصرار دارد ورود هواپیماها و کارکنان با اجازۀ آن صورت گیرد. قطر همچنین حامی حماس است، و به خالد مشعل، رهبر آن، پناه داده است و با اقدامات دیپلماتیک مختلف به این گروه اعتبار بخشیده است.

■قطر آمریکا را مهم‌ترین هم‌پیمان خود می‌داند■

کلید درک روابط واشنگتن-دوحه از منظر قطر آن است که این کشور آمریکا را مهم‌ترین هم‌پیمان خود می‌داند و سرسختانه تلاش می‌کند این مناسبات را حفظ کند. این ذهنیت از شبه‌پارانویایِ دوحه دربارۀ وسعت کوچک و انزوای جغرافیایی‌اش نشأت می‌گیرد. قطر که از ایالت کنتیکت‌ آمریکا کوچک‌تر است، شبه‌جزیره‌ای غنی از هیدروکربن است که از شبه‌جزیرۀ عربستان تا خلیج‌فارس پیش رفته است، و تنها ۱۲۰ مایل و اندی از ایران فاصله دارد. جمعیت شهری آن فقط ۲۵۰,۰۰۰ نفر است، تقریباً به‌اندازۀ مسافران هرروزه‌ای که از حومۀ آرلینگتون به واشنگتن دی‌سی رفت‌وآمد دارند (هرچند جمعیت کل آن با احتساب کارگران مهاجر موقتی شش تا هشت برابر بیشتر می‌شود).

■مشکلات قطر با همسایگان خود■

افزون‌براین، قطر مدت‌ها روابط پردردسری با همسایگان خود داشته است. در شرق، با عربستان سعودی مرز زمینی مشترک دارد؛ کشوری که زمانی از کودتای براندازی شیخ حمد حمایت کرد و هنوز هم قطر را حامی دردسرسازِ شبکۀ تلویزیونی ماهواره‌ای الجزیره و دیگر رسانه‌هایی می‌داند که گاهی از کشور پادشاهی عربستان انتقاد می‌کنند. در غرب، کشور جزیره‌ای بحرین واقع است، که خاندان سلطنتی آن اهل شبه‌جزیرۀ قطر هستند و تنها درازای حل‌وفصل مناقشۀ تپه‌های دریایی و جزیره‌های کوچک از ادعای ارضی خود دست برداشت. همسایۀ شرقی امارات متحدۀ عربی است، که مسئولانش دوحه را به حمایت از فعالان سیاسی گروه مخالف متهم کرده‌اند. آخرین اما نه بی‌اهمیت‌ترین همسایه، ایران در شمال است، که بزرگ‌ترین میدان گازی جهان، مرز مشترک آن‌هاست. این میدان گازی در تهران به "پارس جنوبی” و در دوحه به "میدان شمالی” معروف است و گهگاه باعث بروز تنش بین آن‌ها می‌شود زیرا میزان گاز استخراجی قطر بیشتر از ایران است.

 

■قطر تلاش کرده است خود را در منطقه پیشگام قرار دهد■

در بحبوحۀ این اختلاف‌ها، قطر تلاش کرده است خودش را در منطقه پیشگام قرار دهد. بعد از آن‌که شیخ حمد در سال ۱۹۹۵ پدرش را از سلطنت خلع کرد، به‌تدریج و حساب‌شده به سمت واشنگتن دست دوستی دراز کرد- فرایندی که برقراری رابطۀ دوستانه با اسرائیل آن را تسهیل کرد. وی همچنین با برداشتن سانسور رسانه‌ای، امکان فعالیت الجزیره را در سال ۱۹۹۶ فراهم کرد. و در سال ۱۹۹۹، انتخابات شهرداری‌ها را، ولو بدون حضور احزاب سیاسی، برگزار کرد- سرآغاز چیزی که خاندان سلطنتی آن را برنامۀ ” ایجاد دموکراسی” تعبیر می‌کنند. در سال ۲۰۱۳، شیخ حمد از قدرت کناره‌گیری کرد و تمیم، پسر سی‌وسه ساله‌اش قدرت را به دست گرفت. اگرچه تصور می‌شود حَمَد دارای مشکلات مزاجی است، این ژست او در ظاهر اقدامی ترقی‌خواهانه جلوه‌گر شد، برخلاف دیگر حاکمان عرب، که معمولاً تا زمان مرگ موقعیت خود را حفظ می‌کنند.

■قطر خود را به‌نوعی الگوی پست‌مدرن منطقه می‌داند■

شورش‌های "بهار عربی” که در اواخر سال ۲۰۱۰ آغاز شد، موضع دوحه را نیز تحت‌تأثیر قرار داد. دولت ظاهراً تشخیص داد وقوع انقلاب‌های دیگر اجتناب‌ناپذیر است و باید تلاش کرد سمت درست این روند تاریخی را گرفت. باوجودی‌که قطر کشور محافظه‌کار سنتی است و نسل‌اندرنسل حاکم بوده‌اند، خودش را به‌نوعی الگوی پست‌مدرن می‌داند. از نظر قطر، آل‌سعود، آل‌خلیفه در بحرین، آل‌نهیان در امارات متحدۀ عربی، و حتی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین همگی حکومت‌های باستانی هستند. بیشتر مردم قطر وهابی هستند، شاخه‌ای فوق‌العاده محافظه‌کار از اسلام که در عربستان سعودی نیز به آن عمل می‌شود، ولو با برخی تفاوت‌های فاحش (برای مثال، زنان قطری می‌توانند رانندگی کنند). اما، درحالی‌که به نظر می‌رسد ملک عبدالله، پادشاه عربستان، به این نتیجه رسیده است که اسلام سیاسی و اسلام شیعی دو خطر بزرگِ هم‌رقیب هستند، آل‌ثانی دیدگاه متفاوتی اتخاذ کرده است و تندروهای سنی حماس و حتی طالبان افغانستان را راهی به آینده تعبیر می‌کند.

جاروجنجال‌های بیش از سه سال گذشته این فلسفه را محک زده است، اما دوحه همچنان به درستی دیدگاه خود معتقد است. سرنگونی حسنی مبارک در مصر، و جایگزینی آن با دولت اخوان‌المسلمین که با اولین انتخابات آزاد در این کشور مشروعیت یافت، باعث خوشحالی آل‌ثانی شد (هرچند این احساس نیز از خصومت شخصی نسبت‌به مبارک ناشی می‌شد، ویژگی مهم اما اغلب نادیده گرفته‌شده در روابط بین اعراب). اما، بی‌کفایتی اداریِ قابل‌ملاحظۀ اخوان دوحه را مأیوس کرد، و برخی شاید بگویند سرنگونی این گروه ثابت کرد جریان تاریخ لزوماً آن‌طور که خاندان سلطنتی قطر می‌پندارد، راحت و روان نیست. امروز، دوحه به قدرت رسیدن رئیس‌جمهور عبدالفتّاح السیسی، را با اکراه پذیرفته است، هرچند به نظر می‌رسد قاهره همچنان مصمم است قطر را به دلیل موضع قبلی‌اش تنبیه کند، همان‌طور که اخیراً سه روزنامه‌نگار الجزیره را تحت‌پیگرد قانونی قرار داد. قطر در جریان سرنگون معمر قذافی در لیبی نیز نقش اصلی را ایفا کرد، دست‌کم از دریچۀ نگاه آل‌ثانی. نیروهای هوایی قطر قبل از همه وارد پایگاه خلیج سودا در یونان شد و از آنجا عملیات تحت‌نظارت قرار گرفت. نیروهای ویژۀ قطر در زمین نیز فعال بودند. این اقدامات به فرماندهی تمیم، ولیعهد وقت انجام شد، و تصور می‌شود عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته است- عاملی که باعث شد پدرش به او اعتماد کند و سال گذشته رهبری را به او منتقل کند. اگرچه دورۀ پس از قذافی در لیبی چندان خوب پیش نرفته است، به نظر نمی‌رسد اعتماد دوحه به رویکردش را تضعیف کرده باشد.

چالش سوریه حتی بیشتر هم بوده است. بعد از برقراری رابطۀ نزدیک با گروه مخالف ضد اسد از طریق ترکیه، کار دوحه به حمایت برخی از بدترین گروه‌های جهادی کشیده شد، که تأثیرگذارترین مبارزان تلقی می‌شدند. بااین‌همه، سه سال است که اسد همچنان در دمشق حکومت می‌کند.

 

■بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است■

بازی خطرناک غزه

بحران اخیر غزه، نخستین آزمون واقعی سیاست خارجی برای تمیم در مقام امیر است. سال ۲۰۱۲، پدرش با مقامات حماس در غزه ملاقات کرد و به شکل معناداری از ملاقات با رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانۀ باختری اجتناب کرد. اما امروز حمد به پسرش اجازه می‌دهد هر کاری دوست دارد انجام دهد. و اگرچه وزیر خارجۀ کنونی باهوش و باکفایت است و با جان کری، وزیر خارجه، رابطۀ نزدیک دارد، شم مسئول قبلی خود، شیخ حمد بن جاسم آل‌ثانی را ندارد، که می‌توان آن را یکی از تلفات انتقال قدرت در سال ۲۰۱۳ تلقی کرد.

در ۲۲ جولای، تمیم آشکارا در بحران مداخله کرد و برای مذاکره دربارۀ غزه، در جده با ملک عبدالله دیدار کرد- این نخستین باری بود که این دو بعد از نوامبر ۲۰۱۳ با هم دیدار می‌کردند، آن زمان که پادشاه سعودی از تمیم خواست از مداخله در امور داخلی دیگر کشورهای خلیج دست بردارد. عدم پایبندی دوحه به این توافق صوری باعث شد ریاض، بحرین و امارات متحدۀ عربی روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کنند. به نظر نمی‌رسد ملاقات هفتۀ گذشته تغییر چندانی در روابط ایجاد کرده باشد- ظاهراً، عبدالله تنها به‌رسم ادب تمیم را پذیرفته و تنها مقام بلندپایه سعودیِ حاضر در آن جلسه وزیر کشور بوده است. علاوه‌براین، چند روز بعد که مقرن، معاون ولیعهد سعودی از کویت، بحرین، امارات متحدۀ عربی و عمان دیدار کرد، به شکل معناداری قطر، دیگر عضو شورای همکاری خلیج، را نادیده گرفت.

■دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد■

چالش‌های پیش‌روی واشنگتن

دولت اوباما تلاش کرده است از دیپلماسی دوحه در غزه نهایت استفاده را ببرد، اما برای چنین موضعی بهای فراوانی باید پرداخت. دست دوستی کریِ وزیر به‌سمت قطر باعث رنجش بسیاری از هم‌پیمانان آمریکا، ازجمله مصر، اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین، عربستان سعودی و احتمالاً دیگر کشورهای خلیج شده است. همچنین، این تلاش‌ها بیشتر گویای مدارا و نه رنجش واشنگتن از محدودیت‌هایی است که دوحه بر ورود به پایگاه العدید اعمال می‌کند. بی‌شک، قطر با کمک‌رسانی چندماهه، نظیر تأمین سوخت نیروگاه غزه از طریق بندر اسرائیلی اشکلون، خودش را درگیر معادلۀ سیاسی کرده است. اما، بخشی از این کمک‌ها نیز مصالح ساختمانی بود که شاید برای ساختن تونل‌هایی مورد استفاده قرار گرفته باشد که از طریق آن‌ها تروریست‌ها به اسرائیل نفوذ می‌کردند.

■باید نشان داد که العدید برای آماده‌باش در مقابل ایران ضروری نیست■

بدون اقدام به مشروعیت‌بخشی به حماس، تغییر موضع به آتش‌بس و سپس بازسازی غزه کار بسیار دشواری است. حماس گروهی است که چندین دهه با دیپلماسی صلح خاورمیانه‌ای آمریکا مخالفت کرده است. دیدگاه قطر دربارۀ نقش حماس در آینده با دیدگاه سنتی آمریکا بسیار تفاوت دارد و باید آن را به چالش کشاند. بی‌شک، وقتی واشنگتن اگر از بابت دیگر اعضای شورای همکاری خلیج خاطرجمع شود که پایگاه‌هایشان را برای استقرار تجهیزات هوایی آمریکا در اختیار این کشور قرار می‌دهند، توجه دوحه را به خود جلب خواهد کرد و نشان خواهد داد که العدید برای آماده‌باش در مقابل ایران ضروری نیست.
منبع: اشراف


گزارش ویژه؛
حوادث متعددی که در پی اشغال فلسطین در سال 1948 و بخصوص بعد از شکست 1967 روی داد، زمینه شکل‌گیری حماس را فراهم آورد. این حوادث نتیجه دو عامل اساسی است: یکی تحولات سیاسی عرصه فلسطین و مسائل بعد از آن تا پایان سال 1987 و دیگری تحولات بیداری اسلامی و قضایای بعد از آن تا نیمه دهه هشتاد.
گروه گزارش ویژه مشرق - با گذشت یک ماه از حمله وحشیانه رژیم اسرائیل از زمین، هوا و دریا به باریکه پرتراکم غزه، این رژیم نهایتا بار دیگر ننگ شکست در برابر مقاومت را بر کارنامه سیاه خود نشاند و با سرافکندگی عقب‌نشینی و پذیرفتن برخی از پیش‌شرط‌‌های حماس برای آتش‌بس را اعلام کرد.

جنبش حماس چگونه شکل گرفت؟ + تصاویر ////‌آماده انتشار///

براساس گزارش‌ شبکه دوم تلویزیون اسرائیل، تلفات رژیم صهیونیستی در تهاجم به غزه 4 برابر تلفات جنگ سال 2006 با لبنان است. مقامات رژیم صهیونیستی تا کنون از انتشار آمار دقیق کشته‌های خود خودداری کرده‌اند اما الشرق الاوسط چند روز پیش تعداد سربازان کشته شده را 497 نفر و افسران اسرائیلی به هلاکت رسیده را 11 تن اعلام کرد. همچنین نزدیک به 500 نظامی دیگر اسرائیل نیز برای فرار از جنگ با مقاومت فلسطین، اقدام به خودکشی یا خودزنی کرده‌اند.

در شکست ارتش مجهز اسرائیل از جنبش مقاومت فلسطین همین بس که «گئورا ایلاند» مشاور سابق امور امنیتی کابینه اسرائیل در گفتگو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت، اذعان کرده است: «حماس همان صدای واقعی مردم در غزه است. حماس ارتشی قوی ایجاد کرد و در صحنه عمل آنها دولت خود را برپا کردند. در حقیقت، اسرائیل به این دولت سال‌ها اجازه داد که موشک و گلوله به سمتش شلیک کند و همزمان ما به آنها اجازه دادیم که مواد غذایی دریافت کنند که این امر مسخره است. حماس شکست نخورده اما ضربه سنگینی دریافت کرده است».

با توجه به تحولات مربوط به جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین و عقب‌نشینی ذلیلانه ارتش اسرائیل از نوار غزه، مشرق گزارش ویژه‌ پیشین خود در مورد چگونگی تشکیل جنبش حماس را بازنشر داده است. 

"حماس" نام مختصر "جنبش مقاومت اسلامی فلسطین"، جنبشی مردمی است که در پی ایجاد شرایط لازم جهت آزادی این کشور از ظلم و تجاوزگری صهیونیست‌ها و حامیان آنهاست. این جنبش انقلابی که از حمایت تود‌ه‌های مردم برخوردار است، بر این باور است که تا آزادی فلسطین از نهر تا بحر به مبارزات خود ادامه می‌دهد. 

 

رهبران برجسته جنبش حماس
 از راست به چپ به ترتیب نفر دوم خالد مشعل، اسماعیل هنیه، عزت رشق و دکتر موسی ابومرزوق

شعار جنبش:
 شعار این جنبش در قالب لوگوی آن ترسیم شده است بدین معنا که تصویر مسجدالاقصی به عنوان نقشه کوچک فلسطین تصور شده است که توسط دو علم که در تصویر، به شکل یک نصف قوس دیده می‌شود، محافظت می شود .
 

عبارت" لا اله الا الله"" محمد رسول الله" به اسلامی بودن این جنبش  اشاره دارد 
و شمشیر نشانه موضع قدرت و ثبات وشرافت این جنبش در دفاع از آرمان فلسطین است.

شکل‌گیری و پیدایش :
"حماس" در 15 دسامبر 1987، بیانیه تأسیس خود را منتشر کرد اما جرقه‌های اولیه شکل‌گیری آن به دهه چهل قرن گذشته برمی‌گردد. این جنبش در امتداد جنبش اخوان المسلمین شکل گرفت و قبل از اعلام موجودیت ، اخوان المسلمین برای بیان مواضع خود در قبال مسئله فلسطین اسم‌های دیگری چون"جنبش پیکار اسلامی" و"حامیان سرزمین اسرا" و... را مطرح کرد.

 انگیزه‌های شکل گیری:
حوادث متعددی که در پی اشغال فلسطین در سال 1948 و بخصوص بعد از شکست 1967 روی داد، زمینه شکل‌گیری جنبش حماس را فراهم آورد. این حوادث نتیجه دو عامل اساسی است: یکی تحولات سیاسی عرصه فلسطین  و مسائل بعد از آن تا پایان سال 1987 و دیگری تحولات بیداری اسلامی و قضایای بعد از آن تا نیمه دهه هشتاد.

1-تحولات سیاسیملت فلسطین به تدریج پی برد که با مسئله مرگ و زندگی روبروست چرا که جریان درگیری اعراب و مسلمانان با صهیونیست‌ها و قضایای دیگری چون مسئله آوارگان، بازسازی ویرانه‌های تجاوز رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن دو سوم خاک فلسطین بعد از شکست 1967 باعث شد تا ملت فلسطین احساس کند که خود باید به فکر چاره باشد و از همین رو گروه‌های مقاومت مردمی شکل گرفت.

این در حالی بود که سازمان آزادیبخش فلسطین در دهه هشتاد، نوعی بازگشت به عقب داشت و در دو عرصه داخلی و خارجی در رویکرد انقلابی خود ضعیف عمل کرد و بر خلاف مفاد منشورملی فلسطین حقوق ملت فلسطین را ضایع نمود و بعد از امضای توافقنامه کمپ دیوید و تجاوز صهیونیست‌ها به لبنان و محاصره بیروت در سال 1982 امتیازهای بیشتری به دشمن داد.
 

 دیدار یاسر عرفات با بیل کلینتون و ایهود باراک و
 گفتگو درباره بررسی نهایی توافقنامه کمپ دیوید در ژوئیه 2000 در آمریکا

در پی این محاصره سه ماهه که هیچ عکس‌العملی از جانب اعراب رخ نداد، سازمان آزادیبخش فلسطین تضعیف و از لبنان خارج شد تا حدی که عده‌ای در این جنبش شعار سازش را سر دادند و بدین ترتیب عملاً وجود رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین مورد پذیرش واقع شد و صهیونیست‌ها بخش اعظمی از خاک فلسطین را جزء سرزمین های اشغالی به شمار آوردند.

با شروع جنگ ایران و عراق، مسئله فلسطین در حاشیه قرار گرفت و به موازات آن رژیم صهیونیستی که در سال 1981 با آمریکا توافقنامه امنیتی امضا کرده بود بر سختگیریهای خود افزود.
در چنین شرایطی و در حالی که سران عرب به دولت آمریکا و سردمداران آن دل بسته بودند رژیم صهیونیستی با حمایت این کشور در سال 1985 ، مقر سازمان آزادیبخش فلسطین در تونس را هدف قرار داد و در عرصه بین‌المللی نیز به دلیل توجه اتحاد جماهیر شوروی به مسائل داخلی، آمریکائیها فضای بیشتری برای یکه‌تازی خود در منطقه فراهم می‌دیدند.

2- بیداری اسلامی: فلسطین بیش از دیگر کشورهای عربی با رشد بیداری اسلامی روبرو بوده است و همین امر باعث شد تا جنبش‌های اسلامی فلسطین از لحاظ فکری و تشکیلاتی توسعه یابند.

به دلیل بی‌توجهی دولت‌های عرب به مسئله فلسطین و شکل‌گیری جریان سازش در این کشور و پیامدهای منفی مترتب بر این رویکرد و نیز شکل‌گیری نضج فکری مقاومت مردمی در داخل و خارج فلسطین، شکل‌گیری جنبشی جهادی با رویکرد اسلامی ضرورت داشت که نشانه‌های پیدایش آن در سال 1981 و با شکل گیری مجموعه شیخ احمد یاسین در سال 1983 و دیگر مجموعه های جهادی آشکار شد. 
 

امضای توافقنامه اسلو 
2 بین رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین در آمریکا (28سپتامبر1995)

از دیگر عوامل ایجاد روحیه مقاومت در برابر سیاست‌های ظالمانه دشمن صهیونیستی و اقدامات سرکوبگرایانه آن، مقابله گروه‌های دانشجویی در دانشگاه "النجاح" و دیگر دانشگاه‌های کرانه باختری و دانشگاه اسلامی غزه با مقامات این رژیم بود.  

دوم: تحولدر 6 دسامبر 1987، راننده یک کامیون صهیونیستی، وانت حامل کارگران فلسطینی را به زیرگرفت که در پی آن چهارتن از ساکنان اردوگاه جبالیا کشته شدند. این اقدام باعث شد تا جنبش جهاد اسلامی فلسطین، نخستین بیانیه خود را در 15 دسامبر 1987 منتشر کند و از آغاز مرحله جدیدی از مبارزات مردمی فلسطین بر ضد رژیم صهیونیستی سخن بگوید.

شکل‌گیری این جنبش، با نگرانی رژیم صهیونیستی و تلاش آن برای فعال ساختن تمام توان دستگاه‌های اطلاعاتی برای رصد تحرکات و فعالیت‌های رهبران آن و دستگیری و بازداشت آنها همراه بود.

بزرگترین موج دستگیری و بازداشت اعضای جنبش در ماه آیار 1989روی داد که شیخ احمد یاسین یکی از آنها بود.

 با ابتکار جدید نیروهای این جنبش یعنی دستگیری سربازان اسرائیلی و نیز حمله به سربازان این رژیم در سال 1990، صهیونیست‌ها تحرکات بیشتری را در دسامبر همان سال آغاز کردند و چهارتن از چهره‌های برجسته این جنبش را تبعید نمودند.
 

با شکل گیری گردان های شیخ عزالدین قسام، شاخه نظامی این جنبش، روند مبارزه متحول شد.

در دسامبر 1992 مبارزان این جنبش نسیم تولیدانو، سرباز اسرائیلی را به اسارت گرفتند. در پی این اقدام، اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای مجازات حماس تصمیم گرفت 415 نفر از مبارزان برجسته فلسطینی را تبعید نماید. مبارزان تبعیدی حماس و جهاد اسلامی در اردوگاه موقت خود در مرج الزهور در جنوب لبنان به مبارزاتشان ادامه دادند و این امر باعث شد تا رابین با بازگشت دوباره آنان موافقت نماید.

در فوریه 1994 باروخ گولدشتاین، از صهیونیست‌های افراطی به نمازگزاران مسجد ابراهیمی الخلیل حمله کرد و 30 نفر را کشته و100 نفر دیگر را نیز زخمی کرد. این اقدام باعث شد تا حماس نبرد گسترده‌ای را بر ضد نیروهای اشغالگر آغاز و اعلام نماید در صورتیکه صهیونیست‌ها این جنایتها را ادامه دهند اسرائیلی‌های ساکن فلسطین را مورد هدف قرار خواهند داد.

 اندیشه مبارزاتی جنبش حماس :
در اندیشه مبارزاتی این جنبش، نبرد با صهیونیست‌ها تنها نبرد با یک رژیم متجاوز نبوده و درواقع مبارزه با استعمار نوینی است که در پی به یغما بردن منابع و ثروت جهان عرب و اسلام و گسترش سلطه اقتصادی، سیاسی، نظامی و فکری خود است.

  به اعتقاد این جنبش، بهترین راه مدیریت نبرد با رژیم صهیونیستی، بسیج تمام ظرفیت‌های فلسطین و زنده نگه داشتن روحیه جهاد و مقاومت در برابر طرح های سازش و جلوگیری از جدا شدن بخش‌های بیشتر خاک این کشور تا به وجود آمدن اراده مبارزاتی و سیاسی در تمام جهان عرب و اسلام برای بیرون راندن صهیونیست‌ها است.

جنبش حماس با درک اینکه رژیم صهیونیستی سعی دارد با رونق اقتصاد خود و وابسته کردن اقتصاد فلسطین و وادار نمودن سران سازش به پذیرش این امر، در پی محکم کردن جای پای خود در فلسطین است، همواره بر عدم قبول سازش با این رژیم  تأکید ورزیده است. این جنبش در مشی مبارزاتی خود اعلام کرده است که افراد غیرنظامی را هدف قرار نمی‌دهد و تنها در صورتی که اقدامی چون حادثه کشتار حرم ابراهیمی رخ دهد به مقابله به مثل خواهد پرداخت. نکته دیگر اینکه این جنبش، معتقد است تنها در سرزمین‌های اشغالی با صهیونیست‌ها رویرو می شود و بارها از کشانده شدن دامنه نبرد به خارج از مرزهای سرزمین های اشغالی به صهیونیست‌ها هشدار داده است.
موضع گیری در برابر سازش سیاسی :
حماس با اعلام اینکه طرفدار و حامی صلح است، مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی را از آن رو که ناعادلانه بوده و در آن به کمترین حقوق ملت فلسطین توجه نشده است، رد کرده است.

در این دیدگاه، فلسطین سرزمین مقدسی است که غصب شده است و از همین رو این جنبش طرح شولتز و توصیه‌های ده گانه مبارک و طرح شامیر و مسیر مادرید – واشنگتن را رد کرده است. به اعتقاد حماس   خطرناک‌ترین طرح‌های سازش، توافقنامه غزه- اریحاست که در تاریخ 13 دسامبر 1933 بین رژیم صهیونیستی و رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید.

 

تصویر اعتراض یاسرعرفات ریاست هیئت فلسطینی
 از نامشخص بودن مساحت منطقه اریحا در نقشه های ضمیمه قرارداد

این توافقنامه‌ها از این رو مشروعیت ندارد که از طرفی باعث به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی و عادی شدن روابط با آن شده و از طرفی افرادی در این مذاکرات حاضر می شوند که شایستگی نمایندگی از ملت فلسطین را ندارند.

موضع جنبش در برابر تشکیلات خودگران:
به اعتقاد این جنبش، تشکیلات خودگردان زائیده توافقنامه‌های سازش با رژیم صهیونیستی و ابزاری برای محقق شدن اهداف آن است.

تشکیلات خودگردان دارای 30 هزار نیروی پلیس است که مأموریت آنها در راستای تعهدات این تشکیلات به رژیم صهیونیستی تعریف می‌شود. ازجمله مهمترین این تعهدات، تضعیف نیروهای مقاومت و فراهم نمودن زمینه برای سازش با دشمن صهیونیستی است.
 

امضای توافقنامه حمایت از تشکیلات خودگردان و توسعه آن (واشنگتن ١٩٩٥)
 از سمت راست: مبارک، عرفات، کلینتون،  اسحاق رابین، ملک حسین

حماس معتقد است که تشکیلات خودگردان پوششی برای قانونی جلوه دادن اقدامات صهیونیست‌هاست. به اعتقاد این جنبش، درگیری با تشکیلات خودگردان، آرزوی صهیونیست هاست از همین رو با اینکه مقامات تشکیلات خودگردان با نقض حقوق بشر در فلسطین اقدام به بازداشت و ترور رهبران مبارز مقاومت و شکنجه بازداشت‌شدگان و در برخی موارد قتل آنها می‌کند از مبارزات مسلحانه با آن خودداری کرده و سعی نموده است با آگاه نمودن مردم طرح های این تشکیلات را خنثی سازد.

روابط خارجی
این جنبش در روابط خارجی خود موارد زیر را سرلوحه کارخود قرار داده است:

1-اختلاف مواضع درباره تحولات فلسطین مانع از برقراری ارتباط با طرف‌های بین المللی حامی مقاومت خواهد شد.

2-جنبش حماس در امور داخلی دولت ها و سیاست‌های داخلی دولت ‌‌ها دخالت نخواهد کرد.

3-تشویق دولت‌های عربی و اسلامی برای کنار نهادن اختلافات و توجه به موضع‌گیری یکسان در برابر مسائل امت و عدم جانبداری از یک کشور به  ضرر کشور دیگر

4-حمایت از اتحاد اعراب و مسلمانان

5-توجه به اهمیت گفتگو و رایزنی با تمامی گروه‌ها، احزاب و قدرت‌های بین‌المللی صرف نظر از عقیده، نژاد و نظام سیاسی آنها به منظور دست‌یابی به حقوق مشروع خود و برملا ساختن اقدامات غیر انسانی رژیم صهیونیستی 

6-محدود ساختن مبارزه  با رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین و عدم  انتقال آن به خارج از مرزها
شخصیت ‌های برجسته

الف- شهدا:

شیخ احمد اسماعیل یاسین در سال 1938 در روستای الجوزه در نوار غزه به دنیا آمد و در ایام جوانی در یک حادثه ورزشی بدنش فلج شد.
 


شیخ احمد یاسین
 مدرس زبان عربی و تربیت اسلامی و خطیب و معلم  مساجد غزه

 شیخ احمد یاسین ، رئیس مجمع اسلامی غزه در سال 1983 به جرم حمل اسلحه و تشکیل گروه های مسلح و تلاش در راستای نابودی رژیم صهیونیستی بازداشت و در دادگاه نظامی این رژیم به 13 سال حبس محکوم و 11 ماه بعد در جریان مبادله اسرا بین مقامات صهیونیستی و جبهه مردمی آزادی فلسطین آزاد شد.

 این رهبر مجاهد به همراه مجموعه‌ای از فعالان اسلامی فلسطین، جنش حماس را در سال 1987 در نوار غزه  تشکیل داد.

 در شب 18/5/1989 صهیونیست‌ها، شیخ احمد یاسین را به همراه صدها تن از نیروهای حماس که در آن زمان با سلاح سرد به مقابله با سربازان اسرائیلی و مزدوران آنها می‌پرداختند، بازداشت نمودند. 

 در 16/10/1991 دادگاه نظامی صهیونیست‌ها وی را به اتهام ربودن و قتل صهیونیست‌ها و تأسیس جنبش حماس و شاخه نظامی و امنیتی آن به زندان ابد محکوم کردند.

شیخ احمد یاسین علاوه بردرد فلج با مشکلات دیگری چون نابینایی چشم راست – بعد از شکنجه توسط صهیونیست‌ها- ضعف بینایی چشم چپ،  التهاب مزمن گوش، حساسیت ریوی و التهابات روده رنج می برد.

 در 13/12/1992گروهی از فدائیان گردان‌های عزالدین قسام، یک سرباز رژیم صهیونیستی را ربودند و اعلام کردند حاضرند در قبال آزادی شیخ احمد یاسین و اسرای مسن و مریض، وی را آزاد کنند. رژم صهیونیستی این پیشنهاد را نپذیرفت و با حمله به محل اسارت این شخص، باعث کشته شدن سرباز مذکور و فرمانده یگان مهاجم قبل از شهادت مبارزان مذکور در خانه‌ای در نزدیک قدس شد.

 شیخ احمد یاسین در روز چهارشنبه 1/10/1997 در جریان مبادله دو مزدور صهیونیستی که در طی انجام فعالیت تروریستی در اردن دستگیر شده بودند آزاد شد.

عبدالعزیز رنتیسی
در 23/10/1947 در روستای یبنا (بین عسقلان و یافا) متولد شد و هنگامی که شش ماه بیشتر نداشت خانواده وی راهی اردوگاه خانیونس در نوار غزه شدند.

در شش سالگی  به مدرسه امدادرسانی به آوارگان فلسطینی پیوست و در سال 1965  دوره متوسطه را به پایان رساند و در سال 1972 از دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه فارغ التحصیل شد و در سال  1976به عنوان پزشک در بیمارستان ناصر(مرکز اصلی پزشکی خانیونس) فعالیت خود را آغاز کرد.

 


رنتیسی عضو هیئت مدیره انجمن اسلامی و انجمن پزشکی عربی در نوار غزه و هلال احمر فلسطین 

وی که یکی از بنیانگذاران جنبش حماس به شمار می‌آید در سال4/2/1988 برای سومین بار توسط   صهیونیست‌ها بازداشت و بعد از دو سال و نیم اسارت، به جرم مشارکت در تأسیس جنبش حماس و تهیه منشور اول انتفاضه در 4/2/1990 آزاد شد. هشت ماه بعد دوباره بازداشت و یک سال تمام در بازداشت اداری به سر برد تا اینکه در تاریخ 17/12/1992 به همراه چهارصد تن از مجاهدان جنبش حماس و جهاد اسلامی به جنوب لبنان تبعید شد.

 وی از نخستین رهبران حماس است که در جریان آغاز انتفاضه در 9 دسامبر 1987 بازداشت شد و مدتها را  در سلول های انفرادی رژیم صهیونیستی  و تشکیلات خودگردان گذراند.

دکتر رنتیسی  در سال 1990 زمانی که با شیخ احمد یاسین در یک سلول زندانی بودند قرآن را حفظ کرد . این چهره مبارز که در سال 2003 در هجوم بالگردهای صهیونیستی جان سالم به در برده بود در مارس 2004 دو روز بعد از ترور شیخ احمد یاسین به عنوان رهبر جنبش حماس انتخاب شد و در 17 آوریل همان سال در حمله بالگردهای آپاچی اسرائیل به خودرواش به شهادت رسید.

عماد حسن ابراهیم عقل 
در 10/7/91 در اردوگاه جبالیا نوار غزه به دنیا آمد و بعد از جنگ 1948 از روستای برعیر مهاجرت کرد.
دوره ابتدایی را در مدارس ابتدایی اردوگاه جبالیا گذراند و در سال 1988  دوره راهنمایی را در فالوجه سپری کرد.
 
 
عماد حسن افسر ارتباط بین "گروه شهدا"
 از اولین مجموعه‌های گردان‌های عزالدین قسام و فرماندهان گردان‌های قسام

وی در مرکز أمل در رشته داروسازی  پذیرفته شد ولی هنوز نام نویسی نکرده بود که نیروهای اشغالگر، وی را  به بهانه فعالیت در جنبش حماس دستگیر و زندانی نمودند و18 ماه بعد آزاد کردند.
 
این چهره مبارز در 26/12/1991 بعد از اعترافات برخی از مبارزان تحت شکنجه رژیم صهیونیستی تحت تعقیب قرار گرفت و در 22/5/1992 به کرانه باختری رفت و در تشکیل گروه‌های جهادی و مبارز در آنجا مشارکت کرد. وی در ادامه در پی بازداشت مبارزان گردانهای قسام در کرانه باختری به نوار غزه بازگشت و یک سال بعد در 24/11/1993 در حالی که به همراه برخی از دوستانش در محله شجاعیه از منزلش خارج    می‌شد توسط صهیونیست ها محاصره  شد و پس از آنکه  چند تن از آنها  را به هلاکت رساند، به شهادت رسید.

صلاح الدین مصطفی علی شحاده
در 24 فوریه 1952م در اردوگاه شاطی به دنیا آمد. خانواده وی پس از اشغال یافا در سال 1948 در نوار غزه ساکن شده بودند.

در سال 1958 وارد مدرسه ابتدایی وابسته به آژانس نجات آوارگان شد و دوره متوسطه را در مدرسه فلسطین در غزه گذراند. وی با اینکه در رشته پزشکی دانشگاه های ترکیه و روسیه قبول شده بود اما به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی نتوانست به این دو کشور سفر کند.
 

شهید صلاح شحاده
 مؤسس اولین شاخه نظامی جنبش حماس (به اعتقاد صهیونیست ها)

این شخصیت مبارز به عنوان کارشناس و پژوهشگر امور اجتماعی در شهر عریش واقع در صحرای سینا به فعالیت پرداخت و با باز پس گرفتن این شهر از صهیونیست‌ها در سال 1979 به  بیت‌حانون بازگشت و در غزه به عنوان  بازرس امور اجتماعی مشغول به کار شد. 

 در سال 1982 فعالیت در امور اجتماعی را ترک گفت و در دانشگاه اسلامی غزه در بخش امور دانشجویان فعالیت خود را آغاز کرد.

در سال 1948 صهیونیست‌ها به وی مظنون شده و به جرم فعالیت بر ضد این رژیم بدون اینکه به چیزی اعتراف کرده باشد به دو سال حبس محکوم کردند.
 
 وی بعد از آزادی از حبس در سال 1986در سمت مدیر امور دانشجویی دانشگاه اسلامی غزه فعالیت خود را پی گرفت ولی صهیونیست‌ها به منظور سرکوب انتفاضه سال 1987 تصمیم به بستن دانشگاه نمودند اما با این حال وی به کار خود ادامه داد تا اینکه در آگست 1988 دوباره بازداشت شد.

صلاح شحاده در سال  1989  بارها مورد بازجویی قرار گرفت ولی هرگز لب به اعتراف نگشود و در تاریخ 23 جولای سال 2003 در حمله یک هواپیمای اف ـ 16 و با انفجار بمب یک تنی در محله پرجمعیت "الدرج" غزه به شهادت رسید.

دکتر ابراهیم مقادمه
دکتر ابراهیم مقادمه مغز متفکر جنبش اسلامی فلسطین در سال 1950 در "بیت دراس" متولد شد و به همراه خانواده اش در اردوگاه "البریج" سکونت گزیدند.

وی دوران دوران متوسطه را اردوگاه جبالیا گذراند و در یکی از دانشگاه‌های مصر در رشته دندانپزشکی فارغ التحصیل شد.

 مقادمه در آغاز جوانی به جنبش اخوان‌المسلمین پیوست و بعد از پایان تحصیلات و بازگشت به غزه به یکی از رهبران جنبش حماس و نزدیکان شیخ احمد یاسین تبدیل شد.


مقادمه بنیانگذار هسته‌های اولیه شاخه نظامی اخون المسلمین در نوار غزه

وی در سال 1984 برای اولین بار به اتهام حمل سلاح و ایجاد شاخه نظامی اخوان المسلمین در نوار غزه به هشت سال حبس محکوم شد.

وی که به عنوان دندانپزشک و متخصص رادیولوژی در بیمارستان" شفا" غزه مشغول فعالیت بود بعد از اسارت و حبس در زندان مقامات تشکیلات خودگردان و تحمل شدیدترین شکنجه‌ها در سال 1996 فعالیتش در وزارت بهداشت فلسطین ممنوع شد و از همین رو به عنوان دندانپزشک در دانشگاه اسلامی غزه به فعالیت پرداخت.

مقادمه، مخالف سرسخت پیمان اسلو مؤلف کتاب‌های "نشانه های آزادی فلسطین" و"نبرد اسکان در فلسطین" وپژوهش‌هایی در زمینه امنیتی در لحظات آخرین حیات در جمع جوانان جنبش حماس و دانشجویان حضور می‌یافت و در زمینه مسائل دینی، سیاسی و مبارزاتی سخنرانی می‌کرد.  
سرانجام وی در صبح8/3/2003 به همراه سه تن از همراهانش در حمله بالگردهای آپاچی رژیم صهیونیستی به خودروشان به شهادت رسیدند.

سعید صیام 
در 22جولای1959 در اردوگاه شاطی غزه متولد شد و در سال 1980 از دار المعلمین رام الله دیپلم تدریس علوم و ریاضیات گرفت . 



صیام وزیر کشور دهمین دولت فلسطین در سال 2006
 و بانی نیروی حامی نیروهای امنیتی غزه با نام "نیروی اجرایی"

وی بعد از عضویت در اتحادیه دانشجویان دارالمعلمین رام الله، در رشته تربیت اسلامی از دانشگاه آزاد قدس فارغ التحصیل شد و از سال 1980 تا 2003 به عنوان معلم در مدارس وابسته به آژانس کمک به آوارگان فلسطینی به فعالیت پرداخت و به دلیل انجام فعالیت‌های سیاسی با سخت گیری‌های مدیریت آژانس مذکور مواجه شد. وی  چندین دوره عضو اتحادیه کارمندان عرب شاغل در آژانس کمک به آوارگان بوده و از دیگر مناصب وی رئیس کمیته معلمان به مدت هفت سال، عضو هیئت امنای دانشگاه اسلامی غزه، عضو هیئت مؤسس مرکز پژوهش‌های آینده و خطیب مسجد یرموک غزه و دیگر مساجد این بخش می‌باشد.

صیام از زمان انتفاضه نخست که به "انتفاضه مساجد" و "انتفاضه کودکان سنگ به دست" معروف شد در کمیته حل اختلافات بین مردم که توسط شیخ احمد یاسین تأسیس شد مشارکت داشت.
به نمایندگی از حماس در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین شرکت کرد و به عنوان یکی از کاندیداهای لیست تغیر و اصلاح رأی آورد. 

 این چهره مبارز در سال 2008 در راستای توسعه دولت و تعیین 6 وزیر جدید به عنوان وزیر کشور دولت قانونی فلسطین انتخاب شد. 

وی چهار بار در طی انتفاضه نخست توسط ارتش اسرائیل بازداشت شد و در سال 1992 به مدت یکسال به مرج الزهور در جنوب لبنان تبعید شد. در سال 1995 نیز موساد در پی اقدامات وسیع تشکیلات خودگردان   برای بازداشت نیروهای حماس و جهاد اسلامی، وی را بازداشت نمود. 

 در سال 2006 بعد از ربوده شدن یک سرباز اسرائیلی توسط گردان‌های عز‌الدین قسام، دفتر وی توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفت . او در این حمله جان سالم به در برد اما  در 15 ژانویه سال 2009، 20 روز بعد از تجاوز صهیونیست‌ها به نوار غزه، در حمله موشکی هواپیمای اف 16 رژیم اشغالگر قدس به منزل برادرش در منطقه یرموک غزه به شهادت رسید.

ب- اعضا دفتر سیاسی

خالد عبدالرحیم مشعل
خالد عبدالرحیم مشعل متولد سال 1956 در رام الله، در سال 1967 به کویت مهاجرت کرد و تا سال 1990در آنجا ماند. تحصیلات ابتدایی را در سلواد فلسطین و تحصیلات راهنمایی، دبیرستان و دوره لیسانس فیزیک را در کویت گذراند.
 

خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس 
و از مؤسسین گروه اسلامی حق در دانشگاه کویت
فعالیت ها، مناصب :     

• مدرس فیزیک در زمان حضور در کویت و حامی آرمان فلسطین در زمان تدریس

• عضویت در دفتر سیاسی حماس و رئیس آن در سال  1996و انتخاب دوباره وی به این سمت از سال 2009 تاکنون

وی در تاریخ 25/9/1997در عمان اردن مورد سوء قصد قرار گرفت اما همراهانش توانستند وی را نجات دهند و مزدوران موساد را دستگیر نمایند. این حادثه، زمینه آزادی شیخ احمد یاسین را فراهم کرد. بعد از این نیز وی در اواخر سال 1999 در اردن بازداشت و به همراه رهبران جنبش حماس به دوحه تبعید شد.

 
موسی ابو مرزوق
دکتر موسی ابو مرزوق در سال 1951 در اردوگاه رفح به دنیا آمد. وی تحصیلات قبل از دانشگاه را در نوار غزه گذراند و در سال 1975 تا 1976در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه حلوان قاهره فارغ التحصیل شد . وی که فارغ التحصیل فوق لیسانس مدیریت ساخت در سال 1984 می باشد در سال 1992 از پایان نامه دکترای خود در رشته مهندسی صنعت دفاع کرد.
 
 
دکتر  موسی ابو مرزوق
 نایب رئیس دفتر سیاسی حماس بعد از آزادی در سال 1997 تا کنون
فعالیت ها و عضویت
•  فعال اسلامی فلسطین در سال 1968

• مدیر کارخانه آلومنیوم امارات و از مهندسین شرکت ملی نفت ابوظبی در سال های 1976 تا 1981

• یکی از مؤسسین دانشگاه اسلامی غزه و عضو هیئت ناظر در آن

• ساماندهی جنبش حماس در پی دستگیری اکثر اعضای آن در سال 1989

• رئیس نخستین دفتر سیاسی جنبش در سال 1989

• عضو هیئت مدیره کنفرانس ملی اسلامی

• مشارکت در راه اندازی مؤسسه بینالمللی قدس و رئیس هیئت مدیره آن در دوره نخست در اواسط سال 1995 مقامات اردن، دفتر جنبش سیاسی در عمان را تعطیل و وی را پس از سه سال فعالیت در سمت رئیس این دفتر تبعید نمودند. بعد از این نیز در سال 1999برای بار دوم پس از دو سال اقامت از این کشور خارج و راهی سوریه شد.

 موسی ابو مرزوق هنگام سفر به آمریکا در فرودگاه  نیویورک به جرم تأمین مالی شاخه نظامی حماس بازداشت شد و بعد از سپری کردن 22 ماه حبس در سلولی انفرادی در مارس 1997 آزاد و روانه اردن شد.    صهیونیست‌ها در ابتدا از آمریکائی‌ها خواسته بودند که وی را به آنها تحوبل دهد اما از ترس اینکه مبادا قلسطینی‌ها برای آزادی وی، اقدام به ربودن سربازان اسرائیلی نمایند از این اقدام منصرف شدند.

سامی خاطر
سامی خاطر در سال 1949 در روستای عقربه نابلس چشم به جهان گشود و در سال 1972 در رشته لیسانس اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه بغدا فارغ التحصیل شد.
 

 سامی خاطر
عضو هیئت امنای مؤسسه بین المللی قدس

فعالیت و عضویت:
• انجام فعالیت پژوهشی در چندین مؤسسه رسانه‌ای

• مسئول بخش سیاسی چندین روزنامه و مجله

• نگارش تعداد زیادی مقاله در زمینه‌های فکری و تحلیل‌های سیاسی

• ایراد سخنرانی‌های سیاسی در زمینه مسائل فلسطین و بین‌الملل و نیز رژیم صهیونیستی در کشورهای مختلف

• برنامه‌ریزی  برای برگزاری دوره های سیاسی و رسانه‌ای

• نظارت بر راه اندازی بخش های سیاسی جنبش حماس از زمان شکل گیری آن

• عضو کنفرانس ملی اسلامی  


محمود الزهار
دکتر محمود الزهار در سال 1951 در غزه به دنیا آمد . 
 

محمود الزهار 
فارغ التحصیل جراحی عمومی در مصر
فعالیت:
• پزشک بیمارستان های غزه و خان یونس تا قبل از ممنوعیت فعالیت در این حوزه توسط مقامات رژیم صهیونیستی به دلیل اتخاذ مواضع سیاسی

• رئیس بخش پرستاری و خطیب دانشگاه اسلامی غزه

• رئیس انجمن پزشکان نوار غزه در طی سال های 1981 تا 1985

• رئیس هیئت مدیره مرکز مطالعات النور در نوار غزه

وی چندین بار توسط صهیونیست‌ها بازداشت شده است و در سال 1992 به مرج الزهور تبعید شد. 


اسماعیل خلیل حیه
دکتر اسماعیل خلیل حیه در سال 1960 در غزه به دنیا آمد.
 

دکتر اسماعیل خلیل حیه
فارغ التحصیل  علوم دینی
 از دانشکده اصول دین از دانشگاه اسلامی غزه در سال 1986
فعالیت و عضویت: 
• عضو انجمن علمای فلسطین

• عضو شورای قانونگذاری فلسطین به نمایندگی از غزه

• نایب رئیس سندیکای فعالان دانشگاه اسلامی غزه در سال 1998

• معاون امور دانشجویی دانشگاه اسلامی غزه از سال 2001 تا 2005 



عزت محمَّد رشق
عزت محمَّد رشق در سال 1960 در شهر الخلیل به دنیا آمد و در سال 1967 بعد از اشغال کرانه باختری به دست صهیونیست‌ها راهی کویت شد و تا سال 1990 در آنجا ماند و در رشته علوم سیاسی از دانشگاه کویت لیسانس گرفت.

 
عزت رشق فعال جریان اسلامی فلسطین و
 از مؤسسان گروه اسلامی حق و انجمن اسلامی دانشجویان فلسطینی دانشگاه کویت

فعالیت و عضویت :
• انجام فعالیت های رسانه ای  در مؤسسات خصوصی و دولتی کویت و  انجام فعالیت های تشکیلاتی، و سیاسی در راستای خدمت به آرمان فلسطین

• شروع فعالیت‌های سیاسی از سال 1987

• عضو دبیرخانه سازمان احزاب عرب

• عضو هیئت امنای مؤسسه بی‌ المللی قدس

• عضو سازمان ملی اسلامی

• شرکت در کنفرانس‌ها و همایشهای حمایت از آرمان فلسطین

وی یک بار در سال 1996 و بار دیگر در سال 1999 بازداشت و به  همراه برخی از رهبران حماس به دوحه تبعید شد.

عماد خالد العلمی
عماد خالد العلمی دوران ابتدایی و دبیرستان را در نوار غزه گذراند و در رشته مهندسی شهرسازی از دانشگاه اسکندریه مصر لیسانس گرفت.

 

عماد العلمی 
(نفر دوم سمت راست)
 فعالیت ها : 
این شخصیت مبارز، نماینده جنبش حماس در تهران و دمشق بوده است و در زمان انتفاضه نخست  از سال 1988 تا 1990 در حبس بوده است . وی در سال 1991توسط صهیونیست‌ها از نوار غزه تبعید شد. 
 
  
محمد نزال
محمد نزال در سال 1963 در عمان مرکز اردن متولد شد. وی فارغ التحصیل رشته شیمی در دو مقطع لیسانس و فوق لیسانس از دانشگاه کراچی است
 

محمد نزال 
عضو هیئت امنای مؤسسه بین المللی قدس

فعالیت و عضویت:
• فعالیت در تشکل‌های دانشجویی پاکستان

• مسئول دبیرخانه اتحادیه دانشجویان مسلمان پاکستان

• شروع به فعالیت در جنبش حماس از سال 1989م

• نماینده جنبش در اردن از سال 1992م

• عضو سازمان ملی اسلامی

• از اعضای فعالان جهانی مبارزه با تجاوزگری

• انتشار دهها مقاله و پژوهش سیاسی در روزنامه‌ها و مجلات خارجی 

• ایراد سخنرانی درباره فلسطین در مناسبت‌های مختلف و مشارکت در دهها همایش و کنفرانس داخلی، منطقه‌ای و بین المللی.



 منابع و ماخذ:
*************************************


http://www.shahidpalestine.org
http://www.traidnt.net/vb/traidnt
http://palestine.assafir.com/article.asp?aid
http://www.sidiamer.com/t19747-topic 
http://www.palpress.co.uk/arabic/?Action=Details&ID
www.star28.com
www.hamasinfo.net


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد